همواره و در همه حال تحت نظر!
عمق نظارت و کنترل شدید جامعه بهائیان امریکا را می توان در سخن و نظریه جامعه شناس معروف جرمی بنتام ، دید. جرمی بنتام (1832 – 1748) فیلسوف و جامعه شناس اصلاحگرای انگلیسی، ایده ای را در خصوص تربیت و اصلاح مجرمان پرخلاف و بدسابقه، که جامعه از اصلاح آنها ناامید می باشد مطرح کرد، مبنی بر بازداشت و تحت نظر کامل و دائمی آنان، به گونه ای که کمترین فرصتی برای ارتکاب خلاف نیابند،تا به تدریج فکر انجام جرم و جنایت از فکر و ذهن آنان زائل شود.
او برای تحقق ایده خود،زندانی را طراحی کرد تحت عنوان “همواره و در همه حال تحت نظر!” زندانی دایره شکل،و در چند طبقه،که زندانبانان، بر روی برجی بلند ،در نقطه وسط آن زندان،در فضای بسته ای که زندانیان قادر به رویت آنها نیستند؛ ولی آنها زندانیان را کاملا تحت نظر دارند ، مستقر میشوند و هرگونه حرکت و رفتار آنان را زیر نظر می گیرند.
خوان کول، با ملاحظه عملکرد کنترلی و پلیسی مشاورین و معاونین (عصبه انتصابی جهت صیانت ) در جامعه بهائی، بهائیان را به زندانیان گرفتار در زندان طراحی شده توسط جرمی بنتام تشبیه میکند که مقامات کنترل گر و صیانتی بهائی انها را به شکل آزار دهنده، و همچون مجرمان، تحت نظر گرفته اند تا ازهرگونه احتمال حرکت آنها ، در مسیری مغایر با خواست و برنامه تشکیلات بهائی ممانعت کنند.
خوان کول به تجربه ۲۵ ساله خود در مطالعه بهائیت اشاره کرده و بیان میکند که بهائیت در قرن نوزدهم با تأثیر از تفکرات منجی گرایانه و تشیع دوازدهامامی در ایران شکل گرفت. پس از تثبیت آن در ایران و خاورمیانه، در دهه 1890، بهائیت پا به امریکا گذاشت (پیتر اسمیت، 1987). مسئولان بهائی ادعا دارند که بهائیت یکی از گروه های دینی (!) پراکنده در سراسر جهان است و از اواسط دهه 1980 ادعا میکنند که حدود 5 میلیون پیرو دارد (پیتر اسمیت و موژان مومن 1989). عددی که از آن تاریخ تا کنون ثابت مانده، و می توان اثبات نمود که از همان ابتدا با اغراق و بزرگ نمایی توام بوده است.
مکانیسم های کنترلی و مجازات ها در جامعه بهائیان امریکا
کنترلها و مکانیسمهای نظارتی در جامعه بهائی، به خصوص در آمریکا حائز اهمیت است. برخی فرقه ها، از جمله بهائیان، با ایجاد محدودیتهایی بر روی نوشتهها و نظرات، تلاش میکنند تا عملکردها و ساختارهای درونی خود را مخفی نگه دارند. این محدودیتها شامل سانسور پیش از انتشار، تهدید به تکفیر و طرد، و کنترل رسانهها و سخنرانان است. هدف این کنترلها، جلوگیری از انتقادات داخلی و حفظ تصویر لیبرال و وحدتگرایانه در بیرون است.
مقامات جامعه بهائیان امریکا از سانسور و ابزارهای تهدید برای خاموش کردن صدای مخالفان و منتقدان استفاده میکنند. برای مثال، روشنفکران و لیبرالهای جامعه بهائی اغلب از مناصب کلیدی کنار گذاشته میشوند و در سمتهای پایینتر باقی میمانند. این روند به محافظهکاران اجازه میدهد تا قدرت را حفظ کنند. به علاوه، کنترل دقیق رسانهها و مجامع، از انتشار نظرات آزاد جلوگیری میکند و صدای لیبرالها را به حاشیه میراند.
در دهه ۱۹۹۰، با ظهور اینترنت و فضای مجازی، فرصت بیشتری برای انتشار نظرات فردی بهائیان فراهم شد، اما همچنان کنترل شدیدی بر روی این فضاها اعمال میشود.
از جمله مکانیزمهای کنترل و محدودیتهایی که توسط رهبران بهائی اعمال میشود می توان به روشهایی مانند گرفتن حق رأی، توبیخ، متهم کردن به “ضعف در عهد و میثاق”، سانسور و بازرسی اشاره کرد. این محدودیتها بیشتر علیه افرادی که پتانسیل رهبری دارند، روشنفکران یا افراد فعال در اقتصاد اعمال میشود.
مثالی از این نوع کنترل، مربوط به مجله “دیالوگ” در دهه ۱۹۸۰ است، جایی که نویسندگان و سردبیران آن به دلیل انتقاد از سانسور و پیشنهاد اصلاحات، مورد اتهام قرار گرفته و مجله تعطیل شد.
ممنوعیت فعالیت تبلیغاتی آنچنان گسترده است که هرگونه فعالیت روشنفکرانه، و یا هرگونه ارتباطی که تحت کنترل محفل ملّی نباشد مشکوک تلقی میشود.
رهبران بهائی تلاش میکنند هماهنگی و یکسانی دیدگاهها را حفظ کرده و از ایجاد گروههای مستقل جلوگیری کنند. همچنین، روشنفکرانی که مقامی رسمی ندارند، اغلب به عنوان افراد جاهطلب و سوءظنبرانگیز در نظر گرفته میشوند.
طرد اداری
یکی از روشهای کنترل در جامعه بهائیان آمریکا، “طرد اداری” است. افراد بالای ۲۱ سال، که به بهائیت میپیوندند، حق رأی و مشارکت در انتخاب محافل محلّی، ملّی، و جهانی را دارند. علاوه بر این، تنها افرادی که حقوق اداری دارند، میتوانند در مراسم ازدواج بهائی، ضیافتهای ۱۹ روزه، و دیگر مجامع رسمی بهائی شرکت کنند.
“طرد اداری” زمانی اتفاق میافتد که فرد مکرراً و آشکارا قوانین بهائی را نقض کند. این قوانین شامل مواردی مثل فعالیت سیاسی، عضویت در سازمانهای مذهبی غیر بهائی، مصرف الکل، قمار، همجنسگرایی، یا عدم رعایت قوانین ازدواج بهائی هستند. همچنین انتقاد علنی یا حتی خصوصی از محفلهای بهائی میتواند به “طرد اداری” منجر شود.
این افراد دیگر نمیتوانند در مجامع رسمی سخنرانی کنند یا کتابهایشان را توسط ناشران بهائی چاپ کنند. در برخی موارد، تصمیم به طرد به دلایل سیاسی گرفته میشود. برای مثال، در سال ۱۹۹۵، بحثهایی در شبکه ایمیلی “تالیسمان” نشان داد که محفلهای روحانی ملی هم به عنوان شاکی و هم قاضی عمل میکنند. برخی لیبرالها به این فرایند اعتراض کردند، اما اغلب افراد از قوانین جاری حمایت کردند، با استناد به دستورات شوقی افندی.
ناقض عهد و میثاق
سیاستها و مکانیزمهای کنترلی در جامعه بهائی پس از “طرد اداری” منجر به معرفی افراد با عنوان “ناقض عهد و میثاق” است. افراد منتقد یا مخالف سیاستهای نهادهای بهائی، ممکن است از جامعه حذف شده و غیر بهائی تلقی شوند. حتی گاهی اعضای خانواده و دوستان نیز مجبور به قطع ارتباط با این افراد میشوند.
این مجازاتها معمولاً به کسانی اعمال میشود که با رهبری جامعه بهائی تعارض پیدا کنند، بهخصوص اگر اقداماتشان منجر به ایجاد فرقهای جدید در بهائیت شود. در مواردی نیز بهائیان به خاطر ابراز عقاید یا انتقادات خود طرد میشوند. استفاده از اینترنت و ایمیل برای انتقاد، تهدید به طرد را افزایش داده است.
فعالیتهای اقتصادی مرتبط با بهائیت، مانند ساخت جواهرات و موسیقی مرتبط، زیر نظارت شدید قرار دارند. متون بهائی نیز پیش از انتشار بازبینی میشوند. حتی محفل ملّی آمریکا در برخی موارد به ناشران اعلام کرده که چه مطالبی باید چاپ شود و چه مطالبی نباید منتشر شوند.
بیت العدل و مشاوران قارهای، با شبکهای هرمی و متشکل از افراد تربیت شده سازمانی، جامعه بهائی را کنترل میکنند. این شبکه شامل مشاوران و دستیارانی است که وظیفه نظارت بر افراد و گزارشدهی درباره رفتار و عقایدشان را دارند. افراد مخالف ممکن است از مناصب اجرایی، سخنرانی، یا فعالیتهای رسمی محروم شوند.
بنابراین زندگی در جامعه بهائیان امریکا میتواند تحت فشار، کنترل و بازرسی شدید باشد و افراد متهم، حق دسترسی به گزارشهای ارائهشده علیه خود را ندارند.
نظام سانسور در جامعه بهائیان امریکا
سیستم سانسور و کنترل داخلی تشکیلات بهائی شبیه به روشهای سانسوری برخی دولتها در خاورمیانه است. بر اساس این سیاستها، هر نوشتهای درباره بهائیت باید پیش از انتشار توسط کمیتههای خاصی در سطوح مختلف بررسی و کنترل شود. این روند باعث اختلافات بین نویسندگان و مسئولان شده و به محدودیت تفکر مستقل نویسندگان منجر شده است. بهعلاوه، هیچ مطلب خاصی درباره تاریخ معاصر بهائیت از سال ۱۹۵۰ به این سو منتشر نشده، چون این موضوع ممکن است مسئولان فعلی را به چالش بکشد.
یکی از مثالهای مهم، مخالفت بیت العدل در سال ۱۹۸۸ با یک تحقیق دانشگاهی است که پیشنهاد داده بود
زنان نیز میتوانند به بیت العدل بپیوندند. بیت العدل تأکید کرد که این نهاد تنها شامل مردان است.
شبکههای اجتماعی در عین ایجاد چالش برای نظام سانسور، به ابزاری برای کنترل بیشتر تبدیل شدهاند. برخی سایتهای بهائی نه تنها انتقادها را محدود میکنند بلکه گزارشهایی درباره کاربران و نظراتشان به مقامات ارائه میدهند.
مثالی دیگر نشان میدهد که یک پیام ساده درباره امکان عضویت زنان در بیت العدل جهانی از سوی فردی به محفل محلی گزارش و در نهایت باعث واکنش رسمی و دعوت فرد به سکوت شد.
همچنین یکی از دانشگاهیان برجسته پس از تهدید، اخطاری از مشاور قارهای، استفن بیرکلند، با مضمون زیر دریافت کرد:
« دارالتبلیغ بین المللی از من خواسته است – و این مطلب به اطلاع بیت العدل جهانی نیز رسیده – به شما اخطار کنم که انتشار دیدگاه های شما برخلاف تعالیم بهائیت بوده و به امر بهائی لطمه وارد میکند. اگر شما بخواهید موارد بالا را جمع بندی و اعلام کنید میبینید که شما هم به تعارض مستقیم با “عهد و میثاق” کشانده میشوید.» (بیرکلند، 1996)
به طور کلی، سیستم سازمانی بهائیت از طریق سانسور و گزارشدهی دقیق، کنترل شدیدی بر نویسندگان و اعضای جامعه بهائی اعمال میکند.
نتیجه گیری
کنترل شدید مقامات بهائی بر ارتباطات، رسانهها و فعالیتهای اعضای جامعه بهائی، چه جامعه بهائیان امریکا چه دیگر جوامع دارند و یک نوع انحصار مجازی بر رسانههای جمعی ایجاد کردهاند تا از فعالیتهای انتخاباتی و تبلیغاتی جلوگیری کنند. این اقدامات موجب شده است که انتقاد از رهبران و مقامات به ندرت شنیده شود و افراد یکسانی هرساله در مسئولیتها باقی بمانند.
مقامات تشکیلات بهائی در جامعه بهائیان امریکا با سختگیری نسبت به رسانههای مستقل، گفتار و بیان افراد را از طریق شبکهای از خبرچینها کنترل میکنند. این کنترل شامل بازبینی و تأیید تمام نوشتههای مرتبط با بهائیت قبل از انتشار است. آنها همچنین در فعالیتهای اقتصادی افراد دخالت میکنند و به ناشران بهائی دستورات محرمانهای درباره محتوای قابل انتشار میدهند. از ابزارهایی مانند محرومیت از حق رأی، سرزنش در نشریات رسمی، و حتی اخراج و تکفیر برای خاموش کردن مخالفان استفاده میشود.
این کنترل شدید به گونهای طراحی شده است که ایدئولوژی رسمی حفظ شود و مخالفان از صحنه حذف شوند. سیستم خبرچینی در جامعه بهائیان امریکا و دیگر جوامع بهائی به شکلی عمل میکند که افراد مدام زیر نظر باشند، شبیه به ایده اصلاح مجرمان میشل فوکو. افراد مستقل و آزاداندیش در جامعه بهائی اغلب زودتر متوجه این نظارت میشوند و باید تصمیم بگیرند که آیا میخواهند ادامه دهند یا خیر.
این شیوههای کنترل باعث سرکوب خلاقیت، آزادی بیان و رشد فکری در جامعه بهائی میشود و مانع پیشرفت این جامعه در غرب شده است.
پاورقی:
خوان آر. آی. کول، استاد تاریخ در دانشگاه میشیگان، آن آربر، میشیگان، 48109-1003 است. مقاله فوق خلاصه ای از مقاله وی می باشد. متن ترجمه انگلیسی این مقاله را در اینجا می توانید مطالعه کنید.
و فایل اصلی مقاله را از لینک زیر دانلود نمایید.
Originally published in The Journal for the Scientific Study of Religion, Volume 37, No. 2 (June 1998): 234-248. Digitally republished here with additional notations, May, 1999.
http://www-personal.umich.edu/~jrcole/bahai/1999/jssr/bhjssr.htm
جامعه بهائیان امریکا : همیشه و همه جا تحت کنترل ( 1997-1963 ) – وبسایت بهایی پژوهی
akpteloowkx
kpteloowkx http://www.gjgu114f47w66mb7m870o2o5wop0e2g0s.org/
[url=http://www.gjgu114f47w66mb7m870o2o5wop0e2g0s.org/]ukpteloowkx[/url]