یک صندوق، صندوق قرمز رنگی که رازهای زیادی را در خود پنهان کرده؛ جایی میان گاوصندوقهای مجلس شورای اسلامی صد سال است که پنهان شده است. صندوقی که ارباب کیخسرو شاهرخ برای نگهداری اسناد بسیار مهم مجلس تهیه کرده و به نام صندوق کارپردازی معروف است. باز کردن این صندوق براساس آییننامه داخلی مجلس خیلی ساده نبود که هرکسی بتواند مهر آن را بشکند. براساس قانون صندوقها باید با اجازه رییس مجلس و در حضور دو کارپرداز مجلس و مدیرکل حسابداری مجلس گشوده میشد. صندوق کارپردازی مجلس به محل نگهداری برخی از اسناد تاریخی و مدارک مربوط به مجلس گفته میشود، صندوق نسوزی که از سالهای قبل بسیاری از اسناد با ارزش و امانی متعلق به مجلس شورایملی یا دیگران را در آنجا نگهداری میکنند. به عنوان مثال برخی از اسناد و کتابهای خریداریشده توسط کتابخانه مجلس یا خود مجلس که وجه آن به صاحب اصلی اثر پرداخت نشده است، به صورت امانی در این صندوق نگهداری میشود. این صندوق از حدود 40سال قبل در اختیار روسای مجلس قرار داشت. البته این صندوق قرمز رنگ، داخل گاوصندوق بزرگی در مجلس حفاظت میشود که در جابهجاییهای چندباره مجلس از بهارستان به خیابان امام خمینی (ره) و بار دیگر به بهارستان منتقل شده و در جایی از ساختمان مجلس حفظ میشود. در این صندوق که روزی هیچکس از آن خبر نداشت، اسناد مهمی نگهداری میشود که توبهنامه سیدعلیمحمد باب و وصیتنامه مظفر بقایی و متمم قانوناساسی است که با آنکه در این سالها هیچ کدام آنها بازخوانی نشده اما نکتههای تاریکی از تاریخ معاصر را در خود پنهان کرده است.
اما این صندوق کی پیدا شد؟
در سال 1350 شمسی شایعهای به گوش سیدمحمد محیططباطبایی، رییس وقت کتابخانه مجلس رسید که یکی از مهمترین اسناد تاریخ معاصر این کتابخانه گم یا به روایتی از دفتر او به سرقت رفته است. این سند مهم «توبهنامه سیدعلی محمد باب» بود که حدود 124 سال گذشته تنها افراد محدودی آن را دیده بودند. داستان این ورقه مهم تاریخی از آنجا شروع شد که سیدعلیمحمد شیرازی ملقب به باب تاجری جوان حدود سالهای 1250- همزمان با دوره سلطنت محمدشاه قاجار – در شیراز با ادعای ارتباط با حضرت قائم ادعای مهدویت کرد. او خود را باب و دروازه ارتباط با امام عصر(عج) نامید. از این جهت پیروانش به بابیه معروف شدند. او بعد از این ادعا از طرف روحانیون بزرگ شیعه طرد و چندین بار تـوسط حـکومـت دستـگیر شد و هر دفـعه از گـذشـته خـود توبه کرد اما هر بار توبه را میشکست و دوباره تبلیغ را شروع میکرد. در سال 1263 در یک نشست تاریخی با حضور ناصرالدین میرزا که در آن هنگام ولیعهد بود و روحانیون برجسته تبریز چون ابوالقاسم حسینی و ابوالقاسم حسنیحسینی، سوالاتی از او پرسیده شد که او به هیچکدام از این سوالات نتوانست به درستی پاسخ دهد. به همین علت توبهنامهای به همراه صورت این جلسه تنظیم شد و به تایید علمای حاضر در جلسه رسید و در دست ولیعهد ماند. باب بعد در میدان عمومی تبریز به فرمان امیرکبیر تیرباران شد. این ورقه سال بعد همراه با ولیعهد که قرار بود در تهران تاجگذاری کند به تهران آمد و 8-67 سال در خزانه سلطنتی ماند تا سرانجام با پیروزی جنبش مشروطه، ایران صاحب مجلس شد و این سند به عنوان یکی از مهمترین اسناد تاریخ معاصر به مجلس شورای ملی منتقل شد. در طول این دوران بارها بابیها و بهاییها خواسته بودند با دستیابی به این سند مهم تاریخی، آن را از بین ببرند. اما از آنجایی که کمتر کسی، اصل این سند را دیده بود تلاشها برای پیدا کردنش به جایی نرسید. عبدالحسین حائری که سالها در کتابخانه مجلس سمتهای مختلفی داشت، یکی از کسانی بود که میدانست این سند بسیار مهم توسط ارباب کیخسرو شاهرخ از خزانه سلطنتی به مجلس منتقل شده و در صندوقی که در داخل مجلس به عنوان صندوق کارپردازی مشهور است؛ نگهداری میشود. به همین دلیل زمانی که شایعه دزدیدن آن از اتاق رییس کتابخانه مطرح شد؛ به محیططباطبایی اطمینان داد که این سند تاریخی با آن ورقهای که در اتاقش قرار داشته متفاوت است. او تعریف میکرد: «حدود سالهای اول دهه50 شایعه شد، این سند تاریخی که در کتابخانه مجلس درون قابی در تالار مطالعه کتابخانه قرار داشت، ربوده شده است. این مطلب به تایید محمد محیططباطبایی نیز رسید. ریشه این تایید از طرف محیط در حادثهای بود که در سالهای پس از کودتای 28مرداد رخ داده بود.
ماجرا از این قرار بود که در سالهای بعد از کودتا ابوالحسن حائریزاده که از نمایندگان مشهور مجلس بود، تعدادی سند تاریخی به همراه کتب خطی به کتابخانه مجلس اهدا کرد که در میان آنها کتاب «بیان» از کتب مشهور بهاییان وجود داشت. این کتاب بعدها در کشوی یکی از کارمندان کتابخانه که همسری بهایی داشت پیدا شد. این مطلب توسط خود من به محیططباطبایی انتقال یافت و او را به این اشتباه انداخت که نسخه اصلی توبهنامه باب نیز در میان آنها قرار داشته و ربوده شده است.»اما بعد از گفتوگوی حائری با محیططباطبایی مشخص شد که توبهنامه باب هیچگاه در کتابخانه مجلس نبوده و از ابتدا به مجلس رفته است: «من به او توضیح دادم که از سال1330 که من به کتابخانه آمدم چنین سندی را در کتابخانه ندیدهام ولی این مساله با توجه به مطرح شدن در رادیو شدت گرفت و این شایعه بالا گرفت که توبهنامه باب به سرقت رفته است.»این مساله به هیاترییسه مجلس هم کشیده شد و حائری در صدد بود تا این سند را اگر به مجلس آمده است، پیدا کند: «در سال 1356 یکی از کارمندان قدیمی مجلس به من خبر داد که این سند به احتمال قوی در داخل یکی از صندوقهای امانی مجلس در کارپردازی نگهداری میشود.»حائری، عبدالله ریاضی رییس مجلس را در جریان این نکته گذاشت و از او درخواست بازدید از صندوق را گرفت: «با توجه به اهمیت سند مورد نظر ریاضی دستور داد تا این صندوقها را جستوجو کنم.»حائری میگفت: «ریاضی تاکید کرده بود که هیچکس حق ندارد دست به چیزی بزند به جز حائری. همه ایستادند و در صندوقها باز شد، یک صندوق بزرگ بود، سه روز تمام این صندوق را بررسی کردیم.»حائری سه روز درون صندوقهای بزرگی که در مجلس نگهداری میشد را در حضور ناظران جستوجو کرد و در روز سوم در انتهای صندوق به صندوق کوچکی برخوردند که روی آن یک کرباس کشیده شده با خط ارباب کیخسرو شاهرخ چگونگی انتقال این سند تاریخی را به مجلس نوشته بود: «این صندوق نزدیک به 60سال پیش دست نخورده باقی مانده بود، در صندوق باز شد و توبهنامه باب را پیدا کردیم. با توجه به اجازه نسخهبرداری از این سند، نسخهبرداری از آن آغاز شد و بعد آن را به جای اولش برگرداندیم.»حائری در این صندوق دو سند دیگر نیز یافت که ارزشی کمتر از توبهنامه باب نداشتند: «یکی از این اسناد وصیتنامه دکتر بقایی که به استناد یادداشتی که روی آن بود اسرار قتل سرهنگ افشار توس را در آن گفته و خواسته بود تا زمانی که زنده است در آن نامه گشوده نشود و دیگری متمم قانوناساسی به خط قوامالسلطنه بود.»اما این مساله به اینجا ختم نشد، پس از پیروزی انقلاب و جابهجایی، دوباره مساله ربودن این دو سند مطرح شد و این باعث شد حائری برای بار دوم و سوم این دو سند را ببیند: «در مراجعه به این صندوق متوجه شدیم در آن را باز کرده بودند. معلوم نشد که چه کسی این کار را کرده اما اسناد دستنخورده بود و فقط چند تا مدالیوم یک قلم مطلا که پهلوی برای امضای سندی استفاده کرده بود به سرقت رفته بود.»این صندوق یکبار دیگر در دهه 60 زمانی که حجتالسلام اکبر هاشمی ریاست مجلس را بر عهده داشت به دستور او باز شد و این سندها دیده شد: «پس از مرگ بقایی، من از رییس مجلس و سایر کسانی که به این اسناد دسترسی داشتند، خواستم در صندوق باز شود و وصیتنامه او را که اسراری از قتل افشار توس را آشکار میکرد، افشا کنند اما کسی آن را پیگیری نکرد. گفته شد این اسناد به دلیل اهمیت فوقالعاده زیادشان در مجلس نگهداری میشود.»در سال 85 بود که بعد از انتشار گفتوگویی از حائری، نام این صندوق و این اسناد بر سر زبانها افتاد و جریان به هیاتمدیره مجلس رسید. یک سالی طول کشید که در این صندوق باز شد. این بار در اواخر دوره هفتم مجلس و ریاست حدادعادل بود اما این بار هیچ کارشناسی از جمله استاد حائری در زمان بازگشایی صندوق آنجا نبودند. بعد از باز شدن در صندوق کسانی که در مجلس حضور داشتند، اعلام کردند توبهنامه باب در صندوق بوده اما خبری از وصیتنامه بقایی در آن صندوق نبود.
موضوع بار دیگر رسانهای شد و به صحن علنی مجلس کشیده شد. حتی اعلام شد که از ابتدا وصیتنامهای وجود نداشته است و آنچه به دست آمده، یکی از صورتجلسههای دادگاه مظفر بقایی است. وصیتنامه و متن اعترافات و محاکمات مظفر بقایی از اسناد مشهور تاریخ معاصر است که به دلیل اشاره به وقایع مهم کودتای 28مرداد و ملی شدن صنعت نفت و اسرار قتل سرلشکر افشار توس اهمیت پیدا میکند. این بار رییس وقت کتابخانه مجلس درخواست کرد در صندوق با حضور استاد حائری که در چند بار گذشته در زمان گشایش صندوق حضور داشته بار دیگر آن را بررسی و بودن یا نبودن وصیتنامه بقایی را تایید کند. این درخواست قبول شد و صندوق در جلسهای رسمی به ریاست غلامعلی حدادعادل، رییس مجلس و با حضور سیدمحمدعلی ابهری، رییس کتابخانه مجلس، علیاکبر ولایتی و محسن کوهکن، سخنگوی هیاترییسه و اعیانی از کارمندان قدیمی مجلس باز شد و گروه کارشناسی زیر نظرعبدالحسین حائری و با حضور دو نفر از کارشناسان موسسه مطالعات تاریخ معاصر اسناد و مدارک، این صندوق را در مرحله نخست فهرستنویسی و سپس مورد بررسی و پژوهش قرار دادند. استاد حائری بعد از بازدید از صندوق تعریف کرد: «در بررسی صندوق محتوی این اسناد، پاکتی را که این سند مهم تاریخی داخل آن نگهداری میشد، خالی بود اما این وصیتنامه همراه با متن اعترافات و صورت جلسه دادگاه بقایی بود که داخل آن صندوق قرار داشت. وصیتنامه داخل پاکتی که در بازرسی از این صندوق در حدود سال 63 کردیم، نبود، اما این به این معنا نبود که این سند تاریخی گم شده است. در همین بازدید سند مهمتری که در این صندوق وجود داشت، یعنی توبهنامه سیدعلیمحمد باب نیز داخل پاکت خود نبود اما پس از بررسی درست صندوق متوجه شدیم که توبهنامه به پاکت دیگری در همین صندوق منتقل شده است.»در این صندوق پر راز و رمز این بار در حالی بسته شده که سرانجام بعد از سالها و چندین بار بازگشایی، نسخهبرداری از اسناد داخل آن انجام شده است. ظاهرا بعد از بیش از صد سال قرار است رازهای ناگفته این صندوق در دسترس تعداد معدودی از کارشناسان قرار بگیرد تا بعد از بازخوانی آنها، تکههایی از تاریخ این سرزمین را روشن کنند.
نویسنده:فرزانه ابراهیم زاده
منبع :http://khabarfarsi.com/ext/2086394
tarikh