گفتوگوی با بهائی شیعهشده که عاشق سیدالشهدا بود
شبی از همین شبهای قدر بود که خداوند در رحمت خود را به روی کسی گشود. جوانی 28 ساله، تحصیلکرده اما راه گم کرده و پدر و مادر از دست داده به دامان قدر پناه برده بود. میگفت: خواهر و برادری ندارم و دوستانم از وقتی به گمراهیم پی بردهاند تنهایم گذاشتهاند.
سرگردانی و بلاتکلیفی سراسر وجودش را فراگرفته بود که شب قدر فرا رسید و سرنوشت دیگری برای او رقم زد.
انگار تصمیمی گرفته بود؛ اما مردد بود. همه تنهاییها و دلتنگیهایش را به قدر سپرد و به ادای دو رکعت نماز از سر عجز و ناامیدی ایستاد. سر بر آستان حضرتش نهاد و سجدهای طولانی به جای آورد. گویی در این شب قدر تقدیر دیگری بر او مقدر شده بود تا ظلمات جهل و ضلال از زندگی او رخت بربندد و نور هدایت سراپای وجودش را فرا گیرد.
دلش قرص شد و به ریسمان هدایت الهی چنگ زد. پدرام اسلام آورده بود و به صف شیعیان مولای متقیان پیوسته بود. با چشمانی گریان در شب ضربت خوردن مولا و رهبرش تولد دوبارهاش را جشن گرفت و رستگاری یافت…
«پدرام نوایی نوبری» یکی از بهائیان تبریز بود که در دیدار هفته گذشته با آیتالله محسن مجتهد شبستری، نماینده ولی فقیه در آذربایجانشرقی و امام جمعه تبریز پس از انجام مصاحبههای دینی و توجیه کامل مکتب تشیع اثنی عشری، ضمن برائت از فرقه ضاله بهائیت به مکتب تشیع روی آورد.
این جوان تبریزی، بهائی و بهائیزاده است که از همان دوران کودکی به خاطر بهائی بودن پدر، بر این مسلک استوار بود که پس از آشنایی با مکتب تشیع اثنی عشری، علاقه وافری به تحقیق پیرامون آن پیدا میکند و با کمک دوستانی که آنها را نعمت الهی میداند درباره مکتب تشیع تحقیق میکند.
وی که متخصص رشته دندانپزشکی بوده و تحصیلات خود را در خارج سپری کرده است، فرقه بهائیت را بیپایه و بنیان و وسیلهای برای دشمنی با اسلام میداند.
برای آشنایی بیشتر با پدرام نوایی گفتوگوی یک ساعتهای با او انجام دادیم که ماحصل آن تقدیم حضور میگردد.
فارس:میخواهیم با پدرام نوائی بیشتر آشنا شویم.
من در 30 شهریور سال 65 در تبریز به دنیا آمدم. تک فرزند یک خانواده بهائی بودم. بعد از طی دوران تحصیلات ابتدای، راهنمایی و متوسطه در تبریز، برای اتمام دوره دندانپزشکی از سال 86 تا 92 در باکو به تحصیل مشغول بودم. سپس برای طی دوره تکمیلی به ایران بازگشتم. ضمن اینکه در سال 88 مادرم فوت شد و از بد روزگار چهار سال بعد پدرم را هم از دست دادم تا کاملا تنها باشم و شاید علتی به وجود آید که از طریق دوستانم راه درست را پیدا کنم.
* بهائیت از امثال ما به عنوان سیاهی لشکر استفاده میکرد
فارس: در دوران مدرسه بهایی بودنتان برایتان دردسرساز نبود؟ دوستانتان در مواجهه با این موضوع چطور عکسالعمل نشان میدادند؟
معمولا هم کلاسیهایم از بهائی بودنم اطلاعی نداشتند و از اول ابتدایی تا پیش دانشگاهی ما هم کتابهای دینی مسلمانان را میخواندیم. در واقع ما هم از همان دوران مدرسه و بچگی مسلمان بودیم و مسلمانی میکردیم! فقط اسممان بهائی بود و سرکردههای بهائیت از امثال ما به عنوان سیاهی لشکر استفاده میکردند تا به منافع شخصی خود دست یابند.
برخورد همسایهها با شما چطور بود؟
همسایهها هم از بهائی بودن ما اطلاعی نداشتند تا اینکه مادربزرگم فوت و به شیوه بهائیت دفن و کفن شد تا این مسئله را فهمیدند و کم کم از ما دوری کردند. بچههای همسایه هم که به بهایی بودن ما پی میبردند با من قطع رابطه میکردند و کاملا احساس تنهایی میکردم.
آشنایان و فامیل شما هم بهائی هستند؟
نه؛ اکثر فامیل ما مسلمان هستند.
پس پدر و مادر شما چرا بهائی بودند؟
پدر بزرگم قبل از انقلاب منحرف شده و به فرقه بهائیت پیوسته بود و پس از آن با مادربزرگم ازدواج کرده بود. به همین خاطر پدرم هم بهایی به دنیا آمد و من هم همین طور.
* علاقه خاص به امام حسین(ع)
فارس: ارتباط شما با پدرتان چطور بود؟ با او در مورد مسائل اعتقادی بحث نمیکردید؟
پدرم فرد متعصبی نبود و با اینکه بهائی بود به امام حسین (ع) علاقه خاصی داشت و در طول سال همواره زیارت عاشورا میخواند. انتخاب راه و عقیده را هم به عهده خودم گذاشته بود. به طوری که بر خلاف بهائیان که زیارت قبور ائمه را کفر میدانند، هیچگاه از شرکت من در اردوهای زیارتی به مشهد و سایر اماکن مقدس جلوگیری نمیکرد. پدر و مادرم وقتی فوت کردند به شیوه بهائیت دفن شدند اما من از دل ایشان خبر نداشتم؛ شاید آنها هم در دل مسلمان بودند…
*امروز قبله بهائیان رو به اسرائیل است
کدام مسائل مربوط به بهائیت بیشتر برایتان سئوال برانگیز بود و باعث ایجاد تردید در شما میشد؟
سران بهائیت در اسرائیل و یا کشورهای دیگر به خوبی و خوشی زندگی میکنند و به بهائیان ساکن در ایران میگویند مقاومت کنید؛ اگر راست میگویند خودشان بیایند در اینجا مقاومت کنند!! امروز قبله بهائیان رو به اسرائیل است؛ جایی که مقبره بهاءالله، بنیانگذار این فرقه در آن قرار دارد؛ حال آنکه 80 سال پس از به دنیا آمدن بهاءالله اسرائیل خلق شد؛ حالا من نمیدانم قبل از بهاءالله بهائیان رو به کدام سمت نماز میخواندند؟!!
این سئوالات را از عالمان بهائی نمیپرسیدید؟
چرا زمانی به شدت پیگیر یافتن پاسخ این سئوالم بودم که بهترین جوابی که شنیدم این بود که قبله مهم نیست، مهم نیت آدمی است!!
در مورد «بیت العدل» چیزی نگفتید. کمی هم در این مورد صحبت کنید.
بیتالعدل یا «مرکز جهانی بهائیت» در اسرائیل واقع شده و توسط یک هیئت 9 نفره از سران این فرقه رهبری میشود. اعتقاد بر این است که بعد از بهاءالله این 9 نفر صلاحیت تصمیمگیری و صدور احکام مختلف در مورد مسائل مختلف اعتقادی را دارند که هر کاری که دلشان بخواهد میکنند و هر تصمیمی بگیرند به آن جنبه الهی داده و پیروان خود را وادار به اطاعت از تصمیمات خود میکنند و حاصل تحریفات من درآوردی همین هیئت 9 نفره، شکلگیری رژیم غاصب صهیونیستی است که بیهیچ رحم و مروتی کودکان و زنان بیگناه فلسطینی را زیر رگبار گلوله میگیرند و خانههاشان را بر سرشان خراب میکنند.
فارس: سران بهائی معمولا برای انحراف مردم به کدام موارد تکیه میکنند؟
معمولا ادیان آسمانی برای اثبات حقانیت خود به روایات و احادیث پیامبران پیشین استناد میکنند، به عنوان مثل نام حضرت محمد(ص) در انجیل آمده است و پیامبران بعدی نبوت و رسالت او را بشارت دادهاند اما در تعالیم بهائیت چنین مواردی هرگز یافت نمیشود.
سران فرقه بهائی نیز برای توجیه خود به دلایلی سطحی و ناکافی استناد دارند؛ مثلا روی حدیثی به گفته خودشان از امام صادق (ع) بر این مضمون که «اگر یک پایتان در مسجد باشد و یک پایتان در بیرون از آن و بگویند امام زمان ظهور کرده، بروید به دنبال آن و ببینید چه کسی هست و کی خواهد آمد…» زیاد مانور میدهند.
انحراف این فرقه مشهود است
آیا مطالعاتی در مورد بهاءالله داشتهاید؟ این شخص چطور توانسته است تا این حد مردم را به انحراف بکشاند؟
بهاءالله ندای اناالحق سر میداد و ظاهرا پا را فراتر از امام بودن نهاده بود و ادعای خدایی داشت!! که این خود بزرگترین دلیل برای ضلالت این فرقه انحرافی بود. همچنین شنیده بودم لوح احمد را که شاهکار بهاءالله میدانستند پر از ایرادات املایی و دستوری است که غیرالهی
بودن آن را به اثبات میرساند و چیز زیادی در این مورد نمیدانم و مطالعه آنچنانی هم نداشتم؛ به هرحال انحراف این فرقه کاملا آشکار بود و کمکم در سایر پیروان هم بیداری ایجاد میشود و رفته رفته از شمار بهائیان کاسته میشود.
خود بهاء هم در اسرائیل فوت کرد و جالب است بدانید که او میگفت «قبله بهائیان من هستم و باید به طرف من نماز بخوانید» و طبعاً وقتی هم که فوت کرد قبرش در اسرائیل بود و الآن قبله همه بهائیان به طرف اسرائیل است.
وقتی بهاء زنده بود چطور به طرف او نماز خوانده میشد؟
این جزو سؤالهای پاسخ داده نشده است که چطور میشود رو به یک انسان زنده نماز خواند یا این که خودش چطور نماز میخوانده است! او ادعای خدایی داشت ولی در برخی متون از خدا استمداد میکرد. وقتی از او دلیل این مسئله را میپرسیدند که چرا تناقضگویی میکنی میگفت که شما غافل هستید ظاهر من باطن مرا میخواند و باطنم ظاهرم را!
«بیت العدل» به عنوان مهمترین و مرکزیت این فرقه در سرزمینهای اشغالی است
رابطه این فرقه با رژیم صهیونیستی به چه شکل است؟
طبعاً «بیتالعدل» به عنوان مهمترین و مرکزیت این فرقه در سرزمینهای اشغالی است و فعالیتهای گستردهای داشته و به لحاظ اقتصادی منافع زیادی دارد.
شگردهای جذب غیربهائیان توسط این فرقه به چه شکل است؟
شگرد آنها شستوشوی مغزی افراد است. ابتدا سعی میکنند تمام معتقدات فرد را از او بگیرند و ایمانش را سست کنند و پس از آن میگویند که حالا هر چه اعتقاد داشتی از خود بیرون کن و آماده پذیرش بهائیت شو. بعد از جاهایی آغاز میکنند که طرف را علاقهمند کنند. میگویند ما به تساوی زن و مرد معتقدیم، صلح، وحدت بشریت و… از اعتقادات ماست و برای آن تلاش میکنیم. یعنی سعی میکنند با سفسطه افرادی را که آگاهی درستی از اسلام ندارند از اسلام زده کنند و سپس با شعارهای زیبا او را جذب کنند.
علت عمده بیزاری از بهائیت چیست؟
سؤالات زیاد، مجهولات و تناقضات.
یعنی به سؤالات جواب داده نمیشود.
فقط سفسطه میکنند و کسی که باهوش باشد کاملاً آن را متوجه میشود.
**ضد و نقیض بودن قوانین و احکام بهائیت قویترین دلیل شیعه شدن
فارس: در مجموع قویترین دلیل شیعه شدن شما چه بود؟
ضد و نقیض بودن قوانین و پس و پیش کردن احکام بهائیت و همچنین دیدن چهره رحمانی و بی کم و کاست تشیع.
از شب قدر سال گذشته بگویید. همان شبی که شیعه شدید.
راستش از یک سال پیش به شدت احساس تنهایی میکردم. ولی آن شب قدر حالت خاصی به من دست داده بود که اصلا نمیتوانم توصیفش کنم؛ سئوالات متعددی مدام در ذهنم خطور میکرد و پاسخی برایشان نمییافتم. دو رکعت نماز خواندم و این نمازم کمی متفاوت بود و انگار دوست نداشتم هرگز به پایان برسد. سجدههایم طولانیتر از قبل بود و حس خوشایند و زایدالوصفی را تجربه کردم. شاید این شعر حالم را بهتر بیان کند:
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
بیخود از شعشعه پرتو ذاتم کردند باده از جام تجلی صفاتم دادند
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی آن شب قدر که این تازه براتم دادند
همت حافظ و انفاس سحرخیزان بود که ز بند غم ایام نجاتم دادند
فارس: احساس شما قبل و بعد از تشرف به دین اسلام چگونه بود؟
وقتی برای پیوستن به دین اسلام تصمیم قطعی گرفتم اصلا به سراغ مطالعه ادیان دیگر نرفتم. مکاتب و دینهای غیر از اسلام ارزش وقتگذاری ندارند. مکتب اسلام به قدری کامل و جامع است که همه ادیان را یکجا با خود دارد. قبل از تشرف به اسلام دوستانم وقتی متوجه میشدند من بهایی هستم از من دوری میکردند در واقع نوعی احساس تنهایی میکردم اما اکنون با داشتن دوستان خوبی که پیدا کردهام دیگر تنها نیستم.
*شب قدر بهترین روز سال و سختترین روز سال روز عاشورا
فارس: به نظر شما بهترین و سختترین ایام سال کدامند.
شب قدر را بهترین موقع سال میدانم و به نظرم روز عاشورا هم جانگدازترین روز سال است.
فارس: به کدام امام بیشتر احساس نزدیکی میکنید؟
امام حسین(ع) و امام حسن(ع)
ازدواج کردهاید؟
بله؛ عید فطر امسال ازدواج کردم.
*آرزوی داشتن فرزندی به نام فاطمه و علی
اگر صاحب فرزند شوید دوست دارید چه اسمی داشته باشند؟
البته نظر همسرم در این مورد شرط است اما خودم زهرا و علی را ترجیح میدهم.
*چند کلمه میگویم شما یک جمله درباره آن بگویید
- آرزوی قلبی؟ آرزو دارم بتوانم راهم را تا آخر ادامه دهم.
- اسلام؟ کامل
- تشیع؟ معرفت
- بهائیت؟ فرقه سیاسی، استعمار و انحراف.
- بدترین تعالیم بهائیت؟ همه تعالیم بهائیت
- بهترین راه مبارزه با بهائیت؟ آگاهی و بیداری
- خاطره خوب؟ شب قدری که اهل خلوت از آن یاد میبرند را با تمام وجود حس کردم
منبع: جوان آنلاین