اگر بیت العدل جهانی فردی مانند سن مک گلین ، آلیسون مارشال یا خوان کول را از دیانت بهایی طرد کند یا در مقابل نخریدن کتابهای انتشارات کلیمات توسط کتابخانه های بهایی که تحت فرمان محفل ملی آمریکا هستند اغماض کند تا جایی که این انتشارات با این همه سرمایه گذاری قابل توجه که در جمع آوری کتب بهایی و خدماتی که در طول جیاتش به جامعه بهایی کرده است ورشکست شود، آیا این رفتار نوعی ” قانونگذاری (تشریع) خالی از خطا (معصومانه) ” نیست؟
همین قضیه در مورد خطابات رسمی بیت العدل به مردم پیرامون روش دقیق تبلیغ دین به صورت نفر به نفر صادق نیست؟
آیا اینکه بیت العدل در نامه های رسمی دستور داده است شما چه باید بکنید و مثلا به در خانه افراد رفته و آنها را در کلاسهای روحی ثبت نام کنید درواقع تشریع معصومانه نیست؟
واقعا تشریع رسمی در دیانت بهایی چیست؟ کسی واقعا میداند؟ هم بهاءالله و هم عبدالبها قایل به تقدس وجدان و تعقل بشری بودند اما اعضای سابق بیت العدل داگلاس مارتین و پیتر خان آموختند که هرچه بیت العدل می گوید باید در راس و فوق وجدان هر بهایی قرار گیرد. رد کردن آنچه بیت العدل بدان رسیده و قائل است خطر طرد شدن از دیانت را بهمراه دارد، البته بعد از اینکه توسط کسی به مراجع گزارش شود. من این را به این معنی میگیرم که اگر بیت العدل به شما بگوید که فرزندانتان را در تخت شان بکشید شما باید این کار را بکنید زیرا آنها معصوم هستند و آنها گفته اند که این کار را بکنید. این قدرت عصمت الهی آنها بر شما و قلب ، ذهن و روح شماست.
مردم ممکن است بگویند بیت العدل هرگز اینکار را نخواهند کرد ، اما به من بگویید در این روند توسعه فرهنگ بشدت تشکیلاتی و بیمار دیانت بهایی در طی زمان چه محافظ و تضمینی وجود دارد که بیت العدل هرگز چنین کاری نخواهد کرد؟ آنگونه اخیراکه در همین قرن بیستم دیده شده است فرقه های مبتنی بر ارجحیت و اولویت ” تفکر گروه خاص ” و با ” تفکر تشکیلاتی” بر تعقل افراد، حالتهای بسیار بسیار بسیار خطرناکی هستند. چه محافظ هایی در سیستم بهایی هست که [تضمین می کند] این موضوع هرگز اتفاق نمی افتد؟ در حال حاضر تعقل فردی نزد اغلب بهاییان اولویت دارد چون آنها با پیش زمینه مسیحیت [به بهابییت] می آیند. همین موضوع در مورد من هم صادق بود. اما پس از قرنها تلقین های روحی به مردم که مثل روبات جاهای خالی کتابهای سازمانی را با این تعالیم از گهواره تا گور در هر مرحله از زندگی پر می کنند چه اتفاقی خواهد افتاد؟ بعد آن چه میشود؟ چه محافظه ایی وجود دارد که دیانت بهایی به ” ساینتولوژی” تبدیل نشود؟ همین الان ما ” شاهدان یهوه” اسلام هستیم. آیا مرحله بعدی این تلقینات تشکیلاتی آمرانه به آنجا نخواهد انجامید؟ چه چیزی هست که ما را از تبدیل شدن به آنچه در این مقاله آمده باز میدارد؟
چه فرقی بین ” طرد ” بهایی و “قطع” در ساینتولوژی هست؟ از دید جامعه شناختی، من هیچ فرقی بین این دو در زیانی که به خانواده وارد می کنند نمی بینم.
من سالهای سال یک بهایی مخلص بودم. اما این را نمیخواهم. به نظر من اکنون دیانت بهایی یک فرقه است که توسط افراد فرصت طلب خودخواه دزدیده شده است. فقط یک نگاهی به مطالب نوشته شده در تالیسمان بکنید. همه جا نشانه هایی از تنفر و سرکشی می بینید. وباز چه چیز است که دیانت بهایی را از تبدیل شدن به قرنها خونریزی و جنایت در آینده بازمی دارد؟ چه چیز؟ تا بحال طبق تاریخ همه دیانتهای ابراهیمی برمبنای تعقل گروهی مافوق، خونریز شده اند. چرا باید دیانت بهایی با چنین رویه جامعه تنگ و بسته با سایرین متفاوت باشد؟ من هیچ سیستم کنترل و تعادلی در حال یا آینده نمی بینم. حتی یک ولی امر هم باقی نمانده که به این تسلط کاملا مسوولیت ناپذیر بر مردم “نه” بگوید.
انتخابات جهانی بهایی [برای تعیین اعضای بیت العدل] احتمالااکنون یکی از ترسوترین و بزدلترین گردهمایی هاییست که در کل جهان وجود دارد. این تملق و تمجید بسیار از اعضای مادام العمر [بیت العدل] یک مرتبه روحانی برجسته در دیانت بهایی را ایجاد کرده است. و من هیچ امکانی برای هر گونه تغییری نمی بینم. این سرنوشت دیانت بهایی برای حداقل 800 سال آتی و پس از آن خواهد بود. بنابراین این مطلقا به هیچ کجا نمی رود زیرا هیچ فرد آگاه روحانی یا اخلاقی به آنها (بهاییان) ملحق نمی شود و یا در این چنین مذهبی بی اندازه بی ثمر یا تحریف شده باقی نمی ماند. و لذا این دین با گذر نسلها بیشتر و بیشتر مهجور، بسته و غیراخلاقی خواهد شد. یک قدم به جلو ، ده هزار قدم به عقب. شما یا هر کس دیگری لطفا به من توضیح دهید چه محافظی در دیانت بهایی هست که این دین به سمت ریشه های ساینتولوژی همانطور که در مقاله نیویورکر آمده بود نرود؟ من بسیار مشتاقم که وارد هرگونه بحثی که ادعا میکند چنین حفاظی وجود دارد و می تواند اتفاق بیافتد وارد شوم. من خودم هیچ سیستم مسوولیت پذیر اخلاقی را در هیچ یک از نهادهای بهایی نمی بینم. و علاوه به همه اینها چنین حس مسوولیتی، وجدان و تعقل فردی را می طلبد که در حال حاضر توسط رهبری حرفه ای تثبیت شده، هیچ و بی ارزش خوانده میشود…
نویسنده: فریده دوستدار
—————————-
(١) ویکی پدیا: نماد ساینتولوژی از ترکیب حرف S (اول Scientology) و مثلثهای ARC و KRC، دو عنصر مهم در ساینتولوژی ساخته شدهاست. ساینتولوژی یا علم گرایی، مجموعهای از تعالیم است که ال ران هابارد نویسنده داستانهای علمی تخیلی آن را توسعه بخشید. علم گرایی به معنای اعتقاد به لزوم محوریت علوم تجربی و روش تجربی در همه شئون زندگی است. ساینتولوژی در برخی کشورها به طور رسمی مذهب شمرده میشود. برخی از این کشورها بدین قرارند: آفریقای جنوبی، استرالیا، ایالات متحده آمریکا، هندوستان، مکزیک، نیوزیلند، پرتغال، سوئیس، تایوان، تانزانیا، ونزوئلا، زیمبابوه. ساینتولوژی این عقیده را تقویت مینماید که انسانها ارواحی فناناپذیرند که اتصال با اصل خود را گم کردهاند. در این راستا انسان میبایست با هوشیاری کامل تمامی تجربههای تلخ زندگی خود را مرور کرده و به یاد آورد تا از آنها گذر کرده به سرچشمهٔ حیاتی خود نزدیک تر گردد. جان تراولتا و تام کروز از طرفداران این فرقهاند. آراء مخالف بزرگترین مخالفان این آئین در ایالات متحده را مسیحیان معتقد و اعضا سابق کلیسای ساینتولوژی تشکیل میدهند که از میان آنان تری مگو که خود به رده OT VII رسیده بود تشکیل میدهند. بسیاری معتقدند این آیین با استناد به حرفهای خود ران هابارد که اعتقاد داشت چنانچه نویسندهای میخواهد بیش از یک سنت برای هر خط نوشته درآمد داشته باشد باید دینی بیاورد، تنها برای درآمد زایی ایجاد شدهاست. کلیسای ساینتولوژی به شدت در برابر نوشتههای مخالف خود واکنش نشان میدهد و با استفاده از قانون کپی رایت و ادعای اینکه مخالفان اسرار این دین را فاش کردهاند با به دادگاه کشاندن بسیاری از مخالفان آنها را خاموش کردهاست. همچنین تعدادی قتل هم به طرفداران این دین نسبت داده میشود. دیگر کشورها در فرانسه ساینتولوژی فرقه به شمار میرود و مبلغان حق ندارند برای آن تبلیغ کنند و هر گونه فعالیت در این زمینه ممنوع بوده و شامل جریمه و مجازات زندان میشود. ساینتولوژی همچنین در آلمان و بلژیک فرقه محسوب میشود. در سوئیس به عنوان مذهب پذیرفته نشد و کارکرد آن را تجاری دانستند. در ایران هیچ مرکز رسمی ساینتولوژی وجود ندارد. مراحل این دین به OT معروفند و به ترتیب OT I و OT II و… نامیده میشوند. در بخش موافقان و در کشور سوئیس بعنوان مذهب پذیرفته شده. در حالیکه در این بخش کارکرد آن را تجاری عنوان نمودهاند. ممکن است در بسیاری دیگر از کشورها نیز وضعیت آن مشخص نباشد
ejt