ابعاد مبارزات آیت الله العظمی آقانجفی اصفهانی

0 773

ابعاد مبارزات آیت الله العظمی آقانجفی اصفهانی علیه بابیان ازلیه و بهائیه (بررسی فرقه سازی استعمار انگلیس در کشورهای اسلامی و مقابله زعمای شیعه در عصر قاجار) 

فهرست کتاب : 

مقدّمه 

بخش اول: خط درگیری اجتهاد اصولی با ارتداد بابی-بهائی 

فصل یکم-ریشه های درگیری و دشمنی بابیان ازلی و بهائی با مرحوم آقا نجفی(رض) 

فصل دوم- چالش های پیش روی مرحوم آقا نجفی 

فصل سوم- تفاوت وضعیّت و روش علمای اصفهان به محوریّت مرحوم آقا نجفی با علمای مشروطه خواه نجف و تهران 

فصل چهارم- آقا نجفی و سایر مجتهدان مشروعه خواه به مثابه جبهه ی رَفضِ اصولی علیه جریانات ضالّ و مُضِلّ 

بخش دوم: نهضت اصولی انحراف ستیز (از ردّیه نویسی تا مشروطه خواهی) 

فصل یکم- نهضت ردّیه ی نخبگان علمی و عملی شیعه 

الف)ردّیه های مکتوب و نظری 

ب) ردّیه ی عملی نخبگان سیاسی-اجتماعی شیعه بر منحرفین 

فصل دوم- ردّیه های آقا نجفی اصفهانی 

الف) ردّیه های مکتوب و نظری: 

ب) ردّیه های عملی 

بخش سوم: مواجهه ی مقتدرانه و خشونت آمیز مرحوم آقا نجفی با بابیان ازلی و بهائی 

فصل یکم- اشتراک فکری بابیه ی ازلی و بهائی با افکار قدیم و جدید شرقی و غربی مخالف آموزه های اسلامی 

فصل دوم- منابع فکری و مآخذ دعاوی، تعالیم و احکام میر علی محمّد باب و میرزا حسینعلی بهاء و پیروانشان 

مأخذ اوّل 

مأخذ دوم 

مأخذ سوم 

مأخذ چهارم 

– مورد اول از تحوّلات مؤثر اروپا در افکار نخستین بابیان 

– مورد دوم از تحولات مؤثر اروپا در افکار نخستین بابیان 

– مورد سوم از تحولات مؤثر اروپا در افکار نخستین بابیان 

ورود فلسفه های جدید غربی 

حوزه ی آلمانی 

حوزه ی فرانسوی 

حوزه ی انگلیسی 

ایدئولوژزی های الحادی مؤثر اروپایی در افکار نخستین بابیان 

1- مارکسیسم 

2- ناتورالیسم 

3- کاپیتالیسم 

4- سوسیالیسم 

مأخذ پنجم 

مأخذ ششم 

*برخی از احکام میر علی محمد باب و میرزا حسینعلی بهاء(برای سنجیدن با آراء و مکاتب و ادیان) 

فصل سوم- مقابله با تروریسم بابی ازلی-بهائی و جاسوسی و بیگانه پرستی آن ها 

1- تروریسم سیاه (دسته جمعی و کور) 

2- تروریسم سرخ (با سلاح سرد و گرم) 

3- تروریسم زرد (مسموم کردن) 

4- تروریسم سفید (ترور شخصیت) 

فصل چهارم- احساس خطر بر باد رفتن حاصل زحمات علماء و مردم در نهضت عدالت خواهانه 

تبصره: دخالت شیطان در حرکت های ضد آرمان های پیامبران 

بخش چهارم: کنکاشی در لوح ابن الذئب 

فصل یکم- جنبه هایی روانشناختی از لوح«ابن الذئب» 

1- چرا لوح؟ 

2- چرا ابن الذئب؟ 

3- چرا آقا نجفی اصفهانی؟ 

فصل دوم- بررسی مضامین «لوح ابن الذّئب» 

الف) قطعاتی از نامه هایش به پادشاهان 

ب) قطعاتی در مذمّت علمای اصولی شیعه 

ج) قطعاتی در معرفی و مدح خود و ذمِّ ازلیّه 

د) خطاب ها و سخنان حسینعلی نوری به آقا نجفی اصفهانی 

بخش پنجم: مبانی فکری آقا نجفی اصفهانی در مواجهه ی عملی با منحرفین ازلیّه و بهائیّه 

فصل یکم: موضع مشترک آقا نجفی و سایر علمای اصولی شیعه در مخالفت و درگیری با فرق بابیّه و ازلیّه و بهائیّه 

الف) شرک فرقه های ضاله ی مذکور و رؤسایشان (عقاید انحرافی ضد توحید و نبوت و امامت شیعی) 

* تبیین عقیده ی بهائیان درباره ی باب و بهاء: 

1) قرائت و تقریر اول از مقام باب و بهاءو عبدالبهاء 

* چند نمونه از دعاوی خدایی(الوهیّت) باب و بهاء و عبدالبهاء 

2) قرائت و تقریر دوّم از مقام باب و بهاء و عبدالبهاء 

3) قرائت و تقریر نخستین بابیان از مقامات تدریجی میرعلی محمد شیرازی 

نتیجه 

*شبهه ی مهم و پاسخ آن 

ب) اعلام نسخ اسلام و علت آن 

1- آیا بهائیت از اسلام کاملتر و بهتر است( علت ادعای نسخ اسلام چیست)؟ 

2- نسخ شدن یا نشدن اسلام( و تبعاً قرآن) از منظر باب و بهاء و علت آن 

ج) انکار معاد و آخرت (غیب) با توسل به آموزه قیامت وبا شیوه تأویلی اسماعیلی 

د) بغی و فتنه انگیزی و افساد بابیان ازلی و بهائی در ایران 

فصل دوم- فصل دوم ـ مواضع خاص آقا نجفی اصفهانی در انحراف ستیزی علیه فِرَق ضالّه 

الف) تفاوت گذاری بین گروه های هدف مبارزه 

ب) مواضع و رفتارهای مختلف مرحوم آقا نجفی در مقابل بابیّه 

* نتیجه 

فهرست منابع 

 

 

مقدّمه کتاب: 

آنچه که اکثر استوانه های حکمت و عرفان همواره به آن هشدار داده اند،این است که در راه آموختن حکمت و طیّ طریق سلوک عرفانی(به فرض که راه درست و حقی باشند) بدون استاد قدم نگذاریم: 

طیّ این مرحله بی همرهی خضر مکن! ظلمات است بترس از خطر گمراهی. 

به علاوه اساتید متشرّع عرفان تأکید دارند که در عبادات و ریاضات شرعی همواره از افراط پرهیز و جانب اعتدال نگه داشته شود و وقتی به نوافل و مستحبات پرداخته شود،که شوق در غلیان است و تا اشتیاق باقیست،باید آن را ترک نمود که نفسِ چموش امّاره ی بالسوء،طغیان و سرکشی نکند و آثار مثبت اعمال و ریاضات را تبدیل به عکس آن که گمراهی و شک و تردید و نفاق است،ننماید. 

همچنین اساتید حکمت و عرفان در گزینش شاگردان خود،چه در فلسفه و چه در سیر و سلوک عرفانی دقت و سخت گیری فراوان دارند تا حتماً افراد با استعداد(چه ازجهت قوای عقلی و چه از نظر استعداد عاطفی و قلبی و چه از جهت قوای بدنی و استقامت و استطاعت در عبادت و ریاضت) را دستگیری کرده و تحت تعلیم و تربیت قرار دهند و بر اتمام تحصیل و سیر و سلوک آنها اصرار فراوانی دارند که نا تمام نمانند.تهذیب نفس همزمان با تحصیل علم نیز نزد آنها بسیار مهم است. 

بسیاری از منحرفین در طول تاریخ،از همین سه ناحیه ضربه خورده و سر از بیغوله های بدعت،غلوّ،کفر و شرک،و الحاد و انکار در آوردند و موجب اضلال انسان های ساده دل،شتابزده،بی دانش و غافل،و افساد در جوامع مؤمنین گردیدند. 

عامل چهارمی هم که متشرعین همواره بر آن تأکید داشته و دارند،مراقبت در حفظ خلوص دینی و تقید به نصوص و متون مقدّس و پرهیز از التقاط دین و غیر دین است و البته نادیده انگاشتن این عامل هم در گمراه شدن و گمراه کردن اثر فراوانی داشته است و نمونه ی آن،پولس مقدس است که به دلیل اطلاعاتی که از فلسفه و اساطیر یونان باستان داشت و آمیختن آن با مسیحیّت،موجب رواج شرک تثلیث در اروپا گردید.زیرا تعالیم و عقاید وی با اسطوره های یونان و روم باستان همخوانی داشت و مورد استقابل اروپایی های مسیحی شده واقع گشت!در ایران قرون معاصر نیز اشخاصی پیدا شدند که به دلیل نقص و کوتاهی در موارد فوق،گمراه و موجب گمراهی و افساد شدند؛از جمله شیخ احمد احسائی که علیرغم تیزهوشی،حافظه،استقامت در عبادت،و روحیه ی تعبد و تقدسی که داشت،اما در انزوا و بدون استاد به مطالعه ی فلسفه و عرفان و معارف شیعی پرداخت و موجب خَلط و مَزجِ آنها و انضام یک سری تخیّلات و خرافات به آنها و پیدایش گروه گمراه شیخیّه گردید. 

پس از وی شاگردش سید محمد کاظم رشتی که او نیز باهوش،و ظاهراً مقدس و متعبّد بود،رئیس شیخیّه شد و با توجه به این که وی همان اطّلاعات وسیع اما کم عمق استادش را هم نداشت،گروهش را به ضلالت نزدیکتر نمود.از میان شاگردانش مدعیانی پیدا شدند که همچون وی به تحقیر و هتک حرمت علمای بزرگ پرداخته و دچار خودشیفتگی و عُجب و احساس خود بسندگی بودند!البته بسیاری از آنهاهم با استعداد و پر حرارت و اصلاح طلب(!)بودند،اما فقدان استاد،افراط گری،التقاط حق و باطل،و نا تمام بودن سلوک معنوی و مطالعات و تحصیلات دینی(نقلی و عقلی)باعث شد که علیرغم طبع اصلاح طلبی،دچار فقر علمی و معنوی و هیاهوسازی و هوچی گری و بالاخره افساد و اضلال گردیدند.گروهی نیز که از شیخیه نبودند،بعداً به دلایل وعوامل و علل مشابهی به آنها پیوسته و با آنها همداستان و همراه شدند و به یک نتیجه و انجام رسیدند.یحیی نوری و حسینعلی نوری و فاضل مازندرانی و ابوالفضل گلپایگانی و امثالهم از این دسته بوده اند.گذشته از آنها،گروهی نیز با همان ویژگی ها بودند،اما به تحصیلات و سیر و سلوک در علوم و فنون و روحیات و روش زندگی جدید غربی پرداختند و به همان دلایل،اینها نیز به افراد ناقصی تبدیل شدند که علیرغم علم پرستی و فن پرستی و حتی به زعم خود میهن پرستی،به عمله ی رشوه گیر و مفسده انگیز و جاده صاف کن استعمارگران غربی در ایران تبدیل شدند و آنها،روشنفکران غرب زده(مثل یحیی دولت آبادی و میرزا ملکم خان و سیدحسن تقی زاده و میرزا حسین خان سپهسالار)بودند که معمولاً هم پیمان منحرفین پیش گفته محسوب گشته و در فتنه های منجر به مشروطیت و تا کودتای رضاخان و بعد از آن،هم پیاله و هم پیمان می شدند. 

آنچه گفتیم،ریشه ی بدعتها،فتنه ها و حوادث تلخ سالهای1260ه‍.ق تا1327ه‍.ق.(فتح تهران توسط مشروطه طلبان و اعدام آیة الله شهید شیخ فضل الله نوری)بود. 

در مقابل همه ی آنها،علمای کامل(در رشته های فقه و اصول،فلسفه،عرفان وغیره)که هم تیزهوش و دارای استقامت فکری و قلبی و بدنی بودند و هم اعتدال در دین و دنیا و جسم و جان را رعایت کردند و هم کاملا ملتزم به استاد بودند و هم مراقب التقاط بودند و هم مراحل تحصیل و سلوک خود را به تمام و کمال رساندند،قرار گرفتند و از جان و مال و آبروی خویش در راه دفاع از دین و ملت خود گذشتند که از جمله ی ایشان،مرحوم آیت الله آقا شیخ محمد تقی بن محمد باقر نجفی اصفهانی بود. 

نخستین سالهای قرن چهاردهم هجری قمری بسیار سرنوشت ساز بود و حوادث عجیب و معنا داری در آن رخ داد که به موضوع کتاب حاضر مربوط است: 

ازجمله وقایع آن ایّام،می توان رویدادهای زیر را بر شمرد که نزدیکی و تقارن آنها باهم،بسیار معنادار است: 

1-اعطای امتیاز رویتر(1873م/1289ه‍.ق)به بارون جولیوس رویتر به وساطت دو نفر از رجال اصلاح طلب(!) به نامهای میرزا حسین خان سپهسالار و میرزا ملکم خان ناظم الدوله و لغو آن بر اثر مقاومت علماء بخصوص حاج ملّا علی کَنی(رمضان المبارک1290). 

2-سفر اول ناصرالدین شاه به اروپا(صفر-رجب1290ه‍.ق). 

3-تمجید کتبی از بارون رویتر به خاطر خدمات مهم اطلاعاتی برای دولت انگلستان توسط لرد سالیز بوری نخست وزیر در نامه به ملکه ویکتوریا(1891م/1308ه‍.ق). 

4-عزل میرزا حسین خان سپهسالار از صدارت عظمی(رجب 1290ه‍.ق). 

5-فوت مرحوم آیة الله آخوند حاج ملّا علی کَنی(1306ه‍.ق). 

6-فرمان(اعطای امتیاز)آزادی کشتیرانی در رود کارون به نفع انگلستان(صفر1306ه‍.ق)یکسال پس از تهدیدات سردرو موندولف وزیر مختار انگلیس در تهران با وساطت امین السلطان. 

7-سفر دوم ناصرالدین شاه به اروپا(1878م/1295ه‍.ق). 

8-اعطای امتیاز تأسیس بانک شاهنشاهی ایران به رویتر با وساطت امین السطان صدر اعظم(1889م/جمادی الاول 1306ه‍.ق). 

9-اعطای امتیاز استخراج و بهره برداری معادن ایرانی به انگلیسی ها به وساطت امین السلطان(جمادی الاول 1307ه‍.ق/1890م.) 

10-سفر سوم ناصرالدین شاه به اروپا(1306-1307ه‍.ق/1889-1890م.). 

11-اعطای امتیاز لاتاری(بخت آزمایی)به وساطت و رشوه گری میرزا ملکم خان ارمنی(ذی القعده1306ه‍.ق)و لغو آن بر اثر اختلاف امین السلطان با ملکم و نیز فتوای حرمت آن توسط علماء(ربیع الثانی1307ه‍.ق). 

12-عزل میرزا ملکم خان ارمنی از وزیر مختاری ایران در لندن و منع استعمال القاب و عناوین وی به دلیل خودداری او از اجرای امر شاه مبنی بر اعلان لغو امتیاز مذکور و پس دادن رشوه(مارس1890م/1307ه‍.ق). 

13-انتشار پاسخ تند و موهن ملکم در جراید انگلیس و آغاز انتشار نشریه ی قانون توسط وی(1307ه‍.ق). 

14-اعطای امتیاز احداث راه تهران به سواحل خلیج فارس به نفع انگلستان در آغاز صدارت عظمای امین السلطان(ربیع الثانی1308ه‍.ق) 

15-متقابلاً به روسها نیز امتیازاتی چون تشکیل بریگاد قزاق،تأسیس راه تهران به رشت،واگذاری شیلات شمال،تأسیس بانک استقراضی روس و امثال آن داده شد. 

16-مسافرت و اقامت ادوارد گرانویل براون،مأمور وزارت خارجه و مستشرق بریتانیا به ماغوسای قبرس نزد یحیی نوری(صبح ازل)و عکای فلسطین نزد حسینعلی نوری(بهاء)و پسرش عباس افندی(1307ه‍.ق). 

17-اعطای امتیاز بهره برداری انحصاری از توتون و تنباکوی ایران به میجر تالبوت(دوست درومندولف)از طریق رشوه گیری درباریان(مارس1890م/1307ه‍.ق)و تحریم ابتدایی آن در 1891 توسط برخی از علمای ایران و تحریم نهایی توسط آیة الله میرزا حسن شیرازی(1892م/1309ه‍.ق) و لغو آن در این سال و تحرکات تلافی جویانه انگلیسی ها در جهت تحریک به ایجاد انقلاب و شورش در ایران از طریق انتشار قانون در لندن و حبل المتین در کلکته. 

18-ایجاد ارتباط دیپلماتیک بین ایران و آلمان تحت حکومت ویلهلم دوم و بیسمارک(1885 م/1303ه‍.ق) و خرید دو کشتی600تنی و 250 تنی از آلمان و تأسیس مدرسه ی آلمانی در تهران و مذاکره برای ایجاد راه آهن شمال. 

19-ملاقات اول ناصرالدین شاه با سیدجمال الدین اسد آبادی در اروپا(1295ه‍.ق/1878م)و دعوت از وی به ایران و ورودش به ایران در شوال 1303 ه‍.ق(1886م)و برخورد نامناسب با وی در تهران و مراجعت وی به روسیه(1887م). 

20-ملاقات دوم ناصرالدین شاه با سیدجمال الدین اسد آبادی در سن پطرزبورگ و اتریش در سفر سوم (7-1306ه‍.ق)و آشتی و دعوت مجدد از او و ورود وی به تهران و ارتباط با علماء و مردم و تحریک آنها به تحول خواهی و سختگیری امین السلطان به او و بست نشینی وی در حرم حضرت عبدالعظیم(ع)و ایراد اتهام بابی گری توسط صدر اعظم به او و اخراج توهین آمیز وی از تهران به عراق عرب(1308ه‍.ق/1891م)و عزیمت او به لندن جهت همکاری با ملکم علیه شاه ایران. 

21-دعوت سلطان عبدالحمید عثمانی از سیدجمال الدین اسد آبادی به اسلامبول جهت مکاتبه و ارتباط با علمای شیعه در راستای ایده ی اتحاد اسلامی او(1892م/1309ه‍.ق) 

22-فعالیت شدید تبلیغاتی سیدجمال الدین اسد آبادی در سالهای 9-1308ه‍.ق.علیه امتیاز تالبوت. 

23-فعالیت تبلیغی سید جمال الدین اسد آبادی در پاریس از1301ه‍.ق/1883م تا1303ه‍.ق/1886م و انتشار نشریه ی عروة الوُثقی و مناظره ی مکتوب درباره ی اسلام و علم و نیز تبیین اندیشه ی اتحاد اسلام (اتحاد،مسؤولیت مشترک و همکاری،شعارهای آن نشریه بود)و دفاع از امت اسلامی و نقش علماء در برقراری اتحاد مسلمانان و ارائه ی پیشنهاد تعیین خلیفه ی اسلامی. 

24-آغاز دعوت مهدی دروغین سودانی(محمد احمد ابن عبدالله متمایل به زهد و صوفیّه ی طریقت سَمانیّه)در شعبان1298ه‍.ق(1881م)که بر اساس عقیده ی امامیّه مدعی مهدویت شد،ولی در احکام از سلفیّه و وهابیّت پیروی می کرد.وی سپاه عثمانی و انگلیسی را شکست داد و سودان را تصرّف کرد و انگلیسی ها در مورد او با سید جمال الدین مذاکره نمودند.وی در1302ه‍.ق/1885م خارطوم را فتح کرد و در همان سال مرد. 

25.سید جمال الدین اسد آبادی از1892م/1309ه‍.ق به بعد حلقه ی پر حرارتی در اسلامبول تشکیل داد که علاوه بر مبارزه علیه پادشاه و حکومت ایران،مبلّغ و مروّج پان اسلامیسم و اتحاد سیاسی جهان اسلام زیر پرچم سلطان- خلیفه ی عثمانی بود و موجب رواج و رونق اندیشه ی اتحاد اسلام در رجال سیاسی و مذهبی ایران گردید(به نحوی که شاهزاده ابوالحسن میرزا –شیخ الرئیس- در1312ه‍.ق/1895م. کتاب اتحاد اسلام را نگاشت)این جریان تبلیغی در ایران تا1904م/1322ه‍.ق یعنی تا آغاز انقلاب مشروطه ی ایران و رواج ناسیونالیسم،علیرغم مرگ سید جمال الدین اسد آبادی(1314ه‍.ق/1896م.)و انصراف عبدالحمید از آن سیاست،رایج بود و بسیاری از علما،طرفدار آن یا در برابرش ساکت بودند. 

27.نگارش و ارسال نامه ی حسینعلی نوری به آیة الله آقا نجفی اصفهانی(لوح ابن الذئب)در1308ه‍.ق/1890م. و نگارش مقاله ی شخصی سیّاح توسط عبدالبهاء عباس و به خواهش یا امر ادوارد براون درباره ی تاریخچه ی بابیت نخستین به روایت بهائیان؛همچنین نگارش کتاب موهن«رؤیای صادقه»توسط ازلی های مشروطه خواه اصفهان علیه آقا نجفی و پدرش و سایر علمای شیعه در 1320ه‍.ق و نگارش«نقطة الکاف» توسط میرزا جانی کاشانی با مقدمه ی ادوارد براون که در مورد تاریخچه ی بابیّت نخستین به روایط ازلیان است.لذا بابی گری تثبیت تاریخی شد. 

28-تبعید مرحوم آقا نجفی به تهران،یکبار در زمان ناصرالدین شاه(1307ه‍.ق)و بار دیگر در عهد مظفر الدین شاه(1320ه‍.ق)به اتهام فتوا و دستور منجر به قتل چند بابی ازلی و بهائی. 

نتیجه ای که از اطلاعات مذکور می گیریم این است که: 

اوّلاً انگلیسی ها متوجّه شدند که مانع اصلی نفوذ و سلطه ی آنها در ایران،مجتهدان و علمای اصولی شیعه اند؛ 

ثانیاً آنها متوجّه گسترش نفوذ کلام سید جمال الدین اسدآبادی شدند که محتمل بود به عنوان خلیفه ی مسلمانان مطرح شود و از طرف دیگر عده ای ناصرالدین شاه را نیز خلیفه ی شیعیان پنداشته و تهران را دارالخلافه می نامیدند.لذا در دو سال پی در پی یکی را ترور و دیگری را مسموم کردند. 

ثالثاً آنها متوجه شدند تا اصفهان از وضعیت آخوندی در نیاید،مشروطیّت آینده موفق نخواهد شد و تا علمای بزرگ اصفهان و ایران از سید جمال الدین اسد آبادی جدا نشوند،نمی توان با ایده ی اتحاد اسلام مبارزه کرد و هر دوی این ها منوط به تغییر فکر و رفتار آقا نجفی اصفهان است. 

رابعاً با آسوده شدن از مهدی سودانی،انگلیسی ها به دنبال این بودند که ظهور حضرت مهدی علیه السلام را انجام شده و خاتمه یافته تلقی کنند و به نحوی،عصر جدید پس از مهدویت آغاز شود تا هم انگیزه ی قیامها از بین برود و هم علمای شیعه به عنوان نواب حضرت مهدی علیه السلام خود بخود از انتفاع خارج شوند.گویا مأموریت حسینعلی نوری نیز همین بود.ضمناً وی با تبلیغ تجسّد خدا،پیروانش را به به مسیحیان ملل غربی(از جهت عقیدتی و ارزشی)نزدیک می نمود تا بهتر جذب نظام بین المللی سلطه گر(استعمار)شوند! 

از1260ه‍.ق علمای شیعه از طرفی با گمراهان بابیّه و ازلیّه و بهائیّه درگیر بودند و از طرف دیگر با بی تدبیری،سوء تدبیر،سوء نیّت و استبداد و ستمگری شاهان و درباریان و حکام ولایات مواجه بودند و از جهت سوم نیز با دست اندازیها و مداخلات و سلطه جویی های دول غربی خصوصاً بریتانیا و روسیه تزاری رویارو بودند.وفات مرحوم آیة الله حاج ملّا علی کَنی در1306ه‍.ق موجب شد که آیة الله آقا نجفی اصفهانی بیشتر در معرض رهبری بسیاری از ایرانیان(در داخل)قرار گیرد. 

بنابراین،در حدود1307 ه‍.ق. اهمیت آقا نجفی و علمای اصفهان بیشتر شده بود.با توجه به تاریخ نگارش«لوح ابن الذئب»در1308ه‍.ق،یعنی چند ماهی پس از سفر ادوارد براون به قبرس و عکّا،و محتوای آن مکتوب مشکوک،باید تحلیلی جدی و دقیق از آن ارائه شود. 

موضوع اصلی کتاب حاضر نیز ارائه ی تحلیلی از مقابله ی مرحوم آقا نجفی با فِرَق ضالّه در میان حدود1307تا1320ه‍.ق است و در ضمن آن،به بررسی نسبتاً دقیق محتوایی و ساختاری از لوح ابن الذئب و نیز از نامه ی مرحوم آقا نجفی به آیة الله میرزا حسن آشتیانی در مورد بابیّه پرداخته ایم. 

با توجه به محتوای لوح ابن الذئب،می توان اهدافی را در سه سطح برای آن،که در واقع نامه ی مشترک حسینعلی نوری و ادوارد براون انگلیسی محسوب می شود،پیدا نمود: 

1- در سطح محلّی،یعنی در منطقه ی اصفهان و فارس و حوزه ی نفوذ علمای اصفهان،با ارسال نامه و جلب همکاری آقا نجفی،خاستگاه اصلی ترین فعالان ازلی به تصرف بهائیان در می آمد و ازلی ها که رقیب بهائی ها بودند،حذف می شدند.همچنین فضای بسته ی اصفهان به روی بهائیان باز می شد تا به تبلیغ و ترور بپردازند.زمینه برای استحاله ی فرهنگی اصفهان که در سالهای آینده،یکی از سکو های اصلی پرش برای کسب قدرت بود،فراهم می شد و استقلال نسبی فرهنگی و سیاسی اصفهان(که مدیون علمای مقتدر بود)از بین می رفت. 

2-در سطح ملّی،در صورت استقبال آقا نجفی از نامه ی حسینعلی نوری و مذاکره با علمای اصفهان جهت اتحاد با شاه و دربار،از طرفی موجب نفوذ و اقتدار بهائیان و روشنفکران غرب زده و دهری مسلک در داخل نظام سیاسی و استحاله ی تدریجی آن،برای حذف نفوذ علماء و انزوای آنها و نیز تغییر حکومت متحد با علماء به حکومتی لائیک و بالاخره جایگزینی حکومت و قوانین عرفی به جای شرع مطهرمی گشت و از طرف دیگر،علمای ایران و حکام دربار قاجار را از جریان اتحاد اسلام عثمانی جدا کرده و نوعی ناسیونالیسم شیعی ایرانی را جایگزین آن می نمودند تا در مرحله ی بعد و عندالاقتضاء با کودتای فردی چون رضاخان،آنرا اسلام زدایی کنند. 

3-در سطح بین المللی،اوّلاً آموزه ی شیعی مهدویّت را بین مسلمانان به فراموشی می سپردند و این موتور محرک برخی از قیامها و انقلابها مثل قیام مهدی سودانی و انقلاب عدالت خواهی(بعداً مشروطه خواهی)و ماجراهای دخالت علماء در جهاد علیه روسها و لغو امتیاز رویتر و تنباکو از کار می افتاد و علمای شیعه عنوان«نایب امام زمان علیه السلام»و در نتیجه عنصر رهبری نهضت ها را از دست می دادند. 

ثانیاً مؤثرترین و پر حرارت ترین و انقلابی ترین متحد سلطان عبدالحمید،خلع سلاح می شد و با از دست دادن مخاطبانش ساکت می گردید و ایده ی اتحاد اسلامی او از درون فرو پاشده می شد. 

ثالثاً ایده ی اتحاد مردم جهان در نظام بین المللی تحت سلطه ی استعمارگران غربی خصوصاً انگلستان،در صورت رایج شدن و پذیرش مردم جهان،بریتانیا را به رهبر بلا منازع جهان تبدیل و موفقیت استعمار نوین را تضمین می کرد. 

رابعاً به تدریج زمینه برای جایگزین کردن بهائیت به جای تشیّع فراهم می شد.البته این طمعِ خام تشنگان قدرت بهائی و انگلیسی بود. 

مقاومت و ردًّ دعوت نوری از جانب آقا نجفی اصفهانی، موجب ناکامی آنها در همه ی زمینه های فوق شد و آقا نجفی متقابلاً بابیّه را ملعون،دشمن ملّت و دولت اسلامی و حضرت صاحب الزمان علیه السلام،ملجاً کفر،فتنه انگیز،مفسد فی الارض،مخرّب سرزمینها و مهدورالدّم معرفی نمود و مبارزه ی سیاسی،اقتصادی و دینی خود را علیه آنها تشدید نمود.البته طبیعی است که مبارزه ی وی و علمای شیعه علیه بابی های ازلی و بهائی،دارای زمینه های دینی و تاریخی بود که در کتاب حاضر آنها را به قدر بضاعت خویش توضیح داده ایم و خصوصاً ربطی که بین بابیّه و نهضت ها و مکاتب فلسفی،اقتصادی و سیاسی نیمه ی اول قرن نوزدهم اروپا(عصرالحاد)وجود داشت،را کالبد شکافی نموده ایم.همچنین کوشیدیم تا از منظر قرآن کریم و خصوصاً با دیدگاه شیطان شناسی به باب و بهاء و حرکت و افکار ایشان بنگریم. 

هرچند کتاب حاضر،سخن را در مورد مهمترین فرقه های منحرف ایران معاصر به پایان نبرده است؛اما قطعاً از منظری نو آن را کاویده و جایگاه رئیس اول بهائیان(حسینعلی نوری)را در سیاست خارجی خاور میانه ای انگلستان بطور واضح تری تبیین کرده و متقابلاً اهمیت نقش علمای شیعه به ویژه آقا نجفی اصفهانی را در آن عصر مشخص تر نموده است.همچنین شاید برای نخستین بار نامه ی حسینعلی مذکور به آقا نجفی(لوح ابن الذئب یا لوح شیخ)را مورد بررسی نسبتاً دقیقی قرارداده و منحصر به دعاوی دینی و یا رابطه ی مبهم وی با روسها و انگلیسی ها ننموده است،زیرا آن دعاوی هندو- بودا- مسیحی و این رابطه،فقط مقدمه ای برای پیش بردن سیاست خارجی انگلیسی ها و روسها در ایران و عثمانی(خاورمیانه)بود و لوح ابن الذئب آئینه ای برای شناخت آن سیاست است. 

این کتاب،نقدی دینی بر بابیّت و بهائیّت نیست.اما به خاطر بررسی لوح مذکور،به ناچار برخی از ادعاها و شبهات باب و بهاء نیز مطرح شده اند و وظیفه ی نگارنده،ارائه ی پاسخ هایی مختصر(نقضی)یا مفصل (حلّی)به آنها بود تا در ذهن خوانندگان شبهه ای نماند. 

همچنین گاهی سخنانی به طنز گفته شده تا تقدس ساختگی و بی مبنای رهبران بابیّت و ازلیّت و بهائیّت را بشکنم و در همین راستا،از به کار بردن القاب احترام آمیز ساختگی نیز برای آنها پرهیز کرده ام. 

 

خدایا چنان کن سرانجام کار تو خوشنود باشی و ما رستگار 

 

نویسنده:مصطفی آیت مهدوی

منبع : http://varesoon.ir/bibliography/1247-1390-07-07-15-46-40.html 

tarikhnull

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

1 + ده =