ضرورت اطاعت بهائیان از مقامات کشوری در نصوص بهائی

      غالباً این مسئله مطرح می شود كه بهائیان از چه مقام ومرجع کشوری باید پیروی کنند ، به ویژه هنگامی كه تعارض بین آرای مقامات کشوری که فرد بهائی در آن شخص ساكن است وجود داشته باشد. تعیین نحوه عملکرد در موارد بروز چنین تعارضی دشوار می نماید…. یک بهایی مرتبط دراین نوع درگیری غالباً نگران می شود ، زیرا او می خواهد حکم بهاءالله را برای وفاداری به دولت خود ، به بهترین نحو، انجام دهد.اما چگونه؟ …

گزیده های زیر از نوشته های شوقی افندی ، ولی امرالله، و بیت العدل جهانی این سؤالات را روشن می کند:

اعضای جامعه بهائی باید به کلیه مقررات اداری، که مقامات کشوری، هر از گاهی، صادر کرده اند، یا در آینده، در آن سرزمین ،و یا سایر کشورها ، صادر کنند، وفادار باشند ؛ و به وعده های خود نسبت به دولت خود وفادار و نسبت به مسئولیت مدنی خویش آگاه باشند. لذا همواره تسلیم و مطیع احکام و قوانین مدنی بوده و خواهند بود.” (شوقی افندی ، قرن بدیع)

بنابراین ، ما بهائیان باید دو کار را انجام دهیم : سیاست را مانند طاعون تلقی و آنرا رها کنیم؛ و ثانیا در کشوری که در آن ساکن هستیم از قدرت و دولت حاکمه اطاعت و پیروی کنیم .”

 اگر آنها (بهائیان) درگیر مسائلی شوند که دولت های جهان برای آن تلاش می کنند ، مضمحل می شوند. اما اگر تلاش کنند الگوی بهائی را بسازند ، اگراز انها خواسته شد، می توانند آن را به عنوان راه حل ارائه دهند.” ( نامه نوشته شده از سوی شوقی افندی،نشریه بهائی نیوز، شماره 241،ص 14)

متن نقل قول هایی که از این گزیده ها گرفته شده ، روشن می کند که بهائیان باید حیات بهائی را رعایت کنند، مگراینکه توسط مقامات مدنی ممانعت شوند. اگرمقامات کشوری – محلی، ایالتی، یا فدرال – به طور جدی زیست و احکام بهائی، یا جنبه ای از آن را منع کنند ، بهائیان باید در همه موارد، تسلیم حکم و خواسته آنها باشند ؛ به جز مواردی که یک اصل معنوی؛ مثلا انکارامر،از آنها خواسته شده باشد. این را بهائیان تحت هیچ شرایطی نمی توانند انجام دهند.“(پیام بیت العدل جهانی، 23 جولای 1964)

بهائیان ازکلیه قوانین ، فدرال یا ایالتی، پیروی می کنند ، مگر اینکه تسلیم شدن به این قوانین مستلزم انکار بهائی بودن آنها باشد. این بدان معناست که ما زیست و حیات بهائی را رعایت می کنیم ، مگر اینکه توسط مقامات ممانعت و ممنوعیت اعمال شود….” ( پیام بیت العدل جهانی، 30 مارس 1965)

        نافرمانی مدنی برای بهائیان جایز نیست . با این حال ممکن است فرد بهایی ضمن رعایت یک قانون ناخوشایند، درمشورت با نهادهای بهائی، چنانچه انان چنین عملی را تایید کنند، نسبت به عوارض نامطلوب آن قانون ، شکایت خود را به مقامات اعلام کند.
در کل، یک بهائی باید به طور صریح و کامل مطیع قوانین موضوعه و جاری کشورش باشد . به عنوان مثال ، اگر به مدیران مدارس اجازه داده شود كه قوانین و مقررات مربوط به رفتار دانش آموزان را اعلام كنند ، دانش آموز بهایی وظیفه دارد از این قوانین پیروی می كند .

از این رو،او تنها در صورتی ممکن است در تصحیح چنین قوانین و مقرراتی شرکت کند که هیچگونه قاعده بهائی، یا هیچ قانون و مقررات دیگر کشوری و محلی، از جمله خود ان مقررات و قانون مدرسه را نقض نکند. چنانچه دریک ایالت یا دولت محلی یا مجلس نمایندگان، قانون ناعادلانه ای را وضع کنند، یا  قانونی را ناعادلانه اجرا کنند ، بهائیان ساکن در حوزه صلاحیت و اجرای آن قانون، حق ندارند با نقض آن قانون ، تلاشی برای اثبات بی اعتبار بودن آن قانون انجام دهند ، و همچنین نباید هیچگونه قانون دیگری را در اعتراض به قانون اولی  نقض کنند .

با چنین استانداردی از رفتار ، قابل استفاده یکسان وجهانی ، جامعه بهائی نشان می دهد كه تضادی بین خود و جامعه بیرونی نمی بیند .
باید تمرکزخود را  روی بهبود شخصیت خود به عنوان فرد بهائی، و حرکت در جهت رشد نظم جهانی بهائی که هنوز در مرحله جنینی است ، و درعین حال شناخته شده نیست؛ و معرفی بهائیت با ساختن یک جامعه بهائی خوش ترکیب و مناسب در سطح جهانی قرار دهیم.

 

محفل ملی بهائیان امریکا

منتشره در نشریه بهائی نشنال ریویو، شماره 32،ص 1، 08-1970

 

 

ejt