پرسش
علّت ایجاد و حمایت استعمار از بهائیت چیست؟!
پاسخ نخست
بدون شک پیدایش و استمرار جریان بابیت و بهائیت، به وسیلهی حمایت کشورهای استعماری صورت گرفته است. اما به راستی علّت حمایت این قدرتها از جریان بابیت و بهائیت چیست؟! در پاسخ به این پرسش میبایست گفت:
دورهای که مقارن با شروع دستاندازی کشورهای صنعتی به منابع و ذخایر کشورهای آسیایی و آفریقایی و اشغال این کشورها بود، همزمان با دوران قاجاریه، یعنی زمامداری بیکفایتترین حاکمان در طول تاریخ ایران بوده است. اما به رغم درماندگی حکومت در مقابل این زیاده خواهیها، شواهد محکمی مبنی بر مقابلهی مردمی با اتکای به دین، با این دزدیهای آشکار و اِشغالگری وجود دارد. همچنان که فتوای جهاد و بسیج مردمی در جنگهای ایران و روس و پیروزیهای شگفتِ حاصل از آن، مقاومت نهضت تنگستان علیه نیروهای نظامی انگلیس و سرانجام نهضت تنباکو را میتوان تنها نمونهای از قدرت دین در سایهی رهبری علما و حمایت و یکپارچگی مردم برشمرد. چرا که جامعهی روحانیت و مخصوصاً علمای شیعه، با عمل به آموزههای قرآنی، هیچگونه سلطهی کفار بر مسلمانان را نپذیرفته [1] و از اینرو به عنوان یکی از مهمترین موانع برای نفوذ هرچه بیشتر استعمارگران در ایران به شمار میآمدند.
لذا قدرتهای استعماری، با استفاده از سیاست “تفرقه بیانداز و حکومت کن” که بارها کارآمدیاش را ثابت کرده بود، به ایجاد و حمایت از فرقهی بابیت و سپس بهائیتی کردند که ادعای نسخ اسلام را داشت.[2] اقدامات این دو فرقه آن بود که جریان بابیت، با به راهاندازی جنگهای داخلی و ایجاد هرج و مرج در کشور، در تلاش برای به تحلیل کشاندن و نابودی توان داخلی بود [3] و جریان بهائیت، با نسخ آموزههای اصیل اسلامی چون جهاد، امر به معروف و نهی از منکر و ترویج تفکرات ظلمپذیری و جدایی دین از سیاست، به دنبال کاهش نفوذ کلام علما در میان مردم و در نتیجه راهگشایی برای تسط هرچه بیشتر حامیان جهانخوار خود بود.[4] لذا از اینروست که حاکمان مستبد قاجار (که در مقابل سلطهی کشورهای استعماری بر ایران ذلیل بودند)، توسط پیشوایان بهائیت افضل، عادل و مهربان به حساب آمده [5]، اما علمای شیعه که در مقابل سلطهی بیگانگان تنها پناه مردم و عامل یکپارچگی بودند، با زشتترین القاب خطاب شدهاند.[6]
پینوشت:
[1]. «… وَ لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرينَ عَلَي الْمُؤْمِنينَ سَبيلاً [نساء/141]؛ و خداوند هرگز کافران را بر مؤمنان تسلّطی نداده است».
[2]. ر.ک: بهرام افراسیابی، تاریخ جامع بهاییت، تهران: سخن، 1368، ص 405 به بعد.
[3]. جهت مطالعهی بیشتر، بنگرید به مقالهی: فتنههای بابيان در ايران
[4]. ر.ک: عبدالحمید اشراق خاوری، گنجینه حدود و احکام، نسخهی الکترونیکی، ص 335 و 271؛ عباس افندی، خطابات مبارکه، لانگنهاین آلمان غربی: لجنه ملّی نشر آثار امری به لسانهای فارسی و عربی، بیتا، ج 3، ص 147 و…
[5]. ر.ک: حسینعلی نوری، مجموعه الواح، ص 366.
[6]. جهت مطالعهی بیشتر، بنگرید به مقالهی: ظالمتر از قاتلین سیدالشهداء، از زبان بهاءالله !
منبع: ادیان نت