خدمت زنان در موسسات بهائی

0 877

تالیف آنتونی لی، پگی کاتون، ریچارد ها لینگر، مرجان نیرو، نادر سعیدی،شهین کاریگن ، جکسون آرمسترانگ اینگرام و خوان کول

كليد واژه ها : بهاءالله / عبدالبهاء / شوقي افندي / بيت العدل جهاني عمومی / بيت العدل جهاني / بهيه خانم ( ورقه عليا ) / تعاليم بهائي / تساوي حقوق رجال و نساء / منع عضويت زنان  در بيت العدل / كتاب اقدس / مفاوضات / بيوت عدل / بيت عدل طهران / بيت العدل شيكاگو / بیت العدل شیکاگو( یا محفل روحانی شیکاگو)/ بیت روحانی / محفل روحانی ملی /محفل روحانی محلی/ محفل تبلیغی زنان / بیت تبلیغی / هیئت مشورتی/ آنتونی لی / پگی کیتون / ریچارد ها لینگر / مرجان نیرو / نادر سعیدی / شهین کاریگن  / جکسون آرمسترانگ اینگرام / خوان کول/ کورین ترو/ تورنتون چیس

یادداشت مترجم

مقاله خدمت زنان در موسسات بهائی از دو جهت جالب و حائز اهمیت است :

1- عدم نص و مشروعیت برای بیت العدل جهانی

2- تعلیم تساوی حقوق رجال و نساء در بهائیت ناخواسته و ناشی از تحمیل بیرونی است

– دراین مقاله محققانه و علمی ،که براثر فضای غیردمکراتیک و اختناق آمیز موجود در جامعه بهائی، اجازه انتشارعمومی نیافته است ؛ دکتر خوان کول و همکارانش، با مراجعه به کتاب اقدس و الواح صادره از سوی بهاالله و عبدالبها، نشان داده اند که از نظر بهاالله هیچگاه بحث بیت العدل جهانی، با ساز و کار فعلی ان مطرح نبوده، و لذا نهاد کنونی مشروعیت و مقبولیت ندارد. انچه در احکام بهاالله آمده،تاسیس بیوت عدل در هر محله و شهر است.

عبدالبها که دربهائیت دارای جایگاه تفسیر و تبیین ،و فاقد صلاحیت قانونگزاری است؛ با ملاحظه تاسیس نهادهای بین المللی،همچون جامعه ملل و دادگاه بین المللی و مقبولیت آن در افکارعمومی، به فکر توسعه اختیارات و سازمان “بیت عدل” افتاد، و پس از چندمرحله اصلاح و توسعه،برای ان سه سطح محلی،ملی ،و بیت العدل جهانی در نظر گرفت.

با تاسیس سازمان ملل و نهادهای وابسته ، و پیاده سازی آن تشکیلات، و نیز تاسیس احزاب قدرتمند سیاسی، ایده سازمان و تشکیلات جهانی بهائی در فکر شوقی افندی منسجم تر شد.هرچند خود او،در دوره حیاتش، نیرو،امکانات و فرصت ایجاد چنین ساختاری را نیافت؛ ولی نهایتا بیت العدل جهانی ،درسطح بسیار ابتدائی،در سال 1963 تاسیس و راه اندازی شد.

 

– تعلیم تساوی حقوق رجال و نساء ، و درعین حال ممنوعیت حضور زنان در بیت العدل،از چالش های جامعه بهائی است .

این مقاله نشان میدهد که به موجب اسناد قطعی و مکاتبات موجود در گروههای بهائی در ایران و امریکا(که مهد امر بهائی تلقی میشوند) از ابتدا هیچگاه موضوع تساوی حقوق زنان و مردان درتشکیلات بهائی،درسطح محلی و ملی و بین المللی، در فکرو اندیشه رهبران بهائی مطرح نبوده است. لیکن براثر توسعه اجتماعی و تثبیت حقوق اجتماعی و سیاسی زنان در جامعه بیرونی،ابتدا در امریکا و سپس در ایران، جامعه بهائی نیز ناچار به اعطای حقوق اجتماعی به زنان بهائی گردن نهاد.

به عبارت دیگر،تساوی حقوق رجال و نساء نه یک تعلیم و مشروع بهائی،بلکه مرحله ای از فرایند توسعه اجتماعی است، که ناخواسته بر رهبران جامعه بهائی تحمیل گردیده است.

مقدمه:

          از سال 1844 (1260 هجری قمری)، سال تاسیس و شروع فعالیت بابیه تاکنون، زنان نقش مهمی در تاریخ بابيان و بهائیان ایفاء کرده اند. زنان بابی و بهائی همواره بعنوان افراد مطلع و آگاه جامعه دينی خود ظاهر شده، و نقش مهمی در تصمیم گیریهای مهم و حساس داشته اند.

         علی محمد باب در اوائل قیام و دعوت خویش، طاهره (قره العین) را بعنوان یکی از حروف حّی و طرفداران اصلی خود منصوب، و او را مامور گسترش دعوت و تبلیغ اعتقادات و تعالیم و همچنین نگهبانی و هدایت گروندگان خویش کرد.این زن ، بزودی یکی از مهمترین طرفداران باب، و رهبر بابیان در کربلا گردید. نگرش و دستاوردهای او جنبه افسانه ای بخود گرفته است.1

          در مرحله بعد، در تاریخ بهائی  نیز زنان نقش محوری ایفا کرده اند. بهیّه خانم، ورقه علیا، خواهر عبد البها، چند بار در طول عمرش، برایش پیش آمد که بعنوان رهبر عملی بهائیان اقدام کند. برای مثال زمانیکه عبد البها ارض اقدس را به سوی غرب ترک کرد،او تصمیم گرفت  زمام امور بهائی را به دست خواهرش بسپارد.  بهمین نحو، پس از صعود (مرگ) عبد البها، و پیش از آنکه شوقی افندی، ولّی امر جدید، وارد فلسطین شود و رهبری امر را بدست گیرد، ورقه علیا رهبری جامعه كوچك پيروان را مجددا به دست گرفت. بهائیان ساکنان ارض اقدس، بطور غریزی، به سوی او متمایل شدند و او را بعنوان راهنما و محافظ خود یافتند. مجدداً در دوره هایی که ولی امرالله  درسالهای اولیه مسئولیت خود،  از انظار عمومی غایب میشد او مکرراً امور بهائیان را به ورقه علیا واگذار می کرد.2

                پس از صعود شوقی افندی، یکبار دیگر زنان فرصت یافتند در بالاترین سطح جامعه بهائیان حضور یابند. رهبری بین المللی بهائیت بدست ایادیان امر افتاد که در زمان حیات ولی امرالله منصوب شده  بودند. در طول سالهای  بحرانی قبل از انتخاب بیت العدل جهانی، زنان ایادی امر الله ، در کنار مردان به هدایت جامعه بهائی همت گماشتند. یکبار دیگرزنان بهائی توانایی خود را برای قبول مسئولیت در بالاترین سطوح جامعه امر به نمایش گذاشتند.

اصل ” تدریج” در دیانت بهائی

          با اینحال، حضور زنان در نهادهای انتخابی بهائیان بصورت تدریجی متجلّی شده است. به جز چند چهره استثنایی در میان زنان بهائی، هیچگاه زنان بهائی نقش و حضور قابل مقایسه ای نسبت به مردان نداشته اند. دیدگاههای سنتّی برتری جویانه و محدودیتهای مخاصمه آمیز همواره زنان بهائی را عقب نگهداشته است. حتّی در زمان کنونی نیز مشارکت زنان در محافل ملّی بهائیان، هیئت های مشاورین قاره ای، و کمیته های معاونین با مردان مساوی نیست. بنظر میرسد در این مسیر هنوز راهی طولانی پیش رو داریم.

مشارکت زنان در نهادهای بهائی

          ” تساوی زنان و مردان، هنوز در سطح جهانی محقق نشده است. در آن مناطقی که بی عدالتی سنتّی وجود دارد ما باید در بکارگیری و ییاده کردن این تعلیم بهائی پیشگام باشیم. زنان و دختران بهائی باید برای مشارکت در فعالیتهای اجتماعی، روحانی و اداری جوامع خود تشویق و تایید شوند!   پیام بیت العدل جهانی- رضوان 1984

         جدول حضور زنان بهائي در محافل ملي ، در قاره هاي مختلف و در سالهاي مختلف

—————————————————————————————-

 

قاره / سال        1953            1963            1973           1979            1985

آفریقا                  0               4                 58               53                 103

امریکا                18              82               86              106               131

آسیا                   0              11                 35               33                 39

استرالیا               5              8                  26                24                 33

اروپا                 11              44                40                44                 48

_______________________________________________________   

جهان               34            149                245              260                 354

تعداد محافل ملي در سطح جهان ، در سال 1953 ،  دوازده محفل، وكل اعضاي محافل 108 نفر، و بنابراين درصد مشاركت زنان 31.5 درصد بوده است. در سال 1985 تعداد محافل به 149 محفل افزايش يافته وتعداد اعضا به 1341 تن بالغ گرديده است . و بنابراين درصد حضور زنان در سال 1985 تنها 26% بوده است ولذا حضورانها نه تنها افزایش نداشته،بلکه روند كاهشی داشته است .

 

جدول زیر مجدداً اماری از حضور زنان در محافل ملّی بهائیان، بر حسب هر قاره ارائه می کند (تعداد بین 0 تا 9 تفکیک شده ).(بر این اساس در سال 1986،در افریقا 4 محفل ملی،و در آسیا 5 محفل ملی، و در کل جهان 13 محفل ملی بهائی بدون حضور هرگونه زنی در آن تشکیل شده بود.همچنین در آن سال،از مجموع 149 محفل ملی،در 133 محفل،تعداد زنان کمتر از تعداد اقایان بوده است. مترجم):

 

تعداد زنان در محل ملی

0

1

2

3

4

5

6

7

8

9

آفریقا

4

9

13

6

6

4

1

0

0

0

قاره امریکا

1

4

8

10

12

4

1

1

0

0

آسیا

5

14

3

3

0

2

0

0

0

0

اقیانوسیه

2

6

4

2

2

1

0

0

0

0

اروپا

1

4

6

7

1

0

0

1

0

0

جهان

13

37

34

28

21

11

2

2

0

0

 

 

درصد اعضای زن در نهادهای بهائی (مشاورین ،عضو هیئت معاونین، محافل ملی) در جهان و قاره ها،به تفکیک

ماخذ:آمارهاي منتشره از سوی اداره امارهای مرکز جهانی بهائی، برگرفته از نشریه دیالوگ، سال اول،شماره 3 ،پاییز 1986،ص31

عدم حضور زنان

          نباید حضور تدریجی زنان در نهادهای بهائی تعجب برانگیز باشد. در واقع قوانین ومقررات بهائی بصورت تدریجی و تکاملی به منصه ظهور رسیده اند. تحقق اصل  تساوی زن و مرد در روند توسعه تشکیلات اداری بهائی نیز از این قاعده مستثنی نیست. مفهوم بروز تدریجی تعالیم ، یک اصل بهائی است. بهاء الله خود چنین توضیح میدهد:

بدان که درهر دور، نورهدایت الهی به تناسب ظرفیت روحانی امت آن ظهورنازل میشود… خورشید را در نظر بگیر! 3

          بیت العدل جهانی چگونگي تحقق اصل هدایت تکاملی و پیشرو در گذشته و حال، اجراء و تحقق قوانین بهائی، خصوصاً قوانین کتاب اقدس را بیان نموده است. رهبران اصلی و مرکزی امر، اجرای این قوانین را تنها بصورت تدریجی و با توجه به پذيرش جامعه بهائی تجویز کرده اند.4

          در اظهارنظر مشابهی عبدالبها نیزاعلام داشته که زنان عالم به یکباره جایگاه حقیقی خود را در کلیه امور کسب نخواهند کرد.درطول تاریخ، زنان از تحصیل آموزش محروم بوده اند. لذا امکان ندارد بتوانند به سرعت نقش برابر در حیات بهائی ایفا کنند. ولی عبدالبها تاکید می کند زمانیکه زنان تحصیلات و تجربه کافی کسب کنند تمامی امتیازات جنسیتی از بین خواهد رفت.5  او می گوید: عدم پیشرفت و کارآیی زنان ناشی از فقدان آموزش و فرصت برابر برای آنهاست. عبد البها در گفتاری در نیویورک  ، آموزش را تنها راهکار ایجاد عدالت برای زنان بر می شمرد:

اگر زن آموزش کامل ببیند و کلیه حقوقش به او اعطاء شود،او توان لازم برای پیشرفتهای چشمگیر و اثبات برابری با مرد را خواهد داشت او کفو مرد است ، مکملّ و کمک کار اوست .هر دو انسانند و هر دو دارای استعداد و دانش با لقوه فراوان و فضایل انسانی هستند.در تمام امور و عملکرد انسانی آنها شریک و مساوی هستند. درحال حاضر، درحوزه فعالیت انسانی، زنان بخاطر فقدان آموزش و فرصت ، نمیتوانند جوهر ذاتی خود را عیان کنند.6

او در پاریس می گوید:

…. جنس مونث تاکنون همواره تحقیر شده، وحقوق و امتیازات مساوی به او داده نشده است.این شرایط نه به خاطرشرایط طبیعی او، بلکه ناشی از تعلیم و تربیت است.در خلقت الهی چنین تفاوتی نیست. درنزد خداوند هیچیک از دو جنس را برتری نیست.لذا هیچیک ،نباید دیگری را پایین و پَست بشمارد… اگر زنان هم آموزشی مشابه مردان دریافت کنند،درنتیجه آن،ظرفیت بالقوه هر دو برای پیشرفت یکسان خواهد بود.7

در جای دیگری او عبارت مشابهی بکار برد:

تنها اختلاف موجود بین آنها ( زن و مرد)، در حال حاضر، فقدان آموزش و تعلیم و تربیت برای زنان است.اگر به زن فرصت مساوی برای آموزش و تعلیم داده شود، آنگاه اختلاف و کاستی زن هم از بین میرود.8

دوباره می گوید:

         بنابراین، زن باید آموزشی مشابه مردان ببیند و تمام بی عدالتیها برطرف شود.آنگاه زن به تمام مراحل پیشرفت انسانی دست  پیدا می کند و زنان همیار و برابر با مردان خواهند شد. و تا زمانیکه این عدالت برقرار نباشد پیشرفت حقیقی و دستاوردهای نژاد بشری تحقق نخواهد یافت.9

        موضع عبد البها بروشنی گویای این نکته است که محرومیت زنان ازآموزش، موجب تنزل جایگاه اجتماعی آنها گردیده، واینکه بوسیله ارائه آموزش و کسب تجربه از سوی زنان، هرگونه بی عدالتی جنسی بتدریج مرتفع خواهد شد.خط مشی و عملکرد وی در مورد خدمت زنان در نهادهای بهائی انعکاسی از این عقیده به روش تعدیلی و تدریجی است .

اولین نهادهای بهائی

         بررسی تاریخی تحول و توسعه نظم اداری بهائی حاکیست که زنان بهائی تنها بصورت تدریجی و بر اثر توسعه اجتماعی در کشورشان،به جایگاه خود در کنارمردان،‌ در حوزه خدمت وارد شدند (هرچند این موضوع بدون چالش و کشمکش نبوده است).این امر خصوصاً در کشورهای شرقی بسیار صحیح و منطبق بر واقعیت است، زیرا در این کشورها زنان بشدت محدود بودند. ولی بطورکلی،و در سراسر جهان فقدان آموزشهای لازم و شرایط فرهنگی،اجتماعی، بر مشارکت زنان در نهادهای اجتماعی تاثیر گذاشته است.

         برای مثال، تمامی ایادیان امر منصوب از سوی بهاء الله، مرد بودند.عبدالبها کسی را بعنوان ایادی منصوب نکرد؛ و  تنها در زمان تصدی شوقی افندی بود که زنان هم به این سمت منصوب شدند. البته تنها زنان غربی واجد کسب این سمت بودند. در زمانهای بعدی، هنگامیکه اولین هیئت های معاونین برای ایادیان امر منصوب شدند، و سپس هیئت مشاورین قاره ای بصورت مشروط تاسیس گردید، زنان هم در آن وارد شدند. ولی شرایط به گونه ای بود که تنها زنان غربی در این نهادها منصوب شدند، و ثانیاً تعداد آنها بسیار ناچیزوغیرقابل مقایسه با تعداد مردان بود.همانطور که نمودار بالا نشان میدهد شرایط خیلی فرقی نکرده است.این امر بهیچ روی ناشی از سیاست تبعیض آمیز از سوی امر نیست، بلکه صرفاً بنابر ملاحظات و شرایط تاریخی است . به تناسب بهبود شرایط زنان، بویژه در آسیا و آفریقا- در زمینه های آموزش و کسب تجربه و مهارت –  میتوانیم امیدوار باشیم که شرایط بسوی مشارکت بیشتر زنان تغییر باید.

بیت العدل طهران

         تلاش و مبارزه برای مشارکت متساوی و برابر زنان در تشکیلات بهائی، به ویژه درعرصه نهادهای محلی ، سرگذشت دراماتیکی داشته است.اولین نهادها در طهران و با ابتکار بهائیان اولیه شکل گرفت.

          در سال 1873 بهاءالله کتاب احکام خود، کتاب اقدس، را منتشر کرد.او در این کتاب تاسیس بیت عدل را اعلام داشت. کتاب اقدس مقرر میدارد: درهر شهر و محله اي بيوت عدل تاسيس شود .10

در همان کتاب نوشته شده:  ای مردان عدل!… درقلمرو الهی چوپان گله گوسفندان او دربرابرگرگها باشید،همانگونه که از پسران خود حفاظت و مراقبت می کنید!11

          درکتاب اقدس مطالب دیگر و اشارات بیشتری درباره بیت عدل یا مقّر العدل شده، که عملکرد  و برخی از درآمدهای آنرا تعیین می نماید. در بیشتر موارد اشارات دقیق و خاص نیست، بلکه به بیت عدل بطورکلّی، و نه یک نهاد خاص، اشاره می کند.

بیت العدل جهانی در اینباره توضیح داده است:

        بهاء الله در کتاب اقدس هم بیت العدل جهانی و هم بیت العدل محلی را مقّرر فرموده است.او در بسیاری از موارد بطورساده به ” بیت العدل” اشاره می کند و اینرا به تصمیم گیریهای بعدی محول می کند که این بیت العدل ها در چه سطحی و تحت چه قانونی تعریف شوند.12

        اگرچه کتاب اقدس در سال 1873 در عکّا نوشته شد، ولی بهاء الله آنرا مدتی نزد خود نگهداشت تا آنکه آنرا در ایران به بهائیان عرضه داشت.13بنظر می رسد حدوداً در سال 1878 بود که بهائیان طهران نسخه هایی از این کتاب را دریافت کرده و سعی کردند احکام آنرا در زندگی فردی خود پیاده کنند.

          باجناق عبد البها ، میرزا اسد الله اصفهانی، یکی از مبلغان برجسته بهائی در طهران، با خواندن کتاب اقدس مصمم شد که حکم بهاء الله  در مورد تاسیس بیت العدل درهر شهررا به اجرا بگذارد.میرزا اسد الله چهره مهمی در تاریخ بهائی است.او سرانجام با خواهرهمسرعبد البها ازدواج کرد.او بعداً بعنوان یکی از اولین مبلّغان بهائی از سوی عبد البها به امریکا اعزام شد، و متعاقباً در سفر عبد البها به اروپا به همراهی او پرداخت. بهر صورت، میرزا اسد اله کسی بود که در سال 1878 اولین بیت العدل محلّی را در ایران تاسیس کرد وبا ابتکار او 8 نفردیگر از مردان فعال بهائی دعوت شدند تا طبق نص کتاب اقدس، بیت عدل یا بیت الاعظم را برپا کنند. تشکیل اولین بیت العدل حتی از افراد مومن بهائی هم مخفی نگهداشته شد و حالت سری داشت.

          جلسات، بطور پراکنده، بمدت 2 سال در منزل میرزا اسد الله برگزار شد.مردان برجسته بهائی پس از مشورت و همفکری، بعنوان مبلغان و پیشگامان و بصورت انفرادی به پیاده کردن مصوبات می پرداختند.حدود سال 1881 بیت العدل طهران تجدید سازمان شد و تعداد اعضای آن افزایش یافت. بیت العدل طهران صاحب اساسنامه شد و تصمیمات بصورت هماهنگ تری پیگیری میشد. اساسنامه مقرر میداشت که جلسات کاملاً سری باشد و پنهان از چشم بهائیان برگزار گردد. اساسنامه همچنین مقرر میدارد که اعضای بیت از اقایان باشند. با توجه به شرایط زمانی آنروز ایران تصمیم اتخاذ شده طبیعی بنظر میرسید. برخی جزئیات این اولین بیت العدل هنوز پابرجاست.آن بیت بیشتر متشکل از معّمرین وفعالان مذکر بهائی در طهران بود. جلسات با دعوت قبلی برگزار میشد و بعضی مواقع تعداد اعضای آن 14 نفر یا بیشتر هم میشد.سرانجام این جلسات ” مجلس شورنامیده شد، و خانه ای که جلسات در آن تشکیل میشد بنام بیت العدل نامیده شد. جلسات بدنبال آن بود که از طریق مشورت و تبادل نظر، مسايل مختلف بهائیان را مرتفع سازد.بیت طهران مبلغانی را به سایر شهرهای ایران فرستاد تا در آن شهرها بیت العدل برپا نمایند. در این موارد هم تصمیمات بیت همواره بصورت فردی پیاده میشد، و مشورتها کاملاً سرّی باقی میماند.

         بعدها ساختار این تشکیلات با تعارضاتی مواجه شد. یکی از مبلغان سرشناس بهائی، جمال بروجردی ، که بعدها در زمان عبد البها از ناقضین ومخالفین بهائیت شد، بشدت نسبت به بیت العدل طهران اعتراض کرد. درنتیجه اعتراضات، بهائیان دست اندرکار بیت،جهت کسب راهنمایی به بهاء الله مراجعه کردند.ایشان در جواب، طی لوحی، بیت العدل را تایید، و از اصل مشورت در بهائیت حمایت نمود.14

ساختار اولیه موسسات بهائی در امریکا

         وقتی برای اولین بار موسسات محلّی بهائی در امریکا سازماندهی میشد،عضویت درآنها منحصر به مردان بود. بعدها، پس از آنکه تشکیلات مختلف بهائی در سطح محلّی عادی شد، مردان و زنان، هر دو، در آنها به خدمت پرداختند.ولی برداشت و تلّقی بهائیان در اواخر قرن 19 و اوایل قرن 20 این بود که نهادهای مشورتی در جامعه بهائی باید متشکل از مردان باشد! این تلقی و برداشت به شدّت در اصلی ترین موسسات بهائی در نیویورک، شیکاگو، کنوشا، و ویسکانسین نهادینه شد و مورد تایید عبد البها نیز قرار گرفت.

         هنوز جای یک بررسي تاریخي عالمانه از پایه گذاری موسسات بهائی در امریکا خالی است. بسیاری از جزئیات این رویدادها و اتفاقات باید روشن شود. بنظر میرسد که بهائیان امریکایی، اولین بار در سال 1900، پس از طرد و تکفیرو اخراج ابراهیم جرج خیرالله از جامعه بهائی ، اقدام به تشکیل شورای محلّی نمودند . ابراهیم خیرالله یک مسیحی لبنانی بود که در مصر، تحت تبلیغ یک مبلغ ایرانی بنام عبد الکریم طهرانی، به بهائیت گرویده بود.او تعالیم بهائی را به امریکا آورد و تا زمان طرد، بعنوان رئیس جامعه بهائی درغرب عمل کرد. امتناع او از پذیرش عبدالبها بعنوان رهبر بهائی و جانشین منتخب پدر، موقتاً باعث اختلاف و دو دستگی بهائیان شد. در پاییز 1899،ادوارد گتسینگر یکی از رهبران بهائیان امریکا، 5 مرد را بعنوان ” هیئت مشورتی” بهائیان شمال نیوجرسی منصوب کرد.15 خانم ایزابل بریتینگام را هم بعنوان منشی افتخاری ، و نه عضو هیئت، تعیین کرد. بعداً، تورنتون چیس طی نامه ای به تاریخ 21/3/1900 از شیکاگو نوشت،” ما یک هیئت مشورتی 10 نفره تشکیل داده ایم.” در نامه، چیس نام 9 تن دیگر از اعضا را ذکر می کند که همگی مرد هستند.16

          در ژوئن 1900 هیئت شیکاگو ظاهراً تجدید سازمان می شود.عبد الکریم طهرانی به درخواست عبد البها به امریکا سفر کرده و در آخر ماه مه به شیکاگو رسیده بود. بهائیان شیکاگو سریعاً از او خواستند تا قوانین و مقررات حاکم بر هیئت مشورتی را تهیه و ارائه نماید.17 در نتیجه، تعداد اعضای هیئت مشورتی به 19 نفر افزایش پیدا کرد؛ که برخی از آنها زن بودند. بهائیان در یک بیانیه مطبوعاتی اعلام کردند که این هیئت جایگزین ابراهیم خیر الله میشود که از ریاست بهائیان برکنار گردیده است.18

         گرچه مدت اقامت عبد الکریم در شیکاگو بسیار کوتاه بود، ولی ظاهراً هیئت 19 نفره او حدود یکسال فعالیت داشته است. سرانجام در تاریخ 15مه 1901 یک بیت العدل 9 نفره،همگی از مردان، در شیکاگو تشکیل شد که جایگزین هیئت 19 نفره پيشين گردید. این کار با دستور میرزا اسدالله اصفهانی، که با اشاره عبد البها به امریکا رفته بود، صورت گرفت. بیت شیکاگو در نامه ای به بیت العدل نیویورک، که قبلاً تشکیل شده بود، می نویسد:

اخیراً جناب میرزا اسد الله لوحی از عبد البها دریافت کرده که در آن وی به تشکیل بیت العدل منتخب از سوی بهائیان در اینجا ، تاکید کرده است. بر طبق این اعلام مبارک، پیروان بهائی در اینجا،افرادی را که مناسب تشخیص دادند برگزیدند و به این ترتیب بیت العدل در اینجا تاسیس شد.19

          این میرزا اسد الله بود که به بهائیان شیکاگو دستور داد بیت العدل باید تنها از میان مردان انتخاب شود. بنظر میرسد که او و همراهش بودند که بیت العدل 19 نفره را غیرقانونی دانستند زیرا زنان هم در آن عضویت داشتند!

          البته تغییر هیئت 19 نفره به یک هیئت 9 نفره کاملاً مردانه هم بدون ناراحتی و دلخوری نبود . سالها بعد، فانی لِش (Fannie Lesch) که عضو هیئت 19 نفره بود در نامه ای نوشت:

  پس از رفتن دکتر خیرالله، ما یک هیئت مشورتی متشکل از زنان و مردان داشتیم … میرزا اسد الله هیئت ما  را نفی کرد و یک بیت العدل صرفاً مردانه تشکیل داد…20

         تنها چند روز پس از انتخاب بیت العدل شیکاگو و با پیشنهاد خانمها الا ناش و کورین ترو، یک هیئت مساعدین از میان زنان تشکیل شد.این هیئت بعداً تحت عنوان محفل تبلیغی زنان نامگذاری گرديد. ظاهراً هیئت مساعدین زنان،حتی پس از انتخاب بیت العدل شیکاگو، کنترل صندوق مالی جامعه بهائیان شیکاگو را در دست داشته است.21

رجال عدل

         این عقیده که زنان صلاحیت خدمت در موسسات محلی بهائی را نداشتند مبتنی بر کلمات استفاده شده در برخی ازعبارات کتاب اقدس بود که به بیت العدل اشاره داشت.البته همانطور که قبلاً ذکر کردیم در این متن ها هیچ تفکیک و تمایزی و یا اشاره ای به بیت العدل بین المللی نشده است. موسسه بصورت کلی مورد اشاره قرار گرفته است. بهاء الله 2 باردر اشاره به اعضای بیت العدل از لغت ” رجال” استفاده می کند.

                           ای رجال عدل، در سرزمین خداوند، گله او را شبانی کنید…22

ما مقرر کردیم که یک سوم همه جرایم به بيت العدل ارسال شود، و رجال آنرا توصیه می کنیم تا عدالت کامل را رعایت کنند…23

          کلمه رجال (مفرد آن رجل) کلمه عربی و مذکر است. معنی آن مرد،عالیجناب، مرد متشخص، مرد شریف و سیاستمدار مرد گفته شده است.از آنجا که بهاءالله اعضای بیت العدل را با این واژه خطاب کرده است، بنظر میرسد که تنها مردان برای خدمت در چنین موسساتی واجد شرایط باشند.

         از طرف دیگر، بهاء الله در آثار خود، به روشنی اصل تساوی زنان و مردان را بیان کرده است. لذا میتوان احتمال داد هنگامیکه او کلمه رجال را بکار برده، شاید معنی لغوی آن مورد نظرش نبوده است.اگرچه، در زبان عربی کلمه رجال عمومی ترین کلمه برای آقایان(در برابر خانمها) است. ولی در آثار و کلمات بهاء الله بخشهایی است که ممکن است او در آنجا مفهوم دیگری را مّد نظر داشته است. در این متنها شاید بتوان زنان را هم در مفهوم  مردان گنجاند ! برای مثال،او می نویسد:

                امروز زنان بهائی …امروز اماءالرحمن همچون رجال در نظرگرفته میشوند. مبارکند آنها!24

و در متن دیگری میخوانیم: امروز هریک از بانوان که به دانش و علم بهایی فائز گردد در کتاب الهی در مقام مردان قرار میگیرد…25

و در جای دیگری:

       چه بسا که مردی چشم انتظار کلام هدایت الهی است، ولی هنگامیکه نورهدایت از مشرق عالم طالع گردد، تنها اندکی به آن اقبال نمایند.هرکس از میان زنان که به شناخت رب الاسما فائز گردد، در لوح الهی و بر قلم اعلی بعنوان یکی از آن مردان ثبت و ضبط خواهد شد.26

عبد البها نیز در یکی از الواحش به مورد مشابهی اشاره می کند:

بدون شک،از نظر بهاء الله، زنان همچون مردان (رجال) تلقی میشوند.27

          ولی دراوایل کار،چه براثرعدم اطلاع مردم از وجود آنها، ویا دردسترس نبودن این نصوص،هیچ کجا بحثی از آنها نشده و جایی بعنوان مستند قرار نگرفته است. بدون شک بهائیان امریکایی هیچگونه دسترسی به این متون نداشته و ناگزیر متکی به تلقی و برداشت مبلغان ایرانی بودند که از سوی عبد البها برای راهنمایی آنها فرستاده میشدند.

نامها و واژه شناسی

            به هرصورت، بنا براظهار میرزا اسد اله به بهائیان، هدف او آن بود که طبق دستورعبدالبها، از بین بهائیان شیکاگو، بیت العدل تشکیل دهد. بهنگام تشکیل بیت العدل طهران، او در مرکز تشکیلات بود؛ و نقش مشابهی در شیکاگو بعهده گرفت. با هدایت و دستور او، بهائیان شیکاگو بوسیله برگ رای،  9 نفرمذکر را برای موسسه جدید انتخاب کردند.انتخاب شدگان عبارت بودند از:جرج لِش، چارلز گرین لیف، جان گیلفورد، دکتر روفوس بارتلت، تورنتون چیس، چارلز هِسلر،آرتور آگنو، بایرون و هنری گودال.28

          بیت العدل شیکاگو در اولین جلسه خود تصمیم گرفت که تعداد افراد را به 12 نفر برساند.آنها 3 مرد دیگر را برای خدمت انتخاب کردند.خلاصه مذاکرات جلسه چنین است:

پیشنهاد ارائه شد و مقرر داشت که آقایان ایواس، پرسلز، و دونی بعنوان اعضای اضافی این شورای مشورتی انتخاب گردند. پیشنهاد بوسیله هیئت تصویب شده به منشی دستور داده شد تا این 3 نفر را مطلع نماید.29

          بدون شک این اقدام براساس بیان بهاءالله در کتاب اقدس صورت گرفت که حداقل اعضای بیت العدل را 9 نفر دانسته بود.” “و اگر بیش از این بشود مشکلی نیست.”30 توجه به این نکته مفید و مهم است که در اولین یادداشتها، منشی بیت العدل شیکاگو آنرا یک”هیئت مشورتی ” میداند.این نکته روشن میسازد که در آن زمان نامگذاری برای جلسات و موسسات و نهادهای بهائی آزاد و سیّال بوده است. استاندارد سازی واژه ها و نامها برای موسسات بهائی تا پس از مرگ عبدالبها ثابت، یکسان و همگانی نشده بود.امروزه موسسات انتخابی محلّی و ملّی بهائی بعنوان محافل روحانی نامیده میشوند؛ در حالیکه عبارت بیت العدل منحصراً برای موسسه بین المللی حاکم بر بهائیان بکار گرفته میشود. در اولین سالهای قرن بیستم،گرچه عبارت بیت العدل در نصوص و در بین بهائیان کاربرد داشت، ولی در معنای دیگری بکار برده میشد.

          عبدالبها شخصاً صحّت و قانونمندی انتخابات اولین بیت العدل شیکاگو را تایید کرد.حدوداً در سپتامبر 1901 لوحی از سوی عبد البها خطاب به اعضای بیت العدل شیکاگو ، خادمان میثاق ، وعابدان مومن آستان مقدس ابهي صادر شد.دو تا از چنین الواح خطاب به بیت العدل شیکاگو، در مجموعه ترجمه شده الواح عبد البها وجود دارد.31

          شوقی افندی، در سال 1929 درباره اهمیت این الواح سخن گفته است.او میگوید:محافل روحانیه امروز، در طول زمان، به بیت العدل تبدیل خواهند شد، انها از نظر محتوا و اهداف یکسان بوده و دارای هویت و ماهیت جداگانه ای نیستند، وصراحتاً مورد تایید عبد البها قرار گرفته اند. در حقیقت او در لوح خود خطاب به اعضای اولین محفل بهائیان شیکاگو،اولین موسسه  منتخب در ایالات متحده،آنها را بعنوان اعضای بیت العدل آن شهر خطاب می کند و به اين ترتیب، با قلم خود، به دور از هرشک و شبهه ای،‌ محافل روحانی بهائی فعلی را با بیت العدل مذکور در آثار بهاء الله یکسان میشمارد…. به دلایلی که قابل درک است در ابتدای کار اینطور تصمیم گرفته میشود که موسسات انتخابی بهائیان در سراسر جهان موقتاً محافل روحانی نامیده شوند، واژه ای که در مراحل بعدی، پس از شناخته شدن بهتر آیین بهائی و اهدافش، و شناسایی و تثبیت بهائیان در جهان، با عبارت دائمی و مناسبتر بیت العدل جایگزین خواهد شد.32

          بنظرمی رسد این نامگذاری موقت ” با توجه به دستورعبدالبها،حدوداً یکسال پس از انتخاب بیت العدل شیکاگو صورت گرفته باشد. جزئیات صورتجلسه مورخ 10/5/1902 بیت العدل شیکاگو حاکی است:

آقای گرین لیف بیان داشت که میرزا اسدالله به او دستور داده تا به اطلاع اعضاء برساند تا اطلاع بعدی و بر طبق لوحی که اخیراً از طرف سرکارآقا واصل گردیده، این نهاد بیت روحانی نامیده میشود. تصویب شد که این تغییر نام پیشنهادی سرکارآقا- که توسط میرزا اسد الله اعلام گردیده – در صورتجلسه ثبت شود. همچنین کپی بخشی از نامه که حاوی این دستور است در سوابق نگهداری شود.33

          عنوان ترجمه لوح دریافتی توسط میرزا اسد الله مقرر میدارد که بیت العدل شیکاگو باید” بیت روحانی” و یا به عبارت امروزین” محفل روحانی” خوانده شود. بطورخلاصه، هیچکس نباید به ضعفا ستمی وارد کند زیرا اکنون دور رحمت و بخشش به تمام انسانهاست.34

در لوح دوم در این موضوع،عبدالبها دلیل این تغییر را بیان می کند.این لوح بعدها ترجمه و منتشر شد:

امضای آن مجمع باید ” مجمع روحانی” باشد تا ماموران دولت از عنوان ” بیت العدل ” تصور نکنند که دادگاهی تشکیل شده و احیاناً قصد دخالت در امور سیاسی وجود دارد. و یا اینکه هرگز قصد دخالت در امور حکومتی وجود دارد…از این پس دشمن زیاد خواهد بود.آنها از این موضوع برای مشوب کردن فکر حکومت و بدبین ساختن افکار عمومی استفاده خواهند کرد.هدف آنست که معلوم شود این مجمع وبیت روحانی، کمترین ربطی به امور دنیوی و مادی ندارد، و اینکه تنها هدف و موضوع بحث و مشورتش امور روحانی است.عین این مطلب برای محافل ایران هم دستور داده شده است.35

          در همان زمان، و درلوح اصلی دریافتی به تاریخ سوم ماه مه،عبدالبها دستور داده  که نام محفل تبلیغی زنان به” محفل روحانی ” تغییریافته، ودرهرمحل تشکیل شود.اگرچه دستور مربوط به تغییر نام بیت العدل سریعاً اجرا شد، ولی دستور تغییر نام موسسه مربوط به زنان نادیده گرفته شد.این شاید بدان سبب باشد که ترجمه انگلیسی متن خیلی ضعیف انجام شده، و لذا مطلب قابل درک و فهم نبوده است.

لذا  سه سال بعد در مذاکرات بیت روحانی میخوانیم (29 ژوئیه 1905) :

         آقای وینداست بخشهایی از لوح دریافتی از سرکارآقا ، به تاریخ مه 1902،  را قرائت کرد که مبنی بر اجازه جهت تغییر نام موسسه از بیت العدل به ” بیت روحانی”بود. و همچنین بیان شده که نام  “محفل تبلیغی زنان” به “محفل روحانی” تغییر یابد. مقرر گردیده بود که این موضوع در جلسه مشترکی با گروه زنان مورد گفتگو قرار گیرد که ظاهراً مورد غفلت و فراموشی قرار گرفته است.37

         همانطور که در الواح فوق الذکرملاحظه میشود دراولین سال پس از تشکیل بیت العدل شیکاگو، خود عبدالبها آن نهاد را با اسامی مختلفی خطاب می کند. الواح نشان میدهند که در آن زمان،آن نهاد به 3 نام نامیده شده است: بیت العدل، بیت روحانی، و محفل روحانی . در انتشارات و ترجمه هایی که از آن زمان موجود است ملاحظه میشود که بیشتر عبارت “ بیت روحانی” بکار رفته است. مجمع شیکاگو، بهر حال از 1902 بعنوان ” بیت روحانی” نامگذاری شد. در آنزمان هنوزمحفل روحانی اصطلاح خاص نشده بود و برای جلسات مختلف بهایی بکار میرفت. برای مثال، عبد البها خواسته بود که  محفل روحانی برای گروه مشورتی بانوان بکار برود. در عین حال ، در آنزمان خود بهائیان این عبارت را برای جلسات مختلفی بکار می بردند. جلسات  تبلیغی هفتگی ، هر نوع جلسه شور و مشورت،یا هر گردهمایی بهائی.واژه های استفاده شده در متون عبد البها برای نامگذاری تشکیلات اداری محلّی هم متنوع و شناور بود!علاوه بر نامهای 3 گانه فوق به نامها و اسامی زیرین هم میتوان اشاره کرد: محفل شور، محفل شور روحانی؛ انجمن (شورا) ،انجمن عدل، و مراکز عدل.38

مبارزه زنان با رویکرد مردسالارانه

         تشکیل بیت العدل در شیکاگو بصورتی که همه اعضای آن مذکرباشند هرگز مورد موافقت زنان نبود. یکی از مخالفان حذف زنان از بیت العدل خانم کورین ترو بود. بلافاصله او اقدام به تشکیل مجمع تبلیغات بانوان کرد که برای مدت بیش از یک دهه، درکنار- و نه لزوماً هماهنگ – بیت العدل فعالیت کرد.از این گذشته، او مستقیماً به عبدالبها متوسل شد و از او خواست تا با انتخاب خانمها در بیت العدل موافقت کند. نامه خانم ترو نشان میدهد که تغییر بیت العدل به موسسه ای کاملاً متشکل از افراد مذکر، برخی کشمکش و اختلاف را موجب شده بود. او به عبد البها می نویسد:

         در مورد نحوه اداره جامعه بهائی شیکاگو تفاوت آرا وجود دارد.همه ما مایلیم که اوامر ” جمال مبارک ” (بهاءالله) را به اجرا در آوریم، ولی میخواهیم که از مولایمان(عبدالبها) سئوال کنیم که این عوامل چه هستند، زیرا آنها به عربی نوشته شده و ما عربی نمیدانیم.آیا ممکن است که مولای ما مستقیماً از عکّا مطلب را برای خود من بنویسد و دیگر از طریق واسطه یا مترجم اینکار را نکند؟ بسیاری از افراد جامعه ما براین عقیده اند که ” هیئت رئیسه ” باید متشکل از مردان و زنان باشد. در امریکا زنان در همه امور و شئون بخوبی در کارها وارد شده اند و به همبن دلیل این تمایل وجود دارد که امور در دست هر 2 جنس باشد.39

        زمانیکه سرکاراقا نظراو را تایید نکرد، او دلخور و ناخرسند شد.ایشان انتخاب هیئت رئیسه بهائیان شیکاگو از میان مردان را تایید کرد و از او خواست که صبور باشد. بنظر میرسد که او پاسخ عبد البها را در ژوئن 1902 دریافت کرد، ولی آنرا تا قبل از پاییز 1902 با  بیت  شیکاگو در میان نگذاشت.لوح مذکور مشهور است و بخشهایی از آن چنین است:

 ” بدان ای کنیز که در نظر بهاء  زنان همچون مردانند؛ و خداوند همه انسانها را به مثل و مانند خویش آفریده است. یعنی اینکه، مردان و زنان به یکسان مظهر و نشان دهنده اسماء و صفات اویند؛ و از دید روحانی فرقی بین آنان نیست.آنکس در نزد خدا مقربتر است که مهربانتر و نیکوکارتر باشد. چه  بسيار زن و مرد ، گرم و شیفته خدمت ، که در ظّل عنایت بهاء سرآمد دیگران شده و در سراسر کره ارض گوی سبقت از دیگران ربوده اند.”

” ولی به هرحال، بیت العدل بنا بر نص صریح قانون الهی منحصر به مردان است. این حکم بر اساس یک حکمت خاص الهی است و دلیل آن در آینده همچون خورشید تابان بر همگان روشن و مبرهن خواهد شد.”

         و اما در مورد شما یا سایر کنیزان، که شیفته رایحه بهشتی هستید، مجالس زنانه و روحانی خود را تشکیل دهید، چرا که آن جلسات منشاء گسترش شهد آزادی الهی،اعتلای کلمة الله ،اعتلای نور لطف او، مروج دیانت او، و مبلغ تعالیم او، و هر آنچه لطف و رحمت، که برتر و مهمتر از آن نباشد، خواهد بود.”40

            از آنجا که عبد البها حذف بانوان را از بیت العدل شیکاگو( بعداً به بیت روحانی و سپس محفل روحانی تغییر نام داد) تایید کرد این رویه مدتی در شیکاگو و سایر مناطق ادامه یافت. به نظر میرسد این عقیده که زنان برای همیشه از عضویت در تشکیلات اجرایی بهائی حذف شدند، حداقل در نزد مردان عمومیت یافت. مقرر شد که زنان در تشکل ها وگروههای زنانه، که در یکی از الواح عبدالبها  ” محافل روحانی ” نامیده شد،عضو شوند.

          ولی این پایان ماجرا نبود . بنظر میرسد زنان بهائی امریکا به بحث و اصرار در خصوص امکان عضویت در هیئت های اجرایی و ریاستی بهائیان ادامه دادند؛و البته خانم کورین ترو در این فعالیت نقش برجسته داشت. در سال 1909 خانم ترو پس از اصرارهای زیاد و پیگیری مستمر،  لوحی از عبدالبها دریافت کرد که در آن آمده است:

” بر طبق احکام دیانت الهی ، زنان در همه حقوق – به استثنای حق عضویت در بیت العدل جهانی عمومی –  با مردان برابرند؛ زیرا همانطور که در متن کتاب (اقدس) آمده است هم ریاست و هم عضویت در بیت العدل مختص مردان است. ولی در سایر تشکل ها،از قبیل کمیته ساخت معبد، کمیته تبلیغ، انجمن های زنانه (محفل روحانی)، وانجمن های خیریه و علمی، زنان با  مردان مساویند.”41

         ظاهراً این لوح جدید عبدالبها به خانم کورین ترو درباره حقوق زنان برای عضویت در نهادها و موسسات بهایی، مباحثی را در سطح ملّی بوجود آورد.استفاده از واژه بیت العدل عمومی ( بیت العدل جهانی) در این لوح موجب اختلاف نظر و سوء تفاهماتی شد. کورین ترو و سایر خانمها گمان کردند که منظور عبد البها آنست که زنان از آن پس مجازند تا در موسسات اجرایی بهائی و خصوصاً” بیت روحانی شیکاگو” عضو شوند.

اقاي تورنتون چیس چند ماه بعد (19 ژانویه1910) طی مکاتبه ای این بحث و دیدگاه اهالی شیکاگو را  تبيين  کرد:

چند سال پیش بلافاصله پس از تشکیل بیت العدل ( که نام آن بعدها، آنطور که عبد البها اعلام داشت بنابرملاحظات سیاسی و پیشگیری از برخی بدخواهی ها، به بیت روحانی و یا محفل روحانی تغییر یافت) خانم ترو نامه ای به عبد البها نوشت و سئوال کرد آیا زنان نمیتوانند به عضویت آن درآیند ؟ او صراحتاً پاسخ داد که عضویت در آن خاص مردان است و در اینکار حکمتی است.  برای آن خانم دشوار بود که این حکم را بپذیرد و این احساس موجب  نوعی خصومت در او نسبت به محفل روحانی شده است که هراز گاهی خود را بروز میدهد… خانم ترو لوحی دریافت کرد که در آن (در جواب سئوال او) بیان شده بود که زنان میتوانند در تمام مجامع و انجمن های روحانی، به استثنای ” بیت العدل جهانی” عضو شوند.و او از این عبارت نتیجه گرفته  که زنان مجاز شده اند تا به عضویت محافل روحانی و هیئتهای مشورتی در آیند . زیرا در برخی الواح بیت العدل محلی هم بنام ” محفل روحانی” یا ” مجمع روحانی” خطاب شده بود. ولی بیت روحانی (محفل شیکاگو) نمیتوانست این تفسیر از کلام سرکارآقا را بپذیرد….42

            تفاوت دیدگاهها البته عمیق و جدّی بود . این تفاوت برداشت متعاقباً منجر به تنشهای جنسیتی درجامعه بهائیان امریکا درآن برهه گردید.محفل روحانی شیکاگو درجلسات 31/8/1909 و7/9/1909 خود به بحث و بررسی درباره لوح صادره برای خانم کورین ترو پرداخت. چون از نظر آنها روشن بوده که لوح مذکور مجوزی برای عضویت زنان در محفل روحانی ( بیت روحانی) نیست، لذا تصمیم گرفتند در اینمورد نامه ای به عبد البها بنویسند و درباره نظرش توضیح  بخواهند.43

           بنظر میرسد که در سوابق و آرشیو ” بیت ” پاسخی برای این نامه ثبت و ضبط نشده است. ولی در عمل، رویه و قاعده  عدم عضویت زنان تغییر نکرد. مردان بهایی شیکاگو بر این باور بودند که عبارت ” بیت العدل جهانی” در لوح عبد البها به همان موسسه  محلی شیکاگو اشاره دارد . با توجه به اینکه در آنزمان اصطلاحات و اسامی تفکیک نشده بود چنین برداشت و تصوری منطقی بود . زیرا در متن عبارت عبد البها عبارت ” بیت العدل شیکاگو( یا محفل روحانی شیکاگو) بود. بنظر میرسد که پاسخ سرکارآقا آن بوده که تنها مردان میتوانند به عضویت بیت العدل (محفل روحانی) شیکاگو درآیند. در عین حال، زنان میتوانند در ارگانهای فرعی، همچون” محفل تبلیغ ” ا نجمن مردم دوستی” و غیره  فعالیت نمایند.این تفسیر از لوح عبد البها در سال های آتی رایج و مورد عمل بود.

          در نامه سال 1910، تورنتون چیس، به یکی از بهائیان که در اینمورد سئوال کرده ، چنین نوشته : درمورد عضویت زنان در” بیت ” اصلاً بحثی وجود ندارد.سالها پیش پاسخ عبد البها به خانم ترو بحث را پایان داد . بدین معنی که عضویت در آن مخصوص آقایان است و حکمت اینکار با گذشت زمان روشن خواهد شد . این پاسخ مستقیم او به خانم ترو بود.او هرگز این فرمان را تغییر نداده و البته نمیتواند تغییر دهد، چرا که این فرمان بهاء الله است که در مورد ارگانهای اجرایی اصلی صادر شده است.

          ولی عبد البها در لوحی به خود من بیان داشت :” باید محفل روحانی تا آنجا که میتواند زنان را تشویق کند.” رویه کلی بر این منوال است : ” تشویق زنان تا حداکثر ممکن! “. این آنچیزی است که او گفت و این آن چیزی است که ما باید انجام دهیم. زنان نمیتوانند عضو محفل شوند. ولی همه کارهایی را كه میتوانند برای امر بهائی انجام دهند میتوان به آنان محول کرد. به نظر من، موضوع عضویت زنان در محفل ( بیت) روحانی منتفی است….44

          بی شک طرز فکر و برداشت تورنتون چیس بیانگر و نماینده طرز فکر اکثربهائیان زمان اوست. بر اساس این طرز فکر و برداشت بود که ” بیت روحانی” شیکاگو و متعاقباً تمام هیئت های بهائی محلی در سراسر امریکا تنها با عضویت مردان تشکیل شد. این موضوعی بود که عبد البها موکداً ابراز می کرد، ولی هیچگاه بطور کامل، مورد تایید و پذیرش زنان بهائی نبود.

       در شهر کنِوشا که سالها ” هیئت مشورتی ” مردانه داشت، در سال 1910، و بدنبال لوح دریافتی کورین ترو در سال 1909 درباره بیت العدل عمومی،  دوباره بحث راجع به خدمت و عضویت زنان در” هیئت ” مطرح شد.در 4/7/ 1910″ هیئت مشورتی” کنوشا نامه ای به محفل روحانی شیکاگو نوشت و ار آنها سئوال کرد که ایا دستور تازه ای از عبد البها درباره امکان حضور زنان در موسسات محلّی صادر شده است؟ آنها توضیح دادند که 2 تن از زنان بهائی کنوشا تاکید دارند که چنین لوحی وجود دارد.45

پاسخ محفل روحانی شیکاگو به تاریخ 23/7/1910 بسیار مفید و آموزنده است.46 “در خصوص موضوع مورد بحث محفل 3 نامه از عبد البها یافته است. یکی نامه ای به تاریخ 1909 به کورین ترو که اسباب شروع  بحث و مجادله شده و 2 نامه دیگر در سال 1910 برای ارائه توضیح و پاسخ سئوالات بوده است. عبد البها در نامه 20/4/1910 به لویز وایت دستور داد:

انجمن های روحانی  که برای تبلیغ و تعلیم حقایق تشكيل شده ، انجمن ها و محافل متشکل از زنان ، مردان ، و یا مختلط ، همگی مورد تایید بوده و در گسترش رایحه الهی بسیار موثرند.47

( شاید در ترجمه الواح عبد البها اشکال باشد  ولي در ان متن او زنان و مردان را به وحدت و هماهنگی در فعالیتها دعوت می کند.48

عبد البها در نامه ای به بهائیان سین سیناتی ، جایی که بحث درباره مشارکت زنان در سازمانهای محلّی مورد سئوال و مناقشه بود، مطلب مشابهی نوشت:

        ممکن نیست که بیت العدل را در این روزها تشکیل داد؛ بلکه تشکیل آن پس از استقرار امر الهی مقدور و ممکن خواهد   بود.اکنون محافل روحانیه در اکثر شهرها منعقد شده و شما نیز باید یک محفل روحانی در سین سیناتی تشکیل دهید.انتخاب اعضای محفل روحانی از بین زنان و مردان مجازاست و از این طریق وحدت بهتر حاصل میشود.49

        بیت روحانی از این عبارت عبد البها نتیجه گرفت که : در تشکیل انجمن های روحانی شور، بنابر نظر عبد البها ، از این پس میتوان زنان و مردان را انتخاب نمود. بدون شک ، حکمت این کار اکنون آشکار شده است.50

        تا آنزمان  بهائیان در مناطق مختلف امریکا ” هیئت ها” و ” کمیته های” مختلفی را بعنوان سازمان محلّی تاسیس کرده بودند. زنان از سال 1907 در ” کمیته کاری” در واشنگتن دی سی مشغول بکار بودند.زنان از سال 1908 که ” کمیته اجرایی” بوستون تاسیس شد در آن سهیم بودند.حتی در مناطقی که هنوز هیچ تشکیلاتی تاسیس نشده بود، زنان بصورت فردی ” متصدی” انجام برخی کارها شده بودند. ولی اکثر آنها ” موقت ” تلقی میشد  و نه موسسات رسمی بهایی، که تصور میشد  باید منحصراً متشکل از مردان باشد.

          نامه ها و الواح عبد البها تمام این تشکیلات محلی را بعنوان محافل روحانی (یا انجمن روحانی) به رسمیت شناخت و اینکه از سال 1910 به بعد، این محافل از زنان و مردان تشکیل میشد. ” محفل روحانی”  شیکاگو کاملاً از این دستور گیج شده بود.اگرچه بیان شده بود که حکمت ” محفل مختلط ” بعداً روشن خواهد شد. ولی از آنجا که این محفل میدانست هیئت مشورتی کِنوشا ” بر طبق نظر پیشین عبد البها ، منحصراً متشکل از مردان تاسیس شده؛ علاقمند شد از آنها بپرسد آیا آنها مایلند که تغییری در اعضای خود بوجود آورند يا خير؟51

         هیئت مشورتی کنوشا قبل ازهرگونه اقدامی ترجیح داد واقعیت موضوع را از عبد البها استفسار کند. تمام اعضای هیئت مشورتی نامه را امضاء کردند و از”محضر آقا” درخواست کردند اعلام نماید آیا لازم است آنها هیئت قبلی را منحل کنند و هیئت جدیدی با حضور زنان تاسیس نمایند ؟ آنها اضافه کردند که اقدام قبلی آنها هم با نیت خالصانه برای خدمت، و براساس نامه ای که چند سال پیش از سوی سرکارآقا صادر شده بود، صورت گرفته است.52

البته عبد البها موافق انحلال هیئت تماماً مردانه نبود. نامه او که در تاریخ 4/3/1911 دریافت شده  بیان ميدارد :

محافل روحانی که اکنون تشکیل میشوند برای تبلیغ امرالهی است. در آن شهر، شما یک محفل روحانی مردانه دارید و میتوانید یک محفل روحانی زنانه هم تشکیل دهید. هردو محفل باید در گسترش رایحه الهی و در خدمت به سلطنت الهی کوشا باشند. راه حل فوق ظاهراً بهترین راه برای حل مشکل بوده است….53

         همچون سایر الواح، او بیان داشت که هنوز زمان برای تشکیل بیت العدل مناسب نیست، و بروحدت بین زنان و مردان جامعه بهائی تاکید کرد. به این ترتیب، در سال1911 نیز وضعیت همچون سالهاي قبل، آنگونه که میرزا اسدالله رقم زده بود، گذشت. در بیشتر جوامع بهایی، موسسات بصورت کاملاً مردانه شکل می گرفت. به موازات آنها، گروههای زنانه هم تشکیل میشد. در شهر های کوچکتر که تعداد بهائیان کمتر بود گروههایی متشکل از زنان تشکیل شده بود، ولی عموماً بهائیان آنها را گروههای غیررسمی تلقی می کردند. درحالیکه عبد البها اظهار میداشت محافل و انجمن های روحانی جدید متشکل از زنان و مردان خواهند بود، اصراری بر بازسازی و تشکیل مجدد تشكيلات  کاملاً مردانه قبلی نداشت . ولی زنان بهائی در سراسر امریکا به ابراز خواست خود برای تغییرات ادامه میدادند.

تغییرات پدیدار میشود

            در سال 1912، بهنگام بازدید عبد البها از امریکا، بود که سرانجام تغییر قطعی و نهایی صورت گرفت.هنگامیکه عبد البها در نیویورک بود  پیامی برای” بیت روحانی” شیکاگو فرستاد که باید منحل شود و انتخابات مجددی برگزار گردد.او هوارد مک نات، از بهائیان فعال بروکلین را انتخاب و بعنوان نماینده شخصی خود به شیکاگو فرستاد. به مک نات دستور داده شد که انتخاباتی برای برپایی    ” مجمع روحانی ” ( یا محفل روحانی) از میان بهائیان شیکاگو برگزار کند وبرای اولین بار زنان اجازه یافتند برای عضویت این محفل کاندیدا شوند.

          مک نات در 8 اوت 1912 به شیکاگو رسید. بنا بر دستورعبد البها در تاریخ 10 اوت ضیافتی در منزل آقا و خانم جورج لِش تشکیل و تمام اعضای جامعه بهائی شیکاگو میهمان عبدالبها بودند . مک نات پیام وحدت و محبت عبد البها را برای جامعه بهائی قرائت کرد. در روز بعد،11اوت، انتخابات برگزار شد. مجله بهائی نجم باختر گزارشی از این انتخابات تاریخی ارائه کرده است:

در غروب یکشنبه، یازدهم، جامعه بهائیان شیکاگو تشكيل جلسه داده و یک نشست روحانی (Spiritual Meeting) متشکل از 9 نفر زن و مرد را انتخاب کرد، که خدمات آنان بر طبق خواست عبد البها عبارتست از:

1) ترویج تعالیم بهائی

2) توجه و رسیدگی به سایر امور لازم در مورد رفاه مجمع

آقای مک نات هم حاضر بود و سخنرانی جالبی ارائه نمود. سرانجام یک چالش و مبارزه طولانی مدت به پایان رسید.

نهادها و موسسات بهائی در شرق

         از زمان انحلال بیت العدل شیکاگو و انتخابات مجدد در آن ، عضویت و خدمت در موسسات محلّی بهائی در امریکا برای زنان مجاز بوده است. عبد البها کاملاً روشن ساخت که محدودیتهای اعمال شده درباره زنان جنبه موقت داشته است.از آن پس زنان درغرب،در تمام موسسات بهائی کاملاً مشارکت کردند. ولی در شرق شرایط به اینصورت نبود . در ایران و سایر کشورها، شرایط اجتماعی مانع از افزایش و ارتقای سطح مشارکت زنان در موسسات محلّی بهائی بود. محافل روحانی محلی و ملّی ایران در تمام دوره زعامت عبد البها و اکثر دوره ولایت امری شوقی افندی منحصر به مردان بود. در اینجا هم لازم بود تا اصل تدریج ایفای نقش کند.البته در آنجا هم همچون امریکا زنانی بودند که برای کسب موقعیت ونقش بزرگتر برای زنان تلاش کردند. آنها نه تنها برای عضویت در بیت العدل محلی تلاش می کردند ، بلکه خواستار لغو حجاب و سایر محدودیتهای اجتماعی بودند.عبد البها در لوحی خطاب به یکی از این زنان فعال، راهکار تدریجی را به وی توصیه کرد:

تاسیس یک محفل زنانه به منظور تزیید معلومات کاملاً قابل قبول است، منتهی بحث ها باید محدود به امور تعلیم و تربیت باشد. باید برنامه ها به نحوی باشد که تفاوتها و فاصله ها روز بروز،از بین برود، نه آنکه خدای نخواسته منجر به کشمکش و مجادلات بین زنان و مردان شود.در خصوص حجاب هم، هیچ چیز نباید خلاف حکمت انجام شود….

امروز جهان زنان باید یک جهان روحانی و معنوی باشد ؛ نه یک جهان سیاسی . زنان سایر ملل کاملاً در امور سیاسی درگیر شده اند. فایده این چیست و چه نفعی برای شما ببار خواهد آورد؟ شما باید تا میتوانید وقت خود را مصروف امور روحانی نمایید که در اعتلا و پیشبرد کلمه الله و انتشار رایحه کلام الهی موثر خواهد بود. تلاش و فعالیت شما باید منجر به هماهنگی کلّی و رفاه کلّی و عمومی شود … من با تاییدات و مساعی بهاء الله، در تلاشم تا موقعیت زنان را تا حد حیرت انگیزی بهبود بخشم. این پیشرفت در زمینه های روحانی، فضایل ، کمالات انسانی و دانش الهی خواهد بود. در امریکا، مهد آزادی ، زنان بخاطر ستیزه گری زنان هنوز از ورود به کلیه موسسات سیاسی محروم هستند….55

          زنان بهائی تا سال 1954 مجاز به خدمت و عضویت در موسسات امری در ایران نبودند. ولی محدودیت موقت تلقی میشد و همه منتظر بودند تا با تغییر شرایط، جواز فعالیت صادر شود.همانطور که جامعه ایران به زنان اجازه حضور و فعالیت اجتماعی بیشتری داد، به تناسب افزایش آموزش در بین زنان بهائی، آنان برای خدمت تشکیلاتی آماده تر شده، و ممنوعیتها برداشته میشد. سرانجام ولی امرالله عضویت و مشارکت زنان در موسسات بهائی در شرق را یکی از اهداف برنامه جهادی 10 ساله (1963-1953) عنوان کرد. امیدهای او با عملکرد برجسته برخی زنان بهائی، که مناصبی را در محافل محلی و ملّی ایران کسب کردند، تحقق یافت.

بیت العدل جهانی

          تنها نهاد باقیمانده در بهائیت که عضویت در آن منحصر به مردان است، بالاترین موسسه و نهاد این جامعه، یعنی بیت العدل جهانی است. بیت العدل جهانی که اولین بار در سال 1963 تاسیس شد بوسیله اعضای محافل ملّی سراسرجهان انتخاب میشود.طبیعتاً جمعی از انتخاب کنندگان زن هستند. ولی تمام اعضای بیت العدل از زمان تاسیس تاکنون همگی مرد بوده اند. شوقی افندی پیش بینی کرده بود که همه اعضای بیت العدل جهانی مرد باشند؛ گرچه او قبل از تشکیل بیت العدل صعود کرد . ولی به سئوالات برخی افراد بهائی، پاسخهایی از سوی او، توسط منشی ها، درباره بیت العدلی که قرار است در آینده تاسیس شود، داده شده است. برای مثال منشی او می نویسد :

درباره سئوال شما در خصوص عضویت بیت العدل جهانی ، لوحی از عبدالبها موجود است که در آن بطور مشخص اظهار داشته  که عضویت در بیت العدل جهانی منحصر به مردان است و حکمت این محدودیت هم در آینده روشن خواهد شد. زنان میتوانند به عضویت بیت العدلهای محلّی و ملّی در آیند. تنها در بیت العدل جهانی است که آنها نمی توانند انتخاب شوند.56

و در نامه دیگر:

درباره عضویت در بیت العدل جهانی، عبد البها در لوحی اظهار داشته که عضویت در آن منحصر به مردان است، و حکمت عدم حضور زنان در بیت العدل جهانی در آینده روشن خواهد شد. ما بیان دیگری جز این نداریم….57و58

مجدداً: مردم باید بپذیرند که زنان جایی در بیت العدل جهانی ندارند . هماطور که حضرت آقا فرمود حکمت این حکم در آینده روشن خواهد شد، ما فقط باید اینرا بپذیریم و باور کنیم که درست است…59

          مشابهت متن این نامه ها باید مورد توجه قرار گیرد. گویا در هر مورد،  ولی امرالله به منشی خود دستور داده تا به متن لوحی که عبدالبها در جواب اصرار خانم کورین ترو، برای عضویت زنان در بیت العدل محلی شیکاگو، نوشته مراجعه کند.این لوح بیان می کند که دلیل عدم حضور زنان موقتی است – یک محرومیت موقت که بعداً با عضویت کامل زنان در بیت العدل شیکاگو مرتفع شد.

          امروزه جامعه بهائی برکنار ماندن زنان از عضویت در بیت العدل جهانی را عمدتاً در اطاعت و انقياد به این نامه های ولی امرالله پذیرفته اند. غالب بهائیان براین عقیده اند که قرار بوده این محرومیت موقت و مصلحتی باشد. بهر روی از آنجا که دستور ولی امر الله در ارتباط تنگاتنگ با معنی یکی از الواح عبدالبها است که وعده داده که حکمت محرومیت زنان از عضویت، در آینده روشن خواهد شد؛ و معنی دقیق آن لوح این بود که زنان تنها موقتاً از بیت العدل شیکاگو کنار گذاشته شده اند ؛ لذا این عقیده و تصور که زنان بطور دائمی و همیشگی از عضویت در بیت العدل جهانی محروم باشند میتواند برداشت ناصحیح و ناصوابی باشد . به احتمال زیاد یک محدودیت و محرومیت موقتی مورد نظر بوده است.

        بنظر میرسد پاسخ به این سئوال ، همچون تمامی سئوالات و مسایل دیگر جامعه بهائی ، مستلزم گذشت زمان است. تمامی نکات ، عناصر و پارامترهاي کشمکش ها و تاکیداتی که در تاریخ مشارکت تدریجی زنان در موسسات محلّی بهایی بکار گرفته شده ، بدون شک مجدداً در آینده مورد استفاده قرار خواهد گرفت. تمام این عوامل و پارامترها در حال حاضر نیز موجود و برقرارند.

لوح اطمینان بخشی

         عبد البها مرتباً در نوشته هایش به زنان بهائی اطمینان میداد که زنان در آینده تساوی کامل و همه جانبه با مردان کسب خواهند کرد.او در یکی از این الواح به ترکیب بیت العدل اشاره دارد. تاریخ این نامه 28/8/1913 میباشد و ظاهراً به یک زن بهائی در کشورهای شرقی نوشته است در آنجا عبد البها وعده خود را تکرار می کند:

در این بیان نازله از سوی بهاءالله زنان کاملاً  با مردان برابرند. در هیچ حرکتی آنها عقب نخواهند ماند. حقوق آنها کاملاً برابر با مردان خواهد بود.آنها در تمام شاخه های تشکیلات و سیاستگذاری وارد خواهند شد.آنها به بالاترین مدارج بشری در این جهان خواهند رسید و در همه امور مشارکت خواهند کرد. مطمئن و خاطر جمع باشید. شرایط امروز را نبینید.در آینده نه چندان دور، جهان نورانی و تابناک خواهد شد، چرا که حضرت بهاء الله چنین اراده کرده است! در تمام انتخاباتها هرگز نباید حق زنان را نادیده گرفت . ورود زنان به همه موسسات و ادارات بشری یک موضوع قطعی و غیر قابل انکار است. هیچ نفسی نمیتواند آنرا به تاخیر اندازد و یا مانع آن شود….

در خصوص تشکیل بیت العدل، بهاء الله مردان را مورد خطاب قرار میدهد و می گوید: شما ای  مردان  بیت العدل!

ولی در زمان انتخاب اعضای بيت العدل، تنها حق رای دادن و حضور و صدای آنان مطرح است . نمیتوان نادیده گرفت كه وقتی زنان به بالاترین مرحله رشد و پیشرفت برسند، آنگاه به اقتضای شرایط زمان و مکان، و توان وظرفیت بالای آنان ، آنها به مراحل و مناصب و امتیازات بالا دست خواهند یافت. به آنچه گفته شد اعتماد کنید. بهاء الله توجه شدیدی به امر زنان داشته است، و حقوق و امتیازات زنان یکی از بزرگترین تعالیم عبد البهاست. آسوده باشید.60

 

یادداشتها

1- نبیل اعظم، ویلمت،ایلینوی، موسسه انتشارات بهائی،1932، صص 81-80،71-270

2- نگاه کنید، مثلاً، روحیه ربانی، گوهر یکتا، لندن، موسسه انتشارات بهائی،1969، صص 42-39و58-57،تشکیلات بهایی، ویلمت،ایلینوی، موسسه انتشارات بهایی، 1928، ص26-25

3- بیت العدل جهانی، خلاصه و دسته بندی احکام کتاب اقدس، حیفا،مرکز جهانی بهایی،1973، ص5

3- بیت العدل جهانی،خلاصه و دسته بندی احکام کتاب اقدس،حیفا،مرکز جهانی بهایی ،1973، ص5

4- ایضاً ص 7-3

5-عبدالبها،اعلامیه صلح جهانی، ویلمت ،ایلینوی، موسسه انتشارات بهایی،25-1922(1982)، ص27-136

6- ایضاً، ص37-136

7- عبد البها،مفاوضات پاریس،چاپ لندن،موسسه انتشارات بهایی،1912،ص161

8- اعلامیه،ص174

9- مدرک فوق، ص375

10- خلاصه و دسته بندی احکام کتاب اقدس،ص13

11- مدرک فوق، ص16

12- مدرک فوق، ص57

13- مدرک فوق، ص6-5

14- تمام اطلاعات این بخش درباره اولین بیت العدل طهران، نقل شده از روح الله مهراب خانی،” محفل شور در عهد جمال اقدس ابهی”  در” پیام بهائی ، شماره های 28و29، صص 11-9

15- خلاصه مذاکرات هیئت مشورتی نور هورس، نیوجرسی،آرشیو ملّی بهائیان، ویلمت،ایلینوی.

16- چیس به بلیک،21/3/1900، نوشته های چیس،آرشیو های ملّی بهائیان امریکا.

17- مقررات مربوط به هیئت مشورتی شیکاگو(عبد الکریم افندی)، نوشته های البرت ویندالت،آرشیو های ملی بهائیان امریکا.

18- نشریه کنوشا ایونینگ نیوز،29/6/1900، ص1

19- بیت العدل شیکاگو به بیت العدل نیویورک،23/5/1901،اسناد بیت روحانی، آرشیوهای ملی بهائیان امریکا.

20- فانی لِش،” دکتر سی تاچر، شیکاگو،ایلینویز   نوشته  البرت ویندالت،آرشیوهای ملی بهائیان امریکا

21- مذاکرات بیت العدل شیکاگو،26/1/1902 و28/6/1901،اسناد بیت روحانی،آرشیو ملی بهائیان.

22- مرضیه گیل و فاضل مازندرانی (ترجمه)، کتاب اقدس

23- مدرک فوق

24- به نقل از احمد یزدانی، مبادی روحانی، تهران، موسسه نشر امری، سال 104، ص109

25- مدرک فوق

26- زنان: نقل قولهایی از آثار و گفتار بهاء الله، عبد البها ، شوقی افندی، و بیت العدل جهانی؛ تالیف اداره تحقیقات بیت العدل جهانی، تورن هیل، موسسه انتشارات بهائي کانادا،1986، ص3

27- منقول دراحمد یزدانی، مقام وحقوق زن در دیانت بهائی، جلد 1، طهران ، موسسه نشر امری،107 بدیع

28- مذاکرات بیت روحانی،24/5/1901،اسناد بیت روحانی،آرشیوهای ملی بهائیان امریکا.

29- مدرک فوق 20/5/1901

30- خلاصه ص13

31- الواح عباس عبد البها، شیکاگو،انتشارات بهایی،1909،ج1، ص3

32- شوقی افندی، نظم جهانی بهاء الله،ویلمت،انتشارات بهایی،1938، ص6

33- مذاکرات 10/5/1902؛ اسناد بیت روحانی،آرشیو های ملی بهائیان

34- خلاصه لوح عبد البها به میرزا اسدالله،دریافت شده در شیکاگو در 3/5/1902،اسناد محفل روحانی، آرشیو ملی بهائیان امریکا.

35- الواح عباس عبد البها،ص6

36- ترجمه چنین است، ” ما جلسات تبلیغی شیکاگو را ” محافل روحانی” نامگذاری می کنیم؛ شما باید چنین محافل روحانی را در سایر محل ها هم تاسیس کنید.( گلچین لوح سرکارآقا، یادداشت 35)

37- مذاکرات،29/7/1905،اسناد بیت روحانی، آرشیوهای ملی بهائیان امریکا.

38- نگاه کنید به الواح و گفتارهای عمومی منتشره عبدالبها ازجمله کتاب بدایع الاثار، بمبئی،1921،ج1،صفحات65،119،120،251

39- کورین ترو به عبد البها،25/2/1902، سند11137،آرشیوهای ملی بهائیان، حیفا، اسرائیل.

40- منتخب آثار عبد البها به کورین ترو،24/7/1909، میکرو فیلم، آرشیوهای ملی بهائیان امریکا.

41- عبد البها به کورین ترو،24/7/1909، میکرو فیلم،آرشیوهای ملی بهائیان امریکا.

42- چیس به ریمی،19/1/1910 بايگاني اسناد چیس،آرشیوهای ملی بهائیان  امریکا.

43- مذاکرات 31/8/1909 و7/9/1909؛ اسناد بیت روحانی، آرشیو ملی بهائیان امریکا.

44- چیس به شِفلر،10/5/1910،اسناد چیس، آرشیو های ملی بهائیان امریکا.

45- محفل بهائی کنوشا به بیت روحانی 4/7/1910، اسناد بیت روحانی، آرشیو ملی بهائیان امریکا.

46- بیت روحانی به هیئت مشورتی، کنوشا،23/7/1910،اسناد بیت روحانی، آرشیو ملی بهائیان

47- مدرک فوق

48- مدرک فوق

49- مدرک فوق

50- مدرک فوق

51- مدرک فوق

52- محفل کنوشا به البرت وینداست،16/5/1911،اسناد بیت روحانی ،آرشیوههای ملی بهائیان

53- عبدالبها به اعضای محفل روحانی و آقای برنارد جاکوبِن، کنوشا،4/5/1911،اسناد بیت روحانی،آرشیو ملی بهائیان

54- نجم باختر، سال 3، شماره 10(20 اوت 1912) ص16و نیز رجوع کنید به  دستورات عبد البها به هوارد مک نات،6 اوت 1912، کلکسیون میکروفیلم ،آرشیوهای ملی بهائیان امریکا

55-  زنان # 11، ص7-6

56- نامه نوشته شده از طرف شوقی افندی ، مورخ  28/7/1936،بهایی نیوز ،شماره 105(فوریه 1937) ص2

57- نامه نوشته شده از طرف شوقی افندی ، مورخ  14/12/1940، نقل در کتاب” سحرگاه یک روز جدید” ص 86

58- نامه نوشته شده از طرف شوقی افندی ، مورخ  17/9/1952، بهایی نیوز شماره 267(مه 1953) ص10

59- نامه نوشته شده از طرف شوقی افندی ، مورخ  15/7/1947 به نقل از برگزیده ای درباره عضویت در بیت العدل جهانی(مجموعه منتشر شده بیت العدل جهانی)

60- نقل شده در مفاوضات پاریس (لندن،انتشارات بهایی،1912) صص83-182

* این مقاله در سال 1988 در لس آنجلس نوشته شده است.نویسندگان این مقاله همگی جوان و روشنفکرو  وابسته به مجله ” دیالوگ ” بودند. این مقاله در یکی از کنفرانس های مطالعات بهائی در نیوزیلند ، در همان سال ارائه شد. ولی بلافاصله از سوی مقامات بهائی با آن مخالفت شد و نویسندگان از توزیع آن منع شدند.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

شانزده − 7 =