سخنی با جناب خلج بمناسبت کنفرانس ایلینویز
جناب استاد خلجی ، سلام. ارادت مرا بپذیرید.بنده افاضات شما را استفاده می کنم. شنیدم که در کنفرانس امسال انجمن دوستداران فرهنگ ایرانی که توسط محفل ملی بهائیان امریکا اداره می شود و عنوانش نواندیشی در فرایند تمدن سازی است برای شما سخنرانی گذاشته اند و نوشته اند:پژوهشگرِ برجسته، آقای مهدی خلجی صاحبنظر در مبحث اسلام است وپژوهشگر و تحلیل گر الاهیات و سیاست های روزِ خاورمیانه نیز در کنفرانس امسال نطقی تحت عنوان «تعصبات مذهبی، علل و پیامدها» ایراد خواهد کرد و در میزگردی با عنوان «پایه های اخلاقی فرایند تمدن سازی» شرکت خواهد نمود و گفته اند: ناگفته پیداست که حضور جناب خلجی در کنفرانس امسال بسیار مغتنم است
.بنده بدلیل اینکه پژوهش هایی در موضوع آیین بهایی داشته ام بنظرم رسید نکاتی را خدمت شما عرض کنم:اولا این کنفرانس علیرغم نام فرهنگی اش تبدیل به یک تریبون سیاسی برای تشکیلات بهایی شده به نحوی که در کنفرانس سال قبل که در شیکاگو برگزار شد تبدیل به یک میتینگ سیاسی شد که سه هزار نفر بهایی را از سراسر دنیا گرد اوردند و تعدادی از چهره های شاخص اپوزیسیون مثل نوری زاد و نوری علاء و… را هم دعوت کردند و در آنجا رئیس کنفرانس آقای دکتر شاپور راسخ هم در سخنرانی افتتاحیه و هم اختتامیه صحبت از لزوم تغییر زیرساخت های نظام و قانون اساسی وتغییر حکومت گفت که موجب اعتراض بهائیان در بعضی سایت هاشان شد که این برخلاف آموزه شاخص بهائیت که عدم دخالت در سیاست است می باشد و در این زمینه از بیت العدل برای این تناقض توضیح خواستند که توضیح مقنعی هم داده نشد و این سؤال همچنان برای آنها باقی است که از سوئی بعضی از بهائیان برای دخالت در سیاست طرد شده اند و از سویی یک میتینگ سیاسی به اسم فرهنگ تشکیل و رسما پیشنهاد تغییر بنیادی یک حکومت را می دهند و یکی از اصول خود را هم عدم دخالت در سیاست می شمرند!
دوم مغایرت شعارهای روز بهائیت با متون اصلی آنهاست. نمی دانم جنابعالی کدامیک از متون اصلی بهائیان را مطالعه فرموده اید. آیا کتاب بیان میرزا علیمحمد باب را دیده اید که در آن دستور سوزاندن همه کتاب ها بجز بیان را داده و دستور قتل همه غیر بابیان و مجاز نبودن استفاده از دارو و معامله با غیر بابیان وتخریب همه بقاع ومعابد و…را صادر نموده است؟!
آیا شما مهمترین کتاب بهائیان یعنی کتاب اقدس را مطالعه فرموده اید که دستور انگ زدن به پیشانی دزد و آتش زدن انسانی که خانه ای را آتش بزند و عدم جواز اعتراض به حاکمان وتفاوت مهریه زن شهری و روستایی ( که اولی طلا و دومی نقره است) وعدم جواز عضویت زنان در بیت العدل و ده ها مطلبی که با روح و شرایط جهان امروز سازگار نیست، آن شعارها با این متون چگونه جمع می آید؟
سوم بهتر نیست حضرتعالی در سخنرانی تان ارشاد فرمایید که موضوعی مثل “طرد” که فردی را به صرف اعتراض به تشکیلات بهایی به مجازات طرد اداری و بعد روحانی می نوازند با فرایند تمدن سازی دنیای جدید چگونه سازگار است؟
چهارم اینکه بهائیان ایران طبق دستورات أکید بیت العدل موظف به تبلیغ هموطنان خود و بهایی نمودن أنهایند(پیام های متعدد بیت العدل در سالیان اخیر شاهد این مدعاست) شما که مسلمانید و روشنفکر بفرمایید این تبلیغ تهاجمی که در بسیاری از جوامع ممنوع و نکوهیده است و موجب تنش می شود چرا دنبال می شود و به چه دلیل ادامه دارد که بسیاری از خشونت ها نسبت به آنها به این تحریک برمی گردد و تحلیلگران أنرا حرکت عمدی تشکیلات برای تحریک مسلمانان به خشونت و بعد مظلوم نمایی بهائیت قلمداد نموده اند…
بنده در اصل موضوع کنفرانس امسال هم اگر اجازه بفرمایید نکاتی را تقدیم خواهم نمود.
در مورد عنوان بحث امسال “نواندیشی در فرایند تمدن سازی”این انجمن هم نکاتی دارم که عرض می کنم:آیا منظور انجمن از این عبارت نواندیشی های بهائیت در فرایند تمدن سازی آینده است؟ اگر چنین است این سوالات پیش می آید:اگر منظور از نواندیشی تعالیم دوازدهگانه است که به سخن عبدالبها این سخنان نو نیست و قبلا دیگران هم گفته اند و کم نبوده اند مصلحان و شاعرانی که از این سخنان گفته اند و اصطلاح نواندیشی برای این تعالیم گزافه است ششصد سال قبل از تولد بهاء الله، سعدی سخن از وحدت عالم انسانی گفته و شعر بنی آدم اعضای یکدیگرند او نقش سازمان ملل است و کدام سخن آیین بهایی نواندیشی محسوب می شود تا در فرایند فرضی تمدن سازی نقشی داشته باشد؟!
تازه در همین شعارهایی که نو اندیشانه می نامند آنقدر تناقضات هست که حد ندارد مثلا تطابق دین با علم و عقل می گویند اما در جای دیگر افاضه می فرمایند علم و عقل کوچکتر از آنست که به کنه تعالیم ما پی ببرد و از موجودات خلق الساعه ایی نام می برند که با علم سازگار نیست و سخنانی از نوع تبدیل مس به طلا بر اثر یبوست می گویند که هیچ مبنای علمی ندارد و به جوک شبیه است تا تطبیق آن با علم. و در تمام کتاب ایقان به احتراز از علما دستور می دهد و عالم زمان خود را ابن ذئب نام می نهد. و می گوید علم و عقل را کنار بگذار و لیسیده شو تا مرا بفهمی( کور شو تا جمالم بینی و کر شو تا صوت دل انگیزم شنوی) با این نواندیشی ها قرار است تمدن جدیدی شکل گیرد؟! آیا فرایند تمدن سازی از کتاب ها و متون بابیت و بهائیت می گذرد ؟ آیا بهائیان جرأت آن را دارند که کتاب بیان را چاپ کنند ودر اختیار دانشگاهها بگذارند که دستور سوزاندن همه کتاب ها جز بیان را می دهد ؟ آیا جناب بهاء الله که می فرماید هرکس مرا قبول نکند از دایره انسانیت خارج است و باید برود حال خود را از مادرش بپرسد( کنایه از زنا زاده بودن) می خواهد تمدن جدیدی برای بشریت بیاورد؟! این بزرگوار که نتوانست با برادرخود ( یحیی صبح ازل) کنار بیاید و او را به انواع فحش ها مثل سگ و گرگ و گاو و پشه نواخته است ، می تواند دعوی وحدت نوع بشر داشته باشد؟! و هزاران تناقض دیگر که مثنوی هفتاد من کاغذ شود.
اما موضوع تعصب و علل و پیامدهایش که بحث جنابعالی است بسیار قابل استفاده خواهد بود بویژه که همین موضوع را در آیین بهایی هم تعمیم فرمایید که آیا بهاییان تمام منتقدان خود را اگر چه اساتید دانشگاهها و پژوهشگران بی طرف باشند متعصبانه، بهایی ستیز نمی نامند؟ آیا حاضرند در همین کنفرانس تریبون را به یکی از منتقدان خودشان واگذارند؟ آیا متعصبانه به مخالفان داخلی انگ طرد نمی زنند و حتی اجازه سلام و کلام با مطرودین را به فرزند و همسر و برادر و خواهر و پدر و مادرش نمی دهند و با عبارت( سلام و کلام جایز نه) تکلیف آنها را مشخص نمی کنند؟ مگر جناب شوقی افندی آخرین رهبر این آیین کسانی را فقط به خاطر مسافرت بی اجازه طرد روحانی ننمود؟ این ها فرایند تمدن سازی است و نشانه عدم تعصب؟ آیا شما سراغ دارید بهاییان یکی از منتقدان خود را مدح گویند و بهایی ستیز نگویند و بر تخت نشانند و در مجالس خود دعوت کنند و اجازه سخن دهند. ععل و عوامل پیدایش این تعصبات آیا در خود این آیین نهفته نبست که رهبرش دگر اندیشان را سنگریزه و زنا زاده نامیده است؟
از جنابعالی استدعا دارد این عزیزان را نیز به کنار نهادن تعصبات و علل پیدایشش که در آیین نهفته است دعوت فرمایید.