واقعه بدشت

0 967

واقعه بدشت نخستین و مهم ترین گردهمایی سران بابی در ۱۲۶۴ در بدشت بود.پس از دستگیری و تبعید سید علی محمد باب به قلعه چهریق در ماکو (اعتضادالسطلنه ، ص ۲۰) ملاحسین بشرو یه ای ملقب به باب الباب ،‌اولین پیرو باب به ملاقاتش رفت و از جانب او مأموریت یافت که از راه مازندران به خراسان بازگردد و به تبلیغ آیین باب بپردازد (خورموجی، ص ۵۶ ) . 

بشرو یه ای در نامه ای به حاجی محمد علی بارفروشی، یکی از نخستین پیروان باب ،او را به مشهد دعوت کرد تا به کمک وی آیین باب را رواج دهند (سپهر، ج ۳ ، ص ۲۳۸) . تبلیغ آن دو در مشهد همزمان با فتنه محمدحسن خان سالار (متوفی ۱۲۶۶ ) در خراسان بود. 

شاهزاده حمزه میرزا (پسر عباس میرزا و برادر محمد شاه) که به قصد سرکوبی سالار در چمن رادکان به سر می برد ، چون از فعالیت بشرویی آگاه شد ،دستور دستگیری و فرستادنش را به اردوی دولتی داد (هدایت، ج ۱۰، ص ۴۲۱-۴۲۲) . پس از بازداشت بشرویی، محمد علی بارفروشی نیز مشهد را به همراه همراهانش ترک کرد(امانت، ص ۳۲۴-۳۲۵) . 

از سوی دیگر قرة‌ العین ، دختر حاج ملاصالح برغانی ، که سالها پیش به شیخیه گرویده و سپس بابی شده بود (نوائی ، ص ۱۶۸-۱۶۹) ، پس از مکاتبه با علی محمد باب از او دستور گرفت که برای رهاییش از زندان تبلیغ کند (نقبائی، ص ۸۸) ؛ اما با کشه شدن عمو و پدر همسرش، ملامحمدتقی برغانی، به دست چند تن از طرفداران باب،دستگیر و زندانی شد (محبوبی اردکانی، ص ۶۲۵) . 

در این میان با اقدامات میرزا حسینعلی نوری از زندان گریخت و همراه جمعی از بابیها و نوری راهی خراسان شد (زرندی، ص ۲۷۳-۲۷۸). بدشت نقطه تلاقی این گروه و محمد علی بارفروشی ویارانش بود که از خراسان بازمی گشتند. این دو گروه به هم پیوستند و ظاهراً اشتراک اهداف و دررأس آنها تلاش برای آزادی باب از زندان، عامل اساسی اجتماع هواداران باب بود (امانت، ،همانجا) . 

 

این اجتماع، با شرکت ۸۱ نفر که عموماً بابیهای خراسان و مازندران و قزوین بودند ، به مدت سه هفته ادامه داشت (زرندی،ص ۲۸۵) به نوشته نبیل زرندی (همانجا) ،‌میرزاحسینعلی نوری با اجاره سه باغ همجوار برای سکونت قرة‌ العین ،حاجی محمدعلی بارفروشی و خودش در برپایی اجتماع بیشترین تأثیر را داشت . 

در این گردهمایی، سران بابی ، القاب جدیدی یافتند، میرزا حسینعلی نوری به “بهاءالله “،‌قرة‌ العین به” طاهره “و محمد علی بارفروشی به “قدوس” ملقب شدند. اما اجتماع کنندگان بدشت نمی دانستند که این القاب راچه کسی اعطا کرده است (همان، ص ۲۸۵-۲۸۷). 

هدف عمده و آشکار این اجتماع رهایی باب بود (امانت، ص ۳۲۵). در گفتگوهای خصوصی بدشت سخن از نسخ شریعت اسلام می رفت، اما میان سران بابی در این باره اختلاف نظر وجود داشت (آواره، ص ۱۲۹). قرة‌ العین که قبلاً نیز در مباحثات بابی ها در عتبات فعال بود ،‌گرایش نسخ اسلام را رهبری می کرد ( امانت، ،همانجا) . 

او در حین سخنرانی نقاب از چهره برداشت و رسماً ظهور شریعت جدید را اعلام کرد . از این رو عده ای از بابیان رنجیدند و بدشت را ترک کردند. سرخوردگی برخی از اجتماع کنندگان به واکنشهای منفی انجامید برای مثال عبدالخالق اصفهانی، از هواداران باب در اعتراض گلوی خود را بر ید (زرندی، ص ۲۸۸) . 

محمد علی بارفروشی نیز در ظاهر به شدت از این کار بر آشفت ،‌هر چند که با میانجیگری نوری دست از اعتراض برداشت و رأی قرة‌ العین را پذیرفت. از همه مهم تر واکنش شدید بشرویی بود. او که خود پیشگام تلاش برای آزادی باب از زندان بود و از اردوی دولتی به قصد پیوستن به جمع بابیها گریخته بود ، پس از شنیدن خبر اجتماع بدشت و اقدامات و اظهارات سران این اجتماع ،‌آشکارا اعلام کرد که اگر آنجا بود بدشتی ها را حد می زد (میرزاجانی کاشانی، ص ۱۵۵). 

اهالی آبادی بدشت، نیز پس از اطلاع از نتیجه اجتماع بابیان، شبانه به ایشان حمله کردند و سنگ بسیاری انداختند و اموالشان را بردند و آنان را متفرق ساختند. (میرزاجانی کاشانی ، ص ۴ و ۱۵۳). 

از سوی دیگر به گفته حاج میرزاجانی کاشانی (ص ۱۵۴) اخبار بدشت، که بخشی درست و بخشی نادرست ،در مازندران و اطراف پخش شده بود این سابقه موجب شد که در پانزدهم شعبان ۱۲۶۴،‌ وقتی بدشتیان به نزدیکی قریه نیالا رسیدند،‌مردم با دیدن منظره غیر مترقبه طاهره و قدوس در یک کجاوه، که با صدای بلند اشعاری می خواندند، برآشفتند و به آنان حمله کردند (امانت، ص ۳۲۸). به این ترتیب بدشتیان پراکنده شدند و سران بابی گریختند. 

قدوس به بارفروش گریخت و قرة‌العین و میرزا حسینعلی نوری به نور رفتند (همانجا) ماجرای بدشت ،‌که تا اندازه ای معرف دیدگاهها و اهداف سران بابی بود، در رویگردانی علاقه مندان و چه بسا گروندگان به باب از این جریان، و نیز در اقدامات حکومت نسبت به بابیان تأثیر قطعی داشت. 

منابع: 

عبدالحسین آواره، الکواکب الدریه فی مآثر البهائیه، مصر ۱۳۴۲/۱۹۲۳؛ 

علیقلی اعتضاد السطلنه، ‌فتنه باب ،‌توضیحات و مقالات به قلم عبدالحسین نوائی، تهران ۱۳۵۱ ش؛ 

محمد جعفر بن محمد علی خورموجی، حقایق الاخبار ناصری، چاپ حسین خدیو جم تهران ۱۳۶۳ ش؛ 

محمد نبیل زرندی ، تلخیص تاریخ نبیل زرندی،‌ترجمه و تلخیص اشراق خاوری. تهران ۱۳۲۴ش، 

محمدتقی سپهر، ناسخ التواریخ، چاپ محمد باقر بهبودی، تهران ۱۳۵۸ ش؛ 

حسین محبوبی اردکانی، تعلیقات حسین محبوبی اردکانی ، بر المآثر و الآثار ،‌در چهل سال تاریخ ایران، چاپ ایرج افشار، ج ۲، تهران ۱۳۶۸ ش، 

میرزاجانی کاشانی، نقطه الکاف، چاپ براون، لیدن (بی تا) ، 

حسام نقبائی،‌ طاهره (قره العین ) ،تهران (بی تا) ، 

عبدالحسین نوائی، «قرة العین» در اعتضاد السلطنه ،‌فتنه باب ، توضیحات به قلم عبدالحسین نوائی، تهران ، ۱۳۵۱ش، 

رضاقلی بن محمد هادی هدایت، ملحقات تاریخ روضه الصفای ناصری، درمیرخواند، تاریخ روضه الصفا ، ج ۸-۱۰؛ تهران، ۱۳۳۹ ش؛ 

Abbas Amanat , Resurrection and renewal : the making of the Babi 

movement in Iran , 1844-1850, Ithaca 1989 

 

 

نویسنده: مهین فهیمی

منبع: دانشنامه جهان اسلام 

tarikh

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

شانزده + نوزده =