تحریف بزرگ در تاریخ

0 865

از شاهکارهای استاد فقید محیط طباطبائی ،تحقیقات رشیقه ایشان در کتب تاریخی بابیه و بهائیه است ونیز تحریفاتی که در آنها انجام شده و پره برداری از حقایق آنهاست.یکی از نویسندگان هتاک بهایی در یکی از سایت های بهایی ،ضمن دشنام گوئی به اسطوره پژوهش مرحوم استاد محیط ، از روی غیظ ناشی از تعصبات کور ،ناشیانه او را ازلی زاده معرفی کرده تا بلکه تحقیقات ایشان را با این فحش بی اثر کند!!

آذرخش در باره تحریف کتب تاریخی نوشت: 

کتاب نقطه الکاف 

اولین و کامل ترین کتاب تاریخ مربوط به باب و پیروان او ،کتاب “نقطه الکاف “نوشته میرزا جانی می باشد. میرزا جانی مناسب ترین و منحصر بفرد ترین شخص برای ثبت حقایق تاریخی مربوط به جنبش بابیه بوده است.او یک تاجر اهل کاشان بود که به مدت دو روز در منزلش از باب پذیرائی کرد.او در سفرهای زیادی همراه با میرزا یحیی صبح ازل و برادرش میرزا حسینعلی بها بودو از نزدیک رهبران اولیه بابی را می شناخت و به عنوان فردی با شخصیت و صداقت مورد قبول و احترام بابیان بود و سرانجام با کشته شدن در راه عقیده اش در سال 1852 از خود گذشتگی خود را نسبت به امر باب نشان داد. 

 

این کتاب سرنوشتی شنیدنی و خواندنی دارد که از دید پژوهشگران بسیار جالب، قابل تعمق و بیانگر اراده قاطع برای تحریف تاریخ بابی و بهایی است. شاه نکته این اثر تاریخی ثبت تصریحات قطعی در مورد جانشین میرزا علی محمدباب یعنی میرزا یحیی صبح ازل است.از آنجا که این تصریحات مورد پسند بهائیان نبوده و آنها میرزا حسینعلی بها را جانشین باب می خواسته اند این کتاب را بطور کامل مخفی نگه داشتند زیرا همانطور که گفته شد در این تاریخ صراحتا از قول باب آمده است که جانشین او باید میرزا یحیی صبح ازل باشد. به دنبال مخفی سازی این اثر تاریخی ، کار بعدی که تحریف این اثر بود برنامه ریزی شد.مطلب از این قرار بود که یک نسخه تحریف شده و به دور از واقعیت از این کتاب را به نام “تاریخ جدید ” فراهم آوردند که در آن تمام مدارک مربوط به جانشینی میرزا یحیی صبح ازل را در آن حذف یا تحریف نمودند. 

Materials for the study of the Baby Religion,by E.G. Brown,Combridge1918,Int.p.XX111

سهیل در این زمینه اینگونه اظهار نظر نمود:

دیدم نکاتی چند را در خصوص قدیمیترین کتاب تاریخی بابیه نوشته ای اما دلم نیامد که راجع به این کتاب به مجمل رد شوم 

کتاب نقطه الکاف منسوب به میرزا جانی کاشانی از قدمای بابیه حیات حقیقی و واقعی خود را مرهون ادوارد براون خاور شناس انگلیسی است وی در سال 1910 میلادی مطابق با 1328 هجری قمری این کتاب را با نام کتاب نقطه الکاف در تاریخ باب و وقایع هشت ساله اول از تاریخ بابیه تالیف حاجی میرزا جانی کاشانی مقتول در 1268 هجری انتشار داد پروفسور براون در چگونگی دستیابی به نسخه ای از کتاب نقطه الکاف و سبب انتشار ان میگوید : 

((…در ضمن اشتغال به ترجمه تاریخ جدید دیده بودم که مولف ان کتاب مکرر از یک کتاب قدیمتری تالیف حاجی میرزا جانی کاشانی نقل میکند و بهمین جهت تاریخ خودرا موسوم بتاریخ جدید نموده تا از تاریخ حاجی میرزا جانب که نسبت بدان قدیمتر است امتیاز یابد لهذا در صدد بر امدم که این کتاب را نیز بدست اورم زیرا حاجی میرزا جانی کاشانی در سنه 1268 در واقعه هایله تهران جزو ان 28 نفری بوده که کشته شد .. و این کتاب قبل از تفرقه بابیه به ازلی و بهایی تالیف شده و بنا بر این مندرجات ان بالطبیعه اقرب به صحت و ابعد از خلط و تدلیس متاخرین است انرا نیز بطبع اورم…)) 

 

چون پروفسور براون قبل از دستیابی به قدیمیترین نسخه تاریخ بابیه کتاب تاریخ جدید را به انگلیسی ترجمه و انرا منتشر کرده بود و به متن ان اگاه بود و اقتباس و رونویسی تاریخ جدید از تاریخ قدیم کاملا برای او روشن بود باضافه اینکه موضوع انشعاب بابیه و مبارزات این دو برادر برای کسب قدرت و برخورداری از مزایای این منصب در ملاقاتهای وی با دو سر کرده مدعی رهبری بابیان مد نظر بود این احساس به روشنی وجود داشت که خلط و تدلیس و تحریف وقایع بطور قطع و یقین باید اتفاق افتاده باشد چه انگیزه های رهبران هر دو گروه منشعب ازلی و بهایی یعنی میرزا یحیی معروف به صبح ازل و میرزا حسینعلی معروف به بهالله با یکدیگر متفاوت است و برای جلب بابیان باید که اسباب و وسایل کافی فراهم آمده باشد مهمترین و کلیدی ترین این اسباب جعل تاریخ و وارونه کردن ان خواهد بود… 

 

یاس هم خطاب به آذرخش نوشت:

آذرخش عزیز 

ضمن تشکر از بحث شما در باب تواریخ بابی و بهایی که مطالب بسیار جالبی را در بر خواهد داشت باید عرض کنم مطلب کمی عمیق تر از اینهاست. خداوند رحمت کند اسطوره تحقیق استاد محیط طباطبائی را که با پژوهش بی نظیری پرده از روی حقایق جالبی در تدوین تواریخ بابی و سیر تغییرات و تحریفات در آنها برداشت.او حتی ثابت کرد که براون هم در این موضوع اشتباه کرده و به اصطلاح رودست خورده است! 

برای اینکه این بحث را آغاز نمایم ابتدا متنی را که خود استاد در تلخیص از چند مقاله خویش بدست داده و شامل سیر تدوین تواریخ متعدد بابی است را نقل می نمایم سپس بحث را ادامه خواهم داد{مقاله “از تحقیق و تتبع تا تصدیق و تبلیغ فرق بسیار است” ( قسمت اول )در همین سایت}: 

 

متن استاد محیط طباطبائی(تاریخچه تواریخ بابی): 

اختلاف فاحشی که میان غالب روایات مربوط به حوادثی که در فاصله سالهای 1260 تا 1285 هـ اتفاق افتاده و در کلیه متون تاریخی مورد استناد هر دودسته از فرقه بابیه دیده می شود،‌هر پژوهنده فن تاریخ را وادار می کند که در باره سوابق تحریر و تدوین وتلخیص تجدید متوالی این متون متداول ، به تحقیق در مدارک اولیه بپردازد و ارزش آنها را از لحاظ اعتبار اقوال بسنجد. 

 

بر این اصل کلی ،‌چند متن قدیم و جدید از این نوع ، مورد پژوهش قرارگرفت و نتیجه آن تتبع ضمن سه مقاله در چهار شماره گوهر ، راجع به این چند متن که در اینجا از آنها تجدید ذکری می کند در اختیار خوانندگان قرار گرفت: 

1- تاریخ قدیم و بی نام بابیه که مردی اصفهانی (ظاهرا) در 1270 هجری تألیف کرده و نسخه ای مربوط به همان زمان ، بی اسم و رسم در پاریس از این متن محفوظ مانده است .میرزا ابوالفضل گلپایگانی هنگام تجدید نظر و تلخیص این تاریخ قدیم را به حاجی میرزاجانی کاشانی نسبت داده و پیرایشگران عباراتی از آن را عینا به تاریخ جدید درآورده اند. پروفسور برون که هنگام ترجمه و چاپ تاریخ جدید این نام را مکررادر آنجا دیده و آرزومند دیدن خود کتاب شده بود هنگامی که در ضمن مطالعه همین نسخه بی نام کتابخانه پاریس از کتاب قدیم، به عبارتی بر می خورد که در تاریخ جدید به همین اسم و رسم نقل شده ،‌به اعتماد قول میرزا ابوالفضل تاریخ بی نام را همان تاریخ حاجی میرزا جانی معهود می پندارد و هنگام چاپ همین نسخه از تاریخ بینام قدیم، اسم حاجی میرزا جانی را پشت صفحه اول آن می گذارد. 

2- تاریخ جدید که میرزا ابوالفضل گلپایگانی به حسب درخواست مانکجی پارسی هند از راه دخل و تصرف در تاریخ قدیم و به دست مردی جاهل نسبت به اصل موضوع که میرزا حسین نام داشته ومنشی تجارتخانه مانکجی بوده است با افزودن مقدمه ای به شیوه درآمد رساله جلال الدوله و کمال الدوله آخوندف و الحاق عین مطالب چند رساله معروف از آثار میرزا ملکم خان و محتوای برخی از تمثیلات و خطابه های آخوندزاده به انضمام پاره ای ازسخنان آقا جمال بروجردی و حذف غالب موضوعات ناسازگار با درخواست زمانه و مصالح جدید فرقه از آن کتاب و تغییر لحن سخن عبارات زننده که نسبت به خانواده قاجاریه درمتن قدیم وارد است و آن را بعد از 1291 به صورت تاریخ جدید درآورده اند. 

3- تحریر دیگری از همین تاریخ جدید، با حذف برخی موارد مشترک و همسود میان ازل و بها که در این تاریخ به جدایی کامل گراییده بودند و اضافه کردن موادی به سود برادربزرگ به قلم نبیل عالین نوشته شده که برون در ترجمه انگلیسی از تاریخ جدید و محمد تقی همدانی در کتاب احقاق الحق از شناسایی نبیل عالین درمانده بودند ولی اخیرا در ماهنامه تحقیقی گوهر شناخته شد که نبیل عالین همان ملا محمد نبیل قائنی بوده است. دو نسخه از این تحریر به تاریخ 1298 و 1300 در لندن و تهران محفوظ است. 

4- عبدالبهاء (عباس افندی) سه سال بعد از تحریر دوم نبیل قائنی (1300) از تاریخ جدید تحریر مجمل تازه ای را از وقایع تاریخ جدید با مقداری تغییر و تبدیل لفظی و معنوی در حیات پدر و پسر و به نفع پدر ترتیب داده و آن را ناسخ تاریخ قدیم و جدید قرار داد در 1307 که برون برای دیدار بها به عکا رفته بود ،‌نسخه ای از این اثر تازه یا مقاله سیاح به برون هدیه داده شدکه برای جمع آوری اطلاعات تاریخی راجع به بابیه به عکا آمده بود با وجود آن که در دیباچه تاریخ چاپی منسوب به نبیل زرندی اتمام تألیف آن در 1305 قید شده نمی دانم چرا نسخه ای ازاین کتاب جامع در 1307 به برون اهدا نشد تا دو سال بعد، این را به جای آن ترجمه کند و با تعلیقات فراوان به زبان انگلیسی در دوجلد انتشار دهد؟ عبدالبها مقدمه سیاح جعلی را از اول تاریخ جدید برداشته،‌ خلاصه مطالب آن را در قالب سازگارتری با امر پدر ریخته و برای اعلام امکان سازش با اوضاع ،‌قسمتی از مکتوب در خود را به ناصرالدین شاه خاتمه آن قرار داده و بدون اشاره به اسم مولف کتاب را مقاله سیاح نامیده است. 

5- وجیزه ای که ازل به کمال اختصار حوادث را به نام «مجمل بدیع» بنا به درخواست برون نوشته و برون آن را در پایان ترجمه تاریخ جدید چاپ کرده است. 

6- کشف الغطاء ـ که به دستور عبدالبها وبه دستیاری میرزا ابوالفضل و ادیب طالقانی و نعیم سدهی و سمندر قزوینی و مهدی گلپایگانی از پیشکسوتان بابیه وبه راهنمایی صاحب دستور بر ردمقدمه فارسی و انگلیسی وتاریخ قدیم تازه چاپ به نام نقطه الکاف از سال 1330 تا 1334 تنظیم و تدوین و در عشق آباد روسیه به چاپ رسیده وآماده انتشار گشت . سقوط فلسطین به دست انگلیسی ها و پیدایش مصالح تازه ای که بر اثر انقلاب روسیه قوت جانب گرفته بود سبب شد که هزاران نسخه آماده انتشار از آن به آتش نابود گردد. میرزا ابوالفضل اندکی پیش از اتمام چاپ آن مرد و کتاب را همکار او مهدی گلپایگانی تمام کرد. 

7- کواکب الدریه ـ خلائی که سوختن کشف الغطا به وجود آورد . میرزاعبدالحسین آواره مبلغ تفتی را مأمور تدوین کتاب تازه ای ساخت که از 1918 م . تا 1921 زیر نظر مستقیم عبدالبها تنظیم و ترتیب یافت بازگشت آواره از آن دستگاه و تألیف کشف الحیل بالتبع سلب اعتبار از کتاب کواکب الدریه کرد و احتیاج به تدوین و چاپ اثری دیگر سازگار و وفادار باقی ماند. 

8- شوقی افندی پس از آن گویا از یاران ایران خود انتظار تنظیم کتابی در زمینه قیام باب و ارتباط آن با دعاوی بها و تحقیر ازل ، چنان که به کار علاقه مندان آمریکایی بی خبر از زبان فارسی و عربی بخورد، دیگر نداشت خود دست به کار شد و در سال 1932م. کتابی به زبان انگلیسی زیر نام دلپذیر و امواج نور یا دون بریکرز و به عنوان ترجمه تاریخ نبیل زرندی منتشر ساخت. کتاب از حیث وضع چاپ و تصاویر ضمیمه و اشتمال بر متن مجهولی که هرگز نام آن در ایران به گوش کسی از بابی و بهائی نرسیده و از محتویات آن حتی سطری هم دیده نشده بود، توانست به همه نیازمندی های فرقه در داخل و خارج جواب گوید. این کتاب از متن انگلیسی به زبان عربی ترجمه دلخواهی شد به نام مطالع الانوار یا ترجمه تاریخ نبیل زرندی و منتشر شد. چون هیچ گونه معرفی در اصل ماخذ در این نسخه به عمل نیامده بود غالبا  چنین تصور می شد که نام تاریخ نبیل زرندی «مطالع الانوار» بوده و به همین مناسبت مترجم فارسی که آن را از عربی به فارسی ترجمه متصرفانه ای کرد همان اسم ترجمه عربی را پشت جلد چاپ ترجمه تلخیص فارسی هم گذاشت. پژوهندگان پس از مراجعه به اصل انگلیسی و ترجمه های عربی و فارسی مقتبس از آن و ندیدن تعریف و تعرفه ای از اصل تاریخ نبیلی که هرگز در کشف الغطا و کواکب الدریه و ظهور الحق یا مقالات سیاح ازآن نقلی و ذکری و اشاره ای نرفته بود و با وجودی که هنگام مسافرت برون به عکانبیل در آنجا زنده بوده و بنا به توضیح مقدمه این متن ، در 1305 یعنی دو سال پیش از سفر برون به عکا کار تألیف خود را خاتمه داده بود،‌چطور برون از وجود چنین مورخی وتاریخی کوچکترین اطلاعی در عکا نتوانست به دست آورد؟ و به هنگام چاپ ترجمه کلیشه ای هم ازاوراق اول و آخر آن در تلو آن همه کراورها و کلیشه ها که در دون بریکرز چاپ شده بود به نظر نمی رسید . لذا در قبول اصالت چنین اثری که به جای چاپ اصل فارسیش ترجمه از ترجمه آن به فارسی آن هم به عنوان تلخیص انتشار یافت تردیدی بالتبع پیدا می شد و تحقیق موضوع ضرورت پیدامی کرد. این جانب هم به نوبه خود در صدد کشف این موضوع بر آمد در ضمن مقالات ماهنامه تحقیقی گوهر ،‌مقاله ای را به تاریخ نوظهورنبیل زرندی اختصاص داد…

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

هفده + چهارده =