نویسنده: دکتر مهدی حبیبی
چکیده :
هنگام ناآرامیهای ایران در نیمۀ دوم سال 1401 شمسی، تشکیلات بهائی در ابتدا، ضمن همدلی با حوادث، سعی کرد با توسل به تعلیم «عدم دخالت در سیاست» آن اتفاقات را بهعنوان «شورشهای بزرگ در ایران» و یک حرکت سیاسی و حزبی معرفی کرده و بهائیان را در سراسر دنیا از حضور در آن تجمعات منع نماید، اما با ادامه پیدا کردن آنها، اجازۀ حضور بهائیان در تجمعات براندازان نظام جمهوری اسلامی را صادر کرد و توسط فریبا کمالآبادی و مهوش ثابت (از مسؤولان سابق تشکیلات بهائی در ایران) بهصورت رسمی و طی یک بیانیه کتبی ، در برنامهریزیهای آیندۀ ایران پس از براندازی شرکت کرده و سعی در جذب مخالفان و افراد آسیبدیده از این حوادث را داشت و با توجه به اهداف نقشه 9 ساله، کوشید در گفتمانهای اجتماعی به قصد جامعهسازی ( ایجاد کامیونیتی بهائی ) شرکت کند. در همین راستا، از اوایل خرداد سال 1402ش (ژوئن 2023 م) کمپینی توسط جامعۀ جهانی بهائی با عنوان «داستان ما یکیست»، با هدف گرامیداشت ده زن اعدامی بهائی دراوائل دهه شصت شمسی (و در حالیکه برای خود بهائیت هم یک موضوع قدیمی و فرموش شده بود) و تلاش دیرینۀ زنان ایرانی برای تحقق برابری جنسیتی، بهصورت رسمی آغاز به کار کرد. در این مقاله ضمن بررسی چرایی آغاز کمپین «داستان ما یکیست» در این برهه زمانی خاص، پیشزمینههای فرهنگی ـ اجتماعی و اهداف آن، مروری به ادعاها و نحوۀ عملکرد جامعۀ بهائی در سال 1401-1402 در ارتباط با اعتراضات و اغتشاشات «زن ـ زندگی ـ آزادی» در داخل و خارج از ایران شده است.
بنا بر فراخور بحث، اشارهای به نحوۀ تعامل «تشکیلات بهائی» با جامعۀ مدنی و فعالان اجتماعی تا پیش از این حوادث خواهیم داشت و عدم حمایت صریح و مؤثر بهائیان، از سایر بازیگران عرصه سیاست به بهانۀ «عدم دخالت در سیاست»، در مواقع لزوم را تجزیه و تحلیل خواهیم کرد.
فعالیت سالهای اخیر جامعۀ بهائی در کشور ایران را باید با توجه به اهداف و دستورهای «تشکیلات بهائی»، در چارچوب «نقشه 9 سالۀ صادرشده 30 دسامبر 2021 توسط بیتالعدل» تحلیل و بررسی کرد. هدف اصلی این نقشه «بروز و ظهور قوای جامعهسازی امر بهائی» معرفی شده است.
جامعۀ «بابی ـ ازلی» و بعد از آن «بهائی» در طول عمر بیش از 180 سالۀ خود، همواره در حوادث اجتماعی ـ سیاسی مورد سؤال و سوءظن، نهتنها از سوی دولتها و حکومتها، بلکه از سوی روشنفکران و افراد پیشرو جامعه بوده است.
قابلتوجه است که در تمام سالهای بعد از انقلاب، بهائیان اگر دچار تضییقات و مشکلاتی بودهاند، عموماً در رابطه با فعالیتهای تشکیلاتی و گسترش غیر قانونی تبلیغ تبشیری و مسائل درونی جامعه خودشان و یا مسائل مالی و ارسال پول به طرق مختلف به مرکز جهانی خود در اسرائیل بوده و تقریباً هیچگاه پیش از این، بهائیان برای احقاق حقوق سایر هموطنان و اقوام و اقلیتهای دینی، موضعگیری مشخص و شفاف رسمی نداشته اند و همیشه به کلیگویی بسنده کردهاند. این در حالی است که بهواسطه حضورشان در سازمان ملل و لابیهای قدرتمند در آمریکا و کشورهای مختلف، به نظر میرسد همیشه در ایجاد و اعمال تحریمهای حقوق بشری علیه ایران نقش پررنگی داشتهاند و هرجایی که توانسته اند به نفع خودشان امتیازاتی از دولت بگیرند، از غلظت و شدت این تحریمها و گزارشهای منفی علیه ایران بهصورت معناداری کاسته شده است.
این سیاست کلی تشکیلات بهائی، یعنی خودخواهی و فقط اهمّیت دادن به سرنوشت بهائیان و اهداف و آرمانهای درونگروهی خودشان به قصد تبلیغ و توسعۀ تعداد پیروان و عدم توجه به واقعیتهای خارج از محدودیتهای فکری تشکیلات، سبب شده است که افراد غیربهائی که با جامعۀ بهائی برخورد داشتهاند، به رفتارها و نیتهای بهائیان در سراسر دنیا به دیدۀ شک و تردید بنگرند.
همانطور که ملاحظه میشود، تشکیلات بهائی همواره به دنبال منافع خود بوده و سعی داشته بهجای کمک به حل مسائل، همواره از آب گلآلود ماهی بگیرد و مصداق بارز آن در امروز را میتوان در عدم عملکرد بهائیت در دفاع از مردم مظلوم فلسطین دید. چرا بیتالعدل یک بیانیه در حمایت از دهها هزار کودکی که در مجاورتش کشته شدهاند تاکنون صادر نکرده است؟
«تشکیلات بهائی» در ایران با کمترین هزینه، به دنبال بیشترین بهرهبرداری از حوادث و اتفاقات داخل ایران بود.
کلید واژه: کمپین داستان ما یکیست، بهائیت و سیاست، تشکیلات بهائی، بهائیت و خیزش «زن ـ زندگی ـ آزادی»، اعدام بهائیان شیراز، اعدام ده زن در شیراز، بهائیت و براندازی، نقشه 9 ساله.
مقدمه
تعریف «امر سیاسی» در بهائیت و نحوۀ ارتباط «تشکیلات» با حکومتها از یک سو و با جامعۀ مدنی از سوی دیگر، بهعنوان دو بازیگر اصلی میدان سیاست، از گذشته مسئلهای بحثبرانگیز، همراه با ابهامات زیادی بوده است. ازآنجاییکه جامعۀ بهائی بهعنوان یک عامل فعال در عرصۀ اجتماع رابطهای مستقیم با قدرت مادی و معنوی دارد، مبهم بودن این تعاملات سبب بدگمانی و سوءظنهایی درمورد اهداف و نیتهای بهائیان، در میان حاکمان جامعه از یک سو و فعالان اجتماعی از سوی دیگر بوده است.
از اوایل خرداد سال 1402ش (ژوئن 2023 م) کمپینی توسط جامعه جهانی بهائی (Bahá’í International Community) با عنوان «داستان ما یکیست» بهصورت رسمی آغاز به کار کرد. در معرفی و بیان علت و اهداف راهاندازی کمپین، در وب سایت رسمی آن چنین میخوانیم:
جامعۀ جهانی بهائی اکنون یک کمپین جهانی با عنوان (#داستان_ما_یکیست) (#OurStoryIsOne) راهاندازی میکند که هدفش گرامیداشت این زنان اعدامی و تلاش دیرینۀ زنان ایرانی از هر عقیده و پیشینهای برای تحقق برابری جنسیتی در دهههای گذشته است، تلاشی که تا به امروز ادامه دارد.
این کمپین در ماه ژوئن (خرداد) آغاز میشود و برای یک سال ادامه دارد، اما دورۀ فشردۀ آن از اول ماه ژوئن (١١ خرداد) آغاز و تا چهلمین سالگرد اعدام این ۱۰ زن در روز ۱۸ ژوئن (٢٨ خرداد) ادامه خواهد یافت.
این نوشتار برآن است تا با نگاهی تحلیلی ـ انتقادی، حوادث مربوط به این کمپین را بررسی کند. همچنین تلاش شده است تا ضمن بررسی چرایی آغاز کمپین «داستان ما یکیست» در این برهۀ زمانی خاص، پیشزمینههای فرهنگی ـ اجتماعی و اهداف آن، به ادعاها و نحوۀ عملکرد جامعۀ بهائی در سال 1401-1402 در ارتباط با حوادث و وقایع “زن ـ زندگی ـ آزادی” در داخل و خارج از ایران مروری داشته باشیم.
بنا بر فراخور بحث، اشارهای به نحوۀ تعامل «تشکیلات بهائی» با جامعۀ مدنی و فعالان اجتماعی تا پیش از این حوادث خواهیم داشت و عدم حمایت صریح و مؤثر بهائیان، از سایر بازیگران عرصه سیاست به بهانۀ «عدم دخالت در سیاست»، در مواقع لزوم را تجزیه و تحلیل خواهیم کرد.
فعالیت سالهای اخیر جامعۀ بهائی در کشور ایران را باید با توجه به اهداف و دستورهای «تشکیلات بهائی»، در چارچوب «نقشه 9 سالۀ صادرشده 30 دسامبر 2021 توسط بیتالعدل» تحلیل و بررسی کرد. هدف اصلی این نقشه «بروز و ظهور قوای جامعهسازی امر بهائی» معرفی شده است.
چند نکته مهم
1- در این نوشتار سعی کردهایم تمامی حوادث و وقایع از نظر تاریخی بررسی شود و ادعاهای طرفین هم با توجه به مدارک و شواهد موجود بیان شود و قصد ارزشگذاری، تأیید عملکرد و یا قضاوت ادعاهای مطرحشده را نداریم.
2- همواره در طول تاریخ، دنیا عرصه چالش حکومتها و ملتها بوده است. در سالهای قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، بهائیان همچون سایر شهروندان ایرانی در جامعه حضور و فعالیت داشتهاند و بالطبع ممکن است مانند همۀ گروهها و اقلیتها بهصورت عادلانه و یا غیرعادلانه، بخشی از حقوق شهروندی ایشان سلب شده باشد و یا ایشان از امتیازاتی مازاد از سایر شهروندان ایرانی «در دورۀ حکومت پهلوی» استفاده کرده باشند، اما نکتهای که در این نوشتار بر آن تأکید میکنیم این است که:
صرفاً «مظلوم واقع شدن» و یا «فداکاری» و «جانفشانی» و «استقامت» در راه یک آرمان و هدف، به منزلۀ برحق بودن و صدق و درستی آن آرمان نیست.
3- در این نوشتار ما بین عملکرد افراد بهائی و رویکرد «تشکیلات بهائی» تفاوت قائل هستیم. این بدان معنی است که همانگونه که هر شهروند ایرانی (چه شیعه و یا سنی و یا هر دین و مذهب و قومی) ممکن است خدمات و یا خیانتهایی به ایران کرده باشد و خود آن فرد مسؤول عملکرد خویش است نه تمام افراد همعقیده و هممذهب و همآیین او و این اعمال لزوماً قابلتسری به تمام همفکران او نیست، اما آن فعالیتها و اعمالی که در قالب «نقشهها» و دستورها و «پیامها» و نوعاً از خارج کشور از سوی نهادی مشخص (تشکیلاتی) صورت گرفته، تمام اعضا و اجراکنندگان و دستوردهندگان و عوامل اجرایی که عضو رسمی «تشکیلات» هستند، هرکدام به تناسب اعمال و «جایگاه تشکیلاتی» که داشتهاند، مسؤول بوده و باید در مقابل فعالیتهای انجام شده پاسخگو باشند.
لازم به یادآوری است که ساختار آیین بهائی در دهههای اخیر هرچه بیشتر به سمت تشکیلاتی شدن پیش رفته است. از دیدگاه رهبران آن، بهائی بودن اعتقادی قلبی یا وجدانی نیست، بلکه فردی «بهائی» شناخته میشود که اسمش را در دفاتر «جامعۀ بهائی» ثبت کرده و شماره تسجیل عضویت داشته و ایمانش مورد سنجش و تأیید بیتالعدل قرار گرفته باشد. (قانون اساسی بیتالعدل اعظم شامل بیاننامه و نظامنامه، صفحه 8 – ماده اول. عضویت در جامعۀ بهائی: جامعۀ بهائی مرکب از افرادی است که بیتالعدل اعظم آنان را واجد شرایط لازمه ایمان و عمل به موجب شریعت بهائی شناخته باشد.) و حتی اگر فردی علاقهمند و محب آیین بهائی باشد ولی بهصورت رسمی اعلان ایمان نکرده باشد، بهعنوان «غیربهائی» شناخته میشود و حق شرکت در جلسات رسمی تشکیلات همچون ضیافت نوزدهروزه را ندارد. (انوار هدایت، صفحه 304، شماره 805 : ضیافت نوزدهروزه مختص اهل بهاست، هیچگونه انحرافی از این اصل مجاز نیست. حضرت ولی امرالله دستور فرمودند درباره اقدام اخیر محفل شما … مشعر بر اینکه غیربهائیان میتوانند در جلسات ضیافات شرکت کنند، به شرط آنکه تمایل و رغبتشان به منافع و مصالح امرالله توسط یکی از مؤمنین تضمین گردد، مطالب ذیل برایتان ارسال شود. آن حضرت مایلند که اینجانب توجه آن جناب را به این حقیقت مسلم جلب نمایم که هیچیک از مؤسسات امرالله و هیچکدام از اصول اساسیه آن تحت هیچ شرایطی تغییر نخواهد کرد و ضیافت نوزدهروزه یکی از مؤسسات امر الهی است … این ضیافت انحصاراً مخصوص اهل بهاست و هیچگونه انحرافی از این اصل اساسی مجاز و میسر نیست. لهذا به نظر حضرت ولی امرالله شما باید اقدام مبذوله توسط آن محفل ملی را درمورد فتح باب ضیافت بر وجه افراد محب ملغی نمایید، زیرا شرکت نفوس غیربهائی و یا افراد محب در ضیافت نوزدهروزه با روح نظم اداری بهخصوص با قسمت اداری نفس ضیافت منافات دارد.) آیین بهائی همچون یک شرکت سهامی خاص و بهشدت سلسله مراتبی با ساختار پیچیده در آمده است و برخلاف بسیاری از ادیان و آیینها و فرقههای موجود، نظارتی سرتاسری و بسیار دقیق بر عملکرد و اعمال شخصی و حتی تفکر افرادی که در این تشکیلات عضو شدهاند، دارد.
بخش اول: آغاز یک ماجرا
چگونگی فراهم شدن زمینۀ اجتماعی برای راهاندازی کمپین «داستان ما یکیست»:
نگاهی به تلاطمهای جامعۀ ایران در یک دهه اخیر، در ارتباط با زمینههای “سیاسی ـ اقتصادی ـ فرهنگی” بهخصوص در بین زنان، نشان از انباشت مطالبات نسل جدید دارد. نسلی که امروز با عنوان نسل Z معروف است و صاحب نظران برخی از ویژگیهای این نسل را بیپروایی، ساختارشکنی و مطالبهگری، زندگی شبکهای و دیجیتال با هویتی سیال و متغیر میدانند.
در دهه 80 (خورشیدی) جامعۀ ایران، شاهد رشد نسلی بوده است با زبان، مفاهیم و ارزشهای خاص خودش، در عین اینکه والدین و فرزندان دارای ـ بهاصطلاح ـ یک زبان (مادری) مشترک هستند، اما قادر به برقراری ارتباط کلامی و مفهومی و ارزشی یکسان نیستند. برای مثال:
ضرغامی وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی گفت: میگویند با دهه هشتادیها نمیتوان مفاهمه کرد. با بازجوی اصلی یک عده که در اغتشاشات دستگیر شدند، صحبت کردم، گفت “یک عمر از آدمهای درشت سیاسی بازجویی کردم، سختترین بازجویی به چندصد نفری مربوط است که از کف خیابان بودهاند، نه من میفهمم اینها چه میگویند، نه آنها میفهمند من چه میگویم” (سایت صراط نیوز، خبر 15 آبان 1401).
در چنین شرایطی در 22 شهریور سال 1401 اتفاقی در ایران افتاد: «مرگ مشکوک مهسا امینی در زمان بازداشت توسط گشت ارشاد» که درحقیقت جرقهای بود در انبار باروت مطالبات مغفولماندۀ جوانان و نوجوانان، بهخصوص دختران و زنان که منجر به شکلگیری اعتراضات و حوادث ناگواری شد.
بخش دوم: رابطۀ تشکیلات بهائی و جامعه مدنی در ایران
جامعۀ «بابی ـ ازلی» و بعد از آن «بهائی» در طول عمر بیش از 180 سالۀ خود، همواره در حوادث اجتماعی ـ سیاسی مورد سؤال و سوءظن، نهتنها از سوی دولتها و حکومتها، بلکه از سوی روشنفکران و افراد پیشرو جامعه بوده است. این بدگمانی به نحوی است که حتی رهبران بهائی نیز آن را اینگونه مطرح میکنند:
«در طول تاریخ، جامعۀ بهائی ایران در ارتباط با امور سیاسی با موقعیت خاصی روبهرو بوده است، بدین معنی که از یک طرف بهغلط مورد اتهاماتی چون داشتن انگیزههای سیاسی، جبههگیری علیه حکومت وقت و یا جاسوسی برای قدرتهای خارجی قرار گرفته و از طرف دیگر در نظر برخی، تمسک محکم بهائیان به اصل عدم دخالت در سیاستهای حزبی به بیتوجهی آنان نسبت به مصالح هممیهنانشان تعبیر شده است.” (پیام بیتالعدل مورخ 12 اسفند 1391 مطابق 02/03/2013 خطاب به بهائیان ایران).
بهائیان بهخوبی از دیدگاه جامعه مدنی و روشنفکران نسبت به سکوتشان در دفاع از سایر فعالان و اقلیتها و مظلومان آگاه هستند. هرگاه بهائیان دچار مشکلات و تضییقاتی شدهاند، درخواستشان از همۀ گروهها و فعالان جامعۀ مدنی، همراهی و یاری و حتی پرداخت هزینه برای دفاع از حقوق شهروندی «جامعۀ بهائی» بوده است، درحالیکه، هر زمان سایر فعالان مدنی و ملتهای مظلوم در جهان به حمایت و یاری ایشان محتاج بودهاند، خود را کنار کشیده و در ساحل عافیتِ «عدم دخالت در سیاست» و یا «لزوم اطاعت از حکومت» ساکن گشتهاند.
قابلتوجه است که در تمام سالهای بعد از انقلاب، بهائیان اگر دچار تضییقات و مشکلاتی بودهاند، عموماً در رابطه با فعالیتهای تشکیلاتی و گسترش تبلیغ تبشیری و مسائل درونی جامعه خودشان و یا مسائل مالی و ارسال پول به طرق مختلف به مرکز جهانی خود در اسرائیل بوده و تقریباً هیچگاه پیش از این، بهائیان برای احقاق حقوق سایر هموطنان و اقوام و اقلیتهای دینی، موضعگیری مشخص و شفاف رسمی نداشتهاند و همیشه به کلیگویی و ذکر دعا بسنده کردهاند. این در حالی است که بهواسطه حضورشان در سازمان ملل و لابیهای قدرتمند در آمریکا و کشورهای مختلف، به نظر میرسد همیشه در ایجاد و اعمال تحریمهای حقوق بشری علیه ایران نقش پررنگی داشتهاند و هرجایی که توانستهاند به نفع خودشان امتیازاتی از دولت بگیرند، از غلظت و شدت این تحریمها و گزارشهای منفی علیه ایران بهصورت معناداری کاسته شده است.
با پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل جمهوری اسلامی ایران (1979م ـ 1357ش)، از همان سالهای ابتدایی (1982م) همواره شاهد صدور قطعنامههایی علیه جمهوری اسلامی ایران، توسط «کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد» و پس از آن «شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد» بودهایم، اما با کمی بررسی مشاهده میشود که استثنایی هم در این سالها وجود داشته؛ سال (2003 م ـ 1383 ش) سالی است که قطعنامهای علیه جمهوری اسلامی ایران در زمینۀ حقوق بشر از سوی اعضاء ارائه نشده است.
در آن سال با وجود درخواست «جمعي از فعالان فدراسيون بينالمللي حقوق بشر» که خواستار اعمال فشار بر جمهوري اسلامي در زمينۀ حقوق بشر بودند و با وجود همۀ اقدامات این گروهها، اما قطعنامهای در ارتباط با حقوق بشر بر علیه ایران صادر نشد (عدم ارائه قطعنامه به کميسيون حقوق بشر در محکوميت نقض حقوق بشر توسط جمهوري اسلامي ـ رادیو فردا 7 فروردین 1383).
مينا بهارمست (راديو فردا): چند روزي است که برخي سايتهاي اينترنتي ايراني گزارشهايي را منتشر ميکنند مبني بر اينکه کميسيون حقوق بشر سازمان ملل متحد، پرونده حقوق بشر جمهوري اسلامي ايران در سال 2003 را قابلبررسي ندانسته و درنتيجه امسال اين کميسيون قطعنامهاي در محکوميت موارد نقض حقوق بشر در ايران صادر نخواهد کرد. اين گزارشها سبب اعتراضهايي به کوفي عنان، دبيرکل سازمان ملل و ساير مسؤولان امور حقوق بشر در اين سازمان شده است (رادیو فردا، 13 اردیبهشت 1383)، اما سؤالی که پیش میآید این است که در سال (2003 م – 1383 ش) چه گشایشی در پروندۀ حقوق بشری ایران ایجاد شده بود که با وجود فشار گروههای حقوق بشری، قطعنامهای از سوی دولتهای عضو ارائه نشد؟
ممکن است دلیل آن این باشد که با روی کار آمدن دولت سیدمحمد خاتمی در سال 1376 شمسی در ایران، جامعۀ بهائی اقدامات گستردهای را برای امتیاز گرفتن از دولت آغاز کرد و شاهد نامهنگاریهای فراوان و مراجعه به مسؤولان دولتی در این سالها هستیم. با توجه به اولویتهای دولت اصلاحات برای حل پروندۀ حقوق بشری ایران در سازمان ملل و تعامل با نهادها و سازمانهای بینالمللی و نقش پررنگ و مؤثر «تشکیلات بهائی» در صدور این قطعنامهها و محکومیت ایران، اقدامات و پیگیریهای زیادی از سوی مقامات دولتی برای حل مشکل بهائیان صورت گرفته است.
برای مثال در نامۀ حسین مهرپور، مشاور رئیسجمهور و رئیس هیأت پیگیری و نظارت بر اجرای قانون اساسی، به ایشان به شمارۀ ۱۵۶- ۷۷ در تاریخ ۱۴ شهریور ۱۳۷۷، ملاحظه میشود دولت وقت به دنبال یافتن «تمهیدی» در جهت بهرهمندی بهائیان از «حقوق اجتماعی … و یا به تعبیری حقوق شهروندی» بوده است و «در مرحله اول مسائلی مانند گرفتن گذرنامه، خروج از کشور، تحصیل و …» را مد نظر قرار داده است.
همچنین در نامۀ دیگری به شماره ۳۴۱۹ -۸۰ در تاریخ ۲۹ دی ۱۳۸۰ به رئیسجمهور وقت، پیشنهادهایی برای حل برخی از مشکلات حقوق شهروندی بهائیان ارائه شده است، ازجمله:
۱- شرط تدین به یکی از ادیان رسمی برای اشتغال، بهخصوص درمورد مشاغل آزاد، برداشته شود و عنداللزوم برای بعضی از مشاغل مهم و حساس و با وضعیت خاص، چنین شرطی برقرار شود.
٢- ممنوعیت ادامۀ تحصیلِ پیروان عقیدۀ خاص در دانشگاهها لغو گردد.
دولت جمهوری اسلامی با تحقق بخشیدن به برخی از این پیشنهادها زمینه را برای بهبود شرایط بهائیان در ایران فراهم نمود و در سال تحصیلی (1382-83) با حذف گزینه (دین فرد) در آزمون ورودی دانشگاهها، نشان داد که عزمی جدی برای حل مشکل بهائیان در ایران دارد. در آن سال به اذعان منابع بهائی 1000 نفر در کنکور سراسری شرکت کرده و نزدیک 800 نفر قبول شدهاند. (ویکی پدیا فارسی، به نقل از: اردوان روزبه، نتیجۀ کنکور برای بهائیان در اما و اگرها، رادیو زمانه، 21 مرداد 1388؛ نامۀ سرگشادۀ جامعۀ بهائی خطاب به رياست محترم جمهوری اسلامی ايران به تاریخ 25 آبان 1383.)
با وجود این شواهد، به نظر میرسد علیرغم تلاش سایر فعالان حقوق بشری همچون سالهای قبل از آن برای محکومیت جمهوری اسلامی در زمینه حقوق بشر، عدم صدور قطعنامه در اردیبهشت سال 1383 ناشی از امتیازهایی بوده که «تشکیلات بهائی» بهزعم خودش از دولت ایران گرفته بوده است. هرچند که پس از آن «تشکیلات بهائی» نشان داد که اولویتش تبلیغ آیین بهائی و رسمیت بخشیدن به آن است، نه حل مشکل تحصیل جوانان بهائی و علیرغم تمام همکاریها و پیگیریهای مقامات دولتی، تشکیلات دستور به عدم ثبتنام قبولشدگان داد و بهائیان پذیرفتهشده در آن سال از دانشگاه انصراف دادند (صحبتهای دیان علائی در دانشگاه مک گیل کانادا در 3 آبان 1384). به این ترتیب «تشکیلات بهائی» به اقدامات بینالمللی برای فشار به دولت ایران ادامه داده و پس از آن تصویب قطعنامههای حقوق بشری علیه جمهوری اسلامی ایران به روال سابق برگشت.
اشکالتراشی و بهانهجوییهای «تشکیلات» در مواجهه با اقدامات دولت وقت فقط مربوط به بحث ورود بهائیان به دانشگاه نبوده است، همانطور که اشاره شد، ازجمله «تمهیداتی» که دولت برای حل بخشی از مشکل بهائیان ایران اندیشید «که از مطالبات جامعۀ بهائی ایران محسوب میشد»، تسهیل گرفتن «گذرنامه و خروج از کشور» بوده است.
در گزارش آقای عبدالفتاح آمور (Mr. Abdelfattah Amor) گزارشگر ویژۀ کمیسیون حقوق بشر با شماره سند E/CN.4/1996/95/Add.2 به تاریخ 9 فوریه 1996 (که بخش مهمی از این گزارش درمورد وضعیت «جامعۀ بهائی» در ایران است) در صفحه 14 بخش ب ـ در زمینۀ فرهنگی اجتماعی، چنین میخوانیم:
(62 – … با توجه به آزادی تردد، ازجمله خروج از کشور و صدور گذرنامه یا ویزای خروج، همه بهائیان بدون استثنا با موانع بزرگی روبهرو هستند. لازم به ذکر است که وابستگی مذهبی باید در فرم درخواست گذرنامه قید شود.)
در قسمت (نتیجهگیری و توصیهها – صفحه 23) در این گزارش چنین آمده است:
(107 – … گزارشگر ویژه درمورد آزادی تردد، ازجمله خروج از خاک ایران، معتقد است که موضوع مذهب باید از فرمهای درخواست گذرنامه حذف شود و این آزادی بههیچوجه نباید مانع شود.)
در بسیاری از قطعنامههای صادرشده از آن تاریخ به بعد (1996 م) توسط کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل، به این گزارش و توصیههای ارائهشده در آن، برای حل مشکل بهائیان ارجاع داده شده است. در سالهای بعد شاهد بودیم که دولت وقت، با حسن نیت برای حل پرونده حقوق بشری ایران، در این زمینه اقدامات لازم را انجام داده که باز هم متأسفانه با کارشکنی «تشکیلات بهائی» مواجه شد و «تشکیلات» نشان داد که در همکاری با اقدامات اصلاحی صورتگرفته از سوی دولت، قصد هیچگونه مساعدت نداشته و این اقدام اصلاحی را (که با توصیه گزارشگر ویژۀ سازمان ملل صورت گرفته) عملی از سوی «دشمنان امرالله» درجهت «ریشهکن» کردن بهائیان ایران تعبیر نموده و اجازۀ خروج از کشور را از «جامعۀ بهائی» داخل ایران سلب نموده است:
(در حین تأمّل و تعمّق دربارۀ وضع موجود در ایران و مشکلاتی که جامعۀ بهائی با آن روبهرو است، شایسته است که احبّای عزیز متوجّهاً الی الله نکتۀ مهمّ دیگری را نیز به خاطر داشته باشند و آن اینکه چون دشمنان امرالله در این ایّام به دلائل مختلفه خود را برای هجوم فزاینده و علنی به جامعۀ بهائی محدود میبینند، برای رسیدن به هدف خود آنچه را قادرند ـ از ایجاد محدودیّتهای اقتصادی تا مسدود نمودن ترقّیات اجتماعی، از ایجاد ترس و نگرانی تا اشاعۀ کذب و افترا، از ممانعت ورود دانشجویان بهائی به دانشگاهها تا تسهیل اخذ گذرنامه و خروج از کشور ـ مجری میدارند تا احبّای عزیز را تشویق و یا مجبور به ترک وطن مألوف سازند و بدین وسیله بهزعم خود جامعۀ بهائی مهد امرالله را تضعیف و سرانجام ریشهکن نمایند. در پرتو این بررسیها روشن خواهد شد که ترک ایران در شرایط فعلی موجب افسردگی خاطر دوستانی که به حبل استقامت متمسّکند گشته و بدون شک دشمنان امرالله را جسور و در تعقیب اهداف غیرانسانی خود مصمّمتر میکند.) (بخشی از پیام ۸ تیر ۱۳۸۵- ٦ شـهر الرّحمة ١٦٣- ٢٩ جون ٢٠٠٦).
درحقیقت تا پیش از آن دولت جمهوری اسلامی بهخاطر سختگیری بر بهائیان برای خروج از کشور در قطعنامههای حقوق بشری سازمان ملل محکوم میشد؛ اما پس از حل این مشکل، بهخاطر تسهیل شرایط برای خروج از کشور بهائیان، از سوی تشکیلات به دشمنی با جامعۀ بهائی متهم شده است.
اقدامات اصلاحی و مثبت انجامشده در جهت بهبود وضعیت اجتماعی و حقوق شهروندی بهائیان در آن سالها بهقدری واضح بوده که محققان و نویسندگان بهائی خود معترف به آن هستند:
«انصاف حکم میکند که بگوییم در زمان ریاستجمهوری آقای خاتمی فشار بر بهائیان کمتر شد…» (فریدون وهمن، کتاب صدوشصت سال مبارزه با آیین بهائی، صفحه 526) که متأسفانه با عدم همکاری «تشکیلات بهائی» مواجه شد.
این سیاست کلی تشکیلات بهائی، یعنی خودخواهی و فقط اهمّیت دادن به سرنوشت بهائیان و اهداف و آرمانهای درونگروهی خودشان به قصد تبلیغ و توسعۀ تعداد پیروان و عدم توجه به واقعیتهای خارج از محدودیتهای فکری تشکیلات، سبب شده است که افراد غیربهائی که با جامعۀ بهائی برخورد داشتهاند، به رفتارها و نیتهای بهائیان در سراسر دنیا به دیدۀ شک و تردید بنگرند. بهنحوی که فردی همچون پیترخان (از اعضای سابق بیتالعدل، مرکز رهبری بهائیت در اسرائیل) در یکی از سخنرانیهایش در جمع بهائیان، دیدگاه افراد غیربهائی را این گونه مطرح میکند:
(… اگر من بهائی نبودم،… نزد بهائیان میآمدم و به آنها میگفتم: نگاه کنید ببینید چهکار دارید میکنید. نگاه کنید ببینید چه اتفاقی دارد میافتد. آیا میدانید چند نفر در… سایر نقاط دردسرخیز دنیا کشته میشوند؟ آیا میدانید در شهرهای بزرگ جهان چه جنایاتی رخ میدهد؟ و شما چهکار دارید میکنید؟ شما بهائیان میگویید: “خوب، ما داریم مسائل جهان را حل میکنیم.” عجب، بسیار خوب. چهکار دارید میکنید؟ تنها کاری که میکنید، دعا کردن دربارۀ آن است و سعی در تسجیل کردن بهائیان بیشتر و شما نزد من میآیید که غیربهائی هستم و میگویید که دارید مسائل جهان را حل میکنید. مزخرف است. شما فقط دیانت دیگری هستید که علائق کوتهبینانه خود را دارد و سعی میکنید ابعادش را توسعه بدهید، سعی دارید از اضطراب و تشویش موجود در جهان برای جذب پیروان بیشتر سوءاستفاده کنید. با این مسائل مبرم و سرسختی که در حال نابود کردن بافت زندگی متمدن در اطراف و اکناف جهان است، واقعاً چهکار دارید میکنید؟ به من نگویید شما صرفاً بهائیان جدیدی را تسجیل میکنید، چون در نظر من این کار هیچ ربطی به مسائل و مشکلات ندارد…. نظریه مزبور به طرقی بسیار پیچیدهتر در محیطهایی بسیار متفاوت خود را نشان میدهد….) (سخنرانی جناب پیترخان ـ عضو بیتالعدل ـ 30 نوامبر 2003 سیدنی).
همانطور که ملاحظه میشود، تشکیلات بهائی همواره به دنبال منافع خود بوده و سعی داشته بهجای کمک به حل مسائل، همواره از آب گلآلود ماهی بگیرد و مصداق بارز آن در امروز را میتوان در عدم عملکرد بهائیت در دفاع از مردم مظلوم فلسطین دید. چرا بیتالعدل یک بیانیه در حمایت از دهها هزار کودکی که در مجاورتش کشته شدهاند تاکنون صادر نکرده است؟ جز این است که حمایتش از این مردم مظلوم باعث به خطر افتادن امتیازاتش در اسرائیل می شود؟
بخش سوم: نحوۀ برخورد جامعۀ بهائی با حوادث بعد از مرگ مهسا امینی (زن ـ زندگی ـ آزادی)
با مرگ ناگهانی مهسا امینی در زمان بازداشت، سؤالاتی دربارۀ این واقعه بین مردم بهخصوص قشر جوان به وجود آمد. زمینههای منفی اجتماعی نسبت به گشت ارشاد در جامعه و عدم پاسخگویی مناسب و بهموقعِ دستگاهها و سازمانهای مسؤول، سبب شد شاهد اتفاقاتی در شهرهای مختلف ایران باشیم که پرچمداران آن نه اقشار فرودست اقتصادی و محروم و نه روشنفکران و اپوزیسیون خارجنشین، بلکه دختران و پسران جوان و نوجوانی بودند که به دنبال تعریفی جدید از یک سبک زندگی کمتنش بودند.
از ابتدای این حوادث، معترضان و جامعۀ مدنی داخل و خارج از کشور، انتظار حمایت و موضعگیری صریحِ همۀ فعالان اجتماعی، سیاسی، هنرمندان، ورزشکاران، فعالان فضای مجازی و هر فرد مؤثر و مشهور (بهاصطلاح سلبریتی) و هر تشکیلات و گروهی ازجمله «بهائیان» را داشتند.
عدم موضعگیری صریح بعضی از این افراد و گروهها در اتفاقات اخیر، سبب شد اصطلاحی در بین جامعه و فعالان اجتماعی به وجود بیاید بهعنوان «وسطباز» که مفهوم آن در فضای سیاسی ایران از قدیم وجود داشته است.
این مفهوم درمورد افرادی به کار میرفته است که برای راضی نگه داشتن طرفین یک مناقشه و برای حفظ خود از خطرات احتمالی، هرگز موضعگیری صریح و روشن نداشته و بهگونهای دوپهلو صحبت کنند و در مرزهای مناقشه حرکت کرده، بهگونهای که بتوانند در انتهای ماجرا، خود را شریک برنده و پیروز میدان بدانند.
به تجربه ثابت شده است که در مناقشات سیاسی ـ اجتماعی، روش رسمی «تشکیلات بهائی» در ظاهر همان بهاصطلاح «وسط بازی» است که باعث میشود همیشه خود را حقبهجانب و پیروز میدان و درعینحال شریک طرفین مناقشه بدانند.
یکی از ویژگیهای حوادث اخیر که آن را متمایز میکرد، اتحاد همه گروهها، از مخالفان و براندازان نظام جمهوری اسلامی، در حمایت از اعتراضات و اغتشاشات داخلی بود که تجمعات و راهپیماییهای بزرگی در کشورهای مختلف شکل دادند.
در همان زمان در بین بهائیان داخل و خارج ایران، وجود اختلاف نظر از نحوۀ عملکرد «تشکیلات» در مواجهه با این اعتراضات و اغتشاشات نمایان بود. عدهای از جوانان بهائی بهشدت به خیزش احساس نزدیکی و قرابت نموده و خواهان حضور و نقش داشتن در آن بودند.
از سوی دیگر افرادی با سابقۀ فعالیت تشکیلاتی منتظر دستور و اجازه از «تشکیلات بهائی» بوده و سؤالات پیاپی از طرق مختلف از بیتالعدل پرسیده میشد که آیا به ایشان اجازه حضور در تجمعات داده میشود یا خیر؟
گروهی دیگر که بهائیان با نگرش سنتی و محافظهکاری بیشتر بوده و با سیاست کلی بیتالعدل آشنا بودند، با تمسک به اصل «عدم دخالت در سیاست» و ادعای «لزوم اطاعت از حکومت»، بهکلی خودشان را از هر اتفاقی در صحنه جامعه کنار کشیدند که دامن به آن نیالایند.
بخش چهارم: واکنش اولیه تشکیلات به حوادث داخل ایران ـ جوابهای تکراری و قدیمی برای نسلی جدید
با آغاز جریان اعتراضات، افراد بهاصطلاح «کاردان» و «باتجربۀ» بهائی که با روال تشکیلات و نحوه موضعگیریهای آن در این مدل حوادث و اتفاقات آشنا بودند، با انتشار مجدد و استفاده از پیامهای قدیمی بیتالعدل تلاش داشتند همچون گذشته، نقش «وسطبازی» را به «احبای الهی» یادآوری نموده و مانع از حضور رسمی و علنی بهائیان در داخل و خارج ایران در تجمعات بشوند. از سوی دیگر خود را همعقیده و همدل با معترضان و مخالفان نظام نشان داده، تا ببیند که سیل حوادث درنهایت به کدام سمت حرکت میکند.
بهعنوان نمونه برای مخاطبان بهائی خارج از ایران در فضای مجازی، ازجمله در کانالهای تلگرامی «الواح و آثار الهی»، «دیانت بهائی» و «اندیشه»، پیامی بازنشر شد با عنوان: (پیام ۱۰ فوریه ۱۹۸۰)
پیام فوق خطاب به احبای ایرانی مقیم بلاد سائره در جميع اقطار عالم ملاحظه فرمایند.
«…ازجملۀ آن وظائف مقدسه احتراز از مباحثات و مناقضات سیاسیه است که فعلاً در همه جا بازاری رواج دارد. اهل بهاء را به مخاصمات و مشاجرات ارباب سیاست چهکار؟….. احبای عزیز ایرانی علیالخصوص در این ایام که در کشور مقدس ایران اهل عدوان، تیرهای تهمت و افترا را از هر کرانه روانه ساختهاند، باید مواظب باشند که در معاشرت با ایرانیان خارج ایران و جمیع نفوس بهنحوی رفتار و سلوک نمایند که بیطرفی و خیرخواهی اهل بها بر همهکس چه در خارج و چه در وطن بیش از پیش واضح و مبرهن باشد و به دست فتنهانگیزان که جامعۀ مظلوم بهائی ایران را همیشه جهت مقاصد نالایقۀ خویش نشانۀ سهام افترائات عدیده کرده و میکند، بهانۀ جدیدی ندهند و مزاحمتی ایجاد ننمایند.»
همانگونه که ملاحظه میشود، بهصورت غیرمستقیم تشکیلات بهائی روش «بیطرفی» را درمورد حوادث اخیر اعلان نموده و آن را یک حرکت سیاسی و یا حزبی دانسته بود. این موضع با انتقادهایی از داخل و خارج جامعۀ بهائی مواجه شد، اما برای جامعۀ بهائی داخل ایران که در ارتباط مستقیم و نزدیک با معترضان بوده و از سوی دیگر در معرض برخورد حکومت قرار داشتند، پیامی دیگر در فضای مجازی ازجمله در کانالهای تلگرامی «الواح و آثار الهی»، «دیانت بهائی» و «اندیشه» بازنشر شد که در آن دیدگاه آیین بهائی نسبت به «کلیۀ امور سیاسی» توجیه شده بود.
«برای “جوابگویی به سؤالات” عزیزان از اجتماع بزرگ در ایران عزیز، در کلیۀ امور سیاسی بهتر است پیام ۱۲ اسفند ۱۳۹۱ توسط تمامی دوستانتان با دقت مطالعه گردد.»
در قسمتی از این پیام چنین میخوانیم:
«…رویکرد آیین بهائی نسبت به سیاست را، بهنحوی که در زیر بیان میگردد، شکل میدهد. بهائیان در پی کسب قدرت سیاسی نیستند… به احزاب سیاسی وابستگی ندارند، در سیاست حزبی دخالت نمیکنند و در برنامههای وابسته به دستورالعملهای تفرقهانداز هیچ گروه یا حزبی شرکت نمیجویند. درعینحال به کسانی که با نیت خالص برای خدمت به کشور خود در اقدامات سیاسی مشارکت مینمایند و یا آمال سیاسی را دنبال میکنند، احترام میگذارند. رویکرد جامعۀ بهائی درمورد عدم مشارکت در اینگونه فعالیتها بهمنزلۀ اعتراضی بنیادین نسبت به امر سیاست به معنای واقعی آن نیست، زیرا نوع بشر مآلاً از طرق سیاسی امور خود را سازمان میدهد…. بهائیان دولت را نظامی برای حفظ رفاه و پیشرفت صحیح اجتماع تلقی مینمایند و در هر کشوری که زندگی میکنند اطاعت از قوانین آن را، بدون زیر پا نهادن عقاید دینیشان، وظیفۀ خود میدانند. در هیچ توطئه و دسیسهای برای براندازی هیچ دولتی شرکت نمیجویند و در روابط سیاسی دول مختلف دخالت نمینمایند. این بدان معنی نیست که بهائیان از فرایندهای سیاسی جهان امروز بیاطلاعاند و بین حکومتهای عادل و ظالم تمایز قائل نمیشوند…. این رویکرد یا این راهبرد، همراه با آنچه در فوق بیان شد، جامعۀ بهائی را قادر میسازد که در دنیایی که ملل و قبایل به ضدیت در مقابل یکدیگر ایستادهاند و ساختارهای اجتماعی در همه جا مردم را منقسم و از هم جدا میسازد، همبستگی و یکپارچگی خود را در مقام یک موجودیت جهانی حفظ کند و اجازه ندهد که اقدامات بهائیان در یک کشور موقعیت همکیشانشان را در سایر نقاط به خطر بیندازد…»
همانگونه که ملاحظه میشود، بهائیان میدانند که «نوع بشر مآلاً از طریق سیاسی امور خود را سازمان میدهد» ولی انتظار دارند که دیگر فعالان اجتماعی در عرصۀ سیاسی برای ایشان و بهجای ایشان نقش بازی کنند و انتظار هیچگونه اقدام عملی، جز «احترام» از سوی بهائیان نداشته باشند و بهصراحت اشاره میکند که هدف از این بهاصطلاح «بیطرفی» حفظ آیین بهائی و همکیشانشان است و اینکه در این میان چه بر سر سایرین میآید، قاعدتاً مشکل «تشکیلات بهائی» نیست!
بخش پنجم: منع از حضور بهائیان در تجمعات ـ ایجاد انشقاق بین ایرانیان و مخالفان در خارج از کشور
با توجه به سیل حوادث، بهائیان چه در داخل و یا خارج از ایران در مقابل این بیعملی تشکیلاتی، از سوی فعالان اجتماعی با سؤالات زیادی مواجه بوده و جواب قدیمی و تکراری «عدم دخالت در سیاست» دیگر خاصیت اقناعکنندگی خود را از دست داده بود، بهخصوص برای نسل جوان بهائی که خواهان حضور و حمایت از این تجمعات بهصورت علنی بودند. بهگونهای که «تشکیلات بهائی» مجبور به موضعگیری صریح و منع از حضور بهائیان شده، از آنها خواست در برابر «وسوسه» حضور در تجمعات خارج از کشور «مقاومت» نمایند.
در چندین پیام جداگانه خطاب به بهائیان در کشورهای مختلف، به فاصلۀ زمانی کوتاه، ضمن حمایت و همدلی با اغتشاشات در داخل ایران، خواهان عدم حضور رسمی بهائیان در تجمعات خارج از کشور شده و فقط اجازۀ دعا کردن به بهائیان داده شد.
به علت اهمیت پیامهای صادرشده در این موضوع، بخشی از آنها را یادآوری میکنیم.
5-1 پیام محفل روحانی ملی بهائیان استرالیا خطاب به کلیه محافل روحانی محلی در استرالیا مورخه ۲۴ سپتامبر ۲۰۲۲
در این پیام فقط اجازۀ دعا کردن داده شده است و از هرگونه شرکت در تجمعات و رویدادهای مربوطه منع شده است.
«… بیش از چهل سال است که بهائیان ایران صرفاً به علت اعتقادات مذهبی گرفتار اذیت و آزار مستمر از جانب مقامات ستمکار دولتی میباشند…. محفل مقدس روحانی ملی دراینرابطه گفتوگوهایی را که در هفته قبل به علت درگذشت مهسا امینی در بازداشتگاه پلیس در ایران به وجود آمده و همچنین عواطف برانگیختهشده را مد نظر دارد… محفل مقدس روحانی ملی از توجه و تقربی که به اعضاء جامعه و محافل روحانی محلی برای شرکت در اجتماعات، تظاهرات و رویدادهای مربوط به حوادث جاری در ایران بهعمل آمده، مطلع میباشد. در چنین لحظاتی برای محافل روحانی محلی شایسته است که دوستان را به هدایات مربوط به درگیر نشدن در اعتراضات و تظاهرات سیاسی، شامل شرکت ننمودن در رسانههای اجتماعی راهنمایی نمایند، زیرا هرقدر هم که قصد شرکت نیکو باشد، معهذا بهراحتی میتواند موجب تعبیرات نادرست گشته و سبب صدمه و آزار بیشتر و سوءتفاهم برای دوستان رنجدیدۀ مهد امرالله که از قبل نیز تحت فشار و سوءرفتار بودهاند، بشود…. اگر دوستان طالب اقدامی میباشند، میتوانند جلسات نیایش برای تقدیم ادعیه و مناجات جهت ایران و سایر کشورهاییکه در تحت ناآرامی و تعدی میباشند منعقد نمایند و محفل شما نیز میتواند مشوق جهد و کوشش دراینمورد باشد.»
5-2 ترجمۀ نامۀ محفل روحانی ملیّ بهائیان آلمان به تاریخ ۳۰ سپتامبر ۲۰۲۲ خطاب به بهائیان در آلمان
محفل ملی بهائیان آلمان در پیامی خطاب به بهائیان آلمان اتفاقات آن زمان را «وقوع شورشهای بزرگ اخیر در ایران» خوانده است. تشکیلات بهائی در میان فضای بهشدت متشنج و ملتهب آن روزها به دنبال صید ماهی از آب گلآلوده بود و به دنبال تبلیغ آیین بهائی در میان ایرانیان بوده است.
«دوستان عزیز و صمیمی
وقوع شورشهای بزرگ اخیر در ایران و فریادِ تکاندهنده قلبیِ بسیاری از کسانی که برای عدالت و برابری تلاش میکنند، ما را مملو از درد و اندوه میسازد،… درحالیکه بهائیان با آرمانهای مردم ایران برای رسیدن به عدالت ابراز همدردی میکنند، باید از دخالت در فعالیتها، امورات و بحثهایی که ممکن است به جناحی، تفرقهانگیز یا حتی خشونتآمیز منجر شود، خودداری کنند.
لازمۀ عملکرد ما حکمت، تدبیر و احتیاط میباشد.
… از صمیم قلب به خانوادههای داغدیده تسلیت میگوییم و احساس همدردی خود را صمیمانه ابراز میکنیم و در گفتوگوهای سازنده و تعالیبخش با دوستان و عزیزان سعی و کوشش داریم تا راه امیدوارکنندهای را در میان بگذاریم و باهم به پیش ببریم. همه ما به این واقف هستیم که بشریت درنهایت و تنها میتواند از طریق تلاشهای مستمر و عمیق مردم در سراسر جهان برای ایجاد جوامعی بر اساس تعالیم حضرت بهاءلله، از رنج خود رهایی یابد. بیتالعدل اعظم الهی در متنی در زمینۀ جنگ میفرمایند:
دعا، مناجات و اعمالِ خدمت…[ممکن است] بهعنوان یک واکنش ضعیف و کند در هنگام شلیک سلاحهای تخریب ظاهر شود، بااینحال، آنها (دعا، مناجات و اعمالِ خدمت) هستند که درنهایت این سلاحها را برای همیشه خاموش خواهند کرد. آیا این اصل درمورد همۀ موقعیتهای بحرانی که درنتیجۀ رویگردانی بشر از مربی الهی خود به وجود میآید، صدق نمیکند؟
برخی از دوستان ممکن است که مایل باشند و یا وسوسه شوند با نظراتی درمورد بحثها و موضوعات سیاسی در رابطه با ایران در رسانههای اجتماعی شرکت کنند و یا واکنشی به این جور مطالب نشان دهند. محفل روحانی ملی صمیمانه از شما درخواست و خواهش میکنند که در مقابل این جور وسوسهها با توجّه به توصیه اوّل دسامبر ۲۰۱۹ بیتالعدل اعظم الهی مقاومت کنیم تا مبادا ناخواسته وضع احبای ایران را به خطر بیاندازیم….»
5-3 نتیجۀ موضعگیریهای تشکیلات: ایجاد انشقاق در بین مخالفان خارج از کشور
از نگاه اپوزیسیون برانداز خارج از کشور، میتوان گفت که اولین انشقاق و اختلاف در بین ایرانیان خارجنشین را «تشکیلات بهائی» برای حفظ منافع گروهی خود آغاز کرد. تعداد ایرانیان بهائی در خارج از کشور هیچگاه بهصورت رسمی اعلام نشده است، اما با توجه به مهاجرت گستردۀ بهائیان در سالهای بعد از انقلاب، تعداد بهائیان در میان ایرانیان خارج از کشور عددی قابلتوجه است.
5-4 محفل ملی آمریکا ابتکار عمل را به دست میگیرد: اذن حضور در تجمعات بنا بر (انگیزه) فرد
علیرغم پراکندگی بهائیان در سراسر دنیا، بهائیان آمریکا (به احتمال زیاد) پرشمارترین در دنیا و محفل ملی آمریکا با نفوذترین تشکیلات اداری بهائیان است و درحقیقت آمریکا بهعنوان «مهد اداری امرالله» شناخته میشود.
با توجه به این نکات، پیامهای ذیل از محفل ملی آمریکا قابلتوجه است. در این پیام خطاب به جامعۀ بهائی امریکا، اختیار شرکت در تجمعات آمریکا به «انگیزه» افراد، با شروطی واگذار شده است. در عین اینکه به بهائیان آمریکا با شروطی، اجازه حضور در تجمعات داده میشود، اما هدف تشکیلات، باز هم همان حفظ بهائیان در داخل ایران عنوان شده است.
برخلاف روال پیامهای بیتالعدل که جامعۀ بهائی را همیشه قوی، متحد، گسترده و صاحباثر معرفی میکند؛ در اینجا «جامعۀ بهائی در زمان حاضر هنوز اقلیتی کوچک» خوانده میشود که اثرگذاری محدودی دارد.
«تظاهرات اخیری که در ایران پس از مرگ مهسا امینی در بازداشت پلیس روی داده همۀ افرادی را که به ایران مهر میورزند و به حقوق زنان میاندیشند، بهشدّت تحت تأثیر قرار داده است. مهسا امینی بهخاطر اینکه روسری خود را به نحوی پوشیده بود که با ضوابط گشت ارشاد ناسازگار بود، بازداشت شده بود. همانطور که انتظار میرفت، در ایالات متّحده نیز تظاهراتی برگزار شده است… طبیعتاً سؤالاتی درمورد رهنمودهایی که بر طبق آن بهائیان میتوانند در این نوع تظاهرات شرکت کنند، مطرح شده است.
اگرچه تا زمانی که راهپیماییها و تظاهرات قانونی و بدون خشونت بوده و به هیچ حزب سیاسی وابسته نباشند، مانعی برای شرکت افراد احبا در آنها وجود ندارد، اما مهم است که تنوع اهداف و انگیزههایی را که علت برگزاری آنها است در نظر گرفت و توجه داشت که تا چه حد این اهداف و انگیزهها با اصول آیین الهی سازگار است. درحالحاضر، حمایت از حقوق زنان ظاهراً مقصد اصلی این تظاهرات است. لذا پشتیبانی از آنها با اصل برابری حقوق زن و مرد که از اصول اساسی آیین بهائی است و بهطور کلی حمایت از حقوق بشر مطابق خواهد بود. درعینحال گزارشهای فراوان واصله راجع به تظاهراتی که در ایران روی داده نشان میدهد که اعتراض بر رهبران کنونی ایران و در بعضی موارد براندازی رژیم نیز در سرلوحۀ آنها قرار داشته است. لذا بعید نخواهد بود که در تظاهراتی که در اطراف ایالات متّحده برگزار میشود اظهاراتی مشابه صورت گیرد…. هر فرد بهائی که در یکی از این تظاهرات شرکت میکند باید این مسأله را در نظر گیرد… لذا هر فرد بهائی که قصد شرکت در تظاهرات دارد باید کاملاً به انگیزۀ خود واقف باشد. اگر برخلاف اصول آیین بهائی، انگیزۀ فرد حمایت از تغییر رژیم یا اعتراض بر رهبران کنونی ایران است، نباید شرکت کند. اگر مقصد حمایت از حقوق زنان است، در آن صورت شرکت مجاز خواهد بود، مشروط بر اینکه احتیاط لازم به عمل آید… باید هشیار بود و با صداقت موقعیت را سنجید… مهم است که به یاد داشته باشند که جامعۀ بهائی در زمان حاضر هنوز اقلیتی کوچک است که نظرات و مواضعش غالباً بهخوبی درک نگردیده و لذا باید بسیار مواظب باشیم که سوءفهم تولید نکنیم و یا دستاویز و بهانهای به دست نفوسی ندهیم که با آیین یزدان، مخصوصاً در ایران، دشمنی دارند.» (پیام محفل روحانی ملّی بهائیان ایالات متّحده خطاب به جامعۀ بهائی امریکا در تاریخ ٣٠ سپتامبر ٢٠٢٢).
5-6 اجازۀ تشکیلات برای تماس با نمایندگان کنگره آمریکا به قصد فشار بر ایران
یکی از اقداماتی که توسط گروههای برانداز و اپوزیسیون در آمریکا برای فشار هرچه بیشتر بر حکومت صورت گرفت، از ایرانیان ساکن آمریکا خواسته شده بود با نمایندگان کنگره تماس گرفته و درخواستی برای اقدام، جهت براندازی حکومت انجام دهند.
در همین راستا برای شرکت در این اقدام از بهائیان هم دعوت شده است، پاسخی که محفل ملی آمریکا صادر کرده قابلتأمل است، اصل کار در جهت فشار بر حکومت ایران را مجاز میداند، فقط چون در این تماس درخواست تغییر رژیم هم مطرح شده به آن ایراد گرفته است و میگوید بهائیان در صورت تماس با نمایندگان کنگره درخواست تغییر رژیم را مطرح نکنند.
«افراد بهائی مجازند که با مقامات رسمی تماس گرفته و درخواست نمایند که برای بهبود حقوق انسانی در ایران آنچه که قادرند مجری دارند، بهویژه حقوق بانوان که ناآرامی کنونی را دامن زده است. این اقدام با اصول و مبادی امر مبارک کاملاً سازگار است، اما در این راستا باید مراقب بود که هرگز، نه در بیان و نه به اشاره، از مقامات رسمی درخواست اقدام به تغییر رژیم بنمایید.» (پیام خطاب به جامعۀ بهائی آمریکا در تاریخ 5 اکتبر 2022).
بخش ششم: رویکرد جدید تشکیلات: برافتادن نقابها
6-1 اشتباه محاسباتی دامنگیر تشکیلات میشود
سرعت تغییرات و حوادث در آن روزها بهگونهای رقم میخورد که همه را حیرتزده کرده و هر روز شاهد شدت گرفتن موج تجمعات بودیم، بهگونهای که بسیاری از اهالی اپوزیسیون و براندازان و ازجمله تشکیلات بهائی از یک مقطع زمانی به بعد، دچار اشتباه محاسباتی شده و به ظن اینکه بهزودی حکومت در ایران تغییر خواهد کرد، دست به اقداماتی زدند.
6-2 وعده شوقیافندی: ازاله حجاب بدایت آزادی امر بهائی خواهد شد
شاید بخشی از این اشتباه محاسباتی تشکیلات، ناشی از برداشتی بوده که بهائیان از وعده شوقیافندی داشتهاند و رهبران فعلی تشکیلات بهائی ناآرامیهای ایران را مصداق آن شناخته بودند. علی نخجوانی، از اعضای سابق بیتالعدل، به این موضوع اشاره کرده است:
«سؤال از حضور جناب نخجوانی در مدرسه تابستانه آکوتو (ایتالیا)
سؤال دهم: اسلام آیین الهی را در قید زنجیر اسیر و محصور و مختنق ساخته است، نهایتش در چه زمان و چگونه است؟
جواب: در انتهای فصل دوم از کتاب قرن بدیع، حضرت ولی عزیز امرالله… (شوقیافندی) میفرمایند:
ازالۀ حجاب طاهره، پیدایش جریان جدیدی را آغاز نمود، ظهور و بروز این جریان با نفخۀ ناقوری که طاهره در آن روز در آن دمید شروع شد، ادامه يافته و با نسخ قوانین شرع در ممالک اسلامی خاتمه خواهد یافت و نسخ احکام شرع، مقارن با انفصال دین از حکومت خواهد بود که امروزه آن را علمانیت یا سکولاریزم میگویند. هر زمان جریان این انفصال در یکی از کشورهای اسلامی در خاورمیانه صورت گرفت، بدایت آزادی امر بهائی در آن کشور ظاهر و آشکار خواهد گشت. استعداد ممالک شرقیه در اقبال به امر حضرت احدیه از کشورهای قارات سائره بیشتر است و هنگامی که میقات آن برسد شرق بر جمیع اقطار عالم سبقت خواهد گرفت و تغییرات عظیمه در جامعه بینالمللی بهائی به وقوع خواهد پیوست. بهائیان جهان همواره چشم بهسوی پدیده بارزی دوختهاند. وقتی این مثال بارز را در شرق ملاحظه کنند از آن پیروی خواهند نمود.” (کتاب گفت و شنود: سخنان جناب علی نخجوانی، ترجمه: دکتر منوچهر سلمانپور، مؤسسه عصر جدید ـ آلمان ۲۰۰۳ میلادی، صفحه 24).
درحقیقت بهائیان «ازاله حجاب» در «کشورهای اسلامی خاورمیانه» ـ بهخصوص ایران ـ را «بدایت آزادی امر بهائی در آن کشور» میدانند.
شوقیافندی نقشه راهی را هم برای «ازاله» تدریجی «حجاب در ایران» برای بهائیان مشخص کرده بود.
«راجع به امر حجاب در این ایام ترک آن بالمره دفعهً واحده جائز نه. احبای الهی به نص صریح و امر اکید حضرت عبدالبهاء … مأمور بر متابعت جمهورند. عموم را باید تشویق در ترک تقالید و رفع اوهام نمایند ولی سبقت بر آنان مخالف رضای الهی؛ زیرا تولید فساد نماید و علت تأخیر مقصد و مرام اصلی گردد. اگر چناچه در بیوت افراد مؤمنین اجتماع مختصری از نفوس معدوده از رجال و نساء فراهم گردد، بأسی نه؛ ولی مجامع مختلطۀ عمومی در این ایام چه در حظیرةالقدس و چه در نقاط دیگر بههیچوجه من الوجوه مناسب و موافق نه.» (توقیعات مبارکه حضرت ولی امرالله (1927-1939)، صفحه 196).
در بیان بالا ملاحظه میشود که وظیفۀ بهائیان زمینهچینی و «تشویق» هموطنان برای «ازاله حجاب» بوده ولی «سبقت» در کشف حجاب نباید بنمایند.
این سیاست کلی بهائیان در بسیاری از زمینهها است که دیگران را تشویق و پیشقدم در اهداف خود مینمایند که مبادا «مقصد و مرام» ایشان با خطری مواجه شود. سایرین با خطرات آن عمل مواجه شوند و هر زمان که موقع بهرهبرداری از نتایج شود، بهائیان مدعی پیشقدم بودن و صاحبادعا میشوند.
بر اساس همین تحلیلها و پیشبینیهای شتابزده، بهائیان هم هرروز فشار بیشتری به «محافل» و «تشکیلات» و «بیتالعدل» وارد کرده و خواستار موضعگیری صریحتری بودند. بهائیان از خودشان میپرسیدند: «آیا بهائیان ایران در کنار هموطنانشان که خواهان عدالت و برابری هستند قرار دارند؟» یا «آیا مشارکت در تظاهرات جنبهای از قرار گرفتن در کنار سایر مردم ایران است؟» بهگونهای که بیتالعدل مجبور به پاسخگویی به برخی از این سؤالات و درخواستها شده است.
6-3 پاسخ بیتالعدل دربارۀ پرسشی در خصوص وقایع اخیر ایران
«شما در فعالیتهای خود البته میتوانید با مردم عزیز ایران همدردی نمایید و به آنان در ارتباط با مساعیشان در راه عدالتجویی که برای ترقی و پیشرفت آن ملت بسیار ضروری است، ابراز همبستگی کنید. درعینحال، همانطور که یقیناً آگاهید، بهائیان از مشارکت در فعالیتها و پرداختن به اموری که ماهیت سیاسی حزبی دارد و به خشونت تبدیل شود، پرهیز مینمایند.» (پاسخ بیتالعدل در تاریخ ۱ شهرالمشیه ۱۷۹ (۲۷ سپتامبر ۲۰۲۲)).
6-4 اعلان موضع رسمی تشکیلات برای جوانان بهائی داخل ایران: هر فردی بنا به تشخیص خودش عمل کند.
«… سؤال مینمایید که آیا بهائیان ایران در کنار هموطنانشان که خواهان عدالت و برابری هستند قرار دارند….
درخصوص سؤال دیگر شما که آیا مشارکت در تظاهرات جنبهای از قرار گرفتن در کنار سایر مردم ایران است، توجه آن یار معنوی را به این نکته جلب مینماید که دربارۀ شرکت در تظاهرات، همانطور که احبا همیشه راهنمایی شدهاند، بهعنوان یک اصل کلی آحاد احبا در هر کشوری آزادند که فرداً در صورت تمایل در فعالیتهایی از قبیل راهپیماییهای صلحآمیز که بهمنظور ترویج آرمانهای سازنده مانند آزادی زنان، عدالت اجتماعی، حفظ محیط زیست، رفع تعصبات و رعایت حقوق بشر برگزار میشود، شرکت کنند، اما اگر احیاناً چنین اقداماتی بهتدریج از مقاصد اولیۀ خود منحرف شده به حرکتی سیاسی و یا به خشونت تبدیل گردد، البته در چنین شرایطی باید از مشارکت در آن دوری جست. بهعلاوه، بر اساس تعالیم امر مبارک و توصیۀ مؤکد حضرت عبدالبهاء، بهائیان از مداخله در هرگونه دسیسه بر علیه دیگران پرهیز مینمایند.
با وجود این اصل کلی، تصمیمگیری درمورد مشارکت در تظاهرات و فراتر از آن، چگونگی ابراز همدلی با آنان که خواهان پیشرفت و ترقی اجتماعی هستند، مستلزم تعیین تمایز بین اهداف اجتماعی و اهداف سیاسی است، امری که در شرایط کنونی ایران بهسهولت میسر نیست. در دیگر نقاط جهان مسؤولیت رسیدگی به اینگونه مسائل بر عهدۀ محفل روحانی ملی هر کشور گذارده شده تا با قرائت دقیق از وضعیت موجود و شرایط خاص اجتماعی و مقتضیات مملکت خویش، در هر مورد احبا را یاری و راهنمایی کند و نقطهنظرهای متفاوت را هماهنگ نماید. در موقعیت فعلی، عدم وجود مؤسسات اداری بهائی در ایران موجب تأسف عمیق است. حال در غیاب این مؤسسات به بهائیان آن سرزمین توصیه میشود با یکدیگر و با دوستان مجرب جامعه درمورد هریک از گزینههای مورد نظرشان مشورت کنند و با هشیاری و بررسی دقیق عواقب هریک از آن گزینهها، هرطور شخصاً صلاح میدانند، تصمیم بگیرند.» (پاسخ در تاریخ شهرالمشیۀ 179 (10 اکتبر 2022)).
در این پاسخ بهوضوح اشاره مینماید که جوانان بهائی داخل ایران پس از مشورت، بنا به تصمیم و تشخیص شخصی خودشان عمل کنند و کسی حق اعتراض به ایشان را ندارد.
این پاسخ بیتالعدل بهصورت غیرمستقیم بهعنوان چراغ سبزی برای نقش ایفا کردن جوانان بهائی در حوادث و جریان براندازی به قصد سهمخواهی در فردای تغییر حکومت در ایران تعبیر شده است.
6-5 فعالان بهائی در فضای مجازی و رسانهای وارد میدان میشوند
در جریان حوادث، بسیاری از فعالان و چهرههای شناختهشدۀ بهائی هم در فضای رسانهای و مجازی فعال شده و در جو روانی و فضای رسانهای همسو با براندازان مشارکت فعال داشته و سعی در مصادرهبهمطلوب حوادث نموده و با توسل به داستان تاریخی «طاهره قرةالعین بابی» و جریان «بدشت» تلاش نمودند اعتراضات زنان و دختران داخل و خارج از ایران را ریشهدار در تعالیم و آیین بهائی معرفی کنند. بهعنوان نمونه میتوان به مصاحبۀ عباس امانت، مورخ بهائی، با تلویزیون فارسی بی بی سی در تاریخ 2 اکتبر 2022 و همچنین بازانتشار مقالهای با عنوان “قرةالعین: فریاد علیه روحانیون مرتجع” نویسنده: علی خدائی، در کانال و سایت رسمی آیین بهائی در تاریخ 5 اکتبر 2022 اشاره کرد.
بهعلاوه، حضور پررنگ بهائیان شناختهشده همچون عرفان ثابتی و ایقان شهیدی در برنامههایی در تلویزیونهای فارسیزبان با موضوع «آیندۀ ایران بعد از براندازی جمهوری اسلامی» نشاندهندۀ همین موضوع هستند.
6-6 تشکیلات بهائی برای خاندان پهلوی فرش قرمز پهن میکنند
یکی از گروههای برانداز که نقش معناداری در جریان اغتشاشات ایفا کرد، جریان سلطنتطلب بود که با توجه به نفوذ مالی و رسانهای گستردهای که داشتند، سعی در پررنگ کردن جایگاه رضا پهلوی در بین ایرانیان و براندازان خارج از کشور داشته و حتی تلاش نمودند که او را رهبر معنوی و نمایندۀ سیاسی این تجمعات نشان دهند که در آیندۀ ایران بعد از براندازی نقش اصلی را خواهد داشت.
تشکیلات بهائی هم به قصد سهمخواهی در آیندۀ ایران بعد از براندازی، سعی نمود تا به این گروه از سلطنتطلبان نزدیک شده و در جریان لابیگریهای ایشان با سران کشورها و رژیمهای مخالف نظام جمهوری اسلامی قرار داشته باشند. استقبال از رضا پهلوی فرزند شاه مخلوع ایران در همین ایام در حیفا و باغهای بهائی هم ناشی از همین اشتباه محاسباتی تشکیلات تعبیر شد.
پست اینستاگرام رضا پهلوی در حیفا، بازدید او و یاسمین (پهلوی) از باغهای بهائی در حیفا
6-7 جایگاه و اهمیت «تشکیلات بهائی» در بین اپوزیسیون و گروههای برانداز
تشکیلات بهائی قابلیتهای بسیاری نسبت به سایر گروههای مخالف نظام جمهوری اسلامی دارد، در حوادث اخیر هرچند با تأخیر، اما سعی نمود که جایگاه خودش را در میان مخالفان و براندازان به قصد سهمخواهی بعد از تغییرات در ایران مستحکم کند!
لازم به یادآوری است یکی از نقاط ضعف اصلی در جریان اغتشاشات، به گفتۀ تحلیلگران داخلی و خارجی، نبود گفتمان، تشکیلات، برنامه و رهبری مشخص واحد و کاریزماتیک در میان معترضان بود.
در میان مخالفان نظام جمهوری اسلامی ایران، «تشکیلات بهائی» را شاید بتوان تنها گروه سازماندهیشده و منظم از مخالفان و اپوزیسیون ایرانی دانست که با امکانات مالی فراوان تحت هدایت رهبری واحد «بیتالعدل»، دارای نیروهای وفادار و متخصص، هم داخل و هم خارج از ایران بوده و دارای برنامه مشخص برای «بعد از تغییر نظام» است. این بهترین فرصت برای تشکیلات بهائی بود تا در میان مخالفان نظام نقش رهبری معنوی را بازی نماید، بدون اینکه مستقیماً با نظام درگیر شود و هزینۀ زیادی پرداخت کند.
پس از فروکش کردن و خاموش شدن شعلههای اغتشاشات در داخل ایران، بهائیان سعی کردند در به دست گرفتن فضای مخالفان و حضور گسترده در فضای رسانهای و مجازی در قالب «گفتمانهای متعالی» و «گفتمانهای اجتماعی هدفمند» به قصد «جامعهسازی» و جذب افرادی که در این حوادث آسیب دیده و یا دستگیر شده، از جوانان و نوجوانان و ناراضیان «بهخصوص خانوادهها» فعال باشند، که تعداد این افراد در سراسر کشور بالغ بر چندهزار نفر میشد.
(ایرنا، دوشنبه 22 اسفند: رئیس قوه قضاییه با اشاره به آخرین آمار عفو اخیر گفت: تاکنون ۸۲ هزار و ۶۵۶ نفر مشمول عفو شدهاند که ممکن است این آمار افزایش یابد. از این میزان، ۲۲ هزار نفر از عفوشدگان مربوط به اغتشاشات هستند که یا محکومیت پیدا کرده بودند و یا قبل از محکومیت، عفو شدند.)
6-8 فعال شدن نیروهای تشکیلات برای جذب مخالفان و معترضان
با گذشت چند ماه، هرچند حرکتهای اعتراضی در کف خیابانها بهظاهر پایان یافت، اما اعتراضات بهصورت آتشی زیر خاکستر درآمد. بهائیان در داخل ایران با دستور تشکیلات، به جذب مخالفان و ناراضیان و افرادی که از این حوادث آسیب دیده بودند، پرداختند. نمونه آن را میتوان در قالب «پیام نوروزی بیتالعدل سال 1402» خطاب به جامعۀ بهائی ایران دید. درحقیقت جذب این نیروها به وظیفه و مأموریت و «رسالت» مشخص بهائیان تبدیل شد.
«در این ایام که هممیهنان شریف شما نهتنها در آرمانها، بلکه در رویارویی با مشقات نیز بیش از هر زمان شریک شما شدهاند، در معرض صدمات بیشمار قرار گرفتهاند و زخمهای عدیده و شگفتآوری را متحملاند که از دردش هر ضمیر آگاهی جریحهدار است و هر قلب صافی شکسته و دردناک، سزاوار است شما دلاوران دوران چون شمع تابان نور امید بیفشانید و بسان شعله فروزان گرمی محبت بخشید. هر بیمار را پرستار گردید، هر زخمدار را مرهم گذارید، هر مبتلا را غمخوار شوید و هر بینصیب را معین و حبیب و خدمتگزار. تجارب گرانمایه خویش را بر هموطنان ارزان نمایید و ایمان و اطمینان به آیندۀ درخشان ایران و جمیع عالم انسان را در قلوب همگان زنده کنید. این است رسالت شما مقربان. این است راه و رسم شیدائیان. این است شایسته عبودیت آستان.” (پیام نوروزی بیتالعدل در سال 1402).
به این ترتیب «تشکیلات بهائی» در ایران با کمترین هزینه، به دنبال بیشترین بهرهبرداری از حوادث و اتفاقات داخل ایران بود.
بخش هفتم: حضور رسمی در جمع براندازان نظام
7-1 تقسیم کار تشکیلاتی در جذب فعالان سیاسی به قصد تأثیرگذاری در آینده ایران
تشکیلات بهائی برای جذب روشنفکران و فعالان مؤثر اجتماعی و سیاسی و با توجه به شعار اصلی معترضان «زن ـ زندگی ـ آزادی» که با محوریت حقوق زنان بود، تصمیم به استفاده از دو زن بهائی شناختهشده برای جامعه مدنی و زندانیان سیاسی از تشکیلات بهائی در ایران نمود: خانمها فریبا کمالآبادی و مهوش ثابت از مسؤولان سابق جامعۀ بهائی که در زندان بودند.
7-2 مأموریت جدید خانمها کمالآبادی و ثابت در اعتراضات و شرکت در گفتمانهای اجتماعی
در طی سالهای گذشته افرادی از جامعۀ بهائی به دلایل مختلف، ازجمله فعالیت و مسؤولیت در تشکیلات غیرقانونی بهائی و یا به علت فعالیتهای تبلیغی (تهاجمی و تبشیری) به زندان محکوم شدهاند. لازم به ذکر است که عضویت در تشکیلات بهائی و یا تشکیلاتی مشابه و جایگزین آن بههرصورتی، در اصلاحیه ماده مکرر 499 و 500 قانون مجازات اسلامی، مصوب مجلس شورای اسلامی، جرمانگاری شده است. این البته به معنای محدودیت عقیده داشتن به باور بهائی نبود، بلکه تبلیغات بهائی که عموماً با توهین به باورهای اسلامی و خرافه خواندن آن، انجام میشود و همچنین جنبه تشکیلاتی این تبلیغات، مد نظر قانونگذار قرار گرفته است.
ازجملۀ این افراد، هیئتی 7 نفره با عنوان «یاران ایران» ـ که درحقیقت جایگزین «محفل ملی» در ایران به حساب میآمد و رهبری جامعۀ بهائی را به عهده داشت ـ با پایان دوران محکومیت 10 ساله آزاد شدند. این افراد عبارت بودند از آقایان: 1- جمالالدین خانجانی 2- عفیف نعیمی 3- سعید رضایی 4- بهروز توکلی 5- وحید تیزفهم و خانمها: 1- مهوش ثابت 2- فریبا کمالآبادی.
پیش از آغاز اعتراضات و اغتشاشات، سه تن از این افراد مجدداً دستگیر شده بودند. هرچند در زمان آغاز اعتراضات در زندان بودند، اما یکی از عناوین اتهامی ایشان «ترویج بیحجابی» در کشور عنوان شده بود (که در راستای همان تشویق به ازالۀ تدریجی حجاب در جامعه ایران، که از سوی تشکیلات توصیه شده بود، میتوان تعبیر نمود) و گویی فعالیتهای ایشان از سوی دستگاههای اطلاعاتی، پیشزمینهای برای حوادث بعد از «مرگ مهسا امینی در 22 شهریور» تلقی شد.
(خبرگزاری هرانا – روز یکشنبه ۹ مرداد، ۷ شهروند بهائی در شهرهای مختلف ایران توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند و منازل دستکم ۳۶ شهروند بهائی دیگر مورد تفتیش نیروهای امنیتی قرار گرفت. یکی از این شهروندان پس از ساعاتی آزاد شد. بعد از این اقدامات، همزمان با انتشار اطلاعیه وزارت اطلاعات، صدا و سیمای جمهوری اسلامی با انتشار ویدیویی شهروندان بهائی بازداشتشده را به جاسوسی، نفوذ در مهدکودکها و ترویج بیحجابی در کشور متهم کرد….).
تعدادی دیگر از افراد جامعۀ بهائی هم در جریان اعتراضات و اغتشاشات دستگیر شدهاند. در این زمینه وزارت اطلاعات در تاریخ (8 مهر 1401) بیانیهای صادر کرد. در این بیانیه فهرستی از گروهکها، احزاب و گروههای تروریستی از قبیل (منافقان، کومله، سلطنتطلب، پژاک و…) که در اغتشاشات نقش داشتهاند ذکر شده، ازجمله اشارهای به تشکیلات بهائی هم شده است:
🔹در روزهای اخیر هسته اصلی و سرّی بهائیت شامل سه نفر از سران بهائیت و دو نفر از تیم رسانهای آنها بازداشت شدند.
بر اساس بیانیه مطبوعاتی جامعه جهانی بهائی در تاریخ 11 ژانویه 2022 خانمها مهوش ثابت و فریبا کمالآبادی مجدداً به 10 سال حبس محکوم شدهاند.
لازم به ذکر است که خانمها فریبا کمالآبادی و مهوش ثابت در مدت ده سال حبس اولیه با بسیاری از فعالان سیاسی و مدنی همبند و چهرهای شناختهشده از سوی گروههای حقوق بشری بودهاند که همیشه برای دفاع از این دو خانم بهائی، فعالان سیاسی و اجتماعی پیشقدم شدهاند، بهگونهای که بعد از دستگیری مجدد، 56 فعال مدنی به دفاع از آنان بیانیه صادر کردند (خبرگزاری هرانا).
همچنین حمایتهای خانم نرگس محمدی فعال حقوق بشری و زندانی سیاسی و برنده جایزۀ صلح نوبل (در سال 2023 میلادی) از خانمها کمالآبادی و ثابت بهعنوان دو مسؤول سابق تشکیلات بهائی در ایران بسیار چشمگیر و برجسته بوده است، بهگونهای که در جریان اهدای جایزه صلح نوبل نام این دو خانم بهائی در سرخط اخبار و تیتر خبرگزاریها قرار داشته است.
«نرگس محمدی، فعال حقوق بشر زندانی و برنده جایزۀ صلح نوبل اعلام کرده که در روز جهانی حقوق بشر “در اعتراض به نقض فاحش و گسترده حقوق بشر در ایران و در همراهی با اعتصاب زنان زندانی بهائی در اوین و اعتراضشان به نقض حقوق شهروندی بهائیان” اعتصاب غذا خواهد کرد… این دو زن بهائی روز شنبه ۱۸ آذرماه در نامهای که در صفحه اینستاگرام نرگس محمدی منتشر شد، گفتند که این اقدام در “اعتراض به رویکرد ویرانگر حکومت” و در راستای “احقاق حقوق شهروندی بهائیان” انجام میشود.”» (ایران وایر 18 آذر 1402).
ملاحظه میشود که در این اعتصاب غذا هم هدف خانمها فریبا کمالآبادی و مهوش ثابت “احقاق حقوق شهروندی بهائیان” است نه حقوق اقلیتها و یا سایر فعالان حقوق بشری و مدنی و… درحالیکه سایر فعالان از حقوق شهروندی بهائیان دفاع میکنند، بهائیان حاضر به اقدامی مشابه نبودهاند.
7-3 پیگیری اهداف نقشه 9 ساله: حضور در گفتمانهای اجتماعی به هدف تغییر نظام سیاسی در ایران
یکی از خصوصیات تشکیلات بهائی تدوین و برنامهریزی در قالب (نقشه)های مشخص در بازههای زمانی، برای هر جغرافیای خاص است که اهداف و روشهای متناسب با جوامع را برنامهریزی و پیاده میکند.
تشکیلات بهائی در قالب نقشهای جدید (9 ساله) پیامی را در 30 دسامبر 2021 (9 دی 1400) منتشر نموده بود که هدف اصلی آن «بروز و ظهور قوای اجتماعسازی امر بهائی» معرفی شده است.
بیتالعدل بهائی در پیام اول اردیبهشت 1401 (رضوان 2022) از بهائیان چنین میخواهد که:
«… مساعی دوستان در جامعهسازی – اشتغال به اقدام اجتماعی – مشارکت در گفتمانهای رایج در اجتماع… در یک چارچوب عمل مشترک…» اقدام نمایند.
یکی از ویژگیهای این نقشۀ جدید برونگرایی هرچه بیشتر بهائیان و حضور در عرصههای عمومی عنوان شده است.
بر اساس این اهداف، برخلاف روال سالهای قبل شاهد بودیم که بهائیان در قالب «جامعه سازی ـ اشتغال به اقدام اجتماعی ـ مشارکت در گفتمانهای رایج در اجتماع» در برنامهریزیها و نشستهای با موضوع «آینده ایران پس از تغییر نظام جمهوری اسلامی» با عناوین مختلف حضور پررنگ و معناداری پیدا کرده بودند.
همچنین در چارچوب اهداف «نقشه 9 ساله»، در قالب حمایت از سایر زندانیان سیاسی و مدنی در صحنه سیاست حضور فعال داشتهاند (برخلاف روال و روش سابق تشکیلات، که در صحنه سیاست بهصورت علنی حضور نداشت).
با وجودی که برخی از بهائیان سالها در زندانهای جمهوری اسلامی بودهاند، تقریباً هیچگاه بیانیهای را در دفاع از سایر زندانیان سیاسی امضا نمیکردند (علیرغم جستوجوی بسیار دراینباره مطلبی به دست نیامد)؛ اما از سال 1399 به بعد، پس از آزادی رهبران جامعۀ بهائی موسوم به «یاران ایران»، ناگهان نام بهائیان «بهخصوص خانمها فریبا کمالآبادی و مهوش ثابت» زیر بیانیههایی کاملاً سیاسی در حمایت از سایر زندانیان جا گرفت که بهنوعی به زمینهچینی و آمادهسازی فضای درون جامعۀ بهائی برای حضور در عرصه اجتماع و سیاست تعبیر شده است.
بهعنوان نمونه امضای بیانیه حمایت از «فعالان محیط زیست» که یکی از سیاسیترین و بحثبرانگیزترین پروندههای قضایی چند سال اخیر در ایران بوده است:
«به گزارش هرانا – بیست تن از زندانیان زن در زندان اوین، با نگارش بیانیهای ضمن محکوم کردن موارد متعدد نقض حقوق فعالان محیط زیست محبوس در این زندان، خواستار آزادی بیقیدوشرط این افراد شدند…. اسامی امضاکنندگان این بیانیه بدین شرح است: …، مهوش شهریاری، فریبا کمالآبادی، …»
بهعنوان نمونهای دیگر از اقدامات خانمها فریبا کمالآبادی و مهوش ثابت در جهت اهداف «نقشه 9 سالۀ بیتالعدل» در قالب «مشارکت در گفتمانهای رایج در اجتماع» شاهد مشارکت ایشان بهصورت غیرحضوری (در زمان حضور در زندان) در نشستی کاملاً سیاسی از گروههای اپوزیسیون و برانداز و فعالان سیاسی داخل و خارج ایران در فضای مجازی بودیم.
7-4 بیان دیدگاههای تشکیلات بهائی در نشست براندازان با عنوان (گفتوگو برای نجات ایران)
نشستی در اول و دوم اردیبهشت (1402 ش) در فضای مجازی (کلاب هاوس) توسط گروهها و مخالفان نظام و عمدتاً افرادی قائل به براندازی برگزار شد با عنوان «گفتوگو برای نجات ایران».
کسانی که با ساختار تشکیلات بهائی آشنا هستند، بهخوبی میدانند که حضور در چنین نشستی، آن هم از سوی دو تن از بالاترین مقامات سابق تشکیلات بهائی در ایران، بهویژه در زمانی که به اتهام جاسوسی و براندازی در زندان هستند، بدون دستور و اجازۀ بیتالعدل بهائی، محال است.
هرچند که بهظاهر متن بیانیه ایشان اشارهای مستقیم به براندازی در ایران نداشت، اما قرار گرفتن نام «جامعۀ بهائی» در نشستی که خروجی آن از سوی همۀ کارشناسان و سایر سخنرانان و حاضران، لزوم «تسریع در اقدام به براندازی نظام» بوده است، به غیر از تأیید و اقدام درجهت براندازی، برداشت دیگری از آن نمیشود..
به نظر میرسد بیتالعدل با توجه به اتفاقات سال گذشته و نقش پررنگ زنان در جریان اعتراضات و شناختهشده بودن این دو خانم (بهواسطه همبندیشان با افراد سرشناس از مخالفان نظام) به این جمعبندی رسیده بود که با وجود تمام خطراتی که این اقدام برای این دو خانم در زندان دارد، این حضور در جمع براندازان نظام، حتماً باید از طریق ایشان صورت بگیرد (هرچند که احتمال دارد بیانیه را افرادی دیگر تهیه کرده باشند) و نه حتی از طریق آقایانی که همان زمان در زندان بودند و یا حتی افرادی شناختهشده از جامعۀ بهائی، از چهرههای دانشگاهی مقبول، ساکن در داخل و یا خارج از ایران.
درمورد اهداف و نحوه و شرکتکنندگان این نشست اینگونه بیان شده است:
همایش مجازی «گفتوگو برای نجات ایران» شامگاه شنبه دوم اردیبهشت با برگزاری دومین نشست خود در کلابهاوس به کار خود پایان داد. در این نشست دو روزه ۴۲ نفر از فعالان سیاسی، اجتماعی و حقوق بشری در پنلهای مختلف صحبتهای خود را ارائه کردند. از میان این افراد ۲۳ نفر در ایران هستند … ۱۹ نفر دیگر نیز در خارج از ایران زندگی میکنند.) (تلویزیون ایران اینترنشنال: نشست مجازی دوروزۀ «گفتوگو برای نجات ایران» با هدف تقویت گفتمان گذار از جمهوری اسلامی و تشکیل حکومتی دموکراتیک).
7-5 بخشی از متن بیانیه فریبا کمالآبادی و مهوش ثابت به نشست مجازی «گفتوگو برای نجات ایران»
«پیداست که شما هموطنان گرانقدر عزم خود را برای عزت و آبادانی کشور عزیزمان جزم نمودهاید. از تفرقه و تجزیه و مصلحتجویی شخصی و نزاع بر سر قدرت که مشخصۀ دوران طفولیت جامعه است، عبور کرده، به وحدت در عین تنوع و کثرت روی آوردهاید… جامعه مدنی قویتر از همیشه، مصمم به ایفای نقش خود در هر فرصت ممکن گشته. معلمان، کارگران و از همه گستردهتر زنان قیام نموده و در جنبش «زن، زندگی، آزادی» در ماههای اخیر نمود بیشتری داشته است… اکنون اقلیت سنی ایران با حمایت پیشوای روحانی خود از ایده برابری و برادری مذهبی و رفع تعصب و تبعیض و ایران برای همه ایرانیان سخن میگویند. ایشان همچنین از حقوق هموطنان بهائی خود که ۴۴ سال است در معرض انواع تبعیضات و محرومیتها قرار دارند، دفاع کردهاند.
… خدمت به کشور نه فقط وظیفه، که حق همه ماست.
از راه دور دستهای شما را به گرمی میفشاریم و بهترین آرزوهای خود را تقدیم میداریم.
مهوش ثابت (مهوش شهریاری) فریبا کمالآبادی» (نقل از ایران وایر).
بخش هشتم: کمپین «داستان ما یکیست»
8-1 آغاز یک کمپین
با آرام شدن فضای عمومی شهرها، بسیاری از افراد دستگیرشده، موردعفو قرار گرفته و عدهای هم محاکمه و به زندان و تعداد معدودی هم به اعدام محکوم شدند. در این هنگام بود (۲۵ اردیبهشت ١۴٠٢) که از طریق «قرائت جامعه» و «در راستای اهداف نقشه 9 ساله» تشکیلات بهائی طی یک بیانیۀ مطبوعاتی با اشاره به ماجرای اعدام ده زن بهائی در حدود 40 سال قبل، به قصد «مشارکت در گفتمانهای رایج در اجتماع» کمپین «داستان ما یکیست» را آغاز نمود که علاوه بر شریک دانستن خود با جامعۀ زخمخوردۀ معترض، بهنوعی پیشگامی خودش را در مبارزات مدنی به رخ فعالان کشیده و در سهمخواهی و چانهزنیها، دست بالا را داشته باشد.
“اعدام دستهجمعی ۱۰ زن بهائی در چهل سال پیش: کمپین جهانی به یاد این زنان و در حمایت از برابری جنسیتی در ایران، فراخوان عمومی برای آثار هنری میدهد. روز (٢٨ خرداد ۱۴٠٢) چهلمین سالگرد اعدام ۱۰ زن بهائی در شیراز است که در یک شب توسط جمهوری اسلامی در میدان چوگان شیراز به دار آویخته شدند. جرم آنها انکار نکردن باور به آیینی بود که اصل برابری جنسیتی ـ که در ایران وجود ندارد و جرمانگاری میشود ـ و همچنین وحدت، عدالت و راستگویی را ترویج میکند…” (بیانیۀ مطبوعاتی جامعۀ جهانی بهائی (۱۵ مه ٢٠٢٣)).
سیمین فهندژ، نماینده جامعۀ جهانی بهائی در سازمان ملل در ژنو میگوید: «داستان این۱۰ زن بهائی به پایان نرسیده است. اعدام آنها فصلی از داستان ادامهدار استقامت و فداکاری زنان ایرانی در مسیر برابری است. امروز در خون و اشک و زخم هزاران زن جوان در ایران که خواهان تحقق برابریاند، میتوان طنین بیعدالتی واردشده بر ١٠ زن شیراز را دید که مرگ دلخراششان زندگی بسیاری را تحت تأثیر قرار داده است. ما امروز شاهد همان روحیه و همان انتخاب از سوی مردم بهویژه زنان هستیم: دفاع از اصول عدالت و برابری با نهایت تلاش. امروز زنان ایران هرچند مورد بدرفتاری قرار میگیرند و زندانی میشوند ـ درست مانند زنان پیش از خود ـ با شهامت و شجاعت انتخاب کردهاند تا برای زندگی در ایرانی آباد و دادگستر کوشا باشند.
… در برخی موارد، علت دستگیری زنان بهائی اعدامشده، برگزاری کلاسهای تعلیم و تربیت اخلاقی برای کودکان دختر و پسر بود… بیایید در کنار هم بایستیم و بگذاریم تجارب مشترکمان از استقامت و تلاشها و فداکاریهای جمعیمان، برای ایران ما را متحد کند و نشان دهیم که فارغ از هر دین و پیشینه، بهطور جداییناپذیری به هم پیوند خوردهایم. امیدواریم یادبود اعدام این ١٠ زن، سبب روشنگری و تقویت گفتوگوها دربارۀ عدالت و برابری جنسیتی در ایران شود. داستان ما یکی است و تا تحقق آرمانهای مشترکمان صداهایمان را بلند میکنیم.»
اکنون همزمان با تقریباً یکسالگی کمپین «داستان ما یکیست» شاهد موجی از فعالیتهای تبلیغی در رسانههای فارسیزبان خارج از کشور (همچون پخش مستندی با عنوان ـ آنکه گفت نه ـ از تلویزیون ایران اینترنشنال و…) بودهایم. همچنین شاهد حمایت فعالان جامعه مدنی از حقوق شهروندی بهائیان وگرامیداشت ده زن اعدامشده هستیم. بهعنوان نمونه: «بیانیه 10 زن زندانی در ایران به مناسبت سالگرد یکسالگی کمپین #داستان ـ ما ـ یکی است» منتشرشده از سوی جامعۀ بهائی در 29 خرداد 1403 (18 ژوئن 2024).
یکی از نکات قابلتأمل، این است که آیا این بیانیه به درخواست «تشکیلات بهائی» صادر شده و یا بهصورت طبیعی و خودجوش بوده است؟
احتمالاً امضاکنندگان این بیانیه به نیت دفاع از ارزشهای انسانی و حقوق بشری ذیل آن را امضا کردهاند، اما اینکه دقیقاً 10 زن اسمشان در این بیانیه آمده است، در مقابل 10 زن اعدامشدۀ بهائی که موضوع کمپین «داستان ما یکیست» هم بوده، گویی حرکتی سفارشی و از پیش برنامهریزی شده بوده است که به سفارش «تشکیلات بهائی» و حرکتی نمادین و قابل بهرهبرداری تبلیغاتی برای تشکیلات بوده است.
بخشی از متن بیانیه:
«10 زن زندانی در زندان اوین تهران، در بیانیهای پرمفهوم یاد 10 زن بهائی را که چهار دهۀ پیش در زندان عادلآباد شیراز زندانی بودند، گرامی داشتند….”
در این بیانیه آمده است: «سکوتِ ما در برابر این ستمِ مضاعف بر گروهی از جامعه که حتی زیستنشان نیز بهعنوان شهروندانِ بهائی جرمانگاری شده است، این جنایات را برای رژیم کمهزینه کرده است و راه را برای تکرار و تشدیدِ آن هموار مینماید. تضاد در دیدگاه سیاسی یا باورهامان مانعی نبوده، نیست و نخواهد بود بر حمایت از “حق”.»
این بیانیه با این جمله: «تا پایان دادن به رنج مضاعفی که بر هموطنان بهائیمان تحمیل میشود، در کنارشان ایستادهایم.» و با امضای «بند زنان زندان اوین» به پایان میرسد.
با توجه به بیانیه فوق و سابقۀ حقوق بشری امضاکنندگان آن، حمایت از حقوق شهروندی «جامعۀ بهائی» بهعنوان یک اقلیت و گروهی مخالف حکومت، امری دور از ذهن نبوده است ولی امضاکنندگان آن با تأکید بر «تضاد در دیدگاه سیاسی یا باورهامان» بهخوبی روشن میکنند که مرزبندیهای بسیار روشن و پررنگی با عملکرد و اعتقادات بهائیان داشته و دارند و فقط “بر حمایت از حق” شهروندی ایشان تأکید میکنند.
(ای کاش بهائیان هم حاضر بودند با وجود «تضاد در دیدگاه سیاسی یا باورهامان» فقط با تکیه بر “حق” از ملتها و گروههایی که موردظلم واقع میشوند «ازجمله کودکان و زنان و ملت فلسطین» بدون حسابگری تشکیلاتی و عافیتاندیشی دفاع کنند.)
از زمان آغاز این کمپین و نحوۀ اطلاعرسانی «جامعۀ بهائی» درمورد اعدام این 10 زن بهائی، سؤالاتی به وجود آمده است که در ادامه بخشی از آنها را مرور میکنیم.
8-2 استفاده ابزاری از خون زنان بهائی
ملاحظه میشود که در بیانیه مطبوعاتی جامعۀ بهائی و صحبتهای خانم فهندژ، یکی از اهداف این کمپین را «تحقق برابری جنسیتی» معرفی میکند، اما یکی از سؤالاتی که در بین خود جامعۀ بهائی هم به وجود آمد این بود که چرا تأکید این کمپین بر 10 زن اعدامشده است؟ درحالیکه بنا بر اطلاعیه جامعۀ بهائی، تنها دو شب پیش از آن شش مرد بهائی هم در همان میدان اعدام شده بودند. درمجموع تعداد بهائیانی که درآن اتفاقات اعدام شدند 21 نفر بوده و با در نظر گرفتن یک نفر هم که در زندان براثر بیماری فوت کرده، مجموعاً 22 بهائی جانشان را از دست دادند.
اول آنکه آیا تشکیلات بهائی بنا به جو و فضای بهوجودآمده در ایران، قصد استفادۀ ابزاری از خون این زنان داشته و با نگاه جنسیتی و تفاوت قائل شدن بین زنان و مردان بهائی که در آن حوادث حضور داشتند، بر خون آنها ارزشگذاری نموده است؟
دوم آنکه سؤال مهمتری که از ابتدا درمورد این کمپین و نحوۀ معرفی این 10 زن، علت دستگیری و اعدام این افراد صورت گرفته است، اینکه آیا صرفاً اعتقاد به آیین بهائی و «خودداری از انکار دین خود» و یا «تدریس کلاسهای کودکان» علت اعدام این افراد بوده است؟
سوم آنکه آنچه که بهطور طبیعی به ذهن خواننده میرسد این است که، اگر تنها علت اعدام، بحث اعتقادی بوده باشد، چرا اعدام این زنان نه در ابتدای انقلاب، بلکه در سال 1362 (تقریبا با فاصله 5 سال) رخ داده است؟
چهارم آنکه در آن زمان (به ادعای جامعۀ بهائی) حدود 300 هزار نفر بهائی در ایران ساکن بودهاند؛ ویژگی متمایزکننده این افراد از سایر بهائیان چه بوده است که حکومت نوپای جمهوری اسلامی، تصمیم به دستگیری و اعدام این افراد گرفته و از اعدام کردن سایر بهائیان ایران صرفنظر کرده است؟
برای بررسی حوادث آن سالها و علت این اعدامها لازم است که وقایع آن روزها، در ظرف زمان و مکان خودش، بازخوانی شود. روایت این واقعه (به قول بهائیان، داستان)، بعد از سالها، نیاز به مراجعه و بازخوانی اسناد داشته و فقط اتکا به بعضی از شنیدهها، از افرادی ناشناس و غیرمعتبر نمیتواند ملاکی برای راستیآزمایی وقایع باشد.
پنجم آنکه در سالهای اولیۀ انقلاب اسلامی و در بستر ناآرامیهای فعالیتهای فرقهای و گروهکی و همچنین مسائل امنیتی ناشی از جنگ تحمیلی، آیا فقط همین 21 نفر در ایران اعدام شدهاند و یا آنکه از میان پیروان سایر ادیان، بهویژه مسلمانان و بهخصوص شیعیان نیز افرادی اعدام شدهاند؟ میدانیم که تعداد مسلمانان اعدامشده در فاصله همین سالها، صدها برابر تعداد بهائیان اعدامشده است. اعدام شدن عادلانه یا ناعادلانۀ پیروان سایر ادیان بهویژه مسلمانان در ایران، به دلیل فعالیتهای غیرقانونی، دلیل دیگری است که بهائیان به علت بهائی بودن مورد تعرض و اعدام قرار نگرفتهاند و با آنان مانند سایر شهروندان برخورد شده است. بهائیان اعدام شدهاند، آنچنانکه مسلمانان و شیعیان بسیار بیشتر از آنان اعدام شدهاند.
این توضیحات البته نمیتواند و نباید بهعنوان دفاعی از مجازات اعدام برای تمام اعدامشدگان تلقی شود، بلکه بستر هیجانی سالهای اولیۀ انقلاب در شناخت چرایی این رفتار حاکمیت، باید توسط جامعهشناسان و تاریخنگاران مورد واکاوی و آسیبشناسی قرار گیرد. نظام جمهوری اسلامی البته خود به این آسیب پی برده و در سالهای بعد، مجازات اعدام را بهشدت کاهش داده و از مجازاتهای جایگزین استفاده کرده است، اما سوءاستفاده از فرایندی در 40 سال قبل برای همراهی نشان دادن با اپوزیسیون و براندازان و زنده کردن هزینههای تحمیلشده بر نظام جمهوری اسلامی بهجهت موج سواری بر اعتراضات پس از فوت خانم مهسا امینی، خود اقدامی غیرموجه و غیراخلاقی به نظر میرسد.
هرچند که اعدام حتی یک نفر، بهجهت از بین رفتن یک انسان، در این حوادث باعث تأسف و اندوه نگارنده است، اما باید دانست که در طول سالهای گذشته و اعتراضات مختلف در دهههای 80، 90 و سالهای اخیر بعد از هزاره، بهائیان هرگز اعدام نشدهاند و شاید به همین دلیل، کوشیدهاند تا از لابهلای صفحات تاریخ، برای خود در این زمینه نیز رزومهای فراهم کنند و خود را هزینهداده و تاوان پسداده و همراه با سایر اپوزیسیون نشان دهند.
نتیجهگیری
با توجه به اتفاقات و ناآرامیهای اخیر ایران (در نیمه دوم سال 1401 شمسی) بعد از مرگ مهسا امینی، تشکیلات بهائی در ابتدا همچون گذشته، ضمن همدلی با حوادث، سعی نمود تا با توسل به تعلیم «عدم دخالت در سیاست» اتفاقات اخیر را بهعنوان «شورشهای بزرگ در ایران» و یک حرکت سیاسی و حزبی معرفی کرده و بهائیان را در سراسر دنیا از اظهار نظر و حضور در این تجمعات منع نماید، اما با ادامه پیدا کردن این تجمعات و احتمالاً اشتباه محاسباتی تشکیلات در نزدیک بودن تغییر حکومت در ایران، اجازه حضور بهائیان در تجمعات براندازان نظام جمهوری اسلامی را صادر نمود و تشکیلات هم، توسط خانمها فریبا کمالآبادی و مهوش ثابت (از مسؤولان تشکیلات بهائی در ایران) بهصورت رسمی در برنامهریزیهای آیندۀ ایران پس از براندازی شرکت کرده و سعی در جذب مخالفان و افراد زخمخورده از این حوادث را داشته و با توجه به اهداف نقشه 9 ساله تبلیغی بهائی، سعی در شرکت در گفتمانهای اجتماعی به قصد جامعهسازی نموده است. در همین راستا کمپینی با عنوان «داستان ما یکیست» را راهاندازی نموده که موضوع این کمپین اعدام 10 زن از فعالان جامعۀ بهائی شیراز بوده است.
در مطالعات بعدی، به علت اینکه موضوع کمپین «داستان ما یکیست»، اعدام تعدادی از فعالان تشکیلات بهائی در شیراز، حدود 40 سال قبل (خرداد 1362) بوده و این واقعه تاریخی باید در بستر زمان و مکان خود بررسی شود، میخواهیم با یادآوری وقایع سالهای پیش و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357 شمسی، نحوه عملکرد و رویارویی «تشکیلات بهائی» با این حوادث و همچنین ماجرای دستگیری فعالان بهائی در شهر شیراز، عملکرد دستگاه قضایی و عملکرد «جامعۀ بهائی»، در ایران را بازخوانی نماییم.
منابع:
1- مجموعه پیامهای معهد اعلی پیش از سال 2000 میلادی ـ گرد آوری و تنظیم: مهندس خسرو دهقان.
2- مجموعه پیامهای معهد اعلی پس از سال 2000 میلادی ـ گرد آوری و تنظیم: مهندس خسرو دهقان.
3- جزوه سخنرانی جناب پیترخان ـ عضو بیتالعدل اعظم ـ 30 نوامبر 2003 سیدنی.
4- کتاب گفت و شنود: سخنان جناب علی نخجوانی ترجمه: دکتر منوچهر سلمانپور مؤسسه عصر جدید، آلمان ۲۰۰۳ میلادی.
5- توقیعات مبارکه حضرت ولی امرالله (1927-1939).
6- قانون اساسی بیتالعدل اعظم شامل بیاننامه و نظامنامه.
7- انوار هدایت.
8- وظیفه دشوار نظارت بر اجرای قانون اساسی ـ مهرپور 1384.
9- سایت صراط نیوز، خبر 15 آبان 1401.
10- سایت رادیو فردا 7 فروردین 1383.
11- سایت رادیو فردا 13 اردیبهشت 1383.
12- سایت ویکی پدیا فارسی، به نقل از: اردوان روزبه، نتیجه کنکور برای بهائیان در اما و اگرها.
13- سایت رادیو زمانه، 21 مرداد 1388.
14- نامۀ سرگشاده از سوی جامعۀ بهائی خطاب به رياست محترم جمهوری اسلامی ايران به تاریخ 25 آبان 1383.
15- متن سخنرانی دیان علائی در دانشگاه مک گیل کانادا در 3 آبان 1384.
16- گزارش گزارشگر ویژه کمیسیون حقوق بشر با شماره سند E/CN.4/1996/95/Add.2 به تاریخ 9 فوریه 1996.
17- فریدون وهمن، کتاب صدوشصت سال مبارزه با آیین بهائی.
18- پیام محفل روحانی ملی بهائیان استرالیا خطاب به کلیه محافل روحانی محلی در استرالیا مورخه ۲۴ سپتامبر ۲۰۲۲.
19- ترجمه نامه محفل روحانی ملیّ بهائیان آلمان به تاریخ ۳۰ سپتامبر ۲۰۲۲ خطاب به بهائیان در آلمان.
20- پیام محفل روحانی ملّی بهائیان ایالات متّحده خطاب به جامعۀ بهائی امریکا در تاریخ ٣٠ سپتامبر ٢٠٢٢.
21- پیام خطاب به جامعۀ بهائی آمریکا در تاریخ 5 اکتبر 2022.
22- پاسخ بیتالعدل در تاریخ ۱ شهرالمشیه ۱۷۹ (۲۷ سپتامبر ۲۰۲۲).
23- پاسخ بیتالعدل به سؤالات مطروحه در تاریخ شهر المشیۀ 179 (10 اکتبر 2022).
24- مصاحبه عباس امانت، مورخ بهائی، با تلویزیون فارسی بی بی سی در تاریخ 2 اکتبر 2022.
25- مقالهای با عنوان “قرةالعین: فریاد علیه روحانیون مرتجع” نویسنده: علی خدائی.
26- خبرگزاری ایرنا، دوشنبه 22 اسفند.
27- پیام نوروزی بیتالعدل سال 1402.
28- خبرگزاری هرانا ـ روز یکشنبه ۹ مرداد.
29- بیانیه وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران در تاریخ (8 مهر 1401).
30- بیانیه مطبوعاتی جامعه جهانی بهائی در تاریخ 11 ژانویه 2022.
31- سایت ایران وایر 18 آذر 1402.
32- پیام بیتالعدل خطاب به هیات مشاورین 30 دسامبر 2021.
33- بیانیۀ مطبوعاتی جامعۀ جهانی بهائی، (۱۵ مه ٢٠٢٣ ).
34- پیام اول اردیبهشت بیتالعدل 1401 (رضوان 2022).
35- تلویزیون ایران اینترنشنال: نشست مجازی دوروزه «گفتوگو برای نجات ایران».
36- بیانیه جامعۀ بهائی در 29 خرداد 1403 (18 ژوئن 2024 ).