حکایت وارونه از تخریب قبرستان های بهائی

0 660

یکی از حکایت هایی که بهائیان و حامیان آنها هر ازگاهی در رسانه های معاند مطرح می کنند، تخریب قبرستان های بهائی در ایران است. این حکایت تکراری، همان حنای رنگ باخته است که در سفر گروه خبری شفافیت به استان مازندران، بیش از پیش آشکار شد. بهائیانی که ادعاهای مظلوم نمایی شان، دل عالم را به درد آورده است، در منطقه ای به نام “چاله زمین” در شهرستان قائم شهر، به خوبی و خوشی در حال زندگی و البته تبلیغ و جذب مسلمانان هستند. محله ای که از اولین خانه تا آخرین آن متعلق به بهائیان است. بر سر در هر خانه ای هم نشان و یا نمادی از فرقه تشکیلاتی بهائیت دیده می شود که با گستاخی بی حدی بر دل و جان هر مسلمانی نهیب می زند. این محله، ویژگی متمایز دیگری هم دارد. در انتهای این محله و در امتداد زمین های کشاورزی، قبرستانی برای بهائیان ساخته شده است که از نظر ظاهری، یک پارک جنگلی تمام عیار است. در وسعت هم به یاری زمین های کشاورزی اطراف، چیزی از پارک جنگلی لویزان کم ندارد. ستاره ۹ پر که از مهمترین نمادهای بهائیان است، در جای جای این قبرستان دیده می شود، روی سنگ قبرها، صندلی ها و حتی آبخوری کنار دیوار این قبرستان. البته با کمک این نماد، دو میدان هم در وسط این قبرستان تزیین شده است.( دو میدان هم به شکل همین نماد در وسط قبرستان، آن را مزین کرده است) پس از دیدن این قبرستان، با خود اندیشیدیم که بهائیان با داشتن این قبرستان عریض و طویل در یک محله اختصاصی که ظاهراً هیچ ارگان یا نهادی هم قصد تخریب آن را ندارد، آن همه قیل و قال های مربوط به تخریب قبرستان را چگونه به راه می اندازند؟ بعد از کمی پرس و جو، پاسخ را در قبرستانی که در گوشه ای از بزرگراه شهرستان قائم شهر، به طور حیرت آوری پشت یک چمنزار مخفی شده بود، یافتیم. این قبرستان یک نگهبان هم داشت که ادعا می کرد صاحب یک تعمیرگاه ماشین است نه نگهبان بهائیانی که سال هاست در این مکان خفته اند و اکنون از هر زمان دیگری هوشیارترند به پوچی فرقه شان!
وی که عضو فرقه بهائیت است، از هشدارهای مسئولان استان برای تخریب این قبرستان خبر داد و براساس آموزه هایش همان حکایت دروغین تخریب قبرستان ها را بیان کرد. در حالیکه با پیگیری های مربوطه مشخص شد که چندی پیش، هم فرقه ای های این نگهبان، با یک دوربین فیلمبرداری و سناریویی از قبل تهیه شده، به این مکان آمده اند و از چند قبر قدیمی که قدمت آنها به بیش از ۳۰ سال می رسد و اکنون تنها چند تکه سنگ از آنها باقی مانده، قصه ای ساختند و مدتی بعد هم آن فیلم را مونتاژ کردند و به عنوان تخریب قبرستان های بهائی در ایران در بوق کردند! اما چیزی که بهائیان در این فیلم تبلیغاتی خود، هرگز به تصویر نکشیدند و ما با چشم خود دیدیم، کاشت درخت های تنومند و سرسبزی بود که حکایت از تبدیل این قبرستان به یک پارک جنگلی دیگر دارد.
و اینجا بود که قصد فرقه تشکیلاتی بهائیت را از تأسیس قبرستان های فرعی دریافتیم. بهائیان از امکاناتی که مسئولان استان به آنها داده اند، سو استفاده می کنند و نه تنها به یک قبرستان بسنده نمی کنند بلکه چند قبرستان فرعی دیگر هم در چند کیلومتری قبرستان اصلی خود ایجاد می کنند. چون شنیده اند که مسئولان قصد دارند این مکان را به پارک تبدیل کنند، گویا می خواهند پیش دستی کنند و این قضیه را به اسم تخریب قبرستان های بهائی بار دیگر رسانه ای سازند.
****************
هنوز هم هر کجا که می رویم، می پرسند مسلمانی یا بهائی؟
منببع:http://gozashtehalayande.blogfa.com/post-122.aspx
“قاسمعلی نوریان” ۳۸ ساله از اهالی روستای ایول و عضو شورای این روستا از حضور جدی بهائیان در روستای ایول می گوید: «قبل از انقلاب خیلی کوچک بودم. آنچه که پدران و پدر بزرگانمان برای ما تعریف کرده اند، حکایت از ظلم بهائیان در حق اهالی روستا دارد. از سال ۱۳۳۰ تمامی شب های نیمه شعبان را جشن می گرفتیم. از وقتی که بهائیان وارد روستا شدند، در این شب ها بلند گوهایمان را می گرفتند و پرچم هایمان را می شکستند.»
شفافیت: بهائیان اصالتاً اهل همین روستا بودند یا اینکه از جای دیگری آمده بودند؟
نوریان: اهل همین روستا بودند اما جدشان به نام “عبدالباقی روحانی” در سفری به شیراز فریب خورده و بهائی شده بود. وقتی به روستا برگشت، نزدیکان و بستگان خود را که چهار خانوار بودند، بهائی کرد. بعدها شش خانوار بهائی دیگر از روستاهای اطراف به ایول آمدند.
شفافیت: بهائیانی که در روستا زندگی می کردند، چه رفتاری با سایر اهالی داشتند؟
نوریان: بهائیان در حق اهالی ظلم بسیاری کردند. آنها هر سه شنبه شب، یک محفل داشتند که جوانان ما را به بهائی شدن تشویق می کردند. خانم های بهائی با بدترین وضع پوشش در روستا می گشتند تا جوانان را منحرف کنند، تا جایی که پدربزرگ من که آدم با خدایی بود چند بار به والدین آنها می گفت: مگر شما روسری ندارید سرتان کنید؟ من پول می دهم، روسری بخرید. آنها حتی آب فاضلابشان را به سمت تنها چشمه روستا هدایت می کردند.
شفافیت: در مراسم مذهبی مانند نیمه شعبان و ماه محرم چطور برخورد می کردند؟
نوریان: ما در عزاداری امام حسین (ع)، در روزهای تاسوعا و عاشورا علم گردانی داریم. آنها جلوی ما را می گرفتند. در مراسم مذهبی بلندگوهایمان را قطع می کردند و می گفتند فقط خودتان بشنوید، ما نمی خواهیم بشنویم! بی جهت مردم را اذیت می کردند و به ساواک گزارش می دادند که مسلمانان به ما بد و بیراه می گویند و به نخست وزیر توهین می کنند، تا آنجا که ساواک چند جوان را دستگیر کرد. یکی از آنها به نام “تیمور نوریان”، عموی من بود که به بدترین شکل شکنجه شد. آنها تا زمان انقلاب به همین کارها ادامه دادند و بعد از انقلاب، در سال ۶۰ متواری شدند.
شفافیت: درباره دیگر اقدامات اسلام ستیزانه آنها بیشتر توضیح دهید:
نوریان: کلاً کار تبلیغی زیاد انجام می دادند. چهار پنج خانوار بهائی که در روستا ساکن بودند، می خواستند ۱۰ خانوار مسلمان ساکن را هم بهائی کنند اما شخص باسوادی در مقابل مبلغ مسلمان ها نداشتند. به همین دلیل، یک شب زمستانی با پای پیاده به سنگسر استان سمنان رفتند و یک مبلغ بهائی آوردند که تا صبح با مبلغ ما بحث کرد اما در نهایت تسلیم شد و سحرگاه از روستا فرار کرد.
شفافیت: پس از ترک روستا، بهائیان باز هم به اینجا آمده اند؟
نوریان: وقتی که می خواستند بروند، نامه دادند که اگر ما مسلمان شدیم برمی گردیم در غیر اینصورت دیگر نمی آییم. اما چند سال پیش با چند مأمور از پاسگاه آمدند و دیوارهای باقیمانده را خراب کردند و چوب هایش را فروختند و به ما رسید هم دادند اما باز هم به بهانه های مختلف به روستا آمدند.
شفافیت: مطمئناً بهائیان در این روستا زمین زراعی هم داشته اند، آنها برای سرکشی به آن زمین ها می آیند؟
نوریان: زمین که خیلی نداشتند. کل زمین هایشان به ۸ تا ۱۰ هکتار می رسد ولی از آن استفاده نمی کنند.
شفافیت: یعنی زمین هایشان اکنون بدون استفاده مانده و مصادره نشده است؟
نوریان: زمین ها مصادره نشده اما مردم هم از آنها استفاده نمی کنند، اهالی این روستا، افراد مؤمنی هستند. من خودم تراکتور دارم. یکبار بهائیان به روستا آمدند و از تراکتور من فیلم گرفته و شایع کردند که این آقا با تراکتور، زمین های ما را شخم زده است. اصلاً چنین چیزی نبود. خدا شاهد است که من در عمرم تراکتور داخل زمین بهائی نبردم.
شفافیت: شما چیزی از جریان سال گذشته درباره اینکه بهائیان گفته بودند”روستاییان، خانه هایشان را آتش زدند” شنیده اید؟
نوریان: مردم سراغ خانه های آنها نرفتند. آنها بعد از انقلاب از این روستا رفتند و خانه هایشان به مرور تخریب شد. خانه های این روستا از کاهگل است. همین الآن که ما در خانه هایمان هستیم و زندگی می کنیم، خود به خود خراب می شوند، چه برسد به اینکه چند سال آنها را رها کنی.
شفافیت: پس شما در این تخریب دست نداشتید؟
نوریان: به هیچ وجه. مردم ایول در تخریب این خانه ها دست نداشتند. این خانه ها به مرور زمان خراب شده اند، بر اثر بارندگی زیاد و طوفان. اینجا شش ماه از سال برف می بارد.
شفافیت: بهائیان مدعی شدند که سال گذشته مردم خانه هایشان را آتش زدند؟
نوریان: اصلاً چنین چیزی صحت ندارد.
شفافیت: شما تصاویری را که از شبکه های ماهواره ای مثل بی بی سی پخش شد، دیده اید؟
نوریان: نه، ما خود این تصاویر را ندیده ایم اما اخبار آن را از اقواممان در شهر شنیده ایم. ما هر کجا که می رویم و می گوییم از روستای ایول آمده ایم، از ما می پرسند مسلمانی یا بهائی؟ و ما باید قسم بخوریم که مسلمانیم. خدا لعنتشان کند، مردم این روستا را گرفتار کرده اند.
******************
دروغ تشکیلات بهائیت، روستای ایول را سوزاند
منبع:http://gozashtehalayande.blogfa.com/post-121.aspx
می گویند طوری دروغ بگو که خودت نیز باورت شود، حالا شده حکایت تشکیلات بهائیت که به راحتی آب خوردن دروغ می گویند و دروغ هایشان را آنچنان با آب و تاب تعریف می کنند که خودشان هم باورشان می شود و آدمی می ماند چطور با این همه دروغ، دماغ های پینوکیویی شان بزرگ نمی شود! شاید هم آنقدر دروغ گفته اند که فرشته مهربان هم از اصلاح آنها ناامید شده و دماغ هایشان برای همیشه بزرگ می ماند.
اما دروغ شاخدار تشکیلات: «خانه های پنجاه خانوار بهائی توسط مسلمانان به آتش کشیده شد»! البته این ادعای دروغین مربوط به سال گذشته است. اوایل تیر ماه ۱۳۸۹ که تشکیلات بهائیت با همکاری یاران غار خود سناریوی آتش گرفتن روستای ایول را کلید زد و در توصیف جزئیات این آتش سوزی آنقدر ظرافت به خرج داد که شبکه بی بی سی، مستندی عریض و طویل ساخت در باب اینکه: ای انسان ها کجایید که خانه های بهائیان در آتش سوخت. و بعد اعلامیه پشت اعلامیه و بیانیه پشت بیانیه در دفاع از بهائیان و محکوم کردن نظام جمهوری اسلامی ایران.
که البته همان زمان، ماهنامه شفافیت در شماره دهم خود به این قضیه اشاره داشت و بیان کرد که این یک بازی سیاسی است و چیز دیگری نیست جز مظلوم نمایی همیشگی بهائیان که برایشان از نان شب هم واجب تر است و سفسطه بازی بی حدشان که آن هم از خواب شب، واجب تر.
اما بعد از گذشت یک سال، تشکیلات تصمصیم گرفت به بهانه سالگرد آن واقعه دروغین، سناریوی دیگری را آغاز کند و برنامه دیگری بسازد.
و ما هم تصمیم گرفتیم برای خنثی کردن نقشه بهائیت که در صدد تحمیق بیشتر اعضای ناآگاه و ساده خویش بود، به روستای ایول استان مازندران سفر کوتاهی داشته باشیم تا با جامه عمل پوشاندن به اینکه بسیار سفر باید تا پخته شود خامی، به اعضای فریب خورده و شستشوی مغزی داده شده بهائیت بگوییم که می توان با یک سفر یک روزه به یک استان و توقف چند ساعته در یکی از روستاهای آن، بسیار از خامی در آمده و دروغ های تشکیلات بهائیت را رو کرد، چه برسد به اینکه بخواهی بیشتر سفر کنی، چون مشت نمونه خروار است.
قصه روستای ایول
از آنجا که اساس تشکیلات بهائیت بر پایه تبلیغ استوار است، تشکیلات هر چند وقت یکبار تعدادی از خانوارهای بهائی را وادار می کند که به مدت چند سال به مکان های مورد نظر آنها در شهرها و روستاهای مختلف بروند، در آنجا سکونت کرده و به تبلیغ مسلک از پایه ویرانشان بپردازند. این قانون در مورد روستای ایول نیز صدق می کرد. چند سال قبل از انقلاب، تشکیلات بهائیت به چند خانوار بهائی به سرکردگی “عبدالباقی روحانی” دستور می دهد که در ایول ساکن شوند و کار خود را آغاز کنند.
بهائیان این منطقه هم طبق دستور، شروع به تبلیغ و کارشکنی علیه مسلمانان ساکن روستا کردند. بماند که در این راه از هیچ کارشکنی فرو نگذاشتند؛ شکستن و گرفتن بلندگوها در اعیاد و مراسم مذهبی مسلمانان، رها کردن آب فاضلاب خانه هایشان در تنها چشمه روستا و تشویق زنان و دختران به بی حجابی، تنها شمه ای از کارهای آنان بود. البته از آنجا که جاسوسی هم جز مشاغل دائمی و ثابت بهائیان است، جاسوسی برای رژیم منحوس پهلوی و لو دادن جوانان مسلمان روستا به دلیل مخالفت با شاه و سیاست هایش را به عنوان چاشنی کارهایشان هرز چندگاهی به خورد مردم مسلمان روستای ایول می دادند.
که البته به برکت انقلاب، این روستا از لوث وجودشان پاک شد و پیش از ۳۰ سال است که آن چند خانوار بهائی که شمار آنها به زور به پنج خانوار می رسید، نه پنجاه خانوار! خانه های کاهگلی و سست خود را رها کرده و چتر تبلیغاتشان را در جای دیگری پهن کردند. خانه هایشان نیز بر اثر عوامل طبیعی همچون باد و ریزش برف و باران به مرور زمان تخریب شد.

منبع:http://gozashtehalayande.blogfa.com/post-124.aspx

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

5 × 1 =