آشنائی با بهائیت(قسمت چهارم)

0 827

 فصل هفتم احکام بهائیت

از آنجا که بهائیت از بابیت وهسته مرکزی بابیت از اسلام انشعاب یافته است،بهاءالله به دو منظور شروع به جعل شریعت و خلق احکام کرد تا اولا ً: با جعل این احکام ظاهر دین خود را به ادیان حقه و اصیل که دارای شریعت و احکام مخصوصه هستند شبیه کندو از این رهگذر ساده لوحان را به سوی خود جلب نماید و ثانیاً احکامی وضع نماید که موافق میل حامیان شرقی وغربی او بوده تا در صورت فراگیرشدن آن (که البته فرضی محال است)برای آنان درد سر و زحمتی نداشته باشد.

آنچه در زیر می آید نمونه هائی از این احکام است:

طهارت

در بهائیت خبری ازطهارت و نجاست به معنای اسلامی آن نیست.بهاءالله در اقدس با جمله « قد انغمستُ الاشیاء فی بحرالطهارة » (۱) بنابراین دیگر هیچ چیز نجسی در دنیا وجود ندارد … حتی بول و غائط انسانی و سگ وخوک و….. و تنها بهائیان باید از چیز هائی که به اصطلاح کثیف هستند پرهیز کنند،آنهم اگر دلشان خواست که نظیف باشند.

وضو

بنا بر آنچه که در صفحه ۱۵ کتاب گنجینه حدود و احکام مهم ترین کتاب فقهی بهائیان بشمار میرود آمده است :

وضوی بهائی به ساده ترین شکل ممکن انجام میگیرد(۲)شستن دستها تا مچ و شستن صورت و قرائت دو دعای یک سطری،

و با تفحص در مهم ترین کتابهای احکام بهائی اگرچه از زوال وضو صحبت شده اما اثری از بیان مبطلات وضو دیده نمی شود.

نماز

بهاءالله در کتاب اقدس برای پیروان خود سه گونه نماز تشریع نموده است که عبارتند از نماز صغیر ، نماز وسطی ، نماز کبیر که البته هرسه واجب نیست(۳)

دقت و امعان نظر در ویژگیهای نماز بهائی نشان دهنده روح تفرعن و علاقه بسیار زیاد شارع آن به پرستیده شدن است،چرا که بهاءالله شخص خود را قبله بهائیان در نماز معرفی کرده،وی می گوید:

“و اذا اردتم الصّلوةَ وَلُّوا وجوهَکم شطرِیَ الأقدسَ المقامَ المقدّسَ الّذی جعله اللّه مطاف الملأ الأعلی و مُقبَلَ اَهلِ مدائن البقاء و مصدر الأمر لمن فی الأرضین و السّموات ….

هنگامی که خواستید نماز بخوانیدصورتهای خود را برگردانید به سوی مقام مقدسی که خداوندآنجا را محل طواف ارواح و ملائکه و محل توجه اهالی شهرهای بقا و مصدر امر برای کسانی که در آسمان و زمین قرار داده است ….

و در لوح محمّد قبل علی آورده است:

“اینکه درباره قبله سؤال نمودی …. مادام که شمس مشرق و لائح است توجّه باو مقبول بوده و خواهد بود و از بعد هم قرار فرموده.” (۴)

دیگر آنکه خواندن نماز به جماعت به موجب این دستور بهاء حرام است :

“کتب علیکم الصّلوةُ فُرادی قد رُفِعَ حُکمُ الجماعة الّا فی صلوة المیّت انّه لهو الآمر الحکیم”. (۵)

جالب است بدانیم یکی از نمازهای این دین مبین قرن اتم سرقت شده است،در لوح میر علی اصغر اسکوئی فریدی آمده است :

که از این کلام عبدالبهاء مشخص می شود سرقت قبل از اقامه و خوانده شدن آن نماز توسط بهاء یا عبدالبهاء بوده است چرا که اگر عبدالبهاء این نماز را خود خوانده ویا خوانده شدن آن توسط پدرش را دیده بود،میتوانست پاسخ میر علی اصغر اسکوئی فریدی را بدهد و دیگر دزدیده شدن لوح آن اهمیتی نداشت.

روزه

وجوب روزه برای بهائیان در اسفند ماه به مدت نوزده روزاست که از طلوع تا غروب آفتاب فقط با امساک از۲ مورد اکل وشرب تحقق می یابد.

روزه ای آسان در معتدل ترین فصل سال نشان از توجه جناب بها ءالله است به سلیقه دینداران عصر جدید که حال کارهای عبادی سخت را ندارند.

حج

این عبادت به شرط استطاعت جسمی ومالی است و با زیارت منزل سید علی محمد باب در شیراز ویا منزل میرزا حسینعلی نوری در بغداد محقق می شود.

این مسافرت بر مردان واجب است و زنان که نیمی از جمعیت هستند،معاف از انجام شده اند.این حج موقع و فصل معینی ندارد و در ۲ جای متعدد است پس نمی تواند نتایج حج اسلامی را داشته باشد.

حقوق مالی

به حکم این بند از کتاب اقدس “و الّذی تَملّک مائة مثقالٍ من الذّهب فَتسعَةَ عشر مثقالاً لله فاطر الأرض و السّمآء” بربهائیان واجب است که وقتی نصاب اموالشان به یکصد مثقال طلا رسید، نوزده مثقال آنرا تحت عنوان حقوق اللّه به دستگاه رهبری بپردازند.

کاملاً معلوم است که بهاء الله در این حکم برای تأمین نیازهای مالی فرقه خود از سیستم مالی اسلام الگوبرداری نموده است و تنها با تغییر در نحوه تصرف آن سیستم مالی آئین خود را ساماندهی کرده است.

نکته: با عنایت به اینکه بسیاری موضوعات مبتلابه مردم در کتابهای احکام بهائی معطل و ناگفته مانده است.بخش عظیمی از کتب فقهی بهائی مثل گنجینه حدود و احکام اختصاص به این وظیفه پیدا کرده است.حاجی ابوالحسن امین اردکانی اولین انسجام تشکیلاتی بهائیان را در جمع آوری حقوق الله نشان داد.

ازدواج

بر اساس استفتائات بهائیان از شوقی و عبدالبهاء درباره تعداد همسران،بهائیان مکلف به قبول تک همسری شده اند،اگر چنین است چرا :

در اقدس چنین حکمی وجود نداشته و براساس نص صریح داشتن ۲ زن در آن واحد جایز است.

حداقل نام چهار همسر برای بهاء که از هرکدام هم فرزندانی داشته است در کتب تاریخ ثبت شده است.

شوقی به تقلید از عبدالبها تجدید فراش را ممنوع دانسته و می گوید این حکم مشروط به شرط محال است. در حالی که در کتاب اقدس هیچ شرطی برای آن ملاحظه نمی شود،آنچه در بند ۶۳کتاب اقدس آمده است این است :
“ایّاکم ان تجاوزوا عن الأثنتین و الّذی اقتنع بواحدة من الأمآء استراحت نفسه و نفسها.”

عبدالبهاء در لوح مسیس روزنبرگ :”بنصّ کتاب اقدس در تزویج فی الحقیقه توحید است زیرا مشروط بشرط محالست.”

و در حکیم داود:

“امّا در خصوص تعدّد زوجات منصوص است و ناسخی ندارد ….من میگویم عدالت رادر تعدّد زوجات شرط فرموده‌اند تا کسی یقین بر اجرای عدالت نکندوقلبش مطمئن نشود که عدالت خواهد کرد،متصدّی تزویج ثانی نشود،چون حتماً یقین نمود که در جمیع مراتب عدالت خواهد کرد آنوقت تزویج ثانی جائز …. و عدالت بدرجه امتناع است …. عبدالبهاء آنچه در قرآن درباره عدالت میان همسران آمده را می خواهد بنام بهائیت مصادره نماید،چرا که در حکم بهائی مربوط به تعدد زوجات هیچ نشانی از شرط اعم از محال و غیر محال وجود ندارد،بلکه تنها یک امر ارشادی را درپی دارد که با توجه به اجازه تجدید فراش عقلاً لازم الاجرا نباید باشد.

نکته دیگردرباره ازدواج بهائی علاوه برلزوم رضایت زوجین درازدواج رضایت والدین آنها نیزضروری است.یعنی برای تحقق یک ازدواج لازم است ۶نفر رضایتنامه صادر کنند که جلب نظر موافق ۶ نفر درتعارض جدی باهدف مهم تسهیل ازدواج جوانان خواهد بود.

طلاق

اگرچه ادیان ابراهیمی،طلاق را امری منفور میدانند،اما بالاخره امری است که لزوم آن برای جوامع انسانی قابل انکار نیست.وظیفه ارباب ادیان است که احکام متناسب با حقوق زوجین را بدون اجحاف به هریک از طرفین با استفاده از نصوص معتبر الهی وآسمانی پیامبر آئین خود صادر و نازل نماید.

لطفاً به این حکم توجه کرده و خود قضاوت کنید:

۱.شوقی افندی درلوح محفل روحانی ملّی ایران مورّخه سوّم شهر القدرة سنه ٩٢ / نوامبر ١٩٣۵:

سؤآل “در خصوص اجرای امر طلاق در صورتیکه بمیل زوجه حاصل آیا اخذ نفقه در مدّت اصطبار(۶) از زوج باید نمود یا نه؟

فرمودند بنویس در هر حال نفقه را باید زوج بر حسب حکم کتاب تأدیه نماید.”

۲. یا این حکم از خود بهاءالله :

و الّذی سافر و سافرت معه ثمَّ حدّث بینهما الأختلاف فله ان یؤتیها نفقة سنة کاملة و یرجعها الی المقرّ الّذی خرجت عنه او یسلّمها بید امین و ما تحتاج به فی السّبیل لیبلّغها الی محلّها انّ ربّک یحکم کیف یشآء بسلطان کان علی العالمین محیطاً.” (بند ۶۹)

کسیکه با همسرش مسافرت کند و در بین راه با همسرش اختلاف پیدا کند لازم است که همسرش را با همراهی یک فرد امین به شهرش برگرداند و مخارج یک سال زندگی را به او بدهد.

در مورد اول که مرد بدون داشتن تقصیر موظف به تأمین مخارج زندگی زنی است که از این مرد متنفر است ودر مورد دوم بدون توجه به فرد مقصر مرد محکوم به تأمین مخارج یکساله و نیز مخارج بازگشت آن زن و همراه او به جائی که با آن زن از آنجا خارج شده است میگردد.

ارث

نمونه ای از حدود

بهاءالله در کتاب اقدس مجازات قاتل و حکم کسیکه خانه کسی را بسوزاند چنین اعلام میکند :

“مَنْ اَحْرقَ بیتاً متعمِّداً فَاَحْرِقوه و مَنْ قتل نفساً عامداً فاقتُلُوه”.

کسیکه خانه ای را بسوزاند او را بسوزانید و کسی رانیز که کسی را بکشد بکشیدو اگر هم خواستید آنها را درحبس ابد نگاه دارید مانعی ندارد …و درپی این حکم میگوید:

“خُذُوا سُنَنَ اللّه بایادی القدرة و الأقتدار ثمَّ اترکوا سُنَنَ الجاهلین.”

سنت های الهی را با دستان قدرت و اقتدار بگیرید وسپس سنت های جاهلانه را ترک کنید..و بعد گویا متوجه غلظت حکم خود شده تخفیفی به هردو(قاتل و آتش زننده خانه)میدهد:

و ان تحکموا لهُما حبساً ابدیّاً لا بأس علیکم فی الکتاب انّه لهو الحاکم علی ما یرید.” (۷)

واگر حکم به حبس ابد دادید باکی برشما نیست درکتاب خدا ، همانا که او حاکم است بر آنچه شما اراده می کنید.

نمونه ای از کفارات

در آئین بهائی حد و مجازات زنا کردن به وسیله واریز پول به حساب بیت العدل است . اقدس حد زانی و زانیه را چنین تعیین کرده:

«خدا حکم کرده است بر هر زانی و زانیه دیه مسلمه را به بیت العدل بدهد و آن نه مثقال طلاست!.»

عمل شنیع لواط نیز اگرچه محکوم به حرمت است اماحد آن بعلت خجالت کشیدن خدا مبهم است “انّا نَسْتَحْیی اَنْ نذکُرَ حکمَ الغِلمانِ” ما شرم داریم که حکم (عمل لواط)پسران را بگوئیم ؟ در کتاب مستطاب اقدس میفرمایند قوله تعالی:

“انّا نَسْتَحْیی اَنْ نذکُرَ حکمَ الغِلمانِ اتّقُوا الرّحمنَ یا ملأ الأمکانِ و لاتَرتَکِبوُا ما نُهیتُم عنه فی اللّوح و لا تکونوا فی هَیْمآء (١) الشّهوات من الهائمین.” (۸)

تقویم

تقویم شمسی بهائی از نوروز آغاز گشته و نوزده ماه دارد ،که هر ماه نیز از نوزده روز تشکیل شده است،مجموع روزهای سال سیصد وشصت و یک روزمیشود که چهار روز (در سالهای کبیسه پنج روز ) باقی خواهد ماند که به عنوان ایام الهاء نامیده شده است و این ایام برای شکرگزاری و جشن تعیین شده است.

ضیافات

بهائیان هم چنین به حضور در «ضیافات » موظف اند که هر نوزده روز یک بار تشکیل می گردد.در آیین بهائی نوشیدن مشروبات الکلی و مواد مضر به سلامت منع شده، منبع اصلی احکام در میان بهائیان کتاب اقدس است.این کتاب،متممی نیز دارد که به رساله سؤال و جواب معروف است.

 

تعویض اثاثیه منزل هر نوزده سال یکبار

بها ء الله درکتاب أقدس: هر نوزده سال یکبار اثاثیه منزل خود را تعویض نمائید،

“کتب علیکم تجدید اسباب البیت بعد انقضآء تسع عشرة سنةکذلک قضی الأمر من لدن علیم خبیر انّه اراد تلطیفکم و ما عندکم اتّقوا اللّه و لا تکوننّ من الغافلین.” (۹)

ما در مورد این حکم قضاوت را به عقلا واگذار می کنیم.

جواز رباخواری

باب وبه تبع او بهاءالله برای اثبات اینکه احکامی جدید آورده اند به صدور حکم حلال بودن ربا پرداختند.عبدالبهاءدر این مورد میگوید :

و امّا مقدار ربح در معاملات نقدیّه حضرت اعلی روحی له الفداء تنزیل تجارت را مشروع فرموده‌اند.(۱۰)

ولی پس از توجه به باز خورد منفی این حکم شیطانی ناچار شدند حرفهای گذشته را با لطایف الحیل پس بگیرند.بنابراین عبدالبهاء در لوح دیگری مینویسد:”من بعد تنزیل بنفسی ندهید زیرا عبدالبهاء تنزیل دوست ندارد ولو اینکه مشروع است مگر قرض الحسنه امّا از احدی تنزیل مگیرید.”

کتمان عقیده

بنا به بداهت عقل در جائیکه حفظ و صیانت از جان و مال و ناموس بدون کتمان عقیده امکان نداردو از سوی دیگر با ابراز نکردن عقیده به حریم کبریائی دین الهی خدشه ای وارد نمی آید،واجب است که از ابراز عقیده خود داری و کتمان عقیده نمود.

امادرآئین بهائیت کتمان عقیده ممنوع و افرادملزم به ابراز عقیده دینی خود هستند. بهائیان کتمان عقیده راکه درشرع اسلام تقیه نامیده میشود دروغگوئی قلمداد کرده اند.

شوقی افندی در پاسخ به سؤالی درباره تقیه می گوید :

عقیده کتمان ننمایند و از تقیّه اجتناب بنمایند از پس پرده خفا برون آیند و قدم بمیدان خدمت گذارند،مضطرب و هراسان نباشند و بجانفشانی قیام نمایند،هر امری را فدای این مقصد اصلی کنند و در سبیل این مبدأ جلیل و امر قویم از هر منصب و مقامی چشم پوشندو مصالح شخصیّه و ملاحظات نفسیّه را فدای مصالح عمومیّه امریّه فرمایند.(۱۱)

و در لوح ثابت شرقی مورّخ ١۵ شهر الجلال ٩١ مطابق ٢٣ اپریل ١٩٣۴ می گوید:

“سؤال ثالث در خصوص کتمان عقیده در نقاطیکه بهائی غیر موجود معروض داشته بودید.جواب فرمودند کتمان عقیده حتّی در اینمورد مذموم و مخالف مبادی این امر است.”( ۱۲)

اما ملاحظه تاریخ زندگی عبد البهاء نشان میدهد که او حتی تا آخرین روز های حیات عقیده خویش را درعکا و حیفا آشکار نساخت تا آنجا که اهالی آن جا حتی روحانیون مسلمان از عقیده واقعی او خبر نداشتند،او حضور در نمازهای جماعت عکا را از دست نمی داد تا سنیان متعصب آن دیار به مرام پوشالین او پی نبرند. شوقی افندی در ذکر حالات عباس افندی،در آخرین هفته حیاتش تصریح می کند که: «در آخرین جمعه توقف مبارکش در جهان ناسوت با وجود خستگی و ضعف فراوان جهت ادای صلاة ظهر در جامع مدینه حضور بهم رسانید(۱۳)

فصل هفتم نظام و تشکیلات اداری

آنان که بهائیت را مانند یکی از احزاب سیاسی معرفی میکنند سخن به گزاف نگفته اند،تشکیلات اداری بهائیت درست مانند یک سازمان سیاسی به کنترل اعضا و نیروهای طرفدار خود پرداخته و در فرصت های مناسب بهره خود را از آنها برمی گیرد. بر اساس نوشته های بهاءالله،بهائیت باید به صورت تشکیلاتی وسازمانی اداره شود و هیئتی مرکب از نه نفر سرپرستی فرقه را برعهده داشته باشند.

بیت العدل

میرزا حسینعلی در کتاب اقدس دستور تشکیل بیت العدل را صادر کرده و مینویسد:

“قد کتب اللّه علی کلّ مدینة ان یجعلوا فیها بیت العدل و یجتمعَ فیها النّفوُس علی عدد البهآء” (۱۴)

وخداوند مقرر کرد تا در هر شهری بیت العدلی تأسیس گشته و افرادی به تعداد عدد بها در آن جمع (برای انجام امورات جار ی بهائیان ) شوند.

وی در توقیع مورخه سوم شهر البهاء ٢٣ مارس درباره علت تأسیس و اعلام وظایف و حدود اختیارات اعضای بیت العدل میگوید :

امور ملّت معلّق است به رجال بیت عدل الهی ………. چونکه هر روز را امری و هر حین را حکمی مقتضی،لذا امور به وزرای بیت عدل راجع تا آنچه را مصلحت وقت دانند معمول دارند ……ایشان ملهمند بالهامات غیبی الهی،بر کلّ اطاعت لازم امور سیاسیّه کلّ راجع است به بیت العدل و عبادات بما انزله اللّه فی الکتاب .(۱۵)

بیت العدل مسئولیت امور روحانی و اداری جامعه بین‌المللی بهائی را بر عهده دارد که مسئولیت حفظ اماکن و سایر املاک بهائی در عکا وحیفارا نیز بر عهده دارد .

این تشکل از سوی بنیانگذار این فرقه ، بعنوان نهادی با توانائی تشریع در امورات غیر عبادی تعیین گردیده است.بهاءالله به بیت العدل اختیار داده‌است که در مواردی که کتب وآثار بهائی ذکرشان را ننموده قوانینی وضع نماید،این مجمع از نه نفر تشکیل شده است که هر پنج سال یک‌بار از طرف جمیع اعضاء محافل ملّی بهائیان جهان انتخاب می‌شود.و البته به ضرورت و صلاحدید ممکن است تعداد افزایش یابد اما کاسته نمیشود.

واحدهای سازمانی بیت العدل از دارالتبلیغ بین المللی شروع و به هیئت ها و لجنه های محلی ختم میگردد.بالاترین مرجع تصمیم گیری بیت العدل ،دارالتبیلیغ بین المللی است،علاوه بر دارالتبلیغ واحدهای دار الآثار، هیأت مهاجرین ، دفتر بین المللی بهائی ، دارالآثار بین المللی بهائی با شرح وظایف مخصوص مستقیماً زیر نظر بیت العدل ادای وظیفه میکنند.

علاوه بر محافل ملی و محلی ،هیأتها ولجنه ها از دیگر واحدهای سازمانی بیت العدلند که زیر نظر محفل ملی و محلی و متناسب با نیازها و ضرورتهای ملی و منطقه ای بهائیان تأسیس می گردند و هر هیأت و لجنه در حوزه تعریف شده ای فعالیت میکند.در واقع ملموسترین واحد سازمانی برای آحاد بهائی هیأتها ، لجنه ها و محافل محلی اند،این واحد ها بر کلیه فعالیت های اجتماعی فردی و احوال شخصی بهائیان نظارت و اشراف کامل دارد.

اولین انتخابات بیت العدل در سال ۱۹۶۳ و آخرین انتخابات در سال ۲۰۰۳ برگزار گردیده‌است.محل بیت‌العدل اعظم در اسرائیل در شهر حیفا برفراز کوه کرمل است. بهاءالله در سال ۱۸۹۰، حدود ۶۰ سال قبل از ایجاد دولت اسرائیل،دریکی از الواحش به نام لوح کرمل،در حالی که به اجبار امپراتوری عثمانی، حکومت وقت، در این محل در تبعید بود، این مکان را برای استقرار مراکز اداری و روحانی بهائی انتخاب کرد.تشکیل بیت العدل فصل جدیدی در تاریخ بهائیت است.

اوّلین حاکم بر نهاد رهبری بهائی در حیفا شخص بهاءاللّه بود و پس از وی پسر ارشدش عباس افندی که نزد بهائیان به مرکز میثاق و از سوی خودش ملقب به عبدالبهاء بود بر اریکه قدرت تکیه زد و قرار بود که بعد از وی محمد علی برادرش ریاست بهائیان را بر عهده داشته باشد،اما بعلت بروز اختلافات شدید که منجر به تکفیر و تفسیق برادران از سوی یکدیگر گردید این اتفاق نیفتاد و نیز بعلت آنکه عبدالبها فاقد فرزند ذکوربود نوه دختریش شوقی افندی با عنوان ولی امرالله رهبری بهائیان را عهده دار شد وتمام الواح واحکام بدست رهبران صادر و به بهائیان جهان واصل می‌شد اما بعد از درگذشت شوقی افندی تا شش سال سازمان بین المللی ایادی به عنوان جنین بیت العدل اعظم به رتق وفتق امور بهائیان جهان می پرداخت و از سال ۱۹۵۳ که بیت العدل اعظم تأسیس شدو هدایت جامعه بهائی توسط ۹ گروه نه نفره ای که منتخب بهائیان سراسر جهانند انجام می پذیرد.طبق گفته های بهاءاللّه و عبدالبهاء قوانینی که بیت العدل اعظم تشریع می‌کند همان اعتبار و صلاحیّت آثار آنان را دارد،با این تفاوت که بیت العدل اعظم مختار است که چون مقتضیات زمان ایجاب نماید آنچه را خود تشریع نموده تعدیل یا لغو نماید.ولیکن قوانینی که در آثار بهاءالله و عبدالبها آمده‌است قابل تغییر نیست.عبدالبهاء می‌گوید:

۱. هر امری که در آثار رهبران نخستین بهائی نباشد راجع بیت العدل عمومی است و آنچه به اتفاق و یا به اکثریت آراءاعضای بیت العدل تحقق یابد،همان حق و مرادالله‌ است.

۲. تفسیر متون‌ و آثار بهاءالله، عبدالبهاء و شوقی افندی و توضیح مسائل مبهمه.

۳. تشریع قوانین و احکام غیر منصوصه به مقتضای زمان.

۴. اداره امور جامعه بهائیان در سراسر دنیا.

۵. ایجاد موسسات تبلیغی و اعلان و انتشار و تبلیغ بهائیت و ترویج مصالح بهائیان

۶. سرکوب اختلافات به وجود آمده در جامعه بهائی(۱۶)

هیأت مشاورین قاره ای

هیأت مشاورین قاره ای،به عنوان یکی از واحدهای وابسته به دار التبلیغ بین المللی ، در قالب قاره های آسیا ، اروپا ، امریکا و آفریقا و اقیانوسیه از طریق هیأتها ، معاونت خود ، مدیریت محافل ملی کشورها را بر عهده دارد.این هیأتها ، علاوه بر مدیریت محافل ملی کشورها ،دو وظیفه عمده صیانت از تشکیلات و جامعه بهائی و تبلیغ و نشر مرام بهائیت را نیز عهده دار می باشد.

محافل روحانی ملی و محلی

در حال حاضر جامعه بهائی در صورت امکان در هر شهری یک گروه نه نفره به نام «محفل روحانی محلی» انتخاب می‌کنند به این ترتیب که انتخاب اعضای محافل به صورت رای مخفی و آزاد است و بدون کاندیدا و تبلیغات. بهائیان ساکن هر شهر و روستا ، چنانچه به حد نصاب نه نفر برسند،ملزمند محفل محلی برپا نمایند.محفل محلی ، همانند محفل ملی ، مرکب از نه نفر ، و در واقع ، زیر مجموعه محفل ملی است و از تمامی اختیارات و وظایف لازم برای اداره و کنترل بهائیان تحت حوزه خود برخوردار می باشد.

نمایندگان منتخب حوزه فعالیتی این محافل،اعضای «محفل روحانی ملی» را از بین کلیه اعضای جامعه بهائی آن کشور انتخاب می‌کند.محفل ملی در واقع رابط جامعه بهائی هر کشور با بیت العدل ، و مجری سیاست ها و اهداف بیت العدل در آن کشور است.تبعیت از دستورات محفل ملی بر بهائیان آن کشور واجب است و تخلف از آن دستورات،محرومیت های گسترده ای را در پی دارد ومتخلفان به اشد وجه مجازات میشوند.(اخیراً البته براثر فشارهای موجود،در این مجازاتها تجدید نظرهائی شده است)

و اعضای محافل ملی هستند که ۹ نفر اعضای بیت العدل اعظم الهی را انتخاب می‌کنند، که در صدر این محافل قرار دارد.

محفل‌های محلی و ملی طبق وصایای شوقی افندی به جای بیت‌العدل‌های محلی و ملی تا آمادگی جوامع برای بر پا کردن گروه مذکور برقرار خواهند بود.اعضای محافل می‌توانند مذکر یا مونث باشند.

بدرستی معلوم نیست که نخستین محفل روحانی در جهان در کجا تشکیل شد. پس از ارسال کتاب اقدس به ایران که در آن بهاء الله به تشکیل بیت عدل خصوصی در هر شهر دستور داده بود،مجمعی مشتمل بر برخی از بهائیان سرشناس طهران در سال ۱۲۹۴ (۱۸۷۷) تشکیل شد که سه سال بعد یعنی در سال ۱۸۸۰ به صورت رسمی تری درآمد.این مجمع انتخابی نبود و اعضای دیگری نیز به آن اضافه میشد. عبدالبهاء در سال ۱۳۱۵ ه.ق (۱۸۹۷-۸) دستور داد که ایادی امرالله محفل روحانی مرکزی طهران را تشکیل دهند. نخستین مجمع شورای بهائیان امریکا در کنوشا ویسکونسین یا نیویورک در ۱۸۹۷ یا ۱۸۹۸ تشکیل شد. بنابراین محفل روحانی بهائیان عشق آباد را باید نخستین محفل روحانی در جهان بهائی به شمار آورد.( ۱۷)

بخش دیگر تشکیلات بیت العدل،محافل ملی و محلی است که در سطح کشورها فعالند.محفل ملی عالیترین سازمان تصمیم گیری در هر کشور است که هر ساله طی انتخاباتی،با حضور نمایندگان محافل محلی آن کشور اعضای نه نفره آن انتخاب می شوند.

نکته دیگر آنکه طبق قوانین کتاب اقدس فقط مردان می‌توانند عضو بیت‌العدل اعظم باشند.مقر بیت‌العدل در شهر حیفای اسرائیل در کوه کرمل است. بهاءالله در سال ۱۸۹۰ در لوح کرمل، کوه کرمل را برای ساختمان مرقد و مدفن استخوانهای باب و هم چنین مقر بیت‌العدل انتخاب نمود.

فصل هشتم

بهائیت و سیاست

الف) بهائیت واستعمار

شاید لازم نباشد ثابت کنیم بهائیت محصول سیاستهای استعماری غربی برای تغییر در بنیان فکری اجتماعی جوامع اسلامی است،زیرا روابط و هم پیمانی سازمان رهبری بهائیت با بیگانگان و دول استعماری آنچنان آشکار و رسوا است که مورخان حوزه تاریخ معاصر ایران بی هیچ تردیدی به آن معتقدند (۱۸)،و حتی این مسئله را در آثاری که از سوی بابیان و بهائیان به جای مانده میتوان ردگیری نمود،بطور مثال بهاءالله برای فرار از مجازات و تسلط حکومت ایران بر آنان،براحتی چشم از وطن مألوف پوشید و تصمیم گرفت که خود و همه بابیان همراه او تابعیت دولت عثمانی را بپذیرند تا از تعقیب و آزار مأمورین و روحانیون ایرانی درامان باشند.بابیان ساکن بغداد نیز در مدت ۳ هفته همگی تبعه دولت عثمانی میشوند.عبدالبهاء در مقاله سیاح مینویسد:
“بواسطه این تدبیر تسکین فساد شد و قونسول دست از تعرض کوتاه نمود.”( ۱۹)

فریدون آدمیت به عنوان نماد روشنفکری الحادی درباره وابستگی های سیاسی بهائیان مینویسد:
” …دستگاه بهایی پیوستگی خاصی با سیاست های مختلف خارجی داشته و این کیفیت با گرویدن عنصر یهودی به آن گروه حدت گرفته است. مرام و مقصد آنان رواج بی وطنی است و راه و رسم آنان سرسپردگی به سیاست های اجنبی… رأی ما در این باره مبتنی است بر شواهد عینی و آن چه برای ما معتبر است همان شواهد عینی است “.(۲۰) وی سپس با بررسی شواهد خود چنین نتیجه میگیرد که:
“…عنصر بهائی چون عنصر جهود به عنوان یکی از عوامل پیشرفت سیاست انگلیس در ایران درآمد. ودر ادامه می آورد که : … طرفه این که از جهودان نیز کسانی به این فرقه پیوستند …”

مورخین غیر بهائی بیطرف اندک تردیدی ندارند که این نحله با حمایت و جهت دهی قدرتهای استعماری برای تغییر در ساختار جامعه مذهبی ایران ونیز گام برداشتن در جهت منافع استثمارگران شکل گرفته است.برای اثبات این مدعا شواهدی ارائه می گردد و وجدانهای بیدار به داوری طلبیده می شوند :

بهائیت و روسیه

حکومت دیکتاتوری روسیه تزاری درمنابع تاریخی اعم از مسلمان ،بابی،بهائی و غیره به عنوان نخستین دولتی که ارتباطی تنگاتنگ با بهائیت دارد مطرح می گردد.این دولت بارها وبارها با دخالت در قضیه بابیه و حمایت از آن مانع نابودی و اضمحلال این نحله جعلی گردید که شواهد بسیاری در این مورد خصوصاً در کتابهای بابی و بهائی برجای مانده است که هر گونه تردید را برای جویندگان حقیقت برطرف می کند:

اشتغال تعدادی از نزدیکان میرزا حسینعلی نوری (بهاءالله) در دستگاه امپراطوری روسیه که عبارتند از : پدرش میرزا عباس نوری ،دستیار شاهزاده «روس فیل» قاجار امام وردی میرزا بود برادر و شوهر خواهر و خاهر زاده وی نیز در استخدام سفارت روسیه بودند.(۲۱)

فعالیت و پیگیری های مشکوک کینیاز دالگورکی در جریان حرکت بابیه

تصویر برداری از جسد باب

دخالت صریح سفیر روسیه در نجات جان حسینعلی نوری (بهاءالله)

در واقعه ترور ناصرالدین شاه (۲۲)

دعوت از بهاءالله برای اقامت در روسیه (۲۳)

نظارت بر حسن انتقال « حسینعلی نوری (بهاءالله)» به تبعید عراق (۲۴)

صدور لوح ویژه به افتخار امپراتور روسیه از سوی بهأالله :

….قد نجینی احد سفرائک اذ کنت فی السجن تحت السلاسل والاغلال بذلک کتب الله لک مقاماًمالم یحط به علم احدالاهو (۲۵)

اجازه به بهائیان برای ساخت اولین معبد (مشرق الاذکار )در خاک آن کشور (۲۶)

سفارش اکید عبدالبهاء به بهائیان برای دعاکردن برای الکساندرامپراطور روسیه……

میرزا حیدر علی اصفهانی بهائی در صفحه ۱۲۸ کتاب«بهجت الصدور» می نویسد:

«و القائم بامر الله (بهاء) را گرفتند و حبس کردند و بقدر یک کرور اموال و املاک و عمارتش را بردند و غارت نمودند و در ظاهر چون دولت بهیه روس حمایت آن قائم بامر الله که ملقب به بهاء الله است نمود نتوانستند شهید نمایند به دار السلام بغداد نفی نمودند.(۲۷)

در پی مطلبی که از حیدر علی اصفهانی نقل شد،این سؤال به ذهن متبادر می شود که علت حمایت امپراطوری روسیه تزاری از بنیانگذار فرقه بهائی چیست ؟ در شرایطی که بابیان بسیاری در همان زمان زندانی و بعضاً توسط دولت ایران به قتل می رسیدند،چرا باید تنها بهاءالله و برخی افراد خاص ،مورد عنایت دولت بهیه روسیه قرار گیرند؟

باید گفت اینها سؤالاتی است که نباید از سوی بهائیان منتظر پاسخ به آنها بود،چرا که متون مختلف تاریخی اعم از اسلامی ، بابی، بهائی و غیره انباشته از پاسخ به این سؤالات است.

وقتی تاریخ مناسبات میان ایران و روسیه مورد کندوکاو تاریخی قرار گیرد روشن میشود که روسیه در هیچ یک از رفتارهای سیاسی خود منافع ایران را مورد توجه و ملاحظه قرار نداده و همواره کوشش داشته است که بهره بیشتری از منابع ارزشمند اقتصادی و موقعیت جغرافیائی ایران برای خود بردارد.

بهائیت و انگلیس

اسناد بسیاری وجود دارد که روشن می سازد دولت انگلستان به عنوان یکی از مهم ترین ابر قدرت های استعماری سده های اخیر ، برای نفوذدرسرزمینهای اسلامی بویژه ایران،طرح وبرنامه ای مفصل تدارک میبیندوبرای ایجادشکاف در بافت اعتقادی مردم مسلمان وشیعه مذهب ایران بودجه هنگفتی درنظر می گیرد که میتوان به عنوان نمونه به مطلب ذیل اشاره کرد :

نایب السلطنه وفرمانروای هندوستان اعلام می کند که غازی حیدرالدین پادشاه”صوبه اود” وفرمانفرمای “لکنهو” تمام مایملک ودارایی خودراوقف مراکز دینی شیعیان جهان کرده است تادرآمد حاصله از آن درهرسال صرف امورمعیشتی وتحصیل علوم دینی طلاب شیعه مذهب شود.( ۲۸)

روابط میان انگلیس و بهائیت از دوره حضور بابیان در بغداد آغاز می شود،چرا که دولت انگلیس در آن موقع قصد تصرف عراق و سائر متصرفات دولت عثمانی را داشت،بنا بر این به افرادی مانند بهاءالله برای شکستن اقتدار رهبران دینی مسلمین شدیداً نیاز داشت.شوقی افندی در کتاب قرن بدیع آورده است :

کلنل سر آرنولد باروز کمبال که در آن اوقات سمت جنرال قونسولی دولت انگلستان را در بغداد حائز بود،چون علو مقامات حضرت بهاءالله را احساس نمود(۲۹) شرحی دوستانه به محضر انور معروض ، وبطوریکه هیکل مبارک بنفسه الاقدس شهادت داده ،قبول حمایت و تبعیت دولت متبوع خویش را به محضر مبارک پیشنهاد نمود،و درتشرف حضوری : متعهد گردید که هر آنگاه حضرت بهاءالله مایل به مکاتبه با ملکه ویکتوریا باشند در ارسال اوراق به دربار انگلستان اقدام نماید ، حتی معروض داشت حاضر است ترتیباتی فراهم کند که محلّ استقرار هیکل اقدس به هندوستان یا هر نقطه دیگر که مورد نظر مبارک باشد تبدیل یابد …….. (۳۰)

این پیوند در دوران ریاست عباس افندی (عبدالبهأ) بر فرقه بهائی به اوج خود رسید تا آنجا که پس از پایان جنگ جهانی اول ، و واگذاری قیمومیت فلسطین توسط شورای عالی متفقین به بریتانیا ، سرهربرت ساموئل، اولین کمیسر عالی فلسطین ،بلافاصله مأموریت یابد به دیدار عباس افندی شتابد و از سوی امپراطوری بریتانیا به پاس قدردانی از خدمات بهائیان در دوران جنگ نشان «نایت هود» و عنوان اشرافی «Sir »را به «عباس افندی» اعطا کند. (۳۱)

عبدالبهاء، با گرفتن‌ نشان‌ و دعا برای‌ پادشاه‌ انگلیس‌ جرج‌ پنجم، وابستگی تاریخی‌ این‌ فرقه‌ را به استعمار گران بیش از پیش آشکار کرد.و تا به امروز این روند وابستگی همچنان ادامه دارد و بهائیت برای پیشبرد فرقه خود که در واقع گامی در جهت منافع استعمار گران است همچنان به انگلیس و دوائر استعماری آن نیازمنداست.

نمونه‌هایی‌ از وابستگی بهائیان‌ به انگلستان‌ (۳۲)

۱. ‌در اعلامیه‌ای‌ که‌ ارگان‌ محفل‌ بهائیان‌ (اخبار امری) در شماره‌ ۴ خود (مرداد ۱۳۲۹) منتشر کرد، خاطر نشان‌ گشت‌ که‌ محفل‌ بهائیان‌ انگلیس‌ در امر پیشبرد تبلیغات‌ بهائیت‌ در قاره‌ سیاه، با مراکزی‌ چون‌ انجمن‌ پادشاهی‌ آفریقایی‌ (انگلیس)، مدرسه‌ السنه‌ شرقی‌ لندن‌ و شعبه‌ای‌ از دانشگاه‌ آکسفورد و دوائر دیگر در اداره‌ آفریقای‌ شرقی‌ و غیر آن‌ رایزنی‌ داشته‌ و از آنها کمک‌ فکری‌ و اطلاعاتی‌ گرفته‌ است.نشانه‌ها و نتایج‌ این‌ امر را، از جمله، در موارد زیر می‌بینیم: ‌۲دی‌ ۱۳۳۹ش، ام‌المعابد (مشرق‌ الاذکار مرکزی) بهائیان‌ در آفریقا واقع در کامپالا (پایتخت‌ اوگاندا) توسط‌ روحیه‌ ماکسول، همسر شوقی‌ افندی، افتتاح‌ شد و در مراسمی‌ که‌ به‌ همین‌ عنوان‌ برگزار گردید نماینده‌ حکومت‌ انگلستان‌ و برادر پادشاه‌ اوگاندا با خانواده‌ خود و جمعی‌ از مأموران‌ عالیرتبه‌ کشوری‌ و لشکری‌ دولت‌ دیکتاتوری‌ اوگاندا شرکت‌ کردند.( ۳۳)

۲. ـ۲۱ می‌ ۱۹۷۱ (خرداد ۱۳۵۰) کنفرانس‌ جهانی‌ بهائیان‌ در شهر کینگزتون، سالن‌ هتل شرایتون‌ ‌ (بزرگترین‌ هتل‌ جزیره‌ جامائیکا در اقیانوس‌ اطلس) با حضور ذکرالله‌ خادم‌ (از ایادی‌ امرالله‌ و نماینده‌ بیت‌ العدل‌ بهائیت‌ در اسرائیل) و ۳‌ تن‌ از اعضای‌ هیات‌ مشاوران‌ قاره‌ای‌ در امریکای‌ مرکزی، و با قرائت‌ پیام‌ بیت‌العدل‌ افتتاح‌ گردید.گفتنی‌ است‌ که‌ در نخستین‌ لحظات‌ تشکیل‌ این‌ کنفرانس، حاکم‌ کل‌ که‌ نماینده‌ رسمی‌ ملکه‌ انگلیس‌ و شخص‌ اول‌ جزیره‌ جامائیکا بود حضور یافت‌ و در حدود نیم‌ ساعت‌ به‌ ایراد نطق‌ در تأیید بهائیت‌ پرداخت.( ۳۴)

۳. ‌ـ از اول‌ تا هشتم‌ اکتبر ۱۹۷۲ (برابر مهر ۱۳۵۱) یک‌ فستیوال‌ ملی‌ در سی‌شیلز برگزار گردید و شاهزاده‌ مارگرت‌ و لرد استودن‌ به‌ عنوان‌ نمایندگان‌ خاندان‌ سلطنتی‌ انگلیس‌ در آن‌ شرکت‌ جستند و از غرفه‌ بهائیان‌ در آن‌ که‌ آثار و کتب‌ بهائیت‌ را معرفی‌ کرده‌ و به‌ نمایش‌ می‌گذاشت‌ دیدار کردند.( ۳۵)

۴. ـ در اواخر ۱۳۵۲، در شهر سیدنی‌ استرالیا سالن‌ اپرایی‌ افتتاح‌ و جریان‌ مراسم‌ آن‌ از تلویزیون‌ پخش‌ شد.در این‌ مراسم،جامعه‌ بهائی‌ نیز از سوی‌ دفتر ملکه‌ انگلیس‌ برای‌ شرکت‌ در جشن‌ افتتاحیه‌ دعوت‌ شده‌ بود.( ۳۶)

۵. ‌آوریل‌ ۱۹۶۷ (اردیبهشت‌ ۱۳۴۶ش) محفل‌ ملی‌ بهائیت‌ در انگلیس‌ به‌ مناسبت‌ روز تولد ملکه‌ انگلستان، تلگراف‌ تبریک‌ زیر را برای‌ ملکه‌ ارسال‌ کرد.

«محفل‌ روحانی‌ ملی‌ بهائیان‌ جزایر بریتانیا، به‌ نمایندگی‌ بهائیان‌ جزایر بریتانیا، تبریکات‌ صادقانه‌ و مسرت‌آمیز خود را به‌ مناسبت‌ روز تولد آن‌ علیا حضرت‌ تقدیم‌ علیا حضرت‌ ملکه‌ می‌نماید»

منشی‌ مخصوص‌ ملکه‌ نیز، در جواب، تلگراف‌ ذیل‌ را خطاب‌ به‌ محفل‌ ملی‌ انگلستان‌ مخابره‌ کرد: «علیا حضرت‌ ملکه‌ صمیمانه‌ از بهائیان‌ جزایر بریتانیا به‌ مناسبت‌ این‌ پیام‌ محبت‌ آمیز در مورد تبریکات‌ آنان‌ به‌ مناسبت‌ روز تولد علیا حضرت‌ ملکه‌ تشکر می‌نماید»

مجله‌ بهائی‌ «اخبار امری» ضمن‌ انعکاس‌ تلگرافهای‌ فوق، تأکید ورزید:

«انتظار داریم… جوامع‌ بهائی‌ در ممالک‌ مشترک‌المنافع‌ پیامهای‌ تبریک‌‌آمیز خود را در آن‌ روز به‌ قصر بوکینگهام‌ مخابره» کنند.(۳۷)

بهائیت و اسرائیل

قدمت روابط صمیمانه و همکاری صهیونیست ها و دستگاه رهبری بهائیت از عمری به اندازه عمر این فرقه برخوردار است.ریشه های ارتباط و صمیمیت این دو غده سرطانی به سالها قبل از تشکیل این دولت برمیگردد،از روزی که بنیانگذاران رژیم صهیونیستی اسرائیل برای غصب سرزمین فلسطین کوشش می کردند،تا امروز روابط حسنه ای میان آن برقرار بوده است.

بن زوی اولین رئیس جمهور اسرائیل هنگامی که هنوز اسرائیل تا تشکیل دولت راه درازی را در پیش داشت،ملاقات و مذاکره ای با عبد البهاء،داشته است و از چنین ملاقاتی به خشنودی و رضایت،یاد می کند(۳۸) و در شرایطی که اعراب و خصوصاً مردم مسلمان فلسطین با صهیونیسم و انگلستان مشغول مبارزه بودند.بهائیان با انگلستان و یهودیان صهیونیست در فلسطین روابط حسنه ای برقرار کرده بودند،زیرا به خوبی می دانستند که اگر مسلمانان عرب روی کار آیند،و حکومت فلسطین را از دست انگلیسی ها خارج سازند،قطعاً با بهائیان به دلیل هتک حرمت و نسخ اسلام و دعوی پیغمبری و کتاب جدید و ادعای خدائی رهبران این فرقه،برخوردی چون سایر بلاد اسلامی خواهند داشت،چرا که تاکنون هیچ یک از جوامع اسلامی جهان وجود بهائیان را تحمل نکرده اند و حاضر به همزیستی با آنان نشده اند.بنابراین بهائیان راهی به جز خیانت به مسلمین و خدمت به دشمن آنان را در پیش روی خود ندیدند.

بهائیان سرنوشت خود را گره خورده به سرنوشت اسرائیل دانسته و این حقیقت توسط رهبران بهائی در کتب و نشریات مختلف بهائیان مورد تصریح قرار گرفته است، در نوشته هائی که از عبدالبها بر جای مانده است،این موضوع به وضوح قابل درک است.او چندین سال قبل از تشکیل دولت اسرائیل سرنوشت صهیونیسم و بهائیان را سرنوشتی مشترک میداند :

” اینجا فلسطین است اراضی مقدسه است،عنقریب قوم یهود باین اراضی بازگشت خواهند نمود،سلطنت داودی و حشمت سلیمانی خواهند یافت.این از مواعید صریحه الهیه است و شک و تردیدی ندارد،قوم یهود عزیز میشود،در ظل امر وارد میشود و تمام این اراضی بایر آباد و دائر خواهد شد،تمام پراکندگان یهود جمع میشوند و تردیدی در آن نیست مقام اعلی به بهترین طرزی ساخته خواهد شد،دعا و مناجات انبیای الهی به هدر نمی رود و وعده های الهی تماما تحقق خواهد یافت.اسارت و دربدری و پراکندگی یهود مبدل به عزت ظاهری آنها میشود حتی بحسب ظاهر عزیز خواهند شد”. (۳۹)

او برای عزت اسرائیل و شوکت یهودیان (که بزودی با توسل به غیرانسانی ترین ابزارها مردم فلسطین را از سرزمین شان بیرون می کنند) دعا میکند و قبل از آن میگوید :

“اسرائیل عنقریب جلیل گردد و این پریشانی بجمع مبدل شود،شمس حقیقت طلوع نمود و پرتو هدایت بر اسرائیل زد تا از راههای دور با نهایت سرور به ارض مقدس ورود یابند،ای پروردگار وعده خویش آشکار کن و سلاله حضرت جلیل را بزرگوار فرما توئی مقتدر و توانا و توئی بینا و شنوا و دانا “.(۴۰)

دستگاه رهبری بهائیت در دوره حاکمیت عثمانی ها برای بقا و ماندگاری ناچاربود از هر گونه مطلبی که باعث حساسیت مسلمین شود خودداری کند و با وسواس و دقت در سرزمین فلسطین به رعایت ظواهر اسلامی بپردازد حضور مستمر عبدالبها در نمازهای جمعه و جماعت در همین راستا قابل ارزیابی است ومهم تر آنکه این فرقه بشدت تبلیغی به هیچوجه اجازه تبلیغ در سرزمین فلسطین را به یاران و مریدان خود نمی داد….و البته این کتمان و پنهانکاری نمی توانست چندان ادامه پیدا کند،بنا براین بهائیت برای تأمین منافع خود و رسیدن به مرحله کنونی باید بکوشد تا یا انگلستان به استعمار خود در فلسطین ادامه دهد و یا صهیونیسم به عنوان حافظ منافع امپریالیسم انگلستان و میراث خوار استعمار،روی کار آیند. از این روی بهائیان و زعمایشان در فلسطین و کشور اسرائیل، به هیچوجه بر خلاف مصالح اسرائیل و صهیونیسم سخنی نیاوردند و آئینی که مدعی صلح و دوستی است نسبت به صدها هزار آواره فلسطینی و غصب حقوق به هرحال مسلم ساکنان این آب وخاک هیچ گونه همدردی از خود نشان ندادند.در عین حال به تحکیم روابط خود با صهیونیسم پرداختند.شوقی افندی در پیام تبریک نوروز ۱۳۲۹، خطاب به بهائیان اعلام کرد که :

«مصداق وعده الهی به ابناء‌ خلیل و وراث کلیم،ظاهر و باهر و دولت اسرائیل در ارض اقدس مستقر شده است».(۴۱)

«لروی آیواس» منشی کل شورای بین المللی بهائی،در نامه مورخه ۳ مه ۱۹۵۴ با کمال افتخار،به ملاقات شوقی افندی با رئیس جمهور اسرائیل اشاره می کندو می نویسد:

«روز دوشنبه ۲۶ آوریل ۱۹۵۴،از برای عالم بهائی، روز تاریخی به شمار می رود،زیرا در این یوم برای اولین دفعه در تاریخ امر رئیس دولت مستقلی(؟؟؟) رسماً از مقام مبشر شهید آئین بهائی و مقام مرکز میثاق حضرت بهاء الله دیدن نموده،به حضور ولی امر بهائی (شوقی افندی) مشرف گردید».(۴۲)

وشوقی افندی این افتخار عظیم را در تلگراف تاریخ ۴ مه ۱۹۵۴ م،به محفل بهائیان ایران این گونه اطلاع میدهد :

«رئیس جمهور اسرائیل به اتفاق قرینه محرمه میسیس بن زوی بر حسب قرار قبلی، پس از پذیرائی که به افتخار ایشان در بیت مبارک حضرت عبد البهاء به عمل آمد،اعتاب مقدسه را در جبل کرمل زیارت نمودند.این زیارت اولین تشرف رسمی است که از طرف یکی از رؤسای دول مستقله از مقامات مقدسه ی حضرت اعلی و مرکز میثاق حضرت بهاءالله به عمل آمده است»(۴۳).

و شوقی افندی همانند میرزا حسینعلی که در سرسپردگی به سفارت روس و عباس افندی در سرسپردگی به انگلستان،که از هیچ کوششی برای جلب رضایت آنان دریغ نداشتند با تمام قوا تصمیم گرفت،راه سرسپردگی بهائیت را که اکنون به صهیونیسم ختم شده است با کمال امانت به صهیونیسم و خیانت علنی به جهان اسلام و منافع ملی کشورهای مسلمان ادامه دهد.هیئت بین المللی بهائی حیفا در نامه ای به محفل روحانی ملی بهائیان ایران در اول ژوئیه ۱۹۵۲ رابطه شوقی افندی را با حکومت اسرائیل،به نحوی کاملا سربسته و محرمانه چنین به اطلاع بهائیان رسانید:

«روابط حکومت (اسرائیل) با حضرت ولی امر الله و هیئت بین المللی بهائی دوستانه و صمیمانه است و فی الحقیقه جای بسی خوشوقتی است که راجع به شناسائی امر در ارض اقدس موفقیت هائی حاصل گردیده است.»(۴۴)

بهائیان در توجیه روابط صمیمی سازمان رهبری بهائیت (دیروز شوقی و عبدالبهاء و امروز بیت العدل اعظم)با رهبران و سران رژیم نژاد پرست اسرائیل کوشش میکنند آن را تنها یک تصادف تاریخی معرفی کنند،اما این اسناد آشکارا،اهداف مشترک و همسوئی این نحله استعماری را با این رژیم به نمایش می گذارد.

حکومت نژاد پرست اسرائیل با اتکا به پشتیبانی دول غربی خصوصاً انگلستان، به بهانه تهیه مسکن برای صهیونیستهای مهاجر از نخستین روزهای غصب سرزمین فلسطین دفتری را در تاریخ ستمگری گشود که نظیر آن را کمتر کسی به یاد دارد و بسیاری از این جنایات در زمان ریاست شوقی افندی اتفاق افتاد و شوقی افندی بی توجه به انبوه جنایات ضد بشری اسرائیل ،بعد از استقرار این دولت،با رئیس جمهور آن دیدارکرد و «مراتب دوستی بهائیان را نسبت به کشور اسرائیل بیان و آمال و ادعیه آنان را برای ترقی سعادت اسرائیل» اظهار داشت.(۴۵)

ودر پی آن با افتخار تمام و بدون پرده پوشی روابط و پیوند استوار دولت اسرائیل با مرکز بین المللی بهائی را به اطلاع یاران ایرانی خود رسانده و میگوید :

“در ارض اقدس(اسرائیل) شعائر بهائیت بی پرده و حجاب اجرا می شود …….و معافیت مقامات بهائیت و توابع آن از مالیات های دولت اسرائیل از طرف اولیای امور تصویب گردید.”(۴۶)خشنود از امکانات و رفاهی است که اسرائیل برایشان فراهم کرده است و مشتاقانه می گوید :

” دولت اسرائیل وسائل راحتی ما را فراهم کرد.”(۴۷)

دولت اسرائیل و درحالیکه در اغلب کشورهای اسلامی شعائر امر بهائی ممنوع اعلام گردیده ،دولت اسرائیل همه گونه آزادی را به ابهائیان ارزانی داشته حتی آنها را از مالیاتهای گزاف معاف میکند:

” در ارض قدس شعائر امریه بی پرده و حجاب مجری گشت و تسجیل عقدنامه بهائی در دوائر حکومتی و معافیت مقامات و توابع آن از رسوم دولت از طرف اولیای امور تصویب گردید.” (۴۸)

یکی از نزدیکان شوقی به عنایات صهیونیستها اشاره کرده می گوید :

«… دولت اسرائیل … دستور رسمی داده است که ـ بهائیان ـ از کلیه عوارض و مالیاتها معاف باشند. »البته دامنه حمایتها تنها بدینجا محدود نمی شد بلکه معافیت از مالیات « بعدا شامل بیت مبارک حضرت عبدالبها و مسافرخانه شرقی و غربی نیز گردید… عقدنامه بهائی به رسمیت شناخته شد،وزارت ادیان قصر مزرعه را تسلیم نمود و وزارت معارف اسرائیل ایام متبرکه بهائی را به رسمیت شناخت». (۴۹)

علیرغم نیاز دولت اسرائیل به کمک های مالی،هم که در آن زمان با ملت محروم فلسطین در حال جنگ بوده به این کمک های مالی بسیار محتاج بوده و در پی جمع آوری اعانات مختلف از یهودیان و دول اروپائی بوده است،اما آنقدر بهائیان برای صهیونیست ها ارزش دارند که به خاطر آنها تمام مصالح ساختمانی سنگین قیمت بهائیان را که از ایتالیا برای ساختن مقبره باب و دیگر ساختمانهای مقر بهائیان در حیفا و عکا وارد میشود از گمرکی های سرسام آور بکلی معاف کند:

“دولت اسرائیل برای مصالح ساختمانی مقام اعلی گمرک نمی گیرد ” (۵۰)

و خانم روحیه مکسول نیز این جمله را از خود به یادگار نهاده است :

من ترجیح می دهم که جوانترین ادیان ( بهائیت ) از تازه ترین کشورهای جهان ( اسرائیل ) نشو و نما نماید و در حقیقت باید گفت آینده ما ( یعنی بهائیت و اسرائیل ) چون حلقه های زنجیر بهم پیوسته است.” (۵۱)

ب) بهائیت و ایران

بهائیت و رژیم پهلوی

افزایش نفوذ بهائیان درایران

بی هیچ تردیدی باید دوره حکومت پهلوی را دوره حکومت فرقه ضاله بهائیت در ایران دانست.حضور بهائیان در مناصب مهم سیاسی ،فرهنگی ،اقتصادی ،نظامی و امنیتی با سنگینی تمام حس میشد و اعتماد بیش از حد و غیر طبیعی پهلوی ها به بهائیان برای همه متدینین و میهن دوستان بسیار آزار دهنده بود.درخاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست آمده است:

سرگرد صنیعی در آن زمان از بهایی های طراز اول بود.او بعدها سپهبد و مدتی هم وزیر جنگ شد.انتصاب او به سمت آجودان مخصوص ولیعهد، حاکی از احترام و اعتمادرضاخان به بهایی ها و میزان نفوذ آنان در دستگاه دولتی است.(۵۲) فردوست مینویسد که محمد رضا نیز این اعتماد را به بهائیان داشت:

“… یکی از فرقه هایی که توسط اداره کل سوم ساواک با دقت دنبال می شد؛بهائیت بود.شعبه مربوط بولتن های نوبه ای (سه ماهه) تنظیم می کرد که یک نسخه ازآن ازطریق من (دفتر ویژه اطلاعات به اطلاع محمدرضا می رسید.این بولتن مفصل هم ترازبولتن فراماسونری بود.اما محمدرضا از تشکیلات بهائیت و به خصوص افراد بهائی درمقامات و مهم حساس مملکتی اطلاع کامل داشت و نسبت به آنان حسن ظن نشان می داد…”( ۵۳)

بهائیان در این دوره(پهلوی) با اعتماد به نفس بسوی تسلط بر تمامیت ایران حرکت میکردند.یکی از نویسندگان نشریه خبری بهائیان با آرزوئی که آنروز آنرا غیر محتمل نمی دانست می نویسد:

«از طرف اولیای امور به عنوان دیانت رسمی مملکتی شناخته خواهد شد… و این رسمیت به مرور ایام منجر به تاسیس سلطنت بهائی خواهد گشت که در ضل آن ، حدود و احکام مقدس اقدس ام الکتاب شریعت بهائی در جمیع امور شرعی و مدنی کاملا به موقع اجرا گذاشته خواهد شدواین مرحله مآلا منتهی به تاسیس و استقرار سلطنت جهانی بهائی … خواهد گردید »(۵۴).
رهبر کبیر و بنیانگذار جمهوری اسلامی امام خمینی بابیداری و آگاهی،عمق فاجعه را شناخته و در سخنرانی مورخ ۱۸ شهریور۱۳۴۲ با هشدار دادن این موضوع به ملت در مسجد اعظم قم فرمودند:

..اینها عمال اسرائیل در ایران(هستند) ؛هرجا انگشت می گذاری می بینی که یکی ازاینهاست.مراکز حساس؛مراکز خطرناک؛ ….. ازدربار گرفته تا آن آخر مملکت؛از این اشخاص(بهائی)آنجا موجودند….( ۵۵)

در سال ۱۳۳۹ فهرستی از اسامی مقامات نظامی و غیرنظامی تهیه شد که نشانگر تصدّی بیشتر پست‌های اطلاعاتی، امنیتی، سیاسی و اقتصادی کشور به وسیلة بهائیان بود.البته به دلیل پنهان‌کاری و عدم اظهار،بعضی از افراد در پست‌های مهمی بودند که نام آنان در این فهرست نیامده و بی تردید،تعداد بهائیان شاغل در دستگاه‌ها چندین برابر فهرست مزبور بوده است.در سال‌های بعد،تعداد بهائیان شاغل و سطوح اشتغال آنان بالا رفت،به طوری‌که امیرعباس هویدا نخست‌وزیر سیزده ساله «لیلی امیر ارجمند» مشاور ویژة فرح و مدیر برنامه‌های آموزشی و تربیتی رضا پهلوی، «عباس شاهقلی» وزیر بهداری و وزیر علوم، «روحانی» وزیر آب و برق و کشاورزی در دولت هویدا، «شاپور راسخ» مشاور عالی و در واقع گردانندة سازمان برنامه و بودجه و مدیر تشکیلات بهائیت در ایران،«عبدالکریم ایادی» پزشک مخصوص شاه و ..( ۵۶)…

وزرای بهائی در دوره پهلوی

علی محمدخان موقرالدوله از سران درجه اول بهائیان ایران وزیر فواید عامه و تجارت و فلاحت در کابینه سید ضیاء الدین طباطبائی(دوره رضاخان) (۵۷)

منصور روحانی ( وزیر آب و برق و کشاورزی )

ناصر گلسرخی وزیر منابع طبیعی

خانم فرخ رو پارسا ( وزیر آموزش و پرورش )

هوشنگ نهاوندی (وزیر کار وآبادانی و مسکن )

سپهبد اسدالله صنیعی ،(وزیر دفاع)

سپهبد دکتر ایادی (پزشک مخصوص شاه ودارنده بیش از هشتاد شغل سیاسی ونظامی)

سپهبد علی محمد خادمی (رئیس سازمان هوا پیمائی ملی ایران هما)

و صدها نفر دیگر در ادرات ودوایر مهم ومرتبط با اولیات زندگی مردم مثل اداره غله ، قند وشکر و……با توجه به اعتماد و محبت زیادی که شخص شاه و هویدا به بهائیان نشان می داند گرایش به بهاییت زیاد شده و بسیاری از اشخاص به خاطر گرفتن پست و مقام دولتی تظاهر به بهائیت می کردند .

بهائیان و قیام خونین ۱۵ خرداد ۱۳۴۲

در پرونده سپهبد بهائی پرویز خسروانی سند قابل توجهی به چشم میخورد که از جهت نشان دادن عمق روابط میان حکومت پهلوی و بهائیان بسیار حائز اهمیت است بویژه آنکه این سند مربوط به قیام خونین ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ و حمایت علما و مردم قم از حضرت امام خمینی(ره) است،بهائیان بلافاصله با ارسال نامه ای به سپهبد پرویز خسروانی فرمانده ژاندارمری ناحیه مرکز (۵۸)ضمن ابراز خوشحالی از این کشتار وحشیانه (که نهایت مدنیت و اخلاق آنان را می رساند) از سردمدارِ هم مسلک خود در این جنایت تشکر کردند:

«تیمسار سرتیپ پرویز خسروانی فرماندهی ژاندارمری ناحیه مرکز

تاریخ یکصد و بیست ساله جهان بهایی،بخصوص در ایران همواره مشحون از شهادت نفوس و تاراج دارائی و اموال آنان به دست اراذل و اوباش و به تحریک ارباب عمائم و یا افرادی نادان بوده است؛ ولی در خلال صفحات این تاریخ همواره ستاره های درخشانی در مقامات دولتی وجود داشته اند که با توجه به وظایف اساسیه وجدانیه و اجتماعی خود نوع دوستی و عدالت گستری نموده و به کرّات مانع تجاوز رجاله و یا علمای بدعمل شده اند.در اثر همین حسن تشخیص و میهن دوستی و نوع پروری واقعی آنان در واقع آبروی کشور مقدس ایران تا اندازه ای محفوظ مانده و از سوء شهرتی که دیگران ایجاد نموده اند کاسته شده است.

زحمات و خدمات و سرعت عمل تیمسار نیز در جلوگیری از تجاوز اراذل و اوباش و رجالّه کراراً در سنین اخیره در این محفل مذکور شده است، بخصوص در این ایام که بحمدالله اولیای امور نیز به رأی العین سوء عمل جهلای معروف به علم را مشاهده کرده و هر دیده منصفی رذالت و جهالت و پستی فطرت این افراد را گواهی می دهد.

یقین است عموم دوستداران مدنیت و علم و اخلاق و دیانت زحمات تیمسار را با دیده احترام و تقدیر نگریسته و تاریخ امر بهایی آن جناب را در ردیف همان چهره های درخشان حافظ و نگهبان مدنیت عالم انسانی ثبت و ضبط خواهد نمود.»

با رجای تأیید۴۲.۳.۲۰ منشی محفل (۵۹)

بهائیان و جمهوری اسلامی ایران

پیروزی انقلاب اسلامی طلائی ترین فرصت نفوذ و چپاول را از فرقه بهائیت گرفت و نقطه های امید آنان را تبدیل به یأس کرد. بنابراین دشمنی بهائیت با نظام اسلامی را میتوان امری طبیعی تلقی کرد،مانند دشمنی امریکا ،اسرائیل با این انقلاب،امّا از آن جهت که بهائیت مدعی است با سیاست رابطه ای ندارد و تکلیف بهائیان در برابرحکومتها اطاعت و تسلیم است برای پرده برداری از کنش های سیاسی فرقه ضاله بهائیت این موضوع مورد قرار بررسی میگیرد:

قوانین در جمهوری اسلامی بر پایه شریعت شکل گرفته است و شریعت اسلام نمی تواند نسبت به اضلال بندگان خدا بی تفاوت باشد و بهائیت مصداق بارز اضلال و گمراه کردن مردم محسوب می شود.بنا براین طبق قوانین جمهوری اسلامی تبلیغات بهائیت غیر قانونی است و بهائیان حق فعالیت در این حوزه را ندارند،اما پیروان آن فرقه میتوانند بدور از تبلیغات به اجرای شعائر دینی خود مشغول باشند و نظام اسلامی مزاحمت برای آنان ایجاد نخواهد کرد،کما اینکه از آغاز حکومت اسلامی این گونه بوده است .

فصل نهم

بهائیت و خاتمیت پیامبر اسلام

مسلمانان اعتقاد دارند که خضرت محمد صلی الله علیه وآله وسلم پیغمبر اسلام خاتم رسولان وانبیاءاست و اسلام آخرین دین و جامعترین آئینی است که خداوند به بشر ارزانی داشته است و پس از آن دین دیگری نخواهد آمد،زیرا:

اولاً) آیات متعدد قرآن کریم :

مشهور ترین مورد آن آیه ۳۰سوره احزاب است” ما کان محمد ابا احد من رجالکم و لکن رسول الله و خاتم النبیین “ترجمه:محمد پدر هیچ یک از مردان شما نیست همانا او فرستاده و پایان دهنده پیامبران است.

ثانیاً) روایات مورد قبول و اتفاق فرق مختلف اسلامی:

نظیر احادیثی که در شأن و منزلت امیر المؤمنین علیه السلام آمده است مانند:”یا علی انت منی به منزله هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی” (۶۰)

ثالثاً)معنای لغوی کلمه خاتم

خاتم به حسب ساختار لغوی خود به معنی چیزی است که بوسیله آن به چیزی پایان دهند،درگذشته افراد پس از بسته شدن نامه مُهری بر روی آن میزدند که به معنی پایان نامه بشمار می آمد و از آنجا که این مهر بصورت انگشتر ساخته میشد رفته رفته کلمه خاتم برای هر نوع از انگشتر بکار رفت.در قرآن نیز ماده ختم به معنی پایان یا بستن می باشد،”الیوم نختم علی اففواههم و تکلمنا ایدیهم وتشهد ارجلهم بما کانوا یکسبون “،امروز (روز حساب) بر دهان آنها مهر می زنیم و دست هایشان با ما سخن میگویند و پاهایشان بر آنچه بدست آورده اند گواهی میدهند.(۶۱)

با وجود اینکه آیاتی از قرآن کریم و روایات معتبر و مورد اتفاق فرق مختلف اسلام پایان سلسله انبیا الهی را اعلام و برآن تأکید فراوان نموده

که دراین آیه شریفه به وضوح از مقام خاتمیت حضرت محمد صلی الله علیه وآله وسلم سخن به میان آمده و ایشان را به عنوان آخرین پیامبر خدا معرفی کرده است.با کمال تعجب رهبران بهائی که از سوئی مدعی صحت آیات قرآن و حتی روایات هستند و از سوی دیگر با معرفی خود به عنوان فرستادگان الهی تداوم سلسله انبیاء الهی را ادعا کرده اند و مبلغین مختلف بهائی کوشش نافرجامی برای دفع این تعارض سهمگین از خود بروز داده اند،گلپایگانی خاتمیت را وبای عام دینی نام میدهد و درکتابهای مختلف خود از جمله کتاب “فرائد”عاجزانه درصدد انکار وتوجیهات بی اساس است.

اذعان و اعتراف باب و بها به خاتمیت پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم

سید علی محمد باب و میرزا حسینعلی بهاءالله علیرغم آنکه ادعای نسخ اسلام و دین جدید دارند،اذعان و اعتراف به مقام خاتمیت حضرت محمدصلی الله علیه وآله وسلم نیز نموده اند :

سید علی محمد شیرازی(باب) در این باره می گوید:
«…وبعد از آنکه تکلیف بمقام خلق لحمیه تعلق گرفت،بعلت اینکه تبدیلی از برای او مقدر نشده،این شریعت مقدسه(اسلام) هم نسخ نخواهد شد، بل حلال محمد صلی الله علیه وآله وسلم حلال الی یوم القیامه و حرام محمد صلی الله علیه وآله وسلم حرام الی یوم القیامه …( ۶۲)»

و بها ءالله مینویسد :

۱.”حضرت خاتم انبیاء روح ما سواه فداه از مشرق امر الهی ظاهر و عنایت کبری و فضل بی منتها ناس را به کلمهء مبارکهء توحید دعوت نمودند،مقصود آنکه نفوس غافله را آگاه فرمایند و از ظلمات شرک نجات بخشند، لکن قوم بر اعراض و اعتراض قیام کردند و وارد آوردند آنچه را که معشر انبیاء در جنت علیا نوحه نمودند.”( ۶۳)

۲.ـ …انتم تقرؤن فی الکتاب بان الله لما ختم النبوة بحبیبه بشر العباد بلقائه(۶۴)..ترجمه : .شما در قرآن می خوانید خدای بزرگ آنگاه که نبوت را به حبیبش(حضرت محمد صلی الله علیه وآله وسلم) پایان بخشید،بندگان را به لقاء خود بشارت داد.

۳ـالصلوة والسلام علی سید العالم ومربی الامم الذی به انتهت الرسالة والنبوة وعلی آله و اصحابه(۶۵)،ترجمه:سلام و درود بر آقای اهل عالم و پرورش دهنده امت ها،کسی که به او نبوت و رسالت پایان یافته و برخاندان و دوستانش سلام و درود دائمی و ابدی و سرمدی باد.

۴…ناله منابری که در مدن و دیار آن اقلیم است اصغاء شد و به این کلمات ذاکر: الهی خاتم رسل و سید کل رسول الله روح ماسواه فداه ما را از برای ذکر و ثنای تو تربیت داده… و حال معشر جهلا بر ما به سبّ و لعن حضرت مقصود مشغولند … (۶۶)

۵. از این گذشته خاتم النبیین از محکمات آیات کتاب رب العالمین است اگر هزار و دویست و هفتاد سنه احدی به معنی آن مطلع شد،حال هم معانی کلمات منزله بیان را نفسی دون الله می تواند ادراک نماید.(۶۷)

برخی از مبلغین بهائی هم به این مطلب اشاره کرده اند:

عبدالحمید اشراق خاوری بهائی می نویسد:در قرآن سورة الاحزاب محمد صلی الله علیه وآله وسلم را خاتم النبیین فرموده جمال مبارک جل جلاله در ضمن جمله مزبوره می فرماید که مقام این ظهور عظیم وموعودکریم از مظاهر سابقه بالاتر است،زیرا نبوت به ظهور محمد صلی الله علیه وآله وسلم ختم گردید و این دلیل است که ظهور موعود عظیم، ظهور الله است و دوره نبوت منتهی گردید،زیرا که رسول الله خاتم النبیین بوده،(۶۸) خداوند همانا در قرآن مجید حضرت رسول صلی الله علیه وآله وسلم را خاتم النبیین نامیده و سلسله نبوت را به وجود مبارکش ختم کرده و در سورة الاحزاب نازل شده:
ما کانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَد مِنْ رِجالِکُمْ وَ لکِنْ رَسُولَ اللهِ وَ خاتَمَ النَّبِیِّین و از این مطلب در کمال وضوح عظمت مقام مظهر الهی و موعود ملل و ادیان ظاهر می شود. به این معنی که مقام آن حضرت رسالت و نبوت نبوده و نیست بلکه ظهور الله و مظهر مقدس نفس غیب الغیوب است که در قرآن مژده ی ظهورش به همین اسم نازل شده هَلْ یَنْظُرون إلاّ أنْ یَأْتِیهُمُ الله فی ظُلَل مِنَ الغَمام……( ۶۹)

گفتنی اینکه با وجود همه تصریحات بهاءالله مبنی براینکه او خاتمیت حضرت رسول صلی الله علیه وآله وسلم را پذیرفته است و اعلام میکند مقام او مقام نبوت نیست ، عبدالبهاءفرزند و جانشین منصوص وی بدون توجه به گفته های پدرکه مقام خود را چیزی غیر از نبوت معرفی نموده،درکتاب مفاوضات(۷۰) او را یکی از انبیاء اولوالعزم معرفی میکند و مینویسد:« مظاهر نبوت کلیه که بالاستقلال اشراق نموده اند،مانند حضرت ابراهیم حضرت موسی، حضرت مسیح و حضرت محمد و حضرت اعلی و حضرت جمال مبارک… (۷۱)

بیت العدل و بحران عدم مشروعیت

یکی دیگر از معضلات لاینحل بهائیت بحران مشروعیتی است که برای بیت العدل به عنوان مهم ترین و بالاترین نهاد مذهبی این فرقه بعد از مرگ شوقی افندی به وجود آمده است و امروز پس از پنجاه سال این تشکیلات عریض و طویل به جز توجیهات فاقد ارزش استدلال،پاسخی برای مخالفین خود که بسیاری از آنها افرادی معتقد به بهاءالله هستند نیافته است.

عبدالبهاء در پایان عمر با نوشتن الواح وصایای خود برای رهبری و ریاست بهائیان قرار تازه ای نهاد و سلسله ولایت امر الله را تاسیس نمود. او در این الواح مدعی شد که اولیاء امربهائی ۲۴ نفرهستند:
«…. در هر دوری اوصیا و اصفیا دوازده نفر بودند در ایّام حضرت یعقوب دوازده پسر بودند و در ایّام حضرت موسی دوازده نقیب رؤسای اسباط بودند و در ایّام حضرت مسیح دوازده حواری بودند و در ایّام حضرت محمّد دوازده امام بودند،و لکن در این ظهور اعظم بیست و چهار نفر هستند دو برابر جمیع،زیرا عظمت این ظهورچنین اقتضا نماید (۷۲) ….»و پس از دیگری خواهند آمد و هریک باید جانشین خود را تعیین نماید و ایشان روشن کننده آثار بهائی و مرجع مطاع همگانی و رئیس دائمی مجلس بیت العدل هستند.(۷۳)
بر اساس این نوشته ادعا،اولین ولی امر شوقی افندی می باشد و پس از او ۲۴ نفر سلسله اولیاء امر در نسل فرزند ذکور و بکر او خواهد بود.

عبدالبها در الواح و وصایا شوقی افندی را با لقب ولی امرالله ۱۹۵۷-۱۹۲۱) به عنوان جانشین خود برگزید که این اولین ولی امر از سلسله ولی امرهای بیست و چهارگانه خیالی عبدالبهاء بود که همواره باید برابر دستورالعمل هائی که عبدالبهاء از آیات بهاءالله استخراج میکرد در رأس بیت العدل به عنوان تنفیذ کننده قوانین مصوبه،حضور داشته باشد.دستور عبدالبها این است :
«….ولیّ ‏امراللّه رئیس مقدّس این مجلس و عضو اعظم ممتاز لاینعزل و اگر در اجتماعات بالذّات حاضر نشود نایب و وکیلی تعیین فرماید …. این بیت عدل مصدر تشریعست و حکومت قوّه تنفیذ. تشریع باید مؤیّد تنفیذ گردد و تنفیذ باید ظهیر و معین تشریع شود(۷۴)،اما به دنبال درگذشت شوقی افندی،جامعه بهائی فاقد رهبری از نسل بهاالله شد و بخش عمده بهائیان بدون توجه به اهمیت ولی امر در نظم اداری امرالله رهبری بیت العدل بدون ولی امر را براحتی پذیرفتند در حالیکه بنا به نظر شوقی بیت العدل بدون وجود ولی امر سازمانی فلج محسوب میشود :

“موسسات سه گانه الواح مبارک وصایا: ولی امرالله مبین آیات الله است، بیت عدل عمومی (بین المللی) قانونگذار است وایادی امرالله از راه تحقیقات و نمونه بودن زندگی و منش خود به تدریس و تبلیغ میپردازند.چنانچه یکی از این موسسات از فعالیت باز ماند نظم اداری امرالله فلج خواهد شد.”( ۷۵ )

بخش دیگر بهائیان که به بهاییان ارتدکس نامیده می شوند بیت العدل حیفا را فاقد مشروعیت میدانند،اصلی ترین دلیل انها نبود ولی امر مصون از خطا در راس این موسسه است.بیت العدل بصورت کاملا غیر قانونی وظایف ولی امر را بر بهاییان اعمال میکند و با ابزار قرون وسطایی طرد راه هرگونه انتقاد را بر خود بسته است.بیت العدل مبارزه وسیعی را با بهاییان ارتدکس اغاز نموده، اما جامعه بهاییان ارتدکس با نصوص و متون غیر قابل انکار بی پایگی و لرزان بودن انرا بر همگان اشکار نموده اند،ناگفته نماند که هر چند بهائیان ارتودکس با این مبارزه جانانه، بنای بیت العدل را به سوی ویرانی میرانند،مع الاسف خودشان نیز در چنبره توهمات منتظر وعده های دروغین عبدالبهاءنشسته اند.در وب سایت بهائیان ارتودکس ایران آمده است :

در حال حاضر که نزدیک به زمان نزول کتاب مستطاب اقدس است و احکام آن هنوز کاملأ اجرا نمیشود،وضع احکام جدیدی مورد ندارد،لهذا بیت عدل عمومی یا بیت عدل اعظم (حقیقی) در آینده در میقات معین بنا به اراده الهی منطبق با مفاد الواح وصایای حضرت عبدالبهاء تشکیل خواهد شد.( ۷۶)

[۱]. تمام اشیا را در دریای طهارت غوطه ور کردم

[۲]. در وضو و ترتیب آن جمال قدم جلّ جلاله در کتاب مستطاب اقدس میفرمایند قوله تعالی: ” قد کُتِبَ لمن دان باللّه الدَّیّانِ ان یَغسِلَ فیکلّ یوم یدیه ثمَّ وجهه … ” الی قوله تعالی” کذلک توضّاوُا للصّلوة امراً من لَدی اللّهِ الواحد المختار.” (بند ۱۸)در حین شستن دست باید این آیه را تلاوت کرد قولهُ تعالی: “الهی قوّ یَدیْ لتأخُذَ کتابَکَ باستقامة لا تمنَعُها جنودُ العالَمِ ثمَّ احفَظْها عن التّصرُفِ فیما لم یدخُل فیمِلکِها انّک انت المقتدرُ القدیر.”

و در وقت شستن صورت باید تلاوت کرد:” ایربِّ وجّهت وجهی الیک نوّرهُ بانوار وجهِکَ ثمَّ احفَظهُ عن التّوَجُّهِ الی غیرک”

[۳]. گنجینه حدود و احکام ص۲۲

[۴]. عبدالحمید اشراق خاوری گنجینهء حدود و احکام مؤسّسهء ملّی مطبوعات امری نشر سوم – ١٢٨ بدیع ص ١٩

[۵]. (اقدس بند ۱۲)

[۶]. از اصطلاحات احکام ازدواج بهائی است که مفهومی شیبه به عده طلاق در فقه اسلامی دارد با این تفاوت که زمان اصطبار بیشتر از عده می باشد (روزبهانی )

[۷]. اقدس بند ۶۲

[۸]. اقدس بند ۱۰۷

[۹]. اقدس بند ۱۵۱

[۱۰]. گنجینه حدود و احکام ص ٢٠۴

[۱۱]. گنجینهء حدود و احکام ، تألیف و تنظیم عبدالحمید اشراق خاوری ، مؤسّسهء ملّی مطبوعات امری نشر سوم – ١٢٨ بدیع ص ۴۵٨

[۱۲]. گنجینهء حدود و احکام ، تألیف و تنظیم عبدالحمید اشراق خاوری ، مؤسّسهء ملّی مطبوعات امری نشر سوم – ١٢٨ بدیع ص ۴۵۹

[۱۳]. قرن بدیع»، ج۳، ص۳۱۸

[۱۴] . اقدس (بند ۳۰ ص ٢١۴)

[۱۵]. حسینعلی نوری آیات الهی جلد اوّل – لجنهء نشر آثار امری بلسان فارسی و عربی- لانگنهاین _ آلمان ١٤٨ – بدیع

[۱۶]. ارکان نظم بدیع، صفحات ۳۲۱ -۳۲۰

[۱۷]. جامعه بهائی عشق آباد دکتر موژان مؤمن ، ص ۳۰۳برگرفته از سایت بهائی پژوهشگاه به آدرس www.pazhuheshnameh.org).

[۱۸]. حتی آنان که دلبستگی هائی به این فرقه دارند اگرچه این امر را توجیه میکنند اما منکر اصل قصه نیستند

[۱۹]. مقاله سیاح ص ۵۱

[۲۰]. آدمیت ، فریدون ؛ اندیشه های میرزا آقاخان کرمانی ؛ انتشارات پیام ؛ چاپ دوم ؛ ۱۳۵۷ ؛ ص ۱۴۶

[۲۱]. نشریه ایام شماره ۲۹ ص۴ (بهائیت و روسیه تزاری)

[۲۲]. عبدالحمید اشراق خاوری ـ ایام تسعه ـطبع ۳ـ ۱۲۱بدیع ـمؤسسه ملی مطبوعات امری ص۳۸۷ ونیز ر.ک. قرن بدیع قسمت دوم ص۳۳

[۲۳]. تلخیص تاریخ نبیل زرندی

[۲۴] . اشراقات ص ۱۰۴

[۲۵] . کتاب مبین شامل سوره هیکل الدین و الواح دیگر ۱۳۰۸ ص۷۶

[۲۶]. آواره عبدالحسین ـ الکواکب الدریه فی مأ آ ثرالبهائیه مطبعه سعادت مصر ۱۳۴۲ه/ق.جلد دوم ص ۵۵

[۲۷] . بهائیان سید محمد باقر نجفی ۶۰۰

[۲۸]. خان ملک ساسانی،دست پنهان سیاست انگلیس درایران،به نقل ازکتاب حقوق بگیران انگلیس در ایران،اثراسماعیل رایین،صص ۱۱۲-۹۷.

[۲۹] . اگر علو مقامات بهاءالله او را تا این حد به وجد آورد چرا به دیانت بابیه که بهاءالله داعیه آن را داشت نگروید

[۳۰] . شوقی افندی ، قرن بدیع ، ص۱۳۴

[۳۱] . همان ص۳۰۵

[۳۲] . منبع: نشریه ایام، شماره ۲۹

[۳۳][۳۳]. اخبار امری، سال‌ ۳۹، بهمن‌ و اسفند ۱۳۳۹، ش‌ ۱۲ ـ ۱۱، ص‌ ۷۲۴ و ۷۳۴.

[۳۴]. آهنگ‌ بدیع، سال‌ ۲۹ (۱۳۵۳ش)، ش‌ ۲ و ۳، صص‌ ۷۳ ـ ۷۱. ۴.

[۳۵]. اخبار امری، سال‌ ۱۳۵۲، ش‌ ۱، ص‌ ۱۸.

[۳۶]. همان، سال‌ ۱۳۵۲، ش‌ ۱۹، صص۵۳۳ ـ ۵۳۲.

[۳۷]. همان، تیر ومرداد ۱۳۴۶، ش‌ ۴ و ۵، صص‌ ۱۵۱ ـ ۱۵۰.

[۳۸]. مجله: «اخبار امری»، ارگان محفل ملی بهائیان، ایران، شماره ۳ تیر ۱۳۳۳هـ . شصص۸و۹

[۳۹]. خاطرات حبیب جلد۱ صفحه ۲۰

[۴۰]. خاطرات حبیب جلد۱ صفحه ۵۳

[۴۱]. شوقی افندی، توقیعات مبارکه، ص ۲۹۰

[۴۲]. مجله: «اخبار امری» ، شماره ۳ تیر ماه ۱۳۳۳، ص۹

[۴۳]. مجله: «اخبار امری»، ، شماره ۱۲ فروردین ۱۳۳۲ هـ .ش.

[۴۴]. مجله: «اخبار امری» ، صفحه ۱۶ شماره ۵، شهریور ماه ۱۳۳۱ هـ .ش

[۴۵]. (مجله اخبار امری،ارگان محفل ملی بهائیان ایران ، تیر۱۳۳۳)

[۴۶]. توقیعات مبارکه ؛ نوروز ۱۰۱ بدیع

[۴۷]. اخبار امری سال ۱۰۷ بدیع شماره ۸ صفحه ۲

[۴۸]. توقیعات مبارکه نوروز ۱۰۱ بدیع صفحه ۱۵۹

[۴۹].  سالنامه جوانان بهائی ایران ج ۳ (۱۰۸ ۱۰۹ بدیع ) ص ۱۳۰

[۵۰]. اخبار امری شهریور ۱۳۳۰ شماره ۵ ص ۱۱ ستون دوم

[۵۱]. اخبار امری دیماه ۱۳۴۰ شماره ۱۰، شماره صفحات مسلسل ۶۰۱، ژانویه ۱۹۶۲

[۵۲]. خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست ،موسسه ی مطالعات و پژوهش های سیاسی، ۱۳۸۵، ج ۱، ص ۵۷- ۵۹

[۵۳]. شهبازی، عبدالله ، ظهورو سقوط سلطنت پهلوی ، جلد۱، انتشارات اطلاعات ، ص۳۷۶

[۵۴]. مجله اخبار امری ، ارگان رسمی جامعه بهائی ،سال ۱۳۳۲ ، شماره ۳، ص ۱۴

[۵۵]. صحیفه نور –جلد ۱- ص۳۸۹

[۵۶]. منصوری، جواد، تاریخ قیام پانزدهم خرداد به روایت اسناد، ج۱ صص ۳۲۴ ـ ۳۲۵

[۵۷]. علی محمد خان موقرالدوله سرکنسول ایران در بمبئی در سال ۱۸۹۸ ، نماینده وزارت خارجه در ۱۹۱۵ بود . وی اندکی پس از کودتای ۳ اسفند – فارس در سال ۱۹۰۰ ، حاکم بوشهر در سال های ۱۹۱۱/۲۹۹ درگذشت . موقرالدوله علاوه بر اینکه از اعضای خاندان افنان، یعنی از خویشان علی محمد باب،بود، با عباس افندی و شوفی افندی نیز خویشی داشت. میرزا هادی شیرازی، داماد عباس افندی و پدر شوقی ، پسر دایی موقرالدوله بود.

[۵۸]. ( ۵ روز بعد از این واقعه)،

[۵۹]. مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده سپهبد پرویز خسروانی.

[۶۰]

[۶۱]. علاقمندان برای درک عمیق تر و بینش شیعه نسبت به خاتمیت پیامبر عظیم الشأن شیعه به کتاب خاتمیت اثر ارزشمند آیت الله العظمی حاج شیخ جعفر سبحانی مراجعه فرمایند ( بخش عمده این کتاب پاسخگوئی به شبهات میرزا ابوالفضل گلپایگانی مبلغ مشهور بهائی (علیه الهاویه)که در کتاب فرائد آمده است.

[۶۲] . سید علی محمد شیرازی ـ صحیفه عدلیه ـ صفحه ۵

[۶۳]. مجموعه الواح مبارکهء بهاءالله صفحه ۲۷۰

[۶۴]. «مائده آسمانی»، ج۴، ص۲۶۰

[۶۵]. «بدیع»، ص۲۹۳

[۶۶]. « إشراقات»، ص۲۴۶

[۶۷]. همان، ص۱۱۷

[۶۸]. «رحیق مختوم»، ج۱، ص۷۸

[۶۹]. قاموس توقیع منیع»، ج۱، ص۱۱۴

[۷۰]. مفاوضات، ص۱۲۴

[۷۱]. برای اطلاعات بیشتر و علمی تر ر.ک در این باره به کتاب خاتمیت اثر آیت الله شیخ جعفر سبحانی

[۷۲]. عبدالبها ،مفاوضات نسخهPDF از کتابخانه الکترونیکی جامع آثار بهائی ص۴۵و ۴۶

[۷۳]. احمد یزدانی نظر اجمالی در دیانت بهائی صفحه ۶۶

[۷۴]. گنجینه حُدود و احکام تألیف و تنظیم عبدالحمید اشراق خاوری مؤسّسهء ملّی مطبوعات امری نشر سوم – ١٢٨ بدیع ص ٢١٧

[۷۵]. یادداشتهای حیفا سخنان شوقی افندی نوشته روحیه خانم صفحه ۲۹

 

[۷۶]. دریافت از سایت بهائیان ارتودکس ایران به آدرس:www.iranbahai.blogfa.com

tarikh

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

هفت + هجده =