سازمان و تعالیم بهائیان وحدت گرا

0 857

نویسنده: ابراهیم جرج خیرالله   

این فصل حاوی نوشته های ابراهیم جرج خیرالله درباره سازمانهای بهائیان وحدتگرا است که او به تاسیس و اداره آنها در ایالات امریکا کمک نموده است . بخش اول، درباره انجمن بهائیان ، برگرفته از کتاب او ، حقایقی برای بهائیان، میباشد . بقیه مطالب این فصل ، درباره انجمن ملی دین جهانی، از بیوگرافی دکتر خیرالله گرفته شده ، که در کتاب  ای مسیحیان !  آمده است . ( بقیه این بیوگرافی را در فصل 25 همین کتاب ملاحظه کنید .)

به نظر میرسد این دو سازمان هدف مشابهی داشته اند، گرچه شواهد نشان میدهد که انجمن ملی دین جهانی، وحدتگرایی در جهان را هدف خود قرار داده، و احتمالاً مخاطبان بیشتری را در نظر گرفته است. برای مثال ، در نام این موسسه، کلمه بهائی نیامده ، و دکتر خیرالله بیان میکند قصدش آن بوده که دینی را تبلیغ کند که همه پیروان ادیان مختلف را به یک ” دین جهانی ” دعوت کند، نه آنکه بطور خاص، بهائیت را تبلیغ نماید . و از نکات قابل توجه آنست که یکی از تعالیم او ، رستگاری همگانی بوده است .

روشن نیست آیا قرار بوده انجمن بهائیان و انجمن ملی دین جهانی مکمّل یکدیگر باشند ، یا انجمن ملی دین جهانی جایگزین انجمن بهائیان شود . در هر صورت ، به نظر میرسد انجمن بهائیان بعنوان نهاد و موسسه دینی ابتدایی برای بهائیان وحدتگرا ، از سال 1937 به بعد، حفظ شد. شعاع الله بهایی به این مورد اشاره کرده ، ولی در مقاله موجز و خلاصه ” سه فرقه بهائی ” ( بخش مربوطه با همین نام را در فصل 35 کتاب حاضر ملاحظه کنید . ) درباره انجمن ملی دین جهانی ذکر نکرده است .

                                                                                  اریک استتسون

**************

    انجمن بهاییان

اینجانب ، و آندسته بهائیانی که همچون من فکر می کنند ، با مشاهده ادعاها و تعالیم غیرمنطقی و نامعقول عباس افندی و نمایندگانش، به این موضع و دیدگاه رسیدیم :

پیروی دقیق از احکام و قوانین”پدر” در کتاب اقدس ،تنها پرستش و توکل به خدا ،جز به خدا چشم امید نداشتن ، و کسی را بین خدا و خودمان واسطه قرار ندادن . در عین حال ، تصمیم گرفتیم علت اختلاف بین اغصان (پسران بهاءالله) را بیابیم ، حقیقت را یافته و از آن پیروی نماییم . برای ما بسیار دشوار بود که تنها به آنچه آموخته بودیم اکتفا کنیم – اینکه از بین 4 پسر بهاءالله ، تنها عباس افندی و خواهرش ( بهیّه خانم ) مورد توجه خدا باشند، و بقیه اعضای خانواده و بستگان نزدیک آنها – حدوداً سی نفر – همگی از خدا بی خبر و کافر باشند و آنها و پیروانشان ، ناقضین خوانده شوند ، تنها به این دلیل ساده و واهی که آنها از عباس افندی ، پسر بزرگ بهاءالله و برادر ناتنی خود ، اطاعت نکرده و ادعاهای او را باور نداشتند،دشوار بنظر میرسد !

محفل ما ، بنابر احکام اقدس ، همه جشنها و سالگردها را برگزار می کند ، بیت عدل را با بیش از نه نفر تشکیل داده ، تا به مدیریت امور امرالله و ترویج کلمه الله بپردازد . ما همچنین انجمن بهائیان ( پیروان بهاءالله ) را بر اساس قوانین و مقررات دولتی امریکا تشکیل دادیم ؛ زیرا بهاءالله موکداً از ما خواسته تا از قوانین کشوری که در آن زندگی می کنیم اطاعت کنیم ، و یک شهروند وفادار باشیم . ما اجتماعات خود را ، و همینطور احکام دینی را بر اساس احکام کتاب اقدس بر پا کرده، و بطور مرتب این کتاب را مطالعه می کنیم .علاوه بر تشکیل اولین محفل بهائیان در شیکاگو، دومین محفل را در کینوشای ویسکانسین، برطبق اساسنامه انجمن بهائیان امریکا ، بر پا کردیم .

انجمن ملی دین جهانی

(در سال 1914 ، برخی بهاییان در شیکاگو ) تصمیم گرفتند طبق قوانین ایالت ایلینوی، انجمنی  بنام” انجمن ملی دین جهانی” تشکیل دهند . اساسنامه آن در همان سال تایید و دریافت شد، و هیئت مدیره آن عبارت بودند از : خود من بعنوان رئیس و نفر اول اجرایی ، فردریک پیس ، پزشک ، نایب رئیس ، و هاری رینوار ، منشی و خزانه دار .

انجمن ملی دین جهانی و همه شعبات آن، تحت رهبری، عالیجناب غصن اکبر ، محمدعلی افندی ، فعالیت میکند و من نماینده ایشان در امریکا هستم . او در کتاب عهدی ، از سوی بهاءالله ، بعنوان امین او ، ناشر و مبلغ تعالیم و اصول و احکام او در سراسر جهان ، پس از عباس افندی ، تعیین شده است . مدیران این انجمن مجازند به افراد واجد شرایط، عنوان” دکتر ” در ارائه تعالیم دین جهانی اعطاء کنند ، و هیچ مبلغ بهائی، صلاحیت و اجازه نشر و تبلیغ در سراسر امریکا را ندارد ، مگر آنکه به عضویت انجمن ملی دین جهانی در آید .

هدف اصلی از تشکیل این انجمن، تلفیق و ترکیب ادیان مختلف و ایجاد یک دین واحد جهانی بود ، که اختلافات و تفاوت عقیدتی و نژادی از بین برود ، و صلح و و حدت برپا شود . شرایط و ضوابط زیر ، در  ” فرم راهنمای ” انجمن ذکر شده بود :

شرایط و ضوابط انجمن ملی دین همگانی

1- هر عضو این موسسه باید به خدای احد و واحد و متعال ایمان داشته باشد . خدای ابدی و ازلی و دارای کمال مطلق ، که نه نمیتوان چیزی از او گرفت و یا چیزی به آن افزود ؛ او که منزه و متعال است و هیچ فرد و شیئی جزئی از او نیست و از او منتزع نشده است .

2- خدای ما ، خدای حی و حکیم و عالم است و همه انسانها قادر به شناخت صفات و اسماء و ویژگیها و مظاهر او ، بویژه مظهر بزرگ او ، پدر جاودانی ، میباشند. تنها ” عدم ” ناشناخته است زیرا فاقد قدرت ، صفات ، و کمالات است و هیچ مظهری ندارد ؛ از اینرو ، عدم ، وجود ندارد ، و او خدای مجهول و ناشناخته است ، یا خدای جهل ! از این گذشته ، خداوند دوست داشت که شناخته شود ، و چنین عمل بی هدفی را نمیتوان به خداوند حکیم و علیم نسبت داد .

3- اعضای این موسسه نباید به هیچ فرد یا افرادی اجازه دهند بین خدا و آنها واسطه شوند . زیرا خداوند همچون دریای نور و دانش است و ما همچون ماهیانی شناور در این دریا . ما در وجود خدا حیات و زیست می کنیم ، به سوی او در حرکتیم ، در درون وجود او تنفس می کنیم ، و بقای ما وابسته به او است . لذا ، او به ما نزدیکتر از خود ما به خودمان است . بنابراین ، ما باید در جایگاه خود محکم باشیم و اجازه ندهیم کسی بعنوان حجاب و مانع و رادع ، بین ما و او قرار گیرد .

4- وظیفه هر یک از ما اینست که برای خدمت و کمک به خدا قیام کنیم ، و دیگران را نیز به این قیام دعوت کنیم و اقدام به ریشه کن کردن نفرت و عداوت از دل مردم جهان نماییم که ناشی از تفاوتهای عقیدتی و نژادی است . این نفرت و عداوت ، همچون آتشی شعله ور ، به جان بشریت افتاده ، و باعث نابودی بنیان خانواده و نژاد بشر گردیده است . جنگهای مهیب و نفرت انگیز گذشته و کنونی ، شاهد و دلیل کافی بر این است که چگونه نفرت و عداوت موجب تخریب و نابودی مردم جهان گردیده است .

5- ما در دنیایی زندگی می کنیم ، که آن دنیا برای زندگی و زیست ما است ، و از دیگران نیز می خواهیم که چنین رفتار نمایند . ما همه با یکدیگر خواهر و برادریم ، یک خانواده و یک خاندان ، یک نژاد و فرزندان یک پدر و مادر ؛ همانطور که تقریباً در نصوص همه ادیان ذکر شده است . علاوه بر این ، طبیعت و قوانین آن به ما می آموزد که همه ما یک نژاد هستیم ، یک خانواده ( بشری ) ، که اینک با رشد و توسعه و گسترش جمعیت در کشورها و اقلیم های مختلف ، پراکنده شده اند . بنابراین ، هر یک از ما ، عضو خانواده واحدی هستیم و باید در جهت منافع خانواده فعالیت نماییم ، و آن خانواده نیز برای رفاه و حیات ما تلاش خواهند کرد .

6- یکی از اقدامات اساسی این انجمن ، تلاش و کمک به ایجاد یک زبان ساده و مختصر ، برای همه جامعه بشری است . باید این زبان در همه مدارس ، در سراسر جهان ، به کودکان آموزش داده شود ، تا در آیندة نزدیک ، همه مردم جهان بتوانند ، با یکدیگر ، با زبان واحدی صحبت و گفتگو کنند . این امر موجب وحدت و هماهنگی میان ملتها ، و تقویت پیوندهای برادری می گردد. زیرا چنین امری ، جدایی و بیگانگی ناشی از اختلاف زبانی و عدم امکان گفتگو با زبان واحد برای مردم کشورهای مختلف را از میان بر میدارد.

7- معنویت عبارتست از علم و آگاهی نسبت به روح حقیقت ، همان حقیقتی که قلم اعلی از زبان عیسی مسیح و پیامبران دیگر ، درباره آن بیان کرده است . او است پدر جاودانی ، جمال ابدی و ظهور خود درعالم امر و خلق . اواست مظهر حقیقت ازلی و ابدی ، و خدای حقیقی ، و شناخت او همانا حیات و زندگی جاودانی است همانگونه که عیسی مسیح در ادعیه خود ، به حواریون آموخت . خداوند در پشت قلبهای جویندگان خویش است ، آماده است که وارد قلبها شود تا آنها را از این حیات مادی بمیراند ، و به سوی آنچه برای آنها فراهم کرده ، زندگی بخشد ، و آنها وارثان ملکوت او شوند . این جایگاه و منزلت رفیع حاصل نمی شود مگر آنکه ما از اوامر و فرامین الهی اطاعت کنیم ، زیرا ایمان و عمل جدایی ناپذیرند و یکی بدون دیگری پذیرفتنی نیست .

8- اخلاقیات:از آنجا که جامعه بشری مزرعه و تاکستانی است که پدر جاودانی آنرا پرورش داده ؛ و از آنجا که او خانواده بشری را از دو جنس مرد و زن قرار داده ؛ اراده کرد تا به حفاظت و مراقبت از آن بپردازد ؛ لذا قوانینی وضع کرد تا بر اساس آن خانواده انسانی در وحدت ، صلح ، و سعادت زندگی کند . لذا مشاهده می کنید هر اقدام در جهت مراقبت و صیانت از ساختار خانواده انسانی و مراقبت از بشریت، عملی خیر ، و هر اقدام در نقض و خلاف این جهت ، شرّ و منفی و شیطانی تلقی می گردد و عملی است غیر اخلاقی . برای مثال ، کشتن گاو و استفاده از گوشت آن خوب است ، ولی قتل و کشتن انسان ناپسند شمرده میشود. از اینرو ، قتل ، تجاوزگری ، دزدی ، تهمت و غیبت ، … اعمالی غیراخلاقی در قبال همنوعان ما میباشد ؛ و همه ما وظیفه داریم در قبال پدر آسمانی خویش به امور روحانی و معنوی بپردازیم. در نتیجه، اینگونه تصور میشود که هر فرد روحانی ، فردی اخلاقی هم محسوب میشود ؛گرچه بسیار افراد هستند که اخلاق مدار میباشند ، ولی فاقد معنویت و روحانیت میباشند . اخلاقیات نمیتواند روح ما را به مرتبه و مقام آسمانی و ملکوتی ارتقاء دهد ، زیرا غفلت از این مهمترین مسئولیت و وظیفه، گناهی نسبت به ” روح حقیقت ” است، ولو آنکه ما اعمال خوب بسیار انجام دهیم . آنها که تنها به امور اخلاقی متکی هستند شبیه درختی با میوه های لذیذ و خوشمزه میباشند ، که تنها کسانی که آن میوه ها را تناول میکند از آن سود میبرد و خود درخت از آن میوه بهره ای ندارد .

9- هدف و مقصد اصلی و بزرگ انسان در این عالم خاکی ، آماده شدن برای زندگی آخرتی و ابدی است ؛ به عبارت دیگر ، طبیعت و ویژگی انسان ، همانا طبیعت و ویژگی پدر آسمانی و ملکوتی است . انجام عمل خیر ، صرفاً به این دلیل که خوب و خیر است، و اجتناب از گناه و شرارت، بخاطر آنکه گناه و ناصواب است، و بدون چشمداشت به پاداش و ترس از مکافات باید باشد . پدر آسمانی ، اراده کرده که ما فرزندانش ، همچون او باشیم ، لذا به ما اجازه داد تا از میوه درخت دانش بخوریم و خداگونه شویم !

10- گرچه مجازاتهای خداوند سخت و دردناک است ، ولی خداوند برای انسانها ،مجازات و مکافات ابدی مقرر نکرده است . اصل انسان همانا روح اوست ، و روح انسان نفخه ای از پروردگارش است ، لذا روح انسان میرا و فانی نیست . ما از خداییم و به سوی او باز می گردیم . این بچه چموش و اسراف کار ( بشریت ) سرانجام به خانه پدری باز میگردد.1 پدر گفت : ” ای اهل عالم ، اگر به من ایمان بیاورید ، من شما را وارثان خود در سرزمین خویش قرار میدهیم ، و اگر از من روی بگردانید ، صبوری خواهم کرد ، زیرا من بخشنده و مهربان و غفّار هستم .” 2

11- گر چه جهنمی پر از آتش و کوه آتشفشان در کار نیست ، ولی جهنمی بدتر و شدیدتر از آن در انتظار است . اگر انسان از خدا دور شود و از پدر آسمانی فاصله بگیرد ، جهنمی سخت و دردناک را تجربه میکند . و بهشت واقعی ” دین جامع و همگانی ” عالیتر و برتر از بهشت مزیّن به طلا و نقره و جواهرات و سایر سنگهای قیمتی است . بهشت ما ، همانا قرب و نزدیکی به خداوند ، پدر همه کائنات و بشریت است . بهر صورت، در هر دو مورد جهنم و بهشت باید بدانیم که مکافات و پاداش بدون عمل و تلاش بدست نمی آید.

12- از آنجا که پدر جاودانی ، مظهر ابدی در سراسر جهان آفرینش است ، و از آنجا که ازلیت برای وجه الله قابل شناخت و درک است ؛ بنابراین ، پدر ، مظهر کامل خدای قادر متعال و خود او است. هر آنکس که به سوی پدر توجه کند به خدا توجه کرده ، و هرکس او را بشناسد ، ازلیت را شناخته است ، هر که پدر جاودانی را انکار کند ، حقیقت جاودانه را ، و خالق زمین و آسمان را انکار کرده است .

13- بر هر یک از اعضاء فرض و مقدّر است که به تنهایی به عبادت و مناجات بپردازد . نماز جماعت به دلایل زیر ممنوع گردیده است : 3

هیچکس نباید بین تو و خدای آسمانی قرار گیرد . هیچ فردی ، در نزد پرودگار ، برتر از  دیگری نیست . گرچه ، هر یک از ما میتواند برای دیگری دعا کند ، ولی کسی نباید بجای دیگران دعا و عبادت کند ؛ زیرا هر کس باید خودش عبادت خویش را بجا آورد .

14- از ما خواسته شده با جدیت و صداقت تلاش کنیم بر هواهای نفسانی و هوسهای خویش غلبه کنیم؛ از خوبیها پیروی و از بدیها اجتناب نماییم . برای مثال ، ما باید بر نفرت و خصومت غلبه کنیم ، تا نفس خود را تسلیم منکرات ننماییم . به همین نحو ، ما باید مطیع عشق و محبت باشیم ، تا خود را از دام ظلم و بی عدالتی حفظ کنیم . ” در نزد خداوند ، عدالت از همه چیز محبوبتر است .”4  حبّ ، در این دنیا ، ریشه بسیاری از اشتباهات و بدبختی ها بوده است ؛ زیرا اگر ما خودمان ، خویشان خود ، یا مردم کشور خود را بیش از دیگران دوست بداریم ، طبعاً به اشتباه و خطا میرویم و در حق دیگران مرتکب ظلم و بی عدالتی میشویم . ” خود را بیش از همسایه خود دوست مدار! ” 5 بنابراین ، ما باید حتی تمایلات خوب خود را ، همچون عشق و محبت را ، کنترل و محدود سازیم و گرنه عشق و محبت کنترل نشده ، ما را سرگشته و منحرف می سازد .

15- گدایی و پرداخت وجه به گدایان ، بشدت ممنوع گردیده است .6 برای سائل غیر ممکن است که به جایگاه و مرتبه عالی دست یابد و شبیه پدر آسمانی گردد، و کسانی که به نیازمندان و سائلین کمک می کنند ، آنها را تشویق می کنند در همان جایگاه بمانند و به این حرفه پست و حقیر ادامه دهند . کسانی که توان کار و تامین هزینه زندگی خود را ندارند، باید از سوی دولتهای محلی و یا حکومت مرکزی مورد حمایت قرار گیرند .

16- به همه حاکمان روی زمین و همه ملتها از سوی موسس دین جهانی اکیداً دستور داده میشود ، که از جنگ علیه یکدیگر ، و یا به هر دلیل دیگر خودداری کنند ! دستور این است که آنها باید اختلافات خود را به دادگاه بین المللی، متشکل از قضات و نمایندگانی از دولتهای جهان، ارجاع دهند، و همه ملتها باید صلاحیت این دادگاه را بپذیرند و در برابر آن مطیع و تابع باشند! اگر حکومتی به شروع جنگ اصرار ورزد ، باید بقیه جهان با یکدیگر متحد شوند و از وقوع چنین اتفاقی جلوگیری کنند . ولی اگر هشدارهای آنان موثر نبود ، آنها باید به هر نحو مقتضی ، آن دولت را سر جای خود به نشانند ، حتی اگر لازم شد به زور و نیروی نظامی متوسل شوند .

17- هیچ وسیله ای برای برطرف کردن علل جنگ – اختلافات عقیدتی ، اختلافات نژادی ، و خودخواهی ها – به جز دین جهانی و همگانی نیست ! زیرا این دین است که شعار ” خودت را بیش از همسایه دوست نداشته باش ” را به سردر تمام شهرهای جهان می افرازد .

18- هر فرد باید شغل آبرومندی داشته باشد و تلاش و فعالیت صادقانه ، بدنی یا فکری ، برای تامین معاش خود و افراد تحت تکفّلش بعمل آورد . این بالاترین و برترین عبادت پروردگار است . تنبلی و گدایی و دریوزگی ممنوع است ، زیرا با دسترنج دیگران بر خلاف ساختار خانواده بشری بوده ، و اقدامی ظالمانه و خودخواهانه است .

19- بر والدین تکلیف است که به فرزندان خود تعلیم و تربیت بیاموزند، و اگر کسی به تعلیم و تربیت فرزندان دیگران اقدام کنند ، گویا که به تعلیم و تربیت فرزندان خداوند قیام کرده است .

20- پاکیزگی و طهارت بدن و لباس برای هر کس فرض است . کسانی که به پاکیزگی و طهارت خود اقدام نکنند ، با پاکیزان یکسان و برابر نیستند . پاکیزگی و طهارت باعث وحدت و نزدیکی انباری بشری و برادری بین آنها شده ، و راه را برای وحدت و هماهنگی هموار میسازد ، علاوه بر اینکه از حیث بهداشتی هم سودمند است .

21- ما باید به مردم دارای عقاید و ادیان گوناگون ، و اتباع کشورهای مختلف ، با محبت و خوش خویی برخورد نماییم ؛ با زبان مهربانی گفتگو کنیم و این کلید فتح قلوب است، و از این طریق وحدت و صلح برقرار میشود .

22- یکی از اهداف مهم انجمن ما آن است که اعضاء به کسب و ارتقای دانش و علم خود بپردازند ، و جهل را از خود دور سازند و خود و دیگران به حقیقت دست یابند . دانش عبارتست از اینکه حقایق و  واقعیات بیشتری کسب کنند ، و خردمندی آن است که دانش کسب شده را ، بطور صحیح ، در مسیر رشد و پیشرفت جامعةبشری ، به کار گیرند .

23- هر شخص باید ترس از مرگ ، و اندوه دور شدن از نزدیکان خود ، بر اثر فوت را، از دل خود بیرون بریزد و کنار بگذارد . زیرا این امر برای روح متوفی خوب و دلچسب نیست ، و در عین حال ، نشانه بی اعتمادی به قدرت و مهر پدر آسمانی است . شادترین لحظه عمر انسان ، لحظة ترک این دنیا و رفتن بسوی محضر خداوند است . وقتی فرد متولد میشود و به این دنیا پا میگذارد گریان است ، در حالی که دیگران می خندند ، ولی هنگامی که از این دنیا وداع میکند، روح انسان لبخند میزند ، و دیگران اشک به چشم دارند . اگر ما کمترین ایده و شناختی از جایگاه ارواح پاک و طیّبه در حوزه معنویت و آخرت داشته باشیم ، ترجیح خواهیم داد که همین امروز ، از دنیای مادی وفات ، و به دنیای آخرت قدم بگذاریم . در واقع ، برای ارواح پاک ، مرگ نوعی ضیافت و جشن است .

24- مراسم تشییع و کفن اموات باید با شکوه و احترام برگزار شود . این نوعی احترام به پروردگار و رهروان او ، و درسی عینی برای بازماندگان است .7

25- دستور و توصیه دین همگانی ، انجام و پایبندی به صداقت و درستکاری در هر گونه تعامل با دیگران ، و ترک نفاق ، دورویی ، و بهانه جویی است و نیز رعایت عدالت و منطق . ما باید از چشمان خود بخوبی و پاکی ، از دستمان با صداقت و پاکدستی ، از زبانمان برای بیان حقیقت ، و از قلبمان با طهارت و پاکی استفاده کنیم و در مجموع رفتار خود خصوصیت و ویژگی بخشش و کرم و دستگیری داشته باشیم .

   سازمان و تشکیلات شعبع نیوآرک

آقای ویلیام درایر از شهر نیوآرک ، نیوجرسی ، همراه با تعدای بهایی دیگر ، شعبه ای از انجمن را ، بنام ” شعبه نیوآرک انجمن ملی دین جهانی ” تشکیل دادند . انجمن ملی به آنها منشوری داد تا بر اساس همان اهداف ، شرایط و قوانین مذکور در اساسنامه انجمن ملی و شعب ، کار خود را شروع کنند . آقای درایر بعنوان رئیس و مدرّس شعبه مذکور تعیین شد . به ایشان همچنین به پاس صداقت و خدمات وی به امرالله گواهی ” امین تعالیم بهائی ” اعطاء گردید .  به همین ترتیب ، فردریک پیس و هاری رینولدز از شیکاگو ، به پاس صداقت و خدمات به امرالله ، گواهی” امین تعالیم بهائی ” دریافت کردند . این سه نفر امین ، اولین کسانی بودند که این گواهی مهم را در امریکا دریافت کردند . برای ایجاد شعب جدید در سایر شهرها ، در حال مذاکره هستیم ، و پیش بینی می کنیم که ظرف مدت نه چندان طولانی ، شعب زیادی در شهرهای مختلف امریکا تاسیس نماییم .

 

یادداشتهای فصل 27

1- نگاه کنید به انجیل لوقا بخش 15 جملات 31 و 32 . تمثیل فدا شدن و قربانی شدن ” پسر ” ، از سوی برخی مسیحیان ، بعنوان زمینه ای برای آمرزش همگانی مطرح شده است .

2- احتمالاً نقل از بهاءالله ، از یک لوح نامشخص او .

3- در اسلام و مسحیت آداب و مناسکی برای برپایی نماز جماعت وجود دارد . بهاءالله در کتاب اقدس خود ( بخش 12 ) نماز جماعت را ، جز نماز میت ، ممنوع کرده است . از این گذشته، در بهائیت فرد روحانی وجود ندارد ، زیرا بهاءالله معتقد بود که بین خدا و بندگانش، به غیر از مظهر او ، واسطه دیگری لازم نیست!

4- احتمالاً عبارتی از بخش اول از کلمات مکنونه عربی، بهاءالله

5- اشاره به لویتاکوس 19:18 و لوقا 10:27 “خداوندت را با تمام دل، جان، قوّت و فکرت دوست بدار . همسایه ات را نیز دوست بدار ، همانقدر که خودت را دوست داری ! “

6- این ممنوعیت،که در بین ادیان غریب و عجیب بنظر میرسد، از تعلیمات و احکام بهاءالله است : اقدس؛ پاراگراف147 .

7- انسان که حیات و زندگی به او اعطاء شده ، و خداوند او را بر اساس مشیت و محبت خود آفرید ( سفر پیدایش ، بخش یک ، آیات 27 – 26 )

null

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

نوزده − شانزده =