مجسمه طاهره قره العین در بهائیت

0 3,483

مقدمه

در مرکز شهر باکو، پایتخت جمهوری آذربایجان ، نزدیک به ایستگاه متروی نظامی گنجوی ، در سال 1960 میلادی، به مناسبت روز زن ،تندیس زنی با شمایل و پوشش زن محلی آذری نصب گردید . این تندیس توسط مجسمه ساز سرشناس آذری ، فواد غسان اوغلو عبدالرحمانف ساخته شده است . در لوح یادبود مجسمه که به زبان روسی است ،جز مطالب بالا مطلب دیگری نیست .همچنین در ان لوح و در سایر یادداشت های سازنده تندیس، هیچگاه ، هیچگونه اشاره ای به نام فردی – از جمله طاهره قره العین – برای الهام بخشی در تولید این اثرنشده است .

در سال های اخیر، جامعه بهائیان جمهوری آذربایجان، با فریب کاری و برای تولید تاریخ جعلی به نفع گروه خود، در برخی اظهارات و نوشته ها اظهار می دارند که مجسمه زن آزاد باکو، برگرفته از داستان طاهره ،شیر زن آزادی خواه بهائی آذری ، و به یاد او نصب شده است !

سایت تبلیغی بهائی بحرفنا نیز، اخیرا در مقاله ای سراسر تحریف و دروغ، می نویسد: مدت ها است که حکایت طاهره قره العین ، قهرمان بهائی با اصل و نسب آذری (؟!) نمادی الهام بخش در کشور آذربایجان می باشد . طاهره یکی از مدافعان برجسته برابری زنان و مردان درقرن 19 میلادی بود! 5

در این مقاله ابتدا به بررسی شخصیت اصلی طاهره قره العین در تاریخ ایران می پردازیم. سپس علت این تحریف را در منابع، کتاب ها و نظرات رهبران بهائی و در پایان در اقدام های تشکیلات بهائی در ترکیه جستجو می کنیم.

طاهره که بود؟

طاهره بیگم برغانی ،معروف به قره العین، فردی دارای تفکرات شیخی و از شاگردان نزدیک سیدکاظم رشتی بود . پس از مرگ سیدکاظم، بر اثر تبلیغ بابیان برای میرزا علی محمد شیرازی (معروف به باب) به عنوان رکن رابع شیخی ، به باب گرایش پیدا کرد؛ و بدون هرگونه ملاقات حضوری، پیرو عقاید و تفکرات بابی گردید. او هیچگونه ارتباط فکری و عضویت در گروه بهائی نداشت. اساسا در زمان حیات او بهائیت اعلام وجود نکرده بود! طاهره قره العین به لحاظ اندیشه و عملکرد فردی رادیکال، تندرو، و جنگ افروز قلمداد میشود؛ که نقش فعالی در تحریک بابیان و راه اندازی جنگ قلعه شیخ طبرسی و کشتار ماموران دولتی و مردم بی گناه عادی داشته است . وی هم چنین در ترور ناجوانمردانه فقیه اهل بیت، که عمو و پدرشوهر وی نیز بود – ایت الله شهید ملا محمد تقی برغانی – نقش موثری ایفاء کرد.1

 به نوشته سوزان مانک ،تاریخ نویس بهائی ، طاهره قره العین معروفترین زن در تاریخ بابی – بهائی، با الگوهای پیشین تفاوت دارد.او نه تنها نخواست که دختر حرف شنو و مسئولیت پذیری دربرابر پدرش باشد، بلکه مدام به مخالفت و انتقاد از مواضع عقیدتی پدرش(ملا صالح، روحانی مسلمان قزوینی) پرداخت .او بعنوان همسر و مادر هم نمره قبولی نگرفت، زیرا اختلاف عقیده با همسرش موجب سردی روابط آن دو، و جدایی او از همسر و فرزندانش گردید.طاهره بدون طلاق و رضایت شوهر،خانواده را ترک کرد.2

طاهره قره العین در بیان های تاریخی

طاهره که براي گفته هايش دليل و مستندي نداشت ، همواره اساس ادعایش این بود که مطالبی از سوی خداوند به او الهام درونی میشود، چند اقدام بدعت آمیز در جامعه بابی بوجود آورد. ادعا کرد که عمده قوانین اسلامی برای بابیان لازم الاجرا نیست و لذا از خواندن نمازهای روزانه خودداری کرد. بی پروا ترین اقدام او حضور بدون نقاب بر چهره در برخی جمع بابیان بود. که این موضوع بین برخی نویسندگان به تعمد با عنوان بی حجابی یاد شده است!

1-نصرت الله محمد حسینی (مبلغ بهائی)

نصرت الله محمد حسینی کسی است که در مقدمــه کتابش (حضــرت طاهره) که به مناسب يکصد و پنجاهمين سالگرد واقعه بدشت نوشته اســت، از طاهره قره العین به عنوان کسی یاد می کند که در سراسر زندگيش شيفته شخصيت او بوده و همواره او را ستايش کرده است. وی در کتابش می نویسد:

«طاهره هرگز کشــف حجاب کامل نکرده گاه که هنگام ادای ســخن حجابش را به کنار مــیزده پس از لحظاتی مجددا صورت خود را می پوشیده است» (10) (شرح حیات و آثار منظومه طاهره قره العین. ص202)

نیز در جای دیگر می نویسد:  «قرةالعین در مجلس درس نزد تلامذه نقاب نمی پوشید و مکشوف الوجه در مجلس درس جالس می شد و لکن در مجالس اخری و حضور سایر علما از پشت پرده با آن ها تکلم می نمود و جمعی از علما این نپوشیدن نقاب را کشف حجاب دانستند و آن را خرق اجماع و مخالف احکام اسلامی شمردند.» (11) (محمد حسینی. حضرت طاهره . ص 190)

2-عباس امانت

به نوشته عباس امانت، رفتارهای طاهره قره العین از جنس اقدامات جنبش آزادی خواهی و دموکراتیک زنان مدرن نبود. در آثار طاهره و باب مطلبی تحت عنوان حقوق زنان مشاهده نمی شود. طاهره آثار باب را برای خود مناسب می دید، اعم از آنکه آن مطالب درباره زنان باشد یا نباشد.3

اقدامات طاهره قره العین باعث بروز اختلاف در میان جامعه بابی اولیه شد. بسیاری از بابیان همچنان خود را پایبند احکام اسلامی می دانستند، و باب را تنها در حد رکن رابع شیخی و دریافت کننده امر و دستور از امام دوازدهم شیعه، حضرت صاحب الزمان (عج) تلقی می کردند؛ و باور نداشتند که کلام و آثار باب مستلزم گسست و جدایی از گذشته و یا احکام اسلامی باشد. لذا آنان اعمال و رفتار طاهره را شرم آور و وقیحانه می شمردند. سرانجام حاکم شهر دخالت کرد و مقرر داشت طاهره در حبس خانگی قرار گیرد.4  

3-مینا یزدانی

یکی از مبلغان بهائی به نام مینا یزدانی می گوید ما طاهره را آنگونه که هست باید ببینیم. (8)

«آنگونه که هست ببینیم» می شود همان شناسنامه ای مکتوب که از باور طاهره باقیمانده است؛ کتاب قیوم الاسماء باب! همان احکامی که باب آنجا مطرح کرده منشوری از عقاید طاهره قره العین را به ما می دهد. تواریخ این خشونت هایی که برای طاهره بازگو شده را عنوان می کند. لذا می توانیم این گزارش های تاریخی را به عنوان مرام طاهره در نظر بگیریم.

اتهامات بزرگان بهائی به باور باب و طاهره قره العین

بهاءالله نظر خود را دربارۀ باور طاهره قره العین (عقاید بابی) این‌گونه مطرح می‌کند:

«بگو اي دوستان ترس از براي چه و بيم از كه؟ * گلپارهاي عالم به‌اندك رطوبتي متلاشي شده و مي‌شوند * نفس اجتماع سبب تفريق نفوس موهومه است * نزاع و جدال شأن درنده‌هاي ارض * به ياري باري شمشيرهاي برنده حزب بابي به گفتار نيك و كردار پسنديده به غلاف راجع، لازال اخيار به گفتار حدائق وجود را تصرف نمودند» (مجموعه الواح مبارکه، چاپ مصر، ص ۲۸۷).

1-اتهام به طاهره توسط بهاء الله

بهاءالله در این جمله معتقد است که افرادی بر کرۀ خاکی هستند که همچون درندگان به نزاع و جدال می‌پردازند و این گروه درنده‌خو را حزب بابی (بابیان و طاهره ازجملۀ شاخص‌ترین عالمان و عاملان بابی است) معرفی می‌کند که شمشیرهای بُرنده‌‌شان همواره در کرۀ خاکی مشغول دریدن انسان‌های دیگر بوده است.

  • اعتقاد به زدن گردن ها در عقیده طاهره

بهاءالله قدم را فراتر گذاشته و برای به یقین رساندن مخاطب خود نسبت به باور طاهره قره العین (همان باور باب) علت استفاده هم‌کیشان طاهره از شمشیر برنده را به‌وضوح بیان کرده، چهار اتهام اساسی دیگر را به باور باب و ثمرۀ آن باور وارد آورده و این‌گونه آن را به تصویر می‌کشد:

«يوم قبل مخصوص از براي يكي از اولياء اين كلمۀ عليا از قلم اعلي نازل كه شايد اهل اعراض به اقبال فائز گردند و به غوامض مسائل اصول الهيه پي برند و آگاه شوند. معرضين و منكرين به چهار كلمه متمسك، اول كلمۀ فضرب الرقاب و ثاني حرق كتب و ثالث اجتناب از ملل اخري و رابع فناي احزاب. حال از فضل و اقتدار كلمۀ الهي اين چهار سد عظيم از ميان برداشته شد و اين چهار امر مبين از لوح محو گشت و صفات سَبُعي را به صفات روحاني تبديل نمود» (همان، ص ۵۲).

خطاب ایشان در این بیان به بابیان و باور بابی است که طاهره قره العین یکی از آنان بود و به تبلیغ آن می‌پرداخت و هرکجا می‌رسید آن را به گوش همه می‌رساند و قصد جمع کردن یار و طرفدار برای برپایی حکومت بابی داشت. طاهره باور بابی داشت، باوری که بهاءالله آن را چنین توصیف کرده است. معرضان و منکرانی که او را انکار می‌کنند، چهار عملکرد داشتند. اولین آن‌ها ضرب الرقاب است. یعنی باورمندان به چنین باوری، گردن انسان‌های بی‌گناه را می‌زدند و این ازجمله عملکردهای اصلی آن‌ها بوده است. باور طاهره، طبق توصیف بهاءالله، اعتقاد به زدن گردن‌ها به قصد ایجاد ترس و وحشت و اظهار وجود بود.

  • باور بابی  طاهره و سوزاندن کتب

دومین اتهام بهاءالله به باور بابی طاهره، حرق کتب است. حرق کتب به معنای سوزاندان هرگونه کتابی است. خاطر نشان کنیم که از تعالیم باور بابی، سوزاندن همۀ کتاب‌ها به‌جز منطوق بیان است. منظور از منطوق بیان، تمامی کتاب‌هایی است که از باب به‌جای مانده است، ازجمله بیان عربی و فارسی، صحیفه عدلیه و… . بهاءالله نیز به این مسأله اشاره می‌کند و با تأکید بسیار بیان می‌دارد که درندگان حزب بابی، همواره در پی زدن گردن‌ها و سوزاندن هر کتابی غیر از منطوق بیان بوده‌اند (و البته طاهره هم از همین حزب است!).

  • عدم تعامل با دنیا در باور طاهره

سومین اتهام بهاءالله به باور طاهره، اجتناب از ملل اُخری است؛ به این معنی که بهاءالله معتقد است باور بابی از هرگونه تعامل با دنیای خارج خودداری می‌کند. از هرگونه ارتباط با باورهای دیگر اجتناب می‌کند. به‌طور کلی ارتباط و تعامل با دیگران جایگاهی در باور طاهره قره العین نداشته، تنها روش برخورد با کسانی‌که باور طاهره را قبول ندارند، زدن گردن آن‌هاست. خشونتی سرشار از تعصب و خودبزرگ‌بینی که معتقد است یا به زیر چتر باور ما می‌آیی، یا حق حیات را از شما می‌گیریم.

  • فقط پیروان باب بمانند!

بهاءالله در چهارمین اتهام می‌گوید یکی از اهداف این تفکر، باقی نگذاشتن هرگونه فرقه، حزب، قوم، دین و… غیر از باور بیانی (باور طاهره) بوده است. این باور، تحمل هیچ ملت و قوم و حزبی غیر از خودش را ندارد، گردن مخالفان را به شمشیر برنده می‌بُرد، مخالفانش را وحشیانه می‌درد، تحمل نوشتار و قلم‌های غیرهمسو با خود را ندارد، هرچه بشر در طی تاریخ از خود به‌جای گذاشته خواهد سوزاند و درنهایت، بشریت را نابود می‌کند تا غیر از خودش، کسی روی کره خاکی نماند.

به‌راستی اگر کسی نداند که گویندۀ این سخنان کیست و بدون هیچ پیش‌زمینه از موضوع، این کلمات را بشنود، بی‌اختیار تصور خواهد کرد که فردی درمورد داعش زمان حاضر سخن می‌گوید، کسانی که در پی حکومت بر دنیا هستند و منطق، عقل و انسانیت را کنار گذاشته‌اند و به زدن گردن‌ها و درندگی و سوزاندن آثار فرهنگی و میراث تاریخ بشریت می‌پردازند. آری، بهاءالله در توصیف باور بابی و طاهره، داعش مستقر در ایران را که در سال ۱۲۲۷ شمسی اعلان موجودیت کرد، به تصویر می‌کشد.

  • نبود صفات روحانی در تفکر بابی طاهره

پنجمین اتهام بهاءالله نسبت به باور طاهره قره العین در آخر عبارت بالا آمده است. بهاءالله ادعا می‌کند که با ظهورش صفات سَبُعی (درنده‌خویى) پیروان باور طاهره محو گشت و جای خود را به صفات روحانی داد. ایشان می‌گوید که مرام بابی، صفات سبعی را ترویج می‌داد. به عبارت دیگر ثمرۀ باور طاهره بروز صفات سبعی در پیروان این مرام است و حالا که بهاءالله تعالیم خود را ارائه کرده، این صفات سبعی محو شده و به صفات روحانی تبدیل گشته است.

جالب آنجاست که بهاءالله در نوشتۀ کتاب اقتدارات صفحه ۱۰۳، خود را عامل به همان تعالیم معرفی می‌کند. به این معنی که ایشان نیز تا قبل از نوشتن کتاب اقدس، معتقد و عامل به احکام و تعالیم بابی (باور طاهره قره العین) بوده که سرشار از درنده‌خویی بوده است. پس می‌توان نتیجه گرفت که این صفات در وجود جناب ایشان هم بوده است  که نمونۀ آن را در کتاب خاطرات حبیب جلد ۱ صفحه ۲۶۶ می‌توان یافت:

«وقتی‌که جمال مبارک از سلیمانیه [به بغداد] تشریف آوردند، یک روز توی کوچه تشریف می‌بردند با مرحوم آقا میرزامحمدقلی [برادر ناتنی بهاء و دستیار وی]، یک شخص کباب‌فروش آهسته گفت: باز بابی‌ها آفتابی شدند. جمال مبارک به میرزامحمدقلی فرمودند: بزن توی دهنش. میرزامحمدقلی ریش او را گرفته توی سرش می‌زد. رفت نزد ایلچی [=کنسول ایران در بغداد] شکایت کرد، ایلچی خود او را حبس کرد، گفت: یقین جسارت بزرگی کرده‌ای که بابی‌ها تو را زده‌اند».

دقت شود که جرم آن شخص کبابی، که به دستور بهاءالله کتکش زده‌اند، تنها این بوده که «آهسته» گفته است باز بابی‌ها آمدند، بهاءالله هم به صرف شنیدن این کلام و برای چشم‌زهر گرفتن از او و دیگر مسلمانان بغداد، به مریدش دستور داده که «بزن توی دهنش»!

در جای دیگری، بهاءالله پیروان باب را متحجرانی معرفی می‌کند که حتی از پوشیدن لباس‌های تولیدی ملل دیگر خودداری می‌کردند. ایشان با خرده‌گیری از چنین باوری، با افتخار، پیروان خود را از تبعیت از این حکم رهایی می‌بخشد. به جملات بهاءالله توجه کنیم:

«مي‌دانند آنچه  از قلم اعلی در زُبُر و الواح نازل شده فساد و نزاع و جدال ممنوع و همچنين امر نموديم به قرائت کتب قوم، جميع اين امور عنايتی است بزرگ از برای عباد، چه که از قبل ممنوع بودند و به جهاد مأمور، استعمال لباس اجنبيّه و ملاحظۀ کتب آن قوم از قبل ممنوع و آثار منع در کتب موجود و مشهود، ولکن در اين ظهور اعظم سدّ منع برداشته شد و به‌جای آن حرّيّت عطا و عنايت گشت.» (اقتدارات، ص ۲۹).

این عبارات، نشان می‌دهد که از آموزه‌های باب (باورهای طاهره قره العین) دوری و عدم ارتباط با ملت‌های دیگر است. حتی لباس‌های آن‌ها هم در این باور مطرود و منفور است. لحن فخرفروشانۀ بهاءالله چنان است که مخاطب کاملاً به مخرب بودن چنین احکامی ‌برای جامعۀ بشری از دیدگاه بهاءالله پی می‌برد. البته فراموش نمی‌کنیم که بهاءالله خود مدت قابل‌توجهی به همین مکتب باور داشت ولی در این نوشته حاصل احکام باب را، مسدود کردن راه پیشرفت جامعه بشری دانسته است.

  • اتهام طاهره به فتنه گری توسط بهاءالله

اتهامات بهاء الله به طاهره هنوز هم ادامه دارد از جمله آن ها میتوان به تندروی و فتنه‌گری اشاره کرد. برای مثال به جملات زیر توجه کنید:

«اول فتنه در عراق ظاهر، چه كه در اول يوم عاشورا مقام حزن، سرور ظاهر و مقام صمت، صوت تصنيف مرتفع. باري اين حركت سبب إعلاء كلمۀ نفوس خبيثه شد. اگرچه عاملين قصد و نيتشان ظهور و بروز حضرت نقطه اولي روح ماسواه فداه بوده، يعني مولود مبارك در يوم اول محرم …» (مائده آسماني، ج ٨، ص ۱۸۶).

در اینجا بهاءالله بابیگری را فتنه خوانده و می‌نویسد وقتی ایام محرم شروع می‌شود، در اول روز عاشورا که ایام حزن و اندوه است، به شادی و سرور و پایکوبی پرداخته‌اند، در روزهایی که مقام سکوت و خاموشی است، به آوازخوانی و تحریک دیگران و ایجاد فتنه مشغول بوده‌اند. از دید بهاءالله این‌گونه عملکرد فقط به قصد تحریک و برانگیختن عواطف دیگران بوده است. این‌چنین است که باور طاهره قره العین به هر روشی برای ایجاد نزاع و جدال و فتنه و درگیری دست می‌زند، بهاءالله هم نمونۀ تاریخی جالبی از این عملکرد را بیان می‌کند.

  • اتهام گسترش فساد در بین بابی ها

«مطلب يازدهم، تعليمات مباركه و اعراض نفوس. در لوح ملاعلي بجستاني نازل، قوله تعالي:

“يا علي از ضوضاي غافلين و زماجير [=هیاهوی] مشركين محزون مباش. عنقريب رايات عدل و انصاف در اطراف به اسم حق مرتفع شود، جميع ملوك اليوم اين طايفه را اهل فساد مي‌دانند، چه كه في‌الحقيقه در اوائل اعمالي از بعضي از اين طايفه ظاهر که فرائص ايمان مرتعد. در اموال ناس من غير اذن تصرف مي‌نمودند و نهب و غارت و سفك دما را از اعمال حسنه مي‌شمردند؛ حقوق هيچ حزبي از احزاب را مراعات نمي‌نمودند و آن نفوس همچه گمان مي‌كردند كه اين اعمال مقبول است مع آنكه به طراز محبت الهي مزين و به افسر انقطاع مكلل، از غايت سادگي و عدم اطلاع، به اين اعمال مرتكب و جميع را من عندالله مي‌دانستند و اين اعمال سبب اجتناب ناس و ضوضا و اعراض خلق از حق شد. حال اَزيَد از سي سنه نار فساد و محاربه و نزاع و جدال در جميع اطراف و اقطار افسرده و مخمود، مع‌ذلك هنوز در شك و ريبند» (مائده آسمانی، ج۷ ص ۱۳۸).

بهاءالله اتهام دهم خود به اعتقادات بابی و باور طاهره قره العین را با این جمله آغاز می‌کند که همۀ ملوک و سرزمین‌ها و سلاطین، این قوم و باورمندان به این باور را اهل فساد می‌دانند. بهاءالله چنان با قدرت بر باور طاهره می‌کوبد که وضوح فساد آن را بر همه عیان می‌داند و جای هیچ‌گونه برداشت دیگری را باقی نمی‌گذارد و بهائیان نمی‌توانند به توجیه و تفسیر بپردازند و آن را رد کنند. در این سخن، بهاءالله به‌وضوح باورمندان بابی و هم‌کیشان طاهره را اهل فساد معرفی می‌کند؛ اما باید به بهاءالله گفت خود شما که مدت ۳۰ سال پیرو همین احکام بودید! شما بودید که ظهور باب را ظهورالله خواندید و خود را عبد فانی ایشان قلمداد کردید! شما بودید که در جواب اعتراض‌های بابیان، منکر نسخ احکام باب شدید، ازجمله همان‌ها که باعث فساد در عالم شده است.

  • عامل سستی ایمان

بهاءالله در اعتراضی دیگر، باور طاهره قره العین را منشأ اعمالی می‌داند که باعث لرزه افتادن بر ستون‌های ایمان (فرائص ایمان مرتعد) می‌شود. به عبارت دیگر حاصل باور طاهره، به سست شدن ایمان منجر می‌شود. قاعدتاً اگر مرامی الهی بود، عمل به فرامین آن نمی‌بایست فرد عامل را سست ایمان کند ولی چه کنیم که این سخن بهاءالله است که مرام باب و احکام آن را باعث سست شدن ایمان می‌داند. اگر علت وجودی بهائیت را در تاریخ پیگیری کنیم، آیا به همان مرام سست‌کنندۀ ایمان نمی‌رسیم؟ آیا همین نتیجه را نمی‌توان شامل خود بهاءالله دانست و ایشان را هم از همان گروه سست‌ایمان دانست؟

  • وصف طاهره از حضرت نقطه اولی

اتهام دوازدهم بهاءالله، به باور طاهره در ادامۀ گفتار فوق است. ایشان، بابیان و باورمندان به حضرت نقطۀ اولی را راهزن و دزد معرفی می‌کند، که در اموال دیگران بدون اجازۀ مالک تصرف می‌کنند. بهاءالله بدون هیچ‌گونه پرده‌پوشی، دزدی و تصرف در دارایی های مردم را ازجمله اعمال پیروان باور طاهره قره العین و هم‌کیشان ایشان برمی‌شمارد. می‌دانیم که دزدی ازجملۀ بدیهی‌ترین مسائلی است که در هر عصر و دوره‌ای ممنوع بوده و هر عقل سلیمی به این حکم گردن می‌نهد اما گویا بابیت و باور طاهره حتی بدیهی‌ترین خصلت‌های انسانی را نیز از باورمندان خود سلب کرده است.

  • هم کیشان طاهره و قتل و خونریزی

سیزدهم اتهام، خون‌ریزی و سفک دماء است، به گفتۀ بهاءالله، بابیان، غارت و خون‌ریزی را از اعمال حسنه می‌دانسته‌اند. بهاءالله آن‌ها را سرزنش کرده و باور طاهره را تخطئه می‌کند. ممکن است کسانی اعمال هم‌کیشان طاهره قره العین را اعمال خودسرانه‌ای بدانند که ربطی به باورشان نداشته است؛ اما بهاءالله در همین سخن اشاره می‌کند که این افراد اعمال خود را برای رضای خدای بابیان انجام می‌داده‌اند که نشان از یک عمل عبادی دارد نه یک عملکرد شخصی؛ لذا همواره به فساد و فتنه و جدال و نزاع و گردن زدن و قتل انسان‌های بی‌گناه و دزدی اموال مردم مشغول بوده‌اند. تأکید مجدد می‌کنیم که بهاءالله نیز معترف است که این احکام را به مدت تقریباً سی سال قبول داشته و ظهور خود را نسخ‌کنندۀ چنین احکامی نمی‌داند (ر. ک. اقتدارات ص ۱۰۳).

2-اتهامات به طاهره توسط ابوالفضل گلپایگانی

علاوه‌براین اتهامات که همگی از میان نوشته‌های بهاءالله استخراج شده‌اند؛ بزرگان دیگری از بهائیان نیز باور طاهره و ثمرات گهربار(!) آن را توصیف کرده و به تصویر کشیده‌اند. ازجملۀ این افراد، محقق بزرگ بهائی، ابوالفضل گلپایگانی ملقب به ابوالفضائل است. میرزاابوالفضل گلپایگانی از فضلای بنام و معروف‌ترین نویسندۀ بهائی است. این شخص خدمات زیادی به بهائیت نمود و جامعۀ بهائی همواره مدیون خدمات اوست. اتهام چهاردهم به باور طاهره قره العین از طرف ایشان است و در کتاب کشف‌الغطاء به ثبت رسیده است.

به‌ نوشتۀ استاد محيط‌ طباطبايي، كشف‌‌الغطاء به‌ دستور و تحت نظارت‌ عبدالبهاء، توسط‌ ميرزاابوالفضل‌ گلپايگاني‌ و به‌ دستياري اديب‌ طالقاني‌ و نعيم‌ سدهي‌ و سمندر قزويني‌ و مهدي‌ گلپايگاني‌ (از فعالان‌ و مبلغان‌ بهائيت) در ردّ‌ تاريخ‌ نقطة‌ الكاف نوشتۀ میرزا جانی کاشانی بابی و مقدمۀ فارسي‌ و انگليسي‌ آن به قلم پرفسور ادوارد براون انگلیسی، از سال‌ ۱۳۳۰ تا ۱۳۳۴ ق‌ تنظيم‌ و تدوين‌ و در عشق‌آباد روسيه‌ به‌ چاپ‌ رسيد و آمادۀ انتشار شد. اما «سقوط‌ فلسطين‌ به‌ دست‌ انگليسي‌ها و پيدايش‌ مصالح‌ تازه‌اي‌ كه‌ براثر انقلاب‌ روسيه‌ قوّت‌ جانب‌ گرفته‌ بود، سبب‌ شد كه‌ هزاران‌ نسخۀ‌ آمادۀ انتشار از آن‌ به‌ آتش‌ نابود گردد».[۲] ‌ تلقي‌ و تحليل‌ شاهدان‌ عيني‌ مطّلع (همچون‌ عبدالحسين‌ آيتي‌ و فضل‌ الله‌ صبحي، مبلغان‌ مستبصر بهائي) نيز از علت‌ جمع‌‌آوري‌ نسخه‌های‌ كشف‌ الغطاء، همين است.

اهمیت این کتاب بسیار زیاد است. چراکه اولاً به دستور عبدالبهاء نگاشته شد و ثانیاً پس از اتمام، به تأیید عبدالبهاء، مرکز میثاق بهائیت، رسید.[۳] گلپایگانی در این کتاب باور بابی طاهره را به سخره می‌گیرد و وجود دستورها و تعالیمی همچون تخریب عبادتگاه‌ها، سوزاندن کتب، قتل غیربابیان و دیگر تعالیم باور طاهره قره العین را، که در قبل به آنها اشاره شد، باعث خندۀ عقلای عالم می‌داند. به متن زیر از کتاب کشف‌الغطاء، توجه کنید:

«عقلای عالم، می‌خندند بر کسانی که در این دورۀ علم و تمدن می‌خواهند دینی را که اساس آن قتل نفوس، محو کتب، هدم بقاع، تخریب معابد و مساجد است ،در عالم جاری کنند.» (کشف‌الغطاء، صص ۲۵۲-۲۵۳).

این جملۀ گلپایگانی بسیار جالب و موردتوجه است. ایشان معتقد است که جاری کردن باور طاهره در عالم برای عقلای عالم مسخره و خنده‌دار است، چراکه دورۀ کنونی، عصر علم و تمدن است و بابیت اساسش بر قتل نفوس، نابودی فرهنگ مکتوب، تخریب عبادتگاه‌ها و معابد و مساجد است. این اتهامی است که بزرگ‌ترین محقق بهائی به باور طاهره قره العین وارد می‌کند و به تأیید عبدالبهاء نیز می‌رسد.

اتهام‌های دیگر گلپایگانی (اتهام‌های پانزدهم تا بیست و سوم) به باور طاهره قره العین که بیش از ۱۰۰ سال پیش در کتاب کشف‌الغطاء مطرح شده است، به قرار زیر است:

«آیا مستر براون می‌خواهد که بهاءالله هم مثل باب حکم به احراق جمیع کتب نماید؟ آیا مستر براون می‌خواهد که بهاءالله هم مثل باب حکم به تخریب و هدم جمیع هیاکل و کنائس و مساجد و مَشاهد و بِقاع و قُباب نماید و مکّه و بیت المقدّس و هرچه کنیسه و هرچه مسجد و هرچه تربت است، بابی‌ها بریزند و خراب کنند؟ … آیا اساس مدنیت امروزۀ عالم که ندای صلح و سلام عمومی از اقطار و اکناف بلند است، به این تعلیمات پیش می‌رود؟ ما بهائیان می‌گوییم که مقتضای وقت همین است که این احکام تغییر داده شود و به‌جای حرق کتب و هدم کل بقاع و قتل نفوس و سب و لعن اشخاص، صلح و سلم و وفا مقرر شود. آیا این‌گونه بهتر نیست؟ امروز مقتضای وقت و مصلحت اهل عالم عموماً و ایرانیان خصوصاً نیست که عبوس و نفور باشند و هرکس با ایشان مخالفت کرد کافر و ملعون بخوانند و هرچه کلیسا و مسجد و تربت و مشهد است، خراب کنند و هرچه کتاب غیربیان است، بسوزانند. خدا را و هر منصفی که در عالم هست به شهادت می‌طلبم، که این احکام امروزه مقتضای مصلحت وقت نیست و مصلحت اهل عالم در این‌ها نمی‌باشد.» (کشف الغطاء، صص ۳۶۷-۳۶۸).

گلپایگانی در این نوشته حاصل باور طاهره را سوختن همۀ کتاب‎‌های غیربابی، نابودی همۀ معابد و تخریب مجسمه‌ها و آثار هنری می‌داند. این عبارت گویای بینش بستۀ باور طاهره قره العین بوده، که حتی تحمل آثار فرهنگی مکتوب و هنری را هم ندارد. چنانچه در رسانه ها شاهد بودیم، خبر تخریب موزه‌های عراق به دست داعش، به گوش همۀ جهانیان رسید. شباهت قابل‌توجهی میان مدل عملکرد داعش عراق و بابیان وجود دارد. هردو، هیچ ارزشی برای تمدن بشری قائل نبوده و تلاششان تخریب دستاوردهای تمدن بشر است.

اتهام شانزدهم در ادامه اتهام قبلی است و ابوالفضائل، ادوارد برون، شرق‌شناس معروف انگلیسی و احیاکنندۀ کتاب نقطةالکاف میرزاجانی کاشی را، موردخطاب قرار داده و دستور تخریب کنائس و عبادتگاه‌های یهودیان را زیر سؤال می‌برد.

باور طاهره قره العین برطبق گفته‌های گلپایگانی متهم است که در کنار تخریب همۀ مساجد، همۀ تربت‌ها و کلیساها نیز باید تخریب شوند که ازجملۀ مساجد و تربت‌ها، کعبه و بیت‌المقدس هستند. آنچه در این چند جمله مشاهده می‌کنیم، همگی حاکی از عدم تحمل باور دگراندیشان، خشونت علیه آن‌ها و تخریب عبادتگاه‌ها و مکان‌های مقدس  است.

در اتهام بیستم، گلپایگانی تعالیم باور طاهره را با مدنیت امروزه مطابق ندانسته و معتقد است که چنین باوری خلاف روحیۀ صلح‌طلبی است. هر انسان منصفی با کمی‌تعقل و تفکر در اساس تعالیم بابی قطعاً به این نتیجه می‌رسد که چنین باوری در هیچ عصر و زمانی، سعادت و صلح جهانی را برای عالم انسانی به بار نخواهد آورد.

گلپایگانی در ادامۀ اتهامات خود، دو اتهام دیگر به باور بابی طاهره قره العین وارد می‌آورد، اول اینکه اینان معتقد بودند که دیگران را می‌باید لعن کرد و دیگر اینکه چنین باورمندانی همگی عبوس و خشونت‌طلب بوده، نسبت به دیگران نفرت داشته و آنان را کافر و ملعون می‌دانستند.

تجلیل از طاهره در باکو

بهائیان جمهوری آذربایجان، مدتی قبل، مراسمی با موضوع آموزش زنان در قرون 19 و 20 میلادی برگزار، و طی آن، دکتر آذر جعفر اف ( عضو محفل بهائیان باکو) اظهار داشت : طاهره قره العین از احترام زیادی برخوردار است . او نه تنها در میان بهائیان،بلکه در سراسر دنیای شرق ، شخصیتی سرشناس است! طاهره ادبیات مدرن را تحت تاثیرقرار داد و ندای آزادی خواهی بلند کرد و تاثیر عمیقی بر دیگران گذاشت !ایشان هیچگونه اشاره ای به نحوه و چگونگی تاثیرطاهره بر ادبیات معاصر، و یا ارائه نمونه ای از اظهارات طاهره در دفاع از آزادی و حقوق زنان نداشت . لذا روشن نیست او چگونه می توانسته بر افراد و جوامع دیگر تاثیرگذار باشد. سپس کتابی که بهائیان باکوبه زبان آذری درباره زندگی طاهره قره العین تهیه و اخیرا چاپ شده ،بین حاضران توزیع گردید.کتابی به نام طاهره و حاوی تبلیغات به نفع بهائیت،که برخلاف همه واقعیات تاریخی می باشد.

استفاده ابزاری بهائیان از طاهره قره العین در تاریخ بهائیان ترکیه

در سال 1929 ، زمانی که تشکیلات بهائی در کشور ترکیه،به علت فعالیت های پنهانی و مشکوک خود، توسط مقامات دولتی و قضائی ممنوع الفعالیت شد؛ رئیس محفل بهائیان استانبول با انتشار بیانیه ای ، که شوقی افندی متن انرا در کتاب نظم بهائی بازنشر داده، طاهره قره العین را زنی بهائی و اهل ترکیه، و یکی از بیست هزار شهید بهائی در شرق قلمداد کرده است .6

اولا طاهره قزوینی اهل ایران بوده، و هرگز نام کشور ترکیه به گوش او نخورده بود.

ثانیا بنابر بالاترین آماری که موژان مومن ، نویسنده بهائی، در مدخل تاریخ اولیه بابی – بهائی در دانشنامه ایرانیکا بیان کرده، براورد جمع کل تلفات بابی ،در جنگ افروزی بابیان در ایران ، هرگز بالاتر از 2200 نفر نبوده است . در حالی که مقتولین از نیروهای دولتی و داوطلبان مردمی و مردم محلی بی سلاح و بی گناهی که توسط بابیان کشته شدند؛ چند برابر امار تلفات بابیان بوده است.

ثالثا و از همه مهمتر انکه، این افراد همه بابی بودند و ذکر انها بعنوان بهائی جز فریب کاری و اغواگری نام دیگری ندارد ؛ زیرا در زمان ان شورش ها، نامی از بهائیت نبود.

واقعیت عقیده و عملکرد قره العین

درباره وابستگی طاهره قره العین به تفکربابیه و نقش او در خشونت‌ها و اقدامات تروریستی بابیان درآن زمان، که سرانجام به اعدام وی انجامید، مستندات تاریخی فراوان است. در اینجا از اطاله کلام پرهیز می‌کنیم. خوانندگان گرامی را به کتاب ارزنده قره العین ( زندگی ،عقیده و مرگ )، تالیف جناب مهدی نورمحمدی ارجاع می دهیم.

قضاوت نهایی درباره شخصیت طاهره قرةالعین را نظر و دیدگاه محقق و تاریخ پژوه برجسته  مقطع معاصر ایران، آقای دکترمجید تفرشی در برنامه پرگار- بی‌بی‌سی فارسی، مورخ ۱۶ ژوئن ۲۰۱۸ – می دانیم که قرةالعین را پیش‌نمونه تاریخی زنان داعشی امروزین ارزیابی کرد.
آقای تفرشی به درستی تصریح کرد که قرةالعین (و سایر بابیان) نه به دلیل عقایدشان ، بلکه به علت مشارکت دربرنامه های ترور و شورش‌های مسلحانه بابیان، و به ویژه ترور نافرجام ناصرالدین شاه، و عدم ابراز ندامت و پشیمانی از اقداماتشان اعدام شدند. نمونه و مشابه امروزین او -‌ زنی که به خانواده و حتی به سه یا چهار فرزند خردسالش پشت می‌کند و به فرقه تروریستی خشن و بی‌رحم و متعصب می‌پیوندد – زنان داعشی هستند. ( بی‌بی‌سی فارسی ،برنامه پرگار، قرةالعین: اسطوره زن متجدد یا نماد تروریسم داعشی در عصر ناصری)

یادداشت ها

1- مهدی نورمحمدی ،قره العین ( زندگی ،عقیده و مرگ ) ، صص 62-68 ،انتشارات علمی،تهران،1394

2- سوزان استایلز مانک ،مقاله زنان در بهائیت، نشریه دین و زنان ، نیویورک، انتشارات سانی،1994

3- عباس امانت، رستاخیز و نوگرایی: ایجاد جنبش بابی در ایران، 1844تا1850 (انتشارات دانشگاه کورنل 1989) ص306

4- محمد نبیل اعظم، تاریخ نبیل از اولین روزهای تاریخ بهائی(انتشارات بهائی، ویلمت،1979) ص 273

5- http://bahrefana.com/news-messages/news/tahere-freedom-symbol-baku/

6- Shoghi Effendi, Bahai Administration, pp.167-8:

“Baha’ism is a universal… Faith. … These explanations, however, cannot reveal the Mystery that is at the bottom of the sacrifices, made in this century in the East by more than twenty thousand martyrs of Baha’ism, among which is Qurratu’l-‘Ayn Táhirih (the joy of the eyes, the pure), this young Turkish woman,…”!

7- به نقل از کانال تلگرامی عبدالله شهبازی، ۲۸ خرداد ۱۳۹۷/ ۱۸ ژوئن ۲۰۱۸
8- مفصل این موضوع را به فصلنامه شماره ۶ مراجعه شود صصص، عنوان بزرگ نمایی در شخصیت طاهره قره العین، مقاله شماره ۱۰

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

یک + دو =