تعدد زوجات در بهائیت (2)
pajoheshجناب بهار69 چقدر خوب است ادعاهای خود را اثبات نمائید مثلا بگوئید دلیلتان بر این حرف که که گفته اید “دیانت بهایی، همیشه در پی ایجادصلح و آرامش در سراسر گیتی بوده است” چیست .چون بهائیت از ابتدا با جنگ و دعوا آغاز شد:جنگ با ازلی ها بر سر جانشینی باب،قلع و قمع و ترور ازلی ها در بغداد، فحش و دعوای دوگروه ازلی و بهائی که منجر به تبعید یکی به فلسطین و دیگری به قبرس شد، دعوای ثابتی و ناقضی (پسران بهاءالله بر سرجانشینی پدرو فحش و فحش کاری آنهابه یکدیگر)، دعوای شوقی با مدعیان و طرد مخالفان، دعوای بیت العدلی ها با ارتدکس ها بر سر عدم مشروعیت بیت العدل وانشعاب و طرد…و قبل از آن دعوای بابی ها با یکدیگر،تحمیل سه جنگ داخلی به ایران ،حکم کشتار غیر بابیان در بیان و….اقدام برای ترور شاه و…پس بهائیت به شهادت تاریخ ایران همیشه باعث جنگ و خونریزی و دعوا و تشنج و اختلاف بوده نه دوستی و صلح.اما در مورد سوال های من که صادقانه گفتی جوابش را نمیدانی.می گویم خوب است ولی آیا تلاش کردی از بزرگترها سوال کنی ببینی
جواب این سوالات چیست.امیدوارم اهل تحقیق باشی و دنبال کنی تا به حقیقت برسی.و جواب رابا همین صداقت برای ما هم بنویسی می رسیم به تعدد زوجات.به نظرم اصلا به جواب من دقت نکردی.جواب من خلاصه اش این بود:
1-اگر تعدد زوجات بد است بهائیت هم آن را دارد و دو زنی را باضافه کنیزداری در منزل مجاز شمرده.
2-اسلام هیچگاه همه را امر به تعدد زوجات نکرده و تعدد زوجات را نه واجب دانسته نه مستحب بلکه برای کسی که شرط عدالت بین همسران را رعایت کند مباح شمرده و دینی که برای همه زمانها و مکانها و دوره هاست باید احکامش همه نیازها را در نظر بگیرد که اگر در شرایط خاصی (مثلا بعد از جنگ ها و دوره های خاص و لزوم سرپرستی زنان برای جلوگیری از فساد)تعدد زوجات ضرورت یافت جامعه بدون دستور الهی نباشد.
3-در اسلام که تعدد زوجات را مباح شمرده بلافاصله ضرورت عدالت بین همسران را گوشزد کرده در حالیکه در بهائیت که دوزنی و کنیزداری (آنهم از نوع جوانش )را مجاز شمرده هیچگاه شرط عدالت بین همسران را در اقدس نیاورده است.
4-اینکه گفتی بهاءالله طبق اسلام چهار زن گرفته ،اولا مگر اسلام چهار زنی را واجب کرده بود و همه مسلمانان چهار زنداشتند که او چهارزن گرفته است؟! ثانیا او به نظر خواهرش همه منکرات و منهیات از جمله آدمکشی و ترور را مرتکب می شده چطور در مورد زن گرفتن مسلمان شده مگر قتل نفس و اذیت و آزار و ترور در قرآن حرام نشده که او مرتکب می شده؟!
اما اینکه گفتی هر جوابی مسلمانها بدهند بهائی ها همان را می توانند بدهند این از نظر منطق مصادره به مطلوب و غلط است زیرا بهائیت اول باید ثابت کند “دین “است بعد خودش را با اسلام مقایسه کند.شما که هنوز ثابت نکرده ای بهائیت یک دین است هروقت ثابت کردی بهاءالله پیامبر است شاید بتوان بهائیت را با ادیان قیاس کرد.خود بهاءالله که گفته من خدا هستم نه پیامبر!این ها راکه جواب دادی بحث را ادامه خواهیم داد…
بابک
با سلام به همگی
بهائی و مسمان
امیدوارم حال همگی شما خوب باشد. احساس می کنم فضای سایت اندکی به هم ریخته و با این روش محل خوبی برای بحث و تبادل نظر نیست.بحث را مشخص کنید تا پیرامون همان مطلب با هم صحبت کنیم. اینکه تعداد زیادی سوال مطرح شود که درست نیست. اگر بحث پیرامون مظلومیت است خوب می توان در مورد آن بحث کرد. اگر چیزی دیگر است مشخص کنید تا به نتیجه برسیم و بهار و همه کاربران سایت بتوانند با توجه به این بحث ها حقیقت را راحتتر بیابند. لطفا اگر قرار است همین بحث حبیب ادامه یابد بحث های حاشیه ای را کنار بگذارید. و یک مقدار گلایه و شکایت به قول معروف کل کل کردن را کنار گذارید تا به نتیجه برسید.ما هیچ ستیزی با بهائیت نداریم . بهار انصاف داشته باش که بد وارد این بحث شده ای و پژوهش تا جاییی حق داشته که از دست تو ناراحت شود .البته باید دوستانه بحث کرد تا نتیجه بگیریم.
pajohesh
دوستان پژوهشگر ،بهار 69
در بحث تعدد زوجات در بهائیت ،نکات جالبی را بعضی دوستان به من تذکر دادندکه بدنیست با شما هم در میان گذارم.
1- اینکه گفته شود بهاءالله طبق قوانین اسلام چهار زن گرفته چنانکه بهار گفته است(چند همسری ایشان مربوط به دوران دیانت قبلی بوده و هنوز آیات منع چند همسری نازل نشده بوده است…) غلط است زیرا او پیش از بهائیت بر آئین بابی بوده و بابیان هم طبق نصوص و قوانین بابی ، اجازه گزینش بیش از دو زن را نداشته اندتا او بتواند طبق آنهاچهار زن بگیرد!بنا بر این گزینش چهار زن بر او حرام بوده و او با این کار از قوانین دین بابی تخطی کرده و نشان داده برای باب و بابیت و احکام آن پشیزی اعتبار قائل نیست.
2- بر خلاف آنچه بهائیان مدعی هستند که تعدد زوجات در بهائیت نیست ،دو همسری و تعدد زوجات در بهائیت اصلی قطعی است و نمی توان آن را مردود ومنسوخ دانست.در یکی از نصوص بهائیت آمده است:”تعدد زوجات منصوص است و منسوخ نیست”!
نکات جالب دیگری در بحث تعدد زوجات هست که به تدریج عرض خواهم نمود.
habibollah
خدمت دوستان عزیز به خصوص سرکار خانم بهار و جناب آقای شهاب عرض درود دارم.
چند روزی است که منتظر هستم سرکار خانم بهار که گفتگوهایی را با جناب پژوهش داشتند، پاسخی در ادامه حرف های ایشان و فرمایشات خودشان بفرمایند.
جناب پژوهش سؤالاتی را مطرح کردند و پس از آن سرکار خانم بهار به یکی از آن ها که در مورد تعدد زوجات بود پاسخی فرمودند. در ادامه من نیز وارد گفتگو شدم و جمله ی کتاب اقدس را در این باره آوردم و ترجمه کردم. اما حدود 10 روز است که پاسخی از جانب سرکار خانم بهار در سایت دریافت نکرده ام.
هم چنین در هفته قبل جناب پژوهش دو نکته گفتند که هر دو قابل توجه است. یکی در مورد چند همسر داشتن حضرت بهاءالله است و دیگری جمله ای است که آن جمله نیز بسیار قابل تأمل است:
“تعدد زوجات منصوص است و منسوخ نیست”
بنده بار اول بود که این جمله را شنیدم. به نظرم بسیار مناسب است که سرکار خانم بهار لطف فرمایند و در مورد این نکات پاسخ خود را ارائه نمایند.
جناب شهاب، در صورتی که با ایمیل با سرکار خانم بهار ارتباط دارید، اگر در این مورد تعدد زوجات صحبتی کرده اید، لطفا پاسخ ایشان را بیاورید و ما را از نتیجه گفتگوهایتان مطلع نمایید. هم چنین اگر لطف کنید اگر این پیام مرا ندیده اند، آن را به ایشان برسانید. منتظرتان هستم.
shahab
جناب حبیب الله سلام و عرض ادب دارم
مطمئنم آنگونه که از نوشه هایتان همواره پیدا بوده، شما انسان متخلق به اخلاقی هستید. لذا میخواهم جسارتی کنم و با کمال فروتنی خدمتتان عرض کنم که:
دوست عزیز ارتباط ایمیلی ارتباطی شخصی است و از لحاظ اخلاقی منتشر کردن مطلبی شخصی، در محلی عمومی کار پسندیده ای نیست. البته بنده با ایشان گفتگویی در مساله ای که فرمودید، نداشته ام اما اگر هم میداشتیم، معنایش این بود که ایشان صلاح ندانسته اند که اینجا سخن بگویند و الا میگفتند. اما در مورد درخواستتان پیشنهاد میکنم که شخصا به ایشان ایمیل بزنید و مطلب را در میان بگذارید.
bahar69
سلام بر حبیب
اولا من سایت شما را هر روز می بینم و مشغول خواندن برخی مقاله ها و مناظره ها هستم. عصبانیت از پژوهش کم شده است چون دیدم ایشان همیشه همین لحن ستیزه جویانه را داشته است و با همه همین طور صحبت می کند. عیبی ندارد. اما بدانید که با توهین کردن به عقاید دیگران، عقاید شما اثبات نمی شود و بر عکس، معلوم می شود آن عقیده احتمالا درست بوده که مخالفانی چون شما دارد!
در مورد آدرس ایمیلی که بنده نوشته ام، دو نفر به من ایمیل زده اند. یکی آقای شهاب و یکی هم آیدی دیگری که نامش را در ذهن ندارم. اگر قرار به گذاشتن آن مذاکرات باشد، خیلی برای شما خوب نیست. من هم با شهاب موافقم که آن ایمیل ها خصوصی بین ما باشد.
اما در مورد مطالب شما:
بحث اصلا چیز دیگری بود و شما آن را جای دیگری برده اید که این کار درست و اخلاقی نیست. من گفتم هر حکمی یک استثنا دارد. این حکم در دیانت های قبل هم استثنا داشته و حضرت محمد هم بیش از تعدادی که به مسلمان ها اجازه داده بود، زن داشت. اصلا در بحث تعالیم در هر دیانتی، هنگامی که فردی اصل دیانت را تصدیق کرد، سوال و جواب در مورد تعالیم و این که چرا فلان رهبر، خود در فلان موضع، این تعلیم را انجام نداده، معنایی ندارد. این ها دستورات خداوند است که به مظهر ظهور رسیده است. به من و شما ارتباطی ندارد. مگر شما علت همه ی تعالیم دیانت اسلام یا مسیحیت و حکمت همه ی کارهای حضرت محمد و حضرت عیسی را می دانید؟
جواب این حرف را هیچ کس نداده است. پژوهش تنها نوشت که حضرت بهاء الله پیامبر نبوده است و نمی توان گفت این یک استثنا است. این حرف البته جواب زیاد دارد. یکی از جواب هایش این است که اگر شما این گونه فکر می کنید، اصلا چرا سوال را مطرح می کنید. شما بیایید دلیل پیامبری حضرت بهاء الله را بخواهید. چرا به تعداد همسران ایشان ایراد می گیرید؟ به تعالیم دیانت بهائی چه کار دارید؟ بیت العدل به شما چه ربطی دارد؟ شما که اصلا قبول ندارید، چرا بی خودی بحث می کنید؟
bahar69
اما در مورد حرف آخر پژوهش که نوشته: اینکه گفته شود بهاءالله طبق قوانین اسلام چهار زن گرفته چنانکه بهار گفته است(چند همسری ایشان مربوط به دوران دیانت قبلی بوده و هنوز آیات منع چند همسری نازل نشده بوده است…) غلط است زیرا او پیش از بهائیت بر آئین بابی بوده و بابیان هم طبق نصوص و قوانین بابی ، اجازه گزینش بیش از دو زن را نداشته اندتا او بتواند طبق آنهاچهار زن بگیرد!
بنا بر این گزینش چهار زن بر او حرام بوده و او با این کار از قوانین دین بابی تخطی کرده و نشان داده برای باب و بابیت و احکام آن پشیزی اعتبار قائل نیست.
گذشته از ادبیات سخیف و تربیت خانوادگی پژوهش به هنگام سخن گفتن از جمال مبارک که پیامبر دیانت بهائی و مظهر ظهور است، نشان دهنده ی پایین بودن سطح اطلاعات تاریخی پژوهش است. جمال مبارک تا سن حدود 30 سالگی که حضرت نقطه اولی دیانت بیان را ابراز نکرده بودند، به آداب مسلمانی رفتار می فرموده اند. یعنی هنوز حضرت نقطه اولی، امر خود را اعلان نکرده بودند که جمال مبارک بخواهند به آن عمل کنند. تازه هنگامی که امر بیان اعلان شد، شریعت حضرت باب کامل نبود و احکام حضرت نقطه اولی به تدریج جایگزین احکام اسلام شد. یعنی ممکن است تا حدود سن سی و پنج سالگی جمال مبارک، حکم تک همسری در شریعت بیان نبوده باشد. لذا استدلال پژوهش غلط است و البته معمولا ایشان مثل همیشه اهل پذیرفتن اشتباهاتش نیست.
bahar69
اما در مورد تعدد همسران یا چند همسری در دیانت بهائی:
اولا بحث تعداد همسران حضرت بهاء الله آن که هیچ گاه تعداد آنان هم زمان 4 تا نبوده است.
ثانیا در مورد این نوشته پژوهش که جناب حبیب خیلی با آن حال کرده اند:بر خلاف آنچه بهائیان مدعی هستند که تعدد زوجات در بهائیت نیست ،دو همسری و تعدد زوجات در بهائیت اصلی قطعی است و نمی توان آن را مردود ومنسوخ دانست.در یکی از نصوص بهائیت آمده است: “تعدد زوجات منصوص است و منسوخ نیست”!
لطقا آدرس و سند بدهید. جناب حبیب، چقدر شما زود خوشحال می شوید. مدرکی بخواهید؟ آدرسی؟ همین طور روی هوا که نمی شود حرف زد.در مورد علت سکوت من هم باید بگویم که من آیدی هدی را به قضاوت دعوت کردم. ایشان هم البته نیامد که من فرض را بر این می گذارم که جوابی نداشت.در مورد سایر سوالات پژوهش به آقای شهاب هم گفتم. بیشتر سوالات پژوهش را محققان و دانشمندان دیانت بهائی پاسخ داده اند و جوابش هم در سایت ها هست. نیازی نیست من به همه آن ها بپردازم.
habibollah
دوست گرامی، جناب شهاب
من هم خدمت شما عرض سلام و درود به همراه آرزوی موفقیت دارم.
لازم به ذکر است که من نیز قصد نداشتم که مطالبی را که به صورت شخصی ایمیل شده است اینجا بیان بفرمایید. قصدم این بود که یادآوری نمایم که بحث ادامه پیدا کند و مطالب مفید و نتایج خوبی به دست آید. در مورد ایمیل ها نیز پیش خود گفتم که اگر مطالب مفیدی مطرح شده است، بنده نیز از آن استفاده کنم و یاد بگیرم.
از این گذشته، نگاهی به سیر بحث داشته باشید: سرکار گرامی، خانم بهار به عنوان کامل بودن آیین بهایی نسبت به دین اسلام تعدد زوجات را مطرح فرمودند:
bahar69 نوشته:
…آیا واقعا چند همسری در جامعه امروز بشر قابل انجام است؟ همین یک حکم حضرت بهاء الله نشان می دهد که بهاییت از دین های قبلی کامل تر و برای زمان امروز مفید تر است.
در ادامه ایشان به شما گفتند:
bahar69 نوشته:
دوست دارم نظر شهاب عزیز را در مورد چند همسری حضرت بهاء الله و سه جوابی که من نوشتم، بدانم.
به نظر شما درست است که یک بحث که به صورت عمومی مطرح شده است بدون پاسخ رها کرد و به صورت ایمیلی ادامه داد؟ و آیا انتظار نا به جا و ناپسندی است که بخواهم بحث در این مورد به صورت عمومی مطرح شود؟ ایشان فرموده اند که:
bahar69 نوشته:
حالا این که شما و پژوهش می خواهید اثبات کنید که حضرت بهاء الله برای داشتن دو زن اجازه داده اند، بحث دیگری است که آن هم جواب دارد. … در مورد حکم تعدد زوجات و تعداد آن در دیانت بهایی می شود در آینده بحث کرد. اما این که چرا حضرت بهاء الله خود چند همسر داشته اند و دیگران را از این موضوع نهی کرده اند، به نظر من جواب من درست است.
پس از این بنده نیز جمله ی حضرت بهاءالله در کتاب اقدس را آوردم و ترجمه کردم و بنابر آن جمله روشن می شود که ایشان نهی از دو همسر داشتن را نفرموده اند. به همین دلیل منتظر فرمایشات ایشان در این باره هستم و دوست دارم پاسخ هایی که می فرمایند موجود است را مطرح نمایند.
در هر صورت از توجه شما متشکرم. به ایشان هم ایمیل خواهم زد.
habibollah
دوست عزیزم، سرکار خانم بهار
من هم خدمت شما سلام عرض می کنم. ببخشید قبل از این که مطلب بالا را ارسال کنم، فرمایشات شما را ندیدم.
در مورد مدرکی که جناب پژوهش داد، خدمت شما عرض کنم که آدرس آن را پیدا کردم و به همین دلیل مدرک و آدرس آن را نخواستم. امیدوارم که جناب پژوهش خودشان آدرس آن را مطرح کنند.
در ضمن از آقای پژوهش هم می خواهم که همان طور که گفتند اگر “نکات جالب دیگری در بحث تعدد زوجات هست” لطفا آن را مطرح نمایند.
habibollah
راستی دوست عزیز، سرکار خانم بهار
در صورتی که دوست دارید می شود لطفا در تاپیک سیر ادعاهای باب تشریف بیاورید و در مورد مطالبی که عرض کردم نظر خود را بفرمایید؟ به نظر من آن بحث خیلی بحث مهم و اساسی و پایه ای هست. لطفاً اگر اشتباهی، ایرادی، نظری، انتقادی به نظر شریفتان می رسد لطفا آن را آنجا مطرح نمایید.متشکر
pajohesh
جناب حبیب
از پیگیری علمی شما تشکر می کنم و نکاتی را اضافه می نمایم:
1- در بحث تعدد زوجات بر خلاف آنچه باحث بهائی (بهار) می اندیشید ( و بر اسلام خرده می گرفت که تعدد زوجات برای امروز قابل اجرا نیست ولی در بهائیت حکم به تک همسری است که متناسب زندگی امروزی است) دیدید که او از کتب خودشان بی اطلاع است و در متن کتاب اقدس دو همسری همزمان و دوشیزه داری خانگی(کنیز باکره)اجازه داده شده است. همچنان که از نص (تعدد زوجات منصوص است و منسوخ نیست) در کتابهای بهائی مطلع نیست و من فعلا آدرس آن را نمی دهم ببینم آیا همت می کند برود کتاب هایشان را جستجو کند و آن را بیابد؟یعنی اهل تحقیق هست یا نه!
2-کم اطلاعی بعدی او این بود که چهار همسری بهاءالله را به دوران مسلمانی او نسبت می داد و نمی دانست بهاءالله حداقل از 28 سالگی بابی بوده و چهارزن داشتن بر اساس بابیت بر او حرام بوده است.آیا بهاءالله قبل از 28 سالگی چهار زن اختیار کرده بوده است؟!!آیا بهاءالله بعد از 28 سالگی زن نگرفته است؟!
تواریخ بهائی می نویسند بهاءالله در سن 70 سالگی دوشیزه 16 ساله ای را به نام جمالیه خانم (بعد از آسیه و فاطمه و گوهر )به همسری گرفته است! این بر اساس چه دینی بوده ؟!: اسلام یا بابیت یا بهائیت؟!نظر زن اول او که او را ام الکائنات نامیده چه بوده است؟!!وجود تناقضات در گفتار ،تناقضات در گفتار با کردار شاخص ترین دلیل بر بطلان مدعیان است زیرا اگر کسی من عندالله باشد در گفتارهایش و هکذا گفتارها با کردارهایش تناقض نخواهد بود و چنین است که بر بطلان دعاوی بهاءالله استشهاد می شود.
3- عرض شداهل سفسطه و مغلطه نوعا از ترتیبات نادرست مثل مصادره به مطلوب برای اثبات سخنان خود استفاده می کنند که غلط است.پیش از آنکه اثبات کنند فلان مدعی ،پیامبر است از مقایسه او با پیامبران سخن می گویند!!داستان آی دزد را از دوستمان جویا قبلا شنیده اید و لذت برده اید.چنین است شیوه ای که باحثین بهائی به آن خوکرده اند.مثلا می گویند همه پیامبران از سوی قوم خود تکذیب شدند حال چون بهاءالله هم تکذیب شد پس پیامبر است!! همه پیامبران صدمه دیدند چون بهاءالله هم صدمه دید پس پیامبر است!! چون اعتراض به پیامبران جایز نیست پس اعتراض به بهاءالله هم جایز نیست!! … این استدلال سست و لرزان ،نخ نماست و نزد اهل تعقل ،باطل.شما می دانید که مفصل در این سایت بحث شده که خود ایشان در اشراقات،پیامبری را به وجود مسعود خاتم النبیین محمد مصطفیصلی الله علیه و آله ،پایان یافته می داند .اما بهائیان بر خلاف نص صریح او می گویند نه او پیامبر بوده است!!
4- مگر بهائیان باب را مبشر بها نمی دانند؟ چگونه است که جناب بها ، نه از دین مبشر به خودش مطلع است و نه از آئین آینده خودش؟!چگونه است کاری را که برای دیگران به مصلحت نمی داند خود مرتکب می شود؟! وجود فرزندان جورواجور که با یکدیگر بر سر مقام جانشینی او به مخاصمه و فحاشی پرداختند ثمره این درایت بود؟!به قول خود عبدالبها کسی که از تربیت اهل و عیال خود عاجز است چگونه دعویتربیت دیگران کند!!
5- بهار هرگز نگفت نظرش در باره این سخن بهاءالله در کتاب اقدس چیست که بلافاصله بعد از جواز دو همسری گفته است:من اتخذ بکرا لخدمته فلا باس…!مرد می تواند دو همسر داشته باشد و اگر کنیز دوشیزه ای را برای خدمت به خودش (خدمت به مرد نه خدمت به زن) انتخاب کند مانعی ندارد!! چه اصراری به دوشیزه بودن خدمتکار بعد از انحصار همسران به دوتا هست؟!!
بانوان در اینجا تامل بیشتری بفرمایند!!
نکات جالب دیگری در تناقضات متون بهائی در موضوع تعدد زوجات دارم که در آینده عرض خواهم نمود.
hoda
سلام به همه ی دوستان. از تأخیر در پاسخگویی عذر خواهی می کنم. یکی دو روزی بیمار بودم و حتی یک شب در بیمارستان بستری شدم. گواهی هم دارم!! البته برای مرخصی استعلاجی. یک شب هم شیفت بودم. به اینترنت دسترسی نداشتم.
در مورد نکاتی که جناب پژوهش و بهار گفته اند، باید عرض کنم که از یک جهت حق را به جناب پژوهش می دهم و از سه جهت به خانم بهار.
از این جهت حق با پژوهش است که ظاهرا، بحث جواز داشتن دو همسر در کتاب اقدس، بر خلاف آن چیزی بود که بهار ادعا می کرد. بهار ابتدا گفت که داشتن دو همسر در دنیای امروز قابل پذیرش نیست. ایشان باید این اشتباه را بپذیرد یا راه حلی ارائه کند.
اما از سه جهتی که حق با بهار است. یکی این که سؤالاتی که جناب پژوهش در ابتدا مطرح کرده اند، نوعا در مورد احکام بهائی است. به قول بهار، باید اول مباحث اساسی تر را بیان کرد. من هم برای رفع این مشکل، دعوت می کنم از خانم بهار که به تاپیک سیر ادعاهای باب بیایند و در آن جا مباحث را پی بگیرند.
دومین مورد دربارهی مشابهت بین انجام ندادن احکام توسط صاحبت شریعت به دلایل والاتر و مهم تر است. یعنی یک بهائی وقتی جناب بهاءالله را به عنوان پیامبر قبول کرد، دربارهی چرایی انجام ندادن یک حکم سؤال کند. ما که از بیرون نگاه می کنیم این سؤال برایمان پیش می آید ولی برای مؤمن به بهائیت هرگز.
سومین مورد آن است که من با خانم بهار موافقم که جناب پژوهش برای جمله آخری که نوشته اند که “تعدد زوجات منصوص است و منسوخ نیست” بنا بر عادت مألوف، باید سند معتبر ارائه کنند. هر چند می دانم طبق معمول، ایشان حرف بی سند نمی زند.
در پایان از خانم بهار می خواهم که کمی از تلخی لحن بکاهند و علی رغم دلخوری قبلی، وارد گفت و گویی برای کشف حقیقت شوند.
pajohesh
هدای گرامی
با کمال انصاف قضاوت شما را می پذیرم: هم از یک جهتی که حق را به من دادید و هم از سه جهتی که حق را به بهار دادید.
1-فرمودید حق با من است زیرا بهار ادعا کرد در بهائیت تعدد زوجات نیست و بنده و جناب حبیب نصوصی ارائه کردیم که خلاف ادعای او بود و نشان می داد در بهائیت نیز تعدد زوجات وجود دارد و بهار یا باید اشتباهش را بپذیرد یا توجیه قابل قبولی ارائه نماید.
2-فرمودیدبعضی از سوالات بنده در حوزه احکام بود و باید به سراغ مباحث اساسی تر رفت. (اگرچه تنها 6-7 سوال از 20 سوال بنده به احکام مربوط می شد و بقیه سوالات اساسی بودند اما در عین حال) می پذیرم و با پیشنهاد شما موافقم چنانچه بهار بخواهد به یکی از تاپیک های مطالب اساسی مثل”سیر ادعاهای باب”برویم و سوالات اساسی تر در مورد بابیت و بهائیت را آنجا مورد بحث و تبادل نظر قرار دهیم.
البته از نظر دور ندارید وقتی یک مدعی،احکام اسلام مثل تعدد زوجات و…رامورد حمله قرار می دهد و آن را برای دنیای امروز غیر قابل قبول و منسوخ می شمرد با او مقابله بمثل شود و گفته شود در شریعت شما هم نظیر همین احکام منسوخه برای دنیای معاصر(به ادعای شما) فراوان است چنانچه پاره ای از آنها در سوالات من آمد.
3-فرمودید در نگاه بهائی تقدسی برای رهبران هست که کار آنها را نمی توان با افراد عادی قیاس کرد. جواب بنده این بود اول بهائیان عزیز در حقانیت این رهبران شک علمی روا دارند (که البته شک علمی مقدس است زیرا مقدمه یقین است)و ببینند آیا می توان ثابت نمود آنها (یعنی باب و بها)پیامبر باشند ؟! بعداگر توانستند اثبات حقانیت کنند امتیازاتی برای آن رهبران قائل شوند…
لذا ایشان را با اشاره به سخن خود بهاءالله در کتاب اشراقات به خاتمیت پیامبر اکرم (ص)فراخواندم که او با پایان خواندن رسالت و نبوت رسول اکرم(ص) ،نمی تواند خودش را پیامبر بشمارد…!تا پاسخ ایشان چه باشد.
4- فرمودید حق را به بهار می دهید که برای ادعای من در مورد عبارت (تعدد زوجات ،منصوص است و منسوخ نیست)سند و مدرک از کتب بهائیت بخواهد.
بلی درست است.بنده ارائه سند را عمدا عقب انداختم ببینم آیا بهار خودش سعی می کند با توجه به تحری حقیقت آن را در کتب خودشان پیدا نماید؟حال که سه چهار روزی از ایشان خبری نشدآدرس و سند عبارت یاد شده را (با کمی تغییر)برای ایشان ،پژوهشگران و کاربران گرامی ارائه می دهم:
این هم مدرک و سند و این هم عین عبارت:
کتاب گنجینه حدود و احکام فصل سیزدهم صفحه 176
سطر دهم:
“اما در خصوص تعدد زوجات،منصوص است و ناسخی ندارد”دقت فرمائیدکه صراحتا می گوید هیچ ناسخی برای حکم تعدد زوجات در بهائیت وجود ندارد!
5-صمیمانه عرض می کنم امثال بهار عزیز کمی تامل فرمایند و بیندیشند که چگونه به خود اجازه می دهند دین اسلام را با پیش فرض هائی مثل قابل اجرا نبودن تعدد زوجات برای امروز منسوخ دانسته و بهائیت را (به دلیل لغو تعدد زوجات)با کمال قطعیت ،مناسب برای امروز اعلام کنند چون تعدد زوجات را منسوخ نموده است اما اطلاع ندارند در متون خودشان تعدد زوجات منصوص است و ناسخی ندارد و نا خواسته با همین استدلال حکم به بطلان بهائیت برای دنیای امروز خواهند داد!یعنی به همان دلیلی که اسلام را منسوخ می کنند باید بهائیت را هم به دلیل قبول تعدد زوجات منسوخ اعلام دارند!!آیا نباید اینگونه جوانان عزیز کمی بال تحقیق بگسترند تا این چنین به تناقض دچار نشوند و به دامی در افتند که خود گسترده اند و نادانسته به جنگ و مقابله باچیزی در خانه همسایه روند که در خانه خودشان موجود است؟!
bahar69
سلام بر هدای عزیز و سایر عزیزان
از این که تشریف آوردید و جواب من را دادید، خیلی سپاسگزارم. این که من بیایم در یک بحث دیگر وارد شوم، تا زمانی که بحث قبلی نا تمام مانده، خیلی کار جالبی نیست. ضمن این که تمام این شبهات در جزوه ای به نام رفع شبهات آمده است.
در مورد مطلبی که پژوهش نوشته، فکر می کنم که سند دادن از کتاب های بهائی اگر بدون خواندن چند خط بالاتر و پایین تر آن و یا بدون توجه به سایر گفتارهای مظاهر ظهور باشد، کاری به دور از انصاف و رفتار اهل جدال است. آن هم جدال های بیهوده.
آقای پژوهش فکر نمی کند که ما می رویم و کتاب گنجینه حدود و احکام را مطالعه می کنیم. چند خط بالا و پایین آنمطلب را هم می خوانیم؟ من برای این که سستی حرف پژوهش بر همه روشن شود، چند خط قبل و چند خط بعد از این یک خطی که ایشان نوشته را عینا تایپ می کنم تا به قول معروف، سیه روی شود هر که در او غش باشد.
«حضرت عبدالبهاء جل ثنائه در لوح مسیس روزنبرگ میفرمایند: قوله الاحلی:
بنص کتاب اقدس، در تزویج فی الحقیقه توحید است زیرا مشروط بشرط محالست انتهی.
و در لوح حکیم داود نازل قوله العزیز:
اما در خصوص تعدد زوجات منصوص است و ناسخی ندارد…. من میگویم عدالترا در تعدد زوجات شرط فرموده اند تا کسی یقین بر اجرای عدالت نکند و قلبش مطمئن نشود که عدالت خواهد کرد متصدی تزویج ثانی نشود چون حتما یقین نمود که در جمیع مراتب عدالت خواهد کرد و آنوقت تزویج ثانی جایز…. و عدالت بدرجه امتناع است…مقصود این است که تعدد زوجات بدون عدالت جائز نه. انتهی»
گنجینه حدود و احکام صفحه 176 و177
البته من از جناب پژوهش سپاس دارم که من را راهنمایی کردند و من موفق شدم یک جواب دیگر در پاسخ به علت چند همسر داشتن جمال مبارک بیابم. آن جناب امکان برقراری عدالت بین همسران را داشته چرا که مظهر ظهور الهی بوده است. لذا برای ایشان داشتن چند همسر عیب نیست. اما دیگران که از این فیض محرومند، توان برقراری عدالت را نداشته اند. پس باید یک همسر داشته باشند.
اما یک توصیه به پژوهش: آقای پژوهش، شرط پژوهشگری، داشتن انصاف و بی طرفی است. من به شما توصیه می کنم نامتان را به ستیزه جو تغییر دهید. چون که نام پژوهش، اصلا برای شما مناسب نیست. این کار شما مثل این می ماند که من بگویم در قرآن آمده است:
« ای کسانی که ایمان آورده اید هنگامی که نماز می خوانید مست نباشید تا بدانید چه می گویید» (سوره 4 آیه 43) و بعد استدلال کنم که مست بودن فقط برای نماز بد است و در سایر موارد، اسلام اجازه داده تا مردم مست کنند! کاری هم نداشته باشم که آیات دیگر کتاب قرآن و حدیث ها چه می گویند. آیا این روش درست است؟ یا شما می گویید باید تمام آیات و حدیث ها را دید و بعد قضاوت کرد؟!
من فکر می کنم که با این روش در گفت و گو به هیچ جا نمی رسیم. چون شما قصدتان تحری حقیقت نیست. بلکه قصدتان هجوم به حقیقت و تمسخر دیانت بهائی است و باید گفت:
چراغی را که ایزد بر فروزد هر آن کس پف کند ریشش بسوزد
pajohesh
پژوهشگران و حقیقت جویان و منصفان!
دوستان عزیز!
فاعتبروا یا اولی الابصار!
****
هان نگر آن را که با عقل جلی
در ستیز آمد ،فرو شد در لجاج
آن که سرپیچید از حکم خرد
چیست پایانش یقین دان اعوجاج!
می دانستم همچون همیشه چهره زیبای حقیقت در لابلای این مناظرات پنهان نمی ماند و در سایه پژوهش های خالصانه برای حقیقت جویان راستین ،آشکار می شود و نزد اولی الابصار سره از ناسره جدا شده حق از باطل علی روس الاشهاد متمایز می گردد.
بار دیگر عیان شد که دوست بهائی ما مثل قبلی ها ادعائی می کند و چیزی را به امر نسبت می دهد اما وقتی شما بطلان سخن ایشان را از کتب خودشان اقامه می کنی بکلی منکر می شوند و سند مطالبه می کنند و طوری صحبت می کنند که گوئی دروغی را به ایشان و بهائیت نسبت می دهی و افترا می زنی و اهل ستیزی نه تحری حقیقت!
باز به روی خود نمی آوری و می گوئی عیبی ندارد شاید دنبال حقیقت است.سند و مدرکی را که خلاف ادعای اوست از کتبشان به او ارائه بده شاید چشمی باز شود و دلی راه یابد.
سند را با کمال گشاده روئی ارائه می دهی روشن و صریح. دوستان پژوهشگر هم می گویند او به اشتباهش پی می برد یا توجیه عقل پسندی ارائه می دهد…
و اگر نه عذر خواهی لااقل تشکری می کند که او را با حقیقتی آشنا کرده ای و گوشه ای از مطالبی را که نمی دانسته دراختیارش نهاده ای تا جای دیگر چنین خطاهای فاحشی نکند و ادعاهای بدون اساس ارائه ندهدو قدر خود نکاهد…!
*******
نمی خواستم “بهار69 “مثل قبلی ها باشد اما صدحیف که او هم به همان راهی رفت که پیشینیانش در لجاج با حقیقت رفتند.شما قضاوت کنید:
ادعا کرد “تعدد زوجات که در اسلام هست با دنیای امروز سازگار نیست و بهائیت بدلیل لغو تعدد زوجات متناسب با دنیای امروز است !
گفتیم خبر نداری که در بهائیت هم تعدد زوجات هست و ادعای شما نادرست است ! گفت کجاست؟! گفتیم در مهمترین کتاب شما یعنی کتاب “اقدس ” است که تعدد زوجات و دو همسری را اذن داده و گرفتن کنیزان دو شیزه را هم برای خدمت به مردان مجاز شمرده و تازه خودش هم چهار زن اختیار کرده است!
اما او نپذیرفت و لجاج نمود که خیر ،تعدد زوجات در بهائیت نیست و او چهار زن را وقتی گرفته که مسلمان بوده و بعد از بهائی شدن نمی توانسته آنها را طلاق دهد و گرنه در بهائیت تعدد زوجات نیست!بار دیگر از کتب بهائی این جمله صریح را آوردیم که گفته اند”تعدد زوجات منصوص است و ناسخی ندارد(منسوخ نیست)” !گمان بردیم این بار پذیرفته است و به قول هدی به اشتباهش در نفی تعدد زوجات در بهائیت واقف شده است…اما نه تنها این استنادات در کتابهائی مثل اقدس و گنجینه در او اثری نبخشید بلکه به این سخن بی منطق عبدالبها متوسل شد و بر لجاج افزود که:”چون در تعدد زوجات عدالت را شرط کرده اند که آن هم شرط محال است پس تعدد زوجات مجاز نیست و به نص کتاب اقدس در تزویج فی الحقیقه توحید است( یعنی تک همسری)”!!
شما را به خدا از این همه تناقض و لجاج نباید تعجب نمود؟!
به این موارد توجه فرمائید:
1- چرا به اقدس دروغ می بندند و می گویند عدالت را شرط تعدد زوجات کرده است؟! بگویند در کجای اقدس چنین شرطی شده است؟ نشان دهند.
2-مگر صراحتا در اقدس ،عبارت مجاز بودن دو همسر و گرفتن کنیز باکره نیامده است (عباراتش را در کامنت های قبلی بنده و جناب حبیب ببینید)حال چگونه بر خلاف این نص باز هم سخن از تک همسری می گویند؟!
3-بفرمائید این مخالفت عبدالبها با سخن پدرش (و یا به عبارت دیگر تناقض بین سخن او و پدرش)راچگونه توجیه می کنید؟:پدرش در اقدس می گوید دو زن می توانید بگیرید و او می گوید یک زن بیشتر نگیرید؟!
4- شما را به خدا بگوئید :عبارت ” تعدد زوجات منصوص است و ناسخی ندارد” یعنی چه؟!با این عبارت چگونه امثال بهار ،جرات می کنند بگویند بهائیت تعدد زوجات ندارد؟! اگر ندارد چرا می گوید منصوص است؟!اگر بدلبل محال بودن عدالت منسوخ است چرا گفته ناسخی ندارد؟اگر محال است چرا تشریع شده است؟! خنده دار نیست اگر گفته شود خدا امری را به شما اجازه داده که انجامش محال است؟!یعنی یا خدا قصد شوخی داشته یا اجازه ای داده که انجامش محال است .آیا انتساب این عمل لغو به خدا اهانت به خدا نیست؟!
5- اهل خرد در این سخن جناب عبدالبها بیندیشند:
اما در خصوص تعدد زوجات منصوص است و ناسخی ندارد…. من میگویم عدالترا در تعدد زوجات شرط فرموده اند تا کسی یقین بر اجرای عدالت نکند و قلبش مطمئن نشود که عدالت خواهد کرد متصدی تزویج ثانی نشود چون حتما یقین نمود که در جمیع مراتب عدالت خواهد کرد و آنوقت تزویج ثانی جایز…. و عدالت بدرجه امتناع است…مقصود این است که تعدد زوجات بدون عدالت جائز نه. انتهی»
*اولا در کجا عدالت را شرط کرده اند؟
*ثانیا اگر انجامش بدلیل عدم رعایت عدالت محال است چرا نسخ نشده ؟!
*ثالثا آوردن حکمی که انجامش محال است ،لغو نیست؟!
*رابعا عبارت “من می گویم”در مقابل بهاءالله غلط است زیرا عبدالبها شان شارعیت ندارد.در مقام “تبیین “(چون گفته من مبین هستم نه شارع)هم حق ندارد با نص مخالفت کند و “نص”اقدس هم که دوزنی و کنیزه باکره را اجازه داده است!
6-عجیب نیست که بهار هر مطلبی به نفع او نیست نبیند زیرا متحری حقیقت است!
برای فرار از تعدد زوجات بهاءالله گفت که او در ایام مسلمانی چهار زن گرفته گفتیم غلط است و او قبل از بهائیت بابی بوده و در بابیت هم گرفتن بیش از دوزن حرام است و حداقل از 28 سالگی هم بابی بوده و تا 28 سالگی هم چهار زن نداشته و تازه در هفتاد سالگی هم با دختر شانزده ساله ازدواج کرده …اما او همه این تناقضات را ندیده و در آخر مدعی شده آها فهمیدم (!)چون او مظهر ظهور است می توانسته عدالت را رعایت کند لذا چهار زن گرفته است!!
اگر گزینش چهار زن برای او عنوان مسلمان یا بابی یا بهائی مشکلی ندارد چرا برای مسلمانان یا بابیان یا بهائیان دیگر مجاز نباشد وایراد به کجاست؟!!
این منظومه پر از تناقض را کدام عاقلی قبول می کند؟!
7-و باز ندیده که گفتیم مصادره به مطلوب باطل است و او و سایر بهائیان تا وقتی ثابت نکرده اند که باب و بها پیغمبرند تشبیه آنها به پیامبران و مظاهر ظهور غلط است. اما اوباز هم در کامنت جدیدش همان اشتباه را مرتکب شده و گفته چون بهاءالله مظهر ظهور بوده می توانسته عدالت بین چهار زن را برقرار کند!!
چه موقع ثابت کردید او مظهر ظهور است که از مزایایش بگوئید ؟!
ایرانیان را ابله فرض نمودند که این اباطیل را می فرمایند یافکر می کنند اهل خرد استفاده از این ابزار غلط را بر می تابند؟!
8-خوب شد بخاطر تذکر بنده به گنجینه حدود و احکام مراجعه کردند و دیدند که راست گفته بودم و عبارت “تعدد زوجات منصوص است و ناسخی ندارد “را جعل نکرده ام …اما ای کاش کمی در همان قبل و بعد عبارات تعمق می کردند تا ببینند چگونه آئینی که از سوی خدا نیست در عرض 5خط با چه تناقضاتی روبرو می شود:از یکطرف می گوید منصوص است و از طرف دیگر می گوید محال است!!اگر محال است چرا منصوص است و اگر منصوص است چرا محال باشد؟!
9- راستی را اگر بهائیت برای امثال این تناقضات و صد ها نمونه آن ( مثل تناقض گفتار باعمل در وحدت عالم انسانی و اعمال خلاف وحدت رهبران بهائی و …)چاره جوئی نکند با یک پف عقلی و علمی پژوهشگران خاموش نخواهد شد…؟!(چنانکه از خوف سخنان علمی پژوهشگران همه سایت های خود را یکطرفه نموده و راه هر مناظره علمی را کور کرده اند.این ،مصداق خاموشی نیست؟!)
اما اسلام ، نوری است که خداوند برافروخته است و در طول چهارده قرن ،بسیار کسان سعی در خاموش کردنش کردند تا به بهانه های واهی منسوخش ارائه دهند لیکن این پف ها اسلام را ضربه ای که نزد هیچ ، بلکه موجب سوختن ریشه (نه ریش )خودشان شد:
یریدون لیطفئوا نورالله بافواههم والله متم نوره و لو کره الکافرون…
فاعتبروا یا اولوالابصار!
bahar69
سلام به همگی. حتی به پژوهش. گویا جناب پژوهش خیلی از حرف های من تعجب کرده اند. چون 46 بار در یک کامنت از علامت تعجب استفاده کرده اند. البته ایشان می توانند، هر چقدر دوست دارند تعجب کنند، اما حقیقت عوض نمیشود.
ایشان در اولین بار فرمودند: چرا خود بهاءالله تعدد زوجات داشته اما دیگران را از آن نهی کرده؟
پس ایشان معتقد بودند چند همسری در دیانت بهائی ممنوع است. بعد گفتند که نه، چند همسری در دیانت بهائی مجاز است و خیلی هم اصرار کردند. (این تناقض اول) مدارک بهائی را هم نصفه و نیمه نوشتند که اصلش را بنده در معرض دید همه گذاشتم. اصلا فرض کنید قبول کردیم که جمال مبارک داشتن چند همسر را برای مردان مجاز کرده اند. (که قبول نداریم) اما برای رضایت خاطر ایشان فرض کنیم قبول کردیم!
آی خردمندان عالم، آهای عقلای عضو سایت، ای بینندگان این گفت و گو، شما بیایید و بگویید که اگر جمال مبارک به چند همسری جواز داده اند، آیا سوال اول پژوهش، قابل طرح است؟
hoda
دوست عزیز سرکار خانم بهار، سلام
بار قبل، از شما خواهش کردم که کمی از تلخی لحن و گفتارتان بکاهید تا در فضای انصاف و تحقیق، به تحری حقیقت بپردازیم. متأسفانه که تا کنون چنین اتفاقی نیفتاده است.
اگر در بار قبل، از سه جهت حق را به شما دادم، این بار می خواهم از سه جهت حق را به جناب پژوهش بدهم.
اولا: ایشان سند حرفشان را آوردند. خیلی روشن. من البته می دانستم ایشان بی سند حرفی نمی زند. لذا در بار قبل از ایشان خواستم سند حرفشان را ارائه کنند. لذا ادعای اول شما که این جمله در منابع امری نیست، بر خلاف واقع است. آن چه را هم که شما تایپ فرمودید، بر ابهام بحث افزود. چرا که کاملا نشان می دهد حرف رهبران بهائیت با هم متناقض است. آن شرطی که جناب عبدالبهاء گفته اند هم در متن کتاب اقدس نیست. آن جا اصلا هیچ شرطی نیست. جناب عبدالبهاء خودشان شرط برقراری عدالت را اضافه کرده اند. وانگهی اگر فرض کنیم که شرط برقراری عدالت را جناب بهاء الله در تعدد زوجات قرار داده اند، این که حرف تازه ای نیست. در اسلام هم همین موضوع بوده است و تازه شما باید پاسخ دهید که چه اتفاقی افتاده که تا پیش از ظهور جناب بهاء الله امکان برقراری عدالت بین زنان برای یک مرد فراهم بوده و اسلام اجازه داده است که مردان چند همسر اختیار کنند. اما از زمان ظهور دین بهائیت، برقراری این شرط محال شده است. این دیگر از آن حرف ها است! اصلا چه کسی گفته که برقراری این شرط محال است؟ من خودم افرادی را می شناسم که این شرط را برقرار کرده اند و چند همسر هم دارند و زنانشان هم راضی هستند. برقراری عدالت میان همسران محال عقلی که نیست.
ثانیا: بهتر است شما اول تکلیف دین خودتان را معلوم کنید که تک همسری در آن واجب است یا چند همسری هم اجازه داده شده. اگر تک همسری قانون دین شما است، سؤال نخست پژوهش به قوت خود باقی است. اگر چند همسری جواز داده شده، ادعای شما بر تساوی حقوق رجال و نساء و تطابق بهائیت با پسند جامعه امروز (بنا بر ادعای شما) باطل است. چون بهائیت هم مثل اسلام برای داشتن چند همسر جواز داده است. بهتر است شما تکلیف خودتان را روشن کنید. هر کدام را که قبول کنید، ظاهرا به تناقض دچار می شوید.
ثالثا: من به سؤالات ابتدایی پژوهش از شما هم مراجعه کردم و دیدم حق با ایشان است. ایشان سؤالاتی بسیار اساسی تر را هم مطرح کرده بودند و این موضوع، جزء آخرین سؤال های ایشان از شما بود. این شما بودید که به بحث در پاسخ به این سؤال پرداختید. و الا امکان گفت و گو در مورد سؤالات اساسی تر ایشان هم ممکن بود.
وانگهی هم بنده، هم جناب حبیب از شما دعوت کردیم که برای پرداختن به مباحث اساسی تر، به تاپیک سیر ادعاهای باب تشریف بیاورید. شما می گویید جواب سؤالات طرح شده در جزوه ای آمده است. نه جزوه را ارائه میکنید، نه پاسخش را در آن جا می نویسید. حالا دلیلش را من نمی دانم. اما یاد لطیفه ای افتادم.
معروف است که فردی در حال سخنرانی بر علیه کومونیسم بود. شبهه ای در مورد افیون بودن دین برای توده ها مطرح کرد و آن را با آب و تاب توضیح داد. بعد گفت که این شبهه پنج جواب دارد. جواب اولش این است که کومونیست ها غلط کرده اند که چنین حرفی می زنند و کلی به آن ها بد و بی راه گفت. زمان سخنرانی تقریبا به پایان رسیده بود. او نگاهی به ساعتش انداخت و گفت: چهار جواب دیگرش را هم در کتابم نوشته ام. الان حوصله ندارم بگویم! و بحث را تمام کرد.
منظور این که یک وقت چنین اتفاقی برای شما نیفتد.
ضمنا یک تذکر انشائی: علامت (!) تنها برای نشان دادن تعجب نیست. خیلی جا ها برای نشان دادن عواطف و احساسات نویسنده نیز به کار می رود.