بهائیت و پیدایش آن

0 1,207

در طول تاریخ و در اعصار متمادی، افراد بسیاری بنا به اهداف گوناگونی ادعای دروغین پیامبری و منجی گری سر داده و چه بسا راه و روش و منهج بخصوصی در راستای تبلیغ دین و آئین دروغین خود ارائه کرده اند و به ادعای واهی خویش، متون دینی و الهی خود را نیز در اختیار مردم قرار داده اند. نمونه ی بارز و آشکار اینگونه ادعاهای الحادی، دعوای نبوت مسیلمة الکذاب، عنسی و ابن صیاد است که بلا فاصله پس از رحلت رسول مکرم اسلام، در شبه جزیره ی حجاز و اطراف آن، فعالیت ضد دینی خود را آغاز نمودند. اما بلافاصله با مقابله ی شدید اصحاب کرام و در رأس آن حضرت ابوبکر صدیق رضی الله عنه مواجه شده و در مدت زمان بسیار اندکی، همگی نابود گشته و از بین رفتند. همچنین در دورانی نه چندان دور، قادیانی و قادیانیت در هندوستان و بهائی و بهائیت در ایران، ظاهر شده و ادعای دینی و الهی خود را سر دادند. به طور قطع، این نمونه ی بارز دخالت سیاست های دین ستیزانه ی استکبار جهانی است که پیوسته در پی نابودی و براندازی دین مبین اسلام بوده و همیشه خواسته اند با توطئه و دست و پا کردن گروه های الحادی و نظیر آن با نام اسلام و با هدف به ظاهر اسلامی، اسلام ناب و اصیل را به چالش کشانده و در نهایت از صفحه ی روزگار محو نمایند. اما به فرموده ی خداوند متعالی «وَ مَکَرُوا وَ مَکَرَ اللهُ وَ اللهُ خَیرُ المَاکِرِینَ» توطئه و سیاستهای آنان هرگز راه به جایی نبرده و پیوسته محکوم به شکست خواهد بود. انشاء الله تعالی. آئین بهائیت نیز یکی از گرایشهای الحادی است که در دین مقدس اسلام، مطلقا مردود و باطل به شمار آمده و پیروان آن نیز ملحد و کافر محسوب میشوند. اطلاعات ذیل صرفا جهت پاسخ به برخی شبهات شما خواننده ی محترم تهیه و درج میگردد. لذا کلمات یا عباراتی که دال بر قداست و یا بزرگداشت این آئین و بوجود آورندگان آن مورد استناد قرار گرفته است، صرفا از دیدگاه آنان بوده و لزوما دیدگاه ما نمیباشد. 

 

آشنایی جزئی با دین بهائیت 

دین بهائیت دینی است که میرزا حسین‌ علی نوری، ملقب به بهاءالله بنیانگذار آن میباشد. بهائیان او را فرستاده خدا (پیامبر) در این دور میدانند. بهاءالله در سال ۱۸۶۳ میلادی این دین جدید را اظهار کرد. ۱۴۴ سال از اظهار امر بهاءالله میگذرد و شمار پیروانش بیش از ۷ میلیون و ۸۰۰ هزار نفر برآورد ‌شده است. با اینکه این شمار کمتر از 2 درصد جمعیت دنیاست ولی از نظر پراکندگی ادیان در عالم بعد از مسیحیت دومین دین جهان شمرده میشود. مرکز جهانی بهائیان در حیفا واقع شده‌ است. بهائیان معتقدند که بهاء الله، بنیانگذار دین بـهائی جدیدترین فرستاده الهی در سلسله پیامبران پیشین چون ابراهیم، موسی و مسیح و محمد صلی الله علیه و سلم است. پس از تیر باران باب، پیروانش که به «بابی» مشهور بودند بر طبق بیانات باب در کتاب «بیان» به دنبال مظهر ظهور بعدی که در این کتاب به «ظهور من یظهره الله» اشاره شده ‌است، گشتند. در سال ۱۸۶۳ میلادی بود که میرزا حسینعلی نوری (بهاءالله) خود را من یظهره ‌الله موعود درکتاب بیان، معرفی کرد. اکثر بابیان به او ایمان آورده و بهائی نامیده شدند. قبل از اینکه به مبحث بهائیان بپردازیم، مختصری از شرح حال بابیان بدانیم. 

 

حرکت شیخیه 

در سال ۱۷۹۰ در ایران، شیخ احمد احسایی مذهب جدیدی را در زیر مجموعه شیعه بنیان نهاد که به شیخیه معروف است. پیروان او که شیخی نامیده میشدند، منتظر قیام مهدی موعود بودند. بعد از مرگ شیخ احمد احسایی، رهبری مذهب شیخیه به یکی از شاگردان او به نام سید کاظم رشتی (۱۷۹۳-۱۸۴۳ میلادی) واگذار شد. 

سید کاظم رشتی قبل از مرگ، به شاگردانش سفارش کرد تا دنبال قائم موعود بگردند. او میگفت که قائم موعود به زودی ظهور خواهد کرد. در میان شاگردانش فردی بود به نام ملا حسین بشرویه‌ای که برای پیدا کردن مهدی موعود دست به دعا برداشت و چهل روز، روزه گرفت و در نهایت به سمت شیراز حرکت کرد و در آنجا به سید علی محمّد شیرازی (شاگرد دیگر سید کاظم رشتی بود که شش ماه پس از فوت استادش ادعای مقام بابیت کرد) برخورد. 

 

تاریخچه ظهور بابی 

سید علی‌محمد شیرازی ملقب به باب، در اول محرم سال ۱۲۳۵ هجری قمری و 1819 میلادی در شیراز متولد شد. او شارع فرقه ی بابی است و بهائیان او را مبشر دین بهائی و اولین شخصیّت محوری دین بهائی میدانند. او خود را بشارت دهنده ی آئینی دیگر که قرار بوده بعد از او از طرف خداوند توسط «من یظهره‌الله» فرستاده شود، معرفی کرده ‌است و او به کرات در آثار خود به نزدیکی ظهور من یظهره الله اشاره می‌کند. (به اعتقاد بهاییان، من یظهره‌الله همان میرزا حسینعلی نوری است که او را بهاءالله می‌خوانند). سید علی‌محمد شیرازی پسر میرزا رضای شیرازی مردی شیرازی بود. وی مدتی در بوشهر شاگرد تجارتخانه داییش بود. در ۲۱ سالگی جهت زیارت به عراق سفر نموده و در شهر کربلا با سید کاظم رشتی پیشوای مکتب شیخیه چند بار ملاقات نمود. پس از ۱۱ ماه به ایران بازگشت و به تجارت مشغول شد. 

 

اولین اعلام علی محمد باب بنا بر قائم بودن خویش 

هنگامی که ملا حسین در تاریخ 23 می 1844 میلادی به شیراز رسید، با مرد جوانی که عمامه سبز رنگ به نشانه ی سیادت بر سر داشت، برخورد کرد. آن مرد بیگانه، ملاحسین را به منزلش دعوت نمود. بعد از اینکه آن جوان از ملاحسین پرسید در شیراز چه کار دارد، او پاسخ داد که برای یافتن قائم موعود آمده‌است. سپس آن جوان از ملاحسین پرسید که آیا نشانه‌ای برای شناختن او داری؟ ملا حسین نیز در پاسخ گفت: «آری، … حضرت موعود از خاندان نبوّت و رسالت است، از اولاد حضرت فاطمه زهرا علیها السلام‌ است. سن مبارکش وقتیکه ظاهر می‌شود کمتر از ۲۰ و متجاوز از ۳۰ سال نیست. دارای علم الهی است، قامتش متوسط است از شرب دخان بر کنار و از عیوب و نواقص جسمانی منزّه و مبرّا است». سپس میزبان جوان (همان سید علی محمد باب) به او گفت: نگاه کن، این نشانه‌ها را در من می بینی؟ بعد از آن ملاحسین بشرویه‌ای چند نشانه دیگر را از سید علی محمد شیرازی درخواست کرد (از جمله تفسیر سوره ی یوسف) و در نهایت به او ایمان آورد. بدین ترتیب ملا حسین بشرویه‌ای اولین مؤمن به باب یعنی اولین حرف از حروف حی شد. سید علی محمد باب در آن هنگام به ملا حسین گفت که از این پس لقب من باب‌الله و لقب تو باب الباب است. پس از ایمان آوردن او تا مدت پنج ماه، هفده نفر دیگر نیز به باب ایمان آوردند. این هجده نفر از پیروان اولیه ی او، حروف حی نامیده میشوند. در میان این افراد یک زن نیز وجود داشت که نامش زرین تاج بَرَغانی بود و بعداً به او لقب طاهره داده شد. حروف حی مأمور بودند که آیین بابی را تبلیغ و منتشر نمایند. حروف حی عبارت اند از: ملا حسین بشرویه‌ای ـ میرزا محمد حسن برادر ملا حسین ـ میرزا محمد باقر همشیره زاده ی ملا حسین ـ ملا علی بسطامی ـ ملا خدابخش قوچانی ـ ملا حسن بجستانی ـ سیّد حسین یزدی ـ میزا محمد روضه خوان یزدی ـ سعید هندی ـ ملا محمود خویی ـ ملا جلیل ارومی ـ ملا احمد ابدال مراغی ـ ملا باقر تبریزی (وی دلباخته ی طاهره بود) ـ ملا یوسف اردبیلی ـ میرزا هادی قزوینی ـ میرزا محمّد علی قزوینی ـ طاهره (قرّة العین) ـ ملا محمد علی بارفروشی (قدوس). 

 

اعلان قائمیت سید علی محمد باب در مکه 

سید علی محمد باب در سال ۱۸۴۴ میلادی، در حالی که دست خود را بر خانه ی کعبه گذاشته بود، اعلام کرد: «اِنّی انا قائِمُ الّذی کُنتُم بِهِ تَنتَظِرون» «همانا من قائمی هستم که انتظارش را می‌کشید». این اعلام او مورد توجه والیان سُنی قرار نگرفت. اینها همه در حالی بود که قبلاً این ادعا را به ملاحسین بشرویه‌ای (اولین مومن به سید علی محمد باب) اعلام کرده بود. 

 

توقیف و تبعید سید علی محمّد باب 

بعد از اینکه تعداد حروف حی به ۱۸ نفر رسید، سید علی محمّد باب به همراه قدوس برای زیارت خانه ی کعبه عازم شد و پس از مدتی دوباره به بوشهر بازگشت. کل مدّت سفر او ۹ ماه طول کشید. ملا محمد علی بار فروشی (قدوس) که به دستور سید علی محمد باب به همراه یکی از بابیان به شیراز رفته بود، به دستور حسین خان ایروانی حاکم فارس دستگیر شدند و شکنجه ی بسیار تحمل کرده و از شیراز اخراج شدند. حسین خان در نهایت تصمیم گرفت که سید علی محمد باب را نیز دستگیر کند. به همین خاطر عده‌ای از مأموران خود را از شیراز عازم کرد تا هرکجا که میتوانند او را بیابند و توقیفش کنند. هنگامی که باب از تصمیم حسین خان آگاه شد، در ژوئن سال ۱۸۴۵ بوشهر را به قصد شیراز ترک گفت. در بین راه به مأموران رسید و گفت من همان کسی هستم که برای یافتنش تلاش میکنید. او را نزد حاکم فارس بردند. حسین خان ترفندی بسته و علماء منطقه را حاضر کرد و خیال سید علی محمد باب را نیز از بابت شکنجه و غیره و ذلک آسوده ساخت. باب با دلی قوی به مجلس علماء رفت و لب به سخن گشود: «از آن پیغمبری که شریعت آن دارید در میان شما جز قرآن معجزه ای دیگر باقی نمانده و اینک قرآن من فصیح تر از قرآن شما و نیکوتر از آن است و دین من ناسخ دین پیغمبر شماست». چون سخن بدین جا رسید علمای مجلس به همان قراری که با حسین خان گذاشته بودند به او جوابی نگفتند. حسین خان گفت: خوب گفتی بهتر است که مذهب و شریعت خود را بنویسی و او نیز سطری نوشت. علمای مجلس نوشته ی او را خارج از ادبیات عرب دانستند. حسین خان گفت: تو که چند سطری را نتوانستی تلفیق کنی چگونه خود را بر خاتم الانبیاء فضیلت میدهی و حکم داد او را چوب زدند. باب زبان به توبه و انابه باز کرد و فریاد میزد و بر خود فحش و ناسزا میگفت آنگاه حاکم فارس دستور داد که صورت وی را سیاه کرده و به مسجد جامع ببرند. سید علی محمد باب در حضور مردم اظهار ندامت و پشیمانی کرده و از تمامی گفته های خود توبه نموده و متن توبه نامه را امضاء کرد. بعد از آن، سید علی محمد باب به ضمانت دایی خود به منزل او رفت. پس از مدتی، بیماری وبا در شهر، مُسری شد و در همین حین، باب آزاد شد. 

وی در تاریخ سپتامبر ۱۸۴۶ به اصفهان رفت و در بین راه نامه ای به حاکم اصفهان، معتمد الدوله که یک فرد ارمنی و کافر بود نوشت تا برایش منزلی مهیا کند او نیز به امام جمعه ی اصفهان نوشت که وی را در منزل خود جای دهد و در منزل امام جمعه ی آن شهر ساکن شد. علمای اصفهان به میرزا آقاسی صدراعظم وقت نامه ای نوشتند مبنی بر اینکه فالفور جلوی فتنه ی عظیمی که توسط باب و معتمد الدوله قرار است رخ دهد را بگیرد. صدر اعظم نیز طی نامه ای به معتمد الدوله خواستار عودت باب به تهران شد. معتمد الدوله نیز چاره ای نیافت و با چند نفر از سواران معتمد خود باب را در حضور همگان به سوی تهران روانه ساخت و چون به مورچه خوار رسیدند فرمان برگشت را به صورت پنهانی صادر کرد و آن سواره ها سید علی محمد را پنهانی دوباره وارد اصفهان کردند و در یک جای امن که فقط معتمد الدوله و معتمدان وی میدانستند پناه دادند. پس از چند ماه معتمد الدوله مرد و برادرزاده ی وی گرگین خان به قدرت رسید و جریان عدم اجرای فرمان مرکز را به گوش صدراعظم و محمّد شاه قاجار رساند و به دستور شاه، علی محمد باب را تحویل مأموران دولتی داد و در ژانویه ۱۸۴۷ او را به تهران بردند. اما حاج میرزا آقاسی صدراعظم نمی‌خواست که باب، شاه را ملاقات نماید به همین دلیل سید علی محمد باب بعد از گذراندن مدت زمانی در خارج از شهر تهران و بدون آنکه بتواند با شاه ملاقات داشته باشد، بنا بر، نامه‌ای از طرف شاه به تبریز تبعید شد و سپس در قلعه ی ماکو در منطقه‌ای به همین نام زندانی شد. آن مکان به گمان حاج میرزا آقاسی از این جهت مناسب بود که اکثر مردم آنجا سنی مذهب بودند و در نتیجه کسی به سوی باب جذب نمیشد. اما بر خلاف آن، عده ی دائم التزایدی با او آشنا شدند و از سختگیری زندانبان‌ها نیز کاسته شد. به همین جهت دوباره باب را در تاریخ آوریل ۱۸۴۸ به قلعه ی چهریق تبعید نمودند؛ اما آنجا نیز فایده‌ای نداشت و هر روز عده ی زیادی با او آشنا میشدند. از این رو باب را مجدّداً به تبریز فرستادند و به علما دستور داده شد تا حکم نهایی را در مورد او صادر نمایند. علما هم مجلسی تشکیل دادند و در آن مجلس از باب سوالاتی در مورد ادعای او پرسیدند که باب در جواب تمامی آن سؤالات ناتوان بود. لذا در آخر، بسیاری از علما بر این عقیده شدند که باب را به مجازاتی شدید محکوم نمایند، اما حکومت به خاطر شهرت باب با آنان مخالفت کرد. پس از خاتمه ی مجلس، باب را به منزل میرزا علی اصغر شیخ الاسلام بردند و خود شیخ الاسلام به عنوان مجازات به پای باب، یازده مرتبه چوب زد. بعد از همه ی این کارها، باب را به چهریق باز گردانده و زندانی نمودند. در حالی که باب در تبعید و زندان به سر می برد، وقایع و درگیری هایی میان برخی پیروان وی و مخالفینش رخ داد. سر انجام، حکومت ایران باب را موجب آشفتگی‌های به وجود آمده دانست و دستور داد تا وی را برای اعدام به تبریز ببرند. 

 

پایان کار سید علی محمّد باب 

سرانجام پس از ادعای ذکریت (مفسر قرآن بودن) در سال 1260 هـ ق و ادعای بابیت و نایب حضرت مهدی بودن در سال 1261 و داعیه ی مهدویت داشتن در سال 1262 و ادعای نبوت داشتن در سال 1263 و دعوای ربوبیت و خدایی در سال 1265 و نوشتن توبه نامه و عدم پایبندی به توبه ی خود، امیرکبیر دستور داد در سال ۱۲۶۶ هـ ق و 1850 میلادی سید علی‌محمد باب را در میدان سربازخانه تبریز و در زمان ناصرالدین شاه تیرباران کنند. 

از آثار سید علی محمد باب که امروزه موجود است، میتوان به «قیوم الاسماء» تفسیر سوره یوسف،کتاب «بیان» فارسی و عربی، «دلائل السبعه»، «کتاب الاسماء»، «ادعیه» و «مناجاتها» ی او اشاره نمود. به اعتقاد بابیان، کتاب بیان، مقدس‌ترین کتاب دین بابی میباشد. بابیان اعتقاد دارند که این کتاب وحی منزل بر باب بوده ‌است. در این کتاب باب ذکر میکند که تمام ادیان گذشته استعداد جهانی شدن را داشته‌اند، تنها دلیل عدم تحقق این منظور عدم صلاحیت پیروان آنان بوده در ادامه وی مصرحاً قول میدهد که سرنوشت دیانت من یظهره‌الله چنین نخواهد بود بلکه جهانی خواهد شد و همه مردم جهان را در بر خواهد گرفت. 

 

ازلیان 

بعد از تیرباران باب، صبح ازل، به اتکاء نصوص وصایا و در سایه ی الواح سید علی محمد شیرازی، در مقام من یظهره الله زعامت بابیه را به عهده گرفت. به دلیل ناپختگی و جوانی وی، برادر ناتنی اش میرزا حسینعلی نوری که از صبح ازل بزرگتر بود و در آن موقع به جناب بهاء معروف بود به عنوان پیشکار صبح ازل، امور بابیه را اداره میکرد. چند تن از بابیان بخاطر خون خواهی باب، سر به شورش برداشته و در 28 شوال 1268 و 1852 میلادی، اقدام به ترور ناصرالدین شاه کردند. حکومت نیز در تهران و تمامی نقاط ایران بنای بابی گیری گذارده و اقدام به سرکوب آنها نمود، در تهران گروهی از بابیان را چشم درآوردند و برخی را اره کردند، گروهی را خفه و بعضی را به دهانه ی توپ بستند و تعدادی را با تیشه و تبر شرحه شرحه کرده و برخی را نیز سنگسار کردند. به پاهای برخی نیز نعل، میخ کردند و بدنشان را با نیزه و کارد سوراخ کرده و در آن سوراخها شمع آجین کرده و شمع ها را برافروختند و بسیاری نیز به عثمانی گریختند. در آن هنگام صبح ازل در نور مازندران بسر می برد و با لباس های مبدل درویشی و عصا و کشکول خود را از مرزهای ایران خارج کرده و در اوایل سال 1269 هـ ق خود را به بغداد رساند. چهار ماه بعد میرزا حسینعلی نوری هم که طی آن واقعه به زندان افتاده بود از زندان آزاد شده و او نیز به سوی بغداد حرکت کرد و به صبح ازل ملحق شد. کم کم تعداد زیادی از بابیان به بغداد مراجعه کرده و آن شهر را مرکز عمده فعالیت خود قرار دادند. در آن زمان تبعیت از صبح ازل کماکان در قوت خود باقی بود ولی میرزا حسینعلی نوری باتخاذ این سیاست که صبح ازل را نباید به خطر انداخت و باید او را پشت پرده قرار داده و خود به امور بابیه بپردازد، زمام امور را عهده دار شد و کم کم موقعیت خود را در بین بابیان تثبیت کرد چرا که دست مریدان از دامن صبح ازل کوتاه شده و جناب بهاء با آنان مأنوس و محشور می شد. از این رو هوای ریاست و عزل صبح ازل در خیال حسینعلی نوری رونق گرفت و تمامی آثار و نصوص و حتی دست خط های سید علی محمد شیرازی مبنی بر جانشینی صبح ازل را نابود ساخت که بعدها موجبات ناراحتی و عداوتهای بین دو برادر را رقم زد. چند ماه بعد دولت عثمانی صبح ازل را به قبرس تبعید کرد. صبح ازل باقی عمر خود را در شهری بنام ماغوسا گذراند و در سن 84 سالگی مرد. کسانی هم که به صبح ازل گرویدن ازلی نامیده میشوند. 

 

بهائیان 

میرزا حسینعلی نوری از اهالی مازندران، در سال ۱۱95 هجری شمسی در تهران متولد شد. پدرش میرزا بزرگ نوری از رجال دوره فتحعلی شاه و مردی ادیب و خطاط بود و در دربار شاه ایران منصبی عالی داشت ولی مدتی بود که دیگر باز نشسته شده بود و شغل درباری یا دیوانی نداشت. با آغاز دعوت باب در سال ۱۲۲۱ (۱۸۴۴ میلادی) به او پیوست. اقدامات و فعالیتهای او در گسترش آیین بابی او را تبدیل به یکی از مهمترین پیروان باب نمود. بلا فاصله بعد از سوء قصد نافرجام و در همان روزهای اول ۳6 نفر بابی دستگیر شدند. بهاء الله با وجود اینکه میتوانست خود را حفظ کند و یا با وساطت شوهر خواهرش میرزا مجید آهی منشی سفارت روسیه، در سفارت روس پناه گیرد و یا از کشور خارج شود ولی خود را تسلیم مأموران دولتی کرد. بهاء الله را به زندان سیاه چال طهران بردند و مدت چندین ماه در غل و زنجیر نگه ‌داشتند. سیاه چال در قدیم خزینه حمام بوده که به زندان تبدیل شده بود. عباس نامی، پیشخدمت سلیمان خان که بابیان را شناسائی و به مأمورین معرفی میکرده، منکر دیدن بهاء الله در جمع بابیان منزل سلیمان خان شد و همچنین میرزا آقا خان نوری که بجای امیرکبیر صدر اعظم ایران شده‌ بود، خود را مدیون بهاء الله میدانست و برای آزادی او اقدام کرد زیرا میرزا آقا خان در دوران حاج میرزا آقاسی توقیف شد، وی را چوب زدند و محکوم به پرداخت وجهی شد که امکان پرداخت آن را نداشت. بهاء الله به کمک او آمد و پول مورد لزوم را برای او تهیه کرد و همچنین دورانی که در کاشان در تبعید به سر میبرد و از نظر مالی در مضیقه‌ بود بهاء الله به او کمک کرد. با وجود اثبات بیگناهی بهاء الله و اقداماتی که از طرف اقوام او خصوصاً شوهر خواهر و میرزا آقا خان صدر اعظم انجام شد، وی بعد از ۴ ماه به دستور شاه از زندان آزاد شد مشروط بر اینکه ایران را ترک کند. برای ترک ایران یک ماه به او مهلت دادند. سفیر روسیه پیشنهاد اقامت در روسیه را به بهاء الله داد ولی او قبول نکرد و در اولین ماه سال ۱۸۵۳ به همراه خانواده و دو برادرش ایران را به قصد عراق ترک کرد. در آن دوران عراق جزو متصرفات دولت عثمانی بود. 

در همان موقع که بهاء زمام امور بابیان را عهده دار بود بعلت گسترش اختلافات بین شیعیان عراق و بابیان توافقی بین سفیر ایران و دولت عثمانی در بغداد مبنی بر اخراج بابیان از عراق و تبعید آنان به استانبول صورت گرفت. بهاء الله فرصت را غنیمت شمرد و از آنجایی که هیچگونه خطری از جانب صبح ازل متوجه وی نبود نزدیکان خود را در باغ نجیبیه بغداد که بعدها به باغ رضوان مشهور شد جمع کرده و اعلان خصوصی خود را به گوش نزدیکان و مریدان خود رساند. وی اعلان نمود که همان موعود و یا من یظهره‌الله است که باب به ظهور او بشارت داده و پیروان خویش را به ایمان آوردن به او سفارش نموده بود. بعدها این تاریخ در بین بهائیان به عید رضوان مشهور شد. این مقدمه ای بود برای اعلان عمومی وی که بعدها در سال 1283 هـ ق در شهر ادرنه و در پنجاه سالگی او رخ داد. دولت عثمانی بهاء الله را پس از مدت چهار ماه اقامت در استانبول به شهر ادرنه تبعید کرد وی در آنجا نامه‌هایی به ناپلئون سوم، پاپ، امپراطور روس الکساندر دوم، ملکه ویکتوریای انگلستان و همچنین ناصرالدین شاه پادشاه ایران نوشت. وی در آن نامه‌ها، سران ممالک را با تعالیم خویش آشنا نمود. پس از ۵ سال اقامت در ادرنه، بهاء الله به زندان دولت عثمانی یعنی «عکا» واقع در اراضی فلسطین تبعید گردید و در قلعه‌ای زندانی شد و پس از زندان عکا بالاخره این امکان را یافت که ادامه زندگی را در خانه‌ای به نام قصر بهجی به سر بَرَد. وی در سال ۱۸۹۲ میلادی و در سن ۷۵ سالگی به مرگ طبیعی مرد. قبر او در شهر عکا به نام «روضه مبارکه» قبله بهائیان میباشد. بنا به کتاب عهدی، وصیتنامه‌ ی بهاء الله، فرزند ارشدش عبدالبهاء جانشین او برای تبیین آثار در امور بهائی شد. از آثار مهم بهاء الله میتوان به «کتاب اقدس» ام‌ الکتاب دین بهائی که شامل احکام و تعالیم اصلی دین بهائی است، و همچنین کتاب «ایقان» که در پاسخ به سوالات فردی در مورد ظهور قائم و متشابهات قرآن میباشد و نیز کتاب «کلمات مکنونه» که روش و نحوه زندگی برای افراد بشر در آن ذکر گردیده‌ است، اشاره کرد. از دیگر آثار او، میتوان کتابهای جواهر الاسرار، هفت وادی، چهار وادی، الواح سلاطین و … را نام برد. 

 

نظام اداری بهائی 

برای جلوگیری از به وجود آمدن انشعاب و تفرقه در آئین بهائی، در کتاب اقدس رسماً تشکیل بیت‌ العدل اعظم به عنوان یکی از ارکان آئین بهائی مقرر گشته است. بدین صورت که بهاء الله در کتاب اقدس و کتاب عهدی، پسر بزرگ خود، عباس افندی (عبدالبهاء) را مبین آثار و جانشین خود معرفی کرد. عباس افندی که به نام عبدالبهاء شناخته شده‌است، سومین شخصیت محوری آئین بهائی است که، بهاء الله نوزده سال پیش از مرگش، وی را به مقام جانشینی، برگزید. او در پنجم جمادی الاولی سال ۱۲۶۰ هجری قمری مطابق با ۲۳ مه ۱۸۴۴ در تهران متولد شد و از سن ۹ سالگی، در تبعیدهای بهاءالله همراه وی بود. عبدالبهاء نیز در وصیت نامه ی خود «الواح وصایا»، شوقی افندی (نزد بهائیان مشهور به ولی امرالله) را به عنوان جانشین خود برگزید. شوقی افندی نتیجه ارشد بهاءالله میباشد. او در یازدهم اسفند ماه سال ۱۲۷6 شمسی و ۲۷ رمضان ۱۳۱۴ هجری قمری در عکا متولد شد. او نوه دختری عبدالبهاء و فرزند نوه برادر سید علی‌محمد باب بود. شوقی افندی عده‌ای از فعالین بهائی در سرتاسر جهان از آسیا، آفریقا، آمریکا و اروپا را به عنوان دست یاران خود ایادی امرالله انتخاب میکند و بخشی از کارها را به آنها واگذار میکند. در زمان شوقی افندی تشکیلات بهائی انسجام یافته و محافل روحانی در همه شهرهایی که تعداد بهائیان حداقل ۹ نفر بوده‌است تشکیل میگردد. سپس دستور تشکیل محافل ملی را میدهد. محافل ملی را نیز نمایندگان شهرها، در اول سال بهائی (اول اردیبهشت) کنگره‌ای تشکیل داده و انتخاب میکنند. محافل ملی مسئول اداره امور بهائیان در سراسر کشور میباشند. شوقی افندی پس از ۳۶ سال ولایت امری، در سن ۶۰ سالگی در سال ۱۹۵۷ در لندن از دنیا رفت. در این مدت آثاری هم چون توقیعات، قد ظهر یوم المیعاد و… را مکتوب گردانید. در اواخر دوران ولایت شوقی افندی ۴۲۰۰ مرکز بهائی در ۲۱۹ کشور بوجود آمد و آثار بهائی به چندین زبان ترجمه شده بود. شوقی افندی دارای فرزندی نبود و وصیتی هم نکرد و جانشینی هم برای خود تعیین ننمود. بدین ترتیب دوران موروثی بودن رهبری جامعه بهائی پایان پذیرفت و ایادیان امرالله به مدت ۶ سال رهبری جامعه جهانی بهائی را بر عهده گرفتند تا اینکه در سال ۱۹۶۳ اولین انتخابات بیت‌ العدل اعظم الهی برگزار شد و زمام امور جامعه را بدست گرفت. تعداد اعضای بیت العدل ۹ نفر هستند، که هر ۵ سال یک بار از طریق انتخاباتی آزاد، انتخاب میشوند. مقر این موسسه بر روی دامنه کوه کرمل در بندر حیفا است که بهاء الله این مکان را در سال ۱۸۹0 میلادی و در طی لوح کرمل انتخاب کرده بود. وظایف اصلی و کلی این جمع صیانت امرالله و اداره امور است. شایان ذکر است که مرجع اصلی کلیه امور در دین بهائی، کتاب اقدس، ام‌الکتاب این آئین است و هر موضوعی که غیر منصوصه باشد، بیت العدل اعظم است که راجع به آن تصمیم‌گیری میکند. اعضای این موسسه قبل از وضع قانونی ابتدا با دقت آثاری را که مربوط به این مساله میباشد، میخوانند و با تلاوت دعا و مناجات به درگاه خداوند و با مشورت گروهی تصمیم‌گیری میکنند.

 

باورهای دین بهائی 

بهائیان معتقدند تصویر تجلیات خداوندی (که حسینعلی نوری بهاء الله به باور آنان از آن جمله ‌است) باید با نهایت احتیاط و حفظ احترام شایسته نمایانده شود. از این قرار تصویر وی تنها در هنگام نیایش در مقام اعلی به نمایش گذاشته میشود و بهائیان در صورتی که مطمئن نباشند که شرایط مورد نظر برای نشان دادن تصویر مهیا نیست از نمایاندن آن در معرض عموم خودداری می ورزند. بنیادهای بهائی نیز همواره از رسانه‌ ها میخواهند تا از چاپ تصویر بهاءالله خودداری کنند. به باور بهائیان هنگام صدا زدن و بردن نام باب و بهاء باید به دنباله ی آن الفاظی دیگر جهت تقدیس این اشخاص گفته شود. از آن قبیل میتوان گفت: بهاء جلّت عظمته و یا گویند: بهاء جل اسمه الاعلی. باب را نیز چنین گویند: حضرت اعلی ارواحنا لدمه الاطهر فداه و یا گویند: حضرت رب الاعلی. 

 

احکام دین بهایی 

در ذیل به بیان چند مورد از این احکام پرداختیم: 

1ـ هر پسر و دختر بهائی پس از رسیدن به سن بلوغ در ۱۵ سالگی خواندن نماز بر وی واجب است. سه نماز اصلی وجود دارد که فرد حق انتخاب از میان آنها را دارد و به صورت انفرادى در صبح و ظهر و شام خوانده میشود. قبله آنان شهر عکاست که قبر میرزا حسینعلى نوری (بهاء الله) در آن واقع است. براى نماز وضو نیز لازم است، ولى اگر کسى آب براى وضو نداشته باشد، به جاى وضو پنج ‏بار میگوید: «بسم الله الاطهر الاطهر». و جز در نماز میّت، نماز جماعت ندارند. 

2ـ بهائیان بالغ (پسر و دختر ۱۵ سال تمام) که از سلامتی برخوردارند هر سال، آخرین ماه از تقویم بهائی را از طلوع تا غروب خورشید از خوردن و آشامیدن پرهیز کرده و روزه میگیرند. آخرین ماه آنان، شهرالعلاء است که آخرین روز روزه ی آنها مصادف با نوروز است. 

3ـ بهائیان معتقدند تنها تلاوت و تعمق در آیات خداوند است که میتواند باعث ایجاد سرور حقیقی در انسان شود. آیات الهی از نظر بهائیان آیاتی است که فرستادگان خداوند همچون موسی، عیسی، ابراهیم، محمد، باب و بهاء الله با استفاده از قدرت وحی خداوندی نازل آورده‌اند. 

4ـ بهائیان خواندن دعا و مناجات را جهت ابراز محبت به خدا میدانند و نه از جهت ترس از خداوند و یا ترس از آتش جهنم و نه به امید بهشت. 

5ـ بهاء الله میگوید: هنگام مسافرت باید برای سفرخود وقتی معین کرد و اگر در موعد مقرر باز نگشت همسر او یکسال صبر نماید و در این هنگام میتواند باز هم صبر کند یا ازدواج دیگری نماید. 

6ـ یکی از احکام اساسی دین بهائی، معاشرت با همه اهل عالم است. بهائیان این حکم را وسیله‌ای برای رسیدن به هدف اصلی دین بهائی، یعنی وحدت عالم انسانی میدانند. در امر بهائی به معاشرت با جمیع ملل عالم و همه مردم در نهایت صدق و صفا تاکید شده‌ است. در این آئین، حکم جهاد منع شده و به جای آن معاشرت با جمیع ادیان امر شده ‌است. 

7ـ هر مرد فقط میتواند یک زن داشته باشد، در کتاب اقدس ازدواج با دو زن با رعایت عدالت جایز دانسته شده است. ولى عبدالبهاء مبّین آثار بهاء اللّه گفته است: چون شرط عدالت هیچگاه تحقق نمییابد، در ازدواج با زن دوم نیز راهی نیست. 

8ـ بهاء الله شارع دین بهائی در کتاب اقدس امر طلاق را بسیار مکروه و ناپسند میدانند ولی اگر زن و شوهری واقعا نتوانستند با هم زندگی کنند باید حکم طلاق جاری شود. بعد از تصمیم زن و مرد برای جاری ساختن حکم طلاق، باید به مدت یکسال صبر نمایند، این ایام به اصطلاح بهائی، ایام تربص نامیده میشود. و اگر این یکسال گذشت و بین زن و مرد اتحاد مجدد برقرار نشد، آنها به کلی از هم جدا شده و میتوانند با فرد دیگری ازدواج کنند. در موقع یکسال تربص مرد باید تمام مخارج زندگی زن را به میزانی که محفل روحانی محل تعیین میکند، بپردازد و لو اینکه طلاق به تقاضای زن صورت گرفته باشد. گفتنیست در دین بهایی زنان نیز حق طلاق دارند بطوری یک زن متواند زوج خود را طلاق دهد. 

9ـ حج در دین بهائی، زیارت خانه‏اى است در شیراز که سید على محمد باب در آن متولد شده، یا خانه‏اى که میرزا حسینعلى نوری (بهاء الله) در مدت اقامت ‏خود در عراق در آن زندگى میکرد و براى آن وقت ‏خاصى مقرر نشده است. 

10ـ وقتی فردی از افراد بهائی میمیرد یا به اصطلاح بهائی صعود (بالارفتن، مردن) میکند، باید طبق دستورات بهاء الله و همچنین با تشریفات بهائی کفن و دفن شود. یعنی اول باید میت را شست و حتی الامکان به او عطر زد تا معطر گردد. سپس او را در پنج قطعه پارچه پیچید و بعد در انگشت او، انگشتری که این آیه روی آن کنده شده قرار داد: «قد بدئت من الله و رجعت الیه منقطعا عما سواه و متمسکا باسمه الرحمن الرحیم» یعنی از خداوند به وجود آمدم و به سوی خداوند بر میگردم در حالی که از غیر او بریده و به اسم بخشنده مهربان او متمسکم. سپس باید او را در صندوقی گذاشت که از چوب سخت یا بلور و یا سنگ ساخته شده باشد. پس از آن باید او را برابر قبله بهائیان قرار داد و سپس نماز مخصوص میت را برای او خواند. محل دفن میت نباید بیشتر از یک ساعت راه از محل فوت او باشد. باید صندوق میت را طوری در خاک قرار داد که پایش به طرف قبله باشد. خواندن نماز میت و قرار دادن انگشتری برای کسانیکه سنشان از ۱۵ سال تمام (سن بلوغ در دیانت بهائی) کمتر است، الزامی نیست. 

11ـ ربا یا ربح نقود یا بهره پول در دین بهائی اگر به شرط انصاف و اعتدال باشد، بلامانع است. 

12ـ امر به قصاص در دین بهایی نیز وجود دارد بطور مثال اگر شخصی منزل شخص دیگر را آتش بزند و حتی آن منزل خالی از سکنه باشد، باید عامل آن سوزانده شود این در حالیست که مجازات زناکردن، دادن فقط 9 مثقال طلا به بیت العدل میباشد. (هر مثقال در دین بهایی برابر با یک دانه ی نخود). در مورد مجازات اعمالی چون زنای محصنه و لواطی و سرقت آمده است که تعیین مقدار مجازات بسته به تصمیم گیری بیت العدل اعظم دارد. مسئله ای که باید بدانید این است که بیت العدل 6 سال پس از مرگ شوقی افندی نتیجه ی بهاء الله تشکیل شد و از این گفته ی بهاء الله تا زمان شکل گیری بیت العدل چندین سال گذشت و حال تکلیف تمامی افرادی که مرتکب چنین گناهانی شدند چیست؟ 

حق بارداری از شخص دیگر جهت تکاثر و ازدیاد نسل البته با اجازه ی همسر قانونی ـ مشروعیت استمناء ـ مشروعیت نکاح نزدیکان و اقارب بجر مادر ـ تعلق داشتن تمام اموال میت به فرزند ارشد ـ حرام بودن امر به معروف و نهی از منکر و … از دیگر مضحکات این دین جعلی میباشد. 

 

عبادتگاه های دین بهائی 

بهاءالله، به پیروانش دستور میدهد که در هر شهری ساختمانی به بهترین صورت ممکن به نام خداوند ساخته شود و در آن به ذکر پروردگار پردازند به این بناها «مشرق‌الاذکار» گفته میشود. مشرق ‌الاذکارها در دین بهائی مختص بهائیان نمیباشد و هر کس با هر دین و اعتقادی میتواند در آن به دعا با خدای خود بپردازد. تقریباً هیچ طرح خاصی برای مشرق‌ الاذکارها وجود ندارد. 

 

تقویم بهایی 

سال بهائی از اظهار امر سید علی محمد باب در سال ۱۸۴۴ میلادی آغاز شده است. سال بهائی مانند سال خورشیدی ۳۶۵ روز است که از ۱۹ ماه و هر ماه از ۱۹ روز تشکیل شده است. اسامی این ماه ها از این قرار است: شهرالبهاء ـ شهرالجلال ـ شهرالجمال ـ شهرالعظمة ـ شهرالنور شهرالرحمة ـ شهرالکلمات ـ شهرالکمال ـ شهرالاسماء ـ شهرالعزة ـ شهرالمشیة ـ شهرالعلم ـ شهرالقدرة ـ شهرالقول ـ شهرالمسائل ـ شهرالشرف ـ شهرالسلطان ـ شهر الملک ـ شهر العلاء 

در هر سال ۴ روز و در سال های کبیسه 5 روز باقی میماند که ایام «هاء» نام‌گذاری شده ‌است. این ایام دقیقا قبل از شهرالعلاء (ماهی که در آن بهائیان روزه میگیرند) قرار گرفته ‌است و به نوعی تاکیدی بر اهمیت ماه روزه در این دین می‌باشد. 

در هر سال بهائی ۹ روز به نام ایام محرمه وجود دارد که در آن روزها بهائیان کار اداری، مالی و تجاری را تعطیل میکنند. این روزها در حقیقت سالروز وقایعی مربوط به شخصیت‌های بارز این دین است و به قرار زیر میباشند: 

1ـ عید صیام یا نوروز، نخستین روز از سال بهائی مطابق اول فروردین، ۲۱ مارس. 

2ـ روز نخست عید رضوان، سلطان اعیاد این دین، روز اظهار امر علنی بهاءالله مطابق با اول اردیبهشت، ۲۱ آوریل. 

3ـ روز نهم عید رضوان، مطابق با ۹ اردیبهشت، ۲۹ آوریل. 

4ـ روز دوازدهم عید رضوان، مطابق با ۱۲ اردیبهشت، ۲ می. 

5ـ روز بعثت باب، مطابق با ۲ خرداد، ۲۳ می. 

6ـ روز وفات بهاءالله، مطابق با ۸ خرداد، ۲۹ می. 

7ـ روز تیرباران باب، مطابق ۲۸ شعبان. 

8ـ روز ولادت باب، مطابق با اول محرم. 

9ـ روز ولادت بهاءالله، مطابق با دوم محرم. 

 

متون بهائی 

آثار بهاءالله 

بهائیان معتقدند تمامی آثار بهاء الله وحی منزل از سوی خدا بر وی بوده‌ است. 

1ـ کتاب اقدس: (ام الکتاب دین بهائی، کتاب شریعت و احکام) 

2ـ کتاب ایقان: این کتاب در اواخر دوره اقامت در بغداد نگاشته شده‌است (۱۲۷8 ه.ق مطابق با ۱۸۶۲ میلادی). این کتاب در جواب سؤالات حاجی میرزا سید محمد خال، دایی سید علی محمد باب نگاشته شده‌است. کتاب ایقان در مورد بیان اسرار کتب آسمانی ادیان قبل و توضیح معانی بشارتهای آنها در مورد علامتهای ظهور منجی از قبیل معنای قیامت، تاریک شدن خورشید، سقوط ستارگان و دیگر علامتها میباشد. این کتاب به زبان فارسی نوشته شده‌است. 

3ـ کلمات مکنونه فارسی: مقصد از این اثر را چنین میدانند که انسان را از علائق این عالم فانی منقطع کند و روح وی را از خطر تسلط نفس او محافظت نماید و راه رستگاری روح انسانی را نشان دهد و سالکین این راه را از دام های پرخطری که در سر راهشان قرار گرفته، آگاه کند و این مجموعه را راهنمای کاملی برای سیر انسان به سوی عوالم روحانی خداوند محسوب میدارند. همچنین در این آثار، نکاتی نیز در مورد چگونگی و دستور العمل زندگی اجتماعی انسان‌ها آورده شده است. 

4ـ کتاب عهدی: این اثر وصیتنامه بهاءالله است. بهاءالله در این اثر عبدالبهاء فرزند خود را به عنوان جانشین و مرکز عهد و میثاق الهی پس از خود معرفی کرده‌ است. در این کتاب نه تنها بهاءالله جانشنین خود را انتخاب میکند، بلکه حاوی دستوراتی است که بسی حائز اهمیت هستند. 

5ـ کتاب هفت وادی: این کتاب قبل از اظهار امر بهاءالله هنگام حضور در کوه‌های سلیمانیه در جواب سوالات طریقتی یک درویش به نام شیخ محی‌الدین نوشته ‌شده‌ است. 

6ـ رساله سؤال و جواب: این کتاب شامل ۱۰۷ بند یا سوال در رابطه با احکام کتاب اقدس است، که توسط زین المقربین پرسیده شده و بهاءالله به آنها پاسخ گفته است. این مجموعه به نحوی متمم کتاب اقدس در دین بهائی نیز به حساب میآید. 

 

آثار عبدالبهاء 

1ـ خطابات 

2ـ رساله مدنیه به فارسی 

3ـ مفاوضات (مشتمل بر رسائل مهمه و فلسفه و روحانی و تفسیر و غیره) 

4ـ الواح وصایای مبارکه وصیت نامه عبد البهاء، میباشد. این اثر شامل ۳ لوح است، که در آن وظایف ایادیان امرالله و همچنین مقام ولایت امری مشخص گردیده ‌است. در این الواح عبدالبهاء، شوقی افندی را به عنوان جانشین خویش در مقام ولی امرالله انتخاب میکند. الواح وصایا به نوعی تبیین کتاب عهدی نیز میباشد و در حقیقت به همراه کتاب عهدی محور وحدت عالم انسانی میباشد. شوقی افندی راجع به الواح وصایا اینچنین میگوید: «مندرجات الواح وصایای حضرت عبدالبهاء به درجه ای عمیق است که فهم آن برای نسل حاضر کما هو حقه، متصور نیست لا محاله یک قرن عمل و فعالیت لازم است تا آن که مخازن حکمت مستوره در آن ظاهر و نمایان گردد». لازم به ذکر است که الواح وصایا در سال 1921 و بعد از مرگ عبد البهاء خوانده شد. 

 

خاتمه 

خواننده ی گرامی چند سطری را که مطالعه نمودید نمونه های کوچکی از تعالیم دین دروغین بهایی بود که ما آن را به طور اختصار در اختیارتان قرار دادیم. با مقایسه ی این دین جعلی با دین اسلام ناب محمدی درمیابیم که دین بهایی جز سرابی بیش نبوده و برای پیشبرد اهداف سیاسی و اسلام ستیزانه ی بعضی از ابر قدرتها و استعمارگران بنا نهاده شده است و الا چه لزومی داشت که در آن به منع امر به معروف و نهی از منکر و حرمت جهاد با کفار و وجوب دعا کردن بر امپراطوری بریتانیا، امر شود. تنها قرض ما تنبه و شناساندن این جعلیات به جوانان بوده چرا که با تأملی اندک در زندگی نامه ی اشخاص محوری این دین در میابیم که آنان حتی دروس مقدماتی حوزه ها را نیز به اتمام نرسانده و هیچگونه آشنایی با مسائل فلسفی و منطقی نداشته چه برسد به اینکه دین و مذهبی تبیین کنند و ادعای بابیت و رسالت و الوهیت داشته باشند. آنان خالی از عقل سلیم و درک فهیم بوده و بازیچه ی دست کفار هستند و خواهند بود. والسلام 

 

منابع 

البابیون و البهائیون نوشته ی دکتر همایون همتی 

بهائیت چگونه پدید آمد نوشته ی نورالدین چهاردهی 

محاکمه و برسی باب و بهاء نوشته ی دکتر ح م ت 

البهائیت نوشته احسان الهی ظهیر 

بهائیان نوشته ی سید محمد باقر نجفی 

ویکی پدیا دائرة المعارف اینترنتی

 

نویسنده:حمدالله تنکلی 

منبع:http://www.erfanabad.org/fa/modules/news/article.php?storyid=293 

tarikh

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

هجده − 10 =