تأسیس مدارس نوین ایران راهی برای تأمین منابع انسانی در تشکیلات بهائی

چکیده

در سال 1900 در زمان مظفرالدین شاه یک بانوی اروپایی ملقب به ام المبلغات درخواست تأسیس مدارس نوین را در ایران داشت. وی وقتی که مظفرالدین شاه در فرانسه حضور داشت، به عنوان یک فرد خیّر پیش مظفرالدین شاه رفت و درخواست کرد که:

«اگر اجازه دهید ما یک مدرسه عام المنفعه در ایران تأسیس کنیم.» مظفرالدین شاه که نمی دانست او یک زن بهائی هست، قبول کرد. هدف از تأسیس مدارس نوین این بود تا تشکیلات بهائی نیروی انسانی خود را در سطح جامعه پرورش دهد و به نوعی از نخبگان مسلمان  در ایران برای منافع خود جذب نیرو نماید. تا زمانی که وارد دستگاه اداری و سیاسی ایران می شوند اهداف تشکیلات بهائی را پیش ببرند.

با این نقشه سیر تکاملی بهائیان برای رسیدن به عصر ذهبی در ایران عملا شروع شد.

نویسندگان و مبلغان بهائی، براساس شیوه تبلیغاتی خود این ماجرا را به نحوی دیگر در اذهان عمومی القا کردند. آنان ابتدا ادعا می کنند در بهائیت توجه ویژه ای به تعلیم و تربیت شده ، لذا بهائیان پیشاهنگ و اولین ارائه کننده آموزش علوم جدید و پیشگام در تأسیس مدارس نوین در ایران هستند.

با این حال، مطالعۀ تاریخ تأسیس مدارس نوین در ایران، نشان می دهد پیشینۀ آشنایی ایرانیان با مدارس نوین به سبک اروپایی و آموزش علوم جدید و تاریخچه تأسیس مدارس نوین در ایران، حدود هشتاد سال قبل از تأسیس اولین مدرسه سبک نوین بهائی در ایران است. بنابراین ادعای پیشگامی در تاسیس مدارس نوین ایران توسط بهائیت کاملا مردود است.

 

بهائیت پیشگام مدارس نوین نیست!

تأسیس مدارس نوین ایران نه تنها خلاقیت و پیشگامی بهائیان نبوده است. بلکه گزارش های تاریخی نشان می دهد آشنایی بهائیان با علوم جدید و مدارس نوین ربطی به تعالیم و نوشته های باب و بهاء و عبدالبهاء نداشته؛ بلکه عبدالبهاء با مطالعۀ نشریات و ملاحظۀ مدارس سبک اروپایی در کشور عثمانی، با این مدارس آشنا شده است؛ لذا بحث پیشگامی بهائیان در تأسیس مدارس نوین جایگاهی ندارد.

اینجا سؤالی که به ذهن می رسد اگر بهائیت جوهره ای در پیشگامی تأسیس مدارس نوین ایران به لحاظ آموزه های رهبران خود و نصوص بهائی نداشته، چرا اصرار دارد این اتفاق را به خود نسبت دهد؟

آموزش و تربیت ابزاری است که از زمان شوقی افندی، کمک مؤثری به گسترش و تأمین نیروی انسانی در جامعه بهائیت داشت. شوقی افندی طی نقشه ده ساله با تعریف مسیرهای آموزشی و اداری، سعی در جذب منابع انسانی در بهائیت کرد. گام های اجرایی این نقشه با همفکری محفل ملی بهائیان آمریکا تعریف و حمایت شد. بنابراین اصرار بر این پیشگامی تأسیس مدارس نوین از سوی بهائیت، صرفا زیباسازی اهداف توسعه سازمانی بهائیت در اذهان عمومی است.

افرادی مانند عباس میرزا در حکومت قاجار، امیرکبیر اولین پیشگامان توسعه ایران و اصلاح طلبی با نیت خیرخواهانه و رشد ملی بودند. تحولات نوین این دو تن در زمینه های اقتصادی، تجاری و فراگیری آموزش های نوین توسط نیروهای جوان ایرانی در برگ برگ تاریخ هنوز هم گواهی می دهد که نه تنها به دنبال منافع فردی نبودند ، بلکه تا توانستتد حتی به هزینه خود برای رفاه و ارتقا سطح ملی و امنیت مملکت جان خود را در طبق اخلاص گذاشتند.

 

انگیزه های بهائیت از توسعه مدارس نوین در ایران

انگیزه اصلی گردانندگان بهائیت برای تأسیس مدارس نوین ( با رویکرد غلبه فرهنگ بهائیت )، اقدام برای تبلیغ دانش آموزان مسلمان و تأثیرگذاری بر والدین آنها بوده است. بنابراین می توان دریافت که بهائیت به عنوان یک تشکیلات سیاسی به دلائل مختلفی ساخت و توسعه مدارس را در دستور کار خود قرار داد تا با عضوگیری تشکیلاتی، بحران نیروی منابع انسانی در بهاییت را حل کند.

ابتدا مدارس بهائی که با عنوان مدارس تربیت شروع به کار کرد ، کاملا تقیه می کردند. به طوری که هیچ کس نمی دانست حامی این مدارس سازمان بهائیت است! لذا این مدارس به اسم جامعه بهائیت اصلا ثبت نمی شد. این مداری به نام افراد شاخص ثبت می شدند بی آنکه از بهائی بودن خود نامی به میان بیاورند. فرد بهائی به مقامات دولتی مراجعه می کرد و برای تأسیس یک مدرسه مجوز برای او صادر می شد. اما در ماجرای تأسیس مدارس نوین در ایران و ورود چهره های بهائی از یک جایی به بعد توسط دستور رسمی رهبر بهائیان ، شوقی افندی تقیه شکسته شد. بدین ترتیب مدارسی با مجوز قانونی و دولتی به طور آشکار کار خود را ادامه دادند. نیز همگان متوجه شدند که مدارس مربوط به بهائیان است. اما انگیزه های اصلی شوقی افندی و تشکیلات بهائی را می توان در موراد زیر خلاصه کرد:

1-تبلیغ آئین

به دستور مستقیم عباس افندی ، آموزه های بهائیت در قالب درس های اخلاق و دستورات دینی به کودکان بهائی تعلیم می شد. باگسترش این کلاس ها در تهران و زیا شدن شاگردان برای این کلاس ها کتاب درسی و لجنه تبلیغی تأسیس شد. این کلاس ها بیشتر مانند مکتب بود تا مدارس نوین!

2 – همسوسازی فکری جامعه ایرانی

بهائیت برای پیش برد اهداف خود در جامعه ایران، ابتدا افکار عمومی را با خود همراه ساخته. با تاسیس مدارسی نوین به ظاهر، افرادی را برای بازوی اجرایی خود در بخش های مختلف سیاسی تربیت می کند تا همواره افکار و اندیشه بهائی را در جامعه تزریق کنند.

3 – آموزش نسلی جامعه بهائی

با توجه به اینکه مدرسه جایگاه تربیت در هر جامعه ای را ایفا می کند. بنابراین بهائیان با ورود به مدارس نوین ایران کار خود را برای تغییر فرهنگ نسل های آینده این مملکت آغاز کردند.

4 – حراست از تفکرات مذهبی و سیاسی فرقه

هدف بهائیان از تأسیس مدارس نوین، پایه گذاری و حفظ تفکرات رهبران بهائی بود. زیرا حضور در این مدارس برای معلمانش مشروط به مطالعه امری بود. بنابراین اهداف تشکیلاتی و حکومتی بهائیت به راحتی در بین دانش آموزان این مدارس همسان سازی شد.

5 – انگیزش و تقویت اتحاد و همبستگی بین بهائیان

بهائیان برای جریان سازی در مدارس تربیت، نیازمند هماهنگی ها و وجود نقشه های آموزشی بیشتری بودند. زیرا همزمان فضاهای آموزشی رسمی و دولتی برای فرزندان خانواده ها وجود داشت. لذا این موضوع انگیزش بهائیان را در حرکتی جمعی تقویت نمود.

6 – جذب غیر بهائیان از مدرس و معلم تا دانش آموز

تشکیلات بهایی بعد از تأسیس مدارس نوین ایران ، با جذب خانواده های غیر بهائی شروع به تربیت نیروهای متخصص در بخش های مختلف دولتی کرد. تا در ادامه نقشه بهائیت از این چهره ها به عنوان معلم در بخش آموزشی و در بخش اداره های دولتی استفاده کنند.

7 – تبلیغ سیاسی یا برجسته انگاری نقش بهائیان در فرآیند اصلاحات به خصوص در آموزش و پرورش نوین ایران

ورود فارغ التحصیلان بهایی مدارس نوین، به جامعه یک قدرت رسانه ای به تشکیلات بهائی داد تا بتواند رسمیت تأسیس مدارس نوین را توجیه نماید. بدینوسیله اهداف سیاسی را بدون ایجاد حساسیت برای حکومت ایران، با برجسته کردن نقش تعلیم و تربیت دنبال کرد.

8 – مقابله با نگرش انتقادی جامعه ایرانی نسبت به فرقه بهائی (1)

تأسیس مدارس نوین و ارائه خدمات آموزشی به قشرهایی از جامعه ایران باعث شد تا بهائیان محبوبیت عمومی را جایگزین انتقادها به فرقه ای بودن خود کنند. پاسخ بهائیان به بخشی از نیازهای آموزشی جامعه عملا اذهان عمومی را از اهداف اصلی سازمان بهائی دور کرد. این موضوع بهائیت را در اذهان عمومی بیشتر از یک فرقه سیاسی و سازمانی، دینی جلوه کرد!!

 

حمایت محفل بهائیان آمریکا از مدارس نوین ایران

علاوه بر این دلایل، تعاملات با حکومت ها و برخورداری از حمایت های خارجی در این مسأله مؤثر بوده است.(1) . چون بهائیان ایرانی آشنایی چندانی با علوم جدید نداشتند، برای راه اندازی و تقویت مدرسه خود، از محفل ملی بهائیان آمریکا کمک خواسته و آنها چند خانم مبلغ مهاجر را به ایران اعزام کردند.
مقالات مندرج در سالنامه بهائی ورلد، بهائی کرونیکل و مجله نجم باختر نشان می دهد که زنان مبلغ بهائی آمریکایی با اهداف تبلیغی و در چارچوب برنامه مهاجرت تبلیغی محفل ملی بهائیان آمریکا، به ایران اعزام شدند.

ورود این افراد همزمان با آغاز به کار اولین مدرسه به سبک بهائیان شد. ابتدا کلاس های درس همانند مکتب خانه در منزل یک بهائی در تهران برگزار می شد. تعداد دانش آموزان 10 نفر و فقط پسر بود. چند سال بعد، شعبه ای دخترانه برای این سبک آموزش در نظر گرفته شد. این مدارس به تدریج شروه به جذب دانش آموزان غیر بهائی کرد.

نوآوری؛ ادعای پوچ بهائیت در تأسیس مدارس نوین

سبک آموزش نوین مورد ادعای بهائیان، نه ابتکار و الهامی برآمده از تعالیم بهائی، بلکه اقتباس عباس افندی و دیگر بهائیان از تحول و پیشرفت آموزشی در کشورهای غربی و عثمانی بود؛ همان طور که دیگر ایرانیان هم ، پیش از آنان با این نوآوری ها آشنا شده و از آن استفاده کرده بودند.

علی اصغر حکمت در کتاب سی خاطره خودش اینطور بیان می کند: «منزل رضا شاه جنب مدرسه دخترانه تربیت بود، یک روز تعطیل رضاشاه دید که مدرسه دائر است! پیگیر شد که چرا امروز تعطیل رسمی است اما مدرسه همچنان دائر است؟! به رضاشاه گفتند چون این مدرسه بهائی ها است و آنها طبق دستورالعمل تعطیلات خود مدرسه را باز و بسته می کنند. و چون امروز روز تعطیلی آنها نیست مدرسه را بازکردند. رضاشاه با حالت عصبانیت پرسید یعنی آنها از قوانین وزارت معارف یا همان وزارت آموزش پیروی نمی کنند؟ گفتیم خیر آنها قوانین خود را دارند. رضا شاه اخطار داد که اگر یک بار دیگر تکرار کردند مدرسه را ببندید. او تأکید کرد که در مملکت نمی شود دو نظام باشد و این موجب تفرقه می شود.» اما شوقی به مدارس بهائی ها دستور داد که طبق برنامه پیش بروند.

شوقی افندی که برخورد رضاشاه را جدی یافت، در مورد مدرسه تربیت و تعطیلی رسمی بهائیان گفت: «باید محفل ملی ایران به هیچ وجه من الوجوه در این امر مساهله و مسامحه را جایز نداند…»

علی اکبر فروتن، مدیر مدرسه تربیت در کتاب حکایت دل نیز به این ماجرا مفصل می پردازد. وی اذعان دارد که ما به مدارس تربیت اخطار دادیم ولی آنها رعایت نکردند و به سرانجام به دستور رضا شاه مدارس تربیت بهائی تعطیل شد.

بنابراین با تأکید وزارت معارف در دوره رضاشاه مبنی بر لزوم تبعیت کلیه مدارس میسیونری و خصوصی و من جمله بهائی از ضوابط دولت ایران و ممنوعیت آن ها از تبلیغ، جامعه بهائی (به رهبری شوقی افندی) از حذف احکام بهائی امتناع کرد و به تعطیلی مدارس بهائی تن داد. تعطیلی این مدارس (2-3 درصد) نسبت به کل دانش آموزان ایران کمترین تأثیری در روند آموزشی کشور داشت (2)

 

نتیجه گیری

بهائیان همواره به دستور رهبران خود و تشکیلات بهائی با حکومت های تابع هر کشور و سران حکومتی آنها درگیر هستند. اما از آنجایی که هیچ حکومتی اجازه نمی دهد در مملکت خودش دوگانگی ایجاد شود و دو حکومت موازی وجود داشته باشه. بنابراین بهائیت برای توسعه منابع انسانی خود اقدام به انجام امور خیریه و عام المنفعه در جوامع می کنند تا کمتر مورد برخورد قانونی در دولت ها واقع شوند. بهانه تأسیس مدارس نوین در ایران نیز از همین نوع فعالیت های تشکیلاتی و هدفمند بهائیت است. اقدام های شوقی افندی و رؤسای بهائی در ایران سازمانی بودن این کار و در نظر نداشتن پیشرفت مردم و آینده زندگی آنان را کاملا اثبات می کند.

 

منابع

!- مهدی محمودی چراتی، دلائل و زمینه های سیاسی- فرقه ای تأسیس و توسعه مدارس بهائی با تأکید بر تاریخ معاصر ایران، فصلنامه علمی پژوهش های انقلاب اسلامی دوره 11، شماره پیاپی (42)، پائیز 1401، صص 7-31
2 – محمد گوگانی، حمید فرناق؛ مدارس نوین و نظام آموزشی جدید در ایران معاصرو نقد ادعای بهائیان در این زمینه، فصلنامه بهائی شناسی شماره 24 زمستان 1401 صص 52-103


پاورقی

برای مطالعه نسخه انگلیسی این مقاله روی لینک کلیک کنید.

برای مطالعه بیشتر می توانید مقاله را از لینک زیر مطالعه بفرمایید.

http://bahaimag.com