پرسش – آیا حضرت باب امی یا درس نخوانده بودند؟

پرسش

آیا حضرت باب امی یا درس نخوانده بودند؟

پاسخ نخست

وَ کَتَبَ ميرزا أبُوالفَضل في کِتابٍ خَطّيٍّ بِأنَّ البابَ کانَ يَبلُغُ مِنَ العُمُرِ سِتَّةَ أو سَبعَ سَنَواتٍ عِند ما دَخَلَ مَدرَسَةَ

الشَّيخِ عابد وَ کانَتِ المَدرَسَةُ تُعرَفُ بِاسمِ قَهوَةُ أولياء وَ مَکَثَ البابُ فيها خَمسَ سِنينَ تَعَلَّمَ فيها مَبادي اللُّغَةِ

الفارسِيَّةِ و في أوَّلِ رَبيعِ الأوَّلِ سَنَة 1257 هِجرِيَّةِ عادَ إلي بَلَدِهِ في فارس بَعدَ أن مَکَثَ في النَّجِفِ وَ کَربَلاء سَبعَةُ

أشهُرٍ »

ميرزا ابوالفضل گلپايگاني ( بزرگترين مبلغ بهائي ) در کتابي به خط خودش نوشته است که باب شش يا هفت ساله بود که در مدرسه شيخ عابد داخل شد و مدرسه به قهوه اولياء معروف بود و باب پنج سال در آنجا مبادي و پايه هاي زبان فارسي آموخت و در آغاز ربيع الأول سال 1257 – پس از اين که هفت ماه در کربلا و نجف اقامت داشت- به شيراز برگشت.

(مطالع الانوار عربی ، صفحه 159)

پاسخ دیگر

فاضل مازندراني مبلغ شهير بهائي در بخش سوم تاريخ ظهور الحق این موارد را برمی شمرد:
• در ص 97 به حضور باب در حوزه ي درس سيد کاظم در کربلا اشارتي دارد.
• هم چنین در ذيل صفحات 200 و 437 دو سند تاريخي را شاهد ميگيرد بر اينکه ميرزا علي محمد پيش از وفات سيد رشتي چندين ماه در کربلا به درس او مي آمده و تا سيوطي و حاشيه ي ملا عبدالله خوانده بوده است.
– همین نویسنده، در کتاب اسرارالآثار مواردي از مکتوبات سيد باب را درج کرده که در آنها ازسيدکاظم رشتي به عنوان معلم تعبير شده:
• در ص 35 جلد اول مي نويسد:
« و در توقيعي است: و أمّا ما رأيتَ مِن آياتِ مُعَلِّمي… که مراد از معلم حاجي سيد کاظم رشتي مي باشد »
• در ص 61 و 62 جلد دوم از آغاز تفسير بقره اين عبارت را آورده:
« ثُمَّ جاءَ خَبَرُ فَوتِ الجَليلِ وَ العالَمِ الخَليل مُعَلِّمي رَحمَةُ اللهِ عَلَيهِ مِن هُنالِک »
که در این سخن به فوت معلمش حاجي سيد کاظم رشتي در کربلا اشاره میکند.

پاسخ دیگر

در بیان عربی جمله ای هست مبنی بر اینکه ان یا محمد معلمی لا تضربنی قبل ان یقضی… الخ
اما این جمله درباره منی یظهره الله می باشد و پیش بینی سید باب این است که من یظهره الله دارای معلمی به نام محمد خواهد بود که به وی توصیه کرده است وی را نزند و در حق او مهربان باشد. چرا که سید باب در موقع صدور این حکم حداقل 33 ساله بود منطقی نیست که بگوئیم وی گفته است ای محمد مرا نزن قبل از اینکه 5سالم بشود.

پاسخ دیگر

در مورد موضوعی که تنها پیرامون فرستادگان الهی و پیامبراسلام(ص) مطرح شده و آن اُمّی بودن ایشان که دراکثر کتب تاریخی به نقل آن پرداخته اند در شرح توصیف سید باب از خویش نیز به این مطلب برمی خوریم که ایشان درص 9 صحیفه عدلیه در وصف خویش می نگارد : «در اعجمیین نشو و نما نموده و دراین آثار حقّه نزد احدی تعلیم نگرفته بل اُمّی صرف بوده در مثل این آثار»
اما با بررسی بیشتر در کتابهای مورد پسند خود بزرگان بهائی و همچنین نوشته های سید باب مشخص می شود که این کلام باب با دیگر کلماتش تناقض فاحش و با تواریخ تخالف واضح دارد، از جمله :
در کتاب تلخیص تاریخ نبیل، که مهمترین تاریخ بهائیان است، در صفحات 63 و64 چنین آمده است:
«خال حضرت ایشان را برای درس خواندن نزد شیخ عابد بردند،… شیخ عابد مرد پرهیزگار محترمی بود و از شاگردان شیخ احمد و سید کاظم رشتی به شمار میرفت…»
و در جایی دیگر سید باب در کتاب بیان عربی در ص25 به یاد ایام کودکی خود می نویسد :
قُل أن یا مُحَمّدُ مُعَلِّمی فَلا تَضرِبنی… وإذا أرَدتَ ضَرباً فَلا تَتَجاوزَ عَن الخَمس ولا تَضرِب عَلی اللَّحم…« بگو ای محمد آموزگار من، مرا کتک مزن،… و چون خواستی بزنی بیشتر از پنج ضربه و نیز بر گوشت بدنم مزن …»
و این نشان می دهد که سید باب در کلاس درس حضور می یافته و پیداست که وی خاطره بدی از تنبیهات معلمش داشته است.
و همچنین جناب فاضل مازندرانی، مبلغ شهیر بهائی، در بخش سوم تاریخ ظهورالحق در بیان اماکن شیراز، به مکتب خانه شیخ عابد در محله قهوه اولیاء و تحصیل سید باب در این مکتب تصریح می کند.
حال هر پژوهشگر منصفی ازمطالب مختصر فوق در می یابد که میرزا علی محمد شیرازی در کودکی و جوانی کسب دانش نموده و تحت تاثیر عقاید شیخیه پرورش یافته است. پس چگونه است که سید باب خواسته است خود را مانند پیامبراسلام(ص) اُمّی بداند و از طرفی دیگر بیانات حضرات بهائی آن را نقض می کند. پس در این میان یا سید باب اشتباه می گوید یا حضرات بهائی !حال کدامیک اشتباه می گویند ؟!!