((برگرفته از یادداشتهای استاد عبدالله شهبازی))
چکیده:
بهائیان در توجیه عدم حمایت بیتالعدل [شورای بینالمللی فرقه بهائی و بالاترین مقام تصمیمگیری در این فرقه] از تمامیت ارضی ایران و عدم محکومیت تجاوز نظامی صدام به ایران، تأکید میکنند که: بیتالعدل یک نهاد غیرایرانی است!
اگر چنین است، چگونه یک نهاد غیرایرانی، که کمترین تعلّقی به ایران و ایرانیت ندارد و در قبال تجزیهی خوزستان و نابودی مردم ایران حداقل بهکلّی بیتفاوت است، به خود اجازه میدهد برای مقدّرات ایران و ایرانیان تصمیمگیری کند و مثلاً به پیروان خود دستور دهد که با این حکومت [رژیم پهلوی] مماشات و تقیه و دوستی کنید و با آن حکومت [جمهوری اسلامی] در ستیز قرار بگیرید و برای آشکارسازی و ایجاد «ضوضاء» و «کیس حقوق بشر» تلاش کنید؟!
چگونه پیروان چنین بیتالعدلی به خود اجازه میدهند از ایراندوستی و ایرانیت و تعلّق ایرانی سخن بگویند؟!
در جنگی عادلانه و تدافعی، که حتی برخی گروههای مارکسیستی و آتهئیست [ملحد، ناباورمند به خداوند]، با انگیزهی دفاع از ایران نه جمهوری اسلامی، اعضای خود را به حضور در آن فراخواندند، چگونه و چرا بیتالعدل کمترین تعلّقی به دفاع از ایران نشان نداد؟!
اگر، طبق ادعای بهائیان، رهبران فرقه بهائی (بهاء و عبدالبهاء و شوقی) و هماکنون بیتالعدل، در قبال همهی جنگها بیتفاوتاند و اهل صلح و صفا، رویهی مرکزیت بهائیت در دوران جنگ اوّل جهانی را چگونه توجیه میکنند که عباس افندی به خدمات فراوان به سود بریتانیا مشغول بود و به این دلیل بعد از جنگ لقب «سِر» به عبدالبهاء داده شد ؟!
عباس افندی یا عبدالبهاء
لقب سِر به عبدالبهاء و نشان شوالیهگری عبدالبهاء به علت کدامین خدمت به او اعطا شد؟!
آیا این درست است که در دوران جنگ اوّل جهانی، که قحطی شدید و کمبود گندم بخش مهمی از جمعیت ایران را نابود کرد، برخی خاندانهای ثروتمند بهائی به تأمین خواروبار و آذوقه برای ارتش بریتانیا اشتغال داشتند؟!
آیا این درست است که در دوران جنگ اوّل جهانی فرقه بهائی در سرزمین فلسطین بهعنوان یکی از شبکههای جاسوسی استعمار بریتانیا و شرکای یهودی آن، علیه روسیه و عثمانی، عمل میکرد؟!
و این اقدامات کار را بدانجا رسانید که در اواخر جنگ ، جمال پاشا، فرمانده کل قشون عثمانی، تصمیم گرفت عباس افندی را اعدام کند و اماکن بهائیان در حیفا و عکا را منهدم نماید؛ که به علت شکست عثمانی در جنگ این اقدامات عملی نشد؟!
به دلیل همین کمکها بود که پس از پایان جنگ، نشان «سِر» به عبدالبهاء اعطا شد. بهنوشته شوقی افندی (۱) دولت انگلستان به حمایت جدّی از بهائیان برخاست و لرد بالفور، وزیر امور خارجه بریتانیا، طی تلگرافی به ژنرال النبی، فرمانده ارتش بریتانیا در فلسطین، تأکید کرد:
“به جمیع قوا در حفظ و صیانت حضرت عبدالبهاء و عائله و دوستان آن حضرت بکوشند.”
شوقی در همان کتاب (۲) مینویسد:
“سِر وینستون چرچیل، وزیر مستعمرات بریتانیا، به محض شنیدن خبر درگذشت عباس افندی به سِر هربرت ساموئل، کمیسر عالی بریتانیا در فلسطین که او را «مندوب سامی» میگفتند، تلگراف کرد و مراتب تسلیت دولت بریتانیا را به جامعه بهائی ابلاغ نمود. (۳) و به پاس این خدمات در جنگ اوّل جهانی بود که سِر هربرت ساموئل و سِر رونالد استورز، مأمور سیاسی بریتانیا در فلسطین، در تشییع جنازه عبدالبهاء شرکت کردند. (۴)
در سال ۱۹۲۰، سِر هربرت ساموئل بهعنوان اولین کمیسر عالی فلسطین در این خطه مستقر شد. او بهعنوان اولین وزیر دولت بریتانیا شناخته میشود که رسماً یهودی بود. خاندان ساموئل-مونتاگ (مونتیگو) از سران صهیونیسم بهشمار میروند. در دوران حکومت ساموئل بر فلسطین بود که پایههای تأسیس دولت اسرائیل در پایان جنگ جهانی دوّم استوار شد. تمامی منابع تاریخی متفقاند که ساموئل رابطهی ویژه با رهبران فرقه بهائی و شخص عباس افندی (عبدالبهاء) داشت.
بهائیان برای توجیه اعطای مقام «شهسواری» (شوالیهگری) و لقب سِر به عبدالبهاء ، مکرر به اعطای این نشان به علامه اقبال لاهوری (۵) استناد میکنند. میدانیم اقبال در زمانی که هند هنوز استقلال نیافته و جزو امپراتوری بریتانیا بود به پاس خدمات ادبی و اشعارش نشان شهسواری دریافت کرد. (6)
معهذا، توجّه نمیشود که نشانهای شهسواری تفاوتهای اساسی دارد. برخی نشانهاست که به پاس خدمات سیاسی و اقتصادی به امپراتوری بریتانیا اعطا میشود و برخی نشانها به پاس خدمات علمی و هنری. نشانی که به علامه اقبال اعطا شد «نایت بچلر» (Knight Bachelor) بود که معادل پایین ترین مقام شوالیه گری بدون تعلق به هیچ طریقت” مثل «بچلر او آرت». علامت اختصاری این نشان KB است. دارندهی نشان فوق هرچند عنوان «سِر» را بهکار میبرد ولی عضو هیچ طریقت وابسته به دربار بریتانیا نیست. (۷)
نشانی که به عبدالبهاء اعطا شد «شهسوار فرمانده امپراتوری بریتانیا» بود که علامت اختصاری آن KBE است. دارندهی این نشان عضو طریقتی است بهنام «طریقت امپراتوری بریتانیا» که پادشاه/ ملکه بریتانیا عالیترین مقام آن بهشمار میرود و خود وی یا فرد منصوب از سوی او استاد اعظم آن است. «طریقت امپراتوری بریتانیا» تداوم طریقتهای شهسواری (شوالیهگری) قرون وسطی است. (8 )
لقب«سِر» به عبدالبهاء و نشان شوالیه امپراتوری بریتانیا به وی
عضو «طریقت امپراتوری بریتانیا»، طبق سنّت قدیمی طریقتهای شهسواری که حتماً در فیلمها دیدهاید، مقید است به وفاداری به طریقت و اطاعت از رهبر و استاد اعظم طریقت. هماکنون ملکه الیزابت دوّم رهبر «طریقت امپراتوری بریتانیا» و پرنس فیلیپ، شوهرش، استاد اعظم طریقت است. این همان نشانی است که در سال ۱۹۷۳/ ۱۳۵۲ به سِر «شاپور ریپورتر» اعطا شد هم به پاس نقش مؤثر وی در انعقاد قراردادهای کلان نظامی میان ایران و بریتانیا، که اعلام شد، و هم به پاس فعالیتهای طولانی اطلاعاتی او در ایران، که رسماً اعلام نشد.
در مقابل، بسیاری شخصیتهای بزرگ فرهنگی و علمی را میشناسیم که نشان «نایت بچلر» دریافت کردهاند بی آنکه عضو «طریقت امپراتوری بریتانیا» باشند. اما نشانی که به عبدالبهاء اعطا شد، وی را عضو یک فرقه یا طریقت شهسواری صلیبی میکند که تابع فرمانروای بریتانیا و استاد اعظم فرقه است.
در زمان اعطای لقب سِر به عبدالبهاء، فلسطین یکی از سرزمینهای تحت اشغال ارتش بریتانیا بود و اعطای این مقام به فردی که تابعیت امپراتوری بریتانیا را نداشت ناموجّه است.
( توضیح: در ۱۷ سپتامبر ۱۹۱۸ ژنرال ادموند اَلنبی، فرمانده قشون بریتانیا و لرد النبی بعدی (۱۰)، حملهی نهایی خود را آغاز کرد و نیروهای عثمانی و آلمان را از فلسطین و سوریه بیرون راند. از این زمان فلسطین در اشغال ارتش بریتانیا قرار گرفت.)
در روزهای ۱۹-۲۶ آوریل ۱۹۲۰ در سن رموی ایتالیا ، کنفرانس سران قدرتهای پیروزمند در جنگ برگزار شد. هدف از این کنفرانس تقسیم میراث عثمانی و «به اجرا درآوردن قرارهای سرّی زمان جنگ بهمنظور فروپاشی امپراتوری عثمانی بود.» برخی مصوبات کنفرانس سن رمو اینگونه است: “سوریه تحت قیمومیت فرانسه قرار گیرد، عربستان به خاندان آلسعود واگذار شود، فلسطین و بینالنهرین تحت قیمومیت بریتانیا قرار گیرد، ارمنستان مستقل شود، ارتش عثمانی به حداکثر ۵۰ هزار نفر کاهش یابد و خدمت اجباری سربازی در این کشور ملغی شود، نیروهای دریایی و هوایی عثمانی منحل شود و…”
تمهید برای تأسیس دولت یهود در فلسطین یکی از مهمترین نتایج این کنفرانس بود و به این دلیل سِر هربرت ساموئل، که به یک خاندان نامدار یهودی بریتانیا تعلّق داشت، بهعنوان «کمیسر عالی فلسطین» به این خطّه اعزام شد.این تصمیمات از سوی قدرتهای پیروزمند در جنگ بود و طبعاً مورد قبول دولت عثمانی قرار نگرفت. سرانجام، پس از فشارهای فراوان، در ۱۰ اوت ۱۹۲۰ مصوبات کنفرانس سن رمو به سلطان مسلوبالاختیار عثمانی تحمیل شد و به امضای او رسید.
از نظر حقوقی، قیمومیت بریتانیا بر فلسطین حدود دو سال بعد، در ۲۴ ژوئیه ۱۹۲۲، با تصویب «جامعه ملل» (سازمان ملل متحد امروز) شکل «قانونی» به خود گرفت و این امر در ۲۶ سپتامبر ۱۹۲۳ به اجرا درآمد.
مقام «شهسوار فرمانده امپراتوری بریتانیا» یا KBE در ۲۷ آوریل ۱۹۲۰ به عبدالبهاء اعطا شد و وی در ۲۸ نوامبر ۱۹۲۱ درگذشت. (۱۱) بهعبارت دیگر، درست یک روز پس از پایان کنفرانس سن رمو عباس افندی شوالیه شد؛ در زمانی که دولت عثمانی مصوبات کنفرانس سن رمو را تأیید نکرده و عبدالبهاء، مانند سایر مردم منطقهی تحت اشغال بریتانیا در شرق مدیترانه، از نظر حقوقی تبعهی عثمانی بهشمار میرفت.
چرا دربار بریتانیا، که میدانیم بهشدت مروّج سنن «دیسیپلین انگلیسی» است، خود را مجاز میداند به فردی که نه تنها تبعهی امپراتوری بریتانیا نیست، بلکه تبعهی دولت محارب با بریتانیاست (عثمانی) مقام «شهسواری» اعطا کند؟! حتی اگر در زمان اعطای مقام «شهسواری امپراتوری بریتانیا» به عبدالبهاء، فلسطین را تحت قیمومیت بریتانیا بدانیم، باز پرسش فوق قابل طرح است:
پس از تصویب «جامعه ملل»، فلسطین تحت قیمومیت بریتانیا بود نه مستعمره بریتانیا و جزو امپراتوری بریتانیا؛ و سکنهی فلسطین، اعم از مسلمان و مسیحی و یهودی، اتباع امپراتوری بریتانیا محسوب نمیشدند و از حقوق تابعیت برخوردار نبودند. چرا باید به فردی که تبعهی امپراتوری بریتانیا نیست مقام «شوالیه» اعطا شود؟!
با توجه به توضیحات فوق، این پرسش به جدّ مطرح است: آیا عبدالبهاء تبعهی بریتانیا نبود؟!
فردی مانند عبدالبهاء، که خود را در مقام رهبر دینی قرار میدهد و دعاوی چنان بزرگی دارد، هرگز نباید عضو طریقتی شود که او را تابع رهبر و استاد اعظم آن طریقت کند. توجه کنیم که حتی لورنس عربستان، مأمور نامدار اطلاعاتی بریتانیا در حجاز، حاضر به پذیرش نشان و مقام فوق نشد.
همانطور که گفتیم، به جز موارد خاص که تابع قواعد خاص است و نوع نشان نیز متفاوت است، کسانی نشان یا لقب «سِر» (شوالیهگری) دریافت میکنند، یعنی عضو «طریقت امپراتوری بریتانیا» میشوند، که تبعهی امپراتوری بریتانیا، یعنی بریتانیا و مستعمرات آن، باشند. عضویت در طریقت شهسواری فوق نیز مراتب مختلف دارد.
امروزه، این اصل شامل کشورهای کامنولث (مشترکالمنافع) میشود که سازمانی است از مستعمرات سابق بریتانیا به رهبری بریتانیا. در ساختار دولت بریتانیا ، امور مستعمرات را دو وزارتخانه اداره میکردند: وزارت امور هندوستان (ایندیا آفیس) و وزارت امور مستعمرات (کلنیال آفیس). با استقلال مستعمرات بریتانیا، وزارت امور هندوستان و وزارت امور مستعمرات به وزارت امور کشورهای مشترکالمنافع تبدیل شدند. در سال ۱۹۶۸ این وزارتخانه در وزارت امور خارجه ادغام شد و مجموعه جدید «وزارت امور خارجه و کشورهای مشترکالمنافع» نام گرفت. (۱۲)
در مورد عدم پذیرش مقام «شهسواری» از سوی «لورنس عربستان» ماجرا بسیار معروف است و حتی در فیلمهای سینمایی نشان داده شده است . سرهنگ توماس ادوارد لورنس، معروف به «لورنس عربستان»، افسر اطلاعاتی بریتانیا در سرزمینهای عربی خاورمیانه، در اعتراض به عدم تحقق وعدههای بریتانیا به خاندان هاشمی، وعدههایی که در زمان تحریک اعراب علیه عثمانی به ایشان داده بود، در اکتبر ۱۹۱۸ از پذیرش مقام «شهسوار فرمانده امپراتوری بریتانیا» KBE استنکاف کرد. این همان عنوانی است که کمی بعد (۲۷ آوریل ۱۹۲۰) به عنوان لقب «سِر» به عبدالبهاء اعطا شد و وی پذیرفت!
در سالهای جنگ جهانی اوّل، سرهنگ لورنس و خانم گرترود بل، دو چهرهی نامدار اطلاعاتی بریتانیا در خاورمیانه عربی بودند و هر دو مدافع سرسخت سلطنت خاندان هاشمی؛ و با حمایت ایشان بود که سرانجام خاندان هاشمی توانست در عراق و اردن به سلطنت دست یابد و ملک فیصل در عراق و امیر عبدالله در اردن حاکم شدند.
عبدالله، امیر اردن از خاندان هاشمی، در سال ۱۹۲۷، مقام «شهسواری» را دریافت کرد؛ ولی این گونهای از «شهسواری» است که در ۷ ژوئن ۱۹۱۷ وضع شد برای اعطا به شخصیتهایی که تابع بریتانیا نیستند. این مقام GBE خوانده میشود و مخفف Knight Grand Cross of the Order of the British Empire است و کسانی که این عنوان را دریافت میکنند، «عضو افتخاری» طریقت امپراتوری بریتانیا هستند و «عضو کامل» طریقت بهشمار نمیروند. (۱۳) چرا این نشان به عبدالبهاء اعطا نشد؟!
امروزه «جلالة الملک السلطان حاجی حسن بولقیه»، سلطان برونئی، را میشناسیم که دارای عالیترین رتبهها در طریقت شهسواری امپراتوری بریتانیاست؛ رتبههایی که هیچگاه به عبدالبهاء داده نشد. سِر حسن بولقیه بهدلیل خدمات خود و پدرانش به کمپانیهای بزرگ نفت و گاز، بهویژه مجتمع «رویال داچ شل»، دارای عناوین شامخ «شهسوار حمام» (۱۴) و «شهسوار سنمایکل و سنجرج» (۱۵) است. پرنس کریم آقاخان (آقاخان چهارم)، رهبر اسماعیلیه، نیز از موقعیتی مشابه با سلطان برونئی برخوردار است. معهذا، وضع این دو روشن است: برونئی مستعمره سابق بریتانیا و عضو کنونی اتحادیه کشورهای مشترکالمنافع، بهرهبری بریتانیا، است. کریم آقاخان نیز تبعه بریتانیاست. (۱۶)
به دلیل عضویت عبدالبهاء در «طریقت امپراتوری بریتانیا»، پس از مرگ روحیه ماکسول، همسر شوقی افندی، پرنس فیلیپ، شوهر ملکه الیزابت دوّم، در مقام «استاد اعظم» طریقت فوق شخصاً برای تسلیت در مراسم یادمان روحیه خانم حضور یافت.
اسناد و منابع :
۱ – قرن بديع، ج۳، تهران: مؤسسه ملي مطبوعات امري، ۱۲۲ بديع، ص۲۹۷.
2 – همان، ص۳۲۱.
3- بنگريد به: اشراق خاوري، ايام تسعه، ص ۵۰۸.
4 – عبدالحسين آيتي، کواکب الدريه في مآثر البهائيه، ج۲، مصر: ۱۳۴۲، ص۳۰۷؛ مجله اخبار امري، ارگان محفل ملي بهائيان ايران، شماره ۷-۸، آبان- آذر ۱۳۲۴، ص۷، نجفي، بهائيان، صص۶۷۸-۶۷۹.
5 – http://en.wikipedia.org/wiki/Muhammad_Iqbal
6 – مقام و نشان «شهسواري»، بجز مواردي که بعدً توضيح ميدهم، فقط به اتباع بريتانيا و مستعمرات آن، يا امروزه اتباع کشورهاي عضو کامنولث يعني مستعمرات سابق بريتانيا، مانند ايرلند جنوبي، اعطا ميشود. مثلاً، در کانادا هنوز ملکه بريتانيا عاليترين مقام کشور و ملکه بهشمار ميرود. در زمان اعطاء نشان شواليهگري به اقبال لاهوري وي تبعه امپراتوري بريتانيا بود.
۷ – در اين آدرس دربارهی نشان فوق توضيح داده شده:
https://en.m.wikipedia.org/wiki/Knight_Bachelor
و در اين صفحه نام اقبال بهعنوان يکي از دريافتکنندگان نشان فوق درج شده:
https://en.m.wikipedia.org/w/index.php?title=Category%3AKnights_Bachelor&from=I
8 – بنگريد به اين مقاله:
https://en.wikipedia.org/wiki/Order_of_the_British_Empire
9 – http://www.shahbazi.org/pages/Iqbal_Nariman_Iran1.htm
10- https://en.wikipedia.org/wiki/Edmund_Allenby,_1st_Viscount_Allenb
11- https://en.wikipedia.org/wiki/%60Abdu’l-Bah%C3%A1
12- https://en.wikipedia.org/wiki/Colonial_Office
13- https://en.wikipedia.org/wiki/Order_of_the_British_Empire
14 – https://en.wikipedia.org/wiki/Order_of_the_Bath
15 – https://en.wikipedia.org/wiki/Order_of_St_Michael_and_St_George
16 – http://ismaili.net/timeline/2005/20050607oc.html
منبع :
https://jscenter.ir/jewish-and-sects/bahai/13966/%d9%84%d9%82%d8%a8-%d8%b3%d9%90%d8%b1-%d9%88-%d8%b4%d9%88%d8%a7%d9%84%db%8c%d9%87%da%af%d8%b1%db%8c-%d8%b9%d8%a8%d8%af%d8%a7%d9%84%d8%a8%d9%87%d8%a7%d8%a1/