فواید ردیه نویسان!

سردبیر: برچسب “ردیه نویسی” بطور مکرر از سوی بعضی بهائیان به هر پژوهشگری که به نقد و بررسی بهائیت بپردازد زده می شود.ازسوی ایران هم چند بار از جمله در بحث وحدت عالم انسانی به باحثین ارائه شده اما خود او در بیانی متفاوت بر خلاف روش این گروه از بهائیان به نقل از عبدالبها ردیه نویسی و ردیه نویسان را کاملامفید و موجب اعتلای بهائیت می شمرد… !!

 

جویا :

“ایران عزیز دلم برایت تنگ شده است. از آخرین گفت و گوی ما و شما که 10/11/85 بود، هم اینک هشت روز می گذرد و هنوز پاسخی دریافت نکرده ایم. مانعی ندارد، دوسه روز دیگر صبر می کنیم. ما صبر ایوب داریم. بیش از صد و شصت سال است که صبوری کرده ایم. این دو سه روز هم رویش. خواهش می کنم به پرسش مطرح شده توسط حقیر که حقیقت وحدت عالم انسانی در بهائیت چیست، و آن هم لطفا خلاصه و با رعایت دو «میم» یعنی مفید و مختصر، پاسخ بفرمایید…” 

“دوست عزیز برای چندمین بار بنده از شما درخواست کردم برای آن که معلوممان شود که منظور از وحدت عالم انسانی در نگاه پیشوایان بهایی چیست، شما به بیان و زبان آنان وحدت عالم انسانی را تبیین بفرمایید تا بحثمان سیر درستی داشته باشد. حقیر دو سه روز دیگر صبر می کنم و اگر از جانب شما پاسخی دریافت نکردم، خود مبتنی بر آن چه که حضرات بهاء الله و عبدالبهاء افاضه فرموده اند، وحدت عالم انسانی را طرح و بررسی می کنم. باز هم از جناب ایران تقاضا می کنم از حاشیه پردازی و نیز پرگویی بپرهیزند و به اصل مطلب بپردازند. زیاده عرضی نیست…” 

“البته از پیش شما بنده را ‏متهم کرده اید که ردّیه نویس و ردّیه خوان هستم…”

“اما اگر خاطر خطیرتان مستحضر باشد، حقیر از شما درخواست کردم که شما بفرمایید تعلیم وحدت عالم انسانی از منظر بهائیت چیست تا مبتنی بر آن بیانات بتوانیم بحث خویش را پی بگیریم. هر چه انتظار کشیدیم به جز نصائح پدرانه و البته مفید، پاسخی دریافت نکردیم و ناگزیر حقیر شخصا اقدام کردم تا به تدریج و مبتنی بر کتب امری تعلیم وحدت عالم انسانی را کالبدشکافی کنم و داوری را هم به خوانندگان گرامی بسپارم. در ضمن نمی دانم چه اصراری دارید که اثبات فرمایید که ما بهایی ستیز هستیم نه بهایی پژوه دوست عزیز این حربه مع الاسف زنگ زده است. چون گویا از منظر شما هر کس که بهائیت را منظقا قبول نداشته باشد، حتما بهایی ستیز است. اولا میان بهائیت و بهائیان حتما فرق هست. روشن است که امثال بنده دیانت بهایی را بر حق نمی دانیم، و این عقیده را هم بر اساس آن چه که در کتاب های خود پیشوایان بهایی آمده است، کسب کرده ایم، اما این دلیل نمی شود که بهایی ستیز باشیم. واژه ی بهایی ستیز از آن چماق هایی است که امثال جناب عالی بر سر هر کس که بخواهد بهائیت را بر اساس سخنان حضرات بهاء و عبدالبهاء و شوقی و دیگر مبلغان بررسی و حتی رد کند، می کوبید. این روش هم غیر انسانی است و هم ما را از حق جویی دور می کند. لطفا ما را هر چه می دانید بدانید اما پاسخ پرسش ها را روشن و صریح بیان فرمایید. زیاده عرضی نیست. آماده ی دریافت پاسخ های آماده ی شما هستم. آخر آن که از خلاصه نویسی شما تشکر می کنم. همین روش را پی بگیرید….” 

 

رامتینی:

(در باره همین برچسب ردیه نویسی که ایران نثار پژوهشگران سایت نموده بود)

“دوست عزیز جناب ایران 

یکم: اینجانب در تاریخ 29/7/85 ده سئوال پیرامون وحدت عالم انسانی از دیدگاه آیین بهایی جهت روشن شدن ابعاد موضوع و تبیین آن مطرح نمودم که بتوان نقدی عالمانه نسبت به موضوع داشته باشیم ولی متاسفانه تاکنون پاسخی از ناحیه دوستان بهایی دریافت نکرده ام البته مهم نیست بقول معروف ماهی را هر وقت از آب بگیرید تازه است بنابراین من همچنان مشتاق و منتظر جواب می مانم. 

دوم: به نظر شما فرق نقادی و ردیه نویسی چیست؟ آیا صحیح است هر کس را که به افکار ما انتقاد کرد متهم به ردیه نویسی و ضدیت با بهاییت کنیم؟ اتفاقا امرزوه در دنیای فکر و اندیشه و روشنگری موضوع نقد و نقادی از اهمیت ویژه ای برخوردار است به طریقی که حتی انتقاد سازنده را هم قبول ندارند بلکه می گویند انتقاد بایستی ویرانگر و بی رحمانه باشد تا نقاط ضعف فکر مورد نقادی کاملا روشن شود قرار نیست در عالم نقد و انتقاد و مباحثه و مناظره تعارف تکه پاره کنیم بنابراین کسانی که فانتزی فکر می کنند و زود رنج هستند بهتر است پا در این میدان نگذارند البته اهل تحقیق بی احترامی و بی ادبی را تحت نام نقادی نمی پذیرند لذا بهتر است به جای استفاده از عناوین ردیه نویسی و ضد بهایی و … نقاط ضعف استدلال طرف مقابل را بیان بفرمایید به نظر شما مرحوم محیط طباطبایی که فردی محقق و دانشمند بوده و مطالب زیادی هم در رد عقاید بهاییت نوشته ضد بهایی و ردیه نویس بوده؟ و یا آقای دکتر فریدون آدمیت که ظاهرا به هیچ دینی اعتقاد نداشته چون در کتاب امیر کبیر و ایران مطالبی در رد بابیت و بهاییت از نظر تاریخی نوشته او هم ردیه نویس و ضد بهایی بوده و بسیاری از محققین و دانشمندان … !!! 

 

 ایران: 

{ایران در اینجا دو چهره جالب پیدا می کند(که اصلا متناقض یکدیگر نیست !!)و بنده با قید شماره آنها را جدا می کنم: }

پاسخ ایران شماره 1 :ردیه نویسی خوب است ،دست آنها را می بوسم!: 

“ملاحظه فرمائید که مولای اهل بهاء،حضرت عبدالبهاء ، درمورد مخالفین دیانت مقدس بهائی چه می فرمایند: 

” شما می دانید این عبد این گونه کلمات ردیه را سبب اِ علاء می دانم…منکرین ورادّین، اوّلْ منادی ِحق هستند…عنقریب ملاحظه خواهید نمود که نفوس بسیار مهمی از شرق وغرب صحائف عظیمه بر ردّ ، نوشته ونعره زنان فریاد کنند؛ چه که عظمت امرآنچه بیشتر ظاهر شود، مغرضین ومنکرین ورادّین عظیم تر(!) وکثیرتر(!)گردد وکل سبب اعلاء کلمة الله است. شما دعا نمایید که خدا از این قبیل رادّینْ بسیارخلق فرماید؛ چه که خیلی مفید است” ( “مائدهء آسمانی”، ج 5،صص 172-171). ملاحظه می فرمائیدکه شماعزیزان چقدربرای جامعهء بهائی مفیدهستید! عزیزان! … 

این است که هم عاشقانش وهم مخالفانش_همچون ب. پ. و جویا_ ،سبب رشد دائم آن بوده وهستند….واگر مجاز بودیم، به مصداق مفاد لوح « شکر شکن» ازمولای محبوبمان، حتی دست امثال دوستان نامهربان “بهائی پژوهی” را نیز می بوسیدیم !!” 

بنا براین ایران شماره 1 ،ردیه نویسان را مفید و موجب رشد بهائیت می شمرد و (اگر مجاز باشد(از ناحیه چه کسی یا مقامی باید اجازه بگیرد؟!) می خواسته دست امثال جویا و یاس و رامتینی و… را ببوسد !! 

اما پاسخ ایران شماره 2 :فحش لایق ردیه نویسان است! 

و من ردیه نویسان را فحش می دهم و تیغ تهمت بر گرده می گزارم وفحش های رکیکی امثال ریا کار ،دروغگو،محرف،بهایی ستیز،دورو،دشمن،کژنما،(القابی که فقط در همین صفحه نثار اصحاب این سایت کرده ام و در بقیه 52 صفحه پژوهشگران خود مراجعه فرمایند) به آنها روا می دارم…!! 

قضاوت: 

1-اگر ردیه نویسی برای بهائیت (طبق گفته عبدالبها )مفید است و موجب رشدش می شود 

چرا ردیه نویسی را برچسب فحش کرده اند و مثل یک جرم نا بخشودنی به افراد می زنند و برای بهائیان خواندن آنها را تحریم می کنندو ردیه نویسان را شایسته هر فحش و اهانتی می شمارند و اگر در درون بهائیت باشد او را (مثل فضل الله صبحی و ده ها فرد دیگر)طرد روحانی می کنندو از همه حقوق انسانی محروم می نمایند؟!! 

2-ایران شماره 2 چرا مثل ایران شماره 1 دست جویا را که با نقدهایش(بخوانید ردیه هایش!) موجب اعتلای امر بهایی است نمی بوسد؟! چه کسی به او اجازه نمی دهد:بیت العدل یا محفل بهائیان امریکا یا…؟!! 

3-چرا بهائیان به گفته عبدالبها برای زیاد شدن ناقدان بهائیت دعا نمی کنند و به جای آن امثال این سایت را تحریم می کنند تا بسته شود و امرالله از اعتلا باز ایستد چون عبدالبها ردیه نویسان را موجب اعتلای امر بهایی می شمرد که اگر نباشند لابد قسمتی از اعتلا متوقف می شود ؟!!: 

“عنقریب ملاحظه خواهید نمود که نفوس بسیار مهمی از شرق وغرب صحائف عظیمه بر ردّ ، نوشته ونعره زنان فریاد کنند؛ چه که عظمت امرآنچه بیشتر ظاهر شود، مغرضین ومنکرین ورادّین عظیم تر (!) وکثیرتر(!)گردد وکل سبب اعلاء کلمة الله است. شما دعا نمایید که خدا از این قبیل رادّینْ بسیارخلق فرماید؛ چه که خیلی مفید است” …!! 

4- آیا ناقدان(بخوانید ردیه نویسان!) مشمول منشور وحدت عالم انسانی بهائیت نمی شوندتا بجای قهر مستوجب مهر باشند و در تعریف” انسان” در شعاروحدت عالم انسانی بگنجند و اینقدر فحش نشنوند و طرد نشوند؟!! 

اگر آنها اهریمن هم باشند طبق دستور عبدالبها باید ملائکه شمرده شوند!! 

اگر آنها گرگ خونخوار هم باشند باید آهوی ختن محسوب گردند!! 

در حالیکه آنها نه گرگ خونخوارند نه اهریمن بلکه مفیدند و موجب اعتلای امر بهایی!! 

5-چرا کتاب “تنبیه النائمین” که نقدی عالمانه(بخوانید ردیه) از سوی عمه ای فاضله و فطنه(به گفته عبدالبها) است اینقدر مورد بی مهری اهل بهاست و حاضر نیستند حتی آن را ببینند و بخوانند و بررسی کنند؟!! 

حتی بعضی از بهائیان گفته اند او چون خواهر ناتنی بهاءاله است حرفهایش مسموع نیست! 

بنازیم به این وحدت عالم انسانی که خواهر ناتنی را هم تحمل نتواند کرد چه رسد به عالم انسانی(ناقضین و ازلی ها و ریمی ها و مارانجلا ها و ایکس بهایی ها و… که جای خود دارند)؟!! 

6-چرا همه سایت های بهایی یک طرفه اندو مطالب ناقدان و ردیه نویسان رادر خود راه نمی دهند تا موجب اعتلای امر بهایی گردد؟!! 

چرا آن سایت ها ،سماحت و بزرگواری “بهایی پژوهی ” را ندارند که صد ها صفحه امثال فحش نامه ایران را در خود جای دهد و خم به ابرو نیاورد؟!!مگر از این نقد ها هراس دارند که حتی یک صفحه آن را در سایت های خود بر نمی تابند؟!! 

جناب ایران یا شینتو یامیلیاردر و اسپرینگ و…یا هر بهایی دیگر که مسئول است حاضر است متن ایران و جوابیه بنده را در سایت های “نقطه نظر ” یا “ساغر “یا” نگاه”درج نماید تا موجب اعتلای امر بهایی گردد؟!! 

قضاوت با شما عزیزان!

 

null

new