تشییع جنازه محمد علی بهائی(محمد علی افندی)

این فصل  آخرین بخش از خاطرات شعاع الله بهائی است ( بقیه مطالب این قسمت از یادداشتها را ، تحت عنوان فصل 30 عرضه کرده ایم ) در کنار احترام به پدر ، به نظر میرسد منظور آقای بهائی از شرح و توصیف تشیع جنازه بزرگ خاندان بهائی ، نشان دادن این مطلب است که پدرش مورد احترام مردم مختلف ، از جمله برخی رهبران دینی و روشنفکران بوه است – شاید قصد نویسنده از این مطلب ، تکذیب غیر مستقیم مطالب مذکور در الواح وصایای عبدالبها باشد که نوشته بود محمدعلی در گرداب حقارت و بدنامی غرق شد و تا روز قیامت در آن خواهد ماند .

                                                                                 اریک استتسون

*** * * ******

متن زیر اعلامیه درگذشت محمدعلی افندی است که از سوی خانواده او ، به احبای سراسر جهان مخابره گردید .

اعضای خاندان بهاءالله ، با تاثر و تاسف عمیق ، خبر ارتحال رهبر عزیز و محبوب خود را به اطلاع  شما میرسانند .

غصن اکبر ، محمد علی افندی ، در بامداد جمعه ، 10 دسامبر 1937 ، در حیفای فلسطین ، جهان خاکی را ترک و به دیار باقی شتافت . برنامه غسل او در بعد از ظهر همانروز انجام ، و جنازه او ، از منزلش در خیابان شاه ، برای مسیری حدود یک مایل ، بر روی دست ها حمل شد ، و سپس داخل ماشینی قرار گرفت و با احترام کامل اسکورت و به عکّا منتقل شد . در آنجا مجدداً روی دست حرکت داده شد تا به جایگاه ابدی خود دربهجی ، کنار مزار ( بهاءالله ) رسید .

پیش از این مراسم ، پلیس غیر مسلح، به همراه افسران فرمانده ، و بدنبال آنان اعضای خانواده بهاءالله ، مسولان حکومتی ، اشراف و رهبران دینی ، جنازه را بدرقه کردند . مسلمانان ، یهودیان ، مسیحیان، و بهائیان ، به احترام شخصیت محترمی که عمر خود را به پارسایی گذراند ، و دوستدار جدّی صلح و وحدت ، و عاشق جامعه بشری بود ، در کنار یکدیگر ، قدم برمیداشتند .

مراسم یادبود روز سه شنبه ، 18 ژانویه 1938 ، در حیفا برپا میشود ، خاضعانه از همه دوستان تقاضا داریم که در آن تاریخ ، یا هر روز مناسب دیگر ، با ما همدردی نمایند .

به یاد درگذشت این غصن ، به ذکر مناجاتی که از قلم اعلی صادر شده می پردازم :

هو الابهی

ای خدای من ، به حقیقت این غصن از شجره سدید و شکوهمند وحدت و یکتایی تو سر بر آورده است .

ای خدای من ، اینک تو او را می بینی ، که چشم به تو دوخته و به ریسمان لطف و کرم تو چنگ زده است . او را در سایه رحمت خود قرار ده ! ای خدای من ، تو میدانی ، که من به او علاقمندم ، همانطور که مورد علاقه تو بوده است . لذا ، او را با خادمان زمینی و آسمانی یاری کن ؛ هر آنکس به او یاری رسانده را یاری کن ؛ هر آنکس که او را انتخاب کرده است را ، انتخاب کن ؛ و هر آنکس به سوی آمده است را یاری رسان. هر آنکس که او را تکذیب کرده و به او علاقمند نیست ، او را به حال خود رها کن . مولای من ، شاهدی که گرچه قلم در دستم حرکت میکند ، ولی دست و پایم لرزان است . بر اساس عشق طولانی مدت خود به تو ، و تلاشم برای تجلّی امر تو ، از تو مسئلت دارم تا برای او ، و برای هر آنکس که او را دوست دارد ، چنان مقدّر فرمایی که برای پیامبران و مومنان راهت مقدر داشته ای . بدرستی که تو پروردگار قادر و قهّار هستی !

این خبر غم انگیز توسط ایستگاههای رادیویی شرقی ، و همچنین توسط بی بی سی لندن مخابره شد . متعاقب آن ، از نقاط مختلف جهان ، پیامهای تسلیت ، برای ما ارسال گردید .

مراسم یادبود در حیفا برگزار شد . بسیاری از محترمین سخنانی به یادبود محمدعلی افندی ایراد کردند . یکی از این افراد ، نماینده مسلمانان ، عبدالله بای مخلص بود .1

جناب اسقف حجّار2 ، رهبر مسیحی ، که برای مدت سی و پنج سال با محمدعلی افندی دوستی شخصی داشت ، سخنرانی موثری ایراد کرد . موضوع صحبت او ” فضیلت ” بود . او حدود یک ساعت درباره محاسن فضایل صحبت کرد و در پایان هر پارگرافش می گفت : ” فرد تازه گذشته از این فضیلت برخوردار بود . “

وادی افندی بوستانی3 ، شاعر – فیلسوف عرب ، شعری را که در رثای محمدعلی افندی سروده بود را قرائت کرد . شاعر  سرشناس ، ابوسلمه ، هم شعر خود را خواند .

از جمله کسانی که نتوانستند شخصاً در مراسم شرکت کنند ، شیخ اسد شوکری، از رهبران سرشناس مسلمان بود ، که پیامش ، در روز مراسم یادبود ، توسط فرد دیگری قرائت شد .

 

 

یادداشتهای فصل 18

1- تلفظ دیگر نام او ” عبدالله مخلص ” است . او استاد دانشگاه ، و دبیر کل انجمن ملی اسلامی بود .

2- گریگوریوس حجّار ، اسقف شهر عکّا ، برای کلیسای کاتولیک یونانی ، وابسته به کلیسای کاتولیکی بیزانس شرقی ، و تابع کلیسای کاتولیک رُم بود . او بسیار در فلسطین محبوبیت داشت و بعضاً او را ” مسیح شرق ” خطاب می کردند !

3- وادی البُستانی ، شاعر ، حقوقدان و روشنفکر عرب بود . او از بنیانگذاران یک سازمان گفتگو میان مسلمانان و مسیحیان بود ؛ و برخی کتب کلاسیک هندو و ادبیات فارسی را به عربی ترجمه کرده بود .

4- نام اصلی ابوسلمه ، عبدالکریم الکریمی بود . او از شاعران برجسته قرن بیستم فلسطین است .

tarikhnull