داستان یک مدرسه بهایی

0 819

روزنامه محترم کیهان
با سلام، ضمن تشکر از دست اندرکاران روزنامه به خاطر چاپ سلسله پاورقی «سایه روشن های بهائیت» همچنین چاپ خاطرات یک بانوی تازه مسلمان که منجر به روشن شدن لایه های تاریک و سیاه
این فرقه ضاله و دست ساخته بیگانگان در ایران می شود. بهتر دیدم تا مطالبی در خصوص هر چه بیشتر شناساندن این دست نشاندگان اجانب و آگاهی نسل جوان این مملکت با استفاده از کتب و مدارک خودشان، که در سال های اخیر با لطایف الحیل و به امید بازگشت روزهای خوب از دست رفته شان در کشورهای بیگانه چاپ و توزیع می کنند به نظر شما برسانم امید است در صورت صلاحدید آن برادران دلسوز اقدام به چاپ نمایید. با احترام برادر شما
علی دزفولی ۱۲/۷/۸۵
کادرسازی بهائیان در مدرسه «تربیت بنین»
به دستور و فرمان سران بهائیت در خارج از کشور خصوصاً در آمریکا و فرانسه در سال ۱۳۱۷ هجری قمری (۱۹۰۰ میلادی) تعدادی از بزرگان بهائیت در ایران و نیز تعدادی غیربهایی متمول و وابسته بر آن شدند تا با تأسیس مدرسه ای در تهران ضمن جلوگیری از پراکنده شدن اطفال و جوانان بهایی، آنها را تحت آموزش و تعلیمات مستمر تعالیم بهایی قرار داده تا بتوانند بدینوسیله ضمن در اختیار داشتن این جوانان، مرکز و محلی را نیز برای تبلیغ و جذب جوانان غیربهایی دایر کنند.
لازم به ذکر است این درخواست در حدود دو سال قبل از تأسیس این مرکز توسط یکی از سران بهائیت به نام لواگنسینگر معروف به لقب بهایی (ام المبلغّات) در سفر مظفرالدین شاه قاجار به پاریس به وی داده شد(۱) و شاه مریض احوال نیز با این امر موافقت کرده بود.
این مدرسه در همین سال و با نام مدرسه تربیت بنین (پسران)به همت شخصی به نام میرزاحسن ادیب طالقانی با همکاری و معاضدت محمدخان منجم، دکتر عطأالله بخشایش و آصف الحکما در حدود سال ۱۳۱۷ هجری قمری تأسیس و در سال ۱۳۲۱ رسمیت دولتی یافت. گفتنی است مقارن تأسیس این مدرسه مدرسه ای نیز توسط جمعی دیگر از سران بهایی با تلاش و کوشش شخصی به نام حاج محمدتقی افنان (وکیل الحق ّ) در شهر عشق آباد تأسیس شد.
محل اولیه مدرسه تربیت بنین ابتدا در کوچه شفیع نزدیک تکیه رضا قلیخان در جنوب خیابان بوذرجمهری فعلی بود و بعدها با تغییر مکان های متعدد به چهارراه حسن آباد (محل مجلس سنای سابق روبروی دانشکده پلیس فعلی) منتقل گردید. (۲)
بعد از چند سال فعالیت به بهانه بروز اشکالات مالی اعضای غیربهایی آن طبق نقشه های از پیش طراحی شده کنار گذاشته شدند و مدرسه تحت اداره و حمایت مستقیم محفل روحانی مرکزی بهائیان قرار گرفت. با شروع فعالیت های آموزشی و غیرآموزشی و تزریق امکانات مالی و انسانی(۳) از طرف محافل بهائیان در داخل و خارج از کشور در سال ۱۳۲۹ هجری قمری شاخه دخترانه آن به نام مدرسه تربیت بنات با مدیریت یک نفر آمریکایی به نام خانم دکتر «سوزان مودی» شروع به فعالیت می کند. (۴)
به علت اهمیت فوق العاده وجود این مدارس برای سران بهائیت(۵) و جذب تعداد بسیار زیادی از فرزندان مسوولان و متموّلان غیربهایی، گزارش چگونگی فعالیت های این مدارس به محافل بهائیان آمریکا و انگلیس ارسال و متعاقب آن تعداد زیادی از مبلغین بهایی آمریکایی و انگلیسی تحت پوشش معلم جهت تبلیغ و تدریس به تهران اعزام می شوند که می توان از دکتر سوزان مودی، خانم لیلیان کپیس، دکتر سیدنی اسپراگ، دکتر کوی(۶) و دکتر ادلید شارپ نام برد. این افراد به تناوب مسوولیت تدریس و تبلیغ و اداره این مدارس به را عهده گرفته و در این راه از هیچ کوششی مضایقه نمی کردند.
مسوولان ایرانی مدارس تربیت نیز در این میان بیکار ننشسته و با ایجاد روابط حسنه با وزارت معارف وقت و سایر مسوولان نظام مجوز تأسیس شعبات مدارس تربیت را در تعدادی از شهرهای پرجمعیت مانند اصفهان، یزد، کاشان، نجف آباد، قزوین، بابل، ساری و همچنین مناطقی که تعدادی از بهائیان زندگی می کنند مانند آران، آباده و مریم آبادیزد به دست آورده و به جهت جلوگیری از تحریک مردم مسلمان آن شهرها و مناطق با نام هایی غیر از تربیت به فعالیت های آموزشی و تبلیغی مشغول می شوند.
حسب مدارک موجود و اوامر و دستورات سران محافل بهائیت مدارس تربیت تهران اکثر شاگردان خود را از بین فرزندان طبقه متمولان و مسوولان سیاسی و نظامی وقت انتخاب کرده و با ایجاد کلاس های فوق برنامه مانند آموزش زبان های انگلیسی، فرانسه و روسی و استفاده از معلمان زن خارجی سعی می کردند تا برتری مدارس خود را نسبت به سایر اماکن آموزشی موجود نشان دهند و علی رغم وجود تعداد بسیار زیادی از اطفال و جوانان غیربهایی و در راستای تبلیغات مستقیم و مستمر بهائیت هر روز صبح قبل از شروع کلاس ها قسمتی از مناجات نامه بهائیان قرائت می شد. بیشتر فارغ التحصیلان این مدارس به واسطه داشتن روابط مخصوص و آموزش زبان های خارجی و موفقیت های خانوادگی به مقامات بالاتر مملکتی دست می یافتند.
و بالاخره در سال ۱۹۳۴ میلادی کاسه صبر مسلمانان و مسوولان دلسوز مملکتی به سر آمده به دلیل تعطیلی بدون مجوز مدارس تربیت در ایام عزاداری مخصوص بهائیان به دستور وزارت معارف وقت فعالیت های آموزشی مدارس فوق الذکر متوقف و این مدارس در سراسر ایران تعطیل شدند. (۷)
در پایان اسامی تعدادی از از فارغ التحصیلان بهایی این مدارس جهت آگاهی و ضبط در تاریخ درج می شود. ضمناً همان طوری که در اول نامه نیز ذکر شد اسامی و کلیه مدارک ذکر شده در نامه بالا با استفاده از منابع و مآخذ بهائیت که به پیوست تقدیم می گردد، ذکر شده است. همچنین تعدادی عکس از مراسم های مختلف این مدارس ارسال می شود.
الف) تعدادی از مبلغان، خادمان و مهاجران بهایی که از مدرسه تربیت بنین تهران فارغ التحصیل شده اند:
ایادی امرالله
سرهنگ جلال خاضع، مهندس حسین آوارگان، فؤاد اشرف، جلال اساسی، مهندس معزالدین پیروز بخت، مهندس عزیزالله ذبیح، دکتر منوچهر ذبیح، دکتر حسین رستگار، فریبرز روزبهیان، اکبر حداد، عبدالعلی علایی، جلال عزیزی، هوشمند فتح اعظم، محمد لبیب، عبدالله مصباح، سعید نحوی، قدرت الله وحید طهرانی و محمد یزدانی.
ب) تعدادی از شاگردان بهایی مدرسه تربیت بنین تهران که به نام استاد و محقق در دانشگاه ها تدریس می کردند.
مهندس خلیل ارجمند، پروفسور منوچهر حکیم، دکتر غلام عباس دواچی، دکتر امانت الله روشن زائر، دکتر علی راسخ، مهندس عباس شهیدزاده، میرزاآقا شهیدزاده، دکتر ذبیح الله عزیزی، دکتر احمد عطایی، دکتر امین الله مصباح، دکتر رحمت الله مرشدزاده، دکتر علی محمد ورقا(۸) و دکتر احسان الله یارشاطر(۹).
ج) تعدادی از شاگردان بهایی مدرسه «تربیت بنین »تهران که به مقامات اداری و لشکری منصوب شده بودند.
سپهبد دکتر عبدالکریم ایادی، (۱۰) ذکرالله خادم اشرف اشرف، مهندس عزت الله ذبیح، سپهبد حسین رستگار نامدار، فؤاد روحانی، سرتیپ هدایت الله سهراب، سپهبد اسدالله صنیعی، سرلشکر شعاع الله علایی، نعمت الله علایی، نورالدین فتح اعظم، سپهبد ایرج محوی، (۱۱) سرهنگ عنایت الله سهراب و سرهنگ سرالدین علایی.
د) تعدادی از شاگردان بهایی مدرسه تربیت بنین پسران تهران که در امور اقتصادی نیز فعالیت می کردند.
مهندس خلیل ارجمند، امیر ارجمند، حبیب ثابت، (۱۲) اکبر و عباس حداد، عنایت الله و حبیب الله عزیزی.
ه-) تعدادی از شاگردان بهایی مدرسه تربیت بنین تهران که در جرگه هنرمندان و نویسندگان، شعرا نیز محسوب می شوند.
فؤاد اشرف، سهراب دوستدار، عنایت الله سهراب، عبدالعلی علایی، ابوالقاسم فیضی، هوشمند فتح اعظم، امین الله مصباح، نصرالله مؤدت، هدایت الله نیّرسینا، روح الله
خالقی، (۱۳) ابراهیم ساجد، حشمت سنجری، (۱۴) رضاقلی میرزا ظلی(۱۵) و ذکرالله میثاقیان.
و) همچنین اسامی تعداد زیادی از شاگردان این مدارس موجود است که ذکر اسامی آنان از حوصله خوانندگان خارج است ولی چنانچه لازم باشد تقدیم خواهد شد.
ز) تعدادی از اساتید غیربهایی که با دریافت حق التدریس در این مدارس تدریس می کردند.
دکتر محمودخان شیمی، میرزا رضاخان مهندس الملک، میرزا علی خان مترجم السلطنه، احمد بیرشک، زاهدی، اسماعیل بازرگان، دکتر صفاری.
ضمناً شرح تعداد زیادی از کسانی که نام آنان در نامه قید شده است در سالنامه جوانان بهایی ایران درج شده است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱ -ترتیب این ملاقات به وسیله عبدالبهأ داده شده بود. ضمناً شرح حال این خانم در کتاب ترانه امید تحت عنوان شعله به قلم ویلیام نیز درج شده است.
۲- محل های موقت این مدارس عبارت بودند از کوچه دباغ خانه، محلی در سر قبر آقا (باغ فردوس مولوی) با نام مدرسه (میرزا آقابابا معلّم)، منزل شخصی دکتر محمدخان منجّم، خیابان شاهپور سابق، روبروی پارک شهر، کوچه قاپوچی باشی.
۳- یکی از کسانی که کمک های مالی شایانی جهت اداره مدرسه تربیت بنین تهران کرد شاهزاده محمدحسن میرزا، مؤیدالدوله سال ها بازرگان بهایی و علما، آنان موافقت می کرد مدت ها به حکومت اصفهان و قم و غیرها منصوب شد. در ایام سلطنت محمدعلی شاه، ریاست شورای سلطنت به وی تفویض گردید. مدتی در حیفا و عراق به سر برده و در خدمت عبدالبهأ بود و در سال ۱۳۳۹ هجری قمری در ناصریه درگذشت.
۴- صفحه ۴۰ «تاریخچه مدرسه تربیت بنین» نوشته عباس ثابت.
۵ -اهمیت وجود این مدارس برای سران بهائیان به حدی بود که در دستوری که از محافل مرکزی بهائیت خطاب محافل روحانی صادر شده، آمده است. «در زمانی که مدارس تربیت احتیاج مالی پیدا کنند می توانند با فروش قسمتی از موقوفات مشکل مدارس تربیت را رفع کنند. »
۶-دکتر کوی Genevieveol 1962-1886 متجاوز از نیم قرن بدون وقفه به عناوین مختلف از قبیل مهاجر، مبلّغ، معلّم و مؤلّف در خدمت تشکیلات بهایی بود. وی متخصص تعلیم و تربیت از دانشگاهی در نیویورک بود. شرح کامل زندگی او در کتابی به نام نجم باختر درج شده است. (عالم بهایی جلد ۱۴، ۱۹۶۳، نوشته مسعود ذبیحیان)
۷- سران محافل بهائیت در ایران بعد از تعطیلی مدارس خود در ۱۹۳۴ به انحای مختلف و تحت پوشش های دیگری از قبیل نفوذ در رادیو و تلویزیون و. . . نظارت خود را بر پایه ریزی و تبلیغ و اشاعه بهائیت در ایران ادامه دادند تا جایی که حتی وزیر آموزش و پرورش نیز یک زن بهایی، از خانواده ای بهایی فعال در ارکان رژیم پهلوی، به نام فرخ رو پارسا بود و توضیح فعالیت آنان از حوصله این مقاله خارج است و فرصتی دیگر را می طلبد.
۸- دکتر علی محمد ورقا، استاد و مدیر گروه آموزش جغرافیایی دانشگاه تربیت معلم از ایادی امرالله در ایران که پس از پیروزی انقلاب اسلامی با ۹۰ میلیون تومان بدهی مالیاتی از ایران فرار کرد.
۹- یارشاطر به علت دوستی با علم وزیر دربار شاه در محافل سیاسی شهرتی به هم زده بود. در دانشگاه تدریس می کرد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی به آمریکا رفت و در آنجا مشغول تنظیم دایره المعارف ایرانیکا می باشد که در آن راجع به اسلام و شیعه تنها یک صفحه دارد ولی برای شناخت بهائیت بیش از ۱۰ صفحه را سیاه کرده است.
۱۰- عبدالکریم ایادی گرچه چهره شناخته شده ای در بین انقلابیون می باشد، ولی ذکر مطلبی از او برای نسل جوان روشن کننده بخشی از حقایق تاریخی این مملکت است. یکی از وظایف اصلی نامبرده سرپوش گذاشتن به فجایع و جنایت های شاه به وسیله اعمال جراحی بعد از هتک حرمت دختران بود.
۱۱ -ایرج محوی در درجه سروانی فرمانده گروهی از نظامیان بود که مسجد گوهرشاد را به گلوله بستند و دستمزد او پس از بازنشستگی سناتور انتصابی شاه رضا در مجلس بود که بعد از پیروزی انقلاب تیرباران شد.
۱۲- حبیب ثابت ابتدا در دروازه قزوین صاحب یک دهنه مغازه لوازم یدکی بود که با ارتباط با محافل بهائیت و اظهار و اثبات سرسپردگی وی با کمک محافل بهائیت کارخانه پپسی کولا را از آمریکا وارد کرده و همزمان نمایندگی فولکس واگن را نیز در ایران داشت. وی مؤسس اولین ایستگاه تلویزیونی بود و پسرش نیز داماد القانیان یهودی معروف ایران بود. شماره ماشین حبیب ثابت همیشه عدد مقدس بهایی ها یعنی عدد ۱۹ بود که به علت چهار رقمی بودن شماره های ماشین در ایران عدد ۱۹ دو بار تکرار شده بود (۱۹۱۹). از دیگر خصوصیات ثابت این بود که همیشه به تنهایی سوار ماشین می شد و به پسرانش نیز این سفارش را می کرد که تا در صورت بروز حادثه ای اموال وی بی سرپرست نماند.
۱۳- روح الله خالقی، استاد کمانچه.
۱۴- حشمت سنجری، رئیس ارکستر سمفونیک ایران بود. وی مدتی نیز رهبری ارکستر سمفونیک صهیونیست های یهودی را در فلسطین اشغالی برعهده داشت.
۱۵- بنا به گفته نویسنده کتاب تاریخچه مدارس تربیت رضاقلی میرزا ظلی بهایی نبود ولی محبت خالصانه ای به دوستان بهایی خود داشت.
روزنامه کیهان، شماره ۱۸۶۵۷ به تاریخ ۱۵/۸/۸۵، صفحه ۸ (پاورقی)

 

منبع:http://www.magiran.com/npview.asp?ID=1252985

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

8 − 3 =