آشنایی با کتاب ایقان
-
- فعّال
- پست: 216
- تاریخ عضویت: دوشنبه 23 مرداد 1385, 2:04 pm
آشنایی با کتاب ایقان
آشنایی با کتاب ایقان (قسمت اول: کتابشناسی)
کتاب ایقان به گفته شوقی افندی، بزرگترین وقدیمی ترین کتاب بهائیت محسوب می شود.
این کتاب توسط میرزا حسینعلی بها برای اثبات دعاوی سید علی محمد باب در سالهای 1277
یا 1278 یا1280هجری قمری نوشته شده است.
نویسنده در این کتاب خود را "خادم فانی" و عبد فانی" وبرادرکوچکترخودش را که جانشین باب
بوده"مصدر امر "و"کلمه مستور" " وباب را "نقطه" نامیده است.این کتاب نشان از اعتقاد راسخ
نویسنده به دعاوی سید باب دارد بدون اینکه برای خود کوچکترین حق ومقامی قائل باشد.
او این کتاب را برای خال و دایی بزرگ سید باب یعنی سید محمد تاجر شیرازی نوشت (موقعی
که وی برای زیارت عتبات عالیات به عراق آمده بود)تا اورا هم بابی گرداند.امااین کتاب هیچ
تاثیری در او نداشت و همچنان بر عقیده پدران خویش استوار بود تا اینکه از دنیا رفت وبنا
بروصیتش درحرم مطهر حضرت شاهچراغ شیراز مدفون گردید که شاهد بر مسلمانی اوست.
شوقی گفته است میرزا حسینعلی خواسته است با نوشتن این کتاب گامی در جهت تکمیل
کتاب "بیان "برداردکه قرار بوده در نوزده واحدو361 باب باشد ولی نا تمام و ناقص بوده و همچنان
ناقص مانده است.
میرزا حسینعلی در سال 1308 (یک سال پیش از فوت)پسرش میرزا محمد علی غصن اکبررا به
همراه میرزا آقاجان خادم منشی حضور را از عکا به بمبئی فرستاد تا آثار خطی اورا به چاپ
رساند.او چنین کرد(واز این بابت حق بزرگی بر گردن بها ئیان دارد اگر چه اورابعد ها بخاطراختلاف
با عباس عبدالبها پسر دیگرکه زمام بهائیان را بدست گرفت ناقض و ملعون نامیدند)وبعد از چاپ
اعلان نمود همه نسخ قبلی بی اعتبار است وباید نسخه های دیگر بر اساس آن تصحیح شود.
او این کتاب را بعد از مراجعت از کوههای سلیمانیه به بغداد نوشت زمانی که بخاطر بدبینی های
بابیان به او بجهت توطئه برای کنار زدن برادر کوچکترش از جانشینی باب ناگزیر شده بود با عنوان
درویش محمد بطور ناشناس دوسالی را به آن نواحی به میان دراویش سنی برود و تاثیر این
مجالست وهمنشینی با دراویش در عبارات کتابش کاملا پیداست.
استاد محیط طبا طبائی معتقد است این رساله تقلیدی از اسلوب انشای فارسی منسوب به
سید باب بوده که نویسنده اش می خواسته حقانیت امر سید باب رااثبات ودر ضمن مشق
وتمرینی از کار تکمیل بیان فارسی کرده باشد .
در سال 1310 نسخه ای دیگر از ایقان انتشار یافت که با این چاپ تفاوت هایی داشت زیرا دیگر
اختلافات درونی بهائیان و ازلیان بالا گرفته بود و برخی عبارات بها در ایقان در باره برادرش می
توانست مستمسک خوبی برای ازلیان باشد که خود داستان مفصلی داردو نیز صد ها مورد
انتقاد از لحاظ املا و انشاو کیفیت روایت ونقل که باید تصحیح می شد در این چاپ تغییر یافت.
نقد های گونا گونی از حیث ادبی و مفهومی بر این کتاب نوشته شده است.بعضی 84 خطا و
بعض دیگر 154 اغلاط و اختلافات لفظی و معنوی نسخه های چاپی و خطی و برخی تصرفات در
آیات قرآنی را نشان داده و مبانی استدلال های آن رابا منطق وعقل نقض کرده اند که در شماره
آینده به آن خواهیم پرداخت.
کتاب ایقان به گفته شوقی افندی، بزرگترین وقدیمی ترین کتاب بهائیت محسوب می شود.
این کتاب توسط میرزا حسینعلی بها برای اثبات دعاوی سید علی محمد باب در سالهای 1277
یا 1278 یا1280هجری قمری نوشته شده است.
نویسنده در این کتاب خود را "خادم فانی" و عبد فانی" وبرادرکوچکترخودش را که جانشین باب
بوده"مصدر امر "و"کلمه مستور" " وباب را "نقطه" نامیده است.این کتاب نشان از اعتقاد راسخ
نویسنده به دعاوی سید باب دارد بدون اینکه برای خود کوچکترین حق ومقامی قائل باشد.
او این کتاب را برای خال و دایی بزرگ سید باب یعنی سید محمد تاجر شیرازی نوشت (موقعی
که وی برای زیارت عتبات عالیات به عراق آمده بود)تا اورا هم بابی گرداند.امااین کتاب هیچ
تاثیری در او نداشت و همچنان بر عقیده پدران خویش استوار بود تا اینکه از دنیا رفت وبنا
بروصیتش درحرم مطهر حضرت شاهچراغ شیراز مدفون گردید که شاهد بر مسلمانی اوست.
شوقی گفته است میرزا حسینعلی خواسته است با نوشتن این کتاب گامی در جهت تکمیل
کتاب "بیان "برداردکه قرار بوده در نوزده واحدو361 باب باشد ولی نا تمام و ناقص بوده و همچنان
ناقص مانده است.
میرزا حسینعلی در سال 1308 (یک سال پیش از فوت)پسرش میرزا محمد علی غصن اکبررا به
همراه میرزا آقاجان خادم منشی حضور را از عکا به بمبئی فرستاد تا آثار خطی اورا به چاپ
رساند.او چنین کرد(واز این بابت حق بزرگی بر گردن بها ئیان دارد اگر چه اورابعد ها بخاطراختلاف
با عباس عبدالبها پسر دیگرکه زمام بهائیان را بدست گرفت ناقض و ملعون نامیدند)وبعد از چاپ
اعلان نمود همه نسخ قبلی بی اعتبار است وباید نسخه های دیگر بر اساس آن تصحیح شود.
او این کتاب را بعد از مراجعت از کوههای سلیمانیه به بغداد نوشت زمانی که بخاطر بدبینی های
بابیان به او بجهت توطئه برای کنار زدن برادر کوچکترش از جانشینی باب ناگزیر شده بود با عنوان
درویش محمد بطور ناشناس دوسالی را به آن نواحی به میان دراویش سنی برود و تاثیر این
مجالست وهمنشینی با دراویش در عبارات کتابش کاملا پیداست.
استاد محیط طبا طبائی معتقد است این رساله تقلیدی از اسلوب انشای فارسی منسوب به
سید باب بوده که نویسنده اش می خواسته حقانیت امر سید باب رااثبات ودر ضمن مشق
وتمرینی از کار تکمیل بیان فارسی کرده باشد .
در سال 1310 نسخه ای دیگر از ایقان انتشار یافت که با این چاپ تفاوت هایی داشت زیرا دیگر
اختلافات درونی بهائیان و ازلیان بالا گرفته بود و برخی عبارات بها در ایقان در باره برادرش می
توانست مستمسک خوبی برای ازلیان باشد که خود داستان مفصلی داردو نیز صد ها مورد
انتقاد از لحاظ املا و انشاو کیفیت روایت ونقل که باید تصحیح می شد در این چاپ تغییر یافت.
نقد های گونا گونی از حیث ادبی و مفهومی بر این کتاب نوشته شده است.بعضی 84 خطا و
بعض دیگر 154 اغلاط و اختلافات لفظی و معنوی نسخه های چاپی و خطی و برخی تصرفات در
آیات قرآنی را نشان داده و مبانی استدلال های آن رابا منطق وعقل نقض کرده اند که در شماره
آینده به آن خواهیم پرداخت.
-
- پست: 53
- تاریخ عضویت: دوشنبه 30 مرداد 1385, 11:51 am
- محل اقامت: www.saghar.org
- تماس:
جناب Yas
1) فرمودید:"کتاب ایقان به گفته شوقی افندی، بزرگترین وقدیمی ترین کتاب بهائیت محسوب می شود. "
دوست دارم مطالب خودتن را مستند بفرمائید تا اگر بنده در جایی خواستم استفاده کنم، بتوانم. حضرت شوقی افندی کجا چنین چیزی را فرموده اند؟
2)فرمودید:"این کتاب توسط میرزا حسینعلی بها برای اثبات دعاوی سید علی محمد باب در سالهای 1277 یا 1278 یا1280هجری قمری نوشته شده است. "
این کتاب در سنین اخیره ی دوره ی اقامت بغداد یعنی دقیقا در سال 1278 ه.ق مطابق با 1862 میلادی در طی دو شبانه روز نازل شده است. و بحث در مورد تاریخ نزول در اینجا بسیار بی مورد است.
3)فرمودید:"نویسنده در این کتاب خود را "خادم فانی" و عبد فانی" وبرادرکوچکترخودش را که جانشین باب بوده"مصدر امر "و"کلمه مستور" " وباب را "نقطه" نامیده است."
* اولا آیاتی که در آنها واژه های "خادم فانی" و "کلمه ی مستور" آمده است را بیاورید. (این مورد را حتما بیاوری)د
* ثانیا در ادامه ی متن نوشتی که:"با عنوان درویش محمد بطور ناشناس دوسالی را به آن نواحی به میان دراویش سنی برود "
این جمله ات را نقل کردم چونکه اگر با جمله ی حضرت بهاءالله در مورد برگشتشان نقل کنم آنگاه نتیجه گیری شما که "مصدر امر" منظور ازل بوده است در تناقض و نه حتی تعارض خواهد بود.
بیان حضرت بهاءالله این می باشد:". قسم به خدا که اين مهاجرتم را خيال مراجعت نبود و مسافرتم را اميد مواصلت نه. و مقصود جز اين نبود که محلّ اختلاف احباب نشوم و مصدر
انقلاب اصحاب نگردم و سبب ضرّ احدی نشوم و علّت حزن قلبی نگردم. غير از آنچه ذکر شد خيالی نبود و امری منظور نه. اگرچه هر نفسی محملی بست و به هوای خود خيالی نمود. باری، تا آنکه از مصدر امر حکم رجوع صادر شد و لابدّاً تسليم نمودم و راجع شدم. ديگر قلم عاجز است از ذکر آنچه بعد از رجوع ملاحظه شد. حال دو سنه می گذرد که اعداء در اهلاک اين عبد فانی به نهايت سعی و اهتمام دارند چنانچه جميع مطّلع شدهاند. مع ذلک نفسی از احباب نصرت ننموده و به هيچ وجه اعانتی منظور نداشته. بلکه از عوض نصر، حزن ها که متوالی و متواتر قولاً و فعلاً مثل غيث هاطل وارد می شود. و اين عبد در کمال رضا جان بر کف حاضرم که شايد از عنايت الهی و فضل سبحانی اين حرف مذکور مشهور، در سبيل نقطه و کلمه عليا فدا شود و جان در بازد. "
اگر در بیان فوق دقت شود می فرمایند که" تا آنکه از مصدر امر حکم رجوع صادر شد " یعنی آنکه مصدر امر به ایشان حکم کرده اند که این حکم در صورتی به ایشان می رسیده است که ایشان و هویت ایشان شناسایی شده باشد درحالیکه جناب Yas در این مورد به درست می گویند که:" با عنوان درویش محمد بطور ناشناس دوسالی را به آن نواحی به میان دراویش سنی برود "
حال اگر ایشان بطور ناشناس بودند حکم مصدر امر چگونه به ایشان رسیده است؟
متاسفانه جناب Yas به نادرست حکم کرده اند که "مصدر امر" یحیی ازل است، چگونه چنین چیزی از متن فوق استنباط می شود؟ آیا "مصدر امر" نمی تواند خداوند باشند؟
4)فرمودید:"او این کتاب را برای خال و دایی بزرگ سید باب یعنی سید محمد تاجر شیرازی نوشت (موقعی که وی برای زیارت عتبات عالیات به عراق آمده بود)تا اورا هم بابی گرداند.امااین کتاب هیچ تاثیری در او نداشت و همچنان بر عقیده پدران خویش استوار بود تا اینکه از دنیا رفت وبنا بروصیتش درحرم مطهر حضرت شاهچراغ شیراز مدفون گردید که شاهد بر مسلمانی اوست. "
متاسفانه در این مورد هم اشتباه کرده اید. جناب سید محمد خال پس از نزول این کتاب و مطالعه ی آن، در اندک مدتی مومن شدند و به امر الهی ایمان آوردند.
توضیحی در مورد کتاب ایقان را عرض می کنم. این کتاب در ابتدا با نام رساله ی خال (چون به افتخار دایی حضرت باب بود) معروف بود ولی پس از ایمان آوردن دایی حضرت باب، نظر به حکمت بالغه از بعد اسم خال را برداشتند و به کتاب ایقان مرسوم گشت.
حضرت عبدالبهاء در مورد ایمان جناب سید محمد خال می فرمایند:"... در ایام عراق روزی جمال قدم و اسم اعظم فدیت بروحی و ذاتی و کینونتی ارضا وطئتها اقدام احبائه فرمودند که فارس چون موطن رب اعلی و نقطه ی اولی بود و منتسب بآن ذات مقدس میل دارم که بنار محبّت اللّه مشتعل گردد. مدّتی جزئيّه نگذشت که جناب خال حضرت افنان آمدند و مشرّف شدند و سؤالاتی نمودند و رساله خال که مسمّی به کتاب ايقانست نازل شد و نار محبّت اللّه در ولايت فارس شعله شديد زد و انوار عرفان از آن طالع و لائح شد و نفوس کثيره در ظلّ کلمه الهيّه داخل شدند و بعضی از جام عنايت سرمست شده به قربانگاه فدا تافتند و جان و دل باختند..."
پس برخلاف ادعای بی مبنای Yas ایشان مومن شدند و در ضمن در شاهچراغ دفن شدن ایشان دلیلی بر مسلمان بودن ایشان نمی باشد. در ضمن بنده از محل دفن ایشان مطمئن نیستم.
مایلم جناب Yas مرجع و ماخذ خودشان را ذکر بفرمایند.
5) در مورد ادعای محمد علی مبنی بر نسخ نسخ قبلی هم مرجع را بفرمائید.
6)فرمودید:"در سال 1310 نسخه ای دیگر از ایقان انتشار یافت که با این چاپ تفاوت هایی داشت زیرا دیگر اختلافات درونی بهائیان و ازلیان بالا گرفته بود و برخی عبارات بها در ایقان در باره برادرش می توانست مستمسک خوبی برای ازلیان باشد که خود داستان مفصلی داردو نیز صد ها مورد انتقاد از لحاظ املا و انشاو کیفیت روایت ونقل که باید تصحیح می شد در این چاپ تغییر یافت."
در این مورد هم باز نیاز به مرجع شما می باشد. لطفا بفرمائید که چه صفحاتی و جملاتی از چه به چه تغییر یافته اند؟ به هر حال برای ادعای خود حتما دلایل محکمی دارید.
7)فرمودید:"نقد های گونا گونی از حیث ادبی و مفهومی بر این کتاب نوشته شده است. بعضی 84 خطا و بعض دیگر 154 اغلاط و اختلافات لفظی و معنوی نسخه های چاپی و خطی و برخی تصرفات در آیات قرآنی را نشان داده و مبانی استدلال های آن رابا منطق وعقل نقض کرده اند که در شماره آینده به آن خواهیم پرداخت."
بی صبرانه منتظر آنان می باشیم. در ضمن متحیرانه و جالب است که دو دسته دانشمند وجود دارند که بعضی ها وجود 84 و دیگر وجود 154 غلط را گواهند با اختلاف 70 غلط!
در انتها امیدوارم که جناب Yas از پاسخ دادن به سوالات و درخواست های فوق گریزان نباشند.
Spring
1) فرمودید:"کتاب ایقان به گفته شوقی افندی، بزرگترین وقدیمی ترین کتاب بهائیت محسوب می شود. "
دوست دارم مطالب خودتن را مستند بفرمائید تا اگر بنده در جایی خواستم استفاده کنم، بتوانم. حضرت شوقی افندی کجا چنین چیزی را فرموده اند؟
2)فرمودید:"این کتاب توسط میرزا حسینعلی بها برای اثبات دعاوی سید علی محمد باب در سالهای 1277 یا 1278 یا1280هجری قمری نوشته شده است. "
این کتاب در سنین اخیره ی دوره ی اقامت بغداد یعنی دقیقا در سال 1278 ه.ق مطابق با 1862 میلادی در طی دو شبانه روز نازل شده است. و بحث در مورد تاریخ نزول در اینجا بسیار بی مورد است.
3)فرمودید:"نویسنده در این کتاب خود را "خادم فانی" و عبد فانی" وبرادرکوچکترخودش را که جانشین باب بوده"مصدر امر "و"کلمه مستور" " وباب را "نقطه" نامیده است."
* اولا آیاتی که در آنها واژه های "خادم فانی" و "کلمه ی مستور" آمده است را بیاورید. (این مورد را حتما بیاوری)د
* ثانیا در ادامه ی متن نوشتی که:"با عنوان درویش محمد بطور ناشناس دوسالی را به آن نواحی به میان دراویش سنی برود "
این جمله ات را نقل کردم چونکه اگر با جمله ی حضرت بهاءالله در مورد برگشتشان نقل کنم آنگاه نتیجه گیری شما که "مصدر امر" منظور ازل بوده است در تناقض و نه حتی تعارض خواهد بود.
بیان حضرت بهاءالله این می باشد:". قسم به خدا که اين مهاجرتم را خيال مراجعت نبود و مسافرتم را اميد مواصلت نه. و مقصود جز اين نبود که محلّ اختلاف احباب نشوم و مصدر
انقلاب اصحاب نگردم و سبب ضرّ احدی نشوم و علّت حزن قلبی نگردم. غير از آنچه ذکر شد خيالی نبود و امری منظور نه. اگرچه هر نفسی محملی بست و به هوای خود خيالی نمود. باری، تا آنکه از مصدر امر حکم رجوع صادر شد و لابدّاً تسليم نمودم و راجع شدم. ديگر قلم عاجز است از ذکر آنچه بعد از رجوع ملاحظه شد. حال دو سنه می گذرد که اعداء در اهلاک اين عبد فانی به نهايت سعی و اهتمام دارند چنانچه جميع مطّلع شدهاند. مع ذلک نفسی از احباب نصرت ننموده و به هيچ وجه اعانتی منظور نداشته. بلکه از عوض نصر، حزن ها که متوالی و متواتر قولاً و فعلاً مثل غيث هاطل وارد می شود. و اين عبد در کمال رضا جان بر کف حاضرم که شايد از عنايت الهی و فضل سبحانی اين حرف مذکور مشهور، در سبيل نقطه و کلمه عليا فدا شود و جان در بازد. "
اگر در بیان فوق دقت شود می فرمایند که" تا آنکه از مصدر امر حکم رجوع صادر شد " یعنی آنکه مصدر امر به ایشان حکم کرده اند که این حکم در صورتی به ایشان می رسیده است که ایشان و هویت ایشان شناسایی شده باشد درحالیکه جناب Yas در این مورد به درست می گویند که:" با عنوان درویش محمد بطور ناشناس دوسالی را به آن نواحی به میان دراویش سنی برود "
حال اگر ایشان بطور ناشناس بودند حکم مصدر امر چگونه به ایشان رسیده است؟
متاسفانه جناب Yas به نادرست حکم کرده اند که "مصدر امر" یحیی ازل است، چگونه چنین چیزی از متن فوق استنباط می شود؟ آیا "مصدر امر" نمی تواند خداوند باشند؟
4)فرمودید:"او این کتاب را برای خال و دایی بزرگ سید باب یعنی سید محمد تاجر شیرازی نوشت (موقعی که وی برای زیارت عتبات عالیات به عراق آمده بود)تا اورا هم بابی گرداند.امااین کتاب هیچ تاثیری در او نداشت و همچنان بر عقیده پدران خویش استوار بود تا اینکه از دنیا رفت وبنا بروصیتش درحرم مطهر حضرت شاهچراغ شیراز مدفون گردید که شاهد بر مسلمانی اوست. "
متاسفانه در این مورد هم اشتباه کرده اید. جناب سید محمد خال پس از نزول این کتاب و مطالعه ی آن، در اندک مدتی مومن شدند و به امر الهی ایمان آوردند.
توضیحی در مورد کتاب ایقان را عرض می کنم. این کتاب در ابتدا با نام رساله ی خال (چون به افتخار دایی حضرت باب بود) معروف بود ولی پس از ایمان آوردن دایی حضرت باب، نظر به حکمت بالغه از بعد اسم خال را برداشتند و به کتاب ایقان مرسوم گشت.
حضرت عبدالبهاء در مورد ایمان جناب سید محمد خال می فرمایند:"... در ایام عراق روزی جمال قدم و اسم اعظم فدیت بروحی و ذاتی و کینونتی ارضا وطئتها اقدام احبائه فرمودند که فارس چون موطن رب اعلی و نقطه ی اولی بود و منتسب بآن ذات مقدس میل دارم که بنار محبّت اللّه مشتعل گردد. مدّتی جزئيّه نگذشت که جناب خال حضرت افنان آمدند و مشرّف شدند و سؤالاتی نمودند و رساله خال که مسمّی به کتاب ايقانست نازل شد و نار محبّت اللّه در ولايت فارس شعله شديد زد و انوار عرفان از آن طالع و لائح شد و نفوس کثيره در ظلّ کلمه الهيّه داخل شدند و بعضی از جام عنايت سرمست شده به قربانگاه فدا تافتند و جان و دل باختند..."
پس برخلاف ادعای بی مبنای Yas ایشان مومن شدند و در ضمن در شاهچراغ دفن شدن ایشان دلیلی بر مسلمان بودن ایشان نمی باشد. در ضمن بنده از محل دفن ایشان مطمئن نیستم.
مایلم جناب Yas مرجع و ماخذ خودشان را ذکر بفرمایند.
5) در مورد ادعای محمد علی مبنی بر نسخ نسخ قبلی هم مرجع را بفرمائید.
6)فرمودید:"در سال 1310 نسخه ای دیگر از ایقان انتشار یافت که با این چاپ تفاوت هایی داشت زیرا دیگر اختلافات درونی بهائیان و ازلیان بالا گرفته بود و برخی عبارات بها در ایقان در باره برادرش می توانست مستمسک خوبی برای ازلیان باشد که خود داستان مفصلی داردو نیز صد ها مورد انتقاد از لحاظ املا و انشاو کیفیت روایت ونقل که باید تصحیح می شد در این چاپ تغییر یافت."
در این مورد هم باز نیاز به مرجع شما می باشد. لطفا بفرمائید که چه صفحاتی و جملاتی از چه به چه تغییر یافته اند؟ به هر حال برای ادعای خود حتما دلایل محکمی دارید.
7)فرمودید:"نقد های گونا گونی از حیث ادبی و مفهومی بر این کتاب نوشته شده است. بعضی 84 خطا و بعض دیگر 154 اغلاط و اختلافات لفظی و معنوی نسخه های چاپی و خطی و برخی تصرفات در آیات قرآنی را نشان داده و مبانی استدلال های آن رابا منطق وعقل نقض کرده اند که در شماره آینده به آن خواهیم پرداخت."
بی صبرانه منتظر آنان می باشیم. در ضمن متحیرانه و جالب است که دو دسته دانشمند وجود دارند که بعضی ها وجود 84 و دیگر وجود 154 غلط را گواهند با اختلاف 70 غلط!
در انتها امیدوارم که جناب Yas از پاسخ دادن به سوالات و درخواست های فوق گریزان نباشند.
Spring
-
- فعّال
- پست: 251
- تاریخ عضویت: سهشنبه 31 مرداد 1385, 2:57 pm
جناب اسپرینگ مجددا حضور محترم شما سلام عرض می کنم. از جناب یاس هم گلایه مندم که چرا با وجود آن که هنوز تکلیف بحث های پیشین روشن نشده است، بستر بحث جدیدی را گشوده اند. این امر چنان که پیش تر هم عرض کرده ام موجب آشفتگی مباحث و گم شدن حقایق می شود. بنده، هم اینک مشغول خلاصه کردن و جمع بندی مباحث پیشین هستم و تا زمانی که آن بحث ها به صورت روشن تری به خوانندگان محترم سایت عرضه نشود، گشودن شدن عنوان جدیدی را صلاح نمی دانم. با این وجود به حضور محترم خوانندگان گرامی و نیز جناب اسپرینگ عرض می کنم که سخن در باره ی کتاب ایقان که اعظم و اکبر کتب بهایی است، بسیار است. همین اندازه خدمتتان عرض می کنم که بررسی این کتاب می تواند شبهات اساسی در دل بهائیان آزاد اندیش بیفکند. من پیش از این هم اشاره کرده ام که استناد به آیه ی قرآن که وجود خارجی ندارد و نیز داشتن غلط های فاحش ادبی نمونه ای از آن هاست. به جناب اسپرینگ هم عرض می کنم علت اختلاف در تعداد اغلاط ایقان هم باز می گردد به میزان بررسی افراد. یعنی حداقل اشتباهاتی که برخی توانسته اند پیدا کنند 84 غلط و حداکثر 154 غلط است. استدلال سرکار هم به اینکه ایشان در آن ایام چگونه توانسته است از مصدر امر یعنی جانشین باب دستور بگیرد، درست نیست چون بابیان یک گروه مخفی بودند و ارتباطات پنهانی با یک دیگر داشتند و هیچ مانعی نداشته که افراد مورد اعتماد از حضور جناب بهاء با نام مستعار درویش محمد در کوه های سلیمانیه اطلاع داشته باشند. این هم که فرموده اید منظور از مصدر امر می تواند خود خدا باشد نیز غلط است. سیاق عبارات ایقان به هیچ روی این را نمی رساند. دوباره مراجعه و ایقان را مطالعه فرمایید. نکته ی آخر آن که بهترین بررسی در باره ی ایقان بررسی محتوای این کتاب است که اگر اجازه بفرمایید پس از به نتیجه رسیدن مباحث قبلی به آن بپردازیم. راستی جناب اسپرینگ به عنوان نمونه می خواهم خدمت حضرت عالی عرض کنم. نمونه ای از بیانات نادرست حضرت بهاء الله! یادتان می آید که از کتاب اقتدارات از ایشان نقل کردید که در حدیث آمده است که امام زمان علیه السلام در جابلقا زندگی می کند؟ و من از شما درخواست کردم که مدرک آن حدیث را ارائه دهید. شاید از این درخواست بنده دو سه هفته ای می گذرد و شما هنوز این کار را نکرده اید و اگر نتوانید این کار را بکنید که بعید می دانم بتوانید، در باره ی صحت دیگر مطالب یک پیامبر و بلکه به قول شما من یظهره الله نباید به تردید دچار شوید؟ می شود یک پیامبر خدا حدیثی را بیان کند که وجود خارجی نداشته باشد؟ از این قبیل افاضات در ایقان هم وجود دارد.
-
- فعّال
- پست: 251
- تاریخ عضویت: سهشنبه 31 مرداد 1385, 2:57 pm
دوست محترم جناب آریایی ضمن ابراز خوشحالی از حضور سرکار در سایت بسیار خوش حال خواهم شد اگر چنین لطفی بفر مایید. ولی دو نکته را در نظر داشته باشید:
1-قرار شده است اولا فعلا تا خلاصه کردن تاپیک های قبلی، تاپیک جدیدی گشوده نشود ثانیا هر بحث در تاپیک مربوط به خود بیاید.
2- پیش از این دو آیه در این مورد آورده شده است، منتهی متاسفانه در لابلای آشفته بازاری در مباحث پیش آمد، گم شد. اجازه بدهید در تاپیکی که در باره ی تحریف کتاب های آسمانی پیشین به مناسبت مباحث گشوده می شود، این بحث بیاید. پیشنهاد می کنم خود حضرت عالی این مطلب را عهده دار شوید. من هم خلاصه ی مباحث مربوط به تحریف را آن جا می آورم. متشکرم
1-قرار شده است اولا فعلا تا خلاصه کردن تاپیک های قبلی، تاپیک جدیدی گشوده نشود ثانیا هر بحث در تاپیک مربوط به خود بیاید.
2- پیش از این دو آیه در این مورد آورده شده است، منتهی متاسفانه در لابلای آشفته بازاری در مباحث پیش آمد، گم شد. اجازه بدهید در تاپیکی که در باره ی تحریف کتاب های آسمانی پیشین به مناسبت مباحث گشوده می شود، این بحث بیاید. پیشنهاد می کنم خود حضرت عالی این مطلب را عهده دار شوید. من هم خلاصه ی مباحث مربوط به تحریف را آن جا می آورم. متشکرم
-
- پست: 14
- تاریخ عضویت: سهشنبه 28 شهریور 1385, 9:37 pm
با سلام من دوباره برگشتم.
جناب سردبیر میبینم که باز هم به سانسور خود ادامه میدهید!!!
جناب جویا بنده به عنوان آخرین پستم در این سایت در حاله تهیه مقاله ای هستم که تمامی آیات و احادیث مربوط به ظهور بعد در آن وجود دارد و میخواهم بدانم بعد از خواندن آن چه تفاسیر جدیدی ارائه میدهید و چندتا از حدیثها را جعلی میخوانید؟؟!!!!!!!!!!!!
در ضمن یک سئوال دیگه هم داشتم میشه بدونم چند بار در قرآن از مسئله خاتمیت مسئله به این بزرگی که به سرنوشت دیانت اسلام بستگی داره صحبت شده؟؟ و چند بار از لقا الله قیامت بهشتو جهنم و... نکته بسیار مهمی هست جویای عزیز که جز روشن فکران و دانش پژوهان کسی قادر به درک آن نیست.
موفق باشید و منتظر آخرین تاپیک من در این سایت ضد بهایی باشید.سردبیر گرامی کاش قولتان با عملتان یکی میبود.
((به نظر همه مشکلات دنیا حل شده و فقط اساسی ترین مشکل دیانت بهایی است))
جناب سردبیر میبینم که باز هم به سانسور خود ادامه میدهید!!!
جناب جویا بنده به عنوان آخرین پستم در این سایت در حاله تهیه مقاله ای هستم که تمامی آیات و احادیث مربوط به ظهور بعد در آن وجود دارد و میخواهم بدانم بعد از خواندن آن چه تفاسیر جدیدی ارائه میدهید و چندتا از حدیثها را جعلی میخوانید؟؟!!!!!!!!!!!!
در ضمن یک سئوال دیگه هم داشتم میشه بدونم چند بار در قرآن از مسئله خاتمیت مسئله به این بزرگی که به سرنوشت دیانت اسلام بستگی داره صحبت شده؟؟ و چند بار از لقا الله قیامت بهشتو جهنم و... نکته بسیار مهمی هست جویای عزیز که جز روشن فکران و دانش پژوهان کسی قادر به درک آن نیست.
موفق باشید و منتظر آخرین تاپیک من در این سایت ضد بهایی باشید.سردبیر گرامی کاش قولتان با عملتان یکی میبود.
((به نظر همه مشکلات دنیا حل شده و فقط اساسی ترین مشکل دیانت بهایی است))
-
- فعّال
- پست: 251
- تاریخ عضویت: سهشنبه 31 مرداد 1385, 2:57 pm
خدمت خوانندگان محترم سایت سلام عرض می کنم. روی سخن حقیر با شما گرامیان است. چنان که عرض کردم اولا این تاپیکی که تازه گشوده شده است به بررسی کتاب ایقان و محتوای آن اختصاص خواهد یافت. کتابی که در بهائیت قوی تر و استدلالی تر از آن نداریم . لطفا همه ی عزیزان بکوشند تا مطالب دیگری در این تاپیک مطرح نفرمایند. ثانیا به سردبیر محترم پیشنهاد می کنم تا زمانی که مباحث گذشته خلاصه و ارائه نشده است، از گشودن تاپیک جدید جلوگیری فرمایند. بی تردید یکی از تاپیک های جدید بنا به پیشنهاد جناب اسپرینگ مبحث مهم و اساسی و زیربنایی خاتمیت حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم خواهد بود. ثالثا اعتراف می کنم که این میلیاردر محترم توانسته است با شگردی خاص، سایت را به میدان جنگ مبدل کند و ما را به چالش های بیهوده بکشاند. حقیر به سهم خودم مراقب خواهم بود تا در این دام گرفتار نشوم. به قول فلاسفه بهترین دلیل در درستی مطلبی وقوع آن است. بهترین دلیل حقیر هم در این ادعا همین نوشته ی این جناب پس از غیبتی چند روزه است. به سبک و سیاق نوشته ی ایشان یک بار دیگر دقت و داوری کنید. یکی دیگر از شگردهای ایشان اظهار مظلومیت های متعدد است که هر بار به یک نوع و شکل مخصوص عرضه می شود. لطفا به روش های ماهرانه ی ایشان در به چالش کشاندن این سایت علمی و تحقیقاتی توجه بفرمایید.
-
- فعّال
- پست: 216
- تاریخ عضویت: دوشنبه 23 مرداد 1385, 2:04 pm
آشنایی با ایقان (قسمت دوم:تاریخ و انگیزه نگارش)
گفته آمد شوقی افندی ،ایقان را بزرگ ترین وقدیمی ترین کتاب بهائیت محسوب می نماید.
اینک عین عبارت اورا از کتاب قرن بدیع جلد دوم صفحه 147 نقل می نمائیم:
"در بین جواهر اسرار مخزونه و لئالی ثمینه مکنونه که از بحر زخار علم و حکمت حضرت
بهاءاله ظاهر گردیده اعظم و اقدم آن کتاب مستطاب ایقان است که در سنین اخیره دوره
اقامت بغداد( 1278 هجری قمری مطابق 1862 میلادی )طی دو شبانه روز از قلم مبارک نازل
گردیده وبا نزول آن بشارت حضرت باب تحقق پذیرفت ووعده الهی که حضرت موعود ،بیان
فارسی را که ناتمام مانده تکمیل خواهد فرمود به انجاز پیوست"
چنان که ملاحظه می فرمائید شوقی عبارت "اعظم " و" اقدم " را برای ایقان بکار برده و
سال نگارش آن را 1278 قمری دانسته و مدت انزال آن را "دو شبانه روز" ذکر نموده است.
شوقی با این عبارتش مر تکب دو خطای عمده شده زیرا بکار بردن عبارت متمم بیان
فارسی برای ایقان،نادرست است به این دلیل که بیان فارسی وعربی طبق گفته باب قرار
بوده 361 باب داشته باشد(19 واحد که هر واحد 19 باب داشته باشد) در حالیکه باب فقط
توانست 162 باب از بیان فارسی (باب دهم از واحد نهم)و209 باب از بیان عربی (آخر واحد
یازدهم ) را بنویسد و اضافه شدن دو باب ایقان به162 باب بیان فارسی دردی را نمی گشاید
وهنوز تا 361 باب وعده داده شده توسط باب که موعود بیان می بایست تکمیل کند 197 باب
کم دارد.پس معلوم است باید بابیان دنبال کس دیگری به عنوان موعود بیان باشند تا واقعا
بیان فارسی و عربی را تکمیل کند تا وعده باب به انجاز رسیده باشدو کتاب او متمم بیان
فارسی باشد.تازه هنوز تتمیم بیان عربی روی زمین مانده است که آن خود موضوع را پیچیده
تر می کند!!
خطای دیگر شوقی این است که وی سال نگارش ایقان را سال 1278 دانسته است وحتما
این را از عبارت خود میرزا حسینعلی در ایقان استفاده کرده که می گوید:
هیجده سنه می گذرد که بلایا از جمیع جهات مثل باران بر آنها (بابی ها) باریده"
که بااضافه کردن 18 به 1260_ سال اعلام بابیت باب _ سال 1278بدست می آید.
اما شوقی یادش رفته که خود میرزا در جای دیگر همین کتاب می گوید:
"باری هزارو دویست و هشتاد سنه از ظهور نقطه فرقان گذشت"
وبه این ترتیب زمان نگارش ایقان را حد اقل تا سال 1280مستمر و ادامه دار ذکر نموده است!
یعنی نگارش ایقان حد اقل دو سال طول کشیده است از سال 1278 تا 1280.
و بدین تر تیب ادعای نوشته شدن ایقان در دو شبانه روز توسط شوقی امری خلاف واقع و
ادعایی گزاف می نماید و بهائیان را با چالش جدی روبرو می سازدو سخن رهبر آخرشان را
در مورد اعظم کتب بهائیان بی اعتبار می کند.
نکته دیگری که در قسمت نخست آمد ایمان دایی سید باب است:
گفته شد رساله خالویه که بعد ها ایقان نامیده شد را میرزا حسینعلی برای دعوت دایی
سید باب (سید محمد تاجر شیرازی) نوشت تا او را به دعوت جدید مومن گرداند.علیرغم
ادعای عبدالبها در مورد ایمان آوردن نامبرده ،مورخان او را تا آخر عمر مسلمانی معتقد ونه
بابی شمرده اند.محقق گرانمایه استاد سید محمد محیط طبا طبا ئی در دو مقاله ممتع خود
که در سایت بهایی پژوهی آمده در این زمینه تحقیقاتی نموده اند وشواهدی گویا نشان داده
اندبه نقل از کتب مورخانی همچون تذ کره فسائی در ذکر رجال شیراز و مدفون شدن نامبرده
طبق وصیتش در جوار حرم حضرت شاهچراغ در کنار اجدادش. واگر او بابی می شده همچون
رویه سایر بابیان مثل اصحاب بدشت و ضوضاهای سه گانه از دید همشهریان و مورخان
مخفی نمی مانده است.گرچه فرضا ایمان هم آورده باشد دلیل درستی مطالب ایقان نمی
توانست باشدو باید خود مطالب ایقان مورد ارزیابی واقع گردد که در قسمت بعد به آن
خواهیم پرداخت.
گفته آمد شوقی افندی ،ایقان را بزرگ ترین وقدیمی ترین کتاب بهائیت محسوب می نماید.
اینک عین عبارت اورا از کتاب قرن بدیع جلد دوم صفحه 147 نقل می نمائیم:
"در بین جواهر اسرار مخزونه و لئالی ثمینه مکنونه که از بحر زخار علم و حکمت حضرت
بهاءاله ظاهر گردیده اعظم و اقدم آن کتاب مستطاب ایقان است که در سنین اخیره دوره
اقامت بغداد( 1278 هجری قمری مطابق 1862 میلادی )طی دو شبانه روز از قلم مبارک نازل
گردیده وبا نزول آن بشارت حضرت باب تحقق پذیرفت ووعده الهی که حضرت موعود ،بیان
فارسی را که ناتمام مانده تکمیل خواهد فرمود به انجاز پیوست"
چنان که ملاحظه می فرمائید شوقی عبارت "اعظم " و" اقدم " را برای ایقان بکار برده و
سال نگارش آن را 1278 قمری دانسته و مدت انزال آن را "دو شبانه روز" ذکر نموده است.
شوقی با این عبارتش مر تکب دو خطای عمده شده زیرا بکار بردن عبارت متمم بیان
فارسی برای ایقان،نادرست است به این دلیل که بیان فارسی وعربی طبق گفته باب قرار
بوده 361 باب داشته باشد(19 واحد که هر واحد 19 باب داشته باشد) در حالیکه باب فقط
توانست 162 باب از بیان فارسی (باب دهم از واحد نهم)و209 باب از بیان عربی (آخر واحد
یازدهم ) را بنویسد و اضافه شدن دو باب ایقان به162 باب بیان فارسی دردی را نمی گشاید
وهنوز تا 361 باب وعده داده شده توسط باب که موعود بیان می بایست تکمیل کند 197 باب
کم دارد.پس معلوم است باید بابیان دنبال کس دیگری به عنوان موعود بیان باشند تا واقعا
بیان فارسی و عربی را تکمیل کند تا وعده باب به انجاز رسیده باشدو کتاب او متمم بیان
فارسی باشد.تازه هنوز تتمیم بیان عربی روی زمین مانده است که آن خود موضوع را پیچیده
تر می کند!!
خطای دیگر شوقی این است که وی سال نگارش ایقان را سال 1278 دانسته است وحتما
این را از عبارت خود میرزا حسینعلی در ایقان استفاده کرده که می گوید:
هیجده سنه می گذرد که بلایا از جمیع جهات مثل باران بر آنها (بابی ها) باریده"
که بااضافه کردن 18 به 1260_ سال اعلام بابیت باب _ سال 1278بدست می آید.
اما شوقی یادش رفته که خود میرزا در جای دیگر همین کتاب می گوید:
"باری هزارو دویست و هشتاد سنه از ظهور نقطه فرقان گذشت"
وبه این ترتیب زمان نگارش ایقان را حد اقل تا سال 1280مستمر و ادامه دار ذکر نموده است!
یعنی نگارش ایقان حد اقل دو سال طول کشیده است از سال 1278 تا 1280.
و بدین تر تیب ادعای نوشته شدن ایقان در دو شبانه روز توسط شوقی امری خلاف واقع و
ادعایی گزاف می نماید و بهائیان را با چالش جدی روبرو می سازدو سخن رهبر آخرشان را
در مورد اعظم کتب بهائیان بی اعتبار می کند.
نکته دیگری که در قسمت نخست آمد ایمان دایی سید باب است:
گفته شد رساله خالویه که بعد ها ایقان نامیده شد را میرزا حسینعلی برای دعوت دایی
سید باب (سید محمد تاجر شیرازی) نوشت تا او را به دعوت جدید مومن گرداند.علیرغم
ادعای عبدالبها در مورد ایمان آوردن نامبرده ،مورخان او را تا آخر عمر مسلمانی معتقد ونه
بابی شمرده اند.محقق گرانمایه استاد سید محمد محیط طبا طبا ئی در دو مقاله ممتع خود
که در سایت بهایی پژوهی آمده در این زمینه تحقیقاتی نموده اند وشواهدی گویا نشان داده
اندبه نقل از کتب مورخانی همچون تذ کره فسائی در ذکر رجال شیراز و مدفون شدن نامبرده
طبق وصیتش در جوار حرم حضرت شاهچراغ در کنار اجدادش. واگر او بابی می شده همچون
رویه سایر بابیان مثل اصحاب بدشت و ضوضاهای سه گانه از دید همشهریان و مورخان
مخفی نمی مانده است.گرچه فرضا ایمان هم آورده باشد دلیل درستی مطالب ایقان نمی
توانست باشدو باید خود مطالب ایقان مورد ارزیابی واقع گردد که در قسمت بعد به آن
خواهیم پرداخت.
-
- پست: 14
- تاریخ عضویت: سهشنبه 28 شهریور 1385, 9:37 pm
جناب جویا خدمت شما عرض میکنم که دیگر نه من و نه هیچ بهایی دیگری در این سایت به شما پاسخ گویی نخواهند کرد. شما هم میتوانید هر مقدار که دوست دارید مرا متهم کنید اما با خواندن تاپیک های سایت معلوم میشود چه کسی دنبال جنگ بوده است.از متن شما میشه اینطور برداشت کرد که نمیخواهید مقاله در سایت قرار بگیره ، باشه اینجوری راهی برای فرار از واقعیت دارید اما بنده به هیچ عنوان به تاپیکهای جدیدی که باز میشود جواب نمیدهم. و شما میتوانید برای جمع بندی در همه آنها بنویسید ما جواب نداشته ایم. و وقتی که موقش شد به من اطلاع بدین تا مقاله خاتمیت را برای شما قرار دهم.((اینرا هم بدانید به جز من و اسپرینگ کسی در این سایت به شما جواب نخواهد داد و ما هم دیگر به شما جوابی نمیدهیم.))
راستی از اعترافی هم که در مورد من انجام دادین صمیمانه سپاسگزارم اما میتوانم مطالبی که شما یاس و روزبه در سایت قرار دادین برایتان بشمارم دوست دارین اینکا را انجام بدم؟؟؟
من نمیدونم از کجای مطالب من شما احساس کردین مظلم نمایی کردم اما اینرا میدانم که مظلوم هستیم.
((در صورت تمایل بفرمایید مقاله را قرار دهم زیرا دیگر به هیچ کدام از تاپیکها جوابی داده نمیشود))
موفق باشید.
راستی از اعترافی هم که در مورد من انجام دادین صمیمانه سپاسگزارم اما میتوانم مطالبی که شما یاس و روزبه در سایت قرار دادین برایتان بشمارم دوست دارین اینکا را انجام بدم؟؟؟
من نمیدونم از کجای مطالب من شما احساس کردین مظلم نمایی کردم اما اینرا میدانم که مظلوم هستیم.
((در صورت تمایل بفرمایید مقاله را قرار دهم زیرا دیگر به هیچ کدام از تاپیکها جوابی داده نمیشود))
موفق باشید.
-
- فعّال
- پست: 216
- تاریخ عضویت: دوشنبه 23 مرداد 1385, 2:04 pm
آشنایی با کتاب ایقان ( قسمت سوم :تحقیقات قبلی پیرامون ایقان)
چنان که از مطالب ایقان برمی آید نویسنده در هنگام نوشتن آن، اعتقاد جزم به دعاوی سید باب
داشته ،اسلام را منسوخ و دوره قرآن را پایان یافته و دین جدید را شرع بیان و کتاب آسمانی این
آئین را "بیان" واحکام آن را واجب الاتباع می دانسته است.
او باب رادر ردیف انبیای اولواالعزم وبلکه بالاتر از آنها می دانسته ودر آن زمان برای خودش
هیچگونه ادعائی نداشته ومانند سایر بابیان پیرو شرع باب بوده واو را ترویج می نموده است
در این کتاب میرزاحسینعلی ،سید باب را بحر البحور وجوهر الجواهر وسلطان السلاطین
ومظهروجود ومعبود وجمال ازلی وبحر علم لدنی ونقطه وجود وطلعت محمود می دانسته
وخودش را نسبت به او عبد یا خادم فانی می شمرده و جانشین باب را میرزایحیی ازل (برادر
کوچکتر خودش می دانسته واورا "مصدر امر " نامیده و آن دوره را دوران صبح ازل می شمرده
وخود را متشرع به شرع بیان و مطیع میرزا یحیی ازل جلوه می داده است.
در صفحه 76 می گوید:
"مقصود از این بیانات واضحه اثبات سلطنت آن سلطان السلاطین بود"
ودر صفحه 139 می گوید:
"رب اعلی روح ماسواه فداه بخصوص جمیع علمای هر بلدی توقیعی صادر فرمودند"
ودر صفحه 76 خود را خادم در گاه و خادم فانی و باب را نقطه وجود وطلعت محمود خوانده است.
ودر صفحه 154 می گوید"واین عبد در کمال رضا جان برکف حاضرم "
در همین جا ازل را مصدر امر خوانده ودر محل دیگر محبوب ویار ینهانی ومستور جهانی دانسته
اگر چه وقتی اورا کنارزده و خودش جای باب را گرفت در کتاب بدیع هرچه توانست از سب ولعن و
نسبت های ناشایست نثار او کرد.نسبت هایی که لایق اراذل و اوباش است.
برخی پژوهشگران نوشته اند از همین دورنگی و تذبذب در عقیده و گفتار می توان ادراک نمود
که بهاءاله پیغمبر نیست بلکه یک نفر بشر معتدل و موزون ویک فرد مودب با وجدان هم نیست و
گرنه به برادرش این همه حرف زشت نمی زد. در آینده ما از این موضوع هم سخن خواهیم گفت.
اما در مورد اغلاط واختلافات ایقان محقق گرانمایه استاد محیط طباطبائی می فرمایند:
««اینک در خاتمه نظر خوانندگان را درباره اغلاط و اختلافات لفظی و معنوی نسخه های چاپی و
خطی ایقان به این چند نکته جلب می کند:
1- شیخ عبدالسلام آخوند زاده در رساله مدافعه و مطالعه خود نه بر مبنای اساسی استدلال
ایشان را هدف انتقاد منطقی و کلامی قرار داده ولی به نقاط ایراد لفظی و معنوی از عبارات
ایقان نظری نیفکنده است و به میرزا ابوالفضل و خطیب حلبی مجال آن را داده است که یکی از
تغافل شیخ بر خود ببالد و دیگری با نقل صد و پنجاه و اندی غلط ادبی گوش مدعی را بمالد.
2-آقای محمد رضای افضل که ایقان چاپ اصلاح شده 1318 قاهره را مورد مطالعه قرار داده
هشتاد و چهار خطای آن را در کتاب مطبوع «فلتات و خطئات» بر شمرده است.
3-آقای ابوتراب هدائی در چاپ سوم از کتاب «این دین نیست» چهارصد و پنجاه مورد تفاوت یا
تصحیح میان یک نسخه خطی از کتاب ایقان که در دست داشته با نسخه چاپ اول سربی قاهره
یافته و در برابرهم در جدولی نهاده است. علاوه بر آن در ضمن نقل ده آیه از قرآن کریم تصرفاتی
یافته و نوشته است.
4- عده ای از جوانان فاضل پژوهشگر در تهران از مقابله دقیق چاپ اول ایقان با پنج چاپ دیگر
جدولی فراهم آورده اند که 484 مورد اختلاف را در آن جدول قید کرده اند.
5- خطیب فاضل آقای حاجی شیخ محمود حلبی علاوه بر نقل جدول اختلافات مزبور ،صد و پنجاه
وچهار غلط ادبی از متن ایقان بیرون آورده و در کتاب «پژوهش جامع در باره ایقان» تألیف خود ب
تفصیل یاد کرده است. شاید دیگری در ضمن مراجعه تازه ای به موارد دیگری هم بر بخورد. چنان
که یکی از دوستان فاضل نویسنده در ضمن مراجعه به آخرین صفحه از چاپ اول وقتی نظری بر
عبارت عربی (المنزول من الباء و الهاء » افتاد که در همه نسخ خطی و چاپی به همین صورت
وارد است بر ذکر کلمه «منزول » به جای «نازل» اعتراضی داشت که در جدول اغلاط ادبی خطیب
حلبی هم ذکر شده بود. ولی حذف حرف «الف» از آخر عبارت «الباء و والهاء» را قابل توجیه و
تعلیل نمی دانست و می گفت در پایان غالب نسخه های خطی و چاپی ایقان و در کنار آن از دو
حرف ب و هـ صورت رقمی امضای میرزا حسینعلی با اعداد 152 به چشم می رسد و وجود عدد«
1» در آخر امضا به یادآورنده حدف بی جهت «الف » دنباله ب و هـ متن کتاب است.
اینک دست به دعا برداشته و ازخداوند تبارک و تعالی می طلبیم:
ربنا لاتزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا و هب لنا من لدنک رحمه انک انت الوهاب . 25 محرم سنه 1398
هجری. »»(پایان مطالب استاد محیط طباطبائی)
بحث کتابشناسی را همین جا خاتمه داده و در قسمت بعد نگاهی به مطالب کتاب می اندازیم و
به ارزیابی آن می پردازیم.
چنان که از مطالب ایقان برمی آید نویسنده در هنگام نوشتن آن، اعتقاد جزم به دعاوی سید باب
داشته ،اسلام را منسوخ و دوره قرآن را پایان یافته و دین جدید را شرع بیان و کتاب آسمانی این
آئین را "بیان" واحکام آن را واجب الاتباع می دانسته است.
او باب رادر ردیف انبیای اولواالعزم وبلکه بالاتر از آنها می دانسته ودر آن زمان برای خودش
هیچگونه ادعائی نداشته ومانند سایر بابیان پیرو شرع باب بوده واو را ترویج می نموده است
در این کتاب میرزاحسینعلی ،سید باب را بحر البحور وجوهر الجواهر وسلطان السلاطین
ومظهروجود ومعبود وجمال ازلی وبحر علم لدنی ونقطه وجود وطلعت محمود می دانسته
وخودش را نسبت به او عبد یا خادم فانی می شمرده و جانشین باب را میرزایحیی ازل (برادر
کوچکتر خودش می دانسته واورا "مصدر امر " نامیده و آن دوره را دوران صبح ازل می شمرده
وخود را متشرع به شرع بیان و مطیع میرزا یحیی ازل جلوه می داده است.
در صفحه 76 می گوید:
"مقصود از این بیانات واضحه اثبات سلطنت آن سلطان السلاطین بود"
ودر صفحه 139 می گوید:
"رب اعلی روح ماسواه فداه بخصوص جمیع علمای هر بلدی توقیعی صادر فرمودند"
ودر صفحه 76 خود را خادم در گاه و خادم فانی و باب را نقطه وجود وطلعت محمود خوانده است.
ودر صفحه 154 می گوید"واین عبد در کمال رضا جان برکف حاضرم "
در همین جا ازل را مصدر امر خوانده ودر محل دیگر محبوب ویار ینهانی ومستور جهانی دانسته
اگر چه وقتی اورا کنارزده و خودش جای باب را گرفت در کتاب بدیع هرچه توانست از سب ولعن و
نسبت های ناشایست نثار او کرد.نسبت هایی که لایق اراذل و اوباش است.
برخی پژوهشگران نوشته اند از همین دورنگی و تذبذب در عقیده و گفتار می توان ادراک نمود
که بهاءاله پیغمبر نیست بلکه یک نفر بشر معتدل و موزون ویک فرد مودب با وجدان هم نیست و
گرنه به برادرش این همه حرف زشت نمی زد. در آینده ما از این موضوع هم سخن خواهیم گفت.
اما در مورد اغلاط واختلافات ایقان محقق گرانمایه استاد محیط طباطبائی می فرمایند:
««اینک در خاتمه نظر خوانندگان را درباره اغلاط و اختلافات لفظی و معنوی نسخه های چاپی و
خطی ایقان به این چند نکته جلب می کند:
1- شیخ عبدالسلام آخوند زاده در رساله مدافعه و مطالعه خود نه بر مبنای اساسی استدلال
ایشان را هدف انتقاد منطقی و کلامی قرار داده ولی به نقاط ایراد لفظی و معنوی از عبارات
ایقان نظری نیفکنده است و به میرزا ابوالفضل و خطیب حلبی مجال آن را داده است که یکی از
تغافل شیخ بر خود ببالد و دیگری با نقل صد و پنجاه و اندی غلط ادبی گوش مدعی را بمالد.
2-آقای محمد رضای افضل که ایقان چاپ اصلاح شده 1318 قاهره را مورد مطالعه قرار داده
هشتاد و چهار خطای آن را در کتاب مطبوع «فلتات و خطئات» بر شمرده است.
3-آقای ابوتراب هدائی در چاپ سوم از کتاب «این دین نیست» چهارصد و پنجاه مورد تفاوت یا
تصحیح میان یک نسخه خطی از کتاب ایقان که در دست داشته با نسخه چاپ اول سربی قاهره
یافته و در برابرهم در جدولی نهاده است. علاوه بر آن در ضمن نقل ده آیه از قرآن کریم تصرفاتی
یافته و نوشته است.
4- عده ای از جوانان فاضل پژوهشگر در تهران از مقابله دقیق چاپ اول ایقان با پنج چاپ دیگر
جدولی فراهم آورده اند که 484 مورد اختلاف را در آن جدول قید کرده اند.
5- خطیب فاضل آقای حاجی شیخ محمود حلبی علاوه بر نقل جدول اختلافات مزبور ،صد و پنجاه
وچهار غلط ادبی از متن ایقان بیرون آورده و در کتاب «پژوهش جامع در باره ایقان» تألیف خود ب
تفصیل یاد کرده است. شاید دیگری در ضمن مراجعه تازه ای به موارد دیگری هم بر بخورد. چنان
که یکی از دوستان فاضل نویسنده در ضمن مراجعه به آخرین صفحه از چاپ اول وقتی نظری بر
عبارت عربی (المنزول من الباء و الهاء » افتاد که در همه نسخ خطی و چاپی به همین صورت
وارد است بر ذکر کلمه «منزول » به جای «نازل» اعتراضی داشت که در جدول اغلاط ادبی خطیب
حلبی هم ذکر شده بود. ولی حذف حرف «الف» از آخر عبارت «الباء و والهاء» را قابل توجیه و
تعلیل نمی دانست و می گفت در پایان غالب نسخه های خطی و چاپی ایقان و در کنار آن از دو
حرف ب و هـ صورت رقمی امضای میرزا حسینعلی با اعداد 152 به چشم می رسد و وجود عدد«
1» در آخر امضا به یادآورنده حدف بی جهت «الف » دنباله ب و هـ متن کتاب است.
اینک دست به دعا برداشته و ازخداوند تبارک و تعالی می طلبیم:
ربنا لاتزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا و هب لنا من لدنک رحمه انک انت الوهاب . 25 محرم سنه 1398
هجری. »»(پایان مطالب استاد محیط طباطبائی)
بحث کتابشناسی را همین جا خاتمه داده و در قسمت بعد نگاهی به مطالب کتاب می اندازیم و
به ارزیابی آن می پردازیم.
-
- پست: 14
- تاریخ عضویت: سهشنبه 28 شهریور 1385, 9:37 pm
جناب سردبیر لطفا منو از حذف کردن نترسونید چون قبلا این کارو کردین و دیدین که من خیلی راحت میتونم حتی با بسته شدن Ip هم بیام تو سایت. در ضمن پیشنهاد میکنم باگهای سایتتون رو برطرف کنید چون اگه منو میشناختین تهدید نمیکردین.((milyooner))
حرفهای زیبا و شعاری هم که داده بودین خوندم کسی شعار میده که قولش با عملش یکی نباشه اول خودتون رو به عنوان افراد مسلمان درست کنید و دستورات اسلام را درست رعایت کنید بعد به اصلاح دیگران بپردازید.و فکرم نمیکنم لازم باشه مجددا برخی از کارهایی که انجام دادین عنوان کنم.
اگر یه چند پست بالا تر رو بخونید بنده عرض کردم به تاپیکها جواب نمیدم و شما هم اگه خیلی دنباله پژوهش هستین میتونین منو و دوستان دیگرو حذف کنید ببینیم کی به شما جواب میده .مجددا برای یاد آوری عرض میکنم در این سایت هیچ بهایی دیگری به شما پاسخ گویی نخواهد کرد و شما هم هر وقت که خواستین همانطور که در بالا گفتم بفرمایید تا مقاله خود را قرار دهم.((شما هم به راحتی مطلب بزارین و هر جور که دوست دارین دین بهایی رو انکار کنید))فقط اسم سایتو از بهایی پژوهی به بهایی ستیزی تغییر دهید اینگونه مطمئنن دروغ هم نگفتین جناب سردبیر بی طرف.
مطمئن باشید برای من جواب دادن به مطالب شما کاری نداره خیلی راحت میتونم مثل شما باشم و مدتی اینکارو کردم و تاثیری نداشت برای همین تمامی دوستانی که در حال جوایگویی بودن شمارو با سایتتون تنها خواهند گذاشت.و شما هم میتوانید به راحتی به پژوهشتون ((ستیز)) ادامه بدین و همه این حرفهارو به حساب شعار بزارین.یا بگین جواب نداشتیم، ترسیدیم و... اما افراد متفکر و پژوهشگر به غیر از شما سردبیر بی طرف و دوستانتان حتما مطالب را میخوانند و در مورد توهینها، دروغها، کلمات رکیکی که به من و دوستانم زدید فکر خواهند کرد.
یاس گرامی چون در تاپیک شما این بحث ایجاد شد خواستم یک تشکرم از مطالب مفید شما که از علمای مسلمان است و نه از افراد بی طرف تشکر نمایم.
یا حق
تا بعد...
((منتظر حذف نام کاربریم هستم جناب سردبیر و یا سانسور مطالب))
حرفهای زیبا و شعاری هم که داده بودین خوندم کسی شعار میده که قولش با عملش یکی نباشه اول خودتون رو به عنوان افراد مسلمان درست کنید و دستورات اسلام را درست رعایت کنید بعد به اصلاح دیگران بپردازید.و فکرم نمیکنم لازم باشه مجددا برخی از کارهایی که انجام دادین عنوان کنم.
اگر یه چند پست بالا تر رو بخونید بنده عرض کردم به تاپیکها جواب نمیدم و شما هم اگه خیلی دنباله پژوهش هستین میتونین منو و دوستان دیگرو حذف کنید ببینیم کی به شما جواب میده .مجددا برای یاد آوری عرض میکنم در این سایت هیچ بهایی دیگری به شما پاسخ گویی نخواهد کرد و شما هم هر وقت که خواستین همانطور که در بالا گفتم بفرمایید تا مقاله خود را قرار دهم.((شما هم به راحتی مطلب بزارین و هر جور که دوست دارین دین بهایی رو انکار کنید))فقط اسم سایتو از بهایی پژوهی به بهایی ستیزی تغییر دهید اینگونه مطمئنن دروغ هم نگفتین جناب سردبیر بی طرف.
مطمئن باشید برای من جواب دادن به مطالب شما کاری نداره خیلی راحت میتونم مثل شما باشم و مدتی اینکارو کردم و تاثیری نداشت برای همین تمامی دوستانی که در حال جوایگویی بودن شمارو با سایتتون تنها خواهند گذاشت.و شما هم میتوانید به راحتی به پژوهشتون ((ستیز)) ادامه بدین و همه این حرفهارو به حساب شعار بزارین.یا بگین جواب نداشتیم، ترسیدیم و... اما افراد متفکر و پژوهشگر به غیر از شما سردبیر بی طرف و دوستانتان حتما مطالب را میخوانند و در مورد توهینها، دروغها، کلمات رکیکی که به من و دوستانم زدید فکر خواهند کرد.
یاس گرامی چون در تاپیک شما این بحث ایجاد شد خواستم یک تشکرم از مطالب مفید شما که از علمای مسلمان است و نه از افراد بی طرف تشکر نمایم.
یا حق
تا بعد...
((منتظر حذف نام کاربریم هستم جناب سردبیر و یا سانسور مطالب))
-
- فعّال
- پست: 454
- تاریخ عضویت: یکشنبه 18 تیر 1385, 3:01 pm
این مطلب شما را حذف نمی کنم( با اینکه طبق ضوابط جدید باید حذف می شد زیراهم شعار داده اید هم غیر مرتبط با موضوع تاپیک صحبت کرده اید)تا به کاربران نشان داده شود این جوان بهائی قصد اخلال دارد.
ظریفی گفت:
براحتی می توان حدس زد تشکیلات بهائی راضی به بهائی پژوهی نیست و چون مستقیما
نمی تواند کاری کند از طریق این افراد می خواهد جلو این کار را بگیرد.در هر تاپیکی وارد شود ویک شعار بدهدو مسیر بحث را منحرف و حواس ها را پرت نمایداگر هم سردبیر مطلب او را حذف نمود داد مظلومیت سر دهد.
خودش را هم نماینده بهائی ها معرفی نموده شعار دهد هیچ بهائی به این سایت مراجعه نخواهد کرد!
این حرف او از مطالب زیادی پرده بر می دارد زیرا به قول آن ظریف تشکیلات می پندارد فکر کردن هم بخشنامه ای است که به افراد بهایی بگویند این را بخوان وآن را نخوان این سایت را ببین و آن سایت را نبین (آن هم در عصر ارتباطات )وگرنه طرد خواهی شد!
دوستان پژوهشگربهائی بسیاری در طول همین مدت کوتاه در ارتباط با ما از ما خواسته اند بهیج وجه را ه خود را ترک نکنیم وما آنها را هماره در کنار خود می بینیم.
ضمنا کار بران خوشحال می شوند شما جواب ندهید چون جواب های مشعشع شما آنقدر با شعار همراه است که آزار دهنده شده است.مسلما اگر باز در این تاپیک ایقان حرف شعاری و بی ربط بزنید حذف خواهد شد.در حالیکه می بینید در همین تاپیک ایقان spring دو صفحه نقد مطالب Yas را نوشته و عینا آمده است.
ظریفی گفت:
براحتی می توان حدس زد تشکیلات بهائی راضی به بهائی پژوهی نیست و چون مستقیما
نمی تواند کاری کند از طریق این افراد می خواهد جلو این کار را بگیرد.در هر تاپیکی وارد شود ویک شعار بدهدو مسیر بحث را منحرف و حواس ها را پرت نمایداگر هم سردبیر مطلب او را حذف نمود داد مظلومیت سر دهد.
خودش را هم نماینده بهائی ها معرفی نموده شعار دهد هیچ بهائی به این سایت مراجعه نخواهد کرد!
این حرف او از مطالب زیادی پرده بر می دارد زیرا به قول آن ظریف تشکیلات می پندارد فکر کردن هم بخشنامه ای است که به افراد بهایی بگویند این را بخوان وآن را نخوان این سایت را ببین و آن سایت را نبین (آن هم در عصر ارتباطات )وگرنه طرد خواهی شد!
دوستان پژوهشگربهائی بسیاری در طول همین مدت کوتاه در ارتباط با ما از ما خواسته اند بهیج وجه را ه خود را ترک نکنیم وما آنها را هماره در کنار خود می بینیم.
ضمنا کار بران خوشحال می شوند شما جواب ندهید چون جواب های مشعشع شما آنقدر با شعار همراه است که آزار دهنده شده است.مسلما اگر باز در این تاپیک ایقان حرف شعاری و بی ربط بزنید حذف خواهد شد.در حالیکه می بینید در همین تاپیک ایقان spring دو صفحه نقد مطالب Yas را نوشته و عینا آمده است.
-
- پست: 7
- تاریخ عضویت: سهشنبه 7 شهریور 1385, 10:32 am
با سلام و تشکر از زحمات شما خواهشمند است به رویه خودتان ادامه دهید تا ذهن عامه مردم نسبت به این فرقه روشن گردد ضمنا از تهدیدات این میلیاردر عزیز نیز ابا نداشته باشید چون کسی که تقوا نداشت و از خدا نترسید مرتبا مانند روسای دینشان دچار تناقض گوئی خواهد شد ایشان از یکطرف میگوید اگر مراحذف کنید از راه دیگر وارد خواهم شد و در همان نامه میگوید ما دیگر به شما هیچ پاسخی نخواهیم دادو شما را ترک خواهیم کرد.حال ما نمیدانیم به کدام عمل خواهند کرد؟؟؟؟؟؟؟
-
- پست: 14
- تاریخ عضویت: سهشنبه 28 شهریور 1385, 9:37 pm
جناب سردبیر کاش حذف میکردین (با اینکه ضوابط به شما اجازه میده شما هر کاری که میخواین انجام بدین اما بقیه انجام ندن) تا به همه نشان داده شود سردبیر گرامی چقدر بی طرف و صادق است.
براحتی میتوان حدس زد که شما هیچی از تشکیلات بهایی نمیدانی. یک بار دیگر هم جناب اسپرینگ به شما گفته بود مگر تشکیلات میداند که میلیونر کیست و به او بگویید در سایت جواب ندهد یا از طریق ما اقدامی انجام بدهد؟؟ از این حرفها نزنید که خیلی آبرو ریزی میشه و...
در کدام تاپیک مسیر بحث را عوض کردم و شعار دادم؟؟و اگر سردبیر دروغ گفت باید داد مظلومیت سر داد چون واقعا چند جایی دروغ گفته . سردبیر جان حرفهای ناجور نزن به ضررت تموم میشه چون فعلا تمام برگهای برنده دست منه و اگه دوست داری سایت بهایی ستیزی که درست کردی بخوابه و کسی برای پاسخ گویی نباشه براحتی میتوانی نام کاربری منو حذف کنی ببینی کس دیگه برای جوابگویی میاد یا نه.
این حرف او از مطالب زیادی پرده بر می دارد زیرا به قول آن ظریف تشکیلات می پندارد فکر کردن هم بخشنامه ای است که به افراد بهایی بگویند این را بخوان وآن را نخوان این سایت را ببین و آن سایت را نبین (آن هم در عصر ارتباطات )وگرنه طرد خواهی شد!
جناب سردبیر جواب این حرفتو در بالا دادم اما توصیه میکنم در عصر ارتباطات که از آن دم میزنی به دوستان خود بگویید سایتهای بهایی را فیلتر نکنند تا همه براحتی پژوهش کنند. نکند این حرفها رو هم به حساب شعار میزاری؟؟ بد نیست به دو سایت زیر نگاه کنید:
سایت اصلی نگاه:
www.negah.org
که بعد فیلتر شد و به آدرس زیر تغییر پیدا کرد:
www.newnegah.org
چندتا دیگه از این سایتها در عصر ارتباطات بهت معرفی کنم جناب سردبیر؟؟بهتره یه حرفی بزنی که معلوم بشه مدیری و یه چیزایی میدونی اینجوری با این حرفها خودتو ضایع میکنی.
در مورد طرد هم شما اول برو ببین به چه دلایلی طرد صورت میگیرد برای برای خودت بخشنامه صادر کن.
دوستان زیادی هم از من خواسته اند دروغها و توهینهای شما را آشکار کنم. جواب شمارو بدم و من آنها را در کنار خود حس میکنم اما میخ آهنین نرود در سنگ جناب سردبیر بی طرف .بی طرفی شما از نوشته هایتان کاملا مشخص است بهتر نیست تنها به عنوان مدیر نظاره گر باشید؟؟
بسیار عالی است منم بسیار خوشحال میشم که ببینم کی به جز من جواب میده و اگر کسی جواب نده این سایت میشه بهایی پژوهی؟
دوست عزیز بازدیدت به 1000000 در روزم برسه هر کی که با بهایی ها ارتباط داشته باشه تمام حرفهای شمارو دروغ حساب میکنه و کسی هم که ارتباط نداشته باشه اگه واقعا بخواد پژوهش کنه مطالب افراد بی طرف رو میخونه نه مطالب ستیزه جویی سایت شما و اگر فرد بهایی هم وارد سایت شما بشه مثل من و دوستانم یه چند هفته شاید به شما جواب بده بد براتون دعا میکنه و شما رو به خدا میسپاره که بگین جواب نداشتن یا ترسیدن.و اگه افرادی مثل خودتونم مطالبتون رو بخونن که معلومه نتیجه چی میشه...
مسلما اگر این پست را حذف کنید من جور دیگری برخورد میکنم سردبیر گرامی من چندین بار اشاره به اسمم کردم مطمئن باش میلیونر تو خیلی از سایتها معروفه اون هم به اسم بهایی پس بهتره خیلی شما منو تهدید نکنی چون منم تهدید بلدم اما خوشم نمیاد و مثل کسی که حرفی نداره دیگران رو تهدید کنم.
در ضمن من جواب شما رو دادم و شعاری در کار نیست چون گفتین تاپیک ایجاد نکنم همینجا جواب دادم یعنی شما هر چه دلتان میخواهد میتوانید بگویید اما ما نمیتونیم؟!!!!
این آخرین مطلب من به عنوان جواب بود پس بهتره حذف نکنید و هر وقت که موقش شد به من بگین تا تاپیک خاتمیت رو ایجاد کنم چون دیگه جوابی به هیچ پست و تاپیکی داده نمیشه.
موفق باشید.
خدا نگهدار شما..
براحتی میتوان حدس زد که شما هیچی از تشکیلات بهایی نمیدانی. یک بار دیگر هم جناب اسپرینگ به شما گفته بود مگر تشکیلات میداند که میلیونر کیست و به او بگویید در سایت جواب ندهد یا از طریق ما اقدامی انجام بدهد؟؟ از این حرفها نزنید که خیلی آبرو ریزی میشه و...
در کدام تاپیک مسیر بحث را عوض کردم و شعار دادم؟؟و اگر سردبیر دروغ گفت باید داد مظلومیت سر داد چون واقعا چند جایی دروغ گفته . سردبیر جان حرفهای ناجور نزن به ضررت تموم میشه چون فعلا تمام برگهای برنده دست منه و اگه دوست داری سایت بهایی ستیزی که درست کردی بخوابه و کسی برای پاسخ گویی نباشه براحتی میتوانی نام کاربری منو حذف کنی ببینی کس دیگه برای جوابگویی میاد یا نه.
این حرف او از مطالب زیادی پرده بر می دارد زیرا به قول آن ظریف تشکیلات می پندارد فکر کردن هم بخشنامه ای است که به افراد بهایی بگویند این را بخوان وآن را نخوان این سایت را ببین و آن سایت را نبین (آن هم در عصر ارتباطات )وگرنه طرد خواهی شد!
جناب سردبیر جواب این حرفتو در بالا دادم اما توصیه میکنم در عصر ارتباطات که از آن دم میزنی به دوستان خود بگویید سایتهای بهایی را فیلتر نکنند تا همه براحتی پژوهش کنند. نکند این حرفها رو هم به حساب شعار میزاری؟؟ بد نیست به دو سایت زیر نگاه کنید:
سایت اصلی نگاه:
www.negah.org
که بعد فیلتر شد و به آدرس زیر تغییر پیدا کرد:
www.newnegah.org
چندتا دیگه از این سایتها در عصر ارتباطات بهت معرفی کنم جناب سردبیر؟؟بهتره یه حرفی بزنی که معلوم بشه مدیری و یه چیزایی میدونی اینجوری با این حرفها خودتو ضایع میکنی.
در مورد طرد هم شما اول برو ببین به چه دلایلی طرد صورت میگیرد برای برای خودت بخشنامه صادر کن.
دوستان زیادی هم از من خواسته اند دروغها و توهینهای شما را آشکار کنم. جواب شمارو بدم و من آنها را در کنار خود حس میکنم اما میخ آهنین نرود در سنگ جناب سردبیر بی طرف .بی طرفی شما از نوشته هایتان کاملا مشخص است بهتر نیست تنها به عنوان مدیر نظاره گر باشید؟؟
بسیار عالی است منم بسیار خوشحال میشم که ببینم کی به جز من جواب میده و اگر کسی جواب نده این سایت میشه بهایی پژوهی؟
دوست عزیز بازدیدت به 1000000 در روزم برسه هر کی که با بهایی ها ارتباط داشته باشه تمام حرفهای شمارو دروغ حساب میکنه و کسی هم که ارتباط نداشته باشه اگه واقعا بخواد پژوهش کنه مطالب افراد بی طرف رو میخونه نه مطالب ستیزه جویی سایت شما و اگر فرد بهایی هم وارد سایت شما بشه مثل من و دوستانم یه چند هفته شاید به شما جواب بده بد براتون دعا میکنه و شما رو به خدا میسپاره که بگین جواب نداشتن یا ترسیدن.و اگه افرادی مثل خودتونم مطالبتون رو بخونن که معلومه نتیجه چی میشه...
مسلما اگر این پست را حذف کنید من جور دیگری برخورد میکنم سردبیر گرامی من چندین بار اشاره به اسمم کردم مطمئن باش میلیونر تو خیلی از سایتها معروفه اون هم به اسم بهایی پس بهتره خیلی شما منو تهدید نکنی چون منم تهدید بلدم اما خوشم نمیاد و مثل کسی که حرفی نداره دیگران رو تهدید کنم.
در ضمن من جواب شما رو دادم و شعاری در کار نیست چون گفتین تاپیک ایجاد نکنم همینجا جواب دادم یعنی شما هر چه دلتان میخواهد میتوانید بگویید اما ما نمیتونیم؟!!!!
این آخرین مطلب من به عنوان جواب بود پس بهتره حذف نکنید و هر وقت که موقش شد به من بگین تا تاپیک خاتمیت رو ایجاد کنم چون دیگه جوابی به هیچ پست و تاپیکی داده نمیشه.
موفق باشید.
خدا نگهدار شما..
-
- فعّال
- پست: 251
- تاریخ عضویت: سهشنبه 31 مرداد 1385, 2:57 pm
اولا خدمت دوستان محترم سایت بهایی پژوهی سلام عرض می کنم.
ثانیا از این که چند روزی است توفیق آن را ندارم تا در سایت حضور جدی داشته باشم، پوزش می طلبم. حقیر در پی آن ام تا پس از خلاصه شدن مباحث پیشین و قرار گرفتن آن ها در سایت و نیز گشوده شدن تاپیک های مباحث تخصصی به خواست خداوند در خدمت شما باشم.
ثالثا خدمت جناب اسپرینگ سلام ویژه عرض می کنم و اعلام می دارم که پیام شما را دریافت کردم از تذکر شما هم- ضمن آن که آن را درست می دانم- تشکر می کنم. و به این وسیله به سردبیر محترم هم عرض می کنم که از این پس همگی ما- حتی جناب سردبیر- ملتزم خواهیم بود تا مقررات وضع شده توسط سردبیر را رعایت کنیم.
رابعا خوانندگان سایت توجه دارند که میلی جوان و جویای نام و کمی هم سرکش، به خاطر آنکه یک یا دو بار به علت عبور از خط قرمز سایت، حذف شد، ده ها بار عنوان کرده است که مطالب من حذف می شود. او توجه ندارد که چه بسا بسیاری از هم کیشان ایشان از این روش او ناراحت می شوند. سبک نوشته های ایشان که پر است از تکرار ادعاهای نادرست، حکایت از روش ناپسندی می کند که او در پیش گرفته است. من از سردبیر محترم خواهش می کنم به هیچ روی مطالب ایشان را حذف نکنند تا دیگران در باره ی و قضاوت کنند.
خامسا به اطلاع جناب اسپرینگ می رسانم که به زودی شاهد بحث مهم خاتمیت خواهیم بود. کمی صبوری بورزید تا تاپیک های قبلی خلاصه و ارائه شوند و پس از آن به بحث خاتمیت بپردازیم.
سادسا از جناب یاس خواهش می کنم بحث بررسی کتاب ایقان را هم چنان پی بگیرند.
با تشکر از عنایت همه ی عزیزان
ثانیا از این که چند روزی است توفیق آن را ندارم تا در سایت حضور جدی داشته باشم، پوزش می طلبم. حقیر در پی آن ام تا پس از خلاصه شدن مباحث پیشین و قرار گرفتن آن ها در سایت و نیز گشوده شدن تاپیک های مباحث تخصصی به خواست خداوند در خدمت شما باشم.
ثالثا خدمت جناب اسپرینگ سلام ویژه عرض می کنم و اعلام می دارم که پیام شما را دریافت کردم از تذکر شما هم- ضمن آن که آن را درست می دانم- تشکر می کنم. و به این وسیله به سردبیر محترم هم عرض می کنم که از این پس همگی ما- حتی جناب سردبیر- ملتزم خواهیم بود تا مقررات وضع شده توسط سردبیر را رعایت کنیم.
رابعا خوانندگان سایت توجه دارند که میلی جوان و جویای نام و کمی هم سرکش، به خاطر آنکه یک یا دو بار به علت عبور از خط قرمز سایت، حذف شد، ده ها بار عنوان کرده است که مطالب من حذف می شود. او توجه ندارد که چه بسا بسیاری از هم کیشان ایشان از این روش او ناراحت می شوند. سبک نوشته های ایشان که پر است از تکرار ادعاهای نادرست، حکایت از روش ناپسندی می کند که او در پیش گرفته است. من از سردبیر محترم خواهش می کنم به هیچ روی مطالب ایشان را حذف نکنند تا دیگران در باره ی و قضاوت کنند.
خامسا به اطلاع جناب اسپرینگ می رسانم که به زودی شاهد بحث مهم خاتمیت خواهیم بود. کمی صبوری بورزید تا تاپیک های قبلی خلاصه و ارائه شوند و پس از آن به بحث خاتمیت بپردازیم.
سادسا از جناب یاس خواهش می کنم بحث بررسی کتاب ایقان را هم چنان پی بگیرند.
با تشکر از عنایت همه ی عزیزان
-
- فعّال
- پست: 216
- تاریخ عضویت: دوشنبه 23 مرداد 1385, 2:04 pm
آشنایی با کتاب ایقان (قسمت چهارم:محتوای دو باب ایقان)
چنانچه عرض شد درون مایه کتاب ایقان ،اثبات مظهریت سید باب است وبهاء اله در آن تاریخ
خود را تابع و پیرو باب و جانشین او ازل می شمرده است وبرای خویشتن هیچ مقامی قائل
نبوده وخودرا عبد و خادم فانی و باب را رب اعلی و سلطان السلاطین و میرزا یحیی را مصدر
امر و صبح ازلی می نامیده است.
برای اثبات مظهریت باب ،میرزا حسینعلی روشی خاص را در پیش گرفته است که در ذیل
بدان می پردازیم:
او دقیقا عوامل عدم اقبال مردم به باب را شناسائی کرده وبرای آنها چاره اندیشی نموده
وراه حل ارائه داده است. او دیده بود عالمان و محققان نخستین مانع گرایش مردم به باب
بودند زیرا بی سوادی او را حتی در ادبیات آشکار می ساختند وتناقض گوئیهایش را نشان
می دادند و بطلان ادعاهایش را بر اساس شواهد قرآنی و روائی مبرهن می ساختند
وروشنگری می نمودند و مانع گرایش مردم به او می شدندلذا در تمام باب اول از دوباب
ایقان طی 58 صفحه چوب را بر داشته وبه جان علما افتاده و آنهارا بزرگترین مانع و سد
هدایت مردم شمرده و همه ایشان را جاه طلب و دین فروش گفته ازمردم خواسته است
اصلا دنبال عالمان نروند واگر می خواهند به حقیقت وحقانیت باب برسندباید گوش به حرف
احدی از علما ندهندوبه آنها متمسک نشوند که اگر چنین کنند از درک حقیقت و وصول به
سرچشمه حیات ومعرفت محجوب و محروم گردند.اگر هم علما شواهدی در رد باب آوردند
اصلا هیچ توجهی به آن نصوص و مطالب معقوله و منقوله در قرآن وروایات فراوان دینی ننمایند
که مثلا قائم موعود را دارای ویژگی هائی شمرده _که هیچکدامش در باب نیست_و در این زمینه
حتی به ظواهر آیات و روایات هم استناد نکنند و بدون تکیه به هیچ عالم و نص و دلیلی بیایند
و حقانیت این ظهور را بپذیرندو فورا بابی شوند.
باب دوم از صفحه 58 تا پایان چاره جوئی برای دومین مشکل در سرراه گرایش مردم به باب
است و آن همانا صراحت نصوص در باره ویژگی های قائم مبنی بر سلطنت آشکار در روی
زمین و ظهور عدل ودادو محو ظلم وستم وایجاد حکومت سراسری توحیدی می باشد.او
برای رفع این مشکل حکم داده همه این نصوص را باید از حالت ظاهر خارج نموده و معنوی
بدانیم.مثلا سلطنت قائم را ظاهری ندانیم و معنوی بدانیم وآن غلبه و نفوذ در قلوب است
که باب هم داشت وعده ای حاضر شدند در راه او کشته شوند .
پس سلطنت قائم (یعنی باب) معنوی است نه ظاهری و همین طور سایر آیات و روایات را
باید معنوی دانست واز باب انتظار هیچ تغییر ظاهری در اوضاع جهان را نداشته باشید وفورا
به او ایمان آورید.وبرای این کار هم به همه آیات و روایات تعرض نموده با سفسطه و مغالطه
و تحریف و کم و زیاد کردن ،آنها را با مقصود خود همراه کرده است.
بدین ترتیب ابتدا رابطه فرد را با علم و عالم در باب اول قطع نموده وسپس در باب دوم رابطه
اش را با نصوص دینی هم بریده تا طبق آن نصوص از باب انتظار عدل گستری و ظلم بر اندازی
از جهان را نداشته باشد و یکسر به حرف او تسلیم شود وفورا بابی گردد.
اما تفصیل این سخن را به شماره بعد وامی گذاریم.
چنانچه عرض شد درون مایه کتاب ایقان ،اثبات مظهریت سید باب است وبهاء اله در آن تاریخ
خود را تابع و پیرو باب و جانشین او ازل می شمرده است وبرای خویشتن هیچ مقامی قائل
نبوده وخودرا عبد و خادم فانی و باب را رب اعلی و سلطان السلاطین و میرزا یحیی را مصدر
امر و صبح ازلی می نامیده است.
برای اثبات مظهریت باب ،میرزا حسینعلی روشی خاص را در پیش گرفته است که در ذیل
بدان می پردازیم:
او دقیقا عوامل عدم اقبال مردم به باب را شناسائی کرده وبرای آنها چاره اندیشی نموده
وراه حل ارائه داده است. او دیده بود عالمان و محققان نخستین مانع گرایش مردم به باب
بودند زیرا بی سوادی او را حتی در ادبیات آشکار می ساختند وتناقض گوئیهایش را نشان
می دادند و بطلان ادعاهایش را بر اساس شواهد قرآنی و روائی مبرهن می ساختند
وروشنگری می نمودند و مانع گرایش مردم به او می شدندلذا در تمام باب اول از دوباب
ایقان طی 58 صفحه چوب را بر داشته وبه جان علما افتاده و آنهارا بزرگترین مانع و سد
هدایت مردم شمرده و همه ایشان را جاه طلب و دین فروش گفته ازمردم خواسته است
اصلا دنبال عالمان نروند واگر می خواهند به حقیقت وحقانیت باب برسندباید گوش به حرف
احدی از علما ندهندوبه آنها متمسک نشوند که اگر چنین کنند از درک حقیقت و وصول به
سرچشمه حیات ومعرفت محجوب و محروم گردند.اگر هم علما شواهدی در رد باب آوردند
اصلا هیچ توجهی به آن نصوص و مطالب معقوله و منقوله در قرآن وروایات فراوان دینی ننمایند
که مثلا قائم موعود را دارای ویژگی هائی شمرده _که هیچکدامش در باب نیست_و در این زمینه
حتی به ظواهر آیات و روایات هم استناد نکنند و بدون تکیه به هیچ عالم و نص و دلیلی بیایند
و حقانیت این ظهور را بپذیرندو فورا بابی شوند.
باب دوم از صفحه 58 تا پایان چاره جوئی برای دومین مشکل در سرراه گرایش مردم به باب
است و آن همانا صراحت نصوص در باره ویژگی های قائم مبنی بر سلطنت آشکار در روی
زمین و ظهور عدل ودادو محو ظلم وستم وایجاد حکومت سراسری توحیدی می باشد.او
برای رفع این مشکل حکم داده همه این نصوص را باید از حالت ظاهر خارج نموده و معنوی
بدانیم.مثلا سلطنت قائم را ظاهری ندانیم و معنوی بدانیم وآن غلبه و نفوذ در قلوب است
که باب هم داشت وعده ای حاضر شدند در راه او کشته شوند .
پس سلطنت قائم (یعنی باب) معنوی است نه ظاهری و همین طور سایر آیات و روایات را
باید معنوی دانست واز باب انتظار هیچ تغییر ظاهری در اوضاع جهان را نداشته باشید وفورا
به او ایمان آورید.وبرای این کار هم به همه آیات و روایات تعرض نموده با سفسطه و مغالطه
و تحریف و کم و زیاد کردن ،آنها را با مقصود خود همراه کرده است.
بدین ترتیب ابتدا رابطه فرد را با علم و عالم در باب اول قطع نموده وسپس در باب دوم رابطه
اش را با نصوص دینی هم بریده تا طبق آن نصوص از باب انتظار عدل گستری و ظلم بر اندازی
از جهان را نداشته باشد و یکسر به حرف او تسلیم شود وفورا بابی گردد.
اما تفصیل این سخن را به شماره بعد وامی گذاریم.
-
- پست: 14
- تاریخ عضویت: سهشنبه 28 شهریور 1385, 9:37 pm
جناب جویا برای بار چندم خدمت شما عرض میکنم تهمت نزنید چون از این کار نفرت دارم.
من از کدوم قانون سرپیچی کردم که میگین از خط قرمز رد شدم؟؟
من کی سرکشی کردم؟؟ به کسی که جواب اهانتهای شمارو میده که حتی نیاز به جواب هم نداره میگین سرکشی کرده؟؟ جناب جویا خیلی متاسفم برای شما که هنوز به تهمتهای خود ادامه میدهید و میگویید از خط قرمز رد شدم اما میشه بدونم این خط قرمز کجا بوده که رد شدم؟؟ یا چه خطایی کرم؟؟
جناب جویا از این پس لحن صحبتم با شما عوض میشه آخه جناب منطق کدوم هم کیشه دیگه ی من در این سایت با شما بحث کرده که شما فهمیدین ناراحت شدن؟؟ خوشحال میشم بدونم نکنه با پیغام خصوصی بهتون گفتن!!؟؟؟ پس چرا خودشون به شما جواب نمیدن؟؟نکنه از احساسات دیگران پرسیدن جز بحثهای منطقیه؟؟ یا ندادن اطلاعات؟؟
جویا جان حرفی بزن که نشون از سن و سال شما بده.این حرفها اصلا شایسه شما نیست.
سبک نوشته ها را میخواهید با یکدیگر مقایسه کنیم؟؟ ببینیم تکرار در کدام بیشتر است ؟؟ ببینیم توهین در کدام بیشتر است؟؟ببینیم چه کسی مکررا سئوالات قبلی را در همه تاپیکها تکرار کرده؟؟ چه کسی دوست داره از احساسات همه با خبر بشه؟؟ چه کسی دروغ گفته؟؟
فقط میتونم بگم متاسفم
با رجای تایید از رب مجید برای شما ستیزه جویان
تا بعد و خاتمیت..
((بر میگردم))
من از کدوم قانون سرپیچی کردم که میگین از خط قرمز رد شدم؟؟
من کی سرکشی کردم؟؟ به کسی که جواب اهانتهای شمارو میده که حتی نیاز به جواب هم نداره میگین سرکشی کرده؟؟ جناب جویا خیلی متاسفم برای شما که هنوز به تهمتهای خود ادامه میدهید و میگویید از خط قرمز رد شدم اما میشه بدونم این خط قرمز کجا بوده که رد شدم؟؟ یا چه خطایی کرم؟؟
جناب جویا از این پس لحن صحبتم با شما عوض میشه آخه جناب منطق کدوم هم کیشه دیگه ی من در این سایت با شما بحث کرده که شما فهمیدین ناراحت شدن؟؟ خوشحال میشم بدونم نکنه با پیغام خصوصی بهتون گفتن!!؟؟؟ پس چرا خودشون به شما جواب نمیدن؟؟نکنه از احساسات دیگران پرسیدن جز بحثهای منطقیه؟؟ یا ندادن اطلاعات؟؟
جویا جان حرفی بزن که نشون از سن و سال شما بده.این حرفها اصلا شایسه شما نیست.
سبک نوشته ها را میخواهید با یکدیگر مقایسه کنیم؟؟ ببینیم تکرار در کدام بیشتر است ؟؟ ببینیم توهین در کدام بیشتر است؟؟ببینیم چه کسی مکررا سئوالات قبلی را در همه تاپیکها تکرار کرده؟؟ چه کسی دوست داره از احساسات همه با خبر بشه؟؟ چه کسی دروغ گفته؟؟
فقط میتونم بگم متاسفم
با رجای تایید از رب مجید برای شما ستیزه جویان
تا بعد و خاتمیت..
((بر میگردم))
-
- پست: 14
- تاریخ عضویت: سهشنبه 28 شهریور 1385, 9:37 pm
این تاپیک رو به عنوان معذرت خواهی ایجاد میکنم چون میدونم لحن صحبتم تند بوده و امیدوارم ناراحت نشده باشید.
جناب سردبیر، جویای عزیز ، یاس گرامی و دیگر دوستان اگه تو این مدت حرفی زدم که باعث ناراحتی شما شده امیدوارم منو ببخشین چون قراره دیگه من تو این سایت چیزی نگنم خواستم یه معذرت خواهی کرده باشم تا با وجدان راحت سر روی بالشت بزارم.
یک مطلبم که خیلی مهمه میخواستم بگم مطمئنن دوستان بهایی زیادی به این سایت سر میزنن و این منم منم ها حمل بر آن نباشه که من کسی هستم. منم یک فرد بهایی از یک جامعه بزرگ هستم هر کدام از دوستان که تمایل داشتند میتونن جواب بدن. اما بنده شخصا دیگه در این گفتگو ها شرکت نمیکنم و منتظر میمانم تا زمان تاپیک خاتمیت.
موفق و موید باشید.
ایام به کام شما
تا آینده ای نزدیک خداحافظ...
جناب سردبیر، جویای عزیز ، یاس گرامی و دیگر دوستان اگه تو این مدت حرفی زدم که باعث ناراحتی شما شده امیدوارم منو ببخشین چون قراره دیگه من تو این سایت چیزی نگنم خواستم یه معذرت خواهی کرده باشم تا با وجدان راحت سر روی بالشت بزارم.
یک مطلبم که خیلی مهمه میخواستم بگم مطمئنن دوستان بهایی زیادی به این سایت سر میزنن و این منم منم ها حمل بر آن نباشه که من کسی هستم. منم یک فرد بهایی از یک جامعه بزرگ هستم هر کدام از دوستان که تمایل داشتند میتونن جواب بدن. اما بنده شخصا دیگه در این گفتگو ها شرکت نمیکنم و منتظر میمانم تا زمان تاپیک خاتمیت.
موفق و موید باشید.
ایام به کام شما
تا آینده ای نزدیک خداحافظ...