آذزخش در صمیمانه نوشته است:
سردبیر گرامی
از شاهکارهای استاد فقید محیط طباطبائی ،تحقیقات رشیقه ایشان در کتب تاریخی بابیه و بهائیه است ونیز تحریفاتی که در آنها انجام شده و پره برداری از حقایق آنهاست.یکی از نویسندگان هتاک بهایی در یکی از سایت های بهایی ،ضمن دشنام گوئی به اسطوره پژوهش مرحوم استاد محیط ، از روی غیظ ناشی از تعصبات کور ،ناشیانه او را ازلی زاده معرفی کرده تا بلکه تحقیقات ایشان را با این فحش بی اثر کند!!
شایسته است برای تبیین تحقیقات استاد در حوزه تواریخ بابی و بهایی ،تاپیکی با عنوان "تحریف تاریخ " گشوده شود تا پژوهشگران مجال یابند مطالب خود را در این زمینه عرضه نمایند...
لذا این تاپیک گشوده می شود تا او و سایرین بتوانند در این زمینه ، اطلاعاتی را فرا روی پژوهشگران قرار دهند.
تحریف بزرگ در تاریخ
-
- پست: 23
- تاریخ عضویت: یکشنبه 14 آبان 1385, 3:25 pm
با تشکر از سردبیر گرامی نخستین قسمت از مطالب در مورد متون تاریخی بابی و بهایی را به نظر پژوهشگران عزیز می رسانم.
کتاب نقطه الکاف
اولین و کامل ترین کتاب تاریخ مربوط به باب و پیروان او ،کتاب "نقطه الکاف "نوشته
میرزا جانی می باشد.
میرزا جانی مناسب ترین و منحصر بفرد ترین شخص برای ثبت حقایق تاریخی مربوط به
جنبش بابیه بوده است.او یک تاجر اهل کاشان بود که به مدت دو روز در منزلش از باب
پذیرائی کرد.او در سفرهای زیادی همراه با میرزا یحیی صبح ازل و برادرش میرزا
حسینعلی بها بودو از نزدیک رهبران اولیه بابی را می شناخت و به عنوان فردی با
شخصیت و صداقت مورد قبول و احترام بابیان بود و سرانجام با کشته شدن در راه
عقیده اش در سال 1852 از خود گذشتگی خود را نسبت به امر باب نشان داد.
این کتاب سرنوشتی شنیدنی و خواندنی دارد که از دید پژوهشگران بسیار جالب،
قابل تعمق و بیانگر اراده قاطع برای تحریف تاریخ بابی و بهایی است.
شاه نکته این اثر تاریخی ثبت تصریحات قطعی در مورد جانشین میرزا علی محمدباب
یعنی میرزا یحیی صبح ازل است.از آنجا که این تصریحات مورد پسند بهائیان نبوده
و آنها میرزا حسینعلی بها را جانشین باب می خواسته اند این کتاب را بطور کامل
مخفی نگه داشتند زیرا همانطور که گفته شد در این تاریخ صراحتا از قول باب آمده
است که جانشین او باید میرزا یحیی صبح ازل باشد.
به دنبال مخفی سازی این اثر تاریخی ، کار بعدی که تحریف این اثر بود برنامه ریزی
شد.مطلب از این قرار بود که یک نسخه تحریف شده و به دور از واقعیت از این کتاب
را به نام "تاریخ جدید " فراهم آوردند که در آن تمام مدارک مربوط به جانشینی میرزا
یحیی صبح ازل را در آن حذف یا تحریف نمودند.
Materials for the study of the Baby Religion,by E.G.
Brown,Combridge1918,Int.p.XX111
(ادامه دارد)
کتاب نقطه الکاف
اولین و کامل ترین کتاب تاریخ مربوط به باب و پیروان او ،کتاب "نقطه الکاف "نوشته
میرزا جانی می باشد.
میرزا جانی مناسب ترین و منحصر بفرد ترین شخص برای ثبت حقایق تاریخی مربوط به
جنبش بابیه بوده است.او یک تاجر اهل کاشان بود که به مدت دو روز در منزلش از باب
پذیرائی کرد.او در سفرهای زیادی همراه با میرزا یحیی صبح ازل و برادرش میرزا
حسینعلی بها بودو از نزدیک رهبران اولیه بابی را می شناخت و به عنوان فردی با
شخصیت و صداقت مورد قبول و احترام بابیان بود و سرانجام با کشته شدن در راه
عقیده اش در سال 1852 از خود گذشتگی خود را نسبت به امر باب نشان داد.
این کتاب سرنوشتی شنیدنی و خواندنی دارد که از دید پژوهشگران بسیار جالب،
قابل تعمق و بیانگر اراده قاطع برای تحریف تاریخ بابی و بهایی است.
شاه نکته این اثر تاریخی ثبت تصریحات قطعی در مورد جانشین میرزا علی محمدباب
یعنی میرزا یحیی صبح ازل است.از آنجا که این تصریحات مورد پسند بهائیان نبوده
و آنها میرزا حسینعلی بها را جانشین باب می خواسته اند این کتاب را بطور کامل
مخفی نگه داشتند زیرا همانطور که گفته شد در این تاریخ صراحتا از قول باب آمده
است که جانشین او باید میرزا یحیی صبح ازل باشد.
به دنبال مخفی سازی این اثر تاریخی ، کار بعدی که تحریف این اثر بود برنامه ریزی
شد.مطلب از این قرار بود که یک نسخه تحریف شده و به دور از واقعیت از این کتاب
را به نام "تاریخ جدید " فراهم آوردند که در آن تمام مدارک مربوط به جانشینی میرزا
یحیی صبح ازل را در آن حذف یا تحریف نمودند.
Materials for the study of the Baby Religion,by E.G.
Brown,Combridge1918,Int.p.XX111
(ادامه دارد)
-
- پست: 1
- تاریخ عضویت: شنبه 1 مهر 1385, 12:22 am
آذرخش عزيز
ديدم نكاتي چند را در خصوص قديميترين كتاب تاريخي بابيه نوشته اي اما دلم نيامد كه راجع به اين كتاب به مجمل رد شوم
كتاب نقطه الكاف منسوب به ميرزا جاني كاشاني از قدماي بابيه حيات حقيقي و واقعي خود را مرهون ادوارد براون خاور شناس انگليسي است وي در سال 1910 ميلادي مطابق با 1328 هجري قمري اين كتاب را با نام كتاب نقطه الكاف در تاريخ باب و وقايع هشتساله اول از تاريخ بابيه تاليف حاجي ميرزا جاني كاشاني مقتول در 1268 هجري انتشار داد پروفسور براون در چگونگي دستيابي به نسخه اي از كتاب نقطه الكاف و سبب انتشار ان ميگويد :
((...در ضمن اشتغال به ترجمه تاريخ جديد ديده بودم كه مولف ان كتاب مكرر از يك كتاب قديمتري تاليف حاجي ميرزا جاني كاشاني نقل ميكند و بهمين جهت تاريخ خودرا موسوم بتاريخ جديد نموده تا از تاريخ حاجي ميرزا جانب كه نسبت بدان قديمتر است امتياز يابد لهذا در صدد بر امدم كه اين كتاب را نيز بدست اورم زيرا حاجي ميرزا جاني كاشاني در سنه 1268 در واقعه هايله تهران جزو ان 28 نفري بوده كه كشته شد .. و اين كتاب قبل از تفرقه بابيه به ازلي و بهايي تاليف شده و بنا بر اين مندرجات ان بالطبيعه اقرب به صحت و ابعد از خلط و تدليس متاخرين است انرا نيز بطبع اورم...))
چون پروفسور براون قبل از دستيابي به قديميترين نسخه تاريخ بابيه كتاب تاريخ جديد را به انگليسي ترجمه و انرا منتشر كرده بود و به متن ان اگاه بود و اقتباس و رونويسي تاريخ جديد از تاريخ قديم كاملا براي او روشن بود باضافه اينكه موضوع انشعاب بابيه و مبارزات اين دو برادر براي كسب قدرت و برخورداري از مزاياي اين منصب در ملاقاتهاي وي با دو سر كرده مدعي
رهبري بابيان مد نظر بود اين احساس به روشني وجود داشت كه خلط و تدليس و تحريف وقايع بطور قطع و يقين بايد اتفاق افتاده باشد چه انگيزه هاي رهبران هر دو گروه منشعب ازلي و بهايي يعني ميرزا يحيي معروف به صبح ازل و ميرزا حسينعلي معروف به بهالله با يكديگر متفاوت است و براي جلب بابيان بايد كه اسباب و وسايل كافي فراهم امده باشد مهمترين و كليدي ترين اين اسباب جعل تاريخ و وارونه كردن ان خواهد بود...
ادامه بحث در اينده..
ديدم نكاتي چند را در خصوص قديميترين كتاب تاريخي بابيه نوشته اي اما دلم نيامد كه راجع به اين كتاب به مجمل رد شوم
كتاب نقطه الكاف منسوب به ميرزا جاني كاشاني از قدماي بابيه حيات حقيقي و واقعي خود را مرهون ادوارد براون خاور شناس انگليسي است وي در سال 1910 ميلادي مطابق با 1328 هجري قمري اين كتاب را با نام كتاب نقطه الكاف در تاريخ باب و وقايع هشتساله اول از تاريخ بابيه تاليف حاجي ميرزا جاني كاشاني مقتول در 1268 هجري انتشار داد پروفسور براون در چگونگي دستيابي به نسخه اي از كتاب نقطه الكاف و سبب انتشار ان ميگويد :
((...در ضمن اشتغال به ترجمه تاريخ جديد ديده بودم كه مولف ان كتاب مكرر از يك كتاب قديمتري تاليف حاجي ميرزا جاني كاشاني نقل ميكند و بهمين جهت تاريخ خودرا موسوم بتاريخ جديد نموده تا از تاريخ حاجي ميرزا جانب كه نسبت بدان قديمتر است امتياز يابد لهذا در صدد بر امدم كه اين كتاب را نيز بدست اورم زيرا حاجي ميرزا جاني كاشاني در سنه 1268 در واقعه هايله تهران جزو ان 28 نفري بوده كه كشته شد .. و اين كتاب قبل از تفرقه بابيه به ازلي و بهايي تاليف شده و بنا بر اين مندرجات ان بالطبيعه اقرب به صحت و ابعد از خلط و تدليس متاخرين است انرا نيز بطبع اورم...))
چون پروفسور براون قبل از دستيابي به قديميترين نسخه تاريخ بابيه كتاب تاريخ جديد را به انگليسي ترجمه و انرا منتشر كرده بود و به متن ان اگاه بود و اقتباس و رونويسي تاريخ جديد از تاريخ قديم كاملا براي او روشن بود باضافه اينكه موضوع انشعاب بابيه و مبارزات اين دو برادر براي كسب قدرت و برخورداري از مزاياي اين منصب در ملاقاتهاي وي با دو سر كرده مدعي
رهبري بابيان مد نظر بود اين احساس به روشني وجود داشت كه خلط و تدليس و تحريف وقايع بطور قطع و يقين بايد اتفاق افتاده باشد چه انگيزه هاي رهبران هر دو گروه منشعب ازلي و بهايي يعني ميرزا يحيي معروف به صبح ازل و ميرزا حسينعلي معروف به بهالله با يكديگر متفاوت است و براي جلب بابيان بايد كه اسباب و وسايل كافي فراهم امده باشد مهمترين و كليدي ترين اين اسباب جعل تاريخ و وارونه كردن ان خواهد بود...
ادامه بحث در اينده..
-
- پست: 23
- تاریخ عضویت: یکشنبه 14 آبان 1385, 3:25 pm
انتشار "نقطه الکاف" توسط ادوارد براون
در سال 1910 ،ادوارد براون ،متن کامل تاریخ میرزا جانی کاشانی یعنی همان کتاب نقطه الکاف را با دیباچه های ارزشمند به فارسی و انگلیسی ،منتشر کرد.این کتاب منبعی بسیارمهم و اصلی برای همه کسانی است که بخواهند در تاریخ بابیه و بهائیه تحقیق نمایند زیرا این کتاب یک اثرمستند تاریخی است که توسط مورخی بابی بلا فاصله بعد از مرگ باب به رشته تحریر در آمده است.
اما این کتاب که توسط براون منتشر شده بود به همان دلیلی که عرض شد( یعنی تصریح در جانشینی صبح ازل به جای باب ) هرگز بوسیله بهائیان انتشار نیافت و چیزی نگذشت که تمام نسخه های آن به طرز مشکوکی ناپدید شد به نوعی که اکنون بندرت می توان یک نسخه فارسی از آن را پیدا نمود!
کتاب "مقاله شخصی سیاح"
اما رهبران بهائی برای پر کردن این خلاء تاریخی ،بیکار ننشستندو با شگرد خاصی از زبان یک سیاح جعلی کتابی مفصل و مبسوط در تاریخ باب و بها را به نام "مقاله شخصی سیاح "
(The Traveller,s Narrative") در سال 1886 تالیف کردند.
نام مولف این کتاب بر روی آن ،درج نشده بود ولی بعدا مشخص شد که نویسنده آن کسی جز جناب عباس افندی عبدالبهاء پسر بزرگ میرزا حسینعلی بها نیست! یعنی بدین ترتیب خود مدعیان دروغین جانشینی باب ،برای خود کتاب تاریخی دست ساخته پدید آوردند و جانشینی خود را در آن درج کرده و به عنوان سند تاریخی به دیگران ارائه نمودند!
در سال 1890، ادوارد براون ابتدا با صبح ازل در قبرس ملاقات می نمایدو سپس در عکا یک نسخه از کتاب فوق الذکر توسط مولف(عبدالبها) به براون داده می شود .در مورد این کتاب ادوارد براون این چنین اظهار نظر می نماید:
"در این کتاب ،بهاءاله و آیین او بیشتر مطرح می شوندو کمتر توجهی به باب می شود در حالیکه در کتاب تاریخ جدید ،بیشتر سخن از باب و یاران او که در راه باب کشته شدند مطرح می باشد. در کتاب "مقاله شخصی سیاح"، بهاءاله قهرمان است و باب از جایگاه بلند خود به رتبه یک منادی و پیشرو آئین جدید بهائیت نزول می کند!
(New History ,Int.p.XIV,Azal,s Notes,p.258)
متن فارسی این کتاب همراه با ترجمه انگلیسی آن در 350 صفحه با مقدمه و یادداشت ها بوسیله براون در سال 1891 منتشر شد...
متاسفانه در این کتاب ،مدارک تاریخی و اصول اعتقادی مورد نظر باب و همچنین مدارک مستند میرزا جانی و گوبینو کاملا به نفع بهائیت تحریف شده است و این تحریفات به عنوان مستندات برای نویسندگان بعدی مورد استفاده قرار گرفته است.به همین دلیل در سال 1910 ادواردبراون ،این چنین می نویسد:
"هر قدر بهائیت در خارج از ایران ،خصوصا در اروپا و امریکا گسترش پیدا می کند،تاریخ واقعی بابیت بیشتر تحریف می شود!"(نقطه الکاف انگلیسی ص xxxv)
آخرین اثری که توسط پرفسور براون در باره بابیه نوشته شده و حاوی مدارک ارزشمند تاریخی می باشد این کتاب است:
Materials for the study of the Baby Religion,by E.G
Brown,Combridge.1918
در سال 1910 ،ادوارد براون ،متن کامل تاریخ میرزا جانی کاشانی یعنی همان کتاب نقطه الکاف را با دیباچه های ارزشمند به فارسی و انگلیسی ،منتشر کرد.این کتاب منبعی بسیارمهم و اصلی برای همه کسانی است که بخواهند در تاریخ بابیه و بهائیه تحقیق نمایند زیرا این کتاب یک اثرمستند تاریخی است که توسط مورخی بابی بلا فاصله بعد از مرگ باب به رشته تحریر در آمده است.
اما این کتاب که توسط براون منتشر شده بود به همان دلیلی که عرض شد( یعنی تصریح در جانشینی صبح ازل به جای باب ) هرگز بوسیله بهائیان انتشار نیافت و چیزی نگذشت که تمام نسخه های آن به طرز مشکوکی ناپدید شد به نوعی که اکنون بندرت می توان یک نسخه فارسی از آن را پیدا نمود!
کتاب "مقاله شخصی سیاح"
اما رهبران بهائی برای پر کردن این خلاء تاریخی ،بیکار ننشستندو با شگرد خاصی از زبان یک سیاح جعلی کتابی مفصل و مبسوط در تاریخ باب و بها را به نام "مقاله شخصی سیاح "
(The Traveller,s Narrative") در سال 1886 تالیف کردند.
نام مولف این کتاب بر روی آن ،درج نشده بود ولی بعدا مشخص شد که نویسنده آن کسی جز جناب عباس افندی عبدالبهاء پسر بزرگ میرزا حسینعلی بها نیست! یعنی بدین ترتیب خود مدعیان دروغین جانشینی باب ،برای خود کتاب تاریخی دست ساخته پدید آوردند و جانشینی خود را در آن درج کرده و به عنوان سند تاریخی به دیگران ارائه نمودند!
در سال 1890، ادوارد براون ابتدا با صبح ازل در قبرس ملاقات می نمایدو سپس در عکا یک نسخه از کتاب فوق الذکر توسط مولف(عبدالبها) به براون داده می شود .در مورد این کتاب ادوارد براون این چنین اظهار نظر می نماید:
"در این کتاب ،بهاءاله و آیین او بیشتر مطرح می شوندو کمتر توجهی به باب می شود در حالیکه در کتاب تاریخ جدید ،بیشتر سخن از باب و یاران او که در راه باب کشته شدند مطرح می باشد. در کتاب "مقاله شخصی سیاح"، بهاءاله قهرمان است و باب از جایگاه بلند خود به رتبه یک منادی و پیشرو آئین جدید بهائیت نزول می کند!
(New History ,Int.p.XIV,Azal,s Notes,p.258)
متن فارسی این کتاب همراه با ترجمه انگلیسی آن در 350 صفحه با مقدمه و یادداشت ها بوسیله براون در سال 1891 منتشر شد...
متاسفانه در این کتاب ،مدارک تاریخی و اصول اعتقادی مورد نظر باب و همچنین مدارک مستند میرزا جانی و گوبینو کاملا به نفع بهائیت تحریف شده است و این تحریفات به عنوان مستندات برای نویسندگان بعدی مورد استفاده قرار گرفته است.به همین دلیل در سال 1910 ادواردبراون ،این چنین می نویسد:
"هر قدر بهائیت در خارج از ایران ،خصوصا در اروپا و امریکا گسترش پیدا می کند،تاریخ واقعی بابیت بیشتر تحریف می شود!"(نقطه الکاف انگلیسی ص xxxv)
آخرین اثری که توسط پرفسور براون در باره بابیه نوشته شده و حاوی مدارک ارزشمند تاریخی می باشد این کتاب است:
Materials for the study of the Baby Religion,by E.G
Brown,Combridge.1918
-
- فعّال
- پست: 216
- تاریخ عضویت: دوشنبه 23 مرداد 1385, 2:04 pm
آذرخش عزیز
ضمن تشکر از بحث شما در باب تواریخ بابی و بهایی که مطالب بسیار جالبی را در بر خواهد داشت باید عرض کنم مطلب کمی عمیق تر از اینهاست. خداوند رحمت کند اسطوره تحقیق استاد محیط طباطبائی را که با پژوهش بی نظیری پرده از روی حقایق جالبی در تدوین تواریخ بابی و سیر تغییرات و تحریفات در آنها برداشت.او حتی ثابت کرد که براون هم در این موضوع اشتباه کرده و به اصطلاح رودست خورده است!
برای اینکه این بحث را آغاز نمایم ابتدا متنی را که خود استاد در تلخیص از چند مقاله خویش بدست داده و شامل سیر تدوین تواریخ متعدد بابی است را نقل می نمایم سپس بحث را ادامه خواهم داد{مقاله "از تحقیق و تتبع تا تصدیق و تبلیغ فرق بسیار است" ( قسمت اول )در همین سایت}:
متن استاد محیط طباطبائی(تاریخچه تواریخ بابی):
اختلاف فاحشی که میان غالب روایات مربوط به حوادثی که در فاصله سالهای 1260 تا
1285 هـ اتفاق افتاده و در کلیه متون تاریخی مورد استناد هر دودسته از فرقه بابیه دیده
می شود،هر پژوهنده فن تاریخ را وادار می کند که در باره سوابق تحریر و تدوین وتلخیص
تجدید متوالی این متون متداول ، به تحقیق در مدارک اولیه بپردازد و ارزش آنها را از لحاظ
اعتبار اقوال بسنجد.
بر این اصل کلی ،چند متن قدیم و جدید از این نوع ، مورد پژوهش قرارگرفت و نتیجه آن
تتبع ضمن سه مقاله در چهار شماره گوهر ، راجع به این چند متن که در اینجا از آنها تجدید
ذکری ی کند در اختیار خوانندگان قرار گرفت:
1- تاریخ قدیم و بی نام بابیه که مردی اصفهانی (ظاهرا) در 1270 هجری تألیف کرده و
نسخه ای مربوط به همان زمان ، بی اسم و رسم در پاریس از این متن محفوظ مانده
است .میرزا ابوالفضل گلپایگانی هنگام تجدید نظر و تلخیص این تاریخ قدیم را به حاجی
میرزاجانی کاشانی نسبت داده و پیرایشگران عباراتی از آن را عینا به تاریخ جدید درآورده
اند.
پروفسور برون که هنگام ترجمه و چاپ تاریخ جدید این نام را مکررادر آنجا دیده و آرزومند
دیدن خود کتاب شده بود هنگامی که در ضمن مطالعه همین نسخه بی نام کتابخانه
پاریس از کتاب قدیم، به عبارتی بر می خورد که در تاریخ جدید به همین اسم و رسم نقل
شده ،به اعتماد قول میرزا ابوالفضل تاریخ بی نام را همان تاریخ حاجی میرزا جانی معهود
می پندارد و هنگام چاپ همین نسخه از تاریخ بینام قدیم، اسم حاجی میرزا جانی را
پشت صفحه اول آن می گذارد.
2- تاریخ جدید که میرزا ابوالفضل گلپایگانی به حسب درخواست مانکجی پارسی هند از
راه دخل و تصرف در تاریخ قدیم و به دست مردی جاهل نسبت به اصل موضوع که میرزا
حسین نام داشته ومنشی تجارتخانه مانکجی بوده است با افزودن مقدمه ای به شیوه
درآمد رساله جلال الدوله و کمال الدوله آخوندف و الحاق عین مطالب چند رساله معروف از
آثار میرزا ملکم خان و محتوای برخی از تمثیلات و خطابه های آخوندزاده به انضمام پاره ای
ازسخنان آقا جمال بروجردی و حذف غالب موضوعات ناسازگار با درخواست زمانه و مصالح
جدید فرقه از آن کتاب و تغییر لحن سخن عبارات زننده که نسبت به خانواده قاجاریه
درمتن قدیم وارد است و آن را بعد از 1291 به صورت تاریخ جدید درآورده اند.
3- تحریر دیگری از همین تاریخ جدید، با حذف برخی موارد مشترک و همسود میان ازل و
بها که در این تاریخ به جدایی کامل گراییده بودند و اضافه کردن موادی به سود برادربزرگ به
قلم نبیل عالین نوشته شده که برون در ترجمه انگلیسی از تاریخ جدید و محمد تقی
همدانی در کتاب احقاق الحق از شناسایی نبیل عالین درمانده بودند ولی اخیراً در
ماهنامه تحقیقی گوهر شناخته شد که نبیل عالین همان ملا محمد نبیل قائنی بوده
است.
دو نسخه از این تحریر به تاریخ 1298 و 1300 در لندن و تهران محفوظ است.
4- عبدالبهاء (عباس افندی) سه سال بعد از تحریر دوم نبیل قائنی (1300) از تاریخ جدید
تحریر مجمل تازه ای را از وقایع تاریخ جدید با مقداری تغییر و تبدیل لفظی و معنوی در
حیات پدر و پسر و به نفع پدر ترتیب داده و آن را ناسخ تاریخ قدیم و جدید قرار داد در 1307
که برون برای دیدار بها به عکا رفته بود ،نسخه ای از این اثر تازه یا مقاله سیاح به برون
هدیه داده شدکه برای جمع آوری اطلاعات تاریخی راجع به بابیه به عکا آمده بود با وجود
آن که در دیباچه تاریخ چاپی منسوب به نبیل زرندی اتمام تألیف آن در 1305 قید شده
نمی دانم چرا نسخه ای ازاین کتاب جامع در 1307 به برون اهدا نشد تا دو سال بعد، این
را به جای آن ترجمه کند و با تعلیقات فراوان به زبان انگلیسی در دوجلد انتشار دهد؟
عبدالبها مقدمه سیاح جعلی را از اول تاریخ جدید برداشته، خلاصه مطالب آن را در قالب
سازگارتری با امر پدر ریخته و برای اعلام امکان سازش با اوضاع ،قسمتی از مکتوب در
خود را به ناصرالدین شاه خاتمه آن قرار داده و بدون اشاره به اسم مولف کتاب را مقاله
سیاح نامیده است.
5- وجیزه ای که ازل به کمال اختصار حوادث را به نام «مجمل بدیع» بنا به درخواست برون
نوشته و برون آن را در پایان ترجمه تاریخ جدید چاپ کرده است.
6- کشف الغطاء ـ که به دستور عبدالبها وبه دستیاری میرزا ابوالفضل و ادیب طالقانی و
نعیم سدهی و سمندر قزوینی و مهدی گلپایگانی از پیشکسوتان بابیه وبه راهنمایی
صاحب دستور بر ردمقدمه فارسی و انگلیسی وتاریخ قدیم تازه چاپ به نام نقطه الکاف از
سال 1330 تا 1334 تنظیم و تدوین و در عشق آباد روسیه به چاپ رسیده وآماده انتشار
گشت .
سقوط فلسطین به دست انگلیسی ها و پیدایش مصالح تازه ای که بر اثر انقلاب روسیه
قوت جانب گرفته بود سببشد که هزاران نسخه آماده انتشار از آن به آتش نابود گردد.
میرزا ابوالفضل اندکی پیش از اتمام چاپ آن مرد و کتاب را همکار او مهدی گلپایگانی
تمام کرد.
7- کواکب الدریه ـ خلائی که سوختن کشف الغطا به وجود آورد . میرزاعبدالحسین آواره
مبلغ تفتی را مأمور تدوین کتاب تازه ای ساخت که از 1918 م . تا 1921 زیر نظر مستقیم
عبدالبها تنظیم و ترتیب یافت بازگشت آواره از آن دستگاه و تألیف کشف الحیل بالتبع سلب
اعتبار از کتاب کواکب الدریه کرد و احتیاج به تدوین و چاپ اثری دیگر سازگار و وفادار باقی
ماند.
8- شوقی افندی پس از آن گویا از یاران ایران خود انتظار تنظیم کتابی در زمینه قیام باب و
ارتباط آن با دعاوی بها و تحقیر ازل ، چنان که به کار علاقه مندان آمریکایی بی خبر از زبان
فارسی و عربی بخورد، دیگر نداشت خود دست به کار شد و در سال 1932م. کتابی به
زبان انگلیسی زیر نام دلپذیر و امواج نور یا دون بریکرز و به عنوان ترجمه تاریخ نبیل زرندی
منتشر ساخت. کتاب از حیث وضع چاپ و تصاویر ضمیمه و اشتمال بر متن مجهولی که
هرگز نام آن در ایران به گوش کسی از بابی و بهائی نرسیده و از محتویات آن حتی
سطری هم دیده نشده بود، توانست به همه نیازمندی های فرقه در داخل و خارج جواب
گوید. این کتاب از متن انگلیسی به زبان عربی ترجمه دلخواهی شد به نام مطالع الانوار
یا ترجمه تاریخ نبیل زرندی و منتشر شد. چون هیچ گونه معرفی در اصل ماخذ در این
نسخه به عمل نیامده بود غالباً چنین تصور می شد که نام تاریخ نبیل زرندی «مطالع
الانوار» بوده و به همین مناسبت مترجم فارسی که آن را از عربی به فارسی ترجمه
متصرفانه ای کرد همان اسم ترجمه عربی را پشت جلد چاپ ترجمه تلخیص فارسی هم
گذاشت. پژوهندگان پس از مراجعه به اصل انگلیسی و ترجمه های عربی و فارسی
مقتبس از آن و ندیدن تعریف و تعرفه ای از اصل تاریخ نبیلی که هرگز در کشف الغطا و
کواکب الدریه و ظهور الحق یا مقالات سیاح ازآن نقلی و ذکری و اشاره ای نرفته بود و با
وجودی که هنگام مسافرت برون به عکانبیل در آنجا زنده بوده و بنا به توضیح مقدمه این
متن ، در 1305 یعنی دو سال پیش از سفر برون به عکا کار تألیف خود را خاتمه داده
بود،چطور برون از وجود چنین مورخی وتاریخی کوچکترین اطلاعی در عکا نتوانست به
دست آورد؟ و به هنگام چاپ ترجمه کلیشه ای هم ازاوراق اول و آخر آن در تلو آن همه
کراورها و کلیشه ها که در دون بریکرز چاپ شده بود به نظر نمی رسید . لذا در قبول
اصالت چنین اثری که به جای چاپ اصل فارسیش ترجمه از ترجمه آن به فارسی آن هم
به عنوان تلخیص انتشار یافت تردیدی بالتبع پیدا می شد و تحقیق موضوع ضرورت
پیدامی کرد. این جانب هم به نوبه خود در صدد کشف این موضوع بر آمد در ضمن مقالات
ماهنامه تحقیقی گوهر ،مقاله ای را به تاریخ نوظهورنبیل زرندی اختصاص داد...
ضمن تشکر از بحث شما در باب تواریخ بابی و بهایی که مطالب بسیار جالبی را در بر خواهد داشت باید عرض کنم مطلب کمی عمیق تر از اینهاست. خداوند رحمت کند اسطوره تحقیق استاد محیط طباطبائی را که با پژوهش بی نظیری پرده از روی حقایق جالبی در تدوین تواریخ بابی و سیر تغییرات و تحریفات در آنها برداشت.او حتی ثابت کرد که براون هم در این موضوع اشتباه کرده و به اصطلاح رودست خورده است!
برای اینکه این بحث را آغاز نمایم ابتدا متنی را که خود استاد در تلخیص از چند مقاله خویش بدست داده و شامل سیر تدوین تواریخ متعدد بابی است را نقل می نمایم سپس بحث را ادامه خواهم داد{مقاله "از تحقیق و تتبع تا تصدیق و تبلیغ فرق بسیار است" ( قسمت اول )در همین سایت}:
متن استاد محیط طباطبائی(تاریخچه تواریخ بابی):
اختلاف فاحشی که میان غالب روایات مربوط به حوادثی که در فاصله سالهای 1260 تا
1285 هـ اتفاق افتاده و در کلیه متون تاریخی مورد استناد هر دودسته از فرقه بابیه دیده
می شود،هر پژوهنده فن تاریخ را وادار می کند که در باره سوابق تحریر و تدوین وتلخیص
تجدید متوالی این متون متداول ، به تحقیق در مدارک اولیه بپردازد و ارزش آنها را از لحاظ
اعتبار اقوال بسنجد.
بر این اصل کلی ،چند متن قدیم و جدید از این نوع ، مورد پژوهش قرارگرفت و نتیجه آن
تتبع ضمن سه مقاله در چهار شماره گوهر ، راجع به این چند متن که در اینجا از آنها تجدید
ذکری ی کند در اختیار خوانندگان قرار گرفت:
1- تاریخ قدیم و بی نام بابیه که مردی اصفهانی (ظاهرا) در 1270 هجری تألیف کرده و
نسخه ای مربوط به همان زمان ، بی اسم و رسم در پاریس از این متن محفوظ مانده
است .میرزا ابوالفضل گلپایگانی هنگام تجدید نظر و تلخیص این تاریخ قدیم را به حاجی
میرزاجانی کاشانی نسبت داده و پیرایشگران عباراتی از آن را عینا به تاریخ جدید درآورده
اند.
پروفسور برون که هنگام ترجمه و چاپ تاریخ جدید این نام را مکررادر آنجا دیده و آرزومند
دیدن خود کتاب شده بود هنگامی که در ضمن مطالعه همین نسخه بی نام کتابخانه
پاریس از کتاب قدیم، به عبارتی بر می خورد که در تاریخ جدید به همین اسم و رسم نقل
شده ،به اعتماد قول میرزا ابوالفضل تاریخ بی نام را همان تاریخ حاجی میرزا جانی معهود
می پندارد و هنگام چاپ همین نسخه از تاریخ بینام قدیم، اسم حاجی میرزا جانی را
پشت صفحه اول آن می گذارد.
2- تاریخ جدید که میرزا ابوالفضل گلپایگانی به حسب درخواست مانکجی پارسی هند از
راه دخل و تصرف در تاریخ قدیم و به دست مردی جاهل نسبت به اصل موضوع که میرزا
حسین نام داشته ومنشی تجارتخانه مانکجی بوده است با افزودن مقدمه ای به شیوه
درآمد رساله جلال الدوله و کمال الدوله آخوندف و الحاق عین مطالب چند رساله معروف از
آثار میرزا ملکم خان و محتوای برخی از تمثیلات و خطابه های آخوندزاده به انضمام پاره ای
ازسخنان آقا جمال بروجردی و حذف غالب موضوعات ناسازگار با درخواست زمانه و مصالح
جدید فرقه از آن کتاب و تغییر لحن سخن عبارات زننده که نسبت به خانواده قاجاریه
درمتن قدیم وارد است و آن را بعد از 1291 به صورت تاریخ جدید درآورده اند.
3- تحریر دیگری از همین تاریخ جدید، با حذف برخی موارد مشترک و همسود میان ازل و
بها که در این تاریخ به جدایی کامل گراییده بودند و اضافه کردن موادی به سود برادربزرگ به
قلم نبیل عالین نوشته شده که برون در ترجمه انگلیسی از تاریخ جدید و محمد تقی
همدانی در کتاب احقاق الحق از شناسایی نبیل عالین درمانده بودند ولی اخیراً در
ماهنامه تحقیقی گوهر شناخته شد که نبیل عالین همان ملا محمد نبیل قائنی بوده
است.
دو نسخه از این تحریر به تاریخ 1298 و 1300 در لندن و تهران محفوظ است.
4- عبدالبهاء (عباس افندی) سه سال بعد از تحریر دوم نبیل قائنی (1300) از تاریخ جدید
تحریر مجمل تازه ای را از وقایع تاریخ جدید با مقداری تغییر و تبدیل لفظی و معنوی در
حیات پدر و پسر و به نفع پدر ترتیب داده و آن را ناسخ تاریخ قدیم و جدید قرار داد در 1307
که برون برای دیدار بها به عکا رفته بود ،نسخه ای از این اثر تازه یا مقاله سیاح به برون
هدیه داده شدکه برای جمع آوری اطلاعات تاریخی راجع به بابیه به عکا آمده بود با وجود
آن که در دیباچه تاریخ چاپی منسوب به نبیل زرندی اتمام تألیف آن در 1305 قید شده
نمی دانم چرا نسخه ای ازاین کتاب جامع در 1307 به برون اهدا نشد تا دو سال بعد، این
را به جای آن ترجمه کند و با تعلیقات فراوان به زبان انگلیسی در دوجلد انتشار دهد؟
عبدالبها مقدمه سیاح جعلی را از اول تاریخ جدید برداشته، خلاصه مطالب آن را در قالب
سازگارتری با امر پدر ریخته و برای اعلام امکان سازش با اوضاع ،قسمتی از مکتوب در
خود را به ناصرالدین شاه خاتمه آن قرار داده و بدون اشاره به اسم مولف کتاب را مقاله
سیاح نامیده است.
5- وجیزه ای که ازل به کمال اختصار حوادث را به نام «مجمل بدیع» بنا به درخواست برون
نوشته و برون آن را در پایان ترجمه تاریخ جدید چاپ کرده است.
6- کشف الغطاء ـ که به دستور عبدالبها وبه دستیاری میرزا ابوالفضل و ادیب طالقانی و
نعیم سدهی و سمندر قزوینی و مهدی گلپایگانی از پیشکسوتان بابیه وبه راهنمایی
صاحب دستور بر ردمقدمه فارسی و انگلیسی وتاریخ قدیم تازه چاپ به نام نقطه الکاف از
سال 1330 تا 1334 تنظیم و تدوین و در عشق آباد روسیه به چاپ رسیده وآماده انتشار
گشت .
سقوط فلسطین به دست انگلیسی ها و پیدایش مصالح تازه ای که بر اثر انقلاب روسیه
قوت جانب گرفته بود سببشد که هزاران نسخه آماده انتشار از آن به آتش نابود گردد.
میرزا ابوالفضل اندکی پیش از اتمام چاپ آن مرد و کتاب را همکار او مهدی گلپایگانی
تمام کرد.
7- کواکب الدریه ـ خلائی که سوختن کشف الغطا به وجود آورد . میرزاعبدالحسین آواره
مبلغ تفتی را مأمور تدوین کتاب تازه ای ساخت که از 1918 م . تا 1921 زیر نظر مستقیم
عبدالبها تنظیم و ترتیب یافت بازگشت آواره از آن دستگاه و تألیف کشف الحیل بالتبع سلب
اعتبار از کتاب کواکب الدریه کرد و احتیاج به تدوین و چاپ اثری دیگر سازگار و وفادار باقی
ماند.
8- شوقی افندی پس از آن گویا از یاران ایران خود انتظار تنظیم کتابی در زمینه قیام باب و
ارتباط آن با دعاوی بها و تحقیر ازل ، چنان که به کار علاقه مندان آمریکایی بی خبر از زبان
فارسی و عربی بخورد، دیگر نداشت خود دست به کار شد و در سال 1932م. کتابی به
زبان انگلیسی زیر نام دلپذیر و امواج نور یا دون بریکرز و به عنوان ترجمه تاریخ نبیل زرندی
منتشر ساخت. کتاب از حیث وضع چاپ و تصاویر ضمیمه و اشتمال بر متن مجهولی که
هرگز نام آن در ایران به گوش کسی از بابی و بهائی نرسیده و از محتویات آن حتی
سطری هم دیده نشده بود، توانست به همه نیازمندی های فرقه در داخل و خارج جواب
گوید. این کتاب از متن انگلیسی به زبان عربی ترجمه دلخواهی شد به نام مطالع الانوار
یا ترجمه تاریخ نبیل زرندی و منتشر شد. چون هیچ گونه معرفی در اصل ماخذ در این
نسخه به عمل نیامده بود غالباً چنین تصور می شد که نام تاریخ نبیل زرندی «مطالع
الانوار» بوده و به همین مناسبت مترجم فارسی که آن را از عربی به فارسی ترجمه
متصرفانه ای کرد همان اسم ترجمه عربی را پشت جلد چاپ ترجمه تلخیص فارسی هم
گذاشت. پژوهندگان پس از مراجعه به اصل انگلیسی و ترجمه های عربی و فارسی
مقتبس از آن و ندیدن تعریف و تعرفه ای از اصل تاریخ نبیلی که هرگز در کشف الغطا و
کواکب الدریه و ظهور الحق یا مقالات سیاح ازآن نقلی و ذکری و اشاره ای نرفته بود و با
وجودی که هنگام مسافرت برون به عکانبیل در آنجا زنده بوده و بنا به توضیح مقدمه این
متن ، در 1305 یعنی دو سال پیش از سفر برون به عکا کار تألیف خود را خاتمه داده
بود،چطور برون از وجود چنین مورخی وتاریخی کوچکترین اطلاعی در عکا نتوانست به
دست آورد؟ و به هنگام چاپ ترجمه کلیشه ای هم ازاوراق اول و آخر آن در تلو آن همه
کراورها و کلیشه ها که در دون بریکرز چاپ شده بود به نظر نمی رسید . لذا در قبول
اصالت چنین اثری که به جای چاپ اصل فارسیش ترجمه از ترجمه آن به فارسی آن هم
به عنوان تلخیص انتشار یافت تردیدی بالتبع پیدا می شد و تحقیق موضوع ضرورت
پیدامی کرد. این جانب هم به نوبه خود در صدد کشف این موضوع بر آمد در ضمن مقالات
ماهنامه تحقیقی گوهر ،مقاله ای را به تاریخ نوظهورنبیل زرندی اختصاص داد...