بيت العدل و چالش هاي آن

قفل شده
Saman
پست: 9
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه 2 شهریور 1385, 12:53 am

پست توسط Saman »

مبحث یازدهم - اعضاء بیت العدل باید در کمال خضوع و خشوع از ولی امر اطاعت نمایند

در الواح وصایا مبحث اطاعت از ولی امرالله برای همه افراد بهایی از زن و مرد ، کوچک و بزرگ ، اغصان و افنان ، ایادی امرالله و عضو بیت العدل اینگونه امده است:


(((... و اعضاء بیت العدل و جمیع اغصان و افنان و ایادی امرالله باید کمال اطاعت و تمکین و انقیاد و توجه و خضوع و خشوع را به ولی امر الله داشته باشند...)))

دوستان عزیز آیا اینهمه تاکید در اطاعت و تمکین و انقیاد و توجه و خضوع و خشوع برای روزی

نیست که نقض کنندگان دستورات صادره در الواح وصایا عرق شرم را بر پیشانی خود احساس

نمایند و دمی به فکر ایند که دست به بزرگترین انحراف معنوی و تاریخی در دیانت زده و با وجود

روشنترین نصوص امری به حذف ولی امر از ایین بهایی اقدام نمودند



مبحث دوازدهم - ولی امرالله حدود و وظایف نحوه قانونگذاری اعضاء بیت العدل را مشخص می نماید

بحث ادامه دارد...
HABIB
پست: 0
تاریخ عضویت: دوشنبه 17 مهر 1385, 2:13 pm

پست توسط HABIB »

جناب آقای جویا سئوال فرمودند:

" راستی جناب حبیب چرا بهائیان پیرو بیت العدل به قول شما بدلی، به هیچ روی در این مباحث شرکت نمی کنند؟ آیا به راستی حرفی برای گفتن ندارند؟ یا آن که سلام و کلام را با شما و امثال شما که از پیمان شکنان هستید( البته ببخشید به قول آنها) حرام می دانند؟ "

جناب جویا ضمن اینکه امکان مواردی را که اشاره فرمودید منتفی نمیدانم با نگاهی که به سایر مباحث ا فکندم متوجه شدم که در آن مباحث نیز شرکتی ندارند بنابرا ین بنظرمیرسد که یک مشکل کلی در کار شرکت آنان در گفتگو ها فراهم شده. من فکر میکنم که بطور کلی امکان شرکت بهائیانی که در ایران زندگی میکنند در بحث ها باتوجه به ماهیت ضد بهائی این سایت خیلی کم است زیرا برای آنان ا ین واهمه وجود دارد که بخاطر دفاع از عقایدشان در این سایت جان ومال وناموسشان در معرض مخاطرات بیشتری قرار گیرد. امکان جلوگیری از شرکت آنان درمباحث بوسیله مدیریت سایت نیز نباید خارج از حوزه نگرش باشد ا لبته این یک حد ث ا ست به این ترتیب که مدیریت سا یت از یک سو در ثبت نام کسانی که IP Address آنان حاکی از زندگی آنان در خارج ا ز کشور میباشد امساک ورزیده واز طرف دیگر محدودیتهائی در مورد شرکت تعداد معدودی که قبلأ بطور مرتب درصحنه بودند( مانند جناب میلیاردر)معمول میفرمایند البته همانطور که عرض کردم این یک حدث وفرضیه است فرضیه دیگر میتواند این باشد که با توجه به جو نامناسب حاکم بر گفتگو ها آنها شرکت درگفتگوهای این سایت را تحریم نموده باشند بهرحال پیشنهاد بنده اینست که مدیریت سایت با ارسال Email آن شرکت کنندگان دائمی را دوباره به سایت دعوت فرمایند واز سوی دیگربررسی فرمایند چنانچه بعضی از تقاضاهای ثبت نام بلا جواب مانده اقدام لازم بعمل آید.
با احترام - حبیب
Sardabir
فعّال
پست: 454
تاریخ عضویت: یک‌شنبه 18 تیر 1385, 3:01 pm

پست توسط Sardabir »

جنابب حبیپ
با تشکر ازمشارکت جنابعالی در بحث ها فرضیه اول شما حقیقت ندارد.سایت بطور اتوماتیک به تمام تقاضاهای عضویت چه از داخل یا خارج جواب مثبت می دهد و حتی در اختیار سر دبیر هم نیست و اصلا امساک معنا ندارد. آن واهمه هم با وجود اسم مستعار و امکان هزاران ip عمومی و راههای اینترنتی منتفی است.به نظر ما اولا بدیع و نو بودن روش این سایت بسیاری از آنان را غافلگیر نموده و احساس می کنند برای حضور در مباحث باید از متون خود کاملا آگاه باشند و این برای خیلی از آنان دشوار است و البته تحریم تشکیلاتی هم منتفی نیست !
اما حذف میلی به خا طر عبور او از خط قرمز ها بود و خواسب اغلب کاربران و آن هم موقت تا روش خود را تصحیح کند.اتهام ستیز هم اتهام قدیمی است که تشکیلات به مخالفان می دهد و روش این سایت پژوهش است چنانکه می بینیید غیر مستند به متون بهائی مطلبی ارائه نمی شود.تا همین حالا هم حضور روزانه چند هزار در سایت سه ماهه شگفتی زاست و دور نمای آینده شگفت آور تر خواهد بود.
Saman
پست: 9
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه 2 شهریور 1385, 12:53 am

پست توسط Saman »

مبحث دوازدهم - ولی امرالله حدود و وظایف نحوه قانونگذاری اعضاء بیت العدل را مشخص می نماید



حضرت ولی امراله در کتاب دور بهایی میفرمایند


(((... بدون این موسسه- ولایت امرالله- وحدب امرالله در خطر افتد و...هدایتی که جهت تعیین حدود و وظایف تقنینیه منتخبین – اعضاء بیت العدل – ضروری است سلب شود..)))

دوستان عزیز

همانگونه که در مبحث نهم و دهم به ان اشاره نمودم اعضای بیت العدل چه بصورت فردی و چه

در تصمیم گیریجمعی جایزالخطا بوده و بدون سرپرستی و ریاست ولی امر تصمیمات ایشان

نمیتواند مشروعیت داشته که مورد اطاعت قرار گیرد و با توجه به صریح فرمایشات حضرت مولی

الوری و ولی امرالله بیت العدل بدون ولی امرشامل اطاعت و فرمانبرداری نبوده و حتی نسبت به

حقوق غصب شده مقام ولایت امر مسئول میباشداز سوی دیگر حدود وظایف قانونگذاری برای

اعضاء منتخب باید از جانب ولی امر مشخص گردد بطوریکه معلوم شود طبق چه دستورالعمل و

سازوکاری قانونگذاری صحیح و درست باید صورت پذیرد که منجر به حفظ وحدت وصیانت امر

مبارک باشد .

نتیجه هفت مبحث گذشته از الواح وصایا و مرجع مصون از خطای حضرت ولی امرالله شکی را

باقی نمیگذارد که حضور مقام ولایت امر در رهبری و ریاست عالیترین مرجع قانونگذاری بهایی

غیر قابل حذف بوده و ان کسانیکه دست به این عمل یعنی اعلام عدم وصایت از جانب حضرت

ولی امرالله زدند ضربه مهلک و کشنده ای را بر پیکر این ایین وارد کرده اند که غیر قابل تصور

است

امید ما بر اینست که احبا در این موضوع خطیر به دیده امعان نطر کرده و به وظایف مهم خود

مبنی بر بررسی مطالب بیان شده عمل نموده و در هر مطلب که ممکن است نیاز به توضیح

داشته باشند از بیان نظریات خود ما را بهره مند نمایند


مبحث سیزدهم - حقوق الله باید به ولی امر پرداخت شود و هیچ کس دیگری صلاحیت دریافت ان را ندارد

بحث ادامه دارد....
HABIB
پست: 0
تاریخ عضویت: دوشنبه 17 مهر 1385, 2:13 pm

پست توسط HABIB »

جناب سردبیر

توجه جنابعالی به مسا ئل مطروحه در خور قدر دانی است. در صورتی که بنا به ا ظهار جنابعالی از شرکت کنندگان خا رج از کشور جلوگیری نمیشود باید مسا ئل دیگر را بررسی کرد فی المثل مسئله ای که خود حضرتعالی مطرح فرمودید وبنظر درست میآید:

" به نظر ما اولا بدیع و نو بودن روش این سایت بسیاری از آنان را غافلگیر نموده و احساس می کنند برای حضور در مباحث باید از متون خود کاملا آگاه باشند و این برای خیلی از آنان دشوار است "

بیان فوق فرمایش دیگر جنابعالی را در گزارش سه ماهه تان تداعی مینماید:

" تسلط ناقدان متون و آموزه های بهائی بالاتر از استاندارد های اصول نقد درون دینی است.خود دوستان بهائی از این موضوع شگفت زده شده اند زیرا می بینند باحثین از خود آنها به متون دینی شان مسلط ترند.کتابی را که خود ندارند نزد باحثین می بینندو با موشکافی شاهد تحلیلش می شوند "

بدیهی است شرکت در مباحث با توجه به روش حمله مخا لفین نیاز به دسترسی به کتابها ومتون مورد اشاره دارد وبدون در اختیار داشتن آن کتابها هرگونه اظهار نظری بی مورد است .


سئوالی که به نظر میرسد ا ینست که چگونه است که بها ئیان در ایران
کتا بهای دینی خود را ندارند وبرای آنها قابل دسترسی نیست ولی کسانی که به دیانت بهائی مخالفت میورزند دارای آن کتابها میباشند؟ از آنجا که بهائیان ایران از حق چاپ و انتشار کتابهای دینی خود محروم هستند و از سوی دیگر کتابهائی که آ نها از قبل داشتند در طی یورشهای مکرر توقیف وضبط گردیده است طبیعی است که درباره اینکه چگونه باحثین (مخالفین) آن کتابها را در اختیار دارند این جواب به ذهن آنان متبادر شود که اینها همآن کسانی هستند که کتا بهای ما را به یغما بردند یا آنکه با آنان در ارتباط هستند، بنابر این علاوه بر عدم امکان دسترسی به کتب ومنابع مسئله عدم اعتماد نیز موجود است . آیا بنظر جنابعالی امکان استرداد کتابها وجود دارد؟

درمورد جلو گیری از شرکت جناب میلی مرقوم داشتید که: " بخاطر عبور از خط قرمزها بود. متمنی است درصورت امکان به چند نمونه با ذکر مبحث وتاریخ نگارش اشاره فرمائید.

با احترام – حبیب
Sardabir
فعّال
پست: 454
تاریخ عضویت: یک‌شنبه 18 تیر 1385, 3:01 pm

پست توسط Sardabir »

جناب حبیب
بسیار خوشحالم از روش ما قدر دانی کرده اید امید وارم بتوانید از این فضای پژوهشی بهره ببرید. خوشبختانه در سایت ما همه چیز ثبت است به کامنت های او مراجعه کنید تصدیق خواهید کرد مثل بسیاری از کار بران وظیفه سنگین سر دبیری ایجاب می کرد رفع مزاحمت شود تا مثل بقیه حضور تحقیقی را بیاموزد.بهائیان در طول دوره شاه با آزادی کامل توسط موسسه ملی مطبوعات امری کتاب های خود را چاپ می نمودند ودر تبلیغات گسترده شان توزیع می کردنداکنون هم همه آثارشان در اینترنت موجود است و دسترسی محققین به کتابها دشوار نیست. ظاهرا فرهنگ مطالعه بین آنها قوی نیست که از کتابهای خودشان آگاه باشند.امید واریم این سایت به آنها کمک کند اگر تشکیلات کتابها را در اختیارشان نمی گذارد از محتوای کتابها بطریق مستند آگاه شوند.خود شما که ریمی هستید و افتخار آشنایی با شما را پیدا کرده ایم آیا مجاز بودید از بیت العدل بقول خودتان بدلی جز در این سایت مطلب بنویسید؟! آیا همین الان اجازه می دهند در یکی از سایت های آنها عقاید خود را آزادانه بیان کنید یا اگر بدانند کی هستید و کجا هستید راحتتان می گذارند؟ با آرزوی خیر برای شما.
Saman
پست: 9
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه 2 شهریور 1385, 12:53 am

پست توسط Saman »

مبحث سیزدهم - حقوق الله باید به ولی امر پرداخت شود و هیچ کس دیگری صلاحیت دریافت ان را ندارد

حضرت ولی امرالله در الواح وصایا میفرمایند

".. حقوق الله راجع به ولی امرالله است.."

دوستان عزیز یکی از مهمترین درخواست های ما در پاسخ به این موضوع مهم است که بنا بر کدام نص و از جانب چه کسی جواز مطالبه حقوق الله- که مختص به حضرت ولی امرالله است – به بیت العدل غیر قانونی داده شده است و دریافت مبالغ هنگفت حقوق الله - که نحوه خرج انرا ولی امرالله باید مشخص نماید - در طول بیش از چهل سال از تشکیل بیت العدل غیر قانونی به کجا رفته است
ایا میتوان به طرح این پرسش پرداخت که اگربه هر دلیل جانشینی برای ولی امرالله – بزعم بیت العدل غیر قانونی- قابل تصور نیست به همان دلیل مطالبه حقوق الله نیز معنی ندارد و احبا نسبت به این موضوع نباید تعهدی داشته باشند ؟



بحث خویش را در این قسمت به پایان میبرم و موضوع جدیدی را در این خصوص با شما مطرح خواهم نمود

با عرض خسته نباشید _سامان
Dr.parviz
پست: 4
تاریخ عضویت: سه‌شنبه 14 شهریور 1385, 7:55 am

پست توسط Dr.parviz »

با سلام خدمت بهائی پژوهان گرامی
با دقت تمام مطالب دسته بندی شده و منظم و مستند مطروحه از جانب سامان عزیز را مطالعه و به حسن دقت ایشان آفرین میگویم .
الته برای امثال بنده تعجب آور است که به چه دلیل اکثر بهائیان این اعترافات و دستورات صریح و روشن رهبران دینی خود را در ک نمی کنند .ویا شاید امکان مطرح شدن این مباحث برای آنان فراهم نشده است . والله اعلم
اما نکته ای که از نظر تاریخی و جامعه شناسی ذهن بنده را مشغول نموده اینستکه به نظر میرسد از زمانی که شوقی آفندی در دهه سی شمسی (1330 تا زمان فوت )تصمیم میگیرد که بین العدل را مطابق الواح وصایا تشکیل دهد با موانعی روبرو بوده که ویرا از اتخاذ این تصمیم باز میداشته است.
اسماعیل رائین نویسنده محترم کتاب" انشعاب در بهائیت بعد از مرگ شوقی",اشاره ای گذرا به این موضوع نموده ولی از ذکر جزئیات ان خود داری میکند .به نظر میرسد در آن سالها یک نوع رقابت میان انگلیسیها و آمریکاییان برای بدست گرفتن و به چنگ در آوردن بهائیت مطرح بوده است .از طرف دیگر به علت رشد تشکیلات بهائی در دوران شوقی, طمع دیگران برای تصاحب این لقمه البته نه چندان چرب به جوش امده بود .اما نکته ای که لازم است در این مطالعه تاریخی
مورد توجه جدی قرار گیرد اینستکه سعی میشده است تشکیلات بهائیت از انحصار ایرانیان خارج شود .شاید این مطلبی که هم اکنون میگویم از باب حس ناسیونالیستی من باشد ولی مطالعه اسامی اعضای بیت العدل در کلیه دوران تشکیل خود از سال 1342 تا کنون نشان میدهد که علیرغم اینکه بهائیت یک آیین نشات گرفته از فرهنگ اسلامی و ایرانی بوده و ریشه ایرانی داردولی همواره ایرانیان حاضر در هیات 9 نفره بیت العدل در اقلیت بوده ه اند . در ترکیب فعلی بیت العدل تنها دو نفر ایرانی حضور دارند .
به نظر این حقیر شاید دل نگرانیهای شوقی همین امکان تفرقه و تشتت دربهائیت بوده که واقعا بدنبال تشکیل اولین بیت العدل جلوه گر شد و سیل مخالفتها با اولین بیت العدل بدون ولی امر منصوب از جانب اولین ولی امر بلند شد که تا کنون نیز ادامه دارد .ولی بالاخره همانگونه که آمریکاییان موفق شدند انگلیسیها را از صحنه سیاسی خاور میانه کنار بزنند و خود جای آنها را بگیرند در مورد بهائیت هم همین اتفاق صورت گرفت و حمایتهای بی چون و چرای آمریکا از تشکیلات و جامعه بهائیت در طی دوران معاصر گویای این ادعا است .
البته همطنان بهائی از این بیانات تاریخی بنده ناراحت نشوند و این مطالب به منزله این نیست که بنده این هموطنان را عامل و وابسته به آمریکا میدانم . کما اینکه وابستگی دربار پهلوی به آمریکا به منزله وابستگی اکثریت مردم ایران به آمریکا نبود ولی اصولا قدرتهای استعمار گر سعی میکنند با نفوذ در تشکیلات مذهبی و یا سیاسی و حکومتها از آن تشکیلات در جهت مطامع خویش بهره برداری کنند.
در هر حال در حال حاضر مهمترین چالش تشکیلات بهائیت در دوران حاضر مسئله عدم حضور ولی امر منصوب در راس این تشکیلات است .
Saman
پست: 9
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه 2 شهریور 1385, 12:53 am

پست توسط Saman »

دوست عزيز جناب اقاي دكتر پرويز

ضمن تشكر از شما در مطالعه بحث هاي بنده چند نكته را متذكر ميشوم

1- دوستاني كه با فرهنگ بهايي اشنايي كمي دارند شايد براحتي انواع تحليل ها را براحتي قبول ميكنند و بر ان اساس قضاوت مينمايند . شوقي رباني ولي امر اول بهايي طي يك برنامه مفصل ضمن ايجاد توسعه در دنياي بهايي و درك شرايط موجود شوراي بين المللي بهايي را به رياست چارلز ميسن ريمي تحت عنوان بيت العدل جنيني تشكيل داد اين كه فرموده ايد شوقي دچار مشكل بوده قابل درك نيست ممكن است بيشتر توضيح دهيد

2- رقابت بين انگليس و امريكا چه ربطي به موضوع ديانت بهايي دارد براي بنده روشن نيست

3- ديانت بهايي نه بدنبال تشكيل حكومت و نه بدست اوردن قدرت سياسي در زمان حضرت ولي امرالله بوده كه از طرف قدرتهاي سياسي مورد معامله قرار گيرد از اينرو بحث شما وارد نيست

4- از انجا كه بيت العدل فعلي تنها يك جسد بيروح بوده هرگونه عملكرد ان قابل انتقاد است كه خود بايد بر ان پاسخ بگويند

با تشكر-سامان
Yaaqub
پست: 14
تاریخ عضویت: یک‌شنبه 12 شهریور 1385, 11:39 pm

پست توسط Yaaqub »

دوستان گرامي
آيا به كتاب انشعاب در بهائيت مراجعه كرده ايد .اين بيت العدل جنيني كه شما از آن نام برده ايد بالاخره كي متولد شده است ؟ چرا طرفداران ميسن ريمي كه در آن زمان از قدرت زيادي نيز برخوردار بودند در اجلاس سراسري بهائيان در سال 1342 كه در لندن تشكيل شد و مقدمات تاسيس اولين بيت العدل را فراهم نمود حضور نداشتند ؟
چرا به فكر تاسيس بيت العدل مورد نظر خود نيستند ؟ وهزاران چراي ديگر ؟؟؟؟؟؟
ایمان
پست: 0
تاریخ عضویت: یک‌شنبه 16 مهر 1385, 12:05 am

پست توسط ایمان »

تمام مشكلات فعلي جامعه بهائيت ناشي از زندگي اسرار آميز و شبهه ناك شوقي آفندي است از زماني كه عبدالبها به علت اختلافات خانوادگي برادرش محمد علي افندي را از رهبري جامعه بهائيت محروم كرد و چون فر زند پسر نداشت نوه دختري اش يعني همين شوقي را به عنوان جانشيني خود منسوب نمود بحران در نظام رهبري بهائيت آشكار شد .
زندگي شوقي آميخته به تحصيل در انگلستان و ازدواج با يك زن آمريكائي و حشر و نشر فوق العاده با انگليسيها و آمريكائيان و تاثير پذيري بيش از حد از فرهنگ غربي است .
چرا وي بيت العدل تصريح شده در آثار امري را تشكيل نداد ؟
در دوران فترت از زمان مرگ شوقي در سال 1336 تا 1342 تكليف جامعه بهائيت چه بود و نقش آمريكائيان در نفوذ در تشكيلات بهائي در اين مدت چگونه ارزيابي ميگردد؟
در سال 1342 كه مقدمات تشكيل اولين بيت العدل در لندن فراهم مي شد چه عواملي در حكومت پهلوي دوم با كمك اسرائيليها امكانات اين امر را فراهم ميكردند بطوريكه حضرت امام خميني (ره) در آن سالها مرتب به اين امر اعتراض داشتند كه از پول بيت المال و از جيب ملت با استفاده از امكانات و تسهيلات ايران اير عده اي از بهائيان ايران را برا ي شركت در آن حلسه به لندن بردند .
واقعا هموطنان بهائي بايستي كمي از لاك خود بيرون آيند و به حوادث و اتفاقات تاريخي با ديد روشن و بدون تعصب بنگرند .
اكنون مهار و افسار بيت العدل در دست آمريكائيان افتاده است . آيا اين را نمي بينند . اگر مسلمان نيستيد لا اقل ايراني كه هستيد . خوب سوال كنيد كه چرا همواره تعداد ايرانيها در تر كيبات بيت العدل در اقليت كامل بوده است و هزاران سوال ديگر ...؟
HABIB
پست: 0
تاریخ عضویت: دوشنبه 17 مهر 1385, 2:13 pm

پست توسط HABIB »

جناب ایمان عزیز

جنابعالی مرقوم داشتید: " تمام مشکلات جامعه بهائیت ناشی از..."
بنده بعرض میرسانم که :
تمام مشکلات جامعه بهائیت، جامعه اسلامیت، جامعه مسیحیت، جامعه یهودیت و تمام جوامع ناشی ازکجروی از مسیرحقیقی الهی و دچار تقلید، تعصب و خرافات شدن است اینکه افراد چه بصورت فردی چه بصورت اجتماعی خود را برتر از دیگران دانسته وافرادی که با آنان هم مرام وعقیده نیستند کثیف ونجس دانسته (هرچند که بمرا تب از خودشان تمیز تر باشند) وآنان را کافر، ملحد، رافذی مشرک وامثالهم بنامند، بخود اجازه دهند که عقاید مردم را مورد تفتیش قراردهند وهرکس را با برچسبی مورد مورد اذیت وآزار قرار دهند واینکه بخود اجازه دهند به مقدسات مردم دیگر توهین نمایند، اینکه براحتی به ایراد اتهامات نا روا بپردازند و گفتار خود را بر موارد بی پایه وواهی بنیان نهند.

با احترام - حبیب
haqdoost
پست: 0
تاریخ عضویت: شنبه 20 آبان 1385, 12:48 am

پست توسط haqdoost »

با سلام
به نظر اینجانب سوالات مطروحه توسط آقای یعقوب سوالاتی اساسی است و از جناب حبیب یا سامان انتظار می رود با پاسخ منطقی این شبهات ذهنی را نیز که برای ما هم بوجود آمده است روشن نمایند .
براستی مشخص نبودن تکلیف بیت العدل در نزد کسانی که خود را بهائی حقیقی ( به تعبیری ارتودوکس ) می نامند جای سوال و ابهام دارد .
نکته دیگری که برای امثال بنده مطرح می باشد سکوت طرفداران بیت العدل مستقر در حیفا در برابر استدلالات طرفداران ریمی می باشد .
HABIB
پست: 0
تاریخ عضویت: دوشنبه 17 مهر 1385, 2:13 pm

پست توسط HABIB »

جناب یعقوب عزیز، جناب حقدوست عزیز

جناب حقدوست مرقوم فرمودند:
"سئوالات مطروحه توسط آقای یعقوب سئوالاتی اساسی است و از جناب حبیب یا سامان انتظار میرود با پاسخ منطقی این شبهات ذهنی را نیز که برای ما هم بوجود آمده است روشن نمایند."

تصور بنده این بودکه پیام جناب یعقوب در چند قسمت است وهنوز ادامه دارد چون درپایان مرقوم فرموده بودند " وهزاران چرای دیگر؟؟؟؟؟؟ " ضمنأ مخاطب پیام ایشان " دوستان گرامی بود " لذا بنده بسهم خود نخواستم اسائه ادب نموده ودر میان گفتگوی ایشان وارد شوم.

جناب یعقوب سئوال فرموده اند:
" آیا به کتاب انشعاب در بهائیت مراجعه کرده اید. این بیت العدل جنینی که شما از آن نام بردید بالاخره کی متولد شده است؟ "

پاسخ قسمت اول سئوال از طرف بنده منفی است. ودر مورد قسمت دوم سئوال باید بعرض برسانم که بیت العدل جنینی تا کنون به مرحله تولد نرسیده است.

همچنین سئوال نموده بودند که:
" چرا طرفداران میسن رمی که در آن زمان از قدرت زیادی برخورداربودند در اجلاس سراسری بهائیان در سال 1342که درلندن تشکیل شد ومقدمات تاسیس اولین بیت العدل را فراهم نمود حضور نداشتند؟ "

کنفرانس مورد بحث شما از سوی ایادی سابق امر ترتیب یافته بود واز بهائیان واقعی (ارتدکس) برای شرکت در کنفرانس مذکور دعوتی نشده بود، بهائیان یا حد اقل بهائیان واقعی بر خلاف پیروان بعضی از ادیان هیچگاه حضور خود را بر سایر افراد، تشکیلات وجلسات تحمیل نمی نمایند.

وهمچنین:

" چرا بفکر تاسیس بیت العدل مورد نظر خود نیستند ؟ "

پاسخ: در حال حاضر شرایط لازم برای تشکیل بیت العدل فراهم نیست بعلاوه ضرورتی هم ندارد. متاسفانه عده ای از بهائیان تحت تلقینات غلط بیت العدل بدلی باور دارند که هدف دیانت بهائی تشکیل بیت العدل است در حالیکه هدف آن وحدت عالم انسانی است ودر این راه بیت العدل نقش قوه مقننه را دارد یعنی احکام ومقررات که مخصوصأ در کتاب اقدس ذکر نشده است تا در آینده باتوجه به تحولات وشرایط آن زمان وضع شوند، بر اساس راهنمائی ولی امرالله تدوین وتصویب نماید در حال حاظر به زمان مظهر ظهور خیلی نزدیکیم وهنوز همه احکام کتاب اقدس اجرا نمی شوند بنا براین هنوز وجود بیت العدل ضرورت پیدا نکرده است .
جناب حقدوست مرقوم نموده بودند :

" نکته دیگری که برای امثال بنده مطرح میباشد سکوت طرفداران بیت العدل مستقر در حیفا در برابر استدلالات طرفداران ریمی میباشد "

دلیل اصلی اینست که قبلأ بخت خودرا در مقابله با دلایل ومدارک ارائه شده از سوی بهائیان واقعی (ارتدکس) آزموده اند. talk. religion. bahai.) )
بهمین جهت در دو مبحثی که بنده وجناب سامان شرکت داریم وخوشبختانه بر خلاف سایر مباحث از گفتگوهای نامربوط وموهن دور نگه داشته شده است شرکت نفرمودند، ولی دلیل عدم شرکتشان در سایر مباحث که قبلأ شرکت میکردند بوسیله خودشان اعلام شده بود.
با احترام - حبیب
Saman
پست: 9
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه 2 شهریور 1385, 12:53 am

پست توسط Saman »

دوستان بسيار عزيز حقدوست و يعقوب

بنده در اغازين مباحث خود در اين سايت در تحليل انشعاب بعد از درگذشت اولين ولي امر بهايي در سال 1957 به نكته اي بنيادين اشاره نمودم كه لازم ميدانم مجددا انرا براي روشن شدن اذهان تكرار نمايم

معتقدين به انقطاع ولايت امر از ايين بهايي ( بيت العدل فعلي) با وجود اسناد و مدارك قطعي غير قابل توجيه و تفسير الواح وصايا و دور بهايي و ساير نصوص در بن بستي قرار دارند كه برون رفت از ان امري محال و غير عملي است و اين مباحث بيش از چهل سال است كه بعد از طرح ان حتي يك جواب منطقي مبتني بر متن را نداشته و نخواهد داشت در مقابل استدلالهاي معتقدين به استمرار ولايت امر در ايين بهايي روز بروز پرتو خود را بر دلهاي بهاييان روشن ضمير و متحري نمايانتر مشاهده مينمايد

همانگونه كه حبيب عزيز گفته به تعبير اينجانب بيت العدل جنيني هنوز زود است كه متولد شود اما ناقضين امر حضرت عبدالبها و ناكثين امر حضرت ولي امرالله موجودي نافص الخلقه و بدون روح را بزعم خود سزارين نمودند و مدتي است كه به سجده بر اين خلق ناقص افتاده و يكديگررا تحسين ميكنند

غافل از اينكه زمان بيداري و صبح هدايت با درخشندگي اشعه خود را بر جهان تابيده و پرده هاي تاريكي را خرق ميكند و حقايق انكارناپذير استمرار ولايت امر بنيانهاي نفاق و دورنگي را بهم ميريزد

حضرت عبدالبها در لوحي بسيار مهم در سوم مي سال 1906 خطاب به ميسون ريمي در باره نقش او در اينده دور بعنوان دومين ولي امر بهايي فرمودند

از خدا ميخواهم كه تورا در همه حال مورد تاييد قرار دهد هرگز محزون و غمگين مباش جه كه در وقتي دورتر خدايت ترا بعنوان ايتي براي هدايت در ميان مردم و بشريت قرار خواهد داد


خوش باشيد- سامان
سهیل
پست: 1
تاریخ عضویت: شنبه 1 مهر 1385, 12:22 am

پست توسط سهیل »

حبیب عزیز

ضمن تشکر از بحثهای شما در بیانات گذشته جنابعالی در خصوص تفسير لفظ غصن نکاتی را فرموده اید که با متن الواح وصایا تناقض دارد که بان اشاره میکنم

1- لفظ اغصان و افنان از جمع بهاییان بصورت عام تخصیص خورده است و نمیتوان انرا بر عموم بهاییان اطلاق نمود چون روند بیان غصن حفظ ولایت امر در فرع دو سدره مبارکه و دو شجره مقدسه میباشد یعنی ولایت امر نمیتواند از اغصان و افنان سدره مبارکه خارج شود به متن توجه کنید:

( ای یاران مهربان بعداز مفقودی اینمظلوم باید اغصان و افنان سدره مبارکه و ایادی امرالله و احبای جمال ابهی توجه بفرع....

(..شوقی افندی ایت اله و غصن ممتاز وولی امرالله و مرجع جمیع اغصان و افنان و ایادی امراله و احباءاله است...)

همانگونه که ملاحظه میفرمایید اغصان در دو بیان فوق غیر از احبای الهی یوده و ولی امر بعدی را باید در جمع اغصان و افنان جستجو کرد

در تایید بیان فوق از شوقی افندی به غصن ممتاز تعبیر مینماید ودرادامه میگوید که اگر ولد بکر مظهر الولد سر ابیه نباشد ولی امر غصن دیگررا انتخاب نماید از اینرو کلمه غصن در الواح وصایا کاملا روشن و واضح بیان شده است و اطلاق ان بر همه افراد جامعه هرگز وجاهت ندارد نکته بارز و روشن دیگر در الواح وصایا طرح بسیار جدی طبقه اغصان و افنان است بنا بر انچه که ذکر شد جامعه توسط حضرت عبدالبها به سه دسته تقسیم شده است
1 اغصان و افنان 2- ایادیان 3 احبای الهی

علاقمندم نظر شمارا بدانم تا دنباله سوال خودرا طرح كنم

خسته نباشيد _ سهيل
HABIB
پست: 0
تاریخ عضویت: دوشنبه 17 مهر 1385, 2:13 pm

پست توسط HABIB »

جناب سهیل عزیز

جنابعالی مرقوم فرمودید:

" در بیانات گذشته جنابعالی در خصوص تفسير لفظ غصن نکاتی را فرموده اید که با متن الواح وصایا تناقض دارد که بان اشاره میکنم
1- لفظ اغصان و افنان از جمع بهاییان بصورت عام تخصیص خورده است و نمیتوان انرا بر عموم بهاییان اطلاق نمود چون روند بیان غصن حفظ ولایت امر در فرع دو سدره مبارکه و دو شجره مقدسه میباشد یعنی ولایت امر نمیتواند از اغصان و افنان سدره مبارکه خارج شود به متن توجه کنید: "

باید بعرضتان برسانم که:
آنچه را که بنده نوشتم نمیتوان بهیچوجه تفسیر قلمداد نمود، زیرا بیانات صریح حضرت بهاءالله وحضرت عبدالبها را عینأ با ارائه ماخذ بنظر خوانندگان گرامی رساندم بنظر میرسد که جنابعالی عنایت کافی مبذول نفرموده اید. عبارت جنابعالی که فوقأ باز نویس شده است مبهم بنظر میرسد و مبتدا و خبر آن متناقض هم بنظر میرسد شاید هنگامی که آنرا مرقوم مینمودید کلماتی از قلم افتاده باشد بهرحال آنچه که کاملأ مشخص است کلمات (چون روند بیان) در نوشته جنابعالی بگونه ای غیر قابل انکار نشانگر تفسیر وتاویل است. در هرصورت دستور جنابعالی : " به متن توجه کنید " اطاعت خواهد شد.

همچنین جنابعالی مرقوم داشتید:

(...شوقی افندی ایت اله و غصن ممتاز وولی امرالله و مرجع جمیع اغصان و افنان و ایادی امراله و احباءاله است...)

عبارت فوق با متن الواح مبارک وصایا مغایرت دارد البته بنده آنرا حمل بر سوء نیت شما ننموده وآنرا اشتباهی سهوی تلقی خواهم کرد مگر آنکه در مکاتبات آینده خلاف آن ثابت گردد.

بیان مبارک چنین است:

" ... توجه به فرع دو سدره ... یعنی شوقی افندی نمایند * زیرا * آیت الله وغصن ممتاز و ولی امرالله و مرجع جمیع اغصان وافنان وایادی امرالله واحباءالله است ومبین آیات الله..."

* کاملأ آشکار است که دستور مبارک مبنی بر اطاعت از شوقی افندی بخاطر اینست که ایشان "... آیت الله وغصن ممتاز و ولی امرالله ..." بودند نه بخاطر نسبت جسمانی ایشان وهیچ تعبیر وتفسیری در این مورد مجاز نیست.

نیز مرقوم داشتید :

" همانگونه که ملاحظه میفرمایید اغصان در دو بیان فوق غیر از احبای الهی یوده و ولی امر بعدی را باید در جمع اغصان و افنان جستجو کرد "

قسمت اول بیان شما برخلاف نتیجه گیری که کرده اید کاملأ صحیح است زیرا کلمه اغصان در قسمتهای مورد نظر شما اشاره به پسران حضرت بهاءالله است لاغیر، ولی هیچگونه دلیلی برای نتیجه گیری جنابعالی وجود ندارد.

لازم میبینم خاطر نشان سازم که " ممتاز دارای دو معنی نزدیک هم میباشد اول بمعنی (برگزیده یا منتخب) میباشد و معنی دوم( دارای مزیت یا برجسته) میباشد شوقی افندی اولین ولی امرالله هنگام ترجمه الواح مبارک وصایا به انگلیسی" غصن ممتاز" را به:
" chosen branch " یعنی( شاخه برگزیده ) ترجمه فرموده اند.

کلمه غصن وجمع آن اغصان میتواند مانند همتای فارسی خود شاخه و شاخه ها
بمعنی بخش، قسمت یا شعبه در نوشتن ا ستفاده شود.
در الواح وآثار بهائی غصن واغصان صدها بار بمعنی اصلی خود (شاخه درخت) ومعانی دیگر (بخش، قسمت وشعبه) وهمچنین به معانی استعاره ای بکار رفته است بعلاوه حضرت بهاءالله مومنین را اغصان واوراق شجره مبارکه اعلام وپسرا ن خود را به عناوین اختصاصی (غصن اعظم، غصن اکبر، غصن اطهروغصن انور) ملقب فرموده واز کلمه اغصان در اشاره به جمع آنها استفاده فرمودند.

متاسفانه ایادی سابق امر وبیت العدل بدلی ساخته آنان بمنظور خاتمه دادن به ولایت امرالله با تعبیر وتفسیر غیر مجاز خود به ترویج این تصور ناثوا ب که
اغصان مانند نام فامیلی است و از پدربه پسر منتقل میشود پرداختند. آنها هنگام انتشار کتاب اقدس، تحت عنوا ن یادداشتها وتوضیحات بیشرمانه به تفسیر وتعبیر این مقدس ترین کتاب بهائیان پردا ختند و از جمله درخصوص اغصان چنین نوشتند: "حضرت بهاءالله سلاله ذکور خود را به این کلمه ملقب فرمودند" درهیچیک ا ز آثار ایشان ذکری از اینکه ایشان چنین چیزی فرموده باشند دیده نمیشود حال آنکه حضرت بهاء الله فقط پسران خود را به کلمه غصن همراه بایک صفت تفضیلی به ترتیبی که در فوق اشاره شد ملقب فرمودند ولی بهیچوجه چنین لقبی به نوه های خود اعطا نفرمودند. ایشان فرمودند:

" مومنین ومحبین بمنزله اغصان واوراق این شجره مبارکه هستند "
(مجموعه الواح مبارکه چاپ مصر ص 343 - مائده آسمانی ج4 ص42 )

حتی به فرض محا ل که اگرتفسیر غلط وغیر مجاز بیت العدل بدلی درست باشد بیان خود حضرت عبدا لبهاء اجازه میدهد که ولی امرالله صالح ترین مومنین را به جانشینی تعین نماید به این بیان توجه فرمائید:

" ملاحظه نمائید که باغبان الهی شاخه خشک یا ضعیف را از شجره طیبه قطع می نماید وشاخ درخت دیگر را به این شجره پیوند می نماید هم فصل میکند هم وصل میکند "
( مکاتیب عبدا لبها ج3 ص 422 )

با احترام - حبیب
سهیل
پست: 1
تاریخ عضویت: شنبه 1 مهر 1385, 12:22 am

پست توسط سهیل »

حبيب عزيز

ضمن تشكر از توضيحات مفصل شما مجددا بحث خودرا توضيح ميدهم

اين نكته بايد روشن شود كه ايا تقدم و تاخر بيانات مظاهر مقدسه در درك مطالب ميتواند موثر باشد يا خير؟ چون الواح وصايا اخرين سند از حضرت عبدالبها در دست بهاييان است اگرچه سالها قبل از صعود انرا نوشته باشند
نكته بعدي كه من به ان اشاره كرده ام ناظر بر اين مطلب است كه الواح وصايا در توضيح رتبه اغصان خيلي روشن و واضح انرا از ساير بهاييان جدا كرده است و چنانكه بيان نمودم ولي امر بعدي در اين شاخه تعيين شده است و نيازي به اوردن مطلب از جاي ديگر ندارد اگرچه در ان مطالب بهاييان به اغصان و اوراق تعبير شده باشند شما به اين موضوع توجه كنيد كه وصيت بايد روشن باشد و در الواح وصايا نقطه مبهم كه نياز به تفسير داشته باشد مشاهده نميشود واگر نياز به اينگونه تاويل و توجيه كه شما انجام داده ايد باشد هر كس ديگري هم اجازه دارد به توجيه دست بزند انچه كه من متوجه ميشوم شما طي توجيه خود اغصان را از تعريف خاص خود خارج ميكنيد تا به اثبات نظر خود برسيد

با احترام
سهيل
Yaaqub
پست: 14
تاریخ عضویت: یک‌شنبه 12 شهریور 1385, 11:39 pm

پست توسط Yaaqub »

با توجه به توضيحات حبيب به اين ترتيب تا قيامت مشكل تشكيلا ت بهائيت روشن نميگردد.
اگر در همينزمان يك جوان بهائي به سن تكليف ديني و عقلي رسيده بخواهد در مورد آينده مذهبي اش تصميم بگيرد تكليفش چيست ؟
از يك طرف با عدم حضور ولي امري روبرو ميگردد كه در حدود پانزده وظيفه اصلي و اساسي
در بهائيت براي وي معين شده كه هيچكس ديگري نيز قادر به ايفاي اين وظائف نيست .
از سال 1336 شمسي كه شوقي فوت نمود تا اين زمان يعني براي مدت نزديك به پنجاه سال استكه اين وظايف در بهائيت تعطيل شده است و اين مدت زمان كوتاهي نيست .اكنون دهها سوال و موضوع جديد در جهان و در خود جامعه بهائي مطرح است كه بي پاسخ باقي مانده است و فقط ولي امر مي تواند آنها را حل نمايد و با توجه به روند موجود بايستي وجود ولي امر در بهائيت را يك امر منسوخ و غير قابل وصول تلقي كرد .چون هيچكسي نمي تواند خود را ولي امر معرفي كرده و يا معرفي شود .
از آن طرف اين جوان سرگردان اگر خود را تابع ولي امر زنده و موجود بداند نميداند چگونه با وي ارتباط پيدا كند و نظام تشكيلاتي بهائيت چگونه بدون بيت العدل كه از وصاياي حتمي بها ااه است سازمان مي يابد ؟
اين سردر گمي به نظر ميرسد نقطه پاياني ندارد ؟ بنده ناظر بيطرف كه سرگردان مانده ام .
HABIB
پست: 0
تاریخ عضویت: دوشنبه 17 مهر 1385, 2:13 pm

پست توسط HABIB »

جناب سهیل عزیز

جنابعالی مرقوم داشتید:

" الواح وصايا در توضيح رتبه اغصان خيلي روشن و واضح انرا از ساير بهاييان جدا كرده است "

در الواح وصایای حضرت عبدالبهاء توضیحی برای رتبه یا مقام اغصان داده نشده است ومقام یا سمت خاصی برای آنان تعین نگردیده است در چند موردی که کلمه اغصان (پسران حضرت بهاءالله) ذکرشده است از آنان خواسته شده است که از ولی امرالله اطاعت نمایند. مقاماتی که درباره آنها توضیح داده شده است عبارتند از ولی امرالله، ایادی امرالله و بیت العدل.

همچنین مرقوم نمودید:

" و چنانكه بيان نمودم ولي امر بعدي در اين شاخه تعيين شده است و نيازي به اوردن مطلب از جاي ديگر ندارد اگرچه در ان مطالب بهاييان به اغصان و اوراق تعبير شده باشند"

تصور میفرمائید چون جنابعالی بیان فرمودید همه باید بی چون وچرا نظریه حضرتعالی را قبول کنند وسند ومدرکی که اشتباه شما را نشان دهد ارائه ننمایند و استدلال نکنند؟ آنچه شما " مطلب از جای دیگر " مینامید بیانات حضرت بهاءالله بنیانگذار دیانت بهائی است. لطفأ بفرمائید که منظور شما از ولی امر بعدی کیست؟ و این شاخه کدام است؟

ومتاسفانه بنده را متهم نمودید:

" در الواح وصايا نقطه مبهم كه نياز به تفسير داشته باشد مشاهده نميشود واگر نياز به اينگونه تاويل و توجيه كه شما انجام داده ايد باشد هر كس ديگري هم اجازه دارد به توجيه دست بزند انچه كه من متوجه ميشوم شما طي توجيه خود اغصان را از تعريف خاص خود خارج ميكنيد تا به اثبات نظر خود برسيد"

باید بعرض آنجناب برسانم که اگر الواح مبارک وصایای حضرت عبد البهاء احتیاج به تفسیر داشته باشد درحیطه صلاحیت و اختیار واقتدار ولی امرالله است نه بنده نه جنابعالی نه کس دیگری بنده چنین کاری نکرده ام حال آنکه خود شما این کار را کرده اید لطفأ بفرمائید که من چه تاویلی انجام داده ام یعنی نوشته بنده را که بنظرتان تاویل میاید ذکر نموده و دلایل خودرا مستندأ بیان نمائید وبفرمائید که که تعریف خاص اغصان از نظر جنابعالی چیست؟ وچه کسی این تعریف را بیان نموده؟ (لطفأ عین تعریف را با ذکر نام گوینده ومأخذ مرقوم نمائید)

با احترام - حبیب
قفل شده