آشنایی با کتاب ایقان

قفل شده
matin
پست: 0
تاریخ عضویت: شنبه 22 مهر 1385, 10:54 am

پست توسط matin »

الله ابهی
نمی دانم چگونه آغاز کنم ؟ فضای این سایت به گونه ای شده است که برخی از دوستان ، قصد دارند با شگرد تبلیغاتی یکدیگر را از میدان به در کنند . بنده به عنوان کسی که در این تاپیک ، پیگیر موضوع هستم ، نسبت به دوست عزیزم جناب میلی ، گله دارم . دوست خوبم !
یک بار هم نسیم به شما تذکر داد که وحدت عالم انسانی که از مهم ترین تعالیم بهائیت است ، با نوع ادبیات شما هماهنگی ندارد . من نمی دانم چرا شما این گونه به دفاع از آیین می پردازید؟ آیا بد دفاع کردن یکی از روش های تخریب نیست ؟
اصلا روشی که شما در دفاع از بهائیت در پیش گرفته اید نا مناسب است . شما آن دلیلی را که رویش تبلیغ می کنی را هم که بنویسی ، دو تاضرر عمده می زنی .
اول این که اعتبار قرآن را زیر سؤال می بری و این برای بهاییت ، که آیاتی از قرآن را شاهد سخن خود در بحث هایش می داند و این همه حضرت بهاءالله از آن تمجید کرده و در کلام خدایی ایقان و کتاب اقدس و سایر کتب بهاییت از آن استفاده شده است ، سم مهلکی است و موجبات رنجش احبا از این مسأله پدید خواهد آمد .
دوم این که یک اشکال را که سهل است ، هزار اشکال هم که پیدا کنی ، همه را توجیه می کنند و نهایتا می گویند قرآن اشکال نداشت .
متاسفانه باید بگویم که علی رغم تمام علاقه ای که در این مدت به شما پیدا کرده ام ، روش شما نادرست است .
ما باید روش دیگری را برای حل مطلب پیدا کنیم . روش نسیم بسیار بهتر بود .
به دوستان مسلمان هم عرض می کنم که ما در آیین مان ، احترام به دیگران را از اصول خود می دانیم . هر چند که خود بنده از برخورد خانم یاس با خودم خیلی جا خوردم و دلگیر شدم ، اما هرگز به خود اجازه نمی دهم که حتی به دشمنان خود توهین کنم . اصلا یکی از دلایل ایمان آوردن من به بهائیت ، همین دستور مترقی این آیین مقدس ، به احترام نهادن به هم نوعان است . من از جویای عزیز عذرخواهی می کنم و خدمت ایشان می گویم که واقعا تمام بهاییان از ادبیات نا موزون و خارج از شؤون ایرانی مبرا هستیم و صحبت دوست پر کارم ، میلیاردر خوب و معتقد را نیز احساسی و از سر درد می دانیم و ضمنا از شما هم می خواهیم که رعایت حال همه را بفرمایید و اجازه دهید روال علمی بحث طی شود .
m_raadi
پست: 0
تاریخ عضویت: یک‌شنبه 23 مهر 1385, 7:45 pm

پست توسط m_raadi »

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحن الرحیم
با سلام به دوستان
با خود گفتم ، دوستان را مانند برادرعزیزم جناب milyarder در انتظار نگذارم و مطلب را خدمت دوستان عرض کنم .
جناب milyarder فرموده بودند که بعد از ماه مبارک رمضان قصد دارند ما را از وجود غلطی در قرآن با خبر کنند . بنده از صحبت های ایشان و شواهد دیگر ، احتمال قریب به یقین دادم که منظور ایشان از این غلط ، کلمه « یبصط » در آیه 245 سوره بقره باشد که چرا این کلمه با سین نیامده است و احتمالاً اینکه ایشان برای مثال از کلمه داستان که به صورت « داصتان » نوشته شود ، استفاده کرده است به خاطر همین موضوع « صاد » و « سین » بوده باشد .
قبلاً به ایشان گفته بودم که شما به طور کافی از ادبیات عرب اطلاع ندارید و ممکن است به خطا رفته باشید و بهتر بود ایشان این اشکال خود را با یک فرد که با این علم آشنایی کامل داشته باشد ، در میان می گذاشت .
کلمه « یبصط » در اصل کلمه « یبسط » بوده است و طبق یک قاعده صرفی « سین » آن به خاطر اینکه پهلوی حرف « ط » که به اصطلاح از حروف « اطباق و تقسیم » است قرار گرفته مبدل به « صاد » شده است . این قاعده در کتاب لسان العرب ج 7 ص 261 و در کتاب تاج العروس ج 10 ص 198 به تفصیل آمده است . برای مثال کلمه « مصیطر » هم به همین شکل است که در اصل « مسیطر » بوده و به خاطر اینکه کنار حرف « ط » قرار گرفته است « سین » آن به « صاد » تبدیل شده است .
در ادبیات عرب قواعد همانند این قاعده صرفی ، به وفور دیده می شود و نباید تصور شود که هر جا حرفی از کلمه ای به حرف دیگر تبدیل شد ، نشان آن است که غلط املایی صورت گرفته است . مثلاً کلمه « اصطلاح » که همگی شنیده اند ، از باب افتعال است ولی چرا « تا ء » آن به « طاء » تبدیل شده است ؟ بخاطر این است که هرگاه در باب افتعال ، فاء الفعل آن « صاد یا ضاد یا ظاء » باشد « تاء » افتعال تبدیل به « طاء » می شود زیرا تلفظ به « تاء » بعد از حروف ذکر شده مشکل است . ( جامع المقدمات جلد اول ، کتاب شرح التصریف ، ص 301 ، موسسه انتشارات هجرت با تصحیح و تعلیقه مرحوم استاد علامه مدرس ) و از این موارد بسیار زیاد وجود دارد و لازم به ذکر همه آنها نیست .
اغلاط املایی که در ایقان آمده است همگی مخالف قواعد ادبیات عرب است نه اینکه طبق قواعد ، بعضی از حروف آن تبدیل به حروف دیگر شده باشند و علاوه بر آن بعضی از این اغلاط مشکل مفهومی نیز دارد به طور مثال کلمه « لعل تصلنّ » در صفحه 1 سطر 3 کتاب ایقان به اضافه اشکال قواعدی ، اشکال مفهومی نیز دارد که به هیچ وجه قابل اغماض نیست زیرا در زبان عرب وقتی « نون » تاکید آورده می شود دیگر آوردن لعل معنا ندارد مثل اینکه بنده بگویم ، « شاید ، حتماً این کار صورت گرفته است » .
برای بنده سوال است اگر ایشان این کتاب را برای فارسی زبانان نوشته است پس دیگر ، آوردن عبارت عربی که اکثریت نمی فهمند برای چیست ؟ و اگر برای عربی زبانان نوشته است ، 1- آورده عبارات فارسی برای چیست ؟؟؟ و 2- اگر قرار است با زبان عربی صحبت کند باید طوری صحبت کند که ، اعراب بفهمند نه اینکه در خواندن عبارات دچار اشتباه شوند و نفهمند منظور پیامبرشان چیست .
با تشکر --- m_raadi
pazhohesh
پست: 0
تاریخ عضویت: یک‌شنبه 23 مهر 1385, 3:59 am

پست توسط pazhohesh »

دوست عزيزم متين گرامي من هم با شما موافقم ولي فكر مي كنم ميليونر عزيز بخاطر فضاي بدي كه در اين سايت به وجود آمده بناچار اينگونه سخن گفته و در چندين جا خودش هم به اشتباه خود مقر و معترف بوده ولي عدم اجازه بعضي از دوستان متاسفانه به بحث و بوجود آوردن بعضي از مطالب باعث اين حركات شده اند. به هر حال من هم از شما متشكرم و موفق باشيد.
از استاد ادبيات عرب جناب رعدي هم متشكرم.
pazhohesh
پست: 0
تاریخ عضویت: یک‌شنبه 23 مهر 1385, 3:59 am

پست توسط pazhohesh »

يا اهل الكتاب لم تلبسون الحق بالباطل و تكتمون الحق و انتم تعملون. (سوره آل عمران،آيه 71)
pazhohesh
پست: 0
تاریخ عضویت: یک‌شنبه 23 مهر 1385, 3:59 am

پست توسط pazhohesh »

در ضمن من هم از سردبير محترم خواهش مي كنم در صورت امكان اجازه بدن كه اين ميليونر جوان بياد و به ادامه بحث خودش بپردازه. اميدواريم كه ديگه شاهد ناراحتي ها و ايجاد اينگونه كدورت ها نباشيم و همه دوستان رعايت كنن كه بي احترامي به هر فرد و اعتقادي در اين سايت ممنوعه. و اميدواريم با لطف شما،ميليونر عزيز هم بر اساس مدرك و دلايلي كه دارن بحث رو ادامه خواهند داد.
jooya
فعّال
پست: 251
تاریخ عضویت: سه‌شنبه 31 مرداد 1385, 2:57 pm

پست توسط jooya »

حضور محترم دوستان و خوانندگان گرامی سایت بهائی پژوهی عرض ادب و احترام دارم.
اولا بنده نیز همانند جناب پژوهش از سردبیر محترم تقاضا می کنم اجازه دهند تا آقای میلیاردر در سایت حضور داشته باشند.
ثانیا از تذکرات جناب متین که واقعا نام برازنده ای دارند، متشکرم.
ثالثا من هم اگر مرتکب اشتباهی شده ام از همه عزیزان پوزش می طلبم.
رابعا از حضور عالمانه ی جناب m_raadi در سایت بهایی پژوهی بسیار خرسندم و از نکات ایشان به سهم خویش بهره ی وافر بردم.
خامسا همان گونه که جناب رعدی اشاره کرده اند و بنده نیز پیش از این اشاره کرده بودم، اگر کتاب ایقان به زبان فارسی می بود و کتاب آسمانی هم بود، خودش می شد مرجع ادبیات. حتی اگر کتاب اسمانی هم نمی بود و از توسط یک ادیب زبان فارسی نوشته می شد، خودش مرجع ادبیات فارسی قرار می گرفت. کسی از سعدی ایراد نمی گیرد که چرا گفته ای اعظم تر. چون سعدی خودش مرجع ادبیات است. کسی از حافظ ایراد ادبی نمی گیرد، چون حافظ خودش مرجع ادبیات است. دوستان عزیز توجه داشته باشند که قرآن خودش مرجع ادبیات عرب است و بسیاری از ادیبان و دانشمندان زبان عربی بسیاری از اصول صرف و نحو را از خود قرآن استخراج کرده اند. اصولا بنیان گذار دانش نحو حضرت علی علیه السلام است که به ابوالاسود دوئلی آن را آموخت و او این دانش را در میان دیگران رواج داد. علی هم شاگرد درگاه قرآن است. بنابراین اصولا یک ادیب عرب ( توجه داشته باشید عرض می کنم یک ادیب عرب) هرگز به خود اجازه نمی دهد( چون نمی تواند) حتی به این بیندیشد که از قرآن ایراد ادبی بگیرد، چه رسد به یک فارس آن هم نه ادیب فارس بلکه کسی که در زبان فارسی هم تبحر آن چنانی ندارد.
سادسا و اما در باره ی کتاب ایقان. همان گونه که دوست گرامی جناب رعدی ( امیداوارم نام فارسی ایشان را درست عرض کرده باشم) اشاره کرده اند، اصولا کتاب ایقان - چنان که پیشتر هم جناب یاس در مقاله ای مستقل این را گفته بودند- چون برای فارسی زبانان نوشته شده است، باید به زبان فارسی باشد و به کار رفتن عبارات عربی در آن بر خلاف سنت جاری خداوند است. خداوند در قرآن به این سنت اشاره می کند و می فرماید: و ما ارسلنا من رسول الا بلسان قومه لیبین لهم: ما هر هیچ رسولی را نفرستادیم، مگر به زبان قومش تا مطالب را برای آنان تبیین کند. یکی از پرسش های اساسی بی پاسخ آن است که چرا اصولا ایقان کتابی مخلوط از عبارات فارسی و عربی است؟ و چرا اگر عبارات عربی در آن به کار رفته است، با ادبیات رائج و صحیح عربی مطابقت ندارد؟ از بهائیان دانشمند و فرهیخته خواهش می کنم بنا به وظیفه ی شرعی که به عهده دارند( چون تحری حقیقت وظیفه ی شرعی بهائیان است) به این گونه پرسش ها پاسخ عالمانه بدهند.
برای همه عزیزان آرزوی توفیق دارم.
matin
پست: 0
تاریخ عضویت: شنبه 22 مهر 1385, 10:54 am

پست توسط matin »

الله ابهی
اى دلبر آفاق اين ياران نورانى را در هر دم مظهر فيوضات )رحمانى فرما و مورد الطاف سبحانى کن مدد از محبّت حقيقى خود بخش و تجلّيات عشق حقيقى جلوه ده و به هيجان و فوران آر تا زمام اختيار از دست رود هر يک کُرۀ آتشبار گردند پرده هاى اوهام بسوزندو حجبات نفوس را خرق نمايند و به ذکر تو ناطق گردند و خلق و خوى تو بنمايند
طالبان را عاشقان روى تو نمايند تشنگان را از چشمۀ حيات بنوشانند و زنده نمايند تعاليم تو را به کردار و رفتار ترويج فرمايند نفحات يوم ظهور منتشر کنند و نسيم گلشن جنّت ابهى به مرور آرند شرق را زنده کنند و غرب را تر و تازه نمايند خيمۀ وحدت عالم انسانى بر افرازند و علم نور مُبين بلند کنند آتش عشق بر افروزند صخرۀ صمّا را بگدازند چشمهاى کور را به قوّت تو روشن نمايند و آشفته و شيداى تو آنچه سزاوار دلبرى است مُجرى دار توئى معشوق آفاق و توئى محبوب اهل وفاق  ع ع
درود بر بهاییان حق اندیش و سلام بر مسلمانان راه تحری حقیقت .
:wink: برخی از دوستان مسلمان ، پی در پی به بیان نکته ای می پردازند که پاسخ بسیار روشنی دارد . آن هم علت آمیختگی دو زبان فارسی و عربی در متن کتاب ایقان است . :?:
باید خدمت دوستان عرض کنم که این امر ، از زمان همان سعدی که جناب جویا ، او را ملاک زبان فارسی می دانند ، مرسوم بوده است . در دیباچه ی گلستان می خوانیم :
"شب را به بوستان با یکی از دوستان ، اتفاق مبیت افتاد . موضعی خوش و خرم و درختان درهم . گفتی که خرده ی مینا ، بر خاکش ریخته و عقد ثریا از تارکش آویخته ."
روضة ماءُ نهرها سلسال
دوحة سجع طیرها موزون
آن پر از لاله های رنگارنگ
وین پر از میوه های گوناگون
:!: .....
یا شاعر دیگر حافظ که جویا ، او را ملاک ادبیات فارسی می داند ، چنین سروده است :
الا یا ایها الساقی ادر کأسا و ناولها
که عشق آسان نمود اول سپس افتاد مشکل ها
:roll: ....
بنابراین می بینیم که آمیختن عبارات فارسی و عربی ، اتفاقی معمول در نثر و نظم آن دوره بوده است . منشآت قائم مقام فراهانی که تقریبا با حضرت بها الله معاصر بوده است ، نشانه ی دیگری از این سبک نگارش در آن دوره بوده است . ضمن آن که می دانیم که ایقان ، در زمان حضور حضرت بهاالله در عراق نازل شده و عبارات عربی آن برای فارسی زبانان آن دیار و حتی عرب زبانان به علت برخورد زیاد این دو زبان در آن سرزمین ، قابل فهم بوده است . بنابر این من از جویا و رعدی می خواهم که این بخش از صحبت های خود را با شهامت کامل پس بگیرند .
در مورد سایر مطالب در آینده ای نزدیک سخن خواهم گفت .
:wink: سردبیر محترم سایت ون خانم یاس ، اصلی ترین نویسنده ی این تاپیک را به داوری در مورد نظر این جانب و دوستان مسلمان در این کامنت دعوت می کنم .
jooya
فعّال
پست: 251
تاریخ عضویت: سه‌شنبه 31 مرداد 1385, 2:57 pm

پست توسط jooya »

از متین عزیز که هم متین است و هم بحمد الله ادیب، تشکر می کنم. نکته ی بسیار خوبی را گفتید، اما به یک نکته ی اساسی توجه نفرمودید. دوست عزیز ما حرفی نداشتیم که جناب بهاء الله را در حد یک ادیب اریب بدانیم. اما سخن در پیامبری و بلکه مقام والای من یظهره اللهی است. سخن در آن سنت خداوندی است که: و ما ارسلنا من رسول الا بلسان قومه. شما ندانسته مقام حضرت بهاء الله را در حد سعدی بلکه پایین تر، پایین آوردید. چون سعدی علاوه بر آن که استاد سخن پارسی است، به مصداق الفضل للمتقدم، برتر از بهاء الله است. البته این در صورتی است که حضرت بهاء الله را پیامبر ندانیم و در حد و اندازه ی یک ادیب به شمار آوریم. اما گویا شما فراموش کرده اید که کتاب ایقان در عرض دو شب از سمای مشیت شرف نزول یافته است و کتاب آسمانی است نه گلستان سعدی. قیاس مع الفارق است. درخواست دیگری که از حضور گرامی شما داشتم آن بود که اگر قرار باشد هر بار هم که بنده یا امثال بنده از مسلمانان بخشی از دعاهای حضرت علی و حضرت سجاد را د ر سایت قرار دهیم، سایت تبدیل می شود به سایت دعا پژوهی. لطفا از درج دعا و مناجات در آغاز مباحث خویش خودداری فرمایید تا ما هم چنین نکنیم. متشکرم.
yas
فعّال
پست: 216
تاریخ عضویت: دوشنبه 23 مرداد 1385, 2:04 pm

پست توسط yas »

آشنایی با کتاب ایقان (قسمت پانزدهم:ادبیت بشری ایقان)

متین بهایی در پاسخ به رعدی و جویا در مورد الهی نبودن ایقان بلحاظ عربی بودن عبارات

زیاد در آن ، نمونه ای از نثر سعدی وشعر حافظ را آورده وبا استناد به آن نتیجه گرفته اختلاط

عربی و فارسی در ایقان در آن دوره ها مرسوم بوده و بهاءاله مطابق نثر زمان خودش نوشته

است .عبارت نتیجه گیری او این است :

{بنابراین می بینیم که آمیختن عبارات فارسی و عربی ، اتفاقی معمول در نثر و نظم آن دوره

بوده است . منشآت قائم مقام فراهانی که تقریبا با حضرت بها الله معاصر بوده است ،

نشانه ی دیگری از این سبک نگارش در آن دوره بوده است . ضمن آن که می دانیم که ایقان ،

در زمان حضور حضرت بهاالله در عراق نازل شده و عبارات عربی آن برای فارسی زبانان آن دیار

و حتی عرب زبانان به علت برخورد زیاد این دو زبان در آن سرزمین ، قابل فهم بوده است .}


در پاسخ ایشان عرض می کنم:

جناب متین

1-اولا این رسم را برداریدکه هر دفعه 7-8 خط مناجات اول مطالب بگذارید.مطالبتان را کوتاه و

صریح مطرح نمائید اینجا جای تبلیغ مناجات های بهایی نیست. لابد دیگران هم باید در اول

هر کامنت خود 7-8 خط دعاهای وارده در کتب دعائی را بگذارند بعد حرف خود را شروع کنند.

به گمانم این سایت پژوهشی و کامنت ایقان پژوهی را با احتفال بهائی اشتباه گرفته

اید.البته با عرض معذرت.

2-بطور قطع پذیرفتید کتاب پیامبران باید به زبان قومشان باشد. اگر به فرض پیامبری در ژاپن

آمد نباید به عربی حرف بزند یا کتابش به زبان عربی نازل شود !

اینکه بهاءاله به عربی کتاب نوشته(بعضی کتابهای او تمام عربی است و بعضی فارسی و

عریی مخلوط) نشان از این دارد که رسول خداوند نیست وگرنه به فارسی همه مطالبش را

می آورد.

3-مثال زدن از سعدی وحافظ ومنشات قائم مقام هم مشکلی را حل نمی کند

چون اولا این کتابها ادبی است و مخاطبان خاص خودرا دارد (که نوعا تحت تاثیر رقابت های آشکار

و پنهان شعرا و ادبا سعی می کردند فنی بنویسند تا نشان برتری شان بر رقیب باشد)نه وحی

الهی که مخاطبانش مردم هستند و باید قابل فهم برای آنها باشد تا از آن استفاده کنند. امروز

شما بهائیان بخصوص جوانانتان چند در صد ایقان را می فهمند؟!

اگر به فرض آن روز در بغداد ایرانی ها و عرب زبان ها ایقان مخلوط عربی و فارسی را می فهمیده

اند چنانکه شما ادعا کرده اید(!) امروز را چه می گوئید؟! برای کتاب های تمام عربی چه دارید؟!

پس ایقان مال آندوره است وحالا باید پیامبری بیاید مطابق نثر جوانان امروز کتاب فارسی بیاورد!

3-کاش مثل کتاب های ادبی لااقل اینقدر غلط لفظی و معنوی نداشت که نشان دهد شاگرد

شاگرد قائم مقام هم از این کم غلط تر می نویسد یا شاگرد شاگرد سعدی!


4-از تشبیه شما اینطور می فهمم که رضایت داده اید ایقان با کتابهای امثال قائم مقام

سنجیده شود .ماهم همین را گفتیم که وی چون فرزند منشی دربار بوده و بامنشیان از

کوچکی در تماس بوده وحشر ونشر داشته است ترسل را از آنان آموخته ولی شاگرد اول

نشده زیرا بعد از مدتها تمرین ظرف دوسال کتابی نوشته که صدها غلط لفظی و محتوائی در

آن پیدا شده است.

5-اما علت اصلی پردازش این نوع نثر مخلوط فارسی وعربی این بوده که بهاءاله می خواسته

عربی دانستنش را به رخ بکشد واین را هم در حد افراط دنبال کرده مثلاعبارت عهدین را به

عربی گفته یا حتی عبارت مجوس ها که هیچوقت به لغت عرب تکلم نکرده اند را به عربی

نقل کرده و گفته : " قائلین این هو المولود " (ایقان ص 40 س6 )!!

اما این تفاخر به ضرر او تمام شده زیرا هم فارسی زبانها نمی فهمندهم عبارت عربی اش

غلط است وباید این المولود یا این هذالمولود یا این ذلک المولود گفته شود زیرا که مقام ،

مقام اسم اشاره است نه ضمیر غایب!!

به هر حال اظهار فضل عربی دانی بها (بعد از سی سال معاشرت با عرفا و ادبا و همنشینی

با اعراب در عراق عرب و دوسال زحمت کشیدن برای نگارش ایقان ) برای او گران تمام می

شود و کم سوادیش آشکار می شود تا آنکه بجای اسم اشاره ،ضمیر غائب می آورد و

غلطش واضح می گردد.شاگردان قائم مقام ها و منشیان ،در چنین شرایطی (یعنی سی

سال همنشینی با ادبا و عرفا و حضور در کشور ی عربی و دوسال زحمت نگارش ) قطعا بهتر

از این می نوشتند.


به گمانم این مقدار بحث در ادبیت ایقان کافی باشد و بهتر است بحث های محتوائی تعقیب

شود اگرچه قبلا هم اعلام آمادگی نمودم که چنانچه دوستان بهایی ناراحت نشوند همه

اغلاط ادبی را فهرست وار گزارش نمایم( نوبت قبل نسیم از طرح اغلاط ایقان ناراحت شده

بودو من آن را ادامه ندادم ) .

در بحث اینده "تهمت ها و تحریف ها در ایقان" را گزارش خواهم نمود.
hossein
پست: 0
تاریخ عضویت: چهارشنبه 26 مهر 1385, 3:47 pm

پست توسط hossein »

از تمام اعضای سایت بهایی پژوهی درخواست دارم که بدون توجه به پست های بی سروته میلیاردر به بحث خود ادامه دهید. حتی جواب دادن به یک اخلال گر کمک کردن به اوست که بحث را از مسیر خود منحرف کند. اگر چیزی در چنته داشت تا به حال رو کرده بود. والسلام
pazhohesh
پست: 0
تاریخ عضویت: یک‌شنبه 23 مهر 1385, 3:59 am

پست توسط pazhohesh »

قل يا اهل الكتاب لم تصدون عن سبيل الله (سوره آل عمران آيه 99)
jooya
فعّال
پست: 251
تاریخ عضویت: سه‌شنبه 31 مرداد 1385, 2:57 pm

پست توسط jooya »

وَ الَّذينَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَنْ يَعْبُدُوها وَ أَنابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرى‏ فَبَشِّرْ عِبادِ *‏

الَّذينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِكَ الَّذينَ هَداهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِكَ هُمْ أُولُوا ‏الْأَلْبابِ.

سوره ی زمر آیه 17 و 18‏
و کسانی که از این که طاغوت را عبادت کنند، اجتناب می کنند و به سوی خداوند بازمی گردند. بر آنان بندگان بشارت باد.
هم آنان که سخن را می شنوند و از بهترینش پیروی می کنند. آنان هم کسانی اند که خداوند هدایتشان کرده است و آنان خردمندان اند.

جناب پژوهش نام زیبایی را برای خود برگزیده اید. خواهش می کنم در عمل نیز همانند نامتان زیبا عمل کنید. بهائیت مدعی است که تعلیم بدع و بکر تحری حقیقت را آورده است. آیه ی قرآن را بخوانید و داوری و تحری حقیقت کنید. آیه ی شریفه ای را که مرقوم فرموده اید، متاسفانه پاسخ به بیانات جناب رعدی و بنده و یاس نیست. لطفا پاسخ عالمانه دهید
متشکرم
Nasr
پست: 1
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه 30 شهریور 1385, 4:10 pm

پست توسط Nasr »

البته باید عرض کنم من به هیچ وجه با روش و منش جناب میلیاردر موافق نیستم
اما این کار شما بیشتر از روشن شدن حقیقت جلوگیری می نماید .
بی گمان خوانندگان این سایت خود قضاوت می کنند چه کسی سخن نادرست می گوید و مطلبی در چنته ندارد .
بگذارید تیر ها پرتاپ و سنگ ها رها شود " تا سیه روی شود هر که در او غش باشد"

با درود و سپاس
Sardabir
فعّال
پست: 454
تاریخ عضویت: یک‌شنبه 18 تیر 1385, 3:01 pm

پست توسط Sardabir »

جناب نصر
خوب است که بهائیان هیچکس حتی شما با میلیاردر موافق نیست اما شما همچنان سنگ او را به سینه می زنید.بسیاری از بهائیان خواستار حذف او شدند تا بیشتر از این هتک حرمت بهائیان نشود .
به مدت یک هفته از مزاحمتش جلوگیری شد.اگر روش خود را تصحیح نمود و مثل دیگربهائیان روش بحث مودبانه را پیش گرفت اجازه خواهد یافت در بحث ها شرکت کند وگرنه خیر. اگر به او علاقه خصوصی دارید مطالبش را بگیرید و با لحنی که در خور شاءن بهائیان است در اینجا بگذارید.

جناب متین
در آخرین ارسالتان چون میلی شدیدوبی ادب و گستاخ از خط قرمز ها عبور کردید.در شان نام و ادعایتان نبود.حذف شد.رعایت کنید و عصبانی نشوید . منتظر ادامه همان روش قبلی از شما هستیم.چه اصراری دارید دائما یاس را خانم بنامید و در آخرین تاپیک ارسالی به او توهین کنید ؟ بهائیت از تساوی حقوق رجال و نسا سخن می گوید چرا یک خانم نتواند به نقد اعظم و اقدم کتب بهائیت بپردازد؟! انتظار ندارید یک خانم منتقد رهبرانتان باشد؟ضمن آنکه اسم ها نمادین است و زن و مرد مطرح نیست.
دوستان درست گفته اند که اینجا جای درج مناجات نیست. رعایت کنید .دوستان بهایی شما برای مناجات دیدن اینجا نیامده اند.آمده اند تا پژوهش را شاهد باشند از مسلمان یا بهائی.
مختصر و موجز و مرتبط با موضوع و به دور از حاشیه و مناجات ومحترمانه و مودبانه.
yas
فعّال
پست: 216
تاریخ عضویت: دوشنبه 23 مرداد 1385, 2:04 pm

پست توسط yas »

آشنایی با کتاب ایقان (قسمت شانزدهم:تهمت ها و تحریف ها در ایقان)


نسبت دادن چیزی به خداوند و دین منزول از ناحیه او تهمت است و گناهی بزرگ.

بهاءاله در کتاب ایقان ص24 س10 در مورد" روزه" در اسلام می گوید:

"...از جمیع احکام محکمتر و اعظم تر است..."

اولا عبارت "اعظمتر " غلط است زیرا که معنایش می شود:بزرگترتر !

و گفتیم از این اغلاط ادبی در ایقان بیش از 150 مورد یاد داشت شده است...

ثانیا در اسلام" روزه" اعظم و افضل احکام نیست."نماز" این ویژگی را در بین احکام داردکه"ان

قبلت قبل ماسواها و ان ردت رد ماسواها" و پس از آن زکات است که خداوند در قرآن بطور

اغلب آن را قرین نماز نموده است:" اقیمو الصلوه و اتو الزکوه..."

که دلالت داردبر شدت اهمیت زکات . از زبان حضرت عیسی هم نقل شده است:

"و اوصانی بالصلوه و الزکوه ما دمت حیا"...

در احادیث هم همین گونه است و روزه و حج در مرتبه بعدی قرار دارند وبر همه اینها مقدم"

ولایت " است چنانچه در روایت اصول کافی از حضرت باقر علیه السلام اساس اسلام را

مبتنی بر پنج پایه می شمرد(ولایت ،نماز ،زکات ،روزه و حج) که اعظم آنها ولایت است:

...وما نودی بشییء کما نودی بالولایه...

و شواهد در این زمینه بسیار است که جای طرح آنها در اینجا نیست و هر کس مختصر

تحقیقی در این زمینه داشته باشد حقیقت را در می یابد.

بنا براین ادعای جناب بهاءاله در مورد اینکه روزه اعظم و احکم احکام است

تهمتی به قرآن واحادیث و اخبار است.


-----------------------------------------------------------------------------------------------------------

اما تحریف در ایقان:

نویسنده ایقان در ص47 س10 می نویسد:

"...چنانچه می فرماید یوم یاتی الله فی ظلل من الغمام..."

او این آیه را در دو محل از ایقان ،یکی در اینجا و دیگری در ص89 س3 به همین شکل

به عنوان شاهدی برای بحث خودش در اثبات میرزا محمد علی باب آورده است.


استدلال او این است قرآن هم بشارت به باب داده که فرموده "روزی که خدا در سایه ابر می

آید". باب هم آمده ولی در سایه اوهام خلق تجلی کرده است !!

از نقد استدلال او که بگذریم جناب بهاءاله تحریف آشکار در قرآن نموده است و در قرآن هر گز

چنین آیه ای وجود نداشته است بلکه آیه قرآن در سوره بقره آیه 206 چنین است:

" هل ینظرون الا ان یاتیهم الله فی ظلل من الغمام والملئکه و قضی الامر و

الی الله ترجع الامور "


یعنی آیا انتظار می کشند که خدا با ملائکه در سایه هائی از ابربیاید؟! در این هنگام امر پایان

یافته و باز گشت همه چیز به خدا خواهد بود.

لحن استفهام انکاری آیه در ست عکس خواسته بهاست که می خواهد از

قرآن علائم ظهور باب را در بیاورد و لذا به تحریف قرآن پرداخته و عبارت "هل ینظرون "را حذف کرده

تا امتناع و استحاله آمدن خدا کنار رود و حالت مثبت پیدا کند و لفظ "یوم " را هم از خودش اضافه

کرده تا شکل ایجابی پیدا کند و برمقصود موهومش راست بیاید و بگوید در قرآن هم تصریح به

آمدن خدا شده است و او باب است که آمده در پرده اوهام خلق !!


این تحریف آشکار در قرآن را در کتاب های دیگرش هم بیش از پنجاه بار به

عبارات مختلفه آورده اما این بار برای ظهور و تجلی شخص خودش شاهد قرار داده است!

او البته این را هم از خود ندارد و از باب در تفسیر سوره یوسفش آموخته که عین این تحریف

را در آنجا مرتکب شده است.


*******
چون ایقان میان مسلمین پخش گردید و این تحریف و تقلب واضح ، آشکار شد و اعتراضات بر

بهائیان شدت گرفت تشکیلات بهائی در عکا و حیفا دست به کار شدو طبع جدیدی از ایقان را

منتشر نمود که آیه را مطابق قرآن صحیح نوشته تا اعتراض معترضان را برطرف کنند غافل از

آن که با این تقلب جدید کار را خراب تر می کنندزیرا :

اولا دیگر آیه شاهد بر آن استدلال نیست بلکه درست عکس مقصود بها را نتیجه می دهد که

می خواست از قرآن علائم ظهور باب را شاهد بیاورد در حالیکه قرآن به بیان استفهام انکاری

آن را نفی می نماید ؛

و ثانیا نسخه های تفسیر سوره یوسف که مرجع اوست موجود است از جمله در کتابخانه

آستان قدس رضوی که یکسال پس از ادعای باب نوشته شده و آیه به همان صورت محرف است

و بهائیان به آن دست نیافته اند تا آن را هم مثل ایقان تصحیح نمایند؛

و ثالثا بعضی از کتاب های بعدی بهائی که از ایقان قبلی نقل کرده اند بهمان صورت تحریف

شده نقل نموده اند تا برای هماره حجت بر تقلب و تحریف آنها باشد؛

و رابعا این مفهوم موهوم که از آیه محرف برآمده در آثار دیگر شان بدون آوردن آیه تکرار شده

است و همان محتوای مورد نظر بها و باب را به بیان های دیگر شرح داده اند.

بحث مبسوط تر را به قسمت های بعد موکول می کنیم.
matin
پست: 0
تاریخ عضویت: شنبه 22 مهر 1385, 10:54 am

پست توسط matin »

جناب سردبیر .
کار بسیار بی رحمانه ای انجام داده اید . این را به حساب عدم توانایی سایت در پاسخگویی به استدلالم می گذارم . شما با این کارتان نشان دادید که میلیارد بی راه نمی گفت و تخصص فوق العاده ای در سانسور کردن دارید .
در مورد یاس هم باید بگویم که معمولا خانم ها از اسم گل برای خود استفاده می کنند .
مثل بنفشه - نرگس - مریم و ....
حالا اگر کسی با اسم یاس یا هر گل دیگری مثل میمون و ... کامنت گذاشت ، مشخص می شود که خانم است . شما چرا این قدر ناراحت شده اید که من به یاس گفتم خانم . احتمالا او را می شناسید و در ارتباط تنگاتنگ هستید . آیا این گونه نیست ؟
بگذریم .
عزیران بهایی ، مسلمانان محترم .
نوع نوشته های من ، نشان دهنده ی شخصیت من است . من در یک پاسخ بسیار طولانی ، تمام ادعاهای بی اساس یاس را نقش بر آب کرده بودم و حالا می بینم که با اشاره ی یاس و اجرای سردبیر ، تمام مطلبی را که بیش از یک ساعت برای نوشتن آن وقت گذاشته بودم ، حذف شده است . گویا سراسر آن توهین به یاس بوده است . بنده ضمن تکذیب فرمایش سردبیر ، خدمت شما اعلام می کنم که نوشته ی این جانب در دو نوبت حذف شد . بار اول قسمت هایی از آن حذف گردید و بار دوم کل آن . هر چند که احساس من آن است که با توجه به تاریخ عضویت یاس و سردبیر و نوع جمله بندی آنان ، این دو نام متعلق به یک نفر است ، اما به شدت به سردبیر اعتراض می کنم . چون مطمئن هستم که ایشان نمی تواند در مدت کوتاهی تمام کامنت ها را بخواند . ( علامتش هم این است که در کامنت قبلی که از او نظر خواستم ، جوابی نداد . ) بلکه به اشاره ی دیگرانی این کار را انجام می دهد .
به هر حال این سایت نشان داد که پذیرای سخن حق نیست و حتی اجازه نمی دهد که پاسخ علمی بهاییان منتشر شود چه رسد به آن که ادعای گزاف پژوهش در این آیین را داشته باشد . حتی اجازه نمی دهد که برخی از تعالیم بزرگان این آیین ، در سایت مطرح شود و آن وقت دم از اخلاقیات و خطوط قرمز می زند .
از نسیم خواهش می کنم که به عرصه ی این سایت باز گردد و ادامه دهنده ی راه خود باشد . چرا که من تلاش کردم به شیوه ی او سخن بگویم ، اما می بینم که توان شنیدن استدلال در میان مسلمانان وجود ندارد . به هر حال تا زمان باز گرداندن مقاله ی قبلی ، مطلبی از این جانب در این سایت نخواهید خواند .
Nasr
پست: 1
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه 30 شهریور 1385, 4:10 pm

پست توسط Nasr »

با درود

جناب سردبیر
لطفن این مقدار عجله به خرج ندهید. این حرکات و رفتار شما نشانه ی خوبی ندارد.
بلکه تنها به بی اعتبار شدن سایت می انجامد.
دوست گرامی!
به کدامین قرینه دریافتید که من بهایی هستم؟
من فقط علاقه مند بودم همچنان این سایت از وجاهت پژوهشی برخوردار بماند و شما با اتهام عدم بی طرفی - بیش از این - روبرو نشوید.
امیدواریم.

با سپاس
m_raadi
پست: 0
تاریخ عضویت: یک‌شنبه 23 مهر 1385, 7:45 pm

پست توسط m_raadi »

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام به دوستان
دوست عزیزم جناب متین ، اینقدر تندروی در نزد عقل جائز نیست و خوب نیست دیگران را بدون شاهد متهم به کارهای ناپسند کنید ، اما در مورد مطلب که در مورد جناب یاس و جناب سردبیر داده بودید چند نکته را لازم دیدم خدمتتان عرض کنم :
فرمودید : « معمولا خانم ها از اسم گل برای خود استفاده می کنند .
مثل بنفشه - نرگس - مریم و ....
حالا اگر کسی با اسم یاس یا هر گل دیگری مثل میمون و ... کامنت گذاشت ، مشخص می شود که خانم است . »
این سخن شما دور از عقل است که هر کسی اسم گل گذاشت در نتیجه خانم است !!! بنده یک دوست با اسم کاربری یاسی دارم ولی خانم نیست و این اسم را از جهت اینکه به رنگ آن علاقه دارد انتخاب کرده است . ممکن است در نظر انتخاب کننده اسم ، چند علت وجود داشته باشد که آن اسم را انتخاب کرده است و این نتیجه گیری قطعی شما را هیچ صاحب عقلی قبول نمی کند .
فرمودید : « شما چرا این قدر ناراحت شده اید که من به یاس گفتم خانم . احتمالا او را می شناسید و در ارتباط تنگاتنگ هستید . آیا این گونه نیست ؟
بگذریم . » در آخر مطلبتان هم فرموده اید : « احساس من آن است که با توجه به تاریخ عضویت یاس و سردبیر و نوع جمله بندی آنان ، این دو نام متعلق به یک نفر است »
این دو جمله نشان از این است که هر دو احتمال را از روی عقلانیت نگفته اید و اینکه درجایی این دو اسم را متعلق به یک نفر و در جای دیگر این دو اسم را به رابطه متهم می کنید ، نشان دهنده این است که نوشته تان مبنای احساسی دارد و معمولاً جنس خانم دارای چنین نوشته هایی هستند .
دوستان هم با خواندن مطلب شما ، علاوه بر اینکه به علت تناقضات و بدون دلیل بودن مطالب ، آن را قبول نمی کنند ، خود شما را به نا درستی در گفتار متهم می کنند ، البته این اتهام آنها بدون دلیل نیست .
با تشکر --- m_raadi
Sardabir
فعّال
پست: 454
تاریخ عضویت: یک‌شنبه 18 تیر 1385, 3:01 pm

پست توسط Sardabir »

تا همین جا هم که نا مهربانی ها و اهانت های بهائیان را تحمل کرده ایم و به راهمان ادامه داده ایم و صبر پیشه کرد ه ایم لطف الهی را همراه داشته ایم .انبوه فحش ها و اهانت ها و تهدید ها ی روزانه را از ناحیه احبا ی فاقد روح پژوهش به گل روی شما پژوهشگران تحمل می کنیم.پاسخ نصر و متین هم با خوانندگان . ایقان پژوهی را ادامه خواهیم داد.
jooya
فعّال
پست: 251
تاریخ عضویت: سه‌شنبه 31 مرداد 1385, 2:57 pm

پست توسط jooya »

با عرض سلام خدمت دوستان عزیز و گرامی، جناب متین و یاس و رعدی و نصر و سردبیر و همه دوستان ارجمند. من هم به سهم خودم از سرکار خانم یا آقای متین( چون متین هم می تواند نام خانم باشد) خواهش می کنم مانند خانم ها زودرنج نباشند و قهر نکنند. البته از جناب سردبیر هم گلایه مندم که چرا نوشته ی ایشان را حذف کرده اند. من هم امروز پس از صرف سحری وقتی به سایت مراجعه کردم نوشته ی سرکار متین را دیدم و از یک جمله ی آن ناراحت شدم جمله ای که اصولا ربطی به سایت و مباحث آن نداشت و به قول آقای سردبیر خط قرمز بود. اما می شد فقط همان یک جمله ی نامربوط حذف شود تا این همه ندای مظلومیت جناب متین به آسمان بلند نشود و متانت خود را از دست ندهد. هم اینک نیز اولا از سردبیر محترم خواهش می کنم نوشته ی حذف شده ی جناب متین را دوباره در سایت قرار دهند تا مبادا گمان شود که دوستان مسلمان در پاسخ به بیانات ایشان درمانده بودند که مطلبشان حذف شد، ثانیا حضور جناب متین و هر بهایی دیگری در این سایت موجب خوشحالی خواهد بود. به هر حال مجددا از همه ی عزیزان تقاضا می کنم اجازه دهند این نخستین تجربه ی مناظره ی مکتوب و شاید بی سابقه در محیط مجازی، فراز و نشیب خود را به خوبی طی کند و به یک آرامش خوبی برسد تا همه بتوانند به دور از دشمنی ها و کینه توزی ها، عقاید خود را عرضه کنند.
در پایان، همگی، در این روزهای پایانی ماه میهمانی خدا دست به دعا بر می داریم و از خداوند درخواست می کنیم که راه درست دین و زندگی را به ما بنمایاند و ما را از وسوسه های شیطان و نفس اماره، حفظ بفرماید. آمین یا رب العالمین.
قفل شده