بيت العدل و چالش هاي آن
-
- فعّال
- پست: 454
- تاریخ عضویت: یکشنبه 18 تیر 1385, 3:01 pm
بيت العدل و چالش هاي آن
با مطرح شدن بحث هاي جديد از جمله ريمي از مديريت سايت خواسته اند مجددا با نگاه نو چالش هاي بيت العدل بر رسي شود . بررسي الواح وصايا نيز توصيه شده است.
كامنت هاي كوتاه چند سطري و مستند.روحيه پژوهشي را ياد آوري مي كنم. متشكرم
كامنت هاي كوتاه چند سطري و مستند.روحيه پژوهشي را ياد آوري مي كنم. متشكرم
-
- فعّال
- پست: 216
- تاریخ عضویت: دوشنبه 23 مرداد 1385, 2:04 pm
بحث نخست: چالش ولایت امر
چالش های بیت العدل را باید طبقه بندی نمود .اولین و مهمترین چالش در بیت العدل
موضوع رهبری آن توسط ولی امر الله است .این موضوع را از زبان سامان بشنویم:
{بعد از صعود حضرت ولی امرالله در سال 1957 اتفاقات مهمی در مدیریت و رهبری عالم
بهایی اتفاق افتاد که امروزه کمتر شاهد بیان آن وقایع هستیم که من بصورت مختصربه آن
اشاره می نمایم و آن اینکه دو انشعاب در جامعه بهایی خود را نشان داد :
الف : آنهایی که معتقد بودند حضرت ولی امرالله جانشین خودرا مشخص نموده اند و معتقد
به ادامه ولایت امردرجامعه بهایی بودند.
ب : آن دسته که اعلام نمودند شوقی وصیتی ننموده است یا وصیتی از ایشان بدست
نیامده در واقع قایل به انقطاع ولایت امر شدند و مدیریت را به بیت العدل بدون ولی امر
سپردند (بیت العدل فعلی).
گروه اول چون اعتقاد بر ادامه ولایت امر داشتند به دنبال وصی شوقی رفتند و تنها چالشی
که داشتند با گروه دوم بود که به دلیل قدرت ایشان(گروه اول ) عمده آنها یا کتمان عقیده
نمودند و یا مستوجب طرد از جامعه بهایی گردیدند وخود سازمانی را اگرچه کوچک بنا نهادند و
زندگی خودرا ادامه داده و اکنون نیز خود دارای تشکیلاتی میباشند که چون فعلا جای بحث
آن نیست از آن منصرف میشوم اما بعنوان جمله معترضه عرض مینمایم راه گذر از بن بست
موضوع ولی امر در جامعه بهایی رجوع به بیانات گروه اول وتوجه جدی به آن است.
اما گروه دوم راه بسیار مشکلی را انتخاب نمودند و آن ایستادن در مقابل ده ها نص صریح و
اساسی بود که تفسیر و توجیه آن همه بیانات روشن و غیر قابل تاویل کار ی واقعا دشوار بود
و لذا از دید تبیین موضوع دچار بن بست شدند .
نتیجه روشن این انتخاب یعنی انقطاع از ولایت امرچیزی بجزضیاع شخصیتی و نفی جدی
شوقی ربانی برای گروه دوم به دنبال نداشت و در واقع شوقی بر پایه و مبتنی بر الواح
وصایا مشروعیت خودرا نسبت به سایر نوه های حضرت عبدالبها دریافت مینمود این الواح
وصایا را بعنوان مهمترین سند جامعه بهایی قلمداد نمود و از ان بدین صورت تعبیر نمود که :
الواح مثقله وصایای حضرت عبدالبها حلقه اتصالی است که عصر گذشته...را با عصر کنونی
که موسوم به عصر تکوین...است الی الابد مرتبط میسازدو...
خود عامل به ان باید باشد به بیان روشنتر گروه دوم تنها به یک کار بسنده نمودند و آن
اینکه""""""شوقی را در مقابل حضرت عبدالبها قرار داد ند """" که امروز شاهد این چالش
میباشیم با تشکر سامان}
سامان در توضیح مطلب بالا به ماهیت الواح وصایا اشاره ومجددا تاکید می کند:
{ بهاییان معتقد به استمرار ولایت امر با توجه به متن الواح وصایا و تصریحات کاملا روشن
شوقی افندی مسیر طبیعی زندگی خود را طی مینمایند و در تاویل و توجیه کلام روشن
الواح وصایا مبنی بر استمرار ولایت امر اینقدر حقیقت را پنهان نمی کنند
بحث بسیار بسیار مهم واساسی ولایت امر و استمرار آن روح الواح وصایا میباشد وکسی
قادر به انکار آن نیست نه تنها پژمان هیچ کس دیگری در طول حدود چهل و نه سال از
درگذشت ولی اول امر بهایی قادر به بیان روشن و منطقی و بدور از هر گونه تعصب و یکسو
نگری نبوده است و این موضوع خط قرمزی است که هیچ کس نباید از ان سوال یا انتقادی
نماید که عاقبت یابا عصبه انتصابی جلیله صیانت وباچوب طرد جامعه امررا ترک نماید . همان
گونه که بنده عرض کردم بهاییان گروه اول یعنی معتقدان به قطع ولایت امر که اکنون اکثریت
بهائیان بر این عقیده پای بند می باشند و از حقیقت بزرگ و کلیدی حضور ولی امر در راس
تشکیلات غافل میباشند پای در مسیری دشوار و بدون انتها گذاشته و باید در مقابل نصوص
صریح و واضح و روشن و غیر قابل تاویل و توجیه الواح وصایا بایستند و خود را از بزرگترین
سند راهبردی در هدایت جامعه محروم نمایند. من به این نکته مهم جهت اطلاع اشاره نمایم
که """ مو ضوع ولایت امر تنها و برای اولین بار فقط در الواح وصایا مطرح شده است و قبل از
آن در هیچ جای دیگر اثری از ان را نمیتوان مشاهده نمود و این مطلب بدیع و بکر آخرین و تازه
ترین عنوان در رهبری امر میباشد """"""" بهاییان گروه اول بدین نکته نظر نمایند و بدیده امعان
بدان بنگرند که با این موضوع بد یع چگونه برخورد شده است در واقع بنای رفیع ولایت را به
آسانی از اثر انداخته و بنیان ان را متزلزل کرده اند در حالی که موضوع کاملا روشن است که
باید ولایت استمرار داشته و حقیقت هم همین است. }
اسپرینگ بهائی به سامان بهائی پاسخ داد :
{موارد متعددی در آثار بهائی حتی در الواح وصایا می باشد که نشانه هایی از
قطع ولایت امر را پیش بینی کرده اند. البته این موارد به تلویحی است نه تصریحی. ولی با مداقه
ی دوستان و ... این موارد مشخص خواهد }
روزبه مسلمان با استناد به سخنان رهبران بهائی خواست به روشنگری بپردازند و راه برون
رفت از این چالش را بگویند او ابتدا به نقل مستندات پرداخت ودر پایان سوالاتی مطرح نمود:
{حضرت عبدالبهاء در الواح وصايا صفحه 11 مي فرمايند:
... زیرا آيت الله و غصن ممتاز و ولي امرالله و مرجع جميع اغصان و افنان و ايادي امرالله و
احباالله است و مبين آيات الله و من بعده بکرا بعد بکر ...
* حضرت عبدالبها ء در الواح وصايا صفحه 13درباره جانشيني ولي امرالله مي فرمايند:
اي احباي الهي بايد ولي امرالله در زمان حيات خويش من هو بعده را تعيين نمايد تا بعد از
صعودش اختلاف حاصل نگردد. و شخص معين بايد مظهر تقديس و تنزيه و تقواي الهي و
علم و فضل و کمال باشد. لهذا اگر ولد بکر ولي امرالله مطهر(مظهر) الولد سر ابيه نباشد ...
بايد غصن ديگر را انتخاب نمايد ...
* در صفحه 27 الواح وصايا مي فرمايند :
"... زيرا اوست ولي امرالله بعد از عبدالبهاء. و جميع افنان و ايادي و احباي الهي بايد اطاعت
او نمايند و توجه به او کنند. ... اين کلمات را مبادا کسي تاويل نمايد و مانند بعد از صعود هر
ناقض ناکسي بهانه ئي کند و عَلَم مخالفت برافرازد و خودرائي کند و باب اجتهاد باز نمايد.
نفسي را حق رائي و اعتقاد مخصوصي نه، بايد کل اقتباس از مرکز امر و بيت عدل نمايند و
ما عداهما کل مخالف في ضلال مبين. و عليکم البهاء الابهي. عبدالبهاء عباس "
و بالاخره نقل فرموده اید:
* و ولي امرالله رئيس مقدس اين مجلس و عضو اعظم ممتاز لاينعزل. و اگر در اجتماعات
بالذات حاضر نشود نائب و وکيلي تعيين فرمايد.
1-ولی امر بکر بعد بکر باید باشد. یعنی حضرت عبدالبهاء پس از دیدن سخن بهاء الله در
اقدس این مطلب را فرموده است که بکر بعد بکر. یعنی به قول تورات، نخست زادگان هر
ولی امری جانشین پدر است. مجددا دقت فرمایید: حضرت عبدالبهاء با توجه به فرمایش بهاء
الله این جمله را فرموده است.
2-در عبارت دوم هیچ اشاره ای به برداشت حضرت عالی از سخن بهاء الله نشده است.
3-در عبارت سوم نیز تأکید شده است که کسی حق ندارد موضوع وجود ولی امر را تأویل
نماید.
4-و بالاخره از جمله ی عضو اعظم ممتاز لاينعزل شما چه می فهمید؟ معنای لا ینعزل را که
می دانید.
تقاضا می کنم این مطالب را پاسخ دهید. }}
بقیه مو ضوع را در قسمت دوم پی می گیریم.
چالش های بیت العدل را باید طبقه بندی نمود .اولین و مهمترین چالش در بیت العدل
موضوع رهبری آن توسط ولی امر الله است .این موضوع را از زبان سامان بشنویم:
{بعد از صعود حضرت ولی امرالله در سال 1957 اتفاقات مهمی در مدیریت و رهبری عالم
بهایی اتفاق افتاد که امروزه کمتر شاهد بیان آن وقایع هستیم که من بصورت مختصربه آن
اشاره می نمایم و آن اینکه دو انشعاب در جامعه بهایی خود را نشان داد :
الف : آنهایی که معتقد بودند حضرت ولی امرالله جانشین خودرا مشخص نموده اند و معتقد
به ادامه ولایت امردرجامعه بهایی بودند.
ب : آن دسته که اعلام نمودند شوقی وصیتی ننموده است یا وصیتی از ایشان بدست
نیامده در واقع قایل به انقطاع ولایت امر شدند و مدیریت را به بیت العدل بدون ولی امر
سپردند (بیت العدل فعلی).
گروه اول چون اعتقاد بر ادامه ولایت امر داشتند به دنبال وصی شوقی رفتند و تنها چالشی
که داشتند با گروه دوم بود که به دلیل قدرت ایشان(گروه اول ) عمده آنها یا کتمان عقیده
نمودند و یا مستوجب طرد از جامعه بهایی گردیدند وخود سازمانی را اگرچه کوچک بنا نهادند و
زندگی خودرا ادامه داده و اکنون نیز خود دارای تشکیلاتی میباشند که چون فعلا جای بحث
آن نیست از آن منصرف میشوم اما بعنوان جمله معترضه عرض مینمایم راه گذر از بن بست
موضوع ولی امر در جامعه بهایی رجوع به بیانات گروه اول وتوجه جدی به آن است.
اما گروه دوم راه بسیار مشکلی را انتخاب نمودند و آن ایستادن در مقابل ده ها نص صریح و
اساسی بود که تفسیر و توجیه آن همه بیانات روشن و غیر قابل تاویل کار ی واقعا دشوار بود
و لذا از دید تبیین موضوع دچار بن بست شدند .
نتیجه روشن این انتخاب یعنی انقطاع از ولایت امرچیزی بجزضیاع شخصیتی و نفی جدی
شوقی ربانی برای گروه دوم به دنبال نداشت و در واقع شوقی بر پایه و مبتنی بر الواح
وصایا مشروعیت خودرا نسبت به سایر نوه های حضرت عبدالبها دریافت مینمود این الواح
وصایا را بعنوان مهمترین سند جامعه بهایی قلمداد نمود و از ان بدین صورت تعبیر نمود که :
الواح مثقله وصایای حضرت عبدالبها حلقه اتصالی است که عصر گذشته...را با عصر کنونی
که موسوم به عصر تکوین...است الی الابد مرتبط میسازدو...
خود عامل به ان باید باشد به بیان روشنتر گروه دوم تنها به یک کار بسنده نمودند و آن
اینکه""""""شوقی را در مقابل حضرت عبدالبها قرار داد ند """" که امروز شاهد این چالش
میباشیم با تشکر سامان}
سامان در توضیح مطلب بالا به ماهیت الواح وصایا اشاره ومجددا تاکید می کند:
{ بهاییان معتقد به استمرار ولایت امر با توجه به متن الواح وصایا و تصریحات کاملا روشن
شوقی افندی مسیر طبیعی زندگی خود را طی مینمایند و در تاویل و توجیه کلام روشن
الواح وصایا مبنی بر استمرار ولایت امر اینقدر حقیقت را پنهان نمی کنند
بحث بسیار بسیار مهم واساسی ولایت امر و استمرار آن روح الواح وصایا میباشد وکسی
قادر به انکار آن نیست نه تنها پژمان هیچ کس دیگری در طول حدود چهل و نه سال از
درگذشت ولی اول امر بهایی قادر به بیان روشن و منطقی و بدور از هر گونه تعصب و یکسو
نگری نبوده است و این موضوع خط قرمزی است که هیچ کس نباید از ان سوال یا انتقادی
نماید که عاقبت یابا عصبه انتصابی جلیله صیانت وباچوب طرد جامعه امررا ترک نماید . همان
گونه که بنده عرض کردم بهاییان گروه اول یعنی معتقدان به قطع ولایت امر که اکنون اکثریت
بهائیان بر این عقیده پای بند می باشند و از حقیقت بزرگ و کلیدی حضور ولی امر در راس
تشکیلات غافل میباشند پای در مسیری دشوار و بدون انتها گذاشته و باید در مقابل نصوص
صریح و واضح و روشن و غیر قابل تاویل و توجیه الواح وصایا بایستند و خود را از بزرگترین
سند راهبردی در هدایت جامعه محروم نمایند. من به این نکته مهم جهت اطلاع اشاره نمایم
که """ مو ضوع ولایت امر تنها و برای اولین بار فقط در الواح وصایا مطرح شده است و قبل از
آن در هیچ جای دیگر اثری از ان را نمیتوان مشاهده نمود و این مطلب بدیع و بکر آخرین و تازه
ترین عنوان در رهبری امر میباشد """"""" بهاییان گروه اول بدین نکته نظر نمایند و بدیده امعان
بدان بنگرند که با این موضوع بد یع چگونه برخورد شده است در واقع بنای رفیع ولایت را به
آسانی از اثر انداخته و بنیان ان را متزلزل کرده اند در حالی که موضوع کاملا روشن است که
باید ولایت استمرار داشته و حقیقت هم همین است. }
اسپرینگ بهائی به سامان بهائی پاسخ داد :
{موارد متعددی در آثار بهائی حتی در الواح وصایا می باشد که نشانه هایی از
قطع ولایت امر را پیش بینی کرده اند. البته این موارد به تلویحی است نه تصریحی. ولی با مداقه
ی دوستان و ... این موارد مشخص خواهد }
روزبه مسلمان با استناد به سخنان رهبران بهائی خواست به روشنگری بپردازند و راه برون
رفت از این چالش را بگویند او ابتدا به نقل مستندات پرداخت ودر پایان سوالاتی مطرح نمود:
{حضرت عبدالبهاء در الواح وصايا صفحه 11 مي فرمايند:
... زیرا آيت الله و غصن ممتاز و ولي امرالله و مرجع جميع اغصان و افنان و ايادي امرالله و
احباالله است و مبين آيات الله و من بعده بکرا بعد بکر ...
* حضرت عبدالبها ء در الواح وصايا صفحه 13درباره جانشيني ولي امرالله مي فرمايند:
اي احباي الهي بايد ولي امرالله در زمان حيات خويش من هو بعده را تعيين نمايد تا بعد از
صعودش اختلاف حاصل نگردد. و شخص معين بايد مظهر تقديس و تنزيه و تقواي الهي و
علم و فضل و کمال باشد. لهذا اگر ولد بکر ولي امرالله مطهر(مظهر) الولد سر ابيه نباشد ...
بايد غصن ديگر را انتخاب نمايد ...
* در صفحه 27 الواح وصايا مي فرمايند :
"... زيرا اوست ولي امرالله بعد از عبدالبهاء. و جميع افنان و ايادي و احباي الهي بايد اطاعت
او نمايند و توجه به او کنند. ... اين کلمات را مبادا کسي تاويل نمايد و مانند بعد از صعود هر
ناقض ناکسي بهانه ئي کند و عَلَم مخالفت برافرازد و خودرائي کند و باب اجتهاد باز نمايد.
نفسي را حق رائي و اعتقاد مخصوصي نه، بايد کل اقتباس از مرکز امر و بيت عدل نمايند و
ما عداهما کل مخالف في ضلال مبين. و عليکم البهاء الابهي. عبدالبهاء عباس "
و بالاخره نقل فرموده اید:
* و ولي امرالله رئيس مقدس اين مجلس و عضو اعظم ممتاز لاينعزل. و اگر در اجتماعات
بالذات حاضر نشود نائب و وکيلي تعيين فرمايد.
1-ولی امر بکر بعد بکر باید باشد. یعنی حضرت عبدالبهاء پس از دیدن سخن بهاء الله در
اقدس این مطلب را فرموده است که بکر بعد بکر. یعنی به قول تورات، نخست زادگان هر
ولی امری جانشین پدر است. مجددا دقت فرمایید: حضرت عبدالبهاء با توجه به فرمایش بهاء
الله این جمله را فرموده است.
2-در عبارت دوم هیچ اشاره ای به برداشت حضرت عالی از سخن بهاء الله نشده است.
3-در عبارت سوم نیز تأکید شده است که کسی حق ندارد موضوع وجود ولی امر را تأویل
نماید.
4-و بالاخره از جمله ی عضو اعظم ممتاز لاينعزل شما چه می فهمید؟ معنای لا ینعزل را که
می دانید.
تقاضا می کنم این مطالب را پاسخ دهید. }}
بقیه مو ضوع را در قسمت دوم پی می گیریم.
-
- پست: 9
- تاریخ عضویت: پنجشنبه 2 شهریور 1385, 12:53 am
دوستان عزیز بهایی
از سردبیر محترم از اینکه با ایجادتاپیک بیت العدل این فرصت را برای بررسی و نقد ان فراهم
نموده اند تشکر میکنم چه در حال حاضر رهبری جامعه بهایی بعهده ایشان بوده و طرح پرسش
از مشروعیت و قانونی بودن ان از درجه اهمیت فراوانی بر خوردار است
اما بنظر اینجانب قبل از رسیدگی به موضوع بیت العدل اگر در تاپیکی به مطالعه وبررسی
موضوع ولایت امر در ایین بهایی می پرداختیم شاید مطالب خیلی بهتر برای خوانندگان قابل
تجزیه و تحلیل میبود چون وظایف ولایت امر در دیانت بهایی بسیار وسیع است و موضوع بیت
العدل در مقابل ولایت امر میتواند امری فرعی تلقی شود اگرچه مقام قانون گزاری و تشریع
بعهده ان گذاشته شده است با اینحال اینجانب ضمن ارایه نقطه نظرات خود مبتنی بر نصوص
قطعی بخشی نیز از منظر مبحث بسیار مهم ولایت امر به تاپیک بیت العدل نگاه خواهم کرد و
امیدوارم که مطالب برای دوستان مفید باشد.
مبحث اول - ولی امر مبین ایات الهی است و این وظیفه تنها از او
ساخته است
در ایین بهایی وجود مبین از منصوصات است و باید مبین همیشه وجود داشته باشد و به وظیفه
خود در تبیین ایات اشتغال داشته باشد حذف مبین از این شریعت مساویست با انکار اصل دیانت
، محروم کردن جامعه از مبین مساویست با حرمان از فهم ایات و هزاران تالی فاسد که غیر قابل
تصور است
حضرت ولی امرالله در دور بهایی از قول حضرت عبدالبها راجع به اهم وظایف
ولی امرالله میفرماید: {{{ ... اوست مبین ایات الله...}}} از این
بیانات کاملا واضح و روشن است که ولی امرالله مبین ایات الله است و این وظیفه طی زمان از
حضرت بهالله به ولی امر منتقل گردیده است و هیچکس حق تفسیر و توجیه و تبیین ایات را جز
ولی امر ندارد حال تصور فرمایید ولی امر از این دیانت خذف شود معلوم نیست چه بر سر ایات
خواهد امد.
[size=18]مبحث دوم – ولی امر رافع اختلافات و منازعات در دیانت بهاییست[/
size]ادامه دارد ..size=18.
]
از سردبیر محترم از اینکه با ایجادتاپیک بیت العدل این فرصت را برای بررسی و نقد ان فراهم
نموده اند تشکر میکنم چه در حال حاضر رهبری جامعه بهایی بعهده ایشان بوده و طرح پرسش
از مشروعیت و قانونی بودن ان از درجه اهمیت فراوانی بر خوردار است
اما بنظر اینجانب قبل از رسیدگی به موضوع بیت العدل اگر در تاپیکی به مطالعه وبررسی
موضوع ولایت امر در ایین بهایی می پرداختیم شاید مطالب خیلی بهتر برای خوانندگان قابل
تجزیه و تحلیل میبود چون وظایف ولایت امر در دیانت بهایی بسیار وسیع است و موضوع بیت
العدل در مقابل ولایت امر میتواند امری فرعی تلقی شود اگرچه مقام قانون گزاری و تشریع
بعهده ان گذاشته شده است با اینحال اینجانب ضمن ارایه نقطه نظرات خود مبتنی بر نصوص
قطعی بخشی نیز از منظر مبحث بسیار مهم ولایت امر به تاپیک بیت العدل نگاه خواهم کرد و
امیدوارم که مطالب برای دوستان مفید باشد.
مبحث اول - ولی امر مبین ایات الهی است و این وظیفه تنها از او
ساخته است
در ایین بهایی وجود مبین از منصوصات است و باید مبین همیشه وجود داشته باشد و به وظیفه
خود در تبیین ایات اشتغال داشته باشد حذف مبین از این شریعت مساویست با انکار اصل دیانت
، محروم کردن جامعه از مبین مساویست با حرمان از فهم ایات و هزاران تالی فاسد که غیر قابل
تصور است
حضرت ولی امرالله در دور بهایی از قول حضرت عبدالبها راجع به اهم وظایف
ولی امرالله میفرماید: {{{ ... اوست مبین ایات الله...}}} از این
بیانات کاملا واضح و روشن است که ولی امرالله مبین ایات الله است و این وظیفه طی زمان از
حضرت بهالله به ولی امر منتقل گردیده است و هیچکس حق تفسیر و توجیه و تبیین ایات را جز
ولی امر ندارد حال تصور فرمایید ولی امر از این دیانت خذف شود معلوم نیست چه بر سر ایات
خواهد امد.
[size=18]مبحث دوم – ولی امر رافع اختلافات و منازعات در دیانت بهاییست[/
size]ادامه دارد ..size=18.
]
-
- پست: 9
- تاریخ عضویت: پنجشنبه 2 شهریور 1385, 12:53 am
مبحث دوم – ولی امرهم مبین و هم رافع اختلافات و منازعات در دیانت بهاییست
یکی از وظایف اختصاصی ولایت امر در دیانت بهایی اینست که او مرجع رفع اختلاف در منازعات میباشد
حضرت عبدالبها در مکاتیب جلد 3 میفرماید:
{{{ ای احبای الهی صریح کتاب اینست که اگر دو نفس در مسایل الهیه جدال و بحث نمایند و
اختلاف و منازعه نمایند هر دو باطلند ...اگر اندک معارضهای به میان اید سکوت کنند و حقیقت
حال را از مبین سوال کنند..}}}
منازعات و اختلافات در مسایل دینی در ایین بهایی و هر ایین دیگری ناشی از برداشتها و اظهار نظرهای شخصی است و این روش بصورت گسترده ای رایج میباشد از این رو موسس ایین بهایی برای برون رفت از این خصیصه موضوع رفع اختلافات را به مبین ارجاع داده است تا انچه که مبین ایات میفرماید روشن کننده مقصد و مقام بحث اختلافی باشد جالب اینجاست که میفرمایند هر دو منازعه کننده باطل هستند که ناشی از اهمیت حضور مبین در جامعه بهایی و موظف بودن رجوع صاحبان دعوا به مبین و ولی امر است
دوستان و همکیشان بهایی من که حضور مبین و رافع اختلاف را در جامعه انکار مینمایند حتما توضیحات خوبی دارند که بنده را روشن خواهند نمود
مبحث سوم - ولایت امر بزرگترین رکن و ستونی است که ایین بهایی بر آن استوار است
بحث ادامه دارد.....
یکی از وظایف اختصاصی ولایت امر در دیانت بهایی اینست که او مرجع رفع اختلاف در منازعات میباشد
حضرت عبدالبها در مکاتیب جلد 3 میفرماید:
{{{ ای احبای الهی صریح کتاب اینست که اگر دو نفس در مسایل الهیه جدال و بحث نمایند و
اختلاف و منازعه نمایند هر دو باطلند ...اگر اندک معارضهای به میان اید سکوت کنند و حقیقت
حال را از مبین سوال کنند..}}}
منازعات و اختلافات در مسایل دینی در ایین بهایی و هر ایین دیگری ناشی از برداشتها و اظهار نظرهای شخصی است و این روش بصورت گسترده ای رایج میباشد از این رو موسس ایین بهایی برای برون رفت از این خصیصه موضوع رفع اختلافات را به مبین ارجاع داده است تا انچه که مبین ایات میفرماید روشن کننده مقصد و مقام بحث اختلافی باشد جالب اینجاست که میفرمایند هر دو منازعه کننده باطل هستند که ناشی از اهمیت حضور مبین در جامعه بهایی و موظف بودن رجوع صاحبان دعوا به مبین و ولی امر است
دوستان و همکیشان بهایی من که حضور مبین و رافع اختلاف را در جامعه انکار مینمایند حتما توضیحات خوبی دارند که بنده را روشن خواهند نمود
مبحث سوم - ولایت امر بزرگترین رکن و ستونی است که ایین بهایی بر آن استوار است
بحث ادامه دارد.....
-
- فعّال
- پست: 251
- تاریخ عضویت: سهشنبه 31 مرداد 1385, 2:57 pm
بنده از بهائیان عزیز درخواست می کنم که جوانمردی کنند و شجاعانه و بدون توجه به دستور غیر انسانی و غیر اخلاقی تشکیلات مبنی بر گوش ندادن به حرف های ریمی ها و براساس تعلیم مهم و نخست تحری حقیقت دو تاپیک بیت العدل و میسون ریمی را بخوانند تا ببینند که بیت العدل کنونی چگونه سایه و سلطه ی اختاپوسی خودش را بر سر بهائیان ساده لوح انداخته است.
-
- پست: 9
- تاریخ عضویت: پنجشنبه 2 شهریور 1385, 12:53 am
مبحث سوم - ولایت امر بزرگترین رکن و ستونی است که ایین بهایی بر آن استوار است
حضرت ولی امرالله در توقیع منیع 105 در صفحه 21 میفرماید:
{{{ این نظم بدیع ... بنیادش بر دو رکن رکین استوار رکن اول و اعظم رکن ولایت الهیه است که مصدر تبیین است ..}}}
بفرموده حضرت ولی امر الله مبحث بنیادین ولایت امر :
رکن اعظم دیانت است و بزرگترین ستونی است که نظم بدیع بر ان استوار است
این ستون اولین و مهمترین ستون ایین بهایی است
حذف این ستون مساویست با تخریب دیانت
حذف این ستون برابر است با ریشه کن کردن بنیان و اساس ایین
حذف این ستون یعنی محتوم به شکست بودن امر منیع
ولایت امر تکیه گاهی است که هیچگاه اجازه تزلزل به دیانت را نمیدهد
و...
و....
حال ملاحظه فرمایید که حذف این ستون عظیم چگونه قابل تصور است و چگونه در غفلت عظیم بسر میبرند انانکه با ان به مقابله برخواسته با سخنانی کودکانه به توجیه میپردازند
مبحث چهارم - ولایت امر در ایین بهایی استمرار دارد
بحث ادامه دارد.....
حضرت ولی امرالله در توقیع منیع 105 در صفحه 21 میفرماید:
{{{ این نظم بدیع ... بنیادش بر دو رکن رکین استوار رکن اول و اعظم رکن ولایت الهیه است که مصدر تبیین است ..}}}
بفرموده حضرت ولی امر الله مبحث بنیادین ولایت امر :
رکن اعظم دیانت است و بزرگترین ستونی است که نظم بدیع بر ان استوار است
این ستون اولین و مهمترین ستون ایین بهایی است
حذف این ستون مساویست با تخریب دیانت
حذف این ستون برابر است با ریشه کن کردن بنیان و اساس ایین
حذف این ستون یعنی محتوم به شکست بودن امر منیع
ولایت امر تکیه گاهی است که هیچگاه اجازه تزلزل به دیانت را نمیدهد
و...
و....
حال ملاحظه فرمایید که حذف این ستون عظیم چگونه قابل تصور است و چگونه در غفلت عظیم بسر میبرند انانکه با ان به مقابله برخواسته با سخنانی کودکانه به توجیه میپردازند
مبحث چهارم - ولایت امر در ایین بهایی استمرار دارد
بحث ادامه دارد.....
-
- پست: 9
- تاریخ عضویت: پنجشنبه 2 شهریور 1385, 12:53 am
مبحث چهارم - ولایت امر در ایین بهایی استمرار دارد
حضرت ولی امرالله در صفحه 82 دور بهایی میفرمایند:
{{{..ولی امر حاضر و ولاهّ امر در مستقبل ایام باید با اقوال و اعمال خود کاملا بحقیقت این اصل مهم ایین نازنین ما شهادت دهند و با روش و سلوک خود حقیقت این اصل را بر اساس متین استوار سازند...}}}
بیان مبارک به وضوح بخشی از وظایف ولی امرهایی که بعد از شوقی متصدی این امر خواهند شدرا بیان میفرماید.
پرسش بسیار جدی از مسؤلین جامعه بهایی در اینست که با وجود این مدارک قطعی چگونه احبا را در بی خبری از این مطالب نگه داشته و توجهی بان ندارند
مبحث پنجم - ولی امر سابق باید در زمان حیاتش ولی امر بعدی را مشخص نماید
بحث ادامه دارد.......
حضرت ولی امرالله در صفحه 82 دور بهایی میفرمایند:
{{{..ولی امر حاضر و ولاهّ امر در مستقبل ایام باید با اقوال و اعمال خود کاملا بحقیقت این اصل مهم ایین نازنین ما شهادت دهند و با روش و سلوک خود حقیقت این اصل را بر اساس متین استوار سازند...}}}
بیان مبارک به وضوح بخشی از وظایف ولی امرهایی که بعد از شوقی متصدی این امر خواهند شدرا بیان میفرماید.
پرسش بسیار جدی از مسؤلین جامعه بهایی در اینست که با وجود این مدارک قطعی چگونه احبا را در بی خبری از این مطالب نگه داشته و توجهی بان ندارند
مبحث پنجم - ولی امر سابق باید در زمان حیاتش ولی امر بعدی را مشخص نماید
بحث ادامه دارد.......
-
- پست: 9
- تاریخ عضویت: پنجشنبه 2 شهریور 1385, 12:53 am
[]مبحث پنجم - ولی امر سابق باید در زمان حیاتش ولی امر بعدی را مشخص نماید[/]
حضرت عبدالبها در الواح وصایا میفرمایند:
(((... ای احبای الهی باید ولی امراله در زمان حیات خویش من هو بعده را تعیین نماید ...}}}
تصور این نکته که مرکز مصون از خطا که مجری الواح وصایا - این سند مهم الهی – میباشد نسبت به این فقره مهم و سرنوشت ساز در ایین بهایی قصور نموده است مساویست با محو و نابودی امر مبارک چه با این تصور عصمت مرکز مصون از خطا خدشه دار میشود
مبحث ششم - تعیین ولی امر بعدی از جانب ولی امر قبل علاوه بر آثار روحانی آن از تشتت وتفرقه و اختلاف جلوگیری میکندبحث ادامه دارد ....
حضرت عبدالبها در الواح وصایا میفرمایند:
(((... ای احبای الهی باید ولی امراله در زمان حیات خویش من هو بعده را تعیین نماید ...}}}
تصور این نکته که مرکز مصون از خطا که مجری الواح وصایا - این سند مهم الهی – میباشد نسبت به این فقره مهم و سرنوشت ساز در ایین بهایی قصور نموده است مساویست با محو و نابودی امر مبارک چه با این تصور عصمت مرکز مصون از خطا خدشه دار میشود
مبحث ششم - تعیین ولی امر بعدی از جانب ولی امر قبل علاوه بر آثار روحانی آن از تشتت وتفرقه و اختلاف جلوگیری میکندبحث ادامه دارد ....
-
- فعّال
- پست: 251
- تاریخ عضویت: سهشنبه 31 مرداد 1385, 2:57 pm
به راستی مباحث این جناب سامان مردافکن است. ایشان دانسته یا ندانسته بر سر نشسته و بن می برد. اگر جایگاه ولایت امر در بهائیت تا این اندازه مهم است، بهائیان هم اینک با یک چالش بسیار مهم و اساسی مواجه اند. به راستی چرا بهائیان از شرکت در این گونه مباحث به شدت واهمه دارند؟ البته جناب سامان همانند جناب حبیب اگر نتواند ثابت کند که ولی امر کنونی در بهائیت کیست، اصل بهائیت با یک تزلزلی جدی در ارکانش روبرو می شود. تا ببینیم چه می شود؟!
-
- پست: 0
- تاریخ عضویت: دوشنبه 17 مهر 1385, 2:13 pm
جناب آقای جویا
لطفأ در صورتیکه برایتان مقدور باشد توضیح فرمائید که منظور جنابعالی از( دانسته یا ندانسته) چیست؟ چرا باید دردانستن جناب آقای سامان ابراز شک فرمائید؟ اگر کسی چنین با شما صحبت نماید دلگیرنخواهید شد؟ بنظر میرسد که ایشان بخوبی به مطالبی که مرقوم میدارند آگاه هستند بعلاوه اگر بن بریدنی هم در کار باشد کسانی این کاررا میکنند که با ولایت امرالله مخالفت می نمایند.
اگرشخصی واقعأ به دیانت بهائی ایمان داشته باشد والواح وآثار خصوصأ الواح مبارک وصایای عبدالبها و کتاب دور بهائی وسایر توقیعات اولین ولی امرالله خصوصأ اعلامیه نهم ژانویه هزارونهصدوپنجاه ویک ایشان را مطالعه نمایداحتیاجی نخواهد بود که کسی ولایت امرالله رابرایش ثابت نماید
بعلاوه بنده قبلأ بعرض جنابعالی رسانده ام که هدفم بیان حقایق برای کسانی است که خود را بهائی میدانند.
ولی امرالله حی وحاظر است واحتیاجی به اثبات ندارد این وظیفه بهائیان است که بر طبق الواح مبارک وصایا " کمال اطاعت و تمکین وانقیاد وتوجه و خضوع وخشوع رابولی امرالله داشته باشند"
بنده با کسی قرار اثبات چیزی را نگذاشته ام حتی اگر چنین قراری بود آیا عدم توانائی بنده بر اثبات دلیل عدم وجود ولایت امرالله میبود؟ برای روشن شدن موضوع برای اینکه برای همه قابل درک باشد این سئوال را مطرح می نمایم
فرض کنید که بنده یا جنابعالی در بحث با کسی که خدا را قبول ندارد تمام دلائل وجود پروردگار را به او ارائه نمائیم ودر آخر آنشخص براحتی بگوید
نه من قا نع نشدم وشما نتوانستید خدا را برای من ثابت کنید بعبارت دیگر چشم خود را ببندد وبگوید آفتاب وجود ندارد چون من خورشید را نمی بینم آیا عدم قبول آن شخص یا عدم توانائی بنده و جنابعالی در اثبات وجود خداوند ولیل عدم وجود خداوند خواهد بود؟
بنده وظیفه خود میدانم حقایق را آنطور که هست باستحضار کسانی که خود را بهائی میدانند برسانم بعد ا ز آن به آنان مربوط است که پس از اطلاع به وظیفه خود عمل نمایند یاخیر.
با احترام - حبیب
لطفأ در صورتیکه برایتان مقدور باشد توضیح فرمائید که منظور جنابعالی از( دانسته یا ندانسته) چیست؟ چرا باید دردانستن جناب آقای سامان ابراز شک فرمائید؟ اگر کسی چنین با شما صحبت نماید دلگیرنخواهید شد؟ بنظر میرسد که ایشان بخوبی به مطالبی که مرقوم میدارند آگاه هستند بعلاوه اگر بن بریدنی هم در کار باشد کسانی این کاررا میکنند که با ولایت امرالله مخالفت می نمایند.
اگرشخصی واقعأ به دیانت بهائی ایمان داشته باشد والواح وآثار خصوصأ الواح مبارک وصایای عبدالبها و کتاب دور بهائی وسایر توقیعات اولین ولی امرالله خصوصأ اعلامیه نهم ژانویه هزارونهصدوپنجاه ویک ایشان را مطالعه نمایداحتیاجی نخواهد بود که کسی ولایت امرالله رابرایش ثابت نماید
بعلاوه بنده قبلأ بعرض جنابعالی رسانده ام که هدفم بیان حقایق برای کسانی است که خود را بهائی میدانند.
ولی امرالله حی وحاظر است واحتیاجی به اثبات ندارد این وظیفه بهائیان است که بر طبق الواح مبارک وصایا " کمال اطاعت و تمکین وانقیاد وتوجه و خضوع وخشوع رابولی امرالله داشته باشند"
بنده با کسی قرار اثبات چیزی را نگذاشته ام حتی اگر چنین قراری بود آیا عدم توانائی بنده بر اثبات دلیل عدم وجود ولایت امرالله میبود؟ برای روشن شدن موضوع برای اینکه برای همه قابل درک باشد این سئوال را مطرح می نمایم
فرض کنید که بنده یا جنابعالی در بحث با کسی که خدا را قبول ندارد تمام دلائل وجود پروردگار را به او ارائه نمائیم ودر آخر آنشخص براحتی بگوید
نه من قا نع نشدم وشما نتوانستید خدا را برای من ثابت کنید بعبارت دیگر چشم خود را ببندد وبگوید آفتاب وجود ندارد چون من خورشید را نمی بینم آیا عدم قبول آن شخص یا عدم توانائی بنده و جنابعالی در اثبات وجود خداوند ولیل عدم وجود خداوند خواهد بود؟
بنده وظیفه خود میدانم حقایق را آنطور که هست باستحضار کسانی که خود را بهائی میدانند برسانم بعد ا ز آن به آنان مربوط است که پس از اطلاع به وظیفه خود عمل نمایند یاخیر.
با احترام - حبیب
-
- فعّال
- پست: 251
- تاریخ عضویت: سهشنبه 31 مرداد 1385, 2:57 pm
من به راستی از صمیم قلب به جناب حبیب تبریک عرض می کنم که در بحث و گفت و گو به خوبی ادب و احترام و قار را رعایت می فرماید. موجب افتخار بنده است که با یک بهائی فهمیده و فرهیخته گفت و گو کنم. بیانات شما کاملا درست است. قرآن هم تاکید می فرماید که اگر کسی منکر حقی شد، کاری نمی شود کرد. این گونه افراد مشمول همان سخن خداوندند که: ختم الله علی قلوبهم و علی سمعهم و علی ابصارهم غشاوة. خداوند بر چشم و گوش و دلشان پرده افکنده است. و به راستی چنان است که اگر قرار باشد بهائیت حق باشد، حق با کسانی است که وجود ولی امر را در بهائیت حتمی و لازم می دانند. اما جناب حبیب و سامان و دیگر دوستان بهایی که معتقد به ولایت امر هستید، بنده بدون آن که قصد جسارت به جناب سامان داشته باشم، باید به عرض مبارک برسانم منظور من از بر سر شاخ نشستن و بن بریدن چه دانسته و چه ندانسته آن است که با اثبات بسیار خوبی که در ضرورت وجود ولی امر در بهائیت توسط جناب سامان انجام می گیرد و هیچ بهائی هم تا به حال نتوانسته به مقابله با این استدلال ها بپردازد، اگر شما یا هر کس دیگر نتوانید ثابت کنید که ولی امر بعدی کیست، اصل بهائیت دچار تزلزل می شود و پیش گویی عبدالبهاء در باره ی ضرورت وجود ولی امر در رأس بیت العدل غلط از آب در می آید. این است معنای نشستن بر سر شاخ و بریدن بن شاخ!
در ضمن من سخت در انتظار خواندن مطالب جناب عالی در باره ی موضوع موروثی بودن و بکر بعد بکر بودن ولی امر هستم. هنوز در این باره افاضه ای نفرموده اید.
در ضمن من سخت در انتظار خواندن مطالب جناب عالی در باره ی موضوع موروثی بودن و بکر بعد بکر بودن ولی امر هستم. هنوز در این باره افاضه ای نفرموده اید.
-
- پست: 9
- تاریخ عضویت: پنجشنبه 2 شهریور 1385, 12:53 am
جناب جویا
جناب حبیب
بنده از اینکه به عرایضم تو جه میشود کمال تشکر و امتنان را دارم
اینحانب در بحثثهای گذشته خود در همین زمینه اشاره به نکات مهمی کردم از انجمله که مو
شکافی در مورد الواح وصایا و دور بهایی و سایر متون و نصوص صادره تا کنون به این صورتی که
فرصت ان توسط سر دبیر محترم سایت بهایی پژوهی حاصل شده برای بهاییان فارسی زبان در
طول حد اقل چهل سال گذشته صورت نگرفته است و اکثر نسل جدید با ان اشنایی ندارند دلیل
ان نیز روشن است راهبری و مدیریت بیت العدل کنونی از کوچکترین مشروعیتی برخوردار
نیست همانگونه که ممکن است اگر جنابعالی شیعه باشید نسبت به اهل سنت در حادثه بعد
از رحلت حضرت محمد (ص) معتقد باشید .
بنده از بیان این نکات قصدی به این ندارم که کسی را تبلیغ نمایم و یا عقیده ای را متزلزل و یا
شاخه ای را از بن برکنم . خداوند انسانها را ازاد افریده و همه انها دارای قدرت انتخاب هستند
در ضمن این امکان نیز برایشان موجود است با اطلاع از حقایق نسبت به انتخاب خود بیشتر فکر
کنند و اگر اصلاحاتی لازم دارد انرا انجام دهند
از اینرو اگر اجازه بفرمایید بنده مبحث ششم را عرض نمایم
مبحث ششم - تعیین ولی امر بعدی از جانب ولی امر قبل علاوه بر آثار روحانی آن از تشتت وتفرقه و اختلاف جلوگیری میکند
حضرت عبدالبها در الواح وصایا میفرمایند:
(((... ای احبای الهی باید ولی امراله در زمان حیات خویش من هو بعده را تعیین نماید تا بعد از صعودش اختلاف حاصل نگردد ...}}}
راز مهم کلام حضرت مولی الوری در این فقره از الواح وصایا بر ممانعت از ایجاد اختلاف و تشتت در جامعه استوار است آنچه که ادیان سابق با ان روبرو بوده و دچار دسته بندی و تفرقه گردیده اند.شکی در این نیست که مدافع حذف ولایت امر از رهبری امر مبارک دوست جامعه بهایی نیست و باید بدیده تردید بر او نگریست
مبحث هفتم - ولی امر ستون و رکن اعظم دیانت و همیشه با بیت العدل است و جداکردن انها از یکدیگر ممتنع و محال است
بحث ادامه دارد.....
جناب حبیب
بنده از اینکه به عرایضم تو جه میشود کمال تشکر و امتنان را دارم
اینحانب در بحثثهای گذشته خود در همین زمینه اشاره به نکات مهمی کردم از انجمله که مو
شکافی در مورد الواح وصایا و دور بهایی و سایر متون و نصوص صادره تا کنون به این صورتی که
فرصت ان توسط سر دبیر محترم سایت بهایی پژوهی حاصل شده برای بهاییان فارسی زبان در
طول حد اقل چهل سال گذشته صورت نگرفته است و اکثر نسل جدید با ان اشنایی ندارند دلیل
ان نیز روشن است راهبری و مدیریت بیت العدل کنونی از کوچکترین مشروعیتی برخوردار
نیست همانگونه که ممکن است اگر جنابعالی شیعه باشید نسبت به اهل سنت در حادثه بعد
از رحلت حضرت محمد (ص) معتقد باشید .
بنده از بیان این نکات قصدی به این ندارم که کسی را تبلیغ نمایم و یا عقیده ای را متزلزل و یا
شاخه ای را از بن برکنم . خداوند انسانها را ازاد افریده و همه انها دارای قدرت انتخاب هستند
در ضمن این امکان نیز برایشان موجود است با اطلاع از حقایق نسبت به انتخاب خود بیشتر فکر
کنند و اگر اصلاحاتی لازم دارد انرا انجام دهند
از اینرو اگر اجازه بفرمایید بنده مبحث ششم را عرض نمایم
مبحث ششم - تعیین ولی امر بعدی از جانب ولی امر قبل علاوه بر آثار روحانی آن از تشتت وتفرقه و اختلاف جلوگیری میکند
حضرت عبدالبها در الواح وصایا میفرمایند:
(((... ای احبای الهی باید ولی امراله در زمان حیات خویش من هو بعده را تعیین نماید تا بعد از صعودش اختلاف حاصل نگردد ...}}}
راز مهم کلام حضرت مولی الوری در این فقره از الواح وصایا بر ممانعت از ایجاد اختلاف و تشتت در جامعه استوار است آنچه که ادیان سابق با ان روبرو بوده و دچار دسته بندی و تفرقه گردیده اند.شکی در این نیست که مدافع حذف ولایت امر از رهبری امر مبارک دوست جامعه بهایی نیست و باید بدیده تردید بر او نگریست
مبحث هفتم - ولی امر ستون و رکن اعظم دیانت و همیشه با بیت العدل است و جداکردن انها از یکدیگر ممتنع و محال است
بحث ادامه دارد.....
-
- پست: 9
- تاریخ عضویت: پنجشنبه 2 شهریور 1385, 12:53 am
مبحث هفتم - ولی امر ستون و رکن اعظم دیانت و همیشه با بیت العدل است و جداکردن انها از یکدیگر ممتنع و محال است
حضرت ولی امرالله در توقیع منیع 105 در صفحه 21 میفرماید:
{{{ این نظم بدیع ... بنیادش بر دو رکن رکین استوار رکن اول و اعظم رکن ولایت الهیه است که مصدر تبیین است و رکن ثانی بیت عدل اعظم الهی که مرجع تشریع است همچنانکه در این نظم الهی تفکیک بین احکام شارع امر و مبادی اساسیه اش که مرکز عهد و میثاقش تبیین نموده ممکن نه انفصال رکنین نظم بدیع نیز از یکدیگر ممتنع و محال...}}}
با این بیان به این استحکام ایا جای ابهامی باقی میماند که بیت العدل بدون ولی امرالله ایا میتواند وجود داشته باشد
مبحث هشتم - ولی امرالله عضو اعظم و رییس دایمی بیت العدل است
بحث ادامه دارد...
حضرت ولی امرالله در توقیع منیع 105 در صفحه 21 میفرماید:
{{{ این نظم بدیع ... بنیادش بر دو رکن رکین استوار رکن اول و اعظم رکن ولایت الهیه است که مصدر تبیین است و رکن ثانی بیت عدل اعظم الهی که مرجع تشریع است همچنانکه در این نظم الهی تفکیک بین احکام شارع امر و مبادی اساسیه اش که مرکز عهد و میثاقش تبیین نموده ممکن نه انفصال رکنین نظم بدیع نیز از یکدیگر ممتنع و محال...}}}
با این بیان به این استحکام ایا جای ابهامی باقی میماند که بیت العدل بدون ولی امرالله ایا میتواند وجود داشته باشد
مبحث هشتم - ولی امرالله عضو اعظم و رییس دایمی بیت العدل است
بحث ادامه دارد...
-
- پست: 9
- تاریخ عضویت: پنجشنبه 2 شهریور 1385, 12:53 am
مبحث هفتم - ولی امر ستون و رکن اعظم دیانت و همیشه با بیت العدل است و جداکردن انها از یکدیگر ممتنع و محال است
حضرت ولی امرالله در توقیع منیع 105 در صفحه 21 میفرماید:
{{{ این نظم بدیع ... بنیادش بر دو رکن رکین استوار رکن اول و اعظم رکن ولایت الهیه است که مصدر تبیین است و رکن ثانی بیت عدل اعظم الهی که مرجع تشریع است همچنانکه در این نظم الهی تفکیک بین احکام شارع امر و مبادی اساسیه اش که مرکز عهد و میثاقش تبیین نموده ممکن نه انفصال رکنین نظم بدیع نیز از یکدیگر ممتنع و محال...}}}
با این بیان به این استحکام ایا جای ابهامی باقی میماند که بیت العدل بدون ولی امرالله ایا میتواند وجود داشته باشد
مبحث هشتم - ولی امرالله عضو اعظم و رییس دایمی بیت العدل است
بحث ادامه دارد...
حضرت ولی امرالله در توقیع منیع 105 در صفحه 21 میفرماید:
{{{ این نظم بدیع ... بنیادش بر دو رکن رکین استوار رکن اول و اعظم رکن ولایت الهیه است که مصدر تبیین است و رکن ثانی بیت عدل اعظم الهی که مرجع تشریع است همچنانکه در این نظم الهی تفکیک بین احکام شارع امر و مبادی اساسیه اش که مرکز عهد و میثاقش تبیین نموده ممکن نه انفصال رکنین نظم بدیع نیز از یکدیگر ممتنع و محال...}}}
با این بیان به این استحکام ایا جای ابهامی باقی میماند که بیت العدل بدون ولی امرالله ایا میتواند وجود داشته باشد
مبحث هشتم - ولی امرالله عضو اعظم و رییس دایمی بیت العدل است
بحث ادامه دارد...
-
- پست: 9
- تاریخ عضویت: پنجشنبه 2 شهریور 1385, 12:53 am
دوستان عزیز بهایی
ضمن تشکر از همه شما در دنبال کردن مطالب اینجانب به استحضار میرسانم که چهار مبحث
آینده بطور مستقیم رابطه ولی امرالله را با بیت العدل مشخص مینماید بطوریکه ملاحظه خواهید
فرمود نقش ولی امرالله بعنوان رکن و ریاست دایمی بیت العدل و اخراج افراد خطاکار و
جلوگیری از تصمیمات غلط بیت العدل چنان اهمیت دارد که جای هیچگونه تفسیر و توجیه را برای
دوستان عزیز بهایی باقی نمی گذارد که نسبت به مشروعیت و قانونی بودن بیت العدل حاضر به
تفکر پردازند ومختصری در اثار تعمق نموده و حضرت عبدالبها را جلوی روی خود ببینند که ایشان
این سخنان را القا میکنند از اینرو به وظیفه خطیر خود در شناخت وظیفه حتمیه نایل ایند
مبحث هشتم - ولی امرالله عضو اعظم و رییس دایمی بیت العدل است
(((... ولی امر الله رِِِِِِییس مقدس این مجلس (بیت العدل) و عضو اعظم لا ینعزل و اگر در اجتماعات بالذات حاضر نشود نایب و وکیلی تعیین نماید ...)))
نص فوق به نکته ظریف و در عین حال بسیار بنیادین اشاره دارد و ان حضور دایمی ولی امر در
بیت العدل و در اجتماعات چه نفس خودشان چه از طریق نایب و وکیل منصوب ایشان در واقع
اهمیت حضور ولی امرالله در بیت العدل و یا وکیل و نماینده ایشان بر این نکته تاکید دارد که در
هیچ زمان بیت العدل و اجتماعات امری خالی از ولی امر نخواهد ماند و طرح موضوع وکیل و
نایب تاکید حضورولی امر را دو چندان میکند تا استدلالهای پوشالی ناقضینی که تاکید بر حذف
ولی امر از دیانت بهایی دارند نقش بر اب شود
مبحث نهم - اخراج اعضا، خطاکار در بیت العدل با ولی امر است چون او رییس دایمی ان است و صلاحیت این کار به او محول شده است
(((...اگر چنانچه عضوی از اعضاء – بیت العدل – گناهی ارتکاب نماید که در حق عموم ضرری حاصل شود ولی امر الله صلاحیت اخراج او دارد بعد ملت شخص دیگر انتخاب نمایند...)))
حضرت عبدالبها در این فقره از الواح وصایا بر چندین نکته اشاره دارند که از وظایف ولی امرالله در هر دوره و زمانی میباشد
1- اعضاء بیت العدل میتوانند خطاکار باشند و مرتکب گناهی شوند که بر جامعه ضرر وارد نماید
2- تشخیص این خطا و گناه با ولی امر است
3- اخراج فرد خاطی و گناهکار در صلاحیت ولی امر الله است
4- مقام مصون ار خطای ولی امر است که قادر بر حفظ امرالله از حضور افراد خاطی در بالا ترین مجمع تصمیم گیری و مدیریت جامعه میباشد
مبحث دهم- ولی امر صلاحیت رد تصمیمات غلط اعضاء بیت العدل را دارد و تا کید خواهد کرد تا نسبت به تصمیم اشتباه خود تجدید نظر نمایند
بحث ادامه دارد...
ضمن تشکر از همه شما در دنبال کردن مطالب اینجانب به استحضار میرسانم که چهار مبحث
آینده بطور مستقیم رابطه ولی امرالله را با بیت العدل مشخص مینماید بطوریکه ملاحظه خواهید
فرمود نقش ولی امرالله بعنوان رکن و ریاست دایمی بیت العدل و اخراج افراد خطاکار و
جلوگیری از تصمیمات غلط بیت العدل چنان اهمیت دارد که جای هیچگونه تفسیر و توجیه را برای
دوستان عزیز بهایی باقی نمی گذارد که نسبت به مشروعیت و قانونی بودن بیت العدل حاضر به
تفکر پردازند ومختصری در اثار تعمق نموده و حضرت عبدالبها را جلوی روی خود ببینند که ایشان
این سخنان را القا میکنند از اینرو به وظیفه خطیر خود در شناخت وظیفه حتمیه نایل ایند
مبحث هشتم - ولی امرالله عضو اعظم و رییس دایمی بیت العدل است
(((... ولی امر الله رِِِِِِییس مقدس این مجلس (بیت العدل) و عضو اعظم لا ینعزل و اگر در اجتماعات بالذات حاضر نشود نایب و وکیلی تعیین نماید ...)))
نص فوق به نکته ظریف و در عین حال بسیار بنیادین اشاره دارد و ان حضور دایمی ولی امر در
بیت العدل و در اجتماعات چه نفس خودشان چه از طریق نایب و وکیل منصوب ایشان در واقع
اهمیت حضور ولی امرالله در بیت العدل و یا وکیل و نماینده ایشان بر این نکته تاکید دارد که در
هیچ زمان بیت العدل و اجتماعات امری خالی از ولی امر نخواهد ماند و طرح موضوع وکیل و
نایب تاکید حضورولی امر را دو چندان میکند تا استدلالهای پوشالی ناقضینی که تاکید بر حذف
ولی امر از دیانت بهایی دارند نقش بر اب شود
مبحث نهم - اخراج اعضا، خطاکار در بیت العدل با ولی امر است چون او رییس دایمی ان است و صلاحیت این کار به او محول شده است
(((...اگر چنانچه عضوی از اعضاء – بیت العدل – گناهی ارتکاب نماید که در حق عموم ضرری حاصل شود ولی امر الله صلاحیت اخراج او دارد بعد ملت شخص دیگر انتخاب نمایند...)))
حضرت عبدالبها در این فقره از الواح وصایا بر چندین نکته اشاره دارند که از وظایف ولی امرالله در هر دوره و زمانی میباشد
1- اعضاء بیت العدل میتوانند خطاکار باشند و مرتکب گناهی شوند که بر جامعه ضرر وارد نماید
2- تشخیص این خطا و گناه با ولی امر است
3- اخراج فرد خاطی و گناهکار در صلاحیت ولی امر الله است
4- مقام مصون ار خطای ولی امر است که قادر بر حفظ امرالله از حضور افراد خاطی در بالا ترین مجمع تصمیم گیری و مدیریت جامعه میباشد
مبحث دهم- ولی امر صلاحیت رد تصمیمات غلط اعضاء بیت العدل را دارد و تا کید خواهد کرد تا نسبت به تصمیم اشتباه خود تجدید نظر نمایند
بحث ادامه دارد...
-
- پست: 7
- تاریخ عضویت: سهشنبه 7 شهریور 1385, 10:32 am
<P>با تشکر از مطالب جالب توجه جناب سامان که برای بنده بسیار جالب و تازگی داشت از ایشان خواهشمندم بفرمایند با تمام این اوصافی که از ولی امر و بیت العدل در بهائیت موجود است و از طرفی بیت العدل کنونی را نیز فاقد وجاهت قانونی عنوان کردند پس بیت العدل قانونی که مورد تائید بهائیان راستین میباشد هم اکنون در کجا تشکیل شده است و ریاست فعلی ان با کیست؟</P>
-
- پست: 14
- تاریخ عضویت: یکشنبه 12 شهریور 1385, 11:39 pm
ضمن تشکر از جناب حبیب
ایشان در چند جا به بیانیه شوقی آفندی مورخ نهم ژانویه 1951در تعیین ولی امر بعد از خود اشاره نموده اند . از ایشان تقاضا می شود جزئیات این بیانیه را مطرح نمایند تا موضوع جانشینی شوقی و ریاست تشکیلات فعلی بهائی روشن گردد.
ضمنا در حال حاضر بیت العدل مورد قبول ریمی ها و یا معتقدین به تداوم ولایت امر در کحا مستقر است ؟ و اعضای آن چه کسانی هستند ؟
ایشان در چند جا به بیانیه شوقی آفندی مورخ نهم ژانویه 1951در تعیین ولی امر بعد از خود اشاره نموده اند . از ایشان تقاضا می شود جزئیات این بیانیه را مطرح نمایند تا موضوع جانشینی شوقی و ریاست تشکیلات فعلی بهائی روشن گردد.
ضمنا در حال حاضر بیت العدل مورد قبول ریمی ها و یا معتقدین به تداوم ولایت امر در کحا مستقر است ؟ و اعضای آن چه کسانی هستند ؟
-
- پست: 9
- تاریخ عضویت: پنجشنبه 2 شهریور 1385, 12:53 am
مبحث دهم- ولی امر صلاحیت رد تصمیمات غلط اعضاء بیت العدل را دارد و تا کید خواهد کرد تا نسبت به تصمیم اشتباه خود تجدید نظر نمایند
حضرت ولی امرالله در کتاب دور بهایی چنین میفرمایند:
(((... هر چند ولی امرالله رییس لا ینعزل این مجلس فخیم – بیت العدل – است ... و لکن هرگاه تصمیمی را وجدانا مباین با روح ایات منزله تشخیص دهد باید ابرام و تاکید در تجدید نظر ان نماید..)))
این فرمایش حضرت ولی امرالله برچند نکته تاکید دارد
1- ولی امرالله رییس دایمی بیت العدل است و هرگز از مقام خود عزل نمیشود
2- احتمال خطا و لغزش در تصمیم گیریهای بیت العدل وجود دارد
3- تشخیص این خطای در تصمیم با مقام مصون از خطای ولی امر الله است
4- رد این نوع از تصمیمات غلط و تاکید و ابرام برای تجدید نظر و اتخاذ تصمیم صحیح با ولی امر است
5- ولی امر مصون از خطا حا فظ دیانت از هرگونه تصمیم خطا و اشتباه در رهبری جامعه است
مبحث یازدهم - اعضاء بیت العدل باید در کمال خضوع و خشوع از ولی امر اطاعت نمایند
بحث ادامه دارد....
حضرت ولی امرالله در کتاب دور بهایی چنین میفرمایند:
(((... هر چند ولی امرالله رییس لا ینعزل این مجلس فخیم – بیت العدل – است ... و لکن هرگاه تصمیمی را وجدانا مباین با روح ایات منزله تشخیص دهد باید ابرام و تاکید در تجدید نظر ان نماید..)))
این فرمایش حضرت ولی امرالله برچند نکته تاکید دارد
1- ولی امرالله رییس دایمی بیت العدل است و هرگز از مقام خود عزل نمیشود
2- احتمال خطا و لغزش در تصمیم گیریهای بیت العدل وجود دارد
3- تشخیص این خطای در تصمیم با مقام مصون از خطای ولی امر الله است
4- رد این نوع از تصمیمات غلط و تاکید و ابرام برای تجدید نظر و اتخاذ تصمیم صحیح با ولی امر است
5- ولی امر مصون از خطا حا فظ دیانت از هرگونه تصمیم خطا و اشتباه در رهبری جامعه است
مبحث یازدهم - اعضاء بیت العدل باید در کمال خضوع و خشوع از ولی امر اطاعت نمایند
بحث ادامه دارد....
-
- پست: 0
- تاریخ عضویت: دوشنبه 17 مهر 1385, 2:13 pm
جناب آقای یعقوب جناب آقای محمد
با تشکر از توجه آنجنابان، پاسخ سئوالات مطروحه را باستحضار میرسانم: اعلامیه مورخ نهم ژانویه هزارونهصدوپنجاه ویک نقطه عطفی در تاریخ دیانت بهائی بوده واز اهمیت شایانی برخوردار ا ست این اعلامیه که خطاب به کلیه محافل ملی در شرق وغرب صادر گشته مبنای تاسیس بیت العدل حقیقی بصورت جنینی میباشد. ذیلأ ترجمه فرازهائی از آنرا بعرض میرسانم متن کامل را علاقمندان می توانند در: www.bahai-guardian.com یا در
www.truebahai.com ملاحظه فرمایند.
" رشد کنونی نه موسسه اداری ملی که قویا در سراسر عالم بهائی فعالند، مرا بر ان میدارد که این تصمیم تاریخی را که درپیشرفت و تحول نظم اداری دیانت حضرت بهاءالله بالا ترین درجه اهمیت را در سی سال اخیر حائز است اتخاذ نمایم. " ..." در مسیر تکامل به محکمه بهائی که برسمیت شناخته شود متعالی، سپس به هیئتی منتخب مبدل، بعد به بیت العدل عمومی شکوفا و درخشان گشته وثمرات نهائی ان از طریق تشکیل موسسات متفرعه اشکار وباعث تاسیس مرکز اداری جهان که مقدر است در مجاورت روضتین مبارکه مرتفع وفعال وبطور دائمی مستقر گردد خواهد شد. " ..." تاسیسی که تاریخ ازآن بعنوان عظیم ترین اقدام که بر تارک دومین عهد عصر تکوین دور بهائی خواهد درخشید یاد خواهد نمود هیچیک از مشروعاتی که از اغاز نظم اداری امرالله ازحین صعود حضرت عبدالبها تا کنون به انجام آنها مبادرت گشته بالقوه باین درجه از اهمیت نبوده است و مقام ثانی را بعد از وقایع افتخار آمیز وجاودانی مربوط به سه هیکل مقدس امر الهی در عصر اول مشعشع ترین دور ازکور پانصد هزارسال بهائی حائز است. "
قبل از آنکه به پاسخ سئوال بعدی بپردازم لازم است توضیح کوتاهی در خصوص تبین وتفسیروتشریع دردیانت بهائی برای آگاهی دوستان عرض نمایم.
دوستان عزیز اختراعات وپیشرفت در علوم وفنون وترقی مادی بشری که در طی چند هزار سال گذشته تقریبأ روندی ملایم ویکنوا خت داشت در دوران معاصر باسرعتی زیاد وجهش گونه پیش رفت وما هر روز شاهد نو آوری هائی که حتی امکان آنها چندین سال پیش برایمان قابل تصور نبود میباشیم بدیهی است این تعغیرات بر بینش بشر وروابط انسانی بی تاثیر نبوده وهر لحظه بر آگاهی ها افزوده میشود.
بنیانگذار دیانت بهائی برای آ نکه قابلیت انعطاف این دیانت در طی دوران آن که از هزارسال کمتر نخواهد بود تامین گردد ودر عین حال وحدت پیروان حفظ شود وباب تاویل مسدود گردد تبین وتفسیر آیات الله را به ولی امرالله منحصر فرموده واز سوی دیگر تشریع و وضع قوانین واحکامی که بلحاظ لزوم تغیر در طی زمان مخصوصأ در کتاب اقدس وضع نگردیده بعهده بیت العدل گذاشته
ا ست.
حال در پاسخ به سئوا ل درباره بیت العدل حقیقی باید بعرض برسانم که در حال حاظر هنوز بیت العدل حقیقی بجز بصورت جنینی تشکیل نگردیده است شاید اگر ایادی سابق امر پیمان شکنی نمی نمودند دنیا وضع دیگری داشت
در هر صورت ما در حال حاظر به زمان نزول کتاب اقدس بسیار نزدیک هستیم وهنوز لزوم وضع احکامی اضافه بر کتاب اقدس احسا س نمیشود حتی هنوز تمامی احکام کتاب اقدس بمرحله اجرا نرسیده ا ست وهرگاه که ولی امرالله تشکیل بیت العدل را ضروری تشخیص دهد دستور لازم صادرخواهد نمود.
در خصوص تشکیل بیت العدل بدلی بوسیله ایادی سابق این توضیح ضروری است که این موسسه بدون طی مراحلی که بوسیله اولین ولی امرالله منظور گشته بود برای انحراف نظر بهائیان از ولایت امرالله ایجاد شد.
با احترام - حبیب
با تشکر از توجه آنجنابان، پاسخ سئوالات مطروحه را باستحضار میرسانم: اعلامیه مورخ نهم ژانویه هزارونهصدوپنجاه ویک نقطه عطفی در تاریخ دیانت بهائی بوده واز اهمیت شایانی برخوردار ا ست این اعلامیه که خطاب به کلیه محافل ملی در شرق وغرب صادر گشته مبنای تاسیس بیت العدل حقیقی بصورت جنینی میباشد. ذیلأ ترجمه فرازهائی از آنرا بعرض میرسانم متن کامل را علاقمندان می توانند در: www.bahai-guardian.com یا در
www.truebahai.com ملاحظه فرمایند.
" رشد کنونی نه موسسه اداری ملی که قویا در سراسر عالم بهائی فعالند، مرا بر ان میدارد که این تصمیم تاریخی را که درپیشرفت و تحول نظم اداری دیانت حضرت بهاءالله بالا ترین درجه اهمیت را در سی سال اخیر حائز است اتخاذ نمایم. " ..." در مسیر تکامل به محکمه بهائی که برسمیت شناخته شود متعالی، سپس به هیئتی منتخب مبدل، بعد به بیت العدل عمومی شکوفا و درخشان گشته وثمرات نهائی ان از طریق تشکیل موسسات متفرعه اشکار وباعث تاسیس مرکز اداری جهان که مقدر است در مجاورت روضتین مبارکه مرتفع وفعال وبطور دائمی مستقر گردد خواهد شد. " ..." تاسیسی که تاریخ ازآن بعنوان عظیم ترین اقدام که بر تارک دومین عهد عصر تکوین دور بهائی خواهد درخشید یاد خواهد نمود هیچیک از مشروعاتی که از اغاز نظم اداری امرالله ازحین صعود حضرت عبدالبها تا کنون به انجام آنها مبادرت گشته بالقوه باین درجه از اهمیت نبوده است و مقام ثانی را بعد از وقایع افتخار آمیز وجاودانی مربوط به سه هیکل مقدس امر الهی در عصر اول مشعشع ترین دور ازکور پانصد هزارسال بهائی حائز است. "
قبل از آنکه به پاسخ سئوال بعدی بپردازم لازم است توضیح کوتاهی در خصوص تبین وتفسیروتشریع دردیانت بهائی برای آگاهی دوستان عرض نمایم.
دوستان عزیز اختراعات وپیشرفت در علوم وفنون وترقی مادی بشری که در طی چند هزار سال گذشته تقریبأ روندی ملایم ویکنوا خت داشت در دوران معاصر باسرعتی زیاد وجهش گونه پیش رفت وما هر روز شاهد نو آوری هائی که حتی امکان آنها چندین سال پیش برایمان قابل تصور نبود میباشیم بدیهی است این تعغیرات بر بینش بشر وروابط انسانی بی تاثیر نبوده وهر لحظه بر آگاهی ها افزوده میشود.
بنیانگذار دیانت بهائی برای آ نکه قابلیت انعطاف این دیانت در طی دوران آن که از هزارسال کمتر نخواهد بود تامین گردد ودر عین حال وحدت پیروان حفظ شود وباب تاویل مسدود گردد تبین وتفسیر آیات الله را به ولی امرالله منحصر فرموده واز سوی دیگر تشریع و وضع قوانین واحکامی که بلحاظ لزوم تغیر در طی زمان مخصوصأ در کتاب اقدس وضع نگردیده بعهده بیت العدل گذاشته
ا ست.
حال در پاسخ به سئوا ل درباره بیت العدل حقیقی باید بعرض برسانم که در حال حاظر هنوز بیت العدل حقیقی بجز بصورت جنینی تشکیل نگردیده است شاید اگر ایادی سابق امر پیمان شکنی نمی نمودند دنیا وضع دیگری داشت
در هر صورت ما در حال حاظر به زمان نزول کتاب اقدس بسیار نزدیک هستیم وهنوز لزوم وضع احکامی اضافه بر کتاب اقدس احسا س نمیشود حتی هنوز تمامی احکام کتاب اقدس بمرحله اجرا نرسیده ا ست وهرگاه که ولی امرالله تشکیل بیت العدل را ضروری تشخیص دهد دستور لازم صادرخواهد نمود.
در خصوص تشکیل بیت العدل بدلی بوسیله ایادی سابق این توضیح ضروری است که این موسسه بدون طی مراحلی که بوسیله اولین ولی امرالله منظور گشته بود برای انحراف نظر بهائیان از ولایت امرالله ایجاد شد.
با احترام - حبیب
-
- فعّال
- پست: 251
- تاریخ عضویت: سهشنبه 31 مرداد 1385, 2:57 pm
راستی جناب حبیب چرا بهائیان پیرو بیت العدل به قول شما بدلی، به هیچ روی در این مباحث شرکت نمی کنند؟ آیا به راستی حرفی برای گفتن ندارند؟ یا آن که سلام و کلام را با شما و امثال شما که از پیمان شکنان هستید( البته ببخشید به قول آنها) حرام می دانند؟ من تا به حال ندیده ام حتی یک نفر بهایی به این استدلال های شما در در دل و درون بهائیت ( اگر بهائیت برحق باشد) سخن حقی است، پاسخی داده باشد. جای بسی شگفتی است. راستی جناب حبیب این است تحری حقیقت؟ این است وحدت عالم انسانی؟ ببخشایید این را به بهائیان پیرو بیت العدل می گویم.