آشنایی با کتاب ایقان
-
- پست: 14
- تاریخ عضویت: سهشنبه 28 شهریور 1385, 9:37 pm
moon, گرامی تهمت که کنتور نمی اندازد دوست گرامی تمامی مطالبی که اینجا میبینید نتیجه تحری خودم است و مثل شما از کسی که در معلومات اسلامی فکر میکند خیلی وارد است تقلید نمیکنم چون اگر وارد بود به یکی از سئوالات من به استناد از آیات جواب میداد و هر بار برای من شرطی برای فرار از پاسخ گویی نمیگذاشت.
دوست گرامی کمی انقطاع لازم است و البته انصاف و به جای اینکه این همه توهین و تحقیر میکنید یک بار به سخنگوی خود بگویید اگر میتواند به سئوالات من جواب دهد حتی نتوانسته به سئوالات میثاق جواب بده و گفته برو سایت بزن تو سایت خود به بررسی مینشینیم و واقعا از این همه جواب بسیار خرسندم.
((تا به حال دیده اید کسی به طرف داری از من بپردازد ؟؟ و جدا متاسفم برای شما که مصداق این حدیث هستید ولی خود را مسلمان میدانید و حتی نمیخواهید مقداری دیدگاه خود را عوض کنید یعنی توهین و تحقیر جز دستورات اسلامی است؟؟ اینگونه میخواهید اسلام را جهانی کنید؟؟
حضرت محمد : هنگامی که برای کارهای ناشایست تعاون و همکاری کنند در احکام دین از یکدیگر دوری کنند.(روزگار رهایی ص 718)
اینو من نمیگم حضرت محمد میگه پس به جای طرف داری های نابه جا کمی اندیشه کنید و ببینید چه کسی جواب میدهد و چه کسی از جواب طفره میرود و شرطو شروط برای پاسخ گویی میگذارد.))
موفق باشید.
دوست گرامی کمی انقطاع لازم است و البته انصاف و به جای اینکه این همه توهین و تحقیر میکنید یک بار به سخنگوی خود بگویید اگر میتواند به سئوالات من جواب دهد حتی نتوانسته به سئوالات میثاق جواب بده و گفته برو سایت بزن تو سایت خود به بررسی مینشینیم و واقعا از این همه جواب بسیار خرسندم.
((تا به حال دیده اید کسی به طرف داری از من بپردازد ؟؟ و جدا متاسفم برای شما که مصداق این حدیث هستید ولی خود را مسلمان میدانید و حتی نمیخواهید مقداری دیدگاه خود را عوض کنید یعنی توهین و تحقیر جز دستورات اسلامی است؟؟ اینگونه میخواهید اسلام را جهانی کنید؟؟
حضرت محمد : هنگامی که برای کارهای ناشایست تعاون و همکاری کنند در احکام دین از یکدیگر دوری کنند.(روزگار رهایی ص 718)
اینو من نمیگم حضرت محمد میگه پس به جای طرف داری های نابه جا کمی اندیشه کنید و ببینید چه کسی جواب میدهد و چه کسی از جواب طفره میرود و شرطو شروط برای پاسخ گویی میگذارد.))
موفق باشید.
-
- فعّال
- پست: 216
- تاریخ عضویت: دوشنبه 23 مرداد 1385, 2:04 pm
آشنایی با کتاب ایقان
(قسمت دوازدهم:نمونه ای از تناقضات ایقان)
*********
چنان که می دانید بهائیان به تحریف عهدین معتقد نیستند و آن مجموعه را عینا کلام و سخن
الهی می شمرند.نقد وبررسی باور آنها در مورد تحریف کتب آسمانی قبل را باید در جای
خود انجام داد اما در این جا ما می گوئیم به فرض قبول این باور ،بهاءاله در ایقان به تناقض
گوئی آشکاری مبتلا شده است که به آن اشاره می کنیم:
بهاءاله در ص12 س5 می گوید عیسی احکام تورات را نسخ نمود و بعد به عنوان نمونه حکم
سبت و طلاق را نام می برد.
این مطلب او دقیقا مغایر ادعای خود حضرت عیسی در انجیل است که فرموده من چیزی را
در تورات نسخ ننموده ام.مطابق آیه 17 باب 5 انجیل متی که در زیر می آیدهیچکدام از احکام
تورات توسط عیسی نسخ نشده است.دقت فرمائید:
"گمان نبرید که آمده ام تا تورات و صحف انبیا را باطل سازم.نیامده ام تا باطل نمایم بلکه تا
تمام کنم.زیرا هر آینه به شما می گویم تا آسمان و زمین زایل نشود همزه یا نقطه ای از
تورات هرگز زایل نخواهد شد تا همه واقع شود.پس هر که یکی از این احکام کوچکترین را
بشکند و به مردم چنین تعلیم دهد در ملکوت آسمان کمترین خواهد شد"!
حال به جناب بهاءاله می گوئیم شما که متون تورات و انجیل را محرف نمی دانید به چه
مجوزی ادعایی کردیدو سخنی گفتید که خلاف نص صریح انجیل است؟!
این تناقض آشکار را چه پاسخی دارید؟ چرا به حضرت عیسی بهتان زده ایدکه حکم سبت و
طلاق را نسخ نموده است؟
نسخ سبت و طلاق احتمالا از ناحیه پولس یا یکی دیگر از پیشوایان مسیحی باشد چنانچه
تعلیم ثالوث مقدس و اقانیم ثلاثه مربوط به مسیح علیه السلام نیست و بعد از او در میان
نصاری منتشر گشته ودر اناجیل جمله ای که دلالت نمایداز سبت منع شده است وجود ندارد
بلکه برعکس نشان می دهدتا بعد از عیسی سبت جاری بوده است چنانچه آیه 55و56 باب
23 لوقا بر این امر دلالت داردکه : "بر گشته حنوط و عطریات مهیا ساختند و روز سبت را به
حسب حکم آرام گرفتند"
ودر کتاب قاموس کتاب مقدس ذیل لغت "سبت" می گوید: "سبت حکم چهارم از احکام
عشره است ودر فصل بیستم خروج آیه 8 امر به حفظ او شد و مسیحیان قدیم سبت یهود و
نصاری هر دو را مرا عات می کردندتا چهل سال بالاخره ترک کردند و مجمع لاودکیه در سنه
364 منع و ترک کرد".
بنابر این بهاءاله :
1_بر مسیح تهمت زده که او را ناسخ حکم سبت و طلاق دانسته است.
2_متناقض با ادعای خودش در عدم تحریف عهدین سخن گفته است زیرا حرف او بر خلاف
نص صریح انجیل متی است.
3_به یهودیان هم تهمت زده که علت اعتراضشان به عیسی نسخ تورات بوده است در
حالیکه عیسی می گوید من نیامده ام تا حکمی از احکام تورات را نسخ نمایم.
4-عملا به تحریف عهدین تن داده است زیرا حرفی زده که مغایر نصوص عهدین است.
اینگونه تناقضات در ایقان فراوان است وما در این سلسله به آنها گذری خواهیم داشت.
قرآن کریم می فرماید آنچه از ناحیه خدا نباشد در آن اختلاف(و تناقض)بسیار خواهند یافت.
و چنین است ...
(قسمت دوازدهم:نمونه ای از تناقضات ایقان)
*********
چنان که می دانید بهائیان به تحریف عهدین معتقد نیستند و آن مجموعه را عینا کلام و سخن
الهی می شمرند.نقد وبررسی باور آنها در مورد تحریف کتب آسمانی قبل را باید در جای
خود انجام داد اما در این جا ما می گوئیم به فرض قبول این باور ،بهاءاله در ایقان به تناقض
گوئی آشکاری مبتلا شده است که به آن اشاره می کنیم:
بهاءاله در ص12 س5 می گوید عیسی احکام تورات را نسخ نمود و بعد به عنوان نمونه حکم
سبت و طلاق را نام می برد.
این مطلب او دقیقا مغایر ادعای خود حضرت عیسی در انجیل است که فرموده من چیزی را
در تورات نسخ ننموده ام.مطابق آیه 17 باب 5 انجیل متی که در زیر می آیدهیچکدام از احکام
تورات توسط عیسی نسخ نشده است.دقت فرمائید:
"گمان نبرید که آمده ام تا تورات و صحف انبیا را باطل سازم.نیامده ام تا باطل نمایم بلکه تا
تمام کنم.زیرا هر آینه به شما می گویم تا آسمان و زمین زایل نشود همزه یا نقطه ای از
تورات هرگز زایل نخواهد شد تا همه واقع شود.پس هر که یکی از این احکام کوچکترین را
بشکند و به مردم چنین تعلیم دهد در ملکوت آسمان کمترین خواهد شد"!
حال به جناب بهاءاله می گوئیم شما که متون تورات و انجیل را محرف نمی دانید به چه
مجوزی ادعایی کردیدو سخنی گفتید که خلاف نص صریح انجیل است؟!
این تناقض آشکار را چه پاسخی دارید؟ چرا به حضرت عیسی بهتان زده ایدکه حکم سبت و
طلاق را نسخ نموده است؟
نسخ سبت و طلاق احتمالا از ناحیه پولس یا یکی دیگر از پیشوایان مسیحی باشد چنانچه
تعلیم ثالوث مقدس و اقانیم ثلاثه مربوط به مسیح علیه السلام نیست و بعد از او در میان
نصاری منتشر گشته ودر اناجیل جمله ای که دلالت نمایداز سبت منع شده است وجود ندارد
بلکه برعکس نشان می دهدتا بعد از عیسی سبت جاری بوده است چنانچه آیه 55و56 باب
23 لوقا بر این امر دلالت داردکه : "بر گشته حنوط و عطریات مهیا ساختند و روز سبت را به
حسب حکم آرام گرفتند"
ودر کتاب قاموس کتاب مقدس ذیل لغت "سبت" می گوید: "سبت حکم چهارم از احکام
عشره است ودر فصل بیستم خروج آیه 8 امر به حفظ او شد و مسیحیان قدیم سبت یهود و
نصاری هر دو را مرا عات می کردندتا چهل سال بالاخره ترک کردند و مجمع لاودکیه در سنه
364 منع و ترک کرد".
بنابر این بهاءاله :
1_بر مسیح تهمت زده که او را ناسخ حکم سبت و طلاق دانسته است.
2_متناقض با ادعای خودش در عدم تحریف عهدین سخن گفته است زیرا حرف او بر خلاف
نص صریح انجیل متی است.
3_به یهودیان هم تهمت زده که علت اعتراضشان به عیسی نسخ تورات بوده است در
حالیکه عیسی می گوید من نیامده ام تا حکمی از احکام تورات را نسخ نمایم.
4-عملا به تحریف عهدین تن داده است زیرا حرفی زده که مغایر نصوص عهدین است.
اینگونه تناقضات در ایقان فراوان است وما در این سلسله به آنها گذری خواهیم داشت.
قرآن کریم می فرماید آنچه از ناحیه خدا نباشد در آن اختلاف(و تناقض)بسیار خواهند یافت.
و چنین است ...
-
- پست: 14
- تاریخ عضویت: سهشنبه 28 شهریور 1385, 9:37 pm
-
- فعّال
- پست: 251
- تاریخ عضویت: سهشنبه 31 مرداد 1385, 2:57 pm
خدمت میلیاردر گرامی که هم چنان ایستادگی می کند، تبریک عرض می کنم. تبریک از این بابت که با وجود آن که فارسی را هم به خوبی بلد نیست و ده ها غلط املایی و انشایی در زبان مادریش دارد، آن قدر شجاع است که می خواهد از قرآن ایراد بگیرد. به میلیاردر عزیزی که یکی از ب های رب را بر می دارد و بر سر های ضمیر ارض می گذارد تا نام رب اعلی و بها از آیه ی قران در بیاورد. راستی خوانندگان گرامی خاطر شریفتان هست که این جناب میلیاردر چه شاهکار عجیبی انجام داد؟ جهت یاد اوری عرض می کنم: ایشان یک آیه از قرآن آورد که در آن فرموده بود: و أشرقت الأرض بنور ربّها: یعنی روزی که زمین با نور پروردگارش روشن می شود. بعد آمد به قول خودش یک ابتکار به خرج داد و گفت رب مشدد است پس می شود یکی از ب های آن را بر داشت و بر سر ضمیر ها که به زمین بر می گردد نهاد تا بشود: بها و سپس گفت زمین به نور رب اعلی ( منتهی دیگر این رب اعلی یادتان باشد تشدید ندارد چون تشدید آن را به ها داده ایم. ) و بها روشن می شود و با این ابتکار که باید در تاریخ رکوردها ثبت شود، بهائیت را ثابت کرد. حالا این آقا با این سواد می خواهد از قرآن ایراد بگیرد. دیده بگشایید ای خردمندان!
راستی جناب میلیاردر شرم هم چیز خوبی است. کسی که با این سواد، این حرف ها را می زند، می خواهد یا من از دست او خودکشی کنم یا دیوانه شوم تا بعد بهائیان بگویند یک جوان بی سواد بهایی بر اثر ذرت پرت کردن یک مسلمان را کشت یا دیوانه کرد.
برای فرهیختگان سایت نکته و لطیفه ای را پیش از این عرض کردم که آن را مجددا برای آنان تکرار می کنم. گمان نمی کنم جناب میلیاردر متوجه آن لطیفه و نکته شده باشد.
ملاک ادبیات در زبان عرب، قرآن است. چنان که مثلا کتاب ایقان هم اگر آسمانی و به زبان قوم می بود، ملاک و میزان ادبیات فارسی قرار می گرفت. چنان که حتی گفتار ادیبانی چون سعدی و حافظ ، ملاک ادب پارسی است. پس ایراد ادبی از قرآن گرفتن نهایت بی سوادی است، چون ملاک ادبیات عرب، قرآن است. این یک پاسخ کلی و عمومی است. ولی نه برای کسی که ب ی رب را بر سر های ضمیر می چسباند تا از آن بها را بیرون بکشد. برای خردمندان این اشارت، کفایت می کند
راستی جناب میلیاردر شرم هم چیز خوبی است. کسی که با این سواد، این حرف ها را می زند، می خواهد یا من از دست او خودکشی کنم یا دیوانه شوم تا بعد بهائیان بگویند یک جوان بی سواد بهایی بر اثر ذرت پرت کردن یک مسلمان را کشت یا دیوانه کرد.
برای فرهیختگان سایت نکته و لطیفه ای را پیش از این عرض کردم که آن را مجددا برای آنان تکرار می کنم. گمان نمی کنم جناب میلیاردر متوجه آن لطیفه و نکته شده باشد.
ملاک ادبیات در زبان عرب، قرآن است. چنان که مثلا کتاب ایقان هم اگر آسمانی و به زبان قوم می بود، ملاک و میزان ادبیات فارسی قرار می گرفت. چنان که حتی گفتار ادیبانی چون سعدی و حافظ ، ملاک ادب پارسی است. پس ایراد ادبی از قرآن گرفتن نهایت بی سوادی است، چون ملاک ادبیات عرب، قرآن است. این یک پاسخ کلی و عمومی است. ولی نه برای کسی که ب ی رب را بر سر های ضمیر می چسباند تا از آن بها را بیرون بکشد. برای خردمندان این اشارت، کفایت می کند
-
- پست: 14
- تاریخ عضویت: سهشنبه 28 شهریور 1385, 9:37 pm
جویا جان من همیشه عرض میکنم بیسوادم دوست گرامی من ب را برنداشتم چرا تفسیر اشتباه میکنید؟؟ ربها بود من فقط جدا نوشتم و از دوستان هم تقضا کردم از یک فردی که به زبان عربی تسلط دارد این موضوع را بپرسند.و ببیند اگر ربها را رب بها بنویسیم در معنی اشتباه میشود یا خیر؟؟ جویا جان چند نمونه دیگه دوست داری اینجوری برای شما بگم؟؟ حتما فکر میکنید اینها همینجوری تو قرآن قرار گرفته؟؟ و اصلا حکمتی توش نبوده!! عجب
دوست من چرا بحثی که مربوط به تاپیک دیگر است اینجا بیان میکنید؟؟((باز که داری طفره میری دوست من))
جواب من را نداید عرض کردم به گفته خود اگر از قرآن برای شما غلط املایی بیاورم از آن دست میشوید یا خیر؟؟
دوستان مجددا توجه دارید که جناب جویای عزیز داره یواشکی بحثهارو با هم قاطی میکنه تا باز هم مثله همیشه از مطالبی که برای اون پاسخی نداره فرار کنه اما اینبار نمیتونه.
جویا جان اگر از قرآن برای شما غلط بیاوم از آن به گفته خود دست میشویید یا خیر؟؟؟
منتظر پاسخ هستم.
دوست من چرا بحثی که مربوط به تاپیک دیگر است اینجا بیان میکنید؟؟((باز که داری طفره میری دوست من))
جواب من را نداید عرض کردم به گفته خود اگر از قرآن برای شما غلط املایی بیاورم از آن دست میشوید یا خیر؟؟
دوستان مجددا توجه دارید که جناب جویای عزیز داره یواشکی بحثهارو با هم قاطی میکنه تا باز هم مثله همیشه از مطالبی که برای اون پاسخی نداره فرار کنه اما اینبار نمیتونه.
جویا جان اگر از قرآن برای شما غلط بیاوم از آن به گفته خود دست میشویید یا خیر؟؟؟
منتظر پاسخ هستم.
-
- فعّال
- پست: 251
- تاریخ عضویت: سهشنبه 31 مرداد 1385, 2:57 pm
چنانکه عرض کردم از آن جا که شما علاوه بر ضعف املا و انشا در درک عبارات فارسی هم دچار مشکل اساسی هستید و مقصد و مراد عبارات فارسی حضرت عبدالبهاء را هم متوجه نمی شوید( نمونه ی بارزش در بحث خاتمیت و ماجرای عمر 365 میلیون ساله ی بهائیت و معنای لغت دور و کور و لغت سرمدی و حتی دانستن معنای پانصد هراز سال و ...) خیر به شما چنین اجازه ای نمی دهم. اگر یک نفر بهایی با سواد که عربی بداند و بای رب را از آن جدا نکند که به های ضمیر بچسباند و از این مسخره بازی ها در نیاورد که نشانه ی بی سوادی محض است، وارد میدان شود، به او خواهم گفت آیا می تواند از قرآن ایراد بگیرد یا نه. این نکته یک لطیفه و دقیقه ای بود که به آن اشاره کردم و اگر در میان بهائیان فرد فرهیخته ای باشد ان را در می یابد. اما با شما که سواد فارسی هم نداری، بحث ادبیات عربی قرآنی کردن حماقت است.
-
- پست: 14
- تاریخ عضویت: سهشنبه 28 شهریور 1385, 9:37 pm
جویا جان بنده هم عرض کردم دوستان میتوانند از کسی که عربی میدانند بپرسند من ترسی از این موضوع ندارم.
و خوشحال میشم جواب مرا بدهید چون یادم میاید وقتی از صحبت با اسپرینگ هم درمانده بودید از کسی دیگر دعوت میکردید الان هم از پاسخ گویی به یه فرد بیسواد درمانده اید و دوست دارید کسی دیگر به شما جواب دهد اما مطمئن باشید اون هم بیاد شما نمیتونید به اون هم پاسخ بدیدن چون تاییدات الهی همیشه شامل حاله بندگان جمال مبارک میشه.
اگه جواب منو بدین با شما در این مورد هم بحث میکنم.
اگر از قرآن غلط املایی بیاورم از آن دست میشویید یا خیر؟؟
و خوشحال میشم جواب مرا بدهید چون یادم میاید وقتی از صحبت با اسپرینگ هم درمانده بودید از کسی دیگر دعوت میکردید الان هم از پاسخ گویی به یه فرد بیسواد درمانده اید و دوست دارید کسی دیگر به شما جواب دهد اما مطمئن باشید اون هم بیاد شما نمیتونید به اون هم پاسخ بدیدن چون تاییدات الهی همیشه شامل حاله بندگان جمال مبارک میشه.
اگه جواب منو بدین با شما در این مورد هم بحث میکنم.
اگر از قرآن غلط املایی بیاورم از آن دست میشویید یا خیر؟؟
-
- فعّال
- پست: 251
- تاریخ عضویت: سهشنبه 31 مرداد 1385, 2:57 pm
من با کمال شجاعت اعلام می کنم از بحث با یک بی سواد به راستی درمانده ام. خدمت جناب اسپرینگ هم سلام عرض می کنم. قدر ایشان را که بالاخره انسان فرهیخته ای بود ندانستم به بلیه ی آدم بی سوادی دچار شدم که از بحث با و به راستی زجر می کشم. نه دوست عزیز چنان که گفتم من با آدم بی سوادی که قدرت درک عبارات فارسی را هم ندارد، بحث عربی نمی کنم. در ضمن نظر جناب بهاء الله را هم در باره ی قرآن نقل کردم در نتیجه شما اگر سخنی به جز آن چه ایشان فرموده است، بیان کنید، از دایره دین، در آمده اید:
کِتابُ قُدسٍ حَفيظٍ الَّذي نَزَلَ عَلي مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللهِ وَ خاتَمَ النَّبييّن وَ جَعَلَهُ حُجَّةً باقِيَةً مِن عِندِهِ وَ هَديً وَ ذِکري لِلعالَمين )
کِتابُ قُدسٍ حَفيظٍ الَّذي نَزَلَ عَلي مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللهِ وَ خاتَمَ النَّبييّن وَ جَعَلَهُ حُجَّةً باقِيَةً مِن عِندِهِ وَ هَديً وَ ذِکري لِلعالَمين )
-
- پست: 14
- تاریخ عضویت: سهشنبه 28 شهریور 1385, 9:37 pm
جویا جان دوست گرامی اعترافی از این صریح تر که حتی نتوانستید به یک سئوال منه بیسواد جوابی بدهید؟؟
در ضمن قرار نبود بحثی بکنیم قرار بود من بگم و شما از قرآن دست بکشید که اگر این تاپیک تا آن موقع قفل نشود اینکار را میکنم.و غلطی از قرآن به شما نشان میدهم تا انشاالله دیانت جدیدی انتخاب کنید.
موفق باشید و انشاالله دوستان دیگر به این سئوالات شما که ابتدا بر اسلام وارد است و بعد بر دیانت بهایی جوابگویی کنند.
در ضمن قرار نبود بحثی بکنیم قرار بود من بگم و شما از قرآن دست بکشید که اگر این تاپیک تا آن موقع قفل نشود اینکار را میکنم.و غلطی از قرآن به شما نشان میدهم تا انشاالله دیانت جدیدی انتخاب کنید.
موفق باشید و انشاالله دوستان دیگر به این سئوالات شما که ابتدا بر اسلام وارد است و بعد بر دیانت بهایی جوابگویی کنند.
-
- فعّال
- پست: 251
- تاریخ عضویت: سهشنبه 31 مرداد 1385, 2:57 pm
چنان که عرض کردم اگر به جز این دوست جوان و به قول خودش بی سواد، کسی که ادبیات عرب می داند، به میدان بیاید، بسم الله، در خدمتیم؛ اما با کسی که زبان مادریش را هم نمی داند و حتی در درک عبارات فارسی مشکل دارد، باز هم می گویم بحث کردن در باره ی غلط املایی؟! داشتن قرآن، غلط است. این را هر انسان منصف خردمندی می فهمد. حتی جناب جوینده! این دوست بی سواد یک بار می خواست از قرآن غلط نهوی؟! بگیرد و الان می خواهد غلط املایی؟! بگیرد.
آی بهائیان خردمند، شما بگویید! کسی که در املا و انشا و درک زبان فارسی دچار مشکل است و البته خودش هم ظاهرا فارس است، می تواند از قرآن غلط املایی؟! بگیرد؟ در میان بهائیان یک نفر آدم فرهیخته پیدا نمی شود که این را پاسخ دهد؟ بابا یک نفر به داد من برسد! به خدا قسم این جوان دارد آبروی بهائیت را می برد. یک زمانی امثال میرزا ابوالفضل گلپایگانی و فاضل مازندرانی و سید عباس علوی و اشراق خاوری از بهائیت دفاع می کردند ؛ اینک ببینید کار بهائیت به کجا رسیده است که یک جوان بی سواد،که املا و انشای فارسی را هم نمی داند و از کودکی با این مساله مشکل داشته است،(این ها اقوال خود این جناب است) به دفاع از بهائیت برخاسته است و ترک تازی می کند. خوب البته انسانهای منصف تصدیق می کنند که بحث کردن با چنین آدمی صبر ایوب می خواهد. کجاست انصاف و مروت؟ کجاست جوانمردی و دیانت؟ کجاست آزادگی و معرفت؟ بهائیان، چشمتان روشن! این است منطق امر؟
آی بهائیان خردمند، شما بگویید! کسی که در املا و انشا و درک زبان فارسی دچار مشکل است و البته خودش هم ظاهرا فارس است، می تواند از قرآن غلط املایی؟! بگیرد؟ در میان بهائیان یک نفر آدم فرهیخته پیدا نمی شود که این را پاسخ دهد؟ بابا یک نفر به داد من برسد! به خدا قسم این جوان دارد آبروی بهائیت را می برد. یک زمانی امثال میرزا ابوالفضل گلپایگانی و فاضل مازندرانی و سید عباس علوی و اشراق خاوری از بهائیت دفاع می کردند ؛ اینک ببینید کار بهائیت به کجا رسیده است که یک جوان بی سواد،که املا و انشای فارسی را هم نمی داند و از کودکی با این مساله مشکل داشته است،(این ها اقوال خود این جناب است) به دفاع از بهائیت برخاسته است و ترک تازی می کند. خوب البته انسانهای منصف تصدیق می کنند که بحث کردن با چنین آدمی صبر ایوب می خواهد. کجاست انصاف و مروت؟ کجاست جوانمردی و دیانت؟ کجاست آزادگی و معرفت؟ بهائیان، چشمتان روشن! این است منطق امر؟
-
- پست: 14
- تاریخ عضویت: سهشنبه 28 شهریور 1385, 9:37 pm
این دوست جوان در میدان است و اگر کسی دیگر هم بیاید خوشحال میشود.
در این مورد هم احتیاج به بحث با شما ندارم زیرا دوستان خودشان در خانه قرآن دارند و میتوانند تمامی مطالب مرا مقایسه کنندو احتیاجی هم ندارم شما به سئوالات من جواب بدین چون در تاپیک قائمیت ثابت کردم در معلومات اسلامی از یک جوان بیسواد هم کمترید.((و واقعا هم همینطور است چه از من چه از دوستانه دیگه اطلاعات شما در مورد دین خودتان بسیار پایین است))
و چون میدانم جوابها را نمیدانید اینبار خودم سئوالات را مطرح میکنم و پس از چند روز به همانها پاسخ میدهم و احتیاجی هم نمیبینم با من بحث کنید اگر اینجا سایت بهایی پژوهی است من خود به تنهایی تحری حقیقت میکنم و نیازی نیست شما با بنده بحث اسلامی انجام بدهید.
به زودی هم به تمامی آن سئوالهایی که شما نتوانسته بودید با معلومات اسلامی خود جواب بدهید بنده جواب خواهم داد.تا بار دیگر بر همه دوستان ثابت شود جویای عزیز طبلی تو خالی است که مثال خر دجال و پشکل را برای ما میزند.
جناب جویا در تاپیک قائمیت توجه کردین که بنده احتیاجی به معلومات اسلامی شما ندارم و شما حتی نمیدانید یکی از علائم ظهور قائم برداشتن تقیه هست که از آن ایراد میگرید؟؟ دیدید مرد کسیه که جواب بتونه بده نه اینکه پیش شرط بزاره؟؟
جناب سردبیر لطفا تاپیک قائمیت رو باز کنید تا اونجور که جویای عزیز دوست داره باهاش بحث کنم.و ببینم چند بار دیگه معلومات اسلامی ایشون زیر سئوال میره.
تا بعد...
در این مورد هم احتیاج به بحث با شما ندارم زیرا دوستان خودشان در خانه قرآن دارند و میتوانند تمامی مطالب مرا مقایسه کنندو احتیاجی هم ندارم شما به سئوالات من جواب بدین چون در تاپیک قائمیت ثابت کردم در معلومات اسلامی از یک جوان بیسواد هم کمترید.((و واقعا هم همینطور است چه از من چه از دوستانه دیگه اطلاعات شما در مورد دین خودتان بسیار پایین است))
و چون میدانم جوابها را نمیدانید اینبار خودم سئوالات را مطرح میکنم و پس از چند روز به همانها پاسخ میدهم و احتیاجی هم نمیبینم با من بحث کنید اگر اینجا سایت بهایی پژوهی است من خود به تنهایی تحری حقیقت میکنم و نیازی نیست شما با بنده بحث اسلامی انجام بدهید.
به زودی هم به تمامی آن سئوالهایی که شما نتوانسته بودید با معلومات اسلامی خود جواب بدهید بنده جواب خواهم داد.تا بار دیگر بر همه دوستان ثابت شود جویای عزیز طبلی تو خالی است که مثال خر دجال و پشکل را برای ما میزند.
جناب جویا در تاپیک قائمیت توجه کردین که بنده احتیاجی به معلومات اسلامی شما ندارم و شما حتی نمیدانید یکی از علائم ظهور قائم برداشتن تقیه هست که از آن ایراد میگرید؟؟ دیدید مرد کسیه که جواب بتونه بده نه اینکه پیش شرط بزاره؟؟
جناب سردبیر لطفا تاپیک قائمیت رو باز کنید تا اونجور که جویای عزیز دوست داره باهاش بحث کنم.و ببینم چند بار دیگه معلومات اسلامی ایشون زیر سئوال میره.
تا بعد...
-
- پست: 0
- تاریخ عضویت: شنبه 22 مهر 1385, 10:54 am
ای خداوند مهربان ما اسير دام هوائيم و حقير در دست اوهام
عجز صرفيم و فقر بحت ناتوانيم و نادان پريشانيم و بی سامان مستمنديم
و بی پيوند افتاده ايم بيچاره ايم توئی يزدان مهربان رحمی کن
فضلی بنما جودی کن عفوی بفرما تأييدی مبذول دار و توفيقی احسان کن
تا به قوّت تو به خدمت پردازيم مطيع امرت شويم و مُنقاد حُکمت گرديم
دل به نار محبّتت افروزيم و چون پروانه حول شمع موهبت بال و پر سوزيم
ديده از غير تو دوزيم و توجّه به آستان مقدّست اندازيم تا آنکه در انجمن
ملأ اعلايت با رخی تابان و جبينی مبين و قلبی تابناک و روحی مستبشر
مبعوث گرديم توئی قادر و توانا و توئی عالم و دانا
درود بر احبا و سلام بر دوستان مسلمان
از چند روز پيش ، كه مباحث اين سايت را پيگيري مي كنم ، به موارد نوظهوري برخورد كردم كه باعث شد ، جهت روشن نمودن بعضي حقايق ، اقدام به عضويت در سايت نمايم . از اين جت تمايل به عضويت در ايت سايت نداشتم كه آمار اعضاي اين سايت ضد بهايي ، بالا مي رفت و از يك سو ، نوعي شيطنت را احساس كردم كه وادارم كرد ، وارد اين كارزار شوم .
من علي رغم تمام تلاش هاي دوست عزيزمان جناب ميلياردر ، جهت روشن كردن مواضع ديانت بهايي ، احساس مي كنم كه دوستان مسلمان ، با اتهام بي سوادي به او ، قصد كنار گذاشتنش از اين سايت را دارند .
اما خدمت جويا ، پركارترين نگارنده ي اين سايت ( شايد هم تيم نگارنده ي اين سايت ) عرض مي كنم كه اين بار ، از اغلاط املايي و انشايي خبري نخواهد بود . بنده بر خلاف ميلياردر عزيز ، ادعاي بي سوادي ندارم . البته همانند جويا ، عقل كل هم نيستم و قرار هم نيست كه به همه ي سوالات جواب دهم و در همه ي تاپيك ها نيز شركت كنم . اما در حد بضاعت خود ، به مسائل مطرح شده در اين تاپيك ، پاسخ خواهم داد .
گله اي هم از نسيم دارم . عدم ادامه ي پاسخگويي شما ، باعث شد كه جويا از فرصت پيش آمده ، سوء استفاده كند و مسير بحث را منحرف نمايد . به روشني پيداست كه جويا ، در هر تاپيكي كه ميلياردر نظري دهد ، حاضر مي شود و البته در اين حضور ، بسيار هم عصبي است . اما تا زماني كه نسيم و ياس ، مباحث را پيش برده اند ، مواضع طرفين ، شفاف تر و عالمانه تر است . من از نسيم خواهش مي كنم كه بار ديگر ، به اين عرصه بازگردد . از جويا هم خواهش مي كنم كه آرامش خود را حفظ كند و راه را براي تحري حقيقت ، باز بگزارد . به زودي ، به اشكالاتي از مقالات ياس در اين تاپيك اشاره خواهم كرد .
عجز صرفيم و فقر بحت ناتوانيم و نادان پريشانيم و بی سامان مستمنديم
و بی پيوند افتاده ايم بيچاره ايم توئی يزدان مهربان رحمی کن
فضلی بنما جودی کن عفوی بفرما تأييدی مبذول دار و توفيقی احسان کن
تا به قوّت تو به خدمت پردازيم مطيع امرت شويم و مُنقاد حُکمت گرديم
دل به نار محبّتت افروزيم و چون پروانه حول شمع موهبت بال و پر سوزيم
ديده از غير تو دوزيم و توجّه به آستان مقدّست اندازيم تا آنکه در انجمن
ملأ اعلايت با رخی تابان و جبينی مبين و قلبی تابناک و روحی مستبشر
مبعوث گرديم توئی قادر و توانا و توئی عالم و دانا
درود بر احبا و سلام بر دوستان مسلمان
از چند روز پيش ، كه مباحث اين سايت را پيگيري مي كنم ، به موارد نوظهوري برخورد كردم كه باعث شد ، جهت روشن نمودن بعضي حقايق ، اقدام به عضويت در سايت نمايم . از اين جت تمايل به عضويت در ايت سايت نداشتم كه آمار اعضاي اين سايت ضد بهايي ، بالا مي رفت و از يك سو ، نوعي شيطنت را احساس كردم كه وادارم كرد ، وارد اين كارزار شوم .
من علي رغم تمام تلاش هاي دوست عزيزمان جناب ميلياردر ، جهت روشن كردن مواضع ديانت بهايي ، احساس مي كنم كه دوستان مسلمان ، با اتهام بي سوادي به او ، قصد كنار گذاشتنش از اين سايت را دارند .
اما خدمت جويا ، پركارترين نگارنده ي اين سايت ( شايد هم تيم نگارنده ي اين سايت ) عرض مي كنم كه اين بار ، از اغلاط املايي و انشايي خبري نخواهد بود . بنده بر خلاف ميلياردر عزيز ، ادعاي بي سوادي ندارم . البته همانند جويا ، عقل كل هم نيستم و قرار هم نيست كه به همه ي سوالات جواب دهم و در همه ي تاپيك ها نيز شركت كنم . اما در حد بضاعت خود ، به مسائل مطرح شده در اين تاپيك ، پاسخ خواهم داد .
گله اي هم از نسيم دارم . عدم ادامه ي پاسخگويي شما ، باعث شد كه جويا از فرصت پيش آمده ، سوء استفاده كند و مسير بحث را منحرف نمايد . به روشني پيداست كه جويا ، در هر تاپيكي كه ميلياردر نظري دهد ، حاضر مي شود و البته در اين حضور ، بسيار هم عصبي است . اما تا زماني كه نسيم و ياس ، مباحث را پيش برده اند ، مواضع طرفين ، شفاف تر و عالمانه تر است . من از نسيم خواهش مي كنم كه بار ديگر ، به اين عرصه بازگردد . از جويا هم خواهش مي كنم كه آرامش خود را حفظ كند و راه را براي تحري حقيقت ، باز بگزارد . به زودي ، به اشكالاتي از مقالات ياس در اين تاپيك اشاره خواهم كرد .
-
- فعّال
- پست: 216
- تاریخ عضویت: دوشنبه 23 مرداد 1385, 2:04 pm
-
- فعّال
- پست: 216
- تاریخ عضویت: دوشنبه 23 مرداد 1385, 2:04 pm
آشنایی با کتاب ایقان (قسمت سیز دهم:کتابی در اندازه های بشری)
کتابی که ار ناحیه خدا باشد به دانش ذات ذوالجلال متکی است و شک وریبی در آن نیست.
در نقطه مقابل کتاب های بشری که تراوش فکر پدید آورنده آنهاست آینه تمام نمای همه
ضعف های بشری است.
دانش بشر از مسموعات و مکتسبات وافکار او نشاءت گرفته است و منقولاتش از دیگران
نشان دهنده منابع او در علم محسوب است لذا اگر در منابع او تردید یا خللی راه یابد این
تردید وخلل به گفتار او هم اصابت می کند. بهاءاله همچون هر نویسنده بشری مطالبی را
از منابع مختلف گرفته و نقل کرده وچون در آن منابع اختلاف ویا تردید بوده این آفات سخن او
راهم آفت زده کرده است.
برای مثال او در ص5 س13 وقتی می خواهد عدد ایمان آورندگان به نوح پیامبر را ذکر کند
می گوید: "چهل نفس یا هفتادودونفس" بودند...
در وحی الهی "یا" مفهوم ندارد.برای خداوند روشن است که مومنین به نوح دقیقا چند نفر
بودند اگر چهل است در کتاب الهی چهل ذکر می شود و اگر هفتاد ودو است هفتاد ودو
گفته می شود. این اختلافات مال بشر است که چون دسترسی به واقع عالم هستی ندارند
به تردید آمده یکی این قول را می گوید و دیگری قول دیگر را.یکی چهل می گوید و دیگری
هفتاد و آن دیگر عددی دیگر.بها ءاله بشری همچون دیگران است که چون می خواهد
مطلبی را بنویسد متکی بر اقوال مورخان ،اختلافات روایات در سخن او هم ساری و جاری
می شودو ناگزیر می گوید: چهل نفس یا هفتادودو نفس...
نمونه دیگری از این آفت در نوشته های بهاءاله در ص 6 س 9 است وقتی می خواهدعدد
سنوات دعوت حضرت هود را بنویسد می گوید : "به اختلاف اقوال..."
اگر چنانچه شوقی گفته که این کتاب معجزه الهی است و میرزا ابوالفضل گلپایگانی مدعی
شده به الهام الهی بوده و حقایق را به عین الیقین می دیده چرا مثل سایر نویسندگان
بشری حرف هایش را از کتب تاریخی اقتباس کرده و همان تردیدها و اختلافاتی که در آن کتب
است به حرف های او هم سرایت کرده و ناگزیر شده در مورد سنوات دعوت همود بگوید :"به
اختلاف اقوال..." ؟!
ونیز مانند همه نویسندگان بشری دچار انواع اغلاط ادبی و محتوائی شود
بطوری که در دو سطر دچار سه غلط ادبی و محتوائی شود :ص8 سطر 1_3
(ماء تکذیب به جای آتش تکذیب ،آب عنصری به جای آب معنوی ومخمود به جای خامد)
و تازه این حجم از خطاها در کار نویسندگان رده سوم و چهارم کمتر دیده می شود چه رسد به
نویسندگان طراز اول بشری!
کتابی که ار ناحیه خدا باشد به دانش ذات ذوالجلال متکی است و شک وریبی در آن نیست.
در نقطه مقابل کتاب های بشری که تراوش فکر پدید آورنده آنهاست آینه تمام نمای همه
ضعف های بشری است.
دانش بشر از مسموعات و مکتسبات وافکار او نشاءت گرفته است و منقولاتش از دیگران
نشان دهنده منابع او در علم محسوب است لذا اگر در منابع او تردید یا خللی راه یابد این
تردید وخلل به گفتار او هم اصابت می کند. بهاءاله همچون هر نویسنده بشری مطالبی را
از منابع مختلف گرفته و نقل کرده وچون در آن منابع اختلاف ویا تردید بوده این آفات سخن او
راهم آفت زده کرده است.
برای مثال او در ص5 س13 وقتی می خواهد عدد ایمان آورندگان به نوح پیامبر را ذکر کند
می گوید: "چهل نفس یا هفتادودونفس" بودند...
در وحی الهی "یا" مفهوم ندارد.برای خداوند روشن است که مومنین به نوح دقیقا چند نفر
بودند اگر چهل است در کتاب الهی چهل ذکر می شود و اگر هفتاد ودو است هفتاد ودو
گفته می شود. این اختلافات مال بشر است که چون دسترسی به واقع عالم هستی ندارند
به تردید آمده یکی این قول را می گوید و دیگری قول دیگر را.یکی چهل می گوید و دیگری
هفتاد و آن دیگر عددی دیگر.بها ءاله بشری همچون دیگران است که چون می خواهد
مطلبی را بنویسد متکی بر اقوال مورخان ،اختلافات روایات در سخن او هم ساری و جاری
می شودو ناگزیر می گوید: چهل نفس یا هفتادودو نفس...
نمونه دیگری از این آفت در نوشته های بهاءاله در ص 6 س 9 است وقتی می خواهدعدد
سنوات دعوت حضرت هود را بنویسد می گوید : "به اختلاف اقوال..."
اگر چنانچه شوقی گفته که این کتاب معجزه الهی است و میرزا ابوالفضل گلپایگانی مدعی
شده به الهام الهی بوده و حقایق را به عین الیقین می دیده چرا مثل سایر نویسندگان
بشری حرف هایش را از کتب تاریخی اقتباس کرده و همان تردیدها و اختلافاتی که در آن کتب
است به حرف های او هم سرایت کرده و ناگزیر شده در مورد سنوات دعوت همود بگوید :"به
اختلاف اقوال..." ؟!
ونیز مانند همه نویسندگان بشری دچار انواع اغلاط ادبی و محتوائی شود
بطوری که در دو سطر دچار سه غلط ادبی و محتوائی شود :ص8 سطر 1_3
(ماء تکذیب به جای آتش تکذیب ،آب عنصری به جای آب معنوی ومخمود به جای خامد)
و تازه این حجم از خطاها در کار نویسندگان رده سوم و چهارم کمتر دیده می شود چه رسد به
نویسندگان طراز اول بشری!
-
- فعّال
- پست: 454
- تاریخ عضویت: یکشنبه 18 تیر 1385, 3:01 pm
به عرض کاربران عزیز می رسانم از روز گذشته عملیات ایذائی بعضی "بهائی نماها "از جمله joyayande به تاپیک های سایت بویژه تاپیک ایقان شدت گرفته و با پیام های غیر مرتبط و خارج از قوانین سایت قصد ایذاءو اخلال دارند .گفتم" بهائی نماها" زیرا معتقدان به وحدت عالم انسانی یا تحری حقیقت نیازی به این حرکات ندارند.لذا چاره ای نیست برای حفظ سایت شما که تا به حال همه گونه حمایتتان شامل سایت بوده از مزاحمتشان جلو گیری شود.
کاربر جدید متین قول داده با مطالبی از راه برسد.حضورش گرامی.
یاس نیز قسمت سیزدهم مقالاتش را ارسال نمود که ملاحظه خواهید فرمود.سردبیر
کاربر جدید متین قول داده با مطالبی از راه برسد.حضورش گرامی.
یاس نیز قسمت سیزدهم مقالاتش را ارسال نمود که ملاحظه خواهید فرمود.سردبیر
-
- فعّال
- پست: 251
- تاریخ عضویت: سهشنبه 31 مرداد 1385, 2:57 pm
حضور محترم اعضای سایت سلام عرض می کنم. حضور جناب متین را هم خوش آمد می گویم. امیدوارم چنان که قول داده اند، همانند نامشان، حضوری متین داشته باشند و از همان آغاز بنده را متهم نکنند که با یک تیم کار می کنم. هر چند کار تیمی را بسیار می پسندم و مانعی هم در آن نمی بینم، -چنان که به احتمال قوی دوستان بهایی هم تیمی کار می کنند- اما متاسفانه من به تنهایی در برابر شمایم. ای کاش این هم آوردی به صورت تیمی انجام گیرد. مانعی هم ندارد. دوستان بهایی هم اگر تیمی کار کنند، هیچ مانعی نخواهد داشت.
نکته ی دیگر آن که بی تردید بنده هم نه تنها جائز الخطا که واجب الخطا هستم یعنی حتما مرتکب خطا و اشتباه می شوم و به وجدان خودم و نیز به شما قول می دهم که اگر مرتکب خطا شدم، مرد و مردانه به خطای خودم اقرار و اعتراف کنم. برخلاف میلیاردر جوان که بر اثر غرور جوانی به شدت از اعتراف کردن به حق، هراس دارد، من اعتراف و اقرار و تسلیم شدن در برابر حق را مردانگی و شجاعت می دانم. بنابراین خودم را هرگز عقل کل نمی دانم.
دیگر آن که مرا متهم کرده اید که عصبی هستم. هر چند باور بفرمایید اگر شما به جای من بودید از افاضات عجیب و غریب جناب میلیاردر نه تنها عصبی می شدید بلکه خودکشی می کردید، ( و من قرار است جایزه صبر نوبل بگیرم) ولی تمامی سعی و تلاش من آن بوده که فضای سایت فضایی سالم و آرام باشد در عین حال اگر در این مورد هم مرتکب خطایی شدم پیشاپیش پوزش می طلبم.
دیگر آن که نه تنها میلیاردر بلکه هر بهایی دیگری در این سایت حضور یابد، حضورش را مغتنم می شمارم و با او وارد گفت و گو می شوم؛ اما چه کنم که گویا متحدالمآلی صادر شده مبنی بر این که فقط میلیاردر آن هم زیر نقاب یک جوان بی سواد بهایی وارد میدان شود که که وقتی شکست و هزیمت حاصل شد، بگویند یک جوان بی سواد بهایی به میدان آمده و بعد هم شکسته خورده و گریخته است. خوب برای حفظ آبروی علمی امر این کار تدبیر خوبی است.
و بالاخره آنکه جناب متین، نسیم که سهل است، در برابر اشکالات اساسی و زیر بنایی وارده بر امر مبارک باد صرصر هم بیاید کاری از پیش نمی تواند ببرد. در عین حال شاید به نسیم هم مثل جناب اسپرینگ و پژمان و پدرو گفته اند: سلام وکلام جائز نه!!
نکته ی دیگر آن که بی تردید بنده هم نه تنها جائز الخطا که واجب الخطا هستم یعنی حتما مرتکب خطا و اشتباه می شوم و به وجدان خودم و نیز به شما قول می دهم که اگر مرتکب خطا شدم، مرد و مردانه به خطای خودم اقرار و اعتراف کنم. برخلاف میلیاردر جوان که بر اثر غرور جوانی به شدت از اعتراف کردن به حق، هراس دارد، من اعتراف و اقرار و تسلیم شدن در برابر حق را مردانگی و شجاعت می دانم. بنابراین خودم را هرگز عقل کل نمی دانم.
دیگر آن که مرا متهم کرده اید که عصبی هستم. هر چند باور بفرمایید اگر شما به جای من بودید از افاضات عجیب و غریب جناب میلیاردر نه تنها عصبی می شدید بلکه خودکشی می کردید، ( و من قرار است جایزه صبر نوبل بگیرم) ولی تمامی سعی و تلاش من آن بوده که فضای سایت فضایی سالم و آرام باشد در عین حال اگر در این مورد هم مرتکب خطایی شدم پیشاپیش پوزش می طلبم.
دیگر آن که نه تنها میلیاردر بلکه هر بهایی دیگری در این سایت حضور یابد، حضورش را مغتنم می شمارم و با او وارد گفت و گو می شوم؛ اما چه کنم که گویا متحدالمآلی صادر شده مبنی بر این که فقط میلیاردر آن هم زیر نقاب یک جوان بی سواد بهایی وارد میدان شود که که وقتی شکست و هزیمت حاصل شد، بگویند یک جوان بی سواد بهایی به میدان آمده و بعد هم شکسته خورده و گریخته است. خوب برای حفظ آبروی علمی امر این کار تدبیر خوبی است.
و بالاخره آنکه جناب متین، نسیم که سهل است، در برابر اشکالات اساسی و زیر بنایی وارده بر امر مبارک باد صرصر هم بیاید کاری از پیش نمی تواند ببرد. در عین حال شاید به نسیم هم مثل جناب اسپرینگ و پژمان و پدرو گفته اند: سلام وکلام جائز نه!!
-
- پست: 14
- تاریخ عضویت: سهشنبه 28 شهریور 1385, 9:37 pm
جویای گرامی لطفا به سردبیر بگویید تاپیکها را باز کند و اینقدر از قول خودتان برای دیگران تصمیم نگیرید و فکرهای الکی هم نکنید که بخواهید بگویید ترسیده و فرار کرده چون اینبار تصمیم گرفتم چهره اصلی شمارا به همه نشان دهم بعد ببینم من دنبال تحری حقیقتم یا شما دنبال ستیزه جویی.منتظر بحث با شما هستم.
جدا این حرفها را بر چه اساسی میزنید؟؟
فکر کنم باید احادیث مربوط به تهمت و... را برای شما ذکر کنم.
روز خوش
جدا این حرفها را بر چه اساسی میزنید؟؟
فکر کنم باید احادیث مربوط به تهمت و... را برای شما ذکر کنم.
روز خوش
-
- پست: 0
- تاریخ عضویت: شنبه 22 مهر 1385, 10:54 am
الله ابهی .
درود بر حق جویان و راهیان راه تحری حقیقت .
در آخرین بخش ، خانم یاس مطالبی را ذکر کرده اند که لازم می بینم ، جهت روشن شدن افکار خوانندگان سایت ، به برخی از آن ها پاسخ دهم .
1 - ایشان می گوید که :
برای مثال او در ص5 س13 وقتی می خواهد عدد ایمان آورندگان به نوح پیامبر را ذکر کند
می گوید: "چهل نفس یا هفتادودونفس" بودند...
در وحی الهی "یا" مفهوم ندارد.برای خداوند روشن است که مومنین به نوح دقیقا چند نفر
بودند اگر چهل است در کتاب الهی چهل ذکر می شود و اگر هفتاد ودو است هفتاد ودو
گفته می شود. این اختلافات مال بشر است که چون دسترسی به واقع عالم هستی ندارند
به تردید آمده یکی این قول را می گوید و دیگری قول دیگر را.یکی چهل می گوید و دیگری
هفتاد و آن دیگر عددی دیگر.بها ءاله بشری همچون دیگران است که چون می خواهد
مطلبی را بنویسد متکی بر اقوال مورخان ،اختلافات روایات در سخن او هم ساری و جاری
می شودو ناگزیر می گوید: چهل نفس یا هفتادودو نفس...
اما ظاهرا ایشان نمی دانسته که این بیان اختلاف از اقوال مردم ، پیش از ایقان در قرآن آمده است . آن جا که در داستان اصحاب کهف ، خداوند می فرماید :
سَيَقُولُونَ ثَلاثَةٌ رابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ وَ يَقُولُونَ خَمْسَةٌ سادِسُهُمْ كَلْبُهُمْ رَجْماً بِالْغَيْبِ وَ يَقُولُونَ سَبْعَةٌ وَ ثامِنُهُمْ كَلْبُهُمْ قُلْ رَبِّي أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِم
ترجمه : خواهند گفت که اصحاب کهف سه نفر بودند و سگ آن ها چهارمینشان بود و یا خواهند گفت که پنج نفر بوده اند و ششمینشان سگشان بود و یا خواهند گفت که هفت نفر بودند و هشتمینشان ، سگشان بود ....
خانم محترم !
آیا می شود گفت که قرآن کتاب الهی نیست ، چون اگر واقعا از جانب خدا بود تعداد دقیقشان را می گفت ؟
لذا خوانندگان سایت توجه کنند که بیان اختلاف مردم در مسأله ای در کتابی آسمانی ، نشان دهنده ی باطل بودن کتاب آسمانی نیست .
2 - اختلاف در بیان تعداد مؤمنین به حضرت نوح ، ممکن است مربوط به درجات ایمان آنان باشد .
و لذا هر دو عدد درست باشد . مثلا ممکن است که 72 نفر به نوح ایمان آورده باشند و سوار بر کشتی شده باشند و از آن تعداد ، 40 نفر دارای مراتب بالاتری از ایمان باشند . بنابراین ، با این دیدگاه هر دو عدد می تواند صحیح باشد و این را باید از معجزات ایقان به شمار آورد .
در پایان دوست دارم از خانم یاس ، به خاطر نوع اولین برخوردشان با این جانب ، گله نمایم . شما از قبل ، بهاییت را محکوم به شکست می دانید و حتی اجازه نمی دهید که من سخن بگویم . از کجا می دانید که حرفی برای گفتن نداریم و چنین علیه ما جو سازی می کنید ؟ جویا هم ، نا مهربانانه ، بر نسیم و دیگر بهاییان تاخته است و باد صرصر را هم حریف خویش نمی داند . آیا این مطابق با آزاد اندیشی و بی طرفی در یک پژوهش است ؟ آیا می توان این سایت را یک سایت پژوهشی نامید ؟ آیا این مسأله هم جزء اخلاق و آداب اسلامی است ؟
درود بر حق جویان و راهیان راه تحری حقیقت .
در آخرین بخش ، خانم یاس مطالبی را ذکر کرده اند که لازم می بینم ، جهت روشن شدن افکار خوانندگان سایت ، به برخی از آن ها پاسخ دهم .
1 - ایشان می گوید که :
برای مثال او در ص5 س13 وقتی می خواهد عدد ایمان آورندگان به نوح پیامبر را ذکر کند
می گوید: "چهل نفس یا هفتادودونفس" بودند...
در وحی الهی "یا" مفهوم ندارد.برای خداوند روشن است که مومنین به نوح دقیقا چند نفر
بودند اگر چهل است در کتاب الهی چهل ذکر می شود و اگر هفتاد ودو است هفتاد ودو
گفته می شود. این اختلافات مال بشر است که چون دسترسی به واقع عالم هستی ندارند
به تردید آمده یکی این قول را می گوید و دیگری قول دیگر را.یکی چهل می گوید و دیگری
هفتاد و آن دیگر عددی دیگر.بها ءاله بشری همچون دیگران است که چون می خواهد
مطلبی را بنویسد متکی بر اقوال مورخان ،اختلافات روایات در سخن او هم ساری و جاری
می شودو ناگزیر می گوید: چهل نفس یا هفتادودو نفس...
اما ظاهرا ایشان نمی دانسته که این بیان اختلاف از اقوال مردم ، پیش از ایقان در قرآن آمده است . آن جا که در داستان اصحاب کهف ، خداوند می فرماید :
سَيَقُولُونَ ثَلاثَةٌ رابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ وَ يَقُولُونَ خَمْسَةٌ سادِسُهُمْ كَلْبُهُمْ رَجْماً بِالْغَيْبِ وَ يَقُولُونَ سَبْعَةٌ وَ ثامِنُهُمْ كَلْبُهُمْ قُلْ رَبِّي أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِم
ترجمه : خواهند گفت که اصحاب کهف سه نفر بودند و سگ آن ها چهارمینشان بود و یا خواهند گفت که پنج نفر بوده اند و ششمینشان سگشان بود و یا خواهند گفت که هفت نفر بودند و هشتمینشان ، سگشان بود ....
خانم محترم !
آیا می شود گفت که قرآن کتاب الهی نیست ، چون اگر واقعا از جانب خدا بود تعداد دقیقشان را می گفت ؟
لذا خوانندگان سایت توجه کنند که بیان اختلاف مردم در مسأله ای در کتابی آسمانی ، نشان دهنده ی باطل بودن کتاب آسمانی نیست .
2 - اختلاف در بیان تعداد مؤمنین به حضرت نوح ، ممکن است مربوط به درجات ایمان آنان باشد .
و لذا هر دو عدد درست باشد . مثلا ممکن است که 72 نفر به نوح ایمان آورده باشند و سوار بر کشتی شده باشند و از آن تعداد ، 40 نفر دارای مراتب بالاتری از ایمان باشند . بنابراین ، با این دیدگاه هر دو عدد می تواند صحیح باشد و این را باید از معجزات ایقان به شمار آورد .
در پایان دوست دارم از خانم یاس ، به خاطر نوع اولین برخوردشان با این جانب ، گله نمایم . شما از قبل ، بهاییت را محکوم به شکست می دانید و حتی اجازه نمی دهید که من سخن بگویم . از کجا می دانید که حرفی برای گفتن نداریم و چنین علیه ما جو سازی می کنید ؟ جویا هم ، نا مهربانانه ، بر نسیم و دیگر بهاییان تاخته است و باد صرصر را هم حریف خویش نمی داند . آیا این مطابق با آزاد اندیشی و بی طرفی در یک پژوهش است ؟ آیا می توان این سایت را یک سایت پژوهشی نامید ؟ آیا این مسأله هم جزء اخلاق و آداب اسلامی است ؟