نگاهی به کتاب اقدس

قفل شده
jooya
فعّال
پست: 251
تاریخ عضویت: سه‌شنبه 31 مرداد 1385, 2:57 pm

پست توسط jooya »

خوانندگان گرامی سایت توجه دارند که جناب محمود در تمامی تاپیک ها خواسته است از همان روش خاص خویش بهره بجوید. کلمه ای بفرماید و بگذرد که عجالتاً نام گرامیش در تاپیک مربوطه جلوه گری کند. بعدش هم خدا کریم است.شاید فرج و گشایشی در کار حاصل آید. ایشان همان گونه که به جای پاسخ به سخنان پوپک در باره دادن لقب حمار به برادرش عبدالبهاء فرافکنی کرده است و پرسش های نامربوط مطرح فرموده است، این جا هم به جای پاسخ، به مصداق از این ستون به آن ستون فرج است، مدرک خواسته است. بسیار خوب، حقیر برای آن که فرصت برای جناب محمود از دست نرود، مدرک این سخن باب را عرض می کنم: لوح هیکل الدین. البته برای آن که باز هم جناب محمود به همان شیوه ی فرافکنی و تکیه بر ضرب المثل از این ستون به آن ستون فرج است، نپرسد لوح هیکل الدین کجاست، عرض می کنم این لوح به ضمیمه ی بیان عربی چاپ شده است. چون باز ممکن است بپرسد بیان عربی کدام است عرض می کنم بیان عربی و بیان فارسی مهم ترین کتاب جناب باب و در حقیقت کتاب احکام بابیان است. باز ممکن است ایشان بپرسند خوب این بیان عربی یا لوح هیکل الدین ممکن است تحریف شده باشد، باز هم پیشاپیش به ایشان عرض می کنم به عقیده ی اهل بهاء تحریف در کتب مظاهر الاهیه راه ندارد. البته ممکن است جناب محمود برای گریز از بحث و پاسخ ندادن به اصل مطلب گریزگاه های دیگری نیز بیابید که بنده آن را پیش بینی نکرده ام، فقط خواستم به عزیزان شیوه و شگرد ایشان را در بحث رو کرده باشم. برای ایشان باز هم آرزوی توفیق می کنم
mahmoud
فعّال
پست: 153
تاریخ عضویت: دوشنبه 6 اسفند 1386, 1:25 pm

پست توسط mahmoud »

جویا جون! این سایت همچینم که می گی خواننده نداره که مخاطبانت رو خاوننده هات فرض می کنی! من وتو هستیم و اونسردبیر که می یاد سانسور می کنه و ادمین و علی و بابک و ... که معلوم نیست حقیقتا چند نفرن!

جالب است که لغت فرافکنی را به من نسبت می دهید. من از وقتی وارد این سایت شده ام این را خیلی خوب فهمیده ام: از کوزه همان برون تراود کهدر اوست.

شما صفات خدو را نثار ما می کنید. بروید و گفتگوهایم را بخوانید تا ببینید کی و کجا فرافکنی کرده است؟!!! همین دوست عزیزت (حبیب الله خان)، ادعاهای واهی دارد و دروغ می گوید. می گوید که آن فیم را بیت العدل منع کرده است وقتی می گویی کجا؟ اول جواب نمی دهد می گوید که تمامی اسناد جلوی دستم است!!!!!!!!!!1 بعدش می گکوید من این را شنیده ام!!! دیگر نپرسیدیم کجا! چون اگر می پرسدیم می گفت دوستم کنارم است وایسا بپرسم ازش! بعدش باید خواهش م گکردیم که دوستت چی گفت؟ میگکه دوستم کار داشت رفت ...!!!

این است اسناد این سایت بهائی پژوهی؟!!!

ما که هر سندی خواستیم یا ارائه ندادید یا اگر ارائه دادید با آن چه ادعا می شد تفاوت داشت یا اینکه رداشتهای شخصی شان را به آن مطالب نسبت داده بودند (البته کج فهمی ها را!)

در مورد تحریف که حرف زدید. باید بدانید که بهاییان کتابهای معتبر دارند و غیر معتبر!!! یعنی کتابهایی که به تائید مرکز جهانی یشان رسیده است و آنهایی که نرسیده و با نسخه ی اصلی تطابق پیدا نکرده است. ولی باتمام اینها ما اعتماد به شما می کنیم و آن را دست نخورده می پنداریم.

و اما نکته ی دومی که باید عرض می شد در مرود یک تحقیق علمی. نکته ی اول را که الحمدالله خوب لدیید و بدان عاملید!: مستند کن مطالبت را عزیز دلم!

و اما نکته ی دوم: متن راب اید در تکست خود بررسی کرد و معنا و مفهومی را که از آن می پنداریم باید با دریافت ما از پارادایم بحث و پیش زمینه ی فکری باشد و یا پیش زمینه ی مفهومی که بحث در آن رشد یافته است. گاهی اوقات بعضی افراد تعریفی متفاوت از یک مطلب ارائه می دهند بعد با آن واژه ی قدیمی که معنایی جدید یافه بحث را ادامه می دهند. کسی که بیاید و عجول باشد و از وسط متن بخواند فکر می کند که نویسنده یا پیامبر اشتباه کرده است! (عیک خیلی از ایراداتی که به قرآن می گیرند و با خواندن آیه ی قبلی اش رفع می شود!)

شما دوست عزیز و محقق و جویای حقیقتم! برو و آیات قبل و بعد هیکل الدین را بخوان تا بدانی منظور از آن جمله چیست؟ ا
ر خوانده ای خوب عزیزم توضیح بده که در آن متن آن دو شرطی که برای استشهاد ئوجود دارد را باب چه گونه ترسیم می کند و راه عرفان و واژه هایی را که تعریف می کند چکونه است. اگر هم توانستی متن را بیاور اینجا عزی دلم تا رویش صحبت کنی و دریابی که تحقیق علمی چیست!

برایت آرزوی توفیق می کنم
shahab
پست: 97
تاریخ عضویت: جمعه 10 اسفند 1386, 4:50 pm

پست توسط shahab »

بابا ای ول!
روی هر چی آدم کم نیاره سفید کردی!
آخه با حال! تو یه حرفی نقل کردی(تازه بی مدرک) که مظهر الاهی غیر از ذات خدا و کینونیت اونه ، بعد در مورد باب که خودش رو ذات خدا و کینونیت خدا دونسته می گی نه اون منظورش اینه که ذات خدا نیست؟!!
بالا بری پایین بیای تمام لوح رو هم بخونی که پیش زمینه رو پیدا کنی باب خودش رو در اون جمله ذات خدا و کینونیت او دونسته... هیچ راه فراری هم نیست.
در مورد توجیهی که کردی هم باید بگم :آخه این چه دینیه که معنی ذات خدا و کینونیت او در عرض کمتر از 40 50 سال عوض میشه؟!!!
بابا جون اگه دیگه تو نیای عیب نداره ها! وجدان های پاک رو این قدر نخندون!!!
از یه آدم باسواد بهایی میخوام یه توجیه قابل قبول بیاره که این سه جمله رو از تناقض در بیاره محمود جان که...!


1- " بر طبق معتقدات اهل بهاء هيکل عنصری که جلوه‌گاه چنين ظهور مهيمنی است کاملاً از کينونت آن روح الارواح و جوهر الجواهر متمايز است"

2- "معنی آن جمله این است که در اعتقاد بهاییان ذات خدا با پیامبر الهی فرق داره. یعنی بهالله ذات خدا نیست و با آن متمایز هستش."


3- "ان علی قبل نبیل ذات الله و کینونیته "


*راستی ما هیچ اصراری نداریم شما اعتماد کنی و فکر کنی کتاب جناب باب تحریف نشده ها!
mahmoud
فعّال
پست: 153
تاریخ عضویت: دوشنبه 6 اسفند 1386, 1:25 pm

پست توسط mahmoud »

بابا ای ول!روی هر چی آدم کم نیاره سفید کردی!آخه با حال! تو یه حرفی نقل کردی(تازه بی مدرک) که مظهر الاهی غیر از ذات خدا و کینونیت اونه ، بعد در مورد باب که خودش رو ذات خدا و کینونیت خدا دونسته می گی نه اون منظورش اینه که ذات خدا نیست؟!!
شاب جان. حرف مفت زیادمی زنی. عینکت را بزن عزیزم. من قبلا مرجعش را آوردم. (نه مدرک!!!!!)

برو نوشته های قبلی ام را بخوان پیدا می کنی. اگر پیدا نکردی بگو تا نشانت بدهم!


در مورد توجیهی که کردی هم باید بگم :آخه این چه دینیه که معنی ذات خدا و کینونیت او در عرض کمتر از 40 50 سال عوض میشه؟!!!
حرف شما مثل این است که بگویم:
من نمی دانم که اسلام جه دینی است که قبله اش عوض می شود؟!

1- " بر طبق معتقدات اهل بهاء هيکل عنصری که جلوه‌گاه چنين ظهور مهيمنی است کاملاً از کينونت آن روح الارواح و جوهر الجواهر متمايز است" [/cor]
2- "معنی آن جمله این است که در اعتقاد بهاییان ذات خدا با پیامبر الهی فرق داره. یعنی بهالله ذات خدا نیست و با آن متمایز هستش."
3- [colr=red]"ان علی قبل نبیل []ذات الله و کینونیته [/b]"[/clor]
*راستی ما هیچ اصراری نداریم شما اعتماد کنی و فکر کنی کتاب جناب باب تحریف نشده ها!
[/quote]

عزیزم! جواب را داده بودم. جوابم را بیاور تا ادامه دهیم. الکی حرف نزن:

اما نکته ی دوم: متن راب اید در تکست خود بررسی کرد و معنا و مفهومی را که از آن می پنداریم باید با دریافت ما از پارادایم بحث و پیش زمینه ی فکری باشد و یا پیش زمینه ی مفهومی که بحث در آن رشد یافته است. گاهی اوقات بعضی افراد تعریفی متفاوت از یک مطلب ارائه می دهند بعد با آن واژه ی قدیمی که معنایی جدید یافه بحث را ادامه می دهند. کسی که بیاید و عجول باشد و از وسط متن بخواند فکر می کند که نویسنده یا پیامبر اشتباه کرده است! (عیک خیلی از ایراداتی که به قرآن می گیرند و با خواندن آیه ی قبلی اش رفع می شود!)

شما دوست عزیز و محقق و جویای حقیقتم! برو و آیات قبل و بعد هیکل الدین را بخوان تا بدانی منظور از آن جمله چیست؟ ا
ر خوانده ای خوب عزیزم توضیح بده که در آن متن آن دو شرطی که برای استشهاد ئوجود دارد را باب چه گونه ترسیم می کند و راه عرفان و واژه هایی را که تعریف می کند چکونه است. اگر هم توانستی متن را بیاور اینجا عزی دلم تا رویش صحبت کنی و دریابی که تحقیق علمی چیست!

اصلا آن صفحات را اسکن بگیر بیار اینجا عزیزم تا با هم بررسی کنیم.
jooya
فعّال
پست: 251
تاریخ عضویت: سه‌شنبه 31 مرداد 1385, 2:57 pm

پست توسط jooya »

از بذل توجه جناب محمود به مرقومات این حقیر تشکر می کنم. ممکن است از حضرت عالی خواهش کنم برای مزید اطلاع این جانب خود شما قبل و بعد فرمایش حضرت باب را بیان کنید و توضیحات لازمه همه فهم را افاضه فرمایید. موجب امتنان خواهد بود.
mahmoud
فعّال
پست: 153
تاریخ عضویت: دوشنبه 6 اسفند 1386, 1:25 pm

پست توسط mahmoud »

بنده آن را مطرح نکرده ام که قبل و بعد آن را بگویم. شهاب جان باید این کار را بکنند عزیز من.

اگر شما هم آن کتاب را دارید که توضیحات عظیمه بر آن مرقوم داشتید بد نیست اسکن کنید و بیاورید تا با هم بخوانیم.
jooya
فعّال
پست: 251
تاریخ عضویت: سه‌شنبه 31 مرداد 1385, 2:57 pm

پست توسط jooya »

جناب محمود بنده از شما تقاضا می کنم لطف کنید و منت بر سر ما بگذارید و شما صفحه ی مورد نظر از لوح هیکل الدین را نقل بقرمایید و توضیحاتی را که در تاپیک قبلی به آن ها اشارتی داشته اید، مبسوطاً ، افاضه فرمایید تا مستفیض شویم. موجب سرافرازی خواهد بود.
mahmoud
فعّال
پست: 153
تاریخ عضویت: دوشنبه 6 اسفند 1386, 1:25 pm

پست توسط mahmoud »

ما از این منت ها بر سرتان نمی گذاریم! شما و شهاب جون بیارید نقل کنید.

منتظریم!
farid
پست: 92
تاریخ عضویت: سه‌شنبه 17 مهر 1386, 4:59 am

پست توسط farid »

شما دوست عزیز و محقق و جویای حقیقتم! برو و آیات قبل و بعد هیکل الدین را بخوان تا بدانی منظور از آن جمله چیست؟ ار خوانده ای خوب عزیزم توضیح بده که در آن متن آن دو شرطی که برای استشهاد ئوجود دارد را باب چه گونه ترسیم می کند و راه عرفان و واژه هایی را که تعریف می کند چکونه است. اگر هم توانستی متن را بیاور اینجا عزی دلم تا رویش صحبت کنی و دریابی که تحقیق علمی چیست! اصلا آن صفحات را اسکن بگیر بیار اینجا عزیزم تا با هم بررسی کنیم.[/quote]


تو حالت خوبه؟ یه ادعایی می کنی که نه سرش معلومه نه تهش، بعدم می گی بقیه بیان توضیح بدن چی داری می گی؟ متن و دو شرطی و استشهاد و راه عرفان و واژهایی که باب تعریف می کنه؟ معلوم هست چی داری میگی؟
تازه آخرشم خودمون باید بیایم این مزخرفاتو از توی تکست!!!! برات پیدا کنیم و صفحاتشو اسکن بگیریم تا یاد بگیریم تحقیق علمی یعنی چی!
mahmoud
فعّال
پست: 153
تاریخ عضویت: دوشنبه 6 اسفند 1386, 1:25 pm

پست توسط mahmoud »

عزیز دلم
شما اول خواستین روی این صحبت کنیم. منم گفتم باشه. نقلش کن، اسکن کن عزیزم. پولش با من

بیا با هم حرف بزنیم چیزی یاد بگیریم.

ذدر ضمن عزیزم تحقیق علمی بلدم. دوست دارم شما نوگلان بوستان علم هم یاد بگیرین
farid
پست: 92
تاریخ عضویت: سه‌شنبه 17 مهر 1386, 4:59 am

پست توسط farid »

mahmoud نوشته شده:عزیز دلم
شما اول خواستین روی این صحبت کنیم. منم گفتم باشه. نقلش کن، اسکن کن عزیزم. پولش با من

بیا با هم حرف بزنیم چیزی یاد بگیریم.
آقا جون ما گفتیم حضرت باب فرمودن: "ان علی قبل نبیل ذات الله و کینونیته"، بعدش آدرس خواستی از ما، بهت آدرسشو دادیم.

حالا تو داری ادعا می کنی که این عبارت توی تکست و پارادایم!!! توجیه می شه، و بعدش یه مشت متن و دوشرطی و راه عرفان و استشهاد و واژه های حضرت باب پشت سرهم ردیف می کنی، بدون این که یک دونه آدرس بدی تا بفهمیم منظورت چیه، آخرشم می گی ما بیایم توضیح بدیم چی داری می گی؟ واقعا حالت خوبه؟؟
mahmoud
فعّال
پست: 153
تاریخ عضویت: دوشنبه 6 اسفند 1386, 1:25 pm

پست توسط mahmoud »

آره عزیزم خوبم. تو خوبی؟

آقا جان من گفتم آن جمله را باید در متن بررسی کنیم. متن را بیاورید تا بررسی کنیم. توضیح دادم در مورد این جمله به اندازه ی کافی. حالا اه می خواین در مورد توضیحم بحث کنین اصل مطلب رو بیارین تا خودتون اول مطرح کردین بحث می کنیم.

در نور محبتش بسوزید
farid
پست: 92
تاریخ عضویت: سه‌شنبه 17 مهر 1386, 4:59 am

پست توسط farid »

mahmoud نوشته شده: متن راب اید در تکست خود بررسی کرد و معنا و مفهومی را که از آن می پنداریم باید با دریافت ما از پارادایم بحث و پیش زمینه ی فکری باشد و یا پیش زمینه ی مفهومی که بحث در آن رشد یافته است.
شما دوست عزیز و محقق و جویای حقیقتم! برو و آیات قبل و بعد هیکل الدین را بخوان تا بدانی منظور از آن جمله چیست؟ ا ر خوانده ای خوب عزیزم توضیح بده که در آن متن آن دو شرطی که برای استشهاد ئوجود دارد را باب چه گونه ترسیم می کند و راه عرفان و واژه هایی را که تعریف می کند چکونه است. اگر هم توانستی متن را بیاور اینجا عزی دلم تا رویش صحبت کنی و دریابی که تحقیق علمی چیست! اصلا آن صفحات را اسکن بگیر بیار اینجا عزیزم تا با هم بررسی کنیم.
mahmoud نوشته شده: آقا جان من گفتم آن جمله را باید در متن بررسی کنیم. متن را بیاورید تا بررسی کنیم. توضیح دادم در مورد این جمله به اندازه ی کافی. حالا اه می خواین در مورد توضیحم بحث کنین اصل مطلب رو بیارین تا خودتون اول مطرح کردین بحث می کنیم.
آخه قربون شکلت مگه کسی ادعا کرده که تو نگفتی باید آن جمله رو توی متن بررسی کنیم. شما هم گفتی اون جمله رو باید توی متن (یا همون تکست) بررسی کنیم، و هم یه عالمه حرفای بی سر و ته از نتیجه بررسی های خودت ارائه دادی. اون "دو شرطی که برای استشهاد وجود داره" و این که باب چه جوری این دوشرطیه رو ترسیم می کنه و "راه عرفان" و "واژه هایی که تعریف می کند"و که یادت نرفته. این ها رو که ما نگفتیم، شما فرمودی. توضیح بیشتریم راجع به این دریافت های متعالیت ندادی. مدرکیم ارائه ندادی. آخرشم از بقیه خواستی بیان این حرفا رو توضیح بدن و صفحاتشو اسکن بگیرن.

حالا شما می گی این حرفا رو از روی باد هوا نزدی، بفرمایید که مدرک و سند این حرفا کجاست، ربطشم به اون جمله حضرت باب چیه. می گی یه "دو شرطی که برای استشهاد وجود داره" بفرمایید کجای لوح هیکل الدین این استشهاد عنوان شده؟
می گی "حضرت باب این دوشرطی رو ترسیم کردن"، بفرمایید کجای اثرشون ترسیم فرمودن.
می گی "راه عرفان و واژه هایی که ترسیم می کنن"، بفرمایید چیه این راه عرفانو و اون واژه هایی که ترسیم می شه.

آخرشم می گی اون جمله رو باید در متن و پارادایم بررسی کرد، بفرمایید چیه ربط بین جمله " ان علی قبل نبیل ذات الله و کینونیته" با اون دو شرطیه و اون راه عرفان و واژه هایی که تعریف می شن.
mahmoud نوشته شده: در نور محبتش بسوزید
فعلا که رفتیم تو کف تخصصت در تحقیق علمی.
shahab
پست: 97
تاریخ عضویت: جمعه 10 اسفند 1386, 4:50 pm

پست توسط shahab »

فرید جان و جویای عزیز! آخه چرا یه چیری ازین محمود جان می خواین که شرمنده شه؟!
خب بیچاره مثل هر آدم عاقل دیگه ای نمی تونه این دو تا چیز متناقض رو با هم جمع کنه که اینقدر حرف های بی سر و ته می زنه! اگه حرف حساب داشت که می گفت و خودش رو و منش علمی و آگاهانه تحقیقش رو به همین راحتی زیر سوال نمی برد!
من قبلا هم گفته ام باید درکش کرد...!
mahmoud
فعّال
پست: 153
تاریخ عضویت: دوشنبه 6 اسفند 1386, 1:25 pm

پست توسط mahmoud »

آخه قربون شکلت مگه کسی ادعا کرده که تو نگفتی باید آن جمله رو توی متن بررسی کنیم. شما هم گفتی اون جمله رو باید توی متن (یا همون تکست) بررسی کنیم، و هم یه عالمه حرفای بی سر و ته از نتیجه بررسی های خودت ارائه دادی. اون "دو شرطی که برای استشهاد وجود داره" و این که باب چه جوری این دوشرطیه رو ترسیم می کنه و "راه عرفان" و "واژه هایی که تعریف می کند"و که یادت نرفته. این ها رو که ما نگفتیم، شما فرمودی. توضیح بیشتریم راجع به این دریافت های متعالیت ندادی. مدرکیم ارائه ندادی. آخرشم از بقیه خواستی بیان این حرفا رو توضیح بدن و صفحاتشو اسکن بگیرن.
می گین باب ادای خدایی کرد. منم آوردم که رد اسلام هم چنین بوده است. چزا کسی آن را جواب نداد؟

در ضمن عزیزم جواب مطالبی را که در مورد باب گفتی را داده ام. تو اگر مطلب دیگری داری برو اصل متن را بیاور تا با هم بررسی کنیم جوابت را بگیری.

آخرشم می گی اون جمله رو باید در متن و پارادایم بررسی کرد، بفرمایید چیه ربط بین جمله " ان علی قبل نبیل ذات الله و کینونیته" با اون دو شرطیه و اون راه عرفان و واژه هایی که تعریف می شن.
شما برو اون متن رو اسکن بگیر بیار اینجا تا برایت توضیح دهم عزیزم. اصلا آن متن را دیده ای؟


فعلا که رفتیم تو کف تخصصت در تحقیق علمی
در کف بودن اصلا علمی نیست عزیزم. کثیف بازی است! مرد باش و درست جواب بده.

برو آن صفحات را اسکن کن و بیار. بحث را هم منحرف نکن عزیزم.
mahmoud
فعّال
پست: 153
تاریخ عضویت: دوشنبه 6 اسفند 1386, 1:25 pm

پست توسط mahmoud »

شهاب جون

شما فرق بین مدرک با مرجع رو فهمیدی عزیزم؟


نوشته های قبلی رو خواندی ببینی که مرجع اون حرفم کجاست؟ یا بازم همین طورری جوانی کردی و آمدی نوشتی؟
shahab
پست: 97
تاریخ عضویت: جمعه 10 اسفند 1386, 4:50 pm

پست توسط shahab »

آقای محمود فرهیخته
متاسفانه علیرغم این که تا حالا در چند تاپیک مختلف به شما تذکر داده شده ، هنوز نمی توانید بحث را در راستای آن و به یک شیوه منطقی و علمی پی بگیرید.
لازم است در مورد همین یک صفحه-که گویای اوج علمیت کار شماست - چند نکته را اضافه کنم:
1- در تمام این صفحه فقط از شما خواسته شده است یک دلیل منطق پسند ارائه فرمایید که آن سه جمله را از تناقض در بیاورد. یا شما این سه جمله را درست نخوانده اید، یا مفهوم تناقض را نمیدانید چیست. برای همین من دویاره مجبور به توضیحم...در جمله اول(که علیرغم تتبع، هنوز نفهمیده ام از کجا نقل شده!) و در جمله دوم شما ادعا کرده اید که ذات خدا و کینونیت او از مظهر الاهی متمایز است در حالی که در جمله سوم سندی آورده شده که جناب باب در لوح هیکل الدین صریحا این گواهی را آورده اند : ایشان(علی قبل نبیل) هم ذات خدا هستند و هم کینونیت او.
هر بچه دبستانی هم این تناقض را میفهمد.
2-شما تلاش کرده اید که بگویید فهم ما از جمله سوم غلط است. خیلی خوب حرفی نیست. شما اگر بتوانید این مدعای خود را ثابت کنید و کذب ما را نشان دهید این جمله از تناقض با گزاره های پیشینش در می آید. در غیر این صورت ، اگر شما نتوانید اشتباه ما را در فهم این جملات تبیین کنید همه انسانهای حقیقت جو این تناقض را خواهند پذیرفت و به تناقض گویی دیانت بهایی پی خواهند برد.
3-این مساله مطلوب ماست که همه پژوهشگران این تناقض گویی ها(که کم تعداد هم نیست) را بیابند. آقای فرهیخته! یا ما را رسوا کنید یا شجاعانه اعتراف کنید که نمیتوانید و این یک تناقض است.
4- اکنون دیگر بهتان ادعای خدایی در مورد پیامبر اسلام را پیش کشیدن، انحراف در مسیر بحث است، شما خودتان گفته اید کسانی که گفته اند انا الله، خود را متمایز از ذات و کینونیت خدا میدانند، لذا مادامی این که شما منبعی نیاورید که پیامبر ما فرموده باشند من ذات خدا و کینونیت او هستم(!)نقل این مطلب به شما در این بحث کمکی نخواهد کرد.
4- ما فرق مدرک و مرجع رو میدونیم شما فرق مدرک و مارک رو چی؟!(به اولین پست صفحه 3 رجوع بفرمایید!)----- این جور متلک انداختن ها رو همه بلدند بیایید و یک ذره علمی باشید. با این هوچی بازی ها تناقضتان حل نمیشود----.
...........................................................................ما منتظریم
mahmoud
فعّال
پست: 153
تاریخ عضویت: دوشنبه 6 اسفند 1386, 1:25 pm

پست توسط mahmoud »

متاسفانه علیرغم این که تا حالا در چند تاپیک مختلف به شما تذکر داده شده ، هنوز نمی توانید بحث را در راستای آن و به یک شیوه منطقی و علمی پی بگیرید.
عجب! تا الان ما داشتیم می گفتیم که دوستان مستند حرف بزنند و حرف بی خود نزنند و ...

حالا ظاهرا سکه برگشته است ...


لازم است در مورد همین یک صفحه-که گویای اوج علمیت کار شماست - چند نکته را اضافه کنم:
1- در تمام این صفحه فقط از شما خواسته شده است یک دلیل منطق پسند ارائه فرمایید که آن سه جمله را از تناقض در بیاورد. یا شما این سه جمله را درست نخوانده اید، یا مفهوم تناقض را نمیدانید چیست. برای همین من دویاره مجبور به توضیحم...در جمله اول(که علیرغم تتبع، هنوز نفهمیده ام از کجا نقل شده!) و در جمله دوم شما ادعا کرده اید که ذات خدا و کینونیت او از مظهر الاهی متمایز است در حالی که در جمله سوم سندی آورده شده که جناب باب در لوح هیکل الدین صریحا این گواهی را آورده اند : ایشان(علی قبل نبیل) هم ذات خدا هستند و هم کینونیت او.هر بچه دبستانی هم این تناقض را میفهمد.
هر بچه ای اگر آن جمله را در متنش بخواند می فهمد که تناقضی در کار نیست و آن حرف در آنجا درست است. عزیزم. بگذار مثالی برایت بزنم تا بفهمی.

مثلا در آثار مارکس، ایدئولوژی معنایهای متفاوتی و حتی متضاد دارد. گاهی به واقعیت دلالت دارد گاهی به تخیل و توهم. معنایش را باید در خود متن جست. شما آن جمله را بیاورید در متن تا با هم بررسی کنیم.

امیدوارم که فهمیده باشی عزیزم.

2-شما تلاش کرده اید که بگویید فهم ما از جمله سوم غلط است. خیلی خوب حرفی نیست. شما اگر بتوانید این مدعای خود را ثابت کنید و کذب ما را نشان دهید این جمله از تناقض با گزاره های پیشینش در می آید. در غیر این صورت ، اگر شما نتوانید اشتباه ما را در فهم این جملات تبیین کنید همه انسانهای حقیقت جو این تناقض را خواهند پذیرفت و به تناقض گویی دیانت بهایی پی خواهند برد.

اگر تناقض و اشتباه دال بر رد یک دین باشد اسلام زودتر رد می شود عزیزم.

مشخّص فرمایید چرا در همهء آیات خلقت آسمان بر ارض مقدّم شده امّا در این آیه "خلق لکم ما فی الأرض جمیعاً ثمّ استوی الی السّماء فسوّاهنّ سبع سموات" عکس آن ذکر شده است؟

یادیگر ایراداتی که به شما در آن مقاله ی ایادی ظنون و اوهام گرفته اند.

4- اکنون دیگر بهتان ادعای خدایی در مورد پیامبر اسلام را پیش کشیدن، انحراف در مسیر بحث است، شما خودتان گفته اید کسانی که گفته اند انا الله، خود را متمایز از ذات و کینونیت خدا میدانند، لذا مادامی این که شما منبعی نیاورید که پیامبر ما فرموده باشند من ذات خدا و کینونیت او هستم(!)نقل این مطلب به شما در این بحث کمکی نخواهد کرد.
نمونه هایی ارائه شد. جواب بیاورید عزیزم.
4- ما فرق مدرک و مرجع رو میدونیم شما فرق مدرک و مارک رو چی؟!(به اولین پست صفحه 3 رجوع بفرمایید!)----- این جور متلک انداختن ها رو همه بلدند بیایید و یک ذره علمی باشید. با این هوچی بازی ها تناقضتان حل نمیشود----.
رفقتی نشستی غلط های املائی من را بیرون بکشی ها آن هم از بالای صفحهااااااا! عزیزم آن موقع سریع تایپ کردن اینطوری شده است. اما مدرک به جای منبع خیر!
shahab
پست: 97
تاریخ عضویت: جمعه 10 اسفند 1386, 4:50 pm

پست توسط shahab »

* میگی تناقضی در کار نیست و البته هر کی متن رو بخونه این رو میفهمه!
فرهیخته منطقی!
ما 1 یه ادعای کردیم، 2 دلیلش رو اوردیم3 بعد هم نتیجه گیری کرده ایم که هر کی اینو بخونه میفهمه تناقضه. تو می گی اشتباه می کنیم خب برای این1 ادعات 2 یه دلیلی بیار 3 بعد هر نتیجه ای که می خوای ازش بگیر.
یه ذره هم در عمل علمی باش محمود!
فکر نمی کنی آدمای منصفی که این نوشته ها رو بخونن از شیوه علمی تو چه حالی بهشون دست میده، وقتی ببینن طرف مقابل یه صفحه تمام اصرار کرد که تو برای ادعایی که کرده ای دلیل بیاری، بعد تو به جای ارائه دلیل، مثال زده ای که در آثار مارکس هم چنین ادعایی قابل اثبات است(!)، محمود جان ادعا دلیل میخواد .ظاهرا شما دلیلی نداری که حاضر شدی شیوه تمام عقلا رو در بحث کنار بذاری تا مجبور به ارائه دلیل ادعات نشی!
* در مورد بخش بعدی صحبتت هم باید بگم، بذار وضع این بحث روشن بشه، شما اون دلیل طلائیت را رو بکنی وقتی ما در این بحث قانع شدیم به اتفاق وجدان های پاک میشه به بررسی این بپردازیم که آیا اسلام تناقض داره یا نه؟ لطف کن بحث رو عوض نکن...
* اما در مورد نمونه هایی هم که می گی اورده ای، یه بار با دقت بهشون رجوع کن، شاید بین اونها یه نقل پیدا کردی که پیامبر اسلام فرموده باشند: انا ذات الله و کینونیته! اگه بود بیار مستفیض شیم، مادام اینکه شما این نقل رو از یه منبع موثق نیاری در این بحث کمکی بهت نمیکنه.
محمود عزیز!
فراموش نکن ما ازت دلیل حرفت رو میخوایم، لطف کن و جواب نامربوط نده! بابا این هوچی بازیا دلیل نمیشه...
shahab
پست: 97
تاریخ عضویت: جمعه 10 اسفند 1386, 4:50 pm

پست توسط shahab »

آی وجدانهای پاک شاهد باشید ما چقدره اصرار می کنیم ها!
از محمودی دلیل خواسته ایم که خودش تو یه تاپیک دیگه به علی گفته :
""اگر شما دلیلی دارید بزنید وگرنه سکت اختیار کنید و الکی ننویسید عزیزم.""
قفل شده