آشنایی با کتاب ایقان

قفل شده
jooya
فعّال
پست: 251
تاریخ عضویت: سه‌شنبه 31 مرداد 1385, 2:57 pm

پست توسط jooya »

اولا:
این همه آوازه ها از شه بود
گر چه از حلقوم میلیاردر بود!؟
دوست عزیز کسی می تواند در باره ی اغلاط ادبی و یا به قول شما املایی!؟ قرآن سخن بگوید که ادیب عرب باشد. نقل نکته ای از جایی دردی را درمان نمی کند. چون تا زمانی که کسی خودش واجد دانش ادبیات عرب نباشد، نمی تواند تشخیص دهد که غلط کدام است درست کدام است. من با کمال صراحت اعلام می کنم اگر یک ادیب عرب بتواند از قرآن غلط بگیرد، سخن شما را تأیید خواهم کرد حداقل اعتراف می کنم که ایقان هم از این طریق قابل رد شدن نیست. در ضمن شما که مسلمان نیستید که در صورت دروغ بستن به خدا و پیامبر و امام، روزه تان باطل شود. چون اگر مسلمانی چنین کند، روزه اش باطل می شود. بنابراین منتظر تمام شدن ماه مبارک رمضان نشوید و هم اینک از یک ادیب عرب بخواهید- با عرض پوزش شما خود چنین اهلیتی ندارید- تا اگر در باره ی قرآن غلط به قول شما املایی دارد، بسم الله ، رو کند. و بیاورد آن چه دارد ز مردانگی و زور!
yas
فعّال
پست: 216
تاریخ عضویت: دوشنبه 23 مرداد 1385, 2:04 pm

پست توسط yas »

آشنایی با کتاب ایقان( قسمت دهم: مقایسه ایقان با قرآن! )



مقایسه ایقان با قرآن!
سر انجام آخرین تیر ترکش دوستان بهائی رها شد:اگر ایقان اغلاط بیشمار دارد امر تازه ای

نیست در قرآن هم غلط ادبی وجود دارد!

این سخن آن چنان مرا دچار شعف نمود که گفتنی نیست زیرا انتظار آن را داشتم بالاخره

اولیای امر بهائی بعد از 9 قسمت بحث تحلیلی در مورد ایقان ونقد ادبی و محتوائی پشت

بر پشت هم نهند و دلیلی اقامه کنند و اینجا بنگارند و به نوعی جوانان بهائی را بگویند ما

جواب دندان شکن دادیم و گفتیم اگر کسی مدعی اغلاط بیشمار ادبی و محتوائی ایقان

شود ما هم می گوئیم در قرآن هم غلط ادبی وجود دارد .

غافل از آنکه نفس این ادعا خود دلیل دیگری بر صحت سخنان ما و برهنگی برهانی و

سخافت بیانی و بیسوادی ادبی مدافعان ایقان و مدعیان وجود غلط در قرآن است.

اما بسط سخن:

فرهیختگان می دانند که پیدایش دستور زبان متاءخر از زبان است. به دیگر بیان مردم نخست

با یکدیگر سخن گفته اند وارتباط بیانی پیدا کرده اند و مدتها بعد دانشمندان ادب از روی آن

مکالمات ،قواعد دستور زبانی را استخراج کرده و بر آن منهج باید ها و نباید های زبانی را

تدوین نموده اند نه آنکه اول دستور زبان پدید آمده باشد و سپس مردم بر اساس آن قوانین و

قواعد زبانی سخن گفته باشند.

آنانکه با زبان عربی آشنایند می دانند مبنای تدوین قواعد زبان عربی ،کتاب "قرآن کریم "است

و قواعد زبان عربی از روی قرآن کریم تدوین شده و قبل از قرآن هیچگونه دستور زبانیی وجود

نداشته است که کسی ادعا کند بر اساس آن قواعد در قرآن غلط ادبی وجود دارد!

مدعی این سخن بیسوادی و کم مایگی یا بی مایگی خود از دانش تاریخ ادبیات عرب را

نشان می دهد و این همان چیزی بود که من انتظار آن را داشتم و بالاخره جامعه بهائی خود

را وارد این چالش نمود و نشان داد در دانش ادبیات یک فرد وارد در ادبیات عرب وجود ندارد و

شاید هم همین عدم ورود در ادبیات است که آنهارا شیفته متن ایقان کرده که گمان نموده

اند نویسنده ایقان بهره وافری از ادب فارسی و عربی دارد غافل از آنکه بعضی محققین فقط

154 غلط ادبی از آن نشان داده اند غلط های محتوائی که جای خود دارد.

بنا بر این هیچکس نمیتواند ادعا کند که در قرآن غلط ادبی وجود دارد قواعد صحیح و غلط از

روی خود قرآن و سخن افصح عرب (پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله که فرمودند منم افصح

عرب) ساخته شده است.پدید آورنده دستور زبان خود حضرت علی علیه السلام است آنجا

که به ابوالاسود دوئلی فرمود بنویس (کل فاعل مرفوع و کل مفعول منصوب و کل مضاف الیه

مجرور)و علی علیه السلام شاگرد قرآن است و آنچه دارد از قرآن است.آنکه می خواهد

مدعی وجود غلط در قرآن باشدآن غلط را باید از قواعدی در آورد که خود آن قواعد بر اساس

قرآن تنظیم شده و این ممکن نیست .اگر هم کسی چنین ادعائی کند نهایت بی خبری خود

را از تاریخ ادب عرب نشان داده است.

حال اگر در جامعه بهائی چنین فردی وجو دارد دانش خود را بنماید!
milyarder
پست: 14
تاریخ عضویت: سه‌شنبه 28 شهریور 1385, 9:37 pm

پست توسط milyarder »

جویای عزیز با سپاس از شما
دوست گرامی اگر شما ردیه میخوانید من میگویم چرا ردیه میخوانید؟؟ یا یاس گرامی این مطالب را نقل میکند مگر خودش نوشته ؟؟
نقل مطلب من از هر کجا باشد مهم آن است که درست است و چه ادیب عرب تایید کند چه نکند غلط غلط است.مثلا من داستان را داصتان بنویسم غلط است حال هر مقدار هم تفسیر برای این کلمه آورده شود که چرا اینجوری شده باز هم آن غلط است.
در مورد دروغ بستن به خدا تا به حال به یاد نیارم که چیزی گفته باشم و انجام نداده باشم یا سندی در مورد آن ذکر نکرده باشم.
جویای عزیز دوست گرامی من اینگونه تحریک نمیشوم و دیگر برایم مهم نیست که مرا چگونه خطاب میکنید.بنده همانطور که وعده دادم بعد از ماه مبارک اینکار را میکنم و برای حرف خود دلیلی دارم.پس تا آن موقع اصرار فایده ای ندارد.
از شما هم خواهش میکنم زیر قولتان نزنید قرار شد اگر قرآن هم دارای غلط باشد از آن دست بشووید نه اینکه بگویید ایقان را از این باب نمیتوان مورد بررسی قرار داد.
((قضاوت با خوانندگان))

موفق باشید.
milyarder
پست: 14
تاریخ عضویت: سه‌شنبه 28 شهریور 1385, 9:37 pm

پست توسط milyarder »

یاس گرامی از مطلب دهم شما هم سپاگزارم بنده از همان ابتدا عرض کردم دوست ندارم در این تاپیک شرکت کنم و علت را بیان داشتم.و حال که شما میگویید 9 مبحث بیان شده و ما فقط میخواهیم به یکی از آنها بپردازیم حرف جالبی است چون بقیه موارد و گفتنش ارزش چندانی برای ما نداشته اما فکر میکنم نسیم گرامی به زودی پاسخ شمارا رابطه با این موارد بدهند.

بنده در مثالی که برای جویای عزیز زدم عرض کردم اگر من داستان را داصتان بنویسم غلط است. حال هر مقدار هم بر آن تفسیر عنوان شود باز هم غلط است. بنده به قواعد نهوی قرآن اشاره ای نمیکنم چون این مورد بیشتر از آن است که در ایقان بیان شده.ولی تنها یک غلط املایی برای شما میاورم تا صدق سخنم را بیان کنم و صراحتا بار دیگر نقشه ردیه نویسان بزرگ شما نقش بر آب شود.و بنده بر خلاف آنچه که شما میفرمایید قرار نیست از قواعد غلط بگیرم بلکه قرار است تنها یک کلمه غلط را عنوان کنم که فکر میکنم برای کل این مذاکرات کافی باشد.دوست عزیز یاس گرامی راهتان کاملا غلط است و بنده بارها عرض کردم نحوه مباحثه و بحثهای شما و دیگر دوستان غلط میباشد چون دقیقا چیزهایی را عنوان میکنید که در دین خود وجود دارد و جوابی برای آن ندارید اما بر دیگران اشکال میگیرید و در این مورد یکی از دوستان در سایت نگاه مثال جالبی زده بود که آنرا برای شما نقل میکنم:

" روزی يکی از مسلمين باانصاف که ديدی بسيار روشن داشت، به یکی از بهائيان در ايران گفت، "من به مسلمانان ايران حق می‌دهم با شما بهائيان مبارزه کنند و تهمت بزنند و افترا بر زبان برانند و هر آنچه که در قدرت دارند به کار ببرند تا شما را از میدان بيرون کنند!" مخاطبش با حيرت از او پرسيد، "به چه دلیل به آنها حق می‌دهی؟" گفت، "بسيار روشن است. بقالی قديمی، تنگ و تاريک، نمور با جنس‌های کپک‌زده و غیر قابل استفاده و بقال ترش‌روی که سعی می‌کند با پاشیدن آب بر روی جنس‌هایش رنگ و لعابی به آنها بدهد، ناگهان می‌بيند در مقابلش سوپرمارکت بزرگ و روشنی باز شده که دارای جنس‌های باب روز و درخشان است. روز به روز مشتری‌های بيشتری به سوپرمارکت روی می‌آورند و از جنس‌های آن می‌خرند و آن را باب طبع می‌بينند. بقال طفلک، که بازارش کساد شده و از گوشه و کنار طعنه و گوشه و کنايه می‌شنود، چاره‌ای ندارد که وارد کارزار شود و به نحوی مبارزه کند تا اعتباری را که در گذشته داشته به نحوی برگرداند. چون از لحاظ جنس، خوشرويی، ظاهر مغازه و غيره امکان مسابقه و مقايسه ندارد، اجباراً دروغ‌گويی و افترا را پیشه می‌کند؛ گاهی اوقات سنگی بر می‌دارد و شیشه سوپر را می‌شکند، يا تابلوی آن را داغان می‌کند؛ چون می‌بيند مسئول سوپرمارکت خم به ابرو نياورد، به فکر ترفند جديدی می‍افتد؛ اعلامیه‌ای به در و دیوار می‌چسباند و انواع اتّهامات را مطرح می‌کند؛ اتـّهاماتی که روزی روزگاری که خودش تازه مغازه‌اش را باز کرده بود، بقالی قبلی به او وارد آورده بود. آيا شما به اين بقـّال بخت برگشته حق نمی‌دهيد؟"


موفق باشید.
yas
فعّال
پست: 216
تاریخ عضویت: دوشنبه 23 مرداد 1385, 2:04 pm

پست توسط yas »

آشنایی با کتاب ایقان(قسمت یازدهم:الهی نبودن ایقان)

مقایسه ایقان با قرآن-2

عرض کردم بزرگترین اشتباه استراتژیک بهائیان آن هنگام خواهد بود که بخواهند ایقان را با

قرآن مقایسه نمایند وبرای گریز از اعتراضات جوانان بهائی که تا به حال چنان می پنداشته اند

ایقان آنطور که شوقی گفته کتاب معجزه حضرت بهاءاله است و حالا آن را مملو از اغلاط ادبی

و محتوائی می بینند بگویند مشکلی نیست در قرآن هم غلط ادبی وجود دارد!

این تیر خلاص به موقعیت علمی مدافعین بهائی است تا نشان دهد کاملا در زمینه ادبیات

عرب نا آگاه هستند ودر میدان بحث علمی دچار برهنگی برهانی شده اند.

میزان و ترازوی ادب در زبان عرب ،قرآن کریم است و هر بایدو نباید دستوری استنادش به آیه

ای از قرآن کریم است که در سرتاسر متون آموزش ادب عرب(صرف و نحو و بلاغت)این اصل

ساری و جاری است و اصولا دستور زبان عرب براساس قرآن در سنوات بعد از نزول مدون

شده است چنانکه در مورد ابوالاسود دوئلی گفته شد.

عالمان فکاهی می شمرند سخن آن مدعی وجودغلط در قرآن راکه :

تو هنوز نفهمیده ای که هر وزنه ای را با میزان می سنجند نه میزان را با وزنه و قرآن

میزان ادب عرب است.

قاعده را از قرآن استخراج می کنند نه اینکه قران را با قواعد مستخرجه بسنجند!

اما کتاب ایقان نوشته ای است معمولی ،مالامال از غلط ادبی و محتوائی (که بعضی را

نشان دادیم و بقیه خواهد آمد) که سالها پس از تدوین دستور زبان فارسی و عربی پدید آمده

و ناگزیر است از قواعد این زبان تبعیت نماید . چنانکه نوشته های همه ادیبان فارس و عرب بر

قوانین ادبیات عرضه می شود .سعدی باشد یا حافظ،جاحظ باشد یا سید رضی.

اگر در متن نوشته بهاءاله که در طول دو سال مثل هر نویسنده دیگری با زحمت آن را پدید

آورده است اغلاط ادبی ببینیم مثل کتاب هر مولف دیگر حکم می کنیم این اغلاط نشان از نا

آگاهی مولف از ادب دارد و هویداساز جایگاه او در میدان علم است.




******

اما نکته بسیار مهم دیگر در مورد ایقان این است که به دلیل وجود عبارات عربی زیاد در این

کتاب به قطع می گوئیم این کتاب الهی نیست!

خداوند هر پیامبری را به زبان قومش می فرستد: "وما ارسلنا من رسول الا بلسان قومه ".

میرزا حسینعلی در ایران آمده چرا باید کتابش عربی باشد؟!

مگر نباید به زبان قومش سخن بگوید و بنویسد تا با این ملت ارتباط برقرار کند؟!

تمام بهائیان ایران که نمونه شان در این سایت حاضرند گفته اند با ایقان مشکل دارند.پس

برای چه آمده است؟!

اگر خواسته است تقلید از قرآن کند، قرآن علت عربی بودنش حضور پیامبر میان عرب هاست

چه ربطی به میرزا دارد که در ایران است و فارسی باید بگوید.او حتی وقتی می خواهد

مطلبی را از تورات وانجیل نقل کند آن را به زبان عربی می آورد.مگر تورات و انجیل به زبان

عربی نازل شده است یا مخاطبانش عرب هستند؟!

اگر مخاطبانش عرب هستند چرا ایقان را به فارسی نوشته است؟!

همین خود بهترین دلیل است که این کتاب الهی نیست و نویسنده اش هم پیامبر نیست

زیرا سنت الهی آن بوده است که خداوند رسولانش را به زبان قوم فرستاده تا با آنها ارتباط

برقرار نمایند نه آنکه در کتابش متن عهدین را هم به عربی بگوید!

فاعتبروا یا اولی الابصار
jooya
فعّال
پست: 251
تاریخ عضویت: سه‌شنبه 31 مرداد 1385, 2:57 pm

پست توسط jooya »

دوستان عزیز مسلمان و بهایی و نیز احیانا عزیزان دیگری که در این سایت حضور داشته اید. توجه بفرمایید کسی می خواهد از قرآن ایراد نحوی بگیرد که نحوی را نهوی می نویسد! واقعا چشم بهائیت بعد از جمال مبارک به جمال نورانی جناب میلیاردر روشن!
jooya
فعّال
پست: 251
تاریخ عضویت: سه‌شنبه 31 مرداد 1385, 2:57 pm

پست توسط jooya »

و اما حکایت بقال: یک آدم ناشی روستایی که تازه از روستا به تهران آمده بود و در بدو ورود پمپ بنزین را امامزاده می پنداشت و خیال می کرد که تهرانی ها روی سیب زمینی موکت می کشند( کیوی را چنین می پنداشت) تصمیم گرفت خیلی زود پولدار شود و از این رو با یافتن گروهی امثال خودش، یک باند کلاه بردار ترتیب داد تا جیب تهرانی ها را خالی کند. برای این منظور به فکر افتاد تا اسکناس تقلبی چاپ کند. منتهی بر اثر همان ناشی گری روستایی( بخوانید خریت) اسکناس پنج هزار تومانی با آب و لعاب بسیار چاپ کرد و فورا به دام افتاد. چون بیچاره ی فلک زده می خواست دست بالا بگیرد، اما نمی دانست که اسکناس پنچ هزار تومانی وجود ندارد و اگر می خواست تقلب کند باید چیزی مطابق اصل بسازد. البته ممکن بود پیش از دستگیری عده ای هم مانند خودش، فریب می خوردند و اسکناس پنج هزار تومانی را اصل می پنداشتند.
حالا که بحث به داستان سرایی انجامیده است اجازه دهید داستان دیگری بگویم: می گویند در آخر الزمان کسی ظهور می کند که نامش دجال است. او پیروانی پیدا می کند و گروهی آن چنان شیفته و فریفته ی او می شوند که به دنبال الاغ او به راه می افتند و گلاب به رویتان پشکل الاغ دجال را بر می دارند و می بویند و می گویند: پشکل الاغ آقای ما دجال بوی مشک ختن می دهد!.
yas
فعّال
پست: 216
تاریخ عضویت: دوشنبه 23 مرداد 1385, 2:04 pm

پست توسط yas »

ازالطاف كاربران گرامي سپاسگزارم كه مرا به ادامه اين مباحث تشويق مي فرمايند.
بررسي محتوائي ايقان را در شماره 12پي خواهم گرفت ان شاء الله.
منتظر نظرات نسيم هم خواهم بود.
milyarder
پست: 14
تاریخ عضویت: سه‌شنبه 28 شهریور 1385, 9:37 pm

پست توسط milyarder »

خوشحالم این تاپیک باز شد. بنده هم چیزی نمیگویم انشاالله با هم و به زودی برخی مسائل را بررسی میکنم.
joyayande
پست: 0
تاریخ عضویت: سه‌شنبه 18 مهر 1385, 1:30 am

پست توسط joyayande »

عزيزان دل و جان كاش همه ما قبل از اينكه به بحث در مورد اين كتاب بپردازيم مصداق اين جمله اول اين كتاب را سرلوحه كار خود قرار مي داديم.
الباب المذكور في بيان العباد لن يصلوا الي شاطي بحر العرفان الا بالانقطاع الصرف عن كل من في السموات والارض. قدسوا انفسكم يا اهل الارض لعل تصلن الي المقام الذي قدر الله لكم و تدخلن في سرادق جعله الله في سماء البيان مرفوعا.
jooya
فعّال
پست: 251
تاریخ عضویت: سه‌شنبه 31 مرداد 1385, 2:57 pm

پست توسط jooya »

حضور محترم جویاننده ی گرامی یا جوینده ی گرامی که نام مبارکش شبیه نام خودم است، سلام و تبریک عرض می کنم از این که به این سایت پیوسته اند. دوست عزیز متاسفانه همین نخستین عبارت ایقان دو سه نکته ی بسیار مهم و اساسی دارد که محل تامل و بررسی است:
1- کسی که مدعی است از جانب خدا برانگیخته شده و از جانب او سخن می گوید، باید به زبان همان مردم حرف بزند. خداوند هم همین می فرماید: ما هیچ رسولی را نفرستادیم مگر به زبان قومش. بهاء الله ایرانی است، و زبانش هم فارسی، چرا کتاب آسمانی اش آمیزه ای از زبان فارسی و عربی است؟
2- هر زبانی قواعدی دارد که برگرفته از بیانات سخن گویان و ادیبان آن زبان است. زبان عربی هم قواعدی دارد که اغلب آن برگرفته از قرآن است( قابل توجه جناب میلیاردر که می خواهد از قرآن غلط نهوی!؟!( نحوی) بگیرد) اگر کسی که زبان دیگری دارد، بخواهد به آن زبان سخن بگوید، باید رعایت آن قوانین را بکند و اگر نکند، معلوم است که به آن زبان تسلط لازم را ندارد. بسیار خوب نداشته باشد، چرا ادعای اسمانی بودن و خدایی بودن می کند؟
3- لعل در زبان عربی فعل امید و آرزوست. تصلن فعل مؤکد است. لعل تصلن از آن غلط های بسیار تابلوست. لعل تصلن را اگر به فارسی هم ترجمه کنید جمله ی جنده ناک مندی! می شود. یعنی: شاید حتما حتما! برسید. شاید با حتما ناسازگار است. اگر شاید شد، حتما معنا ندارد و اگر حتما است، شاید بی معناست.
4- منظور از این « انقطاع صرف » چیست؟ در این جمله حضرت جمال اقدس ابهی می خواهد چه چیزی را بفرماید. « انقطاع صرف از تمام کسانی که در زمین و آسمان اند» چه معنا دارد؟ جالب آن که جناب بهاء خود در دنباله ی فرمایششان این عبارت را توضیح داده اند: یعنی گوش را از استماع اقوال و قلب را از ظنونات متعلقه به سبجات جلال و روح را از تعلق به اسباب ظاهره و چشم را از ملاحظه ی کلمات فانیه ( پاک نمایند)
اولا دقیقا منظور ایشان از این سخن چیست؟ اگر منظور آن است که هیچ حرفی را به جز افاضات من نشنوید، این مطلب با اصل تحری حقیقت به شدت در تعارض خواهد بود. شما به عنوان یک بهایی باید واقعا بی طرف، همه ی حرف ها را بشنوید و آن گاه درست را از نادرست تمیز دهید. یعنی چه که گوش را از استماع اقوال پاک کنید؟ مگر می شود گوش را از استماع اقوال پاک کرد؟ باید حرف ها را شنید و داوری کرد.
ثانیا همه ی مدعیان دروغین نیز همین ادعا دارند. همه می گویند هر چه من می گویم درست است و دیگران اشتباه می کنند. جناب بهاء الله هم می خواهد بفرماید چشم و گوش بسته هر آن چه را که من می گویم بپذیر.
ثالثا آیا حضرت بهاء الله خودش نیز مشمول این سخن هست یا نه؟ آیا او هم در زمره ی عباد هست یا نه؟ اگر نیست و خداست که هیچ، حرفی نداریم. اما اگر خودش هم در زمره ی بندگان است، من از کجا بدانم که خود ایشان به شاطی بحر عرفان رسیده است یا نه؟
رابعا اصل استدلال و ادعای ایشان در این کتاب محل تامل و بحث است که خود جای بررسی بسیار دارد که ان شاء الله در این ایقان پژوهی به تفصیل به آن پرداخته خواهد شد چنان که تا به حال هم بخش هایی از این بررسی ها انجام گرفته است.
خلاصه آن که دوست گرامی بهایی آگاه باشید که اعظم و اکبر کتب بهائیان یعنی کتاب مستطاب ایقان پر است از نکات بسیاری که هر یک از آن ها، در غیر آسمانی بودن این کتاب کفایت می کند.
moon
پست: 0
تاریخ عضویت: چهارشنبه 19 مهر 1385, 10:40 am

پست توسط moon »

یاس عزیز سلام

ضمن تشکر از بررسی مهمترین کتاب استدلالی بهاییان توسط جنابعالی ، در حاشیه بحث اعجاب انگیز غلطهای ادبی این کتاب مهم به استحضار میرسانم که فرزند بزرگتر صاحب ایقان یعنی جناب عباس افندی بیان جالبی دارند که شاید گوشه هایی از مباحث جنابعالی را روشن نماید

ایشان در وصف رابطه پدر با زبان عربی چنین میفرماید:

"" جمال مبارک لسان عرب نخواندند و معلم و مدرسی نداشتند و در مکتبی وارد نشدند ولی فصاحت و بلاغت بیان مبارک در زبان عرب و الواح عربی العباره محیر عقول فصحا و بلغای عرب بود و کل مقر و معترفند که مثل و مانندی ندارد.""

بنا بر بیان فوق ایشان زبان عربی نخوانده اند و معلم و مدرسی نداشته و وارد به مکتبی نشده اند پس وجود اینگونه غلطهای ادبی و محتوایی امری طبیعی است و اظهار نظر(اغراق امیز) عبدالبها نسبت به پدر موضوعی طبیعی تر چون بنا بر گفته دکتر اسلمنت در کتاب بهالله و عصر جدید حضرت عبدالبها نیز به مدرسه نرفته و معلمشان پدرشان بوده است حال ملاحظه فرمایید که پارادوکس فوق چگونه قابل حل است البته مباحث فصاحت و بلاغت به معنای رایج کلمه بر اساس بیان فوق نیاز مند نگرشی جدید بر اساس دیانت جدید است که فصیحان از جامعه بهایی باید بدان بپردازند

با احترام
jooya
فعّال
پست: 251
تاریخ عضویت: سه‌شنبه 31 مرداد 1385, 2:57 pm

پست توسط jooya »

ضمن عرض سلام خدمت ماه گرامی و نیز اظهار خوش حالی از حضور عالمانه ی ایشان در سایت بهایی پژوهی باید به عرض مبارک برسانم که ماجرای درس خواندن جناب بهاء الله داستان شیرینی است که لازم است جداگانه و شاید هم به مناسبت در همین تاپیک به آن پرداخته شود. اجمالا خدمت شما عرض کنم که ایشان ضمن آن که در خانواده ای نشو و نما داشته که اهل قلم و نوشتن بودند( پدر ایشان منشی دربار قاجار بوده) کلی هم تمرین کرده و از نوشته های باب بهره جسته و قلم زده تا توانسته این گونه عبارات را بنویسد و از قضا چون عربی را کامل نخوانده اشتباهات فاحش داشته. نکته ی آخر آن که در باره ی عربیت و ادبیت جناب بهاء الله که نباید جناب عبدالبهاء نظر بدهند. چون مصداق خود گویی و خود خندی می شود. باید ادیبان اریب و عریب نظر دهند که داده اند. نظر فصیحان جامعه ی بهایی هم اگر خود ادیبان عرب باشند، البته قابل قبول است اما عزیزان که نحو را نهو و موثق را موسق و اکتساب را اکتصاب و مضحک را مزحک و حضور را حظور و توجیه را توجیح و ... می نویسند، می توانند در این گونه امور نظر دهند؟
milyarder
پست: 14
تاریخ عضویت: سه‌شنبه 28 شهریور 1385, 9:37 pm

پست توسط milyarder »

جویای عزیز دوست گرامی فقط برای سئوال 1 شما میخواستم 2 صفحه جواب بنویسم زیرا یکی از انوع ایرادات بنی اسرائیلی بود و شرمنده که باید بگویم بعد از وضو کتب را مطالعه نکردید.چراشو در زیر ببینید:

اولا :اشتباه اول شما این است که از حضرت مسیح که قبل از شماست خبر ندارید و باز بر دیگران ایراد میگیرد.حضرت مسیح در قوم بنی اسرائیل به رسالت رسیدند اما انجیل به زیان یونانی نوشته شده.((دائره المعارف ج 4 ص 1160)) پس این مورد قبلا مشاهده شده بود که شما از آن بی خبر بودید و الان بر آن آگاهی یافتید و اطلاعات عومی شما زیاد شد و چه زیبا هم سنایی غزنوی در این باب شعری گفته:
زبان کز بهر حق خواهی 0000 چه عبرانی چه سریانی
مکتن کز بهر حق جویی 0000 چه جابلقــا چه جابلســا
((ایراد بنی اسرائیلی گرفتن که شاخ دم ندارد))
حالا شما واقعا دنبال حقیقتین؟؟؟


ثانیا :مقصود از زبان قوم این نیست که حتما فارسی یا عربی باشه بلکه باید قابل فهم باشه و باز هم شعری در این مورد:
بهر کودک پدر تاتای کند 0000 گرچه علمش هندسه گیتی کند
چونکه با کودک سروکارت فتاد0000 پس زبان کودکی باید گشاد


ثالثا :دوستان میدانند که در آن زمان((دوران قاجار)) دو زیان معمول بوده یکی عربری و دیگر فارسی که طلبه ها در حوزه ها عربی می آموختند و علم و منطق و فلسفه و حتی ریاضیات آن زمان به عربی بوده و حتی امروز هم از کلمات عربی بسیار استفاده میکنیم که همین الان بنده دارم از اعداد آن استفاده میکنم.


رابعا : و از همه مهم تر که در قبل هم به اونها اشاره کردم اصحاب قائم از عجم هستند پس باید فارسی صحبت کند و همچنین اشاره شده کتابی مانند قرآن میاید یعنی باید عربی باشد.((که اگر فارسی میبود میگفتند گفته شده باید مطابق قرآن باشه یعنی عربی و حال آنکه از هر دو استفاده شده بر آن ایراد میگیرند در هر حال کسی که دنبال حق نباشه همیشه بر همه چیز ایراد میگیره))در زیر هم به حرف خود سنیدیت میدهم:
حضرت امام جعفر صادق عليه السلام:« إذا قامَ الْقائِمُ(عليه السلام) جاءَ بِاَمْر جَديد كَما دَعا رَسُولُ اللهِ (صلى الله عليه وآله)فى بَدْوِ الاِْسْلامِ اِلى اَمْر جَديد.»( بحار الانوار ج 52 ص 338 حديث 82)
« وقتى كه (حضرت) قائم عليه السلام قيام نمايد، چيز جديدى مى آورد، چنانچه در بدو اسلام رسول خدا صلى الله عليه و آله مردم را به سوى امر جديدى فرا مى خواندند.»
((الان هم حتما میگید منظور قائم بوده چرا ربطی به حضرت اعلی داره در کل به جای اصل مطلب دنبال نکته هایی هستند که اصلا ارزش پاسخ گویی هم ندارد))


خامسا : کتب در این امر به هر دو زبان نازل شده تا دوستان بهایی هم به زبان عربی آشنا شوند هم بتوانند با قرآن نیز مانوس گردند و مثلا آیه لکل اجل کتاب را برای شما عزیزان بیاورند و شما بفرمایند منظور ما نیستیم.و احتمالا قرآن برای ادیان قبل نازل شده و به اونها میگه و اصلا منظورش مسلمانان نیستند.

سادسا :اینطور که شما میگویی باید برای هر کشور خداوند یک پیامبر میفرستاد تا با زبان همون قوم صحبت کنه و مخصوص همون قوم باشه ((عجیب است))

..........................((جواب زیاد است اما همین مقدار کفایت میکند))

و در آخر حضرت بهاالله چه بیان شیوا و دلنشینی میفرمایند:
"اگر از لغات مختلفه عالم عرف ثنای تو متضوع شود همه محبوب جان و مقصود روان چه تازی چه فارسی و اگر از آن محروم ماند قابل ذکر نه چه الفاظ چه معانی"

جویا جان به جای پرداختن به اینجور ایرادات بنی اسرائیلی کتاب را یکبار دیگر بخوانید شاید معانی بیشتری برا شما روشن گردد.
راستی جویای عزیز به زودی حکمت غلط های مرا متوجه خواهید شد از جمله نحوی و بنده گفتم غلط املایی میگیریم نه نهوی (نحوی) و جالب است یک نکته جالب را هم در این مورد بگویم فرض کنید در کتاب جایی نوشته شده کتابخانه حال اگر به صورت کتاب خانه نوشته شده باشد آنرا غلط گرفته اند یعنی به جای درک معانی کسی مثل معلم املا شروع کرده به غلط گیری لغاتی که معانی آنها تغییری نکرده و بیشتر موارد در چاپ بوده و دوستان توجه نمیکنند چرا چاپهای مختلف در آن غلطهای متفاوت وجود دارد بلکه میخواهند چیزی به عنوان ضربه زدن بر پیکره جامعه بهایی عنوان کنند.

بقیه موارد سئوال شده را هم به زوی جواب میدهم((البته نیازی نیست ولی دوستان میخواهند بدانند و من نیز اطلاعت میکنم)) و جویای عزیز پیشنهادی به شما میکنم و قصد جسارت هم ندارم اما اگر اینجور مسائلی را در چنین جمع بزرگی عنوان کنید خوبیت ندارد دوستان در مورد شما فکرهای دیگری میکنند.
موفق باشد.
((جویای گرامی به جای غلط املایی گرفتن که اول بر قرآن وارد است به معانی توجه کنید))
milyarder
پست: 14
تاریخ عضویت: سه‌شنبه 28 شهریور 1385, 9:37 pm

پست توسط milyarder »

زبان کز بهر حق خواهی 0000 چه عبرانی چه سریانی
مکان کز بهر حق جویی 0000 چه جابلقــا چه جابلســا

((شرمنده اشتباه تایپیسته نه اینکه از ابتدا ایراد داشته باشه))
jooya
فعّال
پست: 251
تاریخ عضویت: سه‌شنبه 31 مرداد 1385, 2:57 pm

پست توسط jooya »

خدایا من چه کنم که برخی دوستان بهایی خود را در پشت چهره ی یک جوان بی سواد بهایی( البته به گفته ی خودش) پنهان می کنند تا بفرمایند که بی سواد ما این است ببین با سواد ما چگونه است؟! اما توجه ندارند که من مبارزه ی با نفس می کنم که با یک دوست بی سواد بهایی گفت و گو می کنم که اولیه ترین مسائل را نمی داند یا وانمود می کند که نمی داند. خدا داناست! به هر حال بپردازم به اصل مطلب. دوست عزیز بفرمایید ببینم حضرت عیسی به چه زبانی با مردم حرف می زد؟ به زبان یونانی؟ من چه کنم که یک جوان ببخشایید به قول خودتان بی سواد بهایی آن قدر اطلاعات ندارد که بداند انجیل های موجود چند سال بعد از حضرت مسیح نوشته شده اند.دوست من آیه ی قرآن می فرماید: و ما ارسلنا من رسول الا بلسان قومه لیبن لهم: ما هیچ رسولی را نفرستادیم مگر به زبان قومش تا مطالب را برای آن ها روشن و تبیین کند. مسیح با مردم فلسطین با زبان عبری صحبت می کرد یعنی با زبان قومش. عقل هر بی سوادی هم این را می گوید که پیامبری که در میان یک قوم ظهور می کند باید به زبان همان قوم سخن بگوید. شعر غزنوی را در مقابل آیه ی قرآن قرار دادن معذرت می خواهم نشانه ی همان بی سوادی است. ( البته بگذریم کسی که آن همه اغلاط فاحش املایی داشت، اینک شعر حکیم سنایی می سراید و مدعی است که غلط نویسی اش حکمت داشته بدون آن که یادش باشد که قبلا فرموده از کودکی در درس املا و انشا مشکل داشته است! )
خدایا به تو شکایت می کنم از این همه خوش فهمی! ثانیا جناب میلیاردر حکایت از آن می کند که شما لزومی ندارد با یک نفر چینی زبان به زبان چینی سخن بگویید مهم آن است که او منظور شما را بفهمد. خوب عزیز دل بهترین راه فهماندن منظورم به او آن است که با زبان مادری اش با او حرف بزنم. آیه ی قرآن هم همین را می فرماید: لیبن لهم.
ثالثا شما کار را خراب تر می کند. مگر بهاء الله برای طلبه ها ظهور کرده بود؟ در میان هر قومی ممکن است زبان دیگری برای دانشمندان آن قوم وجود داشته باشد اما پیامبران که فقط برای دانشمندان نمی آیند. باید دید مردم کوچه و بازار به چه زبانی سخن می گویند. باید به همان زبان کتاب آسمانی نازل کرد. نه به زبان طلبه ها.
جالب است که رابعا را که از همه هم مهم تر است خودتان جواب داده اید: «الان هم حتما میگید منظور قائم بوده چرا ربطی به حضرت اعلی داره در کل به جای اصل مطلب دنبال نکته هایی هستند که اصلا ارزش پاسخ گویی هم ندارد» !!! جدا عجب جواب دندان شکنی!
در ضمن عیبی ندارد به معلومات عمومی و اسلامی شما در این حد اضافه شود که بدانید عجم یعنی غیر عرب نه لزوما ایرانی! جدا به این همه سواد غبطه می خورم.
سادسا کاش کتاب های حضرت بهاء الله و باب به زبان های انگلیسی و فرانسه و آلمانی و اسپانیولی و ... نازل می شد که احباب و احبای پنج قاره هم با زبان یک دیگر آشنا می شدند. جناب میلیاردر بعد از جمال مبارک چشم بهائیان به جمال مبارک شما روشن با این استدلال های مرد افکن!
اگر جواب های دیگر از همین ردیف است خیلی خوب شد که ادامه ندادید. وقتی می گویم یاوه می بافید، ناراحت می شوید. یاوه هم یعنی سخنان بیهوده و بی سر و ته.
در ضمن ممکن است بفرمایید در سخنی که از حضرت بهاء الله نقل کرده اید، متضوع یعنی چه؟ یا آن که می فرمایید کاری به الفاظ نداشته باش معنا را دریاب. خوب دوست من اگر معنای لفظ متضوع را ندانم معنای عبارت را از کجا دریابم. به این می گویید ایراد بنی اسرائیلی گرفتن؟
نکته ی آخر آن که هر کودکی می فهمد که اشتباه چاپی با اشتباه معنایی فرق می کند. مگر کسی از اشتباه چاپی سخن به میان اورد؟ مگر بنده یا جناب یاس از اشتباهات چاپی ایقان سخن گفتیم؟ مباحث را با این شگردها از مسیر اصلی منحرف نفرمایید. سخن در اشتاهات معنایی ایقان است. همان طور که عرض کردم در همان سطر نخست ایقان اشتباه معنایی فاحش وجود دارد. لعل تصلن را هر بجه طلبه ای که می فرمایید برای آن ها هم نوشته اند، می فهمد که غلط است و به آن می خندد. برای یک فارس زبان هم اگر ترجمه کنید که یعنی: شاید حتما حتما برسید! از تعجب شاخ در می آورد. یعنی چه که شاید حتما حتما برسید؟ اگر حتما حتما است، شاید چه معنا دارد و اگر شاید است حتما حتما بی معناست. این اشتباه چاپی است؟
بسیار خوش وقت و خوش حالم که شما دوست گرامی باعث شدید این مسائل را در این جمع بزرگ مطرح کنم.
milyarder
پست: 14
تاریخ عضویت: سه‌شنبه 28 شهریور 1385, 9:37 pm

پست توسط milyarder »

jooya, جان خودتان که جواب خودتان را دادید پس چرا سئوال میکنید؟؟

"در میان هر قومی ممکن است زبان دیگری برای دانشمندان آن قوم وجود داشته باشد اما پیامبران که فقط برای دانشمندان نمی آیند. باید دید مردم کوچه و بازار به چه زبانی سخن می گویند. باید به همان زبان کتاب آسمانی نازل کرد. نه به زبان طلبه ها"

مگر همه کتب به عربی است؟؟ مگر زبان فارسی جز زبان عربی است؟؟ پس شما که فارس هستی چرا قرآن میخوانید؟؟ مگر کتاب شما به زبان عربی نیست؟؟یعنی مردم کوچه بازار ایران عربی بلدند؟؟ ((جویا جان نظرت در مورد کلمه تناقض چیست؟؟))

جویا جان این همه مینوسی اما تعمق نمیکنید دوست گرامی در قرآن هم آمده ما هر پیامبری را به زبان قومش فرستادیم گفته نشده کتاب هر پیامبر را به زبان قومش فرستادیم و حضرت اعلی و بهاالله هم با پیروانشون به صورت فارسی صحبت میکردند نه عربی.((تفسیر بر تفسیر قرآن هم میکنید؟؟))

در ضمن جویای عزیز معنی عجم را قبلا نوشتم تنها به این خاطر اشاره کردم که فارس بودن اصحاب را از طریق حدیث اثبات کرده بودم و فکر میکردم یادتان مانده که فهمیدم حافظه ضعیفی دارید.

جویای گرامی چشم دوستان به بنده روشن است و دلایل بسیار قانع کننده میباشد در ضمن همانطور که قرآن به زبانها دیگر ترجمه شده کتاب های دینی ما نیز به زبانهای دیگر ترجمه شده.جویا جان مهم نیست که شما جواب را چه میپندارید مهم آن است که از پاسخ گویی به سئوالات من که مجددا نقل میکنم بر نخواهید آمد.

جویای عزیز کسی از اشتباه سخن میگه که خودش اشتباهی نداشته باشه و آیا شما اعتراف میکنید که اشتباهی در قرآن وجود نداره؟؟ و اعتراف میکنید اگر برخی از اغلاط قرآنی را برای شما نقل کنم به گفته خود از آن دست میشوید؟؟((شرمنده اما لفظ اعتراف گیری را از شما آموخته ام که چیز بسیار خوب و کار آمدی است به قول شما))

بسیار خوشحالم که شما در این جمع به این بزرگی از ابتدا تا به حال که با هم مباحثه میکنیم حتی نتوانسته اید یک آیه برای یکی از تفاسیر خود به عنوان سندیت ذکر کنید.

و ما ارسلنا من رسول الا بلسان قومه لیبن لهم: ما هیچ رسولی را نفرستادیم مگر به زبان قومش تا مطالب را برای آن ها روشن و تبیین کند.

((اگر اینگونه است حضرت محمد پیامبر قوم عرب است پس شما چرا مسلمانید؟؟ شما چرا عربی یاد میگیرد و قرآن میخونید؟؟ مگر شما جز قوم عربید؟؟ فارسها هم جز عربهای به حساب میایند؟؟ از کشورهای اروپایی که مسلمان میشن اونها هم عربن؟؟ منظور از قوم کاملا واضحه ولی من نمیدانم فارسها چزا فارسی صحبت میکنند به گفته قرآن باید عربی صحبت کنند البته وقتی پیامبر صحبت میکنه قوم هم باید صحبت کنه پس یا شما جز اون قوم هستید یا نیستید اگر نیستید پس چرا دلیل میارید؟؟ اگر هستید پس چرا فارسی صحبت میکنید؟؟))
جویا جان همه جا که معانی ظاهر را برداشت میکنید اینجا هم من با اجازه معنی ظاهر را برداشت کردم.که امیدوارم ناراحت نشوید و البته دوباره یواشکی از زیر جواب دادن به سئوالات فرار نکنید چون کاملا زیر ذره بین هستین و الان خوانندگان منتظرند ببنند چه کسی جواب داره و چه کسی شرط میزاره.

موفق باشید دوست گرامی.
jooya
فعّال
پست: 251
تاریخ عضویت: سه‌شنبه 31 مرداد 1385, 2:57 pm

پست توسط jooya »

دوستان و ناظران گرامی هم چه بسا این لطیفه را دانسته باشند که لحن و سبک نگارش و شیوه ی استدلال جناب میلیاردر به ویژه نیمه شب به بعد به کلی تغییر می کند و این تغییر ناگهانی تفهیم و تفاهم را با یک چالش جدی مواجه می سازد. راستش من مانده ام که با چه ادبیاتی با این دوست محترم سخن بگویم. بنده از قول قرآن می گویم پیامبران به زبان قومی که در میان آنان به پیامبری مبعوث شده اند، سخن می گویند و این یک مطلب عقلانی است، ابشان می فرماید چرا شما قرآن می خوانید؟! عزیزم مطلب واقعا این قدر دشوار است یا قلم بنده در رساندن مقصود قاصر است؟ موضوع روشن است منتهی مجبورم مانند تاپیک خاتمیت عبارات و کلمات را یک به یک توضیح دهم تا مطلب کاملا جا بیفتد:
زبان رائج ما ایرانیان فارسی است و زبان رائج آمریکایی ها، انگلیسی و قس علی هذا. حال اگر کسی به عنوان پیامبر خدا در میان مثلا مردم آمریکا ظهور کند، به چه زبانی باید با مردم سخن بگوید؟ فارسی؟ عربی؟ یا انگلیسی؟ اگر کسی به عنوان پیامبر در میان ایرانیان ظهور کرد به چه زبانی باید با مردم سخن بگوید؟ عربی؟ عبری؟ یا فارسی؟ و قس علی هذا.
اینک می ماند این مطلب که تکلیف ادیانی که برای همه جهان آمده اند چه می شود؟ روشن است، مردم ملل دیگر یا زبان آن دین را که بر اساس زبان قوم نازل شده است، فرا می گیرند و یا از ترجمه ی کتاب مقدس آن دین استفاده می کنند. اما نزول آن کتاب آسمانی باید به زبان همان مردمی باشد که پیامبر از میان آنان برخاسته است. فهم این مطلب جدا تا این اندازه دشوار است؟ من به راستی از خوانندگان عزیز پوزش می خواهم که مجبور می شوم بدیهیات را توضیح دهم علتش آن است که جناب میلیاردر یا کم لطفی می کند و نمی خواند متوجه شود و یا به راستی متوجه نمی شود. البته چنان که عرض کردم، این حالت اخیرا کم شده بود و اینک دوباره نیمه شب به بعد، شدت می گیرد. به هر حال گمان می کنم مطلب روشن باشد.
خلاصه آن که کتاب ایقان اگر کتاب آسمانی است باید به زبان فارسی نازل می شده نه آنکه عربی باشد و از همین رو پر است از اغلاط ادبی. اگر به زبان فارسی نازل می شد، چه بسا این همه اشکال نمی داشت. چون به هر حال آدمی به زبان مادری اش بهتر سخن می گوید. تازه اگر هم به زبان عربی است، چرا آگنده از اشکال است؟ ملاک صحت و سقم در ادبیات عرب، قرآن است، اگر کتاب ایقان هم به فرض آسمانی و الهی می بود، و به زبان فارسی هم می بود، ملاک در ادبیات فارسی کتاب ایقان می شد. امیدوارم دوستان عزیز به این لطیفه عنایت کرده باشند.
به هر صورت پرگویی جناب میلیاردر آن هم با ادبیاتی ضعیف و نامفهوم مشکلی را حل نمی کند. مجددا از ایشان خواهش می کنم به همان ادبیات روز، یعنی آن که روزها می نویسند، رو بیاورند. همه فهم تر است.
moon
پست: 0
تاریخ عضویت: چهارشنبه 19 مهر 1385, 10:40 am

پست توسط moon »

جویای عزیز
ضمن خسته نباشید
به استحضار خوانندگان بجث میرسانم که میلیاردر در ادبیات چندان ثروتی ندارد اگر کاهی حرفهای بدون غلط را از قلمش میبینی خودش ننوشته دانشمندان و آگاهان بهایی جمع شده اند به او مطلب داده اند و او پست کرده است
خواندنی ترین مطالب که باعث فرح خوانندگان میشود زمانی است که خودش قلم میزند
میلیاردر هم درس نخوانده است و اگر شما کمبودی در فهم مطالب از جانب او ملاحظه میکنید امری طبیعی است
من در پیام گذشته کلام عبدالبها را در مورد پدرشان عرض کردم اما نکته این بود که چون خود غبدالبها نیز درس نخوانده اظهار نظر عالمانه نسبت به معلومات عربی پدر خیلی اغراق امیز بود و ناشی از اینکه جون خودش عربی را درست نمیدانسته به اغلاط ادبی ایقان اگاهی نداشته تازه ادعای اینکه فصیحان عرب گفته اند که ایقان مثل و مانندی دارد هیچ کس را نام نمیبرند تازه کجا هستند ادیبان بهایی که قادر به تصحیح غلطهای املایی کتاب اسمانی خود نیستند گویا انها نیز پیرو درس نا خواندگی هستند
milyarder
پست: 14
تاریخ عضویت: سه‌شنبه 28 شهریور 1385, 9:37 pm

پست توسط milyarder »

jooya, جان بنده هم منظورم این است میگویم یعنی حضرت بهاالله با یارانشان عربی صحبت میکردند یا فارسی ؟؟؟
شما وقتی این مطلب را نقل میکنی یعنی حضرت بهاالله به زبان دیگر سخن میگفتند ولی تنها کتاب عربی است و چه ربطی به زیان دارد؟؟؟
حالا من درست میگم یا شما که آیه را اشتباه قرار میدهید ؟؟
دوست عزیز عنوان شده کتب به زبان دیگه است ولی حضرت بهاالله و حضرت اعلی به زبان فارسی صحبت میکردند.

جویا جان وقتی اشتباه از خودتان است است آنرا برای من تفسیر نکنید.
موفق باشید.
((میبینم که دوستان شما و یاوران شما هم بدون تعمق فقط از شما دفاع میکنند که جای بسیار تعجب دارد))
قفل شده