آشنایی با کتاب ایقان
-
- فعّال
- پست: 216
- تاریخ عضویت: دوشنبه 23 مرداد 1385, 2:04 pm
دوست عزیز نسیم
مطلب قسمت هفتم را بنده دیشب تنظیم کرده بودم.صبح که می خواستم آن را به روی سایت بفرستم کامنتی را که شما ساعت 3/5صبح فرستاده بودید خواندم ودیدم شما ضمن ارائه بعضی نظرات از من گلایه کرده بودید چرا دائما از اغلاط ایقان سخن می گویم ولی آن را ارائه نمی دهم لذا مصصم شدم خلف وعده نکنم و قسمت هفتم را که حاوی بعضی از اغلاط ایقان بود هرچه سریعتر ارسال کنم تا شما را بیش از این نا راحت نکرده باشم.تصور بفرمائید اگر این بخش ارسال نمی شد برای همیشه نویسنده این سطور را به گزاف گوئی متهم می نمودید.حال اگر ارائه این اغلاط شما را ناراحت کرده باشد همین جا آن را خاتمه می دهم و به نقد محتوای کتاب شریف ایقان می پردازم اگرچه بنده نقد محتوای باب اول را که همان اعراض از علما و عدم مراجعه به نصوص و کتب قبل باشد را شروع کرده بودم وشما هم کامنتی در این زمینه فرستاده بودیدو انتظار داشتم همه مطالب را ببینید ودر مورد یکایک آن مستند به نصوص بهایی پاسخ بدهید در حالیکه فقط به یک مورد آن اشاره ای مختصر داشتید.
همانطور که خودتان توصیه کرده بودید صبوری کنید به همه مطالب جنابعالی پاسخ در خور ارائه خواهم نمود.دوستدار شما یاس.
مطلب قسمت هفتم را بنده دیشب تنظیم کرده بودم.صبح که می خواستم آن را به روی سایت بفرستم کامنتی را که شما ساعت 3/5صبح فرستاده بودید خواندم ودیدم شما ضمن ارائه بعضی نظرات از من گلایه کرده بودید چرا دائما از اغلاط ایقان سخن می گویم ولی آن را ارائه نمی دهم لذا مصصم شدم خلف وعده نکنم و قسمت هفتم را که حاوی بعضی از اغلاط ایقان بود هرچه سریعتر ارسال کنم تا شما را بیش از این نا راحت نکرده باشم.تصور بفرمائید اگر این بخش ارسال نمی شد برای همیشه نویسنده این سطور را به گزاف گوئی متهم می نمودید.حال اگر ارائه این اغلاط شما را ناراحت کرده باشد همین جا آن را خاتمه می دهم و به نقد محتوای کتاب شریف ایقان می پردازم اگرچه بنده نقد محتوای باب اول را که همان اعراض از علما و عدم مراجعه به نصوص و کتب قبل باشد را شروع کرده بودم وشما هم کامنتی در این زمینه فرستاده بودیدو انتظار داشتم همه مطالب را ببینید ودر مورد یکایک آن مستند به نصوص بهایی پاسخ بدهید در حالیکه فقط به یک مورد آن اشاره ای مختصر داشتید.
همانطور که خودتان توصیه کرده بودید صبوری کنید به همه مطالب جنابعالی پاسخ در خور ارائه خواهم نمود.دوستدار شما یاس.
-
- فعّال
- پست: 216
- تاریخ عضویت: دوشنبه 23 مرداد 1385, 2:04 pm
ضمنا عین عبارت شما را که ازمن خواسته بودید اغلاط ایقان را بیاورم جهت یاد آوری ذکر می نمایم:
در مورد اشکالات ادبی که مرتبا می فرمایید ، من از شما گله دارم . شما می گویید ، ایقا ن اشکالات ادبی متعدد دارد . اما اصلا به آن ها اشاره نمی کنید . اگر واقعا ایقان 150 اشکال ادبی دارد ، چرا آن را منتشر نمی کنید ؟ این که بگوییم ، فلان استاد ، بیسار خطیب ، این نویسنده و آن محقق این اشکالات را پیدا کرده اند ، پس حتما این اشتباهات بوده است ، به شدت با روح پژوهش در تضاد است . لذا بنده از شما خواهش می کنم به جای بیان مکرر تعداد ، اشکالات را بیان کنید .
در مورد اشکالات ادبی که مرتبا می فرمایید ، من از شما گله دارم . شما می گویید ، ایقا ن اشکالات ادبی متعدد دارد . اما اصلا به آن ها اشاره نمی کنید . اگر واقعا ایقان 150 اشکال ادبی دارد ، چرا آن را منتشر نمی کنید ؟ این که بگوییم ، فلان استاد ، بیسار خطیب ، این نویسنده و آن محقق این اشکالات را پیدا کرده اند ، پس حتما این اشتباهات بوده است ، به شدت با روح پژوهش در تضاد است . لذا بنده از شما خواهش می کنم به جای بیان مکرر تعداد ، اشکالات را بیان کنید .
-
- پست: 0
- تاریخ عضویت: دوشنبه 10 مهر 1385, 3:06 am
-
- فعّال
- پست: 216
- تاریخ عضویت: دوشنبه 23 مرداد 1385, 2:04 pm
--------------------------------------------------------------------------------
آشنائی با کتاب ایقان ( قسمت هشتم:نمونه ای از اغلاط محتوائی ایقان)
عرض شد محتوای باب اول ایقان تأکید تمام بر عدم رجوع مردم به علما در اثبات حقانیت مظهر
جدید یعنی سید باب است. او به عنوان دلیل از تاریخ شاهد می آورد که تمام علمای زمان ها
با انبیاء الهی مشکل داشته اند بطوری که هم خود ایمان نیاورده اند و هم مانع ایمان آوردن مردم
شده اند .بعد از این استدلال نتیجه می گیرد که همانطور که مخالفت علماء با انبیاء ، حقانیت آنها
را خدشه دار نمی کند همینطور مخالفت علماء هم با باب حقانیت او را بعنوان یک ظهور، مخدوش
نمی سازد بلکه اصلاً حقانیت او را ثابت می کند.
گفتیم اولاً مقدمه تاریخی بحث که استدلال بر آن استوار شده است غلط است زیرا اینطور نبوده
که علما همیشه با انبیاء به مخالفت بر خاسته و یا آخرین گروهی باشند که ایمان آورده
باشند.بعنوان نمونه علمای زمان حضرت موسی یعنی "سحره" ، اولین گروهی بودند که ایمان
آوردند و حاضر شدند تا پای شهادت در این راه جانفشانی نمایند و نیز بحیرای راهب عالم
مسیحی با دیدن نشانه های پیامبری در سیمای پیامبر اکرم (ص) حتی پیش از بعثت به او ایمان
آورد پس استدلال او نقض می شود.
ثانیاً به فرض که علماء با باب مخالفت کرده باشند باید حرف آنها را مورد بررسی قرار داد نه اصل
مخالفتشان را . احتمال دهیم علماء راست گفته باشند .
ثالثاً آیا هیچ دلیل دیگری برای اثبات حقانیت باب جز این دلیل وجود نداشت که بهاء الله 58 صفحه
ایقان را در این زمینه قلمفرسائی نماید؟
٭٭٭
اما نکته دیگری در صفحه 10 کتاب ایقان وجود دارد که شایسته بررسی است .
بهاءالله می گوید: "همه انبیاء باذن علماء عصرسلسبیل شهادت را نوشیدند"
این سخن به غایت نا درست است زیرا از میان همه پیامبران ،بیش از دو سه نفر شهید نشدند و
آنها هم به اذن علماء نبوده است:
حضرت یحیی را پادشاه جبار بواسطه غلبه شهوت و درخواست زن فاسقه فاجره کشت و حضرت
زکریا و حضرت اسمعیل بن حزقیل را هم مردم خود سرانه و بدون اطلاع علماء کشتند و بقیه
انبیاء همچون حضرات آدم و نوح و هود و صالح و ادریس و یونس و یعقوب و یوسف و ایوب و
اسمعیل و اسحق و ابراهیم و موسی و ... هم به اجل خودشان از دنیا رفتند .حضرت عیسی را
هم که قرآن می فرماید ( و ما قتلوه و ما صلبوه و لکن شبه لهم) و خود میرزا در ص 56 سطر 10
می گوید عیسی علیه السلام از میان قوم غائب شد و به فلک چهارم ارتقاء فرمود. بنابر این
ادعای یاد شده ایقان مبنی بر اینکه " همه انبیاء به اذن علماء عصر سلسبیل شهادت را
نوشیدند " کاملاً غلط می باشد .
ضمن آنکه این استدلال به سید باب هم نفعی نمی رساند زیرا علماء وقتی رفتار سید باب را
دیدند که روزی ادعای بابیت می کند ولی ساعتی بعد توبه می کند،روزی ادعای قائمیت و نبوت
می کندو بعد توبه نامه می نویسد ومی گوید" استغفرالله من ان ینسب الی امر" ،حکم به خبط
دماغ و دیوانگی او دادند ونه قتل او. بعدها حکومت بخاطر جنگ ها و آشوب ها ی بابیان در
سراسر کشور بخاطر خشکاندن ریشه فتنه او را به دار آویخت.
حال باید پرسید :
چرا بهاءالله در ایقان به چنین مطلب نا درستی تکیه کرده و آن را مبنا ی
استدلال خود نموده است؟!
آشنائی با کتاب ایقان ( قسمت هشتم:نمونه ای از اغلاط محتوائی ایقان)
عرض شد محتوای باب اول ایقان تأکید تمام بر عدم رجوع مردم به علما در اثبات حقانیت مظهر
جدید یعنی سید باب است. او به عنوان دلیل از تاریخ شاهد می آورد که تمام علمای زمان ها
با انبیاء الهی مشکل داشته اند بطوری که هم خود ایمان نیاورده اند و هم مانع ایمان آوردن مردم
شده اند .بعد از این استدلال نتیجه می گیرد که همانطور که مخالفت علماء با انبیاء ، حقانیت آنها
را خدشه دار نمی کند همینطور مخالفت علماء هم با باب حقانیت او را بعنوان یک ظهور، مخدوش
نمی سازد بلکه اصلاً حقانیت او را ثابت می کند.
گفتیم اولاً مقدمه تاریخی بحث که استدلال بر آن استوار شده است غلط است زیرا اینطور نبوده
که علما همیشه با انبیاء به مخالفت بر خاسته و یا آخرین گروهی باشند که ایمان آورده
باشند.بعنوان نمونه علمای زمان حضرت موسی یعنی "سحره" ، اولین گروهی بودند که ایمان
آوردند و حاضر شدند تا پای شهادت در این راه جانفشانی نمایند و نیز بحیرای راهب عالم
مسیحی با دیدن نشانه های پیامبری در سیمای پیامبر اکرم (ص) حتی پیش از بعثت به او ایمان
آورد پس استدلال او نقض می شود.
ثانیاً به فرض که علماء با باب مخالفت کرده باشند باید حرف آنها را مورد بررسی قرار داد نه اصل
مخالفتشان را . احتمال دهیم علماء راست گفته باشند .
ثالثاً آیا هیچ دلیل دیگری برای اثبات حقانیت باب جز این دلیل وجود نداشت که بهاء الله 58 صفحه
ایقان را در این زمینه قلمفرسائی نماید؟
٭٭٭
اما نکته دیگری در صفحه 10 کتاب ایقان وجود دارد که شایسته بررسی است .
بهاءالله می گوید: "همه انبیاء باذن علماء عصرسلسبیل شهادت را نوشیدند"
این سخن به غایت نا درست است زیرا از میان همه پیامبران ،بیش از دو سه نفر شهید نشدند و
آنها هم به اذن علماء نبوده است:
حضرت یحیی را پادشاه جبار بواسطه غلبه شهوت و درخواست زن فاسقه فاجره کشت و حضرت
زکریا و حضرت اسمعیل بن حزقیل را هم مردم خود سرانه و بدون اطلاع علماء کشتند و بقیه
انبیاء همچون حضرات آدم و نوح و هود و صالح و ادریس و یونس و یعقوب و یوسف و ایوب و
اسمعیل و اسحق و ابراهیم و موسی و ... هم به اجل خودشان از دنیا رفتند .حضرت عیسی را
هم که قرآن می فرماید ( و ما قتلوه و ما صلبوه و لکن شبه لهم) و خود میرزا در ص 56 سطر 10
می گوید عیسی علیه السلام از میان قوم غائب شد و به فلک چهارم ارتقاء فرمود. بنابر این
ادعای یاد شده ایقان مبنی بر اینکه " همه انبیاء به اذن علماء عصر سلسبیل شهادت را
نوشیدند " کاملاً غلط می باشد .
ضمن آنکه این استدلال به سید باب هم نفعی نمی رساند زیرا علماء وقتی رفتار سید باب را
دیدند که روزی ادعای بابیت می کند ولی ساعتی بعد توبه می کند،روزی ادعای قائمیت و نبوت
می کندو بعد توبه نامه می نویسد ومی گوید" استغفرالله من ان ینسب الی امر" ،حکم به خبط
دماغ و دیوانگی او دادند ونه قتل او. بعدها حکومت بخاطر جنگ ها و آشوب ها ی بابیان در
سراسر کشور بخاطر خشکاندن ریشه فتنه او را به دار آویخت.
حال باید پرسید :
چرا بهاءالله در ایقان به چنین مطلب نا درستی تکیه کرده و آن را مبنا ی
استدلال خود نموده است؟!
-
- پست: 0
- تاریخ عضویت: دوشنبه 10 مهر 1385, 3:06 am
الله ابهي
متاسفانه باز شدن تاپيك هاي متعدد و پاسخگويي دوستان مسلمان در آن ها سبب شده است كه بحث پيرامون كتاب شريف ايقان كه به جاي خوبي نزديك شده بود ، مهجور واقع شود .
جناب ياس ، كه مخاطب اصلي اين جانب در اين مكاتبه بودند و به تبع ايشان ، ساير دوستان مسلمان ، 3 بحث عمده را مطرح كردند كه من يك بار ديگر آن ها را خيلي خلاصه بيان مي كنم .
1 - وجود غلط هاي ادبي در متن ايقان و دليل اين موضوع بر آسماني نيودن آن
در ذيل اين بحث ، هر چند كه ياس خوش بو و خوش خلق ما ، تعدادي از اين غلط ها را ارائه كردند ، اما من هنوز يك سوال اساسي بي پاسخ برايم مانده كه چون عاقل را اشارتي بس است ، به اشاره بيان مي كنم و آن هم اين كه ، مبناي ادبيات و بر طرف كننده ي اختلاف ادبي چه مرجع مشتركي خواهد بود . هنوز جناب ياس به اين موضوع پاسخ قابل اعتنايي نفرموده اند . اگر پاسخي به ذهن دوستان مسلمان نمي رسد ، بنده موافقم كه اصل اين بحث ، مسكوت گذاشته شود .
2 - جانبداري حضرت بها الله از حضرت نقطه ي اولي و ازليان كه دليل بر عدم ادعاي حضرت بهاالله در آن مقطع است .
اين بحث را كاملا در روز پنج شنبه مشخص كردم . هنوز به توضيح بنده جوابي نداده ايد كه با توجه به گذشتن اين زمان طولاني، فعلا توضيح خود را در مورد تدريجي بودن نزول برخي از تعاليم الهي و مستثني نبودن بهاييت از اين قاعده از سوي شما ، پذيرفته شده تلقي ميكنم .
3 - در مورد بحث مفصلي كه در باب مخالفت علما داشته ايد ، هر چند كه بنده در هيچ جاي مطالبم چنين مطلبي را نگفته ام و حتي در اين مورد با شما اتمام حجت هم كردم و شما نتوانستيد حتي يك جمله در تاييد اين مطلب از بنده نقل كنيد ، اما اعتراف مي كنم كه نيازمند تحقيق و پزوهش بيشتر در اين زمينه هستم و تا آخر هفته ، نظر نهايي خدم را اعلام مي كنم .
لذا از سردبير محترم خواهشمندم كه باب بحث در مورد كتاب ايقان را فعلا باز بگذارند .
متاسفانه باز شدن تاپيك هاي متعدد و پاسخگويي دوستان مسلمان در آن ها سبب شده است كه بحث پيرامون كتاب شريف ايقان كه به جاي خوبي نزديك شده بود ، مهجور واقع شود .
جناب ياس ، كه مخاطب اصلي اين جانب در اين مكاتبه بودند و به تبع ايشان ، ساير دوستان مسلمان ، 3 بحث عمده را مطرح كردند كه من يك بار ديگر آن ها را خيلي خلاصه بيان مي كنم .
1 - وجود غلط هاي ادبي در متن ايقان و دليل اين موضوع بر آسماني نيودن آن
در ذيل اين بحث ، هر چند كه ياس خوش بو و خوش خلق ما ، تعدادي از اين غلط ها را ارائه كردند ، اما من هنوز يك سوال اساسي بي پاسخ برايم مانده كه چون عاقل را اشارتي بس است ، به اشاره بيان مي كنم و آن هم اين كه ، مبناي ادبيات و بر طرف كننده ي اختلاف ادبي چه مرجع مشتركي خواهد بود . هنوز جناب ياس به اين موضوع پاسخ قابل اعتنايي نفرموده اند . اگر پاسخي به ذهن دوستان مسلمان نمي رسد ، بنده موافقم كه اصل اين بحث ، مسكوت گذاشته شود .
2 - جانبداري حضرت بها الله از حضرت نقطه ي اولي و ازليان كه دليل بر عدم ادعاي حضرت بهاالله در آن مقطع است .
اين بحث را كاملا در روز پنج شنبه مشخص كردم . هنوز به توضيح بنده جوابي نداده ايد كه با توجه به گذشتن اين زمان طولاني، فعلا توضيح خود را در مورد تدريجي بودن نزول برخي از تعاليم الهي و مستثني نبودن بهاييت از اين قاعده از سوي شما ، پذيرفته شده تلقي ميكنم .
3 - در مورد بحث مفصلي كه در باب مخالفت علما داشته ايد ، هر چند كه بنده در هيچ جاي مطالبم چنين مطلبي را نگفته ام و حتي در اين مورد با شما اتمام حجت هم كردم و شما نتوانستيد حتي يك جمله در تاييد اين مطلب از بنده نقل كنيد ، اما اعتراف مي كنم كه نيازمند تحقيق و پزوهش بيشتر در اين زمينه هستم و تا آخر هفته ، نظر نهايي خدم را اعلام مي كنم .
لذا از سردبير محترم خواهشمندم كه باب بحث در مورد كتاب ايقان را فعلا باز بگذارند .
-
- فعّال
- پست: 216
- تاریخ عضویت: دوشنبه 23 مرداد 1385, 2:04 pm
آشنایی با کتاب ایقان (قسمت نهم:پاسخ به سوالات پیرامون مرجع تشخیص اغلاط ادبی)
این قسمت را هم به اجابت پرسش های دوست بهائی" نسیم "
اختصاص می دهم :
پرسیده اند:
"وجود غلط های ادبي در متن ايقان و دليل اين موضوع بر آسماني نبودن آن
در ذيل اين بحث ، هر چند كه ياس خوش بو و خوش خلق ما ، تعدادي از اين غلط ها را ارائه
كردند ، اما من هنوز يك سوال اساسي بي پاسخ برايم مانده كه چون عاقل را اشارتي بس
است ، به اشاره بيان مي كنم و آن هم اين كه ، مبناي ادبيات و بر طرف كننده ي اختلاف
ادبي چه مرجع مشتركي خواهد بود . هنوز جناب ياس به اين موضوع پاسخ قابل اعتنايي
نفرموده اند . اگر پاسخي به ذهن دوستان مسلمان نمي رسد ، بنده موافقم كه اصل اين
بحث ، مسكوت گذاشته شود ."
این عبارت را به شکل دیگری هم مطرح کرده بودند که:
"از همه ی این ها که بگذاریم ، به سوال من در مورد مرجع حل اختلاف پاسخ نداده اید . اگر
بگویم اتفاقا تمام این ها بر روال ادبیات واقعی که حضرت بها الله آورده اند ، عین ادبیات است
و مبانی قبلی غلط بوده است ، چه می گویید ؟ "
در پاسخ این دوست عزیز عرض می کنم:
1-ما اختلافی نداریم که نیاز به مرجع داشته باشیم. کتابی به زبان فارسی و عربی برای
هدایت مردم آمده تا با آنها ارتباط برقرار کند وتفهیم و تفاهم ایجاد نماید.همین مردم وقتی
آن را می خوانند می بینند یک جاهایی از آن غلط است چنانکه همین مردم جاهای دیگر را
غلط نمی گیرند.اگر قضاوت آنها که این کتاب برای آنها آمده در قسمت های صحیح قابل قبول
است قضاوت آنها در قسمت های غلطی که آن را مطابق همین زبانی که آن را می فهمند و
عمری با آن با یکدیگر ارتباط بر قرار کرده اند اشتباه یافته اند هم قابل قبول خواهد بود.
مگر دو انسان برای تفهیم و تفاهم حرف یکدیگر در کسب و کار و زندگی و تدریس و مکالمات
روزمره به مر جع حل اختلاف مراجعه می کنند؟!
اگر قضاوت عمومی را در فهم زبان رایج ملاک ندانیم سنگ روی سنگ بند نمی شود.یکی به
دیگری دشنام می دهد ووقتی با اعتراض طرف مقابل روبرو می شود بگوید منظور من از این
دشنام مدح بوده است برویم پیش مرجع حل اختلاف!
افراد طبق معمول و عرف جامعه با هم قرارداد می نویسند و قول و قرار می گذارند بعد به
بهانه ای به هم می زنند و مدعی می شوند مقصود من از فلان کلمه یک چیز دیگری بوده
است وهمین طور الی آخر که هیچ عاقلی آن را تایید نمی کند.
2-همین آقا در جای دیگر کتابش همین کلمات و قواعد را قبول داشته و بکار برده ولی این جا
از دستش در رفته و غلط نوشته نه اینکه اصلا این قاعده را قبول ندارد که بگوئیم دو نوع
قاعده وجود دارد برویم پیش متخصص تا او بگوید کدام صحیح و کدام غلط است.یعنی قبول
دارد که معرفه نباید صفت نکره شود و صفت و موصوف باید از حیث تذکیر و تانیث با یکدیگر
مطابقت کنند ولی اینجا اشتباه کرده و "جمال ازلیه" و "ببصرالحدید" گفته که غلط است.
3- آیااگر باب این توجیه باز شود هر مدعی باطلی نمیتواند یاوه هایی سرهم کند و در موقع
اعتراض مردم به او مدعی شود قواعد زبان را من تعیین می کنم و شما بیخود کرده اید که به
من ایراد می گیرید. آیا این پذیرفتنی است؟!
4-اگر همین روال فهم عمومی در تفهیم و تفاهم ملاک نیست چرا میرزا ابوالفضل گلپایگانی
با استدلال به سه چهار غلط ادبی منتقد ایقان او رابیسواد خوانده و گفته حرفهایش قابل اعتنا
نیست؟ چرا به مرجع حل اختلاف مراجعه نکرده تا او تشخیص دهد حرف کی درست است
حرف میرزا ابوالفضل گلپایگانی یا حرف شیخ الاسلام تفلیسی؟!
5- شما که گفتید ایقان مثل قرآن نیست که معجزه باشد تا به الفاظش احتجاج شود.اگر
حرف شما را بپذیریم یک کتاب غیر معجزه باید مطابق ادبیات عمومی باشد که مردم آن را
صحیح می پندارند نه اینکه معما باشد که برای فهمش به مرجع حل اختلاف نیاز باشد.
6-مگر اغلاط ایقان یکی دوتاست که حتی با مراجعه به مرجع مورد قبول شما از آن صرفنظر
کنیم ؟ صحبت 154 غلط ادبی است.مگر قابل اغماض است؟!
7- اغلاط معنوی را چه کنیم؟ آن را هم به مرجع حل اختلاف مراجعه کنیم؟!
اینکه اوسخن نادرستی گفته که "همه انبیا توسط علما شهید شدند"را چطور چاره می کنید؟
و همین طور صدها غلط محتوایی که در قسمت های بعد قصد دارم متعرض آنها شوم.
8- آیا شایسته نیست بجای این همه تعصب روی یک متن پر از غلط ادبی و محتوایی و تلاش
برای ماله کشی بر آنها، خود را از تعصبات رها کنیم و عالمانه آن را کنار بگذاریم والحاح نکنیم؟
9- اگر بخواهید می توانم بقیه اغلاط ایقان را بیاورم وشما به هر مرجع حل اختلافی که می
خواهیدمراجعه کنید ببینید چه می گوید بعد خودتان قضاوت کنید؟
10 -تازه جناب شوقی این کتاب را معجزه و منزول در 48 ساعت می داند(که گفتیم ایشان اشتباه
کرده و به استناد خود ایقان میرزا حسینعلی آنرا اقلا در طول دوسال نوشته است) پس این
کتاب حرف های خدا ووحی الهی است و خدا در این گفتگو با مردم جوری حرف زده
که مردم غلط می دانندش و تازه باید یک رسول بفرستد تا حل اختلاف کند و همینطور آن
رسول هم ممکن است حرف هایی بزند که مرجع بعدی باید حل اختلاف کند و تا صبح قیامت
دائما خدا یک رسول بفرستد مطالبی بگوید و باز رسول بعدی رابرای رفع اختلاف روانه کند...
11-به ادله بالا شما نمی توانید ادعا کنید این ها ادبیات واقعی است که حضرت بهاءاله آورده زیرا
لازم است اولا حقانیت او راثابت کنیدو ثانیا هیچکاره بودنش در آن زمان به اعتراف خودش را
توجیه نمائید و بعد بگوئید چرا این ادبیات یکنواخت نیست یعنی در یک صفحه معرفه صفت نکره
می شود ولی در صفحه بعد نمی شود؟! و 154 غلط دیگر را توجیه کنید و در دنباله غلطهای
محتوائی را چاره جوئی نمائید که خیلی از شما موءنه می برد!
12-اگر ازلی ها به شما بهائی ها همین ها را بگویند ودر مورد نقدهایتان به بهانه خدائی بودن
مظهریت ازل که جانشین برحق باب بوده اجازه اعتراض ندهند چه می کنید؟!
شما حق دارید بگوئید اینها ادبیات واقعی است و آنها نه؟!
*******
اما در باره تدریجی بودن کار بهاءاله با ازل.دقت فرمائید بها در موقع نوشتن ایقان خود را
هیچکاره و ازل را مصدر امر و باب را سلطان السلاطین می دانسته نه اینکه شریعتی بیاورد و
احکامش را تدریجی بگوید.چون از آینده هم خبر نداشته القابی به برادرش داده که بعدا در
رقابت به فحش تبدیل نموده این را می گوئید تدریج ومی خواهید عاقلان بپذیرند؟!
******
در مورد دلیل صدق نبودن مخالفت علما در رابطه با مدعیان کاذب ،بنده حرف های خود بهاءاله را
نقد کردم که در 58 صفحه باب اول ایقان آمده و یادم نمی آید خطاب به شما چیزی را نسبت
داده باشم که باید سند آن را ذکر نمایم واز این بابت به شما بدهی داشته باشم.شما میتوانید
مدعی خود بهاءاله باشید که حرفی زده که شما با فطرت خود آن را رد می نمائید و می گوئید
مخالفت عالمان با یک مدعی از راه رسیده به این دلیل که بعضی علما با بعضی انبیا ء سابق هم
مخالفت کرده اند لذادلیل صدق مدعی نمی تواند باشد.ما هم همین را به بهاءاله اعتراض کرده
ایم که هر کس هم مثل شما با فطرت خود غلط بودن آن را در می یابد.
از اطاله کلام عذر می خواهم. می خواستم همه سوالات پاسخ داده شود.موفق باشید.
این قسمت را هم به اجابت پرسش های دوست بهائی" نسیم "
اختصاص می دهم :
پرسیده اند:
"وجود غلط های ادبي در متن ايقان و دليل اين موضوع بر آسماني نبودن آن
در ذيل اين بحث ، هر چند كه ياس خوش بو و خوش خلق ما ، تعدادي از اين غلط ها را ارائه
كردند ، اما من هنوز يك سوال اساسي بي پاسخ برايم مانده كه چون عاقل را اشارتي بس
است ، به اشاره بيان مي كنم و آن هم اين كه ، مبناي ادبيات و بر طرف كننده ي اختلاف
ادبي چه مرجع مشتركي خواهد بود . هنوز جناب ياس به اين موضوع پاسخ قابل اعتنايي
نفرموده اند . اگر پاسخي به ذهن دوستان مسلمان نمي رسد ، بنده موافقم كه اصل اين
بحث ، مسكوت گذاشته شود ."
این عبارت را به شکل دیگری هم مطرح کرده بودند که:
"از همه ی این ها که بگذاریم ، به سوال من در مورد مرجع حل اختلاف پاسخ نداده اید . اگر
بگویم اتفاقا تمام این ها بر روال ادبیات واقعی که حضرت بها الله آورده اند ، عین ادبیات است
و مبانی قبلی غلط بوده است ، چه می گویید ؟ "
در پاسخ این دوست عزیز عرض می کنم:
1-ما اختلافی نداریم که نیاز به مرجع داشته باشیم. کتابی به زبان فارسی و عربی برای
هدایت مردم آمده تا با آنها ارتباط برقرار کند وتفهیم و تفاهم ایجاد نماید.همین مردم وقتی
آن را می خوانند می بینند یک جاهایی از آن غلط است چنانکه همین مردم جاهای دیگر را
غلط نمی گیرند.اگر قضاوت آنها که این کتاب برای آنها آمده در قسمت های صحیح قابل قبول
است قضاوت آنها در قسمت های غلطی که آن را مطابق همین زبانی که آن را می فهمند و
عمری با آن با یکدیگر ارتباط بر قرار کرده اند اشتباه یافته اند هم قابل قبول خواهد بود.
مگر دو انسان برای تفهیم و تفاهم حرف یکدیگر در کسب و کار و زندگی و تدریس و مکالمات
روزمره به مر جع حل اختلاف مراجعه می کنند؟!
اگر قضاوت عمومی را در فهم زبان رایج ملاک ندانیم سنگ روی سنگ بند نمی شود.یکی به
دیگری دشنام می دهد ووقتی با اعتراض طرف مقابل روبرو می شود بگوید منظور من از این
دشنام مدح بوده است برویم پیش مرجع حل اختلاف!
افراد طبق معمول و عرف جامعه با هم قرارداد می نویسند و قول و قرار می گذارند بعد به
بهانه ای به هم می زنند و مدعی می شوند مقصود من از فلان کلمه یک چیز دیگری بوده
است وهمین طور الی آخر که هیچ عاقلی آن را تایید نمی کند.
2-همین آقا در جای دیگر کتابش همین کلمات و قواعد را قبول داشته و بکار برده ولی این جا
از دستش در رفته و غلط نوشته نه اینکه اصلا این قاعده را قبول ندارد که بگوئیم دو نوع
قاعده وجود دارد برویم پیش متخصص تا او بگوید کدام صحیح و کدام غلط است.یعنی قبول
دارد که معرفه نباید صفت نکره شود و صفت و موصوف باید از حیث تذکیر و تانیث با یکدیگر
مطابقت کنند ولی اینجا اشتباه کرده و "جمال ازلیه" و "ببصرالحدید" گفته که غلط است.
3- آیااگر باب این توجیه باز شود هر مدعی باطلی نمیتواند یاوه هایی سرهم کند و در موقع
اعتراض مردم به او مدعی شود قواعد زبان را من تعیین می کنم و شما بیخود کرده اید که به
من ایراد می گیرید. آیا این پذیرفتنی است؟!
4-اگر همین روال فهم عمومی در تفهیم و تفاهم ملاک نیست چرا میرزا ابوالفضل گلپایگانی
با استدلال به سه چهار غلط ادبی منتقد ایقان او رابیسواد خوانده و گفته حرفهایش قابل اعتنا
نیست؟ چرا به مرجع حل اختلاف مراجعه نکرده تا او تشخیص دهد حرف کی درست است
حرف میرزا ابوالفضل گلپایگانی یا حرف شیخ الاسلام تفلیسی؟!
5- شما که گفتید ایقان مثل قرآن نیست که معجزه باشد تا به الفاظش احتجاج شود.اگر
حرف شما را بپذیریم یک کتاب غیر معجزه باید مطابق ادبیات عمومی باشد که مردم آن را
صحیح می پندارند نه اینکه معما باشد که برای فهمش به مرجع حل اختلاف نیاز باشد.
6-مگر اغلاط ایقان یکی دوتاست که حتی با مراجعه به مرجع مورد قبول شما از آن صرفنظر
کنیم ؟ صحبت 154 غلط ادبی است.مگر قابل اغماض است؟!
7- اغلاط معنوی را چه کنیم؟ آن را هم به مرجع حل اختلاف مراجعه کنیم؟!
اینکه اوسخن نادرستی گفته که "همه انبیا توسط علما شهید شدند"را چطور چاره می کنید؟
و همین طور صدها غلط محتوایی که در قسمت های بعد قصد دارم متعرض آنها شوم.
8- آیا شایسته نیست بجای این همه تعصب روی یک متن پر از غلط ادبی و محتوایی و تلاش
برای ماله کشی بر آنها، خود را از تعصبات رها کنیم و عالمانه آن را کنار بگذاریم والحاح نکنیم؟
9- اگر بخواهید می توانم بقیه اغلاط ایقان را بیاورم وشما به هر مرجع حل اختلافی که می
خواهیدمراجعه کنید ببینید چه می گوید بعد خودتان قضاوت کنید؟
10 -تازه جناب شوقی این کتاب را معجزه و منزول در 48 ساعت می داند(که گفتیم ایشان اشتباه
کرده و به استناد خود ایقان میرزا حسینعلی آنرا اقلا در طول دوسال نوشته است) پس این
کتاب حرف های خدا ووحی الهی است و خدا در این گفتگو با مردم جوری حرف زده
که مردم غلط می دانندش و تازه باید یک رسول بفرستد تا حل اختلاف کند و همینطور آن
رسول هم ممکن است حرف هایی بزند که مرجع بعدی باید حل اختلاف کند و تا صبح قیامت
دائما خدا یک رسول بفرستد مطالبی بگوید و باز رسول بعدی رابرای رفع اختلاف روانه کند...
11-به ادله بالا شما نمی توانید ادعا کنید این ها ادبیات واقعی است که حضرت بهاءاله آورده زیرا
لازم است اولا حقانیت او راثابت کنیدو ثانیا هیچکاره بودنش در آن زمان به اعتراف خودش را
توجیه نمائید و بعد بگوئید چرا این ادبیات یکنواخت نیست یعنی در یک صفحه معرفه صفت نکره
می شود ولی در صفحه بعد نمی شود؟! و 154 غلط دیگر را توجیه کنید و در دنباله غلطهای
محتوائی را چاره جوئی نمائید که خیلی از شما موءنه می برد!
12-اگر ازلی ها به شما بهائی ها همین ها را بگویند ودر مورد نقدهایتان به بهانه خدائی بودن
مظهریت ازل که جانشین برحق باب بوده اجازه اعتراض ندهند چه می کنید؟!
شما حق دارید بگوئید اینها ادبیات واقعی است و آنها نه؟!
*******
اما در باره تدریجی بودن کار بهاءاله با ازل.دقت فرمائید بها در موقع نوشتن ایقان خود را
هیچکاره و ازل را مصدر امر و باب را سلطان السلاطین می دانسته نه اینکه شریعتی بیاورد و
احکامش را تدریجی بگوید.چون از آینده هم خبر نداشته القابی به برادرش داده که بعدا در
رقابت به فحش تبدیل نموده این را می گوئید تدریج ومی خواهید عاقلان بپذیرند؟!
******
در مورد دلیل صدق نبودن مخالفت علما در رابطه با مدعیان کاذب ،بنده حرف های خود بهاءاله را
نقد کردم که در 58 صفحه باب اول ایقان آمده و یادم نمی آید خطاب به شما چیزی را نسبت
داده باشم که باید سند آن را ذکر نمایم واز این بابت به شما بدهی داشته باشم.شما میتوانید
مدعی خود بهاءاله باشید که حرفی زده که شما با فطرت خود آن را رد می نمائید و می گوئید
مخالفت عالمان با یک مدعی از راه رسیده به این دلیل که بعضی علما با بعضی انبیا ء سابق هم
مخالفت کرده اند لذادلیل صدق مدعی نمی تواند باشد.ما هم همین را به بهاءاله اعتراض کرده
ایم که هر کس هم مثل شما با فطرت خود غلط بودن آن را در می یابد.
از اطاله کلام عذر می خواهم. می خواستم همه سوالات پاسخ داده شود.موفق باشید.
-
- پست: 14
- تاریخ عضویت: سهشنبه 28 شهریور 1385, 9:37 pm
با عرض الله ابهی خدمت نسیم عزیز و عرض سلام خدمت یاس گرامی
از مباحثه شما دو عزیز بسیار لذت بردم و اگر اجازه میدهید یک مطلب کوتاه عنوان میکنم و ادامه این تاپیک را به شما گرامیان میسپارم.
بنده از ابتدا نمیخواستم درباره این تاپیک نظری بدهم چون از نظر من این کار جلوه ناخوشایندی داشت اما چون اصرار یاس عزیز را بر اغلاط املایی دیدم بر آن شدم تا مطلبی را عرض کنم .
یاس گرامی با سپاس از مطالبی که ارائه دادین اما فکر میکنم بدانید ،در آن زمان که قرآن بر حضرت محمد نازل شد مشرکان و کافران همچنین علمای یهود و مسیح آنرا شعر خوانند و در قرآن به برخی از این مسائل اشاره شده و پیامبر را با القاب مختلف خطاب کردند و شروع کردند به غلط گیری از جای جای قرآن و فکر میکنم هنوز در برخی از کتب ردیه نویس مسیحی و یهودی در این باره مطالبی باشد و کاملا هم درسته و واقعا در قرآن غلط املایی داریم اما باز هم قرآن کلام خداست و هم شما و هم ما((دیانت بهایی)) به آن اعتقاد کامل داریم و مطمئنن در این کار حکمتی است.
بنده هم از ابتدا نمیخواستم این مسئله را عنوان کنم زیرا غلط گیری بر کلام خدا کاری بسیار ناشایست و ناپسند است اما چون اصرار شما بر این مطلب را دیدم خواستم عرض کنم در قرآن هم اغلاط املایی وجود دارد و همچنین رعایت نشدن قواعد عربی که در صدر اسلام علما نمیدانستند چرا اینچنین است اما با ظهور دیانت بهایی معلوم شد چرا چنین شده است و بنده بعد از ماه مبارک رمضان تنها به خاطر اصرار شما به 1 نمونه اشاره میکنم زیرا عنوان کردن همچین مطالبی واقعا شرم آور است که بخواهیم از کلام خدا ایراد بگیریم.
بنده در آیه ای از قرآن اشاره به کلمه ای میکنم که غلط نوشته شده و علمای اسلام نتوانستند علت را بیابند ولی با ظهور دین بهایی علت معلوم گشت که آنرا هم برای شما اثبات میکنم .و آن کلمه طوری عنوان شده تا ترتیبی از حروف را تشکیل دهد و آن حرف هم طوری تشکیل شده اند که اشاره به ظهور جدید میکنند.
البته نسیم گرامی در قبل هم اشاره کردند ایقان کتاب اصلی و معجزه حضرت بهاالله نیست اما قرآن معجزه و مطمئنن کلام الهی است پس نباید در کلام خدا غلطی باشد اما هست و چیزی جز حکمت خداوندی در آن راه ندارد.
ولی به شخصه دوست ندارم حتی به آن بپردازم چون اشکال گیری بر کلام خدا کاملا اشتباه است و مطمئنن حکمتی در این کار است که بعد ها مشخص خواهد شد ولی اگر تمایل داشته باشید بعد از ماه مبارک آنرا برای شما و دوستان نقل میکنم اگر هم که لازم نمیدانید شما به ادامه مباحثه خود بپردازید زیرا اصرار بر غلط گیری را اصلا صحیح نمیدانم.الان هم در زیر کتاب ایقان را برای دریافت قرار دادم تا هر کدام از دوستان تمایل دارند دریافت کنند و بخوانند زیرا بر اثر خواندن این کتاب خیلی از افراد روشن دل به حقانیت دین بهایی ایمان آورده اند.
http://www.p30data..persiangig.com/bahai/ketab/ighan.zip
با رجای تایید موفق و موید باشید.
از مباحثه شما دو عزیز بسیار لذت بردم و اگر اجازه میدهید یک مطلب کوتاه عنوان میکنم و ادامه این تاپیک را به شما گرامیان میسپارم.
بنده از ابتدا نمیخواستم درباره این تاپیک نظری بدهم چون از نظر من این کار جلوه ناخوشایندی داشت اما چون اصرار یاس عزیز را بر اغلاط املایی دیدم بر آن شدم تا مطلبی را عرض کنم .
یاس گرامی با سپاس از مطالبی که ارائه دادین اما فکر میکنم بدانید ،در آن زمان که قرآن بر حضرت محمد نازل شد مشرکان و کافران همچنین علمای یهود و مسیح آنرا شعر خوانند و در قرآن به برخی از این مسائل اشاره شده و پیامبر را با القاب مختلف خطاب کردند و شروع کردند به غلط گیری از جای جای قرآن و فکر میکنم هنوز در برخی از کتب ردیه نویس مسیحی و یهودی در این باره مطالبی باشد و کاملا هم درسته و واقعا در قرآن غلط املایی داریم اما باز هم قرآن کلام خداست و هم شما و هم ما((دیانت بهایی)) به آن اعتقاد کامل داریم و مطمئنن در این کار حکمتی است.
بنده هم از ابتدا نمیخواستم این مسئله را عنوان کنم زیرا غلط گیری بر کلام خدا کاری بسیار ناشایست و ناپسند است اما چون اصرار شما بر این مطلب را دیدم خواستم عرض کنم در قرآن هم اغلاط املایی وجود دارد و همچنین رعایت نشدن قواعد عربی که در صدر اسلام علما نمیدانستند چرا اینچنین است اما با ظهور دیانت بهایی معلوم شد چرا چنین شده است و بنده بعد از ماه مبارک رمضان تنها به خاطر اصرار شما به 1 نمونه اشاره میکنم زیرا عنوان کردن همچین مطالبی واقعا شرم آور است که بخواهیم از کلام خدا ایراد بگیریم.
بنده در آیه ای از قرآن اشاره به کلمه ای میکنم که غلط نوشته شده و علمای اسلام نتوانستند علت را بیابند ولی با ظهور دین بهایی علت معلوم گشت که آنرا هم برای شما اثبات میکنم .و آن کلمه طوری عنوان شده تا ترتیبی از حروف را تشکیل دهد و آن حرف هم طوری تشکیل شده اند که اشاره به ظهور جدید میکنند.
البته نسیم گرامی در قبل هم اشاره کردند ایقان کتاب اصلی و معجزه حضرت بهاالله نیست اما قرآن معجزه و مطمئنن کلام الهی است پس نباید در کلام خدا غلطی باشد اما هست و چیزی جز حکمت خداوندی در آن راه ندارد.
ولی به شخصه دوست ندارم حتی به آن بپردازم چون اشکال گیری بر کلام خدا کاملا اشتباه است و مطمئنن حکمتی در این کار است که بعد ها مشخص خواهد شد ولی اگر تمایل داشته باشید بعد از ماه مبارک آنرا برای شما و دوستان نقل میکنم اگر هم که لازم نمیدانید شما به ادامه مباحثه خود بپردازید زیرا اصرار بر غلط گیری را اصلا صحیح نمیدانم.الان هم در زیر کتاب ایقان را برای دریافت قرار دادم تا هر کدام از دوستان تمایل دارند دریافت کنند و بخوانند زیرا بر اثر خواندن این کتاب خیلی از افراد روشن دل به حقانیت دین بهایی ایمان آورده اند.
http://www.p30data..persiangig.com/bahai/ketab/ighan.zip
با رجای تایید موفق و موید باشید.
-
- پست: 14
- تاریخ عضویت: سهشنبه 28 شهریور 1385, 9:37 pm
در لینک بالا دو علامت . قرار گرفته که باید یکی از آنها را حذف کنید. لینک زیر صحیح میباشد.
http://www.p30data.persiangig.com/bahai/ketab/ighan.zip
http://www.p30data.persiangig.com/bahai/ketab/ighan.zip
-
- پست: 14
- تاریخ عضویت: یکشنبه 12 شهریور 1385, 11:39 pm
1- از این آقای بهائی در خواست می شود که مسیر اصلی بحث را منحرف نکنند.
شما بارها اعلام کرده اید پذیرش بلاشرط قر ان از اصول مسلم فکری بهائیان است . بنابراین تمامیت قرآن مورد قبول مشترک بهائیان و مسلمانان است. اختلاف ما بر سر الهی بودن ویا نبودن کتاب ایقان می باشد. این ملا ک را هم قرآن به ما یاد داده است.
2 - قطعا تشکیلات بهائیت از اینکه شما به قرآن تهمت غلط بودن میزنید به شما تذکر خواهند داد.
3 - قبل از شماها یهودیان .
اگر می توانستند و مسیحیان منتظر و مترصد اشکال گیری به قرآن بوده اندو اگر می توانستند در همین مدت یکهزار و جهار صد سال به معارضه با قرآن بر میخاستند .
شما بارها اعلام کرده اید پذیرش بلاشرط قر ان از اصول مسلم فکری بهائیان است . بنابراین تمامیت قرآن مورد قبول مشترک بهائیان و مسلمانان است. اختلاف ما بر سر الهی بودن ویا نبودن کتاب ایقان می باشد. این ملا ک را هم قرآن به ما یاد داده است.
2 - قطعا تشکیلات بهائیت از اینکه شما به قرآن تهمت غلط بودن میزنید به شما تذکر خواهند داد.
3 - قبل از شماها یهودیان .
اگر می توانستند و مسیحیان منتظر و مترصد اشکال گیری به قرآن بوده اندو اگر می توانستند در همین مدت یکهزار و جهار صد سال به معارضه با قرآن بر میخاستند .
-
- فعّال
- پست: 251
- تاریخ عضویت: سهشنبه 31 مرداد 1385, 2:57 pm
اولا بسیار خشنود و خوشحالم که لحن و حتی قلم جناب میلیاردر تفاوت بسیار زیادی کرده است. از ایشان تشکر می کنم. ثانیا خدمت ایشان و همه عزیزان بهایی عرض می کنم که قرآن که کلام خداست یک ملاک اصلی و کلی به ما داده است (که قبلا هم در بحث تحریف کتاب مقدس کنونی، خدمت همین جناب میلیاردر عرض کرده بودم ولی ایشان کم توجهی و کم لطفی فرموده و به آن توجه نکرده و مکرر به عنوان سئوال پاسخ داده نشده مطرح می فرمایند) و آن ملاک این است: اگر این کتاب از جانب غیر خدا باشد، در آن اختلاف فراوان خواهید دید. دوستان گرامی، این یک ملاک و میزان اصلی و کلی و اساسی است. هر کتابی که ادعای الهی و آسمانی بودن بکند، اگر دارای تناقض و اشتباه آشکار و روشن بود، حتما از جانب خدا نیست. از این نکته اصلا واهمه نداشته باشید. حتی اگر قرآن دارای تناقض و اشتباه باشد، بی تردید از جانب خدا نیست. این را خود قرآن می فرماید بنابراین اگر در کتاب اقدس شاهد وجود اشتباه و تناقض و خلاف بودیم، بی تردید حکم می کنیم که از جانب خدا نیست. حرف ندارد. ملاک است، میزان است، و مع الاسف ایقان پر است از غلط های آشکار و حتی استناد دروغین آیه ی قرآن یعنی آیه ای که اصلا در قرآن وجود ندارد، در ایقان به عنوان آیه ی قرآن آورده شده است!! این گونه موارد دلیل بر غیر خدایی و غیر آسمانی بودن یک کتاب است. کتاب خدا عاری از اشتباه است. ملاک اشتباه هم ادبیات مورد اتفاق هر قومی است که آن کتاب به زبان آن قوم نازل شده است و چون جناب بهاء الله کتاب ایقان را به زبان عربی و فارسی( با هم) نازل فرموده است، ملاک صحت و سقم آن، ادبیات مسلم و درست فارسی و عربی است.
-
- پست: 14
- تاریخ عضویت: سهشنبه 28 شهریور 1385, 9:37 pm
دوست عزیز یعقوب جان بحث تاپیک هم همین است و الهی بودن ایقان در حال بررسی به وسیله اغلاط آن است بنده هم عنوان کردم این ملاک درستی نیست زیرا قرآن هم اغلاط املایی دارد ولی کلامی از طرف خداوند است.
بنده به قرآن تهمت غلط بودن نزدم و اشاره هم کردم که آنرا قبول دارم و الان هم میگویم در ابتدا همگفتم برای چه نمیخواستم در این تاپیک شرکت کنم زیرا شرم دارم آنرا عنوان کنم ولی اصرار یاس عزیز باعث شد ایت تذکر دوستانه را عنوان کنم.دوست عزیز همیشه در ابتدا چیزی که میاید جلب توجه میکند ولی وقتی جهانی شد و همه آنرا قبول کردند دیگر نیازی به ضربه نیست.
موفق باشید.
((باز هم میگویم قرآن از نظر من کلام خداست و آنرا کاملا قبول دارم ولی ملاک بررسی کتاب ایقان از روی اغلاط درست نمیباشد زیرا قرآن هم شامل اغلاطی میباشد))
بنده به قرآن تهمت غلط بودن نزدم و اشاره هم کردم که آنرا قبول دارم و الان هم میگویم در ابتدا همگفتم برای چه نمیخواستم در این تاپیک شرکت کنم زیرا شرم دارم آنرا عنوان کنم ولی اصرار یاس عزیز باعث شد ایت تذکر دوستانه را عنوان کنم.دوست عزیز همیشه در ابتدا چیزی که میاید جلب توجه میکند ولی وقتی جهانی شد و همه آنرا قبول کردند دیگر نیازی به ضربه نیست.
موفق باشید.
((باز هم میگویم قرآن از نظر من کلام خداست و آنرا کاملا قبول دارم ولی ملاک بررسی کتاب ایقان از روی اغلاط درست نمیباشد زیرا قرآن هم شامل اغلاطی میباشد))
-
- پست: 0
- تاریخ عضویت: سهشنبه 18 مهر 1385, 1:30 am
عزيزان بررسي اين مسائل وقتي معنا داره كه همه ما بهائيت رو به عنوان يك دين قبول داشته باشيم. و به نظر من صحبت در مورد كتاب هاي اين دين به معني اينه كه همه ما به رسميت اين دين معتقد شديم.لطفا سعي كنيد درست و طبق اصول بحث پيش برين و يادتون باشه كه من هم بعضي از مواردي كه اين ميلي جوان بهش اشاره ميكنه ديدم و يه سري رو قبول دارم. موفق باشيد. به اميد اينكه به يك نتيجه واحد برسيم.
-
- فعّال
- پست: 251
- تاریخ عضویت: سهشنبه 31 مرداد 1385, 2:57 pm
میلیاردر عزیز هر چند مخاطب سرکار جناب یعقوب است، اما جسارتا خدمت شما عرض می کنم: هنوز الهی و آسمانی بودن کتاب ایقان اثبات نشده است. و از قضا یکی از راه های اثبات آسمانی بودن این کتاب آن است که در آن اشتباه و تناقض نباشد. اگر خدا غلط حرف بزند و یا خیلی معذرت می خواهم، دروغی را به کتاب دیگرش خودش( یعنی قرآن) نسبت بدهد، به نظر شما این دلیل بر زمینی و بشری بودن این کتاب نیست؟ مطلب خیلی روشن است. نیست؟
-
- پست: 14
- تاریخ عضویت: سهشنبه 28 شهریور 1385, 9:37 pm
دوست عزیز جناب جویا بنده هم همین را عرض میکنم گفتم ملاک برای الهی بودن کتاب ایقان اغلاط نیست زیرا در قرآن هم اغلاطی وجود دارد.
جناب جویا من فکر میکردم شما به اغلاط قرآنی آشنایی دارید اما میبینم با صراحت تمام عنوان میکنید اگر قرآن هم دارای غلط باشد یعنی از سوی خدا نیست!! از این حرف خود مطمئنید؟؟
جویا جان امیدوارم منظور دیگری داشته باشید زیرا اگر من اغلاط قرآنی را ذکر کنم در نتیجه شما باید منکر قرآن شوید.
((در تصمیم خود تجدید نظر کنید جویای عزیز))
موفق باشید.
جناب جویا من فکر میکردم شما به اغلاط قرآنی آشنایی دارید اما میبینم با صراحت تمام عنوان میکنید اگر قرآن هم دارای غلط باشد یعنی از سوی خدا نیست!! از این حرف خود مطمئنید؟؟
جویا جان امیدوارم منظور دیگری داشته باشید زیرا اگر من اغلاط قرآنی را ذکر کنم در نتیجه شما باید منکر قرآن شوید.
((در تصمیم خود تجدید نظر کنید جویای عزیز))
موفق باشید.
-
- فعّال
- پست: 251
- تاریخ عضویت: سهشنبه 31 مرداد 1385, 2:57 pm
دوست عزیز جناب میلیاردر با عرض پوزش فراوان باید به اطلاع سرکار برسانم که اولا گمان نمی کنم خود حضرت عالی شخصا در آن حد از سواد و معلومات باشید که در این باره چیزی بدانید. چون گویا فراموش کرده اید که جناب عالی حتی در املا و انشای فارسی کلی مشکلات دارید. در نتیجه به نظر نمی رسد حتی در بحث اغلاط ادبی ایقان که اغلب عربی است و گویا شما هم از این زبان سررشته ای ندارید، بتوانید صاحب نظر باشید. چه برسد به قرآن! بنابراین خواهش می کنم اصلا وارد این مقوله نشوید چون کار دشوار می شود. از آن رو که شما چون زبان فارسی را هم به صورت ادبی و علمی خیلی نمی دانید، نمی توانید در باره ی اغلاط ادبی قرآن نظر بدهید. کسی می تواند این کار را بکند که سواد عربی خوبی داشته باشد و جناب عالی گویا متاسفانه فاقد این دانش هستید.
ثانیا باز هم که مانند مباحث دیگر می خواهید از بررسی مطالب بهائیت سرباز بزنید. دوست عزیز همان طور که جناب یعقوب هم فرموده اند، غلط یا درست،شما به حقانیت قرآن اعتقاد دارید. در این موضوع هر دو مشترک هستیم. اما در باره ی ایقان شما آن را آسمانی می دانید اما ما نمی دانیم و چنان که عرض کردم یکی از راه های دانستن درستی مدعای شما مبنی بر آسمانی بودن ایقان بررسی محتوای این کتاب است اعم از محتوای علمی( که به نظر شخص بنده آن مهم تر است) و محتوای ادبی. بنابر این اجازه بدهید این بحث هم چنان ادامه پیدا کند شاید خود شما به خود آمدید و دیدید که وجود این اشتباهات فاحش در یک کتاب آسمانی محل تامل است.
ثالثا اگر مانند دیگر مباحث، پس از آن که شما به وجود غلط ادبی در ایقان اعتراف کردید( من به این اعتراف کردن بسیار علاقه مندم، چون دلیل حق جویی و حق طلبی است. یادتان باشد جادوگران فرعون هم پس از دیدن بینه ی موسی، مردانه اعتراف کردند و به او ایمان آوردند. اعتراف کردن به حق بسیار چیز خوبی است و مردانگی عجیبی می طلبد) و پذیرفتید که این امر دلیل بر زمینی و بشری بودن این کتاب است، به بررسی اغلاط قرآن می پردازیم و اگر هم در قرآن همین را دیدیم از قرآن هم دست می شوییم. آری دوست من این یک ملاک است. بگذار اول تکلیف ایقان روشن شود، به سراغ قرآن هم می رویم.
ثانیا باز هم که مانند مباحث دیگر می خواهید از بررسی مطالب بهائیت سرباز بزنید. دوست عزیز همان طور که جناب یعقوب هم فرموده اند، غلط یا درست،شما به حقانیت قرآن اعتقاد دارید. در این موضوع هر دو مشترک هستیم. اما در باره ی ایقان شما آن را آسمانی می دانید اما ما نمی دانیم و چنان که عرض کردم یکی از راه های دانستن درستی مدعای شما مبنی بر آسمانی بودن ایقان بررسی محتوای این کتاب است اعم از محتوای علمی( که به نظر شخص بنده آن مهم تر است) و محتوای ادبی. بنابر این اجازه بدهید این بحث هم چنان ادامه پیدا کند شاید خود شما به خود آمدید و دیدید که وجود این اشتباهات فاحش در یک کتاب آسمانی محل تامل است.
ثالثا اگر مانند دیگر مباحث، پس از آن که شما به وجود غلط ادبی در ایقان اعتراف کردید( من به این اعتراف کردن بسیار علاقه مندم، چون دلیل حق جویی و حق طلبی است. یادتان باشد جادوگران فرعون هم پس از دیدن بینه ی موسی، مردانه اعتراف کردند و به او ایمان آوردند. اعتراف کردن به حق بسیار چیز خوبی است و مردانگی عجیبی می طلبد) و پذیرفتید که این امر دلیل بر زمینی و بشری بودن این کتاب است، به بررسی اغلاط قرآن می پردازیم و اگر هم در قرآن همین را دیدیم از قرآن هم دست می شوییم. آری دوست من این یک ملاک است. بگذار اول تکلیف ایقان روشن شود، به سراغ قرآن هم می رویم.
-
- پست: 14
- تاریخ عضویت: سهشنبه 28 شهریور 1385, 9:37 pm
جویای عزیز بنده که بارها خدمت شما عرض کردم بی سوادم.اما احتمالا با اینکه بیسوادم میتوانم در هر مباحثه ای با شما شرکت کنم.
جویای عزیز مطالب شما در بر گیرنده موضوع خاصی نبود و دوباره مرا متهم کردید که میخواهم مسائل دیانتم بررسی نشود اگر اینگونه بود کتاب ایقان را قرار نمیدادم.
جویا جان 1یک سئوال از شما میکنم اگر از قرآن یک نمونه غلط عربی برای شما عنوان کنم آیا از آن به گفته خود دست میشوییید؟؟((فقط و فقط یک نمونه برای صدق ادعای خود بعد از ماه مبارک قرار خواهم داد چون شدیدا از این کار شرم دارم))
امیدوارم حداقل به این سئوال من پاسخ دهید.
بنده بحثی در مورد این تاپیک ندارم فقط مجددا عنوان میکنم ملاک الهی بودن کتاب ایقان اغلاط آن نیست زیرا قرآن هم که هر دوی ما اعتقاد راسخ به آن داریم دارای اغلاط املایی هست ولی کلامی از سوی خداست و فعلا جوابی جز حکمت خداوندی ندارد.شما که به کتاب ایقان اعتقادی ندارید و قرآن را قبول دارید و میفرمایید چون از سوی خداست نباید غلطی داشته باشد که کاملا این حرف اشتباه است.
جویای عزیز ممنونم میشم به سئوالم جواب بدهید چون برای من خیلی جالبه بدونم آیا واقعا بعد از عنوان شدن غلط از کتاب خدا دست بر میدارید یا خیر.
شب خوش موفق باشید.
جویای عزیز مطالب شما در بر گیرنده موضوع خاصی نبود و دوباره مرا متهم کردید که میخواهم مسائل دیانتم بررسی نشود اگر اینگونه بود کتاب ایقان را قرار نمیدادم.
جویا جان 1یک سئوال از شما میکنم اگر از قرآن یک نمونه غلط عربی برای شما عنوان کنم آیا از آن به گفته خود دست میشوییید؟؟((فقط و فقط یک نمونه برای صدق ادعای خود بعد از ماه مبارک قرار خواهم داد چون شدیدا از این کار شرم دارم))
امیدوارم حداقل به این سئوال من پاسخ دهید.
بنده بحثی در مورد این تاپیک ندارم فقط مجددا عنوان میکنم ملاک الهی بودن کتاب ایقان اغلاط آن نیست زیرا قرآن هم که هر دوی ما اعتقاد راسخ به آن داریم دارای اغلاط املایی هست ولی کلامی از سوی خداست و فعلا جوابی جز حکمت خداوندی ندارد.شما که به کتاب ایقان اعتقادی ندارید و قرآن را قبول دارید و میفرمایید چون از سوی خداست نباید غلطی داشته باشد که کاملا این حرف اشتباه است.
جویای عزیز ممنونم میشم به سئوالم جواب بدهید چون برای من خیلی جالبه بدونم آیا واقعا بعد از عنوان شدن غلط از کتاب خدا دست بر میدارید یا خیر.
شب خوش موفق باشید.