آشنایی با کتاب ایقان

قفل شده
yas
فعّال
پست: 216
تاریخ عضویت: دوشنبه 23 مرداد 1385, 2:04 pm

پست توسط yas »

جناب متین
کتاب مذکور که توبه نامه باب را درج نموده است کتاب کشف الغطاء می باشد.مراجعه بفر مائید ببینید این مبلغ بزرگ بهائی دروغ نوشته است یا راست. شماره صفحه آن را نمی نویسم تا کمی تحقیق و مطالعه بفر مائید چیزی که خیلی دوست داریم دوستان بهائی انجام دهند.
jooya
فعّال
پست: 251
تاریخ عضویت: سه‌شنبه 31 مرداد 1385, 2:57 pm

پست توسط jooya »

جناب سربیر از آن جا که مطلب مورد اشاره ی جناب انصاری از اهمیت ویژه ای برخوردار است و به سیاست های کلی سایت مربوط می شود، خواهشمند است اجازه فرمایید مطلبی که بنده به نوعی در تایید فرمایش ایشان درج می کنم در این تاپیک بیاید.

ما، به عنوان شیعه ی دوازده امامی بر اساس توقیع شریف حضرت ولی عصر معتقدیم که:

وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِيهَا إِلَى رُوَاةِ حَدِيثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِي عَلَيْكُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ ‏اللَّه‏

و اما در حوادثی که واقع می شود، به راویان حدیث ما مراجعه کنید. آنان حجت من بر شمایند و من نیز حجت خدایم.

امام صادق علیه السلام نیز در ضرورت رجوع به فقیهان واجد شرائط چنین می فرماید:

فَأَمَّا مَنْ كَانَ مِنَ الْفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفْسِهِ حَافِظاً لِدِينِهِ مُخَالِفاً عَلَى هَوَاهُ مُطِيعاً لِأَمْرِ مَوْلَاهُ ‏فَلِلْعَوَامِّ

أَنْ يُقَلِّدُوهُ وَ ذَلِكَ لَا يَكُونُ إِلَّا بَعْضَ فُقَهَاءِ الشِّيعَةِ لَا كُلَّهُم‏

و اما کسانی از فقیهان که خویشتن دار و حافظ دین و مخالف هوای نفس و مطیع امام زمان اند، پس بر مردم عادی و عوام است که از آنان پیروی کنند. البته این ویژگی ها در باره ی بعضی از فقیهان شیعه مطرح است نه در باره ی همه آنان.

بر اساس این بیانات و نیز سفارش هایی از این قبیل، ما معتقدیم که در دوران غیبت امام زمان علیه السلام باید از مراجع عظام تقلید، تبعیت و پیروی کنیم. بی تردید تمامی مراجع تقلید کار و تلاش علمی و فرهنگی را در ترویج دین و نیز در دفاع از کیان اعتقادی مسلمین، ضروری و لازم می دانند. من در همان نوشته ی نخست از شما درخواست کرده بودم که قبول زحمت بفرمایید و روش این سایت را به اطلاع مرجع محترمی که از او تقلید می کنید، برسانید و بگویید که عده ای از شیعیان معتقد به مرجعیت، مشغول دفاع علمی و فرهنگی از کیان اسلام و امام زمان علیه السلام هستند و نظر ایشان را جویا شوید و ما را هم مطلع فرمایید تا تکلیف خودمان را بدانیم.
نکته ی اخری که می خواهم به عرض و اطلاع شما و دیگر عزیزان برسانم آن است که علی علیه السلام خطاب به کمیل بن زیاد نخعی می فرماید:
العلم حاکم و المال محکوم علیه .
علم حاکم است و مال محکوم علم است.
بر اساس این فرمایش و نیز بر اساس آن چه که پیش از این عرض کردم، در این زمانه که دوران دوران برخورد اندیشه ها و فرهنگ هاست، یکی زا راه های مقابله با استکبار، مبارزه ی فرهنگی و فکری است. اگر مسلمانان و جوانان مسلمان نسبت به مبانی فکری و اعتقادی خویش استوار و پایدار بمانند، بی تردید کمر استکبار می شکند. استکبار علاوه بر مبارزات نظامی و لشکر کشی و کارهای سیاسی و اقتصادی و غیره و غیره، کار فرهنگی را نیز در اولویت کارهایش دارد. دوست من کار فرهنگی را کم ندانید. یادتان باشد که وقتی هارون الرشید، مناظره ی هشام بن حکم، شاگرد امام صادق و کاظم علیهما السلام را شنید، گفت: زبان هشام برای موسی بن جعفر از صدهزار مرد شمشیر زن، کاری تر است.
jooya
فعّال
پست: 251
تاریخ عضویت: سه‌شنبه 31 مرداد 1385, 2:57 pm

پست توسط jooya »

دوستان عزیز و نیز جناب متین به عرض می رسانم که کتاب کشف الغطاء یکی از کتاب های مبلغ شهیر و نویسنده ی نامدار بهایی ابوالفضائل گلپایگانی است. متن توبه ی نامه ی باب در این کتاب درج شده است. لطفا شما خودتان از بزرگترهای بهایی بخواهید این کتاب را به شما نشان دهند. کسی نمی تواند منکر وجود این کتاب شود. منتهی متاسفانه به خاطر خطای بزرگی که میرزا ابوالفضائل در درج متن توبه نامه ی باب در آن مرتکب شده است، باعث گردیده تا بهائییت این کتاب را جمع آوری کند. نسخه های این کتاب نایاب است، و یافتن آن به این سادگی امکان ندارد، اما من خود، این مطلب را در این کتاب پیش از این دیده ام. از آن مهم تر این که اگر به راستی شما در پی تحری و یافتن حقیقت اید، مطلع باشید که نسخه ی اصلی توبه نامه ی باب هم اینک در مدارک تاریخی و اسناد ملی مملکتی در مجلس شورا موجود است، می توانید مراجعه کنید و آن را ببینید. اما از همه ی این حرف ها گذشته، دیگر اعترافات باب در باره ی امام زمان و قائمیت محمد بن الحسن العسکری، کم از توبه نامه ی او نیست. خو شبختانه این اعترافات موجود است و حتی در کتاب های بهایی مانند رحیق مختوم که من آن را دارم، آمده است. کار راحت تر آن است که به این مدارک مراجعه کنید و اقرارهای روشن باب را در باره ی امام زمان علیه السلام بخوانید.
matin
پست: 0
تاریخ عضویت: شنبه 22 مهر 1385, 10:54 am

پست توسط matin »

الله ابهی
از دل سوزی خانوم یاس خیلی ممنون .
واقعا شما با این روش بی نظیر خود ، موفق شدید که درهای تحقیق را به روی تمام عالم بهایی باز کنید . خوب سردبیر هم که رفاقتش با شما مشخص است و توهین به این آشکاری به بهاییت را نه می صرفد که ببیند و نه جرات می کند که حذف کند . ( هر چند هر دو یک نفرند . )
شما فکری برای تحقیق در میان مسلمانان کشور خودتان بکنید که میانگین مطالعه در آن ها کمتر از یک ساعت در طول سال است . ( قبول ندارید به مصاحبه های سال گذشته ی نویسنده ی معروف مسلمان " مهدی شجاعی " با روزنامه ی همشهری در سال گذشته مراجعه کنید .
اما در مورد کتاب .
اصلا چنین کتابی وجود خارجی ندارد و این بهانه جویی جویا هم دقیقا پس از پی بردن او به این مساله است که خواسته به قول معروف ، قضیه را ماست مالی کند . ( البته خود ایشان قبلا زیاد ضرب المثل گفته اند و طبیعتا سردبیر برای رعایت انصاف ، نمی تواند این مطلب را پاک کند .)
بعد هم شما دارید آدرس کتاب می دهید . من بروم کتابش را بیاورم و بخوانم و خودم هم ارشاد شوم .
اگر این طوریه من هم ناچارم از حقیقت شیرینی پرده برداری کنم .
مرحوم آقای خویی که از مراجع تقلید بزرگ معاصر است ، کتابی دارد به نام کشف الحقیقه که در آن ، با اعلام بهایی شدن خود و حقانیت این آیین ، اعلام کرده که دین اسلام دوره اش به پایان رسیده است . منتها مسلمانان دیدند خیلی بدجور شد ، نگذاشتند این کتاب توزیع شود . ( البته خود من این کتاب را دیده بودم و این مطالب را در آن خوانده بودم . )
حال جهت این که یاس خوش مزه ی ما کمی هم تحقیق کنند ، نه نام ناشرش را می گویم ، نه شماره ی صفحه ی مطالب را . جناب جویا کتاب را از بزرگان اسلام و مسلمین می گیرند و خدمتتان عرضه می کنند .
برادر من ! شما که تمام امکانات سایت در دستت هست . من از اول گفتم این کتاب را با طرح جلد و مهر لجنه ی نشر آثار امری و صفحه ی مورد نظر اسکن کن ما هم ببینیم .
اقلا یک سایت معتبر معرفی کن برویم آن جا ببینیم .
ضمنا :
خانم یاس ، اِ ببخشید آقای سردبیر !
پیشنهاد می کنم که یک تاپیک جدید باز کنید و در آن تکلیف خودتان را با هم مشخص کنید . ببینید بالاخره می صرفه راجع به بهاییت تحقیق کنید یا نه . بیشتر کامنت های قبلی ، هیچ ارتباطی به موضوع نداره و البته شما هم که چون مسلمونا می نویسن نمی خوای پاک کنی . اقلا جاش رو عوض کن . راستی یه مردونگی کن بذار یه 24 ساعت ، کامنت من بمونه . چون من واقعا به کسی توهین نکرده ام .
jooya
فعّال
پست: 251
تاریخ عضویت: سه‌شنبه 31 مرداد 1385, 2:57 pm

پست توسط jooya »

خانم یا آقای متین، متن شما نه تنها از متانت لازم برخوردار نیست از قضا بسی سبک است. از آن جا که اساس کار ما بر صداقت و درستی است، هنگامی که از کتابی در بهائیت نام می بریم بی تردید آن کتاب وجود دارد و بارها شما و دوستان بهایی تجربه کرده و دیده اید که بنای کار ما بر صداقت و درستی است و مثل همیشه هنگامی که منابع و مدارک متقن ارائه دهیم جز شرمندگی برای جناب عالی ثمره ای دیگر نخواهد داشت. هیچ مانعی ندارد ما مدعای خود را ثابت خواهیم کرد و شما هم اگر مدعای خود را ثابت نکردید از شوخی بی مزه ای که کرده اید باید پوزش بطلبید و رسما اعلام کنید که دروغ گفته اید و شوخی یخی کرده اید. از نکته ی دیگری که عرض کرده بودم، چون مصلحت نبود، غفلت کرده اید. آن مطلب این بود که باب در دیگر اثارش که موجود است، خیلی روشن حرفها یی زده است که همانند همان چیزهایی است که در توبه نامه اش گفته است. مدرک این افاضات در کتاب های قابل دسترس آمده است که قبلا در بحث های قائمیت آن ها را ارائه داده ایم. به هر صورت ان شاء الله مدرک کشف الغطاء را ارائه خواهیم داد تا سیه روی شود هر که در او غش باشد.
matin
پست: 0
تاریخ عضویت: شنبه 22 مهر 1385, 10:54 am

پست توسط matin »

الله ابهی
1 - جناب جویا سلام . بنده با کما افتخار عرض می کنم که خانم متین هستم .
2 - پس دوستان مسلمان لطف کنند تا وقتی که این سند را رو نکرده اند ( شامل جلد کتاب ، مهر لجنه و صفحات قبل و بعد از توبه نامه و خود آن صفحه ) دیگر مطلبی ننویسند . چون کسی که حرف بی سند بزنه سیاه رو تره .
3 - منتظر نظر سردبیر و یاس و مسوول جدید مبارزه با استکبار جهانی ( انصاری ) هم هستیم .
matin
پست: 0
تاریخ عضویت: شنبه 22 مهر 1385, 10:54 am

پست توسط matin »

ضمنا من فکر می کنم بهتر باشه که یک مهلت ده روزه هم برای این کار در نظر بگیریم که اگر نتوانستید ثابت کنید که ابوالفضل گلپایگانی کتابی تایید شده از سوی بهاییت با این نام داره ، سایت را تعطیل کنید . ( بالاخره سیاه رویی عواقب داره دیگه )
matin
پست: 0
تاریخ عضویت: شنبه 22 مهر 1385, 10:54 am

پست توسط matin »

ضمنا همه ی خوانندگان محترم توجه کنند که یاس و جویا هر توهینی که به بهاییان بکنند ، از نظر سردبیر اشکال ندارد . اما اگر ما پاسخ دندان شکن بدهیم ، به جرم توهین بلافاصله پاک می شود . باید خدمت جویا هم بگویم که نوشته های خودتان خیلی سبک است و نوشته ی ما خیلی هم با متانت و وجاهت و در کمال سنگینی است .
yas
فعّال
پست: 216
تاریخ عضویت: دوشنبه 23 مرداد 1385, 2:04 pm

پست توسط yas »

آشنایی با کتاب ایقان (قسمت بیست و چهارم : ترور یسم در عراق!)(1)


حتما از عنوان این قسمت شگفت زده شده اید و حق دارید!

ظاهرا این عنوان، نه با ایقان پژوهی تناسب دارد و نه با اصول و مقررات سایت.اما مطمئن

باشید از اصول تخطی نشده است. با ما همراهی کنید تا پرده از رازی بزرگ در ایقان بر

داشته شود که به تازگی برای ما مکشوف شده است.

پیش ترادعای بهاءاله را در مورد" سطوت" ظهور جدید مورد ارز یابی قرار داده بودیم و نکاتی را در

نقد آن نگاشته بودیم اما با مطالعه شواهد و قرائن تاریخی دیگرنکته جدیدی بر ما مکشوف گردید

که بسیار مهم،عمیق، تفکر برانگیز و قابل توجه است و آن موضوع تروریسم ایجاد شده توسط

بابیان به سر کردگی بهاءاله در روز گار حضورشان در عراق است که بهاءاله از آن در کتاب ایقان با

عنوان" سطوت الهی " یاد می کند یعنی اکنون ظهور جدید آنچنان قدرتمند شده به نوعی که از

هیمنه سطوت آن همگان در این ایام بناچار مجبورند خود را بابی و معتقد به این ظهور بنامند و

براین امر هم خدا را شکر می کند ! ( ایقان – ص 48 س 12)

بهاءاله خواهری دارد به نام "عزیه خانم" که بابی بوده است و با جمع تبعید

شدگان بابی به عراق ، به آنجا آمده و همچون دیگر بابیان تحت رهبری برادرش میرزا یحیی صبح

ازل- رهبر بلا منازع بابیان – در آن دیار روزگار می گذرانده است. او زنی بوده با اطلاع و نویسنده

ای توانا (که گفتیم همه فرزندان میرزا عباس نوری از جمله بها و ازل و عزیه تحت تر بیت و

آموزش پدرشان که منشی در بار بوده انشاء و ترسل را به خوبی از پدر آموخته بودند ) که وقایع

دوران حضورشان در عراق را به خوبی به نگارش در آورده است و کتاب او متن مستند مهمی در

مورد آن برهه تاریخ بابیه بشمار می رود. پس از بالا گرفتن اختلاف ازلیان و بهائیان و آشوب ها و

زد وخوردهای آنها که منجر به اخراجشان از عراق می شود ، عبد البها از عکا به عمه اش عزیه

خانم نامه ای می نویسد ( که بعد ها نزد بهائیان به" لوح عمه " موسوم شد )و در آن نامه اورا

به پذیرش امر بها ءاله دعوت می کند
(این نامه در کتاب مکاتیب عبدالبها مجلد دوم در

چهارده صفحه آمده است ).

پس از آن عمه خانم در پاسخ به نامه عباس افندی عبدالبها ، رساله مهمی می نوبسد به نام "

تنبیه النائمین" در 141 صفحه که از اسناد مهم بابیه به شمار می رود و توسط خود آنان چاپ شده

است که از حقایق تاریخی مهمی که در آن دوران اتفاق افتاده پرده برمی دارد و از اسناد منحصر

به فرد تاریخی برای پژوهشگران حوزه بابیت و بهائیت بشمار می رود.

اودر آن کتاب به تصریح تمام از ریاست طلبی برادرش بهاءاله سخن می گوید که

با یارانش در دو سه سال آخر توقف در بغداد دست به ترور مخالفان خود و آدمکشی و خونریزی

های قاسیانه و دزدی و خنجر زنی و قمه کشی و فساد و خلاف کاری می زده اند و رعب و

وحشت عجیبی در تمام شهر ایجاد کرده بودند.( عبد البها نیز در کتاب مکاتیب به این رعب و

ترس و وحشت تصریح نموده از آن به زلزله یاد می کند که بعدا به آن اشاره خواهیم کرد) به

نوعی که حتی بعضی بابیان معتقد از رفتار آنها منزجر شده بخاطر این افعال زشت از دین بیان

برگشته و این شعر را در محافل و مجالسشان در مورد میرزا حسینعلی بهاءاله می خواندند :

اگر حسینعلی ، مظهر حسین علی است هزار رحمت حق بر روان پاک یزید !!

{عین متن کتاب خواهر بهاءاله : تنبیه النائمین (بیدار کردن خوابیدگان)ص 15 }


دنباله این مو ضوع را با ارائه شواهد افزونتر بحث ، در قسمت بعدی ادامه می دهیم با ما

همراه باشید.
matin
پست: 0
تاریخ عضویت: شنبه 22 مهر 1385, 10:54 am

پست توسط matin »

الله ابهی
خانم یاس سلام .
قرار شد اول سند و مدارک اظهارات قبلی را بیان کنید . این طفره رفتن شما باعث تفریح خوانندگان و اثبات ناتوانی شما در مستند کردن سخنانتان است .
این کتاب جدیدی هم که از آن نام برده اید ( رساله ی تنبیه النائمین ) اگر وجود خارجی داشته باشد ( که اثبات این هم منوط به اسکن کردن مطالب آن توسط مدعی است ) فاقد اعتبار در جامعه ی امر و غیر قابل استفاده در نقد کتاب شریف ایقان است . ضمن این که سردبیر محترم توجه کنند که در تمام مطالب ایشان ، سخنی از ایقان نیست و بحث در مورد مکاتیب حضرت عبدالبها و نامه ای خیالی است . البته شما که مطالب خودتان را سانسور نمی کنید !!!
Sardabir
فعّال
پست: 454
تاریخ عضویت: یک‌شنبه 18 تیر 1385, 3:01 pm

پست توسط Sardabir »

کاربر بهائی متین !
فراموش کار شدید شما که این سایت را مثل بعضی دیگر تحریم کرده بودید چه شد که بر گشتید؟!
البته ما خوشحالیم که مطالب تحقیقی سایت ،روان حقیقت جویان را آرام نگذارد تا به حق واصل شوند.شما هم که پشیمان شده و برگشته اید خوشحالیم ولی لحن غیر مودبانه و گزنده از شما که نامتان متین است زیبنده نیست.برای خوشحالی شما تصمیم گرفتیم در هفته آینده متن توبه نامه باب را در یک تاپیک مستقل مطرح نمائیم تا امثال شما دلشان گرم شود و چه بسا در صفحه اول نیز آن را قرار دهیم.صبور باشیدو تحقیقات را دنبال کنید.
gole-gandom
پست: 0
تاریخ عضویت: جمعه 5 آبان 1385, 3:36 am

پست توسط gole-gandom »

در باره توبه نامه حضرت باب
گفت وشنود سيد علي محمد باب با روحانيون تبريز

اكثر نوشته ها در باره گفتگوي مجلس ولي عهد بين حضرت باب و روحانيون از دو تاريخ زمان ناصرالدين شاه باسم هاي روضة الصفا وناسخ التواريخ سرچشمه ميگيرد. اين دو كتاب حقايق اين گفتگوها را انطور كه بايد بيان نميكنند. شايد براي همين است كه مخالفين دين بابي وبهائي از ان با كمال ميل استفاده ميكنند.
تاريخ ديگري باسم ناموس ناصري موجود است كه جريان ان گفتگو را طور ديگر تعريف ميكند.
نسخه اصلي اين كتاب بخط ميرزا محمد تقي مامقاني فرزند ملا محمد باقر مامقاني يكي از علماء روحاني حاضر در مجلس ولي عهد نوشته شده است. اين كتاب در كتابخانه ﺁيت اﷲ مرعشي در مشهد نگهداري ميشود. محمد تقي مامقاني اين كتاب را در سال ١٣٠٦ قمري براي ناصرالدين شاه نوشته و باو هديه كرد.
نويسنده اول به نادرست بودن مطالب نوشته شده در روضة الصفا وناسخ التواريخ اشاره كرده و بعد ان واقعه را انطور كه بود شرح ميدهد.
نويسنده مينويسد كه مورخان روضة الصفا وناسخ التواريخ در ان جلسه نبوده ونوشته هاي انها را بر پايه شايعات ميداند وخود شاه را هم شاهد مياورد:" ... خاطر حقيقت مظاهر اقدس همايوني خود شاهد راستين و گواه استين است كه اين مسطورات(را) با مقاولات ان مجلس، تباين كلي در ميان است، به نحوي كه ميتوان گفت:كل ذلك ..."(ص 9). وي براي اثبات صحت مطالبش مي نويسد من نه تنها در جلسه حضور داشتم بلكه جزئيات جلسه را بارها از پدرم (ملا محمد ما مقاني مجتهد بزرگ شيخي تبريز) شنيدم:
"...فلهذا اين بنده ضعيف را مدت ها در خاطر مي گشت و به نظر مي گذشت كه محاورات ان مجلس را كه والد ماجد بعد از فراقت از ان مجلس بي تراخي من البدو الي الختم تقرير فرموده، اين بنده حقير راصورت ان مجلس را از كثرت تذكار و تكرار ملكه شده..."(ص ٩). ميرزا محمد تقي شرح ميدهد كه چگونه پس از اقبال بي سابقه مردم رضائيه به حضرت باب علماء تبريز بفكر افتادند و قرار گذاردند در ان جلسه سئولات متفرقه مطرح سازند كه ارتباطي با ادعاي حضرت باب نداشته باشد.
در يك قسمت كتاب ناموس ناصري نوشته شده كه فراشان براي گرفتن فتواي شهادت حضرت باب ايشان را بخانه هاي مجتهدين برده اند "...صبحي مشاراليه را به ازدحام تمام اهل بلد و به همراهي ده نفر از اتباعش كه يكي ﺁقا محمد علي تبريزي و يكي سيد حسين خراساني بود، اولا به خانه مرحوم حاجي ميرزا باقر پسر مرحوم ميرزا احمد مجتهد تبريز بردند ودر انجا مشاراليه چيزي از عقايد خود اظهار نداشت، از انجا به خانه والد ماجد حجت الاسلام (مامقاني) اوردند و اين داعي حقير ان وقت خود در ان مجلس حضور داشت. مشاراليه را در پيش روي والد مرحوم نشانده، ان مرحوم انچه نصايح حكيمانه و مواعظ مشتقانه بود با كمال شفقت و دلسوزي به مشاراليه القا فرمودند. در خواره(خارا) قطره باران اثر نكرد. پس مرحوم والد بعد از ﯾﺄس ز اين... فرمودند: حال در ان دعاوي كه در مجلس همايوني در حضور ما كردي، از دعوي صاحب الامري و الفتاح(كذا) وحي ﺗﺄ سيسي واتيان به مثل قران وغيره، ايا در سر ان باقي هستي؟ گفت اري. فرمودند: از اين عقايد بر گرد، خوب نيست ، خود ومردم را عبث به مهلكه نينداز. گفت: حاشا وكلا. پس مرحوم والد قدري نصايح به اقا محمد علي كردند، اصلا مفيد نيفتاد. موكلان ديواني خواستند انها را بر دارند، باب رو به والد كرده عرض كرد: " حالا شما به قتل من فتوي ميدهي؟" والد فرمودند: حاجت به فتواي من نيست، همين حرف هاي تو كه همه دليل ارتداد است خود فتواي قتل توست. گفت: من از شما سئوال ميكنم. فرمودند: حال اگر اصرار داري، بلي مادام كه در اين دعاوي باطله و عقايد فاسده كه اسباب ارتداد است باقي هستي به حكم شرع انور قتل تو واجب است، ول چون من توبه مرتد فطري را قبول ميدانم اگر از اين عقايد اظهار توبه نمائي، من تو را از اين مهلكه خلاصي ميدهم. گفت: حاشا، حرف همان است كه گفته ام و جاي توبه نيست.(ص ٥٨ -٥٩)
همان طوري كه ميدانيم پس شهادت حضرت باب توبه نامه اي بنام او نوشتند و اين باصطلاح توبه نامه را در كتابخانه مجلس ميتوان يافت. اين توبه نامه نه مهر دارد و نه امضاء. معمولا حضرت باب زير همه نوشته هاي خودشان مهر و امضاءداشتند. امروزه باساني ميتوان خط حضرت باب و ان خط موجود در توبه نامه را مقايسه وشناسائي كرد كه ايا توبه نامه بخط حضرت باب است يا نه.

ای پسر هوی
براستی بشنو چشم فانی جمال باقی نشناسد و دل مرده جز بگُل پژمرده مشغول نشود زيرا که هر قرينی قرين خود را جويد و بجنس خود انس گيرد.
حضرت بهآءاللّه

گل كندم
aghnam
پست: 0
تاریخ عضویت: شنبه 1 مهر 1385, 1:50 am

پست توسط aghnam »

این متین بهائی فکر نمی کند اگر اینها توبه نامه را رو کردند آنوقت آبروی ریخته را چطور رفو کند؟!
اگر ثابت شد کشف الغطا حقیقت دارد و توبه نامه را درج کرده چه خاکی به سر نماید؟!
اگر ثابت شد نامه عزیه خانم واقعیت دارد و چنانکه او گفته خیالی نیست تروریست بودن بهاءاله را چطور توجیه کند؟!
به نظرم همین الان معذرت خواهی کند تا در آینده بیشتر شرمنده نشود بهتر است.
این ها تا حالا هرچه گفته اند درست در آمده است.
aghnam
پست: 0
تاریخ عضویت: شنبه 1 مهر 1385, 1:50 am

پست توسط aghnam »

گل گندم عزیز عاقل تر از متین بود و زودتر چاره جوئی کرد و به جای انکار اصل کشف الغطاء و اصل توبه نامه باب راه حلی پیدا نمود و آن اینکه توبه نامه مهر باب را ندارد!!
و قتی ابوالفضائل گلپایگانی توبه نامه باب را پذیرفته ونقل کرده باشد من و تو که هستیم که رد نمائیم و دنبال مهر باب باشیم!!
ضمنا گاف بزرگی هم داده و از کتابی در کتابخانه آیه الله مرعشی در مشهد نام برده که موجب مزاح گردید زیرا چنین کتابخانه ای در مشهد جود ندارد (البته کتابخانه ای به این نام در قم وجود دارد و قم و مشهد هم فقط هزار کیلومتر با هم فاصله دارند !) و آنکه این اطلاع را به ایشان داده قصد دست انداختن ایشان را داشته است!!
yas
فعّال
پست: 216
تاریخ عضویت: دوشنبه 23 مرداد 1385, 2:04 pm

پست توسط yas »

آشنایی با کتاب ایقان ( قسمت بیست و پنجم : تروریسم در عراق!! )(2)

"عزیه خانم "خواهر بهاءاله و عمه عبد البها در مورد ریاست طلبی برادرش بهاءاله دراواخر ایام

حضور در عراق و ترور ها و خونریزی های او و یارانش در آنجا در رساله تنبیه النائمین این

چنین گزارش می کند :

"جمع آوری بعضی از قلاش و اوباش های ولایات ایران و جسته گریخته های آن

سامان را که در هیچ زمان به هیچ مذهبی داخل نشده و به هیچ پیغمبری ایمان نیاورده و بغیر از

مال مردم بردن به شغلی نشتافته با آن ادعای حسینی کردن اشرار" شمر کردار"را به دور خود

جمع نمودنداز هرنفسی که غیر از رضای خاطر ایشان نفس بر آمد کوبیدند واز هر حلقی که

بغیر از خضوع به ایشان حرفی بیرون آمد بریدند ودر هر دلیکه در او سوای محبت ایشان بود

شکافتند.اصحاب طبقه اول که اسامی شان مذکور شد {قبلا اسامی چند نفر از آنان مثل

جناب حاج سید محمد اصفهانی و جناب حاج سید جواد طباطبائی حکیم کربلا ئی و ملا

محمد جعفر کاشی و آخوند ملا رجبعلی و متولی باشی قمی را ذکر می نماید )از خوف آن

جلادان خونخوار به عزم زیارت اعتاب شریفه به جانب کربلا و نجف و برخی به اطرافدیگر

هزیمت نمودند.سید اسمعیل اصفهانی را سر بریدند و حاجی میرزا احمد کاشی را شکم

دریدند.آقا ابوالقاسم کاشی را کشته در دجله انداختند. سید احمد را به پیشدو کارش را

ساختند.میرزا رضا خالوی حاجی سید محمد را مغز سرش را به سنگ پراکندند و میرزا علی

را پهلویش را دریده به شاهراه عدمش راندند و غیر از این اشخاص جمعی دیگر را در شب تار

کشته اجساد آنها را به دجله انداختند و بعضی را روز روشن در میان بازار حراج با خنجر و قمه

پاره پاره کردند چنانچه بعضی از مومنین و معتقدین را ،این حرکات فاسخ اعتقاد و ناسخ

اعتماد گردید بواسطه این افعال زشت و خلاف کاری ها از دین بیان عدول کردهو این بیت را

انشاءنموده در محافل می خواندند و می خندیدند :

اگر حسینعلی ،مظهر حسین علی است هزار رحمت حق بر روان پاک یزید

و می گفتند ما هر چه شنیده بودیم حسین مظلوم بوده است نه ظالم ! ( همان. ص 15)



*****************

او سپس در پاسخ قسمت دیگری از نامه برادر زاده اش (عبد البها ) می گوید:

"جناب ابوی (یعنی بهاءاله که پدر عبد البهاء باشد) کاری کردند بخلاف دیدن و

مشی انبیا و حکم خدا که فرموده "و قولوا قولا لینا " . اشراری که خود را منسوب به این طایفه

کرده و بی دین و لا مذهب صرف بوده چون سید ببر کاشی و شاه میرزای کاشی ، اغوا نموده

علاوه بر قتل آن مظلو مین که از مومنین بیان شهید کردند اراده به قتل ملا آقای در بندی کرده که

اورا کشته اموال او را ببرند و این حرکت زشت چون تیر انداختن به شاه ایران سبب اختلال حال و

اغتشاش امر قاطبه بیا نیین و اسباب تحیر بلکه موجب تنفر اغلبی از علماء بزرگ گردیده که

کسی را که برهانی باهر و بینه ای بین در دست است شایسته نیست که فساد و فتنه

آغازد و خود را مورد توبیخ عارف و عامی سازد.( همان .ص 54 )



******************
عزیه خانم در قسمت دیگری از رساله اش ، اشاره به عبارتی از عبد البها که گفته "مقامات

هر کسی از روش وسلوک او واضح و مشهود گردد" می نویسد:

"اینکه نوشته اید مقامات هر نفوسی از روش و سلوک او واضح و مشهود گردد

، روش و سلوکی که عند الله مرضی و محبوب باشد ندانستم کدام بود (؟!) : معارضه با نقطه

بیان و مخالفت با کتاب و سنت و حکم به قتل جمعی از ادلاء بیان چون جناب حاجی سید محمد

اصفهانی و غیره در عکا ودر کربلا چون ملا رجبعلی قهیر و برادرش و در کاظمین مثل میرزا

بزرگ کرمانشاهی ودر عکا جمعی از مومنین دیگر ...احدی را نباید محزون نماید چه جای

آنکه با کمال قساوت قلب ، حکم به قتل چنین بزرگواران نماید : من قتل نفسا متعمدا فجزائه

جهنم به گمان اینکه بواسطه قتل این نفوس مقدسه انوار الهی خاموش و عهدی که بسته

اند فراموش خواهد شد .روش و سلوکی غیر از عوام فریفتن و خواص کشتن و انکار حق

کردن و دعوی ناحق نمودن و... شرب دخان کردن و فتوی به ملاهی و مناهی دادن و صراحه

دروغ گفتن و تهمت زدن و افترا بستن و اسمش را پلتیک الهی گذاردن و نسبت کذب به

نقطه بیان دادن ،سلوک و روشی دیگر دیده و شنیده نشده..." (همان ص 63 )



************************
از همه جالب تر آنکه عبد البها سخنان عمه اش را در مورد تروریسم و قتل و غارت بابیان در

عراق به سر کردگی پدرش را انکار نمی کند بلکه به نوعی آن را تایید نموده و با این عبارت از

آن یاد می نماید:

"زلزله در ارکان عراق انداخت و اهل نفاق (منظورش بابیان طرفدار ازل و مخالف

بهاءاله است ) را همیشه خائف و هراسان داشت.سطو تش(مقایسه کنید کلمه" سطوت" در

سخن عبد البها را با کلمه" سطوت" به کار رفته در ایقان توسط بهاءاله) چنان در عروق و اعصاب

نفوذ نموده بود که نفسی در کربلا و نجف در نیمه شب جرات مذمت نمی نمود و جسارت بر

شناعت نمی کرد تا آنکه کل طوائف و ملل متفق شدند و پای دول در میان آمداز عراق به

مدینه کبیره( اسلامبول )هجرت شد.(مکاتیب جلد دوم 177 ).


این است دین مدعی وحدت عالم انسانی و صلح و محبت و …که کارش را با ترور و قتل و

فساد و خونریزی آغاز نموده است به اعتراف کتابهای خودشان و شاهدان واقعه از نزدیک

ترین خویشاوند انشان !! ( مطلب ادامه دارد )
gole-gandom
پست: 0
تاریخ عضویت: جمعه 5 آبان 1385, 3:36 am

پست توسط gole-gandom »

اظهار نظر دوستان مسلمان در اين سايت نشان ميدهد كه ايشان فقط دسترسي بمطالبي دارند كه بر عليه دين بها ئي نوشته شده كه در ان در موقع لزوم از كتابهاي بهائي هم مقداري نقل شده است. از اينكه اين دوستان سعي ميكنند مقام دين اسلام را در سطح بالائي نگهدارند (كه در ان شكي براي من وجود ندارد) قابل درك وستايش است اما دليلي وجود ندارد كه براي بزرگ نگاه داشتن اسلام ساير اديان را بحقارت بكشند.
دشمن دانا بلندت ميكند بر زمينت ميزند نادان دوست
(اميدوارم كه اين بيت را درست نوشته باشم).
من فكر كه هر قاضي براي قضاوت به گفته هاي طرفين احتياج دارد. سئوال من اينست ايا ميتوانم تعداي از كتب بهائي را كه من دارم براي استفاده همه در اختياره اين سايت قرار دهم؟ چون من ميبينم كه در موقع رونويسي يا تر جمه به اشتباهاتي مرتكب ميشوم. اين كتب را ميشه باساني در سايت شما كپي كرد تا بوسيله شما در محل مخصوص خود قرار گيرد.

گل گندم
jooya
فعّال
پست: 251
تاریخ عضویت: سه‌شنبه 31 مرداد 1385, 2:57 pm

پست توسط jooya »

همان طور که یکی از دوستان یاداوری کرده است، اولا تجربه نشان داده که مسلمانان در این سایت بی مدرک سخن نمی گویند. ثانیا به راستی اگر کتاب کشف الغطا و متن توبه ی نامه ی باب به نقل میرزا ابوالفضائل گلپایگانی مبلغ و نویسنده ی شهیر بهایی، ارائه گردد،
می ترسم خانم متین از شدت ناراحتی کار دست خودش بدهد. گل گندم هم بی تردید تمامی حرف هایش را پس می گیرد؛ زیرا نقل کشف الغطا حجت است و تمامی سخنان بی مدرک ایشان را نقش بر آب می کند. اگر هم به فرض چنان کتابی و چنان مطلبی در آن کتاب باشد، تماما باطل و از اعتبار ساقط است. چون میرزا ابوالفضائل کسی نیست که بشود روی حرفش حرف زد. البته این در صورتی است که مدرک کشف الغطا ارائه شود. در این صورت عکس العمل دوستان بهایی چیز دیگری خواهد بود. به قول جناب انصاری برخی از دوستان بهایی با این مستندات نیز به خود نمی آیند و بیدار نمی شوند. مانعی ندارد، اولا ما اتمام حجت می کنیم و ثانیا بی تردید بهائیان روشن فکر و آزاداندیش به فکر فرو می روند و ممکن است در عقایدشان تجدید نظر کنند. جناب متین و گل گندم و دیگر دوستان منتظر باشند تا ان شاء الله به زودی متن توبه نامه ی باب از کتاب کشف الغطا تقدیم بهایی پژوهان شود. به راستی چنان است که:
خوش بود گر محک تجربه آید به میان
تا سیه روی شود هر که در او غش باشد.
jooya
فعّال
پست: 251
تاریخ عضویت: سه‌شنبه 31 مرداد 1385, 2:57 pm

پست توسط jooya »

نکته ی مهم دیگری که باید عرض کنم آن است که متاسفانه دوستان بهایی به تبعیت از حضرت بهاء الله خیلی راحت مطالبی را بیان می کنند و به خصوص به قرآن و روایات نسبت می دهند که خلاف واقع است. مثلا در همین سایت پیش از این دوستی بهایی به نام اسپرینگ، از قول بهاء الله حدیثی نقل کرد که هر چه ما مدرک خواستیم، خبری نشد( و احتمالا به همین خاطر اصلا دیگر در گفت و گوهای سایت شرکت نکرد) یا مثلا خود حضرت بهاء الله در همین کتاب ایقان آیه ای را به قرآن نسبت می دهد که در قرآن نیست. خانم گل گندم هم به پیروی از پیشوایان در نقل مطالب متاسفانه یا از روی بی دقتی یا از روی خدای نکرده عمد، اشبتاهات فاحش مرتکب می شود. چنان که پیش از این هم فرموده بود:

براي مثال در قران مجيد حضرت محمد ميفرمايند: من حضرت ادم(اولين پيغمبر) هستم و بعد جائي ديگر ميگويند من اخرين نبي هستم، من حضرت موسئ هستم، من حضرت مسيح هستم و من ده فرمان را بحضرت موسئ داده ام.

که حقیر به ایشان تذکار دادم که چنین آیه ای در قرآن وجود ندارد. اینک نیز مطلبی از کتابی در کتاب خانه ی آیة الله مرعشی در مشهد نقل می کند که بیانگر آن است که ایشان یا دوباره مرتکب اشبتاه شده است و یا مطلب را نادیده، از جایی نقل می کند. کتابخانه ی آیة الله مرعشی چنان که گفته اند در مشهد نیست در قم است. تازه بنده پی گیری خواهم کرد که آیا چنین کتابی آن جا وجود دارد یا خیر و اگر هم هست آیا چنین مطلبی در آن هست یا نه و تازه اگر هم باشد باطل است چون مغایر با آن چیزی است که میرزا ابوالفضائل نقل می کند. برای بهائیان نقل ایشان معتبر است نه نقل ناموس ناصری.
jooya
فعّال
پست: 251
تاریخ عضویت: سه‌شنبه 31 مرداد 1385, 2:57 pm

پست توسط jooya »

پس از نوشتن مطلب بالا نوشته ی سرکار گل گندم را دیدم و ضمن تشکر از مراحم ایشان به عرض و اطلاعشان می رسانم که بنده به اغلب کتاب های اصلی بهائیت دسترسی دارم و نیازی به اظهار محبت و لطف ایشان نیست و هر کجا و هر زمان که لازم باشد، صفحات مورد نیاز را روی سایت اسکن می کنم. با تشکر.
jooya
فعّال
پست: 251
تاریخ عضویت: سه‌شنبه 31 مرداد 1385, 2:57 pm

پست توسط jooya »

سرکار گل گندم مطلب شما در باره ی کتاب ناموس ناصری را پی گیری کردم شما آن را از سایت نگاه که از آن خودتان است نقل کرده اید به جز همان سایت هر چه در گوگل جستجو کردم به جز کتاب اخلاق ناصری و مسائلی در باره ی ناموس و از این قبیل چیز دیگری نیافتم خلاصه جهت اطلاع شما عرض می کنم که فعلا به جز همان سایت بهایی نگاه جای دیگر در اینترنت از کتابی به نام ناموس ناصری نامی برده نشده است. البته من باز هم مطلب را دنباله می کنم تا معلوم شود قضیه از چه قرار است. بد نیست شما هم از دست اندر کاران سایت نگاه بخواهید که بگویند در کتاب خانه ی آیة الله مرعشی تحت چه شماره ای این کتاب ثبت شده است. چون کتاب خانه ی آیة الله مرعشی بسیار مرتب و منظم و کامپیوتری است و می شود به راحتی اگر کتاب مذکور وجود خارجی داشته باشد، آن را پیدا کرد.
قفل شده