نگاهی به کتاب اقدس
-
- پست: 48
- تاریخ عضویت: جمعه 3 اسفند 1386, 1:34 pm
مش محمود با حال با مرام. ما الانه خوابمون میاد میخاییم بریم بخسبیم. خیلی دلمون می خاست با شما اختلاط کنیم. کاش می شد می شستیم و قلیون می کشیدیم و گپ می زدیم ولی حیف که نمی شه. حالا اگه بشه شاید فردا صب بتونیم با هم دل بدیم و قلوه بستونیم. راجب این حرفای بهاء الله و وحدت و محدت و این جور حرفا مام یه چیزایی از اون رفیقمون که گفتیم خیلی با سواته شنفتیم. حالا اگه بشه فردا با هم حرف می زنیم. فیلن شب به خیر.
-
- پست: 1
- تاریخ عضویت: یکشنبه 28 بهمن 1386, 4:43 pm
سلام علیکم
با سلام خدمت داش محمود و داش پوپک و بقیه لوطی هایی با مرام
داش محمود مثل اینکه خیلی تو این سایت باحال گردو خاک کردی، بابا صب کن ما هم بهت برسیم.
ما تموم ارسول های شوما رو خوندیم ولی اخر سر در نیاوردیم که شما بهاییی ،مسلمونی , روشن فکری , لائیکی ، بودایی ، مسیحیی یا یهودی و... (البت شاید ما یکم خنگول باشیم که درست نفهمستم)
ما اولش گفتیم که شوما حداقل به خدا اعتقاد داری ولی بعد زدی تو پر ما ، مث اینکه به اونم اعتقادی نداری !
بابا اول بگو ببنیم ؛ ما رو رووشن کن که شوما به چیچی اعتقاد داری تا ما بتونیم با شوما صویت کنیم. وگر نه اینجوری که داره پیش میره این حرفا تا اخرالرمون هم که ادامه پیدا کنه تموم نمیشه.
فعلا عرت زیاد
یا علی
با سلام خدمت داش محمود و داش پوپک و بقیه لوطی هایی با مرام
داش محمود مثل اینکه خیلی تو این سایت باحال گردو خاک کردی، بابا صب کن ما هم بهت برسیم.
ما تموم ارسول های شوما رو خوندیم ولی اخر سر در نیاوردیم که شما بهاییی ،مسلمونی , روشن فکری , لائیکی ، بودایی ، مسیحیی یا یهودی و... (البت شاید ما یکم خنگول باشیم که درست نفهمستم)
ما اولش گفتیم که شوما حداقل به خدا اعتقاد داری ولی بعد زدی تو پر ما ، مث اینکه به اونم اعتقادی نداری !
بابا اول بگو ببنیم ؛ ما رو رووشن کن که شوما به چیچی اعتقاد داری تا ما بتونیم با شوما صویت کنیم. وگر نه اینجوری که داره پیش میره این حرفا تا اخرالرمون هم که ادامه پیدا کنه تموم نمیشه.
فعلا عرت زیاد
یا علی
-
- فعّال
- پست: 153
- تاریخ عضویت: دوشنبه 6 اسفند 1386, 1:25 pm
رفیک جون خوش اومدی! شایدم زودتر از ما خوش اومده بودی. اوضاع چطوره؟
والا ظاهرا در مورد حدسا گزینه ی آخرتون صحیحه! ما از اولش گفتیم که فقط خدا!
ااما در مورد اسلام مطالعاتی دورادور داشتیم و می خواستیم به شرف ایمان فائز شیم که وقتی قرآن رو خوندیم دیدیم که وای خدایا! این قوانین را اعراب شایسته بادا!
اه کجای دینا می پذیرن که اگه کسی خواست دینش رو عوض کنه بکشنش؟!!! شما بگو! اسلام دین رافته؟ اگه هست این همه احکام خشنش چیه؟ این همه افرادی که بشینن ادعاهای بهائیا رو بررسی کنن و بگن فلان جا خشنه دیگه چیه؟
والا ظاهرا در مورد حدسا گزینه ی آخرتون صحیحه! ما از اولش گفتیم که فقط خدا!
ااما در مورد اسلام مطالعاتی دورادور داشتیم و می خواستیم به شرف ایمان فائز شیم که وقتی قرآن رو خوندیم دیدیم که وای خدایا! این قوانین را اعراب شایسته بادا!
اه کجای دینا می پذیرن که اگه کسی خواست دینش رو عوض کنه بکشنش؟!!! شما بگو! اسلام دین رافته؟ اگه هست این همه احکام خشنش چیه؟ این همه افرادی که بشینن ادعاهای بهائیا رو بررسی کنن و بگن فلان جا خشنه دیگه چیه؟
-
- پست: 65
- تاریخ عضویت: یکشنبه 13 اسفند 1385, 7:15 pm
با سلام خدمت تمامی دوستان عزیز
آقا محمود
ورودتان را به این سایت تبریک می گویم.
ظاهرا شما مطالب ابتدایی این تاپیک را با دقت کافی مطالعه نکرده اید زیرا در اینجا صحبت از اولین سخنانی است که جناب بهاالله در دعوتشان به زبان آورده اند و طبق بررسی تاریخی در نحوه دعوت انبیا که دو سه مورد آن را از قران کریم ( که مورد قبول تمامی مراجعه کنندگان به سایت است ) نقل کردم روشن شد که شیوه و سنت الهی به چه شکل بوده است همانطور که گفتم پیامبر اسلام (ص) هم در ابتدای دعوتشان به مردم فرمودند " بگویید خدایی جز الله نیست تا رستگار شوید " .
ضمنا خدمت شما باید عرض کنم آیه ای را که شما ذکر کردید از آیات مدنی قرآن می باشد و مربوط به دوره ای است که حک.مت اسلامی با رهبری پیامبر اکرم (ص) تشکیل شده بود و این آیه در ابتدای دعوت پیامبر نازل نشده است که شما بخواهید از آن در این بحث استفاده کنید.
در مورد انجیل هم باید بگویم بهتر است روی مواردی صحبت کنیم که مورد قبول تمامی مراجعه کنندگان بهایی و مسلمان باشد چون همانطور که می دانید ما مسلمان ها به درستی این اناجیل چهارگانه اعتقاد نداریم هرچند که در جمله ای که آورده اید با سخن بهالله تفاوت بسیار است.
تا به حال هیچ پیامبر الهی نیامده که در ابتدای دعوتش بگوید : ای مردم همه ی شما وظیفه دارید که من را بشناسید و اگر نشناسید گمراه هستید و بقیه ی اعمالتان هم به درد نمی خورد.
اصلا کلمه پیامبر یا پیغمبر هم این مطلب را می رساند که این شخص باید پیام شخص دیگری را برساند نه پیام خودش را!!
در ضمن باید به استحضار شما برسانم این سایت محلی برای پژوهش و آشنایی با بهائیت است و اگر شما در اینجا به دنبال اسلام شناسی و یا سوالات خاص خود می باشید به آنها نخواهید رسید چون جایش در این سایت نیست.
با تشکر
آقا محمود
ورودتان را به این سایت تبریک می گویم.
ظاهرا شما مطالب ابتدایی این تاپیک را با دقت کافی مطالعه نکرده اید زیرا در اینجا صحبت از اولین سخنانی است که جناب بهاالله در دعوتشان به زبان آورده اند و طبق بررسی تاریخی در نحوه دعوت انبیا که دو سه مورد آن را از قران کریم ( که مورد قبول تمامی مراجعه کنندگان به سایت است ) نقل کردم روشن شد که شیوه و سنت الهی به چه شکل بوده است همانطور که گفتم پیامبر اسلام (ص) هم در ابتدای دعوتشان به مردم فرمودند " بگویید خدایی جز الله نیست تا رستگار شوید " .
ضمنا خدمت شما باید عرض کنم آیه ای را که شما ذکر کردید از آیات مدنی قرآن می باشد و مربوط به دوره ای است که حک.مت اسلامی با رهبری پیامبر اکرم (ص) تشکیل شده بود و این آیه در ابتدای دعوت پیامبر نازل نشده است که شما بخواهید از آن در این بحث استفاده کنید.
در مورد انجیل هم باید بگویم بهتر است روی مواردی صحبت کنیم که مورد قبول تمامی مراجعه کنندگان بهایی و مسلمان باشد چون همانطور که می دانید ما مسلمان ها به درستی این اناجیل چهارگانه اعتقاد نداریم هرچند که در جمله ای که آورده اید با سخن بهالله تفاوت بسیار است.
تا به حال هیچ پیامبر الهی نیامده که در ابتدای دعوتش بگوید : ای مردم همه ی شما وظیفه دارید که من را بشناسید و اگر نشناسید گمراه هستید و بقیه ی اعمالتان هم به درد نمی خورد.
اصلا کلمه پیامبر یا پیغمبر هم این مطلب را می رساند که این شخص باید پیام شخص دیگری را برساند نه پیام خودش را!!
در ضمن باید به استحضار شما برسانم این سایت محلی برای پژوهش و آشنایی با بهائیت است و اگر شما در اینجا به دنبال اسلام شناسی و یا سوالات خاص خود می باشید به آنها نخواهید رسید چون جایش در این سایت نیست.
با تشکر
-
- فعّال
- پست: 532
- تاریخ عضویت: دوشنبه 31 اردیبهشت 1386, 3:11 pm
محمود جان
می خواستم صحبت را در مورد تناقض با وحدت عالم انسانی ادامه دهم، ولی این طور که فرمودید شما نه مسلمان هستید، نه بهایی هستید، نه هیچ دین دیگری را قبول دارید، پس بهتر است به جای این که در مورد آیین بهایی با هم صحبت کنیم، در مورد کل ادیان با هم صحبت کنیم.
محمود جان، بهاییان آن طور که می گویند، باید که قبل از بهاییت، به اسلام معتقد شد. بحث ما در اینجا با بهاییان است، نه با کسانی که تازه می خواهند ببینند که چه دینی صحیح است.
محمود جان، تمام ادیان الهی به جهان آخرت و عالمی بعد از این عالم مردم را خبر داده اند و آگاه کرده اند، در آن عالم به حساب مردم رسیدگی می شود و کارهایی که در دنیا انجام داده اند را بررسی می کنند. بعد از تمام شدن حساب، هر کس یا وارد بهشت می شود و یا وارد جهنم می شود. جهنمی که خداوند از روی غضبش آن آتش را برافروخته است. بحث بسیار مهم است، حرف سختی و در آتش افتادن یک دقیقه و دو دقیقه نیست، اگر چه تحمل یک دقیقه اش هم برای ما غیر قابل تحمل است. ما حتی نمی توانیم که آب جوشی که دمای بسیار پایین تری نسبت به آتش دارد را تحمل کنیم، چه برسد به آتش و چه برسد به آتش جهنم. این در حالی است که حرف یک دقیقه و دو دقیقه نیست، حرف یک ساعت و دو ساعت هم نیست، حتی حرف یک سال و دو سال هم نیست، حرف زندگی ابدی است. صحبت زندگی بینهایت سال است.
پس بهتر است به جای این که ببینیم که حالا آن حرف با وحدت عالم انسانی تناقض دارد یا نه، ببینیم که آیا کدام دین صحیح است و چه راهی موجود است تا مارا از آن آتش جهنم برهاند، و به بهشتی که خداوند برای بندگان مؤمن خود آماده کرده است، برساند. عمر ما معلوم نیست که چه موقع تمام شود، برای همین وقت را نباید از دست داد و با چشم پوشی بر حق خود را گرفتار عذاب ابدی نمود.
از آنجا که این سایت در مورد آیین بهایی می باشد، در این سایت ثابت شده است که بهاالله پیامبر خداوند نیست و او از طرف خودش بی خود ادّعا کرده است. ووقتی چنین چیزی ثابت شده است که او پیامبر نیست، ثابت می شود که آیین بهایی هم دین نیست. بنا بر این برای یافتن راه درست آیین بهایی قطعاً راهی اشتباه خواهد بود.
می خواستم صحبت را در مورد تناقض با وحدت عالم انسانی ادامه دهم، ولی این طور که فرمودید شما نه مسلمان هستید، نه بهایی هستید، نه هیچ دین دیگری را قبول دارید، پس بهتر است به جای این که در مورد آیین بهایی با هم صحبت کنیم، در مورد کل ادیان با هم صحبت کنیم.
محمود جان، بهاییان آن طور که می گویند، باید که قبل از بهاییت، به اسلام معتقد شد. بحث ما در اینجا با بهاییان است، نه با کسانی که تازه می خواهند ببینند که چه دینی صحیح است.
محمود جان، تمام ادیان الهی به جهان آخرت و عالمی بعد از این عالم مردم را خبر داده اند و آگاه کرده اند، در آن عالم به حساب مردم رسیدگی می شود و کارهایی که در دنیا انجام داده اند را بررسی می کنند. بعد از تمام شدن حساب، هر کس یا وارد بهشت می شود و یا وارد جهنم می شود. جهنمی که خداوند از روی غضبش آن آتش را برافروخته است. بحث بسیار مهم است، حرف سختی و در آتش افتادن یک دقیقه و دو دقیقه نیست، اگر چه تحمل یک دقیقه اش هم برای ما غیر قابل تحمل است. ما حتی نمی توانیم که آب جوشی که دمای بسیار پایین تری نسبت به آتش دارد را تحمل کنیم، چه برسد به آتش و چه برسد به آتش جهنم. این در حالی است که حرف یک دقیقه و دو دقیقه نیست، حرف یک ساعت و دو ساعت هم نیست، حتی حرف یک سال و دو سال هم نیست، حرف زندگی ابدی است. صحبت زندگی بینهایت سال است.
پس بهتر است به جای این که ببینیم که حالا آن حرف با وحدت عالم انسانی تناقض دارد یا نه، ببینیم که آیا کدام دین صحیح است و چه راهی موجود است تا مارا از آن آتش جهنم برهاند، و به بهشتی که خداوند برای بندگان مؤمن خود آماده کرده است، برساند. عمر ما معلوم نیست که چه موقع تمام شود، برای همین وقت را نباید از دست داد و با چشم پوشی بر حق خود را گرفتار عذاب ابدی نمود.
از آنجا که این سایت در مورد آیین بهایی می باشد، در این سایت ثابت شده است که بهاالله پیامبر خداوند نیست و او از طرف خودش بی خود ادّعا کرده است. ووقتی چنین چیزی ثابت شده است که او پیامبر نیست، ثابت می شود که آیین بهایی هم دین نیست. بنا بر این برای یافتن راه درست آیین بهایی قطعاً راهی اشتباه خواهد بود.
-
- فعّال
- پست: 153
- تاریخ عضویت: دوشنبه 6 اسفند 1386, 1:25 pm
دوست عزیزم در یکی از سایت های بهائی مقاله ای در مورد مقام بهاءالله درج شده بود که من آن را خواندم و این مطالب دستگیرم شد:ali82 نوشته شده:ظاهرا شما مطالب ابتدایی این تاپیک را با دقت کافی مطالعه نکرده اید زیرا در اینجا صحبت از اولین سخنانی است که جناب بهاالله در دعوتشان به زبان آورده اند و طبق بررسی تاریخی در نحوه دعوت انبیا که دو سه مورد آن را از قران کریم ( که مورد قبول تمامی مراجعه کنندگان به سایت است ) نقل کردم روشن شد که شیوه و سنت الهی به چه شکل بوده است همانطور که گفتم پیامبر اسلام (ص) هم در ابتدای دعوتشان به مردم فرمودند " بگویید خدایی جز الله نیست تا رستگار شوید " .ضمنا خدمت شما باید عرض کنم آیه ای را که شما ذکر کردید از آیات مدنی قرآن می باشد و مربوط به دوره ای است که حک.مت اسلامی با رهبری پیامبر اکرم (ص) تشکیل شده بود و این آیه در ابتدای دعوت پیامبر نازل نشده است که شما بخواهید از آن در این بحث استفاده کنید.
بهاالله خود را خدا نمی داند و در بسیاری از موارد به عبد بودن خودش اشاره می کند: مثلا می گوید: "چون به خویش نگرم، خود را از خاک پست تر یابم"
یا در موردی دیگر می گوید که:"چقدر بعید است که این ذره ی ناچیز به کنه عرفان تو راه یابد و چه بی فایده است جهد و کوشش بی فائده ی من برای ادراک عظمت صنع تو که مظهر قوه ی خلاقیت است"
اگر خوانندگان منصف باشند همین دلالت می کند که او خود را خدا نمی داند و با خدا متاوت است. چانچه در همان مقاله از جانب شوقی ربانی نیز چنین در مورد بها گفته می شود که:
"از جمله عقايد اساسيّهء اهل بهآء که بايد همواره مورد توجّه بوده بهيچوجه انحراف از آن حاصل نگردد آنست که حضرت بهآءاللّه با آنکه اشدّ ظهوراً ظاهر گشته يکی از مظاهر الهيّهايست که با حقيقت غيبيّهء ذات الوهيّت بکلّی متفاوت و متمايز است."
اما در مورد اینکه چرا در بعضی از موارد بها مثلا می گوید لا اله الا انا ... خود او چنین توضیح می دهد:
"ای خدای من، چون خود را منسوب به تو می بینم، فریاد انی انا الله بر آرم"
خود بهائیان اصطلاحا این تفاوت ها را تحت عناوین رتبه های جسمانی، انسانی و الهی تقسیم بندی می کنند. اگر موافقی در این مورد و در مورد این نوشته های بها و شوقی صحبت کنیم.
دوست دارم دلایل شما را در مورد تحریف شدن انجیل بدانم.در مورد انجیل هم باید بگویم بهتر است روی مواردی صحبت کنیم که مورد قبول تمامی مراجعه کنندگان بهایی و مسلمان باشد چون همانطور که می دانید ما مسلمان ها به درستی این اناجیل چهارگانه اعتقاد نداریم هرچند که در جمله ای که آورده اید با سخن بهالله تفاوت بسیار است.
-
- فعّال
- پست: 153
- تاریخ عضویت: دوشنبه 6 اسفند 1386, 1:25 pm
habibollah نوشته شده:محمود جان
می خواستم صحبت را در مورد تناقض با وحدت عالم انسانی ادامه دهم، ولی این طور که فرمودید شما نه مسلمان هستید، نه بهایی هستید، نه هیچ دین دیگری را قبول دارید، پس بهتر است به جای این که در مورد آیین بهایی با هم صحبت کنیم، در مورد کل ادیان با هم صحبت کنیم.
محمود جان، بهاییان آن طور که می گویند، باید که قبل از بهاییت، به اسلام معتقد شد. بحث ما در اینجا با بهاییان است، نه با کسانی که تازه می خواهند ببینند که چه دینی صحیح است.
محمود جان، تمام ادیان الهی به جهان آخرت و عالمی بعد از این عالم مردم را خبر داده اند و آگاه کرده اند، در آن عالم به حساب مردم رسیدگی می شود و کارهایی که در دنیا انجام داده اند را بررسی می کنند. بعد از تمام شدن حساب، هر کس یا وارد بهشت می شود و یا وارد جهنم می شود. جهنمی که خداوند از روی غضبش آن آتش را برافروخته است. بحث بسیار مهم است، حرف سختی و در آتش افتادن یک دقیقه و دو دقیقه نیست، اگر چه تحمل یک دقیقه اش هم برای ما غیر قابل تحمل است. ما حتی نمی توانیم که آب جوشی که دمای بسیار پایین تری نسبت به آتش دارد را تحمل کنیم، چه برسد به آتش و چه برسد به آتش جهنم. این در حالی است که حرف یک دقیقه و دو دقیقه نیست، حرف یک ساعت و دو ساعت هم نیست، حتی حرف یک سال و دو سال هم نیست، حرف زندگی ابدی است. صحبت زندگی بینهایت سال است.
پس بهتر است به جای این که ببینیم که حالا آن حرف با وحدت عالم انسانی تناقض دارد یا نه، ببینیم که آیا کدام دین صحیح است و چه راهی موجود است تا مارا از آن آتش جهنم برهاند، و به بهشتی که خداوند برای بندگان مؤمن خود آماده کرده است، برساند. عمر ما معلوم نیست که چه موقع تمام شود، برای همین وقت را نباید از دست داد و با چشم پوشی بر حق خود را گرفتار عذاب ابدی نمود.
از آنجا که این سایت در مورد آیین بهایی می باشد، در این سایت ثابت شده است که بهاالله پیامبر خداوند نیست و او از طرف خودش بی خود ادّعا کرده است. ووقتی چنین چیزی ثابت شده است که او پیامبر نیست، ثابت می شود که آیین بهایی هم دین نیست. بنا بر این برای یافتن راه درست آیین بهایی قطعاً راهی اشتباه خواهد بود.
روش شما اشتباه است. متاسفانه مسیحیان نیز چنین رویکردی نسبت به اسلام دارند.
-
- فعّال
- پست: 532
- تاریخ عضویت: دوشنبه 31 اردیبهشت 1386, 3:11 pm
محمود جان لطفاً چیزهای مربوط به کتاب اقدس را در اینجا ذکر کن.
چیزهایی که در مورد ادّعای خدایی کردن بهااله در اینجا آورده ای هیچ ربطی به نقلی که از آقای علی82 کرده ای ندارد.
جواب ادّعای خدایی کردن جناب بهاالله را در قسمتی که این بحث در آنجا شده بود، داده ام. در همان جا آن بحث را ادامه بدهید.
محمود جان
از هر انسان عاقلی که بپرسی خواهد گفت که اگر احتمال وجود جهنم و بهشت هم باشد، نباید که آن را شوخی گرفت. در این سایت بحث در مورد بهاییت است، اگر بهایی یا مسلمان نیستی، جای یافتن دین صحیح فکر نمی کنم که اینجا باشد، اما چیزهایی که خانم یاس در این تاپیک نوشته است را بخوان تا معلوم شود که کسی که این کتاب اقدس را نوشته است، آیا مردم را به سوی خداوند دعوت کرده است یا به سوی خودش؟
چیزهایی که در مورد ادّعای خدایی کردن بهااله در اینجا آورده ای هیچ ربطی به نقلی که از آقای علی82 کرده ای ندارد.
جواب ادّعای خدایی کردن جناب بهاالله را در قسمتی که این بحث در آنجا شده بود، داده ام. در همان جا آن بحث را ادامه بدهید.
محمود جان
از هر انسان عاقلی که بپرسی خواهد گفت که اگر احتمال وجود جهنم و بهشت هم باشد، نباید که آن را شوخی گرفت. در این سایت بحث در مورد بهاییت است، اگر بهایی یا مسلمان نیستی، جای یافتن دین صحیح فکر نمی کنم که اینجا باشد، اما چیزهایی که خانم یاس در این تاپیک نوشته است را بخوان تا معلوم شود که کسی که این کتاب اقدس را نوشته است، آیا مردم را به سوی خداوند دعوت کرده است یا به سوی خودش؟
-
- پست: 65
- تاریخ عضویت: یکشنبه 13 اسفند 1385, 7:15 pm
-
- فعّال
- پست: 153
- تاریخ عضویت: دوشنبه 6 اسفند 1386, 1:25 pm
علی جون سلام، بهاالله اونجاهایی که فکر می کنی که مردم رو به طرف خدا دعوت کرده در اصل خداداشته حرف می زده. وگرنه خودش که ادعایی نداشته عزیز. یعنی این فرد مثل یک نی بوده که نائی در اون می دمیده.
داستان یدالله فوق ایدیهم رو شنیدی؟ میشه بگی چرا مقتی محمد دستش رو بالای دست اصحاب گذاشت گفت یدالله فوق ایدیهم؟ آیا محمد خودش رو خدا می دونست؟ و در تمام این مدت منظورش از خدایی که مردم رو به طرفش دعوت میکرد خودش بوده؟
داستان یدالله فوق ایدیهم رو شنیدی؟ میشه بگی چرا مقتی محمد دستش رو بالای دست اصحاب گذاشت گفت یدالله فوق ایدیهم؟ آیا محمد خودش رو خدا می دونست؟ و در تمام این مدت منظورش از خدایی که مردم رو به طرفش دعوت میکرد خودش بوده؟
-
- فعّال
- پست: 153
- تاریخ عضویت: دوشنبه 6 اسفند 1386, 1:25 pm
lما رو مجبور کردین با این سواد کم عربیمون بریم سراغ کتاب اقدس. بابا ایول. شما خیلی چجیزی این چجند روز به ما یاد دادین.محمود جان لطفاً چیزهای مربوط به کتاب اقدس را در اینجا ذکر کن.
آیه ی اول اقدس برام جالب بود:
"انّ اوّل ما کتب اللّه علی العباد عرفان مشرق وحيه و مطلع امره الّذی کان مقام نفسه فی عالم الامر و الخلق ..."
خوب، بهاالله می گوید که اولین چیزی که خدا مققر کرده است عرفان (شناختن) مظهر امر اون هستش.
بازم تو صفحه ی 8 می گ که:
"انّه يفعل ما يشآء و لا يسئل عمّا شآء و ما حکم به المحبوب انّه لمحبوب و مالک الاختراع "
بحث در مورد اینه که خدا این آیات رو برای او فرستاده و خداوند مقرر کرده است که احکام چطوری باید باشه. و در این مورد (برای فردی که حقانیت رو قبول کرده) بحثی نیست.
"قد فرض عليکم الصّلوة و الصّوم من اوّل البلوغ امراً من لدی اللّه ربّکم و ربّ آبائکم"
می بینین که اینجا هم منظور از خدا در آثر بهالله همان خدای واحد یگانه است. نه تنها او ادعای خدایی نکرده است بلکه خداوند را منزل آیات می داند و اومعتقد است که این آیاتی که بر او نازل می شود همگی از طرف خداوند هستش.
در کدام تاپیک؟چیزهایی که در مورد ادّعای خدایی کردن بهااله در اینجا آورده ای هیچ ربطی به نقلی که از آقای علی82 کرده ای ندارد. جواب ادّعای خدایی کردن جناب بهاالله را در قسمتی که این بحث در آنجا شده بود، داده ام. در همان جا آن بحث را ادامه بدهید.
مگر شمای مسلمان در قرآن نخوانده ای که خیلی جاها در قرآن اطاعت از رسول مساوی اطاعت با خداست. در این آیه از کتاب اقدس هم بهاالله شناختن خود او رو (به عنوان پیامبر خدا) یعنی قبول حقانیت دیانتی که او آورده را، عرفان خداوند می داند.محمود جان
از هر انسان عاقلی که بپرسی خواهد گفت که اگر احتمال وجود جهنم و بهشت هم باشد، نباید که آن را شوخی گرفت. در این سایت بحث در مورد بهاییت است، اگر بهایی یا مسلمان نیستی، جای یافتن دین صحیح فکر نمی کنم که اینجا باشد، اما چیزهایی که خانم یاس در این تاپیک نوشته است را بخوان تا معلوم شود که کسی که این کتاب اقدس را نوشته است، آیا مردم را به سوی خداوند دعوت کرده است یا به سوی خودش؟
بهائیا می گن که عرفان خدا ممکن نیستش. چون خدا از جنس ما نیستش که بخوایم عرفان نسبت به اون داشته باشیم. اون فاقد صفات هستش. نظرتون چیه؟
-
- فعّال
- پست: 532
- تاریخ عضویت: دوشنبه 31 اردیبهشت 1386, 3:11 pm
محمود جان
دوباره عرض می کنم که بحث مربوط به ادّعایی خدایی جناب بهاالله را در همان تاپیک صمیمانه ادامه بدهید، بحث اینجا مربوط به کتاب اقدس است.
خودت کتاب اقدس را بخوان و ببین می تواند این کتاب از طرف خدا باشد ، و یا از طرف یک آدم خودخواه صادر شده است که مردم را به جای دعوت به خدا به خود دعوت می کند! کسی که در همین سه صفحه ی اول کتابش می بینیم که چه چیز هایی را آورده است، که در این تاپیک نقل شده است.
دوباره عرض می کنم که بحث مربوط به ادّعایی خدایی جناب بهاالله را در همان تاپیک صمیمانه ادامه بدهید، بحث اینجا مربوط به کتاب اقدس است.
خودت کتاب اقدس را بخوان و ببین می تواند این کتاب از طرف خدا باشد ، و یا از طرف یک آدم خودخواه صادر شده است که مردم را به جای دعوت به خدا به خود دعوت می کند! کسی که در همین سه صفحه ی اول کتابش می بینیم که چه چیز هایی را آورده است، که در این تاپیک نقل شده است.
-
- فعّال
- پست: 153
- تاریخ عضویت: دوشنبه 6 اسفند 1386, 1:25 pm
آقا حبیب. من جواب شما را در باره ی کاتب اقدس دادم. چرا جواب ایای را که دادم نمی دهید و طفره می روید؟ اگر شما دلایلی قویتر دارید ارائه دهید دیگر.
آیه ی اول اقدس برام جالب بود:
"انّ اوّل ما کتب اللّه علی العباد عرفان مشرق وحيه و مطلع امره الّذی کان مقام نفسه فی عالم الامر و الخلق ..."
خوب، بهاالله می گوید که اولین چیزی که خدا مققر کرده است عرفان (شناختن) مظهر امر اون هستش.
بازم تو صفحه ی 8 می گ که:
"انّه يفعل ما يشآء و لا يسئل عمّا شآء و ما حکم به المحبوب انّه لمحبوب و مالک الاختراع "
بحث در مورد اینه که خدا این آیات رو برای او فرستاده و خداوند مقرر کرده است که احکام چطوری باید باشه. و در این مورد (برای فردی که حقانیت رو قبول کرده) بحثی نیست.
"قد فرض عليکم الصّلوة و الصّوم من اوّل البلوغ امراً من لدی اللّه ربّکم و ربّ آبائکم"
می بینین که اینجا هم منظور از خدا در آثر بهالله همان خدای واحد یگانه است. نه تنها او ادعای خدایی نکرده است بلکه خداوند را منزل آیات می داند و اومعتقد است که این آیاتی که بر او نازل می شود همگی از طرف خداوند هستش.
مگر شمای مسلمان در قرآن نخوانده ای که خیلی جاها در قرآن اطاعت از رسول مساوی اطاعت با خداست. در این آیه از کتاب اقدس هم بهاالله شناختن خود او رو (به عنوان پیامبر خدا) یعنی قبول حقانیت دیانتی که او آورده را، عرفان خداوند می داند.
بهائیا می گن که عرفان خدا ممکن نیستش. چون خدا از جنس ما نیستش که بخوایم عرفان نسبت به اون داشته باشیم. اون فاقد صفات هستش. نظرتون چیه؟
آیه ی اول اقدس برام جالب بود:
"انّ اوّل ما کتب اللّه علی العباد عرفان مشرق وحيه و مطلع امره الّذی کان مقام نفسه فی عالم الامر و الخلق ..."
خوب، بهاالله می گوید که اولین چیزی که خدا مققر کرده است عرفان (شناختن) مظهر امر اون هستش.
بازم تو صفحه ی 8 می گ که:
"انّه يفعل ما يشآء و لا يسئل عمّا شآء و ما حکم به المحبوب انّه لمحبوب و مالک الاختراع "
بحث در مورد اینه که خدا این آیات رو برای او فرستاده و خداوند مقرر کرده است که احکام چطوری باید باشه. و در این مورد (برای فردی که حقانیت رو قبول کرده) بحثی نیست.
"قد فرض عليکم الصّلوة و الصّوم من اوّل البلوغ امراً من لدی اللّه ربّکم و ربّ آبائکم"
می بینین که اینجا هم منظور از خدا در آثر بهالله همان خدای واحد یگانه است. نه تنها او ادعای خدایی نکرده است بلکه خداوند را منزل آیات می داند و اومعتقد است که این آیاتی که بر او نازل می شود همگی از طرف خداوند هستش.
مگر شمای مسلمان در قرآن نخوانده ای که خیلی جاها در قرآن اطاعت از رسول مساوی اطاعت با خداست. در این آیه از کتاب اقدس هم بهاالله شناختن خود او رو (به عنوان پیامبر خدا) یعنی قبول حقانیت دیانتی که او آورده را، عرفان خداوند می داند.
بهائیا می گن که عرفان خدا ممکن نیستش. چون خدا از جنس ما نیستش که بخوایم عرفان نسبت به اون داشته باشیم. اون فاقد صفات هستش. نظرتون چیه؟
-
- فعّال
- پست: 532
- تاریخ عضویت: دوشنبه 31 اردیبهشت 1386, 3:11 pm
محمود جان
چقدر جالب بحث می فرمایید، می گویید که طفره می روم! باشد، لطفاً تذکر دهید که تفره نروم و پاسخ سؤالی را که دارید بگویم.
اگر می فرمایید که جناب بهاالله به خدای واحد یگانه معتقد بوده است، حتماً ایشان چون خود را خدا نامیده است، خودش را واحد یگانه می دانسته است. این هم یک تناقض دیگری است بین حرف های ایشان که هم به خدای واحد یگانه معتقد بوده است، و هم خود را خدا معرفی کرده است!
بعد چگونه است که عرفان او که خداست ممکن است؟
چقدر جالب بحث می فرمایید، می گویید که طفره می روم! باشد، لطفاً تذکر دهید که تفره نروم و پاسخ سؤالی را که دارید بگویم.
اگر می فرمایید که جناب بهاالله به خدای واحد یگانه معتقد بوده است، حتماً ایشان چون خود را خدا نامیده است، خودش را واحد یگانه می دانسته است. این هم یک تناقض دیگری است بین حرف های ایشان که هم به خدای واحد یگانه معتقد بوده است، و هم خود را خدا معرفی کرده است!
بعد چگونه است که عرفان او که خداست ممکن است؟
-
- فعّال
- پست: 454
- تاریخ عضویت: یکشنبه 18 تیر 1385, 3:01 pm
به شما محمود عرض شد به نمایه مراجعه کنید و مطالب این بیست ماهه که بالغ بر هزاران صفحه مطالب علمی است بخوانید بعد بیائید در صمیمانه سوال خود را مطرح نمائید.
بدون مراجعه به تحقیقات قبلی در همه تاپیک ها می آئید و مدرک می خواهید...
در مورد ادعای خدائی هم به مناظرات مراجعه کنیداگر دنبال مدرک هستید امااگر قصدتان ایذاءو اهانت به سایت و انحراف در مسیر موضوعات تاپیک هاست قبل از شما میلی ها چنین قصدی داشتند و نتیجه ای نگرفتند.
به جای رفتن به تاپیک های متعدد در یک تاپیک بایستید و موضوع را دنبال کنید به شرط خواندن مطالب مرتبط به آن موضوع که در نمایه فهرست آنها هست .تحری حقیقت کنید نه مزاحمت.موفق باشید.
بدون مراجعه به تحقیقات قبلی در همه تاپیک ها می آئید و مدرک می خواهید...
در مورد ادعای خدائی هم به مناظرات مراجعه کنیداگر دنبال مدرک هستید امااگر قصدتان ایذاءو اهانت به سایت و انحراف در مسیر موضوعات تاپیک هاست قبل از شما میلی ها چنین قصدی داشتند و نتیجه ای نگرفتند.
به جای رفتن به تاپیک های متعدد در یک تاپیک بایستید و موضوع را دنبال کنید به شرط خواندن مطالب مرتبط به آن موضوع که در نمایه فهرست آنها هست .تحری حقیقت کنید نه مزاحمت.موفق باشید.
-
- فعّال
- پست: 153
- تاریخ عضویت: دوشنبه 6 اسفند 1386, 1:25 pm
سر دبیر جان
طلب منبع و ماخذ و مرججع جزئی از یک کار علمی است و ندادن و ارائه نکردن ونداشتن آن جزء بارزی از یک کار غیر علمی! اگر می خواهید سایت به طرف پژوهشی بودن میل کند باید هم شما و هم اعضاء اولا قوانین را رعایت کنید (مثا اینکه در چند جا جواب نوشته اید خلاف قوانین است و ادمین مثلا باید حذف می کرد!)
در ضمن باید مزجع مطالب را بگویید تا افراد بتوانند مراجعه کنند. بخاونند و قضاوت کنند.
طلب منبع و ماخذ و مرججع جزئی از یک کار علمی است و ندادن و ارائه نکردن ونداشتن آن جزء بارزی از یک کار غیر علمی! اگر می خواهید سایت به طرف پژوهشی بودن میل کند باید هم شما و هم اعضاء اولا قوانین را رعایت کنید (مثا اینکه در چند جا جواب نوشته اید خلاف قوانین است و ادمین مثلا باید حذف می کرد!)
در ضمن باید مزجع مطالب را بگویید تا افراد بتوانند مراجعه کنند. بخاونند و قضاوت کنند.