آشنایی با کتاب ایقان

قفل شده
Yaaqub
پست: 14
تاریخ عضویت: یک‌شنبه 12 شهریور 1385, 11:39 pm

پست توسط Yaaqub »

با سلام خدمت سر دبير گرامي
ضمن ابراز مسرت از اينكه بعد از يك تجربه تلخ از غوغا سالاري تعدادي از افراد منتسب به بهائيت كه سعي داشتند با سر وصدا مانع از انجام مباحثات تحقيقي اين سايت گردند از روش جديدي كه در پيش گرفته ايد ممنون و به ادامه موفقيت آميز اين سايت اميدوار شديم .
سر دبيرمحترم :
به لطف خداوند مراجعه بنده به اين سايت موجب افزايش آگاهي ام نسبت به بهائيت شد و صراحت لهجه اينجانب نيز موجب گرديد كه تعدادي دوست جديد اعم از مسلمان و بهائي و يك دوست مسيحي كه همگي از مراجعين به همين سايت هستند پيدا كنم كه با ارسال و تبادل پيامهاي خصوصي بنده را مسرور نموده اند .
محقق گرامي آقا يا خانم ياس
جدا از اينكه با مطالب ارسالي نشان داديد كه واقعا بطور عميق و علمي در كتابهاي بهائي
پژوهش آكادميك كرده ايد به شما تبريك ميگويم .
همانطور كه دفاع نا مناسب از يك مكتب مضر است ‎ مخالفت غير علمي از آن هم موجب دفع
پيروان نا آگاه آن مكتب از ادامه مباحثه ميگردد . الحمدلله شما با ارائه اين مطالب علمي كه بنده تا كنون نمونه آنرا در هيچ كجا مشاهده ننموده ام موجب جذب و جلب خوانندگان متعددي شده ايد . طبيعتا اين مطالب مي تواند زمينه كارهاي تحقيقي دانشگاهي قرار گيرد .اگر كساني از شنيدن و ديدن اين مطالب ناراحت هستند مجددا تكرار ميكنم كه به قول معروف راه باز و جاده دراز
دهها سايت نگاه و نو نگاه و خوش نگاه و بهائي نگاه و ....نگاه تاسيس كنند و مطالب خود را از درون محتواي واقعي كتب امري عرضه نمايند .
jooya
فعّال
پست: 251
تاریخ عضویت: سه‌شنبه 31 مرداد 1385, 2:57 pm

پست توسط jooya »

بار دیگر حضور محترم دوستان سایت سلام عرض می کنم. از سردبیر گرامی تقاضا می کنم تاپیک مخصوصی برای گلایه گزاری و شکوه و شکایت افراد و انتقاد آنان از سایت و از خودشان ایجاد کنند. این را جدی عرض می کنم. دو دیگر آن که من هم به سهم خودم از جناب اسپرینگ و بهایی و میلی و لوتوس و همه ی بهائیانی که ممکن است ناخواسته به آنان اسائه ی ادبی کرده باشم، پوزش می طلبم. سه دیگر آن که ضمن تایید کلی فرمایش جناب یعقوب به عرض ایشان هم می رسانم : ضمن آن که این سایت یک سایت پژوهشی برای عموم اعم از مسلمان و مسیحی و بهایی و دیگران است، بسیار مسرور و خوشحال خواهیم شد که به ویژه هم وطنان عزیز بهایی ما این افتخار را نصیب لااقل بنده بفرمایند و در مباحث علمی این سایت شرکت فعال داشته باشند. توجه داریم که در عین حال این امر یکی از وظائف شرعی بهائیان عزیز است چون شاید نخستین تعلیم بهائیت تحری حقیقت است. البته روشن است که هیچ یک از اعضای سایت حق توهین و جسارت به طرف مقابل ندارند. و حقیر به سهم خودم مجددا عرض می کنم اگر سهوی از جانب بنده در بیان مطالب صورت گرفته و یا با عرائض خودم موجبات رنجش خاطر بهائیانی را فراهم آورده ام مجددا عذر می خواهم و به میلی جوان هم می گویم که او هم رنجیده خاطر نباشد و هم چنان با حضور فعال خود ما را خوش حال کند. از سر دبیر محترم هم عذر می خواهم که در این تاپیک این عرائض را تقدیم کردم چون جای دیگری نبود.
Nasim
پست: 0
تاریخ عضویت: دوشنبه 10 مهر 1385, 3:06 am

پست توسط Nasim »

سلام . اين اولين پيغام منه و چون به نظرم رسيد كه بايد خيلي محتاط در اين سايت نوشت تا درگير برخورد ها و اصطكاك ها نشد ، اين طوري شروع مي كنم :
1 - جناب ميلياردر ! واقعا به بحث پژوهش در مورد ديانت بهايي در اين سايت علاقه مند شده بودم . اما برخورد شما به گونه اي است كه ما هيچ وقت از بهاييان سراغ نداشته ايم و باعث شرمندگي مي شود . قصد نداشتم عضو سايت شوم اما نحوه ي برخورد ميلياردر به گونه اي بود كه ناچار شدم . اقل مطلب اين است كه با تعاليم حضرت بها ، ما بهاييان بايد با سعه ي صدر بيشتري ، وارد كارزار بحث و دقت شويم . وحدت عالم انساني كجا و اين همه توهين و كجا ؟ هر چند ايشان ، در آخرين مرحله ، عذر خواهي كرده اند ، اما من وظيفه ي خود مي دانم ، از طرف بهاييان ، بار ديگر از جناب جويا و سردبير عذر خواهي كنم و اعلام كنم كه ديانت بهايي ، ياراي پاسخگويي در ميدان استدلال را دارد و اين كار را خواهد كرد ، اگرچه اين كار بر خلاف نظر برخي از هم كيشان باشد .
ميلياردر عزيز ! انصافا به عنوان خواننده ي بي طرف ، اذعان مي كنم كه شما در چشم خوانندگان سايت ، محكوم هستيد . مي گويند يكي از بهترين راه هاي خراب كردن ، بد دفاع كردن است . فكر مي كنم دفاع شما از اين سنخ باشد .
اميدوارم كه بتوانم در تلطيف فضاي سايت و اين تاپيك موثر شوم و تا چند روز آينده ، پاسخي در خور به ادعاهاي اين تاپيك ، ارائه نمايم .
پيروز و سربلند باشيد .
milyarder
پست: 14
تاریخ عضویت: سه‌شنبه 28 شهریور 1385, 9:37 pm

پست توسط milyarder »

با سلام
1- نسیم جان عضوییتون رو تبریک میگم دوست گرامی شما تازه امروز عضو شدین و مطمئنن سوء تفاهمی پیش اومده توصیه میکنم مطالب قبلی را بخوانید و ببینید کلمات الوات دروغگو بی ادب و.. توسط چه افرادی زده شده. بنده تنها در این 2 پست آخر لحن صحبتم تند بوده اما توهینی که شما عنوان کردین اصلا وجود نداره و فقط هم به خاطر همین 2 پست معذرت خواهی کردم چون واقعا دیگه جای عصبانیت هم داره چون مقداری از پستها حذف و سانسور شده چند دوست از جمله خود من چندین بار جلومون گرفته شده الان هم لوتوس گرامی نمیتونه مطلب ارسال کنه و...
بعد به عنوان خواننده بی طرف من را محکوم کردین این محکومیت بستگی به هر شخص دارد من ناراحت نمیشم اما توصیه میکنم حتما پستهای قبلی را بخوانید.
در این سایت هم که الان پیغام خصوصی از کار افتاده وگرنه در اونجا به شما توضیح میدادم و چون امکانش نبود اینجا گفتم.برای ارتباط بیشتر با من تماس بگیرید:
(درج ایمیل در کامنت ها مجاز نیست.بحث ها در خود سایت دنبال شود.سردبیر)و اگر هم تمایلی به ارتباط با بنده ندارید میتوانید خود شروع به پژوهش و جوابگویی به دوستان بکنید.

با آرزوی موفقیت برای شما.
افراشته
پست: 15
تاریخ عضویت: دوشنبه 23 مرداد 1385, 12:42 am

پست توسط افراشته »

با درود و الله ابهي به نسيم عزيز
از اينكه يك همكيش همفكر به اين جمع پيوسته و از لاك بيننده خاموش به پرسشگر معتقد به تحري حقيقت تبديل شده است مسرورم .
از جناب ياس گرامي تقاضا مي شود دنباله مطالب در مورد كتاب مستطاب ايقان را ادامه دهند و از ميلياردر (با اين اسم بي مسما كه موجب وهن جامعه بهائي است )در خواست مي شود حال كه يكبار خداحافظي كردي ؟ولي باز داري برميگردي ؟
ياس گرامي
واقعيت اينستكه كتاب ايقان براي بهائيان بسيار مقدس و همرديف كتاب مبارك اقدس مي باشد . در واقع بنا بر تعليمات امري كتاب اقدس بمنزله كتاب احكام ديانت بهائي و كتاب ايقان كتاب اعتقادي و مبناي فكري ما است .
من به ياد دارم كه پدرم هميشه به ما توصيه ميكرد كه براي اينكه در مناظره با معاندين امر موفق به پاسخگوئي شويم از كتاب ايقان كمك بگيريم .
البته بنده به علت ضعف زبان عربي و عدم آشنائي به اصلاحات مشكل اين كتاب موفق به استفاده عميق از آن نشده ام ولي همواره از جملات و عبارت زيباي آن بهره بردهام اما با اينگونه تحقيقات عميق آنهم از قلم يك غير بهائي روبرو نبوده ام .
متاسفانه يكي از مشكلات جامعه بهائي بويژه طبقه جوان ؛ دور بودن از منابع اصلي فكري آن است . شايد يكي از علل آن ؛روحيه دين گريزي است كه در ميان جوانان همه اديان مشاهده مي شود . علت ديگر كم جاذبه بودن بعضي مفاهيم و نمادهاي ديني مي باشد .البته نفوذ منفي فرهنگي انتر نت را نمي توان نا ديده گرفت چون همه مرزهاي فكري و عقيدتي را در نورديده است .
بهر حال من كماكان با علاقه و البته با ديد انتقادي و تر ديد آميز به مطالب ارائه شده ادامه ميدهم و اميدوارم بتوانم به بعضي شبهات (با كمك يكي از دوستانم )جواب قانع كننده بدهم بدرود
yas
فعّال
پست: 216
تاریخ عضویت: دوشنبه 23 مرداد 1385, 2:04 pm

پست توسط yas »

آشنایی با کتاب ایقان(قسمت پنجم: نقد محتوای باب اول)

کاوش در مفاهیم باب اول ایقان،پژوهشگران در حوزه بهائیت را با تناقضی بزرگ روبرو می

کندو آنهارا در مقابل دو گزینه قرار می دهد :

مکتبی علم ستیز که در بزرگترین و قدیمی ترین کتابش مردم را به دوری گزیدن از علما

ودانشمندان فرا می خواندومی گوید برای وصول به مدارج ایقان و عروج به معارج ایمان باید

از علم وعقل وکتب و صحف علما چشم بپوشید و بهمه چیز و همه کس پشت پا بزنیدتا به

عیون حکمت و علم سلطان احدیت واصل و نائل شویدکه اگر گوش به حرف عالمی از علما

بدهیدویا به کتابی از کتب آنها رجوع کنید از زلال وصال ذوالجلال محروم و مقطوع خواهیدشد

(فلتقدسن انفسکم یا اهل الارض...)واین سخن را از سید باب آموخته آنجا که می

گوید:فلتنقطعن عن کل علمکم و عملکم ولتستمسکن بمن یظهره الله...

و خلاصه مکتبی علم گریز و عالم گریز و بلکه علم ستیز را ترسیم نماید یا :

مکتبی که علم خواه است ویکی از تعالیمش را تطابق علم با دین می شمرد و این را برای

خود افتخار می داند و بر آن می بالد و همه جا مطرح می کند؟

گزینه اول مستند به اعظم و اقدم کتب بهائیت است که یک بهائی به هیچ وجه نمیتواند با آن

بستیزد و آنچنان هم صریح و روشن است که قابل توجیه و تاویل نیست(و البته مجاز به تاویل و

تفسیر هم نیستند زیرا تاویل و تفسیر متون رهبران در بهائیت مجاز نیست)و راه تحری حقیقت را

دوری گزیدن از علم وعالم و کتاب و نصوص دینی معرفی می کند.

البته کسی که متون بهاءاله را بشناسد می داند این مخالفت بها با علما تازگی ندارد واو

علمای اسلام را در ایقان "همج رعاع "_پشه های سر گردان_ خوانده ودر جاهای دیگری از

کتابهایش آنها را "ذئاب " و "حمر" _گرگان و خران _نام نهاده امام جمعه اصفهان را "رقشاء"

_ کرم خالدار ماده_گفته و حاج کریمخان کرمانی صاحب ارشاد العوام را _تراب و زاغ و کلاغ _

خوانده است و معلوم نیست این رفتار او با آن عبارتش در کتاب اقتدارات چه نسبتی دارد آنجا

که می گوید "الادب قمیصی " _ادب پیراهن من است_؟!

آیا نسبت دادن القاب زشت به علمای اسلام در طول دوره غیبت ،مصداق ادب است؟

اگر رجوع به عالما ن در فهم حقیقت و حقانیت هر مدعی جدید نبوت و رسالت(که در طول

زمان هم کم نبوده اند)ومشاوره با آنان گناه نا بخشودنی است پس پذیرش همه مدعیان به

صرف ادعای آنها الزامی است!

آیا اگر رابطه مردم را با عالمان ودانشمندان قطع کنیم آنها را آماده پذیرش ادعای هر مدعی

عوامفریبی نکرده ایم؟

اگر سخن علما در مورد مدعی جدید و موعود آینده حجت نیست پس اصل آمدن موعود که

توسط همین عالمان به گوش مردم رسیده هم نباید حجت باشد!

این درونمایه باب اول بزرگترین کتاب بهائیان است تا قضاوت شما چه باشد.

ادامه سخن را در مجالی دیگر منتظر باشید.
Nasim
پست: 0
تاریخ عضویت: دوشنبه 10 مهر 1385, 3:06 am

پست توسط Nasim »

الله ابهی
با سلام خدمت خوانندگان محترم بهایی پژوهی .
همان طور که قول داده بودم که در اولین فرصت ، به ادعاهای مطرح شده توسط یاس عزیز پاسخ دهم ، اکنون با پاسخی کوتاه در خدمت عزیزان هستم .
سه نکته ی مهم در ادعاهای مطرح شده توسط یاس عزیز وجود داشت :
1 - وجود اغلاط ادبی در کتاب ایقان .
2 - ستایش ایقان از دیگران و عدم ادعای حضرت بها الله در مورد مقامات عظیم خود .
3 - دعوت ایقان به دوری از علما .
به نظرم مطلب عمده ی دیگری در نوشته ی ایشان نبود .
اما پاسخ به این اشکالات :
اولا کتاب ایقان به مانند کتاب قرآن معجزه ی حضرت بها الله نیست که به آن مبارزه طلبی شود . لذا بر فرض وجود این اغلاط - که البته غلط واضح و آشکاری ارائه نشده و فقط تعداد آن مرتبا ذکر شده است و نمونه ی درست و همه فهمی ارائه نشده است - دو وجه بر آن مترتب است :
1 - وجود اشتباه در چاپ
2 - بر فرض وجود ، نکته ی مهم آن است که مفاهیم ارزشمند ایقان درک شود ، نه آن که مرتبا به دنبال اشتباه ادبی در آن بگردیم . چون بر خلاف قرآن که کتابی ادیبانه است ، ایقان چنین ادعایی ندارد و وجود اشتباه ادبی ، دلیل باطل بودن آن نیست .

دوما همان طور که ایقان از دیگر رهبران بابیت ، تجلیل کرده است ، کتاب های دیگر آسمانی نظیر قرآن نیز از پیامبران گذشته تجلیل کرده اند . نمونه های آن بسیار است و خود دوستان مسلمان می توانند سند دهند .
حتما تصدیق می کنید که تجلیل از دیگران ، منافی با ادعای خود نیست . مثلا اگر همین سوال را از دوستان مسلمان بکنیم ، خواهند گفت که باید یک مجموعه را با هم دید . شرایط نزول آیه را سنجید و ...
دقیقا همین مورد درباره ی حضرت بها الله مصداق دارد . وقتی هنوز امر حضرت باب بر دایی او مشخص نشده است ، ایشان چگونه می توانند امر خود را آشکار کنند . لذا آن را به زمان مناسب و رسیدن جامعه به وضعیت پذیرش مدعا ، موکول کرده اند . لذا دوستان بی طرف تصدیق می کنند که تجلیل حضرت بها الله از نقطه ی اولی ، منافی ادعای بعدی ایشان نخواهد بود .

سوما دانشمندان هر قوم ، به شرطی که مردم را به سوی حقیقت فرا بخوانند ، مرجع مناسبی برای مراجعه هستند .اما در صورتی که برای حفظ مقام و مرتبه ی خویش ، مردم را از تحری حقیقت بازدارند ، رجوع به آنان از سم مهلک خطرناک تر است . سابقه ی این امر در زمان ظهور عیسی مسیح وجود داشت که بزرگ ترین دشمنان آن پیامبر خدا ، دانشمندان یهودی بودند و همان ها بودند که می خواستند عیسی را به هلاکت رسانند . وانگهی مگر مردم خودشان شعور ندارند که برای پذیرش امر فطری و عقلانی حضرت بها الله ، محتاج به دانشمندان باشند .
تعالیم حضرت بها الله ، بر مبنای ضمیر روشن انسان ها است و برای درک آن باید قلبی روشن داشت ، نه مغزی انباشته از خرافات و افسانه ها . در طول تاریخ نیز ، دانشمندان هر قوم ، آخرین گروهی بودند که به پیامبران ، ایمان می آوردند . به همین دلیل ، حضرت بهاالله ، مردم را از مراجعه به این دانشمندان ، بر حذر می داشتند و الا رجوع به دانشمندانی که امر آن حضرت را به مردم ابلاغ می کنند ، عقلا واجب خواهد بود . منتظر پاسخ های یاس عزیزم به این نکات می مانم .
Nasim
پست: 0
تاریخ عضویت: دوشنبه 10 مهر 1385, 3:06 am

پست توسط Nasim »

به علت عدم آشنایی با سایت ، این ارسال اشتباه انجام گرفته است . در ارسال بعدی مطالب خود را خواهم آورد .
jooya
فعّال
پست: 251
تاریخ عضویت: سه‌شنبه 31 مرداد 1385, 2:57 pm

پست توسط jooya »

نسیم عزیز به راستی نسیم روح بخش تحری حقیقت از شیوه ی سخن شما می وزد. از این بابت به خود می بالم که ‏روی سخنم با کسی است که تعلیم مهم «تعصبات هادم بنیان انسانی است» را پیش رو دارد. می دانید که بهائیان را ‏عقیده بر آن است که کتاب ایقان که اعظم و اکبر کتب است، نازله ای آسمانی و سخنی وحیانی است و حتی بنا بر ‏ادعای حضرت شوقی افندی، این کتاب در دو شب بر حضرت بهاء الله شرف نزول یافته است. به این ترتیب ‏مطالب آن من عندالله است. بنابراین هر چند به تعبیر جناب عالی همانند قرآن به آن تحدی( مبارزه طلبی علمی) ‏نشده است، اما در آسمانی بودن آن از منظر عزیزان احبا، تردیدی نیست. بنابراین وجود اغلاط ادبی ( نه چاپی) ‏در این کتاب آسمانی، آسمانی و الاهی بودن آن را با چالشی جدی مواجه می کند. ‏
البته فرمایش سرکار در این که توجه به مطالب ایقان در درجه ی نخست قرار دارد، سخن متینی است؛ ولی در ‏عین حال فراموش نشود که وجود اغلاط ادبی در این کتاب آسمانی، به هیچ روی قابل توجیه نیست. مگر آن که ‏بفرمایید فعلا از این نکته صرفنظر شود و به بررسی مطالب ایقان اکتفا گردد. به این ترتیب در اهمیت و ارزش ‏این کتاب بس مهم، خللی جدی پدید می آید که باید برای آن توسط جامعه ی بهایی فکری اساسی شود. البته ناگفته ‏نماند که از دیرباز برخی از اشتباهات بسیار فاحش کتاب مستطاب ایقان، در چاپ های بعدی اصلاح شده است که ‏این امر مشکل را دو چندان کرده است. زیرا این اصلاحات، موجب شده است که متن کتاب و مورد استدلال با ‏مشکل مفهومی مواجه شود. به این معنا که حضرت بهاء الله در اثبات موضوع مهمی به آیه ای از قرآن استناد ‏کرده است که آن آیه به آن صورت که آن حضرت به آن استناد فرموده است، در قرآن موجود نیست و هنگامی که ‏در چاپ بعدی کتاب ایقان، اصلاح شده ی آیه ی مورد نظر آمده، مطلب مورد بحث از نظر مفهومی مشکل پیدا ‏کرده است. بی تردید شما هم می پذیرید که وجود این گونه اشتباهات، این کتاب را که اعظم و اکبر کتب است، با ‏چالشی جدی و اساسی مواجه می کند که جامعه ی امر باید پاسخگوی آن باشد. با آرزوی توفیقات افزون تر برای ‏تمامی جویندگان حق. یا حق!‏
jooya
فعّال
پست: 251
تاریخ عضویت: سه‌شنبه 31 مرداد 1385, 2:57 pm

پست توسط jooya »

مطلب دیگری که باید به طور جدی به آن پرداخت، مساله ی دانشمندان و مبارزه جدی حضرت بهاء الله با آنان در ‏کتاب ایقان است. دوست عزیز مستحضر هستید که دانشمندان دانش دین دو دسته اند. دسته ای از آنان که قرآن نیز ‏از آنان به بدی یاد می کند. یعنی همان ها که با وجود دانستن حق، در برابر آن سر تسلیم و تعظیم فرود نمی آورند ‏و دسته ای دیگر که حق پذیرند. می دانید و می دانم که دسته ی دوم نه تنها مورد نکوهش قرار نگرفته اند که از آن ‏ها تجلیل هم شده است و باید هم چنین باشد. از این رو، صرف دانشمند بودن گناه نیست. اگر دانشمند باشی و منکر ‏حقیقت گردی، البته این دانش جز خسران و زیان نمی افزاید و جز کوری و حرمان به بار نمی َآورد. اما اگر کسی ‏بر اساس دانش درست، به مخالفت اصولی با یک جریان فکری برخیزد، از قضا به آن سخن رسول خدا عمل کرده ‏است که : إذا ظهرت البدع فی اُمّتی فعلی العالم أن یظهر علمه، و إلا فعلیه لعنة الله: هنگامی که بدعت ها در میان ‏امت من آشکار می شود، بر دانشمند فرض است که دانش خویش را آشکار کند و اگر نکند لعنت خدا بر اوباد. ‏درست است که برخی دانشمندان به ناحق به مخالفت با حق برخاسته اند؛ اما چنان نیست که اگر کسی حرفی زد و ‏دانشمندان به مخالفت با او برخاستند، این مخالفت دلیل حقانیت اوست. چه بسا مخالفت دانشمندان از باب عمل به ‏فرمایش پیامبر و در راستای مبارزه ی علمی و فرهنگی با بدعت در دین باشد. خلاصه آن که استدلال حضرت ‏بهاء الله در کتاب ایقان در این باب، استدلال کاملی نیست. و باید دید مخالفت علما از چه روی بوده است. صرف ‏مخالفت، دلیل حقانیت طرف مقابل نمی شود، به نظر شما می شود؟ ‏
Nasim
پست: 0
تاریخ عضویت: دوشنبه 10 مهر 1385, 3:06 am

پست توسط Nasim »

با سلام خدمت جناب جویا .
امیدوارم ایام به کامتان باشد . ماه رمضان اسلامی را به شما و همه ی دوستان مسلمان تبریک عرض می کنم . امیدوارم که این مکاتبه ی علمی ، بیانگر واقعیات و روشن کننده ی راه بهاییان راستین و مسلمانان دین پژوه و منصف باشد .
ظاهرا بنده موفق نشده ام که منظور خودم را خوب منتقل کنم . شما برداشت دیگری از نوشته ی من کرده اید و به آن پاسخ داده اید ، اما به نظر می رسد جواب من را نداده اید .
عرض من این نیست که مخالفت علما دلیل حقانیت حضرت بها الله است . سخن آن جا بود که چرا آن حضرت ، مردم را از مراجعه به دانشمندان ، بازداشته است ؟ و این کار را یاس عزیز ، دلیل مخالفت دیانت بهایی با علم و دانش مطرح کرده بودند .
اما پاسخ این بود که :
اولا : دیانت و وحی الهی تنها برای دانشمندان نیست . باید روستایی دور از علم و دانش نیز ، آن را بفهمد و بتواند به آن ایمان آورد . لذا تایید دانشمندان ، دلیل حقانیت یا رد دیانتی نیست . بلکه هر انسانی با مراجعه به آن دیانت ، آن را با عقل و قلب خود می سنجد و به آن ایمان می آورد یا نمی آورد .
دوما : نظر شما این است که دانشمندان مسلمان ، کمر همت به اصلاح بدعت بسته اند . اما نظر بهاییان و حضرت بها الله ، این است که می خواسته اند مردم را با سفسطه و سخنان نادرست ، از تحری حقیقت باز دارند . برای همین هم ، مردم ساده و عامی را از رجوع به آنان باز داشته اند . بنابراین این دستور الهی برای دوری جستن از کسانی که مخالف دین خدا هستند ، نشان از مخالفت دیانت بهایی با علم و دانش نیست . در قرآن هم به مسلمانان دستور می دهد تا با مسیحیان و یهودیان ، طرح دوستی نریزند . آیا اگر کسی بگوید ، این دستور به علت خشونت طلبی ذاتی اسلام است ، شما بر آشفته نمی شوید ؟ آیا نمی گویید ، این دستور برای حفظ عقاید نو مسلمانان از گزند مسیحیان و یهودیان بوده است ؟
هر جوابی که به آن سوال می دهید ، ما به این اشکال خواهیم داد .
به دلیل کمبود فرصت به همین مقدار اکتفا می کنم و بحث اشتباهات چاپی و ادبی را به وقت دیگری می سپارم .
Yaaqub
پست: 14
تاریخ عضویت: یک‌شنبه 12 شهریور 1385, 11:39 pm

پست توسط Yaaqub »

با سلام به نسيم
مسرت خود را از حضور يك بهائي مودب و ملتزم به آداب يك مباحثه علمي ابراز ميدارم . اميد است ايشان جبران كوتاهي بهائيان سرمايه دارقبلي را بنمايد.
از ياس خوشبو تقاضا مي شود همين روند نقد و بررسي كتاب ايقان را به همين شكل ادامه داده و از از سردبير محترم هم تقاضا مي شود مانع از مباحثات جدلي دوگانه و رو در روي افراد شود تا دامنه بحث از مسير خود خارج نگردد.
خوشبختانه موضوعي را مطرح كرده ايدكه از موضوعات حساس در جامعه بهائيت است .
اولا به لحاظ اينكه اين كتاب ام الكتاب بهائيت است چون اگر پايه هاي اعتقادي به ميرزا عليمحمد باب خدشه دار شود ؛ اساس بهائيت مورد سوال قرار ميگيرد .
ثانيا اين كتاب فشرده وعصاره افكار و معلومات مكتسبه بهاالله است و به عنوان يك منبع
(Reference) در بهائي پژوهي مورد استفاده قرار خواهد گرفت .
yas
فعّال
پست: 216
تاریخ عضویت: دوشنبه 23 مرداد 1385, 2:04 pm

پست توسط yas »

آشنایی با کتاب ایقان (قسمت ششم: پاسخ به سوالات پیرامون نقد)

این قسمت را اختصاص می دهیم به پاسخ مطالب دوست بهائی عزیزمان N asim که با دقت

بحث ایقان را پیگیری می فرمایند.

ایشان فرموده اند :

اولا کتاب ایقان به مانند کتاب قرآن معجزه ی حضرت بها الله

نیست که به آن مبارزه طلبی شود
.

عرض می کنم نظر جناب شو قی افندی چیز دیگری است. ایشان می فرمایند کتاب ایقان

کتابی از مجموعه کتب آسمانی دیانت بهائی است آن هم عظیم ترین و قدیمی ترین آنها که

معجزه وار ظرف دو شبانه روز از جانب خداوند نازل شده است.تعبیری از این قوی تر پیدا می

کنیم:اعظم است،اقدم است،آسمانی ومنزول است،معجزه دوشبانه روزی است.

نکته بعدی را چنین فرموده اند:

بر فرض وجود{اغلاط ادبی} ، نکته ی مهم آن است که
مفاهیم ارزشمندایقان درک شود ، نه آن که مرتبا به دنبال اشتباه ادبی در آن بگردیم . چون خلاف قرآن که کتابی ادیبانه است ، ایقان چنین ادعایی ندارد و وجود اشتباه ادبی ، دلیل باطل بودن آن نیست.


عرض می شود وقتی کتابی آسمانی شد و از ناحیه خداوند نازل گردید وجود یک غلط هم در

آن پذیرفتنی نیست و دلیل بطلان آن است زیرا خداوند که چیز غلط نازل نمی فرمایدونسبت

دادن غلط به ساحت قدس الهی زیبنده موحدان نیست.

و ما در ادامه همین مباحث نمونه هایی از آن اغلاط را که فقط اغلاط ادبی هم نیست بلکه

غلط مفهومی ،تحریف آیه وروایت وحتی تحریف اشعار شاعران است خواهیم آورد.

نکته سوم آنکه فرموده اند:

تجلیل حضرت بها الله از نقطه ی اولی ، منافی ادعای بعدی ایشان نخواهد بود

عرض می کنم:

چگونه منافی نخواهد بود در حالیکه برادرش را "مصدر امر" و "صبح ازلی "می خواند و مدتی

بعد شنیع ترین نسبت ها را به او می دهد؟ باب را سلطان السلاطین ورب اعلی می خواند

وخود را عبد و خادم فانی می شمرد در حالیکه شوقی او را در آن حال مظهر الهی می

دانسته که اعظم کتب بر او نازل شده است؟ بالاخره او عبد وخادم بوده یا نبی و رسول؟ اگر

برادرش جانشین باب بوده خودش چکاره بوده است؟اگر حکمت و تقیه اینطور اقتضا می کرده

اصلا برای چه آمده وچرا در زمان مناسب خودش نیامده و مگر اصلا در بهائیت تقیه وجود دارد؟

و همینطور سوالات دیگر.

و در پایان فرموده اند:

" سوما دانشمندان هر قوم ، به شرطی که مردم را به سوی حقیقت فرا بخوانند

،مرجع مناسبی برای مراجعه هستند .اما در صورتی که برای حفظ مقام ومرتبه ی خویش ،

مردم را از تحری حقیقت بازدارند ، رجوع به آنان از سم مهلک خطرناک تر است . سابقه ی

این امر در زمان ظهور عیسی مسیح وجود داشت که بزرگ ترین دشمنان آن پیامبر خدا ،

دانشمندان یهودی بودند و همان ها بودند که می خواستند عیسی را به هلاکت رسانند .

وانگهی مگر مردم خودشان شعور ندارند که برای پذیرش امر فطری و عقلانی حضرت بها الله

، محتاج به دانشمندان باشند .

تعالیم حضرت بها الله ، بر مبنای ضمیر روشن انسان ها است و برای درک آن باید قلبی

روشن داشت ، نه مغزی انباشته از خرافات و افسانه ها . در طول تاریخ نیز ، دانشمندان هر

قوم ، آخرین گروهی بودند که به پیامبران ، ایمان می آوردند . به همین دلیل ، حضرت بهاالله

، مردم را از مراجعه به این دانشمندان ، بر حذر می داشتند و الا رجوع به دانشمندانی که

امر آن حضرت را به مردم ابلاغ می کنند ، عقلا واجب خواهد بود . منتظر پاسخ های یاس

عزیزم به این نکات می مانم ."

عرض می کنم اصل محتوای باب اول ایقان احتراز از همه علمای قوم است و خط کشی

خاصی بین علما ننموده است که گفته شود منظورش علمای سوءاست و علمای سوء هم

کسانی هستند که به مدعی جدید ایمان نیاورده اند. این هم که عقلانی نیست هر مدعی

که از راه برسد به علما اهانت کند وهر کس با او همراه شد و ادعایش را پذیرفت او را عالم

خوب و بقیه را عالم سوء محسوب نماید.بهاءاله همه علمای عصر را همج رعاع خوانده چون

به باب ایمان نیاورده اندوبه آنها لقب کلاغ و زاغ و کرم و خرو گرگ و...داده است.

ضمن آنکه برخلاف فرمایش شما همیشه اینطور نبوده که علما به انبیاءایمان نیاورند یا آخرین

گروهی باشند که ایمان می آورند.مثلا در زمان حضرت موسی علیه السلام ،علمای قوم

یعنی" سحره "اولین گروهی بودند که ایمان آوردند و حاضر شدند شدید ترین شکنجه ها را در

راه دیانت موسی تحمل کنند ودر این راه شهید شوند.

اما در مورد بهائیت مکرر در اینجا گفته شد ابتدا باید حقانیتش مورد بحث قرار گیرد و ثابت

شودو آنگاه با ادیان دیگر مقایسه شود.باید ثابت شود به چه دلیل دین آسمانی وآئین ربانی

است؟رهبرانش چه مقامی دارند؟(رسالت یا نبوت یا...چون بهاءاله گفته است نبوت و رسالت

بوجود حضرت محمد (ص) پایان یافت) وبه فرض صحت ،چه دستاورد ویژه ای دارد که در ادیان

دیگر نبوده ومتناسب با این دوران است؟

بنابر این نمی شود گفت چون بعضی علما با بعضی انبیای گذشته مخالفت کردند و همه

علما هم با باب مخالفت کردند پس باب هم مثل انبیای گذشته ،پیغمبر است! آیا این

دستاویز خوبی برای هر مدعی کاذب و فریبکاری هم نمیتواند باشدکه مخالفت عالمان را با

خود دلیل صدق دعوت خود بپنداردو از مردم بخواهد به همین دلیل به او ایمان بیاورند.

جنابعالی این را می پذیرید؟

آری مردم خود براساس فطرت و تعقل می توانند راه را بیابندلیکن بهاءاله راه تعقل را هم

بسته(شواهدش ذکر خواهد شد)وبرای تطبیق نصوص دینی در مورد قائم آنهارا از مراجعه به

منابع وکتب و روایات و نصوص و مبینین آنها یعنی علمابر حذر داشته و خلاصه گفته هر طور من

گفتم همان را بپذیرید.یعنی اگر در نصوص آمده بود پس از اسلام دینی نمی آید و قائم باید

دنیا را از ظلم وستم پاک نموده از عدل و داد پر کند و باب چنین نکرد ،کاری به علما نداشته

باشید و حرف مرا بپذیرید و تردید هم نکنید.چنین است باب اول ایقان.

با سپاس از شما برای پیگیری مباحث.
roozbeh
پست: 49
تاریخ عضویت: جمعه 10 شهریور 1385, 10:02 pm

پست توسط roozbeh »

با سلام خدمت همه ی عزیزان بالخصوص جناب یاس عزیز؛
در پاسخ به بخش پایانی سوألات جناب نسیم دلایلی منطقی ارائه نمودید؛ خوب است آن را بار دیگر بخوانیم:


اصل محتوای باب اول ایقان احتراز از همه علمای قوم است و خط کشی

خاصی بین علما ننموده است که گفته شود منظورش علمای سوءاست و علمای سوء هم

کسانی هستند که به مدعی جدید ایمان نیاورده اند. این هم که عقلانی نیست هر مدعی

که از راه برسد به علما اهانت کند وهر کس با او همراه شد و ادعایش را پذیرفت او را عالم

خوب و بقیه را عالم سوء محسوب نماید.بهاءاله همه علمای عصر را همج رعاع خوانده چون

به باب ایمان نیاورده اندوبه آنها لقب کلاغ و زاغ و کرم و خرو گرگ و...داده است.

ضمن آنکه برخلاف فرمایش شما همیشه اینطور نبوده که علما به انبیاءایمان نیاورند یا آخرین

گروهی باشند که ایمان می آورند.مثلا در زمان حضرت موسی علیه السلام ،علمای قوم

یعنی" سحره "اولین گروهی بودند که ایمان آوردند و حاضر شدند شدید ترین شکنجه ها را در

راه دیانت موسی تحمل کنند ودر این راه شهید شوند.

اما در مورد بهائیت مکرر در اینجا گفته شد ابتدا باید حقانیتش مورد بحث قرار گیرد و ثابت

شودو آنگاه با ادیان دیگر مقایسه شود.باید ثابت شود به چه دلیل دین آسمانی وآئین ربانی

است؟رهبرانش چه مقامی دارند؟(رسالت یا نبوت یا...چون بهاءاله گفته است نبوت و رسالت

بوجود حضرت محمد (ص) پایان یافت) وبه فرض صحت ،چه دستاورد ویژه ای دارد که در ادیان

دیگر نبوده ومتناسب با این دوران است؟

بنابر این نمی شود گفت چون بعضی علما با بعضی انبیای گذشته مخالفت کردند و همه

علما هم با باب مخالفت کردند پس باب هم مثل انبیای گذشته ،پیغمبر است! آیا این

دستاویز خوبی برای هر مدعی کاذب و فریبکاری هم نمیتواند باشدکه مخالفت عالمان را با

خود دلیل صدق دعوت خود بپنداردو از مردم بخواهد به همین دلیل به او ایمان بیاورند.

جنابعالی این را می پذیرید؟




داستان جالبی در این باب به ذهنم رسید که شاید نقل آن خالی از لطف نباشد؛ گویند:

شخصی ادّعای خدایی کرد. او را به نزد حاکم بردند.
حاکم گفت: مردک! این چه ادّعای مسخره ای است. هیچ می دانی همین هفته قبل دستور دادیم کسی را که ادّعای نبوّت کرده بود گردن زنند.
آن رند با زیرکی در پاسخ گفت: خوب کردی ای امیر! به درستی که او از جانب من مبعوث نشده بود!!

یاس عزیز! شما به درستی حقّ سخن را ادا نمودید!
این مصادره به مطلوب است که بگوییم:
چون بعضی علما با بعضی انبیای گذشته مخالفت کردند و همه
علما هم با باب مخالفت کردند پس باب هم مثل انبیای گذشته ،پیغمبر است!

اگر کاربران گرامی این سایت انصاف دهند در می یابند که براستی جایگاه علماء در کلیّه ی ادیان آسمانی تا بدان پایه است که با هیچ رتبه ی دیگری قابل قیاس نیست و در اسلام نیز به اعلا درجه خود می رسد؛ شاهد این ادّعا، روایات بیشماری است که به ما رسیده است.

حضرت علی علیه السّلام می فرمایند:

"إذا مات العالم ثلم فی الاسلام ثلمةٌ لایسدُها شیءُ إلی یوم القیامة"
"با مرگ هر دانشمند، چنان رخنه ای در اسلام پدید می آید که تا روز قیامت هیچ چیز آن را فرو نمی پوشاند"
(المحاسن، ج 1، ص 364)

حال چگونه است که جناب بهاءاله همه علمای عصر را همج رعاع خوانده چون

به باب ایمان نیاورده اند و به آنها لقب کلاغ و زاغ و کرم و خر و گرگ و... می دهد!!


امیدوارم جناب نسیم، با قدم صدق در مسیر تحرّی حقیقت گام نهند و به دور از جنجال طلبی برخی دیگر از دوستانشان و بدور از تعصّبات به بحث ادامه دهند.
milyarder
پست: 14
تاریخ عضویت: سه‌شنبه 28 شهریور 1385, 9:37 pm

پست توسط milyarder »

جنای سردبیر خواهشمندنم حداقل بزارین مطالب 48 ساعت باشه بعد پاک کنید. پیغام خصوصی در سایت بسته شده در نتیجه ما بهاییان باید طوری با یکدیگر در ارتباط باشیم پس خواهشمندم آدرس ایمیل را پاک نکنید.

(درج ایمیل در کامنت ها مجاز نیست.بحث ها در خود سایت دنبال شود. تقاضا می شود قوانین سایت را رعایت نمائید.
سردبیر)


((مقاله خاتمیت کامل شده و تمام این بحثها که دوباره به اصل اینکه آیا چنین دینی میاید یا خیر بر میگردد پس اگر صلاح میدانید بگویید تاپیک خاتمیت را ایجاد کنم)).
Nasr
پست: 1
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه 30 شهریور 1385, 4:10 pm

پست توسط Nasr »

با درود
به گمان من بهتر است طرفین پیش از آغاز تاپیک جدید سوالاتی را که گمان می کنند پاسخ داده نشده به صورت کوتاه و مختصر مطرح کنند.
با سپاس
jooya
فعّال
پست: 251
تاریخ عضویت: سه‌شنبه 31 مرداد 1385, 2:57 pm

پست توسط jooya »

خدمت دوستان سایت سلام عرض می کنم. از سردبیر محترم تقاضا دارم اولا تاپیک های بحث های تخصصی مانند خاتمیت و قائمیت و بیت العدل و تعالیم دوازده گانه و از این قبیل را هر چه زودتر بگشایند. به ویژه دوستانی مانند جناب اسپرینگ در انتظار گشوده شدن تاپیک خاتمیت هستند. دیگر آن که حتما یک تاپیک برای شکوه و شکایت و انتقاد و از این قبیل نیز باز کنند تا دوستان اگر مطالبی در این مقوله ها به نظرشان می رسد عنوان کنند. نکته ی آخر آن که از جناب یاس تقاضا می کنم بررسی محتوایی کتاب ایقان را در دستور کار خود داشته باشند. از مباحث دقیق و جالب جناب نسیم هم تشکر می کنم.
Nasim
پست: 0
تاریخ عضویت: دوشنبه 10 مهر 1385, 3:06 am

پست توسط Nasim »

الله ابهی
درود بر تمام بهاییان عزیز و مسلمان منصف .
از این که بار دیگر فرصتی فراهم شد تا در خدمت عزیزان باشم خرسندم .
از سردبیر محترم گله دارم که آدرس پست الکترونیک آقای میلیاردر را حذف کردند . اگر نگوییم که دوستان مسلمان از ارتباط و هماهنگی بهاییان برای پاسخگویی و تقسیم کار در این سایت به شدت هراسیده اند - کاری که خود به خوبی انجام می دهند و هندوانه هایی که زیر بغل هم می گذارند ، به خوبی نشان از این واقعیت دارد که کاملا همدیگر را می شناسند ( به آخرین نوشته ی روزبه نگاه کنید ) - باید این کار را به حساب بد سلیقگی سردبیر بگذاریم که بهاییان را از داشتن شرایط مساوی با مسلمانان محروم می کند . در یکی از کامنت ها ، دوستی مسلمان نوشته بود که شما چه چیزی در بهائیت دیدید که به سراغ آن رفتید . مسلمانان ! شما خود گواهی دهید . ما این بی مهری ها را از مسلمانان دیدیم و فهمیدیم که دوران این دین به سر آمده است . به سراغ آیینی رفتیم ، که حد اقل آزادی را برای مردم قائل باشد . به آیین بهاییت رسیدیم و آن را پذیرفتیم . به هر حال اقدام سردبیر ، قطعا ضد تبلیغی مهم برای مسلمانان و نشانه ای از " مظلومیت " بهاییان دارد .
اما خدمت میلیاردر عزیز عرض می کنم که بنده ، علی رغم برخی توصیه ها ، قصد ندارم در حال حاضر ، این سایت را تحریم کنم و میدان تحقیق و پژوهش را به خاطر کم لطفی سردبیر مسلمان و البته زحمت کش این سایت ، خالی کنم . لذا از شما می خواهم که هم چنان صبوری کنید تا راهی جهت ارتباط فراهم شوم . بی تردید تا آن روز ، بنده موظف به پاسخ گویی و دفاع از جامعه ی امر به سبک خود دوستان مسلمان حاضر در سایت خواهم بود . امیدوارم در فرصتی دیگر ، امکان رابطه ، بین ما فراهم شوم . شما را به صبر و حوصله و پیگیری مطالب دعوت می کنم و از الطافتان نسبت به حقیر تشکر می کنم .
در مورد مطالبی که روزبه و یاس عزیز نوشته اند به تفکیک بحث خواهم کرد . ابتدا در مورد مطالب روزبه :
عمده ی مطلب ایشان تایید سخنان یاس است و محتوای مهمی را که جدید هم باشد ، در بر نمی گیرد . البته بهاییان دیگر هم می توانند ، دائما استدلال های این جانب را به عنوان کامنت جدید ، کپی کنند و از آن تعریف و تمجید نمایند . حتی خود من می توانم با اسمی دیگر در سایت عضو شوم و این کار را انجام دهم . اما دوست عزیز مسلمان ! این کار با تحری حقیقت و اخلاقی که ما به آن پایبندیم ، منافات دارد و لذا مطمئن باشید که ما به این شیوه ها متوسل نخواهیم شد .
بخشی دیگر از مطالب ایشان هم بیان همان اشکالی است که جناب جویا فرموده اند و بنده در روز سه شنبه به آن پاسخ داده ام و دیگر به آن نمی پردازم . ایشان را به همان کامنت ارجاع می دهم .
در مورد اظهارات یاس مهربان و خوشبو هم باید بگویم :
مقدمتا ، شما را به دلیل قلم روان و زیبایتان و آشنایی تان به مباحث امری و ایقان شریف ، می ستایم . انصافا به عنوان یک بهایی ، از مکاتبه ی علمی با شما خوشوقت شدم . از نوشته هایتان پیداست که پایه ی ادبی محکمی دارید . تبریک می گویم و حضور لطیف تر شما را در ادامه ی مباحثات ، خواستارم .
در ادامه به فراخور شرایط سایت و مخاطبان و حوصله ی مقاله ، به برخی از نوشته های شما پاسخ می گویم .
1 - در جایی مرقوم کرده اید :
بنابر این نمی شود گفت چون بعضی علما با بعضی انبیای گذشته مخالفت کردند و همه علما هم با باب مخالفت کردند پس باب هم مثل انبیای گذشته ،پیغمبر است! آیا این دستاویز خوبی برای هر مدعی کاذب و فریبکاری هم نمیتواند باشدکه مخالفت عالمان را با خود دلیل صدق دعوت خود بپندارد و از مردم بخواهد به همین دلیل به او ایمان آورند ؟جنابعالی این را می پذیرید؟
من واقعا نمی دانم که از کدام جمله ی من ، چنین استنباطی کرده اید . لطفا عینا نقل کنید تا بنده اصلاح کنم . شما مطلبی را که من نگفته ام به من نسبت می دهید و به آن پاسخ می دهید ، در حالی که اصلا موضع گفتگو این جا نیست سخن در این است که آیا دیانت بهایی مخالف علم و عالم است یا نه .
پاسخ خیلی روشن است . دانشمندی که با علمش بخواهد مردم را از رسیدن به واقعیات منحرف سازد ، شایسته ی همان لغاتی است که دائما از ایقان نقل می کنید و هیچ انسان عاقل و منصفی این مطلب را رد نمی کند .شما باید مجموعه ی دیانت بهایی را بنگرید و ببینید همین دینی که در کتاب مقدسش ، چنین بر علمای گمراه کننده می تازد ، در عمل چه کرده است . آن وقت مشخص می شود که حد اقل عقلی را برای مومنین فرض کرده که تصور نکنند ، منظور تمامی عالمان هستند . از سیر مطالب ایقان مشخص است که منظور این دانشمندان هستند که البته بیشتر دانشمندان آن دوره را شامل می شده است ( که در تاریخ هم مشخص است ) . بنابراین به مذمت آنان پرداخته است .
والا دانشمندانی که به امر الله ایمان آورده اند ، مورد استقبال رهبران دیانت بهایی قرار گرفته اند . سید عباس علوی ، دانشمند بزرگ فقید مسلمان و شیعه ، که پس از روشن شدن حقانیت دیانت بهایی بر او به این آیین گروید از این جمله است . آیا حتی یک جمله در نکوهش او در کتاب های امری سراغ دارید ؟ یا سراسر همه تجلیل و احترام از کسی را می بینید که حاضر شد تمام مناصب اجتماعی اسلامی خود را رها کند و تلاش خالصانه ای در راه اعتلای امر نماید ؟ دانشمندان بهایی و تعداد زیاد آنان ، دلیل دیگری بر اهمیت دیانت بهایی به علم و دانش است . اصلا همین که شما ، بهاییان را به بحث علمی دعوت می کنید ، نشان می دهد که در حقیقت ، معتقدید که گروهی دانشمند در این دسته وجود دارند . در غیر این صورت ، برپایی این سایت ، نقض غرض است .
من از شما توقع دارم که منصفانه به این بحث بنگرید و از تعصب بپرهیزید .لازمه ی تحقیق ، آن است که به مجموعه ی آموزه های دیانتی توجه شود و بعد در مورد آن نظر قطعی داده شود . بپذیریم که ممکن است ، گاهی اشتباه کنیم . این حد اقل روحیه ی پژوهشگری است .

2 - در مورد اشکالات ادبی که مرتبا می فرمایید ، من از شما گله دارم . شما می گویید ، ایقا ن اشکالات ادبی متعدد دارد . اما اصلا به آن ها اشاره نمی کنید . اگر واقعا ایقان 150 اشکال ادبی دارد ، چرا آن را منتشر نمی کنید ؟ این که بگوییم ، فلان استاد ، بیسار خطیب ، این نویسنده و آن محقق این اشکالات را پیدا کرده اند ، پس حتما این اشتباهات بوده است ، به شدت با روح پژوهش در تضاد است . لذا بنده از شما خواهش می کنم به جای بیان مکرر تعداد ، اشکالات را بیان کنید .
البته تذکر نکته ای پیش از این افشاگری تاریخی ضروری است . مشکل این جاست که باید تعریف کنیم که ادیب کیست ؟ ادبیات چیست و منابع آن کدام است ؟ در صورت بروز اختلاف در تشخیص نا صواب بودن مطلبی از نظر ادبی ، مرجه حل این اختلاف کجاست . اگر شما اشتباهاتی را بیان کردید و بنده هم گفتم که اتفاقا همه ی این موارد ، عین ادبی نویسی است ، چه کسی بین ما داوری خواهد کرد ؟ این جاست که باید کلا م جویای عزیز در یکی از کامنت ها را تکرار کنیم که " کل حزب بما لدیهم فرحون " . یعنی همه از این که حق با آنهاست خوشحالند که مطمئنا در این رهگذر ، حقیقتی تحریر نخواهد شد . تصدیق می فرمایید که راه حلی برای خروج از بن بست نداریم . لذا بنده می خواهم پیشنهاد جویای عزیز را تایید کنم . بنده هم موافقم که به جای اشکالات ادبی ، به مباحث و محتوای گران قدر ایقان بپردازیم .

3 - در بخشی از مطالب خود ، در مورد کلام حضرت بها الله ، پیرامون صبح ازل ، اشکالاتی را مطرح کرده اید . بنده با اعتراف به این موضوع که باید ، بیشتر روی این مطلب کار کنم ، توضیح کوتاهی که الان در ذهن دارم را خدمتتان عرض می کنم :
روال کار خداوند ، این گونه بوده است که در مواقعی که ممکن بوده است ، مردم تحمل پذیرش امری را نداشته باشند ، کم کم و به آهستگی ، آن را بیان می کرده تا هضم مطلب آسان گردد . مثلا در مورد حرام بودن شراب در اسلام قرآن در 4 مرحله این کار را انجام داده است و از ابتدا نگفته که نوشیدن آن حرام و جریمه دارد . بلکه ابتدا گفته است که ای مسلمانان ! هنگامی که می خواهید نماز بخوانید ، مست نباشید . بعد ، پله پله آن را حرام کرده است . چرا که در غیر این صورت ، به دلیل رواج این پدیده در میان مردم ، امکان داشته گروهی نپذیرند و مقاومت کنند .
در مورد حضرت بها الله هم مساله همین گونه بوده است . ایشان نمی توانسته از ابتدا ، چهره ی ازلیان را به مردم نشان دهد .چرا که شرایط ، این اجازه را به آن بزرگوار نمی داده است . حتی شاید امکان هدایت در ایشان می دیده و نمی خواسته است که این راه را برایشان ببندد. لذا اصلا عجیب نیست که تمجیدی هم از ایشان کرده باشد . حتما صلاح مومنان در آن زمان نبوده است که پرده را بالا بزند . لذا آن را به زمان مناسب خودش موکول فرموده است . بنابراین ، استدلال شما در این مورد نیز ، زیاد قوی نیست و تمجید ایشان از صبح ازل ، دلیل بر نبودن یا نداشتن امری برتر از آن چه در آن جا ذکر فرموده ، نمی شود .
البته این فقط یک جواب است و جای بحث بیشتر در این زمینه ، وجود دارد .
yas
فعّال
پست: 216
تاریخ عضویت: دوشنبه 23 مرداد 1385, 2:04 pm

پست توسط yas »

آشنایی با کتاب ایقان(قسمت هفتم:نمونه هایی از اغلاط ادبی ایقان)

پرداختن به اغلاط ایقان را از آن جهت پی می گیریم که اولا به آن وعده داده ایم وثانیا نشان

دهیم ایقان نه چنانکه حضرت شوقی ادعا فرموده انداین کتاب معجزه نیست ومنزول از ناحیه

رب العزه هم نیست( زیرا نسبت دادن غلط به ذات ذوی الجلال زیبنده بهائیان اگر خود را موحد

می دانند نیست) وثالثا صدور چنین عبارات و مفاهیمی در خور یک نویسنده درجه چهارم که

بخواهد متنی را برای مخاطب خاص یا عموم هم بنگارد نیست زیرا از اصول اولیه فصاحت و

بلاغت رعایت استواری کلام ،صحت عبارات و رعایت قواعد براساس زبان منتخب برای ارتباط

است.فعلا برای شروع در همان 8 صفحه اول ایقان وجود 10 غلط ادبی را فهرست وار عرض

می نمایم(از مجموع همان 154 غلطی که استاد محیط طباطبائی بدان اشارت داشته اند ودر

فرصتی دیگر بنا به تقاضای محققان ممکن است بقیه آنها را هم ذکر نمایم).

1_عبارت" فلتقدسن "در ص2 س2 (ص نشان صفحه و س نشان سطر) غلط است زیرا لام

امر بر سر جمع مخاطب امرداخل نمی شود چنانکه بعضی بهائیان در بعضی نسخه های اخیر

متوجه این غلط شده اند و عبارت "منزول من الله" ایقان را تصحیح کرده و به جای آن

کلمه "قدسوا " را نشانده اند!

2و3_عبارت "لعل اتصلن"در ص2س3 دارای دو غلط است زیرااولا "لعل "که از حروف مشبهه

بالفعل است برسر فعل داخل نمی شودوثانیا موکد نمودن مدخول "لعل" به نون تاکید غلط

است چون ترجی با تاکید ،به خصوص تاکید ثقیله سازش ندارد .

4_عبارت "اعصار و اقران"در ص4س15 غلط است زیرا جمع قرن به فتح قاف به معنای زمان ،

قرون است نه اقران.خواسته اند هم قافیه اعصار بگویند متوجه غلط بودن اقران نشده اند.

5_عبارت "مستشرق "در ص6س8 غلط است و صحیح آن در اینجا "مشرق "است .

6_عبارت "جمال ازلیه "در ص6س15 غلط است چون جمال مذکر است و صفتش هم باید

مذکر باشد .

7_عبارت "بجناحین الایقان" غلط است و نون در اضافه حذف می شود و صحیح آن "بجنا حی

الایقان "می شود.

8_عبارت "مخمود"در ص8س1 غلط است زیرا خمد فعل لازم است و فعل لازم اسم مفعول

ندارد و صحیح آن "خامد" است.

9_عبارت "از آب عنصری افسرده نشود" غلط است زیرا ماء تکذیب معرضین، آب عنصری

نیست بلکه آب معنوی است ! علاوه بر اینکه هیچ با ذوقی تکذیب و اعراض را به آب که مایه

حیات است تشبیه نمی کند.

10_عبارت "ببصرالحدید" غلط است زیرا معرفه صفت نکره نمی شود.


ذکر بقیه اغلاط را چنانکه گفتیم به وقت دیگری موکول می کنیم.اگرچه ما به نقد محتوای

ایقان هم پرداخته و خواهیم پرداخت لیکن اشاره به همین اغلاط ادبی هم مهم است چنانکه


مبلغ بزرگ بهائیان با مطرح کردن تنها 3 یا 4غلط ادبی از متن انتقادی شیخ الاسلام

تفلیسی برایقان نتیجه گرفته است که او آدم بیسوادی است وبه حرف هایش نباید توجه کرد!

با همین استدلال میرزا ابوالفضل گلپایگانی ،با کتابی که 154 غلط ادبی دارد چه باید کرد؟!
Nasim
پست: 0
تاریخ عضویت: دوشنبه 10 مهر 1385, 3:06 am

پست توسط Nasim »

الله ابهی
درود بر همه ی سالکان طریق تحری حقیقت .
جناب یاس ! ظاهرا شما انتقادات و نظرات و پیشنهادات ما را نمی خوانید و کار خودتان را می کنید . در چنین شرایطی ، امکان گفتگو از بین می رود .
بنده با استدلال از شما خواستم که بحث اغلاط ادبی را کنار بگذاریم . اما شما جوانمردانه عمل نکرده اید . عباراتی که شما از آن اشکال گرفته اید ، باید نسبت به جمله بررسی شود . متاسفانه سردبیر محترم که هنوز متن کتاب های امری را در سایت قرار نداده اند . من هم ایقان ندارم ( جرات ندارم در ارض طاء ایقان حمل کنم ) سایت هایی هم که ایقان دارند ، همگی بسته شده اند . تازه معلوم نیست شما از کدام ایقان آدرس می دهید چون ایقان هم دارای چاپ های مختلف است .
از همه ی این ها که بگذاریم ، به سوال من در مورد مرجع حل اختلاف پاسخ نداده اید . اگر بگویم اتفاقا تمام این ها بر روال ادبیات واقعی که حضرت بها الله آورده اند ، عین ادبیات است و مبانی قبلی غلط بوده است ، چه می گویید ؟
متاسفانه شما به نظرات دوست مسلمانمان ، جناب جویا هم توجه نکرده اید . فکر کنم عقده ای بود که آن را گشودید و الا ، واقعا بیان آن لازم نبود .
ضمنا عدم پاسخگویی شما به تبیین بنده در مورد انتقادات قبلی تان را به منزله ی قبول ضعیف بودن آن ها از سوی شما تلقی می کنم .
از میلیاردر می خواهم که به نوعی با بنده تماس بر قرار کنند .
nasim_shafigh@yahoo.com
قفل شده