نگاهی به کتاب اقدس
-
- پست: 12
- تاریخ عضویت: دوشنبه 27 خرداد 1387, 8:38 pm
یاس گرامی
اگر با دقت مطالعه کنید جواب را دریافت خواهید کرد
1- به دور از تعصب مسلمان بودن به حکم سنگسار در اسلام بنگرید که به مجامع انسانی در اروپا و امریکا و آسیا می گوید یک فرد بیچاره گناهکار را که مرتکب زنا شده تا نیمه بدن در خاک فرو کنند و به او سنگ پرتاب کنند تا بمیرد...." آنوقت ببینید دل و عقل شما چه حکمی صادر می کند و البته احتمالا احساساتتان هم به شدت برانگیخته می شود و یک نمایشنامه حسابی می توانید بنویسید و....
2- شما ابتدا الهی بودن ادیان دیگر را برای من در اینجا ثابت کنید بعد من هم دیانت بابی و بهایی را برای شما اثبات می کنم.
3- بی احترامی به هر فرد و گروهی با هر عقیده ای درست و انسانی نیست ولی شما ظاهرا معتقدید فقط به اعتقادات خودتان باید احترام بگذارید و بقیه را تمسخر کنید.
4- به شما توصیه می کنم ابتدا مقامات پیامبر اسلام و امامان شیعه را بشناسید و آن را برای ما توضیح دهید ببینمیم چه مقاماتی دارند انسان هستند یا نور هستند خالق هستند یا مخلوق ..... بعد هم من مقامات حضرت اعلی و حضرت بهاالله را برایتان توضیح می دهم.
5- در ضمن لطف بفرمایید و بیاناتتان را آثار بابی و بهایی مستند کنید.
با تشکر
اگر با دقت مطالعه کنید جواب را دریافت خواهید کرد
1- به دور از تعصب مسلمان بودن به حکم سنگسار در اسلام بنگرید که به مجامع انسانی در اروپا و امریکا و آسیا می گوید یک فرد بیچاره گناهکار را که مرتکب زنا شده تا نیمه بدن در خاک فرو کنند و به او سنگ پرتاب کنند تا بمیرد...." آنوقت ببینید دل و عقل شما چه حکمی صادر می کند و البته احتمالا احساساتتان هم به شدت برانگیخته می شود و یک نمایشنامه حسابی می توانید بنویسید و....
2- شما ابتدا الهی بودن ادیان دیگر را برای من در اینجا ثابت کنید بعد من هم دیانت بابی و بهایی را برای شما اثبات می کنم.
3- بی احترامی به هر فرد و گروهی با هر عقیده ای درست و انسانی نیست ولی شما ظاهرا معتقدید فقط به اعتقادات خودتان باید احترام بگذارید و بقیه را تمسخر کنید.
4- به شما توصیه می کنم ابتدا مقامات پیامبر اسلام و امامان شیعه را بشناسید و آن را برای ما توضیح دهید ببینمیم چه مقاماتی دارند انسان هستند یا نور هستند خالق هستند یا مخلوق ..... بعد هم من مقامات حضرت اعلی و حضرت بهاالله را برایتان توضیح می دهم.
5- در ضمن لطف بفرمایید و بیاناتتان را آثار بابی و بهایی مستند کنید.
با تشکر
-
- فعّال
- پست: 216
- تاریخ عضویت: دوشنبه 23 مرداد 1385, 2:04 pm
سرکار خانم زیبا
قابل پیش بینی بود از پاسخ می گریزید ولی نه به این زودی!
به نکات زیر عنایت فرمائید:
1- دین اسلام مورد قبول شماست و ما و شما در حقانیت اسلام مشترکیم پس اسلام
نیاز به اثبات ندارد.اما در مورد بهائیت شما مجبور هستید به اثبات
دین بودن بهائیت بپردازید چون مورد اختلاف ما و شماست.پس مغلطه را کنار بگذارید و به
اثبات دین بودن بهائیت بپردازید.با همین استدلال حکم سنگسار را از اسلام که مورد
قبول هر دو ماست می پذیریم ولی تا اثبات بهائیت نکرده اید حکم آدم سوزی را از شما
نمی پذیریم.ضمن اینکه آدم سوزی با ادعای "محبت به کل "در تناقض است و باطل و
چون آدم سوزی باطل است و از جانب حق نیست نقد و طنز و نمایش آن جایز است تا
حق پنداشته نشود.
2- شما که مدعی هستید دین صلح و مهر و محبت هستید لازم است این تناقض را حل
کنید که سوزاندن خطاکار چگونه با ادعای محبت و رافت و "گرگان
خونخوار را مهربانی نمودن" سازگار است؟! اما ا سلام که داعیه دارد باید خطاکار را
تنبیه نمود لازم نیست برای احکامش مثل شما که داعیه دار مهربانی به
گرگان هستید توضیح دهد.نمی دانم چرا نکته ها را دریافت نمی کنید؟
کاربران عزیز قضاوت فرمایند.
4-اثبات مقامات پیامبر اکرم و ائمه علیهم السلام برای شما که مدعی نسخ اسلام
هستید چه لطفی دارد؟!ضمن اینکه می گوئید ما بهائیان مقامات آنها را
قبول داریم.اگر واقعا مقاما آنها راقبول دارید چرا وقت را تلف می کنید؟هرچه زودتر به
اثبات مقامات رهبران خود بپردازید که مورد اختلاف و پرسش است.سریعا بفرمائید تا
کاربران بهائی پژوهی بدانند مقام "الوهیت شهودی" (برای باب)و مقام "ذات هویت
احدیت"برای میرزا یعنی چه؟ بالاخره این دو خدا ی شهودی ووجودی چرا با خطاکار
مهربان نیستند و حکم به سوزاندن آنها می دهند یا سوزاندن همه کتب.
لطفا حاشیه نروید و بالا غیرتا بهانه نیاورید.بحث علمی است و می خواهیم از مطالب
شما بهره مند شویم.
قابل پیش بینی بود از پاسخ می گریزید ولی نه به این زودی!
به نکات زیر عنایت فرمائید:
1- دین اسلام مورد قبول شماست و ما و شما در حقانیت اسلام مشترکیم پس اسلام
نیاز به اثبات ندارد.اما در مورد بهائیت شما مجبور هستید به اثبات
دین بودن بهائیت بپردازید چون مورد اختلاف ما و شماست.پس مغلطه را کنار بگذارید و به
اثبات دین بودن بهائیت بپردازید.با همین استدلال حکم سنگسار را از اسلام که مورد
قبول هر دو ماست می پذیریم ولی تا اثبات بهائیت نکرده اید حکم آدم سوزی را از شما
نمی پذیریم.ضمن اینکه آدم سوزی با ادعای "محبت به کل "در تناقض است و باطل و
چون آدم سوزی باطل است و از جانب حق نیست نقد و طنز و نمایش آن جایز است تا
حق پنداشته نشود.
2- شما که مدعی هستید دین صلح و مهر و محبت هستید لازم است این تناقض را حل
کنید که سوزاندن خطاکار چگونه با ادعای محبت و رافت و "گرگان
خونخوار را مهربانی نمودن" سازگار است؟! اما ا سلام که داعیه دارد باید خطاکار را
تنبیه نمود لازم نیست برای احکامش مثل شما که داعیه دار مهربانی به
گرگان هستید توضیح دهد.نمی دانم چرا نکته ها را دریافت نمی کنید؟
کاربران عزیز قضاوت فرمایند.
4-اثبات مقامات پیامبر اکرم و ائمه علیهم السلام برای شما که مدعی نسخ اسلام
هستید چه لطفی دارد؟!ضمن اینکه می گوئید ما بهائیان مقامات آنها را
قبول داریم.اگر واقعا مقاما آنها راقبول دارید چرا وقت را تلف می کنید؟هرچه زودتر به
اثبات مقامات رهبران خود بپردازید که مورد اختلاف و پرسش است.سریعا بفرمائید تا
کاربران بهائی پژوهی بدانند مقام "الوهیت شهودی" (برای باب)و مقام "ذات هویت
احدیت"برای میرزا یعنی چه؟ بالاخره این دو خدا ی شهودی ووجودی چرا با خطاکار
مهربان نیستند و حکم به سوزاندن آنها می دهند یا سوزاندن همه کتب.
لطفا حاشیه نروید و بالا غیرتا بهانه نیاورید.بحث علمی است و می خواهیم از مطالب
شما بهره مند شویم.
-
- پست: 97
- تاریخ عضویت: جمعه 10 اسفند 1386, 4:50 pm
جناب یاس...
نکته ای که شما درباره سوزاندن طرح فرموده اید، میتوانست در قالب یک سوال طرح شود،به این صورت:
" در دیانت بهایی که از محبت به همگان سخن گفته میشود، چگونه چنین حکمی قابل توجیه است و آیا این تناقض محسوب میشود یا خیر؟"
اما متاسفانه شما با لحنی غیر علمی سوال خود را طرح کردید که به هیچ عنوان قابل دفاع نیست.
لحن شما اهانت آمیز بود.
بایستی به شما عرض کنم، غرض بنده از حضور در سایت پژوهش است و شخصا به عنوان یکی از کاربران از نوشته شما بسیار مکدر شدم.
لطفا در نوع بیان خود تجدید نظر بفرمایید.
نکته ای که شما درباره سوزاندن طرح فرموده اید، میتوانست در قالب یک سوال طرح شود،به این صورت:
" در دیانت بهایی که از محبت به همگان سخن گفته میشود، چگونه چنین حکمی قابل توجیه است و آیا این تناقض محسوب میشود یا خیر؟"
اما متاسفانه شما با لحنی غیر علمی سوال خود را طرح کردید که به هیچ عنوان قابل دفاع نیست.
لحن شما اهانت آمیز بود.
بایستی به شما عرض کنم، غرض بنده از حضور در سایت پژوهش است و شخصا به عنوان یکی از کاربران از نوشته شما بسیار مکدر شدم.
لطفا در نوع بیان خود تجدید نظر بفرمایید.
-
- فعّال
- پست: 100
- تاریخ عضویت: شنبه 4 خرداد 1387, 1:56 am
با عرض سلام خدمت پژوهشگران این تاپیک
من فقط زمان مطالعه ی این صفحه از کل تاپیک را داشتم ولی راجع به سوزاندن باید بگویم:یکی از تعالیم دیانت بهایی وحدت عالم انسانی است اما کمی فکر کنید،اگر خطاکار مجازات نشود،نسبت به عمل خود مصمم تر می شود و بر اشتباه خود آگاهی پیدا نمی کند و من فکر نمی کنم با وحدت عالم انسانی متناقض باشد.
من فقط زمان مطالعه ی این صفحه از کل تاپیک را داشتم ولی راجع به سوزاندن باید بگویم:یکی از تعالیم دیانت بهایی وحدت عالم انسانی است اما کمی فکر کنید،اگر خطاکار مجازات نشود،نسبت به عمل خود مصمم تر می شود و بر اشتباه خود آگاهی پیدا نمی کند و من فکر نمی کنم با وحدت عالم انسانی متناقض باشد.
-
- فعّال
- پست: 131
- تاریخ عضویت: یکشنبه 21 بهمن 1386, 4:25 pm
با درود به همه دوستان به ویژه خانوم زیبا،
در بررسی آیین بهایی، نمی گوییم که چرا احکام آن این گونه یا آن طور است،صحبت مستقل در احکام حضرت بهاء الله جالب نیست، و نظر شما در این مورد که کسی حق مسخره کردن آیینی را ندارد کاملا بجاست.
اما علت بررسی این احکام آن است که:
در آیین بهایی یکی از تعالیم اساسی و شاید مهمترین آنان، وحدت عالم انسانی است، می گوییم این احکام خشونت آمیز اقدس ، چگونه با این تعلیم (وحدت عالم انسانی) هم خوانی دارد؟
اگر بیشتر توضیح دهم باید بگویم که این مسئله مانند آن است که آیینی در اساس تعالیمش به یگانگی خدا دعوت کند، ولی احکام شرک آلود داشته باشد! و در این صورت به آن اشکال وارد می شود. وحدت عالم انسانی یعنی دشمن را هم دوست بدار، پس چطور می توان قبول کرد که انسان دوست خود را در آتش بسوزاند؟
من نیز مانند شهاب ، لحن یاس را اصلا نپسندیدم و از این بابت به خانوم زیبا حق می دهم که ناراحت شوند.
جناب یاس هم لطف کنند و علمی (و نه در قالب سناریویی خشن) مطالب را روشن بفرمایند تا دوستان بهائی نیز به دور از هر گونه ناراحتی ( که در این مورد حق دارند) وارد گفتگو شوند.
متشکرم.
در بررسی آیین بهایی، نمی گوییم که چرا احکام آن این گونه یا آن طور است،صحبت مستقل در احکام حضرت بهاء الله جالب نیست، و نظر شما در این مورد که کسی حق مسخره کردن آیینی را ندارد کاملا بجاست.
اما علت بررسی این احکام آن است که:
در آیین بهایی یکی از تعالیم اساسی و شاید مهمترین آنان، وحدت عالم انسانی است، می گوییم این احکام خشونت آمیز اقدس ، چگونه با این تعلیم (وحدت عالم انسانی) هم خوانی دارد؟
اگر بیشتر توضیح دهم باید بگویم که این مسئله مانند آن است که آیینی در اساس تعالیمش به یگانگی خدا دعوت کند، ولی احکام شرک آلود داشته باشد! و در این صورت به آن اشکال وارد می شود. وحدت عالم انسانی یعنی دشمن را هم دوست بدار، پس چطور می توان قبول کرد که انسان دوست خود را در آتش بسوزاند؟
من نیز مانند شهاب ، لحن یاس را اصلا نپسندیدم و از این بابت به خانوم زیبا حق می دهم که ناراحت شوند.
جناب یاس هم لطف کنند و علمی (و نه در قالب سناریویی خشن) مطالب را روشن بفرمایند تا دوستان بهائی نیز به دور از هر گونه ناراحتی ( که در این مورد حق دارند) وارد گفتگو شوند.
متشکرم.
-
- فعّال
- پست: 216
- تاریخ عضویت: دوشنبه 23 مرداد 1385, 2:04 pm
بادرود به خانم سونیا
با شما موافقم که باید خطاکار را مجازات کرد اما :
1- چرا مجازات خطاکار باید سوزاندن او باشد؟
2-اگر به وحدت عالم انسانی استثنا می زنید یعنی می گوئید با خطاکاران نباید وحدت
پیدا کرد بلکه باید از آنان دوری کرد و آنها را مجازات نمود پس
وحدت شما عام نیست مثل بقیه مکاتب است و آنوقت این وحدت مقید و استثنا خورده
چه دستاورد ویژه ای برای دین جدید است؟!
3-اتفاقا بهائیت با مجازات مخالف است زیرا جناب بها می گوید:
در ادیان قبل می گفتندهرکس به شما تعدی و ظلم کرد باید مقابله کنید و مجازاتش
کنید اما من می گویم او را مجازات نکنید و به او مهربانی کنید!!
پس اصل فطری مجازات مجرم را بهائیت نقض کرده است.
4-حالا منصفانه بگوئید کسی که در یکجا می گوید مجرم را مجازات نکنید بلکه مهربانی
کنید و یکجا می گوید او را بسوزانید دچار تناقض نشده است؟!
(جناب شهاب وجزیره.هرکس روش خودرا دارد.برای بیدار کردن گاهی تلنگر و شوک لازم است و آن در ادبیات سورئالیستی چاشنی مبالغه است و همه این قراردادها را در هنر ادب می پذیرند.درطنز فاخر هم همین منطق حاکی است.زیباها هم وقتی دقت کنندوبتوانند از وصع موجود خود را رها کنند ناراحت نخواهند شد.بحث را ادامه دهید)
با شما موافقم که باید خطاکار را مجازات کرد اما :
1- چرا مجازات خطاکار باید سوزاندن او باشد؟
2-اگر به وحدت عالم انسانی استثنا می زنید یعنی می گوئید با خطاکاران نباید وحدت
پیدا کرد بلکه باید از آنان دوری کرد و آنها را مجازات نمود پس
وحدت شما عام نیست مثل بقیه مکاتب است و آنوقت این وحدت مقید و استثنا خورده
چه دستاورد ویژه ای برای دین جدید است؟!
3-اتفاقا بهائیت با مجازات مخالف است زیرا جناب بها می گوید:
در ادیان قبل می گفتندهرکس به شما تعدی و ظلم کرد باید مقابله کنید و مجازاتش
کنید اما من می گویم او را مجازات نکنید و به او مهربانی کنید!!
پس اصل فطری مجازات مجرم را بهائیت نقض کرده است.
4-حالا منصفانه بگوئید کسی که در یکجا می گوید مجرم را مجازات نکنید بلکه مهربانی
کنید و یکجا می گوید او را بسوزانید دچار تناقض نشده است؟!
(جناب شهاب وجزیره.هرکس روش خودرا دارد.برای بیدار کردن گاهی تلنگر و شوک لازم است و آن در ادبیات سورئالیستی چاشنی مبالغه است و همه این قراردادها را در هنر ادب می پذیرند.درطنز فاخر هم همین منطق حاکی است.زیباها هم وقتی دقت کنندوبتوانند از وصع موجود خود را رها کنند ناراحت نخواهند شد.بحث را ادامه دهید)
-
- پست: 12
- تاریخ عضویت: دوشنبه 27 خرداد 1387, 8:38 pm
یاس گرامی
بحث در قبول داشتن یا نداشتن اسلام نیست بحث در مورد مقام اولیای الهی است که به راحتی نمی توان با نگارش چندین خط آنها را به صورت عامیانه و همه فهم به طوری که شما هم متوجه بشوید بیان کرد من مطمئنم شما مقامات پیامبر اسلام و امامانتان را هم که قبولشان دارید نفهمیده اید آنوقت می خواهید مقام حضرت اعلی و حضرت بهاالله را بشناسید ؟!!
اگر مایل به ادامه یبحث در این تاپیک هستید لطفا به 5 نکته ای که در ارسال قبلی نگاشتم توجه و عمل بفرمایید.
بدرود.
بحث در قبول داشتن یا نداشتن اسلام نیست بحث در مورد مقام اولیای الهی است که به راحتی نمی توان با نگارش چندین خط آنها را به صورت عامیانه و همه فهم به طوری که شما هم متوجه بشوید بیان کرد من مطمئنم شما مقامات پیامبر اسلام و امامانتان را هم که قبولشان دارید نفهمیده اید آنوقت می خواهید مقام حضرت اعلی و حضرت بهاالله را بشناسید ؟!!
اگر مایل به ادامه یبحث در این تاپیک هستید لطفا به 5 نکته ای که در ارسال قبلی نگاشتم توجه و عمل بفرمایید.
بدرود.
-
- پست: 92
- تاریخ عضویت: سهشنبه 17 مهر 1386, 4:59 am
جناب زیبا، حضرت عبدالبها از یک طرف در صفحه ی 124 کتاب مفاوضات، حضرت اعلی و جمال مبارک را در ردیف مظاهر نبوت کلیه قرار داده اند و فرمودند: "آن مظاهر نبوّت کلّيّه که بالاستقلال اشراق نمودهاند مانند حضرت ابراهيم حضرت موسی حضرت مسيح و حضرت محمّد و حضرت اعلی و جمال مبارک"، و از طرف ديگر شما اين سخن ايشان را نقل می کنيد که "مقام مظاهر قبل نبوت کبری بود و مقام حضرت اعلی الوهیت شهودی و مقام جمال اقدس اقدم احدیت ذات هویت وجودی". لابد می دانید که این یعنی یک تناقض روشن و آشکار در تعریف اصل مقام حضرت اعلی و جمال اقدس، و لابد این را هم می دانید که در فهم تناقضات آشکار میان عامی و غیر عامی فرق خاصی وجود ندارد.
در اسلام اصل جایگاه پیشوایان الهی کاملا معلوم و مشخص است، حضرت محمد خاتم پیامبران بودند، و اهل بیتش جانشینان او و پیشوایان معصوم مسلمین. و مراتبی هم که در روایات صحیح برای پیشوایان اسلام ذکر شده، هیچ گونه تناقضی با جایگاه مشخص آنها ندارد.
در ضمن واقعا مایه ی تعجب است که چطور شما به این راحتی از کنار ادعای خدایی حضرت اعلی و جمال مبارک عبور می کنید. تمام پیامبران به سوی بشر مبعوث شدند تا او را از بندگی غیر خدا نجات دهند، و راه رسم توحید را به او بیاموزند، و اکنون شما سینه سپر می کنید و رسما اعلان می کنید "مقام مظاهر قبل نبوت کبری بود و مقام حضرت اعلی الوهیت شهودی و مقام جمال اقدس اقدم احدیت ذات هویت وجودی". جدا که همه چیز این آیین بدیع است.
در اسلام اصل جایگاه پیشوایان الهی کاملا معلوم و مشخص است، حضرت محمد خاتم پیامبران بودند، و اهل بیتش جانشینان او و پیشوایان معصوم مسلمین. و مراتبی هم که در روایات صحیح برای پیشوایان اسلام ذکر شده، هیچ گونه تناقضی با جایگاه مشخص آنها ندارد.
در ضمن واقعا مایه ی تعجب است که چطور شما به این راحتی از کنار ادعای خدایی حضرت اعلی و جمال مبارک عبور می کنید. تمام پیامبران به سوی بشر مبعوث شدند تا او را از بندگی غیر خدا نجات دهند، و راه رسم توحید را به او بیاموزند، و اکنون شما سینه سپر می کنید و رسما اعلان می کنید "مقام مظاهر قبل نبوت کبری بود و مقام حضرت اعلی الوهیت شهودی و مقام جمال اقدس اقدم احدیت ذات هویت وجودی". جدا که همه چیز این آیین بدیع است.
-
- فعّال
- پست: 216
- تاریخ عضویت: دوشنبه 23 مرداد 1385, 2:04 pm
سرکار Ziba
جواب نکات شما را در چهار قسمت داده ام مثل آنکه مطالعه نفرمودید.دوباره با عرض معذرت برایتان
کپی می کنم تا از نظر متعمقانه بگذرانید :
"سرکار خانم زیبا
قابل پیش بینی بود از پاسخ می گریزید ولی نه به این زودی!
به نکات زیر عنایت فرمائید:
1- دین اسلام مورد قبول شماست و ما و شما در حقانیت اسلام مشترکیم پس اسلام
نیاز به اثبات ندارد.اما در مورد بهائیت شما مجبور هستید به اثبات
دین بودن بهائیت بپردازید چون مورد اختلاف ما و شماست.پس مغلطه را کنار بگذارید و به
اثبات دین بودن بهائیت بپردازید.با همین استدلال حکم سنگسار را از اسلام که مورد
قبول هر دو ماست می پذیریم ولی تا اثبات بهائیت نکرده اید حکم آدم سوزی را از شما
نمی پذیریم.ضمن اینکه آدم سوزی با ادعای "محبت به کل "در تناقض است و باطل و
چون آدم سوزی باطل است و از جانب حق نیست نقد و طنز و نمایش آن جایز است تا
حق پنداشته نشود.
2- شما که مدعی هستید دین صلح و مهر و محبت هستید لازم است این تناقض را حل
کنید که سوزاندن خطاکار چگونه با ادعای محبت و رافت و "گرگان
خونخوار را مهربانی نمودن" سازگار است؟! اما ا سلام که داعیه دارد باید خطاکار را
تنبیه نمود لازم نیست برای احکامش مثل شما که داعیه دار مهربانی به
گرگان هستید توضیح دهد.نمی دانم چرا نکته ها را دریافت نمی کنید؟
کاربران عزیز قضاوت فرمایند.
4-اثبات مقامات پیامبر اکرم و ائمه علیهم السلام برای شما که مدعی نسخ اسلام
هستید چه لطفی دارد؟!ضمن اینکه می گوئید ما بهائیان مقامات آنها را
قبول داریم.اگر واقعا مقاما آنها راقبول دارید چرا وقت را تلف می کنید؟هرچه زودتر به
اثبات مقامات رهبران خود بپردازید که مورد اختلاف و پرسش است.سریعا بفرمائید تا
کاربران بهائی پژوهی بدانند مقام "الوهیت شهودی" (برای باب)و مقام "ذات هویت
احدیت"برای میرزا یعنی چه؟ بالاخره این دو خدا ی شهودی ووجودی چرا با خطاکار
مهربان نیستند و حکم به سوزاندن آنها می دهند یا سوزاندن همه کتب.
لطفا حاشیه نروید و بالا غیرتا بهانه نیاورید.بحث علمی است و می خواهیم از مطالب
شما بهره مند شویم."
بعد که بحث مجازات گناهکار که یک بحث فطری است را پذیرفتید برایتان نوشتم:
"سرکار خانم زیبا ، با شما موافقم که باید خطاکار را مجازات کرد اما :
1- چرا مجازات خطاکار باید سوزاندن او باشد؟
2-اگر به وحدت عالم انسانی استثنا می زنید یعنی می گوئید با خطاکاران نباید وحدت
پیدا کرد بلکه باید از آنان دوری کرد و آنها را مجازات نمود پس
وحدت شما عام نیست مثل بقیه مکاتب است و آنوقت این وحدت مقید و استثنا خورده
چه دستاورد ویژه ای برای دین جدید است؟!
3-اتفاقا بهائیت با مجازات مخالف است زیرا جناب بها می گوید:
در ادیان قبل می گفتندهرکس به شما تعدی و ظلم کرد باید مقابله کنید و مجازاتش
کنید اما من می گویم او را مجازات نکنید و به او مهربانی کنید!!
پس اصل فطری مجازات مجرم را بهائیت نقض کرده است.
4-حالا منصفانه بگوئید کسی که در یکجا می گوید مجرم را مجازات نکنید بلکه مهربانی
کنید و یکجا می گوید او را بسوزانید دچار تناقض نشده است؟! "
امیدوارم منصفانه شما و همه کاربران دقت فرمایند و نکات بحث را با اتکا به این انصاف در پرتو خرد و دانش فطری ارزیابی فرمایند.
جواب نکات شما را در چهار قسمت داده ام مثل آنکه مطالعه نفرمودید.دوباره با عرض معذرت برایتان
کپی می کنم تا از نظر متعمقانه بگذرانید :
"سرکار خانم زیبا
قابل پیش بینی بود از پاسخ می گریزید ولی نه به این زودی!
به نکات زیر عنایت فرمائید:
1- دین اسلام مورد قبول شماست و ما و شما در حقانیت اسلام مشترکیم پس اسلام
نیاز به اثبات ندارد.اما در مورد بهائیت شما مجبور هستید به اثبات
دین بودن بهائیت بپردازید چون مورد اختلاف ما و شماست.پس مغلطه را کنار بگذارید و به
اثبات دین بودن بهائیت بپردازید.با همین استدلال حکم سنگسار را از اسلام که مورد
قبول هر دو ماست می پذیریم ولی تا اثبات بهائیت نکرده اید حکم آدم سوزی را از شما
نمی پذیریم.ضمن اینکه آدم سوزی با ادعای "محبت به کل "در تناقض است و باطل و
چون آدم سوزی باطل است و از جانب حق نیست نقد و طنز و نمایش آن جایز است تا
حق پنداشته نشود.
2- شما که مدعی هستید دین صلح و مهر و محبت هستید لازم است این تناقض را حل
کنید که سوزاندن خطاکار چگونه با ادعای محبت و رافت و "گرگان
خونخوار را مهربانی نمودن" سازگار است؟! اما ا سلام که داعیه دارد باید خطاکار را
تنبیه نمود لازم نیست برای احکامش مثل شما که داعیه دار مهربانی به
گرگان هستید توضیح دهد.نمی دانم چرا نکته ها را دریافت نمی کنید؟
کاربران عزیز قضاوت فرمایند.
4-اثبات مقامات پیامبر اکرم و ائمه علیهم السلام برای شما که مدعی نسخ اسلام
هستید چه لطفی دارد؟!ضمن اینکه می گوئید ما بهائیان مقامات آنها را
قبول داریم.اگر واقعا مقاما آنها راقبول دارید چرا وقت را تلف می کنید؟هرچه زودتر به
اثبات مقامات رهبران خود بپردازید که مورد اختلاف و پرسش است.سریعا بفرمائید تا
کاربران بهائی پژوهی بدانند مقام "الوهیت شهودی" (برای باب)و مقام "ذات هویت
احدیت"برای میرزا یعنی چه؟ بالاخره این دو خدا ی شهودی ووجودی چرا با خطاکار
مهربان نیستند و حکم به سوزاندن آنها می دهند یا سوزاندن همه کتب.
لطفا حاشیه نروید و بالا غیرتا بهانه نیاورید.بحث علمی است و می خواهیم از مطالب
شما بهره مند شویم."
بعد که بحث مجازات گناهکار که یک بحث فطری است را پذیرفتید برایتان نوشتم:
"سرکار خانم زیبا ، با شما موافقم که باید خطاکار را مجازات کرد اما :
1- چرا مجازات خطاکار باید سوزاندن او باشد؟
2-اگر به وحدت عالم انسانی استثنا می زنید یعنی می گوئید با خطاکاران نباید وحدت
پیدا کرد بلکه باید از آنان دوری کرد و آنها را مجازات نمود پس
وحدت شما عام نیست مثل بقیه مکاتب است و آنوقت این وحدت مقید و استثنا خورده
چه دستاورد ویژه ای برای دین جدید است؟!
3-اتفاقا بهائیت با مجازات مخالف است زیرا جناب بها می گوید:
در ادیان قبل می گفتندهرکس به شما تعدی و ظلم کرد باید مقابله کنید و مجازاتش
کنید اما من می گویم او را مجازات نکنید و به او مهربانی کنید!!
پس اصل فطری مجازات مجرم را بهائیت نقض کرده است.
4-حالا منصفانه بگوئید کسی که در یکجا می گوید مجرم را مجازات نکنید بلکه مهربانی
کنید و یکجا می گوید او را بسوزانید دچار تناقض نشده است؟! "
امیدوارم منصفانه شما و همه کاربران دقت فرمایند و نکات بحث را با اتکا به این انصاف در پرتو خرد و دانش فطری ارزیابی فرمایند.
-
- پست: 12
- تاریخ عضویت: دوشنبه 27 خرداد 1387, 8:38 pm
یاس عزیز
نیازی به تکرار نبود بلکه شما می بایست دوباره نکات بنده را مطالعه می کردید برای ادامه بحث در این تاپیک پاسخ به تمامی این نکات ضروری است:
1- به دور از تعصب مسلمان بودن به حکم سنگسار در اسلام بنگرید که به مجامع انسانی در اروپا و امریکا و آسیا می گوید یک فرد بیچاره گناهکار را که مرتکب زنا شده تا نیمه بدن در خاک فرو کنند و به او سنگ پرتاب کنند تا بمیرد...." آنوقت ببینید دل و عقل شما چه حکمی صادر می کند و البته احتمالا احساساتتان هم به شدت برانگیخته می شود و یک نمایشنامه حسابی می توانید بنویسید و....
2- شما ابتدا الهی بودن ادیان دیگر را برای من در اینجا ثابت کنید بعد من هم دیانت بابی و بهایی را برای شما اثبات می کنم.
3- بی احترامی به هر فرد و گروهی با هر عقیده ای درست و انسانی نیست ولی شما ظاهرا معتقدید فقط به اعتقادات خودتان باید احترام بگذارید و بقیه را تمسخر کنید.
4- به شما توصیه می کنم ابتدا مقامات پیامبر اسلام و امامان شیعه را بشناسید و آن را برای ما توضیح دهید ببینمیم چه مقاماتی دارند انسان هستند یا نور هستند خالق هستند یا مخلوق ..... بعد هم من مقامات حضرت اعلی و حضرت بهاالله را برایتان توضیح می دهم.
5- در ضمن لطف بفرمایید و بیاناتتان را آثار بابی و بهایی مستند کنید.
با تشکر
نیازی به تکرار نبود بلکه شما می بایست دوباره نکات بنده را مطالعه می کردید برای ادامه بحث در این تاپیک پاسخ به تمامی این نکات ضروری است:
1- به دور از تعصب مسلمان بودن به حکم سنگسار در اسلام بنگرید که به مجامع انسانی در اروپا و امریکا و آسیا می گوید یک فرد بیچاره گناهکار را که مرتکب زنا شده تا نیمه بدن در خاک فرو کنند و به او سنگ پرتاب کنند تا بمیرد...." آنوقت ببینید دل و عقل شما چه حکمی صادر می کند و البته احتمالا احساساتتان هم به شدت برانگیخته می شود و یک نمایشنامه حسابی می توانید بنویسید و....
2- شما ابتدا الهی بودن ادیان دیگر را برای من در اینجا ثابت کنید بعد من هم دیانت بابی و بهایی را برای شما اثبات می کنم.
3- بی احترامی به هر فرد و گروهی با هر عقیده ای درست و انسانی نیست ولی شما ظاهرا معتقدید فقط به اعتقادات خودتان باید احترام بگذارید و بقیه را تمسخر کنید.
4- به شما توصیه می کنم ابتدا مقامات پیامبر اسلام و امامان شیعه را بشناسید و آن را برای ما توضیح دهید ببینمیم چه مقاماتی دارند انسان هستند یا نور هستند خالق هستند یا مخلوق ..... بعد هم من مقامات حضرت اعلی و حضرت بهاالله را برایتان توضیح می دهم.
5- در ضمن لطف بفرمایید و بیاناتتان را آثار بابی و بهایی مستند کنید.
با تشکر
-
- فعّال
- پست: 216
- تاریخ عضویت: دوشنبه 23 مرداد 1385, 2:04 pm
سرکار خانم ziba:
با اینکه پاسخ شما داده شده باز برای پنج سوالتان پاسخ ها را یکی یکی می آورم
شاید اینگونه بهتر دریابید:
1-حکم سنگسار و امثال آن را از اسلام می پذیریم چون در الاهی بودن اسلام من و
شما مشترکیم. اما برای اینکه حکم آدم سوزی را از شما قبول کنیم باید به اثبات الاهی
بودن بهائیت بپردازید که این کار را نکرده اید.
2-در الاهی بودن ادیان دیگر با هم مشترکیم و اختلاف نداریم که من برای شما اثبات
کنم.اما در اینکه میرزا پیامبر باشد یا رسول یا خدا یا الوهیت شهودی یا ذات احدیت
هویت یا...شما هنوز اقدامی نکرده اید.حتی هنوز نتوانسته اید بگوئید معنای الوهیت
شهودی چیست چه رسد به اثبات آن مقام برای باب و بها.
3-هیچ بی احترامی به شما نشده بلکه نقض و ابرام علمی بوده و این شیوه معنایش
بی احترامی نیست.بهانه نگیرید و بحث علمی را دنبال کنید.
4-مقامات پیامبر اسلام و امامان را چون شما قبول دارید برای چه توضیح دهیم و وقت را
بگیریم.در چیزی که سوال و اختلاف داریم باید وقت بگذاریم.فعلا شما مقام باب و بها را
توضیح دهید که موضوع این سایت بهائی پژوهی است.لطف فرموده ناز نکنید و به ما
منت گزارید و مقامات این بزرگان را توضیح دهید.
5-اما اینکه گفته اید مستند سخن بگویم. مطالب من از کتاب اقدس بود در مورد
سوزاندن خطاکار و سایر مطالبی که خواندید.در مورد سوزاندن همه کتب که در بیان
است اگر نمی دانید بگوئید تا مدرکش را برای شما ارائه نمایم.
امیدوارم این جواب ها برای شما کافی باشد حالا که پاسخ سوالاتتان را دادم
شماشروع کنید مطالب مرا در بالا پاسخ دهید:
1- چرا مجازات خطاکار باید سوزاندن او باشد؟
2-اگر به وحدت عالم انسانی استثنا می زنید یعنی می گوئید با خطاکاران نباید وحدت
پیدا کرد بلکه باید از آنان دوری کرد و آنها را مجازات نمود پس
وحدت شما عام نیست مثل بقیه مکاتب است و آنوقت این وحدت مقید و استثنا خورده
چه دستاورد ویژه ای برای دین جدید است؟!
3-اتفاقا بهائیت با مجازات مخالف است زیرا جناب بها می گوید:
در ادیان قبل می گفتندهرکس به شما تعدی و ظلم کرد باید مقابله کنید و مجازاتش
کنید اما من می گویم او را مجازات نکنید و به او مهربانی کنید!!
پس آیا اصل فطری مجازات مجرم را بهائیت نقض نکرده است؟!
4-حالا منصفانه بگوئید کسی که در یکجا می گوید مجرم را مجازات نکنید بلکه مهربانی
کنید و یکجا می گوید او را بسوزانید دچار تناقض نشده است؟!
با اینکه پاسخ شما داده شده باز برای پنج سوالتان پاسخ ها را یکی یکی می آورم
شاید اینگونه بهتر دریابید:
1-حکم سنگسار و امثال آن را از اسلام می پذیریم چون در الاهی بودن اسلام من و
شما مشترکیم. اما برای اینکه حکم آدم سوزی را از شما قبول کنیم باید به اثبات الاهی
بودن بهائیت بپردازید که این کار را نکرده اید.
2-در الاهی بودن ادیان دیگر با هم مشترکیم و اختلاف نداریم که من برای شما اثبات
کنم.اما در اینکه میرزا پیامبر باشد یا رسول یا خدا یا الوهیت شهودی یا ذات احدیت
هویت یا...شما هنوز اقدامی نکرده اید.حتی هنوز نتوانسته اید بگوئید معنای الوهیت
شهودی چیست چه رسد به اثبات آن مقام برای باب و بها.
3-هیچ بی احترامی به شما نشده بلکه نقض و ابرام علمی بوده و این شیوه معنایش
بی احترامی نیست.بهانه نگیرید و بحث علمی را دنبال کنید.
4-مقامات پیامبر اسلام و امامان را چون شما قبول دارید برای چه توضیح دهیم و وقت را
بگیریم.در چیزی که سوال و اختلاف داریم باید وقت بگذاریم.فعلا شما مقام باب و بها را
توضیح دهید که موضوع این سایت بهائی پژوهی است.لطف فرموده ناز نکنید و به ما
منت گزارید و مقامات این بزرگان را توضیح دهید.
5-اما اینکه گفته اید مستند سخن بگویم. مطالب من از کتاب اقدس بود در مورد
سوزاندن خطاکار و سایر مطالبی که خواندید.در مورد سوزاندن همه کتب که در بیان
است اگر نمی دانید بگوئید تا مدرکش را برای شما ارائه نمایم.
امیدوارم این جواب ها برای شما کافی باشد حالا که پاسخ سوالاتتان را دادم
شماشروع کنید مطالب مرا در بالا پاسخ دهید:
1- چرا مجازات خطاکار باید سوزاندن او باشد؟
2-اگر به وحدت عالم انسانی استثنا می زنید یعنی می گوئید با خطاکاران نباید وحدت
پیدا کرد بلکه باید از آنان دوری کرد و آنها را مجازات نمود پس
وحدت شما عام نیست مثل بقیه مکاتب است و آنوقت این وحدت مقید و استثنا خورده
چه دستاورد ویژه ای برای دین جدید است؟!
3-اتفاقا بهائیت با مجازات مخالف است زیرا جناب بها می گوید:
در ادیان قبل می گفتندهرکس به شما تعدی و ظلم کرد باید مقابله کنید و مجازاتش
کنید اما من می گویم او را مجازات نکنید و به او مهربانی کنید!!
پس آیا اصل فطری مجازات مجرم را بهائیت نقض نکرده است؟!
4-حالا منصفانه بگوئید کسی که در یکجا می گوید مجرم را مجازات نکنید بلکه مهربانی
کنید و یکجا می گوید او را بسوزانید دچار تناقض نشده است؟!
-
- فعّال
- پست: 532
- تاریخ عضویت: دوشنبه 31 اردیبهشت 1386, 3:11 pm
خانم زیبا
عرض درود و ارادت دارم خدمت شما.
همان طور که جناب عالی نیز اشاره کردید، در این که در حکم خداوند نباید چون و چرا کرد، حرفی نیست، مشکلی که در احکامی مثل سوزاندن آدمی مجرم، که در کتاب اقدس آمده است، این است که با وحدت عالم انسانی که گفته می شود در این آیین بهایی تعلیم داده می شود، تناقض دارد. وقتی که در یک جا جناب عبد البها می فرمایند:
"...اهرمن را ملائکه شمارید.
جفاکار را مانند وفادار به نهایت محبت رفتار کنید
و گرگان خونخوار را مانند غزالان ختن و ختا مشک معطر به مشام رسانید.
خائنان را ملجآ و پناه گردید ..."
(ص 160 ج سوم مکاتیب)
و در یک جا چنین حکمی آورده می شود، چه می توان گفت؟
عرض درود و ارادت دارم خدمت شما.
همان طور که جناب عالی نیز اشاره کردید، در این که در حکم خداوند نباید چون و چرا کرد، حرفی نیست، مشکلی که در احکامی مثل سوزاندن آدمی مجرم، که در کتاب اقدس آمده است، این است که با وحدت عالم انسانی که گفته می شود در این آیین بهایی تعلیم داده می شود، تناقض دارد. وقتی که در یک جا جناب عبد البها می فرمایند:
"...اهرمن را ملائکه شمارید.
جفاکار را مانند وفادار به نهایت محبت رفتار کنید
و گرگان خونخوار را مانند غزالان ختن و ختا مشک معطر به مشام رسانید.
خائنان را ملجآ و پناه گردید ..."
(ص 160 ج سوم مکاتیب)
و در یک جا چنین حکمی آورده می شود، چه می توان گفت؟
-
- فعّال
- پست: 532
- تاریخ عضویت: دوشنبه 31 اردیبهشت 1386, 3:11 pm
سرکار خانم سونیا
ببینید، بنده عرض نمی کنم که این حکم عادلانه هست یا نیست. اصلاً همان طور که سرکار خانم زیبا گفتند در احکام که چون و چرا وارد نیست. من می گویم که این حکم خلاف آن چیزی است که در آیین بهایی به عنوان تعلیم وحدت عالم انسانی عرضه می شود.
اگر طبق فرموده ی جناب عبدالبها «باید اهرمن را ملائکه شمرد و جفاکار را مانند وفادار به نهایت محبت رفتار کرد» نباید دیگر حکم به سوزاندن کسی داد که گیرم جرمی مرتکب شده که سوزاندن او عادلانه خواهد بود.
ببینید، بنده عرض نمی کنم که این حکم عادلانه هست یا نیست. اصلاً همان طور که سرکار خانم زیبا گفتند در احکام که چون و چرا وارد نیست. من می گویم که این حکم خلاف آن چیزی است که در آیین بهایی به عنوان تعلیم وحدت عالم انسانی عرضه می شود.
اگر طبق فرموده ی جناب عبدالبها «باید اهرمن را ملائکه شمرد و جفاکار را مانند وفادار به نهایت محبت رفتار کرد» نباید دیگر حکم به سوزاندن کسی داد که گیرم جرمی مرتکب شده که سوزاندن او عادلانه خواهد بود.
-
- فعّال
- پست: 216
- تاریخ عضویت: دوشنبه 23 مرداد 1385, 2:04 pm
جناب سونیا
1- بلی یک سخن شما را که درست هم بود اشتباها به زیبا نسبت دادم و آن عقلانی
بودن مجازات مجرم است.
2- اصل مجازات مجرم عقلی و فطری است اما بهائیت در یکجا می گوید در اسلام مجازات
مجرم بوده است با این آیه(فمن اعتدی علیکم فاعتدوا علیه بمثل ما اعتدی
علیکم) اما من می گویم اگر کسی در مورد شما جرمی انجام داد شما مجازاتش نکنید!
و البته در جای دیگر می بینید دچار تناقض شده و فرموده اند خطاکار را بسوزانید!
تناقض گوئی هم بهترین دلیل غیر الاهی بودن است که این هم حکم عقل است.
3- اما اگر آدم سوزی از سوی مرامی که مدعی مهربانی حتی باشیطان و گرگان
خونخواراست در قرن 21 و آغاز هزاره سوم اشکالی ندارد لطفا بفرمائید در سازمان ملل
از سوی بهائیت اعلام عمومی شود تا این ابتکار آدم سوزی به نام او ثبت گردد!!
چون تا به حال هیچ کسی در دنیا چنین حکم خشنی را نیاورده واین آدم سوزی
شایسته است به نام اقدس ثبت و تبلیغ شود.!
1- بلی یک سخن شما را که درست هم بود اشتباها به زیبا نسبت دادم و آن عقلانی
بودن مجازات مجرم است.
2- اصل مجازات مجرم عقلی و فطری است اما بهائیت در یکجا می گوید در اسلام مجازات
مجرم بوده است با این آیه(فمن اعتدی علیکم فاعتدوا علیه بمثل ما اعتدی
علیکم) اما من می گویم اگر کسی در مورد شما جرمی انجام داد شما مجازاتش نکنید!
و البته در جای دیگر می بینید دچار تناقض شده و فرموده اند خطاکار را بسوزانید!
تناقض گوئی هم بهترین دلیل غیر الاهی بودن است که این هم حکم عقل است.
3- اما اگر آدم سوزی از سوی مرامی که مدعی مهربانی حتی باشیطان و گرگان
خونخواراست در قرن 21 و آغاز هزاره سوم اشکالی ندارد لطفا بفرمائید در سازمان ملل
از سوی بهائیت اعلام عمومی شود تا این ابتکار آدم سوزی به نام او ثبت گردد!!
چون تا به حال هیچ کسی در دنیا چنین حکم خشنی را نیاورده واین آدم سوزی
شایسته است به نام اقدس ثبت و تبلیغ شود.!
-
- پست: 92
- تاریخ عضویت: سهشنبه 17 مهر 1386, 4:59 am
ziba نوشته شده: 2- شما ابتدا الهی بودن ادیان دیگر را برای من در اینجا ثابت کنید بعد من هم دیانت بابی و بهایی را برای شما اثبات می کنم.
جناب زیبا، همانطور که عرض کردم "اصل" مقام و جایگاه پیشوایان اسلام کاملا مشخص و بر همه شناخته شده و معلوم است. حضرت رسول پایان بخش مقام "نبوت" و "رسالت" بودند، و امامان معصوم ازخاندان پاک او "جانشینان پیمبر" و "پیشوایان الهی مسلمین". و بیاناتی که در مورد مقامات این پیشوایان در روایات صحیح و معتبر رسیده هیچ کدام با "جایگاه های اصلی" ایشان تناقض و تضاد ندارد.ziba نوشته شده: 4- به شما توصیه می کنم ابتدا مقامات پیامبر اسلام و امامان شیعه را بشناسید و آن را برای ما توضیح دهید ببینمیم چه مقاماتی دارند انسان هستند یا نور هستند خالق هستند یا مخلوق ..... بعد هم من مقامات حضرت اعلی و حضرت بهاالله را برایتان توضیح می دهم.
در مورد دیانت بهایی حتی اصل مقامات پیشوایان آن معلوم و مشخص نیست، و سخنانی که در تعریف جایگاه اصلی ایشان گفته شده به طرز ناامیده کننده ای به تناقض و تباین دچار است. پیشوایان بهایی از سویی نبوت و رسالت را به وجود پیامبر خاتم پایان یافته عنوان کرده اند، و تاکید کرده اند "مقام مظاهر قبل نبوت کبری بود و مقام حضرت اعلی الوهیت شهودی و مقام جمال اقدس اقدم احدیت ذات هویت وجودی"، و از سوی دیگر مدعی شده اند که حضرت اعلی و جمال مبارک هم در ردیف مظاهر نبوت کلیه قرار داشته اند؛ "آن مظاهر نبوّت کلّيّه که بالاستقلال اشراق نمودهاند مانند حضرت ابراهيم حضرت موسی حضرت مسيح و حضرت محمّد و حضرت اعلی و جمال مبارک".
به هر حال بهتر است بجای آن که شما از اثبات الهی بودن آیین بهایی سخن بگویید، تنها تکلیف این سوال ساده و ابتدایی را روشن بفرمایید که بالاخره "جایگاه اصلی" پیشوایان شما چه بوده است؟ از مظاهر نبوت کلیه بوده اند یا از مظاهر نبوت کلیه نبوده اند؟ همین. این که سوال سختی نیست. خیلی ناامید کننده خواهد بود اگر دینی حتی از تعیین و تعریف مقامات اولیه ی پیشواینش فرومانده باشد.
با سپاس
-
- فعّال
- پست: 100
- تاریخ عضویت: شنبه 4 خرداد 1387, 1:56 am
جناب یاس در جایی اشاره کرده ایدکه وجود تناقض دلیل بر غیر حقانیت بودن دین است.باید بگویم که اگر این چنین است پس اسلام نیز به دلیل تناقضات زیادی که دارد،غیر الهی است.
جناب فرید هم باید بدانند که آیا شخصی نمی تواند دارای دو مقام باشد؟پس پیامبران ما می توانند هم نبی،هم رسول باشند و هم دارای مقام الوهیت شهودی یا ذات هویت شهودی باشند.پس دیگر جای سوال باقی نمی ماند.
جناب فرید هم باید بدانند که آیا شخصی نمی تواند دارای دو مقام باشد؟پس پیامبران ما می توانند هم نبی،هم رسول باشند و هم دارای مقام الوهیت شهودی یا ذات هویت شهودی باشند.پس دیگر جای سوال باقی نمی ماند.
-
- فعّال
- پست: 216
- تاریخ عضویت: دوشنبه 23 مرداد 1385, 2:04 pm
سونیای عزیز
آری درست متوجه شدی وجود تناقض دلیل بر غیر حقانی بودن دین است
و این مطلب هم عقلی و فطری است.زیرا مردم که مسخره نیستند یک روز
حرفی را از دین بشنوند و روز دیگر نقض آن را بشنوند.اینطوری سنگ روی
سنگ بند نمی شود.هرکس و هر مدعی حرفی را می زند بعد بدلیل
فراموشکاری یا متوجه شدن عیوب سخن قبلی حرفش را عوض می کند
مردم عوام هم باید این تناقضات را باور کنند...
اما اینکه اسلام تناقض دارد اگر بهائی هستی نمی توانی این حرف را بزنی.
چون بهائیت اسلام را دارای تناقض نمی داند و به حقانیت آن معتقد است.
اگر هم بهائی نیستی دوحالت داردیا مسلمانی یا مسلمان نیستی.
اگر مسلمانی بدان که در اسلام هیچ تناقضی وجود ندارد و حاضر به بحث
در این زمینه با شما در هرجائی هستم و نمی توانی حتی یک مورد آن را
اثبات کنی.واگر مسلمان نیستی اول باید اسلام برایت ثابت شود بعد به
تناقض داشتن یا نداشتن آن بپردازی.
امیدوارم مطلب خوب برایت جا افتاده باشد.
اما بهائیت با این تناقضات که خواندی از حقانیت می افتد مگر اینکه بتوانند
آن تناقضات را جواب دهند که مدتی است منتظریم و هنوز از پاسخ آنها خبری
نیست.امیدوارم مطابق ضرب المثل فارسی چشممان به در خشک نشود!
آری درست متوجه شدی وجود تناقض دلیل بر غیر حقانی بودن دین است
و این مطلب هم عقلی و فطری است.زیرا مردم که مسخره نیستند یک روز
حرفی را از دین بشنوند و روز دیگر نقض آن را بشنوند.اینطوری سنگ روی
سنگ بند نمی شود.هرکس و هر مدعی حرفی را می زند بعد بدلیل
فراموشکاری یا متوجه شدن عیوب سخن قبلی حرفش را عوض می کند
مردم عوام هم باید این تناقضات را باور کنند...
اما اینکه اسلام تناقض دارد اگر بهائی هستی نمی توانی این حرف را بزنی.
چون بهائیت اسلام را دارای تناقض نمی داند و به حقانیت آن معتقد است.
اگر هم بهائی نیستی دوحالت داردیا مسلمانی یا مسلمان نیستی.
اگر مسلمانی بدان که در اسلام هیچ تناقضی وجود ندارد و حاضر به بحث
در این زمینه با شما در هرجائی هستم و نمی توانی حتی یک مورد آن را
اثبات کنی.واگر مسلمان نیستی اول باید اسلام برایت ثابت شود بعد به
تناقض داشتن یا نداشتن آن بپردازی.
امیدوارم مطلب خوب برایت جا افتاده باشد.
اما بهائیت با این تناقضات که خواندی از حقانیت می افتد مگر اینکه بتوانند
آن تناقضات را جواب دهند که مدتی است منتظریم و هنوز از پاسخ آنها خبری
نیست.امیدوارم مطابق ضرب المثل فارسی چشممان به در خشک نشود!
-
- پست: 92
- تاریخ عضویت: سهشنبه 17 مهر 1386, 4:59 am