آشنایی با کتاب ایقان
-
- فعّال
- پست: 251
- تاریخ عضویت: سهشنبه 31 مرداد 1385, 2:57 pm
خدمت دوست متین و موقر سلام عرض می کنم. هر چند در نوشته ی شما غلط های املایی و انشایی نیست؛ اما مع الاسف دو غلط مفهومی بسیار بزرگ وجود دارد که کار را خراب تر از داشتن غلط املایی و انشایی می کند. دوست عزیز اولا احتمالا جناب عالی کتاب مستطاب ایقان را در اختیار ندارید. چون اگر کتاب را در اختیار داشتید و عبارت قبل از این سخن را می خواندید، ملاحظه می فرمودید که جناب بهاء الله این سخنان را از قول مردم نمی فرماید؛ بلکه می گوید: لهذا بعضی از حکایات انبیاء مجملا در این الواح ذکر می شود تا معلوم و مبرهن آید که در جمیع اعصار و ...
به این ترتیب بر خلاف آن چه که از قول قرآن آوردید که سیقولون: یعنی مردم خواهند گفت، این جا خود خدا( یعنی جناب بهاء الله) می فرماید ولی دقیقا نمی داند که تعداد ایمان آورندگان چند نفر بودند.
خطای بزرگ دیگرتان آن است که گویا شما فراموش کرده اید که تاویل و تفسیر آیات در بهائیت به کلی ممنوع و حرام است و احدی را نرسد که الواح نازله ی از ناحیه ی جمال قدم را تاویل و تفسیر کند. بنابراین سخنان بعدی شما هم با عرض معذرت، باد هواست.
به این ترتیب بر خلاف آن چه که از قول قرآن آوردید که سیقولون: یعنی مردم خواهند گفت، این جا خود خدا( یعنی جناب بهاء الله) می فرماید ولی دقیقا نمی داند که تعداد ایمان آورندگان چند نفر بودند.
خطای بزرگ دیگرتان آن است که گویا شما فراموش کرده اید که تاویل و تفسیر آیات در بهائیت به کلی ممنوع و حرام است و احدی را نرسد که الواح نازله ی از ناحیه ی جمال قدم را تاویل و تفسیر کند. بنابراین سخنان بعدی شما هم با عرض معذرت، باد هواست.
-
- فعّال
- پست: 216
- تاریخ عضویت: دوشنبه 23 مرداد 1385, 2:04 pm
جناب متين
ما شما و همه دوستانتان را بر ابن سفره دعوت كرديم ولي احتمال داديم نتوانيد از پس پاسخ به اشكالات و اغلاط ايقان بر آئيد چنانچه ديديم در اولين پاسختان نتوانستيد اشكال جهل بهاءاله به تواريخ انبياي گذشته را با استناد به آيه اي از قرآن (سيقولون) چاره جوئي كنيد.
يادتان باشد پژوهشگر پس ار اتمام پژوهشش حكم مي كند و اين عين روش علمي است . ما پژوهش ايقان را به پايان برده ايم و اينجا محل عرضه است .نقض علمي شما اگر ثابت شود ممكن است نتيجه را عوض نمايد.پيش داوري با ارائه نتيجه تحقيق متفاوت است.
بحث ها را دنبال كنيد هنوز مطالب جالب تر در پيش است.
ما شما و همه دوستانتان را بر ابن سفره دعوت كرديم ولي احتمال داديم نتوانيد از پس پاسخ به اشكالات و اغلاط ايقان بر آئيد چنانچه ديديم در اولين پاسختان نتوانستيد اشكال جهل بهاءاله به تواريخ انبياي گذشته را با استناد به آيه اي از قرآن (سيقولون) چاره جوئي كنيد.
يادتان باشد پژوهشگر پس ار اتمام پژوهشش حكم مي كند و اين عين روش علمي است . ما پژوهش ايقان را به پايان برده ايم و اينجا محل عرضه است .نقض علمي شما اگر ثابت شود ممكن است نتيجه را عوض نمايد.پيش داوري با ارائه نتيجه تحقيق متفاوت است.
بحث ها را دنبال كنيد هنوز مطالب جالب تر در پيش است.
-
- پست: 0
- تاریخ عضویت: چهارشنبه 19 مهر 1385, 10:40 am
-
- پست: 0
- تاریخ عضویت: یکشنبه 23 مهر 1385, 3:59 am
به گفته گاستون باشلار ، فيلسوف فرانسوي ، اولين قدم در هر تحقيقي گسستن ازخويشتن؛ يعني غلبه بر پيشداوري هاست. بايد باورهاي قبلي خود را درباره موضوع مورد تحقيق كنار بگذاريم تا بتوانيم منصفانه به دنبال حقيقت بگرديم . به اين منظور بايد به دنبال سابقه تحقيق باشيم؛ يعني با كساني كه در اين موضوع تجاربي دارند مشورت كنيم و نوشته هايي را كه در اين موضع موجودند مطالعه و بررسي كنيم .
در تحقيق در مورد يك ديانت جديد نيز مهمترين و دشوارترين مرحله غلبه بر پيشداوري ها و باورهاي قبلي است . براي غلبه بر پيشداوري ها لازم است شناخت صحيحتري از دين خود به دست آوريم و بفهميم كه چرا و چگونه به آن معتقديم . كسي كه باور داشته باشد ديني كه به آن معتقد است اخرين دين الهي است هرگز در مورد حقانيت اديان ديگر منصفانه تحقيق نخواهد كرد. پيروان همه اديان همين باور را دارند و به همين دليل از ايمان به اديان بعدي محروم مانده اند . كسي كه فروع دين خود را حقايق ابدي بپندارد هرگز نمي تواند ديني را با فروع ديگر بپذيرد . كسي كه اصول ديني خود را تقليدي آموخته باشد هرگز نمي تواند در اصول دين ديگري داوري درستي بنمايد .
در تحقيق در مورد يك ديانت جديد نيز مهمترين و دشوارترين مرحله غلبه بر پيشداوري ها و باورهاي قبلي است . براي غلبه بر پيشداوري ها لازم است شناخت صحيحتري از دين خود به دست آوريم و بفهميم كه چرا و چگونه به آن معتقديم . كسي كه باور داشته باشد ديني كه به آن معتقد است اخرين دين الهي است هرگز در مورد حقانيت اديان ديگر منصفانه تحقيق نخواهد كرد. پيروان همه اديان همين باور را دارند و به همين دليل از ايمان به اديان بعدي محروم مانده اند . كسي كه فروع دين خود را حقايق ابدي بپندارد هرگز نمي تواند ديني را با فروع ديگر بپذيرد . كسي كه اصول ديني خود را تقليدي آموخته باشد هرگز نمي تواند در اصول دين ديگري داوري درستي بنمايد .
-
- پست: 14
- تاریخ عضویت: سهشنبه 28 شهریور 1385, 9:37 pm
خدمت سردبیر عزیز ((سانسورچی توانا)) سلام عرض میکنم دوست گرامی حقیقت تلخه که هر بار نوشته هارو سانسور میکنید؟؟
جویای گرامی عرضم به حضورتون که 1 بار جواب شما را دادم اما جناب سردبیر پاک کردند که مجبور دوباره بنویسم تا دیگر از این ایرادات بنی اسرائلی نگیرید. دوست عزیز ما که هرچی بنویسیم یا سانسور میکنید و یا حذف میکنید پس اینقدر نگویید جواب نداریم جواب داریم شما پاک میکنید.و یا اصلا هم قبول نمیکنید.
اولا قبلا برای شما مثالی در این مورد زدم و عرض شد به حقیقت و اصل دیانت بنگردید نه به مسائلی که اول در دین خودتون مطرحه بعد بر دین دیگران اراد میگیرد.
من به شما بگویم 1 ساعته منتظرتونم با اینکه بگویم دقیقا 30 دقیقه و 20 ثانیه منتظر شما بودم آیا برای شما فرق میکند؟؟ در معنی تغییری حاصل میشود؟؟ مفهوم منتظر موندن عوض میشه؟؟ و...
ثانیا برای بار سوم میخوام معلومات اسلامی شمارو زیر سئوال ببرم تا دوستان بدونن معلومات اسلامی بدون پیش شرط هم قابل دسترسی میباشد.((ایرادات بنی اسرائلی که شاخو دم نداره و جناب جویا مثل شما دقیقا مثل زنبور بی عسل میمونه و اینو حتما به خوانندگان عزیز ثابت میکنم البته اگر سردبیر گرامی مطالب را سانسور نکه چون پورت 23 براش ایجاد درسر میکنه))
ترمذى به سند خود از ابوسعید خدرى از پیامبر اكرم (ص) نقل كرده كه فرمود: «همانا در میان امّتم مهدى است كه خروج خواهد كرد ودر مدت پنج یا هفت یا نه سال حكومت خواهد نمود»( صحیح ترمذى، ج 3، ص 343)
جویا جان میبینی که الکی ایراد میگیری؟؟ اونجا حضرت بهاالله گفته بودند و اینجا هم حضرت محمد یعنی حضرت محمد نمیدونستند حضرت قائم چند سال حکومت میکنند؟؟ به تفاسیر خود هم در این مورد مراجعه کنید بعد ببینید تفسیر ما ایراد داره یا ماله شما و کدوم خنده دار تره.
((جویا جان من منتظر شما در تاپیکهای قائمیت و خاتمیت هستم و اگر سردبیر گرامی تاپیکهارو باز کنند دیگه سراغ سئوالاتی نمیرم که نتونین جواب بدین بلکه یه کاری میکنم از روش تحقیر دیگران دست برداین و به فکر دیگه ای بیوفتین.جدا براتون متاسفم که جز تحقیر چیز دیگه بلد نیستین و تنها از دیانت بهایی هم اصل تحری حقیقت را یاد گرفته این که بازم جای شکرش باقیه و همش از همین طریق میخواهید ایراد بر جامعه بهایی بگیرید و اگر هم شما خیلی مسلمانی بهتره دیگران رو تحقیر نکنی و به اصول و دستورات دینت درست عمل کنی))
((خوانندگان گرامی شرمنده که لحنم تنده اما اینبار چندمه مطالب پاک میشه بعد دوستان میفرمایند جوابی داده نشد ولی اینو بدونید خود دوستان اینکار میکنن و اگر به این روش ناپسند در پژوهش ادامه بدن یک فرد بیسواد که احتمالا به قول دوستان از تحری حقیقت بویی نبرده از کوره در میره. به تاپیک ریمی ها هم که مراجعه کنید میبینید جناب جویا مجددا سئوالاتی که جواب داده شده پرسیدن و الان هم احتمالا از ترس تاپیکهارو باز نمیکنن و من تنها به خاطر درخواست شما عزیزان برای جواب گویی آمده ام وگرنه در این سایت بهایی ستیزی کاری ندارم این دوستان تنها میخواهند تفرقه ایجاد کنند و هدف دیگری ندارند.))
جناب سردبیر به جای سانسور مطالب لطفا تاپیکهارو باز کنید خیلی دوست دارم اینبار ببینم جناب جویا در مقابل جوابها چه دارند بگویند و اصلا این 365 میلیون سال چه ربطی به خاتمیت داره.
با شرمندگی فراوان از دوستان عزیز و ابراز تاسف برای برخی دیگر از دوستان...
بعد از این لحنم کاملا آروم خواهد بود ولی شدیدا از دست مدیران این سایت شاکی هستم که مطالب را سانسور کرده و جلوی خیلی از دوستان بهایی رو میگرند.((اصل پژوهش یعنی سانسور؟؟))
((جناب سردبیر الان دقیقا جواب من برای تاپیک است البته دفعات قبلی هم همین جواب من بود ولی شما حذف کردید هر بار که حذف کنید دوباره همینو کپی میکنم))
موفق باشید.
جویای گرامی عرضم به حضورتون که 1 بار جواب شما را دادم اما جناب سردبیر پاک کردند که مجبور دوباره بنویسم تا دیگر از این ایرادات بنی اسرائلی نگیرید. دوست عزیز ما که هرچی بنویسیم یا سانسور میکنید و یا حذف میکنید پس اینقدر نگویید جواب نداریم جواب داریم شما پاک میکنید.و یا اصلا هم قبول نمیکنید.
اولا قبلا برای شما مثالی در این مورد زدم و عرض شد به حقیقت و اصل دیانت بنگردید نه به مسائلی که اول در دین خودتون مطرحه بعد بر دین دیگران اراد میگیرد.
من به شما بگویم 1 ساعته منتظرتونم با اینکه بگویم دقیقا 30 دقیقه و 20 ثانیه منتظر شما بودم آیا برای شما فرق میکند؟؟ در معنی تغییری حاصل میشود؟؟ مفهوم منتظر موندن عوض میشه؟؟ و...
ثانیا برای بار سوم میخوام معلومات اسلامی شمارو زیر سئوال ببرم تا دوستان بدونن معلومات اسلامی بدون پیش شرط هم قابل دسترسی میباشد.((ایرادات بنی اسرائلی که شاخو دم نداره و جناب جویا مثل شما دقیقا مثل زنبور بی عسل میمونه و اینو حتما به خوانندگان عزیز ثابت میکنم البته اگر سردبیر گرامی مطالب را سانسور نکه چون پورت 23 براش ایجاد درسر میکنه))
ترمذى به سند خود از ابوسعید خدرى از پیامبر اكرم (ص) نقل كرده كه فرمود: «همانا در میان امّتم مهدى است كه خروج خواهد كرد ودر مدت پنج یا هفت یا نه سال حكومت خواهد نمود»( صحیح ترمذى، ج 3، ص 343)
جویا جان میبینی که الکی ایراد میگیری؟؟ اونجا حضرت بهاالله گفته بودند و اینجا هم حضرت محمد یعنی حضرت محمد نمیدونستند حضرت قائم چند سال حکومت میکنند؟؟ به تفاسیر خود هم در این مورد مراجعه کنید بعد ببینید تفسیر ما ایراد داره یا ماله شما و کدوم خنده دار تره.
((جویا جان من منتظر شما در تاپیکهای قائمیت و خاتمیت هستم و اگر سردبیر گرامی تاپیکهارو باز کنند دیگه سراغ سئوالاتی نمیرم که نتونین جواب بدین بلکه یه کاری میکنم از روش تحقیر دیگران دست برداین و به فکر دیگه ای بیوفتین.جدا براتون متاسفم که جز تحقیر چیز دیگه بلد نیستین و تنها از دیانت بهایی هم اصل تحری حقیقت را یاد گرفته این که بازم جای شکرش باقیه و همش از همین طریق میخواهید ایراد بر جامعه بهایی بگیرید و اگر هم شما خیلی مسلمانی بهتره دیگران رو تحقیر نکنی و به اصول و دستورات دینت درست عمل کنی))
((خوانندگان گرامی شرمنده که لحنم تنده اما اینبار چندمه مطالب پاک میشه بعد دوستان میفرمایند جوابی داده نشد ولی اینو بدونید خود دوستان اینکار میکنن و اگر به این روش ناپسند در پژوهش ادامه بدن یک فرد بیسواد که احتمالا به قول دوستان از تحری حقیقت بویی نبرده از کوره در میره. به تاپیک ریمی ها هم که مراجعه کنید میبینید جناب جویا مجددا سئوالاتی که جواب داده شده پرسیدن و الان هم احتمالا از ترس تاپیکهارو باز نمیکنن و من تنها به خاطر درخواست شما عزیزان برای جواب گویی آمده ام وگرنه در این سایت بهایی ستیزی کاری ندارم این دوستان تنها میخواهند تفرقه ایجاد کنند و هدف دیگری ندارند.))
جناب سردبیر به جای سانسور مطالب لطفا تاپیکهارو باز کنید خیلی دوست دارم اینبار ببینم جناب جویا در مقابل جوابها چه دارند بگویند و اصلا این 365 میلیون سال چه ربطی به خاتمیت داره.
با شرمندگی فراوان از دوستان عزیز و ابراز تاسف برای برخی دیگر از دوستان...
بعد از این لحنم کاملا آروم خواهد بود ولی شدیدا از دست مدیران این سایت شاکی هستم که مطالب را سانسور کرده و جلوی خیلی از دوستان بهایی رو میگرند.((اصل پژوهش یعنی سانسور؟؟))
((جناب سردبیر الان دقیقا جواب من برای تاپیک است البته دفعات قبلی هم همین جواب من بود ولی شما حذف کردید هر بار که حذف کنید دوباره همینو کپی میکنم))
موفق باشید.
-
- پست: 0
- تاریخ عضویت: یکشنبه 23 مهر 1385, 7:45 pm
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام به همه دوستان
بنده تازه با این سایت آشنا شدم و امروز طی چند ساعت ، مطالب این تاپیک را خواندم و از این مباحثه لذت بردم ، فقط یک موضوع که معمولاً در این مطالب رعایت نمی شود این است که آداب مباحثه جدی گرفته نشده است و از این جهت این مباحث چهره ظاهری خوبی به خود نگرفته است و اگر این مورد رعایت شود ، از این مباحث می توان به نحو احسن استفاده کرد .
در مورد آخرین مطلب دوست خوبم جناب تیموری (milyarder ) لازم دیدم توضیحی داده شود تا برای عزیزان جای ابهام باقی نماند .
ایشان در مقابل اشکالی که کتاب ایقان دارد و آن این است که در مواردی تردید کرده و به فرض مثال در تعداد اصحاب حضرت نوح (ع) را بین 40 نفر و 72 نفر تردید کرده ( کتاب ایقان ، صفحه 4 ، این نسخه از ایقان را بنده از سایت « مرجع کتب بهائیت » گرفته ام ) این مطلب را بیان نموده اند :
« ترمذى به سند خود از ابوسعید خدرى از پیامبر اكرم (ص) نقل كرده كه فرمود: «همانا در میان امّتم مهدى است كه خروج خواهد كرد ودر مدت پنج یا هفت یا نه سال حكومت خواهد نمود»( صحیح ترمذى، ج 3، ص 343)
جویا جان میبینی که الکی ایراد میگیری؟؟ اونجا حضرت بهاالله گفته بودند و اینجا هم حضرت محمد یعنی حضرت محمد نمیدونستند حضرت قائم چند سال حکومت میکنند؟؟ »
اگر این حدیث که آورده شده صحیح باشد ، باز اشکال وارده به ایقان از بین نمی رود ، زیرا اگر این سخن بها الله از طرف خودش بود و آن را به خداوند منسوب نمی کرد آن زمان استدلال جناب تیموری صحیح بود ولی مشکل اساسی آنجا است که کتاب ایقان را از نازل شده از جانب خدا می دانید و می گویید مطالب این کتاب از جانب خداوند به بها الله رسیده است . وقتی کتابی منسوب به خداوند شد و به عنوان کلام خداوند مطرح شد دیگر تردید در آن معنا ندارد که مثلا نعوذ باللهً خداوند نمی داند اصحاب نوح 40 نفر یا 72 نفر بوده اند آن خداوندی که ما می شناسیم « علیم بکل شی ء » و « علام الغیوب » است و تردید در سخنانش معنا ندارد و در قرآن حتی یک مورد هم پیدا نمی کنید که خداوند در مورد دانستن مطلبی تردید کند .
نکته دیگر آنکه جناب بها الله می گوید : « در حقّ جميع آن مظاهر قبل و بعد حکم سلطنت و جميع صفات و اسماء ثابت و محقّق است زيرا که مظاهر صفات غيبيّه و مطالع اسرار الهيّه اند » ( ایقان ص 69 ) و در جای دیگر می گوید : « علم ايشان از علم او و قدرت ايشان از قدرت او و سلطنت ايشان از سلطنت او و جمال ايشان از جمال او و ظهور ايشان از ظهور او. و ايشانند مخازن علوم ربّانی و مواقع حکمت صمدانی و مظاهر فيض نا متناهی و مطالع شمس لايزالی چنانچه می فرمايد: "لا فَرقَ بَينَکَ و بَينَهُم إلّا بانَّهُم عِبادُکَ وَ خَلقُکَ." » ( یعنی هیچ فرقی بین آنها و خدا نیست الا اینکه آنها بنده خداوند هستند ، ایقان ، ص 64 ) و اعتقاد بهائیت بر این است که مظاهر الهیه از جمیع غیب آگاهند ، حال با فرض این اعتقاد چگونه ممکن است بها الله از یک مورد جزئی آگاه نباشد ؟؟؟؟
مشخص است که این ادعای بها الله که مظاهر الهیه بر همه غیب آگاهی دارند با نداستن تعداد اصحاب نوح (ع) که یک مورد جزئی است تناقض دارد « افلا یتدبرون القرآن و لو کان من عند غیر الله لوجدوا فیه اختلافاً کثیرا » ( نسا 82 )
با تشکر ---- m_raadi
با سلام به همه دوستان
بنده تازه با این سایت آشنا شدم و امروز طی چند ساعت ، مطالب این تاپیک را خواندم و از این مباحثه لذت بردم ، فقط یک موضوع که معمولاً در این مطالب رعایت نمی شود این است که آداب مباحثه جدی گرفته نشده است و از این جهت این مباحث چهره ظاهری خوبی به خود نگرفته است و اگر این مورد رعایت شود ، از این مباحث می توان به نحو احسن استفاده کرد .
در مورد آخرین مطلب دوست خوبم جناب تیموری (milyarder ) لازم دیدم توضیحی داده شود تا برای عزیزان جای ابهام باقی نماند .
ایشان در مقابل اشکالی که کتاب ایقان دارد و آن این است که در مواردی تردید کرده و به فرض مثال در تعداد اصحاب حضرت نوح (ع) را بین 40 نفر و 72 نفر تردید کرده ( کتاب ایقان ، صفحه 4 ، این نسخه از ایقان را بنده از سایت « مرجع کتب بهائیت » گرفته ام ) این مطلب را بیان نموده اند :
« ترمذى به سند خود از ابوسعید خدرى از پیامبر اكرم (ص) نقل كرده كه فرمود: «همانا در میان امّتم مهدى است كه خروج خواهد كرد ودر مدت پنج یا هفت یا نه سال حكومت خواهد نمود»( صحیح ترمذى، ج 3، ص 343)
جویا جان میبینی که الکی ایراد میگیری؟؟ اونجا حضرت بهاالله گفته بودند و اینجا هم حضرت محمد یعنی حضرت محمد نمیدونستند حضرت قائم چند سال حکومت میکنند؟؟ »
اگر این حدیث که آورده شده صحیح باشد ، باز اشکال وارده به ایقان از بین نمی رود ، زیرا اگر این سخن بها الله از طرف خودش بود و آن را به خداوند منسوب نمی کرد آن زمان استدلال جناب تیموری صحیح بود ولی مشکل اساسی آنجا است که کتاب ایقان را از نازل شده از جانب خدا می دانید و می گویید مطالب این کتاب از جانب خداوند به بها الله رسیده است . وقتی کتابی منسوب به خداوند شد و به عنوان کلام خداوند مطرح شد دیگر تردید در آن معنا ندارد که مثلا نعوذ باللهً خداوند نمی داند اصحاب نوح 40 نفر یا 72 نفر بوده اند آن خداوندی که ما می شناسیم « علیم بکل شی ء » و « علام الغیوب » است و تردید در سخنانش معنا ندارد و در قرآن حتی یک مورد هم پیدا نمی کنید که خداوند در مورد دانستن مطلبی تردید کند .
نکته دیگر آنکه جناب بها الله می گوید : « در حقّ جميع آن مظاهر قبل و بعد حکم سلطنت و جميع صفات و اسماء ثابت و محقّق است زيرا که مظاهر صفات غيبيّه و مطالع اسرار الهيّه اند » ( ایقان ص 69 ) و در جای دیگر می گوید : « علم ايشان از علم او و قدرت ايشان از قدرت او و سلطنت ايشان از سلطنت او و جمال ايشان از جمال او و ظهور ايشان از ظهور او. و ايشانند مخازن علوم ربّانی و مواقع حکمت صمدانی و مظاهر فيض نا متناهی و مطالع شمس لايزالی چنانچه می فرمايد: "لا فَرقَ بَينَکَ و بَينَهُم إلّا بانَّهُم عِبادُکَ وَ خَلقُکَ." » ( یعنی هیچ فرقی بین آنها و خدا نیست الا اینکه آنها بنده خداوند هستند ، ایقان ، ص 64 ) و اعتقاد بهائیت بر این است که مظاهر الهیه از جمیع غیب آگاهند ، حال با فرض این اعتقاد چگونه ممکن است بها الله از یک مورد جزئی آگاه نباشد ؟؟؟؟
مشخص است که این ادعای بها الله که مظاهر الهیه بر همه غیب آگاهی دارند با نداستن تعداد اصحاب نوح (ع) که یک مورد جزئی است تناقض دارد « افلا یتدبرون القرآن و لو کان من عند غیر الله لوجدوا فیه اختلافاً کثیرا » ( نسا 82 )
با تشکر ---- m_raadi
-
- پست: 14
- تاریخ عضویت: سهشنبه 28 شهریور 1385, 9:37 pm
جناب رعدی عزیز خوشحالم از اینکه شمارا اینجا میبینم و حداقل آشنایی قبلی منو شما باعث میشه این دوستان کمی در مذاکرات رعایت ادب را داشته باشند و در ضمن بسیار خرسندم با معرفی من زمینه مجددی برای آب خنک خردنم فراهم کردین.((اینجارو جدا میگم براتون متاسفم که فقط میخواستین یک خودی نشون بدین که منو میشناسید))
دوست عزیز نمیدانم جواب شمارا بدهم یا ندهم؟؟ در این دادگاه که تنها حکمش اعتراف است هر چه هم بگوییم باز شما حرف خود را میزنید.
دوست گرامی تردید در شماره اصحاب نبوده عرض کردم آیا در مفهوم فرقی میکند که دقیقا چند نفر باشند؟؟ یا حضرت بهاالله میخوان نشون بدن چه مقدار از افراد از دین تبری کرده و به کناری رفتند؟؟ اگر تعدا دقیق هم میگفتند شما میفرمودین این تعداد دقیق رو از کجا آوردن ما که هیجا ندیدیم و...((جدا هم هیمنو میگفتین))
در مورد حضرت محمد هم یعنی شما میفرمایید حضرت محمد از جانب خودشون حدیث میگفتن؟؟ عجب!!!
دوست گرامی حضرت محمد هر کلامی که بر زبان می آورند وحی خدا بوده ایشان دیگه آینه ای بودند در مقابل خورشید که نور را همیشه منعکس میکردند مگر میشود جایی خورشید دیگه تابشش قطع بشه؟؟
دوست من تردیدی در آنها وجود ندارد اینقدر دنبال تناقض نگردید زیرا در قرآن بیش از اینکه شما میگویید تناقض وجود داره ولی مثل اینکه شما یا نمیخواهید قبول کنید و یا میخواهید بر دیگران ایراد بگیرید!!! دوست گرامی وقتی یک جایی در قرآن خداوند میفرماید سنت ما ارسال رسل بوده و تغییری نمیکنه میگه میشه که در جای دیگه بگن حضرت محمد خاتم النبیاست؟؟((دوست من این تناقض نیست اما به ترجمه ها و تفاسیر خود در این موارد مراجعه کنید ببینید چه گفته شده))
یا در جایی از قرآن کلمه ای به اشتباه نوشته بشه تا مطابقت پیدا کنه با دین جدید؟؟((این مسئلرو قرار بعد از ماه رمضان عنوان کنم))
دوست من رعدی عزیز اگر بخواهید بر ایقان ایراد بگیرید ابتدا برید کتابهایی مثل سنجش حقیقت ، مقاله فی الاسلام و... که علمای یهودی و مسیحی در رد اسلام نوشته اند بخوانید به آنها جواب بدهید که حجم کتب آنها دوبرابر حجم ردیه ای است که بر ایقان نوشته شده. حتی به اسم سوره ها که بر اساس حیوانات است ایراد گرفته اند که گفته اند آیا میشود خداوند اسم کم بیاورد و از اسم حیوانات برای نام گزاری سوره ها استفاده کند ؟؟
منم خیلی راحت میتوانم کتب آنها را بخوانم و در برابر کتاب خدا شروع کنم بر ردیه آوردن آیا به نظر شما درسته؟؟
در این کتب ها چنان اشکالات صرفی و نحوی بر قرآن وارد آورده اند که تاحالا یکی از علمای اسلام بر رد آنها جوابی ننوشته میدانید چرا؟؟چون اولا تمامی آنها درست است ولی تفاسیری که برای آنها میاورند مثل شما غلط است و ثانیا این کتابی که شما میخوانید کلام خداست پس هر چه در آن گفته شده وحی الهی است و مطمئنا حکمتی در آن بوده و نه من میتوانم آنرا تفسیر کنم و نه شما پس به جای پرداختن به این موضوعات بیمحتوا که ابتدا بر دین خود وارد است و کتابی 250 صفحه ای را باید جوابگویی کنید به اصل و حقیقت دین بپردازید.چون قرآن مطمئنا از نظر شما کلام خداست و میگویید کلامی مثل آن نمیاید و تنها عنوان کردن یک غلط از آن برای شما کافی میباشد که بگویم چطور است خداوند در قرآن کلمه ای را غلط آورده اند؟؟
در ضمن بهتر است بدانید تمامی مظاهر ظهور پس از مبعوث شدن به رسالت مصدر وحی میشن یعنی هر چه میگن از جانب خداست و این قسمت که فرمودین یعنی حضرت بهاالله تعداد اصحاب را نمیدانستند بر حضرت محمد هم وارده یعنی ایشان نمیدانستند که قائم چه مقدار خلافت میکنند؟؟
دوست عزیز به جای پرداختن به این مباحث بهتره از جناب سردبیر بخواهید تاپیک قائمیت و خاتمیت را باز کند تا آنجا با هم بحث کنیم.من آنها را بشتر ترجیح میدم چون در اینجا هر دفعه باید بر کلام خدا تفسیری بیاورم یا مطلبی عنوان کنم که قرآن را زیر سئوال میبرد.
من با قفل شدن این تاپیک موافقم اما بعد از ماه رمضان تنها یک نشانه از اغلاط قرآنی را که مستقیما به دین جدید اشاره میکند برای شما عنوان میکنم.
موفق باشید.
دوست عزیز نمیدانم جواب شمارا بدهم یا ندهم؟؟ در این دادگاه که تنها حکمش اعتراف است هر چه هم بگوییم باز شما حرف خود را میزنید.
دوست گرامی تردید در شماره اصحاب نبوده عرض کردم آیا در مفهوم فرقی میکند که دقیقا چند نفر باشند؟؟ یا حضرت بهاالله میخوان نشون بدن چه مقدار از افراد از دین تبری کرده و به کناری رفتند؟؟ اگر تعدا دقیق هم میگفتند شما میفرمودین این تعداد دقیق رو از کجا آوردن ما که هیجا ندیدیم و...((جدا هم هیمنو میگفتین))
در مورد حضرت محمد هم یعنی شما میفرمایید حضرت محمد از جانب خودشون حدیث میگفتن؟؟ عجب!!!
دوست گرامی حضرت محمد هر کلامی که بر زبان می آورند وحی خدا بوده ایشان دیگه آینه ای بودند در مقابل خورشید که نور را همیشه منعکس میکردند مگر میشود جایی خورشید دیگه تابشش قطع بشه؟؟
دوست من تردیدی در آنها وجود ندارد اینقدر دنبال تناقض نگردید زیرا در قرآن بیش از اینکه شما میگویید تناقض وجود داره ولی مثل اینکه شما یا نمیخواهید قبول کنید و یا میخواهید بر دیگران ایراد بگیرید!!! دوست گرامی وقتی یک جایی در قرآن خداوند میفرماید سنت ما ارسال رسل بوده و تغییری نمیکنه میگه میشه که در جای دیگه بگن حضرت محمد خاتم النبیاست؟؟((دوست من این تناقض نیست اما به ترجمه ها و تفاسیر خود در این موارد مراجعه کنید ببینید چه گفته شده))
یا در جایی از قرآن کلمه ای به اشتباه نوشته بشه تا مطابقت پیدا کنه با دین جدید؟؟((این مسئلرو قرار بعد از ماه رمضان عنوان کنم))
دوست من رعدی عزیز اگر بخواهید بر ایقان ایراد بگیرید ابتدا برید کتابهایی مثل سنجش حقیقت ، مقاله فی الاسلام و... که علمای یهودی و مسیحی در رد اسلام نوشته اند بخوانید به آنها جواب بدهید که حجم کتب آنها دوبرابر حجم ردیه ای است که بر ایقان نوشته شده. حتی به اسم سوره ها که بر اساس حیوانات است ایراد گرفته اند که گفته اند آیا میشود خداوند اسم کم بیاورد و از اسم حیوانات برای نام گزاری سوره ها استفاده کند ؟؟
منم خیلی راحت میتوانم کتب آنها را بخوانم و در برابر کتاب خدا شروع کنم بر ردیه آوردن آیا به نظر شما درسته؟؟
در این کتب ها چنان اشکالات صرفی و نحوی بر قرآن وارد آورده اند که تاحالا یکی از علمای اسلام بر رد آنها جوابی ننوشته میدانید چرا؟؟چون اولا تمامی آنها درست است ولی تفاسیری که برای آنها میاورند مثل شما غلط است و ثانیا این کتابی که شما میخوانید کلام خداست پس هر چه در آن گفته شده وحی الهی است و مطمئنا حکمتی در آن بوده و نه من میتوانم آنرا تفسیر کنم و نه شما پس به جای پرداختن به این موضوعات بیمحتوا که ابتدا بر دین خود وارد است و کتابی 250 صفحه ای را باید جوابگویی کنید به اصل و حقیقت دین بپردازید.چون قرآن مطمئنا از نظر شما کلام خداست و میگویید کلامی مثل آن نمیاید و تنها عنوان کردن یک غلط از آن برای شما کافی میباشد که بگویم چطور است خداوند در قرآن کلمه ای را غلط آورده اند؟؟
در ضمن بهتر است بدانید تمامی مظاهر ظهور پس از مبعوث شدن به رسالت مصدر وحی میشن یعنی هر چه میگن از جانب خداست و این قسمت که فرمودین یعنی حضرت بهاالله تعداد اصحاب را نمیدانستند بر حضرت محمد هم وارده یعنی ایشان نمیدانستند که قائم چه مقدار خلافت میکنند؟؟
دوست عزیز به جای پرداختن به این مباحث بهتره از جناب سردبیر بخواهید تاپیک قائمیت و خاتمیت را باز کند تا آنجا با هم بحث کنیم.من آنها را بشتر ترجیح میدم چون در اینجا هر دفعه باید بر کلام خدا تفسیری بیاورم یا مطلبی عنوان کنم که قرآن را زیر سئوال میبرد.
من با قفل شدن این تاپیک موافقم اما بعد از ماه رمضان تنها یک نشانه از اغلاط قرآنی را که مستقیما به دین جدید اشاره میکند برای شما عنوان میکنم.
موفق باشید.
-
- پست: 14
- تاریخ عضویت: سهشنبه 28 شهریور 1385, 9:37 pm
یاس عزیز شما چطور قرآن را کتاب آسمانی میدانید که دارای اغلاط بسیار زیاد است؟؟
جدا نمیدانم باید چگونه با شما سخن بگویم با اینکه در قرآن که آنرا هم معجزه میدانید اغلاط بسیار زیاد وجود دارد بر کتب دیگران ایراد میگیرید؟؟!!!!!!!!!!
دوست گرامی اگر ایقان سراسر غلط و اشتباه یا تناقض باشد با آن آیه ای که جناب رعدی یا جناب جویا قرار دادند اگر یک کلمه هم در قرآن غلط باشه که دیگه نمیتوان آنرا وحی دانست پس چطور شما آنرا قبول میکنید؟؟
یاس گرامی برای بار چندم عرض میکنم اولا اینها حکمتهای خداوندی است که نه من و نه شما میتوانیم تفسیری برای آن بیاوریم ثانیا باعث تمییز دادن من و شما میشود که شما به قرآن پر غلط ایمان آورده اید و من هم به ایقان پر غلط ولی من آنرا حکمت خدا میدانم ولی شما میگویید از جانب خداوند نیست.
موفق باشید
جدا نمیدانم باید چگونه با شما سخن بگویم با اینکه در قرآن که آنرا هم معجزه میدانید اغلاط بسیار زیاد وجود دارد بر کتب دیگران ایراد میگیرید؟؟!!!!!!!!!!
دوست گرامی اگر ایقان سراسر غلط و اشتباه یا تناقض باشد با آن آیه ای که جناب رعدی یا جناب جویا قرار دادند اگر یک کلمه هم در قرآن غلط باشه که دیگه نمیتوان آنرا وحی دانست پس چطور شما آنرا قبول میکنید؟؟
یاس گرامی برای بار چندم عرض میکنم اولا اینها حکمتهای خداوندی است که نه من و نه شما میتوانیم تفسیری برای آن بیاوریم ثانیا باعث تمییز دادن من و شما میشود که شما به قرآن پر غلط ایمان آورده اید و من هم به ایقان پر غلط ولی من آنرا حکمت خدا میدانم ولی شما میگویید از جانب خداوند نیست.
موفق باشید
-
- پست: 0
- تاریخ عضویت: یکشنبه 23 مهر 1385, 7:45 pm
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام
فرمودید : « دوست گرامی تردید در شماره اصحاب نبوده عرض کردم آیا در مفهوم فرقی میکند که دقیقا چند نفر باشند؟؟ یا حضرت بهاالله میخوان نشون بدن چه مقدار از افراد از دین تبری کرده و به کناری رفتند؟؟ »
سخن نابجایی فرمودید ، زیرا تردید در شماره اصحاب بوده است . در مفهوم فرقی نمی کند ولی این تردید ، نشان می دهد این سخن از جانب خدا نیست ، زیرا تردید در سخن خداوند معنا ندارد .
فرمودید : « در مورد حضرت محمد هم یعنی شما میفرمایید حضرت محمد از جانب خودشون حدیث میگفتن؟؟ عجب!!!
دوست گرامی حضرت محمد هر کلامی که بر زبان می آورند وحی خدا بوده »
ما معتقدیم علم حضرت محمد مانند علم خدا نیست و خداوند هر قدر که صلاح ببیند به آن حضرت علم لدنی می دهد و با این اعتقاد ما ، تردید در تعداد سال های حکومت امری عادی است زیرا علم ایشان مانند علم خداوند نیست . اینکه گفتید هرچه حضرت محمد گفته است وحی از جانب خدا است سخن باطلی را فرمودید ، زیرا صحبت های روزانه و دیگز سخن های پیامبر وحی نبوده است بلکه آنچیزی که مربوط به احکام اسلامی می شود وحی بوده است و در مورد خبر از آینده مشخص است که این خبر دادن ، مربوط به احکام اسلام نیست بلکه یک آینده نگری است و چون وحی و کلام خدا نیست ، تردید پیامبر (ص) در اعداد آن ایراد ندارد زیرا علم ایشان مانند علم خداوند نیست ولی وقتی کلام خداوند شد دیگر در آن تردید معنا ندارد که مثلاً بگوید ، اصحاب کهف یا 300 سال در غار بودند و یا 400 سال !!! به دو سوال بنده پاسخ ندادید :
1- اگر ایقان از طرف خداوند نازل شده ، این تردید در سخن برای چیست ؟؟ مگر خداوند به طور دقیق تعداد اصحاب نوح (ع) را نمی داند ؟؟؟
2- مظاهر الهیه که به قول شما از همه چیز با خبرند ، چرا در این مورد جزئی ، اطلاع دقیق ندارند ؟؟؟
فرمودید : « دوست گرامی وقتی یک جایی در قرآن خداوند میفرماید سنت ما ارسال رسل بوده و تغییری نمیکنه میگه میشه که در جای دیگه بگن حضرت محمد خاتم النبیاست؟؟((دوست من این تناقض نیست اما به ترجمه ها و تفاسیر خود در این موارد مراجعه کنید ببینید چه گفته شده (( »
سخنتان تکراری است و در مورد آن قبلا بحث شده است .
آیه 76 می فرماید : « و نیز بسا نزدیک بود تو ( پیامبر اسلام ) را از این سرزمین به فریب و فتنه به جای دیگر بکشانند ، تا تو را از آنجا آواره کنند ، و آنگاه پس از تو جز اندکی نمی پاییدند . » قرآن در آخر این آیه به آنها هشدار می دهد که اگر چنین کاری ( یعنی پیامبر را از شهر خود بیرون می کردند ) را انجام می دادند بعد از تو جز مدت کوتاهی درنگ نمی کردندو به زودی نابود می شدند .
و در ادامه در آیه 77 می گوید : « این سنت همان است که در حق پیامبران خویش که پیش از تو فرستاده بودیم بر قرار بود و در سنت ما تغییر و تحولی نمی یابی »
چنانکه می بینیم آیه 77 می گوید : این سنت (یعنی مجازات کسانی که پیامبر خود را از شهر خود بیرون کردند و نابود کردن آن افراد ) همان سنتی است که برای پیامبران قبل از تو هم بوده است و این سنت و مجازات تغییر نمی کند .
من در تعجبم که چگونه آیه ای به این روشنی را به این شکل نادرست و غلط معنا کرده اند و مانند کسی که در حال غرق شدن است و به هر علفی دست دراز می کند و تشبث می کند ( الغریق یتشبث بکل حشیش ) به هر تحریفی دست می زنند و آیات به این روشنی را به این شکل زشت و غلط معنا می کنند .
فرمودید : « حتی به اسم سوره ها که بر اساس حیوانات است ایراد گرفته اند که گفته اند آیا میشود خداوند اسم کم بیاورد و از اسم حیوانات برای نام گزاری سوره ها استفاده کند ؟؟ »
چه اشکالی دارد که اسم سوره ها مطابق با مطالب داخل آن باشد ؟ آیا این بلاغت و فصاحت در سخن نیست که اسم موضوع مطلبی ، مطابق با مطالب داخل آن باشد ؟ آیا این بلاغت و فصاحت نیست که مهم ترین موضوعی که در مطلبی عنوان شده را به عنوان اسم موضوع انتخاب کرد ؟
اگر تمام اشکالات وارده به قرآن که مرتباً از آن یاد می کنید به این شکل است ، یقیناً روی جهالت و نادانی آن را به قرآن نسبت داده اند و شما هم آن را تکرار کرده اید .
فرمودید : « در این کتب ها چنان اشکالات صرفی و نحوی بر قرآن وارد آورده اند که تاحالا یکی از علمای اسلام بر رد آنها جوابی ننوشته میدانید چرا؟؟چون اولا تمامی آنها درست است ولی تفاسیری که برای آنها میاورند مثل شما غلط است و ثانیا این کتابی که شما میخوانید کلام خداست پس هر چه در آن گفته شده وحی الهی است و مطمئنا حکمتی در آن بوده و نه من میتوانم آنرا تفسیر کنم و نه شما »
درست بودن اشکالات صرفی و نحوی را کسی می تواند تشخیص دهد که لا اقل سواد عربی کافی داشته باشد . آیا شما دارای این علم هستید ؟؟
لازمه این سخن شما این است که تمام مقالات اسلامی را خوانده باشید !!!
اگر منظورتان از کلام خدا ، کتاب ایقان است ، پس از این کتاب هیچ ایرادی بر آن نباید گرفت ، سخن نابجایی است زیرا تشخیص اینکه ، کتابی از جانب خدا باشد این است که در آن تناقض و اشتباه نباشد و ما باید اول تشخیص دهیم کتابی از جانب خداست یا نه بعد به سراغ حکمت های آن برویم .
خواهشمندم یک مورد از اشتباهات و اشکالات قرآن را بیان کنید تا همه استفاده کنند .
فرمودید : « در ضمن بهتر است بدانید تمامی مظاهر ظهور پس از مبعوث شدن به رسالت مصدر وحی میشن یعنی هر چه میگن از جانب خداست و این قسمت که فرمودین یعنی حضرت بهاالله تعداد اصحاب را نمیدانستند بر حضرت محمد هم وارده یعنی ایشان نمیدانستند که قائم چه مقدار خلافت میکنند؟؟ »
این نظر و اعتقاد شما بهائیان است ولی نظر مسلمنان غیر از این است ، و ما لازم نمی دانیم که غیر از احکام بر پیامبر وحی شده باشد زیرا وظیفه ای غیر از بیان احکام و هدایت بشر ندارد . در نتیجه این ایراد تنها به شما وارد است زیرا با عقیده حقه شما مخالفت کامل دارد .
فرمودید : « یاس عزیز شما چطور قرآن را کتاب آسمانی میدانید که دارای اغلاط بسیار زیاد است؟؟
جدا نمیدانم باید چگونه با شما سخن بگویم با اینکه در قرآن که آنرا هم معجزه میدانید اغلاط بسیار زیاد وجود دارد بر کتب دیگران ایراد میگیرید؟؟!!!!!!!!!! »
دوست گرامی اگر ایقان سراسر غلط و اشتباه یا تناقض باشد با آن آیه ای که جناب رعدی یا جناب جویا قرار دادند اگر یک کلمه هم در قرآن غلط باشه که دیگه نمیتوان آنرا وحی دانست پس چطور شما آنرا قبول میکنید؟؟ »
از شما خواهشمندم یک نمونه از این اغلاط را اعلام بفرمایید و سخنتان را مستند کنید !!!
با تشکر
با سلام
فرمودید : « دوست گرامی تردید در شماره اصحاب نبوده عرض کردم آیا در مفهوم فرقی میکند که دقیقا چند نفر باشند؟؟ یا حضرت بهاالله میخوان نشون بدن چه مقدار از افراد از دین تبری کرده و به کناری رفتند؟؟ »
سخن نابجایی فرمودید ، زیرا تردید در شماره اصحاب بوده است . در مفهوم فرقی نمی کند ولی این تردید ، نشان می دهد این سخن از جانب خدا نیست ، زیرا تردید در سخن خداوند معنا ندارد .
فرمودید : « در مورد حضرت محمد هم یعنی شما میفرمایید حضرت محمد از جانب خودشون حدیث میگفتن؟؟ عجب!!!
دوست گرامی حضرت محمد هر کلامی که بر زبان می آورند وحی خدا بوده »
ما معتقدیم علم حضرت محمد مانند علم خدا نیست و خداوند هر قدر که صلاح ببیند به آن حضرت علم لدنی می دهد و با این اعتقاد ما ، تردید در تعداد سال های حکومت امری عادی است زیرا علم ایشان مانند علم خداوند نیست . اینکه گفتید هرچه حضرت محمد گفته است وحی از جانب خدا است سخن باطلی را فرمودید ، زیرا صحبت های روزانه و دیگز سخن های پیامبر وحی نبوده است بلکه آنچیزی که مربوط به احکام اسلامی می شود وحی بوده است و در مورد خبر از آینده مشخص است که این خبر دادن ، مربوط به احکام اسلام نیست بلکه یک آینده نگری است و چون وحی و کلام خدا نیست ، تردید پیامبر (ص) در اعداد آن ایراد ندارد زیرا علم ایشان مانند علم خداوند نیست ولی وقتی کلام خداوند شد دیگر در آن تردید معنا ندارد که مثلاً بگوید ، اصحاب کهف یا 300 سال در غار بودند و یا 400 سال !!! به دو سوال بنده پاسخ ندادید :
1- اگر ایقان از طرف خداوند نازل شده ، این تردید در سخن برای چیست ؟؟ مگر خداوند به طور دقیق تعداد اصحاب نوح (ع) را نمی داند ؟؟؟
2- مظاهر الهیه که به قول شما از همه چیز با خبرند ، چرا در این مورد جزئی ، اطلاع دقیق ندارند ؟؟؟
فرمودید : « دوست گرامی وقتی یک جایی در قرآن خداوند میفرماید سنت ما ارسال رسل بوده و تغییری نمیکنه میگه میشه که در جای دیگه بگن حضرت محمد خاتم النبیاست؟؟((دوست من این تناقض نیست اما به ترجمه ها و تفاسیر خود در این موارد مراجعه کنید ببینید چه گفته شده (( »
سخنتان تکراری است و در مورد آن قبلا بحث شده است .
آیه 76 می فرماید : « و نیز بسا نزدیک بود تو ( پیامبر اسلام ) را از این سرزمین به فریب و فتنه به جای دیگر بکشانند ، تا تو را از آنجا آواره کنند ، و آنگاه پس از تو جز اندکی نمی پاییدند . » قرآن در آخر این آیه به آنها هشدار می دهد که اگر چنین کاری ( یعنی پیامبر را از شهر خود بیرون می کردند ) را انجام می دادند بعد از تو جز مدت کوتاهی درنگ نمی کردندو به زودی نابود می شدند .
و در ادامه در آیه 77 می گوید : « این سنت همان است که در حق پیامبران خویش که پیش از تو فرستاده بودیم بر قرار بود و در سنت ما تغییر و تحولی نمی یابی »
چنانکه می بینیم آیه 77 می گوید : این سنت (یعنی مجازات کسانی که پیامبر خود را از شهر خود بیرون کردند و نابود کردن آن افراد ) همان سنتی است که برای پیامبران قبل از تو هم بوده است و این سنت و مجازات تغییر نمی کند .
من در تعجبم که چگونه آیه ای به این روشنی را به این شکل نادرست و غلط معنا کرده اند و مانند کسی که در حال غرق شدن است و به هر علفی دست دراز می کند و تشبث می کند ( الغریق یتشبث بکل حشیش ) به هر تحریفی دست می زنند و آیات به این روشنی را به این شکل زشت و غلط معنا می کنند .
فرمودید : « حتی به اسم سوره ها که بر اساس حیوانات است ایراد گرفته اند که گفته اند آیا میشود خداوند اسم کم بیاورد و از اسم حیوانات برای نام گزاری سوره ها استفاده کند ؟؟ »
چه اشکالی دارد که اسم سوره ها مطابق با مطالب داخل آن باشد ؟ آیا این بلاغت و فصاحت در سخن نیست که اسم موضوع مطلبی ، مطابق با مطالب داخل آن باشد ؟ آیا این بلاغت و فصاحت نیست که مهم ترین موضوعی که در مطلبی عنوان شده را به عنوان اسم موضوع انتخاب کرد ؟
اگر تمام اشکالات وارده به قرآن که مرتباً از آن یاد می کنید به این شکل است ، یقیناً روی جهالت و نادانی آن را به قرآن نسبت داده اند و شما هم آن را تکرار کرده اید .
فرمودید : « در این کتب ها چنان اشکالات صرفی و نحوی بر قرآن وارد آورده اند که تاحالا یکی از علمای اسلام بر رد آنها جوابی ننوشته میدانید چرا؟؟چون اولا تمامی آنها درست است ولی تفاسیری که برای آنها میاورند مثل شما غلط است و ثانیا این کتابی که شما میخوانید کلام خداست پس هر چه در آن گفته شده وحی الهی است و مطمئنا حکمتی در آن بوده و نه من میتوانم آنرا تفسیر کنم و نه شما »
درست بودن اشکالات صرفی و نحوی را کسی می تواند تشخیص دهد که لا اقل سواد عربی کافی داشته باشد . آیا شما دارای این علم هستید ؟؟
لازمه این سخن شما این است که تمام مقالات اسلامی را خوانده باشید !!!
اگر منظورتان از کلام خدا ، کتاب ایقان است ، پس از این کتاب هیچ ایرادی بر آن نباید گرفت ، سخن نابجایی است زیرا تشخیص اینکه ، کتابی از جانب خدا باشد این است که در آن تناقض و اشتباه نباشد و ما باید اول تشخیص دهیم کتابی از جانب خداست یا نه بعد به سراغ حکمت های آن برویم .
خواهشمندم یک مورد از اشتباهات و اشکالات قرآن را بیان کنید تا همه استفاده کنند .
فرمودید : « در ضمن بهتر است بدانید تمامی مظاهر ظهور پس از مبعوث شدن به رسالت مصدر وحی میشن یعنی هر چه میگن از جانب خداست و این قسمت که فرمودین یعنی حضرت بهاالله تعداد اصحاب را نمیدانستند بر حضرت محمد هم وارده یعنی ایشان نمیدانستند که قائم چه مقدار خلافت میکنند؟؟ »
این نظر و اعتقاد شما بهائیان است ولی نظر مسلمنان غیر از این است ، و ما لازم نمی دانیم که غیر از احکام بر پیامبر وحی شده باشد زیرا وظیفه ای غیر از بیان احکام و هدایت بشر ندارد . در نتیجه این ایراد تنها به شما وارد است زیرا با عقیده حقه شما مخالفت کامل دارد .
فرمودید : « یاس عزیز شما چطور قرآن را کتاب آسمانی میدانید که دارای اغلاط بسیار زیاد است؟؟
جدا نمیدانم باید چگونه با شما سخن بگویم با اینکه در قرآن که آنرا هم معجزه میدانید اغلاط بسیار زیاد وجود دارد بر کتب دیگران ایراد میگیرید؟؟!!!!!!!!!! »
دوست گرامی اگر ایقان سراسر غلط و اشتباه یا تناقض باشد با آن آیه ای که جناب رعدی یا جناب جویا قرار دادند اگر یک کلمه هم در قرآن غلط باشه که دیگه نمیتوان آنرا وحی دانست پس چطور شما آنرا قبول میکنید؟؟ »
از شما خواهشمندم یک نمونه از این اغلاط را اعلام بفرمایید و سخنتان را مستند کنید !!!
با تشکر
-
- پست: 14
- تاریخ عضویت: سهشنبه 28 شهریور 1385, 9:37 pm
دوست گرامی شما تردید دارید ما اصلا توجهی به چنین مسائلی نداریم هیچ تردیدی هم نداریم.و مطمئنیم حکمتی بوده شما هم قبول نمیکنید ایرادی بر شما وارد نیست زیرا کتب را قبول ندارید.سخن نابجایی فرمودید ، زیرا تردید در شماره اصحاب بوده است . در مفهوم فرقی نمی کند ولی این تردید ، نشان می دهد این سخن از جانب خدا نیست ، زیرا تردید در سخن خداوند معنا ندارد . فرمودید : « در مورد حضرت محمد هم یعنی شما میفرمایید حضرت محمد از جانب خودشون حدیث میگفتن؟؟ عجب!!!
رعدی عزیز چرا سخنان را تفسیر به غلط میکنید بنده سخنان روزانه پیامبر را نفرمودم احادیث را عنوان کردم احادیث را که پیامبر از خودشون نمیگفتن از خداوند میگفتن پس این تردید برای چیست؟؟ چندتا حدیث دیگه در این مورد براتون بیارم؟؟((عجب شما هم که پا گذاشتین جای پای جویای عزیز))دوست گرامی حضرت محمد هر کلامی که بر زبان می آورند وحی خدا بوده »
ما معتقدیم علم حضرت محمد مانند علم خدا نیست و خداوند هر قدر که صلاح ببیند به آن حضرت علم لدنی می دهد و با این اعتقاد ما ، تردید در تعداد سال های حکومت امری عادی است زیرا علم ایشان مانند علم خداوند نیست . اینکه گفتید هرچه حضرت محمد گفته است وحی از جانب خدا است سخن باطلی را فرمودید ، زیرا صحبت های روزانه و دیگز سخن های پیامبر وحی نبوده است بلکه آنچیزی که مربوط به احکام اسلامی می شود وحی بوده است و در مورد خبر از آینده مشخص است که این خبر دادن ، مربوط به احکام اسلام نیست بلکه یک آینده نگری است و چون وحی و کلام خدا نیست ، تردید پیامبر (ص) در اعداد آن ایراد ندارد زیرا علم ایشان مانند علم خداوند نیست ولی وقتی کلام خداوند شد دیگر در آن تردید معنا ندارد .
سئوالات شما هم با همین سئوال قابله جوابه.
در بقیه موارد هم چیز خاصی عنوان نکرده بودین تنها در مورد تفاسیر قرآنی تفاسیر دیگر فرمودید قرآن میفرماید سنت ما ارسال رسل بوده و تغییری نمیدهیم شما معنا میکنید یعنی مردم آنها را از شهر بیرون میکنند؟؟
دوست گرامی در مورد اسم سوره ها من ایراد نمیگیرم علمای یهود و مسیح ایراد میگیرند همین حرف را به آنها بزنید بعد ببینید در جواب شما چه خواهند گفت. دوست عزیز آنها هم مثل شما بلند ایرادات بنی اسرائلی بگیرند و در جواب شما میگن این چه جور دینی به جای اینکه به مسائلی دینی بپردازه اسم از حیوانات میاره حتی اسم سوره ها بر اساس حیواناته و هزاران حرف مفت دیگر ...
بنده بیسواد کاملم اما به جایش هم عربی یاد دارم هم علم حدیث و هم معلومات اسلامی شما که دیگر مرا باید خوب بشناسید جناب رعدی عزیز.در ضمن به جناب جویا گفتم به شما هم میگم من داستان را داصتان بنویسم غلط است دیگر نیازی به داشتن علم ندارد که بخواهم اثبات کنم.درست بودن اشکالات صرفی و نحوی را کسی می تواند تشخیص دهد که لا اقل سواد عربی کافی داشته باشد . آیا شما دارای این علم هستید ؟؟
در مورد اغلاط جناب جویا خودش میدونه من دروغ تو کارم نیست شما هم میدونی و مطمئن باش یه دستی هم نمیزنم یه نمونه میارم که اشاره هم به دینه جدید داره و بعدش جناب جویا باید دست از قرآن به گفته خودش بکشه.اما باید تا آخر ماه مبارک صبر کنید. من برای هر حرفم سندیت ذکر کردم از این به بعدش همین خواهد بود.
در ضمن مطالب را هم خلاصه تر نقل کنید بهتر است
موفق باشید.
-
- پست: 0
- تاریخ عضویت: شنبه 22 مهر 1385, 10:54 am
الله ابهی
اى دلبر مهربان پاک يزدان من از فضل بى پايان ايمان و ايقان
بخشيدى و ابواب عرفان گشودى جان بشارت يافت دل مسرّت
جست ديده بينا شد گوش شنوا گرديد انوار اشراق مشاهده شد
آهنگ ملأ اعلى استماع گرديد يزدان مهربانا چون هدايت شايان نمودى
و عنايت رايگان فرمودى در پناه خويش پناه ده و انتباه بخش از
اغيار محفوظ دار و از اشرار مصون کن تا همواره با ياران دل و جان مؤانست
کنيم و با اهل استقامت مجالست نمائيم و روز به روز بر محبّتت بيفزائيم
توئى مقتدر و توانا و توئى قادر و عزيز و بينا و شنوا .خدمت دوستان محترم سلام عرض می کنم .
نوشته ای را از یکی از مسلمانان سایت خواندم که تعجب خود را نمی توانم از این مطلب مخفی کنم . من از خانم یاس و جناب جویا تقاضا می کنم که صریحا نظرشان را در مورد مطالب این فرد تازه وارد اعلام کنند . چون کاملا با آیات قرآن در تناقض است . ایشام که خود را رعدی می نامد یا به قول دوست عزیزم ، ناصر نام اوست یا هر اسم دیگری که دارد ، نوشته است :
اینکه گفتید هرچه حضرت محمد گفته است وحی از جانب خدا است سخن باطلی را فرمودید ، زیرا صحبت های روزانه و دیگز سخن های پیامبر وحی نبوده است بلکه آنچیزی که مربوط به احکام اسلامی می شود وحی بوده است و در مورد خبر از آینده مشخص است که این خبر دادن ، مربوط به احکام اسلام نیست بلکه یک آینده نگری است و چون وحی و کلام خدا نیست ، تردید پیامبر (ص) در اعداد آن ایراد ندارد
این موضوع با آیه ی 3 از سوره ی نجم در تناقض کامل است . آن جا که خداوند می گوید :
هم نشین شما گمراه نشد و اغوا نگردید . هر آن چه که می گوید ، از جانب خداست و هرگز از جانب خود سخنی نمی گوید .
من از یاس عزیزم خواهش می کنم که در صورتی که با نظر بنده موافق هستند ، صریحا اعلام کنند . جناب جویا را هم به پاسخگویی دعوت می کنم . مسأله مهم تر از آن چیزی است که تصور کنید . اگر این حرف را بزنید ، تمام احادیث ÷یامبر و امامان را زیر سؤال برده اید .
اى دلبر مهربان پاک يزدان من از فضل بى پايان ايمان و ايقان
بخشيدى و ابواب عرفان گشودى جان بشارت يافت دل مسرّت
جست ديده بينا شد گوش شنوا گرديد انوار اشراق مشاهده شد
آهنگ ملأ اعلى استماع گرديد يزدان مهربانا چون هدايت شايان نمودى
و عنايت رايگان فرمودى در پناه خويش پناه ده و انتباه بخش از
اغيار محفوظ دار و از اشرار مصون کن تا همواره با ياران دل و جان مؤانست
کنيم و با اهل استقامت مجالست نمائيم و روز به روز بر محبّتت بيفزائيم
توئى مقتدر و توانا و توئى قادر و عزيز و بينا و شنوا .خدمت دوستان محترم سلام عرض می کنم .
نوشته ای را از یکی از مسلمانان سایت خواندم که تعجب خود را نمی توانم از این مطلب مخفی کنم . من از خانم یاس و جناب جویا تقاضا می کنم که صریحا نظرشان را در مورد مطالب این فرد تازه وارد اعلام کنند . چون کاملا با آیات قرآن در تناقض است . ایشام که خود را رعدی می نامد یا به قول دوست عزیزم ، ناصر نام اوست یا هر اسم دیگری که دارد ، نوشته است :
اینکه گفتید هرچه حضرت محمد گفته است وحی از جانب خدا است سخن باطلی را فرمودید ، زیرا صحبت های روزانه و دیگز سخن های پیامبر وحی نبوده است بلکه آنچیزی که مربوط به احکام اسلامی می شود وحی بوده است و در مورد خبر از آینده مشخص است که این خبر دادن ، مربوط به احکام اسلام نیست بلکه یک آینده نگری است و چون وحی و کلام خدا نیست ، تردید پیامبر (ص) در اعداد آن ایراد ندارد
این موضوع با آیه ی 3 از سوره ی نجم در تناقض کامل است . آن جا که خداوند می گوید :
هم نشین شما گمراه نشد و اغوا نگردید . هر آن چه که می گوید ، از جانب خداست و هرگز از جانب خود سخنی نمی گوید .
من از یاس عزیزم خواهش می کنم که در صورتی که با نظر بنده موافق هستند ، صریحا اعلام کنند . جناب جویا را هم به پاسخگویی دعوت می کنم . مسأله مهم تر از آن چیزی است که تصور کنید . اگر این حرف را بزنید ، تمام احادیث ÷یامبر و امامان را زیر سؤال برده اید .
-
- پست: 0
- تاریخ عضویت: یکشنبه 23 مهر 1385, 7:45 pm
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام
فرمودید : اینکه بها الله بین دو مورد تردید کرده است حکمت است !!! آیا ندانستن مطلب ، حکمت است ؟؟؟ ممکن است نعوذ بالله خداوند بین دو عدد تردید داشته باشد و بگوید یا 40 نفر بودند یا 72 نفر ، دقیقاً در ذهنم نیست ؟؟؟ تردید کردن بین دو عدد ، کاری حکیمانه است ؟؟؟ اگر بها الله اصل اعداد را عنوان نمی کرد سخن شما صحیح بود که مثلاً از روی حکمت است ولی وقتی اعداد را بیان کرد دیگر تردید در مطالب حکیمانه معنا ندارد .
فرمودید : « رعدی عزیز چرا سخنان را تفسیر به غلط میکنید بنده سخنان روزانه پیامبر را نفرمودم احادیث را عنوان کردم احادیث را که پیامبر از خودشون نمیگفتن از خداوند میگفتن پس این تردید برای چیست؟؟ چندتا حدیث دیگه در این مورد براتون بیارم؟؟((عجب شما هم که پا گذاشتین جای پای جویای عزیز)) »
خیلی از احادیث هم وجود دارند که در مورد احکام اسلامی نیست و فقط آینده نگری است . همانطور که گفته شد آنچیزی که مربوط به احکام اسلامی می شود وحی بوده است و غیر از آن وحی نیست . بگذارید ابتدا تکلیف وحی و علم غیب روشن شود :
آنچیزی که مربوط به احکام اسلامی و هدایت بشر می شود ، پیامبر باید از آن اطلاع داشته باشد چون وظیفه اصلیش هدایت مردم است و در احکام اسلامی تردید معنا ندارد که مثلاً پیامبر (ص) بفرماید دقیق نمی دانم نماز صبح دو رکعت است یا 3 رکعت و یا مثلا بفرماید دقیق نمی دانم امامان بعد از من 12 نفر هستند یا 13 نفر ، و غیر از مسائل احکام اسلامی که پیامبر (ص) باید به طور کامل بداند ، مسئله دیگری مثل علم به آینده و ... لازمه پیامبریش نیست و لازم نیست بداند ولی می بینیم که در بعضی موارد پیامبر یا امام پیش بینی حوادث آینده را کرده اند ، این بخاطر مقام قربی است که نسبت به خداوند دارند و خداوند آنها را به بعضی از حوادث آینده آگاه کرده است و اگر می بینیم که ائمه در بعضی از مسائل جزئی حوادث آینده تردید می کنند بخاطر این است که خداوند بیشتر از این در اختیارشان نگذاشته است و اشکالی هم وجود ندارد .
قرآن هم برای هدایت و راهنمایی مردم نازل شده است و باید از جانب خداوند باشد و تردید در مسائل آن که مثلاً اصحاب کهف 300 سال یا 400 سال در غار بودند معنا ندارد زیرا از جانب خدا است و برای هدایت مردم است و نباید در آن تردید و شک و شبهه باشد . با این توضیحات سوالات بنده هنوز پاسخ داده نشده است :
1- اگر ایقان از طرف خداوند نازل شده ، این تردید در سخن برای چیست ؟؟ مگر خداوند به طور دقیق تعداد اصحاب نوح (ع) را نمی داند ؟؟؟
2- مظاهر الهیه که به قول شما از همه چیز با خبرند ، چرا در این مورد جزئی ، اطلاع دقیق ندارند ؟؟؟
ممکن است کسی بگوید مگر در قرآن نیامده : « سوگند به ثریا چون فرو گراید * که همسخن شما نه سرگشته است و نه گمراه است * و از سر هوای نفس سخن نمی گوید * آن جز وحیی نیست که به او فرستاده می شود ( ان هو الا وحی یوحی ) » ( آیات 1 تا 4 سوره نجم ) و مگر گفته نشده که هر آن چه که می گوید ، از جانب خداست و هرگز از جانب خود سخنی نمی گوید .
در جواب می گوییم آنچیزی که در آیه آمده این است که پیامبر (ص) از سر هوای نفس سخن نمی گوید و آن جز وحیی نیست که به او فرستاده می شود و مشخص است که این آیه مربوط به همه سخنان پیامبر نمی شود و روشن است که خداوند برای هر کاری به پیامبر وحی نازل نمی کند ، بلکه فقط مواردی که لازم باشد و برای هدایت مردم ضروری باشد وحی نازل می کند و اصلاً پیامبر برای این مبعوث شده که مردم را هدایت کند و برای سخنی که مربوط به این وظیفه ایشان باشد ، وحی نازل می شود وگرنه همه می دانند صحبت های روزانه پیامبر (ص) و سخنانشان که ربطی به رسالت ایشان ندارد ، وحیٍ نازل شده نیست . مثل اینکه بنده از طرف پدرم مامور به کاری باشم و پدرم به افراد بگوید : « فلانی حرفش حق است و سخنانش از طرف من است » مشخص است که اگر بنده موضوع صحبتهایم غیر از وظیفه ای باشد که از طرف پدرم به من محول شده ، آن صحبت ها ربطی به وظیفه ای که پدرم به من محول کرده است ندارد . حال از مشا دوست بهایی عزیز می پرسم آیا هر دفعه که پیامبر (ص) به دیگران سلام می کرده است ، وحی نازل می شده است ؟؟؟ یا هر وقت که سخنی غیر از مسائل شرعی بیان می شده است بر پیامبر وحی نازل می شده است ؟؟؟ مشخص است که جواب منفی است بلکه زمانی که ضرورت داشته وحی نازل می شده است و اینکه آیه می گوید سخن پیامبر وحی است ، در مقابل این سخن است که می گفتند پیامبر از روی هوای نفس سخن می گوید آیه می فرماید از روی هوای نفس نیست بلکه چیزی که می گوید وحی الهی است .
فرمودید : « در مورد تفاسیر قرآنی تفاسیر دیگر فرمودید قرآن میفرماید سنت ما ارسال رسل بوده و تغییری نمیدهیم شما معنا میکنید یعنی مردم آنها را از شهر بیرون میکنند؟؟ »
« و ان کادوا لیستفزونک من الارض لیخرجوک منها و اذا لا یلبثون خلفک الا قلیلا * سنة من قد ارسلنا قبلک من رسلنا و لا تجد لسنتنا تحویلا » ( سورده اسرا ، آیات 76 و 77 )
یعنی : « و نیز نزدیک بود کافران تو را در سرزمین خود سبک کرده در نتیجه یا با مکر یا به زو ر تو را از آنجا بیرون کنند ، که در این صورت بیش از اندک زمانی نمی زیستند * ما سنت خود را در سایر پیغمبران که پیش از تو بودند همین قرار دادیم و این طریقه ما را تغییر پذیر نخواهی یافت »
معنای آیه کاملاً روشن است و فکر می کنم نیاز به توضیح نداشته باشد . اما برای خالی نماندن عریضه : آیه خطاب به پیامبر (ص) می فرماید می خواستند تو را بیرون کنند که اگر این کار را می کردند به زودی هلاک می شدند و در آیه بعد می فرماید در مورد پیامبران قبلی هم ، سنت همان بوده است و اگر پیامبری را بیرون می کردند ، به زودی هلاک می شدند .
حال نمی دانم از کجای این آیه مقصود شما استفاده می شود ؟؟؟
با تشکر --- m_raadi
با سلام
فرمودید : اینکه بها الله بین دو مورد تردید کرده است حکمت است !!! آیا ندانستن مطلب ، حکمت است ؟؟؟ ممکن است نعوذ بالله خداوند بین دو عدد تردید داشته باشد و بگوید یا 40 نفر بودند یا 72 نفر ، دقیقاً در ذهنم نیست ؟؟؟ تردید کردن بین دو عدد ، کاری حکیمانه است ؟؟؟ اگر بها الله اصل اعداد را عنوان نمی کرد سخن شما صحیح بود که مثلاً از روی حکمت است ولی وقتی اعداد را بیان کرد دیگر تردید در مطالب حکیمانه معنا ندارد .
فرمودید : « رعدی عزیز چرا سخنان را تفسیر به غلط میکنید بنده سخنان روزانه پیامبر را نفرمودم احادیث را عنوان کردم احادیث را که پیامبر از خودشون نمیگفتن از خداوند میگفتن پس این تردید برای چیست؟؟ چندتا حدیث دیگه در این مورد براتون بیارم؟؟((عجب شما هم که پا گذاشتین جای پای جویای عزیز)) »
خیلی از احادیث هم وجود دارند که در مورد احکام اسلامی نیست و فقط آینده نگری است . همانطور که گفته شد آنچیزی که مربوط به احکام اسلامی می شود وحی بوده است و غیر از آن وحی نیست . بگذارید ابتدا تکلیف وحی و علم غیب روشن شود :
آنچیزی که مربوط به احکام اسلامی و هدایت بشر می شود ، پیامبر باید از آن اطلاع داشته باشد چون وظیفه اصلیش هدایت مردم است و در احکام اسلامی تردید معنا ندارد که مثلاً پیامبر (ص) بفرماید دقیق نمی دانم نماز صبح دو رکعت است یا 3 رکعت و یا مثلا بفرماید دقیق نمی دانم امامان بعد از من 12 نفر هستند یا 13 نفر ، و غیر از مسائل احکام اسلامی که پیامبر (ص) باید به طور کامل بداند ، مسئله دیگری مثل علم به آینده و ... لازمه پیامبریش نیست و لازم نیست بداند ولی می بینیم که در بعضی موارد پیامبر یا امام پیش بینی حوادث آینده را کرده اند ، این بخاطر مقام قربی است که نسبت به خداوند دارند و خداوند آنها را به بعضی از حوادث آینده آگاه کرده است و اگر می بینیم که ائمه در بعضی از مسائل جزئی حوادث آینده تردید می کنند بخاطر این است که خداوند بیشتر از این در اختیارشان نگذاشته است و اشکالی هم وجود ندارد .
قرآن هم برای هدایت و راهنمایی مردم نازل شده است و باید از جانب خداوند باشد و تردید در مسائل آن که مثلاً اصحاب کهف 300 سال یا 400 سال در غار بودند معنا ندارد زیرا از جانب خدا است و برای هدایت مردم است و نباید در آن تردید و شک و شبهه باشد . با این توضیحات سوالات بنده هنوز پاسخ داده نشده است :
1- اگر ایقان از طرف خداوند نازل شده ، این تردید در سخن برای چیست ؟؟ مگر خداوند به طور دقیق تعداد اصحاب نوح (ع) را نمی داند ؟؟؟
2- مظاهر الهیه که به قول شما از همه چیز با خبرند ، چرا در این مورد جزئی ، اطلاع دقیق ندارند ؟؟؟
ممکن است کسی بگوید مگر در قرآن نیامده : « سوگند به ثریا چون فرو گراید * که همسخن شما نه سرگشته است و نه گمراه است * و از سر هوای نفس سخن نمی گوید * آن جز وحیی نیست که به او فرستاده می شود ( ان هو الا وحی یوحی ) » ( آیات 1 تا 4 سوره نجم ) و مگر گفته نشده که هر آن چه که می گوید ، از جانب خداست و هرگز از جانب خود سخنی نمی گوید .
در جواب می گوییم آنچیزی که در آیه آمده این است که پیامبر (ص) از سر هوای نفس سخن نمی گوید و آن جز وحیی نیست که به او فرستاده می شود و مشخص است که این آیه مربوط به همه سخنان پیامبر نمی شود و روشن است که خداوند برای هر کاری به پیامبر وحی نازل نمی کند ، بلکه فقط مواردی که لازم باشد و برای هدایت مردم ضروری باشد وحی نازل می کند و اصلاً پیامبر برای این مبعوث شده که مردم را هدایت کند و برای سخنی که مربوط به این وظیفه ایشان باشد ، وحی نازل می شود وگرنه همه می دانند صحبت های روزانه پیامبر (ص) و سخنانشان که ربطی به رسالت ایشان ندارد ، وحیٍ نازل شده نیست . مثل اینکه بنده از طرف پدرم مامور به کاری باشم و پدرم به افراد بگوید : « فلانی حرفش حق است و سخنانش از طرف من است » مشخص است که اگر بنده موضوع صحبتهایم غیر از وظیفه ای باشد که از طرف پدرم به من محول شده ، آن صحبت ها ربطی به وظیفه ای که پدرم به من محول کرده است ندارد . حال از مشا دوست بهایی عزیز می پرسم آیا هر دفعه که پیامبر (ص) به دیگران سلام می کرده است ، وحی نازل می شده است ؟؟؟ یا هر وقت که سخنی غیر از مسائل شرعی بیان می شده است بر پیامبر وحی نازل می شده است ؟؟؟ مشخص است که جواب منفی است بلکه زمانی که ضرورت داشته وحی نازل می شده است و اینکه آیه می گوید سخن پیامبر وحی است ، در مقابل این سخن است که می گفتند پیامبر از روی هوای نفس سخن می گوید آیه می فرماید از روی هوای نفس نیست بلکه چیزی که می گوید وحی الهی است .
فرمودید : « در مورد تفاسیر قرآنی تفاسیر دیگر فرمودید قرآن میفرماید سنت ما ارسال رسل بوده و تغییری نمیدهیم شما معنا میکنید یعنی مردم آنها را از شهر بیرون میکنند؟؟ »
« و ان کادوا لیستفزونک من الارض لیخرجوک منها و اذا لا یلبثون خلفک الا قلیلا * سنة من قد ارسلنا قبلک من رسلنا و لا تجد لسنتنا تحویلا » ( سورده اسرا ، آیات 76 و 77 )
یعنی : « و نیز نزدیک بود کافران تو را در سرزمین خود سبک کرده در نتیجه یا با مکر یا به زو ر تو را از آنجا بیرون کنند ، که در این صورت بیش از اندک زمانی نمی زیستند * ما سنت خود را در سایر پیغمبران که پیش از تو بودند همین قرار دادیم و این طریقه ما را تغییر پذیر نخواهی یافت »
معنای آیه کاملاً روشن است و فکر می کنم نیاز به توضیح نداشته باشد . اما برای خالی نماندن عریضه : آیه خطاب به پیامبر (ص) می فرماید می خواستند تو را بیرون کنند که اگر این کار را می کردند به زودی هلاک می شدند و در آیه بعد می فرماید در مورد پیامبران قبلی هم ، سنت همان بوده است و اگر پیامبری را بیرون می کردند ، به زودی هلاک می شدند .
حال نمی دانم از کجای این آیه مقصود شما استفاده می شود ؟؟؟
با تشکر --- m_raadi
-
- فعّال
- پست: 251
- تاریخ عضویت: سهشنبه 31 مرداد 1385, 2:57 pm
حضور محترم دوستان گرامی سایت اعم از بهایی و مسلمان و مسیحی و غیره، سلام عرض می کنم. خدمت دوست تازه وارد هم جناب رعدی یا رادی سلام و عرض ارادت دارم.
مطالبی را که تقدیم می کنم به گل روی خوانندگان گرامی سایت است و روی سخنم میلیاردری که متاسفانه با وجود اقرار و اعتراف خودش به بیسوادی، هم چنان ترکتازی می کند، نیست. چون به راستی سخن گفتن با کسی که اولیات مسائل اسلامی و معارفی را نمی داند و از روی کتاب ها بدون آن که معنای عبارات را درک کند، رونویسی و از روی سایت ها، کپی پیست می کند، به راستی دشوار و عذاب الیم است. کسی که هم املای و انشای فارسی اش به صورت وحشتناکی ضعیف است و هم درک معنایی عبارات فارسی را هم خوب متوجه نمی شود و ده ها غلط فاحش املایی و انشایی در نوشته هایش وجود دارد، می خواهد از قرآن غلط املایی؟! و غلط نهوی؟! بگیرد. ببینید مظلومیت قرآن تا کجاست. به هر روی بنده رسما اعلام می کنم گفت و گو با چنین کسی که متاسفانه در جهل مرکب هم به سر می برد( یعنی نمی داند که نمی داند!) تقریبا نشدنی و فاجعه و شاید به دور از عقل باشد هر چند ممکن است آدمی به خاطر برخی مصالح مجبور باشد سنگی را از چاه به در آورد. به هر روی بنده چنان که عرض کردم، به گل روی خوانندگان محترم سایت، مطالبی را تقدیم می کنم شاید مقبول افتد.
سابقه ی پشوایان و مبلغان بهایی چنان است که گاهی به عمد یا به سهو، آیات و روایاتی را به صورت بریده و ناقص و حتی تحریف شده، نقل می کنند تا به منظور تبلیغاتی خویش دست یایند. نمونه ی بارز این کار ناشایست و خیانت آمیز در کارنامه ی شخص بهاء الله موجود است که یک نمونه ی آن را در بحث با جناب اسپرینگ( که دیگر غیبت کبری اختیار فرمود) دیدیم. ایشان از قول حضرت بهاء الله و از کتاب اقتدارات ایشان حدیثی را نقل کرده بود که امام زمان علیه السلام در جابلقا به سر می برد و بنده هر چه از ایشان تقاضا کردم که مدرک این حدیث کجاست، از بنده اصرار و از ایشان غیبت و دیگر به کلی حاجی حاجی مکه. یعنی دیگر روی ماه ایشان را در سایت ندیدیم که ندیدیم. همین میلیاردر پر مدعا هم حدیثی در تاپیک قائمیت نقل کرد که چون آوردن دنباله ی حدیث کاملا به زیانش بود، از آوردن آن خودداری ورزید و وقتی حقیر دنباله ی حدیث را اوردم دیگر آن بحث را پی نگرفت. این رویه در میان دیگر مبلغان بهایی نیز متاسفانه مرسوم است. چنان که میرزا نعیم اصفهانی هم در کتاب مثلا استدلالیه اش همین کار را کرده است و حدیث را بریده و ناقص مطرح کرده و خودش و بهائیت را به این ترتیب بی آبروتر کرده است. همین کار را باز هم جناب میلیاردر مرتکب شده است. بنده به قسم حضرت عباس عرض می کنم که عمرا این جناب کتاب صحیح ترمذی را دیده باشد. حتی نمی داند که ترمذی چگونه تلفظ می شود( یعنی با فتحه یا کسره یا ضمه ی ت) چنان که عرض کردم از روی کتاب ها رونویسی می کند تازه آن هم ناقص و عمدا نیمه نصفه. حدیثی را که ایشان آورده است، من به صورت کامل نقل می کنم تا دروغ گویی و بی سوادی و خیانت این جناب که به راستی موجب افتخار برای بهائیت است، برای بار چندم آشکار شود. حدیث به نقل مرحوم مجلسی از صحیح ترمذی این است:
قَالَ الْحَافِظُ التِّرْمِذِيُّ حَدِيثٌ حَسَنٌ وَ قَدْ رُوِيَ مِنْ غَيْرِ وَجْهِ أَبِي سَعِيدٍ عَنِ النَّبِيِّ ص وَ عَنْ أَبِي
سَعِيدٍ أَنَّ النَّبِيَّ ص قَالَ يَكُونُ فِي أُمَّتِيَ الْمَهْدِيُّ إِنْ قُصِرَ فَسَبْعٌ وَ إِلَّا فَتِسْعٌ يَتَنَعَّمُ فِيهِ أُمَّتِي
نِعْمَةً لَمْ يَتَنَعَّمُوا مِثْلَهَا قَطُّ تُؤْتِي الْأَرْضُ أُكُلَهَا وَ لَا تَدَّخِرُ مِنْهُمْ شَيْئاً وَ الْمَالُ يَوْمَئِذٍ كُدُوسٌ يَقُومُ
الرَّجُلُ فَيَقُولُ يَا مَهْدِيُّ أَعْطِنِي فَيَقُولُ خُذْ
ترمذی می گوید: حدیث حسنی است( حدیث حسن یعنی حدیثی که در رتبه ی بعد حدیث موثق قرار دارد) ترمذی می گوید: که از غیر طریق ابو سعید خدری و نیز از ابو سعید خدری نقل شده که پیامبر خدا فرمود: در امت من مهدی خواهد بود. دوران حکومت او اگر کوتاه باشد هفت سال و الا نه سال خواهد بود. امت من در دوران حکومت او از نعمت بهره مند خواهند شد، به گونه ای که هرگز آن گونه بهره مند نشده بودند. زمین تمامی خوردنی هایش را عرضه می دارد و چیزی را از بندگان در دل و درون خود ذخیره نمی کند و مال و ثروت در آن روزگار مانند تپه و توده ی روی هم انباشته، جمع می شود چنان که هر کس که از جای برمی خیزد و می گوید: ای مهدی! به من از این اموال بده، آن حضرت می فرماید: برگیر.
اینک ای خوانندگان گرامی و فرهیخته به وجدان خویش مراجعه کنید و ببینید که این جناب میلباردر به تبعیت از پیشوایان و مبلغان دیگر بهایی چگونه در نقل حدیث خیانت می کند و حدیث نیمه و نصفه نقل می کند. از دو حال خارج نیست:
یا این جناب و هرکس دیگری که به این حدیث متمسک می شود، آن را قبول دارد، یا ندارد. اگر قبول دارد، بفرمایید کجا در دوران باب و نیز پس از او -که او را قائم و مهدی می دانند-وضعیت اقتصادی مردم چنان شد که در این حدیث آمده است؟ و اگر حدیث را قبول ندارد، چرا به آن استناد می کند. و بالاخره آن که در کجای حدیث آن چیزی که این جناب گفته، آمده است. پیامبر خدا کجا با تردید سخن گفته است؟ پیامبر فرموده است که ممکن است حکومت آن حضرت هفت سال طول بکشد و ممکن است نه سال طول بکشد. یعنی بستگی به اعمال مردم دارد. اگر شاکر و سپاسگزار باشند دوران حکومت امام زمان حتی ممکن است بیشتر هم طول بکشد. حال بنگرید و قضاوت فرمایید این مطلب با آن چیزی که جناب بهاء الله در ایقان آورده است که پیرون نوح 40 نفر یا 70 نفر بودند، یکی است.
نکته ی آخر آن که تازه همه ی این سخن ها در صورتی است که صدور حدیث از رسول خدا قطعی باشد. چون صدور ایقان از جناب بهاء الله قطعی است، ولی صدور همه ی احادیث از رسول خدا قطعی نیست. این مطلب البته چیزی نیست که امثال میلیاردر معنا و مفهوم آن را متوجه شوند ولی اهل می دانند که روایات ظنی الصدورند نه قطعی الصدور.
به طور خلاصه، حدیث مورد استناد، دقیقا نفی ادعای پوچ و دروغین باب را می کند که خود را مهدی امت معرفی کرد. زیرا آن نشانه که در حدیث آمده است که خیلی هم روشن است و حکایت از بی نیازی اقتصادی در دوران حضرت مهدی دارد، به هیچ روی در روزگار باب و نیز پس از او رخ نداد. چنان که از عدل و داد هم که از نشانه های ظهور مهدی است، خبری نیست.
مطالبی را که تقدیم می کنم به گل روی خوانندگان گرامی سایت است و روی سخنم میلیاردری که متاسفانه با وجود اقرار و اعتراف خودش به بیسوادی، هم چنان ترکتازی می کند، نیست. چون به راستی سخن گفتن با کسی که اولیات مسائل اسلامی و معارفی را نمی داند و از روی کتاب ها بدون آن که معنای عبارات را درک کند، رونویسی و از روی سایت ها، کپی پیست می کند، به راستی دشوار و عذاب الیم است. کسی که هم املای و انشای فارسی اش به صورت وحشتناکی ضعیف است و هم درک معنایی عبارات فارسی را هم خوب متوجه نمی شود و ده ها غلط فاحش املایی و انشایی در نوشته هایش وجود دارد، می خواهد از قرآن غلط املایی؟! و غلط نهوی؟! بگیرد. ببینید مظلومیت قرآن تا کجاست. به هر روی بنده رسما اعلام می کنم گفت و گو با چنین کسی که متاسفانه در جهل مرکب هم به سر می برد( یعنی نمی داند که نمی داند!) تقریبا نشدنی و فاجعه و شاید به دور از عقل باشد هر چند ممکن است آدمی به خاطر برخی مصالح مجبور باشد سنگی را از چاه به در آورد. به هر روی بنده چنان که عرض کردم، به گل روی خوانندگان محترم سایت، مطالبی را تقدیم می کنم شاید مقبول افتد.
سابقه ی پشوایان و مبلغان بهایی چنان است که گاهی به عمد یا به سهو، آیات و روایاتی را به صورت بریده و ناقص و حتی تحریف شده، نقل می کنند تا به منظور تبلیغاتی خویش دست یایند. نمونه ی بارز این کار ناشایست و خیانت آمیز در کارنامه ی شخص بهاء الله موجود است که یک نمونه ی آن را در بحث با جناب اسپرینگ( که دیگر غیبت کبری اختیار فرمود) دیدیم. ایشان از قول حضرت بهاء الله و از کتاب اقتدارات ایشان حدیثی را نقل کرده بود که امام زمان علیه السلام در جابلقا به سر می برد و بنده هر چه از ایشان تقاضا کردم که مدرک این حدیث کجاست، از بنده اصرار و از ایشان غیبت و دیگر به کلی حاجی حاجی مکه. یعنی دیگر روی ماه ایشان را در سایت ندیدیم که ندیدیم. همین میلیاردر پر مدعا هم حدیثی در تاپیک قائمیت نقل کرد که چون آوردن دنباله ی حدیث کاملا به زیانش بود، از آوردن آن خودداری ورزید و وقتی حقیر دنباله ی حدیث را اوردم دیگر آن بحث را پی نگرفت. این رویه در میان دیگر مبلغان بهایی نیز متاسفانه مرسوم است. چنان که میرزا نعیم اصفهانی هم در کتاب مثلا استدلالیه اش همین کار را کرده است و حدیث را بریده و ناقص مطرح کرده و خودش و بهائیت را به این ترتیب بی آبروتر کرده است. همین کار را باز هم جناب میلیاردر مرتکب شده است. بنده به قسم حضرت عباس عرض می کنم که عمرا این جناب کتاب صحیح ترمذی را دیده باشد. حتی نمی داند که ترمذی چگونه تلفظ می شود( یعنی با فتحه یا کسره یا ضمه ی ت) چنان که عرض کردم از روی کتاب ها رونویسی می کند تازه آن هم ناقص و عمدا نیمه نصفه. حدیثی را که ایشان آورده است، من به صورت کامل نقل می کنم تا دروغ گویی و بی سوادی و خیانت این جناب که به راستی موجب افتخار برای بهائیت است، برای بار چندم آشکار شود. حدیث به نقل مرحوم مجلسی از صحیح ترمذی این است:
قَالَ الْحَافِظُ التِّرْمِذِيُّ حَدِيثٌ حَسَنٌ وَ قَدْ رُوِيَ مِنْ غَيْرِ وَجْهِ أَبِي سَعِيدٍ عَنِ النَّبِيِّ ص وَ عَنْ أَبِي
سَعِيدٍ أَنَّ النَّبِيَّ ص قَالَ يَكُونُ فِي أُمَّتِيَ الْمَهْدِيُّ إِنْ قُصِرَ فَسَبْعٌ وَ إِلَّا فَتِسْعٌ يَتَنَعَّمُ فِيهِ أُمَّتِي
نِعْمَةً لَمْ يَتَنَعَّمُوا مِثْلَهَا قَطُّ تُؤْتِي الْأَرْضُ أُكُلَهَا وَ لَا تَدَّخِرُ مِنْهُمْ شَيْئاً وَ الْمَالُ يَوْمَئِذٍ كُدُوسٌ يَقُومُ
الرَّجُلُ فَيَقُولُ يَا مَهْدِيُّ أَعْطِنِي فَيَقُولُ خُذْ
ترمذی می گوید: حدیث حسنی است( حدیث حسن یعنی حدیثی که در رتبه ی بعد حدیث موثق قرار دارد) ترمذی می گوید: که از غیر طریق ابو سعید خدری و نیز از ابو سعید خدری نقل شده که پیامبر خدا فرمود: در امت من مهدی خواهد بود. دوران حکومت او اگر کوتاه باشد هفت سال و الا نه سال خواهد بود. امت من در دوران حکومت او از نعمت بهره مند خواهند شد، به گونه ای که هرگز آن گونه بهره مند نشده بودند. زمین تمامی خوردنی هایش را عرضه می دارد و چیزی را از بندگان در دل و درون خود ذخیره نمی کند و مال و ثروت در آن روزگار مانند تپه و توده ی روی هم انباشته، جمع می شود چنان که هر کس که از جای برمی خیزد و می گوید: ای مهدی! به من از این اموال بده، آن حضرت می فرماید: برگیر.
اینک ای خوانندگان گرامی و فرهیخته به وجدان خویش مراجعه کنید و ببینید که این جناب میلباردر به تبعیت از پیشوایان و مبلغان دیگر بهایی چگونه در نقل حدیث خیانت می کند و حدیث نیمه و نصفه نقل می کند. از دو حال خارج نیست:
یا این جناب و هرکس دیگری که به این حدیث متمسک می شود، آن را قبول دارد، یا ندارد. اگر قبول دارد، بفرمایید کجا در دوران باب و نیز پس از او -که او را قائم و مهدی می دانند-وضعیت اقتصادی مردم چنان شد که در این حدیث آمده است؟ و اگر حدیث را قبول ندارد، چرا به آن استناد می کند. و بالاخره آن که در کجای حدیث آن چیزی که این جناب گفته، آمده است. پیامبر خدا کجا با تردید سخن گفته است؟ پیامبر فرموده است که ممکن است حکومت آن حضرت هفت سال طول بکشد و ممکن است نه سال طول بکشد. یعنی بستگی به اعمال مردم دارد. اگر شاکر و سپاسگزار باشند دوران حکومت امام زمان حتی ممکن است بیشتر هم طول بکشد. حال بنگرید و قضاوت فرمایید این مطلب با آن چیزی که جناب بهاء الله در ایقان آورده است که پیرون نوح 40 نفر یا 70 نفر بودند، یکی است.
نکته ی آخر آن که تازه همه ی این سخن ها در صورتی است که صدور حدیث از رسول خدا قطعی باشد. چون صدور ایقان از جناب بهاء الله قطعی است، ولی صدور همه ی احادیث از رسول خدا قطعی نیست. این مطلب البته چیزی نیست که امثال میلیاردر معنا و مفهوم آن را متوجه شوند ولی اهل می دانند که روایات ظنی الصدورند نه قطعی الصدور.
به طور خلاصه، حدیث مورد استناد، دقیقا نفی ادعای پوچ و دروغین باب را می کند که خود را مهدی امت معرفی کرد. زیرا آن نشانه که در حدیث آمده است که خیلی هم روشن است و حکایت از بی نیازی اقتصادی در دوران حضرت مهدی دارد، به هیچ روی در روزگار باب و نیز پس از او رخ نداد. چنان که از عدل و داد هم که از نشانه های ظهور مهدی است، خبری نیست.