شوقی افندی

0 516

مقاله پیش رو، در موضوع کلی بررسی زندگی جناب شوقی به مواردی از جمله: بیوگرافی شوقی، وصول او به مقام ولایت امرالله، نظر و رابطه ی وی با اسرائیل، آثار باقی مانده از شوقی و اداره ی دیانت بهائی بعد از فوت او، می پردازد.

 

شوقی افندی ملقب به شوقی ربانی (۱۳۱۴-۱۳۷۷/۱۳۳۶ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصیت عبدالبهاء، در رساله ای موسوم به “الواح و وصایا” به جانشینی وی منصوب شده بود. جانشینی شوقی افندی نیز، مانند موارد قبل، سبب مشاجرات و انشعابات دیگری در میان بهائیان شد. در واقع،‌ عبدالبهاء نسبت به آن چه پدرش تعیین کرده بود، ‌تجدید نظر کرد و برادرش، ‌محمد علی افندی، ‌را که باید بعد از او به رهبری بهائیان می رسید، کنار گذاشت و سلسله ولایت امرالله را تأسیس نمود که نخستین آنها شوقی بود و پس از آن باید در نسل ذکور وی ادامه می یافت.(1)

شوقی به یاری مادرش به ریاست رسید، ولی گروهی او را نپذیرفتند؛ برخی از آنان آیین بهائی را رها کردند که از آن جمله : عبدالحسین آیتی، فضل الله صبحی (مهتدی) و حسن نیکو، و برخی دیگر نسبت به اعتبار وصیت نامه تردید کردند. شوقی، به رسم معهود اسلاف خود، به بدگویی و ناسزا به مخالفان پرداخت و آنان کتابهایی در پاسخ او و مشتمل بر گزارش دوران وابستگی شان به آیین بهائی و مشاهدات خود نگاشتند، چون کشف الحیل عبدالحسین آیتی، خاطرات صبحی و فلسفه نیکو.

شوقی، ‌بر خلاف نیای خود، تحصیلات رسمی داشت و در دانشگاه امریکایی بیروت و سپس در آکسفورد تحصیل کرده بود. تحصیلات او در این شهر، به سبب درگذشت عبدالبهاء ناتمام ماند. نقش اساسی او در تاریخ بهائی، توسعه تشکیلات اداری و جهانی این آیین بود و این فرایند به ویژه در دهه شصت میلادی، در اروپا و امریکا سرعت بیشتری گرفت و ساختمان معبدهای قاره ای بهائی موسوم به مشرق الاذکار به اتمام رسید.

تشکیلات بهائی، که شوقی افندی به آن «نظم اداری امرالله» نام داد، زیر نظر مرکز اداری و روحانی بهائیان واقع در شهر حیفا که به “بیت العدل اعظم الهی” موسوم است اداره می گردد. در زمان حیات شوقی افندی، حکومت اسرائیل در فلسطین اشغالی تأسیس شد. تأسیس این حکومت با مخالفت همه کشورهای اسلامی روبرو شد و به ویژه رفتار صهیونیست ها با مسلمانان عواطف و احساسات عموم مسلمانان را جریحه دارکرد، ‌اما شوقی، علاوه بر مکتوبات حاکی از موافقت او و بهائیان با تأسیس دولت اسرائیل، ‌بعد از استقرار این دولت، با رئیس جمهور اسرائیل دیدار کرد و «مراتب دوستی بهائیان را نسبت به کشور اسرائیل بیان و آمال و ادعیه آنان را برای ترقی سعادت اسرائیل» اظهار داشت.(2) او هم چنین در پیام تبریک نوروز ۱۳۲۹، خطاب به بهائیان اعلام کرد که «مصداق وعده الهی به ابناء‌ خلیل و وراث کلیم، ظاهر و باهر و دولت اسرائیل در ارض اقدس مستقر» شده است. در همین پیام، به پیوند استوار دولت اسرائیل با مرکز بین المللی جامعه بهائی اشاره شده است. (3) موارد متعدد دیگری از ارتباط رهبران بهائی با حکومت اسرائیل، و تلاش های آنان برای به رسمیت شناخته شدن آیین بهائی از سوی این حکومت، در مجلات اخبار امری بهائیان و توقیعات مبارکه شوقی افندی گزارش شده است.

شوقی کتاب های متعددی به زبان های فارسی و انگلیسی نوشت؛ از آن جمله به موارد زیر اشاره می کنیم:

قرن بدیع:

اصل این کتاب به انگلیسی است و در چهار جلد نوشته شده و مشتمل بر تاریخ باب و بهاء تا صدمین سال اعلان ادعای باب، توقیعات مبارکه، مجموعه دستخط های شوقی به مناسبت های گوناگون است. فارسی این کتاب در شش جلد نگاشته شده است.

دور بهائی”:

این کتاب به انگلیسی نوشته شده و مروری است بر تاریخ بهائیت و پیش بینی آینده آن طبق نظر عبدالبهاء و ترجمه کتاب تاریخ نبیل زرندی به انگلیسی (4)

بنابه تصریح عبدالبهاء در الواح و وصایا، پس از وی بیست و چهار تن از فرزندان ذکورش، نسل بعد از نسل، با لقب ولی امرالله باید رهبری بهائیان را به عهده می گرفتند و هر یک باید جانشین خود را تعیین می کرد «تا بعد از صعودش اختلاف حاصل نگردد» (5)، لیکن شوقی افندی، نخستین فرد از این سلسله عقیم بود و طبعاً بعد از وفاتش،‌ در ۱۳۳۷ش، دوران دیگری از دو دستگی و انشعاب و سرگشتگی در میان بهائیان ظاهر شد ولی سرانجام همسر شوقی افندی، روحیه ماکسول، و تعدادی از گروه ۲۷ نفری منتخب شوقی افندی، ملقب به «ایادیان امرالله» اکثریت بهائیان را به خود جلب و مخالفان خویش را طرد و «بیت العدل» را در ۱۳۴۲ش/۱۹۶۴ تأسیس کردند.

از گروه «ایادیان امر الله» در زمان نگارش این مقاله تنها سه نفر یعنی روحیه ماکسول و دو تن دیگر در قید حیات اند و با کمک افراد منتخب بیت العدل که به «مشاورین قاره ای» معروف اند، رهبری اکثر بهائیان را به عهده دارند. طبق آمارهای بهائیان، ‌جمعیت بهائیان در جهان، در ۱۳۷۱/۱۹۹۲ ،‌ ۵ میلیون نفر تخمین زده می شود.

انشعاب دیگری که به موازات رهبری روحیه ماکسول شکل گرفت،‌ انشعاب «ریمی» بود. از آن جا که طبق پیش بینی عبدالبهاء، رئیس دائمی «بیت العدل» باید «ولی امر الله» باشد و «بیت العدل» بدون ولی امر صلاحیت رهبری ندارد.

چارلز میس ریمی ادعا کرد که جانشین شوقی و ولی امر است. او دلایلی نیز بر جانشینی خود ارائه و به توطئه قتل شوقی و از بین بردن وصیت نامه وی اشاره کرد. ریمی طرفدارانی در میان بهائیان پیدا کرد و گروه دیگری با عنوان «بهائیان ارتدکس» پدید آورد. این گروه امروزه در امریکا، ‌هندوستان، استرالیا و چند کشور دیگر پراکنده اند.

عده دیگری از بهائیان نیز پس از مرگ شوقی به رهبری جوانی از بهائیان خراسان، به نام جمشید معانی، روی آوردند. این جوان خود را «سماء‌الله» نامید و طرفداران او در اندونزی، هند، پاکستان و امریکا پراکنده اند.

توجه : پرفسور محمود صدری استاد دانشگاه تگزاس

 

پاورقی:

(1)الواح و وصایا، عبدالبهاء، ص ۱۱-۱۶

(2)مجله اخبار امری، تیر ۱۳۳۳

(3)شوقی افندی، توقیعات مبارکه، ص ۲۹۰

(4)در بارهاین کتاب، محیط طباطبائی، سال ۳، ش ۹، ص ۷۰۶

(5)عبدالبهاء، مفاوضات، ص ۴۵-۴۶

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

2 × دو =