ولی امر جدید بهائیان ارتدکس

ولی امر جدید بهائیان ارتدکس (که بیت العدل فعلی را غیر قانونی و بدلی می دانند) از سوی ولی امر سوم آنها( یعنی جوئل برای مارانجلا) در ششم می 2007تعیین گردید.این ولی امر جدید که ولی امر چهارم بهائیان ارتدکس( که خود را بهائیان حقیقی می نامند )می باشد ،یک ایرانی بنام نصرت الله بهره مند است که ساکن استرالیاست…

قابل ذکر است بهائیان ارتدکس که از سوی بیت العدل دراسرائیل طرد شده اند معتقدند طبق الواح وصایای عبدالبها بیت العدل بدون ولی امر غیر مشروع و باطل است و باید دائما ولی امر وجود داشته باشد تا تفسیر و تبیین متون بهائی که فقط از اختیارات ولی امر است دارای متولی باشد…در متنی که مارانجلا به عنوان تعیین ولی امر چهارم نوشته ،آمده است:

“آگاه باشید که دوران ولایت این عبد به پایان رسد ولایت امر الهی بدست یکی از بهائیان ایرانی که اورا به جانشینی خود منصوب نموده ام سپرده خواهد شد و ذیلا هویت وی مشخص می گردد.پیش از آنکه جانشین خود را معرفی نمایم بجا است که برای استفاده و اطلاع کسانی که از وقایع متعاقب صعود نابهنگام و غیر مترقبه شوقی آفندی بی اطلاع مانده اند شرح مختصری به آگاهی برسانم . پس از صعود ؛ بهت و نگرانی بهائیان با شنیدن اینکه شوقی آفندی اولین ولی عزیز امرالله جانشینی تعیین ننموده است شدت یافت زیرا اعتقاد و انتظار چنین بود که ایشان بر طبق دستور صریح الواح وصایای حضرت عبد البها ولی امر بعد از خود را تعیین نموده باشند . و این تصور که به سبب عدم تعیین جانشین توسط ایشان امر بگونه ای جبران ناپذیر از ارشاد و رهبری ولایت امرالله که بر طبق نص صریح الواح مبارک وصایا وظیفه و اختیار تبیین آیات الله و ریاست بیت العدل اعظم به او محول گشته است برای همیشه محروم خواهد بود ؛ موجب اندوه و تاسف فراوان خواهد بود.”

وی سپس می نویسد: “”….در پرتوتاکیداتی که دراین پیام ها و توقیعات درباره ضرورت و اهمیت ولایت امرالله در نظم جهانی حضرت بهاالله مرقوم داشته اند بوضوح آشکار است، افزون براین ابراز و ابرام ایشان براین حقیقت که الواح وصایای حضرت عبدالبها بخشی از آیات مقدس الهی که مفاد آن همانند کتاب مقدس اقدس لازم الاجرا و غیر قابل تغییر و تا پایان دوران دیانت بهائی بقوت و اعتبار باقی خواهد ماند……..”””

 

وی در بخش دیگری از بیانیه خود به خیانت و قصور ایادیان امرالله اشاره می کند و ادامه میدهد: “”” …..متاسفانه ایادی سابق امرالله به زیان آینده امر در مطالعه و بازنگری این توقیعات فوق العاده مهم قصور ورزیدند و درنتیجه از اینکه بیت العدل جنینی با نام موقتی شورای بین المللی بهائی (هئیت مرکزی) که بنا به دستور شوقی آفندی می بایست سرپرستی محافل ملی در تمام دنیا را به عهده بگیرد و حقا به اداره امور امر بپردازد جلوگیری نمودند و بجای این موسسه امر بهائی به ایجاد هئیتی مرکب از نه نفر از ایادی با نام “محافظین یا قیم های دیانت جهانی بهائی”(در مکاتبات فارسی از آن به اسم ایادی مقیم ارض اقدس نام بردند)مبادرت ورزیدند و کاملا واضح است که این موسسه آنان نامشروع و خارج از شمول الواح مبارک وصایا بود….از آنچه فوقا مذکور گشت هر شخص روشنفکری بدور ازتعصب در می یابد که متاسفانه اکثریت احبا درطی سالهای پس از صعود شوقی آفندی براثر این فرضیه غلط که با صعود ولایت امرالله پایان یافته است بنحو غم انگیزی رنج برده و از اطلاع از حقیقت محروم مانده اند …”

در پایان مارنجلا در بیانیه مفصل خود نتیجه گیری می کند و می گوید : “……در حالیکه الواح مبارک وصایای حضرت عبدالبها ولی امرالله را مقید نمی سازد که جانشین خود را منحصرا از میان ایرانیان تعیین کند و نژاد و ملیت در این موضوع هیچ تاثیری نداشته و ولات امرالله در مستقبل ایام و در طی قرون متمادی که در پیش است از نژادها و ملیت های گوناگونی خواهند بود ، موجب سرور و سپاس یاران الهی بخصوص احبای ایرانی خواهد بود که بدانند مشیت الهی براین قرار گرفته است که ولی امر حاضر کیک از احبای ایرانی رابه جانشینی خود برگزیند……. اراده پروردگار برآن قرار گرفت که او سالیان قبل ایران را ترک نموده و در فاصله ای بسیار دور از وطن در شهر پرت استرالیا ساکن گردد بدون اینکه بداند ولی امرالله در این شهر سکونت دارد و سالها بعد ایمان و پایبندی وی به عهد و میثاق الهی سرانجام به ثمر رسیده و موفق به یافتن ، شناسائی و پذیرش و ملاقات ولی امر الله خواهد شد . به این خاطر با از خود گذشتگی و از دست مال و اموال مضایقه ننمود و درد جانکاه جدائی افراد خانواده ،فامیل و دوستان بهائی خود که او را در شناخت و پذیرش ولی امر حاضر همراهی ننمودند متحمل گردید. این بهائی حقیقی و مومن “نصرت الله بهره مند ” که به مفاد الواح و آثار و بخصوص الواح مبارک وصایای حضرت عبدالبها بخوبی مطلع و آگاه می باشد به لحاظ شایستگی به نیابت ریاست شورای بین المللی بهائی متشکل در بیست و دوم سپتامبر 2006 منصوب نمودم و جانشین منتخب پس از پایان ولایت این عبد می باشد.”

جوئل برای مارنجلا

سومین ولی امر دیانت بهائی

شش می 2007

 

توضیح اینکه پس از مرگ شوقی افندی در سال 1336 بهائیان با مقطوع النسل بودن شوقی بر سر دو راهی قرار گرفتندزیرا مقرر بود رهبری بهائیت بعد از بهاءالله در نسل ذکور پسران او باشد.محمد علی که از سوی برادر ش عبدالبها کنار زده شدو عبدالبها هم که نسل ذکور نداشت و نا گزیر تن داد به رهبری نوه دختری اش شوقی وشوقی هم که فرزند نداشت…

پس از شوقی گروهی از بهائیان به ولایت امری ریمی و بعد مارانجلا معتقد شدند که او هم بهره مند را جانشین خود تعیین نموده است و گروهی اکثریت به رهبری بیت العدل بدون ولی امر گردن نهادند که اکنون از اسرائیل آنان را رهبری می کند…

 

ensheabat