ایران از سویی به دلیل موقعیت استراتژیک و ژئوپولتیک خود در خاورمیانه و جهان اسلام و از سویی دیگر داشتن منابع و ذخایر، همواره مورد طمع استعمارگران به ویژه انگلیس بوده است. این طمعورزی انگلیس همواره با دخالت در امور داخلی ایران همراه بوده است که به عنوان نمونه میتوان به مداخلات این کشور در طول تاریخ به ویژه تاریخ معاصر، نفوذ در سیاست و سیاستگذاران، حذف افراد مستقل از صحنه سیاست و اقتصاد، تحمیل جنگهای مختلف، جدا ساختن قسمتهایی از کشور، ساخت فرقههای ضد دینی به منظور ایجاد تفرقه در ایران و… اشاره کرد.
یکی از افرادی که با مأموریت خاص هدایت و حمایت از فرقه دست ساخته کشور انگلستان یعنی بابیت و بهائیت به ایران آمد، «ادوارد گرانویل براون» بود.
هدف ادوارد براون از سفر به ایران
وی دانش آموخته سازمان اطلاعاتی ـ امنیتی انگلیس بود و بر اساس گفتههای شکبرانگیز و رد گم کن ثبت شده در تاریخ، وی فارغالتحصیل رشته پزشکی دانشگاه کمبریج است. لیکن در طول عمر نه بیماری را مداوا کرده و نه این رشته را تدریس کرده است. وی یک سال در ایران پرسه میزند و پس از بازگشت به انگلستان، تا پایان عمر بر کرسی ادبیات فارسی دانشگاه کمبریج تکیه میزند و معلوم نیست کرسی ادبیات فارسی این دانشگاه معتبر، دستخوش کدام کار براون در طول حضورش در ایران است؟
ادوارد براون مدعی است که هدف او از سفر به ایران اولاً سیاحت و گردش و در ثانی تکمیل زبان فارسی است اما نوشتههای وی خلاف آن را ثابت میکنند. آنچه که از فحوای کلام براون در لابهلای متون به جای مانده از وی دریافت میشود این است که درآنچه گفته صادق نبوده و هدف وی از ورود به ایران ، شناسایی و تقویت افراد ماسون و تبلیغ و حمایت از فرقههای همگرا با سیاستهای استعماری انگلستان است. زیرا در طول سفر تخصص اصلی خود را که همانا پزشکی بوده، کتمان میکرده است.
براون در سفرنامه خود موسوم به «یک سال در میان ایرانیان» مینویسد:
«وقتی به خوی وارد شدم در ملاقات با دکتر ساموئل به او و بیمارانش گفتم من برای طبابت و مسائل پزشکی سفر نمیکنم و خیال ندارم در خوی وقت خود را تلف کنم.» وی در جای دیگر به صراحت از مأموریت خود پرده برمیدارد و میگوید: «پس از مطالعه کتاب مذاهب و فلسفه در آسیای میانه نوشته کنت دوگوبینو مشتاق شدم تحقیق در مورد بهائیت را ادامه دهم.»
محمد قزوینی درباره آثار براون درباره بهائیت مینویسد:
«تألیفات استاد براون در خصوص بابیه، دنباله تحقیقات گوبینو و ذیل و متمم آن است و آن مرحوم، جمیع وقایع راجع به این طایفه را که متأخر از عصر گوبینو است و مخصوصاً اختلافاتی که بعد از باب بین آنها به وجود آمد از انقسام و مخاصمات این فرقهها و روابط میان دولت ایران و عثمانی را جمع کرده است و اصل تحقیقات گوبینو که با تمام قدر و قیمت باز هم ناقص بود به طور شافی تکمیل کرد به طوری که وقایع ۷۰ ساله اول این مذهب جدید را از بدو ظهور در سنه ۱۲۶۰ تا حدود سنه ۱۳۳۰ قمری مفتح، مکمل و بیغرضانه مقابل انظار عالمیان نهاد و فصل جدیدی بر تاریخ باز کرد و تاریخ را الی الأبد رهین منت خود گردانید.»
کسروی نیز درباره مأموریت براون چنین اظهار نظر میکند:
«چاپ کتابهای بهائیان توسط ادوارد گرچه در قالب دلسوزی برای تاریخ ایران انجام شده است ولی انگیزه نهایی او حمایت از ازل و بابیان و بهائیان بوده است.»
نتیجه اقدامات و پیگیریهای ادوارد براون این بود که عناصر فرقه بهائیت توانستند در لایههای پنهان سیاست در دوران قاجار نفوذ کرده و فضا را برای اعمال سیاستهای انگلیس پدید آورند.
با توجه به مطالب گفته شده و خیانتهای انگلیس و عمال آنها در طول تاریخ معاصر که بر همگان روشن است، باید از مسئولان ذیصلاح پرسید چرا یکی از خیابانهای مرکزی شهر تهران به نام ادوارد براون، این عنصر جاسوس است؟
این بیتوجهی را چه میتوان نامید، سهلانگاری یا… البته ناگفته نماند این امر تنها به نام این فرد محدود نمیشود بلکه شاهدیم در همین شهر تهران خانه میرزا عباس، پدر میرزا حسینعلی نوری، سرکرده تشکیلات بهائیت و همان کسی که هزینههای بسیاری به خاطر اعلام نسخ اسلام از طرف او در دشت بدشت پرداخت شده، مرمت میشود و به عنوان میراث فرهنگی در فهرست آثار ملی به شماره ۱۶۷۰۷ به ثبت میرسد!
پی نوشت ها:
۱ . سایت ویکی پدیا مقاله ادوارد براون.
۲ . همان.
ادوارد گرانویل براون، یکسال در میان ایرانیان، ترجمه ذبیحالله منصوری، تهران، کانون معرفت.
۳ . میرزا جانی کاشانی، نقطه الکاف، مقدمه ناشر کتاب، تصحیص ادوارد براند، چاپ لندن.
۴ . محمد قزوینی، مقالات علامه قزوینی، گردآوری عبدالکریم جربزهدار، انتشارات اساطیر، ج ۴، ص ۸۴۰.
۵ . احمد کسروی، بهائیگری، تهران، ص ۱۲۱.
منبع:«شفافیت» سال سوم، شماره ۲۷، دی ۱۳۹۰.
ejt