به گزارش پایگاه خبری اتحادیه تشکلهای قرآن و عترت کشور «اتقان نیوز»، با توجه به لزوم مقابله ی منطقی با تحرّکات فرقه ی بهاییت که از اواسط دوره ی قاجاریه باهدف آسیب رساندن به اسلام و خصوصاّ تشیّع از سوی کانونهای استعماری طراحی شده و همواره درکنار دشمنان اسلام، درصد د ضربه زدن به این دین مبین و ازبین بردن خصلتهای ضداستکباری و ظلم ستیزی آن بوده، از دکتر محمد مسعود منفرد، مدیر مسئول وبگاه بهائی پژوهی، دعوت به عمل آمد تا اطلاعاتی پیرامون سابقه ی فعالیت و حوزه ی عملکرد آن در اختیارقرار دهد:
وبگاه بهائی پژوهی از سال 1385 با هدف ارتباط با مراکز فرهنگی و دانشگاهی و مؤسسات مذهبی در راستای توجیه ضرورت مقابله با این فرقه و ارائه نمونههایی از فعالیتهای تبلیغی آن در داخل و خارج از کشور، تحت سرپرستی حجّت الاسلام دکترحسن طارمی و با همکاری تعدادی از جوانان علاقمند و فرهیخته، درفضای مجازی، راه اندازی و ثبت رسمی گردید. در طول 8 سال گذشته، بیش از 120 تالار مناظره ی شبانه روزی افتتاح گردیده و بیش از 500 مقاله ی تحقیقی در آن گنجانده شده است، در این مدّت تعداد 12 میلیون بازدید از صفحات آن به عمل آمده است.
از سال 1392 بدنبال اعلام آمادگی تعدادی از کاربران برای همکاری با مرکز، برای حضور در فضای حقیقی، برنامه ای برای معرفی این وبگاه و امکانات آن طرحریزی گردید.
منفرد با اشاره به فعالیتهایی که در تعامل این مرکز با دیگر مؤسسات و مراکز فرهنگی صورت میگیرد، گفت: در وهله ی اول فعالیتهای ما آشنایی با این مراکز و به درخواست آنها، تنظیم دورههای آموزشی و تدریس سلسله مباحث ضروری میباشد، همچنین برگزاری برخی کنفرانسهای عمومی، در مناسبتهای مختلف در طول سال که ازطریق دفتر این مرکز در کانون انصار واقع در سه راه طالقانی، اطلاع رسانی میگردد و در عرصههای مختلف افراد به این کنفرانسها دعوت میشوند.
وی با اشاره به فعالیتهای انتشاراتی نشرگوی عنوان کرد: با استفاده از ابعاد مختلف تاریخی، اعتقادی، اجتماعی و سیاسی فرقهی بهاییت، سعی کردیم چهره ی واقعی بابیان و بهاییان را در طول تاریخ، سیره زندگی و اقدامات ضد ملی رهبران آنان را بررسی و منتشر کنیم. اینک ضروری است به پاره ای ازمطالب مرتبط با تاریخچه ی پیدایش این دو فرقه ونیز اعتقادات آنها اشاره ای داشته باشیم:
آغاز ادّعای باب درسال 1260 ق بود و تا 4 سال تنها ادعای او بابیت امام دوازدهم شیعیان بود و درهمه ی آثار خود پیروانش رابه آماده سازی زمین برای ظهور آنحضرت تشویق و تحریص کرد. درسال 1264 ق درمجلس ولیعهد تبریزادّعای مهدویت نمودوبه فاصله ی کوتاهی بانوشتن توبه نامه از همه ی ادعاهای خود برگشت. در سال ۱۲۶۵ ق، شورش بابیها در ایران شروع شد و در پی وقوع 3 جنگ داخلی در قلعه ی طبرسی، زنجان و نی ریز فارس خسارات جانی و مالی فراوانی به ملّت ایران تحمیل شد و سرانجام مرحوم میرزا تقی خان امیرکبیر، به دستور ناصرالدین شاه تصمیم به سرکوبی آنان گرفت و در 28 شعبان۱۲۶۶ ق، علی محمد باب در تبریز اعدام شد و طبق وصیت وی میرزا یحیی صبح ازل، رهبری بابیان را بر عهده گرفت. از طرفی مرحوم امیرکبیر به سبب نقش مهم میرزا حسینعلی در شورشهای بابیان، از وی خواست ایران را به قصد عراق ترک کند. وی در شعبان ۱۲۶۷ ق به کربلا رفت و با قتل امیرکبیر در ربیع الاول ۱۲۶۸ ق و روی کار آمدن میرزا آقاخان نوری به ایران بازگشت. مدتی بعد (شوال ۱۲۶۸ ق)، ترور نافرجام ناصرالدین شاه پیش آمد و بار دیگر دستگیری و اعدام بابیها آغاز شد. میرزا حسینعلی برای مصون ماندن از دستگیری و اعدام، به مقرّ تابستانی سفارت روس در زرگنده ی شمیران پناه برد. او مورد حمایت سفیر روس قرار گرفت تا اینکه از سوی حکومت ایران، به بغداد تبعید شد و این شهر و شهرهای کربلا و نجف، مرکز فعالیت بابیها گشت.
مدیر مسئول وبگاه بهایی پژوهی با بیان اینکه میرزا یحیی که عموم بابیان او را جانشین باب میدانستند- هنگام ترور ناصرالدین شاه، به نورمازندران رفته بود، عنوان کرد: او، چهار ماه زودتر از برادرش (حسینعلی) مخفیانه وارد بغداد شده بود و حتی پس از ورود میرزا حسینعلی، وی بیشتر اوقات در خفا به سر میبرد. این مسأله سبب شدمیرزا حسینعلی گه گاه نزد خواص، ادعاهایی مطرح کند. وقتی این موضوع به گوش میرزا یحیی رسید، میرزاحسینعلی دو سال- با نام مستعار درویش محمد- بغداد را ترک کرد و به کوههای سلیمانیه نزد دراویش نقشبندیه ی عراق رفت و بعد از بازگشت به سوی برادرش (سال ۱۲۷۸ ق)، کتاب ایقان را در اثبات ادعای قائمیت باب نوشت و بر جانشینی میرزا یحیی تأکید کرد.
« اختلاف دو برادر و انشعاب در بابیت»
وی ادامه داد: از طرفی به سبب بروز برخی مشکلات و اختلافات میان بابیها و مسلمانان و اعتراض مردم به دولت عثمانی و به تبع آن به دولت ایران، دولت عثمانی -با هماهنگی دولت ایران- در اوایل سال ۱۲۸۰ ق آنان را از بغداد به استانبول و پس از چهار ماه، به ادرنه کوچ داد. همزمان با خروج بابیها از بغداد، میرزا حسینعلی، ابتدا در باغ نجیب پاشا در بیرون بغداد و سپس در ادرنه، زمزمه ی من یظهره اللهی سرداد. این ادعا سبب دیگری برای بروز اختلاف شد؛ عده ای از بابیها، طرفدار میرزا یحیی صبح ازل ماندند که به «ازلی» معروف شدند و عده ای به طرفداری از میرزا حسینعلی (بهاءالله) پرداختند که «بهایی» خوانده شدند. میرزا حسینعلی بهاء، رسماً بابیان را به آیین جدید خود دعوت کرد. او حتی نامهای به ناصرالدین شاه نوشت و درباره یوضعیت پیروان باب در مدت دوازده سال اقامت در بغداد و سه سال در ادرنه مطالبی نگاشت. در هر صورت، منازعات ازلی و بهائی در ادرنه شدت گرفت و اهانت و تهمت و حتی کشتار، رواج یافت. هر یک از دو طرف، اسرار یکدیگر را آشکار میکردند؛ میرزا حسینعلی کتابی به نام بدیع نوشت و جانشینی میرزا یحیی را انکار کرد و تهمتهای فراوانی نثار او کرد. سرانجام، حکومت عثمانی برای پایان دادن به این درگیریها، میرزا حسینعلی و پیروانش را به عکا در فلسطین و میرزا یحیی و یارانش را به ماگوستیا در قبرس فرستاد.
«شکل گیری بهائیت»
با ورود بهاءالله به عکا، حرکت اصلی بهائیت و شکلگیری آن آغاز شد. این شهر که بعدها با مرگ بهاءالله یک قداست کاذب یافت و قبله ی نماز بهائیان شد. تا جنگ جهانی اول، فلسطین جزء امپراطوری عثمانی بود و بهائیان در آن آزادی عمل نداشتند ولی پس از آن جنگ، با توجه به علاقه و پیوند بهائیان با صهیونیستها، فعالیت آنان بیشتر شد. بهائیان ایران را سرزمین موعود خود میدانند و با نفوذ خود در ایران -به ویژه در عصر پهلوی دوم که دوران طلایی بهائیت بوده- زمینه ی گسترش روابط ایران و اسرائیل پدید آمد. به طوری که وقتی بهائیان، سمتهای دولتی ایران را به دست آوردند – با حمایتهای آمریکا و لندن -رابطه بسیار نزدیکی با اسرائیل برقرار کردند که بر محور منافع مشترک، با داشتن دشمن مشترکی به نام مسلمانان بود.
« شروع رابطه علنی بهائیان و اسرائیل غاصب »
رابطه علنی و رسمی بهائیان و اسرائیل غاصب به بعد از جنگ جهانی اول بر میگردد و افرادی مانند عباس افندی، در جنگ جهانی اول، در عکا به جاسوسی برای انگلیس پرداختند. مأموران دولت انگلستان در خاک عثمانی به افرادی جاسوس و هماهنگ با نقشههای آنان- مبنی بر تحقق زمینه ی نفوذ و احیاناً ایجاد آشوب- بسیار نیاز داشتند. در اواخر جنگ جهانی اول – در شرایطی که عثمانیها درگیر جنگ با انگلیس بودند- آرتور جیمز بالفور در نوامبر ۱۹۱۷ م اعلامیه مشهور خود، درباره یتشکیل وطن ملی یهود در فلسطین را صادر کرد. جمال پاشا (فرمانده کل قوای عثمانی)، برای اعدام عبدالبهاء و نابودی مراکز بهایی در عکا و حیفا، تصمیم قطعی گرفته بود. منشأ این تصمیم، روابط پنهانی عبدالبهاء با انگلستان بود که این مطلب را شوقی افندی (جانشین عبدالبها) با صراحت بیان میکند:
جمال پاشا تصمیم گرفت عباس افندی را به جرم جاسوسی اعدام کند. ولی دولت انگلستان به حمایت جدی عباس افندی برخاست و وزارت امور خارجه وقت، جناب لرد بالفور دستور تلگرافی به جنرال آلنبی Allenby سالارسپاه انگلیس در فلسطین صادر و تأکید نمود که با جمیع قوا در حفظ و صیانت عبدالبهاء و عائله و دوستان آن حضرت بکوشند، پس از آن خدمات، عبدالبهاء از سوی ژنرال آلّنبی (فاتح انگلیسی قدس در جنگ اول جهانی) به لقب سِر (Sir) مفتخر شد و مدال قهرمانی نایت هود (Knighthood) را دریافت کرد.
منفرد تصریح کرد: پیش از این، عبدالبهاء در مکاتیب خود، از تسلط انگلستان بر خاک فلسطین ستایش کرده بود. تمام این حمایتها به این سبب بود که بهائیان مهره ی خوبی برای کمک به یهودیان در استقرار آنها در فلسطین بودند و میتوانستند با هم همکاری نزدیکی داشته باشند. با مرگ عباس افندی و دفن وی در حیفای اسرائیل (۱۳۴۰ ق)، این شهر نزد بهائیان تقدّس بیشتری یافت و مرکز تجمع آنان گشت. بعدها تشکیلات مرکزی بهائیت بنام بیتالعدل اعظم دراین شهرمستقرّشد، رهبری تمام مؤسسات و تشکیلات بهائیان را به عهده گرفت.
سفارتخانهها و کنسولگریهای انگلیس در کشورهای خاورمیانه، از مرگ رهبر بهائیان اظهار تأسف و همدردی کردند: وزیر مستعمرات حکومت پادشاه انگلستان مستر ونیستون چرچیل (Winston Churchill) به مجرد انتشار خبر مرگ عبدالبهاء، پیامی تلگرافی برای سر هربرت ساموئل (Sir Herbert Samuel) صادر کرد و از وی تقاضا نموده مراتب همدردی و تسلیت حکومت انگلستان را به جامعه ی بهایی ابلاغ نماید.
«بهائیان و تشکیل کشورنامشروع اسرائیل»
مدیر مسئول بهایی پژوهی خاطر نشان کرد: تشکیل کشور غاصب اسرائیل، در زمان حیات شوقی افندی، با جریانات جالبی شروع شده بود. برای دریافت اطلاعات کاملتر دراین رابطه بهتراست علاقمندان به جزوه ی شماره ی 9 نشرگوی با عنوان «بهائیت و اسرائیل» مراجعه و مطالعه نمایند.
رهبران بهائی ظواهر اسلامی را در سرزمین فلسطین رعایت میکردند؛ در نماز جماعت و جمعه شرکت میکردند و به هیچ وجه به یاران خود اجازه ی تبلیغ در سرزمین فلسطین نمیدادند. منافع بهائیت تنها در صورتی میتوانست محفوظ بماند که یا انگلستان به استعمار خود در فلسطین ادامه دهد یا صهیونیسم به عنوان حافظ منافع انگلستان و میراث خوار استعمار روی کار آید. در غیر این صورت، مرکز -به اصطلاح- جهانی بهائیت، دیر یا زود، به دست مسلمانان عرب فتح و به عنوان مرکز جاسوسی و دشمنی صریح با منافع ملی مسلمانان، برچیده میشد؛ از این رو، بهائیان در فلسطین و کشور اسرائیل برخلاف مصالح صهیونیسم سخنی نگفتند و در مسیر تحکیم روابط خود با صهیونیسم حاضر به همه گونه همکاری شدند. خلاصه اینکه به قول خانم روحیه ماکسوئل، همسر آمریکائی شوقی افندی: «بهائیت واسرائیل درحقیقت حلقههای یک زنجیر محسوب میشوند». جالب تر از همه اینکه به دستور بیت العدل اعظم بهائیان حقّ تبلیغ هیچ فرد یهودی رادر سرزمین اسرائیل وحتّی خارج از اسرائیل راندارند.
«اهمّ عقاید بابیّه و بهائیّه»
وی سپس خاطرنشان کرد: ما مسائل عمده تاریخی واعتقادی این دوفرقه را در نوشتارهای خودمان منعکس کردیم، از جمله اینکه سعی کردیم تضاد و رویارویی بابیت و بهاییت با اعتقادات مهدویت که شاخصه ی اصلی تداوم حیات تشیّع تا زمان ظهور امام عصر (عج) میباشد را نشان دهیم. بهاییان بیشترین تضادشان با اصل مهدویت است، چون مدعی هستند که یکی از دعاوی میرزا علیمحمد شیرازی مقام مهدویت بود. از اینرو بهائیان معتقدند از 170 سال پیش مبحث مهدویت در تاریخ تشیع به نقطه پایانی رسیده است ولذاآنها منکر وجود، حیات و امامت حضرت مهدی موعود (عج) هستند. در واقع زمانی که آنها با اصل مهدویت این چنین در تضاد و مخالفت باشند، بااصل ولایت فقیه هم که به حاکمیت تشیع در دوران غیبت امام عصر (عج) اختصاص دارد وازاصول مسلم غیرقابل تغییرقانون اساسی نظام جمهوری اسلامی است هم به طور طبیعی رو در رو خواهند بود.
«نفی ختم نبوت»
منفرد افزود: آنها حتی با خاتمیت پیامبر اسلام (ص) هم در تضاد هستند، چراکه مدعیاند، بعد از پیامبر اسلام 2 پیامبر دیگر هم به پیامبری رسیدند که هر کدام کتاب آسمانی داشتند و احکامی را جاری و جایگزین احکام اسلام کردند. در نقد این ادعا که به بحث خاتمیت مربوط است و دلایل کافی هم از جهات عقلی و هم نقلی برای اثبات این اعتقاد مسلمین وجود دارد، ما در کتاب «فرجام فرخنده» به تفصیل این اصل را با یک سبک کاملاً متفاوت با کتابهایی که تا به حال در بحث خاتمیت نوشته و منتشر شده است، بررسی نمودیم.
وی با اشاره به احکام این فرقه، عنوان کرد: در بررسی احکام این دو فرقه هم در مقالات متعددی ثابت کردیم احکامی که اینها مدعی هستندومغایراحکام اسلامی است، به هیچ وجه نه تنها برای بشریت امروز که حتی برای مردم 170 سال پیش نیز قابل پذیرش نبودند. جالب اینکه این احکام در کتابهایی، به عنوان کتب آسمانی، از آنها یاد میشود که کمترین نسخه از آنها در اختیار پیروانشان قرار میگیردواین پیروان از اینکه نخستین رهبرشان چنین احکامی صادر کرده، شرمنده میشوند. از جمله اینکه علیمحمد باب (پایه گذارفرقه بابیه) دستور داد تمام کتابها و کتابخانهها را بسوزانند و خراب کنند و غیر بابیها را بکشند واموال آنهارامصادره نمایند وبقاع متبرکه را تخریب نمایند. اینها احکام مترقی این فرقه اولیه است. در فرقه بعدی که بهاییه است، احکامی وجود دارد که با تعالیم مورد ادعا، در تضاد است. به عنوان مثال در برابر شعار تساوی حقوق زنان ومردان، احکام این فرقه در عدم تساوی حقوق زن و مرد، روشن؛ گویا و قابل ارائه است که نشان میدهد این احکام کاملاً با آن شعارها و ادعاها ناسازگار است.
«تحریف و نقل نادرست آیات قرآن»
مدیرمسئول بهایی پژوهی همچنین با اشاره به یکی از انحرافات این فرقه نوظهور گفت: تحریف پاره ای ازآیات کتابهای آسمانی دیگر اقدامات این فرقه در تقابل با اسلام است. تحریف آیاتی از قرآن کریم که در نوشتههای رهبران آنها آمده، از جمله تحریف آیه 210 سوره بقره برای اثبات قائمیت علیمحمد باب که در هیچ قرآن دیگری در جهان وجود ندارد، اینها نشانههای ضعف این فرقه ی مدعی دین جدید است.
منفرد درادامه به فعالیتهای برون مرزی این فرقه اشاره و عنوان کرد:
تحرکات اجتماعی و سیاسی بهاییان در خارج از کشور علیه نظام جمهوری اسلامی، از دیگر موارد دشمنی آنهاست. نمایندگان جامعه ی بهائی در سازمانهای بین المللی فعّال درزمینه ی حقوق بشر، با ارائه ی شواهدی از نقض حقوق بشر اقلیتهای مذهبی وقومی در ایران به گزارشگران سازمان ملل، از جمله احمد شهید برای تهیه این گزارشات علیه ایران، سهم کاملاً روشن و صریحی داشتند.
آنها در زمینههای اجتماعی هم سعی در موجه جلوه دادن خود دارند و همواره ادعای عدم برخورداری ازحقوق شهروندی در ایران را مطرح میکنند و البته به این وسیله توانستهاند عده ای از روشنفکران کشور را به خودشان جلب کنند و از حمایتهای ویژه آنان بهره مند شوند.
منفرد در پایان خاطر نشان کرد: این موارد کلیاتی است که در معرفی این فرقه میتوان ذکر کرد که باید در محکومیت و مقابله با آنان، دلایل و شواهد لازم و اسناد و مدارک دقیق ذکر شود که تعدادی از این شواهد در کتابهایی که ما با استفاده از منابع رسمی و مورد قبول خود این فرقه، منتشرکرده ایم و هیچ گونه تناقضی با اسناد رسمی آنها ندارد، ذکر شده است.
وی با اشاره به بخشی ازجزوات منتشر شده ازسوی این مؤسسه، آنها را به ترتیب ذیل دسته بندی نمود:
در بخش تاریخ: جزوات شماره ی 1 (پیدایش)،2(جای پای تزار)،3(پیراستعمار)،9(بهائیت واسرائیل)
در موضوع مهدویت: جزوات شماره ی 5(مهدی ستیزان)،6(مهدویت آرمان آسمانی)،16(ومن یک منتظرم)
در موضوع خاتمیت: جزوات شماره ی 14،13،12،11 و کتاب فرجام فرخنده
در موضوع خاطرات مهتدیان: جزوه ی 8(خاطرات مرحوم صبحی) وکتاب نشیب وفراز (یادداشتهای مرحوم سرهنگ ثابت راسخ)
در موضوعات تحقیقی: جزوات شماره ی 4(خدای عصر ارتباطات)،7(برمدار حقیقت)10(وقتی همه برمی خیزند)،15(بشارت موهوم) و کتابهای: گوهر محیط (مجموعه ی مقالات مرحوم استاد محیط طباطبائی)، مساٌله ی مشروعیت و آئین بهائی و آرمان ادیان (دو مناظره ی مکتوب)