دیپلماسی عمومی بریتانیا در ایران

(توضیح مهم مقدماتی: نسخه اول این مقاله بیش از دو سال قبل و پیش از آغاز به کار تلویزیون فارسی بی سی نوشته شده و اکنون به مناسبت هفتاد سالگی بی بی سی فارسی مجددا منتشر می شود. از آن زمان نگارنده سه مقاله دیگر در دست تهیه و تحقیق دارد با عناوین: “بی بی سی و انقلاب ایران”، “تعامل بی بی سی و دستگاههای امنیتی بریتانیا” و “کارنامه تلویزیون فارسی بی بی سی” که نخست به طور جداگانه منتشر خواهند شد و سپس به نسخه نهایی مقاله حاضر افزوده و با برخی مطالب حاشیه ای مرتبط به صورت یک کتاب منتشر خواهد شد.)

نقد و بررسی سابقه و عملکرد سرویس جهانی بی بی سی و بخش فارسی آن بدون توجه به مفهوم و اهداف برنامه های دراز مدت دیپلماسی عمومی (Public Diplomacy)دولت بریتانیا در ایران و خاورمیانه امکان پذیر نیست. تاکنون چند گزارش کوتاه و بلند بیش و کم ارشمند درباره بخش فارسی سرویس جهانی بی بی سی منتشر شده که اغلب آن‌ها از جانب همکاران سابق یا کنونی این موسسه نوشته شده‌اند.[1] این مقاله گزارشی کوتاه از یک تحقیق مفصل تر در دست انجام درباره دیپلماسی عمومی بریتانیا در ایران با مطالعه موردی سرویس جهانی بی بی سی و رویکرد بخش فارسی آن در قبال ایران است. 

از سوی دیگر عدم دسترسی عمومی به آرشیو سرویس جهانی بی بی سی در لندن و عدم انتقال بسیاری از اسناد آن به آرشیو ملی بریتانیا که اقدامی غیرمعمول است، این نکته که بسیاری از پرونده های موجود درباره بی بی سی در آرشیوهای عمومی مختلف در بریتانیا همچنان توقیف بوده و در اختیار محققان قرار نگرفته‌اند و همچنین فقر تاریخ شفاهی و ثبت و ضبط خاطرات در بین ایرانیان و بریتانیایی های مطلع و مرتبط با بی‌بی‌سی فارسی، کار را بر پژوهشگران مستقل در این باره دشوار ساخته‌اند.

دیپلماسی عمومی 

بنا به تعاریف مرسوم در علم روابط بین المللی، دیپلماسی عمومی (به تعبیر دیگر، دیپلماسی مردمی و یا به تعبیر حسام الدین اشنا دیپلماسی مردم محور[2])، در مقابل دیپلماسی استاندارد یا مرسوم مطرح شده و اصطلاحی است که از اواسط دهه 1960 میلادی و در هنگامه جنگ سرد در آمریکا و دیگر کشورهای بلوک غرب مطرح شد. مفهوم کلی دیپلماسی عمومی برقراری روابط حسنه دولت‌ها با ملت ها به جای روابط بین دولت‌ها و در جهت فتح قلوب و اذهان عمومی همه یا بخش های انتخاب شده ای از مردم کشورهای هدف از طریق سیاست‌های فرهنگی و اجتماعی است.[3]

تعریف رسمی پایگاه رسمی اینترنتی وزارت امور خارجه و مشترک المنافع بریتانیا از دیپلماسی عمومی، “دست یابی به اهداف سیاسی از طریق کار با عموم مردم در کشورهای خارجی” است. [4]یک تعریف رسمی جدیدتر از دیپلماسی عمومی بریتانیا این گونه است: “کار برای رسیدن به اهداف نفوذ کردن مثبت در دیدگاه های افراد و سازمان‌های خارجی نسبت به بریتانیا و همکاری آن ها با بریتانیا”.[5] 

تاریخ نویسی مرسوم و کلاسیک معاصر، دولت آمریکا[6]و “آژانس اطلاعات ایالات متحده” را بنیان‌گزار دیپلماسی عمومی در جهان می‌داند.[7]این سیاست آمریکا در ایران نیز کارکردی نسبتا جدی و دراز مدت داشته که با وجود اهمیت بسیار، از حوصله و محدوده بحث این نوشته مختصر خارج است.[8] 

حکومت بریتانیا و سابقه کار بر روی افکار عمومی در ایران 

اگرچه مبحث دیپلماسی عمومی به مفهوم رسمی غربی آن در ایران امری نسبتا جدید و دارای سابقه ای حداکثر چهل ساله است، ولی سیاست‌های مشابه این مساله توسط مقامات بریتانیا در ایران از ابتدای قرن نوزدهم با آغاز جدی و بی وقفه مناسبات دیپلماتیک دو کشور شروع و به خصوص از نیمه آن سده با استقرار دوایر مختلف دیپلماتیک بریتانیا در شهرهای مختلف ایران گسترش یافت.[9]

به طور کلی بیشترین حجم ارتباطات غیرمتعارف ماموران بریتانیایی در عصر ما قبل دیپلماسی عمومی لندن در ایران، در فاصله نیمه قرن نوزدهم تا نیمه قرن بیستم، یعنی از زمان فعال شدن دیپلماسی بریتانیا در منطقه تا کودتای 28 مرداد 1332 و تقسیم تدریجی نفوذ بریتانیا در ایران با آمریکا بوده است. در این دوره که حدود یک سده به طول انجامید، در تهران و دیگر ولایاتی که دیپلمات های بریتانیایی در آن مستقر بوده یا رفت و آمد داشتند با مردم عادی و شخصیت های غیردولتی مراوده و ارتباط مداوم داشتند.

این مراودات عمدتا از دو محور جداگانه ولی هماهنگ صورت می‌گرفت: از یک سو در تهران از طریق “دبیر شرقی” یا “کنسول شرقی” (Oriental Secretary) یا [10](OrientalCounsellor) و همکارانش که مامور تماس با افراد مختلف حایز اهمیت در ایران و به ویژه پایتخت بودند و از سوی دیگر در ولایات از طریق کنسول‌ها، کنسولیارها و ماموران محلی آنان. در ولایات ارتباط ماموران محلی بریتانیا با ایرانیان گسترده تر بود. از طریق انبوه مکاتبات متقابل موجود به زبان های فارسی و انگلیسی بین اتباع ایرانی و دیپلمات‌های بریتانیایی می توان به روابط گسترده اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و حتی شخصی آنان در یک دوره طولانی دست کم صد ساله پی برد.[11]

این مکاتبات شامل مواردی چون خبرچینی، تقاضای حل و فصل مشکلات از راه‌های غیرعادی، شکایت از مسئولان و چهره های صاحب نفوذ داخلی و خلاصه تقاضای بازکردن گره های ناگشوده به دست ماموران بریتانیایی و همکاران محلی ایرانی آنان است. باور کلی در سده های نوزده و بیست این بود که کنسول‌ها یا دبیران شرقی سفارت بریتانیا در ایران از اقتدار و نفوذ بسیاری در بین ایرانیان برخوردارند و معمولا مستقیم یا غیرمستقیم با دوایر نظامی و امنیتی کشور خود مرتبطند.

مشهورترین مورد از این افراد “آلن چارلز ترات/ Alan Charles Trott” است که در سالهای اولیه پس از شهریور 1320 نخست در ولایات جنوبی و مرکزی ایران به عنوان کنسول و سپس در تهران به عنوان دبیر شرقی کار کرد و سر ریدر بولارد سفیر پیشین لندن در تهران، در خاطرات خود از وی به عنوان یکی از عناصر مهم دیپلماسی بریتانیا در ایران یاد کرده[12]و حتی شرکت سیما فیلم نیز اواخر سال گذشته و اوایل امسال در حال ساخت فیلمی مستند داستانی با عنوان “مستر ترات” برای صدا و سیما بوده که ظاهرا از آخر بهار امسال در مرحله ارزیابی برای پخش در یکی از شبکه های تلویزیونی قرار دارد.[13]

بعدها نیز دیگر مقامات امنیتی-دیپلماتیک بریتانیا در ایران راه ترات را ادامه دادند که از میان شناخته شده ترین آنان در سال های 1329 تا 1332 می توان به “رابین (رابرت چارلز) زینر/Robin Zaehner” (1974-1913) شرق شناس مشهور دانشگاه آکسفورد[14] و “سام فال/ Sam Falle”[15] نظامی و دیپلمات ارشد پیشین یاد کرد.

یکی از مهم ترین موارد ارتباط مقامات دیپلماتیک بریتانیا با ایرانیان در تهران و برخی دیگر از شهرها را می توان در ماجرای بست نشینی در باغ تابستانی سفارت آن کشور در قلهک در تابستان 1285 دید که عملا برای مدتی چه از طریق بست نشینی مردم و چه از طریق انتقال تلگراف‌ها، مقامات محلی دیپلماتیک بریتانیا برای مدتی واسطه انتقال پیام مشروطه خواهان ایرانی به دیگران شدند.[16] 

از این نظر و با توجه به دامنه فعالیت های متعارف و نامتعارف دیپلمات‌های محلی بریتانیا در ایران، شاید بتوان لندن را پیشگام دیپلماسی عمومی دولت های سلطه جوی خارجی در تاریخ ایران و احتمالا دیگر کشورهای خاورمیانه حتی پیش از رایج شدن اصطلاح و سیاستی مشخص با این نام دانست. 

ابزارهای کنونی دیپلماسی عمومی بریتانیا 

شیوه های اجرایی دیپلماسی عمومی بریتانیا در ایران و دیگر کشورها در سال‌های قبل از جنگ جهانی دوم در طول دهه های اخیر دچار تغییر و تحولات بسیاری بوده و از راه های مختلفی اعمال می شدند. در سال 2004 وزرای خارجه و دارایی بریتانیا به طور مشترک کمیسیونی به ریاست لرد “پاتریک کارتر”[17]را مامور بررسی و بازنگزی اساسی در سیاست‌های دیپلماسی عمومی آن کشور کرد. نتیجه و خلاصه آشکار این تحقیق که در سال 2005 در قالب یک جزوه 77 صفحه ای منتشر شد، در عمل در سال های اخیر به راهنمای اجرایی و دستورالعمل دیپلماسی عمومی نوین بریتانیا در قرن بیست و یکم تبدیل شده است.[18]

در واقع سیاست‌گران و سیاست‌گزاران بریتانیایی پس از چند دهه دریافته بودند که بدون یک بازنگری اساسی در برنامه های سنتی مرسوم دیپلماسی عمومی خود قادر به رقابت با دیگر قدرت های حاضر این صحنه در جهان امروز نخواهند بود. از زمان تدوین و انتشار گزارش لرد کارتر به بعد، بخش دیپلماسی عمومی در کمیسیون سیاست خارجی پارلمان بریتانیا نیز فعال و به طرز قابل ملاحظه ای بیشتر از گذشته موجب تعامل قانون‌گزاران آن کشور با سرویس جهانی بی بی سی و بریتیش کانسل و مسئولان آن موسسات در جهت دگردیسی و پوست اندازی آن دو نهاد سنتی و رسمی شده است.[19] 

وزارت خارجه بریتانیا محورهای اساسی کنونی دیپلماسی عمومی این کشور را این گونه اعلام کرده است: یک- سرویس جهانی بی بی سی[20]، دو- بریتیش کانسل (شورای فرهنگی بریتانیا)[21]، سه- شبکه خبری ماهواره ای “بی.اس.ان” (بریتیش ستلایت نیوز)[22] و چهار- سازمان نمایشگاه های فرهنگی و تجاری بین المللی بریتانیا.[23] بدیهی است که در این مختصر مجال بررسی همه این موارد وجود ندارد و تنها اندکی به سرویس جهانی بی بی سی و بیشتر به بخش فارسی آن پرداخته خواهد شد. 

سرویس جهانی بی بی سی: 

چند ماه پس از پایان یافتن جنگ جهانی اول، اولین سرویس عمومی اطلاع رسانی بی سیم به نام رادیو در مارس 1919 در بریتانیا آغاز به کار کرد، ولی مسئولان آن کشور تا اواخر سال 1932 به تاسیس یک رادیوی بین المللی احساس نیاز نکردند. بخش بین المللی شبکه بی‌بی‌سی در دسامبر 1932 با عنوان “سرویس امپراتوری بی بی سی” (BBC Empire Service) به زبان انگلیسی و عمدتا برای جذب مخاطبان انگلیسی زبان خارج از مرزهای آن کشور آغاز به کار کرد، نامی پرابهت که امروزه مسئولان این شبکه ترجیح می دهند تا به فراموشی سپرده شده و نام جدید سرویس جهانی بی بی سی را از سال 1988 جایگزین آن کرده اند. 

سایت رسمی اینترنتی شبکه بی بی سی در تشریح این نام قدیمی چنین توجیه می‌کند که این نام نه برای پیشبرد اهداف امپریالیستی که برای “متحد کردن مردم انگلیسی زبان کشوری که در آن زمان امپراتوری بریتانیا نامیده می شد” انتخاب شده بود.[24] این سرویس در فاصله چند سال به خصوص به دلیل شرایط نزدیک به آغاز جنگ جهانی دوم و نیاز به تبلیغات و تاثیرگذاری بر مردم کشورهای متخاصم دایره فعالیت خود را از زبان انگلیسی به دیگر زبان ها گسترش داد. در سال 1938 و چند ماه قبل از آغاز جنگ جهانی دوم بخش های عربی و اسپانیولی بی بی سی جهانی آغاز شدند [25] 

از ابتدای تاسیس سرویس جهانی و بخش فارسی آن تاکنون، این شبکه در بین مخاطبان خود در ایران و دیگر کشورهای فارسی زبان با دو تلقی متفاوت و حتی متنافر مواجه بوده است: یکی به عنوان رسانه ای وابسته و پیوسته به وزارت خارجه بریتانیا یا یک امکان جهانی برای گسترش جریان آزاد رسانه ای. این تقابل به خوبی در تاریخ رسمی بی بی سی به قلم اندرو واکر مشاهده می شود. وی در حالی که از قول مقامات دولت برمه این شبکه را “آسمانی پر از دروغ” ذکر کرده، خود در واکنش به این اتهام، سرویس جهانی و به تبع آن، کتاب خود را “یک آسمان پر از آزادی” نامیده است.[26]

در واقع از همان ابتدای تاسیس در منشورها و اساس نامه های مختلف سرویس جهانی مسئولان ارشد اجرایی بریتانیا از جمله دستورالعمل مصوب کلمنت اتلی نخست وزیر وقت در سال 1946، ضمن تاکید بر ضرورت توجه این رسانه به ضرورت پیروی از سیاست های امپراتوری و منافع ملی آن کشور در انجام کار خود مستقل عمل کنند.[27] 

این استقلال عمل در امور روزمره را درباره شبکه های داخلی بی بی سی تا حدی می توان پذیرفت، چرا که بودجه هنگفت این شبکه ها از مالیات مستقیم و سالانه مردم با نام “لایسنس فی/ مالیات تلویزویون” تامین می‌شود[28]، ولی بودجه سرویس جهانی مستقیما از سوی وزارت خارجه آن کشور تامین شده و بخش جهانی رسما از نظر اداری زیر مجموعه و تحت دستگاه دیپلماسی لندن محسوب می‌شود و سیاست‌های کلان آن مرتبا به شکل مستقیم یا غیرمستقیم تحت نظارت مسئولان دولتی یا نمایندگان آنان قرار دارد. مسئولان بی بی سی در شرایطی اصرار بر استقلال سرویس جهانی خود دارند که برای تصویب و اجرای برنامه های مختلف خود نیازمند ارایه برنامه های خود به مسئولان قانون‌گذاری و اجرایی بررسی و تایید مستقیم پارلمان از طریق بخش دیپلماسی عمومی کمیسیون خارجی و وزارت خارجه آن کشور هستند. 

در یک گزارش مجلس اعیان بریتانیا در بررسی منشور پیشنهادی سرویس جهانی در دوره پارلمانی سال های 2005-2006 چنین آمده است: “از زمان تاسیس سرویس جهانی بی بی سی، استقلال آن اساس توفیق آن بوده است. با این همه به دلیل آن که وزارت امور خارجه و مشترک المنافع اداره تامین کننده مالی سرویس جهانی است، روابط رسمی بین آن [سرویس جهانی بی بی سی] و دولت علیاحضرت ملکه وجود دارد. توافق رسانه ای[29]بین بی بی سی و وزارت خارجه تعیین کننده اهداف راهبردی سرویس جهانی بی بی سی است. این [توافق] سرویس جهانی بی بی سی را متعهد می سازد که برنامه های تولید و پخش شده و اولویت های رسانه ای خود را بر اساس قراردادش با وزارت خارجه تنظیم کند. همچنین وزارت خارجه نقش تصمیم گیرنده‌ای درباره شیوه کارکرد سرویس جهانی بی بی سی خواهد داشت…[30] 

این تعامل از آن زمان تاکنون با تغییر و تحولات جزیی ادامه داشته و همواره بخش مشخصی در وزارت خارجه بر سیاست های میان مدت و دراز مدت بی بی سی جهانی نظارت داشته و دارد. برای نمونه سر “نیکلاس برینگنتون” دیپلمات شرق شناس سالخورده بریتانیایی خود سال ها در اوایل و اواسط خدمت خود نماینده ناظر و رابط وزارت خارجه با سرویس جهانی بوده که در این باره خاطرات چندی را برای نگارنده نقل کرده و جزییات دیگر این تعامل نیز در اسناد موجود در آرشیو ملی بریتانیا و آرشیو سرویس جهانی قابل پی گیری است. 

نکته قابل توجه دیگر در نقد و بررسی سرویس جهانی بی بی سی این است که حتی اگر آزادی و استقلال عمل مسئولان و کارکنان این شبکه از وزارت خارجه را هم جدی بگیریم، باز هم بر اساس تجربه و اطلاعات موجود می توان چنین گفت که تاسیس کل این شبکه و بخش های مختلف مربوط به زبان های گوناگون آن، دقیقا بر اساس اهداف آشکار و نهان بین المللی و فرامنطقه ای وزارت خارجه بریتانیا بوده و این مساله بیشتر از هر قسمت دیگری درباره زمان تاسیس بخش های سه گانه فارسی صادق است که بعدا به آن پرداخته خواهد شد.

تاسیس بخش فارسی سرویس جهانی بی بی سی 

بیشتر محققان، حتی مورخان رسمی و غیررسمی بی بی سی، ابایی از ذکر این نکته ندارند که تاسیس بخش فارسی رادیوی بی بی سی در اصل برای خنثی کردن فعالیت های تبلیغاتی بخش فارسی رادیو برلین بر مخاطبان ایرانی و تحت فشار قرار دادن رضا شاه پهلوی در پیروی از سیاست های جنگی متفقین و در مرحله بعد توجیه اشغال نظامی ایران توسط نیروهای نظامی بریتانیا و اتحاد جماهیر شوروی صورت گرفت.[31] 

تاسیس بخش فارسی بی بی سی تقریبا از ابتدای جنگ مورد نظر مقامات لندن بود. ظاهرا نخستین بار پیشنهاد و ضرورت این امر از سوی بولارد در گزارشی به تاریخ 29 دسامبر 1939 (سه ماه پس از آغاز جنگ) به لندن ارسال شد. این پیشنهاد چهل روز بعد در نهم فوریه 1940 از سوی لندن تایید و به بولارد ابلاغ شد که وزارت خارجه و خزانه داری بودجه لازم برای تاسیس بخش فارسی را مهیا کرده اند.[32] 

پیش از تاسیس رادیوی فارسی بی بی سی، از سوی سفارت بریتانیا در تهران و به ویژه دوشیزه “آن کاترین لمبتون (2008-1912)”[33] وابسته مطبوعاتی آن، مکررا در گزارش های خود به لندن از تداوم و افزایش نفوذ تبلیغاتی آلمان نازی در میان مقامات و مردم ایران و ضرورت ایجاد نوعی ابتکار عمل در ماشین تبلیغات جنگی لندن از قبیل ترجمه اخبار و تفسیرهای جنگی سخن گفته می گفت.[34] 

در آخرین روزهای دسامبر سال 1940 (دوم دی ماه 1319) ، پانزده ماه پس از آغاز جنگ جهانی دوم و در هنگامه برنامه ریزی متفقین برای حمله نظامی به ایران (هشت ماه قبل از سوم شهریور 1320 و اشغال ایران) ، بخش فارسی رادیو بی بی سی آغاز به کار کرد.[35] این در حالی بود که “ویکتور گلدنینگ” نخستین رییس بخش فارسی با توصیه و نظارت مستقیم “راجر استیونسون” رییس وقت بخش شرقی وزارت خارجه بریتانیا و سفیر بعدی آن کشور در تهران به سمت خود برگزیده شد.[36]

بی بی سی با درس گرفتن از تجربه بهرام شاهرخ و دیگر همکاران ایرانیش در تاسیس بخش فارسی رادیو برلین، بنای بخش تازه تاسیس فارسی خود را با کمک چند ایرانی قرار داد که از آن میان دو نفر شاخص تر از بقیه بودند: حسن موقر بالیوزی[37] و مجتبی مینوی[38]. هم بالیوزی و هم مینوی به نوعی افرادی دارای دیدگاه ها و اغراض خاص دینی یا سیاسی بودند که بر خلاف ادعای بی بی سی در بی طرفی رسانه ای، نوشته ها و محصولات رادیویی آنان را دچار شبهه پیش داوری می کرد. 

مینوی اما به دلایل سیاسی و احتمالا بر اثر سعایت و پاپوش های مرسوم در اواخر دوره سلطنت رضاشاه پهلوی قادر به بازگشت به ایران نبود. به قول فرزند مینوی، سعایت بد خواهان، سفر نه ماهه تحقیقاتی او را به اقامتی 15 ساله در لندن تبدیل کرد. 

در واقع چه در مساله دخالت وزارت خارجه در تعیین رییس بخش فارسی و چه در گزینش یک رهبر بهایی سرشناس ، بی بی سی نشان داد که تا چه حد از ادعای بی طرفی خود به دور بوده است. برخی از کارکنان این شبکه معتقدند همه این موارد استثنایی و محصول دوران خاص و تکرار نشدنی جنگ جهانی دوم بوده و نمی توان حکم قاعده بر آن ها نهاد. ولی تجربه نشان داده که چه در مساله تاثیرگذاری بهاییان در سیاستگزاری بخش فارسی، چه در مورد جذب ناراضیان مستاصل سیاسی ایرانی و چه در مورد مداخلات وزارت خارجه بریتانیا با بازنگری ها و فراز و فرودهایی، حکایت همچنان باقی است که بعدا در حد امکان به آن ها اشاره خواهد شد. 

لازم به ذکر است که در این جا بحث من مطلقا ربطی به مجاز بودن استفاده از ناراضیان سیاسی در یک رسانه بین المللی و سمت گیری خاص سیاسی و ایدئولوژیک آنان و یا رد و تایید پیروی از آموزه های بهاییت ندارد، بلکه مساله مغایر بودن استفاده از افراد عالی رتبه، متعصب و دارای دیدگاه ها و پیش داوری های سیاسی یا دینی با موازین ادعایی سرویس جهانی در رعایت بی طرفی در اخبار و گزارش های خود و استفاده از برنامه سازان عاری از اغراض و پیش فرض های شخصی است که بعدا به آن اشاره خواهم کرد. 

این بحث همچنین ناقض حق بهاییان عادی برای استخدام در هیچ موسسه‌ای از جمله بی بی سی نیست و همچنین نافی مخالفت من با تبعیض و آزار بهاییان در ایران هم نمی‌باشد. 

مساله جذب و گزینش مینوی به عنوان یک ادیب آشنا به تحولات جاری و روز کشور هدف تبلیغات، برای تاسیس بخش فارسی بی بی سی و به خصوص استارت اولیه آن امری مهم و سرنوشت ساز بود. تا جایی که در یک گزارش محرمانه درباره این گزینش چنین تبت شد: “اکنون برای راه اندازی بخش فارسی آماده ایم.”[39] 

مینوی تنها ادیب ناراضی ایرانی مقیم زمانه جنگ جهانی در لندن نبود که در اوایل کار بخش فارسی به استخدام رادیوی بی بی سی درآمد، دیگر افرادی نیز در این دوره با مینوی همکاری داشتند که از مهم ترین آنان می توان به مسعود فرزاد[40] و مجدالدین میرفخرایی (گلچین گیلانی)[41] اشاره کرد. از این میان مینوی و فرزاد در سال های آغازین جنبش ملی شدن صنعت نفت از بی بی سی جدا شدند و به راه های جداگانه ای رفتند. مینوی به تهران بازگشت و به استخدان دانشگاه درآمد، فرزاد به افامت خود در لندن و پی گیری کارهای ادبی و پژوهشی خود و بعدها کارمندی محلی سفارت ایران پرداخت و میرفخرایی نیز به عنوان مترجم، کارمند محلی و مشاور پزشکی به استخدام سفارت ایران در لندن درآمد. 

یکی از نکات قابل توجه در تاریخ بخش فارسی بی بی سی که نگارنده طی سال های اخیر در موارد بسیاری با آن مواجه بوده و یا دریافته این است که اغلب محققان و نویسندگان ایرانی که در بخشی از زندگی خود به دلایل مختلف سیاسی یا اقتصادی، چه با نام و چه بدون نام تن به همکاری تمام وقت با بی بی سی داده اند علاقه ای به ذکر این نکته در کارنامه، خاطرات و بیوگرافی خود نداشته و یا از آن با افتخار و به نیکی یاد نکرده اند.[42] 

اگرچه این دسته از نویسندگان و نخبگان ایرانی که در برهه هایی از زندگی خود با بخش فارسی بی بی سی همکاری داشته اند اغلب تاثیر به سزا و انکار نشدنی در مقبولیت کیفی و ارایه برنامه داشته اند، ولی کمتر اثری از آنان در تاثیرگذاری های کلان، میان مدت و یا دراز مدت آن شبکه یافت می شود و به گفته یکی از همین دست افراد در مصاحبه با نگارنده، “با سوء استفاده از استیصال مالی و سیاسی و بعضا مشکلات مهاجرتی، برخلاف شعارهای بی بی سی از توانایی های آنان استفاده ابزاری شده است. 

برعکس، در مواردی دریافته می شود که این دست افراد که برخلاف دیگران، به طور کامل جذب بدنه اصلی اداری و اجرایی دایمی بی بی سی نشده بودند در مواردی زیر ذره بین مقامات سیاسی و امنیتی بریتانیا قرار داشتند که نمونه دقیق و طولانی آن را می توان در ماجرای دوازده سال تعقیب و عملیات پنهانی سازمان “ام.آی.فایو” سازمان امنیت داخلی بریتانیا درباره مسعود فرزاد و پرونده سازی علیه او (از ابتدای 1943 تا پایان 1954) به گمان همکاری وی با برادرش هومان (همایون) فرزاد[43] که مترجم و همکار چتربازهای آلمان هیتلری در ایران در جنگ جهانی دوم بود، پیدا کرد.[44] 

یکی از مواردی که چه مسئولان سرویس جهانی بی بی سی و چه گزارشگران تاریخ بخش فارسی آن، خواسته یا ناخواسته، از کنار آن گذشته و یا آن را بسیار کم رنگ نشان داده اند حضور و تاثیر انکار نشدنی حسن موقر بالیوزی (1980- 1908) و دیگر بهاییان در یک دوره طولانی در سطوح جدی و سیاستگزاری این رسانه است. 

بالیوزی نخستین کسی بود که در ابتدای تاسیس بی بی سی فارسی از آن رادیو برای مخاطبان سخن گفت.[45] وی از اعضای خاندان افنان و از اقوام نزدیک میرزا علی محمد باب و فرزند محمد علی (محمود) موقرالدوله بالیوزی حاکم پیشین بوشهر و وزیر فواید عامه و تجارت در کابینه کودتای سید ضیاءالدین طباطبایی در اواخر 1299 و اوایل 1300 شمسی بود.[46] بالیوزی در شرایطی به استخدام بی بی سی درآمد که چند ماهی قبل از آن به عضویت مجمع ملی بهاییان موسوم به رضوان درآمده بود. 

بالیوزی چند سال بعد از تاسیس بخش فارسی، به عنوان نزدیک ترین مشاوران “شوقی افندی ربانی” آخرین رهبر شناخته شده بهاییان جهان، در سال 1956 به عنوان به اصطلاح یکی از ایادی امرالله، به قول پیروان آن کیش، منصوب شد که به منزله عضویت در بالاترین شورای اداری و دینی بهاییت است. (تقریبا معادل کاردینال ارشد در مذهب کاتولیک) بالیوزی علاوه بر نگارش حدود ده اثر با موضوع تاریخ و تبلیغ بهاییت، سال ها رییس “محفل ملی معنوی بهاییان” جزایر بریتانیا بود که این سمت به منزله ریاست کل اداری و اجرایی بهاییان بریتانیا محسوب می شد.[47] وی در طول حدود دو دهه کار در بی بی سی فارسی عملا به یکی از افراد کلیدی و به شدت تاثیرگذار این شبکه تبدیل شد.[48] 

بالیوزی در این مدت با همه قوا هم به امور رسانه اشتغال داشت و هم به امورات دینی خود تا از این طریق نشان دهد که مسئولان بی بی سی دست کم در مورد بخش فارسی چندان نگران عمل به منشور خود درباره ضرورت حفظ بی طرفی و خودداری دبیران، تهیه کنندگان و کارکنان خود در زمینه سیاسی و دینی نیست.[49] 

حضور چشمگیر بهاییان در سطوح مختلف سرویس جهانی بی بی سی از مدیریت های کلان آن شبکه به پایین ضمن تاثیرگذاری های نامحسوس پنهان خود در لایه های زیریرن این شبکه، گاه نمودهای آشکاری نیز داشته که از آن میان می توان به مصاحبه کاملا تبلیغاتی و فرمایشی با “مری مکسول” (ملقب به روحیه خانم) بیوه شوقی افندی رهبر سابق بهاییان، در تاریخ 18 آگوست 1981 اشاره کرد.[50] 

تهیه رپرتاژ اگهی های گزارش گونه منحصر به سال های گذشته در بی بی سی نبوده و انتشار اخبار و گزارش های متعدد در این موضوع نشان دهنده تدوام این سیاست و استفاده از کارت بهاییت علیه ایران است. در این باره برای نمونه می توان به مجموعه گزارش هایمتعدد جانبدارانه و آگهی گونه خبرنگاران اعزامی بخش فارسی در اسراییل و درباره مراکز مختلف بهایی در عکا و دیگر سرزمین های فلسطینی اشاره کرد. در این مطالب، گزارشگران اعزامی بخش فارسی حکومت ایران را بهایی ستیزی و یهودی ستیزی متهم کرده اند.[51] 

با بررسی موضوعات، عناوین و محتوای این قبیل نوشته ها تعجب نخواهیم کرد اگر بدانیم که همه گزارشگران اعزامی و تهیه کنندگان این قبیل آگهی های گزارش گونه به سرعت راه ترقی را در بی بی سی فارسی پیمودند و همه آن ها در تحولات اخیر این شبکه ارتقای رتبه یافته و از هم اکنون جایگاه بالایی در تلویزیون در آستانه تاسیس آن یافته اند. 

در هر حال بی بی سی فارسی از ابتدای تاسیس خود تا پایان تابستان 1320 کارزار تبلیغاتی بی وقفه ای را در سه جبهه صورت می داد: بدبین کردن ایرانیان نسبت به آلمان هیتلری و متحدانش، ایجاد بدبینی درباره رضا شاه به عنوان همکار آلمان[52] و نهایتا آماده سازی اذهان عمومی برای اشغال ایران[53] و توجیه راهبردی آن[54]. برای رسیدن به این اهداف، یک کارمند سابق شرکت نفت انگلیس و ایران به نام “لورنس پاول الول ساتن” (1984-1912) به عنوان مشاور و ناظر ارشد به استخدام رادیوی بی بی سی فارسی درآمد.[55] الول ساتن در سال های واپسین جنگ و پس از لمبتون وابسته مطبوعاتی و تبلیغاتی سفارت کشورش در تهران شد و سپس همانند لمبتون به کرسی استادی تاریخ و زبان فارسی (البته در دانشگاه ادینبورو اسکاتلند) دست یافت.[56] 

هنگامه جنگ جهانی دوم صحنه پیکار خاموش وزارت خارجه و مسئولان ارشد بی بی سی از یک سو با برخی از کارکنان بخش فارسی برای انتشار مطالب تبلیغاتی و فرمایشی دیکته شده از سوی وزارت خارجه بود. این مساله در ابتدا این گونه حل شد که مطالب ارسالی به عنوان یک خبرنگار ظاهرا مستقل تهیه شود. نهایتا نیز اختلاف نظر این گونه خاتمه یافت: “بی بی سی پذیرفت که دولت انگلستان به لحاظ قانونی می تواند با پذیرش کامل و علنی، پخش هر چیزی را از بی بی سی فارسی بخواهد.”[57] 

در شرایطی که نویسندگان حامی استقلال رای بخش فارسی بی بی سی از پیروزی استقلال رای کارکنان آن رسانه بر وزارت خارجه بریتانیا در مساله دخالت در محتوای برنامه ها سخن گفته اند، عباس دهقان که از نسل نخسا گزارشگران بخش فارسی بی بی سی است صریحا درباره موضوع استقلال رای آن رسانه چنین گفته است: ” ما دقیقا آن چه که به ما داده می شد می خواندیم. ما مجاز به هیچ تغییری نبودیم. دو نفر انگلیسی بودند که به آن چه که ما پخش می کردیم نظارت می کردند. آن ها به زبان فارسی صحبت می کردند و به دقت گوش می کردند.”[58] 

سال های 1320 تا 1328 دوره پاگیر شدن بی بی سی فارسی در بین ایرانیان بود. در این دوره مقامات وزارت خارجه بریتانیا تصمیم گرفتند نفوذ خود بر سرویس جهانی و بخش فارسی را به شکل غیرمستقیم و نامحسوس اعمال کنند. با این همه، با آغاز جنبش ملی شدن صنعت نفت در ایران، بی بی سی بار دیگر “استثنائا” و بر اساس “مصالح ملی بریتانیا”، آشکارا با سیاست های تامین کننده مالی خود همراه شد: نخست با تهیه گزارش ها و تفسیرهایی در ارایه تصویری مثبت از کارنامه شرکت نفت انگلیس و ایران،[59] سپس با همگامی کامل با دولت لندن در مقابله با ملی شدن صنعت و نفت و پایدار ماندن این سیاست و در آخر با هم دستی کامل با طرح سرنگونی مصدق در 28 مرداد 1332. 

به دنبال روی کار آمدن دولت دکتر محمد مصدق در خرداد 1330 و با بالا گرفتن تدریجی مناقشه بین تهران و لندن و طرح احتمال وارد کردن ناوهای جنگی بریتانیا به آب های ایران و اشغال مراکز نفتی، مسئولان وزارت خارجه بریتانیا به بخش فارسی دستور دادند تا 15 دقیقه به برنامه های روزانه خود بیفزاید. این افزایش برنامه بی بی سی فارسی پس از مدتی با از میان رفتن گزینه نظامی بریتانیا علیه ایران متوقف شد.[60] 

این گونه بود که حتی الول ساتن که خود روزگاری در ابتدای راه همکار مهم بخش فارسی بی بی سی بود در کتاب کلاسیک خود درباره نفت ایران می نویسد: “از لندن جایی که بی بی سی با دو برابر کردن برنامه های خود به زبان فارسی دردسر آفرین شده بود، به ایرانیان گفته می شد که اگر شرایط شرکت نفت انگلیس و ایران پذیرفته نشود، کارکنان انگلیسی صنعت نفت ایران را ترک خواهند کرد.[61] 

اصرار مسئولان وزارت خارجه و سرویس جهانی به پخش برنامه های تبلیغی علیه ملی شدن نفت در ایران و حکومت مصدق تا آن جا پیش رفت که تهیه کنندگان و کارکنان فارسی اسن شبکه به عنوان اعتراض به این سیاست دست از کار کشیدند و دست کم برای مدتی حاضر به این کار نشدند.[62] 

پرده آخر نمایش همگامی بی بی سی فارسی با دولت بریتانیا علیه ملی شدن نفت در ایران، همکاری مستقیم این شبکه در کودتای 28 مرداد 1332 و سرنگونی حکومت مصدق بود. شبکه چهار رادیوی بی بی سی در روز 22 آگوست 2005 برنامه ای از سری برنامه های موسوم به “سند” با عنوان “یک کودتای خیلی بریتانیایی” پخش کرد. در این برنامه که توسط “مایک تامپسون” محری و برنامه ساز شناخته شده این شبکه تولید شد تصریح شد که گوینده بی بی سی با اعلام جمله “اکنون ساعت دقیقا 12 است” به جای جمله همیشگی “الان ساعت 12 است” پیامی رمزی به شاه و همراهانش برای نشان دادن آمادگی لندن برای عملیات کودتا دادند.[63] 

بی جهت نبود که در گزارش تهیه شده از سوی بی بی سی برای بخش دیپلماسی عمومی کمیسیون روابط خارجی پارلمان بریتانیا در تبیین برنامه های کنونی و آینده آنم شبکه برای ایرانیان چنین ذکر شده است: “بسیاری در ایران بی بی سی را ابزاری برای مداخله امپراتوری بریتانیا … بسیاری از ملی گرایان گزارش های بی بی سی را برای ایفای نقشی کلیدی در طرفداری از شاه و مخالفت با مصدق مورد انتقاد قرار می دهند.”[64] 

در دو دهه فاصله سال های 1332 تا 1352 (1953 تا 1973) بی بی سی روابط نسبتا مناسبی با ایران داشت. شاه به مرور بر قدرت خود می افزود و بریتانیا نیز با پذیرفتن جایگاه دوم در صحنه سیاسی ایران تلاش داشت تا در جایگاه مبادلات نظامی و اقتصادی به رتبه نخست و بالاتر از دوست و رقیب خود آمریکا دست یابد. 

با این همه تغییرات بین المللی در سال 1973، افزایش چهار تا پنج برابر بهای جهانی نفت و بالا گرفتن اقتدار شاه بر همه چیز از جمله مناسبات ایران و بریتانیا و روابط ایران و بی بی سی تاثیر گذارد. اگر تا آن زمان روش های تبلیغی و رسانه ای سرویس های داخلی و خارجی بی بی سی توسط حکومت پهلوی و شخص شاه ممکن بود، از این پس تهران درباره این گونه تبلیغات حساسیت نشان می داد. این مساله تا جایی پیش رفت که پس از پخش یک فیلم مستند در برنامه پانورامای تلویزیون بی بی سی علیه حکومت ایران، شاه رسما دستور تعطیلی کل دفتر بی بی سی در تهران و اخراج کارکنان آن را صادر کرد. اقدامی که تا ماه ها همه جوانب مناسبات تهران لندن را تحت الشعاع خود قرار داد.[65] 

در این مدت بی بی سی ضمن ارایه سیاست های رسمی لندن در قبال تهران، گاه به عنوان اهرم فشار عمل کرده و با انتقاد از عملکرد نظام سعی داشتند تا برای منافع بریتانیا در تهران گروکشی کنند. چنان که از مصاحبه های نگارنده با چند تن از مسئولان حکومت پهلوی برمی آید، محمد رضا شاه صرفا از باب انتقاد بی بی سی فارسی نسبت به خود و خاندانش از این شبکه ناراحت نبود و گاه مشکل ایران با بی بی سی مرتبط با منافع ملی ایران می شد. این موضوع را به وضوح در مساله جزایر سه گانه خلیج فارس و اعاده حاکمیت ایران بر آن ها و مواضع ضدایرانی و هواداری از اعراب سرویس جهانی بی بی سی می توان یافت.[66] 

آنتونی پارسونز سفیر بریتانیا در تهران در روز اول آگوست 1975 (دهم مرداد 1354) در گزارشی انتقادی و محرمانه به لندن درباره عملکرد بی بی سی فارسی ضمن اشاره به پایین بودن مخاطبان این شبکه نوشت: «من سی سال است که درگیر مسائل خاورمیانه‌ام و می‌توانم صادقانه بگویم که نه پیش‌داوری علیه بی‌بی‌سی دارم و نه ضد اطلاع رسانی هستم. … من از موضع فوری مصلحت‌اندیشی سیاسی به موضوع نگاه نمی‌کنم. … بگذارید 25 سال به عقب برگردیم و به آینده بنگریم، می‌توانیم قسم بخوریم که در یک دوره 25 ساله، سرویس عربی و فارسی بی‌بی‌سی کسانی را که در این دوره دولت‌های آلترناتیو طرفدار غرب در خاورمیانه تشکیل داده و یا بخشی از آن حاکمیت شده‌اند، تحت تأثیر خود قرار داده است … واقعیت این است که در این دوره، رژیم‌های پوشالی و چینش کنونی خاورمیانه در دوره پس از جنگ جهانی دوم خودکامه‌تر و مستبدتر [از رژیم‌های قبلی] هستند.»[67] 

به هنگام آغاز انقلاب اسلامی در ایران، بی بی سی در ابتدا تلاش در کم رنگ نشان دادن این نهضت را داشت، ولی به مرور و با اوج گیری انقلاب، این رسانه نیز ناگزیر به انعکاس رویدادها و خواسته های انقلابیون شد. تا زمان انتشار اسناد محرمانه مربوط به سال های 1978 به بعد دقیقا نمی توان درباره نقش بی بی سی در رویدادهای آن هنگام ایران قضاوت کرد و نمی توان به ادعاهای بی پایه و مدرک مبتنی بر تئوری توطئه مرسوم در بین برخی از ایرانیان در این باره توجه کرد. با این وجود، “تیم له ولین” خبرنگار سرویس جهانی بی بی سی در ایران در ماه های منتهی به انقلاب اسلامی، در گفتگو با نگارنده این ادعا که بی بی سی نقش مهیجی در انقلاب داشته را رد کرد و گفت: من خود به دلایل مواضع پیسشرویی که داشتم اغلب برای عدم انتقاد از حکومت پهلوی و به خطر نیانداختن مناسبات دوجانبه از سوی لندن تحت فشار بودم.[68] 

بررسی وضعیت بی بی سی در سال های پس از انقلاب نیازمند زمان و مجال دیگری است. ولی ذکر چند نکته گذارا ولی قابل تامل در این باره ضروری است: 

در سال های پس از انقلاب، بی بی سی فارسی به دلایل مختلف مامنی برای فعالیت افرادی بوده که با حکومت پس از انقلاب سر ناسازگاری داشته و حتی به طور فعال و سیستماتیک در سازمان های سیاسی و شبه نظامی عضو بوده و یا هوادار آن بوده اند. اقدامی که با هر نگاهی در تضاد آشکار با همه منشورهای قدیم و کنونی بی بی سی و ادعای بی طرفی و عدم جانب داری آن شبکه است.[69] 

در دهه 1980 با توجه به تحولات رسانه ای و ظهور شبکه هایی چون سی.ان.ان، سرویس جهانی بی بی سی و به تبع آن بخش فارسی تا حد زیادی، در رقابت با شبکه های رقیبی چون صدای آمریکا، از نخبه گرایی چه در مورد کارکنان خود و چه در مورد برنامه سازی برای مخاطبان دست کشید و به تولید برنامه های لایت و عامه پسند روی آورد. 

در دهه 1990 و با گسترش اینترنت، بی بی سی جهانی نیز به بخش آنلاین و اینترنتی مجهز شد و سرویس فارسی آن رسانه نیز از راهی جدید به ارتباط گیری با مخاطبان فرامرزی خود پرداخت. 

سیاست پیروی از منویات وزارت خارجه بریتانیا تا جایی برای سرویس جهانی بی بی سی پیش رفت که این شبکه در اوج مشکلات اداری و مالی و در میانه خانه تکانی و کم کردن برنامه ها و بخش های مختلف خود ناگهان در اکتبر 2006، با چراغ سبز از سوی وزارت خارجه و پارلمان آن کشور تاسیس یک شبکه تلویزیونی فارسی زبان (یا چنان که خود می گویند پی.تی.وی) در سال 2008 را اعلام کرد.[70] 

در سال های اخیر برنامه بازنگری جدی بریتانیا در بحث دیپلماسی عمومی صورت گرفته و مورد حمایت پارلمان ان کشور نیز قرار گرفته است. برای نمونه در این باره می توان به فعال شدن مجلس عوام بریتانیا در بحث پابلیک دیپلماسی و لزوم تحول رسانه ها در این مورد، حمایت از چند طرح تحقیقاتی درباره ابعاد مختلف سرویس جهانی و برگزاری یک همایش نسبتا بزرگ دو روزه در سامبر سال گذشته در دانشگاه لندن اشاره کرد.[71] 

در برخی نوشته ها و مصاحبه های مربوط به بی بی سی چنین عنوان اشاره شده که دخالت وزارت خارجه بریتانیا در بخش فارسی محدود به دوره هایی خاص مانند شهریور 1320، ملی شدن نفت یا پس از 11 سپتامبر 2001 است و هیچ دخالتی از بالا در نحوه کار تهیه کنندگان این شبکه وجود ندارد.[72] 

این دیدگاه به فرض صحت ظاهری از آن جا ناشی می شود که عده ای به غلط چنین فرض می کنند که همه کارکنان سرویس جهانی و بخش فارسی آن موظف به نوکری روزمره و اطاعت مداوم از دستورات مقامات سیاسی هستند. 

در اسنادی که در سال گذشته در آرشیو ملی بریتانیا آزاد و هنوز منتشر نشده گزارشی درباره بریفینگ اعضای وزارت خارجه بریتانیا توسط کارکنان بخش فارسی، از جمله جلسه توجیهی یکی از کارکنان تازه کار بخش فارسی درباره جشن هنر شیراز در سال 1977 وجود دارد. این گونه نشست های توجیهی شاید درباره همه کارکنان بخش فارسی بی بی سی مصداق نداشته، ولی برای آن که پیش آمده موجب استمرار حضور و بالا رفتن بیش از حد انتظار وی در ساختار اداری و اجرایی بی بی سی شد.[73] 

از سوی دیگر، تجربه موجود دست کم در بخش فارسی نشان داده که برنامه سازان در انجام کار خود آزادند، ولی آن هایی که هماهنگ با سیستم مرکزی عمل نمی کنند به مرور مورد انتقاد قرار می گیرند، منزوی می شوند، به ندرت و دیر به دیر ارتقای درجه می یابند و نهایتا با شرایطی مواجه می شوند که یا باید بی سر و صدا به کار خود به عنوان یک کارمند دون پایه و تحت امر افراد کم سابقه تر و دارای دانش و اجربه کمتر از خود ادامه داده و یا مانند شماری دیگر عطای بی بی سی را به لقای آن ببخشد. 

پایین آمدن سطح کیفی و دانش عمومی تصمیم گیرندگان بخش فارسی بی بی سی موجب شده تا از یک سو عمدتا افرادی از بیرون برای این شبکه بیه خصوص در بخش تلویزیون استخدام شوند که ضمن دارا بودن قابلیت های فنی فاقد خصوصیات خلاق و پرنسیپ غیرقابل انعطاف حرفه ای هستند. این عده در واقع بار اصلی بخش های سه گانه بی بی سی فارسی (رادیو، آنلاین و تلویزیون) را برعهده دارند بدون آن که در محتوا و سمت و سوی آن تاثیر گذار باشند. 

عدم دانش کافی مسئولان بخش فارسی در عمل موجب شده تا این شبکه بیش از پیش نیازمند شبکه مادر و بی بی سی اصلی شود و همانند دوران اولیه بی بی سی، بخش فارسی حتی درباره مسایل مربوط به ایران، اسلام و خاورمیانه بیشتر همانند دارالترجمه و بازتاب نوشته های گزارشگران انگلیسی زبان عمل کند.[74] 

مسئولان وزارت خارجه بریتانیا و سرویس جهانی بی بی سی سال ها است به این نتیجه رسیده اند که چرخ تبلیغات راهبردی و دیپلماسی عمومی آن کشور با دروغ پراکنی مستقیم و مداوم نمی چرخد. بی بی سی نیازی به دروغ گویی مداوم ندارد. این شبکه سال ها است که در پی جلب اعتماد مخاطب از طریق ارایه گزارش های درست و ارایه تصاویر غلط و ناکامل به مخاطبان خارجی تنها در مواقع لزوم و خاص است. 

در این مسیر بحثی که توسط تاریخ نویسان رسمی بی بی سی از جمله واکر درباره تقابل ادعای مخالفان بی بی سی درباره “یک آسمان دروغ بودن” برنامه های این شبکه در مقابل سیاست “یک آسمان آزادی” آنان بی اساس می نماید. چون سرویس جهانی بی بی سی نه به کلی آزادی است و نه به کلی دروغ. بلکه اگر قرار باشد اعمال سیاست بریتانیا و تامین متافع دراز مدت این کشور صورت گیرد، این مساله با دروغ گویی همراه نخواهد بود. 

در واقع بحث دیپلماسی عمومی بریتانیا بحث سیاست هماهنگ نهادهای مختلف برای اهداف مختلف راهبردی و دراز مدت است و در این مسیر نباید متوقع بود که لحظه به لحظه فعالیت های نهادهایی همانند بی بی سی منطبق بر سیاست های اعلام شده دولتی بنماید. 

منابع:

[1] برای نمونه نوشته هایی از این دست ر.ک: The BBC Persian Service 1041-1979 By: Massoumeh Torfeh, http://www.open.ac.uk/socialsciences/diasporas/conference/pdf/history_of…، Injaa landan ast The BBC Persian Service 60 years on, By: Hossein Shahidi, 2001, http://www.iranian.com/History/2001/September/BBC, بخش فارسی رادیو بی بی سی و جنبش ملی شدن صنعت نفت ایران 1332- 1329 نوشته حسین شهیدی، 1380، http://www.mghaed.com/lawh/articles/bcc1.htm، 62 سال بی بی سی فارسی: از این جا لندن است تا سایت اینترنتی، نوشته مسعود بهنود، 2002، http://www.bbc.co.uk/persian/iran/021224_a-mb-bbc.shtml، شصت و پنج سال از عمر رادیوی فارسی بی بی سی گذشت نوشته مهراد واعظی نژاد، 2005، http://www.bbc.co.uk/persian/news/story/2005/12/051228_mv-sixtyfifth-per…،

[2] http://www.ictfarajoo.com/Default.aspx?TabId=62&atId=157 

[3]برای یکی از تازه ترین آثار منتشر شده آکادمیک غربی درباره دیپلماسی عمومی ر.ک: The Public Diplomacy Reader, By: J. Michael Waller, Rutledge, London, 2007 برای مجموعه مقالاتی تالیفی درباره دیپلماسی عمومیاز نویسندگان مختلف به زبان فارسی ر.ک: کتاب آمریکا (6) ویژه دیپلماسی عمومی در آمریکا، به کوشش رضا داد درویش، موسسه ابرار معاصر، تهران 1384 

[4] http://www.fco.gov.uk/en/about-the-fco/what-we-do/funding-programmes/pub…

[5] Public Diplomacy Review, By Lord Carter of Coles, , p.8, British Council, London, 1995 http://www.theyworkforyou.com/peer/lord_carter_of_coles 

[6] برای یک دیدگاه جدید رسمی دولت آمریکا درباره دیپلماسی عمومی به زبان فارسی ر.ک: http://www.america.gov/st/freepress-persian/2008/June/20080905103810eaif…

[7] برای تازه ترین و احتمالا جامع ترین اثر منتشر شده درباره آزانس اطلاعات ایالات متخده ر.ک: The Cold War and the United States Information Agency: American Propaganda and Public Diplomacy, 1945-1989, By: Nicholas J. Cull, Cambridge University Press, Cambridge, 2008 

[8] برای یک بررسی دقیق درباره بررسی و نقد تاریخی عملکرد دیپلماسی عمومی آمریکا در ایران ر.ک: فرهنگ، ارتباطات و سیاست خارجی: دیپلماسی فرهنگی آمریکا در ایران: 1332- 1357، حسام الدین آشنا، پایان نامه دکترا، دانشگاه امام صادق، 1382

[9] برای یک بررسی گسترده و جدید درباره نمایندگی های دیپلماتیک بریتانیا در ایران و دیگر کشورهای حوزه خلیج فارس ر.ک: British Missions Around the [Persian] Gulf, 1575-2005: Iran, Iraq, Oman, Kuwait, By: Hugh Arbuthnott & …, Global Oriental, Kent, 2008 

[10] برای یک مرور اجمالی از حدود وظایف و اختیارات دبیر یا کنسول شرقی سفارت بریتانیا در تهران ر.ک به مقاله فخرالدین عظیمی با عنوان: British Influence In Persia: 1941-79در نسخه اینترنتی دایره المعارف ایرانیکا: http://www.iranica.com/articles/v11f3/v11f3001c.html وEnds of British Imperialism, By: William Roger Louis, P.729, I.B.Tauris, London, 2007 

[11] برای سه نمونه مختلف از این مجموعه مکاتبات بین ایرانیان غیردولتی و دیپلمات های محلی بریتانیا (مکاتبات ماموران بریتانیایی با ایرانیی ها، مکاتبات ایرانی ها با مقامات بریتانیایی و هر دو مورد) در اسناد آرشیو ملی بریتانیا (از این پس TNA) به زبان فارسی ر.کبه پرونده های: FO248/323 مربوط به سال 1876، FO248/293 مربوط به سال 1873 و FO248/347مربوط به سال 1878

[12]The Camels Must Go An Autobiography, Faber, London, 1961, p.28 برای یک بررسی انتقادی از زندگی ترات کهدر مواردی خالی از اشتباهاتی هم نیست ر.ک: ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، [خاطرات حسین فردوست، نوشته ویرایش عبدالله شهبازی]، چاپ دوم، موسسه اطلاعات، بهار 1370، ج1 صص 106-101 و ج 2 صص 47-40 

[13] http://www.simafilmnews.ir/content/view/2235/90/ 

[14] All the Shah’s Men: An American Coup & the Roots of Middle East Terror, By: Stephen Kinzer, John Wiley & Sons, London, 2003, pp.114, 139, 159, 162, وAt Her Majesty’s Secret Service The Chiefs of British Intelligence Agency MI6 , By: Nigel West (Rupert Allason) Greenhill Books, Newbury, 2006, p.117 

[15] My Lucky Life, In War, Revolution, Peace & Diplomacy, Sam Falle, Book Guild, Sussex, 1996 

[16] برای یک گزارش مستقیم دیپلماتیک انگلیسی از این بست نشینی ر.ک: TNA, FO416/3،برای یک روایت ایرانی از این ماجرا ر.ک: تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، محمد علی تهرانی (کاتوزیان)، شرکت سهامی انتشار، تهران صص 190- 184، بررسی انتقادی از بست نشینی مشروطه خواهان در سفارت بریتانیا در تهران ر.ک: بست نشینی مشروطه خواهان در سفارت انگلیس، نوشته رسول جعفریان، تهران، موسسه مطالعات تاریخ معاصر، تهران 1384

[17]http://www.theyworkforyou.com/peer/lord_carter_of_coles 

[18] http://www.britishcouncil.org/home-carter-report 

[19] برای نمونه ر.ک به گزارش مفصل پارلمانی درباره دیپلماسی عمومی که با همکاری مسئولان سرویس جهانی بی بی سی در سال های 2005-2006http://www.publications.parliament.uk/pa/cm200506/cmselect/cmfaff/903/90… در 160 صفحه تهیه شده است. 

[20]. http://www.bbc.co.uk/worldservice/ برای یک تاریخ رسمی و تبلیغی از سرویس جهانی بی بی سی به مناسبت شصتمین سال تاسیس آن موسسه ر.ک: A Skyful of Freedom 60 Years of The BBC World Service, By: Andrew Walker, Broadside Books, London, 1990 

[21]http://www.britishcouncil.org/new/ برای یک تاریخ رسمی و تبلیغی درباره تاریخ و عملکرد شورای فرهنگی بریتانیا ر.ک: Around The World in Forty Years A British Council Life, By: Michael Halstead, Square One Publications, London, 1999

[22] http://www.bsn.org.uk/ برای تشریخ اهداف و سیاست های رسمی شبکه بی اس ان توسط وزارت خارجه بریتانیا ر.ک: http://www.fco.gov.uk/en/about-the-fco/what-we-do/funding-programmes/pub…

[23] http://www.fco.gov.uk/en/about-the-fco/what-we-do/funding-programmes/pub…

[24]http://www.bbc.co.uk/worldservice/faq/news/story/2005/08/050810_wsstart….

[25] Walker, ibid, pp.65-69 

[26] Walker, op, cit, p.5 

[27]http://www.bbc.co.uk/worldservice/history/story/2007/02/070122_html_40s….

[28] http://www.tvlicensing.co.uk/index.jsp 

[29] تاکید از متن اصلی است. 

[30] Department for Culture, Media and Sport, Review of the BBC’s Royal Charter: A strong BBC, independent of government, March 2005, p. 43 

[31] برای چند زندگی نامه از دیدگاه های مختلف درباره لمبتون ر.ک: جریانهای اصلی تاریخنگاری در عصر پهلوی، سیمین فصیحی، نشر نوند، مشهد، 1372، آن لمبتون: ایران شناس بریتانیایی از سفارت تا پژوهش، شهران طبری، رادیو فردا، 10 مرداد 1387،http://www.radiofarda.com/Article/2008/07/31/o2_lampton_iran.html Professor Ann Lambton:Persian scholar, The Times, July 23 2008, http://www.timesonline.co.uk/tol/comment/obituaries/article4379464.ece 

[32] TNA, FO371/24570 

[33] Professor AKS Lambton, Persian scholar who produced classic works on Iran and was invaluable in protecting Britain’s interests there, Daily Telegraph, 08 August 2008, و Professor Ann Lambton: Persianist unrivalled in the breadth of her scholarship whose association with SOAS was long and illustrious By: Burzine Waghmar, 01 August 2008, http://www.independent.co.uk/news/obituaries/professor-ann-lambton-persi…

http://www.telegraph.co.uk/news/obituaries/2524891/Professor-AKS-Lambton…

[34] TNA, FO371/24570 

[35] حسین شهیدی،Injaa landan ast The BBC Persian Service 60 years on, http://www.iranian.com/History/2001/September/BBC، گفتنی است که معصومه طرفه در آغاز چکیده نامه پژوهش خود به اشتباه تاسیس بخش فارسی شبکه جهانی بی بی سی را در سال های واپسین جنگ جهانی دوم ذکر کرده است: http://www.open.ac.uk/socialsciences/diasporas/conference/pdf/history_of…, p.2 

[36] TNA, FO371/24570

[37] برای زندگی نامه کوتاه از سوی هم کیشان او از موقر بالیوزی ر.ک: Bahá’í World, Vol XVIII, 1979-1983, Haifa: Bahá’í World Centre, 1986, pp. 351-366. ، http://bahai-library.com/file.php5?file=francis_balyuzi_biography&langua…

Retrieved from “وHasan M. Balyuzi, Hand of the Cause of God, the treasure of all humanity، By: Richard Francis, 1998 http://bahai-library.com/file.php5?file=francis_balyuzi_biography&langua…

[38] برای دلایل ادامه حضور مجتبی مینوی در بریتانیا و همکاری او با بخش فارسی رادیوی بی بی سی، ر.ک به مقدمه کتاب: مینوی بر گستره ادب فارسی، به کوشش ماه منیر مینوی، تهران توس، 1381 

[39] شهیدی، بخش فارسی بی بی سی 1332-1320 و جنبش ملی شدن نفت ایران 

[40]مسعود بهنود، همان 

[41] با ترانه باران: زندگی و شعر گلچین گیلانی، کامیار عابدی، نشر ثالث، تهران 1379 

[42] در هیچ یک از بخش های بیوگرافی یا خاطرات منتشر شده یا شفاهی چهره های سرشناس ایرانی چون مجتبی مینوی، مسعود فرزاد، مجدالدین میرفخرایی، بهمن فرسی، محمود کیانوش، مهرداد نبیلی، فخرالدین عظیمی، فضل الله نیک آیین و شماری دیگر از ادبا و نویسندگان اشاره ای به همکاری تمام وقت و نسبتا طولانی این ادبا و پژوهشگران با بخش فارسی بی بی سی نشده و اکثر آنان با اسامی مستعار با این شبکه هکاری داشته اند. 

[43] سرگذشت من در جنگ بین الملل دوم، استامبول، برلین، شیراز، هومان فرزاد، نشر شهاب ثاقب، تهران 1383 

[44] برای پرونده های آزاد شده سازمان امنیت داخلی بریتانیا درباره 11 سال تعقیب و مراقبت علیه مسعود فرزاد و همکاری سیستماتیک بی بی سی در این مسیر ر.ک:Massud FARZAD / Homayoun FARZAD: Iranian. In 1943 Homayoun FARZAD was parachuted into Persia as interpreter to a group of SD agents known as the ‘Anton Group’. He was arrested in 1943 and interrogated. His brother Massud FARZAD worked for the Persian section of the BBC, TNA, KV2/1469 & KV2/1470, January 1943- December 1954 

[45] Torfeh, p.8 

[46] دولت های ایران از میرزا نصرالله خان مشیرالدوله تا میر حسین موسوی بر اساس دفتر ثبت کابینه های نخست وزیری، اداره کل آرشیو، اسناد و موزه ریاست جمهوری، وزارت ارشاد اسلامی، تهران، 1378، صص 505 و 114 

[47] http://www.bahai-publishing-trust.co.uk/acatalog/BPT_BOOKS_ABOUT_THE_B_B…

[48] Hasan M. Balyuzi Hand of the Cause of God the Treasure of All Humanity, By Richard Francis, http://bahai-library.com/file.php5?file=francis_balyuzi_biography&langua…

[49] برای مطالعه تازه ترین چارتر (منشور) بی بی سی و تاکید آن بر پرهیز از داوری ها و تمسک جسنم به باورهای دینی و سیاسی ر.ک: http://www.bbc.co.uk/bbctrust/assets/files/pdf/regulatory_framework/char…

[50] THE BAHA’I WORLD, AN INTERNATIONAL RECORD, Prepared under the supervision of The Universal House of Justice, VOLUME XVIII, Bahá’í World Centre Haifa 1986, p. 503 

[51]http://www.bbc.co.uk/persian/multimedia/story/2007/05/070511_zon-bahaie-… & http://www.bbc.co.uk/persian/iran/story/2007/05/070521_of_mp_bahai.shtml & http://www.bbc.co.uk/persian/worldnews/story/2007/05/070522_mp_kibuts.shtml & http://www.bbc.co.uk/persian/worldnews/story/2007/05/070518_of_pa_jerusa… & .http://www.bbc.co.uk/persian/iran/story/2007/05/070515_of_mp_il_postcard… & http://www.bbc.co.uk/persian/iran/story/2007/05/070515_of_mp_il_postcard…

[52] TNA, FO371/24570 

[53] TNA, FO371/27213 

[54] FO371/28914 

[55] http://www.iranica.com/articles/v8f4/v8f426.html 

[56] برای بررسی بیشتر زندگی الول ساتن ر.ک: Iran (The Journal of British Institute of Persian Studies/ BIPS) No. 23, By: Edmund Bosworth, 1985, pp. iii-iv 

[57] حسین شهیدی، پیشین 

[58] مصاحبه دهقان با شهریار رادپور به مناسبت شصت و پنجمین سال تاسیس سرویس جهانی بی بی سی، نقل شده در طرفه، ص 12 

[59] TNA, FO371/91523 

[60] شهیدی، همان 

[61] Persian Oil, A Study in Power Politics, By: L.P. Elwell- Sutton, Lawrence & Wishard, London, 1955, pp 241-242 

[62] Torfeh, op, cit, p.17 

[63]http://www.bbc.co.uk/radio4/history/document/document_20050822.shtml 

[64]http://www.publications.parliament.uk/pa/cm200001/cmselect/cmfaff/80/80a…

[65] http://mtafreshi.persianblog.ir/post/10/ 

[66] جدال در خلیج فارس: پژوهشی در اسناد منتشر نشده وزارت امور خارجه بریتانیا درباره جزایر سه گانه، مجید تفرشی، ضمیمه هفته نامه شهروند امروز، ش 61، 10 شهریور 1387، ص 7 

[67] http://mtafreshi.persianblog.ir/post/59/ 

[68] مصاحبه نگارنده با تیم لولین در دفتر شبکه پرس تی وی در لندن 

[69] برای یک نمونه از این دست ر.ک: مقاله پیشاهنگ دفاع از انسان و آزادی، نوشته صادق صبا، چاپ شده در: یادنامه منوچهر محجوبی ، کانون نویسندگان در تبعید، لندن 1990، صص 269- 274 

[70] http://www.bbc.co.uk/blogs/theeditors/2006/10/speaking_to_iran_1.html 

[71] http://www.cresc.ac.uk/events/broadcasting/index.html و http://mediaresearchhub.ssrc.org/events/international-broadcasting-publi…

[72] برای نمونه ر.ک: مصاحبع داریوش رجبیان با معصومه طرفه به مناسبت همایش دانشگاه لندن درباره عملکرد سرویس جهانی بی بی سی : http://www.radiozamaneh.org/dariush/cat-379/ 

[73] مصاحبه نگارنده با تعدادی از کارکنان کنونی و سابق بی بی سی (که در موقع لزوم منتشر خواهد شد، این ادعا را به وضوح ثابت می کند. 

[74] برای نمونه ای از این دست و ترجمه یک گزارش ناقص از منبع انگلیسی به جای تحقیق و نگارش یک گزارش اریزینال درباره ایران ر.ک: http://www.bbc.co.uk/persian/iran/story/2008/10/081009_v-iran-hostage-em…

 

نویسنده: مجید تفرشی 

منبع:http://mtafreshi.persianblog.ir

ejt