مصاحبه : پرسش و پاسخی غیر حضوری با آیت الله دکتر احمد بهشتی
معرفی :
آیتالله دکتر احمد بهشتی، متولد ۱۳۱۴ هجری شمسی، دارای دکترای فلسفهاز دانشگاه تهران و عضو هیئت علمی و استادتمام دانشکده الهیات و معارفاسلامی دانشگاه تهران، دارای درجۀ اجتهاد از حوزه، پژوهشگر فلسفه،مدرس حوزه علمیه، رئیس سابق دانشگاه قم، نماینده دو دوره مجلس شورایاسلامی و نمایندۀ استان فارس در مجلس خبرگان رهبری است.
ازجمله علاقهمندیهای ایشان، تحقیق، تألیف، ترجمه و نگارش مقاله درحوزههای تخصصی است، تا آنجا که ایشان را باید جزو نویسندگان پرکاراسلامی به شمار آورد. ایشان به دلیل علاقه وافر به مباحث قرآنی و تفسیرقرآن، سلسلهمباحثی در موضوعات قرآنی نگاشته و به چاپ رساندهاند. همچنین کتابهای زیادی در موضوعات اهل بیت، تربیت، خانواده و زن،فلسفه و کلام، فقه و اصول و شرح نهج البلاغه تألیف کردهاند. بهطور خلاصه،از این استاد بنام، صدها مقاله علمی و تحقیقی و بیش از ۹۰ کتاب به یادگارمانده است که برای برخی از آنها موفق به دریافت جوایزی، ازجمله جایزهکتاب سال، شدهاند.
چکیده مصاحبه :
بهائیت از بابیت و بابیت از شیخیه پدید آمده است؛ بلکه شیخیه هم از صوفیه. بعد از مرگ سیدکاظم، مریدانش به جستوجو پرداختند که باب دیگری برجایش نشانند و دیری نپایید که گمشده خود را در میرزا علی محمد شیرازی یافتند و به دامش انداختند و چنان گرداگردش حلقه زدند و بهبه و چهچه کردندتا ادعای بابیت را علنی کرد و کمکم خود را موعود منتظر خواند و سرانجامادعای نبوت و احیاناً اولوهیت کرد.
جالب این است که خود علیمحمد باب ــ که نوری برای اثبات نبوت خود بهوعده او استناد میکردــ در آغاز، خود را باب امام زمان عجل الله تعالی فرجهالشریف معرفی میکرد و مدعی بود که هرکسی بخواهد به حقیقت برسد، بایداز این در، وارد شود. باب پس از مدتی ادعای نبوت کرد و مدعی شد که خدایمتعال کتاب بیان را بر وی نازل کرده است. او برای پیامبری خود به آیات زیراستناد میکرد: «الرَّحْمنُ، عَلَّمَ الْقُرْآنَ، خَلَقَ الْإِنْسَانَ، علّمه البیان» و میگفت: منظور از انسان سیدعلیمحمد و مقصود از بیان همین کتابی است که بر وینازل و به او تعلیم داده شده است، کتابی که تألیفی است از جملات عربیمسجع مغلوط و فارسی.
بعد از پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله و سلم اشخاص بسیاری ادعاینبوت کردهاند و ادعای هیچیک از آنها به اثبات نرسیده و نام و نشانشان گمشده است.
با توجه به اینکه پیامبر اسلام، نبوت و رسالت را ختم کرده و شریعت اوجاودانی است، پس از آن حضرت ما نیازی نداریم که برای اثبات یا ردمدعیان نبوت، به استدلال بپردازیم، زیرا خدای متعال در سوره احزاب آیه 40 میفرماید:
“ما كانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِكُمْ وَ لكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَ خاتَمَ النَّبِیِّینَ: محمد، پدرهیچیک از مردان شما نیست، ولی او فرستاده خدا و خاتم پیامبران است”.
بدین ترتیب با رحلت پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم باب وحی مسدودشده؛ چنانکه امام علی علیه السلام فرمود: «أَرْسَلَهُ عَلَى حِینِ فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ وَتَنَازُعٍ مِنَ الْأَلْسُنِ، فَقَفَّى بِهِ الرُّسُلَ وَ خَتَمَ بِهِ الْوَحْیَ: خدا پیامبرش را پس ازدوران فترت بعثت پیامبران و نزاع پیروان ادیان، رسالت بخشید و او را در پیپیامبران فرستاد و بهوسیله او نزول وحی را خاتمه داد».
بابیه و بهائیه که در تفسیر قرآن به رأی و سلیقه و هواهای نفسانی وسیاسی، ید طولانی دارند، میگویند: در آیه «خاتمالنبیین»، خاتم به معنایانگشتری است؛ بنابراین «خاتمالنبیین» یعنی انگشتری یا زینت پیامبران. غافل از اینکه خاتم به معنای «مایختم به» است یعنی چیزی که وسیله ختم وپایان دادن است. مثلاً مهری که به آخر نامه میزنند، خاتم نامیده میشود. اگر به انگشتری خاتم گفته شده، به لحاظ این است که نام اشخاص را برنگین آن حک میکردند که هم انگشتری ایشان بود و هم مهرشان.
آنهایی که میخواهند درباره مدعی نبوت تحقیق کنند سه راه دارند:
راه اول تصدیق پیامبران پیشین
راه دوم: اخبار پیامبران پیشین
راه سوم، بررسی برنامهها و پیامها
راه چهارم، مطالعه درباره شخص مدعی نبوت
بنابراین، برنامه انبیای الهی معلوم است. کسانی که طالب حقیقت و تشنهقسط و عدالت هستند، باید به دیده انصاف به محتوای قرآن و سنت بنگرند، تابر آنها معلوم شود که بشر برای رسیدن به قله سعادت و عدالت، هیچ راهیجز تسلیم در برابر تعلیمات انبیا ندارد. قرآن، جامع همه تعلیمات انبیا از آدمتا خاتم است.
و اما داستان باب و بهاء از این قرار است که در میان اتباع باب، دو تابرادر پدری مورد توجه وی بودند: یکی میرزا یحیی صبح ازل و دیگری میرزاحسینعلی، ملقب به بهاءالله، فرزندان میرزا عباس از مردم نور مازندران. بنابه روایت حاجی میرزا جانی که تاریخ خود را مابین سنوات ۱۲۶۶ تا ۱۲۶۸یعنی دو سال بعد از قتل باب تألیف کرده، باب ظهور صبح ازل را خبر داده ودر زمان حیات خود او را به جانشینی انتخاب کرده و نوشتهها و قلمدان وخاتم برای وی فرستاده و اصل توقیع او در دست است، ولی بهزودی بینصبح ازل و برادرش میرزا حسینعلی مخالفت آغاز شد و بهاء با تدابیرفراوان او را کنار زد و خود، ریاست بهائیان را عهدهدار شد.
باب گفته بود بعد از من یظهره الله ظهورات دیگر خواهد بود الی مالانهایه. هر ظهور بعدی اشرف از ظهور قبلی و هر ظهوری بعدی ظهور قبل را دارد باآنچه خود دارد «چنانچه غین دارد نهصد ظاء را، ولی ظاء هزار غین را ندارد»
محمد نقطه فرقان و میرزا علیمحمد نقطه بیان است.
سرانجام، این امامان و پیامبران قلابی دستمایهای شدند برای نظامپوسیده استعمار و استثمار و استحمار و استکبار، مستشرقان جیرهخوار همتا آنجا که توانستند به نوشتهها و آثار بیسروته باب و بهاء شاخ و برگ دادندتا اشخاص اغفال شوند و با حربۀ دین جعلی با دین اصیل مبارزه کنند واستکبار بهائیت را در مناصب حساس سیاسی وارد کردند.
جهت مطالعه بیشتر به آدرس زیر از فصلنامه بهائی شناسی مراجعه نمائید :
http://bahaimag.com/?p=2749