در هفته اول مهرماه 92 و همزمان با آغاز سال تحصیلی مراکز آموزشی کشور، دو کتاب نفیس و تاریخی “بهائی پژوهی” ،چاپ و منتشر شد.مراکز پژوهشی، دانشگاهها،موسسات فرهنگی،پژوهشگران و علاقمندان می توانند برای تهیه این کتاب ها با تلفن ها یا ایمیل مرکز تماس بگیرند.
!-“گوهر محیط، مجموعه مقالات مرحوم محیط طباطبائی در کتاب شناسی ازلیان و بهائیان” به اهتمام محمد مهدی صائمی”، انتشارات گوی،قطع رقعی،چاپ اول،374 صفحه
2-“نشیب و فراز، یادداشت های سرهنگ ثابت راسخ در چرائی بازگشت از بهائیت” ،به اهتمام “مهدی هادیان”، انتشارات گوی،قطع رقعی،چاپ اول،312 صفحه
نشیب و فراز
یدالله ثابت راسخ در حدود سال 1290 هجری شمسی متولد شد. پدر وی میرزا محمد خان فریدنی(نائب) که از رجال حکومتی بود، تحت تاثیر تبلیغات صدرالعلماء یکی از مبلغین بنام بهائی، این آیین را برگزید و به همین سبب، فرزندانش نیز بهائی شدند. یدالله آنچنان در باور خود به بهائیت راسخ بوده که گاهی به صورت داوطلبانه برای بحث و گفتگو با علمای مسلمان اصفهان به نزد ایشان میرفته است.
یدالله ثابت راسخ در جوانی به ارتش پیوست و از آنجایی که در زمینهی حقوق تحصیلاتی داشت، در دادگاه نظامی نیز مشغول به کار شد.
یکی از مهمترین اتفاقاتی که مقارن با دوران زندگانی سرهنگ ثابت راسخ رخ میدهد و تأثیری مهم بر او میگذارد، مرگ ناگهانی شوقی افندی (رهبر سوم بهائیان) در سال 1336 هجری شمسی است. با مرگ شوقی آیین بهائی با بحرانی عمیق در یافتن رهبر بعدی، مواجه میشود.
سرهنگ ثابت راسخ از راهحل «ایادی امرالله» (دستیاران شوقی) برای بحرانزدائی و همزمان ادعای چارلز میسون ریمی در مورد ولی امر (سرپرست) بودنش پس از شوقی، آگاهی مییابد. او راه حلی که ایادی امر الله ارائه کرده بودند را قانع کننده نمییابد و برای مدتی رو به انشعاب ریمی میآورد.
در همین دوران است که سرهنگ راسخ برای نخستین بار با نقدهای مسلمانان بر اصل بهائیت-که هر دو گروه ریمی و سائر بهائیان غیرریمی را در بر میگیرد- به صورت جدّی مواجه میشود. مباحثات او با برخی مسلمانان مطلع، منجر به آن میشود که او در حدود سال 1346 مسلمان شود.
سرانجام سرهنگ ثابت راسخ در حدود سال 1380 شمسی و پس از قریب نود سال زندگی از دنیا میرود و در روستای پدریاش، دهق فریدن به خاک سپرده میشود.
سرهنگ ثابت راسخ تا پایان عمر تلاش کرد آنچه را دریافته است، با دیگران و به ویژه همکیشان سابقش نیز در میان بگذارد. اما در این میان تشکیلات بهائیت، مانع ارتباط او با دیگر بهائیان شد. او ناامید نشد و کوشید گفتههایش را مستند و مکتوب کند، لذا نوشتههایی تدوین کرد که از واقعیتهای بهائیت پرده برمیدارد. کتاب حاضر -که مرحوم راسخ آن را «نشیب و فراز» نام نهادهاست- ماحصل این کوششها است.
محتوای این کتاب را علیرغم تنوع مطالب آن میتوان به چهار بخش اصلی تقسیم کرد:
بخش نخست مربوط به عدم هماهنگی میان مشخصات سید باب، با قائم موعود دین اسلام است.
بخش دوم کتاب، دربارهی برخی تعارضات درونی در تعالیم آئین بهائی است که نویسنده را به عنوان یک بهائی مؤمن آزرده و سبب رویگردانی او از این آئین شده است.
بخش سوم کتاب، مربوط به اعتراضات متعدّد او به نحوهی ادارهی جامعهی بهائی پس از مرگ شوقی توسط ایادی امرالله است.
بخش پایانی کتاب مربوط به اعتراضات شدید و افشاگریهای ثابت راسخ در مورد نحوهی تقسیم اموال شوقی پس از مرگ او و اقدامات غیرقانونی تشکیلات بهائی برای تصاحب اموال شوقی است.
گوهر محیط
این نوشتار شامل هفده مقاله از مرحوم محیط طباطبایی (چاپ شده در مجله گوهر) راجع به نقد تاریخی و کتابشناسی در بهاییت است