اسطوره پژوهش” محیط طباطبائی “

0 649

“اسطوره تحقیق” برازنده نام آن استاد بی بدیلی است که براستی تحقیق و پژوهش را اعتبار بخشید و ملاک و معیار آن شد.بیش از شصت سال پیاپی قلم علم مدارش ،مقاله و مقامه تحقیقی آفرید تا بدانجا که از مرز دوهزار گذشت وشیوه تحقیق و تتبعش بر صد ها عالم و پژوهشگر این مرزو بوم و حتی دیگر کشورها اثر گذار گردیدو هزاران نکته بدیعی که ثمره تلاشهای روح جستجوگرش بود را متواضعانه به جهان دانش عرضه نمود. 

در یکی از سایت های بهایی مقاله ای سراسر فحش در باره پژوهشگر کم نظیر ایران مرحوم استاد “محیط طباطبائی” درج کرده اند بر آن شدیم چنانچه اجازه فرمائید تا اندکی در باره آن استاد فقید و میراث بی بدیل تحقیقات ایشان بویژه در زمینه متون بهایی سخن گفته شود.این سایت نخستین سایتی بود که از تحقیقات آن اسطوره تحقیق در زمینه متون بهایی پرده گشایی نمودو آنها را در اختیار بهایی پژوهان در سراسر جهان قرار داد. 

رحمت و رضوان الهی نثار روح پر فتوح آن سلاله از تبار پیامبر اکرم:سید محمدمحیط طباطبائی 

قدردانی از “محیط ادب،محیط طباطبائی “،قدر دانی از ساحت علم و پژوهش است… 

بگذارید از زبان بزرگان عرصه ادب ،شخصیت محیط را نظاره کنیم: 

استاد دکتر عبدالحسین زرین کوب: 

« استاد «محیط طباطبائی» خود، تاریخ زنده و پویای یک قرن بود. تاریخ یکی دو قرن قبل از خود را نیز با مطالعه‌ی مستمر، با کنجکاوی و موشکافی، از آنِ «خود» کرده بود. در آنچه به تاریخ و ادبیات قرن‌های اخیر ایران مربوط می‌شد قول او راهگشا بود.» 

استاد دکتر «عباس زریاب خوئی» : 

«من با مرحوم «محیط طباطبائی» در سال 1325 خورشیدی، سالی که به کتابخانه‌ی مجلس شورای ملی راه یافتم، آشنا شدم. این آشنایی ما از نزدیک صورت گرفته بود اما مدت‌ها بود که او را دورادور، از راه مقالات متعدد ادبی و تاریخیش می‌شناختم. محیط کتابخانه‌ی مجلس شورای ملی در آن زمان، محیطی معنوی و باصفا بود. 

اتاق کارمندان کتابخانه که اتاقی وسیع بود مستقیماً به اتاق یا سالن زیبا و باشکوه مطالعه مربوط می‌شد. مراجعه‌کنندگان عادی به سالن مطالعه می‌رفتند و برگه‌های کتاب‌های چاپی را بررسی می‌کردند و کتاب درخواستی خود را از کتابداران می‌خواستند اما مراجعه‌کنندگانی که افراد دانشمند و برجسته‌ی کشور بودند در اتاق کارمندان می‌نشستند و از ایشان با چایی و گاهی قلیان پذیرایی می‌شد.این افراد بیشتر برای کتاب‌های خطی نفیس به کتابخانه می‌آمدند. 

آقایان «فروزانفر»، «جلال همائی»، «ذبیح‌ بهروز»، «پورداود»، «محیط طباطبائی» و «اقبال آشتیانی» از مراجعه‌کنندگان دائمی کتابخانه بودند. در این میان «محیط طباطبائی»، «ذبیح بهروز» و «همائی» بیشتر از دیگران مراجعه می‌کردند. در آنجا بحث‌های مهمی در باب ادب و فرهنگ وتاریخ درمی‌گرفت که برای مبتدیانی مانند من بسیار مفید بود. 

حافظه‌ی نیرومند او مخزنی بود آکنده از معلومات و اطلاعات بسیار وسیع و گرانبها در تاریخ، ادب و فرهنگ ایران و اقوام مجاور. اطلاعات او در مورد تاریخ قاجار و نیز رویدادهای زمان معاصر، شرح حال رجال سیاسی و ادبی، سوابق اخلاقی، اجتماعی و سیاسی آنان بسیار چشمگیر بود. این‌گونه اطلاعات در باره‌ی رجال معاصر و قریب به زمان ما در آن دوران، در کمتر کتاب یا مجموعه‌ای دیده می‌شد و یا اصلاً دیده نمی‌شد. جوانانی مانند ما، رجال زمان خود را به‌درستی نمی‌شناختند» 

 

استاد انجوی شیرازی: 

«استاد محیط طباطبائی در این پنجاه سالی که من شاهد بوده‌ام، می‌توانم گواهی بدهم که روزی از او نگذشته مگر این‌که یک کتاب تازه را جستجو کرده باشد. هرگاه می‌خواستیم او را پیدا کنیم یا در کتابخانه‌ی ملی «ملک» بود یا در کتابخانه‌ی دیگر شهر. می‌رفت تا آخرین نسخه‌های خطی را که خریده‌اند و تازه به کتابخانه رسیده، ببیند و مطالعه کند. درکتابخانه‌های شهر هم معمولاً با بزرگان دیگری چون مرحوم «ملک‌الشعرای بهار»، «رشید یاسمی»، «احمد بهمنیار» و استاد «همایی» می‌نشست و صحبت می‌کرد. 

این آسان نیست که یک نفر بیش از هفتاد سال غرق در مطالعه و تحقیق باشد. 

استاد «محیط» بیش از هزار رساله و مقاله‌ی علمی، ادبی، انتقادی و تحقیقی دارد. 

در ده‌ها کنفرانس و سمینار و کنگره‌ی علمی و تحقیقی، در خارج و داخل شرکت کرده بود. انتشار مقالات تحقیقی او در مجله‌ی «ارمغان»، «مهر» و «تعلیم و تربیت»، استاد محیط را، پژوهشگری پُرمایه، جامع و شایسته‌ی نام خویش نشان داد.» 

 

استاد دکتر محمد امین ریاحی: 

«دانش بسیار گسترده‌، فراوانی نوشته‌ها و پژوهش‌های «محیط طباطبائی»، موجب شد تا برخی دوستان و بعضی مراکز فرهنگی کشور، در اندیشه‌ی ادای احترام نسبت به او برآیند. 

در اینجا سه موردی را که من از آن آگاهم ذکر می‌کنم: 

بار اول هنگامی‌است که دانشگاه تهران تصمیم گرفت به «احمد آرام»، «محمد پروین گنابادی»، دکتر «غلامعلی رعدی آذرخشی»، «فرنگیس شادمان»، دکتر «غلامحسین مصاحب» و «حبیب یغمایی» دکترای افتخاری بدهد تا نوعی حق‌شناسی نسبت به آنان شده باشد. در جلسه‌ای که در دفتر رئیس دانشگاه (دکتر هوشنگ نهاوندی) تشکیل شده بود، نام «محیط» جزو اسامی شایستگان دریافت این عنوان قید شده بود 

ولی چون یکی دو تن از شرکت‌کنندگان معترض بودند موضوع فقط در مورد او مسکوت ماند. 

چون این کار ناروا، موافق با مصلحت فرهنگی نبود به کمک دکتر «هوشنگ نهاوندی»، دانشگاه ملی پذیرفت به نشانه‌ی حق‌شناسی جامعه‌ی علمی کشور به مرحومان «جلال همایی»، «محیط طباطبائی» و «محمدتقی مصطفوی» عنوان دکترای افتخاری داده شود و چنین شد. 

دیگر بار، نخستین جایزه‌ی آثار ملی به منظور تقدیر از خدمات محققان و دانشمندان ایرانی و خارجی از سوی انجمن آثار ملی در سال 1357 به مبلغ یک میلیون ریال برای مجموع تحقیقات، خدمات و آثار «محیط طباطبائی» به ایشان تعلق گرفت. 

سومین بار در همان سال مجموعه مقالاتی(1) از نوشته‌های ادبای کشور که به پاس سال‌های دراز خدمات تحقیقی محیط به نام «محیط ادب» به چاپ رسیده بود، در مجلس دوستانه‌ی فرهنگی توسط دکتر «علی‌اکبر سیاسی» به ایشان اهدا شد. 

و بالاخره شاید آخرین حق‌شناسی کشور نسبت به مقام علمی «محیط» انتخاب او به عضویت فرهنگستان زبان و ادب ایران در سال 1369 بوده‌است… 

اساتید:حبیب یغمایی ، دکتر سید جعفر شهیدی ، دکتر باستانی پاریزی ،ایرج افشار : 

به اتفاق دانشمندان و استادان و شاعران و نویسندگان و محققان و صاحبنظران معاصر ، استاد سید محمد محیط طباطبائی در فنون ادب و تبحر در علوم و تحقیق،صاحبنظری است مسلم و متبع ، و این دقایق در مقالات و قطعات آن جناب که بی انقطاع در جراید و مجلات و رادیو انتشار یافته و می یابد گواهی است عدل. 

 

استاد سید محمدعلی جمال زاده: 

استاد ارجمند و امروز یکتا محقق واقعی بی غرض و مرض و خالی از تعصب و با مطالعه و اطلاع و ژرف بینی ما آقای سید محمد محیط طباطبائی ،به پاس نیم قرن خدمات با ارزش و لاینقطع ایشان در مباحث مربوط به اسلام و ادب و زبان فارسی… 

 

استاد باستانی پاریزی: 

…یکی از معلمانم،سید نبیل شریف استاد سید محمد محیط طباطبائی بود که تاریخ تمدن جدید را درس می فرمود…به اندازه سالهاو قرن ها از محضر پربرکت آن استاد ضعیف نواز بهره بردم…استادی که در فضیلت و مردمی و استغناء و بی باکی و خیر خواهی و دفاع از حقوق جامعه ضرب المثل است…

 

استاد احمد اقتداری: 

استاد محیط ، محیط فضل و آداب است و در جمع استادان شمع اصحاب ، اما گذشته از جلالت قدر و علو مرتبت علمی و پختگی ووسعت اطلاع ،امروزه به حق استاد همه ادب پروران ایران است…وجود گرامیش کم نظیر است و در کشاکس دوران چون سنگ آسیا ،قدیم و قویم ودر پاسداری از ادب فارسی و فرهنگ ایرانی پابرجا و استوار مانده است. 

 

استاد امیری فیروز کوهی: 

امیر عرش عظیم معارف است محیط 

اگر چه یک قدم از جای خود فرو نگذاشت… 

 

استاد حبیب یغمایی : 

ای مهر سپهر سخن سرائی 

استاد محیط طباطبائی 

در مجمع یاران توئی نشانه 

از نیک نهادی و نیک رائی… 

هر مشکل علمی که عرضه دارند 

بالطف نمائی گره گشائی 

علم و ادب فارسی به گیتی 

گستردی از آن فرش بوریائی 

بر نام تو باید زدن در این عصر 

در علم و ادب نوبت کیائی… 

چون نام نکو جاودان بپاید 

با نام نکو جاودان بپائی… 

 

استاد عبدالعلی کارنگ: 

“از سال 1320 هجری شمسی به بعد مقالات و رساله های زیادی از استاد خواندم .همه محکم ، مستدل ،شیرین و دلنشین ، تا حدی که رسیدن به سعادت زیارت استاد جزو آمال و آرزو هایم گردید.در سال 1338 همراه جناب دکتر محمدجوادمشکور …به زیارت استاد نائل شدم.مردی دیدم شاداب ،خونگرم ، متواضع ، پر ، وخیلی جامع تر از آنچه من می توانستم تصورش را بکنم…” 

 

استاد محمد اسماعیل رضوانی : 

“استاد در عنفوان شباب در زادگاه خود زواره با سری پر شور و روحی نا آرام و نبوغی بسیار برتر از محیط حیاتی خود،شب را به سحر و صبح را به شام می رساند و مانند شاهبازی در قفس به دنبال روزنه ای می گشت تا در یک فضای باز به طیران و جولان بپردازدو تراوشات مغز فعال خود را پراکنده سازد…سالهاست در محفل انسی که شبهای جمعه در خانه او منعقد است حاضر می شوم و از زلال معرفت او و دوستان دانشمند او جرعه هائی بر می گیرم … ” 

 

علامه سید محمدحسین طباطبائی: 

…موقعیت ارجمند دانشمند گرامی آقای سید محمد محیط طباطبائی… 

 

استاد سیدمحمد رضا جلالی نائینی : 

“محیط طباطبائی خود معلم و استاد خویش است…عمر را به مطالعه و تحقیق گذرانده و از پرتو استعداد سرشار و حافظه تند و قوی و ممارست در فراگیری علم و ادب ،به حق یکی از شخصیت های برجسته فرهنگی عصر حاضر محسوب می گردد. در علم تاریخ و جغرافیا و انساب سر آمد دانایان هم زمان خود است…او زبان های فرانسه و انگلیسی و عربی را آموخته است و کتب مورد نظر را به زبان های مذکور مطالعه کرده و در نتیجه دامنه اطلاعاتش وسعت پیدا کرده است.محیط مظهر زحمتکشی و قناعت و پشتکاردر مطالعه و تحقیق بشمار می رود ووجودش نشان دهنده این حقیقت است که با داشتن استعداد سرشار و پشتکار و عشق به فراگیری علم و دانش ،هر فردی همچون محیط طباطبائی می تواند درجات علمی و ادبی را بی آنکه دانشگاه و مدرسه ببیند طی کند و عالم برجسته و کم طراز زمان خود شود…در کنگره های بین المللی از جمله سی ویکمین کنگره خاورشناسان منعقد در پاریس و ده ها کنگره داخلی و خارجی شرکت فرموده و از علم و اطلاع و دانش او اعضای کنگره مستفید و مستفیض شده اند.از آثار مکتوب محیط طباطبائی تا کنون(سال 1356) پانصد خطابه و 1600 مقاله که نوعا تحقیقی می باشد به چاپ رسیده است… 

 

پرفسور آصف فکرت(کانادا): 

“سخن از برنامهء مرزهای دانش است و گفتار شیرین و پرمغز استاد شادروان محیط طباطبایی اما مرزهای دانش چیز دیگری بود. برای من آن برنامه یک کلاس پیشرفتهء ادبیات و تاریخ و فرهنگ بود. استاد محیط که سخن می گفت در ذهن من در آن روزها چنان بود که شاهنشاهی مقتدر در قلمروش فرمان براند و فرمانش بی چون و چرا روان باشد. او هم فرمانروای قلمرو ادب و تاریخ و فرهنگ بود؛ با قدرت سخن می گفت که به آنچه می گفت دانا بود و بر آن تسلط داشت.نام هم نام سنگین و پر صلابتی بود: مـــرزهـــــــای دانــــــش!! در مطبوعات و مجله های اختصاصی نیز گاهی از ایشان مطالبی انتشار می یافت که از آن به حدی که دانش ما اجازه می داد بهره مند می شدیم…” 

 

محیط ادب از نگاه محیط 

ماهنامه کیهان فرهنگی در دهمین شماره خود ( دی ماه 1363) مصاحبه ای با محیط علم و ادب استاد محیط طباطبائی انجام داده است که تلخیصی از آن را به استحضار خوانندگان می رسانم: 

 

سیری کوتاه 

83 سال پیش در زوارۀ اصفهان به دنیا آمدم {خرداد 1281شمسی } در مکتب ملا علی پسر حاجی حسن ، مکتب دار زواره ،آغاز به تحصیل کردم . علوم قدیمه را نزد پدرم مرحوم سید ابراهیم طباطبائی و برخی از علمای زواره فرا گرفتم. در سال 1300 هجری شمسی به اصفهان آمده و در مدرسه کاسه گران توقف کردم و به تحصیل مقدمات طب جدید پرداختم که مقدمۀ آن تحصیل زبان فرانسه بود. در سال 1302 به تهران آمدم و ضمن سه سال دورۀ شش ساله ادبی دارالفنون را امتحان دادم و گذراندم. در ضمن یکسال هم مدرسه عالی حقوق را خواندم و قصد داشتم به کار قضاوت مشغول شوم اما از آن کار هم به عللی منصرف شدم و به دنبال شغل معلمی و تدریس رفتم … از شغل معلمی هم در سال 1337 بازنشسته شدم .پس از بازنشستگی به دعوت رادیو ، برنامه مرزهای دانش را با همکاری برخی از فضلا و دانشمندان دایر کردم ولی بعد از 10 سال ناچار شدم خود به تنهائی آن برنامه را تهیه و اجرا کنم و این کار 21 سال یعنی تا یکسال بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بطول انجامید.. 

از سال 1327 تا 1334 به عنوان مستشار فرهنگی در دهلی ، بغداد، دمشق ، بیروت ، تهارن و پاریس شرکت داشتم در سال 1359 در کنگره ابن سینا شرکت کردم . سی سال قبل از آن در کنگره اول ابن سینا در بغداد به زبان عربی ، تحقیقی در مورد تولد ابن سینا عرضه کرده بودم. در اواخر سال 62 نیز در کنگره خوارزمی سخنرانی نمودم و آخرین کنگره ای که شرکت کردم کنگره بزرگداشت هشتصدمین سالگرد سعدی در شیراز بود. 

 

تسلط بر زبان 

فارسی دری زبان مادری ام را به حد اعلی می دانم . به زبان عربی کاملاً تسلط دارم و بدان سخن می گویم و می نویسم.زبان انگلیسی و فرانسه را هم خوب می دانم. به زبان های ایران قبل از اسلام یعنی پهلوی،سعدی،خوارزمی،اوستائی،سریانی هم تا حدی که با زبان فارسی و عربی در ارتباط است ، آشنایی دارم. 

 

آثار 

آثار اینجانب متجاوز از 2500 مقاله و 600 خطابه است. اولین تألیفم نگارش یک دوره کتب درسی (دورۀ جغرافیای متوسطه) به نام جغرافیای نو بود در سال 1309 نخستین مقاله من که دربارۀ زکریای رازی بود در 30 شماره “روزنامه ایران” به مناسبت هزارمین سال تولد محمد زکریای رازی چاپ شد که از نظر اطلاعات و مدارک تا آن زمان بی سابقه بود… 

لیست موضوعات بی سابقه یا کم سابقه ای که مورد تحقیق و تحریه قرار گرفت از 200 موضوع تجاوز می کند… 

برای اینکه نمونه ای از کار تحقیقات بنده معلوم شود باید به فهرست هزار و چند صد مقاله و متجاوز از 600 خطابه که در طی مدت پنجاه سال نوشته و گفته ام مراجعه کرد و دریافت که چه چیزهائی گفته ام و چه ها نوشته آم … یکی از خویشاوندان 1600 مقاله که به قلم من در مطبوعات پنجاه سال گذشته چاپ شده در 15000 صفحه بیرون آورده و نیز یکی دیگر از نزدیکان نیز نوار 500 خطابه از مجموعه خطابه هایی که ایراد کرده آم را فراهم آورده است… 

 

روش 

من تابع روش استقرایی به شیوه محققان جدید بوده ام ولی در ضمن کار پژوهش ، هرگز شخصیت خود را فراموش نمی کردم. 

اگر متون از دیگران بود ، زمینه کار از خودم بود یعنی تحقیق می کردم نه تقلید… هیچ وقت انسان نباید حب و بغض و عشق و نفرتش را در سنجش مسائل دخالت بدهد. باید منقولات را سنجید و روی انصاف و منطق و عدالت سخن گفت. نویسنده ولو غیر مسلمان اگر حرف حق بزند باید پذیرفت . من از نخستین باری که آمدم و مشغول کار تحقیق شدم در ذهن خود سابقۀ خیر و شر برای هیچ چیز نداشتم. هیچ چیزی در نظر من نبود جز خدا… به من گفتند مرحوم مطهری دستور داده تمام سخنرانیهای مرزهای دانش را ضبط کرده اند و موجود است . اشخاص فاضلی مثل ایشان به این تحقیقات با چشم علاقه می نگریستند. 

کمتر موضوع تاریخی است که من نظری درباره آن ابراز نکرده باشم. چیزی نیست که من بخواهم خودستایی کنم. کار من اینست . یعنی چیزی را می خواندم وقتی می فهمیدم نادرست است چشمم را هم می گذاشتم و مطلبم را می گفتم. حال می خواهد این نادرست از پدرم، استادم یا مطلوبم باشد… من وظیفه ام را انجام دادم و روحم راحت است… 

 

در گذشت 

و سر انجام روح مطهر این سلاله پیامبر اکرم(ص) ،عالم وارسته و محیط علم و فضل و ادب ،چهرهای شاخص در جمع مفاخر ایران، در آستانه نود سالگی پس از عمری پژوهش و تحقیق و تلاش بی بدیل علمی از این خاکدان به محضر ربوبی عروج نمود و سه‌شنبه بیست و هفتم مرداد 1370 شمسی بدرود حیات گفت و با دستمایه ای فاخر به دیار باقی شتافت. 

پیکر آن استاد فقید طبق وصیتش در برج طغرل در نزدیکی ابن‌بابویه در شهر ری به خاک سپرده شد. روحش شاد و قرین اولیای گرامش باد. 

 

محیط و پژوهش در آثار بهائیت 

از جمله مواریث بسیار گرانقدر و کم نظیر علمی استاد ،پژوهش های ناب او پیرامون کتب اصلی بابیه و بهائیه است که به خاطر دقت علمی و کشف های بدیع ، موجب شگفتی محققان را فراهم آورده است.آنچنان این تحقیقات برنده و قاطع بوده است که بعضی از متعصبان کوردل که تاب مقاومت علمی در برابر پژوهش را ندارند به یاوه گوئی و اهانت به استاد کشانده است.لیکن هر پژوهشگری که طعم دلنشین تحقیقات استاد را چشیده باشد به این زهر پراکنی ها که از فقر علمی برمی خیزد خواهد خندید که ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست*عرض خود می بری و زحمت ما می داری… 

در اینجا عنوان بعضی مقالات استاد در زمینه متون بهایی را یاد آور می شویم: 

 

عظیم پس از باب و پیش ازازل ( در دو قسمت ) 

رساله خالویه یا ایقان (در دو قسمت ) 

طاهرا یا طاهره (پژوهشی در شعر منسوب به طاهره) 

برهان قاطع 

کتاب اقدس ( در دو قسمت ) 

گفتگوی تازه دربارۀ تاریخ قدیم و جدید 

ادامه بحث درباره نقطه الکاف ( در دو قسمت ) 

از تحقیق و تتبع تا تصدیق و تبلیغ فرق بسیار است (در دوقسمت اول) 

تاریخ نو پدید نبیل زرندی 

تاریخ قدیم و جدید (در دوقسمت ) 

 

در نظر است که به زودی تحقیقات استاد در مقالات فوق الذکر ،برای بهره گیری بیشتر اهل پژوهش توسط دوستان تبیین و تشریح گردد.راهش پر رهرو و مشعل تحقیقاتش روشنگر راه پژوهشگران حال و آینده باد. 

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

3 − 2 =