کتاب فیچیکیا و بیت العدل

0 515

سردبیر:بحث پیرامون باز گشت یک بهایی اروپائی است از بهائیت و نیز مشروعیت بیت العدل

 

یک مسیحی :

ضمن خوشحالی از پیدا کردن سایت شما شنیده ام یک مسیحی سوئیسی به نام فیچیکیا که مدتی بهائی شده بود پس از تحقیق وبررسی فراوان از درون تشکیلات بهائی و بیت العدل از بهائیت بر یده و کتابی در رد ونقد آنها به زبان آلمانی نوشته و موجب شده بسیاری از بهائیان در آئین خود به تردید افتند ومتزلزل شوند . 

اگر این موضوع صحت دارد آیا می توانید خلاصه ای از مطالب اورا در سایت خود قرار دهید تا ما هم از نظرات او آگاه شویم؟ باز هم از سایت بهایی پژوهی سپاسگزارم.

 

جویا :

من هم این مطلب را شنیده ام اما هنوز آن کتاب را ندیده ام. سئوالی که برایم پیش آمده است که این پرسش این دوست مسیحی چه ارتباطی با عنوان این بخش دارد. عمل کرد بهائیان و بیت العدل عنوان مهم و قابل بحث و بررسی بسیار است. اما ارتباطی با این نکته ی این میهمان مسیحی ندارد. لازم است اگر کسی از اعضا یا میهمانان در باره ی بیت العدل بهائیان چیزی می داند در این قسمت به بحث بگذارد. 

 

یاس:

من کتاب ایشان را به زبان آلمانی دیده ام.بیشترین اعتراضات او متوجه بیت العدل است. او اثبات می کند شوقی افندی در وصیت نامه عبدالبها دست برده واصولا الواح وصایا ی عبدالبها جعلی است.ضمنا فساد بیت العدل وبی پایگی اش را اثبات می کند.با توجه به اینکه او از درون بهائیت خبر هائی دارد حرف هایش شنیدنی است. بهائیان ده سال زحمت کشیدند تا بر کتاب او ردیه بنویسند ونوشتند لیکن قوت استدلال فیچیکیا چیزی نیست که با این ردیه ها سست شود.

 

اسپرینگ:

با سلام از اینکه سایتی برای بررسی آئین بهائی گشوده شده است مسرورم. 

فیچیکیا کتابی نگاشته است تحت عنوان Der baha’ismus: welt religion der این کتاب مدتها پیش توسط این فرد نگاشته شده و توسط کلیسا به علت گرایش مسیحیان بر آئین بهائی چاپ شد. مدتها پیش نیز جوابی بر روی آن نگاشته شده است که متاسفانه جناب yas با وارونه جلوه دادن حقیقت سعی در تنزیل قدرت استدلال این کتاب دارند. نام کتاب اخیر Der information als method می باشد که توسط آقایان اولریخ گولمر و اودو شفر و خانم نیکولا توفیق نگاشته شده است و نسخه ی انگلیسی آن تحت عنوان Making the croocked stright ترجمه شده است و ترجمه ی فارسی آن تحت عنوان “راست را کژ انگاشته اند” چاپ شده است. امید است روزی این کتاب آزادانه در ایران منتشر یابد. 

جناب yas نگاشتند که “بهائیان ده سال زحمت کشیدند تا بر کتاب او ردیه بنویسند ونوشتند لیکن قوت استدلال فیچیکیا چیزی نیست که با این ردیه ها سست شود.” 

لطفا بفرمایند که: 

1)ایشان این 10 سال مذکور در فوق را از کجا آورده اند؟ 

2)علل ضعف “استدلال راست را کژ انگاشته اند” و قوت استدلال کتاب فیچیکیا را در چه می بینند؟ 

در مورد الواح وصایا و اتهام باطل جعلی بودن آن اگر مایل بودید بعدا در تاپیکی دیگر سخن خواهیم گفت. همچنین خوشحال می شوم در مورد مطلبی که yas نگاشته که این کتاب “فساد بیت العدل وبی پایگی اش را اثبات می کند” در همینجا گفتگو کنیم.spring

 

یاس:

جناب اسپرینگ! 

بنده در پاسخ میهمان مسیحی که از کتاب فیچیکیا(بهائی از بهائیت بر گشته) وکتاب او در رد بهائیت سوال کرده بوداطلاعات خودم را مطرح کردم.در آنجا گفتم بهائیت ده سال طول کشید تا بر کتاب او ردیه بنویسد.پرسیدید 10سال را از کجا آوردم؟ 

به اطلاع شما می رسانم فیچیکیا کتاب خود را در سال 1981منتشر نمود وکتاب ردیه بر او توسط بهائیت در سال 1995(نشر آلمانی )و2000(نشر انگلیسی)منتشر شد. 

می بینید که 14 سال بین کتاب فیچیکیا و ردیه فاصله است. تازه من تخفیف دادم و 10 سال نوشتم و از این بابت عذر می خواهم! 

در مورد قوت استدلال فیچیکیا و ضعف منطق بهائیان هم که خواسته بودید باید شما را به خواندن اثر او دعوت کنم نه خواندن ردیه جانبدارانه “راست را کج انگاشته اند”… 

منتظر اثبات جعلی نبودن الواح وصایای عبدالبها که قول دادید می مانم.

 

اسپرینگ:

جناب Yas 

با تشکر از اطلاعات داده شده توسط شما. بنده فعلا کتاب راست را کژ انگاشته اند را ندارم تا در صحت مطالب شما مداقه نمایم. تشکر از اینکه مطالب خود را مستند کردید. 

خوشحال می شوم اگر بدانم اصل کتاب فیچیکیا به فارسی برگردانده شده است یا نه؟ 

در صورت چاپ قوت استدلال را بررسی خواهم کرد. 

در مورد جعلی بودن الواح وصایا: 

این ادعا از جانب شما مطرح شده است. امیدوارم بتوانید دلایل کافی ارائه بدهید. همانطور که عرض کردم آماده ی گفتگو در این مورد می باشم.این اتهام مدتها است که جای خود را به اتهام های دیگر داده است. اگر بتوانید دلایل خاک گرفته ی ادعای خود را بنگارید، من نیز جواب های خودم را ارائه می کنم. Spring

 

یاس:

جناب اسپرینگ! 

از اینکه مرا مورد لطف قرار دادید که سخنان خود در مورد کتاب فیچیکیا (بهایی برگشته از 

بهائیت) مستند کردم ،متشکرم. امید وارم شما هم حرف های خود را مدلل ومستند سازید. 

خدمت شما عرض می کنم که شایسته یک بهایی مدعی تحری حقیقت نیست در حالی که نه کتابی را دیده ونه از ویژگی های آن اطلاع دارد ونه حتی ردیه آن را دارد مطالبش را “دلایل خاک گرفته” بداند وپیشاپیش آن را محکوم کند.حداقل به تعالیم خود پای بند باشید که تعصبات را هادم بنیان انسانی می دانید.این تعصب نیست که بدون دیدن مطالب فیچیکیا در مورد جعلی بودن الواح وصایای عبدالبها آنها را تهمت وخاک گرفته بدانید؟! 

جهت اطلاع شما که سوال کرده بودید تر جمه فارسی این کتاب منتشر شده است یا نه،عرض می کنم خیر ولی خوب است جامعه مسیحیان ایران به تبعیت از جامعه مسیحیان آلمان این کتاب تحقیقی را در شکلی مناسب به فارسی زبانان ارائه نماید. 

ضمنا تقاضا دارم نیم نگاهی هم بیاندازید به لیستی که روزبه از پرسش های پاسخ داده نشده تهیه کرده و در صورت امکان تکلیف آنها را روشن نمائید. من به لیست او اضافه می کنم : 

1- دولت استعمارگر پیر به چه دلیلی ممکن است به عباس افندی لقب سر داده باشد؟ 

2-دوستی بهائیان با اسرائیل تجاوزگر از سر چیست وچرا تا به حال یک بار هم که شده جنایات ضد بشری اورا محکوم نکرده اندوبلکه بر عکس روسای جمهور اسرائیل با بیت العدل بهائیان تعامل خوبی داشته اند؟ 

3-چرا بعضی سایت های فارسی بهایی انتخابات ایران را قلابی نام داده اند؟ 

4-به چه دلیل عقل پسند زنان نمی توانند عضو بیت العدل شوند؟(نگوئید به آنها لطف کرده اندوآنها را معاف کرده اند چون هر کسی که آزادی زنها را محدود کند می تواند چنین بهانه ای بیاورد) 

5- علت نسخ اسلام توسط بهائیت چیست ؟(چون بنده از کتاب شما مدرک ارائه نمودم که رهبران بهایی گفته اند اگر اعتراض اهل فرقان نمی بود اسلام را نسخ نمی کردیم…) 

از اظهار لطفی که در ارائه پاسخ بفرمائید متشکرم.

 

جویا:

من هم خدمت همه ی عزیزان به ویژه جناب اسپرینگ سلام عرض می کنم. حقیر با نظر جناب اسپرینگ موافق ام. یعنی مطلب را به جایی که دسترسی نداریم ارجاع ندهیم. خوشبختانه کتاب های امری در اختیار است و مطالب مربوط به بیت العدل هم موجود. بنابراین از این دوست عزیز خواهش می کنم به یک پرسش بسیار روشن و مطرح، پاسخی روشن بدهند: آیا درست است که مشروعیت بیت العدل به وجود ولی امر در رأس آن منوط است؟ به عبارت دیگر آیا درست است که بیت العدل کنونی به جهت عدم حضور ولی امر قانونی نیست؟ همان حرفی که میسون ریمی بی نوا گفت و فرقه ی ریمی ها پدید آمد. در ضمن خدمت این دوست عزیز که تاره به جمع این سایت پیوسته است عرض می کنم که قبلا گفت شده است که بنا به پیشگویی حضرت عبدالبهاء تعداد اولیای امر در بهائیت قرار بوده 24 نفر باشد ولی به علت عقیم بودن جناب شوقی افندی این پیشگویی غلط از آب در آمده است. نظر شریفتان را هم در این مورد آشکارا بیان فرمایید. کاری هم به امثال فیچیکا که اصلا نمی دانیم کیست نداریم. بیایید خودمان مسائل را مطرح کنیم و به گفت و گو بنشینیم. منتظر پاسخ مستدل شما هستم.

 

اسپرینگ:

جناب Jooya 

فرمودید: “حقیر با نظر جناب اسپرینگ موافق ام. یعنی مطلب را به جایی که دسترسی نداریم ارجاع ندهیم. ” 

–بنده کجا چنین مطلبی را در این تاپیک نوشته ام؟ 

در ابتدا باید بگویم که خوشحالم که مطلب خود را در تاپیک مربوطه نگاشتید. امید چنان است این روال ادامه یابد. 

— در آثار محدودی از کتب وحی در آئین بهائی مرقومه توسط حضرت عبدالبهائ و حضرت ولی امرالله بحث روابط بین دو موسسه ی ولایت امرالله و بیت العدل می باشد. هچنین وظایف آن دو را تشریح نموده اند. مطالبی که باید بدانید آن است که در هیچ جا هیچ گونه تضمینی مبنی بر وجود هر دو موسسه در طول دور بهائی نمی باشد. بالعکس آیاتی مبنی بر انقطاع سلاله ی اغصان -که ولی امر می بایست ازاغصان یعنی از سلاله ی حضرت بهاء الله باشد- وجود دارد. 

بررسی این بحث مستلزم احاطه ی شما بر آثاری از آئین بهائی در این خصوص می باشد. به این مطلب دقت وافری نمائید که نمی شود یک بیان را بدون در نظر گرفتن بیانات دیگر مطرجح کرد کما اینکه این مطلب در مورد آیات قرآن و تورات و انجیل نیز صدق می کند. 

خوشحال می شوم اگر بیان حضرت عبدالبهاء را در مورد تعدا اولیای امر به تعداد 24 را دقیقا نقل بفرمائید. مشروعیت بیت العدل منوط به حضور ولی امرالله نمی باشد. این مطلب به تواتر در آثار بهائی ذکر گردیده است. spring

 

جویا:

اولا خدمت جناب اسپرینگ سلام عرض می کنم. ثانیا به عرض می رسانم منظور حقیر آن بود که فعلا بنده و امثال بنده به کتاب مورد بحث دسترسی نداریم و در نتیجه بهتر است بر اساس کتاب های امری که مورد نظر و تأیید مؤسسه ی مطبوعات امری( یا همان لجنه ی نشر آثار امری ) است سخن بگوییم و استنادمان به آن کتاب ها باشد. فکر می کنم سرکار نیز با این نظر موافق باشید. ثالثا خدمت شما دوست عزیز هم عرض می کنم تا زمانی که نفرمایید دقیقا حضرت بهاء الله چه کاره اند من چه بحثی می توانم با شما و امثال شما داشته باشم؟ منظورم دقیقا آن است که بنده به عنوان یک محقق به حضرت بهاء الله و نیز نقطه ی اولی( یعنی جناب باب) چگونه بنگرم؟ آنان را چه بنامم؟ قائم؟ نبی؟ رسول؟ من یظهره الله؟ و به چه دلیل جرا از این بحث طفره می روید.البته به نظر می رسد شما از دوست بهایی منصف ترید چون در تاپیک دیگر ی قول داده اید این بحث را دنبال کنید من به قول شما احترام می گذارم و به شرط دنبال کردن آن بحث در جای خودش بحث بیت العدل را هم در این جا ادامه می دهم و قول دیگری که می دهم آن است که تماماً بر اساس کتاب های امری سخن بگویم. اجمالا هم با آثار امری آشنا هستم. منتظر ادامه ی بحث باشید.

 

اسپرینگ:

…جناب Jooya برای بار دوم می گویم: “خوشحال می شوم اگر بیان حضرت عبدالبهاء را در مورد تعداد اولیای امر به تعداد 24 را دقیقا نقل بفرمائید.” 

Spring

 

جویا:

جناب اسپرینگ از حضرت عالی پرسشی دارم: اگر در یک بحث فرضا به نتیجه رسیدیم و دانستیم که مثلا جناب عبدالبهاء پیش گویی کرده بود که تعداد اولیای امر در بهائیت به جای دوازده نفر که در ادیان پیشین بود، بیست و چهار نفر است و از قضای روزگار و به خواست خداوند قهار، جناب شوقی عقیم از آب در آمد. اگر این مطلب ثابت شد، شما چه می کنید؟ خواهش می کنم با توجه به فرمایش حضرت علی که در جای دیگر برایتان نوشته ام، این را روشن بفرمایید. راستی اگر چنین چیزی بود، چه می کنید؟ 

 

اسپرینگ:

جناب Jooya 

بنده بیانی را که می خواهید نقل کنید قبلا دیده ام. در آن اشاره ای به ولی امر نمی باشد اگر از دقت کنندگان باشید. 

در مورد پیش گویی ها می گوئید. بد نیست بدانید که حضرت بهاءالله در کتاب اقدس تمامی مراحل هدایت دیانت بهائی از ظهور خودشان تا تشکیل بیت العدل را به ترتیب نام می برند. حتی به دوران قیادت امرالله توسط ایادیان (سالهای 1957-1963) اشاره می فرمایند. در آثار بهائی اشاره به عملکرد بیت العدل و ولی امر شده است ولی هیچ گونه تضمینی مبنی بر ادامه ی ولایت امرالله وجود ندارد بلکه اشاراتی در کتاب اقدس و حتی الواح وصایا ی حضرت عبدالبهاء می باشد که نشاندهنده ی اتمام ولایت امر می باشد. 

دیانت بهائی بر خلاف تمامی ادیان دیگر شعبه شعبه نشده است و تمامی شاخه های منحط از عهد و میثاق آن خشک شده اند و یا آثار خشکیت! در آنان ظاهر است. شما اگر خیلی کوشا می باشید که موارد به ظاهر متعارض در آئین بهائی را بیان کنید، بد نیست که نگاهی هم به آئین خود بیندازید و به اختلافات آن. کمی نیز سعی در ایجاد وحدت در جامعه ی خود حتی بین شیعیان نمائید. 

دیانت اسلام دیگر پاسخگوی نیاز های جامعه ی بشری نمی باشد. هر دینی مانند دارویی برای دردهای بشر می باشد. چون بشر در هر روز دردی دارد بنابراین هر روز دارویی می طلبد. داروی امروز دردهای بشری تعالیم پاسخگوی آئین بهائی می باشد نه ادیان منسوخه ی قدیمه. شما و امثالهم رجعت آنانید که بر اسلام خرده می گرفتند و محمد را مجنون می دانستند. به او می گفتند که جای میخ بر زوی دستان و پاهایت کجاست. بر عیسی خرده می گرفتند و بر تمامی پیامبرای الهی. “وما یاتیهم من روسول الا کانول به یستهزئون”، شیطان نیز کسی جز علمای عصر نمی باشد که با برگشت خود از انسان کامل و نپذیرفتن او و گفتن آنکه ما کاملیم وو دیگر نیازی به دین جدیدتر و فرد دیگری نیست و ما خود برای دنیا کافی هستیم، از مظهر ظهور برگشته و خود را در نار می افکنند. به امید تجلی انصاف و حقیقت Spring 

 

جویا:

اسپرینگ عزیز لطفا دقیقا به پرسش بنده پاسخ دهید و حاشیه نروید. ‏ 

اولا: بنده پرسیده ام اگر جناب عبدالبهاء ( نه بهاء الله) پیشگویی کرده باشد که تعداد اولیای امر ‏در بهائیت به جای 12 نفر 24 نفرند و این پیشگویی با عقیم بودن جناب شوقی به حقیقت ‏نپیوسته باشد، چه خواهید فرمود؟ چرا بیانی را که دیده اید نقل نمی فرمایید( اگر از بینندگان ‏باشید!)‏ 

ثانیا: بنده مجبورم مرتب با شما قرار بگذارم: اگر به صراحت به لزوم و وجوب وجود ولی امر ‏در بیت العدل تصریح شده باشد، چه؟ اگر این را هم دیده اید، لطفاً آن را نقل کنید( اگر از ‏بینندگان باشید!)‏ 

ثالثا: فرموده اید: دیانت بهایی شعبه شعبه نشده و اگر هم شده خشک شده یا در حال خشک ‏شدن است. پس اولا: شعبه شعبه شده: ‏ ‏ ناقضی ( میرزا محمدعلی برادر عباس افندی که قرار ‏بود او پس از عبدالبهاء جانشین او باشد )، ثابتی (پیروان عبدالبهاء عباس افندی )، ‏ ‏سهرابی (پیروان احمد سهراب )، پیروان شوقی افندی، پیروان بیت العدل حیفا، ریمی ( پیروان ‏میسن ریمی )، سمائی ( جمشید معانی )‏ 

رابعا: باز به بیراهه رفته اید. ما هنوز در حقانیت بهائیت به جایی نرسیده ایم. به فرض که به ‏پندار شما، دوران اسلام سپری شده باشد. این امر حقانیت بهائیت را اثبات نمی کند. با عرض ‏پوزش تقاضا می کنم مسیر بحث را از سیر منطقی اش خارج نفرمایید.‏ 

خامسا: با استناد به آیه شریفه فرموده اید هر رسولی که آمده است، او را مسخره کرده اند. ‏عزیزم «هر رسولی» شما نه تنها نمی توانید ثابت بفرمایید که حضرت بهاء الله رسول است، ‏بلکه بنده از قول خود ایشان آورده ام که ایشان وجود نازنین حضرت رسول اکرم را پایان ‏بخش رسالت و نبوت می دانند. ‏

سادساً: پیشتر هم این داستان را گفته ام، منتهی چون کم لطفی و کم توجهی می فرمایید، ‏مجبورم آن را تکرار کنم. داستان شیرینی است به شنیدن دوباره اش می ارزد: مرد ساده لوحی ‏شنیده بود: هر گاه که دزد می آید اولا نیمه شب به بعد می آید، ثانیا بی سر و صدا می آید. ‏این مرد ساده لوح هر شب که شب از نیمه می گذشت، زن بیچاره اش را از خواب بیدار می ‏کرد و می گفت: هم اینک دزد آمده است. چون اولا شب از نیمه گذشته و ثانیا هیچ سر و ‏صدایی هم نیست! عزیزم درست که قرآن می فرماید: هر رسولی که آمده است ، مسخره اش ‏کرده اند، اما این به آن معنا نیست که هر کس بیاید و ادعای رسالت کند و مسخره اش کنند، ‏حتما رسول است! به عبارت دیگر: کل جوز مدور و لا کل مدور جوز: هر گردی، گردو ‏نیست.‏ 

در ضمن دو بار است که بنده را در آتش افکنده اید. متشکرم. 

 

null

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

10 − 6 =