پیوند دیرین امپریالیسم آمریکا و بهائیت(1)

0 616

1. آمریکا؛ مرکز اداری تشکیلات جهانی بهائیت                                  

روحیه ماکسول (همسر کانادایی شوقی افندی، و رهبر بهائیان پس از او) در کتاب خود تصریح می کند که از نظر وی و شوقی: «ایران، مهد امرالله» ولی «آمریکا، مهد نظم بدیع» (1)، «مهد نظم اداری» (2) و «مرکز ثقل اداره ی امر» بهائیت در جهان (3) است و بهائیان آمریکا در تبلیغ و نشر بهائیت، و زمینه سازی تأسیس بیت العدل بهائیت در اسرائیل نقش محوری دارند: «حضرت ولی امرالله [شوقی افندی] فرمودند که آمریکا مأمن عواطف لطیفه ی هیکل میثاق [= عباس افندی] و ملجأ و امید قلب مطهر و مرکز وُعود (4) و برکات الهیه گردید» و «اَحِبّای امریک، نه فقط مجریان فرمان تبلیغی» عباس افندی «شدند، بلکه به افتخار اجرای الواح وصایای» وی «نیز مأمور و مفتخر گردیدند و بانیان اصلی نظم جِنینی حضرت بهاء الله [زمینه ساز «بیت العدل» بعدی] گشتند و به مشعل داران مدنیّت جهانی مشتهر آمدند و به تدوین و تأسیس دستور جامعه ی بهائی سرآمد اقران شدند». (5)
عباس افندی حتی از جلوس بهائیان آمریکا بر «سریر سلطنت ابدی» فرقه در جهان سخن می گفت: «این ندای الهی چون از خطه ی امریک به اروپ و آسیا و آفریک و استرالیا و جزایر پاسیفیک رسد، احبّای امریک بر سریر سلطنت ابدیّه جلوس نمایند و صیت نورانیت و هدایت ایشان به آفاق رسد و آوازه ی بزرگواری شان جهانگیر گردد». (6)
ویلیام هاچر و دوگلاس مارتین، مورخان معاصر بهائی، بر این نکته تأکید دارند که: «جامعه ی بهائی آمریکای شمالی، به خصوص بهائیان ایالات متحده، نقش عمده در تأسیس و تشکیل این مؤسسات اداری به عهده داشته اند. حضرت عبدالبهاء به فضل و مرحمت خدمات و کمالات روحانی اعضاء این جامعه را ستایش فرموده اند و نیز با کمال عنایت بسیاری از مختصات قابل تحسین مردم ایالات متحده آمریکا را به عنوان یک ملت یاد کرده اند. مهم تر از آن اینکه حضرت عبدالبهاء اِشعار داشته اند که آمریکا به عنوان مهد مؤسسات اداری امری که به وسیله ی حضرت بهاء الله پایه گذاری شده است به خدمات شایانی موفق خواهد شد. به علّت اهمیت این نقطه ی عطف در تاریخ بشریت است که حضرت بهاء الله فرموده اند: «انه اَشرَقَ مِن جهة الشرق و ظهر فی المغرب آثارُه» (7) به همین علّت زمانی که حضرت ولیّ امرالله [شوقی افندی] بنیان نظم اداری را آغاز کردند نظر خود را معطوف به احبّای آمریکا داشتند و آنان را به عنوان همکاران ارجمند خویش مخاطب فرمودند». (8)
بر اساس آمار منتشره توسط سایت رسمی محفل ملی بهائیان آمریکا: تعداد کل بهائیان آمریکا رقمی در حدود 155 هزار نفر است که شامل ایرانی های بهائی آمریکا هم می شود. همین گونه منابع، تعداد کل بهائیان دنیا را رقمی در حدود شش میلیون نفر اعلام می کنند، و این بدان معنا است که بهائیان آمریکا در حدود دو و نیم درصد کلّ بهائیان جهان را تشکیل می دهند. با توجه به این امر، جای این پرسش وجود دارد که: چرا در حالی که تنها دو و نیم درصد بهائیان، مقیم آمریکا هستند، هفتاد تا هشتاد درصد کرسی های 9 نفره ی بیت العدل اعظم در قبضه ی آمریکایی ها قرار دارد، آن هم آمریکایی هایی که نه بهایی زاده بوده و نه سابقه درخشانی در بهائیت داشته اند؟! (9)
رشته های پیوند آمریکا و فرقه ی بهائیت یکی دو تا نیست و در این زمینه می توان به شواهد ریز و درشت فراوانی در تاریخ اشاره کرد. مثلاً اینکه (به گفته برخی از مطلعین): ساختمان حظیرة القدس سابق بهائی ها در تهران، توسط یک شرکت بیمه آمریکایی، بیمه شده بود. (10) یا ضیاء پاشا (سفیر عثمانی در واشنگتن پس از خلع سلطان عبدالحمید ثانی از خلافت) که با بهائیان ارتباط بسیار دوستانه داشت و عباس افندی در سفر خود به آمریکا، در ضیافت تشکیل شده از سوی او در شب 8 جمادی الاول 1330 ق (25 آوریل 1912) شرکت و سخنرانی کرد، زن آمریکایی داشت. (11) مهم تر از این، باید از حضور شاخص بهائیان در کلوپ های (شبه ماسونی / آمریکایی) روتاری و نکات دیگر یاد کرد.
عباس افندی (پیشوای بهائیان) در 1911-1913 سفری به مغرب زمین کرد و طی نطق های متعددی که در محافل و مجامع گوناگون (از جمله، ماسونیِ) اروپا و آمریکا ایراد نمود، از آمریکا جانبداری کرد. وی در یکی از اظهارات خود ادعا کرد که: «قطعه ی امریک نزد حق میدان اشراق انوار است…»! (12) و در سخنرانی دیگر خود اظهار داشت: «… از برای تجارت و منفعت ملت آمریکا مملکتی بهتر از ایران نه. چه که مملکت ایران مواد ثروتش همه در زیر خاک پنهان است. امیدوارم ملت آمریکا سبب شوند که آن ثروت ظاهر شود»! (13)
این سخن، در واقع، چراغ سبزی به سرمایه داری غرب بود که اقلیت بهائی در امریکا به سهم خود می کوشید راه را برای ورود آن به ایران اسلامی هموار سازد تا بتواند خود نیز در سایه ی آن، به نام و نوا برسد.
نشریه مشهور بهائی «آهنگ بدیع» در گزارشی از کنفرانس ویلمت (جشن صد ساله ی بهائی، شیکاگو، معبد مدینه «مدینه تمپل» (14)، آوریل – مه 1953/ اردیبهشت 1332) می نویسد: طرازالله سمندری (مبلغ مشهور بهائی و از ایادی امرالله) در پایان سخنان خود خطاب به بهائیان حاضر در جلسه گفت: «امروز آمریکایی ها در جهان سربلندند و توجه جهانیان معطوف به فعالیت آنان. ولی این سیادت آمریکایی ها نه تنها در امور مادی است بلکه امروز سیادت خاصی در امور روحانی نصیب شما بهائیان شده است». (15)

 
2. شیکاگو: مرکز روتاری و مقرّ مشرق الاذکار بهائیان

دومین مشرق الاذکار بهائیت، در شیکاگوی آمریکا و در آغازین سال های قرن 20 میلادی ساخته شده است. علی اکبر فروتن (مبلغ مشهور بهائی) از شوقی افندی نقل می کند که در اسفند 1319 ش به وی گفته است: «مشرق الاذکار آمریکا از رسوم و مالیات دولتی معاف است». (16)
جالب است زمانی که اولین مشرق الاذکار بهائیان در عشق آباد روسیه ساخته می شد، و قبله ی سیاسی رهبر فرقه (عباس افندی) دربار تزار بود، عباس افندی مشرق الاذکار عشق آباد را مهم ترین مشرق الاذکار بهائیان در تاریخ، و تا ابد در رأس همه آنها، می شمرد. اما اینک که وی در خط تغییر قبله از روسیه به مغرب زمین (لندن و واشنگتن) افتاده بود، دیگر مشرق الاذکار عشق آباد از اهمیت نخستین خود فرو افتاده و همان گونه تعریفات را برای مشرق الاذکار شیکاگو به کار می برد!

عباس افندی در هنگام نصب سنگ بنای مشرق الاذکار آمریکا در شیکاگو چنین گفت: «هزاران مشرق الاذکار در شرق و غرب عالم ساخته خواهد شد ولی این نخستین مشرق الاذکاری است که در بین همه اهمیت عظیمی را حائز است. ساختمان این مشرق الاذکار سرمشقی برای قرون سالفه [ظاهراً مقصود، قرون آتیه است!] بوده و به منزله ی امّ المعابد محسوب خواهد شد». (17) اما گویا از یاد برده بود که چندی پیش از این تاریخ، عین همین تعریف و امتیاز را برای مشرق الاذکار روسیه قائل شده و گفته است: «این اولین مشرق الاذکار است که به همت… احبّای عشق آباد به اتمام رسید. این مسئله، بعد خیلی اهمیت پیدا می کند. بعد هزاران مشرق الاذکار ساخته خواهد شد و لکن این [مشرق الاذکار عشق آباد] حکایت دیگر است… عشق آباد در جغرافیای آسیا نقطه ی مهم است، مهم ترین نقطه ی آن صفحات، مرو و عشق آباد است، زیرا یک نقطه ی حاکمه است بر جمیع آسیا هر امری در آنجا انتشار یابد سرایت به جمیع آسیا می کند. امیر تیمور مقرّ سلطنت را آنجا قرار داد تا سبب فتوحات عظیمه شود. چنگیزخان بعد از آنکه آنجا را فتح نمود جمیع آسیا را فتح کرد. حال هم که الحمدلله عَلَم الهی در آنجا بلند شده است مشرق الاذکار در آنجا ساخته شده است.»! (18)
در میان شهرهای مختلف آمریکا، شیکاگو (که مشرق الاذکار بهائیان در آنجا قرار دارد) به یک ویژگی مهم ممتاز است و آن اینکه، این شهر، «مرکز بزرگ فراماسونری آمریکا است». (19) چنانکه همین ایالت، مرکز ایجاد و گسترش انجمن شبه ماسونی «روتاری» در جهان می باشد «که زیر نفوذ فراماسون های» آمریکا قرار دارد (20) و اتفاقاً سران بهائیت نیز با این محفل شبه ماسونی، به ویژه در ایران، پیوندی وثیق و دیرین داشته اند.
شیکاگو شهری است که در فوریه ی 1905 (ذی حجه 1322ق) نخستین کلوپ یا باشگاه روتاری در آن توسط یک وکیل آمریکایی ( پال هاریس ) بنیاد نهاده شد و تا سال 1910/1328 شمار باشگاه های روتاری در آن شهر به 16 رسید و از مجموع آنها انجمن ملی باشگاه های روتاری (21) به وجود آمد. آنگاه دو سال بعد از آن تاریخ یعنی در 1912 بود که برای نخستین بار باشگاه های وابسته به روتاری در کانادا، انگلیس و ایرلند بنیاد گردید و سازمان های روتاری به انجمن جهانی باشگاه های روتاری (22) تغییر نام داد. (23)
بر بنیاد تحقیقات پژوهشگران: (24)
روتاری یک سازمان بیشتر آمریکایی است ولی شاخه هایش در کشورهای دیگر در تکاپو می باشد. ریموند تیفانی (25) که خود یکی از بلند پایگان «بین الملل روتاری» است، می نویسد که این سازمان نه پنهانی است و نه مذهبی؛ اجلاسیه ی جهانی روتاری سالی یک بار تشکیل می شود و رئیسی نو همراه با چهارده مدیر که بیش از هفت تن آنان آمریکایی نیستند، از میان اعضای خود بر می گزیند. دبیرخانه ی ثابت روتاری در شهر شیکاگو جای دارد، و شاخه هایی نیز در زوریخ، بمبئی و لندن بدان وابسته است. «بین الملل روتاری» با دستگاه حاکم آمریکا و سازمان ملل متحد نیز پیوندی مستقیم دارد، تا جایی که رایزنان وزارت خارجه ی آمریکا به نمایندگی از سوی «بین الملل روتاری» در کنفرانس سازمان ملل متحد در سانفرانسیسکو، کالیفرنیا، شرکت جستند.
از سوی دیگر، بسیاری از دیگر صاحب نظران، آرمان های «بین الملل روتاری» را نه تنها در چهارچوب ویژگی های زیبا و دل انگیزی که در اساسنامه ی آن سازمان گنجانیده شده محدود نمی دانند، که بدان باورند که روتاری در راستای آرمان های امپریالیستی و صهیونیگری نیز گام بر می دارد. اسماعیل رائین می نویسد که فراماسونگری می کوشد که در هر کشوری سازمانی رسمی و آشکار بنیاد کند تا از آن رهگذر بتواند آزادانه بر آرمان های خویش دست یابد. وی چهار سازمان جهانی را بر می شمارد که فراماسونان به نام آن سازمان ها به تکاپو می پردازند، بدین سان: سازمان تسلیح اخلاقی ، جمعیت برادری جهانی ، باشگاه لاینز (Lions) و باشگاه روتاری. رائین می افزاید که بیشتر «مؤسسین این جمعیت از… فراماسون های شیکاگو… بودند». (26)
حسین عمر حمادة نویسنده سوریه ای، روتاری را از «اهم المحافل الماسونیة الصهیونیة» به شمار می آورد (27) و این دیدگاه، دست کم در مورد مصرِ روزگار پس از جمال عبدالناصر راست می آید. (28)
یک نویسنده ترک به نام جنکخان یلماز در سال 1978/1353 خورشیدی، با استناد به یک سند مربوط به روتاری، نوشت که بنیادگذاران روتاری همه یهودی آمریکایی بودند. (29) یکی دیگر از ترکان آگاه به تکاپوهای روتاری به نام شهاب طان می آورد که خطرناک ترین انجمن های پنهانی که در خدمت آرمان یهودیان است، همانا انجمن های فراماسونگری است، ولی چون فراماسونگری دچار رسوایی شده، برخی از انجمن های خود را «روتاری» نام گذارده است. (30)

3. رابطه تشکیلات بهائیت با محافل امپریالیستی غرب
احسان طبری، ضمن انتقاد از مخالفت حسینعلی بهاء با «تعصبات ملی و دینی»، که به زعم وی انصراف ملت ها از مبارزات اجتماعی، سیاسی و هرگونه قیام و جنگ (اعم از دفاعی یا تجاوزی) را در پی دارد، سخن را به روابط عبدالبهاء (پس از فروپاشی عثمانی و سیطره ی بریتانیا بر فلسطین) با مقامات انگلیسی می کشاند و در ادامه می افزاید: «درباره رابطه ی محافل بهایی با امپریالیسم انگلستان و آمریکا مطالب زیادی گفته می شود. جهان وطنی بهائیان و عقاید ضد انقلابی آنها و دوری آنها از مذهب مسلط در کشور ما و وجود مراکزی از آنها در آمریکا و اروپا و کیفیت نیمه مخفی کار آنها و همبستگی درونی آنها، همه و همه به این شایعات مایه می دهد. آنچه که مسلّم است نمی توان هر بهایی را یک عامل بیگانه دانست ولی در وجود رابطه ما بین مراکز عمده ی بهایی، مانند مراکز داشناک و صهیونیست (صهیونیسم)، با محافل امپریالیستی تردیدی نیست و می توان حدس زد که سازمان های جاسوسی امپریالیستی از قبیل سیا و اینتلجنس سرویس از سازمان بهائی برای مقاصد خود استفاده می کنند…». (31)
شواهد تاریخی متعدد بر صدق سخن احسان طبری گواهی می دهند. برای نمونه، می توان به نقش عناصر بهائی در تأسیس و گسترش سازمان آمریکایی / شبهِ ماسونیِ «روتاری» در کشورمان اشاره کرد.

1-3. آمریکا / ایران – روتاری / بهائیت (32)
یکی از تأسیسات آمریکایی – بهائی در ایران عصر پهلوی، کلوپ یا باشگاه روتاری است که چندی پس از انجام کودتای آمریکایی – انگلیسی 28 مرداد 1332 توسط سازمان «سیا» در کشورمان تشکیل گردید. نگاهی به فرایند تشکیل و راه اندازی این مرکز شبه ماسونی توسط سرویس اطلاعاتی آمریکا (CIA) در کشورمان، گویای بسی نکته ها خواهد بود.
در اواخر سال 1333، یعنی چند ماه پس از کودتای 28 مرداد، یکی از مأمورین آمریکایی به نام دکتر کراتس مأموریت یافت که برای تشکیل کلوپ های روتاری در ایران وارد عمل شود. کراتس با نام مستعار داک، برای سازمان سیا کار می کرد و زیر پوشش زمین شناس در خدمت اداره ی اصل چهار ترومن در ایران قرار داشت.
این جاسوس آمریکایی بلافاصله به مطالعه در این زمینه پرداخت و بدین منظور، موضوع را با یک ایرانی عامل آمریکا به نام مجید امیرابراهیمی در میان گذاشت و از او خواست که به عنوان «یک انسان خدمتگزار»! در کار تأسیس کلوپ های روتاری به او کمک کند.

 امیر ابراهیمی با راهنمایی دکتر کراتس، با چند تن از مقامات بانفوذ ایران از جمله دکتر جهانشاه صالح وزیر بهداری در کابینه حسین علاء و سناتور مصطفی تجدد (مالک و مدیر عامل بانک بازرگانی ایران) و سناتور عباس مسعودی (مالک و مدیر مؤسسه اطلاعات) مذاکره کرد و نظر دولت آمریکا را برای تأسیس نخستین کلوپ روتاری در ایران به آنان ابلاغ نمود.
کراتس گزارش فعالیت های خود و نحوه ی گردش کار را به اطلاع مقامات آمریکایی در واشنگتن رساند و مقامات آمریکایی برای ایجاد تحرک بیشتر در این زمینه و دستیابی سریع تر به اهداف مورد نظر خود، یکی از مأموران رده بالاتر سیا به نام چارلز کولاک (33) را که در بیروت و زیر پوشش رئیس «انجمن دوستداران آمریکایی خاورمیانه» فعالیت می کرد، روانه تهران ساختند.
کولاک بلافاصله پس از ورود به تهران دست به کار شد و با جمع آوری حدود 30 نفر از سرمایه داران بهائی و یهودیان صهیونیست و اعضای لژهای ماسونی، نامه ای به حسین علاء نخست وزیر وقت (دارنده عنوان «استاد اعظم مادام العمر» فراماسونری) نوشت و خواستار تأسیس اولین کلوپ روتاری در تهران شد. او پس از جلب موافقت هیئت دولت و گرفتن تأییدیه از شهربانی کل کشور در این زمینه، گزارش نهایی این فعالیت ها را به آمریکا فرستاد و پس از کسب دستورات لازم، سرانجام در هفته ی آخر فروردین 1335 شمسی «کلوپ روتاری تهران» به عنوان کلوپ مادر، در محل پارک هتل تهران شروع به کار کرد و نخستین هیئت رئیسه کلوپ روتاری تهران را انتخاب کرد. (34)
نگاهی به اسامی 30 نفر اعضای مؤسس کلوپ روتاری و اعضای نخستین هیئت مدیره آن، نشان می دهد که اکثریت قریب به اتفاق این افراد از ماسون های قدیمی و کهنه کار و از اعضای جناح صهیونیستی لژهای مزبور هستند؛ افرادی چون کریستوفر اسحق فری ناظر اعظم لژهای ناحیه ی ایران و مرد شماره اول فراماسونری منطقه که «تمام فراماسونرهای ایرانی دستور داشتند دست او را ببوسند و تمام فرامین او را بدون چون و چرا اجرا نمایند» یا ژرژ آوانسوف استاد اعظم و ناظر اعظم لژهای ناحیه جنوب ایران و خوزستان. (35)
حضور این افراد در هیئت مؤسس و هیئت مدیره اولین کلوپ روتاری ایران هرگز امری ساده و اتفاقی نیست و بی تردید نشان از توافق پنهان صهیونیزم جهانی در تقسیم غنائم حاصله از کودتای 28 مرداد دارد.
پس از انتخاب نخستین هیئت مدیره کلوپ روتاری تهران، این تشکیلات به تدوین اساسنامه خود پرداخت و با طرح شعارهای فریبنده ای چون «تلاش در راه ایجاد آشنایی و دوستی»، «تعمیم موازین اخلاقی و تقویت روحیه خدمتگزاری» و «ترویج تفاهم بین الملل از طریق مودّت و همکاری بین بازرگانان و صاحبان مشاغل آزاد»، فعالیت رسمی خود را آغاز و شروع به عضوگیری کرد.
به این ترتیب آمریکا با تشکیل کلوپ های روتاری این امکان را به دست آورد که بدون ایجاد بدگمانی و سوء ظن، خواست ها و اندیشه های خود را در ایران منتشر سازد و بذر تفکرات «دین ستیزانه» را که قبلاً توسط عناصر و محافل فراماسونری در ذهن به اصطلاح منوَّرالفکران ایرانی پاشیده شده بود، به ثمر برساند.
تا سال 1338 کلوپ های روتاری تبریز، آبادان، خرمشهر و در سال 39 کلوپ شمال تهران به کمک نصرت الله منتصر و کلوپ های کرج و شیراز در سال 1340 و کلوپ اصفهان به وسیله مجید امیرابراهیمی افتتاح شدند. سپس کلوپ شهرهای دیگر به وسیله افرادی چون رضا رزم آرا، سپهبد علی محمد خادمی و هادی امیرابراهیمی به وجود آمدند.
روتاری ایران خیلی سریع گسترش یافت و جزو کلوپ های منطقه آسیای مرکزی و غربی درآمد، اما کارگزاران روتاری در آمریکا که اهداف وسیع تری داشتند، در 1968 مجید امیرابراهیمی را به عنوان مشاور اداری روتاری بین المللی انتخاب کردند. (36)
در سال 1344 رئیس روتاری بین المللی به ایران آمد و یکسره از فرودگاه مهرآباد به کاخ سلطنتی رفت و با شاه ملاقات کرد. پس از این دیدار رئیس روتاری بین المللی اعلام کرد که محمدرضا شاه عضویت کلوپ روتاری و ریاست عالیه ی کلوپ های روتاری ایران را پذیرفته است. (37) محمدرضاشاه نیز این امر را تأیید کرد و نخستین پیام خود را به اجتماع کلوپ های روتاری ارسال داشت که این پیام توسط شخصی به نام توکازاکی قرائت شد. (38)
بررسی فعالیت روتاریَن ها در ایران، و تبیین ابعاد مخرب این فعالیت، مجالی دیگر می طلبد. برای نمونه، اشاره ای می کنیم به نقش این سازمان در رواج فساد و ابتذال در ایران عصر پهلوی.
گفتنی است که طرح ایجاد مدارس مختلط دخترانه و پسرانه، که اهداف و پیامدهای فساد انگیز آن در ایران عصر پهلوی، بر اهل نظر پوشیده نیست، در مرکز روتاری ایران ریخته شد و برای اجرا به دکتر رضا مظلومان (معاون وقت وزیر آموزش و پرورش) ابلاغ گردید. به نوشته یکی از منتقدان: «روتارین ها مدعی می شوند که فعالیت هایشان دور از اهداف سیاسی است ولی شواهد موجود، خلاف این امر را ثابت می کند. در ایران قبل از انقلاب تلاش برای ایجاد مدارس مختلط دخترانه و پسرانه که طرح آن در مرکزیت روتاری ایران ریخته شد و برای اجرا به دکتر رضا مظلومان – معاون وزیر آموزش و پرورش – ابلاغ شد (39)، و برنامه ی رواج بی بندوباری و از خود بیگانگی و اشاعه ی فساد و ابتذال که مأموریت دستیابی به آن در شمار برنامه های کلوپ زونتا – خواهر خوانده کلوپ روتاری – قرار داشت و پری اباصلتی از طریق «انجمن دوشیزگان و بانوان» برنامه های اجرایی آن را سازمان می داد، همگی در این راستا بود». (40)
پس از آشنایی با پیشینه و نحوه تشکیل روتاری در ایران، نوبت آن است که پیوند سران بهائیت با این سازمان شبه ماسونی را بررسی کنیم.
ادامه دارد…

……………………………………………………………………..
پی نوشت ها:
1- گوهر یکتا، ترجمه ی ابوالقاسم فیضی، ص309.
2- همان، ص281 و 466. همین مأخذ (ص 291) می نویسد: «نظام اداری، عرّابه ی نظم بدیع ربانی و پیشر مدنیت الهی و خود مقدمه ی تأسیس جامعه ی جهانی است که همه ی ملل و نحل جهان را دربر خواهد داشت».
3- همان، ص277.
4- وعده ها و نویدها.
5- همان، صص276-277. نیز به گفته ی شوقی: «… پیروان امر حضرت بهاء الله در ایالات متحده ی امریک و کانادا، در سنین اخیره ی این قرن افخم اعظم، در میدان خدمت گوی سبقت از همگُنان ربوده و شاهد فتح و پیروزی را در آغوش کشیده اند… (قرن بدیع، 238/4).
6- آهنگ بدیع، سال8(1332)، ش6و7، ص106.
7- او از جهت شرق درخشید و آثار او در غرب ظاهر شد.
8- دیانت بهائی… ترجمه ی پریوش سمندری و … صص 93-94. برای تأسیسات گوناگون فرقه در آمریکا ر. ک: انشعاب در بهائیت، اسماعیل رائین، صص248-251: مشرق الاذکار، حظیرة القدس، مدرسه ی گرین عکا، املاک ویلهلم، مدرسه ی کایزرویل، مدرسه ی بین الملل، مدرسه ی ایالت مرکزی، خانه ی ویلسن.
9- نقل از: سایت بهائی پژوهی، یکشنبه 27اسفند1385: مصادره ی تشکیلات بهائی توسط آمریکائیان.
10- روحانیت – بهائیان، مسعود کوهستانی نژاد، ص109.
11- ر. ک: خطایات حضرت عبدالبهاء، 46/2 به بعد.
12- آهنگ بدیع، سال هشتم (1322)، ش 6و7، ص 103. نیز: امشب نهایت سرور دارم که در همچو مجمع و محفلی وارد شدم. من شرقی هستم، الحمدلله در مجلس غرب حاضر شدم و جمعی می بینم که در روی آنان نور انسانیت در نهایت جلوه و ظهور است و این مجلس را دایر بر امن می گویم که ممکن است ملت شرق و غرب متحد شوند و ارتباط تام به میان آمریکا و ایران حاصل گردد. (خطابات عبدالبهاء، 33/1).
13- خطابات عبدالبهاء33/2.
14-این «تمپل» هم حقاً نام عجیبی است! دکتر عباس میلانی، در کتاب «معمای هویدا» (صص68-69) ضمن شرح حال عباس هویدا در ایام تحصیل بیروت می نویسد: «تمپل»ها نامی بود که هویدا و «دوستان نزدیک»ش در دوران تحصیل در بیروت، برای خود برگزیده بودند. نامی که انتخاب آن «سخت غریب بود. چون تامپلرهای سده دوازدهم، سلحشورانی پرآوازه بودند که در جنگ های صلیبی، علیه مسلمین می جنگیدند. به گمان برخی از محققان، همین تامپلرها را باید هسته ی اولیه ی فراماسونری دانست…».
15- آهنگ بدیع، سال هشتم(1332)، ش6و7، ص 122.
16- حکایت دل، از دفتر خاطرات علی اکبر فروتن، ص186.
17- آهنگ بدیع، سال 8(1332)، ش 6و7، ص 106.
18- مائده ی آسمانی، عبدالحمید اشراق خاوری، 188/5-189، نقل از اظهارات عباس افندی در 14 فوریه 1914م در خانه ی خود در حیفا.
19- فراموشخانه و فراماسونری در ایران، اسماعیل رائین، 468/3.
20- همان.
21- National Association of Rotary Clubs.
22- International Association of Rotary clubs.
23- تاریخ جنبشها و تکاپوهای فراماسونگری در کشورهای اسلامی، عبدالهادی حائری، ص37.
24- همان، صص37-39.
25- J. Raymond Tiffany.
26- فراموشخانه و فراماسونری در ایران، اسماعیل رائین، 468/3.
27- شهادت ماسونیة، حسین عمر حمّادة، ص10 به بعد.
28- ر. ک: فصل پنجم کتاب تاریخ جنبشها و تکاپوهای فراماسونگری در کشورهای اسلامی.
29- الرّوتاریة و الروتاریون و حتمیة انهیار الحرکات السریّه الهدامة، حسین عمر حمّادة، ص14.
30- شهادت ماسونیة، همان، ص129.
31- جامعه ی ایران در دوران رضاشاه، احسان طبری، صص117-118.
32- در این گفتار، از بحث محققانه و مستند نویسندگان کتاب معماران تباهی (ج1، صص30-34) بهره ی وافر گرفته ایم.
33- راهنمای کلوپهای روتاری در ایران، رضارزم آرا، ص9.
34- منتخبین، افراد زیر بودند: سناتور جهانشاه صالح (رئیس) سناتور عباس مسعودی (نائب رئیس اول)، سناتور مصطفی تجدد (نایب رئیس دوم) چارلز کولاک (عضو هیئت مدیره)، دکتر فریدون ورجاوند (عضو هیئت مدیره)، ژرژ آوانسوف (رئیس تشریفات)، و مجید امیرابراهیمی (دبیر و خزانه دار).
35- فراموشخانه و فراماسونری در ایران، اسماعیل رائین، ج3.
36- نشریه ی مشاور بین المللی، سال اول، شماره 15، صص8و9 (گزارش امیر ابراهیمی).
37- همان.
38- همان. درباره ی روتاری در آمریکا و ایران، همچنین، ر. ک: مقدمه ی کتاب فراماسونرها، روتارینها و لاینزهای ایران 1333-1357، صص 65-54.
39- به شرح حال رضا مظلومان در جلد دوم کتاب معماران تباهی مراجعه شود.
40- معماران تباهی، ج1، ص43.

 

منبع:ادیان نیوز

ejt

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

3 + سه =