همایش «گم شدگان لب دریا»
بسم الله الرحمان الرحیم
نخستین همایش نقد و آسیب شناسی اجتماعی فرق با عنوان «گم شدگان لب دریا» در روز شنبه نهم بهمن ماه سال 1400 به همت شهرداری منطقه یک تهران در سرای محله جماران برگزار شد.
از آن جا که یکی از محورهای این همایش، بررسی علت گرایش برخی جوانان به فرقههای نوظهور و از جمله بهائیت بود، لازم است که برای مخاطبان بهائی پژوهی در این زمینه اطلاع رسانی صورت پذیرد.
اولین سخنران این همایش، دکتر حاجوی شهردار منطقه 1 تهران بود. دکتر حاجوی در سخنرانی کوتاه و افتتاحیهی این سمینار، بر عزم شهرداری تهران برای ورود جدی به معضلات فرهنگی و اجتماعی شهر در دوره جدید مدیریت شهری تأکید کرد. حاجوی همچنین برای برخورد و تقابل با گروه های انحرافی در منطقه تحت مدیریت خود، از عموم متخصصان و صاحب نظران و همچنین حوزههای علمیهی منطقه دعوت به عمل آورد. او تأکید کرد که در عصر حاضر، لازم است تا مسائل دینی بدون پیرایههای زائد و با زبان روز به جوانان و علاقمندان عرضه شود تا از این رهگذر، مفاهیم صحیح دینی به آنان انتقال یابد و با این روش، به شکل عمومی از جذب این جوانان به فرقه های نوظهور و از جمله بهائیت جلوگیری شود.
بعد از این سخنرانی کوتاه کلیپی از برگزیده سخنان مقام معظم رهبری در مورد تلاش فرقههایی نظیر بهائیت برای زدودن اعتقادات اسلامی از میان مردم و همچنین رشد کلیساهای خانگی پخش شد.
سپس میزگردی با حضور آقایان حضرت آیت الله دکتر بهشتی عضو مجلس خبرگان رهبری و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، حجت الاسلام و المسلمین موسوی مطلق پژوهشگرو کارشناس فرقه شناسی و حجت الاسلام و المسلمین بی آزار تهرانی خطیب و تولیت آستان امام زاده صالح تجریش برگزار شد.
در این میزگرد ابتدا آقای دکتر بهشتی به ایراد سخنانی پرداختند. ایشان در واکاوی علل انحراف فرقه های انحرافی، ریشه این انحراف را در دور ماندن از حکمت متعالیه دانستند و با رد مشائی بودن ابن سینا گفتند: ابن سینا در کتاب اشارات در فصل نهم از نمط دهم می نویسد که «مسائلی هست که مستور است الا بر کسانی که بر حکمت متعالیه راسخ هستند، بر آنان مستور نیست.»
خواجه نصیر نیز در تفسیر این عبارت توضیح میدهد که راسخان در حکمت کسانی هستند که عقاید خویش را از تلفیق مسیر ذوق و عقل به دست می آورند و تکیه کردن بر یکی از این دو و کنار گذاشتن بخشی از وجود آدمی، عقاید و افکار او را به انحراف میکشاند.
استاد بهشتی افزودند: آنها که بین عقل و قلب، جمع نکردهاند، هر دو مشکل پیدا میکنند. یکی مغرور عقل میشود و به دل توجه نمیکند و گمراه میشود. دیگری به راه دل میرود و از عقل میگریزد. امام خمینی نیز معتقد بودند که هر کس می خواهد عرفان بخواند، باید قبل از آن فلسفه بخواند. باید هم عقل را پرورید و هم دل را پرورید.
نمی شود یک بعد انسان را تعطیل کرد و بعد دیگری را به کار انداخت. دل را تعطیل کرد و عقل را به کار انداخت و یا بر عکس. چنین انسانی تک بعدی و تک ناحیهای می شود. امروز غربیها انسان تک بعدی هستند و به دنبال شهوت هستند. نه به دنبال عقل هستند و نه معنویت.
دکتر بهشتی خاطر نشان کردند: حتی آنهایی که در عرفان خیلی درخشیدهاند، در بعضی موارد لغزشهای بدی پیدا کردهاند که منشأ انحرافات بعدی شده است. ایشان با نقل قولی از شهید مطهری در شرح منظومه ادامه دادند:
شهید مطهری در شرح منظوم مبسوط منظومه میگوید: محی الدین هم عالیترین حرف ها را گفته و هم پستترین حرف ها را. زیرا او به عقل و به اهل بیت اهمیت نمیدهد و تنها بر آن چه که اشراق کرده، پایبند است.
آقای دکتر بهشتی ضمن بازشماری برخی تهافتهای ابن عربی ادامه دادند: امام خمینی نیز بارها در تعلیقات خود بر کتابهای ابن عربی، از ابن عربی انتقاد کرده است.
به عنوان نمونه ابن عربی به حضرت نوح(ع) ایراد می گیرد که او در روش تبلیغ خود دچار لغزش و خطا بود. حضرت نوح تمام تبلیغ و تکیهاش بر روی تنزیه بود. مرتباً میگفت که خدا جسم نیست و چنین و چنان نیست. مردم هم معتاد به بت ها شده بودند و حرف او را قبول نکرده بودند. او هم مردم را نفرین کرد. اما پیغمبر اسلام(ص) بر خلاف نو و درست عمل کرد. چون جمع کرد میان تشبیه و تنزیه و مردم هم قبول کردند. محی الدین نسبت به حضرت داوود(ع) هم انتقاد می کند و معتقد است که آن حضرت در حکم کردن و داوری نمودن خطا کرد.
امام خمینی با رد این ادعاها میگویند که این شیخ چه طور عرفانی دارد؟! وقتی به فرعون و هامان و قارون می رسد، آنها را تعظیم میکند. اما به پیامبران که می رسد، نسبت اشتباه و خطا به آنان میدهد و به شدت بر این آراء او میتازند.
درست است که ابن عربی اهل دل و کشف و شهود است، اما اهل دل بودن، ضابطه و قاعده میخواهد و باید آن چه بر قلب الهام میشود را با عقل و روایات محکم و آیات قرآن سنجید و هر الهامی را نپذیرفت.
طی این مرحله بی همرهی خضر مکن ظلمات است بترس از خطر گمراهی
آقای بهشتی در بیان بخش دیگری از تهافتهای ابن عربی افزودند: فرعون برای جلوگیری از تولد حضرت موسی(ع) و نجات تاج و تخت خود، تعداد زیادی از کودکان پسر بنی اسرائیل را کشت و جنایت بزرگی انجام داد. اما ابن عربی در مقام تطهیر فرعون کلامی گفته که هیچ عقل سلیمی آن را نمیپذیرد. ابن عربی در کتاب فصوص میگوید که حضرت موسی(ع)، مجموع حیات تمام کودکانی بود که کشته شدند. موسی همان بچهها بود و بچهها هم همان موسی بودند. این عبارت بسیار سخیف است. حتی قیصری که از شارحان آثار ابن عربی است در این جا نتوانسته هیچ توجیهی برای این حرف غیر معقول بیان کند. بنابراین میگوید که ابن عربی مأمور به بیان این مطالب بوده و مأمور هم معذور است. علت کلام قیصری این است که ابن عربی مدعی است کتاب خود را از پیامبر اکرم(ص) دریافت کرده است. اما مگر میتوان این ادعا را با وجود چنین اشتباهات فاحشی در آن پذیرفت؟
مرحوم آقای سید جلال آشتیانی نیز میگوید: باید دانسته شود که در این کتاب در مواضع متعددی مطالبی بیان شده که هم با قرآن و هم با سنت و هم با عقل مضاعف سازگاری ندارد. اما چرا باید چنین باشد؟ علت کنار گذاشتن عقل و رها کردن قرآن و روایات است.
دکتر بهشتی همچنین ضمن اشاره به تلاش برخی از عارفان برای تطهیر شیطان افزود: برخی گفته اند که شیطان به جهت غیرتی که نسبت به خداوند داشت، نمیخواست بر فردی غیر از خدا سجده کند و لذا بر آدم سجده نکرد. هنگامی که به آیه «قالَ يا إِبْليسُ ما مَنَعَكَ أَنْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعالين» (سوره صاد، آیه 75) میرسند، قیصری میگوید: ما فرشتگانی داریم که این ها مبهوت تماشای جمال خدا هستند و از خود بی خود هستند و نام آنان عالین است. آنها از سجده بر انسان معاف بودند چون وظیفه آنها تنها توجه به پروردگار بود. اگر شیطان نیز به آن مقام رسیده باشد، از سجده کردن بر آدم معاف خواهد بود.
بطلان چنین تأویلاتی البته واضح است. چرا که با محکمات قرآن و سنت و با عقل در تعارض است. فرمان سجده بر فرشتگان در آیات قرآن عمومیت دارد و هنگامی که خدا دستوری داد، نمی شود به بهانه این که به مقامی والا دست یافتهایم یا نسبت به عبادت خداوند غیرت داریم، از فرمان خدا سرپیچی کرد. اما چرا عرفا این حرف را می زنند؟ شاید چون میخواهند شیطان را از خود نرنجانند.
دکتر بهشتی در خاتمهی بیانات خود بر ضرورت تبعیت از مکتب اهل بیت(ع) در عقاید و افکار تأکید کردند و پیمودن راه صحیح و مسیر حقیقت را تنها با مراجعه به علوم اهل بیت(ع) و پذیرش ولایت ایشان میسر دانستند.
در بخش دوم این میزگرد حجت الاسلام و المسلمین موسوی مطلق به ایراد سخنرانی پرداخت. ایشان ضمن تأکید بر ضرورت برپایی چنین همایشهایی به جهت انجام تکلیف جهاد تبیین که از سوی مقام معظم رهبری مطرح شده است، ادامه داد:
فرقه ها جنگ نرم را پیش می برند. اگر جریان سقیفه غاصب خلافت شدند، این فرقهها غاصب مقام ولایت اهلبیت(ع) شدند. لذا با این دیدگاه باید به فرقه ها نگاه کرد.
ایشان ادامه داد: گمکنندگان و گمشدگان مسیر حقیقت با هم متفاوت هستند. گم کنندگان با حساب و کتاب پشت این موضوع هستند و با هدف گمراه کردن میآیند و عوامل بیگانه و خارجی در پشت حرکتهای آنان هستند. اما گمشدگان مثل بیمار هستند و باید آنان را بیدار کرد. باید آنها را اقناع کرد. برای بیدار کردن افراد نیز راهی جز علم و محبت وجود ندارد. باید دل ها را جذب کرد.
حجت الاسلام و المسلمین موسوی مطلق افزود: یکی از اشکالات این است که تا می خواهیم در مورد امام زمان(عج) یا امیرالمومنین(ع) صحبت کنیم و آنان را به عنوان الگوی مناسب به جامعه معرفی کنیم، به وابستگی به گروههای خاصی متهم میشویم که این روند باید متوقف شود.
سومین سخنران این میزگرد حجت الاسلام و المسلمین بیآزار تهرانی بود. ایشان با اشاره به آیهی 153 سوره انعام: «وَ أَنَّ هذا صِراطي مُسْتَقيماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبيلِهِ ذلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُون» مسیر حرکت به سمت قرب الاهی را واحد و منحصر دانسته و تأکید کردند: قرآن تصریح می کند که برای رسیدن به مقصد، یک راه بیشتر وجود ندارد. هیچ جا خبری نیست. همه چیز در خانه اهل بیت است. ایشان همچنین با اشره به این بیت سعدی:
سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی عشق محمد بس است و آل محمد
افزودند: مکتبهایی که به دنبال تعدد راه ها هستند، دچار مشکل هستند و راه آنان با این آیه قرآن در تعارض است.
ایشان در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به تأسیس حسینیهی حضرت حر(ع) در آستان مقدس امام زاده صالح، به بیان خاطراتی از برخی جوانان پرداختند که به برخی مفاسد اخلاقی دچار بودند. به باور آقای بیآزار، توجه دادن عموم این افراد به امام حسین(ع) و کلمات معصومین(ع) باعث بیداری بسیاری از این افراد شده است. به اعتقاد آقای بیآزار، لازم است تا روحانیان بیشتر به میان مردم بیایند و با زبان مردم و جوانان با آنان سخن بگویند و خود را در معرض مراجعه آنان قرار دهند.
آقای بیآزار افزود: امروز ما باید به گونهای عمل کنیم که بیشتر از آن که با زبانمان با مردم سخن بگوییم، با رفتارمان آنان را به دین دعوت کنیم. امروز لازم است تا جوانان جامعه بدانند که ما هم نگران معیشت و اشتغال و فکر و فرهنگ آنان هستیم و برای این امور، تلاش ما را ببینند. آن وقت به صورت خودکار، جذب مسیر الاهی میشوند و فرقهها در تبلیغات خود موفق نخواهند بود.
این همایش با پخش پیام آیت الله علوی گرگانی به این همایش پایان پذیرفت.
متن پیام آیت الله علوی گرگانی چنین بود:
باسمه تعالی
قال الله تعالی «یا ایها الذین آمنوا لا تتبعوا خطوات الشیطان»
در دنیای امروز که به لحاظ باورهای دینی و فرهنگی، دچار چند هویتی شده است، کمتر جامعهای را میتوان یافت که هویت خالص دینی داشته باشد. فرقههای نوظهور دینی از جمله فرقههایی هستند که در جوامع در حال رشد هستند که بعضاً باورهای دینی رسمی را نیز دچار چالش کرده اند. شست وشوی مغز، استثمار و کنترل افراد، از ویژگیهای بارز این فرقهها است.
در جامعهی ما با توجه به محدودیتهای مذهبی، سیاسی و فرهنگی که وجود دارد، باز مشاهده میشود که فعالیت این فرقهها به طور خزنده و خاموش در لایههای پنهان جامعه در حال شکل گیری و جذب نیرو هستند. غالب این جریانها در ایران، یا از آبشخوری عرفانی نشأت گرفتهاند، یا اگر مستقیم نیز با مقوله های عرفانی رابطهای نداشتهاند از مفاهیم و مبانی عرفانی بهره بردهاند.
شاید وضعیت فعلی با وضعیت تهدید فاصله زیادی داشته باشد، لیکن آن چه مسلم است، محدود سازی موفق در حال حاضر از مقابله جدی و همه جانبه فردا مؤثرتر و کم هزینه تر است.
ممکن است بعضی از صاحب نظران گمان کنند که بهتر است تنها عرفان اسلامی را ارائه دهیم و از نقد این فرقه ها بینیاز هستیم. در حالی که نقد فرقهها در جامعه و آگاه سازی مخاطبین و مردم، مخصوصاً قشر جوان، موجب میشود حرکت آنها کندتر شده و شبهات در میان عموم مردم کمتر شود.
فرقه ها و عرفانهای نوظهور هیچ گونه اصالت و صبغهی دینی نداشته و راه معنویت را از دیانت جدا کرده است و در تضاد کامل با عرفان اصیل اسلامی هستند که در عصر حاضر، به عنوان یکی از تهدیدها و آسیبهای جدی نظام جمهوری اسلامی ایران و ابزاری برای پیشبرد اهداف جنگ نرم دشمنان علیه نظام محسوب میشوند. امید است برگزاری این گونه همایشها و تضارب آراء صاحب نظران موجب همگرایی و ایجاد راهکاری مناسب در جهت مقابله اصولی و منطقی و مدیریت شده با فرقه های غیر اسلامی و منحرف و نجات جامعه اسلامی از افکار التقاطی شود.»
امضا: السید علی العلوی الحسینی
یادآوری این مطلب ضروری است که پیام فوق در صفحه ای جداگانه در پایان این همایش از سوی شهرداری تهران در بین شرکت کنندگان توزیع شد و هنوز در سایت معظم له، چنین پیامی وجود ندارد.