علیه جنگ : نامه سرگشاده به رهبران جهان

0 349

 مجدالدین فرزند موسی ایرانی

این مطلب ، که تاریخ 18 سپتامبر 1944 ، توسط برادر زاده و داماد بهاءالله نگاشته شده ، در اصل بدون تیتر و عنوان بوده و در بخشی از کتاب دستنویس شعاع الله، با عنوان دو دختر و پسرجوانترو همسرانشان گنجانده شده است . شعاع الله این متن را “پیام اخیر میرزا مجدالدین به عالم ” توصیف کرده است . این متن کوتاه ، که  در اواخر جنگ جهانی دوم نوشته شده ، به برخی از تعالیم بهاءالله درباره صلح و خطرات صنعتی شدن گسترده و سقوط ارزشهای دینی میپردازد .

به نوشته شعاع الله ، این نامه از طریق دفتر کمیسیونر عالی ( انگلستان در فلسطین) به اعلیحضرت جرج پنجم ، پادشاه بریتانیای کبیر تقدیم شد . همچنین نسخه ای از آن با پست سفارشی ، جهت جناب فرانکلین روزولت ، رئیس جمهور ایالات متحده ارسال گردید . در پاسخ مودبانه و کوتاهی که از سوی دولت بریتانیا آمده بود، ذکر شده ” نامه شما در معرض دید اعلیحضرت پادشاه قرار گرفت ؛ ولی وزیر امور خارجه نتوانست هیچ توصیه ای، درباره هرگونه اقدامی نسبت به مفاد آن ، به اعلیحضرت بنماید! “

                                                                                           اریک استتسون

*******

به پیشگاه پادشاهان و ملوک ، و رهبران عالیقدر کشورها

احتراماً بدین وسیله ، درخواست عاجل خود را برای نرم شدن قلوب آن جنابان ، توافق برای اتخاذ یک تصمیم نظامی عمومی برای استقرار صلح ، تقدیم می دارم . ناله و شیون ناشی از الام بشری بلند است و صدای ” کافی است ، کافی است ” به عرش و آسمان رسیده است ! سراسر کرة ارض همچون آتشفشان فعالی شده ، که از دهانة آن مرگ و نابودی به اطراف سرازیر گردیده است . اگر در گوشه و کنار، جای اندکی از این آتش جنگ مصون مانده ، ولی به هر صورت ، دود و غبار کور کنندة آتش آنجا را نیز متاثر کرده است .

خواسته موکد همه کشورها صلح است . آیا در” جامعه ملل ” محکمه ای برای حل و فصل منازعات بین المللی تشکیل نشد ؟ این همان چیزی است که بهاءالله از مدتها قبل آرزوی آنرا داشت و مدتها قبل از تشکیل آن، درباره اش صحبت کرده بود. شک نیست که اگر کشورهای متحد و دولتها ، بطور دستجمعی و با توافق هم ، به حل مشکلات جهانی بپردازند ، آتش بیدار جنگ ، بتدریج فروکش کرده و خاموش خواهد شد .

خطاب بهاءالله به ملوک کشورها چنین است :

اختلافات خود را دوستانه حل و فصل نمایید و در اینصورت نیازی به انبوه سلاح نخواهید داشت. برای ایجاد

نظم و صلح در بلاد و ممالک خود به سلاح اندکی نیاز است ! اگر شما حاکمان قدرتمند متحد شوید،از طوفان اختلافات و کشمکش ها کاسته خواهد شد! متحد شوید تا ملتهای شما در صلح و رفاه زندگی کنند !

او همچنین می گوید :

            خوشا به حال حاکمی که بر نفس خود حاکم باشد!خوشا به حال حاکمی که بر خلق و خوی خود حاکم باشد! زیرا

        کسی که چنین باشد دوستدار صلح و عدالت است و دشمن ظلم و ستم.بهترین میوه ای که تاکنون شجره دانش داشته ، این کلام اسمانی است: همه بار  یک دارید و برگ یک شاخسار.برای شما فخری نیست که دوستدار وطن و سرزمین خود باشید؛ بلکه فخر برای کسی است که دوستدار عالم باشد!”

        از قلم اعلی چنین نازل شده است : ای شما پادشاهان و سلاطین، ای صاحبان سرنوشت، ای شاهزادگان و حکما و    رهبران کشورها! به دین احترام بگذارید. زیرا دین عامل هرگونه عدالت و نظم بر روی کره ارض است . بدون ان شما صلحی نخواهید داشت. پس با همه قدرت از ان حمایت کنید. زیرا اگر پایه های ان فرو ریزد فساد و خونریزی چندبرابر خواهد شد. ضعف دین باعث تجری زورگویان میشود.به حقیقت به شما میگویم اگر ذره ای از اعتبار دین کاسته شود،خلافکاران و گنهکاران صدچندان خواهند شد. به کلامم گوش کنید و انرا رعایت نمایید؛چرا که اگر به ان توجه نکنید اشفتگی و هرج و مرج همه چیز را از بین خواهد برد!

گرفتن جان و حیات مشقت بار یک انسان پیر ، جنایتی است که همه جهانیان آنرا محکوم کرده و خواستار مجازات شدید عاملان آن میباشند . ولی از طرفی ، در گوشه و کنار جهان شاهدیم که میلیونها نفر از مردم ، در عنفوان جوانی ، به طرز بی رحمانه ای قتل عام میشوند. خون پاک و مقدس آنها بر زمین ریخته میشود، قلبهای مادران رنج دیده و گریان آنها به درد می آید ، فامیل و بستگان آنها آواره و پراکنده میشوند،  و کودکان آواره و گرسنه ، و خانه هایشان ویران گردیده است . گرچه شاهد زنجیره بی پایانی از مصیبت و فلاکت برای مردم جهان هستیم ، ولی گویا جهان در بهت فرو رفته و کاری نمیتواند انجام دهد .

مهم نیست که نتیجه جنگ چه باشد و بازنده و برنده چه کسانی باشند ؛ ولی آیا این نتیجه به آن خسارات می ارزد ؟ در واقع ، هدف جنگها صرفاً آرزوها و توهمات نامشخص و مبهم میباشد . تنها پایان مشخص و یک نتیجه قطعی برای جنگ وجود دارد ، و آن بدبختی و فلاکت و ویرانی و رنج انسانهای بی شمار است ! سروده ای حماسی ، ولی اندوهبار و غم افزا ! آیا این آن چیزی است که پدر آسمانی ، عیسی مسیح ، و روح القدس برای بشریت رقم زده اند ؟

امواج این دریای خروشان ، آکنده از جنازه های بی گناهان و غذای فاسد شده ی انسانهای آواره و بی خانمان است . و در قعر این دریا ، نقشه متشتّت و پراکنده ای برای ساخت و آبادانی دنیا ترسیم شده است ! ولی هیچ نور امیدی برای برقراری صلح به چشم نمی خورد ! مرحلة بعد چیست و چه سرنوشتی در انتظار است ؟

هیچ نقطه ای را بر روی کره ارض نمیتوان یافت که از اثر آتش توپخانه ها و یا بمبارانهای هوایی آسیب ندیده باشد ، و هیچ کوه و دشتی بدون خرابی نمانده است . گویا همه یک هدف دارند و انرژی خود را برای تحقق یک هدف بسیج کرده اند و آن تخریب و نابودی کامل تمدن و بشریت است .

اگر نشانه حقیقت را گم کرده اید و چشمان شما برای دیدن نور صلح نابینا است ، اعتدال و میانه روی را فراموش نکنید ! بهاءالله در یکی از الواح خود درباره اعتدال و میانه روی چنین می نویسد :

اگر پروسه مدنیت و شهرسازی ، آن گونه که توسط عقلای کشورهای صنعتی دنبال میشود ، دنبال گردد و از حدّ اعتدال خارج شود ، موجب نابودی مردم جهان خواهد شد . این گفته خداوند علیم است . چرا که این مسیر در حالت اعتدال خود موجب اصلاح و زندگی جدید میشود و در صورت افراط و زیاده روی ، موجب فساد و گناه می گردد . ای مردم ، در این گفته ها بیاندیشید ، و مراقب باشید مبادا دچار عجله و شتاب ، و مرگ و نابودی شوید . آنرا ]منظور توسعه صنعتی[ با اعتدال و احتیاط ، دنبال کنید ، زیرا اگر بدنبال آن بروید ، شهرهای شما بر اثر سرعت آن خواهد سوخت ! کلام خدا گویای آنست که حاکمیت از آن خدا است ، خدای رحیم و قادر و متعال !

چه حقیقت تلخی را این کلمات بیان میدارد ! اینک شهرها بر اثر آتش ، بر سر سازندگان آنها فرو میریزند . برای من بسیار درد آور است که کشورهای بسیار پیشرفته جهان ، در حال جنگ با یکدیگر قرار دارند. در حالی که آنها از سیاستها و مقاصد یکدیگر مطلع میباشند، ولی از ابتدای تاریخ تاکنون، این جنگهای خانمانسوز و ویرانگر را ادامه داده اند. این سرنوشت محتوم و حاصل مدیریت جهان بر اساس قوانین ساخته و پرداخته بشری است. فلاکت و بدبختی آنها و ملتهای آنها ، علیرغم قصد و اراده آنها برای استقرار صلح برای همه اهالی کرة ارض ، روز به روز ، و نسل اندر نسل ، افزایش می یابد . حتی امروزه ، با وجود آنکه تجربه چند هزار ساله را با خود دارند ، ولی هرگز روش و مکتب و سبک زندگی و عادتهای خود را تغییر نداده اند . اینک زمان آن فرا رسیده ، که رهبران کشورها ، که حق حیات و مرگ مردم کشورشان در دستان آنها قرار دارد ، به قانون الهی باز گردند –  قانونی که خداوند به ما اعطاء کرده ، تا بتوانیم از عطایا و بخشش های او لذا ببریم ، به ستایش آثار خداوند بپردازیم ، و در صلح و سعادت زندگی کنیم .

ای سلاطین قدرتمند، به ندای من توجه کنید.من جز فردی ضعیف و ناتوان نیستم!در برابر خداوند از شما مسئلت دارم ،و انتظار هیچ پاداش و جبرانی  ندارم.به ان گوش کنید،زیرا گویای امید و ارزوی میلیونهاهمچون من ،افراد ضعیف و ناتوان، است.

پرچم متارکه برافرازید و بال صلح بر زمین بگسترید ؛ باشد که در صلح ، پادشاهی و رفاه بیشتری داشته باشید.

این درخواست عاجزانه کسی است که تقاضائی برای خود ندارد،جز انکه مشمول رحمت و بخشش خداوندی قرار گیرد. صادقانه از خدا میخواهم که شما نیز ، همچون من، در برابر خدا خاضع باشید. و خداوند به قلب شما عنایتی بکند.

 

 

tarikh

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

2 + 3 =